0

گام ۷۰: نگاه ذهن چاق

ذهن چاق
اندازه متن

در تمام دنیا تصور افراد درباره چاقی این است که این افراد به دلیل پرخوری کردنی و کم تحرکی چاق شده اند البته ژنتیک فرد را هم در چاقی تاثیرگذار می دانند.

آنچه از دید بشر درباره چاقی پنهان مانده است ذهن چاق است و تحلیلی که ذهن چاق از دنیای پیرامون خود دارد تنها دلیل چاقی جسم می باشد.

تاثیر فرمول های ذهن چاق

فرمول های ذهنی نه تنها باعث تغییر واکنش های رفتاری و جسم می شوند بلکه سبب تغییر نگاه ما به دنیای پیرامون می شوند.

فرمول های ذهن

همانطور که اگر عینکی با شیشه آبی بر روی چشمان خود بگذارید، صحنه های پیرامون خود را به رنگ آبی با غلظت های متفاوت خواهید دید. زمانی که اطلاعات و آگاهی درباره چاقی وارد ذهن خود کنید ذهن شما رنگ چاقی به خود می گیرد و تبدیل به یک ذهن چاق می شود.

فرمول های ذهن چاق باعث می شوند که صحنه ها و حتی شنیده های پیرامون خود را بر اساس آنچه از قبل در ذهن خود ذخیره کرده اید ببینید و بشنوید.

افرادی که اضافه وزن دارند بر اساس آنچه درباره عوامل چاقی خود در ذهن دارند به پیرامون خود توجه می کنند به همین دلیل رفتار افراد متناسب را بر اساس فرمول های ذهن خود تجزیه و تحلیل می کنند.

البته این موضوع فقط درباره چاقی و داشتن ذهن چاق نیست بلکه همه انسانها دنیای پیرامون خود را بر اساس آنچه در ذهنشان ذخیره دارند مشاهده می کنند به همین دلیل است که دیدگاه و عقیده انسانها درباره یک موضوع مشترک با هم متفاوت است.

زمانی که چاق بودم رفتار افراد متناسب را بر اساس فرمول های ذهنم تحلیل می کردم و به همین دلیل افراد متناسب را انسان های مغرور، خودخواه، بد اخلاق و … می دانستم البته عقیده داشتم خداوند آنها را به صورت دیگری خلق کرده است و به همین دلیل از خدا هم شاکی بودم که چرا من را چاق و دیگران را لاغر خلق کرده است.

ذهن متناسب و ذهن چاق

تفاوت ذهن چاق و متناسب

از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم به موضوع فرمول های ذهن چاق و تاثیر آن در رفتار و واکنش های افرد پی بردم و هرچه بیشتر در این باره تحقیق و بررسی کردم بیشتر به یکسان بودن سیستم عصبی افراد چاق و لاغر پی بردم و به همین دلیل تفاوت رفتار و عملکرد آنها با یکدیگر یکی از مهمترین سوالات ذهن من بود.

اینکه چرا افراد متناسب در برخورد با مواد غذایی بی تفاوت هستند اما افراد چاق چشم از غذاها بر نمی دارند.

چرا افراد متناسب با وجود غذاهای رنگارنگ می توانند به راحتی غذا نخورند اما افراد چاق هرچه تلاش می کنند موفق به کنترل پرخوری خود نیستند.

چرا افراد متناسب حرص و ولعی برای خوردن مواد غذایی ندارند اما افراد چاق همواره به فکر خوردن مواد غذایی هستند.

تفاوت های زیادی بین افراد چاق و لاغر وجود دارد که همه منشاء ذهنی دارد و هیچ ارتباطی به تفاوت در ساختار جسمی آنها ندارد.

در بررسی نوشته های هنرجویان دوره ورود به سرزمین لاغرها به این نتیجه رسیدم که عده زیادی از شرکت کنندگان با اینکه در حال استفاده از آموزش های لاغری با ذهن هستند اما همچنان نگاه آنها به افراد متناسب بر اساس فرمول های ذهن چاق قبلی آنهاست.

برای واضح شدن این موضوع نوشته یکی از اعضای دوره ورود به سرزمین لاغرها در قالب پست اینستاگرامی منتشر کردم و از اعضای پیج لاغری با ذهن درخواست کردم دیدگاه خود درباره موضوع مطرح شده را بیان کنند.

شرح سوال:

چرا افراد متناسب به راحتی می توانند نسبت به تعارف دیگران بگویند: نه، میل ندارم. و آیا این برخورد آنها آگاهانه و به دلیل بالا بودن عزت نفس آنهاست؟

شرح برخی از پاسخ های اعضای کانال اینستاگرام

۱- فرد متناسب اصلا توی این بازی لاغری نیست. اون ذهن چاق نداره و تحت فرمان های ذهن چاق نیست و فقط غذاش رو میخوره حواسش هم اصلا به کم خوردن و زیاد خوردن نیست براش طبیعیه. میگه گشنم میشه غذا میخورم واسه همین نه با یک بار زیاد خوردن ناراحت میشه نه با کم خوردن ناراحت ولی ما که اضافه وزن داریم اندازه خوردنمون باعث افزایش عزت نفس میشه من فکر میکنم اینجوریه باشه. به امید خدا ما هم با اصلاح ذهن چاق شرایط متناسب بودن را تجربه کنیم.

۲- افراد متناسب با کم خوری یه عزت نفس عمومی ایجاد کردن، بخش اول جمله غلطه. چون اصلا تو فکر افراد متناسب کم خوردن و زیاد خوردن نیست چون این افکار فقط در ذهن چاق وجود داره. اونا هميشه به اندازه نیازشون و میلشون میخورن ولی باعث ایجاد یه عزت نفس:عمومی شدن را موافقم.

۳- این فرد متناسب برای خودش احترام قائله و خودش رو خیلی دوست داره و همین ویژگی باعث میشه دیگران هم بهش احترام بزارن و دوستش داشته باشن در واقع رفتار دیگران باهاش انعکاس ذهن خودش هست. جدای از اینکه متناسب بودن باعث افزایش اعتماد به نفسش شده.

۴- عزت نفس یعنی اعتقاد به باارزش بودن در واقع نظر شخص درمورد خودش پس عزت نفس عمومی عبارت صحيحی نیست، اما متناسب بودن نتیجه رفتار های صحیح، ونشانه احترام واهمیت به خودو عزت نفس هست، ولی اینکه میزبان با توجه به هیکل میزبان نوع رفتارش متفاوت باشه نشانه کوته فکری اوست.

۵- انسانی که تناسب افکار داشته باشه در تعارفها و صحبتها و ایده دیگران غرق نمیشه هدفگذاری صحیح را تجربه کرده و با اهدافش تناسب اندامش را در جریانی قراره نمیده که نظرات وایده های دیگران درش دخیل باشن نیاز بدنش را جسمی وذهنی درک میکنه وبرای رفع نیازهاش خودش تصمیم میگیره وآگاهانه رفتارهای غذایی را تکرار میکنه که در ضمیر ناخوداگاهش بشه الگوی همیشگی اش.

و از خاطرات چاق شدن گذشته و اطلاعات مخدوشش پلی برای رسیدن به تناسب همیشگی درست میکنه و خود سرزنشی نداره بلکه با خود دوستی و عشق به خودش انرژی میده و انگیره را خودش بخودش میده و وابسته به هل دادن دیگران نیست خودش اهرم حرکت وتلاش واقدامات متناسب.

ذهن چاق و ذهن لاغر

۶- خود ایشون که میگن دوس نداشتیم به فرد چاق چیزی تعارف کنیم…چون فکر میکنه چاقی به خاطر خوردن به وجود میاد پس میگه این فرد چاق خودش میخوره، نیاز به تعارف نداره…
اما فرد لاغر چون نمیخوره لاغره!
پس باید بهش تعارف کنیم تا بخوره..

در کل از یه جهت نظر من اینه که دیدگاه دوستمون به خاطر یه فرمول اشتباه تو ذهن چاق خودشه.
و یه جهت دومی هم وجود داره و اون فرکانس اون دو فردیه که دارن مقایسه میشن.. یه فرد متناسب خوردن رو کاملا طبیعی میدونه…یعنی دلت خواست بخور ،دلت نخواست نخور. و تمام!

اما یه فرد با ذهن چاق، خوردن براش یه چالشه… اگر الان اینو بخورم چاق میشم، پس میخورم، اگر نخوره چشمش مدام دنبالشه البته که ذهن چاق باعث میشه که چشمش دنبال غذا باشه.

ذهن چاق سعی میکنه خودش رو قانع کنه حالا یه دونه اشکال نداره، و وقتی تصمیم گرفت یه دونه بخوره نگران واکنش اطرافیان میشه. الان میگن چقدر میخوره، الان میگن مگه رژیم نداشت و پر از واگویه های ذهنی میشه و این فرکانس هایی که توسط ذهن چاق ایجاد میشه روی اطرافیان فرد هم تاثیر میذاره و اونا هممین فکر رو راجع بهش میکنن!

کلا کم خوری عزت نفس عمومی میاره به نظرم اشتباهه و ربطی به کم خوری فرد متناسب نداره.

من فکر میکنم ایشون هم فرمول خوردن مساوی چاقی رو تو ذهنشون دارن و هم نمیدونم چجوری بگم اینکه به اصطلاح لاغرها با کلاسن ،چاق ها بی کلاس.

این دومی رو نمیدونم منظورم رو چطوری بگم. در واقع چون از چاقی خودش بدش میاد راجع به فرد متناسب و چاق اینطوری فکر میکنه.

من هم قبلا فکر میکردم تو مهمونی کسی به من تعارف نمیکنه…چون مهلت نمیدم…و کسی هم بهم تعارف نمیکرد. فرکانس خودم بود.

ولی الان چون به این موضوع فکر نمیکنم با اینکه من از نظر ظاهری همون آدم هستم ولی بهم تعارف میکنن.

۷- در وهله ی اول «کم خوری» باعث لاغری افراد متناسب نیست، بلکه اونها درست و به اندازه ی نیاز خودشون میخورند، به بدن شون اعتماد دارن و اصلا هم نگرش چاقی ندارن.

یعنی این موضوع که «خوردن» باعث چاقی شون میشه یا نه، اصلا در ذهن شون تعریف نشده. «خوردن» براشون همونقدر طبیعیه که ضربان قلب شون طبیعیه و این دیدگاه که «کم خوری» باعث متناسب شدن میشه کاملا اشتباهِ

۸- از دیدگاه من این قضایا برمیگرده به طرز فکر و نظر عموم مردم نسبت به آدمهای چاق و یا لاغر و کلا فکر همه و حتی خود من به عنوان مثال آنقدر تحت تاثیر رسانه ها و تبلیغاتی که شبانه روز بیخ گوشمون قرار گرفته راجع به زشتی ونکات منفی در مورد چاقی و یا زیبایی و وقار لاغری هستیم، از اینرو همه دچار وسواسهای فکری نسبت به انسانهای چاق ولاغر و برچسب هایی درمورد آنها شده اند.

در صورتی که به نظر من آدمهایی که جلب توجه بیشتری به سمتشان میرود انسانهایی هستند با تناسب فکری و ذهنی سالم و این قضیه در اصل ارتباطی با چاق و لاغر بودن انسانها ندارد، برای نمونه من خودم همان آدم قبل با همان ظاهر و شکل هستم ولی طرز فکر و رفتار متناسبم خیلی هم در شخصیت خودم تاثیر داشته هم در اطرافیانم و تغییرات زیادی در این مدت در همه و خودم از لحاظ احترام و عزت برای خودم احساس میکنم و همه ی مشکلات از جذب هر نوع باوری در مورد خودمان نسبت به خودمان هست که دیگران هم در موردمان فکر میکنند.

۹- انسان متناسب به خودش احترام می‌زاره، دیگران هم بهش احترام میزارن، برعکس انسان چاق تحت تاثیر ذهن چاق با رفتار اشتباه برای خودش ارزش قایل نیست و این نوع دیدگاه رو به اطرافیانش سرایت میده🔥🔥

۱۰- بنظرم افراد متناسب با درست و اصولی غدا خوردن در واقع به بدنشان وسلامتیشان احترام میگذارند که یکی از نشانه های عزت نفس احترام به بدن خودمان هست و دنیا دقیقا آنطور با ما رفتار میکند که خودمان با خودمان رفتار می کنیم.

یعنی هرکس خودش برای خودش ارزش و احترام قائل باشد این پیام را به کل دنیا میدهد که شما هم با من اینچنین رفتار و برخورد کنید و این یک قانون هست کسی که پرخوری میکند بخاطر داشتن ذهن چاق می باشد و در واقع به سلامتی جسمی و ظاهر فیزیکیش بی حرمتی میکند و دیگران هم چنین برخوردی با او دارند جهان بازتابی از خود ما به ماهست.

۱۰- سلام، به نظر من این ذهن چاق آدم های چاقه که فکر میکنه فرد لاغر اگه شیرینی نخورد عزت نفس بالایی داره در صورتیکه اون فرد لاغر اون لحظه میلی به خوردن نداشته ولی چند لحظه ی بعد دوست داشته شیرینی بخوره که برای یک فرد لاغر یک رفتار طبیعیه چون اصلا به خوردن فکر نمیکنه و ربطی به عزت نفس نداره.

آدمای چاق بخاطر خوردنشون خیلی جاها ممکنه خجالت بکشن و ذهن چاق باعث میشه که اعتماد به نفس آدم بیاد پایین، آدمای چاق خیلی از احساساتشون درگیر چاقی میشه، این خانم با ذهن چاق رفتار خانم لاغر را بررسی کرده، من آدمای لاغری را میشناسم که رفتار غذایی درستی دارن ولی تو خیلی از موارد عزت نفس پایینی دارن.

۱۱- با توجه به آموزش های لاغری با ذهن فرد چاق، ذهن چاق داره و دوست داره هرچی خوراکی خوشمزه می بینه بخوره و با ولع میخوره میترسه بش نرسه یا تموم بشه و کاری به اعتماد بنفس و این چیزا نداره ولی فرد متناسب با توجه ب ذهنش که اینجور فکر نمیکنه و میتونم بگم ذهنش در مسیر لاغری رشد کرده و میدونه که شیرینی براش ضرر داره و اول نمیخوره ولی بخاطر اینکه بهرحال میزبان زحمت کشیده و یه خوراکی تهیه کرده بپاس تشکر از زحمات میزبان به تعارف اونا پاسخ مثبت میده وازاون شیرینی با اعتماد بنفس یه دونه بر میداره.

۱۲- به نظر من افراد چاق به دلیل اینکه بارها برای لاغر شدن تلاش کردن و موفق نشدند اعتماد به نفسشون کاهش پیدا کرده است انقدر بهشون گفته شده چه مقدار و چه زمانی و چه موادی مصرف کنند که دیگه یادشون رفته خودشون با بدنشون در ارتباط باشند و از نیاز های بدنشون اگاه باشند.

اصلا روشون نمیشه از خواسته های غذاییشون و میل غذاییشون و خوراکی های دلچسبشون صحبت کنند چون فکر میکنند اشتباه است و غیر طبیعی و ناسالم برای همین خودشون و نیازهای بدنشون انکار میکنند!!!!

در حالیکه آدمهای چاق خیلی بیشتر از لاغرها گرسنگی کشیدند تزکیه ی نفس نشون دادند اراده به خرج دادند و تلاش فیزیکی کردند ولی در راه اشتباه، و نرسیدن به تناسب اندام به دلیل راه اشتباه و مخالف با وضعیت طبیعی انسان و قوانین بدن بوده و البته که ذهن چاق داشتن برای همین شکست خوردند.

فرد لاغر داستان ما هیچ تجربه خجالتی از بیان خواسته ی غذاییش نداشته چون ذهن چاق نداره برای همین با اعتماد در اینباره نظرش را داده در صورتی اگه یک فرد چاق اول میگفت نه و بعد درخواست میکرد چون ذهن چاق داره و بعد هم در نظر اطرافیان شکم شل و بی اراده خوانده میشد، ااینکه چاقی باعث میشه اعتماد به نفس افراد کم بشه طبیعیه ولی باید از راه درست و توجه به نیاز بدن و شناخت خود و علاقمندیها لاغر شد.

۱۳- سلام، بنظرم این دوستمون هنوز تو ذهنشان خوردن رو عامل چاقی میدونن و خوردن را حق اون ادم لاغر میدونن ولی حق آدم چاق نمیدونن در حالی ک خوردن چاق نمی کنه بلکه تعریفی که از خوردن داریم ما رو چاق و لاغر میکنه.

خوردن حق هر بشری است. اگه اون فرد متناسب از لحاظ کانال چشمی تحریک نمیشد نمیخورد چن بار اول گف ک میلی نداره و اینک ایشون عزت نفس رو ربط دادن ب تناسب در حالی ک خیلی از افراد لاغر هستن ک عزت نفس خیلی پایینی دارن در نگاه این فرد که به نظرم با ذهن چاق این رفتارها رو بررسی کرده هنوز خوردن رو حق مسلم نمیدونن هنوز ب اندازه نیاز خوردن رو درک نکردن هنوز ذهن درو نکردن ک تفاوت بین اون فرچاق لاغر در فرمولهای ذهنی و ناگاهی ویاد نگرفتن لاغری است و ایشون اینک اون فرد لاغر رفتار صحیح رو دارن باید مد نظرش بود.

۱۴- فرمول کلی ذهن چاق اینه: خوردن = چاقی و یکسری زیر شاخه هم داره که مثلا شیرینی چاق کننده است، برنج چاق کننده است و…

در حالیکه غذاها هیچ کدوم نه لاغر میکنن نه چاق میکنن غذا از هر نوع و هر گروه تغذیه ای فقط غذاست و تامین کننده نیاز بدن به انرژی و ویتامینهاست.

از بس که همیشه هم لاغر شدن رو معادل نخوردن یا کم خوردن برامون تعریف کردن برای لاغر شدن تنها راه چاره ذهن چاق ما اینه….نخوریم یا کم بخوریم….

قدرت نه گفتن به تعارف به عزت نفس مربوطه چون وقتی وجود خودت رو عزیز بدونی به همه چی بله نمیگی ولی ربطی به چاقی یا لاغری آدمها نداره.

وجود تمام آدمها از ابتدای خلقت عزیزه حالا به مرور با نحوه تربیت و…. کم یا زیاد تغییر میکنه.

اینجا مساله اینه که در افراد چاق نه گفتن به خوردن هست که یه جورایی مبارزه با پرخوری باشه یا در نظر بقیه موجه و کم خور به نظر بیان. (با وجودیکه میل دارن) ولی در افراد لاغر نه گفتن فقط به دلیل میل نداشتنه همین.

خیلی از افراد لاغر به شیرینی میل ندارن و معمولا هم اونا به خاطر نیاز بدنشون چیزی میخورن.

تفاوت چاق و لاغر فقط تفاوت تعریفهای ذهنی ما درباره غذاها و خوراکیهاست…و رفتار طبیعی لاغرها برای چاقها یه جور با کلاسی و عزت نفس و بااراده بودن تعریف میشه.

۱۵- به نظر من ارتباط دادن کم خوردن به لاغری و در نتیجه عزت نفس اشتباهه.

من چند بار گوش دادم فایل رو و به نظرم این بخش حرفشون اشتباهه. یعنی هنوز ته ذهنشون فکر میکنن که کم خوردن باعث لاغری و تناسب اندام میشه.

من منکر اینکه یکی از دستاوردهای تناسب اندام، عزت نفس و اعتماد به نفس بالاست نیستم، اما عکسش لزوما صدق نمیکنه. اونجه که تو این مقوله باعث اعتماد به نفس بالای فرد هست، اطمینان به رفتار درست غذاییه.

۱۶- این نظر شخصی بنده ست. عزت نفس در هر فرد، به چاقی یا لاغری خلاصه نمیشود. اعتماد به نفس و عزت نفس دو مقوله جدا از هم هستند.

یک فرد چاق شاید به دلیل اندام نامتناسبش، خود را دوست نداشته و از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشد ولی همین فرد میتواند خود را به جهت دارا بودن خصوصیات خوب باطنی، نه ظاهری، ارزشمند دانسته و عزت نفس بالایی داشته باشد.

مثلا چون اندامش را نمیپسندد، برای پوشیدن لباسهایی با رنگ روشن دچار مشکل باشد که نشان دهنده ضعیف بودن اعتماد به نفسش است. ولی هرگز اجازه نمیدهد که کسی به او بی احترامی کند یا به سخره اش بگیرد. قطعا با چنین افرادی برخورد خواهد کرد. پس عزت نفس بالایی دارد.

در جامعه شاهد افراد لاغر و متناسب اندامی هستیم که عزت نفس پایینی دارند و تن به هر ذلتی میدهند. حتی اعتماد به نفس پایینی هم دارند.

به شخصه معتقدم عدم اعتماد به نفس، از عدم دوست نداشتن خود، سرچشمه میگیرد. و عدم عزت نفس، از خود کمتر بینی. پس چه چاق باشیم و چه لاغر و چه متناسب، اگر خود را دوست نداشته باشیم، اگر خود را قبول نداشته باشیم، اگر خود را ارزشمند ندانیم، هم اعتماد به نفس را از دست میدهیم و هم عزت نفس.

۱۷- راستش من فکر میکنم تناسب اندام صد در صد به آدم اعتماد به نفس میده و شان و جایگاه خاصی در نظر دیگران به وجود میاره. اما نه بخاطر کم خوردنشون، بخاطر به اندازه خوردنشونه. بخاطر شناسایی رفتار بدنشونه. درواقع موقع خوردن آدم متناسب، دیگران این پیام رو دریافت میکنن که وقتی فرد متناسب درخواست خوراکی میکنه، میدونه چقدر بخوره و میزبان مطمئنه که این درخواست واقعیه.

فرد متناسب با اعتماد به نفس بالا درخواست کرده و به اندازه نیازش برداشته، چه بسا فرد چاق روش هم نشه چیزی درخواست کنه و فرصت هایی که میزبان سرش گرمه بخواد یواشکی چیزی بخوره از روی میز (دیدم این حالت رو که میگم) و از مواد خوراکی کم بشه. واسه همین میزبان دوست نداشته به فرد چاق تعارف کنه. اما در کل به نظرم تناسب اندام قطعا باعث افزایش عزت نفس (جرات درخواست کردن) و جلب اعتماد در بقیه میشه. اما نه بخاطر کم خوردن.

۱۸- این برمی‌گرده به همون زاویه دید ما آدمها و نگاهمون به چاقی و ارزش گذاری هامون تو نظر همه ی افراد چاق و مخصوصا من هم جزو اونها هستم اینه که آدمهای لاغر همیشه ارزششون بیشتره وبیشتر دوست داشته میشن و قابل احترام ترن تونظر ادمهای دیگه.

یک فکر دیگه که هم دارم اینه که آدمهای لاغر همیشه کم میخورن و به دلیل کم خوردنشون لاغرن و اصلا نمی دونستم که این رفتارشون بخاطر نداشتن ذهن چاق هستش و همیشه هم به همین دلیل رژیم می‌گرفتم و زمانی هم که میرفتم مهمانی یک نکته ی مخفی دیگه هم این بود برای ترس از اینکه بهم نگن رژیم گرفتی غذا میخوردم در صورتیکه اون فرد متناسب شاید میلش کشیده یه لحظه و این هم برمیگرده باز هم به طرز فکر ما نسبت به غذا و ارتباط دادن تاثیرات اون به جسممون و به همین دلیل من چون اینطوری فکر میکنم اینطوری می بینم.

۱۹- به نظرم کاملا درسته، مثل داشتن یک دیسیپلین برای فرده، به دیگران این پیام ارسال می کنه که من قابل اعتمادم چون کنترل رفتارمو دارم ( شاید عجیب باشه ولی واقعا به شکل نامحسوس این احساس نسبت به فرد متناسب در بقیه شکل می گیره) خودم از وقتی با شرکت در دوره وزن کم کردم نه تنها بین خانوادم بلکه بین فامیل، همه به رفتار غذایی من دقت می کنن، با تحسین با من حرف می زنن، احساس شگفت انگیزیه، و الان باشنیدن حرف این دوستمون می بینم واقعا درسته.

۲۰- من راستش رو بخواید به صورت کامل متوجه منظور نویسنده نشدم، ولی بنظر من افراد متناسب کم خور نیستند بلکه به اندازه ی نیازشون غذا می خورن و چاقی و لاغری به ذهن چاق افراد و فرمولهای ذهنی که در این زمینه دارن ربط داره و اصلا ربطی به میزان خوردن نداره.

بسا افراد متناسب زیادی هستند که خیلی از افراد چاق بیشتر هم می خورن ولی متناسب هستن چون ذهن چاق ندارند و نکته ی دیگه اینه که تناسب افراد نمی تونه دلیل اصلی عزت نفس بالاشون باشه چون خیلی از افراد متناسب با رفتار غذایی متناسب اصلا هیچ ایده و فکری راجب چاقی و چاق شدن ندارن.

درسته که افراد چاق به خاطر حس بدی که نسبت به خودشون وچاقیشون دارن عزت نفس پایینی دارن ولی این دلیل بر این نمی شه که فرد متناسب چون کم غذا می خوره پس عزت نفس بالایی داره هستند افراد متناسبی که عزت نفس پایینی دارن .من همین قدر متوجه شدم.

جهت واضح تر شدن موضوع فایل آموزشی نگاه ذهن چاق آماده و ارائه شده است که اطمینان دارم به دوستانم کمک می کند تا با تغییر نگاه نسبت به افراد متناسب الگوهای بهتری برای رفتار و واکنش های روزمره خود ایجاد کنند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به شناسایی فرمول های ذهن چاق و اصلاح آنها ابتدا توضیحات نوشتاری مربوط به نگاه ذهن چاق را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره تاثیر ذهن چاق بر افکار و رفتار افراد چاق چیست؟
  • نمونه هایی از افکار یا رفتارهای خود که نشانه داشتن ذهن چاق است را شرح دهید.
  • به نظر شما استفاده از روش های قبلی برای لاغر شدن تاثیری بر تغییر محتویات ذهن چاق داشته است یا خیر؟ شرح دهید.
  • با توجه به توضیحات نوشتاری چند تا از تفاوت های ذهن چاق و ذهن متناسب را ذکر کنید.
  • با توجه به توضیحات ویدیوی آموزشی نظر شما درباره سوال مطرح شده در ویدیو چیست؟ شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.09 from 35 votes

https://tanasobefekri.net/?p=32716
برچسب ها:
27 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 775 کلمه

      به نام خداوند مهربان

      سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان عزیزم

      تمام رفتارهای غذایی فرد چاق از ذهن اون نشات میگیره . ذهن فرد چاق کنترل افکار و رفتار غذایی اون رو به عهده داره ودر این مورد فرد هیچ کنترلی روی ذهنش نداره .وقتی من با غذاها مواجه میشم بی اختیار دستم به طرف اون غذاها میره و از همشون استفاده میکنم من آزادی انتخاب غذا ندارم ولی از این رفتار خوشم نمیاد و میخوام همونطور که خداوند من رو به صورت پیش فرض آزاد آفریده رفتار کنم.

       (البته الان این رفتار ناخوشایند کمتر شده)

      من در این سایت یاد میگیرم، یعنی به یاد میارم که زمانی من کنترل ذهنم رو به دست داشتم و انسان آزادی بودم و در شان خودم ، در شان یک انسان آزاد و قدرتمند رفتار میکردم همونطوری که خدا میخواد.

      فرد متناسب این رو از یاد نبرده .ذهن اون با انواع فرمولهای چاق کننده دستکاری نشده .به صورت پیش فرض و طبیعی باقی مونده و به صورت خود به خودی و بدون هیچ فکر خاصی راجع به غذاها رفتار میکنه.

      اما فرد چاق همه چیز رو در اطرافش به غذا ربط میده در واقع اسیر غذاهاست و غذا برای اون در درجه ی اول  قرار داره و بقیه ی موضوعات زندگی در حاشیه هستن. من هنوز در برخی موارد حرص و ولع دارم اما خیلی کمتر شده واز این بایت خوشحالم و خدارو سپاسگذارم.بعضی اوقات که بیشتر از نیازم میخورم ذهن چاقم میگه چون زیادتر از نیازت خوردی پس لاغر نمیشی ، اما من بهش میگم غذاها قدرتی ندارن که چاق کنن اونها فقط نعمتهای خداوند هستن که برای ما ودراختیار ما گذاشته شدن تا ما از اونها استفاده کنیم و سیستم بدن ما طوری آفریده شده که حتی اگه ما از حد انسانی خودمون خارج شدیم و بیشتر از نیازمون مصرف کردیم همه ی اضافه ها رو دفع میکنه.

      خداوند مخلوقات رو بدون هیچ نقصی آفریده و این ما بودیم که چاقی رو که یه نقص و مشکل هست رو به وجود آوردیم.

      روشهای قبلی فقط روی جسم تمرکز داشتن وهیچ ارتباطی با ذهنمون نداشتن . در روشهای قبلی برای لاغر شدن ما به بیراهه رفتیم به اشتباه جسممون رو تحت فشار قرار دادیم غافل از این که جسم ما فقط نمایشگر افکارمون هست وما هر فکری که در ذهنمون داشته باشیم در نهایت در جسممون نمایان میشه ما افکار چاق کننده داشتیم و چاق شدیم خدا رو شکر که هدایت شدیم به راه صحیح و الان میتونیم دوباره با به یاد آوردن افکار پیش فرضمون جسم طبیعی مون رو بسازیم

      از تفاوتهای ذهن چاق و ذهن لاغر میتونم بگم که ذهن فرد متناسب راجع به غذا هیچ فکر خاصی نداره یادم میاد که وقتی متناسب بودم اصلا و ابدا به غذا فکر نمیکردم مثل نفس کشیدن .اما وقتی اضافه وزن پیدا کردم مدام به خوردن و نخوردن فکر میکردم .فرد متناسب خود به خود و طبق پیش فرض خودش رفتار میکنه اما فرد چاق ذهنش پر از افکار مربوط به غذاهاست .فرد متناسب اصلا حرص و ولع نداره بر عکس انسان چاق که متاسفانه حتی وقتی ساده ترین وحتی بد مزه ترین غذا رو هم ببینه اون رو میخوره و برای خوردنش نا خودآگاه به دستور مغز اقدام میکنه .

      راجع به سوال ویدئو من با گفته ی این دوست عزیز موافق نیستم  وقتی تازه دوره رو شروع کرده بودم به لطف خدا این فکر اشتباه رو که باید کم خورد تا لاغر شد رو اصلاح کردم واز همون موقع همیشه به جای کلمه ی کم خوردن ، به اندازه ی نیاز خوردن رو استفاده کردم که یادم بمونه من نمیخام کم بخورم بلکه میخام به اندازه بخورم در شان یک انسان

      این که افراد متناسب به دلیل این که بیش از حد نمیخورن عزت نفس دارن اشتباهه و از افکار ذهن چاق هست .اونها اصلا به غذا فکر نمیکنن .

      اما برای ما که چاق بودیم و داریم تناسب رو یاد میگیریم این یاد گیری تناسب باعث اعتماد به نفس و عزت نفس ما میشه چون تونستیم افکار چاق کننده رو درو بریزیم وبه پیش فرض خودمون برگردیم .ولی برای افراد متناسب این حس توانمندی در کنترل ذهن چاق وجود نداره و بنا بر این هرگز به خاطر رفتار متناسب کننده ی خودشون احساس عزت نفس نخواهند کرد.

      در این گام این رو هم یاد گرفتم که اعتماد به نفس و داشتن عزت نفس این نیست که ما در مقابل دیگران چه واکنشی نشان میدهیم بلکه نگرشی است که نسبت به خودمون داریم .این که برای خودمون چقدر ارزش قائل هستیم چقدر خودمون رو فرد با لیاقتی میدونیم و چقدر عاشق خودمون هستیم و برای تکامل خودمون ارزش قائل هستیم اگر این نگرشهارو در مورد خودمون پیدا کنیم خود به خود در اجتماع هم واکنشهایی خواهیم داشت که گواه بر عزت نفس و اعتماد به نفس ما هستند.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم