0

تقویت اراده لاغری!

تقویت اراده لاغری
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق همیشه به دنبال پیدا کردن راهکاری برای تقویت اراده لاغری خود هستند.

آنها تصور می کنند دلیل اینکه با تمام عشق و علاقه ای که به لاغر شدن دارند اما هنوز نتوانسته اند رؤیای لاغری خود را محقق کنند نداشتن اراده لاغری است.

مفهوم اراده چیست

اراده، آن نیروی درونی است که ما را به سمت اهدافمان سوق می‌دهد. این نیروی نامرئی، موتور محرکه‌ای است که در لحظات سخت به ما قدرت می‌دهد تا به مسیر خود ادامه دهیم.

اراده، همانند بذر کوچکی است که در دل هر فرد کاشته می‌شود و با آبیاری تلاش و پشتکار، به درختی تنومند تبدیل می‌شود. در این متن، به بررسی عمیق مفهوم اراده و نقش حیاتی آن در دستیابی به موفقیت خواهیم پرداخت.

اراده، تصمیم قاطع و آگاهانه‌ای است که فرد برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی می‌گیرد.

این تصمیم، ریشه در انگیزه‌های درونی فرد دارد و او را به سمت عمل و تلاش وادار می‌کند. اراده، تنها یک احساس نیست، بلکه یک انتخاب است. انتخابی که هر روز و هر لحظه با آن روبرو می‌شویم.

اراده، کلید اصلی موفقیت است. با تقویت اراده، می‌توانیم بر هر مانعی غلبه کنیم و به اهداف خود دست یابیم. یادمان باشد که اراده، مانند یک ماهیچه است که با تمرین قوی‌تر می‌شود. پس هر روز تلاش کنیم تا اراده خود را تقویت کنیم و به سمت موفقیت حرکت کنیم.

این تعریف عمومی کمله اراده در فرهنگ عمومی می باشد.

چرا لاغر نمیشم

تقویت اراده لاغری

سالهای زیادی از عمر من با چاقی گذشت و در این مدت تلاش فراوان برای لاغری انجام دادم. از رژیم های متنوع گرفته تا ورزش های سبک و سنگین و استفاده از دارو و دمنوش های لاغری اما نتیجه همه آنها شکست و چاقی بیشتر بود.

بر اساس آنچه دیگران درباره لاغری به من گفته بودند و با توجه به بارها اقدام کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن تصور می کردم تنها راه لاغر شدن تقویت اراده لاغری می باشد.

به این معنی که من قبل از اقدام از هر روشی برای لاغر شدن، باید ابتدا راه حل مناسبی برای تقویت اراده لاغری خود پیدا کنم و سپس مشغول استفاده از روش لاغری شوم.

روش های مختلفی را برای تقویت اراده لاغری خود انجام دادم.

چند بار با خودم صحبت می کردم و به خودم می گفتم که هرطور شده باید لاغر شوم و تصور میکردم این کار باعث تقویت اراده لاغری من می شود و سپس تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.

به چند نفر اعلام می کردم که تصمیم گرفته ام لاغر بشم و تصور می کردم شاهد گرفتن برای تصمیم لاغری باعث تقویت اراده لاغری در من خواهد شد اما نه تنها اینگونه نبود بلکه فشار روانی و توجه دیگران به لاغر نشدن خودم را تقویت می کردم.

به لطف خدا زمانی که ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغری در وجود من شکل گرفت اولین موضوعی که در این ایده و روش برای من جذاب و مورد توجه قرار گرفتن نیاز نداشتن به تقویت اراده لاغری برای کسب نتیجه عالی بود.

این نگرش از آنجا در وجود من شکل گرفت که من به این درک رسیدم همانطور که برای چاق شدن هیچ اراده و زحمتی متحمل نشده ام برای لاغر شدن نیز نباید از نیروی تلاش و اراده خود استفاده کنم بنابراین از همان اول متوجه شدم که در روش لاغری با ذهن نیازی به تقویت اراده لاغری نیست.

زمانی که به لطف خدا در مسیر آموزش لاغری با ذهن قرار گرفتم و به واسطه آموزش با افراد زیادی که اضافه وزن داشتند ارتباط برقرار کردم متوجه شدم که همه افراد چاق این نگرش را در ذهن خود دارند که اراده لازم برای لاغر شدن را ندارند و خیلی دوست دارند روش یا راهکار و یا حتی دارویی وجود داشت که باعث تقویت اراده لاغری آنها می شد.

با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید از علاقه افراد چاق برای تقویت اراده لاغری خود مطلع شوید.

  • تقویت اراده برای لاغری
  • چرا اراده لاغری ندارم
  • انگیزه لاغری ندارم
  • عکس برای انگیزه لاغری
  • کتاب برای انگیزه لاغری
  • گروه برای تقویت اراده لاغری

آنچه مسلم است افراد زیادی تصور می کنند برای لاغر شدن باید اراده خود را تقویت کنند اما همه این تجربه را داریم که با تقویت اراده هم نمی توان لاغر شد.

تاثیر اراده بر لاغر شدن

این نگرش که افراد چاق تصور می کنند برای لاغر شدن نیاز به تقویت اراده لاغری دارند به این دلیل در ذهن آنها شکل گرفته است که از طریق مختلف بارها درباره نقش اراده داشتن در موفق شدن جملات و داستان های متعدد شنیده اند.

فقط کافی است یک جو اراده داشته باشید.

برای موفقیت باید همت و اراده پولادین داشته باشید.

اگر همت کنید رسیدن به هر موفقیتی امکانپذیر است.

با اراده داشتن می توانید به هر خواسته و آرزویی برسید.

عبارت های زیادی درباره تاثیر اراده داشتن در موفقیت به کار برده شده است اما آنچه مسلم است هیچ فرد موفقی برای رسیدن به شرایط عالی اراده پولادین نداشته است و به این شکل نبوده است که هر روز با استفاده از نیروی اراده در مسیر موفقیت قدم برداشته باشد.

آنچه باعث موفقیت و کسب نتیجه عالی می شود تداووم و استمرار در حرکت به سمت هدف است و آنچه باعث شکل گیری تداووم حرکت می شود نیروی اراده نیست بلکه نیروی اشتیاق است.

نیروی اراده وابسته به ذهن خودآگاه یا منطق است و در مغز انسان واحدهای بسیار محدودی از نیروی اراده تعریف شده است به همین دلیل است که نیروی اراده انسان تداووم چندانی ندارد و بعد از مدت کوتاهی که حرکت خود را با اتکا به نیروی اراده شروع می کنید به دلایل مختلف از مسیر خود خارج می شوید و احساس شکست می کنید.

اما نیروی اشتیاق وابسته به ذهن ناخودآگاه است. کافی است عاشق انجام کاری شوید به راحتی می توانید برای تمام عمر هر روز آن کار را انجام دهید بدون اینکه نیاز به نیروی اراده داشته باشید.

نیروی اراده زمانی به کار گرفته می شود که شم بر خلاف اشتیاق و انگیزه خود می خواهید حرکت کنید.

بعنوان مثال شما دوست دارید بستنی بخورید اما به دلایل مختلف باید تصمیم بگیرید که بستنی نخورید.

در این شرایط شما باید از نیروی اراده خود برای نخوردن بستنی استفاده کنید و حتما این تجربه را دارید که نیروی اراده شما در برابر نخوردن بستنی یا هرچیزی که دوست دارید بخورید اما نباید بخوری به سرعت تحلیل می رود و متوجه می شوید که توان مقابله با نخوردن را ندارید و مشغول خوردن می شوید.

نیروی اراده برای مقابله کردن با یک حالت طبیعی و خیلی ساده در زندگی روزمره به کار گرفته می شود از این رو مقدار آن در مغز بسیار محدود می باشد.

به این پرسش پاسخ دهید:

نگاه کردن تلویزیون را با مطالعه کردن کتاب مقایسه کنید.

کدام فعالیت را با استفاده از نیروی اراده باید انجام دهید؟

احتمالا برای شما هم مثل من کتاب خواندن نیاز به نیروی اراده دارد اما ساعت ها جلوی تلویزیون لم دادن و تماشا کردن نیاز به هیچگونه نیروی اراده ای ندارد.

در گذشته برای من ساعت ها تماشا کردن تلویزیون کار راحت و بدون نیاز به اراده بود اما از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم این نگرش که باید از وقت خود به شکلی که برای من مفید باشد استفاده کنم شکل گرفت دیگر تماشا کردن تلویزیون برای من یک کار ساده و معمولی نیست بلکه اکنون باید از نیروی اراده خود برای تماشا کردن تلویزیون استفاده کنم به همین دلیل نمی توانم بیشتر از چند دقیقه تلویزیون تماشا کنم.

در ذهن افراد متناسب خوردن غذا شادی آور یا لذت بخش نیست اما پرخوری کردن یا به دلایل مختلف غذا خوردن رنج آور است. بنابراین آنها به راحتی و بدون استفاده از نیروی اراده می توانند پرخوری نکنند یا از خوردن غذاها و شیرینی های متنوع خودداری کنند.

اما در ذهن افراد چاق خوردن، شادی آور است بنابراین به دلایل مختلف ترغیب به خوردن می شوند بنابراین این افراد برای نخوردن باید از نیروی اراده خود استفاده کنند و از آنجا که مقدار نیروی اراده بسیار محدود است بنابراین زمان زیادی نمی توانید در برابر خوردن مواد غذایی مقاومت کنید.

تمرین

نگرش شما درباره تقویت اراده لاغری چیست؟‌ در گذشته این کار را انجام داده اید؟

در گذشته برای تقویت اراده لاغری خود چه کارهایی انجام می دادید.

چرا تقویت اراده لاغری در لاغر شدن تاثیری ندارد؟

به نظر شما استفاده از آموزش های لاغری چرا نیاز به تقویت اراده لاغری ندارد؟

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن


تشکیل شدن گروه دورهمی لاغری با ذهن در تلگرام

برای عضو شدن کلیک کنید

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.46 از 57 رای

https://tanasobefekri.net/?p=44745
24 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مریم نیکروان
      1403/08/30 02:50
      مدت عضویت: 115 روز
      امتیاز کاربر: 3580 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 104 کلمه

      سلام گذشته چاقم اینجوری بودم تنام حواسم میرفت به اون مهمانی وخودموسرزنش میکردم ازنرفتم یه وقتایی شده سیربودم بهم چیزی تعارف شده وخوردم وعذاب وجدان میادسراغم که چراچندتاخوردم یا قبل رفتن به مهمانی بفکرخوردن بودم که چی بخورم چقدربخورم ولی خداروشکر الان همه این کارها ازذهنم رفته وبرام نهم نیست که رفتم چی بخورم افرادمتناسب خوردن درذهنش شادی ونشاط نیست ولذتی نداره براش ولی یک فردچاق براش لذت بخشه حتی درمسافرت میگن بماخوش بگذره نمیشه باتلاش جلوی میل گرفت باید یادگرفت فرمول ذهن روتغییرداد ونمیشه بامیل جنگیدذهن مقاومت میکنه وقتی باذهن به صلح برسی راحت باهاش کنارمیای واون وسوسه یانجوای ذهنی رومیشه ارام کرد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سارا
      1403/06/21 17:43
      مدت عضویت: 75 روز
      امتیاز کاربر: 8565 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 39 کلمه

      وای مثل من که همیشه ته غذای دخترم که میموند بهش میگفتم داره گریه میکنه غذات میگه من دلم برات تنگ میشه و این کار چقدر اشتباه بود توی ذهن دخترم واقعا این حرف زدن غذا رو نهادینه کردم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1403/05/09 22:39
      مدت عضویت: 816 روز
      امتیاز کاربر: 33244 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 777 کلمه

      ب نام خداوند بخشنده مهربان 

      در مورد اراده داشتن در مورد لاغری،اصلا اراده داشتن در مورد هر چیزی و هر کاری اگه ما مغزمان را مجبور ب انجام کاری کنیم این ممکن است در کوتاه مدت اثر بخش باشد اونهم با مشقت بسیار زیاد،ودر نهایت ما اون کار رو رها می کتیم.در مورو افراد چاق و اون کلنجارهای ذهنیشان بله در ذهنشان وجود دارد و خیلی هم وجود ک این موضوع رو خوب جناب استاد کشف کردن و خوب چرا افراد مناسب چنین نجواها و صداهای در ذهن خود ندارند؟

      استاد فرمودند: چون افراد متناسب خوردن برایشان چیزی برای لذت نیست،ولی در افراد چاق خوردن برایشان عاملی برای لذت بردن زیاد تفریح و سرگرمی می باشد.بله یعنی ما افراد چاق همش ب غذا فکر می کنیم،مثلا در همین موضوع تعارف کردن،فکر می کتیم بگیم اره یا بگیم نمی خوریم یا بگیم الان نه،ولی بعدا سر فرصت بریم برداریم اگه برداریم بخوریم سرزنش می کنیم خودمون رو ب به بی ارادگی اگه نخوریم،شاید تا چن وقت تمام درگیر ذهنی داریم ک چرا فلان موقع اون غذا رو نخوردیم واونو از دست دادیم و حیف شد ودر هردو حالت مادچار عذاب وجدان هستیم،و البته من از افراد متناسب سوال نکردم ک ایا شما دجار چنین افکاری هستید یا حداقل مقداری ازین افکار رادارید یا نه؟والبته ی فرد متناسب واقعی و با رفتار کاملا درست البته چنین افکاری را ندارد والبته خیلی ب ندرت من در افراد متناسب دورو برم دیده ام ولی مصداق کلی ندارد.

      مثلا گاهی اوقات شده خواهر خودم ک فرد متناسبی هست از خوردن ی غذایی پشیمان شده باشد وپیش خودش می گفت بی خود این غذا رو خوردم حالم بد شده یا این غذا چربی داشته نباید می خوردم یا موارد مشابه،وخوب خواهر من این خود سرزنشی اش بخاطر چاقی نبوده ومسلما بخاطر درد معده اش و مشکلات دیگه ک براش بوجود آمده بود،بوده است ولی در افراد چاق همه اینها بر می گردد ب چاقی و چاق شدن وبی ارادگی،وهم بعضی افراد متناسب هم هستند ک خیلی ب فکر خوردن هم هستند وهم اینکه هر جا بخواهند بروند اول نگران غذای انحا هستند.

      مثلا پدر خودم ک خیلی هم فرد لاغری هست ولی فوق العاده ب فکر خوردن خودش است اگ هر جای برویم می گوید غذا کجا بخوریم،اگر جایی بخواهد مهمانی برود می گوید حتما صاحبخانه مارا غذا نگه می دارد کلا اگر جایی بخواهیم برویم دلش می خواهد آنجا ناهار یا شام بخورد.وخیلی مسائل دیگر،امروز من ب مادرم گفتم خوب س تا از خواهر و برادرهایم مثل شما هستد واصلا در فکر غذا نیستد ولی این افکار چاقی ک در من هست وهم در یک برادر دیگرم مطمعنا من مثل پدرم ب فکر غذا هستم با این تفاوت ک او لاغر لاغر هست ومن جاق شدم!ومن در این چن سال ب نظرم خیلی خیلی بهتر شده ام خوب افکار چاقی هنوز دلرم ولی اینکه خیلی از خوراکی‌ها و غذاها من رو صدا بزنند خیلی خیلی کم شده وشاید در حد یک مورد،مثلا اصلا کسی چیزی بخرد وداخل خانه بیاورد ممکن است خیلی تنقلات و خوراکی‌های گوناگون بخرند من اصلا نمیروم ببینم چی خریدند یا نخریدند واگر اتفاقی ببینم.اصبا نمیرم بگردم ک چی خریدند یا کجا گذاشتند.

      مثلا می بینم برادر کوچیکم مرتب سرش داخل یخچال یا کابینت است ک هر مدل خوراکی یا نوشیدنی پیدا کند و بخورد.مثلا متوجه شدم برادر رفت اشپزخانه ی چیزی شبیه نوشابه خورده بود احتمال داده بودم ک نوشابه خورده بود و خوب خودم هم دوست دارم ولی آن لحظه ازش نپرسیدم ک چی خوراکی داشتی می خوردی و جالبه وقتی اشپزخانه رفته بودم اصلا هم نچرخیدم زیر کابینت ایا بود یا نه.ولب کلا بگم هم تنقلات رو دوست دارم وهم نوشیدنی ولی نوشیدنی رو خیلی بیشتر دوست دارم.

      ولی معمولا من اهر تر از همه متوجه میشم اصلا داخل خونه چنین چیزهایی هست و معمولا اولین نفر ک اینها رو افتتاح میکنه برادر کوچکترم هست.مثمعنا داخل کابینت ما در بیشتر اوقات تنقلات هست ک خواهرم می خرد ولی من اصلا حوصله چرخیدن و پیدا کردن ندارم مطمعنا بعضی،اوقات بيسکوئيت و شکلات و چیزهای دیگه هست ولی من نمی گردم پیدا کنم فقط بعضی اوقات در موقع عصر ب خواهرم می گویم بیسکویت یا شکلات نداریم با چای بخوریم و خواهرم میگه یا داریم و می آورد ویا نداریم میگه نداریم پس زمانی کوبرامون میاره،در خانه بود در حالی ک من ازش خبر نداشتم پس خوشبختانه اینها منو صدا نمی زنند.چون الان خیلی علاقه خاصی هم ب این تنقلات ندارم ک برایم مهم باشد ودر نتیجه برام مهم نیستند ومن براحتی در مورد اینها میتونم فکر نکنم.

      خوب پس وقتی رژیم می گیریم داریم مغزمان را ب سختی می اندازیم تا ی چیزی را مصرف نکنیم ولی اگر این مصرف نکردن با زور و اجبار نباشد ما خیلی احساس خوبی را تجربه می کنیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/05/09 16:57
      مدت عضویت: 1386 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 112 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم 

      استاد بزرگوارم من متاسفانه در مسیرم لیز خوردم مدتهاست نمی تونم دوره ای رو که خریدم استفاده کنم وگوش دادن فایل ها برام سخت شده یعنی باید مثل همین قضیه کتاب خوندن اراده کنم تا بیام دوره رو شروع کنم بنویسم یه جورایی لاغری با ذهن مثل رژیم شده برام همش امروز وفردا می کنم ومی گم از شنبه شروع می کنم اما نمی شه 

      قبلا اینجوری نبودم لازم نبود اراده کنم یا به زور خودمو مجبور کنم بیام تو سایت اشتیاق داشتم جبری در کار نبود پر بودم ازنیاز به گوش دادن اما الان انگار اینم یه جور رزیم شده سخته برا مغزم لطفا راهنماییم کنید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 54 کلمه

        سلام و درود
        باید شروع کنی
        نمی خواد تصمیم بگیری عالی شروع کن
        همین لحظه شروع کن
        حتی اگه وسط شلوغی هستی شروع کن و هر روز یه همین سادگی ادامه اش بده
        چون اگه فرصت رو از دست بدی شرایط جسمی یه جایی مجبورت می کنه که شروع کنی ولی اونوقت خیلی کار سخت تر می شه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار rastegar.moradzadah
          1403/05/11 17:56
          مدت عضویت: 1386 روز
          امتیاز کاربر: 15632 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 21 کلمه

          سلام استاد خردمندم حق باشماست باید بدون هیچ پیش شرطی شروع کنم وحتما این کار رو می کنم ممنون از راهنمایبتون

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بی همتا
      1403/05/09 06:39
      مدت عضویت: 1741 روز
      امتیاز کاربر: 12378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 136 کلمه

      دیگه غذاها کمتر صدات میزنن ! 

      جمله ای که اگر مسلط به زبان چاقی نباشی متوجه اینکه چه قدر درسته نخواهی شد.

      و من این حس رو در هیچ روش دیگه ای ندیدم جز لاغری با ذهن.

      موقعی که رژیم می گرفتم غذاها فریاد می زنند و من باید تمام اراده ی خودم رو جمع میکردم تا محکم جلوشون بایستم و این تقلا باعث اعصاب خوردی من میشد که بیشتر اوقات شکست می خوردم ولی از سر اینکه چاره ای دیگه ای نداشتم دوباره به این روش ها برمی‌گشتم و روز از نو روزی از نو… سیکل معیوبی که سال ها ادامه داشت.

      لاغری با ذهن بار سنگینی از جسم و روح و ذهن من برداشت .. دیگه نخوردن هام لذت بخش بود، با انتخاب و اختیار خودم بود، راحت بود و من هرروز بیشتر شیفته ی این راه میشم..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1403/05/08 11:22
      مدت عضویت: 1728 روز
      امتیاز کاربر: 13074 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 522 کلمه

      با سلام 

      وقت همگی بخیر امیدوارم هر روز شادتر و پرانرژی تر باشین 

      تقویت اراده ی لاغری 

      من همیشه به خودم میگم ببین مریم تو اصلا اراده نداری

       لاغری رو خیلی دوست داری عاشق لاغری هستی ولی چرا وقتی دست به یه کاری میزنی رهاش میکنی و ادامه نمیدی 

      دقیقا منم همین جورم استاد 

      یادمه زمانی که مدرسه بودم موقع امتحانات تو اتاق بودم که درس میخوندم 

      و میدیدم که خانواده میرفتن مهمونی جایی و من نمیتونستم برم 

      سر درس خوندن تمام حواسم به مهمونی بودن بود که خانواده ام رفته بودن که الان اونجا دارن خوش میگذرونن ودارن لذت میبرن از خوردن 

      و حواسم از درس خوندن پرت میشد 

      و همش حرص میخوردم 

      حالا نمیشد هم بری 

      چون امتحان بود باز اگه میرفتم مهمونی باز از اون طرف همش غصه امتحان و میخوردم 

      پس مجبوری میگفتم درسه مهم تره در صورتی که درسه مهم نبود خوردنه مهم بود 

      ولی از سر مجبوری خونه می موندم به بهانه ی درس خوندن 

      دقیقا این رفتار هم همه ی افراد چاق دارند

      افراد متناسب که خوردن براشون لذت بخش نیس 

      جون من مریم دوست دارم لذت ببرم اونم با چی 

      با خوردن با دور همی

      پس به این دلیل دوست داشتم برم مهمونی که برم بخورم و شاد و خوشحال و لذت ببرم 

      همیشه باورمون این بوده که خوردن برابر با شادی و لذت

       و اگه بریم مسافرت باید بخوریم که لدت ببریم

      پس اومدیم مسافرت چیکار کنیم باید بخوریم همه جی و امتحان کنیم 

      اگه چیزی نخوریم واقعا خوش نمیگذره 

      این باور برای منم خیلی پررنگ هستش 

      که تو مسافرت باید بخوریم و لدت ببریم 

      الان که اومدیم مسافرت 

      همسرم بهم میگه تو جرا میگی من این نمیخام اون نمیخام 

      همه  عاشق مکدونالدز هستن کی اف سی هستن تو چرا میگی نمیخام 

      من به راحتی میتونم بگم نه نمیخام 

      روزهای اول چند باری خوردم ولی دیگه گفتم تا به این لذت ها ادامه ندم 

      و غذاهای سالم بخورم من چرا لذت و تو خوردن معنا کنم 

      الان تو یخچال شیرینی آرد برنجی هست که خیلی خوشمزه هس دیشب یه تکه با چای خوردم 

      و دیگه نرفتم سمتش 

      حلوای عمانی که خیلی دوستش دارم رو میز هس 

      دلیل نداره که من هی بخورم 

      و با هر بار تمرین کردن ذهن دیگه مقاومت نمی کنه و به راحتی میتونی نخوری 

      کافیه استمرار داشته باشی برای هدفت 

      من عاشق ورزش و پیاده روی و تناسب اندام اینجور چیزهام و سالهاس که انجام میدم و خسته هم نمیشم و همیشه ادامه میدم درسته که 

      رها میکنم یه مدتی به خاطر یه سری دلیل ولی باز برمیگردم 

      من به عشق پیاده روی صبح ها ساعت ۵بیدار میشم خب این اراده نیس این عشقه 

      عاشق هر جی باشی دیگه ساعت و زمانش و سختیش یادت نیس فقط اون لذت و که بعد از پیاده روی به دست میاد برام مهمه 

      بهم میگن تو چه جور حوصله داری ساعت ۵بیدار میشی بگیر بخواب بابا 

      من بعد از پیاده روی بعدش میام تو خونه ورزش میکنم 

      و بعد از اون  به کارهای دیگه ام میرسم 

      چون عشقم ورزش و پیاده روی هستش 

      اونا جز روتین من شدند 

      و اگه انجامشون ندم انگار یه چی و گم کردم 

      و برای داشتن اراده هر چی باید تو دوره باشیم و از تمرینات استفاده کنیم 

      و عملیش کنیم 

      من برای ادامه دادن استمرار دارم و ادامه میدم تا به هدف نهایی برسم

      تو این چند روز که دوره ام رو شروع کردم خیلی راحت و بدون استرس غذا میخورم و ذهنم آروم تر شده الحمدالله 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1403/05/07 17:50
      مدت عضویت: 1216 روز
      امتیاز کاربر: 38232 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 697 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      خدایا اشتیاق مرا افزون کن تا به کمال برسم 

      سلام استاد عزیز ودوستان خوبم 

      اراده چیست ؟از بچگی بهمون میگفتن باید برای انجام هر کاری اراده اهنین داشته باشی تا بتونی موفق بشی 

      اراده کلید همه موفقیت هاست و اراده باعث میشه که تو برای رسیدن به هدفت بیشتر تلاش کنی 

      و هر دفه که من در روشهای لاغری ناموفق بودم خودم رو انسان بی اراده ای میدیدم 

      اراده نیست که باعث موفقیته بلکه این تداوم واستمرار در مسیره که باعث موفقیته و این استمرار وتداوم بااراده نیست بلکه با اشتیاق و عشقه 

      نیروی اراده به خود اگاه ماست و دوام نداره 

      ولی اشتیاق و عشق مربوط به ناخود اگاه است و کافیه عاشق کاری باشم بدون نیاز به اراده قوی و محکم میتونم تا اخر عمرم به راحتی این کار رو انجام بدم 

      اراده زمانی به کار برده میشه که میخوایم بر خلاف جهت اشتیاق حرکت کنیم و اون کار برامون سخت میشه و عذاب اور مثل این که من غذاهای فست  فودی دوست دارم ووقتی با اونا مواجه میشدم به زور خودم رو نگه دارم که نخورم واین کار با سختی و عذابه 

      افراد لاغر عاشق خوردن نیستن و از اون لذت نمیبرن وفقط برای برطرف کردن نیاز بدنشون میخورن 

      افراد چاق از خوردن لذت میبرن و خوردن براشون برابر شادی ولذت و تفریح است و چون میخوان بر خلاف عشقشون حرکت کنن و نخورن پس نیاز به اراده دارن و این کار راحتی نیست و نمیتونه مدت زمان زیادی این کار رو ادامه داد 

      من هرچی در گذشته عزمم رو جزم میکردم که اراده قوی داشته باشم در خوردن چون خوردن برام لذت بخش بود پس کار سختی بود و چون بتونم این کار رو انجام میدادم روزه میگرفتم تا بتونم محدود بشم و خوردنم کم بشه و خیلی وقتها با اراده شروع میکردم و باخودم میگفتم تو باید تا به اندام دلخواهت برسی ادامه بدی و روی یک کاغذ مینوشتم تا یادم نره که تو قول دادی این بار ادامه بدی تا لاغر بشی ولی چون این کار خلاف لذت و اشتیاقم بود خیلی برام عذاب اور بود و نمیتونستم ادامه بدم 

      ولی از وقتی وارد این سایت شدم و خوردن در ذهن من فقط برای رفع نیاز تعریف شد خیلی راحت تر میتونم نخورم و افکار منفی بعد از نخوردن در ذهنم هی پیاده روی نمیکنه تا حالمو بد کنه و من بخورم خیلی راحت میگم نمیخوام و بعد هم دیگه بهش فکر نمیکنم و همه اینها به خاطر این تمرینات دوره های این سایت هست من مثل قبل اراده ندارم و با خودم هی تکرار نمیکنم که باید اراده قوی داشته باشی ولی اشتیاق و شوق فراوان دارم و دراین روش میتونم هر روز اشتیاق بیشتری برای رسیدن به هدفم داشته باشم 

      من عاشق لاغریم و در این روش به وسیله تمرینات این عشق بیشتر میشه و هر روز این عشق درمن ذوق خوندن ونوشتن و دیدن و تمرین کردن رو ایجاد میکنه 

      نمیدونم تو کدوم نظرات خوندم شاید تو دوره های رایگان بود که گفته بودن که شما که تو سایت مینویسین چه حوصله ای دارین متن های با 2000و 1000کلمه مینوسین شما مگه چی مینویسین ولی این حوصله دراثر این افزایش عشق و اشتیاق ایجاد میشه 

      من قبلا برام خوردن همراه لذت بود و وقتی میرفتم خونه خواهرم رو میزش پر از تنقلات بود و اونم هی تعارف میکرد و اول تصمیم میگرفتم نخورم ولی بعد که اونا شروع به خوردن میکردن منم شروع میکردم و وقتی میومدم خونه با فشار شکم مواجه بودم و حالم بد بود و تنفر از خودم داشتم که خاک بر سرت که نمیتونی نخوری درصورتی که خوردن در مغز من مساوی لذت بود من نمیتونستم با اراده ای فولادین با اون مقابله کنم 

      ولی از زمانی که در دوره ها هستم میرم خونه خواهرم و اون بازم اون تنقلات رو ی میز داره و من اگه میلم رسید به راحتی میخورم و اگه میلم نرسید بدون هیچ فکر بعدی نمیخورم و خیلی راحتم و دیگه بعد از میل ندارم افکار بهم حمله نمیکنه تا حالم بد بشه خوراکی های روی میز مثل قاشق چنگال رو میزه برا من و نمیتونه تحریکم کنه و همه اینها رو مدیون دوره های این سایتم و مدیون استادم خیلی در مقابل نخوردن ها راحتم 

      خدایا شکرت که مرا به این مسیر هدایت کردی و همچنان در گامهایم حمایتم میکنی 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/05/07 15:01
      مدت عضویت: 460 روز
      امتیاز کاربر: 8156 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 852 کلمه

      به نام خالق جانم❤️

      سلام خدمت استاد بزرگوار و آگاهم و عاشقان لاغری

      وقتی من بعد از یک رژیم تضمینی 40کیلو وزن کم کردم همه فکر می‌کردند که ارادهٔ خیلی قویی داشتم اما واقعیت این بود که من به شوق لاغر شدن شب و روز تمرکزم روی انجام دادن دستورات رژیم بود و بعد از لاغر شدن تا 9سال لاغر ماندم اما با این حال فرمول‌های ریشه ایی چاقی همهٔ زحمتهایم را خنثی کردند و من وزنم برگشت سر جای اولش و همیشه برایم سؤال بود که چطور من تا این مدت طولانی بدون رژیم گرفتن لاغر ماندم و امروز از طریق آگاهی این فایل جوابمو گرفتم استاد عزیزم کاملاً درست میفرمایند شوق و اشتیاق زورش از ارادهٔ ما بیشتر است چون اراده مربوط به بخش منطقی ذهن ماست اما نیروی لذت و اشتیاق مربوط به آگاهی درون ماست برای همین وقتی کاری برای ما لذتبخش و راحت باشد تا بینهایت می‌توانیم انجامش دهیم اراده و انگیزه محرکهای ذهنی هستند برای ادامه دادن و حرکت کردن به سمت خواسته مون که برای من لاغری و تناسب است اما واقیعت این است که باورها و فرمول‌های چاقی در من با اراده و تصمیم تغییری نمیکند چون ما با اراده و تصمیم خودمون چاق نشدیم که حالا توسط آنها بتوانیم لاغر شویم بلکه با توجه به چاقی و لذت بردن از  خصوصیات چاقی از طریق ذهنمان دچار اضافه وزن شدیم که برجسته ترین خصوصیت چاقی لذت بردن از خوردن است ما چاقها همه چیز را در زندگیمان وابسته کردیم به لذت بردن از عمل خوردن کار _ تفریح _ شادی _غم _ سفر _ مهمانی… و اکثر مواقع از غذاها و خوراکی‌ها برای رفع نیاز بدنمان استفاده نمیکنیم بلکه با هدف لذت بردن غذا میخوریم و هر چیزی که برای مغز ما لذتبخش باشد مرتب تکرارش می‌کند و به مرور آن را گسترش میدهد بنابراین مشکل و مانع بزرگ لاغری ما این است که ما از لاغر شدنمون لذت نبردیم و همش سعی کردیم با اراده وتلاش فیزیکی جسم مان را لاغر کنیم و نمیدانستیم که ما فکرمان چاق است و جسم چاق ما نتیجهٔ افکار چاق ماست و همین بیراهه رفتن ها و رنج و سختی کشیدن برای لاغری سبب شد تصویر لاغری در ذهن ما تبدیل شود به کوهی از رنج و سختی و تلاش فیزیکی اما در مقابل چاق شدن برای ما راحتی و لذت بردن از خوردن غذا تعریف شده و نکتهٔ قابل توجهی که استاد عزیزم اشاره کردند این است که افراد متناسب غذا رو برای لذت و تفریح نمیخورند نه اینکه به مزهٔ غذا اهمیت ندهند موضوع این است که غذا را برای رفع نیاز بدنشون می‌خورند و نکتهٔ جالبش این است که بیشتر از سیری خودشان لذت می‌برند برای همین تا گرسنه نشوند امکان ندارد غذا بخورند اما یک فرد چاق شب و روز مشغول مکالمه با مواد غذایی است و خیلی راحت به ندای انواع خوراکیها لبیک می‌گوید و همواره از عمل خوردن لذت میبرد برای همین بدون اینکه بدنش نیاز به غذا داشته باشد همیشه مشغول خوردن است و آموزشهای لاغری با ذهن استادم به ما کمک می‌کنند که جای لاغری و چاقی را با هم عوض کنیم یعنی با اشتیاق و راحتی و با لذت لاغر شویم و با اراده و سختی و رنج چاق شویم و چون ذهن ما راحت طلب است و رنج و سختی را نمی پذیرد ما این رنج و سختی را تجربه نمیکنیم و تا آخر عمر لاغر میمانیم و از عواملی که سبب شوق و اشتیاق من برای ادامه دادن در این مسیر می‌شوند یکی این است که من یادگیریم را تنها وابسته به فایل گوش دادن و نوشتن نمیکنم و بیشتر روی اصلی ترین روش یادگیری که انجام تمرینات عملی است تمرکز میکنم و اینکه مثل استاد عزیز و آگاهم سعی میکنم به وقت و زمان اهمیتی ندهم و از توی زندگیم حذفش کنم  چون زمان گذشته و آینده از بازی‌های انحرافی ذهن ماست که نیرو و انرژی ما را صفر می‌کند و فقط حضور در لحظهٔ حال است که به ما قدرت و انرژی میدهد بنابراین من نه به چاقیم فکر میکنم و نه به چگونه لاغر شدنم من فقط به این فکر میکنم که امروز زیباترین روز خداست و من فرصت دارم که با لذت و اشتیاق تمرینات ذهنیم را انجام دهم و یک قدم صحیح به سمت لاغری و تناسبم بردارم و اینکه مراقب باشم که خدای درونم از طریق من چه چیزی می‌بیند و میشنود و چه چیزی را احساس می‌کند زیاد هم به خودم سخت نمیگیرم همین سه تا ورودی را بتوانم کنترل و مواظبت کنم براحتی شوق و اشتیاقم برای ادامه دادن شارژ میشود و همین که با لذت و اشتیاق موانع لاغری را یکی یکی شناسایی و خنثی میکنم خود به خود احساس و تصویر لاغری در ذهنم واضحتر و پُررنگتر میشود پس لازم نیست که من برای تناسب و کیفیت افکارم اراده داشته باشم همین که با شوق و لذت روزی یک قدم کوچک برای پاکسازی عادت‌های چاقم بردارم آنوقت همین تغییرات به ظاهر کوچک به سرعت رشد میکنند و من براحتی و با لذت تناسب را در فکر و جسمم تجربه میکنم🌹💗🌹💗🌹

      استادجان بسیار ممنونم از این آگاهیها و راهنمایی های مفیدتون که حرکت ما را در مسیر تناسب تقویت میکند💖💖💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 54155 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 685 کلمه

      به نام خدا

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر 

      در مورد اراده ی لاغری باید بگم که من هم مثل خیلی از دوستان فکر میکردم لاغرشدن و لاغر موندن نیاز به اراده ای داره که من اون رو ندارم.اما از زمانی که وارد این مسیر شدم  درکم در مورد چاقی و لاغری تغییر کرد ،اصلاح شد ،الان متوجه شدم که همه چیز ربط داره به برنامه ریزی مغزمون و هر فرمولی در مورد هر چیزی در مغزمون نوشته شده باشه ،ما طبق اون رفتارمون تغییر میکنه ،مثل همون کتاب خوندن و فیلم دیدن ،داداش من اونقدر عاشق کتاب خوندن هست که خیلی وقتها شده پیشنهاد یه مهمونی یا تفریح رو بهش میدیم قبول نمیکنه با اینکه معمولا ۶ ماه یه بار میبینیمش ،و میگه آخه هنوز کتابم رو تموم نکردم یا میگه باید تا فلان صفحه بخونم ،در حالی که این کار چون جزء‌ علایق خیلی ها نیست خیلی سخته بشینن و کتاب بخونن . مثلا من یه سریال مورد علاقه دارم که میتونم ساعت ها بدون وقفه نگاش کنم ،پس اینجا متوجه شدم اشتیاق و علاقه خیلی مهمه برای پیشرفت و دنبال کردن یه مسیر .

      در مورد لاغری باید بگم ادامه دادنش به اشتیاق ما ربط داره نه اراده ،لاغری با ذهن واقعا تغییراتی در شخصیت ما ایجاد میکنه که هیچ مسیری نمیتونه ایجاد کنه ،و این یعنی تغیییرات در مغز ،مغز من قبلا نسبت به هر غذای اضافه روی سفره واکنشش این بود که باید بخورمش چون حیفه ،اما الان چی ؟الان دیروز وقتی داشتم برنج اضافه رو میریختم سطل آشغال متوجه شدم اگر قبل اومدن به مسیر تناسب فکری بود این حجم از برنج رو خورده بودم ،چقدر زیاد بود ،کافی بود برای وعده ی غذایی یه نفر ،خدا رو شکر کردم ،بخاطر این تغییر بزرگ .من الان خیلی وقته صدای مواد غذایی رو خیلی کمتر می شنوم ،درگیری ذهنی من خوردن نیست ،اون لذت شدید که از خوردنی بعضی چیزها میبردم و خودم از عشقی که بهشون داشتم اذیت میشدم الان اصلا اون علاقه رو ندارم . 

      من واقعا خوشحالم که میلم به خوردن بسیار کمتر از گذشته شده ،این همه دلیل داشتم برای خوردن ،می خوردم برای آهن،کلسیم،انواع ویتامین ها،مواد معدنی و …الان بسیار کم پیش میاد برم سراغ یخچال که کمبود اون مواد رو نداشته باشم .الان لذت میبرم از نخوردن ، قبلا از خوردن لذت میبرم . 

      [واقعا باید هر جایی که تعارف فردی رو رد میکنیم یا اینکه خودمون بخاطر میل نداشتن و سیری نمی خوریم ،در ذهنمون بزرگش کنیم ،پررنگش کنیم این نخوردن رو ،همسرم گفت این ته دیگ خیلی خوشمزه شده ، یه تیکه بزارم برات ،گفتم نه الان میل ندارم ،بار دوم هم گفت حیفه چرا نمی خوری ،گفتم آخه مورد علاقه ی من نیست ، الان میل دارم همین برنج و خورشت رو بخورم و واقعا خوشحالم که میتونم نه بگم به چیزی که انتخاب خودم نیست .]

      (دیشب با اینکه چند نوع میوه داخل یخچال داشتیم و مورد علاقه ی من بود اما وقتی دیدم احساس سیری دارم نیاوردم ،در ذهنم یه صدای ضعیف میگفت حیفه ،خراب نشه …اما گوش ندادم و نخوردم ،همین صدا قبلا اونقدر بلند بود که من رو ترغیب میکرد به خوردن یه بشقاب بزرگ میوه بعد از سیری .)

      ✓من الان چند روزه دروه ی ورود به سرزمین لاغرها رو تکرار میکنم و دارم هر روز در دفترم یادداشت برداری میکنم ،لذت میبرم چون با این کار آگاهی های جدید و لاغر کننده وارد ذهنم میکنم و کم کم در رفتارم میبینمشون .عجله ندارم ، من میدونم با تناسب فکری به لاغری میرسم ،پس ادامه میدم و سی میکنم هر روز بهتر عمل کنم .✓

      خدایا شکرت که دوباره دارم اون نظم رو وارد زندگیم میکنم ،با عشق مطالب رو گوش میدم و آگاهم به این همه تغییرات عالی که داشتم .

      « استاد گرامیم سپاسگذارم »

      راستی استاد خیلی جالب بود اون فایل کوتاه پز دادن ،واقعا منم در گذشته نگاهم به افراد کاملا متناسب اینگونه بود ،فکر میکردم متناسب ها خیلی مغرورند ،الان اصلا اینجوری نیستم و بنظر من هم واقعا لاغر شدن با قدرت ذهن پز داره

      :))

      :))

      :))

      ، چون یه تغییر بسیار بزرگ رو در مغزمون ایجاد کردیم که تونستیم با این کار در جسممون تغییرات جذاب و بی نظیر لاغری رو ببینیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ماه بانو
      1403/05/07 10:40
      مدت عضویت: 1914 روز
      امتیاز کاربر: 1885 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 358 کلمه

      درود و احترام خدمت دوستانی که در  مسیر سبز لاغری در حال قدم زدن و لذت بردن هستند.

      این باور غلط که برای لاغر شدن باید اراده داشت سالهاست که در ذهن ما ریشه دوانده و یکی از باورهای غلطی است که باید بتوانیم ریشه اش را بخشکانیم.

      من خودم تا قبل از آشنایی با لاغری با ذهن هر راهی را برای لاغر شدن امتحان کرده بودم و هر بار می‌رسیدم به اینجا که نه بابا من اراده کافی رو ندارم اگر اراده ام زیاد بود و قوی بود در جا نمیزدم و وسطای برنامه ، رژیم  را رها نمیکردم.

      تا اینکه در این دوره متوجه شدم خیلی از چیزهایی که بصورت باور از کودکی در ذهن ما کاشته شده همش اشتباه هست.

      من فقط فایل گوش میکردم و همه چیز میخوردم و داشتم لاغر میشدم بدون اینکه بفهمم چجوری این اتفاق داره میوفته، درست مثل چاق شدن که نفهمیدیم چجوری یهو این همه چاق شدیم.

      لاغری با ذهن آسونترین کار دنیاست ولی کاریه که باید استمرار داشته باشی و ادامه اش بدی .

      من فکر کردم وقتی به تناسب اندام رسیدم یعنی همه چیز رو یاد گرفتم و دیگه از پس ذهنم برمیام

      خوشحال و موفق دوره رو کنار گذاشتم اما الان که دارم براتون مینویسم دوباره اضافه وزن پیدا کردم و این نشون میده هنوز ریشه درخت چاقی در ذهنم هست و نهال لاغری رو کنار زده و دوباره داره رشد میکنه 

      من بدون نیاز به اراده قوی و مشقت نخوردن و زجر کشیدن لاغر شده بودم اما چون نهال لاغری رو بدون آبیاری رها کردم درخت چاقی که فکر میکردم از ریشه درش آوردم دوباره رشد کرد و نهالم رو خراب کرد

      الان دوباره میخوام شروع کنم و ان شاءالله این دفعه اگر به وزن دلخواهم برسم دیگه از مسیر خارج نمیشم چون فهمیدم از ریشه در آوردن درختی که چهل سال با من بوده نیاز به وقت و زمان زیادی داره و به ثمر رسیدن نهال لاغری هم صبر میخواد

      امیدوارم همگی شما دوستان به وزن دلخواهتون برسید.

      وقتی استاد عطار روشن همچنان با گرفتن این همه نتایج عالی هنوز دارن به آموختن و مرور مطالب ادامه میدن پس ما هم باید در همین راه بمانیم که تا از درخت لاغری مون محافظت کنیم.موفق باشید.🌺🌺🌺🌺🌺

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نوشین
      1403/05/06 21:24
      مدت عضویت: 219 روز
      امتیاز کاربر: 18133 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 163 کلمه

      با سلامی به زیبایی تناسب اندام به استاد عزیز و همسفران خوبم
      من قبلا واقعا همینطور بودم.. صدای خوراکی هارو می شنیدم. انگار همه شون بهم لبخند میزدند و کلی از دیدنشون حال میکردم.
      ولی الان به خودم نگاه میکنم. به عادتهایی که پیدا کردم .و تغییراتی که در من به وجود اومده واقعا لذت میبرم‌‌.
      دیگه موقع سیری هیچ خوراکی نظر منو جلب نمیکنه!سر سیری اگر بخوام چیزی بخورم فکرشم حالم و بد میکنه …حتی شیرینی که خیلی بهش علاقه داشتم الان اصلا نمیتونم سر سیری بخورم حتی جالب اینجاست که موقعی که گرسنه ام باشم چون خوردن به اندازه رو برای خودم منطقی کردم نمیتونم شیرینی بیشتری بخورم. چون فکر میکنم بدنم بهش احتیاجی نداره.
      خیلی خوشحالم که این توانائیهای بدست آوردم.
      حتما به لطف شما استاد گرامی توانمندیهای ذهن من خیلی بیشتر از اینها خواهد شد.
      تمرینهای خود آگاه و ناخود آگاه من ادامه داره و از انجامشان خیلی لذت میبرم….
      چون اشتیاق من برای لاغری بسیار زیاده.
      در پناه خدا باشید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/05/06 19:47
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52321 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 831 کلمه

      به نام خدایی مهربان 

      سلام براستادعطار روشن  وهمه دوستان هم‌مسیر 

      سالهای زیادی توبخش قوی کردن  اراده تلاش داشتنم  انواع مدل وانواع روش رو توبخش امتحان بودم هربار 

      از یی روش دیگه استفاده کردم که شاید این تقویت اراد زیادتر بشه بعضی زمان از همون روش فبلی برای زمانی  که هنوز روش جدید رو به دست نیاوردم  استفاده کردم  جندین دکتر تغذیه عوض کردم از شهرستهای مختلف برنامه لاغری داشتم وفتی مسافت دورتر میشد  تو افکاراون فرد بلد کار هست این بارموفق میشم‌ اگه بلد  کار نبود چطور راه دور این همه مشتری داره این باره دیگه موفق هستم‌ هی تکرار وفتی نتیجه همه این برنامه رو روی میز میزارم توبخش تقویت ارداه هیج‌ موفقیت که نداشتم‌ روی میزم‌ کلی شکست فبول از  ورد با این‌ مسیر  چیده شده بود پروندهای بزرک از کم‌ توانی  ارداه روی میزم‌ وهم توذهنم و کل وجودم  بود وفتی با درخواست خودم و اون‌ تسیلم واقعی رو داشتم و در این‌ مسیر همه  اون شرایط بود راه دور بود  مکان زندگی استاد از من کلی باوره اولی من رو قوت میداد افرادی بودن که انها موفق  شده بودن و از همه مهمتر خود استاد مسیرم  از همین‌ مسیر متناسب شده و هنور هم فردی متناسب هست

       متوجه شدم‌ اون اراده شاید اگه تو ذهنم‌ قوت داشت اصلا تو این‌ مسیر  هیج توانی نداره جز یی مانع  بهش نمیشه نگاه کرد کم کم‌ بجای  اراده  انکیزه  امیدوعشق و اشتیاق رو تقویت شد  که حسم وفتی خوب باشه این بخشها سر جای خودشون هستن ودنیاز به اراده نیست این توان من افزایش میدن

       تو اراده با عجله و کل باور  وفرمول تصویر ذهنی موانع  بیرونی و داخلی حودم‌. من  رو تشکیل میده متوجه شدم‌ برای پیروزی وموفقیت که به هدفم برسم از  نیروهای بهتر کار امدتری باید کمک بگیرم‌

      توربخش خودم‌ وتو بخش قادر مطلق کمک که همشه بوده وهست خواهد بود توحه به این بخش هم افزایش بدم  درک کنم‌ که اگه میخوام بیشتر  وبهتر هم متناسب بشم وهم ارتباط بهتری رو با خدایی خودم ایجاد کنم‌ بازم‌ همین‌ اراده شخصی ومنیت انجا بازم‌ مانع هست تو هر بخش این‌ مسیر هر دو مانع هست  پس جون‌ تو بخش تناسب اون‌ مانع هست تو هربخش این‌  اراده مانع هست  برای  دست نیافت تو هر بخش 

      اراده کاری جز  ایستادن درجا زدن عفب برکشتن موفق نشدن اگه شدن اون به شکل فیزیکی و فشار اوردن به خودم‌ و اطراف هست و تو شدت این فشار اوردن  انچنان تحولی تو زندگی  ایجاد نمیشه اگه و تو هر بخش اشتیاق انکیزه امید اصلا وجود نداشته باشه اون‌موفقیت کم‌ رنک هست طی سالهای زیاد رشد کسترش انچانی رو نداره 

      اون فرد با فشارهای که با ارده شخصی ومنیت  انجام‌ میده و تو بخش خودش هیج رضایت از خود و لایق توامند دیدن خودش نیست  زمانی  که صرف کرده رو بیهود بینه چون لذتی از ان کار در وجودش نیست شاید اطرافیان از داشته اون فرد کلی حس خوبی داشته باشه و ارزو کنن که شرایط  این فرد رو داشته باشن‌  ولی درحقیت خود اون فرد نه داشته و نه زندگی که  از فشاری که به کل وجودش  اورده  راضی  نیست داشته اون فرد اصلا تو نگاهش ارزشی این همه سختی کشیدن رو نداشته و گل زندگی خودش رو باخته حساب میکنه 

      جون‌ لذت دورنش نبود تو هر بخش من و این بارها تو اطرافم دیدم‌ حتی  که اون داشته هم به خطر  افتاده سرمایه که با این‌ همه فشار کسب شده به  مرو برکشت  کرده اون فرد دوباره به شکل اولیه زندگی خودش باز کشت داشته 

       افرادی بودن که با اشتیاق  علاقه و انگیزه از هیج به همه جیر رسیدن چون اشتیاق  هر روز از اون‌ کاری که‌ دارن انجام‌  میدن کلی تغییر عالی رو هم‌ تو جند جنبه داشتن  وتازه هی کسترش میدن مراحل  که ایحادشد هی  بزرک‌ بزکتر میشه جون درونش اشتیاق و انکیزه ولذت ازکاری که انجام‌ میشه هست وجودی از اراده  تواین‌ کار مشاده نمیشه بخشهای بهترو بیشتر دیده میشه  

      من‌ با هر روزم‌ کلی انکیزه و اشتیاق  به مسبرم دارم با گذشت زمان من تو هر بخش کشف از موانع هستم این کشف کردن  جنان‌ من شاد خوشحال میکنه که دلیل مشکل وموانع رو دارم با ذهن خودم‌ انها رو کشف میکنم‌ اشتیاق  کشتف مانع بدی رو پیدا کردن خودش کلی  ازه و عشق به مسیر  برام ایحاد کرد 

       از هر فرصتی برای پیدا کردن‌ مانع بدی استفاده  کرده  تازه برخورد خودم و اطراف برام واضح میشه که ازکودم بخش ازچه فرمول وباوریی سرچشمه گرفته و چطور تو بار بدی اون مهار کنم توجه نکنم و ازش رعد بشم‌ 

       وفتی این موانع عبور میکنم‌ عشق به کاری  گه انجام دادم‌ افزایش پیدا میکنه من‌ توگل زندگی هیج‌ مسبری لاغری  این همه اشتیاق علاقه در من ایجاد نکرد اگه‌ بود نهایت تا ۳ ماه بودراون‌ با کلی فشار و فرار امدن رفتن بود هیج زمانی من‌ این حس نداشتم‌ که با بیدار شدنم‌ بگم امروز بازم‌ چی نتیچه چه مانعی  رو توان پیدا کردن‌ خواهم داشت همه این اشتیاق و انکیزه و امید به امروز واینده  از کم رنک کردن اراده شحضی ومنیت هست که نتیجه به عالی رو برام داره 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 941 کلمه

      بنام خدایی که من را آفرید 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      من قبلنا فکر میکردم اراه ندارم که نمیتونم  تنقلات نخورم من اون روزا حاضر بودم به من تنقلات بدن چیس و پفک کیک و…اما غذا ندادن اشکالی نداره اینجوری نبود که غذا نخورم نه غذاهای که دوست داشتم میخوردم 

      استاد من اینجوری نبودم یعنی یادم نمیاد این تجربه رو داشته باشم که پدرو مادرم بخوان برن مهمونی من بمونم خونه من زودتر از اونها جلوی در حاضر بودم امتحانم داشتم کتاب می‌بردم 

      ولی زمانیکه از این آگاهی‌ها بهرمند شدم این اتفاق زیاد می‌افتاد که دخترم میگفت بریم بیرون من میگفتم نه درس دارم نمیتونم بیام خدایی بعضی اوقات درسهام میخوندم کارهام انجام می‌دادم خیلی هم خوشحال میشدم که خوب شد نرفتم 

      اما گاهی هم میشد نمی‌رفتم اونا خیلی دیر میکردن پشیمون میشدم که چرا نرفتم کاش رفته بودم الان دیگه میرم میگم هر چیزی جای خودش از رفتن با بچه ها لذت میرم میام درسم میخونم 

      و اینکه این امر در چاقی خیلی مثتاق داره واقعا می‌پذیرم چون هر وقت به پن پیشنهادی میشد من قبول میکردم مخصوصا در خوردن تنقلات ناسالم مثل پفک و چیس بود 

      تعارف میکردن میخوردم نه مثلا این توت بهترین نوع توت تو خونه ما پیدا نمیشه میخوردم  پشتش مثلا بیسکویت میکردن با چای بخوریم من بیسکویت جدا چای جدا میخوردم خلاصه نه نمیگفتم 

      اما الان خدارو شکر یاد گرفتم  یعنی به لطف هدایت خداوند و زحمات استاد عزیزم و تلاش خودم یادم گرفتم به اندازه نیاز بدنم غذا بخورم همه چیز رو هم میخورم دیگه اینجوری نبستم حول بزنم میریم بیرون تچه ها گرسنه هستن من سیرم میگم‌من چیزی نمیخوام  اگر یکم میل داشته باشم میگم یکم قارچ سوخاری اونا خیلی اسرار میکنن چون میدونم واقعا بهشون نمی‌چسبه یه تکه پیتزا یا دو تا قارج میخورم گرسنه باشم میگم برای من یه ظرف ۳۰۰ گرمی قارچ چون اینجا  قیمت بر مبنای وزن مثلا ۳۰۰گرم قارچ سوخاری ۶۰ هزار تومن 

      وگرنه برای من وزن مهم نیست مقدار هم مهم نیست یکم گرسنه باشم  به اندازه همون یکم میخورم  سیر باشم یه تیکه میخورم به بچه ها اطمینان میدم واقعا سیرم تعارف که ندارم گرسنه باشم میخورم 

      گرسنه باشم که معلوم به اندازه‌ای میخورم که سیر بشم  

      من اینو واقعا قبول دارم تا وقتی فرمول‌های ذهنی ما تعییر نکنن تغییر فیزیکی صورت نمیگره چقدر زحمت کشیدم که یکم کمتر غذا بخورم آرزو داشتم مثل فلانی که میگه من دو تا لقمه بخورم سیر میشم منم دو تا لقمه بخورم سیر میشم و الان به لطف هدایت خداوند و زحمات استاد عزیزم دارم این آرزوم زندگی میکنم خدایا شکرت 

      اون روزا خیلی تلاش میکردم سس نخورم مگه میشد سالاد کاهو باشه سس نباشه الان فقط یه سس دوست دارم سس سالاد گاردن خیلی خوشمزه است شاید هم من این طعم زیاد دوست دارم اگر این سس نباشه سالاد نمیخورم 

      یا من عاشق شنسل بودم گفتم براتون از وقتی سرخ میکردم میخوردم تموم میشد تا سر سفره بیلد میخوردم سر سفره هم میخوردم اما الان نه اگر خیلی گرسنه باشم روی گاز میخورم عادت زشتی ولی دارم دیگه نمیخورم الانا یک تکه رو گاز میخورم ته دلم بگیره بعد میام رو سفره میخورم دیگه زیاد تر هم نمیخورم هیچ وقتم نمیشمارم  چند تا تکه خوردم کوچک بود یا بزرگ دیگه این کارم انجام نمیدم 

      و همه این تغییراتی که الان به راحتی آب خوردن ازش تعریف میکنم  همه رو مدیون استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم هستم که این آگاهی‌ها رو در اختیار من قرار داد تا من بتونم مثل هزاران هزار نفر دیکه اون روش درک کنم زندگیم دگر گون کنم  وگرنه من به تنهایی خیلی زحمت کشیدم اما نشد 

      الان هم با هر چیزی سیر میشم یاد گرفتم ذهن من اگر آب بخورم نوشابه بخورم چای بخورم شربت بخورم براش تفاوتی نداره اون میگه فلانی نوشیدنی خورد  مراحل هضم  دستور میده تا انجام بشه و یاد گرفتم ذهن من به غذا به میوه به پفک به چیس به شکلات و…میگه غذا و الان من همین طور گاهی خیلی گرسنه غذا میخورم گاهی خیلی تمایل به غذا ندارم بیسکویت پفک میوه هر چی بخورم سیر میشم 

      و به این موضوع ایمان دارم برای هر کاری اول باید فرمول ذهنیم تغییر بدم تا شرایط فیزیکی من تغییر کنه و من گاهی با این همه آگاهی که کسب کردم فراموش میکنم چطور باید این مشکلم حل کنم و الان پاسخ سوال خودم دریافت کردم 

      من خیلی دوست دارم صبح زود بیدار بشم ولی نمیتونم نمیدونم در ذهنم چه فرمولی هست که براش سخته صبح زود بیدار شدن الان یادم افتاد 

      من اون روزا وقتی صبح بیدار میشدم حالا ۷ یا ۸ حالم بد میشد و این فکر در ذهن من قدیمی شده و برای همین که صبح و زود بیدار شدن برام سخته در صورتی که اون روزا محال و ممکن بود من زودتر از ۸ بیدار نشم  الانم وقتی بیدار میشم ساعت ۷ همش این فکر در ذهنم مرور میشه 

      که الان چون صبح زود بیدار شدی حالت بد آنقدر این فکر اذیت میکنه منو آنقدر تکرار میشه در همون شاید یک ساعت به دو ساعت نمیرسه که من دوباره میخوابیدم تا حالم خوب بشه و واقعا هم حالم بد میشد و الان دیگه ساعت ۱۲ بیدار میشم و دارم روی اين موضوع کار میکنم با تمرین توجه به طعمهای خوب خداوند ولی در این موضوع مشکل دارم که بیشتر تلاش میکنم ک مینویسم برطرف میشه فکر میکنم این فرمول ذهنی من یکم ریشه‌ای زمان بیشتری نیاز داره 

      استاد اتفاقا یه طنزی دیروز دخترم در باره حضرت سلیمان برام خوند واقعا استاد ایشون زیان حیوانات متوجه میشن ما هم زبان خوراکی ها رو متوجه میشیم مثلا گرسنه هستم یهو یادم میافته که عه فلان خوراکی داریم سریع اقدام میکنم میرم میخورم  

      یا برو آلو بخور با یکم نمک خیلی مزه میده میخورم 

      نمیدونم استاد هر چیزی به ذهنم اومد نوشتم امیدوارم تمرین خوبی نوشته باشم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا آقچه لو
      1403/05/06 14:22
      مدت عضویت: 173 روز
      امتیاز کاربر: 5660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 200 کلمه

      به نام خداوند جان و دل 

      سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان 

      بسیار فایل زیبا و لذت بخشی بود. منم در گذشته فکر میکردم که اراده ندارم تا لاغر شم هر موقع اراده میکردم چند روزی عالی بودم اما دوباره اراده وا میداد و پرخوری و بقیه چیزا شروع میشد.مثلا اراده میکردم و ورزش میکردم اما یه مدت بود، اراده میکردم رژیم می‌گرفتم اراده میکردم فلان چیزو نخورم فلان چیز بخورم هر شب سرکه سیب بخورم قبل خواب خب این ها را تا یه مدت توانستم انجام بدم و بعدها دیگر گذاشتم کنار.اراده مدت کمی میتواند دوام بیاورد چون لذت لحظه ای دارد اما بعد از کمرنگ شدن لذت آن دیگر لذت انجام آن کارها نیز از بین میرود و انجام ندادن آن لذت بخش میشود.

      استفاده از آموزش لاغری به این دلیل که فرمول های مغزی را اصلاح می‌کند دیگر نیازی به اراده کردن ندارد چون شور و شوق را تقویت میکند نه اراده را به انسان انگیزه می‌دهد تا اراده انگیزه که باشه شور و شوق که باشه خود به خود اراده به وجود می آید و نتایج عالی گرفته میشود.

      فقط من یک سوال داشتم در این فایل چجوری شور و شوق دائمی برای لاغری را در خود ایجاد کنیم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 61 کلمه

        سلام و درود
        اتفاقا شور و شوق دائمی داشتن هم در ذهن ما نیاز به اراده و تلاش داره
        به همین دلیل اصلا نباید به شور و شوق دائمی داشتن فکر کنید
        فقط برای امروز شور و شوق داشته باشی کافیه
        هر روز فقط برای امروز شور و شوق داشته باش
        خودبخود دائمی می شه بدون اینکه نیاز به تلاش یا تقویت اراده داشته باشه.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدیه
      1403/05/06 13:52
      مدت عضویت: 667 روز
      امتیاز کاربر: 9915 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست.

      خدایا شکرت ک فهمیدم من باید روی اشتیاق کار کنم نه روی رنج.

      خدایا ممنونم ک متوجه شدم اراده رو ک سالهاست دارم از اطرافیانم می‌شنوم تقویت‌ش کن رو نمیخواد برای لاغر شدن،من باید تلاش کنم ک صدای خوراکیا رو نشنوم،باید خودمو قانع کنم و کمتر ب این صداها گوش کنم.من میخوام این صدای بیا منو از توی یخچال یا کابینت بیار بیرون و بخور رو زیاد نشنوم من باید ب بدنم و ذهنم گوش کنم ک چ موقع احساس نیاز میکنم و همون موقع بر اساس مقدار نیازم از مواد غذایی استفاده کنم.چقدر جالب و شیرینه این یادگیریها،این آموزش‌ها رو هیچ جایی توی هیچ کلاسی نمیشه پیدا کرد،خدایا ازت ممنونم ک با این سایت آشنا شدم و فهمیدم توی دنیا چی میگذره .

      چند ماهی هست ک صبحا از خواب بیدار میشم ب این توجه میکنم میبینم من اصلا میلی ب صبحانه ندارم درصورتی ک قبلا همیشه میگفتم صبحونه لذت بخش ترین وعده ی غذایی و بلافاصله بعد از دست و صورت شستن باید سفره صبحانه رو چید،شده در حد چند تا لقمه کوچیک ولی خیلی خیلی برام جذابه ک وقتی بیدار میشم میبینم من اصلا دهنم برای چای تلخ اول صبح هم باز نمیشه و من تا دو سه ساعت بعد از بیداری احساس گرسنگی ندارم.من یاد گرفتم ک ب صدای مغزم گوش بدم و اجازه بدم اون تصمیم به غذا خوردن رو بگیره .دیروز ناهار خیلی کم خوردم چون میل نداشتم،عصر هم ی کم تخمه و پفک خوردم چون گرسنه بودم و موقع شام هم دو سه تا لقمه املت خوردم و رفتم خوابیدم،خیلی دیر بیدار شدم چون ی هفته سرکار میرفتم و میومدم و حسابی خسته بودم،ظهر ک بیدار شدم میل ب هیچی نداشتم یکساعت بعد از بیداری ی کم احساس گرسنگی کردم و از املت باقیمونده دیشب در حد چند تا لقمه کوچیک خوردم تا الان ک دو ظهر هست هیچی نخوردم.بله بله این است معجزه ی لاغری با ذهن،تناسب فکری.متوجه شدم ک من دارم ب ندای درونم ک مدام میگه ب اندازه نیاز و برای رفع گرسنگی و به موقع گرسنگی غذا و خوراکی بخورم.خدایا هزار بار شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهدی ملکی
      1403/05/06 12:44
      مدت عضویت: 304 روز
      امتیاز کاربر: 2340 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 253 کلمه

      به نام خداوند بخشنده وبخشایشگر

      سلام خدمت استادبزرگوار؛

      تمرین؛نگرش شمادرباره تقویت اراده لاغری چیست؟

      درگذشته این کارروانجام داده اید؟

      قبل ازاینکه باموضوع قانون جذب آشنابشم مثل برگی دربادبودم هرطرف بادمی وزید اونوری بودم.

      خدایاشکروسپاسگزارم که هرروزپیشرفت میکنم بااستفاده ازآموزهای شمااستادگرانقدر.

      ازآشنائی باقانون جذب آگاهانه موضوعی راتشخیص میدم ومثبت منفی روشناسائی میکنم وواردعمل میشم واین فقط بااستمراروتکرارصورت میگیردونباید رهاکنم هم دربحث لاغری هم درچیزهای دیگه وقبل ازآشنائی باقانون جذب ازقدرت اراده استفاده میکردم هم باموفق وناموفق مواجه میشدم.

      اما لان آگاهانه تصمیم میگیرم وموفق شدم باآموزهای به ظاهررایگان شما۳۰کیلو کاهش وزن داشتم وخداروشکرمتناسب هستم خدایا سپاسگزارم

      الان کاری راکه واقعا دوست دارم انجام میدم ولذت میبرم دربحث موادغذائی هم اینطور هستش.

      درگذشته برای تقویت اراده لاغری خود چه کارهای را انجام می دادید.ورزش، پیاده روزی نیم ساعت، نخوردن، وعده غذائی کم کردن ، درماه رمضان لاغر کردن ودوباره برگشتن وزن وووووووووووووووووود

      والان با آموزش به ظاهررایگان شما لذت بردن ازمتناسب بودن وهرچیزی سالم هست نوشجان  میکنم سپاسگزارم

      چراتقویت اراده لاغری درلاغرشدن تاثیری ندارد؟

      به نظرمن مابااراده فیزیکی خوددخالت درنیروی برترکه دروجودما هستش دخالت میکنیم ونقشه میکشیم بدون اطلاع ازمتافیزیک وراه رو بازنذاشتن وتسلیم نشدن. مثال؛ من هوس کباب کردم ولی میبینم فلافل ارزونه میخورم وبعدازچندساعت دوباره کباب میخوام وپرخوری شروع میشه ودرهمه جنبه ها اشتباه کردم وضررکردم ومن فقط اراده کردم به عملی که منه فیزیکی کردم وبدون آموزش قانون جذب ولاغری باذهن جلو رفتم.

      به نظرشما استفاده ازآموزش های لاغری چرانیازبه تقویت اراده لاغری ندارد؟

      چونکه بااستفاده درست قانون بدون تغییرخداوند جلورفتیم یعنی ؟! لاغری باذهن روانتخاب کردیم وباذوق اشتیاق انجام دادیم ونتیجه رومشاهده کردیم وتغییری درآن نیست استادمثل همیشه برای فایل بینظیرتون سپاسگزارم درپناه الله شادوسالم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6196 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 29 کلمه

        سلام و درود
        به شما دوست عزیز تبریک میگم
        از خوندن نتایج شما لذت بردم
        در صورت تمایل تصور شگفتی ساز شدن رو جهت نمایش در آلبوم شگفتی سازان ارسال کنید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار منیره.ف
        1403/05/12 13:27
        مدت عضویت: 1887 روز
        امتیاز کاربر: 13831 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 28 کلمه

        به خاطر موفقیتهاتون بهتون تبریک میگم

        میتونم بپرسم رفتارهای غذاییتون قبل و بعد اشنایی با سایت چه تغییری کرده و البته باورهاتون ممنون میشم اگر ممکن یکم توضیح بدید

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس عبداللهی
      1403/05/06 12:43
      مدت عضویت: 191 روز
      امتیاز کاربر: 4390 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 224 کلمه

      سلام و درود برا استاد عطا روشن 

      دقیقا درست میفرمایید وقتی کاری از روی اجبار باشه واز ته دل نباشه نتیجه ای نداره یعنی باید رفتار مون دلی باشه واز روی درک کردن باشه وقتی ذهن آگاه میشه و به درک میرسه دیگه اخباری در کار نیست واز اونجایی که انسان از کار اجباری خوشش نمیاد پس هرچی رژیم بگیریم و کم‌خوری کنیم ذهن و رفتار همسو نیست ودر نتیجه بازدهی نداره

      دقیقا در گذشته منم همین روش داشتم میگفتم امشب شام نمیخورم در جهت لاغری ولی انقد از مواد غذایی دیگه ای استفاده میکردم فقط به دلیل این که شام نخوردم‌ بعد می‌دیدم اگه شام خورده بودم کالری کمتری وارد بدنم میکردم چون ذهن چاق همش به خوردن فکر می‌کنه ورهایی از چاقی فقط با اصلاح ذهن ب نتیجه میرسه 

      الان که در دوره فوق العاده سرزمین لاغری شرکت کردم رفتارم تغییر کرده 

      مثلا اگه یه شب گرسنه نباشم وبخام شام نخورم دیگه از هیچ مواد غذایی دیگه ای هم استفاده نمیکنم و به خوردن مواد غذایی توجهم کمتر شده واین رفتار واقعی خودم هست یعنی از ته دل میخام که نخورم نه این که خودم رو اجبار کنم به نخوردن وهمش به نخوردنم فکر کنم و روح و روانم بهم بریزه دیگه با کمال میل میخام که کمتر بخورم واز کمتر خوردن لذت میبرم 

      از شما استاد عزیز برای این آگاهی جدید که به من دادید سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زندگی از نو
      1403/05/06 12:11
      مدت عضویت: 1628 روز
      امتیاز کاربر: 1610 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 123 کلمه

      سلام فوق العاده هم متن عالی بود هم فیلم عالی بود مثال‌ها خیلی جالب بود تک تک کلمات تک تک حرف‌ها انگار احساس می‌کردم با گوشت و پوستم احساسش می‌کنم به عنوان آدمی که خوب قبلاً خیلی پرخوری می‌کردم یعنی هر چیزی هر جایی بود من نه نمی‌گفتم غیر ممکن بود مثل نه گفتن به بستنی نگفتن به شیرینی نگفتن به بشقاب دوم اما بعد از شرکت کردن تو دوره خیلی برام اتفاق افتادخیلی وقتا می‌تونم راحت به بستنی خوردن نه بگم به بشقاب دوم نه بگم و اذیتم نمی‌شم و خوشحالم که واقعاً این کار فقط ذهنیش جذابه  این اتفاق برات بیفته اگر بخواهیم خودمون انجام بدیم همیشه زجرآوره دردآوره یا اینکه مثلاً خوراکی ها حرف میزنند خیلی بامزه و عالی بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1403/05/06 12:01
      مدت عضویت: 584 روز
      امتیاز کاربر: 15622 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام استاد 

      اراده را قبلا این جور برای خود تعریف میکردیم که وقتی توانستیم کاری را که می خواستیم انجام بدهیم آن را انجام ندادیم این یعنی اراده درحالی که فکر و ذهن ما هنوز در گیر آن موضوع بود مثلا خانواده من می خواهند بروند مهمانی و من چون درس دارم اراده می کنم نروم و درس بخوانم ولی وقتی آنها رفتند تمام فکر و ذهن من همراه آنها است که آنها چیکار می کنند و تمرکز من برای درس‌خواندن کم می شود پس این اراده نیست ، این یک نوع فشار روحی است که آرامش من را به هم می ریزد اراده موقعی درست است که من بدون فشار و سرزنش کاری را انجام دهم و احساس رضایت داشته باشم 

      مثل پرخوری در ذهن افراد لاغر رنج آور است و در ذهن افراد چاق لذت بخش است پس باید فرمول‌های ذهنی خود را تغییر دهیم تا کم کم نسبت به پرخوری احساس خوبی نداشته باشیم و با میل باطنی بگوییم من میل ندارم 

      من چون کتاب‌خواندن را دوست دارم کتاب خواندن برای من راحت‌تر و لذت بخش تر از تلویزون دیدن است چون اصلا به مدت زمان مطالعه توجه نمی کنم و از قبل فرمول‌های رنج آور در ذهنم ندارم و دوست دارم اطلاعات جدید به دست بیاورم 

      نگرش شما درباره تقویت اراده لاغری چیست؟‌ در گذشته این کار را انجام داده اید؟ در گذشته فکر می کردم وقتی کاری که دوست دارم انجام ندهم یعنی اراده قوی دارم ولی الان متوجه شدم اشتباهه چون من باید به صورت اتوماتیک و بدون فشار با توجه به فرمول‌های ذهنی نگرش خود را نسبت به انجام ندادن موضوع تغییر بدهم 

      در گذشته برای تقویت اراده لاغری خود چه کارهایی انجام می دادید. با فشار و مقاومت می خواستیم حرف زدن‌های ذهن را کم رنگ کنیم به قول استاد ما حرف زدن مواد غذایی را به خوبی می شنویم و بارها گوش به حرف دادیم و زیاده روی کردیم ووقتی به اندازه بخوریم یعنی ما اراده داریم و لازم نیست به خود فشار بیاوریم 

      چرا تقویت اراده لاغری در لاغر شدن تاثیری ندارد؟ چون باید اراده لاغری با تغییر فرمول‌های ذهنی و خود به خود انجام شود نه اینکه با فشار جلوی خوردن خود را بگیریم باید با احساس خوب و شاد به اندازه بخوریم تا احساس لذت بیشتری داشته باشیم 

      به نظر شما استفاده از آموزش های لاغری چرا نیاز به تقویت اراده لاغری ندارد؟ چون وقتی آموزش را درست یاد بگیریم و فرمول‌های ذهنی تغییر کند ما به درستی و با اراده خوب و با احساس خوب باشیم با مواجهه شدن با مواد غذایی بهترین تصمیم را می گیریم 

      استاد واقعا درست فرمودید که ما زبان غذاها را می شنویم الان قبل از گوش دادن به این فایل من حلوا در یخچال دیدم و اراده کردم نخوردم بارها در طول گوش دادن به این فایل این پیغام آمد که

       برو حلوا بخور خیلی خوشمزه است 

      برو بخور الان دیگران می آیند و می خورند و تو نمی خوری 

      اگر همسرت بیا چون دیابت داری میگه نخور 

      الان بچه هایت می خورند و چیزی بدای تو نمی مانه 

      من الان یاد گرفتم اگر من به اندازه ای بخورم که برای من ترس از چاقی نداشته باشه و همراه با لذت باشه اشکالی نداره چون حرف زدن فکر منفی باف برای من تمام می شود و من زیاده روی نمی کنم پس یاد بگیریم اراده برای لاغری یعنی به اندازه خوردن همراه بالذت و احساس خوب است نه جلوی خود را گرفتن و زیاده روی و پر خوری کردن 

      استاد ممنون از این همه آگاهی به موقع 👏👏👏👏👏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم