0

گام ۴۳: راهنمای جامع مراحل لاغر شدن

مراحل لاغر شدن
اندازه متن

سال های زیادی از عمرم را چاق بودم و در این سالها تلاش زیادی برای لاغر شدن انجام دادم اما هرگز لاغر نشدم.

امروز که به لطف خدای مهربان در شرایط جسمی متفاوتی هستم به وضوح می دانم که اطلاع نداشتن از مراحل لاغر شدن مهمترین عامل شکست من در استفاده از روش های لاغری بود.

مراحل لاغر شدن اصولی

ممکن است در ذهن شما مراحل لاغر شدن اصولی شامل ابتدا آزمایش دادن برای مشخص شدن میزان قند و چربی خون باشد و بعد از آن تعیین bmi و سپس انتخاب برنامه غذایی متناسب با شرایط جسمی خود و بعد از آن اجرای دقیق برنامه لاغری و … باشد.

اما مراحل لاغر شدن اصولی در لاغری با ذهن با آنچه تاکنون شنیده یا فکر کرده اید تفاوت دارد بنابراین برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن لازم است که این مراحل لاغر شدن را به دقت انجام دهید.

من لاغر میشم
من لاغر می شم

باور کردن توانایی لاغر شدن

به طور معمول افرادی که به سایت تناسب فکری هدایت می شوند سالهاست درگیر چاقی و استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن هستند. آنها بارها سعی کرده اند با تحمل رنج و سختی زیاد از طریق رژیم گرفتن، ورزش کردن،‌ دارو و دمنوش خوردن و هر روشی که به آنها پیشنهاد شده یا با آن مواجه شده اند لاغر شوند اما نتیجه مطلوب کسب نکرده اند.

بارها تلاش کردن و نتیجه نگرفتن سبب شده است این نگرش که من لاغر شدنی نیستم در ذهن ما تقویت شود.

البته عوامل مختلفی مانند شرایط سنی، جنسیت، مشغله کاری، استرس های روزمره و …. سبب شده است که بیشتر باور کنیم امکان لاغر شدن نداریم یا به دلیل بالا رفتن سن و … فرصت لاغر شدن را از دست داده ایم.

از آنجا که نگرش و عقیده ای که نسبت به خودمان داریم مهمترین عامل تعیین کننده میزان موفقیت ما در موضوع لاغری و سایر جنبه های زندگی است بنابراین لازم است بیشتر از هر موضوع دیگر روی باورپذیر بودن لاغر شدن مان کار کنیم.

این اولین و مهمترین مرحله از مراحل لاغر شدن با قدرت ذهن است.

از زمانی که به لطف خدا آموزش زبان لاغری را آغاز کردم تا به امروز هزاران نفر از محتوای آموزشی سایت تناسب فکری استفاده کرده اند و بطور مستقیم از طریق خواندن نوشته های آنها در بخش نظرات هر جلسه پیگیر نحوه استفاده و نتیجه هنرجویان لاغری با ذهن بوده ام.

آنچه به وضوح برای من مشخص شده است تنها دلیل تفاوت در کسب نتیجه توسط افراد تفاوت در میزان باور آنها نسبت به امکان لاغر شدن آنهاست.

شاید منطقی تر بود اختلاف اضافه وزن افراد دلیل تفاوت در کسب نتیجه آنها باشد اما با اطمینان عقیده دارم که فقط میزان اطمینان آنها از لاغر شدن شان است که نتیجه نهایی را رقم می زند.

تفاوتی ندارد چند کیلو اضافه وزن دارید.

اگر ۵ کیلو اضافه وزن داشته باشید اما نگرش شما درباره لاغر شدن این باشد که: من لاغر شدنی نیستم یا لاغر می شوم اما باید خیلی تلاش کنم و سختی متحمل بشوم طیق تجربه چند ساله اعلام می کنم موفق به کاهش وزن نخواهید شد.

اما اگر ۵۰ یا ۷۰ یا ۱۰۰ و یا به هر مقدار اضافه وزن داشته باشید اما نگرش شما درباره لاغر شدن این باشد که: من به راحتی لاغر می شوم و خیلی ذوق و شوق دارم که با یادگیری مراحل لاغر شدن به سادگی لاغر خواهم شد صد در صد به تناسب اندام ایده آل خود خواهید رسید.

هیچ تفاوتی بین افراد چاق از نظر جسمی وجود ندارد و تنها تفاوت در محتویات ذهن آنهاست که باعث اختلاف در کسب نتیجه عالی از آموزش های لاغری با ذهن می شود.

من و شما و هر فردی که اضافه وزن دارد دلایل مختلفی برای چاق بودن و موفق نبودن مان در لاغر شدن داریم اما همه این دلایل فقط وهم و خیال است و تنها دلیل اینکه ما لاغر نشده ایم این است که به توانایی خود در لاغر شدن باور نداشته ایم.

واضح ترین دلیل اینکه ما به توانایی خود در لاغر شدن اطمینان نداشتیم این بوده است که برای لاغر شدن تلاش کرده ایم از روش های مختلف لاغری استفاده کنیم.

  • اگر ما به توانایی خود در لاغر شدن اطمینان داشتیم چرا باید از دیگران از روش های دیگران برای لاغر شدن استفاده می کردیم؟
  • چرا هر بار که از روشی برای لاغر شدن استفاده کرده و شکست می خوردیم دوباره تصمیم می گرفتیم از روش دیگری برای لاغر شدن اقدام کنیم؟

رفتار و عملکرد ما نشان می دهد که چه نگرش و عقیده ای درباره خودمان داریم.

همه افرادی که چاق هستند و باور ندارند می توانند لاغر شوند در زندگی خود کارهای بسیار سخت تر از لاغر شدن را انجام داده اند. تنها به این دلیل که عقیده نداشتند انجام آن کار سخت و غیرممکن است.

اما همیشه درباره لاغر شدن عقیده دارند که کاری سخت و غیر ممکن است.

آنها مهارت های متفاوتی را آموخته اند و مشاغل مختلفی را انجام می دهند.

باور اینکه آنها نمی توانند لاغر شوند سبب شده است که علیرغم اینکه در انجام هر کاری موفق هستند در لاغر شدن همیشه ناموفق باشند.

اگر شما اضافه وزن دارید و می خواهید از مسیر لاغری با ذهن رؤیای لاغری خود را محقق کنید باید بدانید که مهمترین مرحله از مراحل لاغر شدن باور کردن امکانپذیر بودن لاغر شدن است.

باید در خود توانایی لاغر شدن را ایجاد کنید تا ذهن تان برای حرکت به سمت متناسب شدن اقدام کند.

شاید بهتر باشد جمله قبل را به این شکل بیان کنم:

باید در خود توانایی لاغر شدن را پیدا کنید و باور کنید که شما دارای این قدرت برای لاغر شدن هستید.

باید خود را لایق و مستحق لاغر شدن بدانید.

همانگونه که شعله ای کوچک می تواند جنگلی را به آتش بکشید، باور به اینکه می توانم لاغر شوم به راحتی می تواند جسم شما را متحول کند.

رویای لاغری

چشم پوشی از وضعیت موجود

یکی از رایج ترین خطاهای افرادی چاق توجه کردن بیش از حد به وضعیت موجود است.

