فکر کردن به چطور و چگونه برآورده شدن آرزوها باعث قدرت گرفتن نگرش دور از دسترس بودن آنها می شود. این نگرش به سادگی مانع تحقق آرزوهایتان می شود.
اگر چطور و چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید و با آرامش و اطمینان خاطر در مسیر رسیدن به خواسته های خود قدم بردارید از سریع الحساب بودن خداوند شگفت زده می شوید.
چطور و چگونه
فاصله بین رسیدن به خواسته ها و نرسیدن به آن بسیار ناچیز است. تنها یک فکر می تواند مانع از تحقق آرزوهایتان شود.
تنها کافی است به چطور و چگونه رسیدن به خواسته هایتان فکر کنید. همین یک فکر برای قانع شدن شما که هرگز به خواسته خود نخواهید رسید کافی است.
حتما این تجربه را دارید که خواسته ای در وجود شما شکل گرفته است اما در همان لحظات اولیه با فکر کردن به چطور و چگونه رسیدن به آن خواسته قانع شده اید که این یک خواسته دست نیافتنی و حتی شاید اشتباهی است که در وجود شما شکل گرفته است و به راحتی بر روی خواسته خود خط کشیده اید.
امروز که به گذشته فکر می کنم به وضوح به خاطر می آورم که برای هر خواسته ای که در وجودم شکل می گرفت اولین فکری که در ذهن من مرور می شد این بود که چطور و چگونه می خواهی به این خواسته برسی؟!
و من برای هیچ کدام از خواسته هایم راه و روشی سراغ نداشتم که چگونه قرار است به واقعیت تبدیل شوند.
به هر خواسته ای فکر می کردم عقیده و نظر من این بود که هرگز این خواسته برآورده نخواهد شد.
وقتی به پرداخت بدهی هایم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دانستم چون چند سال برای این کار تلاش کرده بودم اما هر سال بدهکاری های من بیشتر می شد.
وقتی به رشد کسب و کارم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دیدم چون چند سال از شروع کسب و کارم می گذشت و تلاش زیادی برای پیشرفت شغلی انجام داده بودم اما نتیجه چندانی حاصل نشده بود.
وقتی به بهبود رابطه با همسرم فکر می کردم آن را محال ممکن می دیدم چون سالها از ازدواج ما می گذشت و هر سال شرایط و رابطه ما بدتر از قبل می شد.
به هر خواسته ای فکر می کردم به این دلیل که سالهای زیادی از زندگی ام درگیر آن مساله و مشکل بودم نمی توانستم تصور کنم که این خواسته من برآورده خواهد شد.
همیشه بعد از فکر کردن به هر خواسته ای بلافاصله افکار درباره چطور و چگونه رخ دادن آن خواسته در ذهنم مرور می شد و ذوق و شوق مرا از بین می برد.
شرایط درخواست و دعا کردن را دارید
به لطف خدای مهربان زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و با قانون جذب آشنا شدم علاقمند به درک قوانین جهان هستی و مخصوصا تاثیر خداوند بر زندگی انسان شدم.
وقتی قرآن را درباره نقش خداوند در برآورده شدن خواسته ها و آرزوها مطالعه می کردم به این موضوع شگفت انگیز برخوردم که خداوند در قرآن می فرماید:
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
سوره بقره آیه ۱۸۶
خداوند در این آیه فرموده است که دعای دعا کننده را اجابت می کنم.
درک و برداشت من این بود که دعای درخواست کننده همان خواسته ها یا آرزوهای بنده ها می باشد. بنابراین برای اولین بار در زندگی ام با این نگرش مواجه شدم که خداوند درخواست های من را اجابت می کند.
تا قبل از آن نگرش من این بود که انسان درستکاری نیستم و نتوانسته ام رضایت خداوند را جلب کنم و به همین دلیل از خدا دور شده ام پس خداوند صدای من گناهکار را نمی شنود یا به من اهمیت نمی دهد.
اما در این آیه هیچ شرط و شروطی برای اینکه دعای چه انسان هایی را اجابت می کنم نیامده است.
جالب است که شرط برآورده شدن دعا بعد از اینکه خداوند فرموده است دعای درخواست کننده را اجابت می کنم به شرط اینکه فرمان مرا گردن نهد و به من ایمان آورد.
این خیلی تفاوت دارد با آنچه من درمورد خداوند فکر می کردم که چون بنده درستکاری نیستم خداوند دعا و درخواست های من را اهمیت نمی دهد.
برای قبل از درخواست کردن هیچ شرط و شروطی توسط خداوند تعیین نشده است.
خداوند نگفته است فقط بنده هایی که چه کارها یا اعمالی را برای حداقل چه مدت انجام داده اند می توانند از من درخواست یا دعا کنند.
این درک به من کمک کرد تا از شر احساس عذاب وجدان که بنده صالح و درستکاری نیستم و خداوند مرا دوست ندارد رها شوم و برای اولین بار در زندگی جرات کردم که به درخواست کردن از خداوند فکر کنم.
تا قبل از آن همیشه گفتگوی من با خداوند در قالب التماس و خواهش برای بخشیدن گناهان و سهل انگاری هایم بود، اما بعد از شکل گیری این نگرش در وجودم اشتیاق اینکه از خداوند درخواست و کمک بخواهم شکل گرفت و تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده خداوند را امتحان کنم.
خداوند شرط برآورده شدن آرزوها و اجابت درخواست ها را ایمان داشتن به خود معرفی کرده است.
به فرمان من گردن نهد همان دعوت خداوند از انسانها برای ایمان آوردن است بنابراین اگر به شکل واقعی و قلبی به خداوند ایمان داشته باشید نه تنها واحد شرایط درخواست و دعا کردن هستید بلکه خداوند اجابت دعای شما را تضمین کرده است.
دریافت این آگاهی ها و مرور این نگرش ها در وجودم ذوق و شوق زیادی برای زندگی کردن، دعا کردن، آرزو کردن و حتی پرستیدن خداوند ایجاد کرد و تصمیم گرفتم به لطف خدای مهربان زندگی جدیدی را شروع کنم.
سریع الحساب بودن خداوند
یکی از بزرگترین موانع رسیدن به خواسته ها فکر کردن به چطور و چگونه رخ دادن آن است. فکر کردن به این موضوع به این دلیل که ما هیچ راهکاری برای رسیدن به خواسته های خود نداریم رسیدن به آن را یا غیرممکن می کند یا راهی بسیار سخت و طولانی در پیش روی ما قرار می دهد که فکر کردن به آن باعث ایجاد یاس و ناامیدی در ما می شود و خواسته های خود را فراموش می کنیم.
برای رفع این مانع بزرگ باید چاره ای می اندیشیدم و بهترین چاره به نظرم جستجو در قرآن بود تا از نگرش خداوند درباره اجابت درخواست ها اطلاع پیدا کنم.
با جستجو در قرآن به عبارت (سریع الحساب) برخورد کردم که راه حل مقابله با مانع زمان بر بودن برآورده شدن آرزوها در ذهنم بود.
عبارت (سریع الحساب) هشت مرتبه در قرآن آمده است که نشان از اهمیت این موضوع دارد. در واقع خداوند (سریع الحساب) بودن را یکی از ویژگی های خودش عنوان کرده است.
- آنانند که از دستاوردشان بهرهای خواهند داشت و خدا سریع الحساب است. (بقره ۲۰۲)
- تا خدا به هر کس هر چه به دست آورده است جزا دهد، که خدا سریع الحساب است. (ابراهیم ۵۱)
- امروز هر کسی به آنچه انجام داده است کیفر مییابد. امروز ستمی نیست؛ آری، خدا سریع الحساب است. (غافر ۱۷)
من به این درک رسیدم که اگر به خداوند ایمان داشته باشم باید به ویژگی ها و صفات او هم ایمان و اطمینان داشته باشم بنابراین تصمیم گرفتم هربار که در ذهنم رسیدن به آرزوها و خواسته هایم طولانی و سریع الحساب بودن خداوند فکر کنم و ایمان داشته باشم که سرعت خداوند در برآورده کردن خواسته هایم بسیار بیشتر از سرعت عملکرد من می باشد.
به این شکل ذوق و شوق رسیدن به آرزوها را در وجودم حفظ می کردم و با اینکه هیچ نشانه ای از برآورده شدن خواسته هایم نمی دیدم ولی در ذهنم با فکر کردن به اینکه خداوند سریع الحساب است مانع از خراب شدن احساس و ناامیدی خودم می شدم و ذوق و شوق تحقق آرزوها را در وجودم زنده نگه می داشتم.
من ایمان داشتم برای تحقق آرزوهایم به محض اینکه به خداوند توکل کنم، او هم برنامه اش برای تغییر زندگی من و تحقق آرزوهایم را سرعت می بخشد. چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم زودتر از آنچه همیشه در ذهن من مرور می شود به آرزوهایم می رسم چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم از طریقی که در آن روزها به عقل من نمی رسد می توانم بدهکاری هایم را پرداخت کنم.
من ایمان داشتم به شکلی که در آن روزها به عقل من نمی رسید کسب و کار من رشد و گسترش پیدا خواهد کرد.
من ایمان داشتم به طریقی که در آن روزها به عقل من محال ممکن بود روابط من با همسرم دگرگون خواهد شد.
فکر کردن به این نگرش ها و تکرار کردن آنها در زمان هایی که تحت تاثیر هجوم افکار منفی قرار می گرفتم ذوق و شوق اینکه زودتر از آنچه می توانستم تصور کنم آرزوهایم به واقعیت تبدیل خواهد شد را زنده نگه می داشتم.
من باور کردم که خداوند سریع الحساب است و همانطور که خودش وعده داده فقط کافی است من از ایمانم به خداوند مراقبت کنم. در این صورت خداوند سریع تر از قبل کارها را انجام خواهد داد.
خداوند موفقیت را زودتر از آنچه فکرش را می کنم وارد زندگی من خواهد کرد.
خداوند نعمت هایی وارد زندگی من خواهد کرد که سال ها مرا جلو خواهد انداخت.
یکی از موانع ذهنی افراد برای دنبال کردن خواسته ها و آرزوهایشان این است که آنها به سن خود توجه می کنند و تصور می کنند که دیگر از سن آنها گذشته است. آنها فرصت کافی برای تحقق آرزوهای خود ندارند.
من هم در سن ۳۴ سالگی برای اولین بار در زندگی خواسته داشتن کسب و کار اینترنتی در وجودم شکل گرفت.
در آن روزها این نگرش در ذهن من بسیار قوی بود که تغییر شغل یا ایجاد کسب و کار باید در سن پایین انجام شود چون به سالها تلاش و صبر نیاز دارد تا به موفقیت برسد و من تصور می کردم که دیگر از سن من گذشته است که بخواهم قدم در مسیری بگذارم که هیچ اطلاعات یا تجربه ای درباره آن ندارم.
در این شرایط است که باید از نگرش های صحیح درباره خداوند برای حفظ انگیزه و شور و شوق جهت ادامه دادن استفاده کرد.
من با ایمان داشتن به سریع الحساب بودن خداوند اشتیاق و انگیزه خود برای داشتن کسب و کار اینترنتی را در وجودم حفظ کردم و با اینکه هیچ راه و روشی برای چطور و چگونه ایجاد کردن و به موفقیت رساندن آن نداشتم اما اجازه ندادم مرور افکار ناامید کننده در ذهنم باعث ایجاد یاس و ناامیدی در من شود.
ممکن است در شرایطی باشید که تصور کنید سن شما از آن حدی که برای تحقق آروزهایتان در ذهن تان منطقی است گذشته است و به همین دلیل احساس کنید توانایی یا فرصت کافی برای تحقق آرزوهایتان را ندارید.
در این لحظات باید به خاطر بیاورید که کاری را که ممکن است شما نتوانید در چندین سال انجام دهید، خداوند در زمان بسیار کوتاهی حتی کسری از ثانیه می تواند انجام دهد.
به شکل عادی شاید بیست سال طول می کشید تا من می توانستم با توجه به میزان درآمد و روند رشد و پیشرفتم تمام بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما زمانی که خودم را لایق درخواست کردن از خداوند دیدم و از او خواستم بدهکاری های چند سال زندگی و کسب و کار من را پرداخت کند و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان داشتم، معجزه در کمتر از یک سال رخ داد و آرزوی من برآورده شد.
به شکل عالی شاید هرگز نمی توانستم طعم خوش لاغری را تجربه کنم چون بیش از بیست سال برای لاغر شدن از طریق مختلف تلاش کرده بودم اما هر سال چاق تر می شدم، اما زمانی که آرزوی لاغر شدن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوها ایمان آوردم معجزه در کمتر از دو سال رخ داد و آرزوی لاغری من برآورده شد.
به شکل عالی شاید ده سال یا حتی بیشتر باید زمان صرف می کردم تا مراحل یادگیری و ارائه آموزش به دیگران را می آموختم چون هیچ تجربه و دانشی در حوزه آموزش نداشتم.
اما وقتی آرزوی آموزش لاغری با ذهن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان آوردم معجزه در کمتر از چند ماه بعد از اینکه نشانه های لاغری را در خودم مشاهده کردن رخ داد و افراد برای یادگیری لاغری با ذهن از سراسر کشور به سمت من می آمدند و درخواست شرکت در دوره آموزشی لاغری با ذهن را داشتند.
شاید شما هم اکنون در موقعیتی باشید که با توجه به امکانات و شرایطی که دارید هیچ امیدی نداشته باشید که بیست سال یا سی سال دیگر هم آرزوهای شما محقق نمی شود. اما به خاطر داشته باشید که خوشبختانه کار خداوند سرعت بخشیدن به تحقق آرزوها و اجابت درخواست هاست چون او سریع الحساب است.
خداوند می تواند با ایجاد یک وقفه به موقع به مانند یک زنگ تفریح در مسیر زندگی شما باعث جلو انداختن ده ها سال شما در زندگی شود.
همانطور که یک شبه بیش از صد نفر را در گروهی که من برای توضیح دادن چگونه لاغر شدن با ذهن برای دو نفر از نزدیکانم ایجاد کرده بودم وارد کرد و یک شبه من ره ده یا بیست ساله را طی کردم و مدرس لاغری با ذهن شدم.
فقط نیاز است که دلگرم باشید.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
حتما این تجربه را در زندگی خود داشته اید که تصور می کردید رسیده به فلان خواسته از نظر شما غیرممکن بوده است اما بعد از مدت کوتاهی شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما رخ داد که آرزویی که رسیدن به آن از نظر شما محال بود به واقعیت تبدیل شد.
شاید دوست داشته اید که صاحب خانه شوید در حالی که سالها در خانه دیگری زندگی می کردید و هیچ امید و نشانه ای از صاحب خانه شدن در زندگی خود مشاهده نمی کردید اما به یک باره مانند طوفانی که از راه می رسد شرایط و اتفاقات در زندگی شما شکل گرفت و چند روز بعد شما صاحب خانه شدید.
شاید در شرایطی قرار داشته اید و تصور می کردید خارج شدن از این شرایط سالها زمان نیاز دارد یا مستلزم تحمل رنج و سختی فراوان است اما فقط چند روز بعد به شکل معجزه واری آن مساله بدون دخالت یا اقدامی از سوی شما حل شده است و شما از آن شرایط سخت خارج شده اید.
آن زمان که من خواسته خرید خانه ای بزرگ، مجلل و با تمام وسایل رفاهی را به خداوند عرضه کردم نه تنها از نظر شرایط مالی خود را مستحق داشتن همچین خانه ای نمی دیدم بلکه تا بحال نشنیده بودم که فردی در شهر ما خانه ای با تمام وسايل رفاهی خریده یا فروخته باشد.
اما تحقق این خواسته توسط خداوندی که سریع الحساب است فقط به چند ماه زمان نیاز داشت.
درآمد من از کسب و کار اینترنتی در طی فقط چند ماه چندین برابر شد.
خانه پدریم که سالها فروش نمی رفت فروش رفت و مبلغی بعنوان ارث پدری به من رسید.
آرزوی فردی که سالها رؤيای مهاجرت کردن داشت کمتر از یک سال بعد از ساخته شدن و تجهیز خانه اش به واقعیت تبدیل شد و او قصد رفتن کرد.
همسر من چند دقیقه بعد از اینکه فروشنده آگهی فروش خانه اش را در اینترنت آگهی کند آن را می بیند و از من خواست که برای دیدن این خانه مراجعه کنیم.
به محض وارد شدن به آن خانه احساس کردم که سالهاست فروشنده را می شناسم و اتفاقا او هم عنوان کرد که همین احساس را داشته است. جالب اینکه بیشتر از اینکه درباره خرید و فروش خانه صحبت کنیم درباره موضوعات مختلف از جمله رسیدن به آرزوها صحبت کردیم و آن زمان بود که فروشنده اعلام کرد قصد فروش تمام وسایل خانه را به دلیل مهاجرت دارد.
در نهایت با رد و بدل شدن چند جمله کوتاه بدون مراجعه به مشاور املاک صاحب خانه ای شدم که در آن لحظه در رؤیای من نمی گنجید و نمی توانستم باور کنم که چطور و چگونه خواسته من برآورده شد.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
باید ایمان خود به سریع الحساب بودن خداوند را از طریق به یاد آوردن خاطرات زندگی خود تقویت کنید.
زمان هایی را به یاد بیاورید که خواسته هایی که تحقق آنها از نظر شما محال ممکن بوده است در مدت زمان کوتاهی به واقعیت تبدیل شده اند.
شاید حتی در زندگی اطرافیان خود شاهد تحقق خواسته ها یا شرایطی بوده اید که از نظر شما و دیگران معجزه الهی بوده است.
تفاوتی ندارد نشانه های سریع الحساب بودن خداوند را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید. همین که به یاد بیاورید شاهد سریع الحساب بودن خداوند بوده اید باعث تقویت ایمان شما نسبت به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوهایتان می شود.
خدای امروز با خدای آن روزها هیچ تفاوتی ندارد، داشته ها و توانایی های خداوند هرگز تغییر نمی کند. بنابراین آنچه باید تغییر کند فقط نگرش و انتظار ما از خداوند است.
برای این مرحله باید این نگرش ها را در درونتان ایجاد کنید:
باور کنید که لایق و واجد شرایط درخواست کردن و دعا کردن از خداوند بدانید.
باور کنید که خداوند برای تحقق آرزوهایتان سوابق چندین ساله اعمال شما را بررسی نمی کند.
باور کنید که برای تحقق آرزوهایتان فقط باید بعد از عرضه درخواست هایتان ایمان خود به خداوند را تقویت و حفظ کنید.
باور کنید که خداوند سریع الحساب است و فراتر از محاسبات و چطور و چگونه هایی که در ذهن ما شکل می گیرد عمل می کند.
و در نهایت برای همیشه به دانایی، توانایی و سریع الحساب بودن خداوند دلگرم باشید.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره افکاری که در ذهن درباره چطور و چگونه تحقق خواسته ها شکل می گیرد چیست؟
۲- در گذشته چه خواسته هایی در وجود شما شکل گرفته است که بخاطر فکر کردن به چطور و چگونه تحقق آن به راحتی خواسته یا علاقه خود را رها کرده اید؟
۳- نگرش شما درباره شرایط درخواست کردن از خداوند چیست؟ چقدر خود را واجد شرایط درخواست کردن از خداوند می دانید؟
۴- درباره لایق بودن و واجد شرایط بودن خود جهت درخواست از خداوند شرح دهید. برای خود منطقی کنید همیشه می توانید از خداوند درخواست کنید و ۱۰۰٪ درخواست های شما پاسخ داده می شود.
۵- نگرش شما درباره سریع الحساب بودن خداوند چیست؟ آیا فقط خداوند برای پیامبران سریع الحساب است یا این ویژگی خداوند شامل همه بندگان می شود؟!
۶- درباره سریع الحساب بودن خداوند از زندگی تان مثال پیدا کنید؟! چه موضوعاتی بوده اند که سریع تر از تصور شما به سرانجام رسیده اند؟! هرچقدر بیشتر مثال کنید به تقویت ایمان خود کمک کرده اید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.73 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدای مهربونم
خداوندا من از تو ارزوهام رو میخوام نمیدونم چطوری فقط میخوام و بقیش و چطوری و مدیریتش با تو
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
من به سریع الحساب بودن خداوند ایمان دارم
بزرگترین مانعی که ما رو به ارزوهامون نمیرسونه اینه که وقتی در خواستی از خدا داریم دیگه نمیسپاریم به خودش ومیایم با مغز و اگاهی های زمینی خودمون تحلیلش میکنیم و نتیجه هم میگیریم که نمیشه ورها میکنیم
من همیشه خواسته هایی داشتم ولی وقتی مینشستم و با خودم خلوت میکردم میگفتم بیا کلاهتو قاضی کن خب تو چه جور بنده ای هستی که توقع داری خداوند تو رو به خواسته هات برسونه
هر چی گفته مثل نماز خوندن وروزه گرفتن و موهات دیده نشه و خلاصه همه چیزهایی که هممون با اون درگیر بودیم خب من که بنده خوبی نیستم پس چرا خدا باید جواب منو بده و اصلا این انتظار رو نداشتم که خدا حاجت منوبده و بیخیال میشدم و میگفتم خب هر اتفاقی برام میوفته ویا حسرت هر چیزی رو دارم حقمه
خدا نگفته من به چه ادمهایی جواب میدم فقط گفته دعای درخواست کننده ها و شرطش فقط ایمان داشتن به اونه
پس منم شامل اینا میشم من درخواست دارم وبه خدا هم ایمان دارم پس باید شامل حال من باشه ولی قبلا ایا ایمان داشتم نه
من زبونی ایمان داشتم و میگفتم خدا بخشنده اس ولی انتظار بخشش خودم رو نداشتم
میگفتم خدا رزاقه ولی قبول نداشتم که روزی منم بی حساب عطا میکنه
میگفتم به خدا توکل دارم ولی در همه مشکلات و قرض هام همیشه اخرین نفر خدا بود که ازش میخواستم و میگفتم فلانی پول داری بهم بدی و وقتی از ادما ناامید میشدم به خدا رو میزدم
چون رابطم با خدا بد بود و از عبادتهام هیچی نمیفهمیدم و خدا هم از عبادتهای من متوجه درخواستهام نمیشد
سرعت خدا در اجابت درخواستهام خیلی بیشتر ازمنه چقد این جمله ایمانم رو افزایش میده خب سرعت خدا که بیشتره و برنامه ریزیش هم بهتره پس چرا نسپارم به خدا و فقط بخوام و به چطور و چگونه بودنش کار نداشته باشم و برنامه ریزیش با خدا
من به سریع الحساب بودن خداوند ایمان دارم
فقط کافیه از ایمانم محافظت کنم و خداوند سریع تر ازمن کارهام رو انجام خواهد داد
یکی دیگه از موانع سن و ساله این که همه میگن کاشکی جوان بودم میتونستم انجام بدم ولی سن و سال نمیتونه مانع رسیدن به هدف باشه من 45سالگی به این سایت هدایت شدم و الان 3ساله که دراین سایت هستم و بیشتر از 45سال زندگی مفیدی داشتم و میدونم اگر یک روز به اخر عمرم باشه ومن همون یک روز رو در مسیردرست باشم بازم برد کردم وموفق شدم
هیچ وقت فکر نمیکردم دوباره لاغری رو تجربه کنم ولی در این مدت تجربه کردم
هیچ وقت فکر نمیکردم طعم چیزهایی ریز و درشتی که در زندگی میخواستم رو تجربه کنم ولی من در این مدت دارم این طعمهای زیبا رو میچشم
فقط باید دلگرم باشم و ادامه بدم میدونم به همه خواسته ها و ارزوهام هم میرسم و همه اینها با تغییر نگرش من و تغییر انتظار من نسبت به خداوند درزندگیم رخ داده و هر چی انتظارم رو نسبت به خدا درست ترکنم ایمان دارم به همه خواسته هایم میرسم
من قبلا باورم این بود که چجوری میشه من بااین همه قسط و قرض فلان چیزو بخرم نمیشه
من با این همه مشکل چجوری این مشکلات رو حل کنم و فکرم به جایی نمیرسید و هر روز بدتر از دیروز و حال بد تر و کلا لاغر شدن وبی مشکل زندگی کردن و با ارامش زندگی کردن رو درتصورم نمیدیدم
وقتی ازدواج کردم شوهرم همش در حال معامله ماشین و موتور بود با وجود این که وضعیت اقتصادی خوبی نداشتیم ولی بهش میگفتم خب از کجا چک رو پاس میکنی میگفت خدا بزرگه ولی من همش بهش غر میزدم چرا اینقد معامله میکنی یک ماشین بخر و برای همیشه داشته باش به مرور این رفتارمن در اون اثر گذاشت و دیگه معامله نکرد و کسی که همش 206داشت با یک پی کی 6سال سر کرد و الان که من نگرشم تغییر کرده اون روز بهش گفتم تو فقط بخواه و بقیشو بسپار به خدا گفت من که همین طور بودم تو افکارت اشتباه بود و منم به افکار اشتباه تو رسیدم و اونجا بود که ارزو کردم کاشکی به جای تسلط افکار من بر اون افکار اون بر من مسلط میشد
چندین ساله اب میوه گیری میخواستم و سماور برقی و چیز های دیگه ولی همش میگفتم حقوقم به اندازه کرایه خونه و قسطهاس نمیتونم ولی از وقتی یاد گرفتم که فقط بخوام بدون چون و چرا و چجوریشو بسپارم به خدا با وجود بالارفتن کرایه خونم تونستم تو همین چند ماه اونا و چیز های دیگه که میخواستم رو بخرم
تو عید برام مشکلی پیش اومد که اگر من قبل بودم خودم رو میباختم ولی به خدا توکل کردم و ارامش گرفتم و ازخدا حل شدن مشکل رو خواستم و خداوند به زیبایی انسانها رو سر راهم گذاشت تا مشکلم به راحتی حل بشه
ولی سالیان عمرم رو به این گذروندم که من لایق دریافت ارزوهام ودرخواست هام نیستم
نمازم رو که میخوندم ازش چیزی نمیفهمیدم و بیشتر وقتها شک می کردم که رکعت چندمم اخه نمازی که با رکعت شمار بخونم به چه درد میخوره که نمیدونم چی میگفم و خدا هم نمیفهمید که من چی میخوام چون حالم بد بود خداوند که حس منو دریافت میکنه نه زبون منو و در همه اینسالها حالم خوب نبود حال درونم بهم ریخته بود و خودم رو لایق حتی چیز های ریز در زندگی نمیدیدم
روزه هامو میگرفتم برای ترس ازخدا که منو نبره جهنم و تازه بیشتر روزهای سال روزه بودم چون میخواستم لاغر بمونم
دروغ که مصلحتی باشه اشکال نداره
خلاصه من به دلیل کارهایی که میگفتن با انجام دادن اونا میشی بنده خوب و با انجام ندادنش میشی بد رو همش باهاشون درگیر بودم و در نهایت خودم نتیجه میگرفتم من بنده بدی هستم پس لیاقت بهترینها رو ندارم و این باور انتظارات منو نسبت به خدا تغییر داده بود و عادی میدونستم من به دلیل بی لیاقتی باید اتفاقات بد رو در زندگی تجربه کنم
من دراین دوره ها یاد گرفتم که من باید خودم رو ببخشم تا خدا منو ببخشه و کوله بار اشتباهاتم رو به دره پرت کردم و سبک بال به سمت خدا در حرکتم من بنده خوب خدایم و اون عاشق منه و من عاشق اونم من انتظاره بهترین ها رو از جانب خدا دارم چون خداوند بهترین در جهانه و درخور اون نیست که انتقام جو باشه و سر راه من اتفاقات بد بزاره و من ایمان دارم با ادامه این مسیر اتفاقات خوب رو سر راهم تجربه میکنم همینطور که تا الان تجربه کردم
من به سریع الحساب بودن خداوند ایمان دارم
من این طور فکر میکنم که این سریع الحساب بودن رو نباید فقط در اتفاقات بزرک جستجو کنم میتونم اتفاقات و چیز هایی که در طول روز میخوام و بهش میرسم هم این سریع الحساب بودن روبچشم و وقتی در طول روز این رو تجربه کنم به اتفاقات بزرگتر راحت تر میرسم
مثلا چند روز پیش من فقط یک گل میخواستم و با همسرم رفتیم گل خونه و چون من درخت بنجامین و گل بابا ادم دوست دارم و چند وقت تو ذهنم بود خداوند به ذهن شوهرم انداخت و اونار رو هم دست گذاشت و خرید و من خیلی راحت به این خواستم رسیدم
من چند وقت بود که اب میوه گیری و سماور برقی میخواستمو ویک روز ماه قبل به همسرم گفتم موافقت کردو خیلی راحت وقتی اومدم خونه این دو تا رو خریده بودم با یک چک و خداوند هم یاری کرد که این چک پاس بشه
تلویزیون کوچگ داشتم میخواستم بزرگ بخرم
لب تاب نداشتم میخواستم بخرم
همه اینها رو به راحتی خریدم از وقتی در این دوره هستم و فقط میگم خدا من اینا رو میخوام برنامه ریزیش با تو و کاری ندارم چجوری
این که به خدا میسپارم ارامش رو برام به همراه اورده چون میدونم به سپردم به کسی که درووعدش وفاداره و به زیبایی برنامه ریزی میکنه و سریع الحسابه
دیشب صحبتی شد و من سریع اونوبه خدا سپردم و موقع خواب از خودش خواستم اون مسعله حل بشه و نمیدونم چجوری و ارامشی گرفتم و خوابم برد ولی قبلا وقتی مشکلی داشتم شب و روز به اون فکر میکردم و حالم بد بود و اخرشم هم جز پریشانی خواب و خوراک به جایی نمیرسیدم ولی الان میسپارم به خودش و به زیبایی برنامه ریزی میکنه و میدونم سریع الحسابه و این مسعله منو هم به زیبایی برنامه ریزی میکنه و حل میکنه ایمان دارم به این مسعله
خداوندا من به سریع الحسابی تو ایمان دارم
خداوندا مرا در این مسیر یاری کن تا بمونم و ادامه بدم و دریافت کنم و درک کنم
خدایا درک خودت رو به من عطا کن تا به تو برسم
چون وقتی به تو برسم به همه چیز میرسم
در پناه خدا باشید