فکر کردن به چطور و چگونه برآورده شدن آرزوها باعث قدرت گرفتن نگرش دور از دسترس بودن آنها می شود. این نگرش به سادگی مانع تحقق آرزوهایتان می شود.
اگر چطور و چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید و با آرامش و اطمینان خاطر در مسیر رسیدن به خواسته های خود قدم بردارید از سریع الحساب بودن خداوند شگفت زده می شوید.
چطور و چگونه
فاصله بین رسیدن به خواسته ها و نرسیدن به آن بسیار ناچیز است. تنها یک فکر می تواند مانع از تحقق آرزوهایتان شود.
تنها کافی است به چطور و چگونه رسیدن به خواسته هایتان فکر کنید. همین یک فکر برای قانع شدن شما که هرگز به خواسته خود نخواهید رسید کافی است.
حتما این تجربه را دارید که خواسته ای در وجود شما شکل گرفته است اما در همان لحظات اولیه با فکر کردن به چطور و چگونه رسیدن به آن خواسته قانع شده اید که این یک خواسته دست نیافتنی و حتی شاید اشتباهی است که در وجود شما شکل گرفته است و به راحتی بر روی خواسته خود خط کشیده اید.
امروز که به گذشته فکر می کنم به وضوح به خاطر می آورم که برای هر خواسته ای که در وجودم شکل می گرفت اولین فکری که در ذهن من مرور می شد این بود که چطور و چگونه می خواهی به این خواسته برسی؟!
و من برای هیچ کدام از خواسته هایم راه و روشی سراغ نداشتم که چگونه قرار است به واقعیت تبدیل شوند.
به هر خواسته ای فکر می کردم عقیده و نظر من این بود که هرگز این خواسته برآورده نخواهد شد.
وقتی به پرداخت بدهی هایم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دانستم چون چند سال برای این کار تلاش کرده بودم اما هر سال بدهکاری های من بیشتر می شد.
وقتی به رشد کسب و کارم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دیدم چون چند سال از شروع کسب و کارم می گذشت و تلاش زیادی برای پیشرفت شغلی انجام داده بودم اما نتیجه چندانی حاصل نشده بود.
وقتی به بهبود رابطه با همسرم فکر می کردم آن را محال ممکن می دیدم چون سالها از ازدواج ما می گذشت و هر سال شرایط و رابطه ما بدتر از قبل می شد.
به هر خواسته ای فکر می کردم به این دلیل که سالهای زیادی از زندگی ام درگیر آن مساله و مشکل بودم نمی توانستم تصور کنم که این خواسته من برآورده خواهد شد.
همیشه بعد از فکر کردن به هر خواسته ای بلافاصله افکار درباره چطور و چگونه رخ دادن آن خواسته در ذهنم مرور می شد و ذوق و شوق مرا از بین می برد.
شرایط درخواست و دعا کردن را دارید
به لطف خدای مهربان زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و با قانون جذب آشنا شدم علاقمند به درک قوانین جهان هستی و مخصوصا تاثیر خداوند بر زندگی انسان شدم.
وقتی قرآن را درباره نقش خداوند در برآورده شدن خواسته ها و آرزوها مطالعه می کردم به این موضوع شگفت انگیز برخوردم که خداوند در قرآن می فرماید:
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
سوره بقره آیه ۱۸۶
خداوند در این آیه فرموده است که دعای دعا کننده را اجابت می کنم.
درک و برداشت من این بود که دعای درخواست کننده همان خواسته ها یا آرزوهای بنده ها می باشد. بنابراین برای اولین بار در زندگی ام با این نگرش مواجه شدم که خداوند درخواست های من را اجابت می کند.
تا قبل از آن نگرش من این بود که انسان درستکاری نیستم و نتوانسته ام رضایت خداوند را جلب کنم و به همین دلیل از خدا دور شده ام پس خداوند صدای من گناهکار را نمی شنود یا به من اهمیت نمی دهد.
اما در این آیه هیچ شرط و شروطی برای اینکه دعای چه انسان هایی را اجابت می کنم نیامده است.
جالب است که شرط برآورده شدن دعا بعد از اینکه خداوند فرموده است دعای درخواست کننده را اجابت می کنم به شرط اینکه فرمان مرا گردن نهد و به من ایمان آورد.
این خیلی تفاوت دارد با آنچه من درمورد خداوند فکر می کردم که چون بنده درستکاری نیستم خداوند دعا و درخواست های من را اهمیت نمی دهد.
برای قبل از درخواست کردن هیچ شرط و شروطی توسط خداوند تعیین نشده است.
خداوند نگفته است فقط بنده هایی که چه کارها یا اعمالی را برای حداقل چه مدت انجام داده اند می توانند از من درخواست یا دعا کنند.
این درک به من کمک کرد تا از شر احساس عذاب وجدان که بنده صالح و درستکاری نیستم و خداوند مرا دوست ندارد رها شوم و برای اولین بار در زندگی جرات کردم که به درخواست کردن از خداوند فکر کنم.
تا قبل از آن همیشه گفتگوی من با خداوند در قالب التماس و خواهش برای بخشیدن گناهان و سهل انگاری هایم بود، اما بعد از شکل گیری این نگرش در وجودم اشتیاق اینکه از خداوند درخواست و کمک بخواهم شکل گرفت و تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده خداوند را امتحان کنم.
خداوند شرط برآورده شدن آرزوها و اجابت درخواست ها را ایمان داشتن به خود معرفی کرده است.
به فرمان من گردن نهد همان دعوت خداوند از انسانها برای ایمان آوردن است بنابراین اگر به شکل واقعی و قلبی به خداوند ایمان داشته باشید نه تنها واحد شرایط درخواست و دعا کردن هستید بلکه خداوند اجابت دعای شما را تضمین کرده است.
دریافت این آگاهی ها و مرور این نگرش ها در وجودم ذوق و شوق زیادی برای زندگی کردن، دعا کردن، آرزو کردن و حتی پرستیدن خداوند ایجاد کرد و تصمیم گرفتم به لطف خدای مهربان زندگی جدیدی را شروع کنم.
سریع الحساب بودن خداوند
یکی از بزرگترین موانع رسیدن به خواسته ها فکر کردن به چطور و چگونه رخ دادن آن است. فکر کردن به این موضوع به این دلیل که ما هیچ راهکاری برای رسیدن به خواسته های خود نداریم رسیدن به آن را یا غیرممکن می کند یا راهی بسیار سخت و طولانی در پیش روی ما قرار می دهد که فکر کردن به آن باعث ایجاد یاس و ناامیدی در ما می شود و خواسته های خود را فراموش می کنیم.
برای رفع این مانع بزرگ باید چاره ای می اندیشیدم و بهترین چاره به نظرم جستجو در قرآن بود تا از نگرش خداوند درباره اجابت درخواست ها اطلاع پیدا کنم.
با جستجو در قرآن به عبارت (سریع الحساب) برخورد کردم که راه حل مقابله با مانع زمان بر بودن برآورده شدن آرزوها در ذهنم بود.
عبارت (سریع الحساب) هشت مرتبه در قرآن آمده است که نشان از اهمیت این موضوع دارد. در واقع خداوند (سریع الحساب) بودن را یکی از ویژگی های خودش عنوان کرده است.
- آنانند که از دستاوردشان بهرهای خواهند داشت و خدا سریع الحساب است. (بقره ۲۰۲)
- تا خدا به هر کس هر چه به دست آورده است جزا دهد، که خدا سریع الحساب است. (ابراهیم ۵۱)
- امروز هر کسی به آنچه انجام داده است کیفر مییابد. امروز ستمی نیست؛ آری، خدا سریع الحساب است. (غافر ۱۷)
من به این درک رسیدم که اگر به خداوند ایمان داشته باشم باید به ویژگی ها و صفات او هم ایمان و اطمینان داشته باشم بنابراین تصمیم گرفتم هربار که در ذهنم رسیدن به آرزوها و خواسته هایم طولانی و سریع الحساب بودن خداوند فکر کنم و ایمان داشته باشم که سرعت خداوند در برآورده کردن خواسته هایم بسیار بیشتر از سرعت عملکرد من می باشد.
به این شکل ذوق و شوق رسیدن به آرزوها را در وجودم حفظ می کردم و با اینکه هیچ نشانه ای از برآورده شدن خواسته هایم نمی دیدم ولی در ذهنم با فکر کردن به اینکه خداوند سریع الحساب است مانع از خراب شدن احساس و ناامیدی خودم می شدم و ذوق و شوق تحقق آرزوها را در وجودم زنده نگه می داشتم.
من ایمان داشتم برای تحقق آرزوهایم به محض اینکه به خداوند توکل کنم، او هم برنامه اش برای تغییر زندگی من و تحقق آرزوهایم را سرعت می بخشد. چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم زودتر از آنچه همیشه در ذهن من مرور می شود به آرزوهایم می رسم چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم از طریقی که در آن روزها به عقل من نمی رسد می توانم بدهکاری هایم را پرداخت کنم.
من ایمان داشتم به شکلی که در آن روزها به عقل من نمی رسید کسب و کار من رشد و گسترش پیدا خواهد کرد.
من ایمان داشتم به طریقی که در آن روزها به عقل من محال ممکن بود روابط من با همسرم دگرگون خواهد شد.
فکر کردن به این نگرش ها و تکرار کردن آنها در زمان هایی که تحت تاثیر هجوم افکار منفی قرار می گرفتم ذوق و شوق اینکه زودتر از آنچه می توانستم تصور کنم آرزوهایم به واقعیت تبدیل خواهد شد را زنده نگه می داشتم.
من باور کردم که خداوند سریع الحساب است و همانطور که خودش وعده داده فقط کافی است من از ایمانم به خداوند مراقبت کنم. در این صورت خداوند سریع تر از قبل کارها را انجام خواهد داد.
خداوند موفقیت را زودتر از آنچه فکرش را می کنم وارد زندگی من خواهد کرد.
خداوند نعمت هایی وارد زندگی من خواهد کرد که سال ها مرا جلو خواهد انداخت.
یکی از موانع ذهنی افراد برای دنبال کردن خواسته ها و آرزوهایشان این است که آنها به سن خود توجه می کنند و تصور می کنند که دیگر از سن آنها گذشته است. آنها فرصت کافی برای تحقق آرزوهای خود ندارند.
من هم در سن ۳۴ سالگی برای اولین بار در زندگی خواسته داشتن کسب و کار اینترنتی در وجودم شکل گرفت.
در آن روزها این نگرش در ذهن من بسیار قوی بود که تغییر شغل یا ایجاد کسب و کار باید در سن پایین انجام شود چون به سالها تلاش و صبر نیاز دارد تا به موفقیت برسد و من تصور می کردم که دیگر از سن من گذشته است که بخواهم قدم در مسیری بگذارم که هیچ اطلاعات یا تجربه ای درباره آن ندارم.
در این شرایط است که باید از نگرش های صحیح درباره خداوند برای حفظ انگیزه و شور و شوق جهت ادامه دادن استفاده کرد.
من با ایمان داشتن به سریع الحساب بودن خداوند اشتیاق و انگیزه خود برای داشتن کسب و کار اینترنتی را در وجودم حفظ کردم و با اینکه هیچ راه و روشی برای چطور و چگونه ایجاد کردن و به موفقیت رساندن آن نداشتم اما اجازه ندادم مرور افکار ناامید کننده در ذهنم باعث ایجاد یاس و ناامیدی در من شود.
ممکن است در شرایطی باشید که تصور کنید سن شما از آن حدی که برای تحقق آروزهایتان در ذهن تان منطقی است گذشته است و به همین دلیل احساس کنید توانایی یا فرصت کافی برای تحقق آرزوهایتان را ندارید.
در این لحظات باید به خاطر بیاورید که کاری را که ممکن است شما نتوانید در چندین سال انجام دهید، خداوند در زمان بسیار کوتاهی حتی کسری از ثانیه می تواند انجام دهد.
به شکل عادی شاید بیست سال طول می کشید تا من می توانستم با توجه به میزان درآمد و روند رشد و پیشرفتم تمام بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما زمانی که خودم را لایق درخواست کردن از خداوند دیدم و از او خواستم بدهکاری های چند سال زندگی و کسب و کار من را پرداخت کند و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان داشتم، معجزه در کمتر از یک سال رخ داد و آرزوی من برآورده شد.
به شکل عالی شاید هرگز نمی توانستم طعم خوش لاغری را تجربه کنم چون بیش از بیست سال برای لاغر شدن از طریق مختلف تلاش کرده بودم اما هر سال چاق تر می شدم، اما زمانی که آرزوی لاغر شدن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوها ایمان آوردم معجزه در کمتر از دو سال رخ داد و آرزوی لاغری من برآورده شد.
به شکل عالی شاید ده سال یا حتی بیشتر باید زمان صرف می کردم تا مراحل یادگیری و ارائه آموزش به دیگران را می آموختم چون هیچ تجربه و دانشی در حوزه آموزش نداشتم.
اما وقتی آرزوی آموزش لاغری با ذهن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان آوردم معجزه در کمتر از چند ماه بعد از اینکه نشانه های لاغری را در خودم مشاهده کردن رخ داد و افراد برای یادگیری لاغری با ذهن از سراسر کشور به سمت من می آمدند و درخواست شرکت در دوره آموزشی لاغری با ذهن را داشتند.
شاید شما هم اکنون در موقعیتی باشید که با توجه به امکانات و شرایطی که دارید هیچ امیدی نداشته باشید که بیست سال یا سی سال دیگر هم آرزوهای شما محقق نمی شود. اما به خاطر داشته باشید که خوشبختانه کار خداوند سرعت بخشیدن به تحقق آرزوها و اجابت درخواست هاست چون او سریع الحساب است.
خداوند می تواند با ایجاد یک وقفه به موقع به مانند یک زنگ تفریح در مسیر زندگی شما باعث جلو انداختن ده ها سال شما در زندگی شود.
همانطور که یک شبه بیش از صد نفر را در گروهی که من برای توضیح دادن چگونه لاغر شدن با ذهن برای دو نفر از نزدیکانم ایجاد کرده بودم وارد کرد و یک شبه من ره ده یا بیست ساله را طی کردم و مدرس لاغری با ذهن شدم.
فقط نیاز است که دلگرم باشید.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
حتما این تجربه را در زندگی خود داشته اید که تصور می کردید رسیده به فلان خواسته از نظر شما غیرممکن بوده است اما بعد از مدت کوتاهی شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما رخ داد که آرزویی که رسیدن به آن از نظر شما محال بود به واقعیت تبدیل شد.
شاید دوست داشته اید که صاحب خانه شوید در حالی که سالها در خانه دیگری زندگی می کردید و هیچ امید و نشانه ای از صاحب خانه شدن در زندگی خود مشاهده نمی کردید اما به یک باره مانند طوفانی که از راه می رسد شرایط و اتفاقات در زندگی شما شکل گرفت و چند روز بعد شما صاحب خانه شدید.
شاید در شرایطی قرار داشته اید و تصور می کردید خارج شدن از این شرایط سالها زمان نیاز دارد یا مستلزم تحمل رنج و سختی فراوان است اما فقط چند روز بعد به شکل معجزه واری آن مساله بدون دخالت یا اقدامی از سوی شما حل شده است و شما از آن شرایط سخت خارج شده اید.
آن زمان که من خواسته خرید خانه ای بزرگ، مجلل و با تمام وسایل رفاهی را به خداوند عرضه کردم نه تنها از نظر شرایط مالی خود را مستحق داشتن همچین خانه ای نمی دیدم بلکه تا بحال نشنیده بودم که فردی در شهر ما خانه ای با تمام وسايل رفاهی خریده یا فروخته باشد.
اما تحقق این خواسته توسط خداوندی که سریع الحساب است فقط به چند ماه زمان نیاز داشت.
درآمد من از کسب و کار اینترنتی در طی فقط چند ماه چندین برابر شد.
خانه پدریم که سالها فروش نمی رفت فروش رفت و مبلغی بعنوان ارث پدری به من رسید.
آرزوی فردی که سالها رؤيای مهاجرت کردن داشت کمتر از یک سال بعد از ساخته شدن و تجهیز خانه اش به واقعیت تبدیل شد و او قصد رفتن کرد.
همسر من چند دقیقه بعد از اینکه فروشنده آگهی فروش خانه اش را در اینترنت آگهی کند آن را می بیند و از من خواست که برای دیدن این خانه مراجعه کنیم.
به محض وارد شدن به آن خانه احساس کردم که سالهاست فروشنده را می شناسم و اتفاقا او هم عنوان کرد که همین احساس را داشته است. جالب اینکه بیشتر از اینکه درباره خرید و فروش خانه صحبت کنیم درباره موضوعات مختلف از جمله رسیدن به آرزوها صحبت کردیم و آن زمان بود که فروشنده اعلام کرد قصد فروش تمام وسایل خانه را به دلیل مهاجرت دارد.
در نهایت با رد و بدل شدن چند جمله کوتاه بدون مراجعه به مشاور املاک صاحب خانه ای شدم که در آن لحظه در رؤیای من نمی گنجید و نمی توانستم باور کنم که چطور و چگونه خواسته من برآورده شد.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
باید ایمان خود به سریع الحساب بودن خداوند را از طریق به یاد آوردن خاطرات زندگی خود تقویت کنید.
زمان هایی را به یاد بیاورید که خواسته هایی که تحقق آنها از نظر شما محال ممکن بوده است در مدت زمان کوتاهی به واقعیت تبدیل شده اند.
شاید حتی در زندگی اطرافیان خود شاهد تحقق خواسته ها یا شرایطی بوده اید که از نظر شما و دیگران معجزه الهی بوده است.
تفاوتی ندارد نشانه های سریع الحساب بودن خداوند را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید. همین که به یاد بیاورید شاهد سریع الحساب بودن خداوند بوده اید باعث تقویت ایمان شما نسبت به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوهایتان می شود.
خدای امروز با خدای آن روزها هیچ تفاوتی ندارد، داشته ها و توانایی های خداوند هرگز تغییر نمی کند. بنابراین آنچه باید تغییر کند فقط نگرش و انتظار ما از خداوند است.
برای این مرحله باید این نگرش ها را در درونتان ایجاد کنید:
باور کنید که لایق و واجد شرایط درخواست کردن و دعا کردن از خداوند بدانید.
باور کنید که خداوند برای تحقق آرزوهایتان سوابق چندین ساله اعمال شما را بررسی نمی کند.
باور کنید که برای تحقق آرزوهایتان فقط باید بعد از عرضه درخواست هایتان ایمان خود به خداوند را تقویت و حفظ کنید.
باور کنید که خداوند سریع الحساب است و فراتر از محاسبات و چطور و چگونه هایی که در ذهن ما شکل می گیرد عمل می کند.
و در نهایت برای همیشه به دانایی، توانایی و سریع الحساب بودن خداوند دلگرم باشید.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره افکاری که در ذهن درباره چطور و چگونه تحقق خواسته ها شکل می گیرد چیست؟
۲- در گذشته چه خواسته هایی در وجود شما شکل گرفته است که بخاطر فکر کردن به چطور و چگونه تحقق آن به راحتی خواسته یا علاقه خود را رها کرده اید؟
۳- نگرش شما درباره شرایط درخواست کردن از خداوند چیست؟ چقدر خود را واجد شرایط درخواست کردن از خداوند می دانید؟
۴- درباره لایق بودن و واجد شرایط بودن خود جهت درخواست از خداوند شرح دهید. برای خود منطقی کنید همیشه می توانید از خداوند درخواست کنید و ۱۰۰٪ درخواست های شما پاسخ داده می شود.
۵- نگرش شما درباره سریع الحساب بودن خداوند چیست؟ آیا فقط خداوند برای پیامبران سریع الحساب است یا این ویژگی خداوند شامل همه بندگان می شود؟!
۶- درباره سریع الحساب بودن خداوند از زندگی تان مثال پیدا کنید؟! چه موضوعاتی بوده اند که سریع تر از تصور شما به سرانجام رسیده اند؟! هرچقدر بیشتر مثال کنید به تقویت ایمان خود کمک کرده اید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.73 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد من این موضوع خیلی تجربه کردم که وقتی آرزویی دارم سریع فکرهای چطور و چگونه اش میاد و این احساس شدیدا احساس میکنم من کجا این آرزوم کجا چقدر از من فاصله داره الان دیگه فقط آرزو میکنم بقیه مراحل میسپارم بخدا چون تا حالا این کارو نکردم هنوز خیلی باورم نمیشه که از این طریق آرزوم تجربه و زندگی کنم بنابر این چند جمله به خودم میگم تا دلم قرص و محکم بشه اطمینان بیشتر بشه که آرزو من باور ده میشه با خودم میگم که ببین خدا خودش وعده داده که دعای دعا کننده رو اجابت میکنه منم مطمئنم وقتی درخواستی از خدا ندم داشته باشم خداوند همون لحظه مهر تاییدش میزنه و الانم یاد گرفتمکه خدا ند سریع الحساب میتونه در کسری از ثانیه آرزوی منو تحقق ببخشه پس من فقط آرزو میکنم بقیه مراحل خداوند انجام میده فقط من باید بخدا ایمان داشته باشم که خداوند آرزو منو برآورده میکنه دیگه به چرا چطور مگه میشه و….کاری ندارم فکرم دربارش نمیکنم
استاد من اون روزا یعنی تا دیروز وقتی فکر میکردم خواه ناخواه کلی فکر میومد تو ذهن من مثلا من خواستم اینکه یه خونه بزرگ با فول امکانات با تمام وسایل نو میخوام که فقط کلید بندازم برم توش زندگی جدیدم شروع کنم
حالا فکرها میاد با کدوم پول میگم خونم میفروشم میگه مگه چند میخرن خونه تو محمد شهر کرج میدونی تهران خونه متری چنده منم بهش گفتم من از خداوند میخواماین خونه رو به من هدیه کنه
استاد این خواستهای که نوشتم همیت الان در وجودم شکل گرفت نوشتم با اینکه گفتم به خدا ایمان دارم به وفا داری خدا ایمان دارم به سریع الحساب بودنش ایمان دارم اما در وجودم همین الان شکل گرفت این خواسته اشتباهی ور وجودم شکل گرفته ولی روی اون خط نزدم گفتم میخوام من لایق خونه رویایی هستم حقمه خونه رویاییمم زندگی کنم
و اینو بگم به جرائت میگم که تقریبا ۹۹ درصد آرزوهام اینجوری بوده که درخواست دادم میدونستم خداوند مهر تاییدش همون لحظه زده اما به فاصله تایید تا پاسخ مشکل داشتم که نمیدونم چقدر طول میکشه الان یاد گرفتمخداوند سریع الحساب اما هنوز دلم قرص و محکم نیست که به خواستم میرسم یا نه دلیلش اینکه بخدا ایمان ندارم از خدا میخوام که یکی از آرزوهایی منو برآورده کن تا من ایمانم به تو بیشتر بشه خدایا میدونم که میتونی در کسر از ثانیه آرزو منو محقق کنی امین
منم برای خواسته هام هیچ راهکاری ندارم برای تحقق آنها اما اون ته قلبم امید دارم که میشه برآورده بشه
من هم بیماری پوستیم امری محال و ممکن میدونستم که مگه میشه این بیماری خوب بشه اما با کمک خدا وند دوماه طول کشید من شفا پیدا کردم و اگر طولانی تر شد بخاطر افکار خودم بود چون میترسیدم هی بیمار میشدم
وقتی به غذهای بدنم فکر میکنم دیدم در عرض ۷ ماه شفا گرفتم و اینو امری محال نمیدونستم
ولی تیروئیدم امری محال میدونستم چون دکتر گفت تا آخر عمرت باید این دارم مصرف کنی
وقتی به اینها فکر میکنم میبینم خداوندم قبلا خیلی آرزوهای منو برآورده کرده من توجهی بهش نداشتم دلم قرص تر شد که همون جور که آرزوهای قبلیم تحقق بخشیده همون طور هم آرزوهای جدیدم به تحقق میرسونه مطمئنم که آرزوهای من در برابر عظمت و بزرگی خداوند هیچ چیزی نیست مطمئنم که خداوند بر یک چشم بر هم زدن میتونه منو به تمام آرزوهام برسونه
من استاد خودم انسان خوبی میدونم ولی نمیدونم چرا قبلنا من آنقدر به خدا التماس میکردم که م ا ببخشه منکه خودم انسانی میدونم که گناه زیادی نداره چرا انقدر من در طول سال در آیام های مختلف سیهی میکردم کاری کنم خدا منو ببخشه بخاطر اینکه خیلی شنیده بودم امشب شب قدر این کارو انجام بده ا ن کارو انجام بده خدا گناهانمان ببخشه
استاد من درک نکردم ایمان داشتن به خدا یعنی چی من نگاهم به خدا تغییر بدم یعنی چی چطور میتونم بخدا ایمان داشته باشم الان حس گیج شدن دارم نمیدونم باید چکار کنم
من در مورد کسب کارم اقدام کردم من از لباسهایی که بافته بودم عکس گرفتم چند تا مدل لباس هم اضافه کردم که اگر مدلش انتخاب کنن براشون میبافم بعد دخترم یه پیجی تو دیوار درست کرد الان دو روز میگذره هنوز پیامی نیامده هر خبری شد میگم منم میخوام از نگرش شما استفاده کنم منم اگر از خدا ند درخواست کنم کمک بخوام به منم کمک میکنه تا ذوق و شوق در من ایجاد بشه منم خواستهام تجربه کنم
من این نگرش دیگه ندارم که چون سنم زیاد برای رسیدن به آرزوهام زمان کافی ندارم اینکه وقتی درباره ه کسب و کار گفتم افراد خانواده بعًی هاشون جبهه گرفتم آنوقت باید فکر کار گردن نبودی حالا سر پیری یادت افتاده که شغل نداریباید درآمد کسب کنی اولش ناراحت شدم بعد ادامه دادم اقدام کردم قدم اول برداشتم
اینکه من درک کردم که خداوند بر حسب سن و سال انسانها سیستمشون بنا نکرده درک کر دم که خدا ند در قلب ما با ما کلنجار میره که این کارو انجام بده پس من به زمانبندی خدا و ند ایمان دارم میدونم که اگر خدا وند الان به من میگه این کارو انجام بده یعنی الان بهترین زمان برای ایجاد داشتن شغل و کسب درآمد توعه پس دیر نیست ودرک کردم که خدا ند آنقدر با ما کلنجار میره تا ما اقدام کنیم درک کردم انسانهایی دیدم که خیلی بزرگتر از من هستند تازه شروع کردن مثلا ورزش کنن مثلا ماشین شاسی بلند کیا بخرن پس برای خداوند زمان معنی نداره
نگرش من اینکه خوب سالها درباره تحقق نیافتن آرزوهامون شنیدیم به گونههای مختلف همین که میگن اینو داری بسته دیگه همین که میگن باید قانع باشی همینکه میگن آدم زیاد نباید درخواست داسته باشه اینا و هزاران افکار دیگه باعث میشه چرا و چگونه ها در دهن ما شکل بگیرن ا ن روزا درخواست نمیکردیم یا سریع خط میزدیم این افکار نداشتیم الان که داریم یاد میگیریم که خدا ند ما رو واجد شرایط درخواست و دعا کرده خودمونم باورمون نمیشه تا میخوای درخواست کنیم کلی از ا ن فکرها میاد بالا و ما یاد گرفتیم که دیگه ایمان داشته باشیم به خدا که سریع الحساب که خودش وعده داده که دعای ما رو اجابت میکنه با این نگرشها اون نگرشهای قبلی که چرا و چگونه بودن خاموش کنیم قدم برداریم به سمت تحقق خواستهامون با کمک خدا وند
من در گدشته گفتم ۹۹ درصد از خواستهام بخاطر همین چرا و چگونه حرف اطرافیانم خط میخورد طوری بیخیالش میشدم که آن.ار اصلا چنین آرزویی نداشتم چند روز پیش چنان با من ب خورد تندی شد برای اینکه آیا تو این لباسهایی که بافتی تن بچه ات میکنی یا نه من گفتم چ ا نمیکنم افتخار میکنم این لباسها حاصِ دسترنج خودم با افتخار تنش میکنم اون با تندی جواب داد بمیرم تن بچه ام نمیکنم ولی من نا امید نشدم در دیوار آگهی دادم
من شنیدم در طی این چند سال آگاهی کسب کردن که خدا وند در قرآن گفته دعای دعا کننده رو اجابت میکنم وعده داده بارها در قرآن گفته من سریع الحساب هستم میتونم آرزوی شما رو ب یک چشم بر هم زدن آنی یهویی کسری از ثانیه برآورده کنم خداوند شرطی برای ب آورده کردن آرزوها نذاشته بجز احساس لیاقت داشتن ایمان داشتن به خدا وند پس هر کسی در هر شرایطتی میتونه از خدای خودش خواستهای داشته باشه خدا ند خودش گفته من از روح خودم در او دیدم یعنی خودم در وجود او قرار دادم تا هر وقت مشکلی داشت به من بگه منتها من ایمان بخدا نداشتم که دارم سعی میکنم ایجاد کنم تا آرزوهام تجربه کنم لذتشونو ببرم
من مطمئنم که درخواست کنم اجابت پیشه و الانم یاد گرفتم خداوند سریع الحساب اگر من ایمان داشته باشم اون جریاناتی همزمانزهایی انجام میده که منو از نفر ۶۳ بیاره به نفر اول برسونه تا آرزوم تجربه کنم من ایمان دارم که لایقم حقمه واجد شرایط هم هستم چرا چون خدا وند من از اول خلقتم لایق آفریده از روح خودش در من دمیده من هم در مسیر الهی قرار داده پس چه کسی واجد شرایط تر از ما که عصو سایت تناسب فکریها هستیم همه گزینه ها رو دارم پس نوبت منه آرزوهام زندگی کنم لذتشو ببرم
نه خدا وند نگفته که چه کسانی واجد شرایط سریع الحساب بودن خداوند شامل میشن خدا گفته هر کس به من ایمان بیاره واجد شرایط سریع الحساب بودن قرار میگیره نگفته چه کسی باشه چه کارهایی انجام داده باشه پیامبر باشه یا انسان عادی خداوند فقط گفته کسانی که ایمان بیارن به خدا میتونن از این ولی خدا وند استفاده کنن
گفتم وقتی بیمار بودم خیلی سریعتر از اون چیزیکه فکر میکردم به شفا رسیدم در صورتی فکر میکردم چند ماه گذشته اما دیدم فقط دو ماه گذشته من شفا گرفتم شفا کامل ۵الی۶ ماه بعد تجربه کردم از اون زمان تا حالا در بهترین حالت شفا خودم سپری میکنم خدایا شکرت
من موقعی بود که میخواستم خونم بفروشم به فروش نمیرفت یهویی یه کسی گفت در عرص یک هفته فروخته شد
خونه بعدیم که امشب فروختم فردا شب خریدم
موضوعی که سریعتر از تصور من باشه من به یک هنسفری فکر میکردم چند دقیقه بعدش تهیه اش کردم یا داشتم فکر شیرینی میکردم دخترم از دانشگاه اومد با جعبه شیرینی یا دلم چیزی میخواست گفتم تهیه کرد همسرم