0

من برای گذشته و آینده‌ام سپاسگزارم (قدم ۶)

اندازه متن

آنچه اکنون هستید نتیجه گذشته ای است که پشت سر گذاشته اید و آنچه در آینده تجربه خواهید کرد نتیجه امروز و فرداهای زندگی تان است.

شما خالق زندگی خود بوده اید چه اکنون نسبت به این موضوع باور داشته یا نداشته باشید.

خداوند در تمام مسیر زندگی تان همواره به شما نزدیک بوده است و نزدیک خواهد بود. برای آنچه هستید شکرگزار خداوند باشید تا برای آنچه می خواهید مورد لطف و رحمت خداوند قرار گیرید.

اخطاریه

گذشته من

همیشه در زندگی از والدینم ناراضی بودم و آنها برای آنچه بودم سرزنش می کردم.

اولین موضوعی که از سنین نوجوانی باعث دلخوری من از آنها شده بود چاقی بود. پذیرش این نگرش که چاقی من ارثی است باعث شده بود بارها نسبت به تاثیر آنها در سرنوشتم گله و شکایت داشته باشم.

موضوع بعدی وضعیت تحصیلی بود. هرچقدر که مقطع تحصیلی من بالاتر می رفت والدینم را مقصر ضعف تحصیلی خودم می دانشتم و بارها به آنها گفته بودم که اگر از روز اول که مرا به مدرسه فرستاده بودید نسبت به درس و مشق من اهمیت می دادید الان اوضاع بهتری داشتم.

البته دیدن همسن و سالهای خودم که به واسطه زور و اجبار والدین در کلاس های مختلف حضور داشتند نگرش کم کاری پدر و مادرم را در من تقویت می کرد. تصور می کردم که اگر آنها هم مرا به زور و اجبار در کلاس های مختلف تقویتی ثبت نام می کردند شرایط تحصیلی من بهتر بود.

در زمینه موفقیت مالی هم به شدت نسبت به والدینم گله و شکایت داشتم. عقیده داشتم که اگر آنها شرایط مالی بهتری داشتند یا از قبل به فکر خرید مغازه و خانه و … برای من بودند الان من انقدر در رنج و سختی زندگی نمی کردم.

جالب اینکه در برخی موارد که والدینم مرا به انجام کارهایی مجبور کرده بودند نیز نسبت به آنها گله و شکایت داشتم که این همه به من فشار آوردید که فلان و بهمان کنم الان چه چیزی از آن همه فشار و سخت گیری عاید من شد.

به خاطر دارم تا سن ۳۲ سالگی که هنوز با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن آشنا نشده بودم به شدت نسبت به گذشته خودم از خداوند گله و شکایت داشتم.

اینکه چرا خداوند مرا در خانواده ای ثروتمند متولد نکرده است، چرا من در آمریکا، آلمان،‌ فرانسه یا کشور دیگری که سر و سامان داشته است متولد نشده ام.

چرا خداوند مرا جوری خلق کرده است که چاق باشم.

چراهای زیادی در ذهنم بود که نشات گرفته از مشکلات و سختی های زندگی بودند و مقصر آن را اول خداوند و سپس والدینم می دانستم به همین دلیل همیشه نسبت به آنها گله و شکایت داشتم.

خالق زندگی بودن

خالق زندگی بودن

در همان روزهای اول که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم مواجه شدن با این عبارت که: «من خالق زندگی خودم هستم» برای من بسیار عجیب و غیرقابل باور بود.

به هیچ وجه قبول نداشتم که من خالق زندگی ام بوده ام. اطمینان داشتم که والدینم در سرنوشت و شرایط فعلی من دخالت و تاثیر داشته اند.

مطمئن بودم که اگر آنها شرایط مالی بهتری داشتند یا پدرم از سالها قبل که قیمت همه چیز پایین تر بود برای من مغازه، خانه، ماشین و … خریده بود الان من در شرایط بسیار متفاوت و بهتری زندگی می کردم. البته که دیدن اطرافیانم که به واسطه کمک های والدین خود در شرایط بسیار بهتر از من زندگی می کردند پذیرش اینکه خودم خالق زندگی هستم را سخت تر می کرد.

مطمئن بودم که اگر مادرم به شکل دیگری با من رفتار کرده بود الان من چاق نبودم و انقدر بخاطر چاقی رنج و سختی متحمل نشده بودم.

شک نداشتم که اگر در شهر بهتر یا کشور دیگری متولد شده بودم زندگی بسیار متفاوت و شرایط بهتری داشتم.

دلایل منطقی زیادی برای اینکه من خالق زندگی ام نمی توانستم باشم داشتم که اگر در گذشته شرایط من به شکل دیگری بود الان من فرد دیگری بودم که در شرایط کاملا مساعد زندگی می کرد و احساس خوشبختی داشتم.

اما هرچه بیشتر مطالب مربوط به قانون جذب و قدرت ذهن را مطالعه می کردم بیشتر درک کردم که چرا و چگونه من خالق زندگی خودم هستم.

این موضوع زمانی بیشتر برای من باورپذیر شد که متوجه شدم خداوند در قرآن نیز به این موضوع تاکید کرده است که انسانها خالق زندگی خویش هستند.

۱- خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنوای داناست. (انفال ۵۳)

۲- در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست، و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود. (رعد ۱۱)

۳- و اگر خدا می‌خواست، قطعاً آنان را امتی یگانه می‌گردانید، لیکن هر که را بخواهد، به رحمت خویش درمی‌آورد و ستمگران نه یاری دارند و نه یاوری. (شوری ۸)

در آیه اول تاکید شده که خداوند شرایط انسان را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنچه در دل دارد را تغییر دهد و جالب اینکه از عبارت «خداوند شنوای داناست» استفاده شده است.

خالق زندگی بودن

بنابراین اگر می خواهید شرایط زندگی خود را تغییر دهید باید آنچه در دل دارید را تغییر دهید.

چه چیزی در دل دارید؟ چه چیزی در دل ایجاد و شکل می گیرد؟ انتظار

انتظار ما از زندگی در دل ایجاد و شکل می گیرد.

و از آنجا که خداوند شنوای داناست برای تغییر آنچه در دل ایجاد و شکل می گیرد باید درخواست ها و دعاهای خود با خداوند را تغییر دهیم.

از چه چیزی با خداوند صحبت می کنید یا چه خواسته ای از او دارید؟! او همان را به سمت شما بر می گرداند.

پس باید کلام، نگرش و انتظار خود از زندگی را تغییر دهید تا شرایط زندگی تان تغییر کند و آنوقت است که می توانید خالق زندگی خود باشید.

در آیه دوم نیز تاکید شده است که خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنها حال خود را تغییر دهند.

بنابراین اینکه انتظار داشته باشیم خداوند به فکر بهبود شرایط زندگی ما باشد یا به عبارتی او خالق زندگی ما باشد فکر و نگرش بی هوده ای است بلکه باید خودمان به فکر تغییر حال خود باشیم تا خداوند نیز بر مبنای حال جدید، شرایط جدید را وارد زندگی ما کند.

همچنین تاکید شده است وقتی خداوند بر قومی آسیبی بخواهد هیچ برگشتی برای آن نیست. چون این آسیب به واسطه حال آن قوم به سوی شان روانه شده است و هیچ نیرویی قادر به جلوگیری از آن نیست مگر خود آن قوم که می توانند با تغییر حال خود شرایط را تغییر داده و خالق زندگی خود باشند.

