سالها از شرایط زندگی ام ناراضی بودم و تصور می کردم شرایط فعلی من بخاطر متولد شدن در این خانواده و زندگی در ایران و شهر دزفول و نداشتن مدرک یا استعداد خاص، اینچنین است.
بعدها که با موضوع قدرت ذهن و آرزو کردن آشنا شدم درک کردم که شرایط فعلی من، آرزوی قبلا من است درحالی که خودم از آن اطلاع نداشتم.
انواع آرزو کردن
از روزی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم تحت تاثیر کتاب ها و مطالبی که دریافت می کردم تصور می کردم به این دلیل زندگی من سر و سامانی ندارد چون من آرزوی واضح و مشخص ندارم.
به شکل های مختلف تمرینات نوشتاری برای آرزو کردن و مشخص کردن آرزوهایم انجام می دادم. خواسته ها و آرزوهایم را با جزئیات یادداشت می کردم و بعد از چند وقت دفتر آرزو کردن هایم مراجعه می کردم و دوباره شرح آرزو کردن هایم را می خواندن و هرجا که به نظرم نیاز به اصلاح یا تغییر داشت حتما اعمال می کردم.
نکته جالب درباره این روش برای آرزو کردن این بود که برخی از خواسته های کوچک من طی چند روز محقق می شد اما خواسته هایی که از به نظرم بزرگ تر یا مهم تر بودند محقق نمی شدند.
در ابتدا تصور می کردم که چون از نظر من تحقق این خواسته ها سخت یا امکانپذیر نیست به همین دلیل برآورده نمی شوند.
به همین دلیل سعی کردم در مسیر یادگیری آرزو کردن به چگونه برآورده شدن آرزوها توجه نکنم و برای خودم منطقی کردم که برآورده کردن آرزوها به عهده خداوند است و چون عقل من به عقل خدا نمی رسد بنابراین فکر کردن به اینکه خداوند چطور و چگونه می خواهد خواسته من را برآورده کند کار بی هوده ای است که می تواند اشتیاق من برای آرزو کردن را کاهش و مانع برآورده شدن خواسته هایم شود.
از این رو همین درک و دریافت ها را در آموزش های رسیدن به خواسته ها و حتی در نوشته های زندگی با کمک خداوند نیز اعمال کردم.
در جلسات اول از شما خواسته شد درباره خواسته هایتان بنویسید و شرح دهید چه آرزویی دارید. این مرحله اول آرزو کردن است.
همچنین در جلسات بعد شرح داده شد که به چطور و چگونه برآورده شدن خواسته هایتان فکر نکنید و با فکری باز و قلبی آسوده به آرزو کردن ادامه دهید و طریق انجام کارها و رسیدن به خواسته هایتان را به خداوند بسپارید.
مطمئنم به اندازه ای که در انجام همین در مرحله موفق بوده باشید نتایج خوبی در زندگی خود کسب کرده اید.
اما هرچه بیشتر در مسیر تغییر کردن با قدرت ذهن و استفاده از کمک خداوند ادامه دادم بیشتر موضوع درخواست کردن و برآورده شدن درخواست ها برای من واضح شد.
من به این درک رسیدم که آرزو کردن یا خواسته هایی که ما به جهان هستی یا خداوند عرضه می کنیم به دو صورت انجام می شود.
اول: خواسته ها یا آرزو کردن ناآگاهانه.
دوم: خواسته یا آرزو کردن آگاهانه.
نکته جالب توجه درباره این دو نوع درخواست کردن اینکه مقدار و تمرکز ما بر آرزو کردن ناآگاهانه بسیار بیشتر از آرزو کردن آگاهانه است.
شما فقط زمانی که به شکل آگاهانه در پاسخ به تمرینات ارائه شده درباره خواسته های خود فکر کردید یا درباره آنها نوشتید در حال ارسال خواسته های آگاهانه به سمت خداوند بوده اید.
این در حالی است که در باقی لحظات زندگی خود در حال ارسال ناآگاهانه خواسته ها و آرزوهای خود به سمت جهان هستی و خداوند هستید.
به همین دلیل است که در ادامه مسیر زندگی در مدت زمان کوتاهی برخی از خواسته های آگاهانه ما برآورده می شوند اما همچنان با شرایط و خواسته هایی مواجه می شویم که در لیست آرزوهای ما نیستند.
حتی ممکن است برخی از آرزوهایی از نظر خودمان کوچک هستند در زمان کوتاهی برآورده شوند ولی در طی ماه های بعد اتفاق دیگری که نشانه ای از تحقق آرزوهای به ظاهر بزرگ تر ما باشد دریافت نمی کنیم.
در این شرایط خیلی از افراد تصور می کنند که ارتباط آنها با خداوند کم رنگ شده است یا حتما کم کاری انجام شده است که خداوند به آرزو کردن آنها توجه یا پاسخ نمی دهد.
این در حالی است که همانطور که قبلا شرح داده شد خداوند به همه جور آرزو کردن ما پاسخ می دهد اما چون
آرزو کردن به دو شکل آگاهانه و ناآگاهانه به سمت خداوند عرضه می شود و ما از آرزو کردن های ناآگاهانه خود اطلاع نداریم در زندگی روزمره منتظر برآورده شدن آرزو کردن های آگاهانه خود هستیم.
در حالی که خداوند به همه آرزو کردن های ما پاسخ می دهد.
از آنجا که تعداد آرزو کردن های ناآگاهانه ما بسیار بیشتر از آرزو کردن های آگاهانه است و در طی زندگی روزمره بیشتر لحظات ما در حال تمرکز بر درخواست های ناآگاهانه هستیم بنابراین از طرف خودمان اولویت پاسخ دهی به درخواست خای ناآگاهانه در اولویت از طرف خداوند قرار می گیرد.
به اندازه ای که این آگاهی درباره انواع آرزو کردن و طریقه آگاهانه یا ناآگاهانه درخواست کردن را درک و بپذیرید می توانید اطمینان پیدا کنید که شرایط فعلی شما همان آرزوهایی است که قبلا به خداوند عرضه کرده اید.
درخواست آرزوهای آگاهانه و ناآگاهانه
درک تقاوت بین درخواست کردن های آگاهانه و ناآگاهانه سبب می شود که چرایی پذیرش وضعیت فعلی برای ما واضح تر و آسان تر شود.
درخواست آگاهانه
زمانی که ما به شکل آگاهانه از خداوند درخواست می کنیم با تمرکز و احساس خوب شروع به نوشتن درباره آنچه می خواهیم می کنیم.
هرچه احساس بهتری از انجام این کار داشته باشیم خواسته های خود را با جزئیات بیشتری مشخص می کنیم.
البته میزان باور و اطمینان ما از رسیدن خواسته هایمان به دست خداوند و برآورده شدن آنها هم نقش مهمی در چگونه نوشتن آرزوهایمان دارد.
اگر باور نکرده باشید یا اطمینان پیدا نکرده باشید که خداوند به خواسته های شما پاسخ می دهد زمانی که می خواهید درباره خواسته ماشین داشتن بنویسید فقط به بیان دو سه کلمه بسنده می کنید.
من دوست دارم یا آرزو می کنم ماشین داشته باشم.
به اندازه ای که اطمینان داشته باشید درخواست شما اجابت می شود و به نوشتن آرزوهای خود باور داشته باشید آرزوی خود را با جزئیات بیشتری شرح می دهید.
من دوست دارم ماشین ……. داشته باشم.
من دوست دارم ماشین …….. به رنگ نوک مدادی داشته باشم.
من دوست دارم ماشین ……. به رنگ نوک مدادی صفر کیلومتر با شیشه های دودی داشته باشم.
من دوست دارم ماشین …… به رنگ نوک مدادی صفر کیلومتر با شیشه های دودی و سیستم پخش قوی داشته باشم.
به همین ترتیب می توانید خواسته خود را با جزئیات بیشتری مشخص کنید. این به باور و اطمینان قلبی شما بستگی دارد.
به همین ترتیب درباره خونه، شغل یا حتی فرد مورد علاقه برای زندگی مشترک می توانید درخواست های خود را شرح دهید.
در تمام این مراحل ما به شکل آگاهانه در حال درخواست کردن از خداوند و تمرکز بر خواسته هایمان هستیم.
درخواست ناآگاهانه
در تمام لحظاتی که به شکل ناخودآگاه در معرض دریافت اطلاعات و آگاهی قرار می گیریم بدون اینکه حواسمان باشد در حال درخواست کردن از خداوند هستیم.
کلید آگاه شدن از زمانی که به شکل ناآگاهانه در حال درخواست کردن از خداوند هستیم (احساس) می باشد.
هر وقت احساس شما به واسطه مواجه شدن با هر اطلاعات و آگاهی تغییر کند شما در حال درخواست ناآگاهانه به سمت خداوند هستید.