وقتی به وضعیت جسمی فعلی خودتان توجه کنید در ذهن شما شرایط فعلی بعنوان وضعیت موجود پذیرفته می شود. نتیجه پذیرش وضعیت موجود ایجاد احساس بد در خودتان است. و نتیجه ایجاد احساس بد، از دست دادن انگیزه و امید برای لاغر شدن است چرا که هربار به وضعیت موجود توجه کنید این سوالات در ذهن شما مرور می شود که:

  • چطور قراره این همه چربی آب بشه؟
  • چطور ممکنه با یادگیری مراحل لاغر شدن بدون رژیم یا ورزش کردن لاغر بشم؟
  • شرایط من با بقیه فرق داره و ممکنه این روش روی من تاثیر نداشته باشه.
  • من خیلی چاقم و وضعیت من از حد اینکه با ذهنم بتونم لاغر بشم گذشته

صدها سوال مشابه در ذهن شما مرور خواهد شد که نتیجه همه آنها ابهام، شک و تردید و نگرانی از لاغر نشدن خواهد بود.

بنابراین دومین مرحله مهم از مراحل لاغر شدن بی توجهی نسبت به وضعیت موجود است.

شرایط فعلی شما حاصل افکار، نگرش ها و عادت هایی است که سالها تکرار شده اند تا وضعیت فعلی شما را ایجاد کرده اند.

به این نکته توجه کنید که وضعیت فعلی شما مرحله نهایی و نتیجه افکار، نگرش و عادت های شماست اما به دلیل عدم اطلاع از موارد مراحل اول و غیرقابل مشاهده بودن آنها ما وضعیت جسمی فعلی که قابل دیدن است را مشاهده می کنیم و این نگرش در ذهن ایجاد می شود که چطور قراره لاغر بشم؟!

اطلاع از مراحل چاق شدن به شما کمک می کند تا درک بهتری از فرایند چاق شدن و بعد از آن از مراحل لاغر شدن داشته باشید.

مراحل چاق شدن

مراحل چاق شدن برای همه افراد به این صورت است:

مرحله اول: افکار چاق کننده از طریق شنیدن و دیدن وارد ذهن می شود.

مرحله دوم: تکرار افکار چاق کننده باعث ایجاد نگرش و انتظار چاقی در فرد می شود.

مرحله سوم: رفتارها، واکنش ها و عادت های فرد به مرور تغییر میکند.

مرحله چهارم: ترکیب افکار چاق کننده با عادت های ایجاد شده باعث چاقی جسم می شود.

آنچه با مشاهده خود می بینید چاقی است که مرحله چهارم و نهایی مراحل چاق شدن است.

در تمام روش های لاغری با تمرکز بر تغییر مرحله چهارم که چاقی جسم است قصد دارند به افراد چاق کمک کنند که لاغر شوند و این امر غیرممکن است.

چاقی نتیجه سه مرحله قبل است که به مرور در فرد شکل گرفته اند بنابراین نمی توان با تغییر مرحله آخر به تنهایی لاغر شد.

رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو و دمنوش خوردن،‌ عمل جراحی و استفاده از هر وسیله یا روشی که جسم را تحت فشار برای لاغر شدن قرار می دهد کار بی هوده و منجر به شکست خواهد شد.

مراحل لاغر شدن اصولی باید به همان ترتیب مراحل چاق شدن سپری شود.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری با ذهن اصولی ترین روش لاغری

آنچه روش لاغری با ذهن را از سایر روش های لاغری متمایز می کند مراحل لاغر شدن آن است.

مرحله اول:

ایجاد احساس لیاقت و خودباوری در فرد برای لاغر شدن است.

این احساس از طریق توضیحات فایل های آموزشی که به صورت رایگان در سایت تناسب فکری قرار داده شده است انجام می شود.

همه افرادی که از محتوای استفاده کرده اند این عقیده را دارند که به محض وارد شدن به سایت تناسب فکری و گوش دادن به اولین فایل احساس آرامش و امیدواری کردند که بعد از سالها تلاش برای لاغر شدن بالاخره با روشی آشنا شدند که از همان لحظه اول احساس می کنند این بار نتیجه خواهند گرفت.

به دلیل اهمیت موضوع خودباوری برای لاغر شدن در تمام جلسات آموزشی به این موضوع توجه شده است به همین دلیل است که در همان روزهای اول احساس افراد به شکل کاملا واضح بهتر می شود.

مرحله دوم:

در روش لاغری با ذهن این اشتباه که سالهاست روش های مختلف لاغری مرتکب می شوند، انجام نمی شود.

در لاغری با ذهن اولین موضوعی که مورد بی توجهی قرار می گیرد جسم می باشد.

به همین دلیل در روش لاغری با ذهن خبری از رژیم و محدودیت غذایی یا برنامه ورزشی یا تجویز دارو و دمنوش نیست چون همه اینها جهت تحت فشار قرار دادن جسم برای لاغر شدن مورد استفاده قرار می گیرند.

در روش لاغری با ذهن به جای اینکه اول سراغ جسم برویم اول به سراغ ذهن می رویم.

از طریق جلسات آموزشی به هنرجویان آموخته می شود چگونه وارد ذهن خود شده و محتوای مرتبط با چاقی را کشف کنند.

محتوای چاقی شامل افکار چاق کننده، نگرش های چاق کننده،‌ احساس چاقی، دلایل چاق بودن، رفتارهای چاق کننده و سایر موارد مرتبط با چاقی است.

سپس هنرجویان می آموزند چگونه محتوای مرتبط با چاقی را در ذهن خود با محتوای مرتبط با لاغری جایگزین کنند.

وقتی عمل پیدا کردن عوامل چاقی ذهن و جایگزین کردن آنها با عوامل لاغری از طریق تمرینات جلسات آموزشی به مقدار لازم انجام شود به شکل خودبخود مرحله سوم آغاز می شود.

مرحله سوم:

تغییر تمایلات فرد به شکل خودبخودی انجام می شود و این مرحله به شکل خودبخودی انجام می شود.

وقتی به اندازه کافی از محتوای آموزشی استفاده کردید و تمرینات را انجام دادید افکار و نگرش شما درباره چاقی تغییر می کند. تصاویر چاقی ذهن شما تغییر می کند و انتظار لاغر شدن در ذهن تان شکل می گیرد.

انتظار لاغر شدن باعث ایجاد تصاویر ذهنی جدید از حالت تناسب اندام ایده آل در ذهن تان می شود و از نشانه های واضح این امر ذوق و شوق شما برای ادامه دادن و تجربه لاغری جسمی است.

وقتی انتظار لاغر شدن در شما ایجاد شود به شکل خودبخود تمایلات شما تغییر می کند.

بدون اینکه تصمیم گرفته باشی افکار شما تغییر می کند.

مثل گذشته در ذهنتان افکار مربوط به چاق بودن و ترس از چاق تر شدن مرور نمی شود.

مثل گذشته در ذهنتان افکار مربوط به سرزنش کردن خودتان بخاطر چاقی مرور نمی شود.

به طور کلی با چاقی راحت می شوید چون افکار مربوط به چاقی و برخورد انسانها و بازخوردهای روزمره به شکل بسیار کمتر در ذهن شما مرور می شود.

پس از آن تغییر تمایل در رفتار خود را مشاهده می کنید.

متوجه می شوید که مثل گذشته تمایل به خوردن برخی خوراکی ها ندارید.

بدون اینکه به شما گفته شود چگونه رفتار کنید یا از چه مواد غذایی بخورید و از چه موادی نخورید به شکل خودبخودی تمایلات شما تغییر میکند.

این تغییرات برای هر فرد مختص به خودش است و بر اساس نیاز بدن و شرایط جسمی او ایجاد می شود.

زمانی که به اندازه کافی تغییرات در سطح افکار و رفتار شما ایجاد شود مرحله چهارم و آخر به شکل خودبخودی آغاز می شود.

مرحله چهارم:

آخرین مرحله هم مانند مرحله سوم به شکل خودبخودی انجام می شود و شما بدون اینکه از برنامه رژیمی خاصی استفاده کرده باشید یا از برنامه ورزشی روزانه استفاده کرده باشید و یا حتی رنج و سختی محدودیت غذایی داشته باشید و بدون حتی یک بار تحمل گرسنگی شاهد لاغر شدن جسمتان خواهید بود.

لاغر شدن بعنوان مرحله چهارم از مراحل لاغر شدن مشابه چاق شدن در مرحله چهارم چاق شدن است.

آموزش های دوره لاغری با ذهن به افراد کمک می کند تا ابتدا در خود احساس لیاقت و خودباوری برای لاغر شدن را در خود ایجاد کنند و سپس به صورت گام به گام مراحل لاغر شدن را طی کرده و لاغر شوند.

هر تمرین این دوره به منزله یک گام فاصله گرفتن از وضعیت موجود و نزدیک شدن به وضعیتی است که سال هاست در رویای ما بوده است.

نتیجه استفاده از مراحل لاغر شدن

این فایل هم مثل همیشه خیلی عالی بود و به من خیلی انگیزه داد برای مصمم‌تر شدن جهت رسیدن به یک اندام عالی و زیبا و متناسب…

من مطمئن شدم که می تونم لاغر بشم چون آدم توانمند و با اراده ای هستم و این را با همه ی وجودم باور کردم.

سالهاست بارها و بارها روش های مختلفی را برای لاغر شدن تجربه کردم، روش هایی بسیار سخت که شاید کمتر کسی توان تحملش را داشته باشه و هر بار که موفق نشدم ناامید نشدم و مسیر لاغری را رها نکردم و همچنان روش های دیگری را امتحان کردم.

اکنون به لطف خدای مهربان به این روش عالی لاغری با ذهن هدایت شدم و تازه فهمیدم که هر کاری روش خاص خود را داره و اگر از هر راه دیگه ای بری موفق نمیشی مگر اینکه راه صحیح را برگزینی تا به هدف برسی و در مورد لاغری هم دقیقا همینطوره و باید مراحل لاغر شدن را طی کنیم.

خدا را شکر میکنم که به مسیر صحیح رسیدن به تناسب اندام هدایت شدم و با راهنمایی های عالی استاد عزیز با همه وجود به این باور رسیدم که من می توانم با طی کردن مراحل لاغر شدن بعد از سالها تحمل رنج و سختی لاغر بشم.

من انسان توانمندی هستم و در تمام طول دوره با فراز و نشیب هایی که در زندگی داشتم گوش دادن به فایل ها و انجام تمرینات را رها نکردم و هرگز تردید به خودم راه ندادم و سعی کردم روی لاغری و اندام زیبایی که دوست دارم داشته باشم تمرکز کنم نه روی چاقی که دوست ندارم.

چون مطمئن شدم به هر چه فکر کنم و روی هر چیز که تمرکز کنم همون را بدست میارم و همون در زندگیم اعمال میشه…

در این دوره یاد گرفتم که همه ی روش های لاغری را که تجربه کردم و به نتیجه نرسیدم چون اولا روش غلط بود و من به جای اینکه تصویر ذهنی ام را درست کنم با فشار و آزار و اذیت جسمم را تحت فشار قرار میدادم در صورتیکه تصویر ذهنی من چاقی بود و ذهنم فرمان خوردن صادر می کرد و مرا به سوی چاقی سوق میداد.

من با سختی در مقابل فرمان ذهن و مغزم مقاومت میکردم و جسمم را تحت شکنجه ی نخوردن قرار میدادم و چون تصویر ذهنی ام چاقی بود اولا احساسم خیلی بد بود و افسرده میشدم و ثانیا یا لاغر نمیشدم و یا اگر هم لاغر میشدم خیلی موقت و کوتاه مدت بود و با اندک غفلتی دوباره به شرایط قبل بر می گشتم.

دوباره غم و غصه هام بیشتر و بیشتر میشد و ثانیا در همه ی روش های دیگه رژیم همراه با نگرانی و استرس و اضطراب موفق نشدن همراه بود و وقتی هم که به نتیجه نمیرسیدم اضطراب و استرس و نگرانی و سرخوردگی ام بیشتر و بیشتر میشد…

لاغری با ذهن آسان ترین کار دنیاست

در روش لاغری با ذهن من باور کردم لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست.

چون من با احساس خوب و با لذت و بدون هیچ سختی و فشار و شکنجه ای فقط با استمرار و تداوم تمرینات و اصلاح تصویر ذهنی و تمرکز بر لاغری براحتی لاغر میشم…

چون تصویر ذهنی من تبدیل به رفتار غذایی میشه

اگر تصویر ذهنی من لاغری باشه خود به خود رفتارغذایی ام اصلاح میشه و من به سمت لاغری سوق داده میشم و به قول استاد عزیز اونوقت چه بخوام و چه نخوام لاغر میشم

اگر چه چند ماهی طول کشید تا روند لاغری ام شروع بشه اما در تمام مدت احساسم عالی بود و استرس و نگرانی چاقی را نداشتم در صورتی که در تمام روش ها همیشه استرس و نگرانی به هدف نرسیدن و لاغر نشدن را داشتم.

حالا به لطف خدای مهربون و با راهنمایی ها و دستورالعمل های عالی استاد عزیز و همت و پشتکار خودم در طی کردن مراحل لاغر شدن دارم متناسب میشم.

هم سایز کم کردم و هم مقداری از وزنم کم شده، و این باعث امیدواری و خوشحالیه

البته روی ترازو نرفتم اما لباس هایی که قبلا برام تنگ بودن و نمی تونستم بپوشم را الان راحت می تونم بپوشم و همه بهم میگن که لاغر شدی.

از خوشحالی دوست دارم پرواز کنم و تا رسیدن به اندام متناسب مورد نظرم همچنان بر شنیدن فایل ها و انجام تمرینات استمرار و تداوم و تاکید خواهم داشت.

باز هم خدا را شکر میکنم بخاطر شروع روند لاغری و رها شدن از سختی های چاقی و رها شدن از نگاه ها و حرف های دیگران و مشکلاتی و بیماری هایی که چاقی برام بوجود آورده و رسیدن به آسایش و آرامش که با ارزش ترین نتیجه ی آموزش های لاغری با ذهن هست.

از شما استاد عزیزم هم بی نهایت سپاسگزارم و براتون بهترین ها را آرزو دارم…

نوشته خانم زهره عزیز در بخش نظرات این جلسه

✍️ تمرین آموزشی 📖

انجام مراحل لاغر شدن از مهمترین موضوعاتی است که باید هر روز مورد توجه شما باشد تا به لطف خداوند نتیجه عالی از حضور و استمرار خود در مسیر لاغری با ذهن کسب کنید.

برای انجام صحیح مراحل لاغر شدن ابتدا محتوایی نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات این جلسه پاسخ دهید.

  • نگرش خود درباره تاثیر باور توانمندی لاغر شدن در کسب نتیجه را شرح دهید.
  • استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن باعث تقویت توانمندی لاغر شدنتان می شد یا تضعیف آن؟
  • چرا استفاده مکرر از روش های لاغری باعث تضعیف روحیه لاغری در ما شده است؟
  • مراحل چاق شدن را در روند چاقی خود بررسی و شرح دهید که چگونه چاق شدید؟
  • به صورت منطقی اثبات کنید که توانایی لاغر شدن را دارید. می توانید از توانایی های خود در سایر جنبه های زندگی مثال بزنید.
  • نگرش خود درباره مراحل لاغر شدن که در محتوایی آموزشی شرح داده شد را بنویسید.
  • درک و برداشت خود از توضیحات ویدیوی آموزشی را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.92 from 39 votes

https://tanasobefekri.net/?p=15077
برچسب ها:
112 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1398/10/16 22:50
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 183 کلمه

      سلام استاد
      یکی از بچه های سرزمین لاغری هستم, تو این فایل گفتید وقتی به چاقی یا شکم بزرگ کسی توجه میکنیم شکم ما هم چاقتر میشه, الان دچار نگرانی شدم ماهایی که با افراد خیلی چاق زندگی میکنیم باید چه برخوردی داشته باشیم,من تا تو این کلاسا شرکت کردم خیلی روی چاقی همسرم حساس شدم ورفتم تو عیب جویی ازشون ومرتب تو ذهنم سرزنشش میکنم که چرا با ۱۵۰کیلو وزن به خودش نمیاد وتصمیم نمیگیره ,مخصوصا که من خیلی مجابش میکنم که بیا از دوره استفاده کن ومیگه من همه راه ها رو رفتم حالا تو انجام بده اگر لاغر شدی منم انجام میدم,اینکه میگید ذهن تصویر سازی میکنه واقعا درسته,من بدن سالمی داشتم ولی از بس بدنبال درمان مریضی های ایشون ذهنم درگیر میشد وهی حرفشو میزد منم مثل خودش کبد چرب گرفتم,هیچ وقت فکرشم نمیکردم اینجوری بشه,یا یه مدت هی میگفت نافم درد میکنه منم تا مدتی نافم درد میکرد
      الان با این شرایط من که مدام یه فرد چاق در دید منه وحساس هم شدم که چرا بفکر خودش نیست ,باید چه برخوردی با خودم وذهنم داشته باشم وچطورعمل کنم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار faridehhasani5455
        1398/10/17 00:40
        مدت عضویت: 1621 روز
        امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 4 کلمه

        ممنون ,حتما عنوان میکنم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/01 17:10
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 718 کلمه

      روز ۵۹ تکرار
      سلام و درود
      بابا برای متناسب شدن فقط ۱ راه وجود داره اونم لاغری با ذهن

      من اوایل دوره هم کامنت نوشتم ولی این کامنت با اون فرق داره
      کسی داره بهتون پیشنهاد این راهو میده که تمام راه های لاغری که وجود داره رو گذرونده ،همیشه رژیم بودم از ۱۰سالگی ،همیشه پکر وناراحت بودم،همیشه حریض وعصبی بودم،زمان هاییکه تو رژیم بودم که افسرده بودم از جنگ روانی ،وقتی هم که رژیم نبودم ترس از چاقتر شدن زندگیمو زهر کرده بود ومن توی یک لوپ تکرار ،مثل نوار ضبط شده مجدد پلی میشدم،۱سال رژیم سخت،ول کردن رژیم،برگشت وزن،ترس ،شروع مجدد ووووووو
      خسته بودم،از خودم بدم میومد،آخه چرا همش باید توی نخوردن ها بودم،چرا من همش باید سخت ورزش کنم،مگه من چه فرقی با خواهرام و دوستام داشتم،واقعا فکر میکردم خداوند مقصره وبا من لجه،تو تمام قسمتای زندگیم فکر میکردم با من لجه ،از خودم بدم میومد،از خدا متنفر بودم،از پدر ومادر شاکی بودم که چرا ژنتیکمون چاقه ،خلاصه تمام دنیارو مقصر میدونستم،مرتب تو تنبیه خودم بودم با رژیم های سخت ،دیگه اشگم در میومد آخه چرا توی کارهای خوب،لاغری،پول،سلامتی ،من انتخاب نشده بودم،خودمو حتی نگاه نمیکردم ،اگر بخوام از احساسات بدم بگم به اندازه ۳۰سال حرف دارم ولی فقط بگم که الان دارم راحت زندگی میکنم،راحت غذا میخورم،هر چی میخوام میخورم،کمدم پر از پفک و بیسکویته ،که اگر دلم خواست حتما به اندازه میلم میخورم،میلم به خوراکی ها کم شده،حواسم به گرسنگی وسیریم هست،خودمو گرسنه نگه نمیدارم حتی اگر شبا دیر وقت باشه،خلاصه خیلی با لذت زندگی میکنم،مثلا ظهر ماهیچه پخته بودم وغذای مورد علاقمه ولی من وقتی سیر شدم چند قاشق اضافه رو نخوردم ،توی خوردن هر خوراکی اینجوری شدم ،وقتی نخوام دیگه تمومش میکنم
      از احساساتم که خیلی عالی شده ،میدونم همه چیز احساسه،وقتی احساسم خوب باشه ارتعاش خوب میفرستم وجهان هم منو هدایت میکنه تو سلامتی بیشتر،لاغری بیشتر،اتفاقات عالی بهتر،،رفتار غذای م خیلی تغییر کرده واین خیلی خوبه که دارم خودمو وبدنمو میشناسم ومیتونم با زبان خودش باهاش حرف بزنم
      سایزم کم شده،اعتماد بنفسم زیاد شده،روی عزت نفسم دارم کار میکنم وهر روز یه چالش ذهنی قشنگ با خودم دارم واین بازی ذهن چقدر لذت بخشه اینکه خودت داری پازل های زندگیتو میچینی به سبکی که خودت دوست داری ،تغییر باورها در درون ما مثل اینه که ،، باورهای قبلی که ما از خانواده واطرافیانمون داشتیم ،انگار رز های هلندی بودن که در باغچه ما کاشته شدن ،حالا ما داریم اون رز هارو از خاک خودمون خارج میکنیم وبذر های مورد علاقه خودمونو میکاریم ،بعد آبشون میدیم با تمرینات،بهشون میرسیم،مراقبشون هستیم و همراهش هستیم تا زمانیکه بذر ما جوانه میزنه وما شاهد رشدش هستیم،آرام آرام با خود جدیدمون آشنا میشیم که دست پرورده خودمونه ،حالا شاهد تغییر جسمی هم میشیم ،همینطور که دوستانم،استاد ومن هستم ،فکر نمیکنم منفی تر از من وجود داشت که هیچ جوره نمیپذیرفتم که بتونم لاغر بشم ولی خوشبختانه از ماه دوم تغییرات جسمی من شروع شد
      دیشب میخواستم تو یه چالش لایو رقص اسپنیش شرکت کنم که اصلا من رقصنده اسپنیش نیستم ،من لاو دنس ایرانی کار میکنم ولی دوست داشتم شرکت کنم وبرای رقص اسپنیش باید دامن چین دار بپوشی که بتونی توی رقص چین های کنارشو بگیری وباهاش حرکت انجام بدی ،منم یادم اومد که فقط یه دامن دارم که اونم چند ماه پیش خواستم بپوشمش ،زیپش بسته نمیشد ،ترجیح دادم دامنو امتحان کنم، امتحان کردم ،زیپش بسته میشد ?انقدر خوشحال شدم ،یا یه بلوز آستین چین دار ستش کردم ،که بلوزمم آستینش واسم تنگ شده بود ،ولی دیشب اندازم شده بود،انقدر احساس اعتماد بنفس گرفتم که دقیقا روی اجرامم اثر گذاشت ویه اجرای کوتاه بسیار زیبا وپراعتمادبننفس انجام دادم واز خودم فیلم گرفتم و واسه مربی م فرستادم، بهم گفت فریده چقدر لباسای مدل اسپانیایی با هد بندی که روی سرت بستی بهت اومده شکل رقصنده های اونوری شدی ?منم که میدونستم فقط بخاطر اینه که من احساسم خوبه،لاغر ترم شدم و دارم حال خوبو به جهان میفرستم که همه تشویقم میکنن ،از وقتی لاغر تر شدم واعتمادبنفسم بالاتر رفته تو تمرینات رقص و ورزشمم بهتر عمل میکنم،خلاصه این لاغر شدن در کمال آرامش و لذت بخش واسه خودش دنیایی داره که فقط ماهاییکه تو این دوره هستیم میفهمیم وچقدر خوشحالم که ۴ماه ونیم پیش چه تصمیم عالی گرفتم،البته که هدایت خداوند بود وهدایت هاشم که همیشه بینظیر در میاد
      خوشحالم که هر ۳دوره لاغری با ذهنو وهمینطور خدا هرگز دیر نمیکندو با هم خریدم،البته فعلا تمرکزم روی لاغریه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/22 17:59
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,759 کلمه

      گام ۴۳ سلام استاد محترم و دوستان همراهم خوشحالم که تا گام ۴۳ به خوبی و اشتیاق ادامه دادم ،بنظر من باید هر روز که در مسیر و تمرین هستیم خودمونو تشویق کنیم و به ذهنمون جهت درستو یادآوری کنیم ،گفتن این موفقیت ها به ذهن ما، توانمند بودن مارو ثابت میکنه و در ادامه مسیر به راه های موفقیت های  بیشتری هدایت میشیم در اصل کانون توجه ما بر خواسته ها  گذاشته میشه دلیل اصلی انجام ندادن یک کار ،نداشتن باور به شدن و انجام اون‌ کاره ،ذهن هم که دوست نداره برای هر کاری انرژی آزاد کنه پس ترجیح میده حتی مارو ترقیب نکنه که اون مسئله رو باور کنیم ،برای همین شروع هر کاری سخته و بعد از گذشت یه مدتی که در اون فعالیت بمونیم ،راحتر و آسونتر میشه ،بلخره ذهن مجبور میشه انرژی آزاد کنه براش ،پس قدم اول باور کردن لاغر شدنه ،وقتی باور کنیم هدایت میشیم و ایده ها گفته میشه ،مثلا من باور کردم که میشه با ذهن لاغر شد و اومدم اینجا ،،جالبه تقریبا ۶ سال پیش ،که تازه در کلاس های ان ال پی و روان درمانی شرکت کرده بودم و تازه در حال شناخت ذهن بودم ،رفتم تو گوگل سرچ کردم لاغری با ذهن ،هدایت شدم به یک شخصی که کانالی در تلگرام داشت، روش لاغریشون طبق آرام خوردن غذا بود که همراه با صحبت هایی در هنگام غذا خوردن بود،مثلا اون شخص گوینده میگفت: لطفا به غذای خود نگاه کنید،اولین لقمه را در دهان خود بگذارید،شروع به جویدن کنید،هر لقمه رو ۵۰ بار بجوید ووووووو  انقدر حالم بد میشد ،هر وعده باید با هندزفری به گوش، غذا میخوردم ،انقدر آروم که خسته میشدم و ترجیح میدادم چیزی نخورم ،در روز هم باید ۲ تا فایل هیپنوتراپی گوش میدادیم ،در انتها خسته شدم و رها کردم و بعدا متوجه شدم اون لیدر صدا و متد شخص دیگه ای رو کپی کرده و داره میفروشه ،این جستجوهای من نشان دهنده این بود که من باور داشتم که مسئله در ذهن منه و میخواستم از ریشه خودسازی کنم ولی به مسیرهای اشتباه هدایت میشدمبودن در مسیر آموزش و تکرار بلخره این باوره مارو قویتر میکنه و ماهیچه های ایمان و باورمون محکمتر میشهچه حس خوبیه خوندن این متن 👈 (تمرین این دوره به منزله یک گام فاصله گرفتن از وضعیت موجود و نزدیک شدن به وضعیتی است که سالهاست در رویای ما بوده)خدارو شکر که منهم جزء شجاعانی هستم‌ که برای رسیدن به خواسته های خودم تلاش میکنم ،سالهای زیادی از عمرم در بودن در رژیم های سخت و طولانی،ورزش ،خوردن دمنوش و قرص ،انجام بیشتر متدهای لاغری گذشت همراه با رنج و ناراحتی و شکست ولی من باز هم بدنبال راهی برای لاغر شدنبودم و بلخره به جایی که باید میرسیدم رسیدممثال سفرهای کمپی مثال جالبی بود، از ۲ سال پیش که تصمیم گرفتم با دوستم به سفرهای کمپی برم ،متوجه شدم تمام افرادی که کمپ باز هستند وسایل خاص سفری دارن،ماشین های شاسی بلند آفرود که خود ماشیناشونم سبک خاص و ابزار خاصی دارن،وسایلشون،چادرهاشون،وسایل و ظروف غذاشون،سبک پخت و پزشون،لباساشون ووووو  و زمانیکه وارد جمع اونها شدم ،فهمیدم باید مثل اونها مجهز به ابزار برم ،به مرور لباس ،کفش،وسایل رفاهی ووووو  تمام وسایل مورد نیاز رو ما هم خریدیم وقتی در زمین های گلی و خاکی با کفش مناسب اونجا ،راه میرفتم متوجه میشدم که چقدر کار خوبی کردم ،وقتی برای بارون ،پانچ خریدم، پتو و چادر و کلی لوازم وابزار سفرهای اون شکلیو ما هم داشتیم ،متوجه شدم ،بودن در اون سفرها چقدر راحتر و  لذت بخشتره ،وقتی محیا شدم از لوازم هام ،همه چیز زیبا تر شد برای من برای لاغر شدن هم باید ابزارشو داشته باشیم ، اونم خودباوریهاونهمه موفقیت هاییکه در قبل تا به الان داشتیم و داریم ،خودش نشون دهنده توانایی ماستمن به خودم افتخار میکنم برای  اینکه چندین بار راه هایی را برای لاغر شدن رفتم که ریشه ای نتونست منو متناسب نگه داره ولی من بازم ادامه دادم ،خیلی هارو میشناسم با دومین شکست ،عقب نشینی میکنن،ولی من همچنان هم هستم ،کوتاه نیومدم ،این نشان دهنده قدرت درونمه که شناختمش و دارم ازش کمک میگیرم ،من تو تمام کارهام پشتکار داشتم و دارم یکی از راه هایی که وقتی منفی بافم میخواد اذیتم کنه حالا چه در زمینه لاغری چه جنبه های دیگه ،انجام میدم ،اینه که هر چی میگه بهش میگم آره تو درست میگی ،قبلا ازش فرار میکردم ،ذهنمو میخواستم درگیر چیزهای مثبت کنم ،ولی بدتر میشدم،  از وقتی هر چی میگه میگم تو درست میگی و فرار نمیکنم ،فشارش کمتر شده ،در مقابل نجواهام و ترس هام هم همینکارو میکنم،هر چی میاد بهم میگه ،تو شکست میخوری،عزیزانت میمیرن،تو بیمار میشی ،تو به جایی نمیرسی فقط نظاره گر میشم ،گاهی هم که غمگینم یا ناراحتم ،به غمم و ناراحتی م میگم میتونی ۱ ساعت پیشم بمونی و بعدش بری ،با این کارم متوجه شدم اون غمه زیاد نمونده و رفته ،قبلا همش فرار میکردم ازشون ،بلخره غم و ترس ها هم در وجود ما هستن ،قسمتی از ما هستن که اگر بخواییم پنهانشون کنیم از جای دیگه ای با فشار بیشتری خودشونو بروز میدن ،بنظر من دیدن قسمت های ناخوبمون و خالی کردنشون از وجودمون مثل سوپاپ هایی هستن که درونمونو تمیز میکنن و جا در درونمون باز میشه برای رشد و حال خوب،اولین آپشنی که این دوره داشت همون آزادی عمل و حق انتخابیه که بمن میده و باعث شده تصمیم بگیرم اینجا باشم و تمرین کنممادر منهم نظرش این بود و هست که باید هر خوراکی و غذایی رو خورد و منهم که عاشق خوردن بودم بسمت همه چیز خواری کشیده شدم و در کودکی و حتی الان هم تشویق میشم و شدم برای اینکه فریده همه چیز میخوره ،بد خور نیست و منم تشویق میشدم ،مادر بهم یاد داده بود که آدم باید سنگ هم بخوره ،بعد از شروعم در این دوره ها تازه یاد گرفتم که قرار نیست من همه چیز بخورم حتی اگر دوست نداشته باشم، بخاطر دیگران و الان به خودم حق انتخاب دادم تو این ۱۴ ماه نتایج بیشماری از این دوره ها گرفتم،اولین نتیجه م که در اولین روزهای ورودم به سایت در من ایجاد شد،حس ارامش و خیال راحت که بلخره تو جاده صحیح قرار گرفتم،بقول استاد که تو یکی از فایل هاشون گفتن، وقتی میاییم تو این دوره ،مثل زمانیه که ،تازه اشکال و مسئله ماشینمونو متوجه شدیم و خوشحالیم که بلخره فهمیدیم ایراد ماشین از کجاست ،حس آرامشه بخاطر فهمیدن همون ایراد اساسی ذهنم بود ،انگار آبی که روی آتیش ریخته بشه،تمام اضطراب های اصلیم فروکش کرد و بعد ادامه دادن و بودن و تمرین و گوش کردن ها باعث شد هر روز دریچه ای در وجود من باز بشه ،انگار سالها ایستاده بودم جلوی همون  پنجره ای که الگوها و خانواده من ایستاده بودند و جهان و جسم خودشونو به یه شکل ناقص میدیدند،منهم جلوی همون پنجره خودم ،دنیام و جسممو به همون شکل ناقص میدیدم،،اگاهی های جدید منو هدایت کرد به پنجره های جدید، بهم گفتن ،پنجره های زیباتری هم  هست،پنجره نگاه زبباتر به خوراکی ها به جهان به ادم ها  به شرایط به همه چیزمنم با اشتیاق دونه دونه اون پنجره ها رو باز میکنم و میبینم ،دنیا فقط اون شکلی نیست که گذشتگانم بمن گفتنپنجره چاقی من پر بود از ترس،استرس،ارث،ژنتیک،بیماری،استخون بندی درشت ،بارداری،زایمان و اینها دلایل چاقی من بودند ،ولی یاد گرفتم پنجره لاغری هست که در اون تناسب،سلامتی،شادی،حس خوب،اعتمادبنفس عزت نفس،لباس های رنگی و یه عالمه حال خوب در اون جا هست و من ترجیح دادم از اون پنجره به دنیام نگاه کنمحق انتخاب با خودمونه ،راهیو بریم که سالها رفتیم و به بن بست و شکست خوردیم یا راهیو بریم که به ساحل زیبایی ختم میشه بدن من انقدر هوشمند و قدرتمنده که بعد از ۲ماه ونیم، شروع به ریزش سایز کرد، تازه به قدرت ذهنم اعتماد کردم و به مسیرم ادامه دادم ،تازه من کسی هستم که در این ۱۴ ماه بشدت در منگنه ها و مشغولیات ذهنی بودم یعنی ذهن آزادی نداشتم ، من ۱۵ آذر ۹۸ شروع کردم ،اول بهمن تا آخر بهمن مسافرت بودم ،با اینکه فایلامو گوش میکردم ولی بدلیل نداشتن نت قوی و وقت ،نتونستم تو اون ۱ ماه کامنتی بنوبسم یا بخونم، یعنی تو اون ۱ ماه تمریناتم به دلم ننشست ،با این حال نتیجه جسمی هم گرفتم و اولین سایزو در سفر کم کردم ،بعد از برگشتم از مسافرت به جریان ویروس برخوردیم که چند ماهی هنگ بودم و پر از اضطراب و مدام مراقب خانواده بودم ،بعدش تو چندتا کلاس مرتبط ذهنی آن لاین شرکت کردم که البته هنوزم هستم تو اون کلاس ها ،پاییز امسال هم درگیر چندتا مسئله بودم ، یعنی تو این ۱۴ ماه من خیلی بالا و پایین شدم ، تمرکز ذهنیم که اون مسائل در زندگیم کمرنگتر شدن تازه از اسفند ۹۹ شروع شده ،تازه میخوام با توجه بیشتری در دوره ها باشم و همینطور متوجه شدم امسال خیلی بهتر از پارسال مطالبو درک میکنم ،با این حال ،با هر شرایطی من خودمو با دوره ها همراه کردم و روزی نشده که فایلی گوش نکنم ،البته تو این ۴۰ روز اخیر ،درک آموزه ها برام یه شکل دیگه شده و اینم بخاطر استمرارم در مسیره منکه خیلی راضی م از وضعیت جسم و آزادی خوردن و آرامشم ،امیدوارم همه افرادی که نیاز دارن به این دوره ها هدایت بشن تا متوجه بشن آرامش یعنی چی ،خوردن بدون ترس یعنی چی و اینهارو فقط آدم هاییکه سالها در رژیم و سختی بودن متوجه میشن و درک میکننقبلا که رژیم میگرفتم رنگ صورتم زرد و بی حال میشد ،شکل مریضا میشدم،تو یه دوره قرص خوردن برای لاغر شدن بودم که صورتم سوراخ سوراخ های ریز میشد ،زرد و وحشتناک شده بودم ،تو عروسی خواهر زادم همه میگفتن فریده چیزی میکشی این شکلی شدی🙄 تو همه لاغر شدنم های قبلی،اول زیر چشمم کبود میشد،صورتم زشت میشد،جاهایی از بدنم لاغر میشد که نمیخواستم لاغر بشه ،مثلا رون پاهام لاغر نمیشد ،ولی با این روش اولین جاییم که ریخت رون پام بود،صورتم جمع و جور خوشگل شده ،یعنی مریض تور نشدم ،بدن خیلی هوشمنده ،بسپاری به خودش با راه و متد درست،  خودش میدونه چکار کنه تصویر ذهنی نوع نگاهیه که به خودمون داریم،که همون عزت نفسه ،آیا من برای خودم خوب تعریف شدم از طرف الگوهام،آیا قدرتمند تعریف شدم،دوست داشتنی تعریف شدم ،اگر بتونیم به این سئوال جواب بدیم به خیلی جواب هامون میرسیم که  (من  کی  هستم ؟) برای لاغری هم من چی تعریف شدم؟در من از من چه چیزهایی دانلود شده؟ بنظر من تعریفی که از آدم های چاق گفتن و ماهم پذیرفتیم ،همین شخصیتیه که الان هستیم ،اگر نتیجمون خوب نیست یعنی خوب برای خودمون تعریف نشدیم،تصویر خوبی نداریم،تصویر که تغییر کنه ،نتیجه هم تغییر میکنهباید جور دیگه ای به خوومون نگاه کنیم در همه جنبه های زندگی چونکه بهم وصلن که اینهم با آموزش دیدن امکانپذیره 

         

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/28 23:28
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,825 کلمه

      روز ۵۹ تکرار 

      مراحل لاغر شدن را بیاموزید

      سلام و درود به همسیری های بزرگوار و استاد گرامی ،خدارو شکر میکنم برای دیدن یک روز دیگه و خلق لحظات جدید

      چقدر خوشحالم و سپاسگذارم که هدایت شدم به مسیرهای متفاوت ، اینکه متفاوت تر از گذشته ی خودم فکر کنم ،احساس کنم و عمل کنم ،شاید به هر کسی بگی من دارم لاغر شدنو آموزش میبینم تعجب کنه و بپرسه مگه لاغر شدن آموزشیه ؟ اونها هم مثل خود من که قبلا نظرم این بود که لاغر شدن به نخوردنه ، عقیده دارن که برای لاغر شدن باید نخورد و سخت ورزش کرد ولی انتظارات جدید من دیگه حرف های سابق رو بمن نمیگه و اتفاقا میگه برای رسیدن به هر خواسته ای کافیه برنامه اونو تو مغزت دانلود کنی تا براحتی بهش برسی

      باور کردن لاغری خودش یه پروسه قبل از شروع لاغر شدنه ،افرادی که سالها تلاش کردند،رنج بردن،ورزش های سخت انجام دادن و به سختی لاغر شدن اونم بصورت موقتی ، احساس ناتوانی و شکست هاییکه در اون  مسیرها تجربه کردن در اونها حس و باور نشدن و نتوانستن رو بوجود آورده

      و تصور میکنن برای لاغر شدن اگر درد نکشن یعنی اون راه درست نیست و لاغر نمیشن در واقع فکر میکنن  راه پر پیچ و خمیو باید برن تا شاید یکمی نتیجه بگیرن اونم با کلی ترس و نخوردن 

      پس اولین قدم برداشتن اون باور ناتوانیه و ایجاد احساس شایستگی و لیاقت لاغر شدن که در طول همون مسیرهای چاقی ، حس شایستگی از این افراد  کم و کمتر شده و تصور کردن که حقشون نیست لاغر باشن ،انگار خدا نشسته بود یه عده رو جدا کنه بفرسته تو دسته چاقها یه دسته هم تو گروه لاغرها و خوشبخت ها 

      همون احساس جداییه و عدم تعلق به جامعه و مردم کلی خسارت به افراد چاق وارد کرده ،وقتی طرف خودشو لایق لاغر شدن نمیدونست ،یواش یواش از افراد متناسب بدش اومد و ازشون فاصله گرفت و بعد از اون عزت نفسش هم تخریب شد 

      تجمیع تمام احساسات بد شد حس بی ارزشی ،کم بودن، دوست نداشتنی بودن،تصویر ناخوبی از خود، دوری از خود و دیگران ،بی اعتمادبنفس بودن ،زشت بودن ووو

      حالا فرد چاق میخواد لاغر بشه ،اینهمه حس های بدشو چکار کنه ؟ در تمام روش های قدیمی و منسوخ شده ،شخص چاق له له لاغریو میزده  لاغر هم میشده ولی وجودش گلوله ترس و وحشت چاق شدن مجدد بوده، موقع نهار و شام که غمگین  بوده، لذتی نمیبرده از خودش و لحظاتش ،خودشو آدم خوبی نمیدیده ووو

      آخه اون لاغر شدنه چه لذتی داشته بجز ضبط  یه عالمه مموری و خاطره ناراحت کننده که همیشه همراهش خواهد بود

      و الان که اینجا هستیم اول باید بپذیریم ما افراد خاصی هستیم که دوران بد و دردآلودی رو رد کردیم و پر از مموری نشدن ها هستیم ،خب حالا باید در کنار خودمون و حامی خودمون باشیم و به هر مانعی برخورد کردیم ،آگاهانه با ناتوانی هامون روبرو بشیم و نقاط ضعف خودمونو به نقاط قوت تبدیل کنیم 

      و هر جایی لازم بود آموزش ببینیم ،تمرین کنیم ،شخصیت قدرتمند و توانمند خودمونو آزاد کنیم تا بیاد به کمکمون و شخصیت قربانی رو از بین ببریم که فقط حرف های ناامیدی میزنه و باعث میشه انرژی های ناتوانی در ما ایجاد بشه

      حالا متوجه شدیم که ما درون قدرتمندی هم داریم که میتونه مارو ببره بسمت لاغر شدن ،ما در قبل هم‌ ثابت کردیم که توانایی انجام رژیم های سخت رو داریم پس میتونیم از اون نیرو بسمت لاغر شدن هم استفاده کنیم ،فقط نیازه که از پیش نویس های ناخوداگاه بیاییم بیرون و محو فرمان های مغز قدیممون نشیم 

      من به خودم افتخار میکنم که از ۱۰ سالگی تا الان دارم برای لاغر شدنم تلاش میکنم ،هر چند که مسیرهام اشتباه بوده ،خب اون زمانها همون راه ها وجود داشت که همه میرفتن و لاغری با ذهنی کشف نشده بود و استمرارم ستودنی بوده و این نشان دهنده توانایی،قدرت و خاص بودنه منه که تونستم برای خواستم سالها تلاش کنم ،خیلی ها همراه من اومدن ولی دوام نیاوردن و برگشتن ،همونجوری که اونجاها توانمندانه تونستم ادامه بدم الان هم میتونم که لاغر بشم اونم براحتی نه با سختی فقط کافیه خودمو باور کنم

      پس برای اومدن تو مسیر لاغری با ذهن باید مهیا بشیم‌ و برچسب های منفی و ناتوانی رو از خودمون برداریم و به خودمون صفات شخصیتی مثبت بدیم که آره منم میتونم لاغر بشم همونجوری که تونستم چاق بشم‌ ،میتونم لاغر بشم همونجوری که ۳۰ سال برای لاغری تلاش کردم و نشانش اینه که هنوزم دارم تلاش میکنم

      من میتونم لاغر بشم‌ چونکه تا حالا کارهای خیلی بزرگیو انجام دادم  ،من همونی ام که ۴ سال مرتب کلاس زبان میرفتم ،من همونی م که ۸ سال کلاس بدمینتون و چندین تا کلاس های مختلفو با هم میرفتم   و یادآوری موفقیت هامون به خودباوری هامون کمک میکنه 

      تا اینجای کامنتمو صبح نوشتم ،امروز  مادرم اقوام خودشو دعوت کرده بود و تا الان که ۱۰ شبه تعداد زیادیشون رفتن و منم ترجیح دادم بقیه کامنتمو بنویسم و فایلمو گوش کنم

      امروز یه روز و شب بسیار پر تجربه ای بود برای من ،انقدر حرف های مخالف آموزش هامو شنیدم که حالم یجوری شده بود،از هر دری صحبت شد که من دوست نداشتم ،قبلا خیلی مخالفت میکردم و با آدم ها میجنگیدم ولی الان فقط نگاه میکردم و سر خودمو گرم کامنت خوندن میکردم 

      اولا که ۲ تا از خانم هاییکه اول اومدن منزلمون ،بمن گفتن‌ فریده تو چقدر لاغر شدی و منم تشکر کردم و گفتم درستش همینه که لاغر بشم

      بعد ازم پرسیدن چه رژیمی گرفتی؟ هر چند عید امسال که منو دیدن بهشون گفتم که  با دوره های ذهنی دارم لاغر میشم ولی انگار یادشون رفته بود یا باورشون نمیشد که من هنوزم اون مسیرو ادامه میدم

      ازم پرسیدن فقط  با فکر کردن داری لاغر میشی؟ گفتم نه تو دوره هستم ،یجوری نگاهم میکردن که انگار دارم خواب تعریف میکنم و اونها فقط نگاهم میکردن 

      خلاصه یه چند ساعتی حرف لاغر شدن و چاقی بود، انقدر با هیجان از مدل های مختلف رژیم های جدیدشون تعریف میکردن و عده ای شون مخالفت میکردن و عده ای موافق بودن، نظر منو در مورد رژیم کتو پرسیدن که من گفتم من اطلاعی ندارم و نیازی هم به اطلاعات  رژیم‌ ها ندارم 

      امروز متوجه شدم که آدم ها هنوز هم درگیر چی بخورم چی نخورم ها هستن ، یکیشون میگفت من اینو نمیخورم رژیمم ،یکیشون تازه عمل جراحی شکم ،باسن کرده بود و نگران چاقتر شدنش بود ولی موقع برداشتن شیرینی ۲ تا با هم برداشت و حین خوردن مدام نگران بود

      یکی از مهمان ها توصیه اکید داشت به پیاده روی کردن و مصرانه میگفت فقط پیاده روی درمان چاقیه  و بقیه هم تاییدش میکردن، یکیشون میگفت دخترم با رژیم خیلی لاغر شده بود ۱۵ روز هم که‌ مریض بود خیلی لاغرتر شد ولی وقتی بیماریش خوب شد دوباره چاق شد و انقدر عقاید مختلف از اونها شنیدم ، هر چند همون لحظه به خودم گفتم‌ فریده تو خودتم یکی از همین ها بودی تا ۲ سال پیش ،خب آدم ها هم حق دارن که با باورهاشون زندگی کنن 

      امروز وقتی میخواستن یه عصرونه با کره درست کنن و من اعلام کردم که‌ کره دوست ندارم و هرگز نخوردم و نخواهم خورد ، یکیشون  اعتراض کرد و گفت یعنی چی کره نمیخوری تو باید عادت کنی که هر چیزی بود بخوری ،منم یدفعه یاد دوران کودکیم افتادم که مادرم مدام بهم میگفت فریده باید همه چیز بخوره ولی من  قاطعانه گفتم  این عصرونه رو نمیخورم بدلیل اینکه از کره خوشم نمیاد 

      امروز باز هم از خودم ،افکارم و عملکردهام راضی بودم و خوشحال از اینکه در مسیر درست هستم که نه دیگه از خوردن میترسم نه از چاقتر شدن و هیچ نگرانی نسبت به خوردن ندارم و با آرامش با خودم در صلحم با بدنم در صلحم و خدارو شکر میکنم

      و جالبه اطرافیان من همگی میدونن که من در دوره های لاغری با  ذهن هستم ولی اصلا کششی به این راه ندارن با اینکه منو میبینن که چقدر راحت دارم زندگی میکنم و لاغر میشم‌ ولی انگار ذهن و بدنشون عادت کرده به رژیم ، نگرانی و رنج بردن و اگر درد نکشن باور نمیکنن که میتونن لاغر بشن 

      من به عنوان هنرجویی که ۲ ساله در هر ۴  دوره ه لاغری با ذهن ( مقدماتی ،پاکسازی، پیشرفته و روانشناس لاغری ) هستم و همینطور دوره ۱۰۰ گام و ۹۰ درصد فایلهای رایگان سایتو خوندم و گوش دادم ، میتونم این  اجازه رو به خودم بدم که در مورد آموزش های این سایت صحبت کنم ،اعتراف میکنم که سایت تناسب فکری یکی از سایت های برتره در این زمینه حتی قویتر و زیباتر از بعضی سایتهای مشابهه 

      مطالبش که بینظیره و من اعلام میکنم دنیای منو دگرگون کرد ،منو از قعر نابودی نجات داد ،منو به زندگی امیدوار کرد و الان با اقتدار و قدرت میتونم صحبت کنم از توانمندی هام بگم‌، بگم که ۲ سال پیش انتخاب کردم به هدایت خداوند جواب بله بدم و شجاعانه پای هدفم باز هم بایستم و ایستادم

      و خدارو شکر با استمرارم هر روز احساس میکنم کوله بارهای گذشتم داره ذره ذره سبکتر میشه و من سبکتر به مسیرم ادامه میدم‌ 

      کوله بار سنگینی که سالهای طولانی حمل کردم ،خب اشکالی نداره نااگاه بودم میپذیرم و برای ساختن خودی جدید تلاش میکنم و خودمو تحسین میکنم که بابا فریده تو دیگه چه جواهری هستی که انقدر پشت خودت وایسادی و کوتاه نمیایی 

      آخه کی میتونه از ۱۰ سالگی تا ۴۶ سالگیش برای لاغر شدن تلاش کنه و کوتاه نیاد ، خب این من ، تشویق نداره ؟ نوازش نداره ؟ 

      من دارم تمام خود قدیمم‌ رو  نمیشنوم و خود جدیدی میسازم که ۳۶۰ درجه مخالف خود قدیممه ، دارم تلاش میکنم صداهای قدیمی رو نشنوم بجاش صدای آموزش هارو در گوش و جانم بلند کردم وقتی با موقعیتی یا شرایطی یا حرفی روبرو میشم فکر میکنم ،میگم وایسا فریده ،ببینم استاد برای مواجه شدن‌ با  این موقعیت ها چی بهم آموزش داده؟ 

      و‌ متوجه میشم که یواش یواش در جنگ درونی افکار قدیم و جدیدم‌، افکار جدیدم  برنده میشن ،این یعنی کفه ترازوی لاغری من خدارو شکر داره سنگین تر میشه که هر کدوم از ما زمان های مشخص خودشو میبره ،بنظر ذهنم که همش دوست داره تو گوش من وراجی کنه ، میگه تو داری دیر لاغر میشی ولی من بهش میگم لطفا تو خفه شو که هر چی میکشم از دست تو میکشم 

      مگه من تو ۲ سال چاق شدم ؟ یا مگه من فقط ۲ سال چاق بودم ؟ من ۴۶ ساله که چاقم ،اینارو نمیگم که اجازه چاق بودن به خودم بدم ،اینارو میگم که بفهمم یکمی به خودم وقت بدم تا با زایش جدیدش خو بگیره و عادت کنه تا نترسه و ادامه بده 

      منکه راضی م از انتخابم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که همه چیز عالیه و من در مسیر سعادت و تناسب هستم ،عجله ندارم ،دارم زندگیمو میکنم و لاغر میشم‌ و کیف میکنم ،اگر فایل گوش نکنم چکار کنم ؟ بشینم به ناخواسته هام فکر کنم ؟ خب الان‌، هم دارم آموزش میبینم ، هم لاغر میشم ،خدارو شکر دوره هارو که دارم، منم دارم تو آگاهی ها شنا میکنم و لذت میبرم ،حق انتخاب دارم که هر روز کجای سایت باشم ،هر چی دوست دارم میخورم ،دیگه چی از خدا میخوام ؟

      فقط میتونم بگم خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/03 18:02
      مدت عضویت: 1621 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 126 کلمه

      ممنونم خانم حمیرا (عشق) که به نوشته های دوستانت توجه میکنی ،منم نوشته های شمارو میخونم ولذت میبرم از طرز فکرتون،عکس شگفتی سازتونم که هر وقت سایتو باز کنم چهره زیبای مهربونتونو میبینم ولذت میبرم ،همه نظرات دوستان عالی هستن وبسیار کمک کننده برای من،وقتی دارم میخونم ومینویسم تمام حواسم به لاغریه واین یعنی در مسیر درست بودن،حتما حتما عکس منم به زودی در قسمت شگفتی سازان قرار میگیره چونکه من عاشق تناسب اندام هستم و اشتیاق وتمریناتمم عالی انجام میدم وتغییراتم کاملا محسوسه ،لاغر شدنمم جوری مشخص شده که امروز خواهرمم بهم گفت ،داری چکار میکنی لاغر میشی،البته که مطمئنم متناسب خواهم شد ونیازی ندارم کسی بهم بگه ،خودم بیشتر و زودتر از همه متوجه ریزش سایزم شدم‌
      ممنونم دوستم ،موفق تر وزیباتر ومتناسب تر باشید?

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم