فکر کردن به چطور و چگونه برآورده شدن آرزوها باعث قدرت گرفتن نگرش دور از دسترس بودن آنها می شود. این نگرش به سادگی مانع تحقق آرزوهایتان می شود.
اگر چطور و چگونه برآورده شدن آرزوهای خود را به خداوند واگذار کنید و با آرامش و اطمینان خاطر در مسیر رسیدن به خواسته های خود قدم بردارید از سریع الحساب بودن خداوند شگفت زده می شوید.
چطور و چگونه
فاصله بین رسیدن به خواسته ها و نرسیدن به آن بسیار ناچیز است. تنها یک فکر می تواند مانع از تحقق آرزوهایتان شود.
تنها کافی است به چطور و چگونه رسیدن به خواسته هایتان فکر کنید. همین یک فکر برای قانع شدن شما که هرگز به خواسته خود نخواهید رسید کافی است.
حتما این تجربه را دارید که خواسته ای در وجود شما شکل گرفته است اما در همان لحظات اولیه با فکر کردن به چطور و چگونه رسیدن به آن خواسته قانع شده اید که این یک خواسته دست نیافتنی و حتی شاید اشتباهی است که در وجود شما شکل گرفته است و به راحتی بر روی خواسته خود خط کشیده اید.
امروز که به گذشته فکر می کنم به وضوح به خاطر می آورم که برای هر خواسته ای که در وجودم شکل می گرفت اولین فکری که در ذهن من مرور می شد این بود که چطور و چگونه می خواهی به این خواسته برسی؟!
و من برای هیچ کدام از خواسته هایم راه و روشی سراغ نداشتم که چگونه قرار است به واقعیت تبدیل شوند.
به هر خواسته ای فکر می کردم عقیده و نظر من این بود که هرگز این خواسته برآورده نخواهد شد.
وقتی به پرداخت بدهی هایم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دانستم چون چند سال برای این کار تلاش کرده بودم اما هر سال بدهکاری های من بیشتر می شد.
وقتی به رشد کسب و کارم فکر می کردم آن را امری محال ممکن می دیدم چون چند سال از شروع کسب و کارم می گذشت و تلاش زیادی برای پیشرفت شغلی انجام داده بودم اما نتیجه چندانی حاصل نشده بود.
وقتی به بهبود رابطه با همسرم فکر می کردم آن را محال ممکن می دیدم چون سالها از ازدواج ما می گذشت و هر سال شرایط و رابطه ما بدتر از قبل می شد.
به هر خواسته ای فکر می کردم به این دلیل که سالهای زیادی از زندگی ام درگیر آن مساله و مشکل بودم نمی توانستم تصور کنم که این خواسته من برآورده خواهد شد.
همیشه بعد از فکر کردن به هر خواسته ای بلافاصله افکار درباره چطور و چگونه رخ دادن آن خواسته در ذهنم مرور می شد و ذوق و شوق مرا از بین می برد.
شرایط درخواست و دعا کردن را دارید
به لطف خدای مهربان زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و با قانون جذب آشنا شدم علاقمند به درک قوانین جهان هستی و مخصوصا تاثیر خداوند بر زندگی انسان شدم.
وقتی قرآن را درباره نقش خداوند در برآورده شدن خواسته ها و آرزوها مطالعه می کردم به این موضوع شگفت انگیز برخوردم که خداوند در قرآن می فرماید:
و هرگاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
سوره بقره آیه ۱۸۶
خداوند در این آیه فرموده است که دعای دعا کننده را اجابت می کنم.
درک و برداشت من این بود که دعای درخواست کننده همان خواسته ها یا آرزوهای بنده ها می باشد. بنابراین برای اولین بار در زندگی ام با این نگرش مواجه شدم که خداوند درخواست های من را اجابت می کند.
تا قبل از آن نگرش من این بود که انسان درستکاری نیستم و نتوانسته ام رضایت خداوند را جلب کنم و به همین دلیل از خدا دور شده ام پس خداوند صدای من گناهکار را نمی شنود یا به من اهمیت نمی دهد.
اما در این آیه هیچ شرط و شروطی برای اینکه دعای چه انسان هایی را اجابت می کنم نیامده است.
جالب است که شرط برآورده شدن دعا بعد از اینکه خداوند فرموده است دعای درخواست کننده را اجابت می کنم به شرط اینکه فرمان مرا گردن نهد و به من ایمان آورد.
این خیلی تفاوت دارد با آنچه من درمورد خداوند فکر می کردم که چون بنده درستکاری نیستم خداوند دعا و درخواست های من را اهمیت نمی دهد.
برای قبل از درخواست کردن هیچ شرط و شروطی توسط خداوند تعیین نشده است.
خداوند نگفته است فقط بنده هایی که چه کارها یا اعمالی را برای حداقل چه مدت انجام داده اند می توانند از من درخواست یا دعا کنند.
این درک به من کمک کرد تا از شر احساس عذاب وجدان که بنده صالح و درستکاری نیستم و خداوند مرا دوست ندارد رها شوم و برای اولین بار در زندگی جرات کردم که به درخواست کردن از خداوند فکر کنم.
تا قبل از آن همیشه گفتگوی من با خداوند در قالب التماس و خواهش برای بخشیدن گناهان و سهل انگاری هایم بود، اما بعد از شکل گیری این نگرش در وجودم اشتیاق اینکه از خداوند درخواست و کمک بخواهم شکل گرفت و تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده خداوند را امتحان کنم.
خداوند شرط برآورده شدن آرزوها و اجابت درخواست ها را ایمان داشتن به خود معرفی کرده است.
به فرمان من گردن نهد همان دعوت خداوند از انسانها برای ایمان آوردن است بنابراین اگر به شکل واقعی و قلبی به خداوند ایمان داشته باشید نه تنها واحد شرایط درخواست و دعا کردن هستید بلکه خداوند اجابت دعای شما را تضمین کرده است.
دریافت این آگاهی ها و مرور این نگرش ها در وجودم ذوق و شوق زیادی برای زندگی کردن، دعا کردن، آرزو کردن و حتی پرستیدن خداوند ایجاد کرد و تصمیم گرفتم به لطف خدای مهربان زندگی جدیدی را شروع کنم.
سریع الحساب بودن خداوند
یکی از بزرگترین موانع رسیدن به خواسته ها فکر کردن به چطور و چگونه رخ دادن آن است. فکر کردن به این موضوع به این دلیل که ما هیچ راهکاری برای رسیدن به خواسته های خود نداریم رسیدن به آن را یا غیرممکن می کند یا راهی بسیار سخت و طولانی در پیش روی ما قرار می دهد که فکر کردن به آن باعث ایجاد یاس و ناامیدی در ما می شود و خواسته های خود را فراموش می کنیم.
برای رفع این مانع بزرگ باید چاره ای می اندیشیدم و بهترین چاره به نظرم جستجو در قرآن بود تا از نگرش خداوند درباره اجابت درخواست ها اطلاع پیدا کنم.
با جستجو در قرآن به عبارت (سریع الحساب) برخورد کردم که راه حل مقابله با مانع زمان بر بودن برآورده شدن آرزوها در ذهنم بود.
عبارت (سریع الحساب) هشت مرتبه در قرآن آمده است که نشان از اهمیت این موضوع دارد. در واقع خداوند (سریع الحساب) بودن را یکی از ویژگی های خودش عنوان کرده است.
- آنانند که از دستاوردشان بهرهای خواهند داشت و خدا سریع الحساب است. (بقره ۲۰۲)
- تا خدا به هر کس هر چه به دست آورده است جزا دهد، که خدا سریع الحساب است. (ابراهیم ۵۱)
- امروز هر کسی به آنچه انجام داده است کیفر مییابد. امروز ستمی نیست؛ آری، خدا سریع الحساب است. (غافر ۱۷)
من به این درک رسیدم که اگر به خداوند ایمان داشته باشم باید به ویژگی ها و صفات او هم ایمان و اطمینان داشته باشم بنابراین تصمیم گرفتم هربار که در ذهنم رسیدن به آرزوها و خواسته هایم طولانی و سریع الحساب بودن خداوند فکر کنم و ایمان داشته باشم که سرعت خداوند در برآورده کردن خواسته هایم بسیار بیشتر از سرعت عملکرد من می باشد.
به این شکل ذوق و شوق رسیدن به آرزوها را در وجودم حفظ می کردم و با اینکه هیچ نشانه ای از برآورده شدن خواسته هایم نمی دیدم ولی در ذهنم با فکر کردن به اینکه خداوند سریع الحساب است مانع از خراب شدن احساس و ناامیدی خودم می شدم و ذوق و شوق تحقق آرزوها را در وجودم زنده نگه می داشتم.
من ایمان داشتم برای تحقق آرزوهایم به محض اینکه به خداوند توکل کنم، او هم برنامه اش برای تغییر زندگی من و تحقق آرزوهایم را سرعت می بخشد. چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم زودتر از آنچه همیشه در ذهن من مرور می شود به آرزوهایم می رسم چون خداوند سریع الحساب است.
من ایمان داشتم از طریقی که در آن روزها به عقل من نمی رسد می توانم بدهکاری هایم را پرداخت کنم.
من ایمان داشتم به شکلی که در آن روزها به عقل من نمی رسید کسب و کار من رشد و گسترش پیدا خواهد کرد.
من ایمان داشتم به طریقی که در آن روزها به عقل من محال ممکن بود روابط من با همسرم دگرگون خواهد شد.
فکر کردن به این نگرش ها و تکرار کردن آنها در زمان هایی که تحت تاثیر هجوم افکار منفی قرار می گرفتم ذوق و شوق اینکه زودتر از آنچه می توانستم تصور کنم آرزوهایم به واقعیت تبدیل خواهد شد را زنده نگه می داشتم.
من باور کردم که خداوند سریع الحساب است و همانطور که خودش وعده داده فقط کافی است من از ایمانم به خداوند مراقبت کنم. در این صورت خداوند سریع تر از قبل کارها را انجام خواهد داد.
خداوند موفقیت را زودتر از آنچه فکرش را می کنم وارد زندگی من خواهد کرد.
خداوند نعمت هایی وارد زندگی من خواهد کرد که سال ها مرا جلو خواهد انداخت.
یکی از موانع ذهنی افراد برای دنبال کردن خواسته ها و آرزوهایشان این است که آنها به سن خود توجه می کنند و تصور می کنند که دیگر از سن آنها گذشته است. آنها فرصت کافی برای تحقق آرزوهای خود ندارند.
من هم در سن ۳۴ سالگی برای اولین بار در زندگی خواسته داشتن کسب و کار اینترنتی در وجودم شکل گرفت.
در آن روزها این نگرش در ذهن من بسیار قوی بود که تغییر شغل یا ایجاد کسب و کار باید در سن پایین انجام شود چون به سالها تلاش و صبر نیاز دارد تا به موفقیت برسد و من تصور می کردم که دیگر از سن من گذشته است که بخواهم قدم در مسیری بگذارم که هیچ اطلاعات یا تجربه ای درباره آن ندارم.
در این شرایط است که باید از نگرش های صحیح درباره خداوند برای حفظ انگیزه و شور و شوق جهت ادامه دادن استفاده کرد.
من با ایمان داشتن به سریع الحساب بودن خداوند اشتیاق و انگیزه خود برای داشتن کسب و کار اینترنتی را در وجودم حفظ کردم و با اینکه هیچ راه و روشی برای چطور و چگونه ایجاد کردن و به موفقیت رساندن آن نداشتم اما اجازه ندادم مرور افکار ناامید کننده در ذهنم باعث ایجاد یاس و ناامیدی در من شود.
ممکن است در شرایطی باشید که تصور کنید سن شما از آن حدی که برای تحقق آروزهایتان در ذهن تان منطقی است گذشته است و به همین دلیل احساس کنید توانایی یا فرصت کافی برای تحقق آرزوهایتان را ندارید.
در این لحظات باید به خاطر بیاورید که کاری را که ممکن است شما نتوانید در چندین سال انجام دهید، خداوند در زمان بسیار کوتاهی حتی کسری از ثانیه می تواند انجام دهد.
به شکل عادی شاید بیست سال طول می کشید تا من می توانستم با توجه به میزان درآمد و روند رشد و پیشرفتم تمام بدهکاری هایم را پرداخت کنم اما زمانی که خودم را لایق درخواست کردن از خداوند دیدم و از او خواستم بدهکاری های چند سال زندگی و کسب و کار من را پرداخت کند و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان داشتم، معجزه در کمتر از یک سال رخ داد و آرزوی من برآورده شد.
به شکل عالی شاید هرگز نمی توانستم طعم خوش لاغری را تجربه کنم چون بیش از بیست سال برای لاغر شدن از طریق مختلف تلاش کرده بودم اما هر سال چاق تر می شدم، اما زمانی که آرزوی لاغر شدن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوها ایمان آوردم معجزه در کمتر از دو سال رخ داد و آرزوی لاغری من برآورده شد.
به شکل عالی شاید ده سال یا حتی بیشتر باید زمان صرف می کردم تا مراحل یادگیری و ارائه آموزش به دیگران را می آموختم چون هیچ تجربه و دانشی در حوزه آموزش نداشتم.
اما وقتی آرزوی آموزش لاغری با ذهن را به خداوند عرضه کردم و به سریع الحساب بودن خداوند ایمان آوردم معجزه در کمتر از چند ماه بعد از اینکه نشانه های لاغری را در خودم مشاهده کردن رخ داد و افراد برای یادگیری لاغری با ذهن از سراسر کشور به سمت من می آمدند و درخواست شرکت در دوره آموزشی لاغری با ذهن را داشتند.
شاید شما هم اکنون در موقعیتی باشید که با توجه به امکانات و شرایطی که دارید هیچ امیدی نداشته باشید که بیست سال یا سی سال دیگر هم آرزوهای شما محقق نمی شود. اما به خاطر داشته باشید که خوشبختانه کار خداوند سرعت بخشیدن به تحقق آرزوها و اجابت درخواست هاست چون او سریع الحساب است.
خداوند می تواند با ایجاد یک وقفه به موقع به مانند یک زنگ تفریح در مسیر زندگی شما باعث جلو انداختن ده ها سال شما در زندگی شود.
همانطور که یک شبه بیش از صد نفر را در گروهی که من برای توضیح دادن چگونه لاغر شدن با ذهن برای دو نفر از نزدیکانم ایجاد کرده بودم وارد کرد و یک شبه من ره ده یا بیست ساله را طی کردم و مدرس لاغری با ذهن شدم.
فقط نیاز است که دلگرم باشید.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
حتما این تجربه را در زندگی خود داشته اید که تصور می کردید رسیده به فلان خواسته از نظر شما غیرممکن بوده است اما بعد از مدت کوتاهی شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما رخ داد که آرزویی که رسیدن به آن از نظر شما محال بود به واقعیت تبدیل شد.
شاید دوست داشته اید که صاحب خانه شوید در حالی که سالها در خانه دیگری زندگی می کردید و هیچ امید و نشانه ای از صاحب خانه شدن در زندگی خود مشاهده نمی کردید اما به یک باره مانند طوفانی که از راه می رسد شرایط و اتفاقات در زندگی شما شکل گرفت و چند روز بعد شما صاحب خانه شدید.
شاید در شرایطی قرار داشته اید و تصور می کردید خارج شدن از این شرایط سالها زمان نیاز دارد یا مستلزم تحمل رنج و سختی فراوان است اما فقط چند روز بعد به شکل معجزه واری آن مساله بدون دخالت یا اقدامی از سوی شما حل شده است و شما از آن شرایط سخت خارج شده اید.
آن زمان که من خواسته خرید خانه ای بزرگ، مجلل و با تمام وسایل رفاهی را به خداوند عرضه کردم نه تنها از نظر شرایط مالی خود را مستحق داشتن همچین خانه ای نمی دیدم بلکه تا بحال نشنیده بودم که فردی در شهر ما خانه ای با تمام وسايل رفاهی خریده یا فروخته باشد.
اما تحقق این خواسته توسط خداوندی که سریع الحساب است فقط به چند ماه زمان نیاز داشت.
درآمد من از کسب و کار اینترنتی در طی فقط چند ماه چندین برابر شد.
خانه پدریم که سالها فروش نمی رفت فروش رفت و مبلغی بعنوان ارث پدری به من رسید.
آرزوی فردی که سالها رؤيای مهاجرت کردن داشت کمتر از یک سال بعد از ساخته شدن و تجهیز خانه اش به واقعیت تبدیل شد و او قصد رفتن کرد.
همسر من چند دقیقه بعد از اینکه فروشنده آگهی فروش خانه اش را در اینترنت آگهی کند آن را می بیند و از من خواست که برای دیدن این خانه مراجعه کنیم.
به محض وارد شدن به آن خانه احساس کردم که سالهاست فروشنده را می شناسم و اتفاقا او هم عنوان کرد که همین احساس را داشته است. جالب اینکه بیشتر از اینکه درباره خرید و فروش خانه صحبت کنیم درباره موضوعات مختلف از جمله رسیدن به آرزوها صحبت کردیم و آن زمان بود که فروشنده اعلام کرد قصد فروش تمام وسایل خانه را به دلیل مهاجرت دارد.
در نهایت با رد و بدل شدن چند جمله کوتاه بدون مراجعه به مشاور املاک صاحب خانه ای شدم که در آن لحظه در رؤیای من نمی گنجید و نمی توانستم باور کنم که چطور و چگونه خواسته من برآورده شد.
به خدای یکتایی که می پرستید دلگرم باشید. این خدا می داند چگونه باید قوانین و جریاناتی که به نظر شما و دیگران منطقی است که سالها به طول بینجامد را از طریق سرعت بخشیدن در مدت بسیار کوتاهی در زندگی شما به جریان بیاندازد.
او می تواند شما را سریع تر از آنچه تصورش را می کنید به موفقیت و هدفتان برساند به شکلی که از نظر دیگران گویی معجزه رخ داده است.
باید ایمان خود به سریع الحساب بودن خداوند را از طریق به یاد آوردن خاطرات زندگی خود تقویت کنید.
زمان هایی را به یاد بیاورید که خواسته هایی که تحقق آنها از نظر شما محال ممکن بوده است در مدت زمان کوتاهی به واقعیت تبدیل شده اند.
شاید حتی در زندگی اطرافیان خود شاهد تحقق خواسته ها یا شرایطی بوده اید که از نظر شما و دیگران معجزه الهی بوده است.
تفاوتی ندارد نشانه های سریع الحساب بودن خداوند را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید. همین که به یاد بیاورید شاهد سریع الحساب بودن خداوند بوده اید باعث تقویت ایمان شما نسبت به سریع الحساب بودن خداوند در تحقق آرزوهایتان می شود.
خدای امروز با خدای آن روزها هیچ تفاوتی ندارد، داشته ها و توانایی های خداوند هرگز تغییر نمی کند. بنابراین آنچه باید تغییر کند فقط نگرش و انتظار ما از خداوند است.
برای این مرحله باید این نگرش ها را در درونتان ایجاد کنید:
باور کنید که لایق و واجد شرایط درخواست کردن و دعا کردن از خداوند بدانید.
باور کنید که خداوند برای تحقق آرزوهایتان سوابق چندین ساله اعمال شما را بررسی نمی کند.
باور کنید که برای تحقق آرزوهایتان فقط باید بعد از عرضه درخواست هایتان ایمان خود به خداوند را تقویت و حفظ کنید.
باور کنید که خداوند سریع الحساب است و فراتر از محاسبات و چطور و چگونه هایی که در ذهن ما شکل می گیرد عمل می کند.
و در نهایت برای همیشه به دانایی، توانایی و سریع الحساب بودن خداوند دلگرم باشید.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره افکاری که در ذهن درباره چطور و چگونه تحقق خواسته ها شکل می گیرد چیست؟
۲- در گذشته چه خواسته هایی در وجود شما شکل گرفته است که بخاطر فکر کردن به چطور و چگونه تحقق آن به راحتی خواسته یا علاقه خود را رها کرده اید؟
۳- نگرش شما درباره شرایط درخواست کردن از خداوند چیست؟ چقدر خود را واجد شرایط درخواست کردن از خداوند می دانید؟
۴- درباره لایق بودن و واجد شرایط بودن خود جهت درخواست از خداوند شرح دهید. برای خود منطقی کنید همیشه می توانید از خداوند درخواست کنید و ۱۰۰٪ درخواست های شما پاسخ داده می شود.
۵- نگرش شما درباره سریع الحساب بودن خداوند چیست؟ آیا فقط خداوند برای پیامبران سریع الحساب است یا این ویژگی خداوند شامل همه بندگان می شود؟!
۶- درباره سریع الحساب بودن خداوند از زندگی تان مثال پیدا کنید؟! چه موضوعاتی بوده اند که سریع تر از تصور شما به سرانجام رسیده اند؟! هرچقدر بیشتر مثال کنید به تقویت ایمان خود کمک کرده اید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.73 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام خدایی مهربان
تول امام زمان حضرت مهدی (عج) روبه کل دوستا ن تبرک عرض میکنم
سلام بر استاد وهمه همراهان مسیر دریافت کمک از خداوند
۱_برای خواستم جه افکارمررو دنبال میکنم ؟
به شکرخداوند با ورد به این مسیر من کلی تغییرخوب توچند بخش،برای زندگی ایجادکردم وفتی به تحلیل این همه بخش برای خودم مرور دارم اول بخاطرش از خالق خودم بسیار سپاس گزار هستم که به من این آگاهی خوب رو و تو این زمان داده
و کاملا یقین دارم که به همه در خواستم که به درگاه فرستادم و خداوند اون دریاقت کرده راه کرفتن رو برام جیده به من خواهم رسید چطوری و چگونکی اون اصلا فکر نمی کنم اگه تو ابن بخش وارد بشم من اون اطمنان قلبی رو ندارم چون به شکر خداوند این از اطمیان یقین کامل دارم دیگه وارد این بخش های که مانع هستن نمیشم
۲_خواسته فبلی بر اساس فکر خودم چطور رها کردم ؟
من سالهای زیای در پی لاغری بودم در پی استقال مالی بودن درپی یادگیری زبان انگلیسی بودم درپی رابطه بهتر سالمتی با همسرم بودن در پی شناخت خداوند بودم ولی وفتی می خواستم این درخواستهای داشته باشم برای هر کدوم کلی باوره داشتم که نشدن رو به شکل پ واضح برام من روشن میکرد کاره تو هر کودم برای من کلی زمان کلی افکار شلوغ رو درست میکرد میدیدم که به هیچ گودم نخواهم رسبد پس تقریبا به کناری گذاشتم هی بارها گفتم شاید به شکلی اونها رو به دست بیارم وجسبیدم به لاغری که چندین روش اون بلد بودم وپس سالها اونها رو تکرار وتکرار کردم که شاید اون بخش رو که تو نگاهم از همه مهمتر بود رو به شکلی برطرف کنم
چون تو افکارم رو جمع کردم که بتوانم ی بخش رو ترمیم کنم ولی نشد جون اون زمان من چاقی رو یی مشکل یی بعدی حساب می کردم
که اگه برطرف بشه من می توانم بخش های دیگه با رفتم به کلاسهای بر طرف کنم تو استقال مالی اول که ایده نداشتم حتی هنرهای زیادی که یاد گرفتم رو هم کم ارزش میدیم که بشه باهش درامدی داشت من کلی هنر بلدهستم که با نگاه امروز میشد کلی منبع در آمد باشه
بافتنی دو میل قلاب بافی مکر مه بافی سرمه روزی منجوق باقی ساخت گل چینی به شکل تابلو اورکامی وساخت اون اشکال کاغذی خیاطی
آرایشگری که آرایشگاه داشتم فبل ازدواجم اون سه ماه کمک خداوند در و هم زمان دریاف ت کردم دو تا عروس درست کردم تو این زمان کم برای خودش خوب عالی بو.
تو کارهایی هنری کارم تو بخش خوبش بود حتی با قلاب بافی من یی زیزکتی شیک بافته بودم که کلی جشم دیگران به دنبالش بود اون با نخ. تورماهکیری که بافت سختی روطلب میکنه انواع بلوزهای شیک رو اون زمان برای خودم بافتم حتی به جاریم هم یاددادم که و اون برای خودش بافت
دیگه بی خیالش شدم جون وضعیت همسرم خوب بود پیش خودمگفتم که نیاز نیست دنبالش باشم همین که همسرم داره انکارمن خودم دارم این یی باوره بود که تو خانواده من وهمسرم رواج داره زن و مرد رو تو این بخش یکی حساب کرده و نیاز نیست خانم کاره کنه همین که همسرش درآمد داره دیکه بسته
حتی کاره خانم رو بی احترامی بهش رواج داره که شوهر وظیفه داره که کل ابن منابع مالی رو تامین کنه و اگه همسرش کاره کنه نشانه بی لایقتی مرد حساب میشه ازاقایوینی که خانمشوم کار می کنم پوزش میخوام این واقیت هست که وجود دارد
اون و توزندگی من بوده هم کم رنک شده حتی تو منزل من دخترم کلی با این باوره مبازه کردن با کمک خداوند وهم کاری من تا تواستن دو تاشون برن سر.کار
۳_باوره که درباره درخواست کردن داشتم وخودم جقدر واجب این شرایط میدوستنم ؟
من خودم رو ارام ارام کم توان دیدم این باورها اشتباه ازی حانم هنرمندی فردی ساخت که هیج کاری رو بلد نیست کارهای که بلد هست ازش ادامه دادن نداره اصلا جزو درخواست هم نیست تازه ارکی من که بلد نبودم باید ازخالقم حتی درخواست کنم اون برای خودم
درخواست داشتم اون به نگاه مادرانه برای فزرندانم خودم تو این در خواست اصلا هیچ نقشی نداشتم
مادر فداکار اون مادری هست که به فکر فرزنداتش باشه برای خودش هیچی نخواه این مادر فداکار هست من چون دوست داشتم فرزندانم موفق باشن این کاره رو به شکل خوبش برای فرزندانم انجام دادم و درخواست به شکل که خودم نفش داشته باشم نداشتم چون باوره داشتم با دریافتی خوب بچه من هم به اون کمالی که ته وذهنم هست خواهم رسبد بچه تو شرایط خوبی باشن انکارمن تو همون شرایط،هستم
حتی باره می گفتم من لایق این چیزهای نیستمکه برای من ایجاد بشه این بخش که درمن به شدت کم رنک شد درمن یی حس لایقت برای درخوست رو کم رنک کرد
وکلی باوره اشتباه هم تو همین بخش داشتم که شرایط درخواست گردن روبه شدت درمن به شکلی ناشدنی قوی کرد که فر با ایمنی گه هیج کنهی نداشته باشه ایمان بسیلقوی بایدداشته باشه که خدا بهش جواب بده به هرکسی که نگاه نداره افرار بخصوص رو بهشون نگاه داره
۴_چقدرخودم لایق این درخواست می ددنم و۱۰۰ درصدر دریلفت خواهمکرد؟
حالا به شکر خدا دارم تو بخش بسیار خوبی این مسیر خودم رو میبینم صبح داشتم تمام مسیر طی،شدم به شکل توضیح که بشه اون توصیف کرد برای شما انجام میدم من ۵۶ سال زندگی رو رو به کناری گذاشته همه مسیر رو که طی کردم رو به شکل طول مسیر دیدرم واین یی سال رو به اندازه عرضی بسیار پر کسترش دیدم که مسیر اول لاغری هست که طی این یی سال موفق شدم دوباره این دوره باارزش را از اول طی کنم و کلی آگاهی خوب رو به خودم بدم و به شکل عمل گردآورد زندگیم کنم وکلی تغییر تو این و بخش بدم این اولین کمک بزرک خداوند بودکه مشکل به این بزرگی رو. برام. کم رنکش گرد وفتی زمانی درباره چاقی حتی صحبت میگردم اون ازبین رفتنی اصلا دیگه تصورنداشتم که بسه اون کمرنگ گرد وتاره لاطعر بشم اون دراندازه که هیج زمان بهش فکرنکردم رویای تصویر ازتناسب اینده تو نظرامد که از نگاه کردن خودم تواون وضعیت بسیار شاد شدم وبا ارزشترین لباسم که خیل دوستش دارم توتنم خیلی کشاد بدفرم ایستاده بود هیج نگران نشدن تازه خیلی هم ازبه یاداورش کیف میکنمجوون خودم رو تو تناسب کامل بودن کمترین اضافه وزن دیدم این از خدایی خودم دارم
بخش دوم که راهنمایی خدایی عزیزم وارد شدم بخش خداشناسی خودش به شکل خوب هست که اون به شکر خداوند دارم ،هم زمان این دو مسیر رو دارم طی می کنم رشد خوبی رو هم تو این بخش داشتم کلی باره اشتباه رو تو این بخش کم رنک کردم که تو ود نگاهم اول داشتن سلامتی وبعد حس لایقت که برای من کمک کننده بود از طرف خداوند که دوست دارم چقدر تو این بخش مشکل داشتم من که باید داشته باشم جدا کردن اصلا خودم رولایق این داشته که باید در خواست میدادم ندیدم وتازه اصلا من چه برسه به درخواست
حالا به محکمی کوه البرز میگممن بنده خداوندهستم خدا از روحش درمن دیمده چون بنده خدا هست اجازه حیانت به به من داده پس من لایق بهترینه هستم و از خودش از خود خودش میخوام که به درخواستم جواب بده که اجازه درخواست دادن داشتم ولی چشم رو بسته بودم این آرامشی که. دارم هم از خودش هست زمان بهتران رو از خالقم خواهان هستم
جون از خالقم میخوام خدایی عزیزم طریقه برآورد، کردنش رو هم به شکل عالی بی کم کاست بلد هست پس دریافته شده میبنم بی هیچ شکی با اطمیان کامل
مسیر رابطه با همسرم و اطرافیان این به شکر خداوند دارم آگاهی خوب تو این بخش هم دریافت کردمکلی تو این بخش هم رشد داشتم خیل وضعیت تو این بخش هم خوب هست جون بازم نگاهم فقط خداوند هست
تو بخش استقالی مالی هم بازم ارم ارام کارهای اون ن بخش رو هم انجا م میدم پس اون مسبر هم در حالت مرحله به مرحله به پیش میره. با نگاه گردن به دریافته خودم که از خدای عزیزم میگریم جقدر این، مسبر من کسترش داشته برای داشتن این همه رشد پیشرفت که مرحله به مرحله داره به پیش میره ومن هر پله رو بالا میرم تو بخش لایقت هم کاره میکنمکه اگه می خوام تو شرایط بهتری از این زمان باشم باید تواین بخش هم کاره کنم که اون لایقت رو هم درجه اون بالتر برم چون قصدم رشد تا حد خوب ادامه داده هست
فایلهای ۲۷ و۲۸ خیلی کمک کننده هست جند زماتی به تکرار این فایلهای که و تو مسبرخدا هرگز دیر. نمیکند دارم گوش میدم لایقت رو به شکل بهتری درک میکنم
نه سوادو نه دانشی انسانی جواب گویی راه کاره مسیر خداوند نیست اگه اراده خدا تو زندگی کسی حاکم بشه هیچ قدرتی رو دربرابرش نیست وکاره که شاید سالهای زیادی امکانش باشه که انجام بشه به یی لحظه یی ثانیه برای اون فرد انجام شده هست و این نشان از صریح حساب بودن خداوند مهربام هست
این سوال برای من کلی جواب داره اول که من توبخش فبلی گه دیگه نیستم ازاون بخش جدا میشم توبخش تغییر قرا ردارم منحالا با کلی کاری که انجام دادم این صریح حساب بودن. برای من یعتی دریافت خواسته ۵۶ ساله ودریافت اون به شکل مرحله به مرحله تواین زمان کم خوب ازاین صریح حساب ترهم داریم که من دریافتی این یی سالم با درخواستم خودم از خدایی عزیزم حواب گویی این ۵۶ سال. هست. من خود همون مثالی هستم که باید بگردم تو اطرف اون پیدا کنم نهکشتن میخواد نه پیدا کردن من خودم اون مثال هست که برم کاملاروشن واصخ رخ داده
جه حقیقتی از این بشترار که من توراین سن نه دیگه برام اون سن عددی مهم هست نه سواد بالا برام مهم هست نه هیچ مانع که تو ذهنم داشتم اون ارتباط با خدایی خودم رو فقط به چشم همسو شدن میبنم خیلی این حس رو دوست دارم که توا ین مسبر روزهای زیادی که با عشق به خداوندم کیف و شادی دورنی زیادی لمس و تجربه کردم بارها.این کیف وشادی دورنی رو تو شهری زیارتی تو مکه و مدینه داشتم ولی وفتی زمان ازرش گذشت کرد کم کم اون کم رنک شد
ولی تواین مسبر. اون شادی دورنی داره روز به روز پر رنکتر میشه این مسبر باره اون. برام تکرار کرد خدایا تشکروسپاس بی کردان
برای هرآنچه که دریافت گردمسپاس گزارهستم دوست دارم کل کسانی که به اینمسیر هدایت میشن طمع عطر این حسهای رو به شکلی عالی بچسن که بسیار گواراست
و از شما استاد آقای عطاروشن که دانش نگاهی این دریافتی که به شما طی زمان رسید رو دراختیاردیگزان قراداد که کمک گرفتن زخداوند رو یاد گرفته تو زندگی خودشون اون اجرا کن که جهانی زیباتر داشته باشیمشما تو بخش خودتون بهبوده دهندهستید برای این زمان بد ازاین زمان امید دارم درآینده من وامثال من هم بهبوده دهنده باشم اول خودمون رونجات بدین وهم زمان به اطرافم هم کمک گرفتم ازخالق رو یادبدیمکه بسیار زیبا هست
من توهفته گذشته کمک بزرک خداوند رو توزندگیم دیدم کاری که تو ذهنم کل خانواده من به هیج عنوان امکان نداشت انجام بشه رو دیدم که انجام شد این الهامات ۴ ماه پیش بهش رسیدم اون شک رو همه داشتن جز من خیلی دلگرم بودم حتی کسی که اینکمک رو گرفت خودش کلی تعجب وخوشحالی کر.د از تعحب وشادی زیاد ازبرطرف شدن که با کمک خداوند وهدیهداش تواین بخش به ارامش رسیدم تشکروسپاس دو بار به شدت اشک بسیار کریه کرد اون چندباره کفتم دگران این رو یی شوخی دیدن ولی جهارشتبه وفتی به گوشون رسبد کلی اول شادشدن ولی با کلی جطور های که هنوز توذهن انها هست به شکرخدای عزیز نه ذهن که جایگاهش بود و دیگه نیست من به یقین واطیمنای دست پیدا کردم که همه و همه ازنان خداوندز عزیزم هست من درزابن میان هیچ کاره هستم
خدا پشت وپنا هتون با حق. حق نگه دارتون