استاد من هم از بچه گی ،درواقع نوزادیم چاق بودم ومدرکش عکس هایی هست که از اون زمان باقی مونده ویادمه همیشه بهم می گفتند چاقی توارثیه به عمه هات رفتی واینکه بنیت اینه وتوچاق باشی قشنگی واگه لاغر بشی زشت می شی وبهت نمیاد وتابچه بودم من رو نمونه...
سلام فریده جان ،بهتون تبریک می گم بخاطر این همه تغییر وپیشرفت ،چقدر متناسب وجوان شدی دقت کردی،خیلی خوشحالم که تونستی تااین حد موفق بشی وامیدوارم موفقیت های بیشترتون رو ببینم وبشنوم وخدارو شکر می کنم که ما رو درمسیر درست قرار داد ومارو به این دوره های شگفت انگیز...
من هم وقتی به این دوره هدایت شدم ،یه حسی در قلبم من رو دعوت می کردکه دراین دوره شرکت کنم ومن از همون اول ودیدن چندتا از ویدیوهای استاد ولحجشون که برای من خیلی مانوس بود ،احساس راحتی واطمینان به من داد وباور کنید بدون هیچ تحقیقی به شرکت...
من بعداز تموم کردن دوره ی ورود به سرزمین لاغرها ودوباره تکرار کردن دوره ی تکرار دارم به توانایی های ذهنم پی می برم ومتوجه می شم چرا ما انسان ها مختار هستیم وقدرت انتخاب داریم وعدالت خدا یعنی چی؟واینکه ما باکد نویسی ذهنمون تمام زندگی خودمون رو رقم می...
من هم از بچه گی بهم می گفتن که عمه هات رفتی اونا چاقن ،وچون خانواده ی مادرم همشون بغیر یه خالم چاق بود بقیه خیلی متناسب بودن بارفتار غذایی متناسب ،واین باعث شده بود باور کنم که چاقیم ارثیه واین شد یکی از باورهای نگهبانم برای چاق وچاقتر شدنم...
لاغری با ذهن یک مسیر قشنگ وراحت وپر از شادیه وواقعا لذت بخشه قبلا که رژیم می گرفتم حرس وولعم برای خوردن بیشتر از قبل می شد واگه یه نفر یه قاشق یا یه لقمه از غذام رو می خورد نارااحت وعصبی که چرا می خوری من که غیر از...
من زمانی به دوره ی سفر به سرزمین لاغرها هدایت شدم ،درنهایت ناامیدی وبیماری بودم هم از نظر جسمی هم از نظر روحی،دیگه تسلیم چاقی شده بودم وباتمام وجود قبول کرده بودم که خداوند من رو چاق خلق کرده ،ولی باشروع کردن دوره ،کم کم نظرم عوض شد روحیم روز...
من اول از همه آرامش ،شادی درونی ونزدیکی بیشتر به خدا رو می خواستم وبعدش سلامتی کامل ،خونه بهتر ،ماشین بهتر وفرزند بیشتر وچندوقت یکبار چیزهای بیشتری می خوام چون هر روز باروز قبلش متفاوته وآدم دل چیزای دیگه ای می خواد خب تناسب اندام رو خیلی وقت می شه...
من قبل شرکت دراین دوره نمیدونستم کی یا چطوری متوجه پیام سیری بشم وتاحدی می خوردم که سنگین می شدم واونقدر اون کارو انجام دادم که ناراحتی معده گرفتم ونیاز به دارو پیداکردم وکمرم آسیب دید ونیاز به درمان پیدا کردم ولی الان متوجه پیام سیری می شم وبعضی وقتا...
حرف شما درسته استاد من هر وقت برای خانواده ام میوفتاد ومن رو به خودش مشغول می کرد وتمام تمرکز وانرژی خودم رو برای حل کردنش صرف می کردم ،بعدش می دیدم کی که قدر نمی دونه ونمی گه دستت دردنکنه هیچ روی روابط خانوادگی خودم وحتی سلامتی وخواب وغذا...
استاد من هم از بچه گی ،درواقع نوزادیم چاق بودم ومدرکش عکس هایی هست که از اون زمان باقی مونده ویادمه همیشه بهم می گفتند چاقی توارثیه به عمه هات رفتی واینکه بنیت اینه وتوچاق باشی قشنگی واگه لاغر بشی زشت می شی وبهت نمیاد وتابچه بودم من رو نمونه...
سلام فریده جان ،بهتون تبریک می گم بخاطر این همه تغییر وپیشرفت ،چقدر متناسب وجوان شدی دقت کردی،خیلی خوشحالم که تونستی تااین حد موفق بشی وامیدوارم موفقیت های بیشترتون رو ببینم وبشنوم وخدارو شکر می کنم که ما رو درمسیر درست قرار داد ومارو به این دوره های شگفت انگیز...
من هم وقتی به این دوره هدایت شدم ،یه حسی در قلبم من رو دعوت می کردکه دراین دوره شرکت کنم ومن از همون اول ودیدن چندتا از ویدیوهای استاد ولحجشون که برای من خیلی مانوس بود ،احساس راحتی واطمینان به من داد وباور کنید بدون هیچ تحقیقی به شرکت...
من بعداز تموم کردن دوره ی ورود به سرزمین لاغرها ودوباره تکرار کردن دوره ی تکرار دارم به توانایی های ذهنم پی می برم ومتوجه می شم چرا ما انسان ها مختار هستیم وقدرت انتخاب داریم وعدالت خدا یعنی چی؟واینکه ما باکد نویسی ذهنمون تمام زندگی خودمون رو رقم می...
من هم از بچه گی بهم می گفتن که عمه هات رفتی اونا چاقن ،وچون خانواده ی مادرم همشون بغیر یه خالم چاق بود بقیه خیلی متناسب بودن بارفتار غذایی متناسب ،واین باعث شده بود باور کنم که چاقیم ارثیه واین شد یکی از باورهای نگهبانم برای چاق وچاقتر شدنم...
لاغری با ذهن یک مسیر قشنگ وراحت وپر از شادیه وواقعا لذت بخشه قبلا که رژیم می گرفتم حرس وولعم برای خوردن بیشتر از قبل می شد واگه یه نفر یه قاشق یا یه لقمه از غذام رو می خورد نارااحت وعصبی که چرا می خوری من که غیر از...
من زمانی به دوره ی سفر به سرزمین لاغرها هدایت شدم ،درنهایت ناامیدی وبیماری بودم هم از نظر جسمی هم از نظر روحی،دیگه تسلیم چاقی شده بودم وباتمام وجود قبول کرده بودم که خداوند من رو چاق خلق کرده ،ولی باشروع کردن دوره ،کم کم نظرم عوض شد روحیم روز...
من اول از همه آرامش ،شادی درونی ونزدیکی بیشتر به خدا رو می خواستم وبعدش سلامتی کامل ،خونه بهتر ،ماشین بهتر وفرزند بیشتر وچندوقت یکبار چیزهای بیشتری می خوام چون هر روز باروز قبلش متفاوته وآدم دل چیزای دیگه ای می خواد خب تناسب اندام رو خیلی وقت می شه...
من قبل شرکت دراین دوره نمیدونستم کی یا چطوری متوجه پیام سیری بشم وتاحدی می خوردم که سنگین می شدم واونقدر اون کارو انجام دادم که ناراحتی معده گرفتم ونیاز به دارو پیداکردم وکمرم آسیب دید ونیاز به درمان پیدا کردم ولی الان متوجه پیام سیری می شم وبعضی وقتا...
حرف شما درسته استاد من هر وقت برای خانواده ام میوفتاد ومن رو به خودش مشغول می کرد وتمام تمرکز وانرژی خودم رو برای حل کردنش صرف می کردم ،بعدش می دیدم کی که قدر نمی دونه ونمی گه دستت دردنکنه هیچ روی روابط خانوادگی خودم وحتی سلامتی وخواب وغذا...