بسیاری از انسانها سالهای زیادی از عمر خود را صرف اضافه کردن امکانات بیشتر به زندگی خود می کنند درحالی که غافل از گذر عمر می شوند و بدون لذت بردن از اصل زندگی آن را به پایان می رسانند.
توجه به بودن و زندگی کردن
مهمترین موضوع زندگی هر انسانی، زندگی کردن است. موضوعی که بسیار کمتر از بهای اصلی اش برای آن اهمیت قائل هستیم.
با توجه به سرعت رشد و پیشرفت دنیای مادی طبیعی است که تنوع بسیار زیادی در جنبه های مختلف زندگی ایجاد می شود و این تنوع به سادگی می تواند تمرکز ما را از اصل زندگی برداشته و بر حاشیه ها و اضافه های زندگی جلب کند.
این دقیقا اتفاقی است برای بسیاری از ما رخ می دهد و باعث ایجاد احساس یاس و ناامیدی در زندگی می شود.
زندگی کردن مهمترین موضوع و ماهیت وجود ما در دنیای مادی است اما به دلیل توجه کردن به واسایل و امکاناتی که برای زندگی مهیا شده است سبب می شود که توجه کمتری به اصل زندگی و لذت بردن از آن داشته باشیم.
توجه به این نکته بسیار مهم است که تمام وسایل، امکانات و شرایطی که در زندگی فراهم است برای ایجاد تنوع در زندگی برای لذت بردن بیشتر است. اما اگر ما آگاه نباشیم که باید از اصل زندگی لذت ببریم به هر اندازه وسایل و امکانات اضافه در زندگی داشته باشیم تاثیری بر لذت بیشتر ما از زندگی نمی شود.
بنابراین در عین حالی که خواستن و علاقمند بودن برای داشتن امکانات بیشتر و بهتر بسیار عالی و مقدس است اما نباید توجه کردن ما بر آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم باعث کم اهمیت دانستن اصل زندگی ما شود.
اگر حواسمان نباشد که باید از اصل زندگی که همان حیات و لحظات زنده بودن است لذت ببریم این نگرش در ذهن شکل می گیرد که لازمه لذت بردن از زندگی داشتن امکانات و شرایط عالی می باشد و تا زمانی که در آن شرایط نباشیم زندگی کردن هیچ لذت و فایده ای ندارد.
بنابراین در عین حال که حق داریم خواسته ها و آرزوهای متنوع برای بیشتر لذت بردن از زندگی داشته باشیم اما وظیفه داریم در هر شرایطی که هستیم سعی کنیم از زندگی کردن و زنده بودن لذت ببریم.
هنر لذت بردن از زندگی بسیار فراتر از تلاش برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایمان است.
تلاش کردن برای رسیدن به خواسته ها امر بسیار مقدس و لازمه بهبود شرایط زندگی و مفید تر بودن زندگی کردن است اما نبود آنچه دوست داریم داشته باشیم، یا دیدن افرادی که در شرایطی بهتر از ما زندگی می کنند یا حتی دیدن افرادی که بسیار بیشتر از خواسته ها و آرزوهای ما را در زندگی خو در اختیار دارند نباید باعث ایجاد نگرش بی فایده بوده و بی ارزش بودن زندگی کردن شود.
اصل و وجود همه انسانها دارای ارزش برابر است اما این طبیعی است که هر فردی بنا به شرایط ذهنی و زندگی دارای امکانات و شرایط زندگی متفاوت باشد. اما آنچه باید مورد توجه قرار داده شود برابر بودن اصل و اساس زندگی است. به این شکل همیشه از شرایط خود احساس رضایت خواهیم داشت و فرصت لذت بردن از زندگی را پیدا می کنیم.
تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا
طبق تجربه زندگی که داشتم وعمری که سپری کردم، تنها چیزبا ارزش و گرانقیمتی که همه مردم در پی آن هستند وبه دست نمی آورند وبعضی ها بدست می آورند، آرامش در زندگی است که مهمتری اصل زندگی در این جهان است.
البته سلامتی هم یکی از نعمتهای بزرگ خداونده که کمتر به آن توجه می شود، و همه این آرامش و خوشبختی در وهله اول زمانی اتفاق می افتد که خداوند در درون ت باشد و با خدا نفس بکشی و با خدا راه بری، این تجربه کل زندگیه من است.
شاید بعضیها فکر کنند که من آدم خیلی مذهبی هستم، خیر من اصلا مذهبی نیستم، من فقط عاشق خدایم هستم همین و بس.
من آرامش را فقط با خدا زیستن دریافتم و زمانی که از او دور بودم هیچ آرامشی نداشتم، من همه چیز در زندگی داشتم ولی آرامش نداشتم، آسایش نداشتم.
زندگی من برعکس خیلی ها بود، البته در منزل پدرم همه چی عالی بود ولی متاسفانه در منزل همسرم نه آرامش بود ونه سعادت!
اینها رو می خوام اینجا بگم، شاید درسی باشد برای آنهایی که فکر می کنند خوشبختی از بیرون ما آدمهاست از مادیات، من منکر این نیستم که پول و ثروت راحتی می آورد، ولی اگر در دلت احساس آرامش و خوبی نداشته باشی، هیچ فایده ای ندارد.
من همسری داشتم که از هر لحاظ نامبروان بود چه از لحاظ تحصیلی، چه از لحاظ پول و درآمد و پرستیژ اجتماعی و درک از هر لحاظ که شما فکر کنید نقصی نداشت و همیشه به جرات بگم که خیلی ها غبطه زندگی ما را می خوردند، ولی متاسفانه آدم بسیار ناشکر و بداخلاق و بهانه گیری بود و هیچ وقت از چیزهایی که داشت لذت نمی برد.
در صورتیکه تعریف نباشد من به عنوان همسر کوچکترین باری را از هیچ لحاظ بر روی او چه از طرف خودم و بچه هام بردوش او نمی گذاشتم، ولی هیچ وقت از زندگی راضی نبود و درحال خودخوری بود.
همیشه از اینکه سرکار باید برود مدام بهانه می گرفت، تازه کار ایشون کار طاقت فرسای بدنی نبود و خلاصه سرتان را درد نیاورم این ناشکریهای ایشون عاقبت کل سیستم زندگی را کن فیکون کرد، و من آرزو داشتم که ایکاش در کنجی خلوت در خانه ای کوچک زندگی می کردم ولی آرامش داشتم.
پس از آن زندگی بود که من به خدا پناه آوردم، وتنها منبع سعادت من اوبود، و از زمانی که این گنج بزرگ وعظیم مهربان بخشنده را یافتم کل زندگی من تغییر کرد، در آسمانها راه رفتم ودر آغوشش جان دوباره یافتم معجزه پشت معجزه، دوستان به قول معروف که می گویند:
با خدا باش و پادشاهی کن …… بی خدا باش و هرچه خواهی کن
این سرلوحه زندگی من است، من همه آن چیزهایی که با همسر سابقم داشتم را رها کردم، چون جز کولباری از غم و ناراحتی برای من چیزی نداشت و از آن زندگی آمدم بیرون و همینطور که قبلا گفتم خودم را به دستان پدر آسمانی، آفریننده جهان هستی، قادر مطلق سپردم و خدا می داند از آن زندگی بهتر را یافتم.
لحظه ای از او غافل نبودم، در بدترین شرایط زندگی فقط خدا را می خواستم و فریاد می کشیدم و از حضورش در زندگیم از خود بیخود می شدم و چنان ایمانی به او داشتم که خداوند خودش بهتر می داند که زندگی من را زیر و بر می کرد.
روز به روز بهتر از دیروز بود برای من، خداوند را برای کوچکترین چیزها فقط شکر می کردم، من از آن زندگی زمانی که آمدم بیرون بر روی زمین بودم و یادمه حتی رختخوابی نداشتم که بخوابم و رفتم خریدم تا شب را درخانه ای که اجاره کرده بودم بسر کنم ولی در همان خانه خالی هزاران هزاربار خدا را فقط شکر می کردم.
من بهترین خانه، بهترین ماشین آخرین مدل، پول و ثروت داشتم ولی آرامش و خوشبختی نداشتم، شاید این بار اولیست که به اینصورت از زندگیم می نویسم ولی خواستم بدانید زندگی و خوشبختی در مادیات نیست، در تن سالم فکر سالم و آرامش و حس خوب درونی و از همه مهمتر عشق خدا را دردل داشتن است.
من یک مسیحی ام و خدا را با تمام جان و دل و عقل و هوشم می پرستم و این اولین حکم در مسیحیت است و دومین حکم محبت کردن به همسایه خود تنها همین.
ما نماز و روزه مثل دینهای دیگر نداریم و بطور کلی مسیحیت دین نیست و شریعت هم نیست بلکه طریقت است خواستم در اینجا توضیحی داده باشم ولی بهر حال فرقی نمی کند با هر ایده و مسلک، اگر سیم ارتباطت به خدا وصل نباشد، خیلی زندگی سخت می گذرد.
اول حال دلت را خوب کن و به قول استاد اول از داشته هایت راضی باش و شکر کن تا ببینی که چطور خداوند نعمتت افزون کند، به پرنده ها، به آبزیان ماهیها نگاه کن که آنها کار نمی کنند ولی خداوند روزی آنها را می رساند چرا نگرانیم؟! به کجا می رویم؟!
اتفاقا با دختر داییم که در کاناداست حرف می زدم می گفتم خوشبختی ما همان زمانی بود که با پدر مادرهامون زیر کرسی شبهای یلدا دور هم می نشستیم و بزرگترها گل می گفتند می شنفتن وما بچه ها کلی لذت می بردیم و شیطانی می کردیم. خوشبختی در همان لحظه ها بود و همیشه ما برای فرداها نقشه می کشیدیم و از خوشبختی های آینده داستان سرایی می کردیم، بخدا آینده هیچ خبری نیست اگر امروز را درنیابی!
امروزت را بساز، امروزت را زندگی کن با هرچه داری و نداری اگر حسرت و حسد، ناامیدی، بغض و کینه، حرص و طمع در دلت داری بخدا از خودش دوری.
زنگارهای دلت را پاک کن، با صفا شو، زلال شو و بگذار خانه دلت مقدس و پاک از هرچه تیرگی و گرففتگی شود.
آنوقت ببین خدا در خانه مقدس دل تو نشسته ومعجزه را ببین، عشق آمده در دلت، امید آمده در دلت و خانه دلت بینی که نورانی شده.
اونوقت خداوندا شکرت و شکر و شکر بینی که از زبانت نمی افتد و بی نیاز از هرچه بخواهی می شوی!
من درحال حاضر همسری دارم عالی، فرزندانی دارم عالی، خانه و کاشانه ای دارم عالی، سلامتی دارم عالی، شغلی دارم عالی و خداوند را برای تک تک نعمتهای ریز و درشت زندگیم هزاران بار شکر و همینکه او بامن است و در من است و بر من است شکر شکر شکر
و در آخر استادعزیز خداوند را برای وجود گرانبهایتان شکر، شکر که ما را اینچنین به وجد می آورید درود و هزاران درود برشما
(نوشته فریده عزیز در بخش نظرات)
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 131 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت استاد گرامی وهمه دوستان
یادمه پارسال من وهمسرم تصمیم گرفتیم پولامونو جمع کنیم وبرای این منظور پول رهن خونمون به علاوه چند تاوام دیگه دادیم به یک نفر که هم بهمون سود بده وهم مشکل مالی اون آدم حل بشه من تا اون زمان هیچ تصوری از پول سودی وحلال وحرام بودنش نداشتم یعنی میدونستم حرام اما فکر میکردم اگه مشکل کسی حل بشه اشکالی نداره اگه درصد سودش کم باشه اشکال نداره ومثل بانک یکم بیشتر واگه کارکنه باپولش اشکال نداره وهزار تا اگه دیگه که بالاخره خودم راضی کردم تا این کار انجام بدیم یادمه به خاطر وام های بیشماری که داشتیم هیچ پولی برامون نمیموند وخودمون هم از نظر مالی به منبع درآمد دوم احتیاج داشتیم خلاصه همه چیز دست به دست هم داد واین کارو انجام دادیم وبا کلی سختی خونه کوچکی در یک محله متوسط رو به پایین پیدا کردیم خونه ۴۰ متر بودوبسیار کوچک ومن به زور وسایلمو جاداده بودم با قیمت خیلی کمی پیداش کرده بودم وفکر میکردم خیلی زرنگم بعدا فهمیدم چرا این قدر ارزون بود صاحب خونه خانمی بود که اونجا زندگی نمیکرد اما بسیار بدجنس وعقده ای بودو همین طور همسایه های اون کوچه که به شکل وحشتناکی خلافکار بودن وعوضی خلاصه آزار واذیت ها شروع شد یک ماه نشده بود که صدای دعواهای وحشتناک اون کوچه مارو آزار داد وما تازه متوجه شدیم که چه جهنمی رو اجاره کردیم همسایه ها بشدت فضول بودن ودر کار هم سرک میکشیدن وبا من با کنایه وناراحتی حرف میزن کم کم ترسیدم از بیرون رفتن شب ها گریه میکردم وقتی همسرم نبود و حبس شده بودم درخانه ای که نه فضایی برای ماندن داشت ونه میشد بیرون رفت وداخل خونه نبود😭😭😭هر روز حالم بد تر میشد وجوری این آزار ها وتنها موندن ها من اذیت میکرد که از زندگیم متنفر شدم حتی داشتم از شوهرمم متنفر میشدم به خودم میگفتم تقصیر خود احمقت داشتی زندگیتو میکردی چرا این بلا رو سر خودت آوردی داشتم دیوونه میشدم خودمو که ول کرده بودم وبا خودم بسیار بد رفتاری میکردم جوری افسرده شده بودم که ساعت ها میخوابیدم ومدام گریه میکردم وبه خوردن پناه میبردم همسرمم هر روز از شرایط بد اقتصادی مینالید وهر روز از اینکه همسایه ها ماشینشو خط انداختن وخراب کردن برای جای پارک عصبانی بود خیلی حال بدی داشتیم تو این مدت دلمون فقط به دوتا چیز خوش بود یکی خوردن ویکی گل هامون آخرای سال شد واون خانم صاحب خونه عوضی اومد به ساختمون سرکشی کنه وقتی راه پله رو دید که پراز گیاهان زیباست عصبانی شد وگفت باید همشونو بردارید وگرنه باید پاشید این درحالی بود که ما موقع اجاره گفته بودیم که گیاه داریم وقبول کرده بود وخلاصه با اوردن گیاهان به داخل خونه شروع کردن به خشک شدن این درحالی بود که ما درخانه هم چند تایی گیاه آپارتمانی داشتیم خونمون گل وگیاه ها برداشتن اما با خراب شدنشون همسرم عصبانی شد وهمین باعث ایجاد دلخوری شد هر چند وقت یکبار این خانم به همسرم زنگ میزد بهش دستور میداد که فلان کار برای ساختمان انجام بده همسرمم که عصبانی بود با خانم همسایه بحثش شد خلاصه بگم که خیلی دوران بدی بود وما تصمیم گرفتیم برای اینکه اب وهوایی عوض کنیم بریم مسافرت تا بلکه یکم اعصابمون آروم بشه چون داشتیم دیوونه میشدیم که اون تصادف وحشتناک رخ داد من وهمسرم درآن سال جهنم به جفت چشامون دیدیم ووقتی برگشتیم صاحب خونه مارو مجبور به تخلیه خونه مون هم کرد انگار مصیبت تمومی نداشت وقتی من دوره تناسب اندام شمارو خریدم استاد اونقدر بدهکار بودیم که حد نداشت اما واقعا میخواستم یه قدرتی بهم کمک کنه تا دوباره سر پا شم من الان معنی زندگی رو میفهمم واز تک تک چیزایی که دارم لذت میبرم اما اون موقع افتاده بودم دردام شیطان شیطانی که همش من همسرم ناامید تر میکرد ونمیگذاشت حتی از زندگیمون از زنده بودنمون استفاده کنیم ما یک سال زتدگی نکردیم وخودمون محروم کردیم از تمام امکاناتی هم که داشتیم امسال ما به مراتب پول کمتری داریم اما تازه فهمیدیم که به هیچ وجه دیگه حاضر نیستیم خودمون به رنجی بندازیم که زندگیمون برامون جهنم بشه ودیگه حاضر نیستیم پول به کسی بدیم وسودش بگیریم که خودمون انسان بدی بدونیم وشیطان بهش حربه بدیم تا آزارمون بده وبه محض اینکه بتونیم خودمون قسط وام هامونو بدیم حتما پولمونو پس میگیریم من درس های زیادی درطول یکسال گرفتم که اینکه مستاجر باشی یا خونه دار مهم نیست پول داشته باشی یا کم باشه پولت مهم نیست مهم اینکه از زندگیتم بتونی استفاده کنی ولذتشو ببری وگرنه ارزششو نداره خدارو شکر میکنم که با استاد خوبی چون شما آشنا شدم خدارو شکر میکنم کلی وسایل خوب عالی ودرجه یک دارم یخچال ساید دارم ماشین لباسشویی بزرگ ومارک ماکروفر دارم که خیلی کارمو راه میندازه کاناپه نرم وخوب دارم تخت وسرویس چوب عالی دارم که پدرم با عشق برام ساخته آینه قدی خیلی بزرگی دارم که عاشقشم فرش های زیبا دارم پرده های قشنگ وکاربردی دارم تلویزیون بزرگ ومارک با کیفیت عالی وآخرین سیستم دارم سیستم صوتی فوق العاده ای دارم لباس های قشنگی دارم همسر فوق العاده ای دارم که حاضر جونشم برام بده سلامتی دارم خداروشکر میکنم همسرم بیماریش بهبود یافته من در این دوسال خیلی تلاش کردم غذای سالمی بخوره ونتیجه دادوخوب شد زخم های گوارشش خداروشکر پاش نیازی به عمل نداشت وبا فیزیو تراپی وورزش خوب میشه خدارو شکر مادر وپدر خوبی دارم برادر خوبی دارم خداروشکر زندگیشون خوب خداروشکر میکنم که خودم زیبام وقد بندی دارم موهای زیبایی دارم وچشمان سالم وزیبای دارم دماغ کوچیکی دارم وخیلی چیزای دیگه که شکر داره خداروشکر ماشین داریم ماشینی که باوجود تصادف اما هنوزم سرپاست ومدل ۹۷ خداروشکر خونه ای دارم که دراین خونه همسایه های آزار دهنده ای ندارم خداروشکر کوچه ومحلمون امن ومن وهمسرم زیاد اذیت نکرده خداروشکر پارک بزرگی نزدیک خونمون دارم خداروشکر بازار روز نزدیک خونمون خدارو شکر میکنم که زندگی عاشقانه ای دارم با همسرم وکمکم میکنه برای رسیدن به خواسته هام خداروشکر که من بسیار ثروتمندم چیزی تا امرور نمیدونستم ممنونتم خداجونم به من وهمسرم پول وروزی بیشتری عطا کن تا لذت بیشتری از زندگیمون ببریم وآرامش بیشتری رو تجربه کنیم
با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم
استاد اولش بگم که خیلی خیلی دوستتون دارم دلیلم دارم چون زندگی منو دگرگون کردین شما به من یاددادین که چقدر فوق العاده ام حتی همین الان با همین شرایط زندگیم وخودم وجسمیم واینکه چقدر ثروتمندم استاد من تا قبل این دوره اصلا احساس ثروتمندی نمیکردم چند سال قبل درجایی خوندم که انسان های ثروتمند انسان های فوق العاده ای هستن وثروت چیزی فراتر از داشتن حساب پر پول یعنی اونم دارن ولی اونقدر دارایی دارن که تا بینهایت ادامه داره اون زمان خیلی دلم میخواست ثروتمند بشم اما همیشه ثروت با پول یکی میدونستم وراستش درک نکردم اون مطلب
اما امروز که برای چندمین بار این فایل گوش کردم تازه فهمیدم که چقدر ثروتمندم خدایا شکرت بابت اینهمه دارایی اول از همه من یک استاد فوق العاده دارم درزندگیم که این بزرگترین ثروت من استادی که منو درهمه زمینه های زندگی رشد میده وعاشق پیشرفت من وخوشحال میشه از پیشرفت من وقتی بهش فکر میکنم میگم آخه توی این دنیا مگه چند نفر وجود دارن که همچین ثروتی داشته باشن خیلی کمن استادی که هم دوست من هم استاد من هم خیرخواه من وهم راهنما اینکه اینقدر دوستتون دارم اینارو برای این ننوشتم که صرفا تشکر کرده باشم اینارو نوشتم چون شما وآموزه هاتون بزرگترین دارایی منید ومن تا ابد مدیون وممنونتونم
بعد اینکه همسر من ثروت بعدی من که خدارو بابت داشتن همچین مرد بینظیری سپاسگزارم مردی که از روز اول آشناییمون که درجلسه خواستگاری همودیدیم مهرشو قلبشو حمایتشو وعشقو نثار من کرد تا امروز استاد خدارو اونقدر شاکرم بابت داشتن همچین مرد فوق العاده ای که به تنهایی مرا بس مردی که از روز اول آشنایی همه پول داخل حسابشو ریخت به حساب من وگفت اگه منو قبول کنی همسرت بشم که این سرمایه اولیه زندگیمون میشه اگرم قبول نکنی این پول مال خودت که گذاشتی فقط دقایقی ببینمت وباهات حرف بزنم وعاشقت بشم حتی اگه منو نخوای تا آخر عمرم عاشقت میمونم وجانمم بهت میدم اون روز وقتی که به همراه خانوادشون از خونه مارفتن با خودم گفتم این مرد یا فوق العاده ترین انسان جهان یا شیاد ترین البته اون زمان برای بار اولی بود که دیده بودمش ویادمه فرداش تمام حسابش اومد به حسابم از قصد شماره حسابمو دادم ببینم چقدر راست میگه
اون روز بهم زنگ زدن که مطمئن بشن پول ریخته شد ومن گفتم هنوز مطمئن نیستم باهاتون ازدواج کنم پولتون میخورم وبهتون نمیدما آخه چقدر شما ساده ای چطور اعتماد میکنی
خندید وگفت اعتماد ودرستی درچشمان آدم هاست هیچ وقت چشم آدم ها دروغ نمیگه
از قصد پولشو نگه داشتم وگفتم پس همشو خرج میکنم اونم گفت برای خودتون هدیه من به شما خوب یادمه ۳۰ ملیون پول بود
با خودم گفتم عاشق نمیشی به هیچ وجه خوب میشناسیش واگه کوچکترین چیزی دیدی که دوست نداشتی تمومش میکنی وپولشم پسش میدی ولی چند وقت بیپولی بکشه معلوم میشه راست میگه یا دروغ
هر چه بیشتر میگذشت شخصیتش برام بیشتر رو میشد وقتی از عشق وعلاقه میگفت زیاد توجه نمیکردم
وروی حرف هایی که لابه لای این چیزا میگفت خوب دقت میکردم تا جایی که فکر میکرد اصلا دوستش ندارم رفته رفته فهمیدم چقدر مهربان چقدر به فکر چقدر دلسوز چقدر حامیه چقدر کمک حال اونم با جان ودل وپول وهر چه داره ونداره چقدر مادرشو دوست داره کمک میکنه چقدر برای جنس زن که خواهر ومادرش ارزش قائل چقدر درک میکنه واین از همه چیز مهم تره
عشقش به یک طرف مردونگیش یک طرف یک روز بعد ماهها وقتی جواب قطعی ازم خواست که نامزد کنیم وبا خانوادش بیان برای خواستگاری نهایی ونامزدی گفت یک روز فکر کن وجوابمو بده فقط یک روز باهام حرف نزد داشتم دق میکردم از دوریش اونجا فهمیدم واقعا دوستش دارم ودیگه بدون این مرد زندگی برام محال
الان میبینم که چقدرتروتمندم که دارمش وخداوند بینهایت شاکرم
این چیزا دلی بود واحساس کردم باید بنویسمشون تا هم همیشه بدونم که چقدر ثروتمندم جدای از امکانات مالی که دارم درزندگیم وسایل خونه خونه اجاره ای خوب پدرو مادر خوب برادر خوب فامیل خوب والانم دوستان خوب که اینجا دارم سلامتی نشاط وتناسب اندام که روز به روز بیشتر میشه چون تازه متوجه شدم چربیهای بدنم انرژی نیستن وکاملا چیزای بیخود وبیمصرفین که اگه خوب بودن همون موقع که تازه چربی شده بودن تبدیل به انرژی میشدن ومنو پر انرژی میکردن نه اینکه تلمبار بشن دربدن من
پس فقط باید دفع بشن ومیشنم کاری ندارم چطور همون طور دستم زخم میشه خوب میشه اینا هم دفع میشن دیروز داشتم برای همسرم مثال ماشین زباله رو میزدم گفتم یک ماشین حمل زباله فقط میتونه به اندازه یک ماشین زباله حمل کنه
اگه بتونه یک بار حمل کنه وزباله هارو دفع کنه از اون مکان خوب توانش همین
حالا فرض کن بدن من همون زمین پر آشغال که به اندازه مثلا ۳ ماشین حمل زباله آشغال هر روز میاد قرار میگیره دراین زمین اگه هر روز این ماشین یک بار زباله ببره
به اندازه دومخزن حمل ماشین زباله زباله باقی میمونه
فردا بازم یکی ببره دوتا بود دوتا دیگه هم میمونه و۴ واحد دیگه باقی میمونه وهی همین طور زباله ها دربدن من باقی میمونن
حالا این ماشین برای اینکه دفع کنه زباله ها رو به چی احتیاج داره سوخت وانرژی اگه من غذا نخورم این ماشینم میخوابه وحرکت نمیکنه
با این تفاسیر برای پاک شدن این زمین از زباله به طور کامل چه راه حلی میمونه
غذا نخوردن قطعا نه چون منبع سوخت قطع میشه فقط بیش از اندازه نیاز خوردن باید قطع بشه
این طوری آشغال کمتری تولید میشه ورفته رفته دیگه تولید نمیشه وچون ماشین هر روز به کار خودش ادامه میده ومرتب یک ماشین آشغال دود میکنه بالاخره زباله های اون زمین تموم وزمین دوباره پاک وتمیز میشه
درست مثل روز اولش
همسرم گفت پس با این حساب با نخوردن آدم لاغر نمیشه
گفتم دقیقا
بلکه اختلال دردفع زباله ایجاد میشه وبدن همچنان زباله هارو نگه میداره
خدارو شاکرم که اینجوری به قول دوستمون صبا جان شهودی برام اتفاق میوفته وجواب سوالامو بدون اینکه حتی خیلی تلاش کنم برای کشفشون پیداش میکنم واز جواب سوالاتم لذت میبرم که اینهمه عملیه درزندگیم
یه چیزی بگم کلام آخر اینا همشون نعمت که ندای درونم بیدار شده واینطور دلسوزانه منو یاری میکنه به قول دوست کوچک ولی بزرگمون صبای عزیز که کلی چیز ازش یاد گرفتم وخیلی از باورهای منو شکست با کلماتش زندگیم تغییر نکرد بلکه انتخابام عوض شدن انتخابامو درجهت تغییر چیزایی که دوستشون دارم انجام میدم با خودم میگم لیز خوردنم یک کار چرا انرژیمو بگذارم روی لیز خوردن میگذارم روی هدف وخواست خود وحسمو خوب میکنم ودرجهت تغییر چیزایی که دوستشون دارم قدم برمیدارم صبای عزیز خیلی ممنونم ازت دوباره شوق واشتیاق درمن زنده کردی تقریبا هر روز لایوتون نگاه میکنم وبازم چیزای جدیدی درذهنم جرقه میزنه امید وارم هر جا باشی موفق متناسب وپیروز باشی ومایه افتخارمه که دوست فوق العاده ای مثل شما پیدا کردم وخداوند بابت داشتن دوست خوبی چون شما شاکرم خدایا
شکرت بابت اینهمه ثروتی که به من دادی وهر روز بیشترش میکنی عاشقتم وممنونتم 🥰🥰