در این آیه خداوند تاکید کرده است که تنها حمایتگر برای انسان خداست. یعنی هم خداست که نتایج را رقم می زند و هم خداست که حمایتگر انسانهاست. بنابراین واضح است که خداوند پاسخ دهنده به حال و انتظار انسانهاست. هم می تواند مشکل و رنج ایجاد کند و هم راحتی و آسایش چون واکنش دهنده به درخواست و احساس انسانهاست.

در آیه سوم تاکید شده است که اگر خداوند می خواست آنها را امتی واحد و یگانه قرار می داد. اما خدا نخواسته که خالق زندگی همه انسان ها به یک شکل باشد و همه در یک شرایط یکسان زندگی کنند بلکه این اختیار را قرار داده که هر انسانی هر آنچه می خواد رو طلب کرده و خداوند شرایط را برای او فراهم می کند. در این صورت اصل مختار و آزاد خلق شدن انسان برای خالق زندگی خود بودن تحقق پیدا می کند.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگه همسو با قوانین خداوند عمل کنم مورد رحمت قرار خواهم گرفت چون خداوند سیستم جهان هستی را به این شکل طراحی کرده است و اگر همسو با قوانین خداوند قرار نگیرم مورد رحمت قرار نخواهم گرفت بلکه در رنج و سختی زندگی خواهم کرد.

به این ترتیب توانستم باور کنم که من خالق زندگی ام هستم و اگر می خواهم شرایط زندگی بهتری داشته باشم باید خودم دست به کار شوم و دیگر انتظار کشیدن برای دریافت کمک یا تغییر شرایط کشور و خوب شدن شرایط زندگی ام بی فایده است و این شروع قدم گذاشتن من در مسیر تغییر کردن بود.

خالق زندگی بودن

پذیرش گذشته و شرایط فعلی

پذیرش این موضوع کن من خالق زندگی ام هستم نیاز به درک و پذیرش این عبارت دارد که من مسئول شرایطم در زندگی هستم.

برای تغییر شرایط زندگی نیاز است مسئولیت ۱۰۰٪ شرایط فعلی را بپذیریم.

اگر پذیرش این مساله برای تمام جنبه های زندگی سخت است، بهتر است موضوعی که قصد بهبود آن را دارید انتخاب کرده و از پذیرش ۱۰۰٪ مسئولیت شرایط فعلی خود در آن جنبه از زندگی شروع کنید.

برای من این روند از پذیرش شرایط بدهکاری شروع شد.

تا قبل از این تصور می کردم که شرایط مالی خانواده یا اوضاع نابسامان اقتصادی کشور یا به ارث نبردن ثروت و … دلیل بدهکار شدن من در زندگی شده است. اما وقتی تصمیم گرفتم خالق زندگی بدون بدهکاری باشم به خودم گفتم که من مسئول تمام بدهکاری هایی هستم که در زندگی ایجاد کرده ام.

بنابراین خودم باید راهکار مناسب برای حل این مشکل پیدا کنم و نباید منتظر تغییر شرایطی باشم که اختیار آن دست من نیست. بلکه من باید به دنبال تغییر در شرایط مربوط به زندگی خود باشم تا وضعیت بدهکار بودنم تغییر کند.

اگر گذشته خود را نپذیرید نمی توانید به سادگی شرایط فعلی خود بپذیرید و تا وقتی شرایط فعلی خود را نپذیرید نمی توانید آگاهانه خالق زندگی و سرنوشت خود باشید.

بنابراین من آنچه از گذشته مورد اعتراض و عدم پذیرش بود را به صورت کامل‌ پذیرفتم و تصمیم گرفتم خالق زندگی خود به شکلی که دوست دارم باشم.

خالق زندگی بودن

تا زمانی که شرایطم در زندگی را تحت تاثیر افکار و تصمیمات پدرم می دیدم هرگز قادر نبودم برای آینده خودم فکر و اندیشه ای نو داشته باشم چون خودم را اسیر سرنوشت و تصمیمات پدرم می دیدم.

تا زمانی که شرایطم در زندگی را تحت تاثیر افکار و تصمیمات دولت مردان می دیدم هرگز نمی توانستم نسبت به تغییر شرایط و خالق زندگی بودن امیدواری و احساس مسئولیت داشته باشم و تصور می کردم در این شرایط که همه چیز در کشور نابسامان است چگونه می توانم زندگی بهتری داشته باشم؟!

به صلح رسیدن با شرایط خانواده ام و آنچه پدر و مادرم برای من انجام داده بودند نقطه آغاز به صلح رسیدن با شرایط فعلی زندگی ام بود.

مرور کردن این افکار و نگرش ها در این امر نقش مهمی داشت:

  • من باور دارم که والدینم نهایت تلاش خود را برای فراهم کردن نیازهای من انجام داده اند.
  • من باور دارم که آرزوی والدینم خوشبخت کردن فرزندانشان بوده است.
  • من باور دارم که والدینم در زمان خود تلاش کرده اند تا شرایط زندگی خودشان و من را بهبود دهند.
  • من باور دارم که والدینم در حمایت و پشتیبانی من در زندگی کم کاری یا خصومتی نداشته اند و هرآنچه آموخته بودند را اجرا کرده اند.

همین نگرش ها را به شکل های متفاوت درباره آنهایی که در ذهنم مقصر زندگی ام بودند اجرا کردم.

درباره والدینم که آنها را مقصر شرایط زندگی ام می دانستم، درباره برخی از نزدیکانم که آنها را مقصر شرایط شغلی خود می دانستم، در مورد مسئولین کشور که آنها را مقصر شرایط نابسامان زندگی ام می دانستم و همچنین در مورد خداوند که او را مقصر شرایط فعلی زندگی ام می دانستم.

و این کار را ادامه دادم تا به شکل درونی و عمیق نسبت به مقصرهای زندگی ام در صلح و آرامش قرار گرفتم.

از نشانه های موفقیت آمیز بودن این فرایند رسیدن به احساس آرامش، نداشتن خشم و کینه نسبت به انسانها و داشتن امید و ذوق و شوق بهبود شرایط زندگی است.

خالق زندگی بودن

بهبود دهنده باشید

زندگی جریانی است که از گذشته تا آینده ادامه خواهد داشت. روزی از طریق متولد شدن وارد این مسیر می شویم و روزی از طریق مردن از این مسیر خارج می شویم.

آنچه مسلم است هر نوزادی در خانواده ای متولد می شود برای تداوم نسل بشر و ادامه شجره آن خانواده است.

والدین ما انتقال دهند نگرشها، عقاید و عادت های گذشتگان خود به ما بودند و ما نیز این روند را ادامه داده و به فرزندان خود منتقل می کنیم.

در این میان آنان که فقط انتقال دهنده نیستند بلکه بهبود دهنده هستند شرایط و جایگاه بهتری در زندگی و آخرت خواهند داشت.

اگر تمام نگرش ها،‌ عقاید، خوبی ها و ارزش های خانوادگی خود را به نسل بعد از خود انتقال دهید شما فقط یک انتقال دهنده عالی بوده اید که هرآنچه آموخته است را به شکل عالی به نسل بعد از خود انتقال داده است.

اما اگر نسبت به علت اصلی حیات و جضورتان در دنیای مادی آگاه باشید نه تنها یک انتقال دهنده عالی خواهید بود بلکه سعی می کنید با درک و بهبود عملکرد خود آنچه از گذشتگان دریافت کرده اید را بهبود داده و به نسل بعد از خود منتقل کنید.

انسان های زیادی در طول تاریخ با بهبود افکار و نگرش های خود باعث ایجاد تغییرات در سطح گسترده در دنیای مادی شدند.

اما برای جاودانه شدن نیاز نیست حتما در سطح جهانی تغییر ایجاد کنید. همین که بتوانید در افکار، عقاید و نگرش هایی که از طریق شما به فرزندان و اطرافیانتان انتقال پیدا می کند بهبود ایجاد کنید به همان اندازه مهم و ارزشمند است که بتوانید در سطح جهانی تحول ایجاد کنید.

تصور کنید این نگرش در شما از گذشتگان ایجاد شده است که چاقی ارثی است. این نگرش باعث شده که اکنون شما چاق باید و همین نگرش و عقیده را از طریق گفتار، رفتار و عملکرد خود به فرزندانتان منتقل می کنید.

حال اگر شما از طریق کسب آگاهی و علم لاغری با ذهن بتوانید در افکار و عملکرد خود و نتیجه زندگی خود تغییر ایجاد کنید توانسته اید نگرش های گذشتگان خود را بهبود داده و به نسل بعد منتقل کنید.

به این فکر کنید که شما زنجیره چاقی در شجره خانوادگی تان را پاره کنید. در این صورت شما خالق زندگی خود در وضعیت متناسب هستید.

تاثیری که اکنون شما در زندگی خود ایجاد می کنید و سپس به اطرافیان خود منتقل می کنید چه تاثیری و تغییری در نسل های بعد از شما ایجاد خواهد کرد.

بنابراین قدرت خلق کردن . خالق زندگی بودن فقط معطوف به شرایط زندگی خودتان نمی شود بلکه روند زندگی نسل بعد از خود و نسل های آینده را تحت تاثیر قرار خواهید داد.

آنچه شما هستید حاصل افکار و نگرش های چند صد سال زندگی پیشینیان شما بوده است که به مرور توسط افرادی که قبل از شما زیسته اند تغییر و در برخی موارد بهبود پیدا کرده است.

اکنون شما فرصت دارید به لطف خدای مهربان به واسطه هدایت شدن به سایت تناسب فکری افکار و نگرش هایی که در ذهن خود ثبت کرده اید را اصلاح کرده و خالق زندگی خود بودن را تجربه کنید. همچنین افکار و نگرش های دریافت کرده از نسل قبل از خود را به شکل بهبود یافته به نسل بعد منتقل کنید.

خالق زندگی بودن

بازبینی الطاف گذشتگان

همه ما خاطراتی در ذهن داریم که افرادی در گذشته به شکل های مختلف باعث ایجاد نگرش و عملکردهایی در ما شده اند.

شاید مادر بزرگی داشتید که همیشه برای شما دعا می کرده است و آن گفته های دلنشین همیشه در ذهن شما باقی مانده اند.

شاید پدر بزرگی داشتید که همیشه با شما به خوبی و احترام صحبت می کرده است و احساس ارزشمندی را در شما تقویت کرده است.

شاید عمه، دایی، خانه،‌ عمو، برادر، خواهر، همسایه، معلم و …. ای داشته اید که از طریق کلام خود در شما احساس خوب و ارزشمندی ایجاد کرده اند. بخشی از آنچه هستید مربوط به برکت حضور و عمل آن بزرگواران در زندگی شماست.

همچنین حتما افکار، نگرش ها و سخن هایی از گذشتگان خود شنیده اید که باعث ایجاد رنجش و احساس نامناسب و حتی شاید شکل گیری عادت و رفتاری در شما شده باشد.

بنابراین اکنون نوبت شماست که آنچه از گذشته را دریافت کرده اید بهبود داده و از نتایج آن در زندگی فعلی خود و تاثیر آن بر زندگی آیندگان بهره مند شوید.

صدها نفر در گذشته به شکلی بر مسیر زندگی شما تاثیر گذاشته اند که اکنون شما در اینجا و این شرایط هستید. فارغ از اینکه این شرایط تا چه حد مورد رضایت شماست وظیفه دارید آنچه دریافت کرده اید و هستید را بهبود داده و یک نسخه بهبود یافته از گذشتگان را به نسب بعد از خود انتقال دهید.

قطعا همه ما در زندگی دریافت کننده پاداش هایی بوده ایم که از گذشتگان ما که از صدها سال پیش زیسته اند به دست ما رسیده است.

اگر این تجربه را دارید که فردی بدون اینکه شما را بشناسد فقط به واسطه اینکه متوجه می شود فلانی که سالها قبل زندگی میکرده و با او آشنا و همصحبت بوده با شما نسبت داشته است در انجام کارهای شما و رساندن خیر و برکت به زندگی شما در اعمال خود تغییر ایجاد می کند.

در انجام کارهای شما تعجیل می کند، شما را راهنمایی می کند، شما را به فردی معرفی می کند که او می تواند روند کار را بهبود دهد و به صدها شکل مختلف می تواند این کمک ها انجام شود. در این شرایط شما دریافت کننده برکت حضور آن شخص که حتی ممکن است قبل از به دنیا آمدن شما از دنیا رفته باشد، در زندگی خود هستید.

ما به گذشته و آینده خود وصل هستیم و این به دلیل یکی بودن مان با خداوند است.

خالق زندگی بودن

احتمالا آن فردی که امروز شما از برکات حضورش در دنیا بهره برده اید نمی دانسته است که رفتار و عملکردش با انسان ها در صد سال بعد در زندگی یکی از نوادگان خود تاثیرگذار خواهد بود.

شاید آنها امروز در دنیای مادی به شکل فیزیکی حضور ندارند اما برکات حضور و تاثیری که بر دنیای اطراف خود گذاشته اند تا ابد در این دنیا جریان خواهد داشت.

بنابراین تصور نکنید که افکار،‌ نگرش ها و عملکرد شما فقط مربوط به زندگی خودتان است بلکه به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر آیندگان شما نیز تاثیرگذار خواهد بود بنابراین خیلی باید نسبت به زندگی نگاه مسئولانه تری داشته باشیم.

به اندازه ای که بتوانید شرایط زندگی خود را با کسب آگاهی و تغییر افکار و نگرش های خود تغییر دهید تاثیری ماندگار و پیش رونده در نسل های بعدی خود به جای خواهید گذاشت و این همان باقی الصالحات است که در قرآن هم به آن اشاره شده است.

مال و پسران زیور زندگی دنیایند، و نیکی‌های ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید بهتر است. 

سوره الکهف آیه ۴۶

نیکی های ماندگار از نظر پاداش برتر از دارایی های زندگی است. یعنی آنچه ما می کوشیم برای دستیابی به نعمت های زندگی کار پسندیده ای است اما سعی ما بر انجام نیکی های ماندگار بهتر و ارزشمند تر می باشد.

چه نیکی ماندگارتر از اینکه با بهبود افکار و نگرش های خود تاثیر مثبتی در زندگی خود و آیندگان خود ایجاد کنید.

در آن زمان که ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغری در وجود من شکل گرفت هرگز تصور نمی کردم این عمل و اقدام به نیکی ماندگار ختم شود.

خالق زندگی بودن

تصور کنید من از طریق تغییر افکار و نگرش های خود توانستم تغییر در شرایط جسمی و زندگی ام ایجاد کنم و شما دوست عزیز از طریق استفاده از آموزش های سایت تناسب فکری در افکار و نگرش های خود تغییر ایجاد کرده و متناسب می شوید.

