0

من برای گذشته و آینده‌ام سپاسگزارم (قدم ۶)

اندازه متن

آنچه اکنون هستید نتیجه گذشته ای است که پشت سر گذاشته اید و آنچه در آینده تجربه خواهید کرد نتیجه امروز و فرداهای زندگی تان است.

شما خالق زندگی خود بوده اید چه اکنون نسبت به این موضوع باور داشته یا نداشته باشید.

خداوند در تمام مسیر زندگی تان همواره به شما نزدیک بوده است و نزدیک خواهد بود. برای آنچه هستید شکرگزار خداوند باشید تا برای آنچه می خواهید مورد لطف و رحمت خداوند قرار گیرید.

اخطاریه

گذشته من

همیشه در زندگی از والدینم ناراضی بودم و آنها برای آنچه بودم سرزنش می کردم.

اولین موضوعی که از سنین نوجوانی باعث دلخوری من از آنها شده بود چاقی بود. پذیرش این نگرش که چاقی من ارثی است باعث شده بود بارها نسبت به تاثیر آنها در سرنوشتم گله و شکایت داشته باشم.

موضوع بعدی وضعیت تحصیلی بود. هرچقدر که مقطع تحصیلی من بالاتر می رفت والدینم را مقصر ضعف تحصیلی خودم می دانشتم و بارها به آنها گفته بودم که اگر از روز اول که مرا به مدرسه فرستاده بودید نسبت به درس و مشق من اهمیت می دادید الان اوضاع بهتری داشتم.

البته دیدن همسن و سالهای خودم که به واسطه زور و اجبار والدین در کلاس های مختلف حضور داشتند نگرش کم کاری پدر و مادرم را در من تقویت می کرد. تصور می کردم که اگر آنها هم مرا به زور و اجبار در کلاس های مختلف تقویتی ثبت نام می کردند شرایط تحصیلی من بهتر بود.

در زمینه موفقیت مالی هم به شدت نسبت به والدینم گله و شکایت داشتم. عقیده داشتم که اگر آنها شرایط مالی بهتری داشتند یا از قبل به فکر خرید مغازه و خانه و … برای من بودند الان من انقدر در رنج و سختی زندگی نمی کردم.

جالب اینکه در برخی موارد که والدینم مرا به انجام کارهایی مجبور کرده بودند نیز نسبت به آنها گله و شکایت داشتم که این همه به من فشار آوردید که فلان و بهمان کنم الان چه چیزی از آن همه فشار و سخت گیری عاید من شد.

به خاطر دارم تا سن ۳۲ سالگی که هنوز با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن آشنا نشده بودم به شدت نسبت به گذشته خودم از خداوند گله و شکایت داشتم.

اینکه چرا خداوند مرا در خانواده ای ثروتمند متولد نکرده است، چرا من در آمریکا، آلمان،‌ فرانسه یا کشور دیگری که سر و سامان داشته است متولد نشده ام.

چرا خداوند مرا جوری خلق کرده است که چاق باشم.

چراهای زیادی در ذهنم بود که نشات گرفته از مشکلات و سختی های زندگی بودند و مقصر آن را اول خداوند و سپس والدینم می دانستم به همین دلیل همیشه نسبت به آنها گله و شکایت داشتم.

خالق زندگی بودن

خالق زندگی بودن

در همان روزهای اول که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم مواجه شدن با این عبارت که: «من خالق زندگی خودم هستم» برای من بسیار عجیب و غیرقابل باور بود.

به هیچ وجه قبول نداشتم که من خالق زندگی ام بوده ام. اطمینان داشتم که والدینم در سرنوشت و شرایط فعلی من دخالت و تاثیر داشته اند.

مطمئن بودم که اگر آنها شرایط مالی بهتری داشتند یا پدرم از سالها قبل که قیمت همه چیز پایین تر بود برای من مغازه، خانه، ماشین و … خریده بود الان من در شرایط بسیار متفاوت و بهتری زندگی می کردم. البته که دیدن اطرافیانم که به واسطه کمک های والدین خود در شرایط بسیار بهتر از من زندگی می کردند پذیرش اینکه خودم خالق زندگی هستم را سخت تر می کرد.

مطمئن بودم که اگر مادرم به شکل دیگری با من رفتار کرده بود الان من چاق نبودم و انقدر بخاطر چاقی رنج و سختی متحمل نشده بودم.

شک نداشتم که اگر در شهر بهتر یا کشور دیگری متولد شده بودم زندگی بسیار متفاوت و شرایط بهتری داشتم.

دلایل منطقی زیادی برای اینکه من خالق زندگی ام نمی توانستم باشم داشتم که اگر در گذشته شرایط من به شکل دیگری بود الان من فرد دیگری بودم که در شرایط کاملا مساعد زندگی می کرد و احساس خوشبختی داشتم.

