با سلام من بادقت در گذشته وخاطراتم متوجه شدم که بیشتر لذتهای زندگی من باخوردن همراه بوده درواقع بیشتر ذهنم درگیر لذت خوردن بوده وبرعکس هروقت رژیم گرفتم فقط خاطرات رنج وسختی بااعصابی خراب رو به یاد میارم خیلی وقتها همین طور تو مهمونیها ودورهمی ها فقط دهانم درحال جنبیدن...
با سلام من از زمانی که وارد دوره شدم به روشهای لاغری دیگه میخندم وبرای افرادی که وارد این روشها میشن وخودشون وروحشون رو آذارمیدن خیلی ناراحت میشم اما مطمئنم که اوناهم یه روزی تو مدار درست قرار میگیرن و راه درست رو پیدا میکنند تعداد زیادی ازباورهایی که وارد...
باسلام من همیشه ترس ازچاق شدن وچاق ترشدن داشتم والان میدونم که چون چندبار این مسیرچاقی رو رفته بودم برای ذهنم مسیر چاق شدن مشخص بوده وبه خاطر همین اونو راحت وآسون میدونسته برای همین خیلی قابل باورتر بود از اینکه بخوام بترسم لاغربشم وخیلی راحت وسریع بدون تلاش چاق...
باسلام من همیشه مهربونی وبخشندگی خدارو قبول داشتم البته اینکه اگه نماز نخونم یا روزه نگیرم عذاب خدا شاملم میشه وتو زندگی خوشبخت نمیشم یا زمانی که مریض شدم فکرم این بود که خدا این بلا رو سر من آورده و به شدت از دستش ناراحت بودم وزمانی که دعا...
با سلام کاملا باگفته شما موافقم چقدر این مطلب درسته،دقیقا مثل سلامتیه که طبیعیه وبیماری غیرطبیعیه مثلا ما به خواهرمون یادوستمون زنگ نمیزنیم بگیم وای من امروز سلامتم واون تعجب کنه که راست میگی آخی امروز سلامتی...وقتی مریض میشیم میگیم وای مریض شدم واطرافیانمون ناراحت میشن که آخی مریض شدی...
با سلام بی شک خوندن نظرات دوستان تاالان خیلی به من کمک کرده که درمسیر بمونم وبه من انرژی داده وخیلی مسائل رو یاد آوری کرده البته بعضی وقتا باعث شده که من خودم رو مقایسه کنم ولی زود متوجه ترفند منفی باف شدم که این هم همون عجله کردنه....
با سلام من الان که نگاه میکنم میبینم تو بعضی مسائل خدارو خیلی بزرگ وبخشنده ونزدیک به خودم میدیدم انجام اون کارها از نظرم خیلی واسه خدا راحت بود وخیالم راحت بود یعنی یه جورایی توکلم به خدا تواون کارا واقعی بود الان که نگاه میکنم واقعا معجزه بود که...
با سلام یه مطلبی رو خیلی وقت پیش خوندم مبنی براینکه حضرت موسی همراه با یارانش از جایی گذرمیکردند به یک غاری رسیدند قرار شدوارد بشن واز انتهای اون که راه دیگری بودخارج بشن حضرت به یارانشون فرمودند دراین غار سنگهایی روی زمین ریخته که هرکه ازاون برداره پشیمون میشه...
سلام دوست عزیز خیلی عالی تونستی اعتقاداتی که راجع به خدابه ذهنت تحمیل شده بود را یادآوری کنی واونا رو بشناسی یه زمانی من از نظر سلامتی مشکلی داشتم خیلی از سالها شبهای قدر تاصبح دعا خوندم وگریه وزاری کردم ولی همیشه بدترشدم ودرآخر فکر کردم که خدااز من خیلی...
با سلام من بادقت در گذشته وخاطراتم متوجه شدم که بیشتر لذتهای زندگی من باخوردن همراه بوده درواقع بیشتر ذهنم درگیر لذت خوردن بوده وبرعکس هروقت رژیم گرفتم فقط خاطرات رنج وسختی بااعصابی خراب رو به یاد میارم خیلی وقتها همین طور تو مهمونیها ودورهمی ها فقط دهانم درحال جنبیدن...
با سلام من از زمانی که وارد دوره شدم به روشهای لاغری دیگه میخندم وبرای افرادی که وارد این روشها میشن وخودشون وروحشون رو آذارمیدن خیلی ناراحت میشم اما مطمئنم که اوناهم یه روزی تو مدار درست قرار میگیرن و راه درست رو پیدا میکنند تعداد زیادی ازباورهایی که وارد...
باسلام من همیشه ترس ازچاق شدن وچاق ترشدن داشتم والان میدونم که چون چندبار این مسیرچاقی رو رفته بودم برای ذهنم مسیر چاق شدن مشخص بوده وبه خاطر همین اونو راحت وآسون میدونسته برای همین خیلی قابل باورتر بود از اینکه بخوام بترسم لاغربشم وخیلی راحت وسریع بدون تلاش چاق...
باسلام من همیشه مهربونی وبخشندگی خدارو قبول داشتم البته اینکه اگه نماز نخونم یا روزه نگیرم عذاب خدا شاملم میشه وتو زندگی خوشبخت نمیشم یا زمانی که مریض شدم فکرم این بود که خدا این بلا رو سر من آورده و به شدت از دستش ناراحت بودم وزمانی که دعا...
با سلام کاملا باگفته شما موافقم چقدر این مطلب درسته،دقیقا مثل سلامتیه که طبیعیه وبیماری غیرطبیعیه مثلا ما به خواهرمون یادوستمون زنگ نمیزنیم بگیم وای من امروز سلامتم واون تعجب کنه که راست میگی آخی امروز سلامتی...وقتی مریض میشیم میگیم وای مریض شدم واطرافیانمون ناراحت میشن که آخی مریض شدی...
درسته استاد منم تلاشم رو میکنم که به این تعادل برسم
با سلام بی شک خوندن نظرات دوستان تاالان خیلی به من کمک کرده که درمسیر بمونم وبه من انرژی داده وخیلی مسائل رو یاد آوری کرده البته بعضی وقتا باعث شده که من خودم رو مقایسه کنم ولی زود متوجه ترفند منفی باف شدم که این هم همون عجله کردنه....
با سلام من الان که نگاه میکنم میبینم تو بعضی مسائل خدارو خیلی بزرگ وبخشنده ونزدیک به خودم میدیدم انجام اون کارها از نظرم خیلی واسه خدا راحت بود وخیالم راحت بود یعنی یه جورایی توکلم به خدا تواون کارا واقعی بود الان که نگاه میکنم واقعا معجزه بود که...
با سلام یه مطلبی رو خیلی وقت پیش خوندم مبنی براینکه حضرت موسی همراه با یارانش از جایی گذرمیکردند به یک غاری رسیدند قرار شدوارد بشن واز انتهای اون که راه دیگری بودخارج بشن حضرت به یارانشون فرمودند دراین غار سنگهایی روی زمین ریخته که هرکه ازاون برداره پشیمون میشه...
سلام دوست عزیز خیلی عالی تونستی اعتقاداتی که راجع به خدابه ذهنت تحمیل شده بود را یادآوری کنی واونا رو بشناسی یه زمانی من از نظر سلامتی مشکلی داشتم خیلی از سالها شبهای قدر تاصبح دعا خوندم وگریه وزاری کردم ولی همیشه بدترشدم ودرآخر فکر کردم که خدااز من خیلی...