ممکن است با صحنه یا خبری مواجه شوید که احساس خوبی در شما ایجاد کند. این منزله درخواست ناآگاهانه از خداوند برای بودن در شرایطی است که نتیجه آن احساس خوب و شادی در شما باشد.
ممکن است با صحنه یا خبری مواجه شوید که احساس بدی در شما ایجاد کند. این به منزله درخواست ناآگاهانه از خداوند برای بودن در شرایطی است که نتیجه ان احساس بد و ناراحتی در شما ایجاد کند.
شاید از این نحوه عملکرد سیستم جهان هستی تعجب کنید و با خود فکر کنید این چه طریق جمع آوری درخواست ها توسط خداوند است؟!
برای درک بهتر موضوع یادآوری می کنم که قبلا درباره اینکه خداوند سواد خواندن و نوشتن ندارد و حتی می توان گفت کر و لال است توضیح داده شد.
راه ارتباط با خداوند فقط از طریق احساس است. به همین دلیل است که مهم نیست شما با چه زبان یا گویشی در این جهان زندگی می کنید چون خداوند به همه زبان ها و گویش ها مسلط است نه به این دلیل که همه زبان ها را می فهمد بلکه به این دلیل که فقط با احساس شکل گرفته در انسانها ارتباط برقرار می کند و احساس نیاز به زبان یا گفتار ندارد.
حتما با من هم عقیده هستید که دیدن یک صحنه می تواند در انسانها با زبان های مختلف احساس مشترک ایجاد کند. بنابراین شکل گیری احساس نیاز به زبان یا گفتار ندارد و خداوند از این طریق که مشترک بین همه انسانهاست برای ارتباط با آنها استفاده می کند.
درخواست های ناآگاهانه و آگاهانه انسانها از طریق احساسی که در آنها شکل می گیرد در سیستم جهان هستی یا خداوند ذخیره و از طریق ایجاد همزمانی توسط خداوند در دنیای مادی پاسخ داده می شود.
نکته جالب توجه اینکه یکی از پرکاربردترین راه های ارتباط خداوند با انسان نیز از طریق احساس انجام می شود.
حتما بارها این تجربه را داشته اید که در هنگام اتخاذ یک تصمیم دچار دلشوره یا نگرانی شده اید اما به آن اهمیت نداده اید یا اطلاع نداشتید که خداوند از طریق ایجاد احساس ناآرامی در شما در حال هدایت و کمک کردن به شما برای اخذ تصمیم صحیح است.
ما بدون توجه به احساس خود در زمان اخذ تصمیم وارد معامله یا انتخاب یا تصمیم مهم برای زندگی خود شده ایم و چند وقت بعد از نتیجه آن انتخاب یا تصمیم به شدت ناراضی و احساس ناآرامی کرده ایم.
همه افرادی که از سرمایه گذاری های خود نتیجه مطلوب نمی گیرند یا به هر طریق پول و سرمایه خود را از دست می دهند اذعان می کنند که همون روز یا لحظه یه احساسی به من می گفت این کار رو نکن و من دلشوره داشتم اما به حرفش گوش نکردم و الان این اتفاق افتاد. کاش به ندای قلبم گوش کرده بودم.
بنابراین احساس، مهمترین راه ارتباط ما با خداوند است. به همین دلیل است که نوشته های زندگی با کمک خداوند و زندگی با اراده خداوند سرشار از احساس خوب هستند چون در تمام لحظاتی که مشغول مطالعه هستید ناخودآگاه احساس خوب و آرامش بخش را تجربه می کنید و این به منزله درخواست کردن ناآگاهانه از خداوند است.
درگیر جزئيات زندگی نشوید
به نظر من فکر کردن به اینکه برای داشتن زندگی سرشار از نعمت و احساس خوب و به طور کلی خوشبخت بودن باید همیشه به شکل آگاهانه درخواست های خود را به خداوند عرضه کنیم کار سخت و پیچیده و البته کسل کننده ای می باشد.
اگر قرار باشد من در تمام مدت زندگی به شکل آگاهانه در حال درخواست کردن جزئيات زندگی خود باشم به نظر می رسد فرصت زندگی کردن و حتی استفاده از همان خواسته های برآورده نشده را نخواهم داشت.
به همین دلیل خداوند مهربان راه ساده تری برای درخواست دادن و شکل دادن به زندگی به شکل کلی ارائه کرده است و آن هم تنظیم احساس خود در زندگی روزمره بر حالت خوب و آرامش بخش است.
احساس آرامش بالاترین سطح از بودن در شرایط ناآگاهانه درخواست کردن زندگی با شرایط مطلوب است.
ذکر این نکته ضرروی است که آرامش داشتن با بی تفاوت بودن فرق دارد.
شاید افرادی را سراغ داشته باشید که نسبت به زندگی و پیرامون خود بی تفاوت هستند، بی تفاوت بودن منجر به شکل گیری زندگی به شکلی که منجر به خوشبختی شود نخواهد شد و نمونه های این افراد را در اطرافیان خود می توانید مشاهده کنید.
فردی که آرامش دارد نسبت به اطراف خود بی تفاوت نیست اما در مواجه شدن با شرایط زندگی احساس آرامش دارد. جهان هستی و خداوند زندگی این افراد را به شکلی که آنها احساس خوشبختی داشته باشند فراهم می کند.
ذکر این نکته ضروری است که ممکن است طبق معیارهای شما زندگی افرادی که آرامش دارند سرشار از نعمت های مختلف نباشد و آنها انسان های خوشبختی نباشند. به این نکته توجه کنید که احساس خوشبختی داشتن ارتباطی با داشته ها و دارایی ها ندارد.
یک فرد می تواند دارایی های فراوان داشته باشد اما احساس آرامش و خوشبختی نداشته باشد.
بنابراین از نشانه های خوشبختی در زندگی افرادی که آرامش درونی دارند این است که زندگی آنها نرم و روان پیش می رود.
به همین دلیل توصیه می شود برای تجربه خوشبختی در زندگی نیاز به تمرکز و توجه بر جزئيات زندگی در جنبه های مختلف آن ندارید بلکه تنها کافی است مراقب احساس خود باشید.
سعی کنید به شکل معمول با احساس خوب زندگی کنید.
از نشانه های بارز فردی که با احساس خوب پایدار زندگی می کنید این است که:
- ذوق و شوق زندگی کردن دارد.
- به مسائل ناخوشایند نمی چسبد و به سادگی از آنها می گذرد.
- از زندگی روزمره خود لذت می برد و احساس رضایت دارد.
- برای خوشحال بودن وابسته به اطرافیان یا اتفاقات نیست.
- از خودش راضی است و نیاز به تایید و تحسین دیگران ندارد.
- در رفتار و عملکرد روزانه خود تعادل دارد.
- در جنبه های مختلف زندگی حد و مرز دارد و سعی می کند حد و حدود خود را رعایت کند.
- برای حد و حدود دیگران احترام قائل است و از وارد شدن به حریم خصوصی دیگران خودداری میکند.
در این شرایط زندگی این افراد به شکل نرم و روان ادامه پیدا می کند و همواره در زندگی با شرایطی مواجه می شوند که از از قبل آنها آستانه صبر و گذر از آن شرایط را دارا می باشند.
چگونه شکل گرفتن درخواست های ناآگاهانه
درک این مساله به ما کمک می کند که افکار و رفتار خود را بررسی و تحلیل کنیم و هر کجا متوجه شدیم در حال درخواست ناآگاهانه شرایط نامساعد هستیم از ادامه این کار خودداری کنیم.
درخواست ناآگاهانه به دو شکل کلی انجام می شود.
۱- از طریق مشاهده اتفاقات زندگی دیگران
۲- از طریق گله و شکایت کردن از وضعیت خود
مشاهده اتفاقات
زمانی که از مشاهده یا در معرض آگاهی قرار گرفتن احساس خوبی ندارید اما حس کنجکاوی باعث می شود آن صحنه یا شرایط را دنبال کنید در حال درخواست ناآگاهانه قرار گرفتن در شرایط مشابه هستید.
تصور کنید فردی علاقه به تماشای صحنه های سرقت دارد.
چرا صحنه های سرقت را تماشا می کند؟
یکی از مهمترین دلایل آن این است که فکر می کند از این طریق می تواند هشیاری بیشتری برای مراقبت از خود داشته باشد.
یکی دیگر از دلایل آن علاقمندی ناخودآگاه انسان برای دیدن مسائل و مشکلات زندگی دیگران است چون از این طریق احساس برتری یا خوب بودن شرایط خود در مقایسه با دیگران پیدا می کند و حس لذت بخشی است.
دلیل مهم دیگر احساس دلسوزی کردن است. اینکه ما علاقه داریم برای دیگران احساس دلسوزی کنیم و همچنین بسیار مشتاق هستیم تا دیگران برای ما احساس دلسوزی کنند.
همچنین برای اثبات این نگرش که اوضاع دنیا یا کشور یا جامعه خراب است مشتاق دیدن صحنه های نامناسب هستیم.
در تمام این موارد ما در حال ابراز علاقه ناآگاهانه به خداوند برای تجربه شرایط مشابه هستیم.
اگه می خوای بیشتر به این موضوع مهم پی ببری و برات اثبات بشه کافیه به چند تا اتفاقی که در زندگی ات رخ داده و به نظرت ناخوشایند بوده فکر کنی. شما قبلا درباره هما اون اتفاقات شنیده یا دیده بودید. به همین دلیل وقتی برات رخ می ده چیز جدید و عجیبی نیست بلکه خیلی شباهت داره به آنچه قبلا برای دیگران اتفاق افتاده.
گله و شکایت
گله و شکایت کردن از وضعیت موجود یکی از عادت های تقریبا عمومی انسان هاست به همین دلیل است که ما در تمام طول عمر خود از بودن در هر شرایطی گله و شکایت داریم.
فردی که دوست دارد بجه دار شود اگر به هر دلیلی این اتفاق برای او رخ ندهد شروع به گله و شکایت از وضعیت موجود می کند. در مدت کوتاهی انسان های زیادی از نارضایتی او از شرایط بچه دار نشدن مطلع می شوند.
به لطف خدا همان فرد صاحب بچه می شود اما باز هم بعد از مدت کوتاهی گله و شکایت ها به شکل دیگری ادامه پیدا می کند.
این الگوی رفتاری را در جنبه های مختلف زندگی خود می توانید مشاهده کنید.
وقتی بیکار هستید با زمانی که صاحب کار می شوید.
وقتی مجرد هستید با زمانی که ازدواج می کنید.
وقتی بیمار هستید با زمانی که دوباره سلامت می شوید.
به این موضوع دقت کردید که وقتی بیمار می شویم چقدر درباره بیماری و شرایط سخت خود با دیگران صحبت می کنیم؟!
دقیقا همین رفتار را زمانی که سلامت می شویم به شکل گله و شکایت کردن از روند درمان و هزینه ها و برخورد پزشک و کادر درمان و غیره ادامه می دهیم.
هم در زمان بیماری گله و شکایت می کنیم و هم در زمان سلامتی گله و شکایت می کنیم.
همه ما در زمان بیکاری گله و شکایت می کنیم و با همه درباره شرایط سخت زندگی و کار نبودن و …. صحبت میکنیم. به محض اینکه صاحب کار می شویم گله و شکایت های ما تغییر پیدا می کند و این بار درباره حقوق و زمان کاری و برخورد صاحب کار و … گله و شکایت می کنیم.
گله و شکایت کردن از وضعیت موجود یکی از پرکاربردترین طریق درخواست ناآگاهانه می باشد که از آن غافل هستیم.
زمانی که گله و شکایت می کنید در حال درخواست نبود آن شرایط هستید.
نکته مهم اینکه شما قطعا از همه آن شرایط ناراضی نیستید بلکه به جنبه هایی از آن شرایط تمرکز کرده اید که باعث گله و شکایت شما از آن شرایط می شود اما خداوند و جهان هستی منظور شما را به صورت جزئیات دریافت نمی کند بلکه همه آن شرایط را به خواست شما دگرگون می کند.
این شرایط را در روابط زناشویی به وضوح می توانید مشاهده کنید.
در شروع رابطه همه چیز عالی است و با شور و اشتیاق عجله داریم که به سرانجام برسیم.
اما بعد از مدتی با هم بودن به مرور از برخی رفتارها یا عادت های طرف مقابل رضایت نداریم. گله و شکایت کردن ها شروع می شود.
در ابتدا گله و شکایت کردن به شکل گفتگوی درونی با خودمان است اما به مرور به گفتگو با دیگران گسترش پیدا می کند و طولی نمی کشد که همان رابطه ای که فقط در برخی موارد مورد رضایت ما نبود در موارد گسترده ای باعث رنج و ناراحتی ما می شود.
سرعت گسترش اختلاف در زندگی زناشویی ارتباط مستقیم با گله و شکایت کردن از وضعیت فعلی دارد. هرچقدر تمرکز افراد بر موارد نادلخواه بیشتر باشد رابطه بین آن دو نفر سریعتر سرد و کسل کننده خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
تمرین:
۱- درک خود از درخواست کردن های آگاهانه و ناآگاهانه را شرح دهید؟
۲- مواردی از زندگی خود شرح دهید که خواسته های آگاهانه شما بعد از مدت کوتاهی محقق شده است.
۳- در زندگی خود بررسی کنید که برآورده شدن خواسته های آگاهانه بیشتر بوده است یا خواسته های ناآگاهانه؟
۴- عملکرد خود در درخواست های نااگاهانه را بررسی کنید و شرح دهید چه شرایطی را در زندگی خود خلق کرده اید که اکنون متوجه شدید درخواست خودتان بوده است.
دوره آموزشی (بیداری در آرامش) قدم بعدی برای تجربه آگاهانه زندگی با کمک خداوند در زندگی می باشد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.34 از 50 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد منم به این موضوع رسیدم که هر چیزی که الان دارم تجربه اش میکنم یه روزی آرزوی من بوده آرزو داشتم این شرایط داشته باشم مثلا سلامتی الانم خدایا برای لحظه لحظه سلامتی که دارم تجربش میکنم زندگیش میکنم شکر من چند ماه پیش آرزوم این بود که یکم بهتر بشم یکم که بهتر شدم آرزوم این بود یکم دیگه بهتر بشم و الان شفا الهی تجربه کردم خدایا شکرت
وقتی فکر میکنم میبینم هر چیزی که الان دارم چند وقت پیش آرزو داشتنش و داشتم شاید در حد آرزو نبوده ولی میخواستم از خدا مثلا آسیاب من یه قطعه از اون شکست من چند ماهه که سعی کردم تهیه ا ش کنم اما نمیشد الان تهیه کردم درسته که بلد نیستم درست کنم ولی همون قطعه رو تقریبا سه ماهه میخواستم و الان خریدم پس یه جورایی میشه آرزوم برآورده شده خدایا شکرت
وقتی نگاه به زندگیم میکنم میبینم هر چیزی که الان دارم اش یه روزی آرزو داشتنش داشتم مثل مبل نو الان دارمش مثل فرش نو الان دارمش و هر چیزی که فکرشو میکنم
الان دخترم جلوی چشمانم وقتی فکر میکنم میبینم یه روزی آرزو داشتنش داشتم الان ودارم یه روزی قبل از بدنیا اومدنش آرزو سلامتیش داشتم که بقول معروف چهار چوب بدنش سالم باشه خدا رو شکر سلامت الان مشکل ریزش مو داره ولی سلامت وقتی فکر میکنم میبینم از کوچکترین چیز تا بزرگترین چیز یه روزی آرزوی داشتنش داشتم
همین خونه ای که الان دارم ازش ناراضی هستم میگم خیلی کوچیک یه روزی بشدت آرزو شو داشتم میگفتم خدایا من فقط میخوام از این حیاط برم بیرون برم اون دور دستها که دیگه اینها رو نبینم الان همون شده اومدم محمد شهر کرج تازه از محمد شهر هم دور تر یه مقدار اون روزا اصلا برام مهم نبود کجا باشه چه شرایطی باشه فقط میخواستم از اون حیاط که یک لحظه هم آرامش نداشتی رها بشی
منم همین جورم الان که فکر میکنم آرزو کوچک من برآورده میشه آرزوهای بزرگم برآورده نمیشه وقتی یکم فکر کردم گفتم برای خداوند که فرقی نمیکنه تو چه آرزویی داری براش کوچیک و بزرگ نداره
اگر آرزو کوچیکت برآورده میشه بخاطر اینکه تو باور داری که برآورده میشه و اگر ارزوزهای بزرگت برآورده نمیشه تو باور نداری که خداوند میتونه به شکل اون آرزو خودش تبدیل کنه وارد زندگی تو بشه پس من بخدا ایمانم قوی نیست که تجربش نکردم
منم یکم درک کردم که فقط نیاز من بخدا ند ایمان داشته باشم و آرزوم به خدا بسپارم ادامه بدم من به زمانبندی خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم به موقعش اون خواسته وارد زندگی من میشه خدایا شکرت
استاد منم به این درک رسیدم که آرزوهای نا اگاهانه من خیلی بیشتر از آرزوهای خواسته من من هر کجا به مسئله ای برخورد میکنم سریع همون جا حتی در هنگام نوشتن تمرینات ام آرزوم بیان میکنم ولی آرزوی آگاهانه من فقط زمانهایی بوده خواستم تمرین بنویسم یا تکرار تمریناتم بقیه درخواستهای من نا آگاهانه بوده
دقیقا همین جور منم هواسم به درخواستهای آگاهانه ام که برآورده نشدن من نمیدونم چه درخواستهایی نا آگاهانه داشتم
من دوست دارم شفا گوشهام خداوند به من هدیه کنه
من دوست دارم شفا گوشهام خداوند به من هدیه کنه و تورم گوشهام کاملا از بین بره و صداهای گوشم کلا از بین بره شنوایی من به صد در صد برسه من بتونم صداهای تخیلی آهسته رو هم بشنوم خدایا شکرت
من دوست دارم تناسب اندام ایدهالم خداوند به من هدیه کنه من وارد بعد جدیدی از زندگیم بشم و بتونم لباسهایی که سالهاست آرزو پوشیدنش اونها رو دارم به راحتی بپوشم
من دوست دارم خداوند قد ۱۶۵ رو هم به من هدیه کنه من سالم و سلامت و تندرست میشم و تناسب اندام ایدهالم خداوند به من هدیه کر ده و الانم قد ۱۶۵ رو هدیه داده و من یه زندگی کاملا جدیدی و شاد ی رو شروع میکنم و هر لحظه سپاسگزار خدا ندم خو اهم بود و در نتیجه وقتی اطرافیانم برخورد داشته باشم ا نها هم مشتاق میشن من دستان خداوند میشن عده ی زیادی از انسانها وارد این سایت شگفت انگیز میشن تا دنیای خودشونو بسازن خدایا شکرت
این برام یادآوری شد که هر وقت تغییر احساسی داشتم که چه تغییر خوش احساس چه تغییری که دوست ندارم در اون زمانها دارم ناآگاهانه رو به خدا ارسال میکنم پس احساس من نشان دهنده مسير زندگی منه
استاد میدونید من تقریبا میتونم بگم که احساس آرامش دارم چون بعًی از گزینه های شما گفتید دارا هستم به چیزی نمیچسبد البته سعی میکنم از مسائل زود میگذرم برام اون مسائل مهم نیستن به زندگی دیگران کاری ندارم طلاق گرفت اینجوری شد بچه اش مرد ناراحت میشم ولی بهش فکر نمیکنم
از خودم راضی هستم در بعضی از جنبه های زندگی برای خودم ورودیهام خیلی مهم هستند سعی میکنم در طول روز کارهایی انجام بدم که آرامش بیشتری تجربه کنم
طبعا حرفهایی هم میشنوم ولی سعی میکنم فکرمو درگیر اون موضوعات نکنم در بعضی از شرایط اون فرد به من خیلی نزدیک باشه یکم کندتر عمل میکنم چون ازش انتظار ندارم حق خودم نمیدونم که با من چنین رفتاری بشه من به کسی بی احترامی نمیکنم به بهترین شکل ممکن برخورد میکنم
من خیلی به اتفاقات زندگی دیگران کاری ندارم و سعی زیادی دارم گله و شکایت نکنم بپذیرم اون مسائل
من دیگه توجه نمیکنم به شرایط کسی مثلا دختر عموی من همسرش بهشتی شد من اعصابش و ندارم که برم باهاش همدردی کنم دلسوزی کنم براشون چون میدونم در این شرایط قرار بگیرم تغییر احساسی شدیدی خواهم داشت در نتیجه احساسم بد میشه و شرایط بد تجربه میکنم من فقط یکم درباره اتفاقات ۳۰ سال پیش حرف زدم سریع تجربش کردم من دیگه دلم میخواد اتفاقات خوب تجربه کنم از این شرایط خارج بشم
من همین چند دقیقه قبل شاید نیم ساعت دیدم شیر دستشویی فشار نداره و کم کم آب میاد فکر میکردیم از آبگرمکن که خراب شده بعد یه حسی به من گفت که ممکن رسوب گیر کرده باشه شلنگ باز کن برسی کن دوباره ببند درست میشه وقتی یک طرف شلنگ باز کردم دیدم پر از رسوب تمیز کردم و بستم فشار آب از قبلشم بهتر شد این آرزو یا خواسته من بود که آب فشار خوبی داشته باشه و من پاسخ حسم دادم آرزوم هدیه کرفتم خدایا شکرت
یا دیشب داشتیم از شهرستان میومدیم دلم شیرینی میخواست به همسرم گفتم ایشونم قبول کرد و اینم شاید نیم ساعت بعد خریدم و بعد من تو ماشین خوردم دو تا نون خامه ای اینجوری آرزو من برآورده شد
پس استاد دیگه من ناراحت نمیشم از رفتار پدرم من درخواست یه خونه کرده بودم تو شهرستانمون خوب قبلنا میرفتم خونه پدرم و الان متوجه شدن درک کردم که خدا ند منو در همزمانی قرار داد با رفتار پدرم که من از اونجا دلسرد بشم وقتی من کاملا دل کندم خداوند بازم همزملنیهایی رو رقم میزنه تا من صاحب خونه بشم اونجا و در واقع پدرم به من کمک کرده
برای منم یه اتفاقی افتاد که دخترم گفت من پول بیشتر نیاز دارم برم سر کار خلاصه یه کار پیدا شد رفت همسر من صبح باید میبرد سر کار شب ساعت ۹ هم میرفت می آوردش خلاصه خیلی گله و شکایت داشت تا اینکه اتفاقاتی رخ داد نرفت یکماه شد و الان هر دو آنها خوشحال شدن
منم مطمئنم در هر شرایطی هستم در خواست خودم بوده من یکبار براتون تعریف کردم خلاصه اش میگم
یه روزی یه خانمی تو شهرستان ما بهشتی شد همه میگفتن درد داشته به کسی نمیگفته اینا اینم گفتن که انگار بهش الهام شده بود که میخواد بهشتی بشه من همون جا گفتم چه خوب چقدر خوبه آدم بدونه کی میخواد بمیره
یادم نمیاد چند وقت بعد ولی شرایط خیلی سختر از اونو من تجربه کردم طوری که دکتر جوابم کرد طوری که مرگ با تمام وجودم لمس کردم طوری که فرشته مرگ وقتی خواب بودم احساس میکردم میدیدمش طوری که وقتی فرشته مرگ میومد من چنان تپش قلبی میگرفتم از ترس بیدار میشدم
و خداروشکر که الان سالم و سلامت هستم زنده خدایا شکرت که هنوز در وجود من دم و باز دم انجام میدی هستی
یه سرودی اون روزا بود میگفت از خوبیهاش بگو
من چند وقت پیش یهویی علاقه پیدا کردم به گل حسن یوسف خیلی دوستش دارم اون روزا چند مدل بیشتر نبود اما الان تنوع خیلی زیاد شده
قبلا خونه بزرگ بود پراز گل یه دوره از زندگیم دیگه حوصله گل نداشتم الان دوباره علاقه مند شدم رفتم خیلی گشتم تا قیمت مناسبش پیدا کنم تا یه روزی دیدم یه گل فروش تو بازار محله گل آورده از ۱۰ تومن ۲۰ تومن داره تا ۳۰۰تومن من چند تا ده تومنی انتخاب کردم آوردم گذاشتم روی اپن دفعه بعد رفتم بازار دیدم چند مدل دیگه آورده یه گلدونش چند مدل حسن یوسف داره اونو خریدم اومدم خونه و….
زیاد شد دیدم رو اپن جا نمیشه به همسرم گفتم تو تراس طبقه بزنه من گلها رو اونجا بزارم چند تا گلدونم بعلت گرمی هوا خشک شد ولی بقیه هستند چند تا انگور هم خریدم
خلاصه بگم که خودم خواستم خودم درخواست دادم الان وارد زندگیم شده من ۲۰ یا ۲۵ سال پیش عاشق انگور بودم دلم میخواست تو باغ درخت انگور داشته باشم هی گفتن گرون گرون نخریدم این دفعه گفتم از پول خودم میخرم حق اعتراض ندارید خریدم حالا کوچولو هستن ولی من به آرزوم رسیدم آرزوم لمس کردم
پن خودم خواسته بودم خودم درخواست داده بودم الانم تجربش میکنم
اگر دیدم شرایطی دارم که نمیخوام دوستش ندارم اون شرایط میپذیرم زندگیش میکنم با احساس خوب چیزی که دوست دارم طلب میکنم از خدا و بعد از مدتی اونم تجربش میکنم
وقتی فکر میکنم بعضی وقتا با مسائلی برخورد میکنم یادم نمیاد کی درخواستش دادم ولی ایمان دارم خودم درخواست دادم الانم دارم تجربش میکنم اگر دوستش ندارم تغییرش میدم عوضش میکنم من اشرف مخلوقاتم خداوند به من قدرت تفکر تعقل تصور تجسم داده استفاده میکنم چیزهایی که دوست دارم رو برای خودم به بهترین شکل ممکن میسازم خدایا شکرت