این اصلاح افکار و رفتاری که در شما به واسطه استفاده از آموزش های لاغری با ذهن ایجاد می شود به سادگی به فرزندان و اطرافیان شما سرایت کرده و باعث بهبود شرایط ذهنی و جسمی آنها می شود.

این روند هرگز متوقف نخواهد شد و از فرد به فرد دیگر و از نسل به نسل دیگری منتقل و پیش خواهد رفت.

جالب توجه اینکه همه آنان که در سال های زندگی ام به طریق مختلف باعث رنج و آزار من به خاطر چاقی شدند در واقع از این رویداد نیک و ماندگار بهره خواهند برد.

اگر آن حرف ها، نصیحت ها و تذکرها نبود چه بسا چاق بودن در نظر من به قدری رنج آور نمی شد که سالها برای لاغر شدن تلاش کنم و در نهایت به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.

البته که آنها خودشان از این تاثیر بی خبر هستند اما آنچه مسلم است جهان هستی به طریق مختلف ما را به سمت تغییر کردن و خالق زندگی بودن تشویق می کند.

حتما این تجربه را دارید که در جنبه های مختلف زندگی به طریق مختلف از طرف اطرافیان خود مورد انتقاد،‌ نصیحت و یا حتی سرزنش قرار گرفته اید و شاید مدت ها دیگر احساس بد آن گفتگو و برخورد بوده اید.

اگر تغییر نکنید همه آن نیش و کنایه ها در وجود شما تبدیل به کینه و نفرت خواهد شد و آرام آرام وجود شما را از نیکی ها و احساس خوب تهی می کند.

اما اگر قدم در مسیر تغییر کردن و خالق زندگی بودن بگذارید و در این مسیر ثابت قدم باشید نه تنها برکت این اقدام سراسر زندگی شما را در بر خواهد گرفت بلکه همه آن کینه و نفرت ها از وجود شما پاک خواهد شد و چه بسا مانند من در وجود خود از همه آنهایی که باعث رنجش و ناراحتی تان شدند سپاسگزار باشید که باعث حرکت شما به سمت تغییر سرنوشت تان شدند.

علاوه بر همه این برکات شما صاحب عنوان بهبود دهنده زندگانی خواهید شد. نتایج خالق زندگی بودن و تغییری که در افکار و زندگی شما ایجاد می شود به فرزندان و اطرافیان تان منتقل شده و موجب گسترش برکات حضور شما در دنیای مادی خواهد شد.

خالق زندگی بودن

رحمت الهی را ذخیره کنید

در قرآن کریم جمع آوری پاداش و رحمت الهی را در گرو انجام عمل نیک یا عمل صالح معرفی کرده است.

  • هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد. (بقره ۶۲)
  • هر کس کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد. (النحل ۹۷)
  • کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من از تسلیم‌شدگانم» (فصلت ۳۳)
  • پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.» (الکهف ۱۱۰)
  • هر که کفر ورزد، کفرش به زیان اوست، و کسانی که کار شایسته کنند،به سود خودشان آماده می‌کنند. (روم ۴۴)

نکته جالب توجه اینکه خداوند همواره انسان را به انجام عمل صالح به طریق مختلف دعوت کرده است اما در هیچ آیه ای درباره نوع و چگونگی انجام آن توضیحی داده نشده است.

به این معنی که خداوند لیستی از کارهایی که از نظر او عمل صالح هستند را مشخص و انسان را به انجام آن کارها مکلف نکرده است.

بنابراین هر عملی می تواند عمل صالح باشد اگر هم برای انجام دهنده منجر به احساس خوب و آرامش قلبی شود و هم برای دریافت کننده باعث ایجاد احساس خوب، آرامش و تغییر در افکار و نگرش او شود.

هرچقدر ما در زندگی و مدت حیات خود عمل صالح بیشتری انجام دهیم علاوه بر اینکه خالق زندگی بهتری برای خود خواهیم بود در واقع کار را برای کسانی که بعد از شما قدم به این جهان مادی خواهند گذاشت آسان تر خواهید کرد و بدین شکل در رشد و گسترش جهان مادی که هدف خداوند از خلقت آن بوده است مشارکت کرده اید.

خالق زندگی بودن

حتی زمانی که در برابر وسوسه انجام کاری که در ابتدا موجب بروز استرس و نگرانی در خودتان و سپس در وجود طرف مقابل می شود مقاومت کرده و پیروز می شوید موجب بهبود افکار و عملکرد خود در جهان و تاثیر مثبت بر اطراف خود شده اید.

جلوگیری از بروز مشکل در جریان زندگی چیزی کم از تلاش برای بهبود آن ندارد.

  • هر زمان که با مهربانی و احترام رفتار می کنید.
  • اگر به نیازمندی کمک می کنید.
  • زمانی که از عمل یا واکنش دیگران نسبت به خود گذشته و آنها را می بخشید.
  • زمانی که از دارایی و امکانات خود بخشی را به دیگران هدیه می دهید.

شما در حال انجام خدمت و عملی هستید که منجر به ذخیره سازی رحمت الهی می شود.

این ذخیره سازی نه تنها باعث بهبود شرایط شما در دنیا و آخرت خواهد شد به واسطه تاثیری که بر جهان پیرامون خود می گذارید می تواند منجر به دریافت برکات الهی برای فرزندانتان یا نسل بعد از خود تا بی نهایت زمان شود.

برای آنچه از گذشته تا کنون بر شما گذشته است سپاسگزار خداوند باشید. شاید درک برکت برخی شرایط و جریانات در زندگی برای ما سخت و غیرممکن باشد اما اگر به مدیریت خداوند در زندگی خود ایمان داشته باشید قطعا هرآنچه در مسیر زندگی تجربه کرده اید برای بهبود شرایط و کمک به شما بوده است تا خالق زندگی خود باشید.

برای آنچه از اکنون تا آینده بر شما خواهد گذشت سپاسگزار خداوند باشید. قطعا درک برکت برخی جریانات در ادامه زندگی برای ما دشوار است اما با توسل به قدرت ایمان می توانید مشاهده گر جریان زندگی خود باشید و هرآنجا که از توان و عهده شما برآمد برای بهبود دادن آن تلاش کنید.

باشد که مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفته و پاداش عظیم تجربه زندگی شما در دنیا و سرای آخرت باشد.

اخطار

تمرین:

۱- در سالهای زندگی که پشت سر گذاشته اید به چه دلایلی دیگران را مقصر شرایط زندگی خود می دانسته اید؟

آیا به این موضوعات فکر کرده اید که اگر در خانواده دیگر یا مکان دیگری متولد می شدید اکنون شرایط متفاوتی داشتید؟!

۲- نگرش شما درباره اینکه (شما خالق زندگی خودتان هستید) را بیان کنید. درک خود از این عبارت را شرح دهید و بنویسید که چقدر با این موضوع موافق هستید. در صورت امکان با ذکر مثال از زندگی خود یا اطرافیانتان اینکه ما خالق زندگی خود هستیم را شرح دهید.

۳- مواردی در زندگی که نیاز است مسئولیت آن را به عهده بگیرید را مشخص کنید و بنویسد که من می پذیرم که خالق این شرایط در زندگی ام بوده ام و اکنون می خواهم از طریق تغییر افکار، نگرش و عملکرد شرایط زندگی خود را تغییر دهم.

۴- مواردی در زندگی تان را شرح دهید که تحت تاثیر گذشتگان خود قرار گرفته اید. مانند اینکه فردی بخاطر اینکه پدر یا مادر یا پدربزرگ شما را می شناخته است در حق شما لطف و محبت کرده است.