اما هرچه بیشتر مطالب مربوط به قانون جذب و قدرت ذهن را مطالعه می کردم بیشتر درک کردم که چرا و چگونه من خالق زندگی خودم هستم.

این موضوع زمانی بیشتر برای من باورپذیر شد که متوجه شدم خداوند در قرآن نیز به این موضوع تاکید کرده است که انسانها خالق زندگی خویش هستند.

۱- خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنوای داناست. (انفال ۵۳)

۲- در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست، و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود. (رعد ۱۱)

۳- و اگر خدا می‌خواست، قطعاً آنان را امتی یگانه می‌گردانید، لیکن هر که را بخواهد، به رحمت خویش درمی‌آورد و ستمگران نه یاری دارند و نه یاوری. (شوری ۸)

در آیه اول تاکید شده که خداوند شرایط انسان را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنچه در دل دارد را تغییر دهد و جالب اینکه از عبارت «خداوند شنوای داناست» استفاده شده است.

خالق زندگی بودن

بنابراین اگر می خواهید شرایط زندگی خود را تغییر دهید باید آنچه در دل دارید را تغییر دهید.

چه چیزی در دل دارید؟ چه چیزی در دل ایجاد و شکل می گیرد؟ انتظار

انتظار ما از زندگی در دل ایجاد و شکل می گیرد.

و از آنجا که خداوند شنوای داناست برای تغییر آنچه در دل ایجاد و شکل می گیرد باید درخواست ها و دعاهای خود با خداوند را تغییر دهیم.

از چه چیزی با خداوند صحبت می کنید یا چه خواسته ای از او دارید؟! او همان را به سمت شما بر می گرداند.

پس باید کلام، نگرش و انتظار خود از زندگی را تغییر دهید تا شرایط زندگی تان تغییر کند و آنوقت است که می توانید خالق زندگی خود باشید.

در آیه دوم نیز تاکید شده است که خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنها حال خود را تغییر دهند.

بنابراین اینکه انتظار داشته باشیم خداوند به فکر بهبود شرایط زندگی ما باشد یا به عبارتی او خالق زندگی ما باشد فکر و نگرش بی هوده ای است بلکه باید خودمان به فکر تغییر حال خود باشیم تا خداوند نیز بر مبنای حال جدید، شرایط جدید را وارد زندگی ما کند.

همچنین تاکید شده است وقتی خداوند بر قومی آسیبی بخواهد هیچ برگشتی برای آن نیست. چون این آسیب به واسطه حال آن قوم به سوی شان روانه شده است و هیچ نیرویی قادر به جلوگیری از آن نیست مگر خود آن قوم که می توانند با تغییر حال خود شرایط را تغییر داده و خالق زندگی خود باشند.

در این آیه خداوند تاکید کرده است که تنها حمایتگر برای انسان خداست. یعنی هم خداست که نتایج را رقم می زند و هم خداست که حمایتگر انسانهاست. بنابراین واضح است که خداوند پاسخ دهنده به حال و انتظار انسانهاست. هم می تواند مشکل و رنج ایجاد کند و هم راحتی و آسایش چون واکنش دهنده به درخواست و احساس انسانهاست.

در آیه سوم تاکید شده است که اگر خداوند می خواست آنها را امتی واحد و یگانه قرار می داد. اما خدا نخواسته که خالق زندگی همه انسان ها به یک شکل باشد و همه در یک شرایط یکسان زندگی کنند بلکه این اختیار را قرار داده که هر انسانی هر آنچه می خواد رو طلب کرده و خداوند شرایط را برای او فراهم می کند. در این صورت اصل مختار و آزاد خلق شدن انسان برای خالق زندگی خود بودن تحقق پیدا می کند.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که اگه همسو با قوانین خداوند عمل کنم مورد رحمت قرار خواهم گرفت چون خداوند سیستم جهان هستی را به این شکل طراحی کرده است و اگر همسو با قوانین خداوند قرار نگیرم مورد رحمت قرار نخواهم گرفت بلکه در رنج و سختی زندگی خواهم کرد.

به این ترتیب توانستم باور کنم که من خالق زندگی ام هستم و اگر می خواهم شرایط زندگی بهتری داشته باشم باید خودم دست به کار شوم و دیگر انتظار کشیدن برای دریافت کمک یا تغییر شرایط کشور و خوب شدن شرایط زندگی ام بی فایده است و این شروع قدم گذاشتن من در مسیر تغییر کردن بود.

خالق زندگی بودن

پذیرش گذشته و شرایط فعلی

پذیرش این موضوع کن من خالق زندگی ام هستم نیاز به درک و پذیرش این عبارت دارد که من مسئول شرایطم در زندگی هستم.

برای تغییر شرایط زندگی نیاز است مسئولیت ۱۰۰٪ شرایط فعلی را بپذیریم.

اگر پذیرش این مساله برای تمام جنبه های زندگی سخت است، بهتر است موضوعی که قصد بهبود آن را دارید انتخاب کرده و از پذیرش ۱۰۰٪ مسئولیت شرایط فعلی خود در آن جنبه از زندگی شروع کنید.

برای من این روند از پذیرش شرایط بدهکاری شروع شد.

تا قبل از این تصور می کردم که شرایط مالی خانواده یا اوضاع نابسامان اقتصادی کشور یا به ارث نبردن ثروت و … دلیل بدهکار شدن من در زندگی شده است. اما وقتی تصمیم گرفتم خالق زندگی بدون بدهکاری باشم به خودم گفتم که من مسئول تمام بدهکاری هایی هستم که در زندگی ایجاد کرده ام.

بنابراین خودم باید راهکار مناسب برای حل این مشکل پیدا کنم و نباید منتظر تغییر شرایطی باشم که اختیار آن دست من نیست. بلکه من باید به دنبال تغییر در شرایط مربوط به زندگی خود باشم تا وضعیت بدهکار بودنم تغییر کند.

اگر گذشته خود را نپذیرید نمی توانید به سادگی شرایط فعلی خود بپذیرید و تا وقتی شرایط فعلی خود را نپذیرید نمی توانید آگاهانه خالق زندگی و سرنوشت خود باشید.

بنابراین من آنچه از گذشته مورد اعتراض و عدم پذیرش بود را به صورت کامل‌ پذیرفتم و تصمیم گرفتم خالق زندگی خود به شکلی که دوست دارم باشم.

خالق زندگی بودن

تا زمانی که شرایطم در زندگی را تحت تاثیر افکار و تصمیمات پدرم می دیدم هرگز قادر نبودم برای آینده خودم فکر و اندیشه ای نو داشته باشم چون خودم را اسیر سرنوشت و تصمیمات پدرم می دیدم.

تا زمانی که شرایطم در زندگی را تحت تاثیر افکار و تصمیمات دولت مردان می دیدم هرگز نمی توانستم نسبت به تغییر شرایط و خالق زندگی بودن امیدواری و احساس مسئولیت داشته باشم و تصور می کردم در این شرایط که همه چیز در کشور نابسامان است چگونه می توانم زندگی بهتری داشته باشم؟!

به صلح رسیدن با شرایط خانواده ام و آنچه پدر و مادرم برای من انجام داده بودند نقطه آغاز به صلح رسیدن با شرایط فعلی زندگی ام بود.

مرور کردن این افکار و نگرش ها در این امر نقش مهمی داشت:

  • من باور دارم که والدینم نهایت تلاش خود را برای فراهم کردن نیازهای من انجام داده اند.
  • من باور دارم که آرزوی والدینم خوشبخت کردن فرزندانشان بوده است.
  • من باور دارم که والدینم در زمان خود تلاش کرده اند تا شرایط زندگی خودشان و من را بهبود دهند.
  • من باور دارم که والدینم در حمایت و پشتیبانی من در زندگی کم کاری یا خصومتی نداشته اند و هرآنچه آموخته بودند را اجرا کرده اند.

همین نگرش ها را به شکل های متفاوت درباره آنهایی که در ذهنم مقصر زندگی ام بودند اجرا کردم.

درباره والدینم که آنها را مقصر شرایط زندگی ام می دانستم، درباره برخی از نزدیکانم که آنها را مقصر شرایط شغلی خود می دانستم، در مورد مسئولین کشور که آنها را مقصر شرایط نابسامان زندگی ام می دانستم و همچنین در مورد خداوند که او را مقصر شرایط فعلی زندگی ام می دانستم.

و این کار را ادامه دادم تا به شکل درونی و عمیق نسبت به مقصرهای زندگی ام در صلح و آرامش قرار گرفتم.

از نشانه های موفقیت آمیز بودن این فرایند رسیدن به احساس آرامش، نداشتن خشم و کینه نسبت به انسانها و داشتن امید و ذوق و شوق بهبود شرایط زندگی است.

خالق زندگی بودن

بهبود دهنده باشید

زندگی جریانی است که از گذشته تا آینده ادامه خواهد داشت. روزی از طریق متولد شدن وارد این مسیر می شویم و روزی از طریق مردن از این مسیر خارج می شویم.

آنچه مسلم است هر نوزادی در خانواده ای متولد می شود برای تداوم نسل بشر و ادامه شجره آن خانواده است.

والدین ما انتقال دهند نگرشها، عقاید و عادت های گذشتگان خود به ما بودند و ما نیز این روند را ادامه داده و به فرزندان خود منتقل می کنیم.

در این میان آنان که فقط انتقال دهنده نیستند بلکه بهبود دهنده هستند شرایط و جایگاه بهتری در زندگی و آخرت خواهند داشت.

اگر تمام نگرش ها،‌ عقاید، خوبی ها و ارزش های خانوادگی خود را به نسل بعد از خود انتقال دهید شما فقط یک انتقال دهنده عالی بوده اید که هرآنچه آموخته است را به شکل عالی به نسل بعد از خود انتقال داده است.

اما اگر نسبت به علت اصلی حیات و جضورتان در دنیای مادی آگاه باشید نه تنها یک انتقال دهنده عالی خواهید بود بلکه سعی می کنید با درک و بهبود عملکرد خود آنچه از گذشتگان دریافت کرده اید را بهبود داده و به نسل بعد از خود منتقل کنید.

انسان های زیادی در طول تاریخ با بهبود افکار و نگرش های خود باعث ایجاد تغییرات در سطح گسترده در دنیای مادی شدند.

اما برای جاودانه شدن نیاز نیست حتما در سطح جهانی تغییر ایجاد کنید. همین که بتوانید در افکار، عقاید و نگرش هایی که از طریق شما به فرزندان و اطرافیانتان انتقال پیدا می کند بهبود ایجاد کنید به همان اندازه مهم و ارزشمند است که بتوانید در سطح جهانی تحول ایجاد کنید.

تصور کنید این نگرش در شما از گذشتگان ایجاد شده است که چاقی ارثی است. این نگرش باعث شده که اکنون شما چاق باید و همین نگرش و عقیده را از طریق گفتار، رفتار و عملکرد خود به فرزندانتان منتقل می کنید.

حال اگر شما از طریق کسب آگاهی و علم لاغری با ذهن بتوانید در افکار و عملکرد خود و نتیجه زندگی خود تغییر ایجاد کنید توانسته اید نگرش های گذشتگان خود را بهبود داده و به نسل بعد منتقل کنید.

به این فکر کنید که شما زنجیره چاقی در شجره خانوادگی تان را پاره کنید. در این صورت شما خالق زندگی خود در وضعیت متناسب هستید.

تاثیری که اکنون شما در زندگی خود ایجاد می کنید و سپس به اطرافیان خود منتقل می کنید چه تاثیری و تغییری در نسل های بعد از شما ایجاد خواهد کرد.

بنابراین قدرت خلق کردن . خالق زندگی بودن فقط معطوف به شرایط زندگی خودتان نمی شود بلکه روند زندگی نسل بعد از خود و نسل های آینده را تحت تاثیر قرار خواهید داد.

آنچه شما هستید حاصل افکار و نگرش های چند صد سال زندگی پیشینیان شما بوده است که به مرور توسط افرادی که قبل از شما زیسته اند تغییر و در برخی موارد بهبود پیدا کرده است.

اکنون شما فرصت دارید به لطف خدای مهربان به واسطه هدایت شدن به سایت تناسب فکری افکار و نگرش هایی که در ذهن خود ثبت کرده اید را اصلاح کرده و خالق زندگی خود بودن را تجربه کنید. همچنین افکار و نگرش های دریافت کرده از نسل قبل از خود را به شکل بهبود یافته به نسل بعد منتقل کنید.

خالق زندگی بودن

بازبینی الطاف گذشتگان

همه ما خاطراتی در ذهن داریم که افرادی در گذشته به شکل های مختلف باعث ایجاد نگرش و عملکردهایی در ما شده اند.

شاید مادر بزرگی داشتید که همیشه برای شما دعا می کرده است و آن گفته های دلنشین همیشه در ذهن شما باقی مانده اند.

شاید پدر بزرگی داشتید که همیشه با شما به خوبی و احترام صحبت می کرده است و احساس ارزشمندی را در شما تقویت کرده است.

شاید عمه، دایی، خانه،‌ عمو، برادر، خواهر، همسایه، معلم و …. ای داشته اید که از طریق کلام خود در شما احساس خوب و ارزشمندی ایجاد کرده اند. بخشی از آنچه هستید مربوط به برکت حضور و عمل آن بزرگواران در زندگی شماست.

همچنین حتما افکار، نگرش ها و سخن هایی از گذشتگان خود شنیده اید که باعث ایجاد رنجش و احساس نامناسب و حتی شاید شکل گیری عادت و رفتاری در شما شده باشد.

بنابراین اکنون نوبت شماست که آنچه از گذشته را دریافت کرده اید بهبود داده و از نتایج آن در زندگی فعلی خود و تاثیر آن بر زندگی آیندگان بهره مند شوید.

صدها نفر در گذشته به شکلی بر مسیر زندگی شما تاثیر گذاشته اند که اکنون شما در اینجا و این شرایط هستید. فارغ از اینکه این شرایط تا چه حد مورد رضایت شماست وظیفه دارید آنچه دریافت کرده اید و هستید را بهبود داده و یک نسخه بهبود یافته از گذشتگان را به نسب بعد از خود انتقال دهید.

قطعا همه ما در زندگی دریافت کننده پاداش هایی بوده ایم که از گذشتگان ما که از صدها سال پیش زیسته اند به دست ما رسیده است.

اگر این تجربه را دارید که فردی بدون اینکه شما را بشناسد فقط به واسطه اینکه متوجه می شود فلانی که سالها قبل زندگی میکرده و با او آشنا و همصحبت بوده با شما نسبت داشته است در انجام کارهای شما و رساندن خیر و برکت به زندگی شما در اعمال خود تغییر ایجاد می کند.

در انجام کارهای شما تعجیل می کند، شما را راهنمایی می کند، شما را به فردی معرفی می کند که او می تواند روند کار را بهبود دهد و به صدها شکل مختلف می تواند این کمک ها انجام شود. در این شرایط شما دریافت کننده برکت حضور آن شخص که حتی ممکن است قبل از به دنیا آمدن شما از دنیا رفته باشد، در زندگی خود هستید.

ما به گذشته و آینده خود وصل هستیم و این به دلیل یکی بودن مان با خداوند است.

خالق زندگی بودن

احتمالا آن فردی که امروز شما از برکات حضورش در دنیا بهره برده اید نمی دانسته است که رفتار و عملکردش با انسان ها در صد سال بعد در زندگی یکی از نوادگان خود تاثیرگذار خواهد بود.

شاید آنها امروز در دنیای مادی به شکل فیزیکی حضور ندارند اما برکات حضور و تاثیری که بر دنیای اطراف خود گذاشته اند تا ابد در این دنیا جریان خواهد داشت.

بنابراین تصور نکنید که افکار،‌ نگرش ها و عملکرد شما فقط مربوط به زندگی خودتان است بلکه به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر آیندگان شما نیز تاثیرگذار خواهد بود بنابراین خیلی باید نسبت به زندگی نگاه مسئولانه تری داشته باشیم.

به اندازه ای که بتوانید شرایط زندگی خود را با کسب آگاهی و تغییر افکار و نگرش های خود تغییر دهید تاثیری ماندگار و پیش رونده در نسل های بعدی خود به جای خواهید گذاشت و این همان باقی الصالحات است که در قرآن هم به آن اشاره شده است.

مال و پسران زیور زندگی دنیایند، و نیکی‌های ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید بهتر است. 

سوره الکهف آیه ۴۶

نیکی های ماندگار از نظر پاداش برتر از دارایی های زندگی است. یعنی آنچه ما می کوشیم برای دستیابی به نعمت های زندگی کار پسندیده ای است اما سعی ما بر انجام نیکی های ماندگار بهتر و ارزشمند تر می باشد.

چه نیکی ماندگارتر از اینکه با بهبود افکار و نگرش های خود تاثیر مثبتی در زندگی خود و آیندگان خود ایجاد کنید.

در آن زمان که ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغری در وجود من شکل گرفت هرگز تصور نمی کردم این عمل و اقدام به نیکی ماندگار ختم شود.

خالق زندگی بودن

تصور کنید من از طریق تغییر افکار و نگرش های خود توانستم تغییر در شرایط جسمی و زندگی ام ایجاد کنم و شما دوست عزیز از طریق استفاده از آموزش های سایت تناسب فکری در افکار و نگرش های خود تغییر ایجاد کرده و متناسب می شوید.

این اصلاح افکار و رفتاری که در شما به واسطه استفاده از آموزش های لاغری با ذهن ایجاد می شود به سادگی به فرزندان و اطرافیان شما سرایت کرده و باعث بهبود شرایط ذهنی و جسمی آنها می شود.

این روند هرگز متوقف نخواهد شد و از فرد به فرد دیگر و از نسل به نسل دیگری منتقل و پیش خواهد رفت.

جالب توجه اینکه همه آنان که در سال های زندگی ام به طریق مختلف باعث رنج و آزار من به خاطر چاقی شدند در واقع از این رویداد نیک و ماندگار بهره خواهند برد.

اگر آن حرف ها، نصیحت ها و تذکرها نبود چه بسا چاق بودن در نظر من به قدری رنج آور نمی شد که سالها برای لاغر شدن تلاش کنم و در نهایت به مسیر لاغری با ذهن هدایت شوم.

البته که آنها خودشان از این تاثیر بی خبر هستند اما آنچه مسلم است جهان هستی به طریق مختلف ما را به سمت تغییر کردن و خالق زندگی بودن تشویق می کند.

حتما این تجربه را دارید که در جنبه های مختلف زندگی به طریق مختلف از طرف اطرافیان خود مورد انتقاد،‌ نصیحت و یا حتی سرزنش قرار گرفته اید و شاید مدت ها دیگر احساس بد آن گفتگو و برخورد بوده اید.

اگر تغییر نکنید همه آن نیش و کنایه ها در وجود شما تبدیل به کینه و نفرت خواهد شد و آرام آرام وجود شما را از نیکی ها و احساس خوب تهی می کند.

اما اگر قدم در مسیر تغییر کردن و خالق زندگی بودن بگذارید و در این مسیر ثابت قدم باشید نه تنها برکت این اقدام سراسر زندگی شما را در بر خواهد گرفت بلکه همه آن کینه و نفرت ها از وجود شما پاک خواهد شد و چه بسا مانند من در وجود خود از همه آنهایی که باعث رنجش و ناراحتی تان شدند سپاسگزار باشید که باعث حرکت شما به سمت تغییر سرنوشت تان شدند.

علاوه بر همه این برکات شما صاحب عنوان بهبود دهنده زندگانی خواهید شد. نتایج خالق زندگی بودن و تغییری که در افکار و زندگی شما ایجاد می شود به فرزندان و اطرافیان تان منتقل شده و موجب گسترش برکات حضور شما در دنیای مادی خواهد شد.

خالق زندگی بودن

رحمت الهی را ذخیره کنید

در قرآن کریم جمع آوری پاداش و رحمت الهی را در گرو انجام عمل نیک یا عمل صالح معرفی کرده است.

  • هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهناک خواهند شد. (بقره ۶۲)
  • هر کس کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد. (النحل ۹۷)
  • کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: «من از تسلیم‌شدگانم» (فصلت ۳۳)
  • پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.» (الکهف ۱۱۰)
  • هر که کفر ورزد، کفرش به زیان اوست، و کسانی که کار شایسته کنند،به سود خودشان آماده می‌کنند. (روم ۴۴)

نکته جالب توجه اینکه خداوند همواره انسان را به انجام عمل صالح به طریق مختلف دعوت کرده است اما در هیچ آیه ای درباره نوع و چگونگی انجام آن توضیحی داده نشده است.

به این معنی که خداوند لیستی از کارهایی که از نظر او عمل صالح هستند را مشخص و انسان را به انجام آن کارها مکلف نکرده است.

بنابراین هر عملی می تواند عمل صالح باشد اگر هم برای انجام دهنده منجر به احساس خوب و آرامش قلبی شود و هم برای دریافت کننده باعث ایجاد احساس خوب، آرامش و تغییر در افکار و نگرش او شود.

هرچقدر ما در زندگی و مدت حیات خود عمل صالح بیشتری انجام دهیم علاوه بر اینکه خالق زندگی بهتری برای خود خواهیم بود در واقع کار را برای کسانی که بعد از شما قدم به این جهان مادی خواهند گذاشت آسان تر خواهید کرد و بدین شکل در رشد و گسترش جهان مادی که هدف خداوند از خلقت آن بوده است مشارکت کرده اید.

خالق زندگی بودن

حتی زمانی که در برابر وسوسه انجام کاری که در ابتدا موجب بروز استرس و نگرانی در خودتان و سپس در وجود طرف مقابل می شود مقاومت کرده و پیروز می شوید موجب بهبود افکار و عملکرد خود در جهان و تاثیر مثبت بر اطراف خود شده اید.

جلوگیری از بروز مشکل در جریان زندگی چیزی کم از تلاش برای بهبود آن ندارد.

  • هر زمان که با مهربانی و احترام رفتار می کنید.
  • اگر به نیازمندی کمک می کنید.
  • زمانی که از عمل یا واکنش دیگران نسبت به خود گذشته و آنها را می بخشید.
  • زمانی که از دارایی و امکانات خود بخشی را به دیگران هدیه می دهید.

شما در حال انجام خدمت و عملی هستید که منجر به ذخیره سازی رحمت الهی می شود.

این ذخیره سازی نه تنها باعث بهبود شرایط شما در دنیا و آخرت خواهد شد به واسطه تاثیری که بر جهان پیرامون خود می گذارید می تواند منجر به دریافت برکات الهی برای فرزندانتان یا نسل بعد از خود تا بی نهایت زمان شود.

برای آنچه از گذشته تا کنون بر شما گذشته است سپاسگزار خداوند باشید. شاید درک برکت برخی شرایط و جریانات در زندگی برای ما سخت و غیرممکن باشد اما اگر به مدیریت خداوند در زندگی خود ایمان داشته باشید قطعا هرآنچه در مسیر زندگی تجربه کرده اید برای بهبود شرایط و کمک به شما بوده است تا خالق زندگی خود باشید.

برای آنچه از اکنون تا آینده بر شما خواهد گذشت سپاسگزار خداوند باشید. قطعا درک برکت برخی جریانات در ادامه زندگی برای ما دشوار است اما با توسل به قدرت ایمان می توانید مشاهده گر جریان زندگی خود باشید و هرآنجا که از توان و عهده شما برآمد برای بهبود دادن آن تلاش کنید.

باشد که مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفته و پاداش عظیم تجربه زندگی شما در دنیا و سرای آخرت باشد.

اخطار

تمرین:

۱- در سالهای زندگی که پشت سر گذاشته اید به چه دلایلی دیگران را مقصر شرایط زندگی خود می دانسته اید؟

آیا به این موضوعات فکر کرده اید که اگر در خانواده دیگر یا مکان دیگری متولد می شدید اکنون شرایط متفاوتی داشتید؟!

۲- نگرش شما درباره اینکه (شما خالق زندگی خودتان هستید) را بیان کنید. درک خود از این عبارت را شرح دهید و بنویسید که چقدر با این موضوع موافق هستید. در صورت امکان با ذکر مثال از زندگی خود یا اطرافیانتان اینکه ما خالق زندگی خود هستیم را شرح دهید.

۳- مواردی در زندگی که نیاز است مسئولیت آن را به عهده بگیرید را مشخص کنید و بنویسد که من می پذیرم که خالق این شرایط در زندگی ام بوده ام و اکنون می خواهم از طریق تغییر افکار، نگرش و عملکرد شرایط زندگی خود را تغییر دهم.

۴- مواردی در زندگی تان را شرح دهید که تحت تاثیر گذشتگان خود قرار گرفته اید. مانند اینکه فردی بخاطر اینکه پدر یا مادر یا پدربزرگ شما را می شناخته است در حق شما لطف و محبت کرده است.

۵- تصمیم بگیرید که بهبود دهنده جریان زندگی خانواده خود باشید. اقدام و استمرار شما برای تغییر شرایط خودتان به طور ناخودآگاه بر اطرافیان شما تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین متعهد باشید که بهبود دهنده جریان زندگی خود و خانواده تان باشید.

۶- برنامه خود برای ذخیره کردن رحمت الهی را مشخص کنید. تصور میکنید از چه طریق می توانید رحمت الهی را در وجود خود و جریان زندگی تان ذخیره کنید. شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.61 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42344
برچسب ها:
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار اسما غضبان
      1402/12/10 08:48
      مدت عضویت: 1319 روز
      امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 858 کلمه

      بنام خدا

      درگذشته از پدرو مادرم متنفر بودم که نمیتونستم بااونها حرف بزنم چون  مدام درحال بحث باهم دیگه بودن و فکرمیکردم  بی ارزشم چون هیچ کدوم وقت نمیگذاشتن وبامن حرف بزنن و معمولا هم اگه حرف می‌زدیم منومسخره میکردن . بااینکه ازنظر اونها شوخی بود اما بیشتر مسخره کردن بود . و باخودم میگفتم اگر حداقل بامادرم هم صحبت بشم .  دیگه به این نیاز ندارم که تومدرسه دنبال . یک هم صحبت باشم و وقتی هم مدرسه تموم شد بیشتر از قبل احساس تنهایی کردم تا رو آوردم  دوباره به نقاشی و طراحی کردن   وتوزندگی اوایل ازدواجم وحتی الان هم هنوز درموردخیلی چیزا مثل رشته ی تحصیلیم که منوبه جای هنرستان به رشته ای که اصلا مورد علاقه نبود فرستادن ومن به خاطر این موضوع از اونها دلگیرم بااینکه توی دیدگاهی گفتم که فهمیدم مقصرمنم اما هنوز نفوذ نکرده .درونم به خاطر همین میگم.قبلا اصلا موافق این موضوع نبودم شایدتا چندوقت قبل از سایت .اما دوسه ماه پیش کاملا بهش پی بردم که من خالق زندگیم هستم .وهرروز خودم دارم روزم روخلق میکنم .روز برای همه هست امامهم اینه که من توان روز چیکار میکنم که حال من خوب باشه یابد .طی مسأله هاییکه گفتم چندبارتوی یه سری از دیدگاه ها بهش به یقین پی بردم و حتی . .حالا متوجه هم دارم میشم که من خالق زندگی خودم هستم بااحساس  همراه بافکارم و تصاویر ذهنم چون وقتی تصویر به وجود بیاد احساس به وجود میاد عمل به وجودمیاد  بنابراین .من دارم مقابل خودم افکارم روتجر به میکنم  وبه همین خاطر برام یه سری چیزا واضح ترمیشه من خودموچاق کردم ومن مسولیت چاقی خودمو به عهده میگیرم .من حال خودموبدکرم واحساس بی ارزشی کردم ودرروابطم باطرافیان به شکل‌های مختلف  خدشه به وجود آوردم پس مسولیت اونهاروبه عهده میگیرم واز طریق تغییر وعملکردم . نتایج زندگیمو تغییر میدم ودراین راه دست از هر تلاشی برنمیدارم .  یادمه یه بار رفته بودیم.یه بار برای تولدپدرشوهرم خرید کنیم و ازاونجای که مابه زبون اصلی خودمون حرف می‌زدیم . یه آقای سن بالایی تومغازه نشسته بود . همراه بایه پسر جوان که اون مسول مغازه بود . بعد وقتی حرفامونو شنید وازمون ناخودآگاه شهرمون روپرسید وگفت شما شبیه فلانی ها هستید وهردوتونم خیلی بهشون رفتین  از نطرقیافه و به ایشون گفتیم که خب ما نوه هاشون هستیم و ایشون نه تنها که خودمان وپدربزرگها رومیشماخت که کل خانواده از قبل از پدربزرگانمون روهم میشناخت .وانقدر محبت کرد واحترام گذاشت که واقعا هنوز هم با خودم تصویرش میاد تو ذهنم . که توی شهر غریبه چطور. وچندبار هم من برای نوبت دکتر رفتن برای یه دکتر خوب پیداکردن دوست همسرم خانمشون دکتر هست  منوپیش همسرش فرستادن  باصبر وحوصله ی تمام بامن حرف زدن و معاینه ی سرپایی کردن بدون حتی یک قرون پول ویزیت گرفتن ..واین بیشترین و خیلی هم بودن دراین راستا افرادیکه بر سر محبت به خاطر شناخت همسرم به من  محبت داشتن و کمک کردن در بهبود وضعیت سلامتی.من متعهد شدم که جریان زندگیمو بهبود بدم وخیلی از مسولیت هاییکه مربوط به خودم وشخصیت خودم هست روبه عهده بگیرم

      من تصمیم گرفتم که افرادی رومن ازشون کینه به دل دارم یامقصر زندگیم میدونم از پدرو مادر گرفته تا خدا ببخشم .چیزی که دیروز درک کر دم این بود که من درهرشرایطی هستم حقم همونه و اون آدمها واون اشخاص که ازشون متنفرم حقشون همونه شاید سخت باشه پذیرفتنش ولی من دیروز این روپذیرفتم واومدم بنویسم که هرکسی توهرجابگاهی بوده از اون اشخاص حقش همون بوده چون اون زمان اون شاید تنها کاری بوده که میتونسته انجام بده وتمام توانش تواون لحظه فقط همون بوده پس نباید کینه به دل داشته باشم این طوری هم از باری که روی شونه هام حس میکنم . خالی میشم وارامش پیدامیکنم وهم اینکه دیگه از اون اشخاص نفرت ندارم و نخواهم داشت . پس من . اینطوری میتونم راحت به زندگیم ادامه بدم . بدون احساس فشاری که بروجودم میومد وحالا آزاد داره میشه . چون قبلاً تادوروز گذشته این حس سنگین بودن احساس شعله ور بودن درونم رو میتونستم واضحتراز قبل تجربه کنم از نظرمن جهنم واقعی توی ذهنم رخ میده هربار که متنفر میشم هربار که کینه به دل میگیرم یک حس سوختنی توتمام اعضای بدنم به صورت کاملا درونی احساسش میکنم چیزی که اگه فیزیکی باشه حتما منو میسوزونه و درخودش میبلعه .وبعداز اون که دوباره بازم حالم بدبشه انگارمنو تواب یخ میزارن ومیارن بیرون ا ین تصویری هست که از دور ازخودم دررابطه بااحساس کینه ونفرت .حسادت حس بی ارزشی دارم واحساس قفل و زنجیر بودن درتاریکی واین همون جهنم واقعیه . پس من دیروز ظهر بااین فکر که هرکسی همون زمان تنها کاری که میتونسته انجام بده وتوانش بوده همون بوده اگر به نظرم اشتباهی پیش اومده ومقصرزندگیم بوده . واگرمن هم توهر حالتی بودم  این به این خاطر بوده که حق من همون بوده و من تواون زمان تنها کاری که میتونستم انجام بدم وتوانم در همون اندازه بوده فقط پس بار ازرودوشم برداشته شد و اینکه خداروهم نباید مقصربدونم چون من تواون زمان همون قدرتوان داشتم خداهم همون اندازه داشته چون خدابه من وتوان من تواون لحظه پاسخ داده پس مسولیتی برگردنش نیست واون زمان هم داشته برای من خدایی می‌کرده اما بازهم تواون لحظه اونقدر در حق من توانش بوده  که خدایی کنه .. 🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم