بسیاری از انسانها برای تحقق آرزوهایشان به خداوند پناه می برند. دعا می کنند، نذر می کنند و انواع کارها را انجام می دهند تا بلکه رضایت خداوند را جلب کرده و آرزوی آنها را محقق کند.
اگر ایمان داشته باشید خداوند آرزوها را برآورده می کند اما اطمینان نداشته باشید، هرگز آرزوهای شما برآورده نخواهد شد.
تفاوت ایمان و اطمینان
بسیاری از انسانها عقیده دارند که به خداوند ایمان دارند و جز او کسی را نمی پرستند. سالها تلاش کرده اند تا از طریق مختلف ارادت و ایمان خود را به خداوند و فرستادگان او ابراز کنند. اما با این حال زمان زیادی است که منتظر تحقق آرزوهای خود هستند ولی حتی نشانه ای از تحقق آرزوهای خود نمی بینند.
من در خانواده ای مذهبی متولد شده بودم و از همان کودکی تحت تعالیم مذهبی قرار داشتم و خودم را انسان خداپرستی می دانستم اما همیشه از کمبودها و مسائل زندگی شکایت داشتم تا جایی که به خدا هم شک کردم که اگر واقعا وجود دارد پس چرا هیچ کاری برای من انجام نمی دهد.
از اینکه به خداوند شک کرده بودم به شدت هراسان شدم و توبه کردم و بجای شک کردن به خدا به خودم شک کردم که حتما من بنده ناسپاس و خطاکاری هستم که مورد لطف و رحمت الهی قرار نمی گیرم.
بعد از قرار گرفتن در مسیر تغییر کردن و اصلاح نگرش ها درباره خداوند به این درک رسیدم که من از نظر ایمان به خداوند در همه سال هایی که خودم را مورد قضاوت و سرزنش قرار می دادم مشکل نداشته ام بلکه از نظر اطمینان به خودم برای تحقق آرزوهایم به شدت مشکل داشته ام.
- خیلی دوست داشتم که از نظر شرایط مالی اوضاع بهتری داشته باشم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
- خیلی دوست داشتم که از نظر جسمانی در تناسب اندام باشم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
- خیلی دوست داشتم که از نظر روابط شرایط بهتری را تجربه کنم ولی خودم را لایق آن نمی دانستم.
چرا خودم را لایق زندگی بهتر نمی دانستم؟ چون عقیده داشتم شرایط و پارامترهای لازم برای زندگی خوب را ندارم.
از نظر من داشتن خانواده ای ثروتمند، داشتن مدرک تحصیلی، داشتن شهرت و … لازمه خوشبختی در زندگی بود و چون هیچ کدام را نداشتم خودم را لایق تجربه زندگی بهتر نمی دانستم.
همیشه وقتی به زندگی بهتر فکر می کردم این سوال در ذهنم شکل می گرفت که: سر چه حسابی؟! چه گلی به سر خودت و این دنیا زدی که پاداش بگیری؟! چه کار نیک و عمل صالحی انجام دادی که خدا بهت رو کنه؟!
زمانی که با موضوع استفاده از کمک خداوند برای تغییر زندگی را درک کردم در عین حال که هیجان زده بودم ولی دچار شک و تردید بودم که به همین سادگی می شه زندگی من تغییر کنه؟! یعنی نیازی نیست من کاری انجام بدم یا به شکل خاصی عبادت کنم و از کمک خداوند بهره مند خواهم شد؟!
باور کردنش سخت بود اما هیجان تغییر زندگی با کمک خداوند باعث شد که شجاعت قدم برداشتن در این مسیر را پیدا کرده و حرکت کنم.
در همان ابتدا بود که متوجه شدم در همه این سالها من از نظر ایمان به خداوند مشکلی نداشته ام بلکه مشکل اصلی من اطمینان نداشتن به بهتر شدن زندگی یا تحقق آرزوهاست.
خداوند در قرآن هر جا از ایمان سخن گفته است بعد از آن به عمل صالح اشاره کرده است.
عبارت (آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ – ایمان و عمل صالح) ۱۵۸ بار در قرآن تکرار شده است که نشانه اهمیت موضوع ترکیب ایمان و عمل صالح برای سعادتمند شدن است.
یعنی ایمان به تنهایی موجب سعادت در دنیا و آخرت نمی شود بلکه به همراه ایمان باید عمل صالح انجام شود.
در آن زمان هم خیلی از افراد به ظاهر و در کلام به خداوند ایمان می آوردند اما در قلب خود هیچ عقیده ای به خداوند نداشتند و همچنان خدایان خود را ستایش می کردند.
آيا مردم پنداشتند همين كه گفتند ايمان آورديم به حال خود رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند
سوره عنکبوت آیه ۲
و از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا ايمان آوردهايم، و چون در راه خدا اذيت شوند، آزار مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند، و اگر از جانب پروردگار تو يارى رسد حتما خواهند گفت: ما با شما بوديم. مگر خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست
سوره عنکبوت آیه ۱۰
همانطور از نشانه های ایمان داشتن به خداوند انجام عمل صالح است از نشانه های برآورده شدن خواسته ها علاوه بر ایمان داشتن به خداوند اطمینان به تحقق آرزوهاست.
وقتی شما به تحقق آرزوها هایتان اطمینان داشته باشید قطعا عمل شما با زمانی که اطمینان دارید تفاوت خواهد داشت.
از آنجا که عمل شما بر مبنای ایمان به خداوند برای تحقق آرزوهایتان تغییر کرده است بنابراین اطمینان داشتن به تحقق خواسته ها همان عمل صالحی است که ۱۵۸ بار بعد از عبارت ایمان در قرآن آمده است.
ما برای تحقق آرزوهایمان نیاز به ایمان و اطمینان به تحقق آرزوها داریم.
ایمان به خداوند را از سالها قبل در قلب و وجود خود احساس کرده ایم و اطمینان داریم که به خداوند ایمان داریم بنابراین فقط نیاز است روی اطمینان داشتن به تحقق آرزوها تمرکز کنیم.
اطمینان از تحقق آرزوها
از همان ابتدا که درخواست های خود را به خداوند عرضه کردم تمرکز من بر تقویت اطمینان از تحقق آرزوهایم بود. دیگر هیچ تمرکزی بر تقویت ایمان نداشتم چون می دانستم من به خداوند ایمان دارم و به همین دلیل به این مسیر هدایت شدم پس ایمان من مشکلی ندارد.
از طریق مختلف در ذهنم به لحظه برآورده شدن آرزوهام فکر می کردم و شادی اون لحظه رو احساس می کردم.
قبلا درباره بدهکار بودن به یکی از دوستانم توضیح دادم و اینکه اولین خواسته من پرداخت بدهی ها بود.
این دوست من تقریبا هر روز با من تماس می گرفت و درباره اینکه به پولش نیاز دارد و باید من هر طور شده بدهکاری او را پرداخت کنم توضیح می داد و من هم همیشه سعی می کردم از طریق شرح دادن مسائل و مشکلاتم او را قانع کنم که من دوست دارم بدهکاری او را پرداخت کنم اما شرایطش را ندارم.
همچنین هر وقت متوجه می شد که من پولی را خرج خرید وسیله، رستوران یا … کرده ام عصبانی می شد و می گفت که تو باید اول به فکر پرداخت بدهکاری ات باشی نه خرید وسیله و رستوران و ….
این روند ادامه داشت تا اینکه من بعنوان اولین خواسته از خداوند درخواست کردم که بدهکاری من را پرداخت کند.
از آن روز به بعد هر زمان درباره پرداخت بدهکاری اش صحبت می کرد با اطمینان به او می گفتم که انشاالله به زودی پرداخت می کنم و هر وقت سوال می کرد چطور می خوای پرداخت کنی می گفتم خدا کمک می کنه پرداخت می کنم.
دوستن این حرف من را مسخره می دانست و می گفت چند سال است وعده پرداخت کردن دادی و خبری نشد این بار می گی خدا کمک می کنه!!!
من به تحقق آرزوی خودم اطمینان داشتم و حرف های دوستم هیچ خللی در من ایجاد نمی کرد.
اکنون که به گذشته فکر می کنم به وضوح در خاطرم هست که بارها خودم را تصور می کردم که بعد از پرداخت بدهکاری دوستم ماشین ۲۰۶ سفید صفر کیلومتر خریدم و رفتم در خونه دوستم و اون با دیدن ماشین جدید شوکه شده درحالی که دیگه هیچ اعتراضی نمی تونه به من داشته باشه که چرا بدهکاری ات رو پرداخت نکری و رفتی وسیله خریدی.
بارها این صحنه رو به شکل عادی نه اینکه بخوام در جای ساکت بشینم و با چشمان بسته در ذهنم تصویرسازی کنم بلکه به همین سادگی که شرح دادم بارها در ذهنم این صحنه رو مرور می کردم.
این کار را زمانی انجام میدادم که هنوز هیچ پرداختی صورت نگرفته بود و دوستم هفته ای چند بار با من تماس می گرفت.
نه تنها به دوستم بلکه همسرم و اطرافیانم که در جریان این بدهکاری من بودند هر زمان صحبت از پرداخت بدهکاری می شد با اطمینان می گفتم که به زودی پرداخت می کنم و همه این حرف مرا مسخره می دانستند.
اما اطمینان من نه به خداوند بلکه این بار به تحقق آرزویم نتیجه داد و شگفتی رقم خورد و در کمتر از یک سال تمام بدهکاری دوستم بعلاوه سودی که از قبل مقرر شده بود را پرداخت کردم و دو سه ماه بعد همان رویایی که بارها در ذهنم مرور می کردم را اینبار در دنیای مادی به شکل واقعی تجربه کردم.
با ۲۰۶ سفید به خانه دوستم مراجعه کردم و ماشین را چند متر پایین تر پارک کردم. بعد از سلام و احوال پرسی مرسوم ازش پرسیدم که می خوای بریم یه دور بزنیم و برگردیم؟! دوستم یه نگاه به اینو رو اونور انداخت و گفت با چی بریم؟ ماشین که نیاوردی؟!
دوستم انتظار همون ماشین ۴۰۵ همیشگی رو داشت درحالی که اطمینان من به تحقق آرزوم باعث شده بود که علاوه بر اون ماشین ۴۰۵ یک ماشین ۲۰۶ سفید بخرم و الان چند متر جلوتر پارک بود.
با غرور بهش گفتم ماشین رو واقعا نمی بینی؟! و دوستم با نگاه دوباره به اطراف اینبار از شدن تعجب توان صحبت کردن نداشت و فقط با دستش به ۲۰۶ اشاره کرد و بعد به من اشاره کرد که اینو میگی؟ و من با تکون دادن سر جواب دادم که بله.
بدون حرف زدن سوار شدن و چند لحظه پس از حرکت کردن اولین سوالش از من این بود که از کجا پول آوردی اینو خریدی؟!
و من گفتم از همون جایی که باهاش بدهکاری تو رو پرداخت کردم.
اهمیت اطمینان داشتن
اطمینان داشتم به تحقق آرزوها مکمل قوی و تکمیل کننده ایمان داشتن به خداوند برای برآورده کردن خواسته هایتان است.
بسیاری از آگاهی هایی که در قسمت های قبلی ارائه شده بود جهت بازسازی احساس لیاقت، ارزشمندی، بخشیده شدن، تحقق آرزوها و …. همه به این دلیل بود که منجر به اطمینان پیدا کردن به تحقق آرزوهایتان شود.
شاید به نظر این آگاهی ها برای تقویت ایمان به خداوند ارائه شده است اما اینگونه نیست. ایمان ما نیاز به تقویت ندارد. اینکه اینجا هستیم و توسط خداوند به این بهره مندی از زندگی با کمک خداوند دعوت شده ایم یعنی از نظر ایمان شایسته هدایت و حمایت الهی بوده ایم.
بنابراین آگاهی های سریال زندگی با کمک خداوند برای ایجاد و تقویت اطمینان از تحقق آرزوها می باشد.
ایمان داشتن به خداوند به همراه اطمینان داشتن از تحقق آرزوها نیروی مضاعف را به جهان هستی برای ایجاد همزمانی های مناسب در مسیر زندگی ما جهت تحقق آرزوهایمان وارد می کند.
ما بعنوان جانشین خدا بر روی زمین باید به شکل یک فرمانروا که مدیریت زندگی خود را به عهده گرفته است عمل کنیم.
اوست خدایی که شما را در زمین جانشین قرار داد.
سوره فاطر آیه ۳۹
جانشین خداوند نباید نسبت به شرایطی که در زندگی دارد گله و شکایت کند. این در شأن یک فرمانروا نیست.
جانشین خداوند نباید نسبت به داشته های دیگران احساس حسرت و کمبود داشته باشد.
جانشین خداوند نباید نسبت به رفتار انسانها واکنشی عمل کند. این در شأن یک فرمانروا نیست که نسبت به هر حرکتی واکنش عجولانه یا خودخواهانه داشته باشد.
بسیاری از نگرش ها و عملکردهای ما در زندگی همسو با رفتار و نگرش یک فرمانروا و جانشین خداوند نیست.
بنابراین برای تقویت اطمینان خود به تحقق آرزوهایتان باید هر رفتار و افکاری که در شأن یک فرمانروا نیست را رها کنید.
به این شکل به مرور شخصیت یک فرمانروا که قدرت و قابلیت خلق کردن زندگی اش را دارد را در خود ایجاد خواهید شد.
فرمانروای زندگی خود بودن
خداوند انسان را جانشین و خلیفه خود روی زمین معرفی کرده است بنابراین هر انسان مانند خداوند از قدرت خلق کنندگی برخوردار است.
خداوند خود را فرمانروای زمین و آسمان معرفی کرده است:
بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را خواهى خوار گردانى همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى
سوره آل عمران آیه ۲۶
پس سپاس از آن خداست: پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان.
سوره جاثیه آیه ۳۶
بنابراین جانشین خداوند روی زمین نیز از توانایی و قدرت خلق زندگی خویش برخوردار است.
شما فرمانروای زندگی خویش هستید یعنی چه؟!
یعنی قدرت از آن توست.
شما تا چه زمانی فرمانروای زندگی خویش هستید؟!
حکم فرمانروایی زندگی شما مادام العمر توسط خداوند به شما اهدا شده است و هرگز باطل نمی شود.
اگر شهردار بودید حکم شما دو سال اعتبار داشت. اگر رئیس جمهور بودید حکم شما چهار سال اعتبار داشت.
اما حکم فرمانروایی شما به اندازه تک تک روزهای عمرتان می باشد. این حکم به این منظور به شما داده شده است که سربلند زندگی کنید، همواره در پی صعود به مراحل جدید زندگی تان باشید، مشتاق تجربه آرزوهایتان باشید.
اگر در شرایطی قرار گرفتید که احساس کردید پادشاه یا فرمانروای زندگی خود نیستید کافی است انگشت تان را روی نبظتان بگذارید و بدانید تا زمانی که نبظتان می زند زمان فرمانروایی شما به اتمام نرسیده است.
- ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که احساس شکست به شما غلبه کرده باشد.
- ممکن است به خاطر تلاش هایی که به ظاهر نتیجه نداده اند حرف هایی به شما زده شود که احساس شما را خدشه دار کند.
- شاید مدتی است برای موفقیت و پیروزی تلاش کرده اید اما همچنان هیچ نشانه تحقق آرزوهایتان را مشاهده نکنید.
این عبارت را در ذهن و بر قلب خود حک کنید تا در هر شرایطی توان ادامه دادن داشته باشید:
آنقدر وانمود کنید که پیروز هستید تا بالاخره پیروز شوید.
زمانی که در کنار ایمان به خداوند باور کنید که فرمانروای زندگی خویش هستید و اطمینان داشته باشید آرزوهای شما محقق خواهد شد در هر شرایطی باید مثل یک پادشاه رفتار کنید.
مثل پادشاهان بهترین لباس خود را بپوشید.
مثل پادشاهان با قدرت و ابهت راه بروید.
مثل پادشاهان با آرامش و اطمینان لبخند بزنید.
به خاطر دارم زمانی که تصمیم گرفتم با استفاده از کمک خداوند زندگی خود را تغییر دهم، تغییر را از آنچه در توانم بود شروع کردم.
هر روز صبح با اشتیاق برای رفتن به مغازه از خواب بیدار می شدم انگار که پررونق ترین کسب و کار شهر را دارم درحالی که هنوز هیچ نشانه ایی از تغییر را مشاهده نکرده بودم.
هر روز بهترین لباس خودم را برای حضور در محل کار می پوشیدم درحالی که تا قبل از آن سالها با لباس های کهنه در مغازه حاظر می شدم.
در برخورد با مشتری ها هرگز گله و شکایت نمی کردم و مانند فردی که هیچ مساله و مشکلی در زندگی ندارد صحبت می کردم و در جواب گله و شکایت های آنها فقط لبخند می زدم.
من تصمیم گرفته بودم بر اساس شرایط فعلی و آنچه می بینم عمل نکنم بلکه بر اساس آنچه می دانم و اطمینان دارم محقق خواهد شد عمل کنم.
هرگز بر اساس آنچه می بینید عمل نکنید بلکه همیشه بر اساس آنچه می دانید عمل کنید.
شما توسط خداوند، فرمانروای جهانیان خلق شده و حکم مدیریت زندگی تان را دریافت کرده اید. بنابراین باید آنگونه که لایقتان است زندگی کنید.
من در گذشته در سطح بسیار پایین تر از آنچه لایقش بودم زندگی می کردم.
- برای همه درباره مشکلات و شرایط زندگی ام درد و دل می کردم.
- برای همه درباره روابط نامناسبی که با همسرم داشتم درد و دل می کردم.
- برای همه درباره چاقی و تلاش های بی هوده ای که برای لاغر شدن انجام داده بودم درد و دل می کردم.
- برای همه از سختی زندگی و ناامید بودن از بهبود شرایط درد و دل می کردم.
همه می دانستند که من انسان ضعیف و زندگی سرشار از مسائل و مشکلات دارم. آنها برای من دعا می کردند تا خداوند شرایط مرا بهتر کند.
- همیشه خودم را برای آنچه در گذشته انجام داده بودم و باعث ضرر و زیان من شده بود سرزنش می کردم.
- همواره خودم را برای آنچه اگر در گذشته انجام داده بودم الان چقدر شرایط بهتری داشتم اما انجام نداده بودم سرزنش می کردم.
- همیشه دیگران را مقصر زندگی ام می دانستم و با هر فردی که قصد نصیحت یا راهنمایی من را داشت برخورد می کردم.
- همیشه به خدا گله و شکایت می کردم که چرا مرا در این همه سختی و مشکلات قرار داده است.
این ها طریقه نگرش و عملکرد یک پادشاه نیست.
از زمانی که درک کردم برای تحقق آرزوهایم باید در کنار ایمان به خداوند اطمینان داشته باشم که آنچه می خواهم را دریافت خواهم کرد و این باور در وجودم شکل گرفت که من از طرف خداوند به فرمانروای زندگی ام منسوب شده ام تمام سعی خود را به کار گرفتم تا آنچه در افکار و رفتار من همسو با افکار و رفتار پادشاهانه نیست را اصلاح کنم.
دیگر خودم را انسان بدشانس یا گرفتار در تقدیر و سرنوشت نمی دانستم و تصمیم قاطع گرفته بودم یا می میرم یا خودم و شرایط زندگی ام را تغییر می دهم.
من تصمیم گرفتم بدون اطلاع دیگران از حکم فرمانروایی خود در زندگی استفاده کنم و هرآنچه دوست دارم در زندگی تجربه کنم را از خداوند درخواست کنم و اطمینان داشته باشم که هرآنچه از طریق من به خداوند عرضه شود توسط او پاسخ داده می شود.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره ایمان داشتن به خداوند چیست؟ قبل از دوره زندگی با کمک خداوند عقیده شما درباره ایمانتان به خداوند چه بوده است و بعد از استفاده از این دوره چه تغییری در نگرش تان نسبت به ایمان به خداوند ایجاد شده است؟
۲- نگرش شما درباره تاثیر اطمینان داشتن در تحقق آرزوها چیست؟ اگر مثبت است برای خودتان منطقی کنید که اگر ایمان دارید خداوند مسئول تحقق آرزوهاست باید نسبت به تحقق آرزوهایتان اطمینان داشته باشید.
۳- نشانه های اطمینان داشتن به تحقق آرزوها چیست؟
۴- در افکار و رفتار گذشته خود نشانه های اطمینان نداشتن به تحقق آرزوهایتان را ذکر کنید.
۵- چه تغییری در افکار و رفتار خود باید ایجاد کنید تا اطمینان از تحقق آرزوها را در وجود خود نهادینه کنید.
۶- نگرش شما درباره فرمانروای زندگی خود بودن چیست؟ درباره نگرش خود شرح دهید.
۷- چه تغییراتی در رفتار خود باید ایجاد کنید تا قدم های اول برای ایجاد شخصیت فرمانروای زندگی بودن را در خود ایجاد کنید.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.34 از 50 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من فکر میکنم ایمان داشتن در باره داوند چیزی نیست که به زبان بگوییم که من به خداوند ایمان دارم باید به درون خودمان نگاه کنیم و آنچه در زندگی انجام میدهیم،
اگر در زندگی بارها دچار شک و تردید شدهایم و نمیتونیم با احساس اطمینان به خداوند به ادامه زندگیمان بپردازیم پس ما فقط به ظاهر ایمان داریم،
و عقیده من درباره ایمان داشتن از زمانی تغییر کرد که فهمیدم که خداوند جهان هستی و خودم چه چیزی هستیم تونستم باورهای درستی رو در این باره پیدا کنم و با استفاده از این دورهها فهمیدم که زندگی با کمک خداوند همیشه بهتر است زندگی قدیم من بوده که همیشه با التماس و احساس بد ه زبان میگفتم که خدایا من به تو ایمان دارم اما در رفتار خودم احساسم چیز دیگری رو بیان میکردم،دچار شک و تردید بودم زیرا تربیت شده بودم بر اساس آگاهی و ذهن زرگترها و کسانی که خودشان را با ایمان و با خدا میدانستند اما در زندگی دچار مشکلات و مسائلی بودند که باورهای آنها را نشان میداد که دچار شک و تردید نسبت به قدرت خداوند هستند،
تحقق آرزوها همچون دنیاییست که در ذهن ما شکل گرفته و اگر در حال خوبی باور داشته باشیم که همه چیز با اطمینان به خداوند تحقق پیدا بهتر میتونیم در آرامش مطمئن باشیم که ون آرزوی خودمان رو که مدتها برایش انتظار کشیدیم تجربه خواهیم کرد و من ین تجربه را بارها داشتم که خواستهای رو از خداوند انتظار داشتم و بعد از مدتها حتی از طریق کسانی دیگر به آرزوی خودم رسیده باشم،پس من به تحقق آرزوهام ایمان دارم که با کمک خداوند همه خواستههام محقق میشود،
من از نظر خودم این نشانهها رو میگم و شاید افراد مختلف نظر متفاوتی داشته باشند اما به نظر من نشانه اطمینان داشتن به تحقق آرزوها این است که آرامش داشته باشیم،وقتی در زندگی نگران چیزی نباشیم و یا تلاش و تقلا نکنیم برای به دست آوردن آن چیزی که زمانش هنوز نرسیده و آرامش داشته باشیم و با خدا در میان بگذاریم این خودش نشونه اطمینان داشتن است و به نظر من تا الان که به آرامش مه چیز رو از خداوند خواستم بیشتر اونها رو تونستم در زندگیم تجربه کنم و تحقق یافتند،یکی از نشانههای دیگر اطمینان داشتن به تحقق آرزوها برای من ایمان قلبی و اطمینان به خداوند است که ایمان واقعی داشته باشیم و به زبان فقط خودمان را گول نزنیم که من انسان با ایمانی هستم و وقتی که باور کنیم که واقعاً قدرت خداوند در زندگی ما چه تاثیر مفیدی دارد اطمینان خواهیم یافت که رزوهایمان تحقق پیدا میکنند،مثلاً من زمانی که باور کردم که سلامتی من یک نعمت از سمت خداوند است و به دست خداوند میتوانم سلامتی خودم را به دست بیارم راحتتر اطمینان پیدا کردم که سلامتی من تحقق پیدا میکند و همین گونه شد که من فکر میکردم،
در گذشته من بسیار افکار و رفتار اشتباهی داشتم زیرا تحت تعلیم و تربیت بزرگترها بودم که آنها هم تحت تربیت و تعلیم بزرگترهایشان بودند پس این زنجیره ادامه دار بود،مثلاً از بزرگترهای بزرگترهایم یده بودم که در گذشته بچهها که بیمار میشدند میگفتند که اگر ادرار خودشان را بخورند حالشان خوب میشود چقدر از این گفته و از این خرافات دچار ساس جهل میشویم و به این پی میبریم که باورهای انسانهای گذشته چگونه بوده خوب تعجبی هم نداره که درباره اطمینان به تحقق آرزوهایشان دچار شک و تردید بودند و شاید بیشتر بزرگترهای ما حتی قط برای اینکه نشون بدن انسانهای با خدایی هستند یک سری اعمال رو از روی عادت انجام میدهند و شاید دانشی درباره شناخت خداوند ندارند،
اما من به تحقق آرزوهام اطمینان دارم و هیچ قدرتی رو بالاتر از نیروی ذهن و ایمان به خداوند نمیدانم من از زمانی که در مسیر خوبی که خداوند منو هدایت کرد قرار گرفتم اطمینان من قویتر و محکمتر شکل گرفت و راه و مسیر خودم رو محکمتر طی میکنم،در افکار و رفتار گذشته خودم خیلی نشانههایی بودند که اطمینان نداشتن منو ثابت میکردند مثلاً توقع داشتم که همان لحظه خواسته من اجابت شود و به دستم برسد پس یک تصور انسانی درباره خداوند داشتن مثلاً ول و ثروت رو اگر درخواست میکردم توقع داشتم که به صورت مادی اتفاق بیفتد و آگاهی این رو نداشتم که خداوند احساس ما را ریافت میکند،یا اگر دچار مشکلات و مسائلی در زندگی میشدم از خداوند با حس التماس و تقلا میخواستم،
تغییراتی که این چند سال من در رفتار خودم ایجاد کردم ین بوده که آگاهیهای خودم رو نسبت به شناخت جهان هستی و خداوند بررسی کنم و ببینم که چیزهایی که از گذشته تا به الان به من گفتن درست بوده یا چیزهایی بوده که دوست داشتن خودشان باور کنند و این باورها را به ذهن من هم منتقل کردهاند،پس افکار و رفتار خودم رو از زمانی که تغییر دادم طمینان بیشتری پیدا کردم که تحقق آرزوها به دست خودم صورت میگیره،
من فرمانروای زندگی خودم هستم رو کاملاً درک و باور میکنم من میتونم با قدرت ذهنم به خوبیها به زیباییها به تمام آرزوهایم دست پیدا کنم من میتونم با فرمانروایی زندگی خودم احساس خوبی داشته باشم میتونم توجه کنم به خوبیها میتونم زندگی کنم با خوشحالی میتونم واکنش ندم به اخبار منفی من حق انتخاب دارم پس من فرمانروای زندگی خودم هستم زیرا هر کاری دلم بخواد انجام میدم و دوست دارم نتیجه خوبی دریافت کنم پس در آرامش و شادی و در اطمینان انتخاب میکنم که زندگی کنم،
و تغییراتی که برای ایجاد شخصیت فرمانروایی زندگی خودم بودن رو ایجاد کردم اینه که کنترل و از دیگران گرفتم از شرایط بیرونی از عوامل بیرونی از شرایط جوی و به ذهن خودم دادم من روی ذهن خودم متمرکز شدم با تمرین و تکرار تونستم که کنترل افکارم رو به دست بگیرم و با ایمان و اطمینان به اهدافم فکر کنم و با قدرت خداوند پیش برم و همسو بشم همزمانی و همسو بودن را بهتر بشناسم و بتونم انجام بدم اعمالم و رفتارم رو بیشتر کنترل کنم و در شرایطی که بهتر میتونم عمل کنم اونجاست که من فرمانروای زندگی خودم هستم،
باتشکرازشما