۵- تصمیم بگیرید که بهبود دهنده جریان زندگی خانواده خود باشید. اقدام و استمرار شما برای تغییر شرایط خودتان به طور ناخودآگاه بر اطرافیان شما تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین متعهد باشید که بهبود دهنده جریان زندگی خود و خانواده تان باشید.

۶- برنامه خود برای ذخیره کردن رحمت الهی را مشخص کنید. تصور میکنید از چه طریق می توانید رحمت الهی را در وجود خود و جریان زندگی تان ذخیره کنید. شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.61 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42344
برچسب ها:
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار آسیه رفیعی
      1402/11/25 13:13
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 23760 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,668 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با سلام و خدا قوت خدمت استاد نازنین و دوستان گرانقدرم 

      جلسه ششم خالق زندگی بودن صد در صد است 

      من برای گذشته و آینده ام سپاسگزارم 

      ۱- در سالهای زندگی که پشت سر گذاشته اید به چه دلایلی دیگران را مقصر شرایط زندگی خود می دانسته اید؟

      آیا به این موضوعات فکر کرده اید که اگر در خانواده دیگر یا مکان دیگری متولد می شدید اکنون شرایط متفاوتی داشتید؟!

      کاملا من در گذشته تمام افکارم همین بوده و عالم و آدم و زمین و زمان و مکان رو خدای خشمگین رو عوامل بدبختی خودم میدونستم 

      از شهری که متولد شدم و زندگی کردم بیزار بودم و همش میگفتم من اگه تو اصفهان زندگی میکردم حتما خیلی اوضاعم فرق میکرد 

      من عاشق دوچرخه سواری بودم ولی هیچوقت یاد نگرفتم دخترداییم که اصفهان بود براحتی بلد بود و ما مذهبی و چادری بودیم و اصلا تو قم دخترا اهل این کارا نبودن 

      ولی الان واقعا عشق میکنم که تو قم زندگی میکنم 

      از درس   مدرسه بیزار بودم چون همش مقایسه میشدم و همیشه هم تو سری میخوردم که عرضه ندارم 

      من کلا از کارهای اجباری متنفر بودم و شدیدا مقاومت داشتم برای کاری که مجبورم کنن و مدام میخاستم از زیرش در برم مخصوصا که علاقه نداشتم 

      هر وقت کار کردن در خونه اجباری بود انجام نمیدادم ولی اگه به میل خودم بلند میشدم به نظافت و آشپزی و خانه داری کولاک میکردم و مامانم میگفت خوب زرنگ شدی 

      واقعا انتخاب و حق انتخاب رو خیلی دوست داشتم ولی از بس بابامو مرد سالار میدیدم که همه چی رو میگفت باید اجازه بگیرید و برای هیچی هم اجازه نمیداد فقط دوست داشت بگه نه 

      همیشه محروم بودم و فکر بلند پروازی نداشتم خیلی دوست داشتم درآمد داشته باشم ولی همیشه مخالفت بود و منم تمام سعیمو میکردم در این موارد لجبازی نکنم 

      همیشه پول توجیبی خیلی اندک داشتم خدا رو شکر و بابام میگفت من میخام شما تو خونه راحت زندگی کنید مگه بده زن مال تو خونست 

      کارای خونگی هم پیدا میکردیم همش اولش مخالف بود و بعد میگفت بیگاریه خوشی زده زیر دلتون و کلا مشتری خاصی نداشتیم و هر هنری داشتم بز خری میشد خودمم دلم نمیخاست در برابر مزد کم کار کنم البته 

      تنبلی رو ترجیح میدادم واقعا و عادت کرده بودم به همین مدل زندگی چون واقعا ته همه زحماتم هدر رفتن بود 

      مدتهای مدید قلاب بافیهامو قیمت زده بودم و جلوی مشتریهای خیاطی خواهرم گذاشته بودم ولی حتی یه نفر هم رومیزیهای فوق العاده منو ندید و نخرید 

      چندتا از دوستام سفارشی برای جهازشون اونموقع سرویس قلاب بافی مد بود فقط سفارش دادن ولی خیلی کم بود 

      درختچه مصنوعی درست کردیم خود مربی گفت ازمون میخره ولی برشکست شد و کلاه بردار از آب دراومد و همش رو دستمون موند 

      بابامم همش میگفت چقدر من بهتون میگم دنبال کار نباشین حقتونه که ضرر کردین 

      کلا کارهای زیادی کردم و تنها چیزی که میدیدم خواهرم مشتری داشت خیاطی بود ولی اینو دیگه میگفتم هرگز من استعداد ندارم و زیر بارش نمیرفتم و باورمم نمیشد کلمه استعداد خرافاته 

      منم کلاسهای تقویتی و تابستانی رو خیلی دوست داشتم ولی هزینه اشو نداشتیم عاشق کلاس زبان رفتن بودم و همیشه در حسرتش که مترجم زبان بشم چون واقعا به انگلیسی عشق داشتم و خیلیا هم میدیدم میرن کلاس ولی بابام نداشت و مقصر میدونستمش 

      تعداد بالای افراد خانواده و حقوق بخور نمیر کارمندی واقعا به این چیزا نمیرسید

      و من محدوترین و محروم ترین بودم و خودمو آدمی میدونستم که اومده با حسرت به دنیا و لذتهای دیگران رو ببینه و عدالت خدا در حقش وجود نداره و بیچاره ترینم و موقع ثروت و بخت و اقبال من تو صف دیگه بودم که همه به شوخی میگن 

      و حرفهای دیگران در مورد اقتصاد و تحریم و ایران رو هم میشنیدم ولی هیچ وقت دلم نخاست وطنم جز ایران باشه عاشق کشورم بودم همیشه

      چاقی خودمم شدیدا ارثی میدونستم چون اکثرا چاق هستن و بندرت لاغر تو فامیلمون هست یا رژیم دارن یا مدام کلنجار میرن با خودشون حتی برای شکم داشتن و خودمو محکوم به چاقی و رنج فراوان و کاش خانواده لاغری داشتم میدونستم و خوردن تو خونه ما خیلی لذت بزرگی بوده که عادت تفریحیمون همین بوده نه ارث بلکه یادگیری زبان چاقی بود 

      موی سفیدم ارث بوده کم کاری تیرویید ارث بوده و کلی بیماریهای دیگه که من از تمام افراد خانواده بیشتر بهم رسیده بود 

      و یه خانواده بداخلاق و پر تنش که همیشه فحش و دعوا و جنجال توش بوده و حسرت زندگی آروم دیگرانو میخوردم و دوست داشتم یه بابای همیشه عصبانی و زورگو  نداشته باشم

      که روحش شاد الان    

      ۲- نگرش شما درباره اینکه (شما خالق زندگی خودتان هستید) را بیان کنید. درک خود از این عبارت را شرح دهید و بنویسید که چقدر با این موضوع موافق هستید. در صورت امکان با ذکر مثال از زندگی خود یا اطرافیانتان اینکه ما خالق زندگی خود هستیم را شرح دهید.

      دقیقا بعد از آشنایی با شما استاد عزیز اسم کتاب در آغوش نور رو زیاد شنیدم از همون اول آشنایی 

       و وقتی هم که تونستم بالاخره بخونمش و بخاطر دوره خلق ارزوها کلی دنبالش گشتم و پی دی اف خوب پیدا کردم و با لذت و اشتیاق تونستم ویسهای صوتی  کتاب رو گوش بدم خیلی از حقایق برام روشن شد و خیلی چیزا رو فهمیدم 

      که در تمام موارد همشو خودم انتخاب کرده بودم و تمام زندگی من در عالم الست بهم نشون داده شده و خودم پسندیدم و والدینم و تمام شرایطمو انتخاب کردم و حافظه برترم ازم گرفته شده و چیزی یادم نمیاد که با توجه به خالق آرزوهام بودن بازم خودم نویسنده و کارگردان و بازیگرش بشم و باورهای غلطمو پاکسازی کنم و اصلاح و خودم چند مرده حلاجم و تا چه حد رسالتمو انجام میدم و من جبرا اختیار دارم و مسئول صد در صدی و با شرایطم بتونم زندگی موفقی داشته باشم یا باری به هر جهت زندگی کنم و در باتلاق در جا بزنم و تاج قربانی سرم بزارم و فقط دنبال ترحم اطرافیان باشم 

      و من تعیین کننده ام که چی تو زندگیم باشه و چجوری با شرایط دنیا و آخرتم رو آباد کنم یا نابود 

      و خدا سرنوشت هیچ قومی رو تغییر نمیده تا ما نخواهیم خودمونو تغییر بریم و خود حجاب و مانع خود هستیم و منم خیلی از ته این آیه لذت بردم که خدا شنوای داناست 

      و این من هستم که خالق صد در شدی زندگیم هستم و گذشته من سراسر درسه برام 

      و همونجور که در خانواده ما هر کس مدل خودش زندگی کرد و فقط من تسلیم بودم و کاری نکردم 

      مثلا خواهرم معلمه و کلی برای شغلش تلاش کرد در همین خانواده ما با وجود مخالفتهای بابام و از نهضت سواد آموزی شروع کرد و بالاخره تونست استخدام رسمی بشه البته بابام اینم میگفت که تنها کاری که بدرد زنها میخوره معلمیه

      خواهر سومم چه خیاطی شد و علیرغم مخالفتهای بابام حتی تو پاساژ هم کار کرد و کلی مشتری میومد تو خونه و درآمد عالی داشت درسته خیلی مشکلات کنارش داشت ولی خوب موفقیتش بیشتر بود و دستش واقعا سکه بود 

      و خواهر چهارمم تو همین خونه و شرایط دنبال کار آشپزی و شیرینی پزی و سوسیس خانگی و اینا رفت و کلی مشتری عالی و سفارش داره و به موفقیت و درآمدزایی رسید 

      ولی برادرمم ترسو و به اصطلاح خیلی بچه ننه و لوس شده و بی عرضه هست و تو خونه است و تنها کار فوق العاده نفیدش گرفتن گواهینامه رانندگی بود ولی  هیچ شغلی نداره با اینکه پسر هست و باید به فکر اینده اش باشه ولی هیچ تمایلی نداره از بس خودشو باور نداره فقط امیدش اینه خدمات کامپیوتری بزنه که سرمایه اونم نداره و بهانه پشت بهانه دو بار هم کار براش جور شد ولی نتونست ادامه بده اولی شوهر عمم بردش در مغازه پلاستیک فروشی دومیش دامادمون برد برای مغازه قطعات یدکی ماشین که به درآمد آنچنانی نرسید 

      خواهرام که دختر بودن بیشتر تو فکر کار و درامد بودن تا داداشم 

      خود منم زیاد بودم ولی همین که محدودیت دارم و بیماری منم بهانه میارم و خالق شرایطم هستم و مسئول صد در صدی و کاملا موافقم‌

      ولی باز هم علاقه هامو دنبال میکنم و ایمان دارم به درآمد بالا میرسم با همین شرایط از راه بافتنی 

      ۳- مواردی در زندگی که نیاز است مسئولیت آن را به عهده بگیرید را مشخص کنید و بنویسد که من می پذیرم که خالق این شرایط در زندگی ام بوده ام و اکنون می خواهم از طریق تغییر افکار، نگرش و عملکرد شرایط زندگی خود را تغییر دهم

      من الان نیازه که مسئولیت بیماریهای خودمو به عهده بگیرم و با صبر و احساس خوب قدرت شفا دهندگی خودمو با شکر گزاری و توجه به داشته های سلامتیم درمان و شفا ببخشم چون این من بودم که رماتیسم ارثی رو باور کردم و هیچکدوم از خواهرام این ارث رو ندارن ولی من باورش کردم و گرفتارش شدم که الان از سال ۹۶ خیلی خیلی رو به بهبود هستم و ایمان دارم به معجزات الهی که میتونم تغییرش بدم 

      در مورد لاغری با ذهن هم فقط و فقط باید ادامه بدم و نتیجه رو رها کنم و به ترسهام غلبه کنم و من با قدرت ذهن خودم فقط میتونم لاغری صد در صد تضمینی رو داشته باشم و خوشبخت و شاد باشم  در دوره قوانین کائناتی مسئله کاشت و داشت رو بهتر فهمیدم چون استادمون به عنوان کار عملی دانه لوبیا گفت بکاریم و خیلی خیلی برام واضح شد چقدر رفتارام درست یا اشتباهه برای مرحله داشت و مراقبت از گیاهم و شاخه به شاخه نپریدن الان کاملا متوجهشم و شکر گزار داشته هام که همیشه عاشقشونم دوره های ارزشمندی که دارم در اینوسرزمین و باید رو همینا خودمو تقویت کنم و دیگه تو مسیرهای دیگه نرم و گمراه نشم 

      مامانمم دیروز داشت میگفت فقط خدا کنه دوباره گول نخوری و جای دیگه بری ولی سریع حرفشو قطع کردم و نزاشتم منو جادوی سیاه کنه و توجهشو به حرف دیگه پرت کردم که دقیقا قانون انتظار هوشمنده و باید مواظبت کرد از برگشت به گذشته و اشتباهات که سراسر درس هستن و عامل موفقیت و گنج هستن 

      و در هر آرزویی که دارم با اون گذشته به پذیرش و صلح میرسم و کاملا ایمان دارم 

      که اینجوری با تمام ارزوهام قول رسیدن میدم و همین اموزشها و عمل کردن بهش هست که مسیر موفقیت هست و لاغیر 

      ادامه دارد با تشکر فراوان برای سوالهای بعد بیشتر فکر میکنم‌ و مطالعه دوباره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آسیه رفیعی
      1402/11/28 14:39
      مدت عضویت: 1701 روز
      امتیاز کاربر: 23760 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,020 کلمه

      بنام خدای مهربان 

      با عرض سلام مجدد و تشکر فراوان  در این تمرین شگفتی ساز 

      ۴- مواردی در زندگی تان را شرح دهید که تحت تاثیر گذشتگان خود قرار گرفته اید. مانند اینکه فردی بخاطر اینکه پدر یا مادر یا پدربزرگ شما را می شناخته است در حق شما لطف و محبت کرده است.

      این سوال خیلی ذهن منو به چالش کشید و خیلی درباره اش فکر کردم و خیلی نکات کوچک و ریزی به یادم اومد که کاملا برام بی اهمیت بودن و زیاد بهشون فکر نمیکردم 

      من چون شدیدا از خودم بیزار بودم لطف و محبتی هم در حق خودم نه میدیدم و نه خودمو لایقش میدونستم 

      مثلا مادربزرگم هر کار خوبی میکردیم میگفت خیر ببینی ولی نه باورش داشتم‌ و نه تاثیر خاصی رو من میزاشت و خودم مسئولشم صد در صد 

      با پدربزرگمم که شیخ بودن خیلی خیلی فاصله داشتیم و اصلا روابط خاصی بین ما نبود فقط ما بچه بودیم همش اصول الدین رو یاد ما میدادن و وقتی درست جواب میدادیم جایزه میگرفتیم ازشون و شدیدا برامون ابهت داشت و همیشه دلم میخاست بابابزرگی داشتم که باهاش بتونم عین تو فیلما صمیمی بشم و حسرت پدربزرگ و مادربزرگ صمیمی داشتم 

      مامان مامانم با دخترخاله ام خیلی صمیمی بود ولی ماها دورتر بودیم همش ما رو به نماز اول وقت سفارش میکرد و خیلی اهل روضه رفتن بود و گاهی که ما هم باهاش میرفتیم مسجدی یا نماز جمعه یادمه از این که نوه اش هستیم لبخندشون رو میدیدم و تشویق میشدم که حجابم خوبه و نوه خوبی هستم و ماشالله میگفتن بهم و حس خوب میداد 

      یا دوستان پدرم مخصوصا بقالی محلمون که برنج کوپنی میاورد و صف خیلی شلوغی بود چون بابام سرباز فراری بود و من کلاس چهارم بودم سربازی بود همیشه خودش با گاری برامون برنج رو میاورد در خونمون و همه اعتراض میکردن چقدر به ما لطف داره یجورایی 

      همسایه دیوار به دیوارمونم زمان سربازی بابام خیلی خدمتها به ما میکرد و هوامونو داشت به خاطر زن و بچه رفیقش مثلا کپسول گاز تموم میشد برامون گاز میکرد و من خیلی یادمه از بچگی اینو که همسایه خوب واقعا نعمته 

      ولی الان بیشتر فهمیدم ودرک کردم  با این گام که حتی رنجشهای من مخصوصا چاقی من چقدر عامل رشد و پیشرفت من بوده و تمام زخم زبانها و غصه هایی که براش خوردم به نفع من بوده و من با چاقی خودم به پذیرش و آرامش بیشتری رسیدم و همه رو بخشیدم که حرفا به ظاهر ناخوشایند بوده ولی برای رشد و تغییر من لازم بوده و هیچ کار خدا بی حکمت نیس و تمام اینا محبت و نعمتی بزرگ بوده از جانب خدای مهربانم 

      مخصوصا که بار کج به منزل نمیرسید و من بسیار شجاع و توانمند بودم که هر بارم به در بسته خوردم باز از اول شروع کردم و نا امیدی فقط برای مدتهای کوتاهی بود با اینکه هیچ آگاهی نداشتم همیشه در حال تلاش بوده ام با وجود برچسبهایی که بهم میزدن خسته میشدم ولی حرف مامانمم همیشه آویزه گوشم بود که کی خستس دشمن 

      و اتفاقهای به ظاهر نامطلوب زندگی من همه محبت و لطف بودن که حالا دارم درکشون میکنم و خدا گام به گام حقایق رو برام واضح تر میکنه 

      و این خود من بودم که رنج رو برای خودم شدیدتر میکردم چون با اختیار خودم در افکار منفی فرو میرفتم و بارها سرم رو در کیسه زباله ای میکردم و با تهوع شدید بو میکشیدم 

      من فقط از این محبت باید درسشو میگرفتم و به مدار بالاتر میرفتم ولی گاهی گیر میکردم در یه حرف رنج آور کوچک و بارها و بارها در وجودم تبدیل به نیش زهرآگینش میکردم و ایجاد حس خشم و تنفر بیشتر از خودم و حس ناتوانی این من بودم که به جای پیشرفت پسرفت میکردم و در باتلاق افکار منفی سقوط و خودم خالق شرایط بدتر میشدم 

      با کتاب شفای زندگی لوییز هی خیلی تونستم‌ با تمرین صندلی بخشش  در صحنه تئاتر خودمو رها کنم ولی گاهی فکر میکردم دوباره باید تکرارش میکردم و نتایج عالیشو مستمر میکردم 

      اما خدا برنامه های الهی بیشتری رو برام در نظر داشت که هدایت و حمایت هم شدم و بینهایت فوق العادست و هر روز شگفتی جدیدتر چون من عاشق مسیرهای جدیدم و خیلی خدا رو شاکرم به خاطر محبتها و نعمتهاش 

      ۵- تصمیم بگیرید که بهبود دهنده جریان زندگی خانواده خود باشید. اقدام و استمرار شما برای تغییر شرایط خودتان به طور ناخودآگاه بر اطرافیان شما تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین متعهد باشید که بهبود دهنده جریان زندگی خود و خانواده تان باشید.

      از وقتی که پا تو این سرزمین بهشتی گذاشتم خیلی خیلی تغییر کردم و زندگی من متحول شد و خیلی نور آگاهی قسمتهای تیره و ظلمانی زندگی منو روشن کرد و کاملا هم تغییر رفتار اطرافیانم رو میدیدم 

      بعضی ها که منو ساده میدونستن کلی از سادگی من سواستفاده میکردن و من به شدت حس مظلوم بودن داشتم و خودم اجازه میدادم بهم ظلم بشه 

      و الان که تغییر کردم حتی بهم میگن تو خیلی تغییر کردی و ما نمیشناسیمت و اون اسیه افسرده که همش تاج قربانی بر سرش بود وجود خارجی نداره و خیلی بهبودها تو زندگی من اتفاق افتاده 

      چون الگوها و فرمولهای زندگی من تغییر کرده و من عوامل بیرونی رو مقصر نمیدونم و همه چی از درون منه که شرایط بیرونمو رو میسازه 

      و تغییرات رضایت بخش خودم اطرافیان منم بهبود میده و روابطشون کاملا عوض میشه 

      واقعا با جنگ و دعوا و نفرین و ناله و پرخاشگری به هیچ موفقیتی نمیرسیدم که هیچ روابطمم خراب تر میشد و من هرگز لایق چنین روابطی نبودم و هر چقدر بتونم رو خودم کار کنم صد در صد مدارم بالاتر میره و این تاثیر برای تمام اطرافیانمم هست 

      من همیشه آرزوم بوده بتونم به دیگران کمک کنم و چاقهای ساده زیادی رو نجات بدم  از دست روشهای غلط سواستفاده گران و اعتمادشون زیاد میشه به این مسیر خوشبختی برای نجات از گمراهی 

       و مطمئنم تناسب فکری منو به تناسب اندام همیشگی و با لذت میرسونه

       و من نقش مهمی دارم از اینکه باورهای اشتباه خودمو به خواهر زاده هام منتقل نکنم 

      مخصوصا باورهای ریشه دار اصرار به خوردن و انتقال دهنده فرمولهای چاقی اشتباه به اونا نباشم و من نقش بزرگی دارم برای خراب نکردن تنظیمات کارخانه ای که خدا آفریده 

      و من باید از رفتار متناسب اونا یاد بگیرم که رو سیستم عالی خدا و بی دستکاری هستن و هنوز باورهای مخرب در اونها نیس 

      درسته که من ازدواج نکردم و نسلی از من نیس ولی اطرافیان خیلی زیادی دارم که نباید تاثیر مخرب روشون مخصوصا در مورد فرمولهای چاقی و اصرار به بیشترین خوردن  داشته باشم و همه چی خود به خود و ناخودآگاه اتفاق میفته 

      مثلا من در شبهای قدر تمام باورهای خودمو که از گذشتگان میدونستم و بهم انتقال داده شده بود با سوالاتی که ازم درباره خدا میپرسیدن  به خواهرزاده هام میگفتم که بعدها خواهرم میگفت تو چه حرفی به اینا زدی هر چی میگم قبول نمیکنن میگن خاله آسی اونجوری یادمون داده که خودمم یادم نمیومد چه باورهای اشتباهی بهشون انتقال دادم ناخودآگاه و خیلی بیشتر مراقب حرفام شدم چون من خیلی تاثیر گذارم براشون 

      خودمم به حرفایی که در بچگی میشنیدم یادمه مقاومت نداشتم و هر چی بهم میگفتن بی چون و چرا قبول میکردم 

      و وقتی من دیگه ادامه دهنده خرافات یا عقیده اشتباهی نباشم صد در صد تاثیر گزار و بهبود دهنده میشه و نسل جدید آگاه تر و هوشمندتر و پاک تر ادامه پیدا میکنه و بهبودی اتفاق میفته 

      و استادی داشتم که قسم آخر کلاس میخورد و من عاشق این قسم هستم که 

      من قسم میخورم که خواهران و برادرانم رو قضاوت نکنم و دردشون رو کوچک نشمارم  

      ومن  قسم میخورم  که همه گذشتگانم رو ببخشم چون آنها حلقه معیوبی  در زنجیره نفر قبلی  بودند

      و من قسم میخورم  که با نور آگاهی قطع کننده این زنجیره معیوب باشم و اگر از جایی که هستم راضی نیستم جامو عوض میکنم چون من یک درخت نیستم

      من زنده ام من بهترینم و هر چی که بخوام رو بدستش میارم

      من تعیین کنندم که تو زندگیم چه اتفاقی میفته خدای من خواسته که من باشم پس هستم 

      خدای من خواسته که به من جبرا اختیار داده که من سرنوشت رو از سر بنویسم پس مینویسم ایندفعه خوش خط مینویسم ایندفعه قشنگ مینویسم ایندفعه جوری مینویسم که خودم میخام

      اصل خودت باش تمام

      ۶- برنامه خود برای ذخیره کردن رحمت الهی را مشخص کنید. تصور میکنید از چه طریق می توانید رحمت الهی را در وجود خود و جریان زندگی تان ذخیره کنید. شرح دهید

      برنامه من دقیقا بر اساس برنامه ریزی دقیق الهی هست که برام در نظر گرفته با توجه به تغییراتی که خودم برای رشد و پیشرفت برای رسیدن به تمام آرزوهام دارم اموزش میبینم 

      و من با عمل صالحی که در قران مدام سفارش شده و لیست خاصی هم خدا براش تعیین نکرده 

      و این رسالت الهیه منه که در این سایت مشغول به تغییر اول خودم هستم و انسان سازی و صد در صد بهبود دهنده زندگی اطرافیانم هستم و میتونم عمل صالح انجام بدم و رحمت الهی شامل حال خوش من میشه 

      بر اساس الگوها و فرمولهایی که در قران اومده مخصوصا شرایط انفاق انجام بدم که در دوره فوق العاده ماه رمضان یاد گرفتم انفاق کردن هم فقط ثروت مالی نیس 

      انفاق از لبخند انفاق از چیزهایی که خودم دوستشون دارم و گنج من هستن 

      و به طور مثال وقتم همین نوشتن در سایت که ممکنه برای کسی واضح کننده مسیر باشه چون خودمم از خوندن دیدگاه تمام دوستانم لذت میبرم و خیلی درسها برام دارن و ایجاد اشتیاق برای ادامه دادن و حال پر از نشاطشون به منم ذخیره میشن و بی نهایت نتایجشون در من انگیزه بخش الهی هست 

       حتی خودم حس رضایت دارم از این عمل صالح و حالمو شدیدا خوب و رضایت بخش میکنه و دقیقا به این عمل صالح اعتقاد دارم  

      و ایمانم تقویت میشه که نه غمی از گذشتگانم داشته باشم و نه ترسی برای آینده 

      و  من برای گذشته و آینده‌ام سپاسگزارم

      و یاد بگیرم از احساس گناه دوری کنم و عذاب وجدانی که خودم برای خودم تعریف کردم بر اساس باورهای اشتباه که حس لیاقت و ارزشمندی رو برام کم رنگ میکنه و باعث میشه خودمو لایق رحمت الهی ندونم با نور آگاهی 

      مخصوصا از گناههای بزرگ  قضاوت دیگران تهمت زدن گله و شکایت کردن خودمو رها کنم و لایق جانشین خدا بودن قرار بدم و جا برای نعمتهای پاک الهی باز میکنم 

      تو کوله بارم بار حسادت و چشم و هم چشمی به زندگی دیگران وجود نداره و زباله های وجودیمو دور میریزم و مدام پاکسازی میکنم و آلارم چی پی اسم کاملا هوشیاره و سنسورامو دارم تمیز میکنم 

      چون فنجون وجودی من خالی میشه برای دریافت و ذخیره چیزهایی که برای خوشبختی این دنیا و سعادت آخرت بهش نیاز دارم و وقتی ظرفیت وجودی من جای خالی وجود داشته باشه میتونم ذخیره سازی انجام بدم 

      چون وقتی پر از انرژیهای منفی باشم انرژیهای مثبت جدید که دارم تولید میکنم  از وجودم سر ریز میشه و قابل ذخیره کردن نیس و من وجودمو با نور هدایت الهی  پاکسازی میکنم از تمام باورهایی که حس منو خراب میکنن 

      تمام نشانه ها رو توجه میکنم و نمیزارم تو بیراهه بیفتم و گمراه بشم و از باتلاق در جا زدن رهایی پیدا کردم و باری به هر جهت زندگی نمیکنم و اونجوری زندگی میکنم که دلم میخاد و تمام رویاهای خواستنی من تبدیل به داشتنی میشن 

      و هر چقدر بتونم با شکر گزاری کلامی و قلبی و عملی در زندگیم باعث فراونی بشم و از نعمتهای فراوان با توجه به منابع پایان ناپذیر الهی زندگی کنم یعنی ذخیره رحمت الهی شامل حالم میشه 

      و من هر چقدر خوشبخت تر زندگی کنم به اون خانه ای تبدیل میشم که خدا خاسته برای اشرف مخلوقاتش که بهش احسنت گفته موقع آفرینش 

      و عمل کردن به قوانین الهی که باعث ذخیره بیشتر و بیشتر رحمت الهی میشه 

       خدای من بیشتر از من میخاد رحمتشو شامل حالم کنه و من تا به حال مانع و حجاب بودم و سد محکم و این سد در من شکسته شده و به راه راست و مستقیم هدایت شدم 

      و نشانه پر رنگ در من اینه که حالم خیلی خیلی خوبه و همه چیز در جهانم زیبا و نیکوست و رو به افزایش فراتر از انتظار من 

      خدا جونم به خاطر تمام رحمتها و نعمتهایی که شامل حالم کردی بی نهایت سپاسگزارم 

      استاد عزیز برای گامهای متوالی و انرژی بخش و شگفتی سازتون بی نهایت متشکرم 

      آسیه جونم به همراه فرشته خوشبختی وجودم لایق بهترینها هستید و بهت افتخار میکنم 

      در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و در حال رشد و پیشرفت به سوی خوشبختی روزافزون و در مسیر بهترین نعمتها ثروت سلامتی آرامش 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم