بسیاری از انسانها در دنیا هر ساله در حال تلاش برای لاغر شدن هستند اما نتیجه مطلوب نمی گیرند نه به این دلیل که به اندازه کافی تلاش نمی کنند بلکه به دلیل اینکه نقشه ذهنی آنها برای چاق شدن در ذهنشان ترسیم شده است هرچه برای لاغری تلاش می کنند در نهایت چاق تر می شوند.
اگر رؤيای لاغر شدن دارید باید نجوه ایجاد نقشه ذهنی لاغر شدن را در ذهن خود ترسیم کنید. در این صورت به شکل خودبخودی لاغر می شوید. همانگونه که به شکل خودبخودی چاق شدید.
نقشه ذهنی چیست؟
نقشه ذهنی مجموعه ای از افکار، نگرش ها و تجربیاتی است که به ما کمک می کند تا مسیر مورد نظر از مبدا به سمت هدف را با موفقیت طی کنیم.
نقشههای کاغذی مشابه نقشههای ذهنی هستند با این تفاوت که فرد یا افراد دیگری قبل از اینکه ما مسیری را طی کنیم، آن مسیر را بررسی کرده و اطلاعات لازم برای طی کردن ساده تر وایمن تر مسیر توسط دیگران را از طریق نقشههای کاغذی یا الکترونیکی به اشتراک میگذارند.
بارها ما از نقشههای کاغذی استفاده کردهایم و به خوبی نقش و تاثیر آنها در طی کردن صحیح مسیر را میدانیم.
اما شاید کمتر با نقشه ذهنی آشنایی داشته باشیم یا از آن استفاده کرده باشیم.
نقشه ذهنی چگونه ایجاد میشود
نقشه ذهنی توسط هر فردی و فقط برای خودش ایجاد میشود.
زمانی که شما از فردی در مورد مساله ای سوال میکنید و آن فرد شما را راهنمایی میکند در واقع از اطلاعات نقشه ذهنیاش برای شما صحبت میکند.
آنچه خودش در طی کردن یک مسیر تجربه کرده است را با شما به اشتراک میگذارد به همین دلیل اگر درباره یک موضوع از چند نفر سوال کنید، قطعا پاسخهای متفاوتی دریافت میکنید چرا که هر فرد بر اساس تجربه خود و اطلاعاتی که در نقشه ذهنی اش ذخیره کرده است پاسخ شما را خواهد داد.
از زمانی که ما قدرت درک و تصمیم گیری پیدا میکنیم و به کسب تجربه در زندگی مشغول میشویم نقشههای ذهنی در ما شکل میگیرند.
برای هر موضوع، هر تصمیم، هر هدف یا خواستهای نقشهی ذهنی مختص به خود ایجاد میشود که حاوی اطلاعات و تجربیات لازم برای طی کردن آن مسیر است.
در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند یک نقشه ذهنی حاوی اطلاعات و تجربههای چاقی ایجاد شده است که مختص به همان فرد است.
البته به دلیل شباهت زیاد رفتاری و عادتی بین افرادی که اضافه وزن دارند نقشههای ذهنی آنها شباهتهای زیادی به همدیگر دارد اما کاملا منطبق و یکسان نیستند.
محتوای نقشه ذهنی چاقی
نقشهی ذهنی یک فرد چاق درباره مسیر چاقی حاوی اطلاعات زیر است:
- شنیدههای او درباره دلایل چاقی که سبب ایجاد انتظار جاقی دراو شده است.
- مجموعه ترسها و نگرانی فرد درباره چاق شدن
- مجموعه رفتارها و عادتهایی که سبب شکل گیری اضافه وزن در جسم فرد میشود
- تجربیات فرد در مسیر چاق شدن مانند اندازه نشدن لباس مورد علاقه، کمبود اعتماد به نفس و …
- تصاویر چاقی از خود که بارها به طریق مختلف در ذهن فرد ایجاد شده است
- مجموعه تلاشهای فرد برای رهایی از چاقی و لاغر شدن
- شکل گیری احساس یاس و ناامیدی برای لاغر شدن
- تجربه دردها و مشکلاتی که به واسطه بالا رفتن وزن فرد ایجاد شکل میگیرند
- افسردگی و ناراحتی شدید بخاطر شدت گرفتن چاقی
اینها بخشی از آگاهی و اطلاعاتی است که در نقشه ذهنی فردی که مبتلا به چاقی شده است ذخیره میشود و هرچه سن چاقی فرد بیشتر باشد اطلاعات بیشتری در نقشه ذهنی او ذخیره شده است.
از آنجا که من و همه شما دوستان عزیز روشهای زیادی را برای لاغر شدن انجام دادهایم اما به نتیجه مطلوب و همیشگی دست پیدا نکردهایم به خوبی رنج و سخت تلاش برای لاغر شدن را درک میکنیم.
چاق شدن برای همه ما در طی چند ماه یا چند سال رخ داده است و چاق شدن به صورت گام به گام صورت گرفته است و در تمام این مدت نقشهی ذهنی چاقی در ذهن ما در حال شکل گیری و تکمیل شدن بوده است.
اما در همه تلاشهای ما برای لاغری ما بر اساس نقشهی ذهنی خود عمل نکردهایم و همواره سعی کردهایم با عمل کردن به دستورالعملهای که دیگران برای ما تنظیم کرده اند به سمت لاغری اقدام کنیم و این در حالی است که ما برای چاق شدن از دستور العملهای دیگران استفاده نکردهایم.
به همین علت تلاش ما برای لاغری بی نتیجه مانده است.
چرا که حرکت در مسیر لاغری مانند حرکت در هر مسیری بدون داشتن آگاهی و اطلاعات لازم و یا نقشه کاری سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
لاغری با ذهن و ایجاد نقشهی ذهنی جدید
نتیجه سالها تلاش من برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن سبب شد تا نقشه ذهنی روشهای ناکارآمد لاغری در ذهن من شکل بگیرد و به اطمینان رسیدم که هیچ کدام از آن روشها قادر به لاغر کردن من نیستند.
نتیجه سالها تلاش و تحمل رنج و سختی تلاش برای لاغر شدن سبب شد تا در نهایت به روش لاغری با ذهن هدایت شوم. روشی که هیچ اطلاع و آگاهی از آن در نقشه ذهنی روشهای لاغری من وجود نداشت.
همین موضوع سبب شد تا موضوع لاغری با ذهن برای من جذاب شود و سعی کردم با انجام تمرینات و روشهایی که در دورههای لاغری با ذهن به طور مفصل آنها را با علاقمندان به اشتراک گذاشته ام بعد از ۳۵ سال به تناسب اندام رویایی دست پیدا کنم.
این موفقیت سبب شد تا نقشه ذهنی لاغری با ذهن در من شکل بگیرد و دلیل ماندگار بودن تناسب اندام برای من و همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای لاغری اقدام کرده اند این است که برای لاغر شدن مسیر و نقشه ذهنی ایجاد شده است.
همانطور که سالها چاقی در ما همیشگی و ماندگار بود، اکنون نیز لاغری برای همیشه در ما ماندگار خواهد بود چرا که برای چاقی و لاغری نقشه ذهنی واضح و مشخص در ذهن ما ایجاد شده است.
نقشهی ذهنی چاقی پاک نشده و همچنان وجود دارد اما با ترسیم شدن نقشهی ذهنی لاغری ما انتخاب کردهایم که از کدام نقشه برای ادامه زندگی استفاده کنیم.
نقشه ذهنی لاغری دقیقا مشابه همان نقشه چاقی است با این تفاوت که ایستگاههای آن به شکل مخالف ترسیم شده است.
به عنوان مثال اگر در نقشه ذهنی چاقی آخرین ایستگاه، یاس و ناامیدی از لاغر شدن است. زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار میگیرید و حرکت خود را شروع میکنید، اولین ایستگاهی که به آن میرسید ایستگاه ذوق و شوق و اطمینان برای لاغر شدن است که همان ایستگاه آخر مسیر چاقی است اما به شکل مخالف در نقشه ذهنی لاغری ما ترسیم میشود.
اهمیت نقشه ذهنی در لاغری بسیار مهم است و باید به آن توجه داشت.
درک این موضوع و توجه به چگونگی شکل گیری نقشه ذهنی سبب میشود که نسبت به طی کردن مسیر لاغری با ذهن درک و آگاهی بیشتری داشته باشید و با توجه به تجربههای خود در مسیر لاغری با ذهن به وضوح به اطمینان خواهید رسید که در مسیر صحیح هستید یا خیر.
اهمیت تاثیر نقشه ذهنی در لاغری سبب شد تا توضیحات کاملی برای علاقمندان به لاغری با ذهن آماده و به اشتراک بگذارم.
اطمینان دارم درک این آگاهی سبب ایجاد احساس بهتر در شما برای طی کردن مسیر لاغری با ذهن خواهد شد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی نقشه ذهنی لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره نقشه ذهنی چیست؟ تجربه خود درباره استفاده از نقشه ذهنی را شرح دهید.
- درباره چگونگی ایجاد نقشه ذهنی چاقی در خود توضیح دهید که به چه شکلی این کار صورت گرفته است؟!
- با توجه به نقشه ذهنی چاقی خود چرا برای لاغر شدن از رژیم یا ورزش استفاده می کردید؟!
- در نقشه ذهنی خود چه اطلاعاتی درباره لاغر شدن وجود دارد؟!
- دلیل اینکه هرچه تلاش کردید از طریق روش های مختلف لاغر نشدید چه بوده است؟! شرح دهید.
- لزوم ایجاد نقشه ذهنی لاغر شدن برای تجربه لاغری آسان ترین کار دنیاست را شرح دهید؟!
- نجوه ایجاد نقشه ذهنی لاغری با استفاده از محتوای لاغری با ذهن را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.49 از 41 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من رویای متناسب شدن رو دارم
پس میخوام نقشه ی ذهنی متناسب شدن رو یاد بگیریم و راه صحیح رو پیدا کنم
در ذهن ما هم نقشه ی ذهنی برای لاعر شدن ترسیم شده ولی کاغدی نیست و دیدنی نیست احساسی هست .
نقش ذهنی من برای لاغر شدن میخواهم واضحتر بشه .
من زمانی که شروع به چاق شدن کردم در واقع سفر خودم رو از متناسب شدن به سمت چاق شدن شروع کردم و یه مقدار که من چاق شدم حرفهای بقیه رو شنیدم (ایستگاه اول )و یه مقدار دیگه که چاق شدم ترسیدم (ایستگاه دوم )که چاقتر بشم و یه مقدار که چاقتر شدم از خودم بدم میومد(ایستگاه سوم ) و یه مقدار که چاقتر شدم هر لباس رو نپوشیدم(ایستگاه چهارم ) و هر فعالیتی رو نکزدم (ایستگاه پنجم ) و… پس همینطور که این سفر رو شروع کردم به ایستگاهاهای مختلفی رسیدم و دراخرین ایستگاه که احساس بد و نا امیدی و گریه و زاری هست که برای همه چاقها رخ داده و در واقع این ایستگاه ته خط هست برای همه ی ما و باعث شده ما به لاغری با ذهن برسیم
پس نقشه ی ذهنی چاقی رو همه ی چاقها تجربه کردن
حالا اگه در سفرمون که چاقی بوده و یه مدت
ما اونجا در چاقی بودیم ولی حالا میخواییم برگردیم به مبدا که لاعری هست دوباره ما اخرین ایستگاه رو در اولین استگاه در راه برگشت میبینیم پس در موضوع لاعر شدن با ذهن که اخرین ایستگاه درد و رنج و ناراحتی بوده ما بلعکس احساس خوب و ارامش
علاقه و انگیزه و … رو به عنوان اولین ایستگاه امتحان و تجربه میکنیم به خاطر اینکه نقشه ذهنی هست برعکسش رو تجربه میکنیم وگرنه در نقشه ی واقعی کاغدی اینجوری نیست پس در نقشه ی دهنی همه ایستگاها دقیقا برعکس میشه مثلا : نمیتونم لاغر بشم تبدیل میشه به میتونم لاعر بشم
در واقع برای لاغری همیشگی باید از همون راهی که رفتم برگردم .
و دقیقا من خودم اینطور بودم که در احساس بد و ناراحتی و ناامیدی به این سایت هدایت شدم در واقع هر کاری از دستم بر میومد در حالی که خسته بودم از رژیم انجام میدادم اما چاقی بیشتر رو میدیدم و همیشه تعجب میکردم چرا من این همه چیز رو نمیخورم و حواسم به خوردنم هست ولی دارم چاقتر میشم ولی این همه متناسب که به راحتی وعده های غدایی رو میخورن تنقلات میخورن ولی اصلا چاق نمیشن و عیب کار چیه چرا من اینجورم وبه دنبال یه کسی بودم که جواب این سوال و خیلی از سوالهای دیگه ام رو که داشتم رو بده و به لطف خدا جواب تک تک سوالهام روگرفتم و دارم میگیریم و اولین چیزی هم که دقیقا من با این روش به دست اوردم حال خوب امیدوار بودن به اینکه میتونم لاعر بشم احساس شادی درونی و توانمندی به رسیدن به لاعری بود هر چند منفی باف همیشه هست که ما رو از مسیر اصلی خارج کنه چون در این مسیر ما در نهایت نتیجه میگیرییم اول خیلی از رفتارها و احساهای ما تغییر میکنه در حالی که هنوز چاقیم و اون رو در جسممون میبینیم پس من مدام نجوای ذهنی داشتم که نه بابا تو نتیجه نگرفتی و یا اینکه فقط با رزیم و ورزش میشه لاعر شد ولی من با استمرارم با علاقه ای که به این روش داشتم و با حال خوبم با تعهدی که داشتم موندم و به فایلها گوش میدادم و کامنت میخوندم و در دفترم تمرینها رو انجام میدادم وو اینقدر حال خوبی پیدا کرده بودم و ارامش گرفته بودم که هر چقدر منفی باف میگفت تو نتیجه نگرفتی برگرد ولی من میگفتم همین حال خوب و استرس نداشتن از خوردن و چاقتر شدن که الان دارم کلی برای من ارزش داره و اصلا نمیخواستم اون حال بد و نگرانی از خوردن و ناامیدی در لاغر شدن رو دو باره تحربه کنم من تقریبا از ۱۶ آبان ۹۸ با این مسیر آشنا شدم و همچنان در این مسیر هستم و خواهم بود و به قول استاد من زمین نمیشینم تا به لاغری ایده الم برسم
پس واقعا من در ایستگاه اول اشتیاق و انگیزه و حال خوب و علاقه و ارامش رو پیدا کردم و در ایستگاه دوم به جای پرخوری و حرص و ولع و عداب وجدان و درد و رنج غذا خوردن داشتم که در ایستگاه لاغری به جاش با حال خوب بدون جنگ و در گیری با خودم و لدت کامل میخورم
و در ایستگاه سوم خودمون رو بیشتر میپدیریم با دیدن خودمون در اینکه لدت میبرییم و هر لباسی رو که بخواهیم میپوشیم ولی این روند یه هویی نیست به صورت قدم به قدم و تکاملی هست و ما همه ی این تغییرات رو دارییم ولی ممکنه هنوز لاعر ایده ال نباشم چون مبدا لاعری هست ودر نهایت من لاعر میشم پس اول حرص،و ولعم و اعتماد به نفسم و بعد پدیرفتن خودم و احساس خوبم و ارامشم و …..ترمیم میشه و در نهایت من لاغر میشم باید نقشه ی ذهنی من ترسیم بشه و ایستگاههای من کامل جابه جا بشه در واقع بی اعتماد به نفسی من باید جاش رو بده به اعتماد به نفس من و … تا من به لاغری برسم پس نباید عجله کنم و عجله داشته باشم باید بر اساس نقشه ی ذهنی خودم برگردم به سمت متناسب شدن
با عجله کردن به این نقشه ی ذهنی لاغری نمیشه رسید
پس در مسیر چاقی ممکنه خیلی ایستگاها باشه مثل اینکه من از خودم بدم بیاد یا لباس رنگ شاد نپوشم ولی بلعکس در مسیر لاغری همین ایستگااا ها هست و لی برعکس من عاشق خودم میشم و یا اینکه لباس رنگ شاد میپوشم و ..
و هیچ کس نمیتونه نقشه ی ذهنی من رو تعییر بده مگر خودم و با دمنوش خوردن و یا قرص خوردن و یا ورزش و .. نقشه ی ذهنی من تغییر نمیکنه
پس لاغری من زمانی ارزشمند هست که نقشه ی ذهنی من تغییر کنه یا اینکه ثروتی ارزشمند که نقشه ی ذهنی من برای ثروت تغییر کنه
پس روی ترسیم نقشه ی ذهنی توجه کنید و با استمرار و تمرین در فایلها این نقشه به وجود میاد و به جهش و عجله نیست
پس من میخوام برگردم به مبدا که خداوند از روز اول من رو در اون ایستگاه قرار داده بود ولی من از اون دور شده بودم ولی حالا میخواهم دوباره برگردم به جایگاه خودم
نقشه ی ذهنی چی هست ؟؟
ما با کاربرد نقشه کاملا آشنا هستیم که کجا استفاده میشه و چرا استفاده میشه و کلی اطلاعات در مورد راه ها و امکاناتش به ما میده و ما هم نقشه ی ذهنی داریم اما به صورت دیدنی نیست به صورت حس کردنی هست
و کسانی که نقشه ی ذهنی درستی دارن خیلی راحت تر لاغر میشن و هر چه نقشه دقیقتر باشه ما بهتر ازاون استفاده میکنیم و هر چقدر آگاهی ما بیشتر باشه ما راحت تر به مقصد میرسیم .(من واقعا در این مسیر مرحله به مرحله ی این نقشه ی ذهنی رو درک کردم و بهش رسیدیم و من به جرات میگم نزدیک مبدا هستم چون مدتها هست در مسیر برگشتم و در یک قدمی مبدا شاید باشم شایدم کمتر و به زودی ور شهر لاغری سکونت میکنم وتجربه های جدیدتری خواهم داشت )
ماا بارها شده از شهر خودون به شهر دیگه سفر کردیم و در جاده کلی مکانهای جدید دیدیم و ما اونها رو یکی به یکی میبینیم .
در مسیر چاق شدن ما هم همین اتفاق افتاد یعنی اول افکار و شنیده ها در ما شکل میگیره و مغز دستورالعمل میگیره که ما رو به اون وضعیت جدید دربیاره .(منم چاقیم از این جا شروع شد که بارها از افراد شنیده بودم که بعد از ازدواج افراد چاق میشن و یا بارها دیده بودم افراد در بارداری چاق شدن و زمانی که ازدواج کردم طبق این باور مغز من دستورهایی صادر کرد تا دقیقا به این وصعیت برسم و واقعا پرخور تر شدم و همه چیز زیاد میخوردم و همیشه در حال خوردن بودم و بعد که به خودم اومدم دیدیم کلی افزتیش وزن داشتم و یا در بارداری هام اصافه وزنهای شدید رو تجربه میکردم تا ۱۰۰ کیلو چاق میشدم و واقعا پرخوری شدید میکردم )
زمانی که ما سفر چاق شدن رو شروع کردیم و به سمت چاق شدن حرکت کردیم در خودمون تغییراتی دیدیم و یکم که ادامه دادیم حالمون بد شد از چاقی و یکم دیگه ادامه دادیم ترس لز چاقتی بیشتر داشتیم و یکم دیگه که ادامه دادیم دوست نداشتیم و خجالت کشیدیم در حمع حاضر بشیم و اعتماد به نفسمون کم شده بود یکم دیگه که ادامه دادیم لباس رنگ دلخواه گیرمون نیومد و تمام اینها مرحله به مرحله در ما اتفاق افتاد و هر چقدر رفتیم جلو تجربه های جدید کسب کردیم .
خلاصه همه ی ایستگاه رو در طول مسیر چاقی امتحان کردیم .
و برای همه در آخرین مرحله احساس بد و ناامیدی و افسردگی بوده و تجربه داشتن و بارها گفتن خدایا من رو هدایت کن و کمکم کن و این ایستگاه آخر نهایت احساس بد و ناامیدی هست و تسلیم شدن هست و بعد با لاغری با ذهن آشنا شدین .و این نقشه ی ذهنی چاقی بود.(بله دقیقا منم همچین مسیری رو اومدم و اول با شنیده های اطرافیان معز من دستورهای جدیدی در خوردن صادر کرد و من بعد از ازدواج و بارداریهام چاق شدم و اون اوایل چاقی یکم تغییراتی در خودمون دیدیم و بعد حالمون بد شد و بعد طرز لباش پوشیدن ما تغییر کرد و بعد ترس از چاقی بیشتر و بعد تنفر از خودمون بود و در نهایت به اون حال بد و ناامیدی رسیدیم و من در اخرین بار که بعد از زایمانم چاق شدم و نزدیکای ۱۰۰ کیلو شدم بسیار حال بدی داشتم و به زور رژیم خودم رو لاعر کردم و انصافا عالی شدم تا ۵۹ کیلو رسیدم اما چون خیلی ترس و تنفر داشتم و چند تا مانع هم داشتم که نمیشه لاعر شد پس هر روز شاهد چاقتر شدن خودم بودم تا اینکه این اواخر به حالت ناامیدی و تسلیم در اومده بودم که کاری از دست من بر نمیاد و هر چه بادا باد و من با این مسیر اشنا شدم )
وقتی به شهر مقصد میرسی از همون مسیر معمولا بر میگردی چه اتفاقی میوفته معمولا آخرین ایستگاه رو در مسیر رفت میشه اولین ایستگاه در مسیر برگشت از همون راه ولی در سمت مخالفش هست .
حالا در ایستگاه لاعری با ذهن چون اخرین ایستگاه ناراحتی و افسردگی و رنج بوده و ما میخواهیم برگردیم به سمت لاعری پس اولین ایستگاه چی هست ؟؟همون دردو رنج و ناراحتی ولی برعکسش و این تفاوت نقشه ی ذهنی با نقشه ی فیزیکی هست یعنی اون حال بد رو بر عکسش که حال خوب هست رو ما تجربه میکنیم و به همین دلیل هر کس وارد این مسیر میشه از همون اول حالشون بهتر میشه و اون حالت ناامیدی میشه احساس انگیزه و اشتیاق و توانمندی که من میتونم لاعر بشم و این نشان میده که مسیر ما صحیح هست(منم جز افرادی بودم که با وارد شدن داخل سایت از همون اول اولین تغییر در حال روحیم و ارامشم بود و بسیار حال خوبی داشتم و انگیره و اشتیاق داشتم و کاملا باور کرده بودم من میتونم و ادامه دادم تا اینکه حرص،و ولعها و اون پرخوریهای من تغییر کرد و ادامه دادم تا اعتماد به نفسم عالی شد و هر لباسی با هر رنگی رو به راحتی میپوشم تا اینکه کلی ریزش سایز و وزن داشتم و همه به من میگفتن و خودم هم متوجه شده بودم و هنوزم که دارم ادامه میدم و متوجه شدم کلی تغییر عالی فتار غذایی دارم که واقعا خودم بعضی وقتا تعحب میکنم و لدت میبرم از این همه تغییر چه برسه به بقیه که اونها هم تعجب میکنن .و من مطمعنم باید ادامه بدم چون واقعا نزدیک لاعری کامل هستم و تمام ایستگاه های خراب من ترمیم شده و من در بهترین حال روحی و جسمی هستم و به زودی این تغییر در اندام من نشون داده میشه و من یک متناسب فوق العاده میشم با اندام کشیده و لاعر )
من نمیتونم نقشه ی ذهنی رو نادیده بگیریم و با عمل کردن و قرص و …. نمیشه برای هنیشه با لدت و شادی و راحتی لاعر شد و در واقع نمیشه جهش کرد و یک دفعه لاعر شد .
وقتی لاعری با ذهن رو استفاده کر دی اولین تغییر شما چی بود ؟؟ارامش انگیره و اشتیاق داشتیم .یعنی در اوج ناامیدی و رنج و سختی با این سایت اشنا شدم و اولین قدم رو که در این سایت برداشتم احساس شادی و آرامش و انگیره و .. پیدا کردم و این کاملا صحیح هست .(من واقعا با اولین قدم ها در این سایت گفتم میتونم و اطمینان داشتم که لاغر میشم و رفتم جلو و حرکت کردم و هیچ وقت ناامید نشدم و منحرف نشدم و اگر گاهی هم نجوا داشتم و اما سریع صدای مثبت درونم اون رو ساکت کرده که این همون راه درست باید ادامه بدی تا نتیجه بگیری )
پس اون پرخوریها و زیاده رویها و عداب وجدان رو دیگه بعد از یک مدت نیست و بعد از چند وقت که به آرامش رسیدین به شکل متفاوت اون پرخوری میرسین یعنی خوردن رو هست ولی به اندازه و با حال خوب و بدون جنگ و درگیری هست .(منم دقیقا همین طور میخورم و اصلا انگار سالها هست از اون قضایا ی پرخوری و عداب وجدان و حرص،و ولع فاصله گرفتم چون همیشه در حال کار کردن هستم و از آموزشها عافل نشدم و همیشه به اندازه و برای رفع نیاز خوردم و اصلا دیگه نمیتونم مثل گدشته بخورم و پرخوری کنم چون حالم بد میشه و هیچ لدتی هم برای من نداره در سیری غدا خوردن و هر گز همچین کاری نمیکنم و دارم ذهنم رو برای لاعری تربیت میکنم و بهش میگم این غداها هیچ قدرتی ندارن ببین در این مدت هر چی خواستم به اندازه نیاز خوردم و اما لاعر تر هم شدم پس قدرت دست تو هست و من هر غذایی رو به اندازه نیازم می خورم و انرزی اون برای سلامتی جسم من استفاده میشه و اصلا من رو نمیتونه چاق کنه و تو ذهن عزیزم جسم من رو با خواسته ام همسو کن که لاعری در وزن ۵۹ کیلو هست )
و بعد میان ایستگاه بعدی و اعتماد به نفس عالی پیدا میکنن و خودشون رو دوست دارن و از خودشون فرار نمیکنن و قبلا در مسیر چاقی به جایی میرسن که خودشون رو قبول ندارن و از خودشون فرار میکنن و از خودشون عکس نمیگیرین ولی بچه های این مسیر به مرور تغییر کردن
و بچها با تمام این تعییرهای روحی و رفتاری ولی ممکنه هنوز جسمی تغییر نکرده باشن پس نباید ناامید بشین چون داره تمام ایستگاه های خراب شما ترمیم میشه و اول احساس و بعد حرص و ولع و بعد اعتماد به نفس و بعد رفتارها داره تغییر میکنه و در نهایت جسم شما تغییر میکنه (اینجا هست که باید ایمان به خودمون داشته باشیم و ناامید نشیم با وجود این همه تغییر ولی ممکنه هنوز جسم ما تغییر نکرده باشه ولی ما نباید دچار یاس و ناامیدی بشیم و به همه چیز پشت کنیم باید اینقدر ادامه بدیم و در هر شرایط جسمی هستیم به اون ایده ال فکر کنیم تا بهش برسیم و هنر ما همین هست که به چیزی که نیست بتونم فکر کنیم و ایمان داشته باشیم که به وجود میاد و گول شیطان رو نخوریم و عجله نکنیم )
و در افراد مختلف زمان رسیدین به لاغری مختلف هست و همه باید این پروسه رو طی کنن و در نهایت لاغر میشن ولی نکته اش این هست افراد در مسیر رسیدن به لاغری سرعتش خیلی بیشتر و تندتر از زمان رسیدن به چاقی هست
من باید بر اساس نقشه ی ذهنی خودم لاغر بشم و برگردم و من با استمرار و تکرار فایلها و کار کردن روی خودم نقشه ی ذهنی خودم رو دارم پر رنگتر میکنم و به عجله کردن و نقاشی کردن نیست فقط استمرار و انگیزه و اشتیاق و تمرین انجام دادن هست .(کلا چاقی خلاف طبیعت جسم ما هست از این سرعتش خیلی کمتر هست ولی برای حرکت به سمت لاغری چون همسو با طبیعت جسم هست خیلی با سرعت بالاتری جسم حرکت میکنه و به اون میرسه به شرطی که ذهن رو با جسم خودمون که داره برای لاغری حرکت میکنه هماهنگ کنیم تا نتیجه رو زود ببینیم )
پس ما همون مسیر چاقی رو ولی برعکسش،رو طی میکنیم در وافع همون ایستگاه ها رو رد میکنیم ولی برعکس اگر قبلا نمیشد لباس دلخواهم رو بپوشم حالا در این مسیر میتونم بپوشم من در اون مسیر از خودم بدم میمود ولی حالا در این مسیر من عاشق خودم میشم .
نقشه ی دهنی با هیچ چیز بیرونی تغییر نمیکنه مثل عمل و قرص و …و مثلا اگر نقشه ی ذهنی من ب ر روی صد کیلو باشه هر کاری کنم رزیم بگیریم و … ذهن من دوباره من رو به اون وزن برمیگردونه و میگه چرا این فرد با این نقشه ی ذهنی در اون وزن نیست یالا ببریمش در وزن خودش .(پس اول باید ذهن خودمون رو لاعر کنیم و بعد نتیجه رو در جسم ببینیم به فشار و زور نیست من هم دارم هر روز به ذهنم لاعری رو آموزش میدم و یک قدم برمیدارم و در نهایت یک شگفتی ساز هستم چون ذهنم میدونه سیری و گرسنگی چی هست چون ذهنم میدونه من هیچ مانعی ندارم و به راحتی میتونم به وزن دلخواهم برسم چون ذهنم میدونه غذا اصلا چی هست و چقدر بخورم چون ذهنم میدونه من ..و من عاشق این روش و ذهن لاعر خودم هستم و هر روز منتطرم رفتارهای جدید و متناسبم رو ببینم و لذت ببرم من از درون متناسب شدم و شخصیت من تغییر کرده و مثل متناسبها رفتار میکنم )
بعصیا لاغر میشن اما با درد و سختی و اعصاب خوردی و رنج و این لاغری هیچ ارزشی نداره اما ما در این روش لاعری که به دست میاریم بسیار ارزشمند هست چون همراه با لدت و حال و خوب و اشتیاق هست و همچین فردی امکان نداره چاق بشه چون نقشه ی ذهنیش تغییر کرده و این نقشه ی ذهنی جهشی نیست فقط با انجام تمرینات و تکرار و استمرار به اون میرسه .
خداوند مقرر کرده یک انسان باید در بهترین شرایط، روحی و روانی و سلامتی باشه پس ما بر میگردیم به این ایستگاه (من چقدر قبلا زجر میکشیدیم چقدر سختی میکشیدیم ته رزیم و ورزش بودم و دیگه کاری نبود که نکنم و همه ی اطدافیان بارها میگفتن چقدر تو اراده داری ولی چون ذهنم هنوز چاق بود و تمام توجهم بر چاقی بود هیچ وقت موفق نشدم لاعری همیشگی داشته باشم و همیشه از دستش میدادم و اما دوباره تلاش بیشتر میکردم اما فایده نداشت چون ماندگار نبود و برای همین همیشه در حال بد و نگرانی و عداب وجدان و محدودیت بودم اما حالا در این مسیر دارم با ارامش و شادی و لدت میخورم و وزن و سایز م هم تغییر میکنه دیگه از این عالیتر مگه داریم و این برای من ارزش داره و یادم میاد قبلا میگفتم اخه تا کی نباید بخورم تا کی باید ورزش کنم و ترس داشتم از رها کردن ورزش در حالی که کمرد درد و زانو درد شدید گرفته بودم اما رها نمیکردم و دیگه اون لاغری داشت سلامتی من رو هم میگرفت و اما حالا حتی یک پیاده روی ساده رو هم نمیریم و فقط از طریق ذهنم دارم لاغر میشم و من فقط میتونم سپاسگزار خدا باشم که من رو به این مسیر هدایت کرد و بعد سپاسگزار استاد باشم که همچین دوره های عالی رو تهییه کردن و من تا زندم در این مسیر هستم )
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان عالی و هم مسیرم
نقشه ی ذهنی که میگین من رو یاد همون نقشه های کاغدی میندازه که ما میتونیم با اونها کلی اطلاعات از حاده ها و یا شهرها کسب کنیم که کجا بریم و جه کنیم اما نقشه ی ذهنی فرقش این هست که دیدنی نیست پس هر چقدر نقشه ی ذهنی شما دقیق تر باشه بهتر میتونیم لاغر بشیم .
من زمانی که بعد از ازدواجم شروع به چاق شدن کردم سفر خودم رو از تناسب به سمت چاقی شروع کردم و از محل فعلی خودم که تناسب بود به سمت تناسب حر کت کردم و یکم که در مسیر چاقی که ناخواسته حرکت می کردم اون موقع یه تغییراتی در خودم می دیدم و بازم که حرکت کردم و استمرار داشتم یه تغییرات دیگه می دیدم مثلا حرفهای بقیه رو می شنیدیم که فلانی انگار چاق شدی مواظب باش و یا حالم بد شده بود و یکم دیگه که حرکت کردم ترسم شروع شده بود که نکنه بازم من چاقتر بشم و یکم دیگه که ادامه دادم دیگه از خودم خجالت کشیدم و دوست ند اشتم در مهمانی ها حاضر بشم و یکم دیگه که ادامه دادم دیدم انگار لباس سایز من گیر نمیاد و فقط لباسهای رنگ تیره باید بپوشم و بعد به مرحله ای رسیدم که دیگه بعضی کارها رو نباید انجام میدادم و خلاصه در مرحله ی دیگه یک چیز دیگه بود مثلا اعتماد به نفسم خراب شده بود و یا رابطه ام خراب شده بود و یادم میاد آخرین مرحله اش که احساس خیلی بد و گریه و زاری و ناامیدی و به خدا التماس کردن و ناامیدی و احساس بد و تسلیم شدن بود که باعث شد من با لاغری با ذهن آشنا بشم دقیقا خود من همینطور بودم یادم میاد ماه های اخر قبل از آشنایی با سایت بارها به خدا میگفتم من دیگه راهی برای لاغری بلد نیستم تو خودت کمکم کن و بسیار حالت ناامیدی و بدی داشتم و یادم میاد هر وقت روی ترازو میرفتم عددی میدیم که هیچ ربطی به تلاش من برای لاغری نداشت و من همینطور داشت وزنم بالا میرفت و من کلی گریه میکردم که چه کاری دیگه باید انجام بدم ؟؟؟ تا اینکه خیلی تصادفی که البته میدونم تصادفی نیست بلکه هدایت خدای خوبم بوده من رو با این راه لاغری با ذهن از طریق اینستا آشنا کرد و مدتی بعد وارد سایت تناسب فکری شدم و دیگه من با انگیزه ادامه دادم و حتی برای یک بار رهاش نکردم .
پس در بالا من مسیر چاقی رو که توضیح دادم خودم کاملا این مسیر رو تجربه کردم و میدونم در هر ایستگاه آدم چه چیزهایی رو تجربه میکنه و حالا که من دارم با استفاده از این راه از سمت چاقی به سمت لاغری حرکت میکنم پس آخرین ایستگاه چاقی برای من میشه اولین ایستگاه لاغری اما چون در باند مخالف هستم پس بر عکس اون حالت اتفاق میفته یعنی اگر اخرین ایستگاه چاقی احساس ناامیدی و بد بوده حالا در اولین ایستگاه لاعری من احساس امید و حال خوب رو تجربه میکنم پس به همین دلیل بود که خود من در همون روزهای اول آشنایی با سایت حالم عالی شد احساسم عالی شد آرامش پیدا کردم و احساس قدرت و توانایی کردم که میشه لاعر بشم من میتونم مشکلم رو حل کنم و دیگه خبری از ناراحتی و گریه و رنج در من نبود به جای اونها احساس لذت و شادی و آرامش و توانایی و اشتیاق و انگیزه میکردم و انگار تمام اون ناتوانی ها در من تبدیل شده بود به اینکه من میتونم لاغر بشم و باور کردم که میتونم لاغر بشم و اطمینان داشتم که میتونم با این راه لاعر بشم برای همین در همون روزهای اول ورودم به سایت با مشورت با استاد من ورزش و رژیم رو برای همیشه رها کردم در واقع من در این حد اطمینان داشتم که میتونم لاغر بشم منی که اگر مریض هم بودم باید میرفتم باشگاه تو سرما و گرما و باد و بارون و عروسی و … من میرفتم و ورزشم رو رها نمیکردم و همیشه در صف اول کنار مربی بودم چه اتفاقی در من افتاده بود که به یک باره ورزشم رو رها کردم ؟؟؟؟خب معلومه ایمان پیدا کرده بودم که میتونم لاغر بشم امید پیدا کرده بودم که میتونم لاغر بشم یادمه اون موقع که ورزش رو به گفته ی استاد کنار گداشتم خیلیها مسخرم کردن که چرا سالها هر چی ما گفتیمت بسه دیگه ورزش نکن خودت رو کشتی و قبول نمیکردی حالا به خاطر دو تا حرف ولش کردی تو دیگه کی هستی و من گوشم به این حرفها بدهکار نبود و راه خودم رو میرفتم و خیلی اطرافیان من و مربی و مدیر باشگاه در تعجب بودن که چه اتفاقی افتاده که من دیگه باشگاه نمیرم چون از تعهد و انگیزه و اشتیاق من و تلاش من برای لاعری خبر داشتن که چقدر منظم سر ساعت برای ورزش حاضر میشدم اما من با اولین تغییر در احساسم که میتونم لاعر بشم اونم به تنهایی و بدون نیاز به هیچ عامل بیرونی دیگه ورزش رو کنار گداشتم و قدم در این راه اصولی و منطقی گذاشتم و هنوز که هنوزه دارم براش قدم برمیدارم و همچنان دارم لذت میبرم و در شادی و اشتیاق هستم و اصلا عجله نمیکنم و بازم اطمینان دارم به زودی در وزن دلخواهم قرار میگیرم برای همین اموزشها رو دارم عالی دنبال میکنم و من یادم میاد دقیقا بعد از تغییر احساس که احساس ارامش و اطمینان داشتم و بعد تغییر در خوردنم به وجود اومد یعنی ایستگاه بعدی چاقی که پرخوری بود من برعکس اون رو در ایستگاه لاعری که به اندازه خوردن بود رو حس کردم که انگار هیچ حرص و ولعی ندارم و قشنگ یادم میاد که من میخوردم همه چیز میخوردم ولی به اندازه یعنی یه چیزهایی میخوردم که این اواخر بس نخورده بودم مزه هاشون رو یادم نمیومد و همسرم که میدید من همیشه رژیم دارم ولی اون موقع شروع کار در سایت میخورم نگران میشد و میگفت نخور الان چاق میشی ولی من میگفتم نه محدودیت ندارم و با لدت میخوردم و انگار ترس از خوردن در من کمتر شده بود و ایستگاه بعدی اعتماد به نفسم بهتر شد و رابطم با خودم بهتر شد و بعد تصمیم های بهتر گرفتم و بعد به خودم عشق میدادم در حالی که هنوز هیچ تغییر جسمی نکرده بودم من این همه تغییرات ذهنی داشتم و استمرار داشتن در مسیر باعث شد کم کم تجربه ی کاهش،وزن رو هم داشته باشم و میدیم که اطرافیان بهم میگن فلانی لاغر تر شدی و خودم حس میکردم لباسهام برام دیگه تنگ نیستن و خیلی در تنم راحت میشین پس اخرین ایستگاه چاقی میاد اولین ایستگاه لاغری قرار میگیره من کسی بودم که دقیقا این ها رو تجربه کردم مو به مو این تغییرات رو حس کردم پس متوجه میشم این راه دقیقا بر خلاف مسیر چاقی هست ولی زمان رسیدن به لاغری در افراد مختلف متفاوت هست بستگی داره که ما کی تغییر کنیم و این ایستگاه ها رو یکی یکی طی کنیم پس عجله نکنیم با اشتیاق و استمرار ادامه بدین تا به تناسب برسین من بارها به خودم میگم اگر تونستم با این مسیر حتی یک کیلو کم کرده باشم پس دوباره هم میتونم لاغر بشم از همون مسیر ولی لاین مخالفش در واقع همون ایستگاه های چاقی رو تجربه میکنم اما به شکل مخالفش و هیچ قرص،و امپول و زجر و سختی و عمل و رژیمی نداره .
نقشه ی ذهنی من رو هیچ کس نمیتونه تغییر بده مگر خودم در هر جنبه ای من باید نقشه ی ذهنیم رو تغییر بدم تا موفق بشم .
من عاشق ایستگاه های لاغری هستم .