بسیاری از انسانها سالهای زیادی از عمر خود را صرف اضافه کردن امکانات بیشتر به زندگی خود می کنند درحالی که غافل از گذر عمر می شوند و بدون لذت بردن از اصل زندگی آن را به پایان می رسانند.
توجه به بودن و زندگی کردن
مهمترین موضوع زندگی هر انسانی، زندگی کردن است. موضوعی که بسیار کمتر از بهای اصلی اش برای آن اهمیت قائل هستیم.
با توجه به سرعت رشد و پیشرفت دنیای مادی طبیعی است که تنوع بسیار زیادی در جنبه های مختلف زندگی ایجاد می شود و این تنوع به سادگی می تواند تمرکز ما را از اصل زندگی برداشته و بر حاشیه ها و اضافه های زندگی جلب کند.
این دقیقا اتفاقی است برای بسیاری از ما رخ می دهد و باعث ایجاد احساس یاس و ناامیدی در زندگی می شود.
زندگی کردن مهمترین موضوع و ماهیت وجود ما در دنیای مادی است اما به دلیل توجه کردن به واسایل و امکاناتی که برای زندگی مهیا شده است سبب می شود که توجه کمتری به اصل زندگی و لذت بردن از آن داشته باشیم.
توجه به این نکته بسیار مهم است که تمام وسایل، امکانات و شرایطی که در زندگی فراهم است برای ایجاد تنوع در زندگی برای لذت بردن بیشتر است. اما اگر ما آگاه نباشیم که باید از اصل زندگی لذت ببریم به هر اندازه وسایل و امکانات اضافه در زندگی داشته باشیم تاثیری بر لذت بیشتر ما از زندگی نمی شود.
بنابراین در عین حالی که خواستن و علاقمند بودن برای داشتن امکانات بیشتر و بهتر بسیار عالی و مقدس است اما نباید توجه کردن ما بر آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم باعث کم اهمیت دانستن اصل زندگی ما شود.
اگر حواسمان نباشد که باید از اصل زندگی که همان حیات و لحظات زنده بودن است لذت ببریم این نگرش در ذهن شکل می گیرد که لازمه لذت بردن از زندگی داشتن امکانات و شرایط عالی می باشد و تا زمانی که در آن شرایط نباشیم زندگی کردن هیچ لذت و فایده ای ندارد.
بنابراین در عین حال که حق داریم خواسته ها و آرزوهای متنوع برای بیشتر لذت بردن از زندگی داشته باشیم اما وظیفه داریم در هر شرایطی که هستیم سعی کنیم از زندگی کردن و زنده بودن لذت ببریم.
هنر لذت بردن از زندگی بسیار فراتر از تلاش برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایمان است.
تلاش کردن برای رسیدن به خواسته ها امر بسیار مقدس و لازمه بهبود شرایط زندگی و مفید تر بودن زندگی کردن است اما نبود آنچه دوست داریم داشته باشیم، یا دیدن افرادی که در شرایطی بهتر از ما زندگی می کنند یا حتی دیدن افرادی که بسیار بیشتر از خواسته ها و آرزوهای ما را در زندگی خو در اختیار دارند نباید باعث ایجاد نگرش بی فایده بوده و بی ارزش بودن زندگی کردن شود.
اصل و وجود همه انسانها دارای ارزش برابر است اما این طبیعی است که هر فردی بنا به شرایط ذهنی و زندگی دارای امکانات و شرایط زندگی متفاوت باشد. اما آنچه باید مورد توجه قرار داده شود برابر بودن اصل و اساس زندگی است. به این شکل همیشه از شرایط خود احساس رضایت خواهیم داشت و فرصت لذت بردن از زندگی را پیدا می کنیم.
تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا
طبق تجربه زندگی که داشتم وعمری که سپری کردم، تنها چیزبا ارزش و گرانقیمتی که همه مردم در پی آن هستند وبه دست نمی آورند وبعضی ها بدست می آورند، آرامش در زندگی است که مهمتری اصل زندگی در این جهان است.
البته سلامتی هم یکی از نعمتهای بزرگ خداونده که کمتر به آن توجه می شود، و همه این آرامش و خوشبختی در وهله اول زمانی اتفاق می افتد که خداوند در درون ت باشد و با خدا نفس بکشی و با خدا راه بری، این تجربه کل زندگیه من است.
شاید بعضیها فکر کنند که من آدم خیلی مذهبی هستم، خیر من اصلا مذهبی نیستم، من فقط عاشق خدایم هستم همین و بس.
من آرامش را فقط با خدا زیستن دریافتم و زمانی که از او دور بودم هیچ آرامشی نداشتم، من همه چیز در زندگی داشتم ولی آرامش نداشتم، آسایش نداشتم.
زندگی من برعکس خیلی ها بود، البته در منزل پدرم همه چی عالی بود ولی متاسفانه در منزل همسرم نه آرامش بود ونه سعادت!
اینها رو می خوام اینجا بگم، شاید درسی باشد برای آنهایی که فکر می کنند خوشبختی از بیرون ما آدمهاست از مادیات، من منکر این نیستم که پول و ثروت راحتی می آورد، ولی اگر در دلت احساس آرامش و خوبی نداشته باشی، هیچ فایده ای ندارد.
من همسری داشتم که از هر لحاظ نامبروان بود چه از لحاظ تحصیلی، چه از لحاظ پول و درآمد و پرستیژ اجتماعی و درک از هر لحاظ که شما فکر کنید نقصی نداشت و همیشه به جرات بگم که خیلی ها غبطه زندگی ما را می خوردند، ولی متاسفانه آدم بسیار ناشکر و بداخلاق و بهانه گیری بود و هیچ وقت از چیزهایی که داشت لذت نمی برد.
در صورتیکه تعریف نباشد من به عنوان همسر کوچکترین باری را از هیچ لحاظ بر روی او چه از طرف خودم و بچه هام بردوش او نمی گذاشتم، ولی هیچ وقت از زندگی راضی نبود و درحال خودخوری بود.
همیشه از اینکه سرکار باید برود مدام بهانه می گرفت، تازه کار ایشون کار طاقت فرسای بدنی نبود و خلاصه سرتان را درد نیاورم این ناشکریهای ایشون عاقبت کل سیستم زندگی را کن فیکون کرد، و من آرزو داشتم که ایکاش در کنجی خلوت در خانه ای کوچک زندگی می کردم ولی آرامش داشتم.
پس از آن زندگی بود که من به خدا پناه آوردم، وتنها منبع سعادت من اوبود، و از زمانی که این گنج بزرگ وعظیم مهربان بخشنده را یافتم کل زندگی من تغییر کرد، در آسمانها راه رفتم ودر آغوشش جان دوباره یافتم معجزه پشت معجزه، دوستان به قول معروف که می گویند:
با خدا باش و پادشاهی کن …… بی خدا باش و هرچه خواهی کن
این سرلوحه زندگی من است، من همه آن چیزهایی که با همسر سابقم داشتم را رها کردم، چون جز کولباری از غم و ناراحتی برای من چیزی نداشت و از آن زندگی آمدم بیرون و همینطور که قبلا گفتم خودم را به دستان پدر آسمانی، آفریننده جهان هستی، قادر مطلق سپردم و خدا می داند از آن زندگی بهتر را یافتم.
لحظه ای از او غافل نبودم، در بدترین شرایط زندگی فقط خدا را می خواستم و فریاد می کشیدم و از حضورش در زندگیم از خود بیخود می شدم و چنان ایمانی به او داشتم که خداوند خودش بهتر می داند که زندگی من را زیر و بر می کرد.
روز به روز بهتر از دیروز بود برای من، خداوند را برای کوچکترین چیزها فقط شکر می کردم، من از آن زندگی زمانی که آمدم بیرون بر روی زمین بودم و یادمه حتی رختخوابی نداشتم که بخوابم و رفتم خریدم تا شب را درخانه ای که اجاره کرده بودم بسر کنم ولی در همان خانه خالی هزاران هزاربار خدا را فقط شکر می کردم.
من بهترین خانه، بهترین ماشین آخرین مدل، پول و ثروت داشتم ولی آرامش و خوشبختی نداشتم، شاید این بار اولیست که به اینصورت از زندگیم می نویسم ولی خواستم بدانید زندگی و خوشبختی در مادیات نیست، در تن سالم فکر سالم و آرامش و حس خوب درونی و از همه مهمتر عشق خدا را دردل داشتن است.
من یک مسیحی ام و خدا را با تمام جان و دل و عقل و هوشم می پرستم و این اولین حکم در مسیحیت است و دومین حکم محبت کردن به همسایه خود تنها همین.
ما نماز و روزه مثل دینهای دیگر نداریم و بطور کلی مسیحیت دین نیست و شریعت هم نیست بلکه طریقت است خواستم در اینجا توضیحی داده باشم ولی بهر حال فرقی نمی کند با هر ایده و مسلک، اگر سیم ارتباطت به خدا وصل نباشد، خیلی زندگی سخت می گذرد.
اول حال دلت را خوب کن و به قول استاد اول از داشته هایت راضی باش و شکر کن تا ببینی که چطور خداوند نعمتت افزون کند، به پرنده ها، به آبزیان ماهیها نگاه کن که آنها کار نمی کنند ولی خداوند روزی آنها را می رساند چرا نگرانیم؟! به کجا می رویم؟!
اتفاقا با دختر داییم که در کاناداست حرف می زدم می گفتم خوشبختی ما همان زمانی بود که با پدر مادرهامون زیر کرسی شبهای یلدا دور هم می نشستیم و بزرگترها گل می گفتند می شنفتن وما بچه ها کلی لذت می بردیم و شیطانی می کردیم. خوشبختی در همان لحظه ها بود و همیشه ما برای فرداها نقشه می کشیدیم و از خوشبختی های آینده داستان سرایی می کردیم، بخدا آینده هیچ خبری نیست اگر امروز را درنیابی!
امروزت را بساز، امروزت را زندگی کن با هرچه داری و نداری اگر حسرت و حسد، ناامیدی، بغض و کینه، حرص و طمع در دلت داری بخدا از خودش دوری.
زنگارهای دلت را پاک کن، با صفا شو، زلال شو و بگذار خانه دلت مقدس و پاک از هرچه تیرگی و گرففتگی شود.
آنوقت ببین خدا در خانه مقدس دل تو نشسته ومعجزه را ببین، عشق آمده در دلت، امید آمده در دلت و خانه دلت بینی که نورانی شده.
اونوقت خداوندا شکرت و شکر و شکر بینی که از زبانت نمی افتد و بی نیاز از هرچه بخواهی می شوی!
من درحال حاضر همسری دارم عالی، فرزندانی دارم عالی، خانه و کاشانه ای دارم عالی، سلامتی دارم عالی، شغلی دارم عالی و خداوند را برای تک تک نعمتهای ریز و درشت زندگیم هزاران بار شکر و همینکه او بامن است و در من است و بر من است شکر شکر شکر
و در آخر استادعزیز خداوند را برای وجود گرانبهایتان شکر، شکر که ما را اینچنین به وجد می آورید درود و هزاران درود برشما
(نوشته فریده عزیز در بخش نظرات)
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.13 از 127 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
با سلام و درود به همگی این فایل خیلی شکفت انگیز هست و من را به سفر در درون خودم برد . وای که من چقدر نا شکری کردم تا حالا درباره همه چیز و همه کس . ناشکری از شغلم که چقد سخته و ساعتهای طولانی و از اینکه همیشه باید آدمهای مریض را ببینم و حال آنها را خوب کنم و وقتیکه منزل هستم باز هم من هستم که باید از بقیه نگهداری کنم و مطمن باشم که همه خوب هستن و کسی نیست که مواظب من باشه . نا شکری از خستگی زیاد ، نا شکری از رانندگی کردن برای رفتن به مغازه و داروخانه من درست ۲۵ سال هست که مدام دارم از زندگی کردن در امریکا گله و شکایت می کنم درسته که چم و خم زندگی اینجا به دستم آمده ولی همیشه خدا گله و شکایت می کنم همه این سارها را من با تلخی گله و شکایت گذراندم که مثل سمی در بدن من بوده یا خدای مهربان و عظیم چقدر من ناشکر بودم تا حالا . من از اصل بودن در اینجا همیشه از همه چیز از مردم و غذاها و ابو هوا از بودنم در اینجا گله و شکایت می کنم و از هیچ چیزی در اینجا خوشم نمیاد با وجود اینکه اینجا ازدواج کردم و ۲ تا بچه من هم اینجا به دنیا آمدن و بزرگ شدند. وای که کندچرا این کار را با خودم کردم مدام گله و نا شکری؟!و به همه دوستانم و همکارانم همیشه میگم که چقدر از امریکا متنفرم و چقد اینجا همه چیز سخت و بد و بی مزه و دور هست حالم از امریکا بهم میخوره کاشکی هرگز اینجا نمی اومدم . همیشه میگم وای خیلی بد این کار من چون ناشکری مطلق من الان اینجا دارم زندگی می کنم و فرزندانم اینجایی هستن و من اینجا تحصیل کردم و پرستار شدم و من اینجا ازدواج کردم و دوستان و همکاران خیلی خوبی دارم . کار و منزل هر چند اجارهای و ماشین دارم ولی دارم خدایا مرا ببخش که این همه ناشکری کردم . واقعا الانکه دارم فکرش را می کنم و می نویسم از خودم شرمنده میشوم . ودر درگاه خداوندم خودم را گناهکار می دانم چون بچههای سالم و خوب و خیلی باهوش هدیه داده و کار و ماشین و همین خانهای که در آن زندگی می کنم درسته که اجاره نشین هستم ولی خدا را شکر به خاطر این سقف و دیوارها همین که در کوچه نیستم و سقفی برای بچهها دارم خیلی ها اینجا به دنیا آمدن و در خیابانها زندگی می کنند . الهی شکرت به خاطر شغل شریف پرستاری که یونیفرم من مقدس هست چون به مردم کمک می کنم و درآمد عالی دارم و سختی کار هم شیرین هست و از اینکه پرستار هستم از بودنم لذت می برم و من همیشه با مردم سر و کار دارم و هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنم حتی الان هم که بچههایم بزرگ شدهاند همیشه با همکارهای و مریضها میگیم و می خندیم و این کار واقعا نعمت خداست برای من . کار پرستاری یکی از پردرآمدترین کارهای امریکاست و من دارمش خدایا شکرت چرا تا الان این همه ناشکری کردم . منو ببخش خدایا . به بزرگی خودت مرا ببخش . من همیشه از اینکه همسر عراقی دارم گله و شکایت می کنم چون خیلی عصبی و تند هستند همیشه در حالت جنگ و دعوا . همیشه میگم کاشکی با یک ایرانی و کسی که خوش اخلاق و مهربان بود ازدواج می کردم . همیشه از رفتارهایش و کارهاش ناراحتم و عصبانی میشم و گله می کنم خدا این چه جور آدمیه که نصیب من شد کاشکی به امریکا نمی آمدم و نمی دیدمش . خیلی گله می کنم . آهمسرم خیلی خوب و مهربان بود در ابتدا ولی کم کم با مرور زمان بدتر و بد تر شد من الان که فکرش را می کنم همش تقصیر افکار و رفتارهای من و ناشکری و گله و شکایتهای من با او و از او بود . من خودم با شکایتهایم همسرم مهربان و آرامم را به یک انسان عصبی و پرخاشگر تبدیل کردم . خیلی بد کردم ولی آگاهی نداشتم . الان همین الان به ذهنم رسید که در حال نوشتن هستم . من از دور بودن همه چیز و رانندگی و گرانی در امریکا همیشه گله و شکایت دارم . خدایا شکرت که پاهای سالمی دارم و ماشینی دارم که قادر به رانندگی هستم و می توانم همه مایحتاج خودم و خانوادهام را تامین کنم . من همچنین از نگهداری از مادرم شکایت می کنم چون همه چیز دور و سخت و گران هست و همیشه گله دارم که هیچ کسی کمکم نمی کند و فقط من موتظبت مادرم را به عهده دارم من عاشق مادرم هستم و همه زندگیام برای اوست ولی بعضی اوقات یعنی بیشتر اوقات خیلی خسته هستم و شکایت می کنم که چرا اطرافیان هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرند و تنها و فقط من هستم که همه کارهای مادرم را باید انجام دهم و همیشه از این موضوع گله و شکایت می کنم . وای خدایا منو ببخش به بزرگی و عظمت خودت . خواهش می کنم تمامگله و شکایتهای مرا نشنیده بگیر چون بودن و زنده بودن مادرم همین که هنوز دارمش و صدایش را می شنوم و می توانم او را در آغوش بگیرم و ببینمش بزرگترین نعمت زندگی من هست چون من خیلی خیلی زیاد مادرم را دوست دارم و بی نهاینثت به او وابسته هستم اصلا نمی توانم این دنیا را بدون مادرم تصور کنم . الان که فکرش را می کنم این زندگی بدون مادرم مثل زندان می مونه و جاش تنگه و من قادر به نفس کشیدن بدون مادرم نیستم پس حالا که او را دارم چرا اینقدر گله و شکایت و غرغر می کنم بی خود و بی جهت به جای لذت بردن از بودنش و اینکه با خوشحالی آنچه را که میخواهد برایش فراهم کنم و حتی سبقت بگیرم و اگر کسی خواست کاری برای مادرم انجام دهد بگم لازم نیست و من هستم و با کمال میام و تمام وجودم غرق شادی باشه که کاری را برای مادرم انجام میدهم . الهی شکرت که چشم دلم را باز نمودی دیگه هرگز گله و شکایت نخواهم کرد بلکه تو را شاکرم که مادرم هست و مرا می سناسد و قادر به تکلم هست و از من درخواستهایی دارد الان که فکرش را می کنم کلی معجزه دست به دست هم دادند تا من پرستار شدم آن هم در شیکاگو و حتی بودن من و زندگی کردن در اینجا معجزه خداوند هست . من کاری را دارم که میلیونها نفر آرزویش را دارند . درسته که خستگی دارد ولی در عوض درآمدش بسیار عالی هست و خدا را شکر از عهده خرج و مخارج زندگی در میایم . و کلی به خانوادهام کمک می کنم . تمام کردن مدرسه پرستاری و قبول شدن در امتحان آخر پرستاری برای گرفتم مدرک کار اینجا مثل هفت خان رستم هست و برای من قبول شدن در این امتحان ۳ سال طول کشید و آخرین مرتبیهای که اجازه امتحان دادن را داشتم قبول شدم . الهی شکرت . اگر قبول نمی شدم و پرستار نبودم الان چه کاری باید می کردم در این سن و سال بهترین کار و پر درامدترین کار پرستاری می باشد . خودم الان پرستار اژانس هستم و خودم انتخاب می کنم چه روزهایی دوست دارم کار کنم الهی شکرت . چون کارهای دیگر خیلی درآمدشان پایین و فیزیکی و کارهای سنگین بدنی هستند . پرستار شدن پر امریکا برای من هدیه و معجزه خداوند هست . خدایا شکرت . تا به امروز قبل از شنیدن این فایل مدام از این کار گله و شکایت می کردم . الان جایی که کار می کنم ۱۰ دقیقه از منزلم فاصله دارد و همکاران بسیار مهربانی دارم . الهی شکرت . من در عجب هستم چرا این همه نعمت را تا حالا نمی دیدم وای بر من که این همه برکات الهی را که خداوند با رحمتش به من ارزانی داشته نادیده گرفتم و همیشه با آه و ناله سر کار رفتم . خدایا از تو طلب مفغرت می کنم تا این رزق و روزی که به مندو خانوادهام میدهی همیشه پایدار و پابرجا باشد تو را ستایش و سپاسذمی کنم ایرخداوندا به خاطر همه چیز و به خاطر سلامتی من و فرزندان و همسرمو مادرم و همه سپاس نی گویم تو را برای قدرت دیدن و شنیدن و راه رفتن و به خاطر ذهن سالم و زیبایی که به من و فرزندانم هدیه دادی. خدایا شکرت به خاطر روح پاکی که در من نهادینه کردی تا تو را بیشتر و بهتر بشناسم و شکرت به خاطر صبور بودن و تحمل کردن این همه شکایت و گله از طرف من در حالیکه همه مهمانی که الان دارم همیشه پر رویاهای من بودند و الان سالهای سال هست که به کن هدیه دادی ولی من نه تنها نمی دیدمشان باکه از بودن آنها شکایت می کردم . خدایا مرا ببخش . چقد خدایا نو مهربانی و صبور که این همه گله و شکایت مرا تحمل کردی و هنوز همه نعمتهای را دارم ولی الان پی بردم چرا بیشتر نمیده و قادر به دریافت بیشتر نیستم و هر چقدر سعی می کنم در همانجاییی هستم که بودم و به سختی پول میاد چونکه من شاکر نبودم و برعکس همیشه ناشکر و گله کند بودم و باید شکرت کنم که این نعمات را از من نگرفتی و هنوز دارکشان ولی الان به این آگاهی رسیدم که چرا در همین جا استوپ کردم از نظر مال و کاری و عواطفی و با چنگ و دندان خودم را نگه میدارم همه و همه به خاطر ناشکری هست و شکایت کردنم وای که نثمن چه بلایی به سر خودم اوردم . خدایا تو را شاکرم که هنر جوی دوره تناسب ذهنی هستم و الان و اینجا به نتقطه عطف زندگیام پی بردم و آگاهی آمد و دریافت شد که باید شاکر همه نعمتهای باشم که به من هدیه مردهای برای دریافت بیشتر و بهتر و آسانتر نعمتهای مادی و معنوی باید مدارکن از ناسپاسی و ناشکری و گله و شکایت که مداربسیار پایینی هست به شکرگزاری و شادی و لایق بودن نعمتهای بهتر و بیشتر از جانب تو باشم و هر روز بیشتر و با آرامش و اطمینان دلم منتظر نعمان تو ای خداوند باشم که با عشق و سهولت و سیل اسا به من عطا می کنی. الهی شکرت . من شاکرم که زنده هستم و نفس می کشم از این لحظه به بعد همیشه شاکرم . قبلا خیلی میشد که روزی چند مرتبه از زنده بودنم شکایت می کردم و می گفتم اخه این چه زندگی؟ من نه پول دارم و نه خانه و نه ماشین درست و حسابی . همش باید مثل تراکتور کارکنم اون هم شبها که اجاره ایندخونخ را بدم و به زور روزانه زندگی کنم . من از زندگی ام خسته شدم این زندگی سخت و طاقت فرسا اصلا چه فایلهای دارد زنده بودنم ! من تا قبل از شنیدن این فایل برای چندین بار هر روز این حرفها را با خودم می زدم . به خودم می گفتم اینقدر هم چاقی با شکم بزرگت ایلین همسرت هم مدام مسخرهات می کنه . این هم شد زندگی؟ اخه چیه؟ آخرش جی؟ میافتی میمیری؟!وای الان که فکرش را می کنم این حرفهای شیطان درونمو خانوم منفی باف بوده و مدام دم گوشم نجوا میکرد .خدایا شکرت به خاطر زندگی به خاطر زنده بودنم و نفس کشیدند به خاطر سلامتیام و به خاطر دیدن عزیزانم و بودن و نفس کشیدن در کنارشان . الهی شکرت به خاطر زندگی واقعا زندگی زیباست . من از شما استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم واقعا نمی دانم چه جوری از شما تشکر کنم فقط از خدای مهربان می خواهم همیشه و هر لحظه با شما و خانواده عزیز و محترمتان باشد و همیشه شاد و ساکت باشید و به همه آرزوهایتان دست یابید و از همه مهمترین همیشه تا آخر دنیا استاد ما در دنیای تناسب ذهنی باشید و پایدار بمانید چونکه من تا حالا زندگی را یک جور دیگر می دیدم و الان به طور کلی دیدم عوض شد مثل یک پر سبک شدم و احساس سبکی و آرامش درونی می کنم . الهی شکر
به نام خداوند بخشنده ومهربان
خدایا شکرت برای این که امروز تونستم این فایل گوش بدم
بخش اول: یادم میاد زمانی که بچه بودم متاسفا از همون کودکی خیلی گله وشکایت میکردم البته به اشتباه الگوی ذهن من پدرم بود که ایشون هم همیشه از خدا شاکی بود که چرا به خاسته هاش نمیرسه وگفتند این حرف ها جلدی ما با عث شد که از بچگی به جای شکر گزاری وسپاس نعمت هامون همش از خدا شاکی باشیم
پدر من از نظر مالی خیلی خوب بود ولی همیشه بیشتر از خدا میخواست وخودش با دیگران که از خودش بالاتر بودن مقایسه میکرد
متاسفا منم همین کار میکردم یادم ما یه خونه سه طبقه داشتیم که یه طبقه در اختیار من وخواهر کوچکم بود الان یادم میاد که هیچ وقت از خدا سپاسگزاری برای این که یه طبقه در اختیارمان بود نمیکردم.وقتی خونه عمه ام میرفتم که با ۴ تا دخترش تو یه واحد آپارتمان بودن دنبال خوشحالی وخنده اونا بودم .فکر میکردم اونا چه قدر خوشبخت هستن در صورتی که من اصلا داشته هامون نمیدیدم .داشتهام تو چیزهایی بقیه داشتن دنبال میکردم و خوشحالی وخوشبختی جای دیگه دنبال میکردم به نظرم این کمال ناشکری بود
وقتی بزرگ شدم وازدواج کردم همسرم سطح زندگیش خیلی پایین تر از ما بود ولی چیزی داشت که من تازه از ایشون یاد گرفتم این که خدا رو همیشه شکر کن برای کوچکترین چیزهایی که توزندگی داری من چند سال از زندگیم گذشت تا فهمیدم باید قدر همه چیز در زندگیم بدونم نه چیزهایی که نداریم
استاد عزیز شما یه قسمتی از فایل گفتین باید قدر داشته ها رو بدونی گاهی وقت ها بعضیاز داشته های ما مجب دردسر ما میشن
من یه نمونه کامل در این باره تو زندگیم دیدم ولمس کردم .پدرم همیشه دوست داشت ماشین شکستی بلند جدید بخر ولی به دلایلی نمیتونست تا این که ۲ سال پیش خرید ما براش خوشحال شدیم فور میوردیم الان دیگه حال روحیش عوض میشه الان دیگه قدر زندکی بهتر میدونی .تو این دوسال شاهد هستم که ماشینش توی پارکینگ خونه داره خاک میخوره وچون مشکل بینایی داره نمیتونه از این ماشین استفاده کنه .اصلا هم خوشحال نیست همش نگرانش که خراب بشه هزینش زیاد .نه این که نتونه هزینش بده همش انرژی منفی میده وشکر گزار نیست
این برای من درسی شد که از خدا چیزی به زور نخواهم به جاش شاکر باشم برای تمام چیزهایی که دارم .خدایا شکرت برای داشتن همسر خوب خدا یا ممنونم برای فرزند سالمی که داریم
واقعا شکر گزاری کاری میکنه که ما بدون این که زحمتی بکشیم رزق و روزی زندگیمون زیاد بشه
شاید باورش سخت باشه که همسر من مهندس ولی به خاطر یه سری از مشکلات ۱۲ سال زندگیمون نه شرکت داره نه تو مغازه کسی کار میکنه به شکل آزاد بدون جا ومکان کارش انجام میده و من رزق روزی فراوان دارم
اوایلش واقعا وحشت داشتم میگفتم مگه میشه بدون این که جایی باشی بتونی کار کنی ولی بد ۱۲ سال میگم که من تا الان به خاطر لطف خدا وسپاسگزاری از او تا به حال هیچ مشکل مالی که نتونیم حلش کنیم نداشتم خداروشکر هستم که تا به حال یخچال خونه من خالی نبود تا به حال دستم جلوی کسی دراز نشده
من ممنونم از خدا که فقط با وجود خودش وراه هایی که جلوی ما گذاشته تونستیم تا الان زندگی خوبی داشته باشیم وبرای خودم ودیگران از الان به بد هم بهترین چیزها رو از خدا میخوام که مطمعا به لطف وکرمش به هممون میده کافی قبول کنیم که فقط خدا میتونه کمک ما باشه خدایا شکرت برای وجودت در زندگیم
به نام خدای روزی رسان،
تمرین اول: تاحالا درباره چه مواردی و آپشنهایی غر میزدم چه ارزشی برای زندگی قائل بودم قبل این فایل. چقدر چونکه فلان چیز نیست ارزش زندگی رو زیر سوال بردن؟
قبل ازدواج فکر میکردم با مدرک دانشگاه گرفتن، مدرک زبان و کامپیوتر گرفتن میتونم کار پیدا کنم و به پول برسم، بعدش که ازدواج کردم فکر میکردیم بدون داشتن خونه خودمون نمیتونیم زندگی ارومیه داشته باشیم و من اصلا مسنجر بودن رو نمیتونستم بهش فکر کنم پس خیلی تلاش کردیم و بخاطر خرید خونه ۵سال آرامش از زندگیمون رفت و الان که فکر میکنم میبینم چقدر آدمایی تو زندگیم بودن که با وجود مسنجر بودن زندگی میکردند و آرامش داشتن و درواقع اونها قدر زندگی و اصل وجودشون رو میدونستن بعدش فکر کردم بدون ماشین نمیتونم بچه دار بشم و خلاصه باز بخاطر ماشین نو خریدن دوسال دوباره از آرامش افتادیم درصورتیکه پدر و مادر خودم وقتیکه مارو داشتن خونه نداشتن ماشین نداشتن ولی بارها تعریف کردن چقدر دلشون خوش بود تفریح میکردن و کلی آرامش داشتن و شاد بودن. بعد با همسرم از کارمندی متنفر بودیم و فکر میکردیم تا کارمندیم به ارزوهامون نمیتونیم برسیم و کار همسرم هی بد و بدتر شد درنتیجه همین افکار. چقدر واقعا این مفاهیم ساده رو درک کردن و دونستم میتونه تغییر در زندگی آدمها ایجاد کنه و من داشتم فکر میکردم این دوره ها و مفاهیم رو باید در مدارس به بچه ها یاد بدن و چقدر جامعه بهتر و قشنگترین خواهیم داشت.
تمرین دوم
چه چیزایی در زندگیم هست که باعث میشه فکر کنم زندگیم ارزشمنده و بابتش شکرگذارم؟
خیلیییی چیزها فکر کنم اگه بخوام بنویسم هفته ها طول میکشه ولی سعی میکنم جمعشون کنم:
بخاطر داشتن خدایی به اون بزرگی که وجودش رو از کودکی حس کردم و ساپورتش رو بارها در زندگیم حس کردم و بخاطر حمایت خدا بینهایت سپاسگزارم،
بابت سلامتی خودم، همسرم، پسرم، خانوادم و عزیزانم بینهایت سپاسگزارم.
بابت آرامشی که الان چند وقته در زندگیم دارم و احساس خوشبختیم بینهایت سپاسگزارم.
بابت همسر بینظریم، پسر فوق العاده ای که خدا بهم داد و پدر و مادر بی همتا و فداکاری که دارم و تمام عزیزانم و آدمهای نزدیکم که مثل فرشته و خانواده میمونن بسیار سپاسگزارم.
بخاطر خانه ی زیبا و پر از آرامشی که دارم،
بخاطر ماشین قشنگی که داریم،
بخاطر تمام جهیزیه فوق العاده ای که دارم،
بخاطر یخچال و کابینت های پر از مواد غذایی دلخواهم،
بخاطر کار و شغلی که عاشقشم و کاملا متناسب با روحیه و شرایط منه،
بخاطر شغل و کار عالی همسرم،
بخاطر دوستان و اطرافیان نزدیکم که بینظیرن،
بخاطر هوش و استعداد بینظیرم در هرچیزی که میخواهم یاد بگیرم،
بخاطر پشتکار عالیم در رسیدن به هدف،
بخاطر قدرتمند و محکم بودنم در شرایط زندگی و سختی ها،
بخاطر تک تک نعمتهایی که دارم و ندارم سپاسگزارم.
درود و نور
پریا : خداوند عزیزم شکرت بابت این روز عالی و پر از مشغله ای که داشتم اما باز هم از مسیر خارج نشدم و به فایل های شگفت انگیز آگاه کننده استاد عزیز پرداختم حتی با نداشتن نت و برق و حتی غش کردن بر اثر گرما زدگی اما همه ی اینا باعث نشد که من از فایل و تمرین دست بکشم .شکرت برای اراده قوی که بهم دادی و من به خودم افتخار میکنم .
تمرین اول : راستش واقعا من خیلی گله و شکایت و حتی ناسپاسب میکردم از کوچک ترین اتفاق ها تا بزرگ تربن آنها .همیشه غر میزدم و غبطه میخوردم و مقایسه میکردم خودم را با شرایط ظاهری بقیه . در صحبت با خانواده و بقیه افراد همیشه انگار مسابقه کی بد بخت تره میذاشتم و همیشه هم بهانه ای و موضوعی برای گله و شکایت داشتم و از جملاتی مثل اونا شانس دارن یا خدا خیلی دوستشون داره یا مثلا ما بدبختیم و اینا استفاده میکردم که بسیار تخریب کننده بود و بعد از اتمام حرف ها واقعا ارتعآش و حس و حالم بد میشد. خودم را با نداشته هایم بدبخت میدانستم بعد جالب اینجاست که بعضی از آن هارو هم بدست میوردم اما بازم خوشحال نبودم زیرا اصل را ول کرده بودم و فرع را چسپبده بودم مثل این میماند که شما چند روز است غذا نخوردی و احساس گرسنگی داری بعد بری ظرف های کریستال و نقره بخری و هی به مغازه ها مراجعه و تلاش کنی کن ظروف ت رو بیشتر کنی اما آیا رفع نیاز از گرسنگی و ضعف میشوی ؟ خیر چون باید بری غذا بخری و حتی اگه اونو در ظرف یک با. مصرف هم بخوری ولی حالت میاد سرجاش اما این به این معنی نیست که ظروف گران قیمت و زیبا بده خیر اما تا غذا رو نداشته باشی آن ها به دردت نمیخورن درست مثل حال درونی و لذت بردن از زندگی و چیز های مادی .من خودم زندگی را همش سرزنش میکردم و همش دنبال مقصر بودم و از شرایط متنفر .
تمرین دوم : چیز های با ارزشی که در زندگیم دارن قطعا زیاد هستند تک تک اعضای بدنم ،گوش هایم برای شنیدن صدا ها چشم هایم برای دیدن دنیا دست ها و پا هایم پر انجام کار ها و حرکت و بینی ام برای بوییدن و …… تک تک سلول های بدن نازنینم .خانواده ام مادر مهربان و دلسوز و عزیزم خواهر دوقلو ام که مثل یک معجزه هست برای من واقعا انگار روح من در یک جسمی دیگر و بردار نازنینم که واقعا نمیدونم چی بگم از حمایتگر بودن و مهربان بودنش و هزاران بار شنیدم کاشکی برادر ما بود .سواد و آگاهی هایی که در سطح های مختلف دارم مثل زبان انگلیسی و آلمانی که در های دانش و ارتباط های دیگری بر روی من باز میکند و کتاب خواندی که از بچگی با منه و کلی تجربه و دانش کسب کرده ام .خانه ای که مال خودمان هست و آسایش داریم و استرس جا به جایی و کرایه خونه و اینا نداریم به لطف الهی . حضور مخلوق عزیز خدا تئو ی عزیزم (هاپو هستش) که نمیدونید با تمدنش که واقعا هدیه خدا در روز های تاریک ما بود چقدر رنگ و برکت داد و چقدر عشق پاک و بی قید شرط به ما میدهد و نام او رو تئو به معنی هدیه خدا گذاشتیم ..
وسایل مادی قشنگم مثل لپ تاپ که کلی کارهامو باهاش انجام میدهم و یا لوازم آرایش هایی که علاقه مند هستم به برند های (high end ) و کتاب های عزیزم و وسایل های کوچک و زیبا و کیوت که من عاشق خرید کردن آن ها هستم .
مهارت هایی که کسب کردم مثل کار با نرم افزار های مختلف و یادگیری سئو سایت و هزاران نعمت و اپشن هایی که در زندگی م دارم و مطمئنم به لطف خداوند یزدان کلی به آن افزودت میشود و کلی شادی و آرامش و سلامتی و موفقیت و رفاه مالی به زندگی من افزوده میشود .
خداوند عزیزم مرسی برای حضورت در قلب و جان من .
استاذ عزیز مرسی برای آگاهی بخشیدن به ما این عشق و آگاهی هزاران برابر به زندگی قشنگ و پر مهرتان
ب نام خدای بزرگ و مهربان
با سپاس از استاد عزیزم
امروز فایل زیبا رو دوبار گوش کردم من متوجه شدم اصل خودم رو باید دوست داشته باشم واقعا استاد درسته من خیلی تو زندگیم همه چیز دارم ولی بیشتر موقع ها دلم خوش نبود نگران بودم حالم بد بود و احساس میکردم چرا خدا حواسش به من نیست
الان که خدا من رو هدایت کرد اینجا متوجه شدم چقدر در زندگیم خدا به من لطف کرده و من متوجه نشدم
من خدا رو سپاسگزارم که سالم به دنیا اومدم
خداروسپاسگزارم در خانواده ای خوب به دنیا اومدم
خداروسپاسگزارم برادر و خواهر های خوب دارم
خداروسپاسگزارم در شهر خوبی به دنیا اومدم
خداروسپاسگزارم به خاطر داشتن فرزندانم
خداروسپاسگزارم به خاطر همسر پاک و مهربانم
خداروسپاسگزارم به خاطر سلامتی فرزندانم و هوش و استعداد آنها
خداروسپاسگزارم به خاطر خونه ام و ماشینم
خداراسپاسگزارم که شغل دارم
خداروسپاسگزارم همسرم شغل داره
خداروسپاسگزارم اطرافیانم انسانهای خوبی هستن و برای من مشکل ایجاد نمیکنن
خداروسپاسگزارم خانواده همسرم آروم هستن کاری به کار من ندارن
خداروسپاسگزارم همسرم من رو دوست داره
خداروسپاسگزارم که رشته مورد علاقه ام رو دارم
خداروسپاسگزارم برای شغل دوم همسرم
خدارو سپاسگزارم که میدونم که نمیدونم هر کسی این رو نمیدونه و آگاه نمیشه ولی من همینجا که هستم خوشحالم که متوجه میشم این فایلها چی میگن متوجه میشم من ناشکری کردم متوجه میشم باید آگاهتر بشم
خداروسپاسگزارم به خاطر اندامم
خدادوسپاسگزارم به خاطر هنرم
خداروسپاسگزارم که آدم خوش خلقی هستم
و از استادم ممنونم که زحمت آگاه تر شدن مارو میکشه و ما رو درشناخت زندگیمون آگاه میکنه
من دیگه گله و شکایت نمیکنم از زندگیم لذت میبرم هر طوری که هست و خداوند آنها رو بیشتر میکنه
با سلام به نام الله یکتا
اصل زندگی من همین است که وجود دارم همین که دنیا اومدم همین لیاقتی که خداوند در من دیده
که لذت ببرم به گسترش جهان کمک کنم به رسالتم برسم اینا اصل
نعمت هایی که من دارم بی شماره از حال خوبم احساسم آرامشم آگاهی هام بچه هام همسرم خانوادم سلامتیم زیباییم جوانیم خونه و ماشین وسایل زندگیم اعتبار و احترام و ارزشم روح وجودم جسمم خالقم خنده هام دیدن خنده ی بچه هام دیدن جهان همین کولر تو تابستون همین تخت همین پول و حقوق و رزق و روزی که دارم همین قدرت توانایی انجام کارهام
خدایا بی نهایت بهم نعمت دادی که قابل شمارش نیست شکر و هزار بار شکر ♥️
باسلام خدمت شما استاد عزیزم
من امروزم با لطف خدای مهربونم حالم خوبه و در سلامتی و احساس خوب هستم دوست دارم هر روزی که به من هدیه داده میشه بهتر و با کیفیتتر زندگی کنم،
خدایا شکرت که امروز هم حالم خوبه و میتونم باز هم آگاهیهای جدید به دست بیارم و مهمترین این هست که اصل و وجود من خوبه و میتونم با وسایل خوبی مثل لبخند زدن و افکار خوب وارد ذهنم بکنم در مستی جای خواستههام قدم بردارم و میتونم که با جون خودم و روح خودم میتونم بهترین خودم باشم،
من امروز از اینکه یک روز دیگه با حس و حال خوب زنده هستم خوشحالم و این اصل زندگی منه و من دوست دارم با بالا بردن کیفیت رفتاری هر روزم رو که زنده هستم از زندگی و زنده بودنم لذت ببرم و از لحظههای زندگیم لذت ببرم،
من امروز هر روز ا انگیزه و لذت ارزش اصل زندگیم رو میدونم و برای اون اهمیت قائلم ،
و این مهمه که تونستم یاد بگیرم که باید چطور زندگی کنم و حالا من ارزش حال خوبم آرامش و شادی عشق و لبخندم رو که از طریق اصل زندگیم به وجود آوردم برای لذت بردن بیشتر دارم تجربه میکننم،
لوازم اصل خودم رو اضافه کردم و خیلی نعمتهای خوبی دارم مثل سلامتی خونه خانواده راحتی عشق به خدا دوست داشتن خودم که بهترین احساس و من راحتی و خوشحالی رو به ارمغان آوردم،و امروزم دوست دارم که بهتر از دیروز خودم زندگی کنم،
دیگه اون گل شکایتها دیگه اون ناسپاسیها وجود ندارند من هر روز رو احساس رضایتمندی بیدار میشم و شروع میکنم شکر گذار داشتههام بودن،
بعضی وقتها احساس میکنیم که انسانی ناتوان هستیم که دائم تلاش و تقلا میکنیم برای رسیدن به اون خونه به اون ماشین و حس میکنیم اگر وسایل مورد نیازمون کم باشه،ارزش وجود ما رو پایین میارند،
در صورتی که اگر در حال خوب لذت بردن از اصل وجود خودمان باشیم این باعث میشه که از وسایل و امکاناتی که هم اکنون و هم در آینده به دست میاریم لذت بیشتری ببریم و اینجوری میتونیم سپاسگزارتر باشیم،
باتشکرازشما
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان من از آنجایی که با این مباحث آشنا هستم همیشه سعی میکنم در لحظه حال زندگی کنم و از زندگی ام لذت ببرم شکر گزاری آنچه دارم باشم و لذت ببرم اما گاهی میشود که عنان از کف میبرم و راه ناسپاسی پیشه میکنم و واقعا سعی میکنم خودم را کنترل کنم و برگردم به مسیر مثبت چند.روزی بود که سر همسرم غر میزدم که چرا پول نداری بریم خانه بزرگتر تا اینکه در مقاله زندگی با کمک خدا خواندم که بابا من هنوز ظرفیتشو ندارم که بدستش نیاوردم و اینطوری آرام شدم و حالا هم با شنیدن این فیل صوتی فهمیدم که بیشتر از داشته هام لذت ببرم از زندگی که اصل قضیه هست لذت ببرم تا فرعیات که باعث لذت بیشتر میشود اضافه شود تا وقتی اصل نباشه وجود فرعیات هیچ نقشی در حال خوب من ندارن زنگی را باید زندگی کرد زندگی را باید لذت برد خدا را شکر که هر روز کمک میکنی بیشتر بفهمم از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود و هر روز کمک میکنی بیشتر توحیدی تر بشوم .
خب بزرگوار گفتید که از چیزهایی که دارید بنویسید آنقدر زیادن که چهار صفحه هم بنویسم کم هستند اول از جسم سالم خودم شروع میکنم خدایا شکرت بابت جسم سالم خدایا شکرت بابت ذهن و روح و قلب سالمم خدایا شکرت بابت پدرو مادرم خواهرم بابت مرسانا و ناصر خدایا شکرت بابت همسر بسیار خوبم سعید خدایا شکرت بابت خونه ای که توش زندگی میکنم خدایا شکرت بابت این زندگی که به من هدیه دادی خدایا شکرت بابت همین گوشی هوشمند و متصل به اینترنت و این سایت خدایا شکرت بابت تلویزیون و زیر تلویزیون خدایا شکرت که روز به روز اعتماد به نفسم بیشتر میشه خدایا شکرت که کمک کردی تا در زندگی هدف داشته باشم و منو به مسیر موسیقی هدایت کردی خدایا شکرت که کمکم کردی تا ورنمو کم کنم خدایا شکرت بابت نی و بالابان که دارم خدایا شکرت بابت استاد خوبم که بدون گرفتن شهریه با جان و دل به من درس میده خدایا شکرت بابت اینکه آشپزخونه زیبا دارم خدایا شکرت بابت ماشین لباسشویی و ظرفشویی خدایا شکرت بابت یخچال و فریزر خدایا شکرت بابت جهیزیه تمام و کمالی که مادرم بهم داد خدایا شکرت بابت پدر شوهرم و همسرش خدایا شکرت بابت جفت خواهرشوهرهایم که مهربان و. دوست داشتنی هستند خدایا شکرت بابت همه عزیزان که دارم خدایا شکرت بابت اصل این دنیا یعنی زندگی کردن و خدایا بابت همه چیز شکر
به نام خدای مهربانم
باسلام خدمت استاد عزیز ودوستان همراهم
من هم بااین که چند سالی هست آگاهی پیدا کردم باید از خود زندگی لذت ببرم و تقریبا خوب پیش میرفتم ولی متاسفانه باز به دلیل ورودیهای منفی از طرف دیگران دو روز ،از اصل زندگی دور شدم وخال خوبی رو تجربه نکردم
وخدا رو شاکرم که به این فایل هدایتم کرد تا اصل زندگی رو زندگی کنم وبی عدالتی ها و حق خوری های عزیزانم رو رها کنم و حق الیهم رو به خدا بسپارم اون هوای من داره
حالا باید از اصل زندگیم لذت ببرم باید توجهام روی داشته هام باشه
الان در همین لحظه خدارو شکرمی کنم که سالم هستم و مستقل دارم کار هام و انجام میدم بدونه کمک کسی
خدایا شکرت برای سلامتیم
خدایا شکرت برای بودن در سایت و داشتن نت و گوشی ام برای نوشتن ودریافت آگاهی های ناب
خدارو شکر برای داشتن خانه ای برای استراحت گردنم وآرامش گرفتنم
خدارو شکر برای داشتن کولر برای خنک گردن خانه ام
خدارو شکر برای وجود فرزندم در زندگیم
خدارو شکر برای وجود همسرم در زندگیم
خدارو شکر برای کسب کار همسرم
خدارو شکرت برای ماشینی که داریم
خدارو شکرت برای خرید کولر گازی جدید در زندگیمان
خدارو شکر برای یخچالی برای آسایش خاطرمان
خدارو شکر برای بودن احساس لذت بردن از زندگیم
خدارو شکر برای داشته هام که حتی از اونها غافل هستم
باید اصل زندگی رو زندگی کنم ودنبال حاشیه ها نباشم زندگی فقط یک بازی است بازی با احساس خوب خواستن ولذت بردن
خدایا شکرت برای تمام داشته هایم
سپاس فراوان از استاد عزیزم
به نام خالق هستی بخش.استاد عزیزم ممنونم بابت علم جدیدی که به ما می دهی خدایا ازت ممنونم که من را در این مسیر قرار دادی.چطور قدر زندگی را بدانیم؟من راستش همیشه خودم را در سختی قرار می دادم تا برسم به خوشی و راحتی فک می کردم تا تحصیلات عالیه نداشته باشم نمی شه بچه دار بشم چون مانع درس خوندن من میشه و خودم را در فشار قرار می دادم و هیچ لذتی از زندگی نمی بردم همش کار همش کار.چیزهایی که زندگی من را زیبا کردند یکیش دخترم هست که مالامال از انرژی هستم و دیگری همسر مهربان و عزیزم هست که همیشه صبور و با حوصله پیش می رود. و دیگه شغلم هست که دستم توی جیب خودم هست و از بودنم لذت می برم و دیگه خونه ای که راحت در آن جا گرفتم و هیچ هزینه ای بابت آب و گاز و برق نمی دهم و در وسط شهر هستم و لذت می برم .نعمت بعدی من بلد بودن قرآن هست و داشتن اراده حفظ قرآن چقدر لذت می برم وقتی ۱۰ درس تکرارهای روزانه را می خوانم.مادر مهربانی دارم که مالامال از عشق و محبت است. مثال یخچال را هم بزنم چون من یک مدت بدون یخچال بودم برای اینکه مواد فاسد نشن جلوی کلر یک سبد بسته بودم و مواد را می ذاشتم توش ولییی الان از داشتن یخچالم لذت فوق العاده ای می برم خدایا شکرت .تلویزیونی دارم که از برنامه هاش لذت نی برم لب تابی دارم که یک ریال خودم براش هزینه نکردم و گوشی دارم که می توانم به تمام دنیا وصل بشم.خدایا شکرت
به نام خدای یکتا
بعد چند بار گوش کردن این جلسه و چندین بار خوندن متن این فایل تازه انگار دارم یه چیزهایی رو میشنوم
اصل زندگی
واقعا اصل زندگی چیه ؟همون حیات و لحظات زنده بودن
وقتی مثال ماشین رو زدید خیلی بهتر درک کردم وقتی میگید این امکانات و وسایل خوبه ولی اگر از اصل غافل بشیم تاثیری بر لذت بردن ما از زندگی نمیشه
وقتی تو متن نوشته بودید تنوع جهان داره بیشتر میشه و باید آگاه باشیم این تنوع تمرکز ما رو از اصل برنداره و به حاشیه بریم با خودم فک. میکردم یعنی چی این جمله
دیدم خیلی وقتا میگیم ای بابا قدیم خیلی خوب بود همه با دل خوش بودن و لذت میبردن از زندگی ولی وقتی با همون قدیمی ها صحبت میکردم میدیدم میگفتن ما اززندگی هیچی نفهمیدیم همش کار و کار و فهمیدم ما آدم ها همش دنبال لذت بیشتر هستیم ولی گره زدیم به وجود چیزی توی زندگیمون
چی بگم از تمرین این جلسه وقتی قرار شد داشته هامو بنویسم تا حالا خیلی تمرین های شکر گزاری انجام داده بودم ولی نه اینطوری که امروز انجام دادم شاید گفته بودن ولی من در مدار شنیدنش نبودمبا خودم گفتم زینب از وقتی با قانون آشنا شدی همیشه نشستی یه لیست بالا بلند از خواسته هات نوشتی آیا یه لیست از داشته هات نوشتی ؟چرا مثل لیستی که برای خواسته نوشتی و بعصی وقتا بهش که فکر میکنی حالت بد میشه که ای بابا ندارم اینو
بیا یه لیست بنویس از چیزایی که داری ولی ایندفعه یه فرقی داشت نوشتن این لیست
از خودم سوال پرسیدم چیا الان تو زندگیم هست که الان دارمش و اگه نداشته باشم الان اختلال ایجاد میشه
وای که چقدر بخاطر داشته هائیکه الان دارم و قدرشو نمیدونم اشک ریختم امروز تا حالا این حالو تجربه نکرده بودم للیست داشته ها ی من که الان یکیشون نباشه اوضاع بد میشه از همون آبی که استفاده میکنم از نور خورشیدی که هر روز رایگان میتابه از هوای که نفس میکشم و حتی از نتی که دیروز برای چند ساعت نداشتم
از خانواده عزیزم,دختر و پسرم که داشتنشون یه روزی آرزوم بود از قاشقی که برای خوردن غذا دارم ازش استفاده میکنم و ……من هزاران داشته تو زندگیم دارم که یه روزی خواستهدام بودن ولی وقتی بهشون رسیدم گفتم چه فایده فلان چیز و بهمان چیز رو ندارم
و میدونم اگر من تغییر نکنم این پروسه ادامه داره و من هی میخام برسم و بگم چه فایده اون یکی رو ندارم
اصل زندگی رو وقتی ازش لذت نبرم چه فایده داره اینهمه امکانات
وقتی از اصل لذت میبرم وقتی در لحطه شادم و راضی اون وقت این امکانات به لذت بیشتر کمک میکنه و برام لدت بخش تر میکنه ولی وقتی من رو اصل زندگی تمرکز میکنم نگران چیزایی که نیستن نیستم چون میدونم در زمان درستش بهم داده میشه
اون وقت عجله ندارم
خدا رو شکر بخاطر این دوره واقعا استاد این دوره ماندگار میشه و خدا میدونه سالها چه تغییراتی در آدم ایجاد میکنه چقدر خوب بود که جلسه قبل تغییرنگرش نسبت به خدا و احساس نزدیکی بود
حالا که میدونم خدا وعده بخشش داده خودم رو بخاطر ندیدن اینهمه نعمت تو زندگیم بخشیدم و از خدا طلب بخشش کردم و میدونم که همین لحطه منو بخشید خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایی که الان تو زندگیم هست
وقتی یاد بگیرم و تمریین کنم از همین چیزایی که دارم لذت ببرم دیگه گله و شکایت نمیکنم میدونم اون خواسته ها قشنگ ولی نمیگم تا وقتی اونا نباشن زندگی بی زندگی
فرصت زندگی برای همه برابر و من میخوام به کمک خدا از این فرصت نهایت استفاده رو بکنم
مممنموم استاد یه دنیا ممنونم
با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
چه فایل عالی وپر از کد ..ممنون از شما آقای عطار روشن که خودتون به آگاهی رسیدید وبه ما هم کمک میکنید که آگاهتر بشیم …واقعا اصل زندگی مهمه بقیه همه برای زیستن بهتر در این دنیاست البته خدا ایمان وزمین رو مسخر ما کزده که بینهایت فکر کنیم وبه دست بیاریم
وزندگی بدون هدف نداشته باشیم..ولی نباید اصلمون رو فراموش کنیم..اصل ما نعمت زندگی هست که خدا به ما داده وتا لحظه ای که شب میخوابیم وبیدار میشیم یعنی یه زندگی دباره خدا بهمون داده برای ِلذت بردن..نمیگم این دنیا همش خوبه وعالی ..نه اصلا ذات این دنیا به خوب وبده سختی واسونیه…بالا وپایین..ولی این دیدگاه نا در شرایط سخت هست که نشون میده ما چقدر آگاه شدیم واگه بخوام نعمت هامرک شکر کنم تا فردا وروزهای دیگه هم بشینم وبنویسم نمیتونم اونا رو بشمرم ..از شگفتی جسمم تا روحم تا بچه هام وخانواده وکاری که انجام میدم و……………………………
هزاران هزار نعمت دیگه که عادی شده برام وفکری میکنم اینا همیشه هستن ولی وقتی میری زندان وبیمارستانمیفهمی چقد نعمت داری……
خدایا هززززززززززززاران بار شکر..
بنام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد گران قدر ودوستان هم مسیرم
گام چهارم از دوره بی نظیر زندگی با طعم خدا
قبل از هرچیزی اینو بگم استاد شما چند سال پیش این دوره رو تهیه کردین والان بعد چندسال ما داریم
استفاده می کنیم وشما توی این فایل اشاره کردین که این دوره ماندگاره وچند سال دیگم بازدیدکننده خواهد داشت وافراد زیادی هدایت خواهند شد به این مسیر واقعا شما بی نظیر هستین وخدا رو شکر
چقدر تونستین روی خودتون کار کنید که الان واقعا مثل پیامبران از غیب خبر دارین واعجاز می کنید
وقتی خداوند مرا انتخاب کرد تا فرصت بودن در دنیا وزندگی در زمین را تجربه کنم از روح خودش در کالبد من دمید نه ماه تمام در بطن مادرم مرا پرورید وتمام اجزا بندنم را برای هماهنگی با رفع نیازهایم در زندگی بی نقص خلق کرد ووقتی به دنیا آمدم من بودم وجانی که روح خدا بود واجزاع بدنی که برای زندگی به من داده بود اصل وجود من همین ها بودوهدف از خلقت من رسیدگی به این جان مقدس و گرامی داشتن آن ودر کنار آن حفظ حراست ازاین جسم که عهده دار روح من بود
من در این 36 سال عمر البته بجز دوران خرد سالی که هنوز درکی از هیچی نداشتم هرگز قدر وجود خودمو ندونستم هرگز به اصل بودنم به اصل وجودم وچیزی که براش خلق شده بودم توجهی نکردم
با پرخوری کیلو ها چربی اضافه در جسمم انبار کردم
ولذت های دنیا رو همه نادیده گرفتم وهمش در حال گله و شکایت برای جسمی بودم که خودم برای خودم خلقش کردم وگرنه منکه موقع تولد متناسب وعالی بودم اینقد در این سالها در گیر چاقی بودم که اصلا انگار زندگی نکردم یا در حال خوردن بودم که هیچ لذتی نمی بردم وبعد خوردن فقط با سرزنش کردن خودم واینکه چرا نمی تونم جلوی خوردنم رو بگیرم در حال عذاب دادن خودم بودم غافل بودم از جان عزبزم از اون بخش مقدس وجودم اگه رویا یاخواسته ای در دلم داشتم خودم رو لایق رسیدنش نمی دونستم چون چاق بودم هرچی لذت در دنیا بود من ازش محروم بودم این مسعله باعث شده بود نه از خونه ای که توش بودم نه از وسایلم نه از وجود همسرم نه دخترم ونه خانوادم نه طبیعت وهیچ چیزی لذتی ببرم
داعم در حال غر زدن بودم نمی دونم دخترم چطور بزرگ شداز چهار دست وپا راه رفتنش لذت نبردم از دیدن دندان در آوردنش لذت نبردم از حرف های که تازه نصفه ونیمه تلفظ می کرد لذتی نبردم از قد کشیدنش مدرسه رفتنش اولین نوشته های که یاد گرفت اولین کلماتی که تونست بخونه اولین دوست هایی که پیدا کزد اولین آزمونهایی که داد برای بار اول وامتحان دادن رو یاد. گرفت چون در تمام این مدت من عذادارچاقی بودم ولذتی از هیچ اتفاقی در دور وبرم نبردم فرش می خریدم تلوزیون مبل گاز وهر وسبله دیگه ای اصل ذوقی نداشتم براشون چون چاق بودم اینقد این چاقی برام پر رنگ ومهم بود که بقیه چیزا به چشمم نمی اومد
همیشه در حال عجله بودم تا در مدت کوتاهی وزن زیادی کم کنم تا بتونم لباسی پیدا کنم در مراسمی بپوشم وهرگز لذتی از اون مراسم نمی بردم یا ایام عید من همش تو پارچه فروشی ها بودم و دنبال خیاط تا لباسی برام بدوزه ومن عید لباس داشته باشم ساعت ها تو مغاره ها دنبال لباس بودم وتو اتاق پروها مدام خودمو سرزنش می کزدم زیبایی بهار شکوفه دادن درخت ها بوی عید مراسم دید وبازدید برای من لذتی نداشت چون قضیه چاقی نمی گذاشت چیزی ببینم همین امسال هم بدترین ساعت ها و تو مغازه ها گذروندم برای پیدا کردن لباس ولی خدا رو شکر چون چند هفته ای هست دوباره اومدم به سایت ومشارکت می کنم مثل گذشته اذیت نمی شدم وخیلی خودمو تو حال بد نمی گذارم
من از خداوند عزیزم بخاطر این همه ناسپاسی بسیار بسیار عذر خواهی می کنم واو را بسیار بسیار بخاطر هرآنچه در زندگیم دارم شکر می کنم
اول از همه بخاطر چاقیم از خدا ممنونم چون اگه چاقی بهم فشار نمی اورد ومن به دنبال راه چاره نبودم شاید هرگز به اینجا واین مکان مقدس هدایت نمی شدم
خدایا شکرت برای وجودم برای زنده بودنم برای نفس کشیدنم برای چشم هام که بیناست وهمه چیز را می بینم برای دندانهایم که غذا را خوب می جوم وهظم می کنم برای گوش هایم که سالم هستن وخوب می شنوم برای دماغم که باهاش خوب تنفس می کنم وزیبا وخوش نقشه برای ابروهام که جلو گرد وخاک رو می گیره ونمی گذاره چشمم اذیت بشه وباعث زیبایی صورتم شده برای مژه هام که زیبایی چشم هام صد چندان می کنه ونمی گذاره چشمم خشک بشه وبا پلک زدن چشمم رو محافظتی می کنه برای دست هام که کمک حالم هستن برای انجام کارهام برای انگشت هام برای ناخن هام برای
پاهام که می تونم مسافت هارو طی کنم. در زمین خدا قدم بردارم و بگردم خدایا شکرت
خدایا بخاطر خانه ای که در آن سکنا دارم ازت ممنونم منو ببخش اوایل که اومدم داخلش ازش ناراضی بودم چون قدیمی بود وهالش باریک بود الان خیلی ازش راضی هستم چون داخل بازاره ولازم نیست برای خرید مسافت زیادی برم وهمه چیز دم دستمه وحسابی امن هست
خدایا شکرت برای آشپزخونه ام که بیشر اوقات روز در آن هستم منو ببخش که اوایل ناشکری کزدم چون می گفتم کوچیکه کابینت نداره هودش خرابه ونمی تونم یخچال رو خوب توش جانم الان خیلی ازش راضیم چون کوچکه سریع تمیز می شه کابینت هاش زود تمیز می شن ولازم نیست خیلی خودمو اذیت کنم خدایا شکرت
خدایا بخاطر تلوزیون مون یخچال مون فرش هامون لباس شویی که داریم تخت و دراور وکمد ازت ممنونم نبود هرکدام منو به در سر می اندازه وجود هر کدام برام با ارزشه برای این اینترنت نامحدود ازت ممنونم چون اگه نبود به راحتی به اینترنت دسترسی نداشتم وبرای شرکت در سایت اذیت می شدم خدایا خیلی قدرشو می دونم
خدایا بخاطر وجود همسرم ازت خیلی ممنوم درسته یه اخلاقای داره که باب میل من نبوده وهمیشه به درگاهت شکایت کزدم الان ازت معذرت می خوام چون به اصل بودنش به خوبی های زیادی که داره دقت کزدم دیدم خیلی آدم شریفیه
خدایا بخاطر وجود دخترم ازت سپاسگزارم از اینکه بدن سالمی داره زیباست باهوشه با ادبه ازت ممنونم درسته در گذشته از اینکه زیاد سرما می خوره ومن مجبور داعم ببرمش دکتر خیلی غر می زدم شکایت می کزدم الان بخاطرش ممنونم چون سرما خوردگی چیزی نیست ومن اون اصل بودنش رو دز زندگیم دارم وبه خاطرش ممنونم
بخاطر وجود پدرم که تکیه گاهمه بخاطر وجود خواهر هام به خاطر وجود برادرم دوستانم وخانواده همسرم ازت ممنونو سپاسگزارم
اینجا می خواستم راجب یه تجربه که مناسب بااین
بخشه بگم
همسر من همیشه می گه گذاشتم هر وقت بازنشسته شدم ودیگه کار نکزدم خوشی های زندگی رو تجریه کنم هر وقت گفتیم بریم زیارت گفته بزار الان خوب پول در بیارم باز نشسته که شدم میریم زیارت برای هر مسافرتی این ومی گه وخلاصه همه چیز رو موکول می کنه به آینده ومتاسفانه در حال زندگی نمی کنه یا افسوس گذشته رو می خوره یا فقط به این فکر می کنه سخت کاز کنه تا آینده در رفاه باشیم مدتی بود دوست داشت ماشین جدید بخره ویه ماشین خریدیم ولی ما خونه ای که رهن کردیم پارکینگ نداره ولی وسط بازاره وجلو خونه جای پارک داره وبقیه همسایه ها ماشین هاشون جلو در خونس اما ایشون از وقتی ماشین رو خریده می ترسه جلو در خونه پارک کنه می گه ماشین صفره ممکنه کسی خطی بندازه روش وبرده توی پارکینگ یکی از اقوام که خیلی ازما دوره گذاشته ماشین رو ما هیچ استفاده ای از ماشین نمی کنیم چون درد سر شده براش سخته بره از اونجا بیارتش تازه دوسه روز یه بار باید قبل اینکه بره سرکار بره وروشنش کنه چند دقیقه تا موتورش نخوابه وکلی دردسر درست کزده برای خودش ماهم همچنان بی ماشین هستیم الیته خدارو شکر می کنم بخاطر وانتی که مال مغازس ودست ماست واگه کاری داشته باشیم می تونیم با اون بریم انجام بدیم وکار مارو راه می اندازه ومن بابتش سپاسگزار خداوندم
بعد این جلسه فهمیدم همسرم چرا از وجود ماشین هیچ لذتی نمی بره وتازه باعث دردسرش شده وبارها گفته چه گرفتاری درست کزدم برای خودم چون
اصل زندگی رو دست نخورده گذاشته ونادیده اش گرفته وهیچ لذتی از زندگی نمی بره ماشین رو خریده که لذتهای زندگیش بیشتر بشه راحت زنگی کنیم ولی چون از اصل بودن هیچ لذتی نمی بره ماشین هم یه وسیله دست وپا گیر شده
به نظر من اصل خوشبختی بدون در درلحظه حاله واینکه از اون چیزی که داری ولو کم لذت ببری وشاکر باشی تا خداوند لیاقت دادن مال بیشتر وامکانات بیشتر رو بهت بده
خدای خوب ومهربانم برای درک این آگاهی از تو ممنون وسپاسگزارم
من قبلا خیلی حسرت میخوردم.همش فکر میکردم فلان کس مثلامدرسش از من بهتره یا خانوادش پولدارترن وهیلی چیزای دیگه.انا وقتی که چند سال میگذشت نیدیدم همون کسی که من حسرتشو میخوردم داره حسرت منو و زندگی و مدرسه و …..رو میخوره.منو به فکر برد که حتما من از اون بهترم وزندگیم از اون بهتره که داره حسرت منو میخوره.
کم کم داشتهام و دیدم و از زندگیم لذت بردم.واسه خیلی چیزا مسخره شدم ولی ناراحت نمیشدم چون میدیدم کسی که مسخرم میکنه خودشو از من پایین تر میدونه وبرای خنک کردن دل خودش داره جلزولز میکنه.منم سعی کردم از هر چیزی که ناراحتم میکنه دوری کنم و از زندکیم لذت ببرم.
اوایل ازدواجم به دلایلی همش شاکی بودم.ودیدم دادم اذیت میشم.با این روش استاد آشنا نبودم که از زندگیم لذت ببرم ولی سعی کردم که چیزایی که دوست ندارم رو توجه نکنم و به مرور توجهم به داشتهام وزیبایی های زندگیم جلب شد.الان میبینم از روزی که من زندگیمو سپردم به خدا و باآرامش جلو رفتم و حرص نخوردم زندگیم خیلی پربارتر شده.
قبلا از وجود دو نقر توزندگیم ناراضی بودم ولی نمیتونستم و نباید از زندگیم بیرونشون میکردم.خیلی اذیت میشدم و گریه میکردم ولی بعد سعی کردم باهاشون بسازم وکم کم زندگی با اون افراد راحت شد برام.
الان خدا رو برای همه چیز شکر میکنم.من خدا رو برای چشم بینا.برای دست و پای سالم.برای قدرت فکر و عقل.برای نفس های منظم.برای تک تک سلولهای بدنم برای رگ و پوست و خونم شکر میکنم.
فقط کافیه یک بار دعای معنی دعای عرفه رو بخونید یا گوش بدید.اون زمان از دونه دونه چیزهایی که خدا بهمون داده و ما نمیبینیم آگاه میشید.
خدا نعمتهای بیشماری به انسان داده ولی چون همیشه دراختیارمون بودن قدرشونو نمیدونیم.
تن سالم.خونه ای توش زندگی میکنم و شب از سرما و گرما محافظتم میکنه.همسر خوب وسالم و کاری.بچهای سالم.غذایی که دارم و میخورم حتی اگه زندگیم شاهانه نیست و غذای لاکچری نمیخورم ولی باز خدا رو شکر میکنم چون میدونم همینایی که دارم از لطف خداست و هر وقت لازم بوده بهم بیشتر هم داده.خیلی جاها توقع نداشتم ولی بهترین غذا سر سفرم اومده.جاهایی که سپردم به خوده خدا و حرص نزدم خدا بیشتر برام فرستاده.جایی که سپردم به خدا بهم خونه داد و منواز آوارگی نجات داد.حتی اگه خونم کوچیکه و اون چیزی که رویاشو داشتم نیست ولی بازم شکرخدا که سرپناهی دارم که آواره نیستم.همینم خیلیا ندارن.من خیلی خوشبختم که این چیزایی که تو زندگیم هست رو خدا بی منت بهم بخشیده.
الان هم باز روزی هزاربار خدا رو شکر میکنم و سختیا رو میسپرم به خودش که میدونه چطوری حلشون کنه.
خدایا شکر بابت همه چیزهایی که بهم از لطفت بخشیدی.میتونستی بهم نبخشی و من منتی سرت نداشتم ولی باز از لطف و مهربونیت بهم خیلی چیزها دادی که ممکنه من الان خیلیاشو به خاطر نداشته باشم و برای همه چیز همه چیز هزار بار شکرت شکرت شکرت
سلام وعرض ادب خدمت دوستان،من در حین گوش کردن به فایل صوتی جلسه چهارم بودم،چن بار گوش دادم،یک لحظه وسط صحبت های آقای عطار روشن فقط چشم هام رو بستم همه جا تاریک بود ،نفس عمیقی کشیدم صدای نفس هام وضربان قلبم رو میشنیدم،چشمم رو باز کردم نور زیادی رو دیدم زیبایی های اطرافم رو دیدم ،هم میشنیدم هم میدیدم هم نفس میکشیدم هم تمام وجودم رو درک میکردم ،من بودم ،اشک از چشمم سرازیر شد وتمام،خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام برخدایی که طمع عطر حدید به زندگی من زده
سلام براستاد عطارروشن. وهم عزیزان
اول تولد آمد هیچ جیزی کنارنبود یی جسم وجان وزنده بودن رو به امد به دنیا که آمد اول فقزخودموبودم وتنم وزنده بودن
من برای داشتهای که در زندگی به آرام آرام به زندگیم. اضافه شد شاکرهستم با هراضافه شدن باید لذت بیش تری باید می بردم آیا با بودن. وسایل دراطراف من فرد شادیدورن رو هم درزمان طولانی داشته باشم ولی من تجربه کردمکه به این شکل نیست
لوازم جانی جای اصل اونوسیله نمیشه من برای حس خوب و احساس هر چیز که که دراطراف با.شه اگه من حسم خوب نباشه توحال رقابت باشم چشم هم چشمی باشه حسادت و هم در کنارش داشته باشم که حسم رو خراب خواهم کرد آیا با آنجه که. داشتم لذت از زندگی بردم یافقط زمان رو فقط،توبخش بدش بودم من زندگی کردم یا فقط،دنبال چیزهای به ثمر رفتم دست پا زدم که زندگی بیشتر لذت ببرم ولی من اصلا استفاده که نمیکنم
چیزهای که که دارمتازه اضافه هست جاگیرهم هست همه آرمش من له هم میزنه بایدهواسم. رو بزرامبرای نگه داستناون وسیله چون منفکرمیکنمبا بودن اون هست ک من دارم زندگی میکنمبعضی زمان رها کردن از دست دادن ازدای هست چون دربدن اون وسیله یااون خونه یا باطل جزور درد سر جیری دیگه نیست ما چندسال پیش همسرم برای کارش ی باغ تهیه کرداویل همه ازجمله من بجه بسیارخوشخال شدیم که ما یی باغ بزرگ خریدم مکانی دادن رفت آمد اولیه خوب بود ولی من رو به کاره اَضافه محبورم بودمو هرصبح جمعه من باید کلی غذا درست می کردم همسیر به این اون زنگ میزد که کسی ناراحت نشه همی رو توباغ بیان خوب این یی کاره اضافه بودکه به مرو اون وافراد خسته شده دیگه ادمدشد کم شد تازه بایداسرا میکردی تشریف بیارن مهمان ما باشن باغی که خریدیم بودایم تو منطقه امنی نبود وفتی خود خانواده من تنهایی میرفتم همسر م بخاطر،دختره بسیار نگران و مضطرب بود که اشکالی پیش نیاد واینحالت اول خودش روازدا میدادکه درمرحله بد همه خانوادهام رو ناراحت میکرد روی که مجبوریم شدیم باغ رو فروختیم من که خیلی خوشحال شدم دیگه این وسیله غذاب رو ندارم درست هست حالا اگه بود کلی پولش بود شاید کل زندگیمون بفرشیم امکان نداره اون باغ رد روبخریم رو ما با فروش اوم باغ تازه ازدا شدیم رها شدیم کلی مشکلاتش برای ما ایجادکرده بودکه با فروختن اون ازاون مشکلات خلاص شدیم شاید اگه یی منطقه بهتری باغ رو خریده بودیم این مشکل ایجاد نمیشد حتی شاید گروهی آمروز به من بگن حیف نبود ولی راحتی که اون روزه از من کل خانوادهام گرفته شده بود تا اسم رفتم به باغ می امد کلی نگران استرس که کسب دچار مشکل نشه داشتم تا درباغ ببندیمبا ماشین راهی بشم اینحالت نگرانی استرس اصلا بودن تو باغ رو دلنشین نمیگرد شایداگه همون زمان تویی پارک رفته بودیم تواون فضا لذت بیشتری رو به خانوده میدادیم ولی تو باغ این حالت بسیار اذیت کننده بود حتی باره وفتی ازدحترها حرفش پیش میاد فقط ازدست دادن اون فضا درخت میوه شاه توت که بسیاز خوشمزه بود حرفش زده میشه ه نه لذتی که تواون مکان به مارسیده پس بودن توهمین فضایی راحت منزل رفتن تویی پارک تو نگاه من که آرامش درونس هست بسیار پرارش از باغی هست که خوشایند دیگران بود و من و خانواده ازداستنش کلی مشکل داشتم در حقیقت دیگرا ن کیف باغ ما رو میبردم خودم خانواده پا جز مشکل جیزی ازاون باغ به یادو نداریم حتی بارم خواستم دوباره یی باغ دیگه بخریم اول کلی کرون شده امکانش نیست وهم ته دلم من اون رضایت رو نداشت چون خاطره خوبی از داشتن باغ ندارم تا این زمان که نشده بخریم پس داشته ماو اون آرامش که احساس میکنیم برای ما ایجاد نمی کنه و نه اگه اون فرداول خودش تو بخش مثبت زندگیش باشه تو بخش خداوند باشه میدونه که داده ازجانب خدوند هست اجبار مشکل داره رو گوش ممکنه چون اخبار باعث افکار تو بخش ایراددارش باشه اون زمان چون همسرم دائم نکران سرقت امدن افردد تو باغهای دور می زدم تو واون زمان هر وفتی که ما توباغ بوردیم دائم نگران بود که اون مشکلات برای خانوداه خودش ایجاد نشه پس ازداشته خودش با همه فضایی خوب اصلا لذت نمی برد نه تنها اون لذت نمی برد بکله کل خانوادهام اون لذت رو نمبردن حتی باره شد که من نکران نبود همسرم همش می گفت این دربین که کسی بالا نیاد از در کسی بال نیاد کسی واردباغ نشه خوب بودن تو این فضا چه لذتی داشت که ادامه بدیم برای داشتن این همه اعصاب خوردی رو کسی نمی پسند پس نبود بهتر از بودتش تو اون روزها بود شاید اگه حالا که وتعدا افرا خانواده بیشتر شدن به شکرخدا
اون خرید این زمان انجام می دادم کلی از بودن تو اون مکان لذت روهم میبریدم ولی همزمانی خوبی برای اوت خریدنداشیتم
من دریافتم که اگه فرد براش داشتن چیزی اول روی خودش کاره نکن که از داشته خودشون لذت ببرن شادی رون نداشته باشه ازهرجیزی که داره لذت نبره هرجیزی دیگی روهم تهیه کنه بااون نه حسش خوب نیست وهم ازداشتن همون جیزه که شایددیگران اون. خوشحال کننده حساب اذیت میشه یی جوزی دست پا کیر میشه
اگه قدرداشته خودمون روبدونبمتوبخش خودمون کارکنم به مرو دست اوردم مون هم خوشایند بشه همکلی لذتی به خودمون میدم وطمع بهتری به کل زندگیمون میزنیم
اون طمع خداوند هستکه به زندگی خودمون زدیم اون زمان ما اول ازداشتهای که داریمکیف کردیم ازانهابه شکل خوب استفاده میکنیم وهماگه خونه ماشین یا باغ رو هم به لطف خدادن وارد زندگی ما بشه اون ازطرف خداوند بدونیم ابن افکاررونخواهبم داشت جون خداوند خودش هواسش به همه چی هست
خدا پشت وپناه تون یا حق حق. نگه دارتون
تمرینات مربوط به این جلسه 1: در مورد گله و شکایت باید بگم من یه زمینه تو این زمینه واقعا استاد بودم از کشور گرفته تا زندگی خودم شرایطم تو زندگی خودم بیشتر ناامید بودم تا شاکی ولی خب وضعیت اینجوری بود ، که آشنا شدن با یه سری مسائل و یه یه سری مطالعات و پادکست ها شرایطو تغییر داد
بنام خدا
همیشه وقتی میرم دکتر نوبتم هست می شینم روصندلی واین عبارت همیشه کنار دستمه که نوشته شده زندگی سخت نیست ما پیچیده اش میکنیم .واقعا سخت نیست همه چیز آسونه همه چیز من پرنده دارم وعروس هلندی پرورش میدم .اول بهشون حسودیم میشد میگفتم چطور یه موجود میتونه آنقدر میتونه آروم باشه بدون نگرانی بدون فکربه اینکه کی غذامیخوره اصلا غذا بهش میرسه نمیرسه فرداغذاهست اصلا بی دغدغه داره زندگی میکنه ومن کلی توفکراینم که عصر چی درست کنم نکنه فردا نتونم برم خرید نکنه جواب آزمایش بدباشه نکنه نتونم پول پس اندازکنم کی بتونیم قسطامونوبدیم کاش تموم شن این قسطا بتونیم یه مدت. آروم باشیم بعدا دوباره قسطی یه چیزدیگه بدیم من چندبار به این توجه کردم کهمن وقتی درمورد چیزی عجله دارم یابهش نمیرسم یاوقتی هم که میرسم کلی هم اذیت میشم ودرنهایت ازش دلزده میشم من شکلای مختلف پرنده آوردیم بزرگ کنیم زیادنیستن اماخب من باهاشون زندگی میکنم وهرکی هم بگه پرنده هاتن میگم نه اینابچه هامن .من یه مدت درگیر این بودم که چراپرنده هام زادوولدنمیکنن مرغ عشق میوردیم بهشون غذامیداد م .ولی واقعا وقتی زمان زادو ولد لونهامیشد من خیلی توجه میکردم که کی قرارهم جوجه هاشون دربیان تاینکه یه بار به خودم گفتم رها میکنم .من بهشون آب میدم غذامیدم بقیه کاره خدا است تا اینکه من عید نوروز پارسال نوه دارشدم صدای جیک جیک جوجه تازه متولد شده چه لذتی داشت واین روبه خداسپرده بودم از اون به بعد هم اون شکلی خداهرطور فکرشوبکنیم خودش جواب میده وقتی ندونم چی میخوام چیزی به دستم نمیرسه وقتی هم عجله میکنم احتمال زیادی هست که به خاطر طول کشیدنش رهاش میکنم .وحی . من همیشه درهر حال زندگی روجذاب نمیدیدم اما تنها جذابیتی که همیشه احساسش کردم اون لذت داشتن پرنده هابود که خیلی به چشمم میومد اما من خواسته های زیادی داشتم از خدا خواستم یه همسر مهربون دارم وباپشتکار وهرچیزی که خواستم روبرام فراهم کرده دست خدابوده توزندگی من .من شادم لحظه های که کنارمه وبیشتراز هر زمانی حرف میزنم وقتی کنارمه ازصبح که میره سرکارتاشب منتظرشم وقتی میاد خیلی خوشحالم و گاهی توحیاط می ایستم منتظر .ویا راه میرم تایباد یه بار یکی میگفت مابه هم عادت میکنیم عاشق هم نیستیم کلی میگفت .میگفت که ادمابه هم عادت میکنن . عاشق نمیشن در صورتیکه این حس و حالی که من هرروز تجربه میکنم عشقه ومن ازخداطلب این عشقو کردم از خدا خواستم که بتونم یه مسیری برای تغییر زندگیم پیداکنم وبااین سایت آشنا شدم و آرامش. رودر تلخ ترین لحظه هایی که باهاشون روبه رو شدم داشتم واین روهم بدست آوردم من خیلی زندگی روسرکوب میکردم اما واقعا زندگی یعنی زنده بودن شوهر خاله ی من مردی بود که از شانزده سالگی یاهفده سالگی رفت جبهه وکلی ترکش خورد توسروپاش ولی بازم از زندگی استفاده کرد ولذت بردوهیچ وقت زندگی روسرکوب نکرد شاید کسیکه اینومیخونه بگه داره تعریف میکنه .امانه قبل از بهشتی شدنش همه ی بدنش ترکشا حرکت کردن و .بعداز مدت یک ماه که توبیمارستان بستری بود ویعدبیمارستان شهرشون رفت ازدنیارفت وتنهاچیزی که ازش موند اسمش بود بایه سنگ قبر واسم شهید همین هیچ چیزی رویاخودش نبرد اما بازم زندگی لذت برد .برای من مهم نیست که اون چه طرز فکر برداشتی اززندگی داشت اما چیزی که من درظاهرش میدیدم اون آرامش خاص خودش روداشت اون همسر فرزند خونه ماشین روداشت امافقط جانش روازش گرفتن پس من نیاز به این ندارم که اسمم جایی ثبت بشه همینکه بتونم باخدایخودم عشق کنم و ازنعمت عشقی که خدابهم داده به من برای همسرم تودلم دارم به همسرم .باهم زندگی کنیم درهرشرایطی نیاز به این ندارم که از دیگران بخوام خودم روتاییدکنن ویاداشته هاموزیاد کنم درصورتی که ظرفیت اون روامکان داره نداشته باشم و هرمقدارمن بیشترین تجربه ی عشق وارامش برسم ورودی خودم کارکنم .میتونم اون ظرف به اندازه ی میزان درکم میشه مثال شوهرخالموزدم میخواستم بگم که .درهرشرایطی آدم میتونه اززندگی لذت ببره . .چه خواسته داشته باشی چه چیزی که نمیخوای روداشته باشی اما بازم میتونی از زنده بودنت لذت ببری وخوشحالم باشی که میتونی ناخواسته روبندازی زمین وخواسته روجایگزینش کنم .من این روزای ام فرق میکنه کمترد. گذشته سیر میکنم وبیشتردرلحظه ی حالم خداگفته مومن کسی هست که به غیب ایمان داره ومن ایمان پیداکردم که به خواستم میرسم .ویه حدیثی هم بود ازبکی از امامان معصوم که گفته بود به چیزی که میخواین جوری فکر کنین که انگار پشت درهست این یعنی اینکه من به محض بازشدن در یازکردنش توسط خودم بهش میرسم پس باید تازمانی که ظرفیت اینوداشته باشم که برم در روباز کنم اززندگیم لذت میبرم و در که باز کنم دوباره میتونم به اندازه ی اون خواسته ظرف من بزرگ میشه .اون ظرف عوض نمیشه بلکه خودش جاگیرتر میشه وله خودی خود وسعت پیدا میکنه به اندازه ایکه من بتونم این قدر رودم کارکنم ودر خودم ایجاد کنم .تغییر کردن و کارکردن روی خودم و تغییر شرایط پس به خواسته هام میرسم وزندگی روسرکوب نمیکنم وارش لذت میبرم .حتی اگر هم بگم حالا که چیزی ندارم که ازش لذت ببرم اما اگر یه خورده دقت کنم میبینم .خیلی چیزهاست که میتونم ازش لذت ببرم گاهی برای لذت بردن اززندگی دیر میشه بدون اینکه متوجه بشیم دکمه ی خاموشی زده میشه پس تادکمه روشنه اززندگی لذت ببریم..ممنون از استاد وفایل پرمحتوا تون…
تمام عمرم با حسرت در داشته ها و توانایی های دیگران گذشت و واقعا الان که نگاه می کنم همون ساعاتی که به فکر رویاهایی که نرسیده بودم و غم و غصه داشتم بهترین روزهای زندگیم بوده و من چه ناآگاهانه اون ها رو از دست دادم
همیشه از زندگیم گله داشتم مثلا زمانی که ماشین نداشتیم می گفتم که تا کی باید پیاده همه جا رو بگردم یا در مهمانی ها یکی از روی اجبار بهم تعارف کنن، بیاین شما رو برسونیم.
تا کی باید نگران آخر برج باشم که باز زمان کرایه خونه اومد و خدا کنه پولش جور بشه و با صاحبخانه درگیر نشم آخه این چه زندگی هست من از فلانی چی کمتر دارم که اون خونه داره من ندارم
حتی زمان بچگی هم ناشکری داشتیم زمان رفتن به مدرسه چقدر غر زدم که تا کی برم مدرسه کی بزرگ میشم از مدرسه رفتن راحت بشم در حالی که بهترین دورانم همون روزها بوده
چرا فلانی نصف منم توانایی و استعداد نداشت رفته فلان جا کار میکنه من نمی توانم حتما اون پارتی داشته من ندارم.
من در تمام عمرم اصل زندگی رو فراموش کرده بودم حالا که فکر می کنم مثلا اگه امروز من به همه اون چیزهایی که میخوام بریم اما آخرین روز از عمرم باشه به چه دردم میخوره پس چرا از همین لحظه زندگی لذت نمی برم
من زمانی دوره ۲۸ روزه شکرگذاری رو انجام دادم که باید هر روز ۱۰ تا از چیزهایی که بخاطرشون شکرگذاری مینوشتم دیدم ای دل غافل چه چیزها دارم که داشتن خونه و ماشین پیش اون ها هیچه مثلا حتی یه انگشتم کم باشه چقدر تو انجام کارهام دچار درد سر میشم و واقعا از گله و شکایت هام شرم دارم که خدا چه بی منت نعمت داده و خبر ندارم
همسری مهربان دارم که همیشه هوام رو داره، پسر نازنینم که بودنش تو زندگیم نعمتیه، پدرم و مادر دلسوزم که هیچ وقت تو مشکلات من رو تنها نذاشتن، خواهر و برادرهای که همیشه کمک حالم بودن، از داشتن بدن سالم که خدا هیچ عضوی از اون رو ناقض نیافریده و من از داشتن اونها از خدا بینهایت سپاسگزارم، حتی خانواده همسرم که بقدری مهربان هستند و من اونها رو مانند خانواده خودم دوست دارم، از لوازم زندگیم که باعث داشتن راحتی در زندگیم شدن
خدایا اگه لحظه به لحظه شکرگذار باشم بازم کمه
بنام خداوند جان
سلام خدمت استاد عزیز وتمام دوستان
من تازه وارد سایت شدم وکلا مدت کوتاهی هست با قانون جذب آشنا شدم و تا قبل از این فایل خیلی کم به اصل وجودم وزنده بودنم برای زندگی توجه میکردم و بیشتر تمرکزم روی رسیدن به خواسته ها
واینکه اگر لوازم جانبی کامل داشته باشم پس من خوشبختم وزندگی راحتی دارم وبه خاطر همین چون ناخواسته های در زندگی داشتم و بارها به خدا میگفتم خدایا منو بکش که راحت بشم واین اواخر یک سری تضادها برام به وجود اومد که از خدا خواستم که یا منو از این دنیا ببره یا هدایت کنه و کمکم کنه وخدارو شکر توسط خواهرم با قانون جذب آشنا شدم و کمتر از یک سال با استاد روشن عزیز آشنا شدم و خداوند را بابت این استاد عزیزم سپاسگزارم که منو با اصل خودم آشنا کرد وتوجه ام را به داشته هام کرد
من توی زندگیم آرامشی دارم که خداوند را بابتش سپاسگزارم ،دستانی از خداوند را دارم که به من آگاهی میدهند که روز به روز زندگیم بهتر میشه که از خداوند سپاسگزارم ،سلامتی دارم که به راحتی میتوانم بدون هیچ محدودیتی هر چی دوس دارم بخورم وتوانای دارم که میتونم کارامو خودم انجام بدم ،همسری مهربان و مسولیت پذیر وبا معرفت دارم که خداوند را بابت وجودش در زندگیم سپاسگزارم دو بچه سالم وعالی دارم که از وجودشان در زندگیم لذت میبرم وعاشقانه در خدمتشون هستم خداروشکر،ماشینی داریم خداروشکر که کارامونو راه می ندازه، یه خونه داریم که بزرگه اندازه کافی ومن توش راحت هستم و کلی وسایل خونه که اگه بخوام بنویسم طولانی میشه ومن بابت تک تکشون از خداوندم سپاسگزارم ،تک تک اعضای بدنم که کاراشونو به نحو احسن انجام میدن ومن خداوند را بینهایت بابت این جسم فیزیکی سپاسگزارم ،در کل اینو بگم اگه قرار باشه فقط بابت تک تک نفسام خدارو شکر کنم تمام عمرم را باید سپاسگزاری کنم باز هم کمه چون من هر لحظه نفس می کشم و وقتی و فرصتی برای سپاسگزاری از سایر نعمت های خداوند باقی نمی مونه، خدایا بینهایت سپاسگزارتم
موفق باشیددوستان
به نام جانِ هستی بخشِ وجودم❤️❤️❤️
سلام خدمت استاد خوبم ودوستان گرامی🌹
و درموقع انجام تمرینات لاغری باذهن احساس میکردم از درون هم دارم عوض میشوم آرامتر وشادتر وشکرگذارترشده بودم وهر روز اشتیاقم برای ادامه دادن بیشتر میشد
الهی عاشقانه سپاسگزارم که هرلحظه مرا حمایت و هدایت میکنی به سمت طعم دلنشین ولذت بخشِ خودت ومن عاشقتم وبا اشتیاق فراوان ادامه میدهم❤️🌹❤️
سلام خدمت شما کامنت بسیار زیبایی بود تا اخر خوندم واقعا اراده شما قابل تحسین هست و اینکه این تمرین زیبا رو چقد خوب توضیح دادین🙏
سلام انور جان🌹
بسیار سپاسگزارم از محبت و تحسین زیبای شما
خوشحالم که دیدگاهم مورد توجه شما قرار گرفته و لذت میبرم از اینکه دوستان خوش ذوقی چون شما دارم
امیدوارم در این مسیر عالی ترین طعم های خدا را بدست بیاورید❤️🤗
با سلام خدمت شما استاد عزیز،
تمرین اول:
من چه کسی بودم و چه انتظاری از زندگیم داشتم و چرا؟
من خودم رو یک فرد تنها میدونستم که برای خوشحالی باید با دیگران وقت بگذرونه باید با دیگران احساس خوب داشته باشه و چون دوست زیادی نداشتم و تنها بودم پس همیشه تنها بودم و احساسم بد بود، چرا اینطوری بودم الان بهتون میگم ، چون ارزش خودم رونمیدونستم و احساس خوبم و لذت بردنم از زندگی وابسته به دوستان و اقوام بوده در این باور های اشتباهم یم مدت زیادی سپری شد و من ارزش خودم رو نمیدونستم،
احساس شادی نمیکردم چون فکر میکردم کسی دوستم نداره و من برای کسی مهم نیستم حتی یک دوستی که دارم اونم بهم محل نمیده و با این باور ها از ارزش خودم قافل بودم ،
همشه شکایت میکردم از دانشگاه نرفتنم و این که من باید مثل دیگران دانشگاه برم من مگه چی کم دارم از دیگران منم باید مدرک بالا داشته باشم و رفتن به دانشگاه رو علت خوشحال بودنم میدونستم و چون نمیرفتم پس خوشحالم نبود و با فکر به این احساس بدی داشتم و این رو همیشه با مادرم شکایت میکردم که حمایت نمیکنند و منو به دانشگاه نمیفرستند پس مقصر هستن و من مدت ها احساس بدی داشتم که فکر میکردم با رفتن به دانشگاه میتونم از زندگی لذت ببرم،
ندیدن چیز های که دارم و ناراضی بودن از وضع مالی خودم و نداشتن شغل مورد علاقم ، من مدت ها شکایت میکردم که باید با خواهش از پدر پول تو جیبی بگیرم و خاک بر سرت همه هم سن های تو کاری دارن و پول در میارن، و این از ارزش وجودی خودم نااگاه بودم و ناراحت،
همیشه فکر میکردم که دوستای من ازدواج کردهاند و همه سر خونه و زندگیشون هستند یه قدم از من بالاتر رفتهاند و خاک بر سرت که همین جا مانده و نمیتوانی خوشبختی را به دست بیاری و تو هیچ وقت ازدواج را تجربه نخواهی کرد و طعم خوشبختی را نمیچشی و مدتها به اشتباه فکر میکردم که بزرگترها همیشه به من میگفتند که انشاالله عروس بشی و خوشبخت و خوشبختی رو در ازدواج کردن میدیدند و این رو در ذهن من هم به وجود آورده بودند و من از ارزشهای خودم غافل بودم ،
از نداشتن گواهی نامه هم ناراحت بودم و فکر میکردم با به دست آوردن مهارت رانندگی میتونم بیشتر از زندگی لذت ببرم اما بیخبر از این که وقتی از اصل زندگی بیخبر هستم کمکی به لذت بردن بیشتر نمیشود و اینها همه لوازم جانبی هستند،
خلاصه من خیلی شکایت از اینها داشتم و الان شکایتهای دیگم رو یادم نیست و یک مورد که بیشتر توی ذهنم هست تنهایی من بوده که همیشه خودم را تنها و شده میدانستم اما غافل از ارزشهای خودم و امکانات زندگیم واقعاً چه ارزشی برای زندگی قائل بودم؟
تمرین دوم
چه چیزهایی دارم که زندگی منو ارزشمند کرده و وقتی بهش فکر میکنم احساس خوبی دارم؟
داشتن سلامتی در زندگی همه ی انسان ها بسیاااار مهنه و من فکر میکنم با داشتن سلامتی همه بالاترین و ارزشمند ترین نعمت رو دارن و با سپاس گذاری میتونن از اون لذت ببرن ،این برای من جز چیزهای هست که باعث ارزش زندگی من میشه و وقتی سالمم حس خوبی دارم و با راحتی زندگی میکنم،
من با فکر کردن به این که توی خونه ی خودم به راحتی و بی دغدغه زندگی میکنم یکی از ارزشمندی های منه و حس خوبی دارم با فکر کردن به این نعمت خوب و از خدا سپاسگزارم برای داشتن این ارزش زندگیم،
برای داشتن خانواده ی خوبم احساس خوبی میکنم و فکر میکنم که بالاترین لذت دنیا اینه که با کسانی باشی که دوستشان داری، و این که کنارم هستن جز ارزش های خوب من هستند ،
شاید به نظرتون عجیب بیاد اما برای داشتن دست و پاهای خودم خیلی احساس خوبی دارم که میتونم در طول روز به انجام کارهای روزانه خودم بپردازم و این جز ارزشهای من هست ،
برای قدرت بیان خودم سپاسگزارم و این از ارزشمندیهای من در زندگی هست که باعث راحتی من میشه و اگر یک زمانی من نمیتونستم حرف بزنم احساس میکنم خیلی زندگی دشوار و سخت میشد و سخن گفتن برای من ارزشمند هست،
قدرت گوش دادن و شنیدن صداهای زیبای جهان هستی برای من ارزشمند هست و باعث راحتی میشود ،
و در آخر من خودم رو دوست دارم و تنها نمیدانم و خیلی از اصل زندگی و وجود خودم راضی هستم و با زنده بودنم در هر روز از خدا یک فرصت زنده بودن هدیه میگیرم از این تغییرات خوب و آگاهی ذهنی خودم سپاسگزارم و میخواهم برای داشتن بهترین احساس خودم همیشه تلاش کنم که ارزشمندیهای زندگی خودم رو در طول زندگی کردن ببینم و توجه من به خوبیها و نعمتها باشه،و خدا رو سپاسگزارم برای هدایت خودم و آگاهی که از فایل خوب شما به دست آوردم و یک روز دیگه با احساس خوب و آگاهی زندگی کردم،
باتشکرازشما
سلام خدمت دوستان و استاد گرامی خداقوت بهتون میگم
این جلسه بسییاااار بسیاااار مهمه و در واقع پایه و اساس داشتن زندگی دلخواه رو توضیح میده.من این کامنت رو زمانی دارم مینویسم که در حال شنیدن چندمین باره جلسه پنجم هستم ولی یه حسی بهم گفت که بیام و بنویسم.این جلسه مقدمه ی رسیدن به خواسته هارو بیان میکنه و اون ارزش قائل شدن برای اصل زنده بودن و زندگب هست.نکته بسیااار مهمی که نه تنها تا الان اکثریت قریب به اتفاق ما بهش توجه نکردیم بلکه آموزشی هم در این باره تا به الان نداشتیم و جا داره بگم استاد من اول از همه وقتی از این آگاهی مطلع شدم خیلییی خوشحال شدم ولی یکم برام مبهم بود که چطور باید از اصل زنده بودن لذت ببرم که شما فرمودین در جلسات بعد در این مورد راهکارهارو توضیح میدید🙏🏻منتها من متوجه شدم یک سری فایل های دیگه درسایت هست که به فهم بیشتر این فایل خیلی کمک میکنه و اگر هنوز از این جلسه گذر نکردید پیشنهاد میکنم حتما این فایل هارو هم ببینید متن فایل هارو حتما با دقت بخونید بسیااار آگاهی عالی دارن و بعد فایل رو گوش بدید؛👇
۱_فایل های استفاده از قوانین در عمل قسمت ۶
۲_فایل از زندگی کردن لذت ببرید
۳_فایل احساس خوب برابر است با اتفاقات خوب که متن این فایل واااقعا حاوی آگاهی های بسیااار عالی هست
۴_قانون جذب همان دایره قدرت خداوند است متن این فایل هم بسیااار عالی و هماهنگ با این فایل هست
امیدوارم که این پیشنهاد به دوستانم در این زمینه کمک کنه🙏🏻
تمرين اول:
خواسته من از ابتدای این دوره لذت بردن از خود زندگی بوده ولی راستش من هنوز هم قدرش رو نمی دونم آخه من که متناسب نشدم، من که ثروتمند نشدم 🙁 البته ثروتمند شدن خواسته چند سال اخیر من هست ولی ارزوی متناسب شدن از دوران نوجوانی باعث شده نا من قدر زندگی رو ندونم. در حقیقت قدر هیچ چیز رو ندونم.
تمرین دوم:
این تمرین خیلی سخته، یعنی خیلی طولانی هست 🙂
داشته های من در مورد خانه:
داشته های من در مورد خانواده:
داشته من در مورد سلامتی شخصی:
داشته های شخصی من:
داشته های دیگر من:
اینها مواردی هست که الان در لحظه به ذهنم رسید ولی می دونم که کلی نعمت دیگه دارم که یادم رفته بنویسم و کلی نعمت هم دارم که از داشتنشون خبر ندارم. و بعد از ارسال کامنت با خودم میگم کاشکی اینو اون رو هم می گفتم..
الان اگه کارمو از دست بدم حال روحیم و وضع مالیم داغون میشه.پس کارم ارزشمنده.عاشق کارم هستم.توی زندگیم خیلی چیزای دیگه دارم ک جای شکر زیاد داره مثلا ماشینی ک داریم و باهاش همه جا میریم.خونه ی شیک و تمیزی دارم با وسایل شیک و عالی.دوستانی مهربون و باوفا.صاحبخونه ی باشعور و خواهر و برادرای دلسوز و همکارانی عالی.مدیرانی عالی و قدرشناس.حقوق و مزایای عالی.همسرم در کنارمه توی محیط کاریم.حقوقمو ب موقع میگیرم.توی کارت بانکی همیشه پول زیاد هست.هیچ وقت از خرج کردن نمیترسم چون میدونم روزیمو روزی رسون بهم میده
سلام و درود به استاد بزرگوار و دوستان هم مسیر 🌹
خداوندم را بابت سلامتی کاملی که دارم بسیار شاکرم که میتوانم تمام کارهایم را به راحتی انجام دهم و لذت ببرم خدایا شکرت شکرت شکرت
حداوندم را بابت سلامتی خانوادهام شاکرم خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا ممنونم سپاسگزارم برای خانه زیبایمان برای محله خوب برای همسایه های عالی خدایاااا تو را سپاس برای وسایل زیبای خانهمان خدایا تورا سپاس برای کار عالیم خدایا تو را سپاس برای کار عالی همسر و فرزندانم خدایا تو را سپاس برای دوستان عالیم خدایا تو را سپاس برای سفرهای عالی خدایا تو را سپاس برای ماشین زیبایمان خدایا تو را سپاس برای تمام نعمت ها و موهبت هابی که دارم و خواهم داشت پروردگارم را سپاس سپاس سپاس خدایا دوست دارم خدایا عاشقتم و ممنونم که هستی 🙏🙏🙏
سلام آقای عطارروشن، وقتتون بخیر
خیلی ممنون بابت این فایل راهگشا.
در تمام زمانی که شما شروع کردید راجع به ارزش زندگی گفتید، دائم میگفتم، آفرین همینه و تصمیم گرفتم بابت این فایل ازتون سپاسگزاری کنم.
مرسی واقعاً. بابت گفتههاتون خیلی بیشتر فکر میکنم و به نظرم یه گشایش فکری برام ایجاد شد.
سپاسگزارتونم.
🌷به نام خدای بی نهایت و گستراننده🌷
درود و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر 💮
شکرگزار خداوند مهربان و بخشنده ای که من رو در مسیر درست و نیک آگاهی قرار داد و در حال گسترش من هست.
اصل وجودی ما زندگی و زنده بودن ، و خواسته ها لوازم جانبی اون هستن. رازی که هیچ کجا و از هیچ کس نیاموخته بودم.
نگاهم این بود که زندگی با رسیدن به خواسته های کوچیک و بزرگم هست که معنا پیدا میکنه و سپس من میتونم شاد باشم و لذت زندگی رو ببرم. بنابراین طبیعی بود که از هیچ اتفاقی و هدفی اونقدر که باید خوشحال نمیشدم و لذت کافی نمی بردم چون به هر هدف و خواسته ای میرسیدم ، خواسته های سطح بالا تر برای من خودش رو نشون میداد و من آرزوهای جدیدی داشتم. در نتیجه همیشه در قید و بند رسیدن به سطح بالاتر بودم. و لذت هام رو موکول می کردم به رسیدن های بالاتر…
یعنی علاوه بر اینکه لذت نمی بردم، همیشه دغدغه ی این رو داشتم که چرا به فلان آرزو نرسیدم! کی بشه برسم! پس چرا نمیرسم! چرا الان تو این شرایطم! و هزار و یک چرای دیگه…
غافل از این راز بزرگ که، تا وقتی من اصل رو به حد کافی دوست نداشته باشم، لذت نبرم و شکرگزارش نباشم، هر چقد لوازم جانبی داشته باشم، چه فایده ای برام داره جز اینکه حتی گاهی باعث دردسر هم میشه. غافل از اینکه معنای زندگی، اصل داشتن زندگی هس،، لذت بردن و دوست داشتن و شکرگزار بودنه، و من معنای زندگی رو در رسیدن به خواسته هام میدیدم.
و چه بسیار افرادی که در طول زندگیم تا الان دیدم که به قدری در زندگی شون نعمت و موهبت هست.، به قدری خدا بهشون نعمت و ثروت و دارایی داده که طرف مونده دیگه چی باید بخواد ، چه ارزویی داشته باشه، ولی خودشون لذت هیچ ذره ای اون همه موهبت نمی برن.
همین الانش ،یه همکار دارم یه خانم 45 ساله ی تنهاست. دو خونه در منطقه ظفر تهران داره، ماشین داره، به قدری پس انداز داره که هیچ وقت نیازی نمی بینه حساب کتاب مانده حسابش رو داشته باشه.
اما…. من هر وقت ایشون رو می بینم یا باهاش صحبت میکنم در نارضایتی و ناشکریه. با اینکه از نظر شرایط مالی ده ها قدم از خیلی همکارا جلوتره. از هیچ چیز راضی نیست. حتی از شرایط مالیش. و همیشه با شکوه میگه من دارم میجنگم برای حداقل ها…!
در مقابلش همکار دیگری دارم که ایشون هم همین حدودای 45 سال هستن و ایشون هم تنهان. شرایط مالیش هم متوسط هست. اما به قدری شکرگزاره، به قدری خوشحاله و از هر چیزی لذت می بره که واقعا در هر جمعی باشه فقط شادی و انرژی مثبت و شکرگزاری به اون جمع منتقل میکنه.
اون روزی کلی خدا رو شکر کرد و ذوق کرد از ته دل، فقط بابت اینکه آبدارچی قندهای ریزه ریزه خریده بود تو قندون ریخته … 🙂
پس خوشحال بودن ، لذت از زندگی بردن، ارزش دادن به اصل زندگی، هیچ ربطی به میزان داشته ها، ثروت، آرزوها ، و کشور و شهر محل سکونت نداره.
و من شکرگزار خدای بزرگ هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد تا هر روز رازهای تازه ای در قالب اگاهی های ارزشمند از استاد عزیزم بیاموزم.
شکرگزار خداوند مهربان هستم که خانواده ای سالم و سلامت و خوشبخت دارم که با هم رابطه ای عاطفی و سرشار از احترام داریم.
شکرگزار خداوند بی نهایت هستم که تمام اعضا و جوارح بدنم در سلامت و توازن و تناسب کامل هستن و میتونم مستقلا تمام امورات زندگیم رو خودم هندل کنم، به تنهایی در خونه ی مستقل خودم زندگی میکنم، و با اینکه در شهری دور از خانواده هستم، اما اونقدر قوی هستم و اعتماد به نفس دارم که براحتی همه مسایل زندگیم رو خودم مدیریت میکنم، شغل و تحصیلات ایده الی دارم که از بچگی دوست داشتم و بهش رسیدم و از نظر اجتماعی جز بالاترین و معتبرترین مشاغل اجتماعی و تحصیلی هست، و از نظر درامد هم سالهاست مستقلم و خودم تمام هزینه های شخصیم رو تامین میکنم و وابسته به کسی نیستم، محیط شغلی و همکاران و دانشجویانم از همه نظر نمونه هستن، خونه م ملک شخصی هست و در بهترین منطقه شهر، وسایل خونه کامل هست، به تناسب ایده الم رسیدم و اندامی که دوست داشتم رو بهش رسیدم.
شکرگزار خدا هستم بابت تمام موهبتهایی که در زندگیم جاریه و انقدر بی شمارن که لیست کردن اونها براحتی ممکن نیست و هرچقدرم لیست کاملی بنویسم باز بیشمار موهبت و نعمت دارم که در اون لیست ننوشتم. و اینهایی که نوشتم فقط بخش کوچکی از این نعمتها بود.
خدایا از صمیم دل سپاسگزار و شکرگزار تمام نعمتها و فراوانی هایی هستم که به من بخشیدی و می بخشی❤️
السا جان
خوشحالم که باز فرصتی پیش آمد برایت پاسخی بنویسم. من همیشه از هم مسیرانی که از مثالهای واقعی در زندگیشون برای دیدگاهشون استفاده میکنند بسیار لذت میبرم. به اینگونه باعث میشود که ما مطالب پیرامون خود را بهتر درک کنیم و تمرینها را در دنیای اطرافمون با دید واضح تری ببینیم.
من همیشه از بچگی مثل شما، عاشق مستقل بودن بوده آ م اما؛ متاسفانه فرهنگ ایران وابستگی را آموزش میدهد: مخصوصا رابطه بین افراد خانواده همواره روی وابستگی میچرخد و اسم ان را گذاشته اند: « ارتباط سالم و محبت. »
من هم مثل شما از بچگی به دنبال یادگیری بودم و همیشه خودم را در شغلی میدیدم که بتوانم با استقلال مالی زندگی کنم. وقتی ساکن ایران بودم به دلایلی این امکان را نداشتم. وقتی ساکن امریکا شدم، شروع کردم به ادامه تحصیل و تا جایی پیش رفتم که حتی همسرم فکر نمیکرد، که من حتی ادامه دهم. من در به دست آوردن شغل مورد علاقه ام آنقدر تلاش و تمرین کردم که واقعا به طور معجزه اسایی فقط با تمرین ذهنی ( البته با کمک استاد) ان را حدود دو ماه پیش به دست آوردم، در صورتیکه تجربه دو ماه شغل اخیر من، شاید دقیقاارتباط مستقیمی هم با ان نداشت.
در طول دو ماه گذشته، چندین بار از رییسهایم شنیده ام که آنها خوشحالند که من در تیمشان هستند؛ باانکه صادقانه میگویم تجربه من در این زمینه بسیار کم بود. وقتی ذهن تو بخواهد، تمامی دنیا و آدمهای اطرافت که وسیله های جانبی هستند همانطور که ذکر کردی راگرد هم میاورد تا تو موفق شوی. من الان مثل شما، نه حتی در شهری دور از خانواده؛ بلکه در کشوری دور از آنها زندگی میکنم. دو تاخواهر دارم که آنها در ایالت من هم زندگی نمیکنند. ما برای دیدن همدیگر، بایست سوار هواپیما شویم وچون امکان ان همیشه میسرنیست؛ هر چند سال یکبار همدیگر را میبینیم.
به نظر من السا جان، خداوند به کسانیکه دوست دارند پیشرفت کنند؛ چالش بیشتری میدهد چون حل چالش باعث تغییر میشود، دیدگاه ماعوض میشود و ما در حال حرکت هستیم.
مقایسه ان دو تا همکارت با هم بسیار عالی بود، چون باانکه همه ما در این دنیا به پول نیاز داریم؛ ولی نهایتا « احساس خوب درونی » ما را خوشحال میکند. الان سرمایه زندگی من پسر من است. باانکه در امریکا بزرگ شده است، خیلی عالی و روان به زبان فارسی حرف میزند و هیچکس در سفر ما به ایران، متوجه نشد که او از امریکا آمده است. در درجه دوم او پسر سالمی است که رفتارهای متناسب بودنش، همواره جلوی چشم من دارد بهم درس میدهد. از طرفی دیگر ارتباط من با شما و دیگر عزیزان و یا ارتباط صمیمانه من و شما باخدا که اینقدر شکرگزار هستیم، نشاندهنده شعور و درک بالای ماست.
بسیار لذت میبرم که میبینم جزو فعالترین نویسندگان سایت هستی و امیدوارم هرروز مدال اور باشی در همه اهداف زندگی ات. وجودافرادی مثل شما همیشه باعث شادی من میشود. به خودم افتخار میکنم که در چنین مکان امنی ساکن هستم.
دوست نازنین و هم مسیرم خانم لاله عزیز
ممنون از محبت و لطف شما، و وقتی که گذاشتید کامنتم رو خوندید و پاسخ نوشتید 🌸🌹
از شنیدن موفقیت ها و رضایت شما از زندگی تون، و همچنین از شایستگی پسر گل تون بی نهایت خوشحال شدم. الهی نیک فرجام و سربلند باشه 💚🌸 آفرین بر شما خانم برازنده و لایق که با کوشش و توانایی و تلاش تون به هر آنچه تا کنون خواستید رسیدید.
امیدوارم خبر پیشرفت های روز افزون شما دوست شگفتی سازم رو بشنوم 🌹
بله کاملا با شما موافقم، چالش ها اموزنده هستن، چون برای ما تضادها و شرایطی به وجود میارن که ما رو به وضوح برسونن که دقیقا چی میخوایم و خواسته و ایده ال مون چیه. و تا زمانی که چالش و تضاد اشتباهی در مسیر حرکت مون پیش نیاد ما احساس نیاز به استمرار در مسیر پیدا نمیکنیم و از حرکت باز می ایستیم چون در غیر این صورت انگار میکنیم به نقطه ای که دوست داشتیم رسیدیم.
الهی همیشه زندگی تون پر از عطر و طعم خدا باشه دوست هم مسیر نازنینم 💚🌹🌸
آیا واقعا ناشکری زندگی رو میکردم؟؟چقدر از وضع زندگیم گله و شکایت دارم یا داشتم؟ ارزشش زنگی رو میدونستم یا نه؟چ تصوری از زندگی داشتم؟باید قدر زندگیمو بدونم .با این قدرشناسی شرایط زندگیمون بهتر و بهتر خواهد شد.باید از زندگیم لذت بیشتری ببرم.
بله یادم میاد تازه ازدواج کرده بودم و ی شغل پردرآمد و شاد و عالی داشتم دو یا سه سال قبل از ازدواجم از خدا خواسته بودمش و اونم بهم عطا کرده بود.نگم براتون از موقعیت شغلی عالی ک داشتم.تقریبا هشت یا نه سال عالی کار کردم.سرویس میومد جلوی درخونه سوار میشدم و جلوی در محل کارم پیاده میشدم.محیطی بسیار عالی و پاک و مدیران و همکارانی چشم و دل پاک و حقوق بسیار بالا داشتم بهترین روزای کاریم بود بعد از چند سال خسته شدم چون ی همکاری داشتم بسیار غر غرو و منم تحت تاثیر حرفای اون شده بودم.مینالیدم ک چرا از صبح تا شب باید کار تکراری انجام بدم.میگفتم چرا نباید تا ظهر بخوام و مجبورم بیام سرکار.چرا باید …و یا اینکه چرا خدا پدرو مادرمون ازم گرفت.چرا من از وقتی یادم میاد دست ب هرچی میزدم توی خونه خراب میشد اون وسیله ؟چرا همسرم آنقدر بداخلاقه؟چرا خدا بهم بچه نداده؟چرا خدا منو توی رنج افریده؟چرا من توی خانواده ی شلوغ ب دنیا اومدم.؟چرا زیبایی صورتم کمه؟چرا قدم کوتاهه؟چرا توی این همه آدمی ک توی محیط کار بودم من و ی نفر دیگه اخراج شدیم؟با اینکه خوب کار میکردم.همه ازم راضی بودن.چرا دوستم ک مثه خواهرم بود توی محل کارم زیرابمو زد؟چرا دنیا آنقدر بد شده؟چرا ب هرکسی ک کمک کردم و خواستم پیشرفت کنه و محبت کردم باعث ناراحتی خودم شده؟چرا برادرم و خواهرام هوای منو ندارن؟؟چرا خدا منو ب حال خودم رها کرده؟چرا از عینک استفاده میکنم؟؟چرا چرا چرا؟؟؟؟اینا ناشکریای من هستن.چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هیچ وقت جنبه های خوب زندگیم رو نگاه نرده بودم.هیچ وقت توانایی های دیگه خودمو پررنگ نکرده بودم.همیشه شنوای حرفای مخرب دیگران ب خصوص همسرم بودم.همیشه خودم خودمو سرزنش میکردم و اجازه دخالت ب دیگران در امورات کاملا شخصیم میدادم ولی تعععععع دیگه میخوام خودم باشم میخوام حال دلمو خوب کنم.
چند روز پیش توی محل کارم ک خداوند این خواسته منو اجابت کرد و پنج ماهی هست ک مجدد ب کارم برگشتم فقط با اراده خداوند.توی محل کارم زمزمه ی این شد ک مدیر من عوض میشه و ی مدیر دیگه ای قرار هست جایگزین ایشون بشه.ک این شخص از نظر کارمندای دیگه بسیار بی احترامی میکنه ب کارمندان.ش.اخلاق خوبی نداره.این مسئله بسیار منو نگران کرد طوری ک تبخال زدم از استرس زیاد.امروز بعد از چند روز اومدم فایل چهارم زندگی با طعم خدارو گوش کردم و با این جمله دوست عزیزم فریده خانم روبه رو شدم ک نوشته بودن ب آبزیان و پرندگان نگاه کنید با اینکه کار نمیکنن ولی خداوند روزی شون رو میده.نگران چی هستی؟ب شدت این جمله ب دلم نشست و ب خودم گفتم من واقعا نگران چی هستم؟؟مگه مدیرم میخواد بهم روزی بده؟؟
من خدارو دارم و توی این همه سال اون بوده ک بهم رزق داده البته ازهزاران دستی که توی این دنیا داره.پس من نگران نیستم
مرحله دوم اینه ک ی لیستی بنویسم ک چ چیزایی دارم ک بهم کمک میکنن.خوبه ک هستن و میشه بابتش شکرگزار باشم؟؟فرش زیر پا.بچه ای ک دارم کاری ک دارم(یا اینکه چ چیزایی اگه نداشتم زندگیم بی ارزش میشد)
ب خودمون ثابت کنیم ک زندگی ارزش داره.اصل زندگی رو ببینیم.
چیزایی ک دارم ی شغل آبرومند و پردرآمد.شغل دوم .فروش اینترنتی دارم.دستان زیبا و انگشتان و ناخنهای زیبا.دستانی سالم و پرقدرت.پاهایی برلی دویدن و راه رفتن و لذت بردن از زندگی.قلبی سالم و تپنده.لبخندی ک ب لب دارم همیشه.عینکی ک میتونم باهاش دنیا رو واضح تر و زیباتر ببینم.گوشهایی ک کلام زیبا باهاش میشنوم.موزیک باهاش گوش میکنم.صدای اساتید رو میشنوم و از نکته هاشون استفاده میکنم.ماشینی ک باهاش با همسرم میریم سرکار و خرید ومهمونی ک اگه نبود نمیتونستیم از خونه تکون بخوریم و یا هزینه ای رفت و آمدمون زیاد میشد.همین موبایلی ک دارم و اینترنتی ک باهاش ی دنیا وصل میشم ب این سایت وصل میشم.خواهری مهربان و دوستانی دست و دلباز.مدیری باشعور و با درک و با کمالات. توی خونه تلویزیون و دستگاه ماهواره و پخش موزیک ک و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و جاروبرقی و فرش و مبل و تخت و رختخواب و گلهای زیبا و کابینتهای شیک و نو و خونه ای ساکت و نوساز .آشپزخونه ای بزرگ و اتاقهای بزرگ و آسانسور و لباسهای گرم و نرم و خنک و نازک و کلفت و رنگ و وارنگ و لوازم آرایش عالی و تمیز و کرم و عطری ادکلنهای عالی و باکیفیت.همکارانی مهربان و فهمیده.توی محل کارم میز و صندلی و چای و نسکافه و قهوه و دستگاه قهوه ساز و ناهارهای خوشمزه و متنوع و خودکار های رنگی و بخاری گرم و عالی کمدی ک وسایل شخصیم توش نگه میدارم.کامپیوتر و …و ی عالمه نعمتهایی ک اگه نبودن ب سختیه زیادی میفتادم.خدایا شکرت برای دونه دونه نعمتهایی ک دارم و تازه داره ب چشمم میاد.الهی شکر شکر شکر
سلام به استاد عطار عزيز
هر چي جلوتر ميريم من شگفت زده تر ميشم توي همين 7 روزي كه توي سايت هستم اتفاقات زيادي در شخصيتم افتاده كه مطمئنم در بيرون از من هم خودش رو نشون خواهد داد
از شما بسيار سپاسگذارم براي اين دوره بي نظير
چقدر مثال هايي كه ميزنيد برام ملموس هست و كامل ميتونم مغزكلام شما رو درك كنم
وقتي ما به دنيا مي آييم تنها يك چيز با خود داريم و اون زندگي هست
و وقتي بتونيم قدر اين يه دونه چيزو كه با خودمون آورديم رو بدونيم ، آپشن هاي ديگه به ما اضافه ميشه …آپشن ها مثل خونه ماشين و غيره
و استاد عزيز شما مثال خوبي از خودتون زديد كه وقتي اصل رو شناختيد و شروع كرديد لذت بردن ازش يك آپشن كه تناسب اندام بود به شما اضافه شد
يكي از بخش هاي اين فايل كه برام كليك كرد در ذهنم ، اين بود كه اگر از اصل لذت نبريم اصلا آپشن هاي ديگه به ما داده نميشه….چيزهايي كه از خدا ميخواهيم يا به ما داده نميشه يا اگرم داده بشه مايه دردسر ماست
من الان كه فكر ميكنم اين نكته رو زياد ديدم در زندگي اطرافيانم …و هميشه كه سوال ميكردم چرا فلاني مثلا با اون عادت رفتاري زشتي كه داره اينهمه نعمت خدا بهش ميده ؟؟ الا جوابم رو گرفتم ..من كه در زندگي اونها نيستم شايد اون چيزايي كه به نظر من نعمت هست و به اون داده شده در واقع براش دردسر ساز هم هست
اما تمرين اين جلسه :من در كل يه چند سالي ميشه بيشر غر غر هامو كم كردم و شايد يكسالي ميشه كه آگاهانه حواسم هست گله و شكايت نكنم تا نعمت هاي بيشتري دريافت كنم….اما اصلا نتونستم كامل اين كار رو به خوبي انجام بدم تا جايي كه تا همين چند ماه پيش از سرو صداي همسايه طبقه بالا هر روز غر ميزدم
و بعد متوجه شدم همين موضوع داره من رو از خواسته هام دور ميكنه چون من تمركزم روي ناخواسته ست و خدا رو شكر ميتونم بگم تا 90% كنترل شده اين قضيه
اما نكته اينجاست كه من “هر لحظه “براي تك تك نعمت هايي كه دارم اعم از سلامتي يا همين خونه كه دارم يا همين وسايلي كه دارم شكرگذار نيستم
در كل شكرگذار هستم ولي اونطوري كه خودم دوست دارم شكر گذار باشم، نيستم .
و جالبه كه من ميدونم كه اگر شكرگذاري بي حد داشته باشم و قلبم پر باشه هر لحظه از شكرگذاري نعمت ها به من داده خواهد شد….اما امان از شيطان…كه البته اون هم فقط داره وظيفه اش رو انجام ميده اين من هستم كه به دعوت نامه هاش پاسخ مثبت ميده
براي بخش دوم سوال : من خدارو شكر سلامت هستم و البته اضافه وزن دارم كه خوب اون مشكلات دست و پا گيري به همراه داره
ولي بيماري كه بخوام براش هر روز دارو بخورم ندارم خدار وشكر
مهاجرت به كشوري كه دوست داشتم ، داشته ام و بسيار رضايت دارم از اين مهاجرتم كه كلا هدايتي بود همه چيزش
همسرم بسيار عاليه و آرام هست و كلا مزاحم تصميمات من نيست در زندگي و زندگيم طوريه كه من وقت دارم كه روي خودم كار كنم و رابطه ام را با خداي خودم بهتر كنم الهي شكر
همين خونه اي كه توش هستيم ، اجاره اي هست ولي به صورت معجزه آسا چند سال پيش اجاره اش كرديم كه مبلغ اجاره اش با توجه به متراژش براي همه مايه تعجب بود و هنوزم هست…چون اينجا رو هم با همين روش هاي فكوس انرژي كه همينجا توي همين سايت هم بهش اشاره ميشه گرفتيم
كل وسايل اين خونه رو با اينكه تازه مهاجرت كرده بوديم ، بصورت يك معجزه همه رو نو خريديم..چيزيكه بسياري از افرادي كه مهاجرت ميكنن اوايل وسايل خونه رو دست دوم ميخرن …ولي من از خدا خواستم و براش انرژي گذاشتم و همه رو نو خريديم …اينها هم طوري هستن كه كسي با اون قيمت هايي كه خريديم باورشون نميشه..الهي صد هزار بار شكر
بخوام بگم خيلي زياده
فقط ميگم خدايا شكرت چقدر بزرگي آخه…من مطمئنم افراد زيادي كه در اين سايت هستند هم اگر بشينن فك كنن به داشته هاشون انقدر دارن كه خودشون شايد تعجب كنن…چون اين سايت جايي نيست كه كسي كه ناشكر بوده باشه و به اينجا راه پيدا كرده باشه
در پايان از شما عزيزي كه وقت گذاشتي و كامنت من رو خوندي بي نهايت سپاسگذارم
چشمانتان پر فروغ
سلام خدمت استاد بزرگوار وسلام دوستان گلم همراهان طعم خدا
چه ارزشی برای زندگی قایل بودید
چه تصوری در مورد زندگی میکردی
اون چیزی که الان دارید وارزشش کمه چقدر ارزشش را میدونید
چرا اگه امکاناتت کم هست چرا ارزش اصل زندگی را زیر سوال بردید
در مورد تمرین اول در مورد ارزش اصل زندگی من قبل از شنیدن این فایل این قدر آگاه نبودم که ارزش اصل زندگی را بدونم وبه نظرم اینقدر را هم مهم نبود به نظرم می آمد که زندگی کردن و به دنیا آمدن یه اجباره از طرف خدا که ما بیایم در این دنیا توسط پدر و مادرمون بعد زجر بکشیم و عذاب بکشیم مدام هم گناه کنیم بعد بریم جهنم بعد که به جهنم رفتیم اینقدر در آتش بسوزیم و در آخر که سزای اعمالشان را دیدیم پاک میشیم و وارد مراتب پایین بهشت میشویم جایی که امکاناتش هم کمه ،البته طبق شنیده های که قبلاً به ما گفته بودند زندگی برای من ارزشی نداشت که بهش توجه کنم قدر بدونم لذت ببرم آگاهی نداشتم ولی با وارد شدن به این کلاس ها وقتی این آگاهی ها شنیدم فقط شنیدم که ما سالها درصف بودیم که اجازه پیدا کنیم وارد این جهان بشویم و لذت های زیادی ببریم ما در صف بودیم که به این دنیا بیایم ما روح های بزرگی بودیم که انتخاب کردیم به این جهان وارد بشویم من شنیدم ولی نمیدونستم اینقدر مهمه که الان از زبان استاد میشنوم که باید موشکافی بشه مثال ما در شرایط بد به دنیا آمدیم خانه بد زندگی بد فقر پدر و مادر نا آگاه دید ما از زندگی یه جور دیگه شد و خدا را هزاران هزاران بار سپاس گذارم به اندازه ی تمام زندگانی ام و وجودم نفس کشیدن سپاسگزارم که من را آگاه کرد عمر بهم داد تا بدانم ارزش اصل زندگی ام را خدایا هزاران بار شاکر توام که من را لایق زندگانی کردی که تجربه کنم خدایا شکرت که آگاهم کردی تا بدانم زندگی ارزشمند تر از این حرفهاست
من در مورد داشته های که الان دارم و قدرشون را میدونم یا نه تا قبل از این آگاهی ها اصلا برام مهم نبود چیزی برای شکر گزاری نداشتم ولی وقتی آگاه شدم که بالشت زیر سر نعمته خدا را شکر کردم برای دیدن شنیدن حواسم برای خوردن خوابیدن حتی قبول کردن این آگاهی ها در وجودم خدارا شکر میکنم ولی زبان من قاصر هست از شکر تمام وکمال نعمت های که دارم ولی باز هم من ناسپاسم وقتی به سختی میرسم ناسپاس هستم وقتی نعمتی دارم خوشحال هستم یعنی تراز نیستم یعنی شاد بودنم را در زمانی که غرق در نعمت وخوشی ها هستم میبینم و این باعث تأسف منه در حالی که باید در خوشی و ناخوشی شاکر باشیم و باز بگردیم دنبال نکات مثبت و خوبیها خدایا من راه لحظه کمک کن تا خوبی ها را ببینم مثل حضرت زینب که گفتند ما جز زیبایی ندیدیم خدایا به من چشم زیبا بین بده الهی آمین
چرا اگر امکانات کم هست چرا اصل زندگی را زیر سوال بردیم باز هم نا آگاهی و ناسپاسی از سقف بالای سرمون از غذای که داریم و میتوانیم در نهایت صحت و سلامت نوش جان کنیم از همون مقدار پولی که داریم و استفاده میکنیم و محتاج کسی نیستیم ما قدر نعمت ها را ندانستیم و از زندگی که قبلاً داشتیم که امکانات نداشت زندگی پر از رنج و سختی گذشته ام که شب گرسنه خوابیدیم الان به یه عالمه نعمت دارم من با گذشته ام 360درجه فرق کردم خدایا مچکرم که من را لایق استفاده از نعمت هات دونستی چقدر محسوس هست تغییر زندگی من ولی من باز هم ناسپاس ام از خانه ای که داریم که نمیخواهیم مدام اسباب کشی کنیم از ماشینمون از خانهی بزرگم از حیاط دلبازم از سلامتی خودم خانواده ام عزیزانم نزدیکانم خدایا مچکرم برای همه ی نعمتها برای همهی داده ها برای همهی ندادههات برای همهی خنده های از ته دلم خدایا مچکرم برای اخلاق خوب همسرم وقتی کلید را به در میاندازد و وارد خانه میشود آرامش دارم خدایا مچکرم برای تمام وقت های که وارد خانه ام میشوم و دلم امن هست پدر از آرامش خدایا مچکرم وقتی وارد کوچه ام میشوم خوشحالم و آرامش و امنیت دارم خدایا مچکرم برای زمانهای که در خیابان تنها راه میروم و دلم پر از امنیت و آرامش الهی هست خدایا مچکرم برای تمام وقت های که خودم را در آغوش تو میبینم و آرام هستم ومطمعن خدایا مچکرم برای زمانهای که میدانم مثل یک نور بزرگ حلقه به دور من و عزیزانم و کره ی زمین زدی و همهی ما را حمایت حفاظت و هدایت میکنیم و همیشه زیر چتر محبت نو هستم خدایا هر لحظه کمکم کن که من به تو محتاجم خدایا مچکرم برای همهی دورهمی هام که چقدر لذت میبرم خدایا مچکرم برای همسرم خدایا مچکرم برای فرزندانم خدایا مچکرم برای تمام سالهای عمرم که من را زنده نگه داشتی تا به این آگاهی برسم خدایا مچکرم و خدایا مچکرم سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم که هرچی فکر میکنم تمام زندگی ام نعمت وسعادت هست الهی شکرت
سلام خدمت استاد بزرگوارم و دوستان بزررگوار وهمراهم
من خدا را برای تمام نعمت های ریز ودرشت زندگی ام نعمت های پیدا و پنهانم تمام نعمت های که خدا بهم داده نداده گرفته و نگرفته خدایا مچکرم به خاطر تمام نعمتت هات خدایا مچکرم که من را نسبت به تمام نعمت ها منرا آگاه کردی که نعمت دادن زیباست و نعمتی را ندادن هم زیباست و همه از حکمت و بزرگواری توست خدایا به خاطر تمام حکمت هات مچکرم خدایا به خاطر دم و باز دمم مچکرم به خاطر نفس کشیدنم مچکر به خاطر سلامتی که من را زنده نگه داشته است خدایا مچکر به خاطر بدنم ساختار بدنم خدایا مچکرم به خاطر به دنیا آمدنم در بهترین زمان بهترین مکان با بهترین پدر و مادردر بهترین مکان که تو خواستی خدایا مچکرم که من را در مسیری به دنیا آوردی حمایت میکنی ورشد میدهی خدایا مچکرم به خاطر جزء بدنم به خاطر تک تک سلول های بدنم به خاطر قدرت بلع من به خاطر قدرت گوارش من برای خوردن غذاهای عالی که میخورم به خاطر اندام خوبم خدایا مچکرم برای سقف بالای سرم خدایا مچکرم برای انسان بودنم خدایا مچکرم برای قوی بودنم خدایا مچکرم برای سالم بودنم خدایامچکرم که همهی نعمت های یک انسان کامل را در وجودم گذاشتی خدایا مچکرم برای ذوقم برای شوقم برای استعدادهام برای توانایی هام هدایا مچکرم برای تمام کارهای که تا به امروز توانستم و انجام دادم خدایا مچکرم خدایا مچکرم برای همسرم خدایا مچکرم برای بچهام خدایا مچکرم برای دوقلو های عزیزم که اونم هم نشان از بزرگی تو بود خدایا شکرت برای سلامتیشون خدایا مچکرم برای وجودشون خدایا مچکرم خدایا مچکرم برای خانواده ام خدایا مچکرم برای ازدواجم خدایا مچکرم برای خانه ام خدایا مچکرم برای ماشینم خدایا مچکرم برای سقف بالای سرم خدایامچکرم برای دیوار های خانه ام خدایا مچکرم برای لوازم عالی خانه ام که کارم را راحت کرده خدایا مچکرم برای خوراکی های داخل خانه ام خدایا مچکرم برای جنسیت بچهام خدایا مچکرم برای زایمان عالی ام خدایا مچکرم برای نظم الهی حاکم بر جهان خدایا مچکرم که تمام ذرات جهان به نظم در حرکتند خدایا مچکرم برای تمام کهکشان ها که در نظم الهی در حرکتند خدایا مچکرم که تمام حیوانات در نظم و ترتیب خودشون در حال حرکت هستند در جای خود ودرمکان خوشون خدایا مچکرم به خاطر چشمان زیبام خدایا مچکرم برای گوش های شنوا سالم و سلامتم خدایا مچکرم برای خواندن نوشتنم خدایا مچکرم برای تمام آگاهی ها وعمل هایم خدایا مچکرم برای گوشی مبایلم برای شارژر سالم هدفونم هنزفری تختم پاور بانک برق آب سالم و گوارا و همیشگی ام خدایا مچکرم برای تمام لوازم برقی ام که کارم را راحت کردن برای لباسشویی مهربانم برای گاز خوبم خدایا برای یخچالم مبلهای زیبتم خدایا مچکرم مچکرم مچکرم خدایا مچکرم برای دستان هنرمند قدرتمند قوی و پر از برکتم خدایا مچکرم برای تمام مهربانی هام خدایا مچکرم برای تمام بخشش هام خدایا مچکرم به خاطر تمام بخشیدنی هام خدایا مچکرم برای تمام ایثار هام خدایا مچکرم برای همه چیز خدایا من را لحظه به لحظه به صفات خودت مزین که که من همیشه محتاج تو هستم و ناتوان از شکر تمام نعمت های که به من دادی خدایا میلیاردها میلیار بار ازت مچکر وسپاس گزارم
سلام و عرض احترام
خدمت استاد عزیزم و دوستان پرانگیزه
تمرین اول
سلام و عرض ارادت و ادب خدمت آقای عطار روشن استاد عزیزم و دوستان هم گروهی .
نه ندونستم!! متاسفم از اینکه قدر زندگیمو، قدر نعمت هایی که به راحتی به من عنایت کردی و نمی دیدم و نمی دونستم.
خدایا برای تمام ندیدن های نعمت و موهبت هایم ، توبه !
خدایا برای تمام قدر نشناسی، و نتونستم هایم ، توبه !
فقط طلب ، فقط طلب داشتم ، فقط میخواستم …
اینو بده ،اونو بده ….
اینو میخوام ،زود میخوام ….متاسفم
باز هم بااین حال ، همیشه هوامو داشتی ، بدون قدردانی از داده هایت ،بهم دادی ….
اینجاست که بزرگی و مهربونی خدارو به قشنگی میبینم .
من که جای اون بودم و الآن هم در جایگاه خودم ، به کسی که به زحماتم به خدماتم اینطوری بی توجه باشه ،قدر نشناسی کنه ، بهم اهمیت نده ! تومنی هم کف دستش نمیزارم !
خدایا شکر که تو بزرگی وبا عظمتی،عاشقتم.
اینجاست که شیرین ترین طعم های خدارو چشیدم.” طعم فضل و کرمش را .”
من که بنده ی ناسپاسی بودم ، من که به نعمتها و موقعیتهایی که به من عنایت فرمودی ، توجه نمی کردم، من که مدام غر میزدم،مدام گله و شکایت داشتم ،فقط طلبکار بودم ….
باز هم بهم عنایت کردی ، باز هم بهم دادی .
باز هم عزیزم کردی ، بازهم سربلندم کردی.
“ اینه بزرگی خدا ، اینه طعم شیرین خدا ”
در همین مرحله اول تمرین ، درهمین دید و همین توجه چه طعم شیرین و لذت بخشی از خدا را چشیدم .
“ خدا جونم شکرت ، عاشقتم ، متشکرم ”
از اینکه تا حالا زنده ام ، بهم عمری پر از خیر و برکت عنایت کرده ای ، تا برسم به این آگاهی ها ، جذب و دریافت کنم و شکرگزار باشم ، متشکرم ، عاشقانه دوستت دارم.
چه نوری بر من تاباندی !
چشم هام باز تر شد ، بله همین چشمهای فیزیکی ام ، از دیروز که این صحبتها رو شنیدم ،به مرحمت خودت از زبان یکی از بنده های محبوبت، استاد عزیزم ، یکی از دستان مقدس خود توست ،چشم هام روشن تر شده، نور چشم هام بیشتر شده ،بهتر میبینم، روشن تر و بزرگتر می بینم .عاشقتم .خدایا شکرت .
دوست دارم قلب و وجودم باز بشه ، آنقدر باز بشه ، تا تمام داشته هایم تک به تک را در آغوش بگیرم .
دوست دارم آنچه که دارم را بیشتر لمس کنم ، بهتر طعم شان را بچشم .
حالا که نعمتهایم را نگاه میکنم ، هر کدوم یک طعم و بوی تورو میدن! چه حس قشنگی! عاشقتم
همین تکنولوژی!
آره سپاسگزارم بابت این امکانات پیشرفته تکنولوژی ( موبایل ،اینترنت ،سایت …..)،که امکان برقراری این ارتباطات را داریم.
خدایا شکرت برای سلامتی ام، سلامتی روح و روانم، سلامتی جسمم ،برای زیبایی ام ،برای ویژگی های ناب اخلاقم، متشکرم.
خدایا شکرت برای وجود و سلامتی پدر و مادرم، که از کودکی زیر سایه آنها بزرگ شدم و لذت بردم ، بهشون افتخار میکنم، عاشقتم
خدایا شکرت برای وجود و سلامتی همسرم ،که وجودش را مایه آرامش ،خیر و برکت و افتخار زندگیم کردی ،برای تمام موهبتهایش
سپاسگزارم ، عاشقتم
خدایا عاشقانه دوستت دارم برای وجود و سلامتی پسرم ، دوست دارم روزی هزار بار لمسش کنم ،باعث آرامش و لذت زندگیمه، خدایا شکرت عاشقتم متشکرم.
خدایا عاشقانه دوستت دارم برای وجود و سلامتی دخترام، برای زیبایی شان،و موفقیت هایشان، وقتی آنها را می بینم، انگار قلبم را خارج از خودم لمس میکنم ، خدایا شکرت عاشقتم متشکرم.
خدایا شکرت برای وجود و قشنگی خانه ام، که مایه امنیت ، آسودگی خاطر و آسایشم
قرار دادی .عاشقتم متشکرم
خدایا شکرت برای وجود و سلامتی خواهر و برادرهایم، که هر کدوم مزه و شیرینی خاص خودشونو دارند که من لذت میبرم، عاشقتم
خدایاشکرت برای سوادم، بسیار خوشحال و سپاسگزارم از میتوانم بنویسم و بخونم و یاد بگیرم ، که باعث تعالی و رشد من شده عاشقتم ، متشکرم.
حس میکنم، دنیا بزرگتر شده
حس میکنم همه چیز بزرگتر شده
حس زیبایی دارم که قابل وصف نیست.
دوست دارم تک تک چیزهایی که دارم و بغل کنم و ببوسم .خدایا شکرت.
عاشقتم که منو هدایت کردی به این استاد ،آقای عطار روشن عزیز، به این سایت ،بی نهایت سپاسگزارم.
با این تمرینی که دادید ازهمین الآن من طعم های بیشتری از خدا را چشیدم .
“ چه شیرین و لذت بخش ”
خدا همیشه پشت و پناهتون باشه ، همیشه سلامت و موفق و پایدار باشید .
برای هر کدام از حوزه های زندگیم هرچقدر سپاسگزاری بنویسم که تمومی نداره ،و اینجا امکانش نیست ،اونارو ریز به ریز در دفترم می نویسم .
در پناه نور و عشق الهی باشید.
بنام خدای هدایتگر
باسلام خدمت شما استاد عزیزم و همکلاسی های دوست داشتنی
من کلا نوی زندگیم مثل خیلی از آدم های دور و برم که همیشه در حال ناله کردن و غر زدن هستند نبودم ولی احساس سپاسگزاری از داشته هام رو نداشتم احساس میکردم اگه فلان خونه و یا فلان ماشین رو داشتم یا فلان کشور بودم خیلی عالی بود، کنترل ورودی های ذهن یکی از مهمترین کارهای که باید انجام داد مخصوصا توی شرایط فعلی که همه از وضعیت جامعه نالان هستند،چون اگه بتونی ورودی ها رو کنترل کنی به مرور میتونی فکرت رو کنترل کنی در نتیجه منجر به تغییر باور ها میشه، ورودی های ذهن همون حرف های تلویزیون و پدرو مادر و خانواده و دوستان و جامعه هست، به هرحال من خیلی تلاش میکنم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم نمیگم صددرصد موفق بودم ولی نسبت به اکثریت جامعه خوب هستم، الان حدود یک سال هست تلویزیون ممنوع، شبکه های اجتماعی ممنوع، رفت و آمد با دوستان ممنوع،و در نتیجه باورهام روز به روز بهتر و بهتر میشه و نتایج زندگیم روز به روز بهتر و بهتر میشه، هرچند کنترل ذهن کار ساده ای نیست اوایل ولی غیرممکن هم نیست اگه باور کنید شما خالق تمام اتفاقات زندگی تون هستید در نتیجه تمام تلاش تون رو برای کنترل ذهن می کنید منم تلاش خودم رو میکنم
خدایا سپاسگزارم بابت خانه فوق مدرن و زیبایی که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت ماشین فوق العاده عالی و زیبا که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت فرزندانی سالم و صالح و باهوش و موفق که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت همسری مهربان و دلسوز و عاشق پیشه و باوقار باوفا و ثروتمند و خوشتیپ و خوشگل که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت اینکه انسانی ارزشمند هستم و همواره در حال هدایت الهی هستم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم که من همیشه در مکان مناسب و زمان مناسب قرار دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم که هر انسانی حلقه ست طلایی در زنجیر خیروصلاح من خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت کارگاه فوق العاده عالی و مدرنی که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت کارگران فوق العاده عالی و خوبی که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت اینکه من همیشه در سلامت کامل هستم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم که همه امورات بر وقف مرادم هست خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت پدر و مادر فوق العاده عالی که دارم خدایا شکرت که انجام شده
خدایا سپاسگزارم بابت داداش و آبجی های فوق العاده عالی که دارم خدایا شکرت که انجام شده
سلام به همه عزیزان
آقای عطار روشن از شما ممنونم بابت عنوان کردن چنین نکته ارزشمتدی در هر فایل آگاهی جدیدی بر من آشکار میشه
بعد چندین بار شنیدن این فایل تازه دیروز متوجه عمق مطلب شدم و فهمیدم یکی دیگه از دلایل نرسیدن من به خواسته هام و نداشتن حس و حال خوب این هست که من مدام دنبال داشتن یه چیزی برای حس خوب بودم یعنی هر روز یک چیز بیشتر میخواستم و داشتن حس خوب من همیشه منوط و وابسته به حضور چیز جدیدی بوده و هیچ وقت نتونستم بدون داشتن خواسته هام شاکر و سپاسگزار باشم
یادمه هیچ وقت نتونستم درک کنم که از همونحایی که هستی سپاسگزار باش یعنی چه؟از همونچیزهایی که داری لذت ببر و سپاسگزار باس یعنی چه؟
من به زنده بودنم به نعمت زندگی به نعمت انسان بودن هیچ وقت ارزش نگذاشتم از اولش یادم دادند که اگه خونه خوب کار خوب پول زیاد داشته باشی خوبه اگه از بقیه بیشتر داشته باشی اگه نفر اول باشی خوبه و چون نداشتم همیشه تمرکزم روی نداشته هام بود و ناکامی و خشم نصیبم میشد
وای بر من حیف و هزار حیف که نعمت زندگی رو درک نکردیم
این زندگی که سراسر نعمت و معجزه ست و میتونه هر لحظه اش فرصتی برای ارزش آفرینی باشه چقدر سر سری ازش گذشته ام
از صمیم قلبم از خدا میخوام به خاطر مهربانی بی مثالش همه ما رو کمک کنه تا لحظات زندگی رو ارج بگذاریم و قدرش رو بدونیم
ارزش زندگی ما به داشته هامون نیست هر چند داشته هامون همه ارزسمندند بلکه خود نفس زندگی و حضور در این دنیا سراسر فرصت و غنیمت هست
من شاید تا حالا شکر حقیقی به جا نیاوردم هر چند یکی از دعاهای من اینه :خدایا من رو شاکر واقعی نعمتهات قرار بده
ولی ته دلم همیشه حس میکردم شکر گزاری رو درست نفهمیدم و انجامنمیدم
نن فقط یاد گرفتم که زندگی خوب یعنی داشتن سلامتی پول و ثروت و موقعیت خوب و روابط خوب و از همه مهمتر جلو زدن از بقیه و نفر اول بودن.همیشه وقتی داشته های مالی اطرافیانم رو میدیدم با خودممقایسه میکردم و یه حس رقابت در وجودم داشتم و به خاطر متیت همیشه دوست داشتم من از همه بهتر باشم بعدها که آگاهیم بالاتر رفت بهتر شدم ولی هنوز افکارم آلوده بودند .من یادمه همیشه فکر برنده شدن بودم فکر نمره بیست گرفتن بهترین بودن.هیچ وقت از نمره ۱۹/۷۵لذت نبردم و همیشه در اضطراب بودم در ترس از عقب مودندن از بقیه در ترس از دیده نشدن و شکست خوردن و ….
الان هر چند دست از رقابت و مقایسه تا حدی برداشته ام ولی از ته دل میدونم که هنوز اهل رقابت هستم البته رقابت از نوع مقایسه کردن و….
کاش تو مدرسه ها یادمون میدادند به جای دهها چیز بی موردی که بهمون یاد دادند به ما میگفتن زندگی رو زندگی کردنچه طعمی داره
من به جایی رسیدم که با تمام وجودم دنبال آرامش و رسیدن به شادی درونی هستم اون شادی که وابسته به پول و موجودی حساب بانکی و زیبایی و…. نیست هرچند شکر گزار همه نعمتخایی که دارم باشم و هستم
دعا کنیم برای هم در این جنع دوستانه که همه به این مرحله رضا برسیم
من اونقدر درگیر این افکار هستم که هیچ وقت از نگاه کردن به صورتم در آینه که دیگه الان وارد میانسالی شدم و تغییرات سنی رو دارم در صورتممشاهده میکنم ،لذت نمی برم چون برای من زیبایی یعنی جوانی.هر وقت خودم رو درآینه میبینم غصه دار میشم چون حس میکنم پیری یعنی زشتی
من دیشب از خدا خواستم که آگاهم کنه و شروع کردم از خودم سوالات درست کردن تا هر لحظه بهتر زندگی و نعمت زندگی رو درک کنم
سلام و درود
مهم اینه که به مشتاق تغییر کردن باشیم
ذوق و شوق درک کردن و عمل کردن داشته باشیم
به این ترتیب میشه کمتر غصه گذشته رو خورد و به زندگی امیدوار بود
پیشنهاد میکنم نوشته های باورساز و مجموعه زندگی با اراده خداوند رو استفاده کنید
https://tanasobefekri.net/how-to-believe/
الهی به امید تو ❤
سلام حضور شما استاد عزیز و همراهان گرامی
در مورد قسمت اول تمرین همین الان با اینکه اصل زندگی دارم ولی قدر اونو نمیدونم مثلا بعضا به خاطر اینکه راحت نمیتونم خرج کنم راحت نمیتونم غذای عالی درست کنم بعضا گله مندی میکنم
در مورد همسرم بعضا گله مندی میکنم
در مورد شغل ام با اینکه کاملا ازادی تایم دارم با اینکه مورد احترام هستم با اینکه همیشه نقدینگی دم دستم هست گله مندی میکنم
در مورد ماشین ام هم همین طور با اینکه با قیمت خوبی خرید کردم و همیشه از ان استفاده میکنم ولی بعضا به خاطر کمبود های ظاهری اش گله مندی میکنم.
در حالی ک ب حای گله مندی ب راحتی میتوانم باان مسافرت بروم.
درمورد تمرین دوم من اصل ماجرا که زندگی هست خب دارمش و اما اپشن های زندگی ام از قرار زیرند
۱.اینکه لطف ومحبت و هدایت افریدگارم همیشه دارم
۲.سایه پدر مادر م بالای سرم هست و دعای خیرشون دارم ۳.همسر با درک فهم با قناعت و وفادار کمک حال همیشگی دارم
۴.دختر زیبایی که عشق را برایم تعریف کرده و عشق را تجربه میکنم دارم
۵.خانه ای در جای از کلان شهر شیراز که همواره در حال پیشرفت هست دارم وهمین طور ارزش ان بالاترو بالاتر میرود
۶.شغل خوب با درامد همیشگی روزانه ازادی نسبی تایم و مکانی دارم و اعتبار احترام خاصی اندازه خودم در بازار دارم
۷.ماشین خوبی دارم که همیشه به من خدمت میده و با اینکه مدل نود هست اما بیشتر لوازم ان را نو کردم
۸.در جای خیلی خوب کلان شهر شیراز که چهار فصل است زندگی میکنم و البته خونه خیلی خوبی و عالی هم اجاره کردم
۹.سلامتی جوانی زیبایی سرحالی با کلی دانش در همین زمینه موفقیت فردی دارم و استادنی همچون عطا روشن عباس منش امیر شریفی عرشیان فر و غیره همیشه از سمت خدا با من حرف میزنند که بهتر و بهتر زندگی کنم
۱۰.گوشی باکیفیت و اینترنت عالی که خیلی از کارها را برام راحتر کرده دارم و خیلی چیزهای دیگر
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی امیدوارم که حالتون عالی باشه و هرروز بهتر از قبل بشید
در مورد این جلسه باید بگم که چندوقتی میشه که به این درک رسیدم درواقع من چندین ساله که دارم روی این قوانین و آگاهی ها کارمیکنم ولی تازه به درک این مطلب رسیدم که زندگی اصلا چی هست و چقدر باارزشه و مدتی هست که هرروز که از خواب پامیشم خدا رو به خاطر روز جدیدی که بهم هدیه داده شکر میکنم
نمیتونم درکشو به زبون بیارم هرچقدر هم میگذره درکم عمیقتر میشه .درک اینکه همه چیز فقط احساس خوبه احساس لذته
ما تمام چیزای خوب دنیارو میخوایم فقط برای اینکه حالمونو بهتر کنن غافل ازینکه حال خوب درونیه و وابسته به هیچ چیزی نیست
من میتونم بشینم توی خونم یک فنجون چای زعفرونی بخورم و از ته دل لذت ببرم حتما لازم نیست که توی خیابونای پاریس با عشق رویاییم قدم بزنم تا بهم حال خوب بده . من آزادم که لذت ببرم و برای احساس خوب هیچ انتهایی وجود نداره
خیلی خوبه که انسان از همه لحاظ عالی باشه و غنی باشه و اتفاقا باید هم همینطور باشه .ولی کی این اتفاق میفته؟وقتی اون چیزا برات مهم نباشه و حال دلت بدون هیچ عامل بیرونی خوب باشه اونوقته که پول خودش سمتت میاد همسر خودش سمتت میاد سلامتی خودش سمتت میاد موفقیت خودش سمتت میاد و همه چیزای عالی خودشونن که به سمت تو میان بدون اینکه حرص بخوری و تلاش خیلی سختی بکنی خیلی راحت اتفاق میفته و اونها میان چون حال دلت خوبه و میخوان که حال بهتری رو بهت بدن
قانونشه و لاجرم اتفاق میفته
خب بریم سراغ نعمتایی که زندگی من داره و بابتش سپاسگذارم:
1.پدر حمایتگر شاد مهربون ،قوی وقهرمان و مادر خوب و با درک وشعور و عاقل و صبور و رازدار و نجیبی دارم که سلامتن و سایشون بالای سرمه.
2.خواهر عزیزی دارم که باهاش راحت و صمیمی هستم و شبا توی یک اتاق میخوابیم و کلی باهام درمورد قانون و حال خوب صحبت میکنیم بو باعث رشد هم هستیم.
3.بینیم رو به راخت ترین و عالی ترین شکل ممکن عمل کردم و در کل صورت زیبا و چشمان درشتی دارم.
4.از یه بیماری سخت نجات پیدا کردم و طوری شفا پیدا کردم که دیگه لازم نیست هرهفته برم آمپولای سنگین و عوارض سختی رو تحمل کنم و انقدر قوی هستم که هنوز کسی رو دور و برم ندیدم انقدر شجاع و قوی باشه حتی پسراش
5 . ماشینی رو که خیلی بیشتر از بودجم بود و فکرشو نمیکردم با کمک و هدایت خدا خریدم.
6 . منشا الهام خیلی ها شدم و اونها بعد از دیدن من شد کردن
7.گواهینامم رو گرفتم هرچند که خیلی برام سخت بود اما هرروز رانندگیم رو بهتر میکنمم.
8 و من از یه تصادف مرگبار نجات پیداکردم و به لطف خدا حتی یک خراشم روی صورتم نیفتاده و بعد از اونهمه ترسی که نسبت به رانندگی داشتم بازم تونستم رانندگی کنم و هرروز بهتر میشم.
9.یک لپتاپ عالی و قوی دارم که در زمان و مکان مناسب با هدایت خدا و کمک دستاش تونستم بخرم که هنوز جزو جدیدترین وقوی ترین های بازارهو
10 . یکی از مدارک موردنیاز کامپیوترو با نمره عالی پیش پیش گرفتم و جلو افتادم.
11.دوسال در بزرگترین بیمارستان مشهد کارکردم و انقدری رشد کردم که وقتی طرحم تموم میشد کنار کسی مینشستم که 25سال سابقه کار داشت .
12. هدایت شدم به سمت فتوشاپ و طراحی گرافیک و هرروز دارم توش پیشرفت میکنم و با نمره 100 از یکی از معتبرترین موسسات کشور مدرک گرفتم و وارد ساخت تیزرها و انیمیشن سازی شدم.
13.گوشی عالی ای دارم که همه کارهام رو راه میندازه.
14.سقفی بالای سرمونه و خونه دلباز و بزرگ با حیاط عالی و قشنگ و میز صندلی های سنگی توی حیاط داریم.که حتی توی اوج سرما توی زمستون هم میرم داونجا و از هوای پاکش لذت میبرم و کلی قدم میزنم.
15.اتاق بزرگ و دلبازی دارم.
16.تخت بزرگ با تشک راحت و روتختی خوشرنگ و سه تا بالش که خواب راحتی رو برام به ارمغان میارن و واقعا خوشگلن.
17.همیشه اتاقم مرتبه و انرژی در اون گردش داره.
18 و ریسه های نور دارم که اتاقم رو رویایی میکنن.
19.ترازویی دارم که هم سبک و کم جاست و هم کارم رو راه میندازه.
20.استعداد بسیار زیاد و هوش بالایی دارم.
21. دستگاه قهوه ساز دارم که هرروز بالاهش قهوه های عالی درست میکنم.
22.لیوانای خوشگلی دارم که خیلی دوسشون دارم.
23.لباس های قشنگی دارم.
24. دمپایی های روفرشِی عالی که مخصوصا دمپای حوله ایم رو خیلی دوس دارم چون نرم و خوشرنگه.
25.کرم ها و محصولات پوستی ای دارم که احساس عشق به خود و طراوت رو به پوستم هدیه میکنه.
26.آینه اتاقم که خیلی راحت شدیم.
27. توی اتاقم دو تا میز دارم که کارهام رو راحتتر باهاشون انجام میدم .
28.وقت آزادی دارم که میتونم استراحت کنم.
29. خدایا شکرت برای اینترنت که بهم هم دسترسی میده با عزیزانم ارتباط برقرار کنم هم باعث میشه کلی فایل آموزشی ببینم و خودم رو ارتقا بدم هم این بستر عالی و این دوره رو برام فراهم کرده و هم میتونم باهاش بازی کنم و فیلم ببینم و تفریحم میشه.
30.کلی خودکار و ماژیک رنگی دارم که بهم انگیزه نوشتن و درس خوندن میدن.
31.کنار تختم پنجره ای دارم که هروقت بیرون رو نگاه میکنم به حس آزادی میده.
32.بخاری اتاقم که در سردترین زمان هم توی اتاقمو گرم و عالی میکنه.
33.سازدهنی دلنشینم و توانایی به صدا درآوردنش.
34.گیتاری که اتاقمو قشنگ کرده و سالهای ساله همراهمه.
35 . عشق رو تجربه کردم و به عشق درونی و ارتباط بهتر با خودم و خدا رسیدم.
36.کلی دوره آموزشی با ارزش مادی و معنوی گرانبها دارم.
37.تلویزیون که چقدر فیلم دیدنو راحت کرده و گاهی با مامانم یک فیلم کمدی عالی میبینیم و لذت میبریم.
38 .سرامیکهایی که هروقت تمیزشون میکنم خونه برق میزنه و همیشه مرتبه و کلی انرژی و روحیه مثبتمو پخش میکنه توی خونه.
39. تا حدودی که کارموو راه بندازه به زبان انگلیسی مسلطم.
40.از یکی از معتبرترین دانشگاه های علوم پزشکی کشور مدرک تحصیلی دارم که هم توی کشور خودم بازارکارش زیاده و هم زمینه مهاجرتم فراهمه.
41.ارتباطم هرروز با خدا بهتر میشه و خیلی واضحتر هدایتش و میشنوم.
42.خدا به شدت مراقبمه و حتی آدمای خوبو توی زندگیم میاره.
43. احساس آرامش و حال خوبم هرروز بیشتر میشه.
44.یک سفر عالی و رویایی رو حدود یک ماه و نیم پیش به قشم داشتم که بکرترین و نابترین جاهای دنیارو اونجا دیدم کلی دوست خوب پیدا کردم.
45.دوستای خوبی توی زندگیم دارم.
کلی نعمت دیگه توی زندگی من هست که در مدار فعلی نمیبینمشون و هرچقدر تکاملم بیشتر بشه هم نعمتای بیشتر در زندگیم مییبنم و هم بیشتر و عمیقتر سپاسگذارشونم
خدایا شکرت برای اینکه به این دوره هدایتم کردی تا سطحم رو رشد بدی و دیدم رو بازتر کنی استاد عزیز ممنونم از شما که آگاهی های نبا رو بیمنت در اختیار ما قرار میدید دلتون شاد هرروز آرامشتون بیشتر بشه.
سلام به همه عزیزان
آقای عطار روشن من بعد سالها تلاش در مسیر خودشتاسی سوالی بنیادی در مورد خدا و کایتات در ذهنم شکل گزفته بود که درکش برام مبهم بود و از خدا کمک خواستم که راا رو نشونم بده و با اتفاقاتی که دست به دست هم دادن به سایت شما هدایت شدم که انشالله مفصل در موردش صحبت خواهم کرد
بعد مطالعه قسمت ۴ من متوجه شدم که من هیچ کدوم از دستاوردهامو دوست ندارم خونه دارم ولی دوستش ندارم
اسباب و اثاثیه خونمون رو دوست ندارم اصلا هر چیزی رو که دوست دارم و میخرم بعد خریدنش از چشمم میفته
دلیلش ناشکری نیست دلیلش اینه که من به علت تجربیات گذشته و به علت عادتی که از کودکی در من شکل گرفته من همه دستاوردهامو با زور و زحمت و سختی بدست اوردم یعنی رنج و سختی زیادی برای خواسته هام کشیدم و به همین خاطر بعد بدست اوردن اونها به خاطر رنج و فلاکتی که به خاطرشون کشیدم ازشون زده میشم
هر چه خواسته ای در من قویتر باشه سختی و رنج بیشتری برلش کشیدم اصلا هر چقدر جیری رو بیشتر دوست داشته باشم برلش ذلت و سختی بیشتری باید بکشم
البته شاید علت دیگه اش این هم باشه که من بیشتر تمرکزم روی نخواسته هایم می باشد
ولی این رو هم میدونم که از قدیم الگوهای من کسانی بودند که تلاش سخت رو یک امتیاز از ادم های خوب به من معرفی کردن
من دیروز وقتی به این نکته پی بردم احساس سبکی زیادی کردم
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
شاید محتوا درباره رنج و سختی های قبل باشه ولی خیلی لذتبخشه وقتی می بینم دوستانی که همراه من هستند از قدرت درک بالایی برخوردار هستند و خیلی عالی موانع ذهنی خودشون رو پیدا میکنند
نکته خیلی مهمی که باید مورد توجه قرار بگیره اینه که برای هر انسانی دستاوردهای انسان دیگه با سختی و رنج بوده
این درحالیه که شما گفتی من هم خیلی رنج کشیدم
اگر رنج و سختی دلیل موفقیت بود که همه انسانها باید موفق و ثروتمند و … می شدند
اون چیزی که ما از زندگی دیگران مشاهده می کنیم و تصور می کنیم طرف خیلی سختی کشیده در واقعیت اینطور نیست چون اون فرد سالها در مسیر خودش حرکت کرده و قدم و به قدم پیش رفته اما وقتی ما به نتیجه نگاه می کنیم و تصور می کنیم که چقدر مسیر رو طی کرده وحشت می کنیم و فکر میکنیم که چقدر سختی کشیده
انسانهای زیادی سختی می کشند اما انسان های کمی موفق می شوند چون موفقیت با سختی و رنج به دست نمی یاد.
موفق باشید البته بدون سختی
نسترن
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مسیر
راستش تو این دو سه ساله که شروع کردم یادگیری قوانینو یکم بیشتر قدر داشته هامومیدونم اما هنوزم حس میکنم خیلی میلغزم
من خیلی چیزای زیادی دارم که واسشون سپاس گذار باشم اونقدر که نسبت به چند سال پیش 50 برابر شده
یادمه اون موقعی که رابطم با پدر مادرم خیلی بد بود طوری که داشتم ازشون متنفر میشدم همیشه ناشکری میکردم و غر میزدم از رفتارای بدشون با خواهرم صحبت میکردیم و هیچوقت به این فکر نکردیم
همین که هستن بودنشون نعمته
همین که صدای سلامشون میاد
همین که بابا دست پر همیشه میاد خونه
همینکه بوی غذای گرم مامان میپیچه و صدامون میکنه نسترن شبنم غذا نمیخورید الان؟
ما قدر این نعمتو اون موقع نمیدونستیم و تو این یه سال که یکم قدردانی کردیم تو دل خودمون معجزات رفتاریشونو به چشم دیدیم …
شاید یکی از دلایلی که من بعد یه سنی با بیماری های مختلف درگیر شدم این بود که نسبت به اندامم خیلی حسم بد شده بود و حتی تو خیابون معذب بودم و درواقع قدر وجودمو ندونستم
من کلا زبانی ادم غر زدنی نیستم پیش بقیه اما وقتی ناخوداگاه تغییر نکنه انگار مغزت از فکر داره منفجر میشه
من پر از ناشکری ام تو ذهنم
صداهایی تو مغزمه که اگه بهش اجازه بدم ادامه پیدا کنه میتونه تا سر حد مرگ منو ببره اما خداروشکر تسلطم یکم رو خودم بیشتر شده
ما تو دبیرستان یه اکیپ دوستانه دخترونه بودیم تو مدرسه یادمه از نداشتن دوست پسر هممون یه جورایی ناراحت بودیم و غر میزدیم گرچه من زبونی میگفتم به موقعش اون ادمه میاد اما ته دلم شکرگذار نبود و از اونجایی که قانون کلاه سرش نمیره و با احساس ما کار داره نه زبونمون در کل ارتباطمونم با پسرا خوب نبود
من تو زندگی الانم دنبال تواناییم که تو وجودم خاموش شده بود و تو 99 درصد مواقع گمشده بود و اونم
زندگی کردن در لحظس
من سنی نداشتم ولی حدودا از همون 12 سالگی همیشه نگران اینده بودم یا گذشته
نگران درس فردا
نگران اینکه اگه معدلم کم شه چی میشه
نگران اینکه نکنه مامانم نذاره برم خونه دوستم نذاره برم اردو
همیشه ام غصه میخوردم از گذشته وقتی پامو گچ گرفتم و اسیب دید کل پای چپم تو گچ بود و یادمه بعد اون اتفاق افسرده شده بودم چون فردای اون روز ازمون دان 2 تکواندو داشتم و میگفتم چرا اینطوری شد و انقدر ناسپاسی کردم یادمه اون دوران زندگیم پر از تنش بود و بعد اون دکتر رفتن من چند برابر شد رابطم با بقیه بدتر شد حتی یادمه سال بعد یکی از دوستام که همکلاسی سال قبلمم بود گفت
واقعا باورم نمیشه این تویی چون پارسال خیلی عصبانی و اخمو بودی و من باورم نمیشد که اینطوری بوده باشم
وقتی انسان در لحظه زندگی کنه نه میترسه و نه نگرانه چون داره لذت میبره از همون لحظه و ارامش داره ارامشی که هیچ چیزی بهت نمیده
————————————————————
تمرین 2
چه چیزایی تو زندگیته که ارشمنده یا داره بهت کمک میکنه یا تو داری کمک میکنی ؟
من الان یه اتاق مستقل زیبا دارم که تا 3 سال گذشته نداشتم و با خواهرم تو یه اتاق بودیم و من بابت تک تک اجزای این اتاق خداروشکر میکنم جای جای این اتاق با سلیقه خودم چیدم این اتاق بهشت نسترنه 12 متره اما یه دنیا نعمت توشه از تمام مدادرنگیای اصل فابرم وبوی خوبشون گرفته تا تمام گلدونایی که گذاشتم کنار پنجره و تو اتاقم نور خوب بهش میخوره و روز به روز میبینم که سر حال ترن از چراغ قوه اتاقم تا تمام کتابایی که دارم و درمود معماریه من وقتی نگاهم میکنم و فکر میکنم که این کتابارو واقعا حالم بهتر میشه
یه خودکار ابی دارم که هر دفعه باهاش مینویسم انقدر لذت میبرم فقط خدا میدونه انقدر که خوش رنگه و خوش دسته
یه قاب عکس کوچیک دارم که عکس بچگیای منو خواهرم توشه و لبخند زدیم و هر دفعه میبینمش حس خوبی میگیرم واقعا
با اینکه حقوق ندارم و کار نمیکنم اما بابا همیشه بهمون تا جایی که تونسته رسیدگی کرده و انقدر تئ کارتم بوده که بتونم یه غذای ساده بخورم
انقدر بوده که بعضی موقعا بتونم تو یه ماه سه دست لباس بخرم و اونقدری بوده که الان دارم با لب تاب سفیدم تایپ میکنم
من این لب تابو با عشق خریدم و عاشق رنگ سفیدم
من انقدر ادمای مهربون تو زندگیم هست و دوستم دارن مثل مامان و بابام خواهرم
من انقدر خوشبخت بودم و خدا به من فرصت داد که بتونم از عشق زیاد به بعضی ادمای زندگیم تو دلم قربون صدقشون برم و خودم کیف کردم
مثل نهال کوچولو 4 ساله
مثل رفیقای دخترو پسرم که الان انقدر زیادن نمیتونم بشمارم
من انقدر دوست داشتنی بودم و هستم برای خانوادم که همیشه دوست دارن منم تو جمعاشون باشم یا دوستام میرن بیرون با منم هماهنگ میکنن
من انقدر خوشبخت بودم که رفتم و کلی جای دیدنی و تاریخی مثل کاخ سعد اباد و باغ فردوس و دریاچه چیتگر و دربندو تجریشو و… دیدم
من فرصت اینو داشتم که حرفام توزندگی دوستام و اشناها اثر بذاره و تصمیم درستو بگیرن و ارومتر شن تو زندگیشون
من فرصت اینو داشتم که با استادای فوق العاده ای مثل شما کار کنم و خدارو صد بار بابت این شکر کردم که به این مسیر اومدم
من چند ساله راحت میخوابم رو تختم در حالی که یه مدت تا 6 صبح خوابم نمیبرد
خداوند به من یه صورت زیبا و پوست سفید داده و بارها بابت زیباییم تحسین شدم
من انقدر قدرت داشته مغزم که میتونم با چند تا نرم افزار الان کار کنم و طراحی کنم
انقدر خوشبخت بودم که تو این 4ماه شاید بالای 15 بار با دوستام رفتیم بیرون و انقدر خندیدیم که واقعا دل درد گرفتیم انقدر حس خوب بهشون دادم و حس خوب ازشون گرفتم انقدر بغلشون کردم و بغلم کردن که تازه بعد یه عمر فهمیدم دوستی چیه ارامش چیه
اما خیلی کمه خیلی کمه همینم و من خیلی بیشتر میخوام و برای رسیدن به او حد خوبم باید شکرگذار همینا باشم
من فرصت اینو دارم به نت دسترسی داشته باشم و کلی چیز یادگرفتم
من قدرت اینو داشتم 6 ماه پیش فردای روز تولدم اینستامو پاک کردم و لحظه ای بعد اون وسوسه نشدم که بریزم چون اون فضا تاریک ترین فضای زندگی من شده بود
من یه خانواده خوب و سالم دارم که که چندوقته کنار هم خوبیم واقعا و کاری بهم نداریم برعکس اون موقع که همش تنش بود
و خیلی نعمتای دیگه که طولانی میشه اما باید مدام مرورشون کنم با خودم
اومدم تو این دوره که خدای واقعی رو بشناسم باهاش اروم شم چون امتحان کردم فقط به خدا میشه تکیه کرد به خالق اعظم
اومدم که زندگی کردنو یاد بگیرم خدا هدایتم کنه به راهای زیباتر من امید دارم پس تمام تلخیای الان زندگیم قدرت منم هست نور الله هست فقط من باید ازش استفاده کنم همین خدایا نشونم بده …
نور به وجودتون
سلام به همه عزیزان
من سالهای سال به دلایلی که خودم بهش واقفم عادت کرده بودم که تفکر صفر و صدی داشته باشم و باوری که پیدا کرده بودم این بود کا اگر به وضعیت موجود راضی باشی رشد نمیکنی و از طرفی به خاطر عزت نفس پایین دستاوردهام برام ارزشمند نبودند و همیشه عادت به انتقاد داشتم و نتیجه اش هم شد زندگی ای که همیشه چیزی برای انتقاد و ایراد گرفتن بود
شنیدن این فایل به من انرژی دوباره داد که این عادت رو کنار بگذارم هرچند مدتهاست دارم تلاش میکنم
امیدوارم همخ دوستان و همه کسانی که اینگونه هستند به صلح با خود و دیگران برسند
سلام
در مورد سوال فایل چهارم ایتو میتونم بگم که من هیچ وقت راضی نبودم هر چی بودم و داشتن هیچ وقت راضیم نمیکرد و در هر جایی که بودم بیشتر و بهترش رو میخواستم
یک طمع یک نا امتی و احساس خطر در وضعیت موجود همیشه با من بوده
واقعا بلد نبودم و نیستم کا درست و حسابی قدر داشته هامو بدونم
حتی در مورد خودم و توانمندیهام هم از خودم هیچ وقت راضی نبودم
این وضعیت به جای بهتر کردن وضعیت حال و روزم رو هر روز بدتر کرده
فرمایشات شما حرف دل من بود
از خدا میخوام کمکم کنه به مفنای واقعی قدر داشته هامو یدونم
سلام خدای مهربونم
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
خواسته ها ما چی بود
ما وقتی وسیله ای میخریم براش لوازم جانبی تهیه میکنیم اینا ربطی به اصل خود وسیله نداره و موقع فروش این وسیله های جانبی در قیمتش اثر نداره ما همه این لوازم جانبی رو برای لذت بردن از اونه حالا گوشی و خونه و ماشین مثل همین وسایله
ما وقتی به دنیا میایم فقط زندگی است و در طول این زندگی میتونین یه سری امکاناتو اضافه کنیم مثل خونه و ماشین و باغ و وسایل خونه و غیره
موقع رفتنمون کاری به لوارم من ندارم و همونطوری که به دنیا اومدم همونطور اصل منو میگیرن
و لذت از دنیا و شادیهامون رو حساب میکنن نه خونه و ماشینمون رو
اصل زندگی است و همه امکانات اضافه هایی ایست برای لذت زندگی
اگرارزش زندگی رو ندونیم هر امکاماتی هم اضافه کنیم اهمیتی نداره
چرا لذت نمیبریم با تمام امکاناتی که تهیه میکنیم چون از اصلش استفاده نمیکنیم و اضافه ها در صورتی معنی پیدا میکنه که قدر اصل رو بدونیم و لوازم جانبی بدون اصل بی استفاده است
حالا ما اگر از زنده بودنمون لذت نبربم چیزهایی که از خدا میخوایم بهمون داده نمیشه چون طلاحیت نداره و یا اگر داده بشه باعث لذتش نمیشه و باعث درد سرش هم میشه
ما همیشه فکر میکنیم اگر امکاناتش نباشه زندگی به درد نمیخوره
نه ما میخوایم به همه خوشی ها برسیم و باید شاکر اصل باشیم و از زنده بودنمون لذت ببریم
من همیشه فکر میکردم که نداشتن ماشین خوب و خونه شخصی خودم باعث لذت منه و روز به روز پایین تر رفتم
من زنده بودنم رو فراموش کرده بودم و قانون خداست که وقتی قدر زندگیتو ندونی امکانات هم بهت داده نمیشه
من خیلی ناشکری میکردم و همیشه زنده بودنم در درجه اخر شکر گزاری بود
من نه شاکر سلامتیم بودم و نه کارم و نق میزدم بعضی وقتها که حوصله ندارم برم سر کار
من قدر هیچدنعمتمو نمیدونستم و فقط توقع داشتم چون دعا میکنم حاجتمو بگیرم و وقتی به اون چیزی که میخواستم نمیرسیدم مثل این طلبکارا از خدا شکایت داشتم
اصل زندگی من برام بی معنی بود و یه چیز عادی میدونستم فقط گاهی کا یک فرد بیمار رو میدیدم میگفتم خدا رو شکر که حداقل من سالمم حالا اگر چیزی هم ندارم و یا کم دارم
همش در حال گله و شکایت بودم و شرایط اقتصادی و کارمندی و حقوق پایین
من دوست داشتم زودتر زندگیم تموم بشه و میگفتم یعنی میشه من نفسم تموم بشه
باید قدر اصلشو بدونیم تا امکانتمون اضافه بشه تا کم کم شرایطمون بهتر بشه
خب حالا چجوری قدر زندگیمون رو بدونیم
فقط باید قدر اصل زندگی رو بدونیم و لذت ببریم به خواسته هام و لذت هام زیاد میشه
الان چه چیزهایی باعث ارزشمندی زندگیم دارم
و یا چه چیزی حذف بشه شرایطم بدتر میشه
خدایا شکر که در درجه اول هستی
خدایا شکرت که من میتونم با خدمت به همسر و فرزندم ارزشمند میشم
من با کار برای پدر و مادرم ارزشمند تر میشم
من با خدمت به ارباب رجوع ارزشمند تر میشم
من با داشتن سلامتی و چشم و گوش و بدن سالم خیلی ارزشمند هستم
من با داشتن فرش و وسایل خونه ارزشمند هستم
من با همین تخت گرمی که الان تو هوای سرد نشستم و دارم تمرین مینوسم ارزشمندم
من با ارامش درونم خیلی ارزشمندم
من با شادی و لذتی که در این دوره کسب کردم ارزشمندم
من با تناسب و زیبایی و سلامتی در این مسیر ارزشمندم
خداوندا برای عاشقی در این دوره دارم متشکرم
خدایا در این مسیر همچنان از هدایت و حمایتت نصیبم گردان
در پناه خدا باشید
سلامی دوباره به همه حاضرین در این سایت.
امروزت را بساز امروزت را زندگی کن با هرچه داری و نداری اگر حسرت و حسد،ناامیدی، کینه و بغض،حرص و طمع در دلت داری به خدا از خودش دوری.
فایل امروز هم مثل همیشه عالی بود.اصل ماجرای وجود ما زنده بودن و زندگی کردن است.فردی که از زنده بودن و زندگی کردنش لذت نبره چیزهایی که از خدا درخواست میکنه یا بهش داده نمیشه چون صلاحیت داشتن این امکانات رو نداره یا اگه بهش بدن نه تنها باعث لذتش نمیشه تازه باعث دردسرش هم میشه و این نکته خیلی مهمی هست که منم نمیدونستم و خیلی جالب و جدید.
تمرین مرحله اول:آیا شما هم واقعا این جوری بودید؟یعنی ناشکری میکردید از زندگیتون؟قبل این فایل و این مطالب شما چه تصوری در مورد زندگیت داشتی؟ من هم فکر میکردم این چه زندگی هست که دارم قبلاً که سنمکم بود همیشه از والدینم گله و شکایت میکردم که من چون تک دخترم باید سرتا پام رو طلا بگیرید منو بفرستین کلاسهایی که دلم میخواد مثل ژیمناستیک و شنا والیبال و از زندگیم اصلا لذتی نمیبردم و بهشون میگفتمکهمن سرراهی هستم چرا بهم اهمیت نمیدین موقعی که دانشگاه میرفتم چون یه دوستی هم داشتم که اون هم تکدختر بود امکانات خودم رو که با اون مقایسه میکردم میدیدم والدینم برام هیچ کاری نکردن درحالی که اون همه چی تو زندگیش داشت طلا و کامپیوتر و حتی ماشین هم براش خریده بودن با اون میومد دانشگاه و وقتی خودمرو در اون شرایط میدیدم از خودمزندگیم متنفر میشدم که ای کاش توی خونواده پولدار به دنیا میومدم که فقط منو داشتن اینجوری همتوجهو محبتشون فقط واسه خودم بود و هم از همه لحاظ منو تامین میکردن و من هرچی دلم میخواست رو میتونستم بخرم.یکی هم چاق بودنم بود باورتون میشه وقتی که چاق بودم اصلا دوست نداشتم از خونه بیام بیرون چه برسه به اینکه به خودم برسم و لباس بخرم بعضی وقتها که به افراد چاق نگاه میکردم که کلی به خودشون میرسیدن من با خودم میگفتم پس من چرا مثل اینها خوشحال نیستم و واسه خودم چیزی نمیخرمحتی از خودممتنفر بودم یا اصلا اهل خوش گذرانی و تفریح وخوشحالی نبودم انگار میخواستم همه مشکلاتم حل بشه بعد من رنگ خوشی رو درک بکنم و همش درجا میزدم که زندگیم رو تغییر بدم ولی سال بعدش بدتر از امسال میشد چاق تر میشدم و بیشتر حرص میخورم و هیچ یک از جنبه های زندگیم رو دوست نداشتمحتی به خدا هم گله و شکایت میکردم که چرا هرکسی تو زندگیش یه دلخوشی داره و من هرچی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه چیزی ندارم که دلم قرص باشه بهش و مدام گریه وزاری میکردم البته اکثر شکایتهام هم تو دل خودم بود و به کسی نمی گفتم چون فکر میکردم با این حرفها اونارو ناراحت میکنم برا همین همیشه تو خودم بودم و مدام درگیری فکری داشتم و همش سردرد داشتم یا اینکه چرا کار و درآمد دلخواهمو ندارم که حداقل خودم به این خواسته ها برسم حتی از قدمهم بدم میومد یادمه وقتی برای رانندگی رفتم و بهخاطر قدممنو فرستادن راهنمایی و رانندگی خیلی شاکی بودم و به خدا میگفتم چیز زیادی تو زندگیم بهمندادی حداقل قیافه و قد بلند بهم میدادی و با هزار زحمت تونستم قبول بشم تورانندگیچون هم فکر میکردم که بهخاطر قدمهمتوانایی رانندگی رونداشتمو هم همش استرس داشتم که نکنه خراب کنم.یا حتی کارم وقتی در اون کار بودم همش غر میزدم که این چه کاریه که من دارم همش کلی مشتری برام میاد و من اصلا وقت نمیکنم با گوشیم مشغول باشم ولی دوستای دیگه ام یه ساعت یکبار یه مشتری میومد و کارشونم سخت نیست.
تمرین مرحله دوم:چه چیزهایی در زندگیت هست که باور کنی که زندگیت ارزشمنده؟میخوام بگم از وقتی وارد این دوره شدم و مخصوصا جلسه سوم خیلی رو من تاثیر گذاشت و خیلی آرامش گرفتم در کنار خداوند که این ارزشمندترین چیز تو زندگیمه یعنی آرامش با خدا بودن و من هم اون کوله بار خطا و اشتباه رو انداختم زمین الان احساس سبکی میکنم چند روز هست که دیگه درگیری فکری ندارم و سردرد هم ندارم بعد سلامتی هست که دارم وقتی یه جایی از بدن درد میکنه تازه به ارزش سلامتی پی میبریم همین دیشب که از مهمونی برگشتیم پام خیلی درد میکرد و طبق این آموزشها سپردمش به خدا و بهش گفتم من ایمان دارم که تو شفا میدی و بهش گفتم مطمینم که تو الان دستت رو میزاری روی پام و پام خوب میشه با همین تصور حتی چند لحظه هم طول نکشید که پاهام خوب شد و آنقدر خدارو شکر کردم که خوابم برد و این یکی از نتایج بودن در این دوره است برای من.چیزهای دیگه که برام ارشمندن و از بودنشون خدارو شکر میکنم همین خونه مادرم هست که توش زندگیم میکنم و خدا رو شکر که سقفی بالای سرم هست یا همین پتویی که منوگرم میکنه یا خانواده ای که دارم مخصوصا مامانم که خیلی دوستم داره و یا برادرهام که من دیشب رفتم خونشون و کلی کیف کردیم و به من که خیلی خوش گذشت خدارو شکر یا چند روز پیش که رفتیم استخر با زن داداشهام که کلی لذت بردیم از بودن در اونجا چون من عاشق شنا کردنم خدارو شکر یا وجود برادرزاده هام که اگه چند ساعت نبینمشون دل تنگشون میشم البته اونها هم منو دوست دارن و اولین کلمه ای که به زبون آوردن عمه بوده قربونشون برم.یا این اتاقی که در اون نشستم و همچنین این میز و صندلی که دارم روی اون تمریناتم رو انجام میدم یا این گل زیبای فلفل که فلفلاش عین گیلاس و من دارم از دیدنش لذت میبرم و خدا شکر میکنم بابت این نعمت یا پول تو جیبیم که همیشه خدا بهم رسونده بی نهایت از خدا سپاسگزارم که داشتن نعمتهاش تو زندگیم رو بهم یادآوری کرد و این لبخندی که از نوشتن این مطالب روی لبم دارم.الان خدارو در کنار خودم حس میکنم و همیشه احساس میکنم که در آغوش خدا هستم و دارم از طعم خدا لذت میبرم.یا داشتن کلی لباس در کمدم شکر که هربار یکیش رو میپوشم و از داشتنشون لذت میبرم و شکر گذاری میکنم یا کمدها و چمدون هایی که دارم. من هر روز که از خواب بیدار میشم از خدا تشکر میکنم که امروز رو بهم دادی که زنده باشم و در مسیر درست زندگیم که این مسیر هست باشم خدارو شکر میکنم که شور و اشتیاق منو هر روز بیشتر میکنه برای ادامه دادن و لذت بردن از این مسیر.
سلام ب همگی. خسته ازدنیاوزندگی نباشین الهی.
بنظرمن ارزش زندگی در سلامتی ودل خوش هستش. واین مصداق اون ضرب المثلی هست ک میگه من غصه میخورم ک گفش ندارم یکیودیدم ک پانداره.. پس سلامتی در اولویتترین نعمتها و ارزشهاست. هروقت ازدنیاناامیدشدیم باید یکسر ب بیمارستان بزنیم. وقتی باچشمای خودمون ببینیم ک چ کسانی هستن ک باوجودداشتن ثروت زیاد بازهم افتادن گوشه ی بیمارستان و دارن دردمیکشن وحاظرند تمام ثروت و داراییشونوبدن و دیگه دردنکشن. یاکسانی ک درانتظاردریافت عضوی ازبدن هستندوناامید ب اینده دارندزنگیشونوسپری میکنن. پس سلامتی.. بعدش هم دل خوش.. ب هرچیزی ک داری بایدراضی ودلخوش باشی وازش لذت ببری. ب عنوان مثال من20سال پیش جیبموتکوندم وتونستم یک ماشین ژیان بخرم وباهمون خانواده موسوارمیکردم ومیرفتیم بیرونشهرتفریح وتوی راه میگفتیم ومیخندیدیم وماشینو درحال حرکت تکون تکون مادیم وخودمونو اینطرف واونطرف میکردیم و وقتی ماشینای مدل بالاترازکنارمون ردمیشدن بهمون میخندیدن وشایدباخودشون میگفتن خوش بحال اینا.. باهمین ژیانشون خوشن.. و واقعا هم خوش بودیم.. چون ک سلامتیه ک مهمه اگه داشته باشیش ودلت راضی وخوش باشه بقیه چیزاهم خودش کم کم میاد. خوش وخرم باشیددوستان
من تا قبل از اشنا شدن با این دورها همیشه احساس تنهایی می کردم و هر روز که از خواب بیدار می شدم به این فکر میکردم که چرا همیشه توی خونه تنها و چرا هیچ کس به من زنگ نمیزنه یا منو به یک رستوران و یا یک کافی شاپ دعوت نمیکند چرا خونه ی فامیل کم دعوت می شویم و همیشه توی خونه باید تنها زندگی رو بگذرونم وقتی که از خواب بیدار می شود و توی گوشی استوری کسی از اشناها یا دوستانم رو میدیدم که بیرون رفتن و کیف میکنن و از زندگیشون لذت میبرن شروع میکردم به غیبت کردن پشت سرشون و حرف هایی ک دیدی من رو به بیرون دعوت نکردن،
و و همش احساس تنهایی داشتم با اینکه کنار پدر و مادر و خانوادهام بودم و همیشه با آنها حرف زدن دیگران می زدم و دقت نمیکردم که کنار آنها هستم از تنهای شکایت داشتم که چرا به من کسی را ندارم و همیشه در حال اشک و گریه و بغض با خودم بودم حس بدی به دیگران کشوندیم نبودن انتقال می دادند و انسان ضعیف و تنهایی خودم را می گیرم و اصلا ارزش داشته های زندگی رو نمیدونستم و توجه بهشون نداشتند و داشته هام برام کمرنگ شده بودن و دنبال خوشگذرونی در زندگی دیگران بودند و مقایسه میکردم خودم رو با اون ها ،
و در زندگی به جای رسیده بودم که همش احساس بد داشتم از تنهایی و همش در حال نق زدن و شکایت کردن بودم و داشته های خودم رو نمیدیدم و بهشون توجه نمیکردم،
اما بعد از اشنایی با دورهای خوب زندگی با طعم خدا و گوش دادن این فایل های مفید میتونم به داشته های خودم راحت تر فکر کنم و به خواسته هام و ارزش داشته هام رو بدونم و برای خودم در زندگی خودم ارزش بیشتری قائل میشم و خودم رو مقایسه نمیکنم در زندگی با دیگران و ارزش انچه خداوند به من داده رو میدونم،
ارزش های زندگی من:
ارزش ارزش های زندگی من اول از همه سلامتی در زندگی اصل داشتن ها از و مهمترین ارزش زندگی است.
سلامتی برای خودم اینکه هر روز چشمانم را باز می کنم و بدون درد و خونریزی یک روز دیگر با سلامتی شروع میکنم یکی از ارزش های مهم در زندگی من است،
یکی یکی که از ارزش های زندگی من داشتن یک خانه خوب و آرامش بخش است این که هر روز از خواب بیدار میشم و سخت بالای سرم را دارم میتونم با لذت و حس خوب به کارهای روزانه هم برسم پس داشتن خونه یکی از ارزش های دیگر در زندگی من است داشتن اتاقم که در آن حس خوبی دارم استراحت می کنم و انرژی من دوباره بالا میرود و باز برای انجام کار هم با شور و نشاط ادامه پیدا می کند،
یکی از ارزش های مهم زندگی من داشتن خانواده من است پدرم مادرم و برادرم که با وجود آنها زندگی معنا پیدا میکند و با داشتن آنها به تمام خواسته هایم و با کمک اونها میرسم و این با ارزش ترین داشته من در زندگی است و خدا را شکر می کنم بابت تمام داشته ها و ارزش های زندگیم و می خوام از این به بعد توجه عمیقی به داشته هام داشته باشم و با تشکر از شما استاد عزیز
سلام و درود به استاد عزیز و همه هم مسیرهام
تمرین ۱:
آیا واقعاً شما و شکایت می کردید از وضع زندگی؟چه تصور راجع به زندگی داشتی؟
یا حتی توی دوران ابتدایی جوانی هم که اولش با کنکور شروع میشد باز همین طرز فکر ها ادامه داشت همیشه حسرت میخوردم چرا پولدار نیستیم که بتوانیم از امکانات بهتر استفاده کنیم؟؟حتی غصه میخوردم چرا من و خواهر برادرام سهمیه نداریم که مثل خیلی ها خیلی راحت رتبه کنکور خوب و رشته و دانشگاه عالی به دست بیاریم؟؟همیشه میگفتم کاش ماهم پارتی می داشتیم تا وضع زندگیمون تغییر می کرد. با خودم میگفتم اگه فلان امکانات بود اگه بچه های شهرهای بزرگ و خانواده های خوبش بودیم و اگه و اگه و اگه….الان بهتر زندگی میکردیم…
نتیجه افکار این شده بود که من باید در رشته و دانشگاه عالی قبول بشم تا از این به بعد زندگیم عالی بشه سه سال سختی و رنج برای خودم و خانوادم به وجود آوردم که من فقط و فقط باید درس بخونم چون خانواده من هیچ کدوم از امتیازهای بالا رو ندارن که بتونه من رو جلو بندازه پس حتماً باید من رو حمایت های غیر مالی ( در حد ایده آل) بکنند مثلا اینکه همیشه بهم دلگرمی بدن توی ناامیدی هام یا توی خونه کوچیک مون سر صدا ایجاد نکنن یا بیرون رفتن رو کنسل کنند چون اینطوری حواسم پرت می شد و من نمیتونستم تمرکز کنم و چون این موارد یا موارد مشابه اون به صورت ایده آل اجرا نمی شد همیشه بساط شکایت من وجود داشت.
الان که فکر می کنم میبینم با وجود منفی گرایی من نسبت به زندگی و شرایط داشتم واقعاً خداروشکر که زندگیم کن فیکون نشده…و تونستم با وجود همه اینا به لطف خدایی که تقریباً الان بهتر درکش میکنم رشته نسبتاً خوبی قبول بشم که الان دوستش دارم. اما با همه اینا حتی یادم موقعی که دانشگاه قبول شدم همیشه می گفتم این رشته ایده آل من نیست و من این رشته رو نمیخواستم و این رشته در حد من نیست و باز هم گله مند بودم
الان که دارم فکر می کنم و آنالیز میکنم حرفام رو …من با بقیه همیشه در مورد مشکلات و گله مندی از زندگی صحبت می کردم نمیدونم شاید دلم می خواست بفهمند و درک کنند که من تو شرایط خیلی سختی دارم زندگی می کنم و بهم حق بدن که اگه شرایط اونطوری که می خوام نمیشه مقصر من نیستم.
و تصورم از زندگی این بود که ما توی جهان پر از سیاهی و بی عدالتی زندگی میکنیم که همین که به دنیا اومدیم و الان اینجا هستیم همش معادلات اشتباهی هست که خدا مارو مجبور به حل و انجام دادن اونا کرده و در نهایت هم در اون دنیا با نهایت عدل (سخت گیری) خودش با ما رفتار میکنه… پس ما قرار نیس هیچ وقت آب خوش از گلومون پایین بره...
اما الان الان می خوام بنویسم از خوبی های این جهانی که تا همین الان بهشون توجه نمیکردم از خوبی هایی که اگه لطف خدا نبود زندگی خیلی سخت تر می شد پس خدایا شکرت که دارمشون…
حواسش به من بود توی لحظه هایی که من فکر میکردم ته خطم و من نذاشت کارهایی بکنم که موجب پشیمونی من توی هر دو دنیام بشه.
خیلی ممنونم از استاد عزیزم که من رو به فکر در مورد داشته هام تشویق کردن…زنده و پاینده باشید
سلام به استاد گرامی خسته نباشید وقت بخیر و سلام به دوستان هم مسیر.
هر جلسه مثل گامهای قبل اونقدر قشنگ صحبت میکنید آموزش ها و یادگیری های عالیتون رو به ما منتقل میکنید که نمیشه دیگه پا پس کشید بیشتر از قبل میشه عاشق خدا شد و باور کرد خدا رو چطور میشه شناخت دوست داشت و یاد بگیریم زندگی کردن با وجود خدا چه لذتی داره من با گوش دادن به این گام دقیقا خودمو دیدم چون من واقعا بنده ناشکری بودم ولی دیگه نمیخوام باشم همسر من در حال حاضر خونه ای از خودمون نداره اما یه خونه خیلی کوچیک داریم که هم خوشی داره هم ناخوشی ولی چون مال ما نیست من اصلا لذت نبردم از بودن داخلش با اینکه اجارهای نیست اما هیچوقت لذت نبردم از این همه وسایل قشنگ از روزهای قشنگی که تو این خونه دارم مدام نالیدم مدام گفتم خدایا این چه زندگیه من چه چیزی کمتر از بقیه دارم که حتی نمیتونم یه تیکه زمین بخرم چه برسه یه خونه که مال خودمون باشه مدام با خودم گفتم من زمانی معنی زندگی رو میفهمم که خونه داشته باشم ماشین مدل خوب داشته باشم اونقدر از شغل همسرم مینالیدم که این چه کاریه داری همش سرکاری ولی حقوقت کمه هرچی کار میکنی بجای پس انداز تند تند داریم میدیم بدهکاری چرا پیشرفت نداریم خیلی بخاطر همین چیزا زندگی رو به خودم و همسرم و اطرافیان نزدیکم زهر کردم چرا من شغل ندارم چرا من مدرک گواهی نامه رانندگی ندارم من دوست داشتم از بچگی فلان سازو بنوازم اما دیگه نمیتونم چون همسرم درامدش کمه خودمم شاغل نیستم اصلا من برای چی باید تو این زندگی بچه بیارم واقعا استاد الان که فکل میکنم دقت میکنم هیچوقت زندگی نکردم چه در مجردی چه الان متاهلی چون هم اضافه وزن و رژیم گرفتن و وزن کم نکردن اذیتم میکرد و فشار روحی داشتم هم اوضاع مالی رو بهانه میکردم که زندگی نکنم لذت نبرم الان که فکر میکنم منو همسرم روزای شاد زیادی داشتیم ما یه ماشین داریم هرچند مدلش بالا نیست ولی سالمه و باهاش همه جا میتونیم بریم این که تن سالم داریم و راه دکتر رو بلد نیستیم جز اینکه سرما بخوریم که الهی شکر برای این موضوع این که خانواده و عزیزانی داریم که دوسمون دارن وسایل زندگی داریم که خیلیا حسرتشو دارن همیشه به همسرم میگفتم این وسایلا خیلی عالین حیف که خونه مال ما نیست اصلا میخوره تو ذوقم و همسرم میگفت به خونه هم میرسیم اونوقت از همینا زده میشی ناشکری نکن واقعا من اصل رو فراموش کرده بودم ولی دیگه نمیخوام ادامه بدم به این همه نالیدن ناشکری کردن و فکر کردن به نداشته ها لذت نبردن و افسرده بودن میخوام زندگی کنم لذت ببرم از چیزی که الان دارم اصلشو زندگی کنم تا همون چیزهایی هم که ندارم خود به خود بهش برسم بدون اذیت شدن فقط با شکرگزاری نسبت به داشته هام و ارتباط نزدیکم با خدای خوبم میخوام احساس خوب رو تجربه کنم میدونم به شغل میرسم به نداشته هام میرسم در صورتی که قدر داشته هام بدونم و لذت ببرم و شکرگزار باشم و اصل رو فراموش نکنم خدایا شکرت بخاطر بودنم در این مسیر و یادگیری زیادم نسبت به روز قبل خدایا شکرت.
نشان های دریافت شده
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزم اولش خیلی خوشحال شدم که حد اقل یکی تو زندگیش همه چیز داره بعد از اخلاق همسرتون گفتید خیلی ناراحت شدم به نظر منم عاقلانه ترین کارو انجام دادید چون زندگی با این افراد فایده نداره نمیشه که تغییرش داد وباید یه عمر سوخت وساخت وخیلی خیلی خوشحال شدم که یه زندگی عاشقانه باهمسر وفرزندانتون دارید آرزو خوشبختی براتون دارم
واینکه مسیحی هستید هیچ اشکالی نداره هر کس به طریقی خدای خودشو پیدا میکنه من قبل از اینکه عضو سایت بشم هیچ دینی نداشتم یه مدت تلوزیون شبکه مسیحیان میدیدم عاشق اون دین شدم که چقدر آدمها شون باعشق از ته قلبشون از اعماق وجودشون میگن عیسی یا مریم مقدس یه مریم مقدس میگن هزار تا از کنارش میریزه ودین خیلی خوبیه مبارکتون باشه
وخوشحالم که با خدای خودتون عشق میکنید واز با او بودن لذت میبرید آرزو دارم همیشه در کنار اون به آرامش برسید
زندگی با طعم خدا (جلسه چهارم)
سلام به همه هم مسیرانم
مرحله اول:
من دوست دارم در اینجا چند تا از مشاهدات اخیرم را برای شما عزیزانم ، بنویسم:
مثال حقیقی اول:
داشتم توی پارک با فایل پیاده روی موثر طبق معمول هرروز ساعت ۵:۳۰، پیاده روی میکردم که متوجه پیرمردی شدم که داشت با دو تاعصا راه میرفت. عصاهای او مخصوص بود؛ یعنی یک جای مخصوص برای دو آرنج و یک جا ی بخصوص دیگر برای دور بازو و زانوهایش داشت. او از مورچه آرامتر قدم برمیداشت و کاملا وقتی از روبروی من میاید و نزدیکتر شد، میشد حسرتی را که از سلامتی من میخورد، را دید. او حسرت میخوردکه چطور نمیتواند مثل من، سالم و راحت قدم بردارد. چند روزی ناخودآگاه متوجه حضور او درپارک شدم؛ چون خانه او کنار پارکی است که من در آن هرروز پیاده روی میکنم. خانه او در سربالایی است و او هرروز مجبور است که با آن دو عصا و حرکت ارام و آهسته، از سربالایی به سمت پارک که در سرازیری نسبت به خانه او قرار دارد، قدم بردارد. او حدود ۸۰ تا۹۰ ساله به نظر میرسد؛ ولی ازاینکه او را میبینم خیلی خوشحالم به خاطر اینکه؛ اولا وجود او به من قوت قلب میدهد که قدر سلامتی خودم را بدانم و قدر اصل خودم و سلامتی جسمم را بدانم. دوم اینکه ؛ وقتی او این همه همت دارد و به پارک میاید، اگر گاهی تنبل شوم، سریع یادم میافتم و خودم را در پارک میگذارم، سوم اینکه ؛ انگیزه و اشتیاق او برای زندگی، نشان دهنده قدرشناسی او نسبت به وجود خداوند است.
مثال حقیقی دوم:
داشتم توی فروشگاه لباس، خرید میکردم که متوجه شدم که یک پدر دارد پسرش را بوس میکند. آین پسر تقریبا ۱۰ سال سن داشت وروی یک ویلچر بود . ویلچر او مخصوص بود جوری که دور گردن آین پسر بچه جایی مخصوص داشت، دور پاها و دستهایش هم کمربند داشت و او رامحکم به صندلی ویلچر قفل کرده بود و فقط این پسر میتوانست با صورت کج و مورب به سمت چپ نگاهکند، درحالیکه دور گردنش هم جای مخصوصی داشت و محکم با یک کمربند بسته شده بود. این پدر مهربان و بسیار جوان و سالم ومتناسب، پشت ویلچر پسرش بود؛ دقیقا پشت گردنش. بعد پدر، ویلچر را به سمت بالا آورد، آن را اهرم کرد و پیشانی پسرش را از همان عقب سرپسر بوسید. با اینکه پسر، پدرش را کاملا روبرویش نمیدید و تقریبا نیمه میدید، ولی خیلی خوشحال شد؛ چون یکم داشت سعی میکردکه با چشمهایش نگاه پدرش را دنبال کند. من از روبرو یک ثانیه متوجه حضور آنها شدم که پدر دارد با تکیه بر دسته های ویلچر و اهرم کردن آن، درحالیکه ویلچر را با قدرت نگه داشته بود، پیشانی پسرش را میبوسید. بعد این پدر مهربان، دوباره ویلچر را به سمت پایین آورده، تیشرتی را که برای پسرش خریده بود، روی پای پسرش گذاشت و آنها دور شدند. من میخ کوب شدم. از این همه محبت و مهربانی آین پدر متحول شدم. حتی الان هم که دارم این داستان را بازگو میکنم، دارم اشک میریزم. کاش میتوانستم فیلم آین محبت را اینجا برای شما عزیزان بگذارم، چون من متحول شدم. به خودم گفتم آیا من هم شده با بوسیدن پیشانی پسرم، برایش روزی تیشرت بخرم؟ اینکه پسرم سالم است، آیا من قد ر سلامتی او را میدانم؟ آیا من شکرگزار سلامتی خودم و خانواده ام هستم؟ خیلی صحنه زیبایی بو د چون همیشه توی ذهنم، از عشق مادر و فرزند گفته بودند، ولی من بارها خودم دیده ام که چقدر وقتی همسرم نیست، پسرم دلش برای باباش تنگ میشه. بارها از همسرم شنیده ام که چقدر دوست داشت، بابایش دوباره زنده بشود و بتواند او را دوباره لحظاتی در آغوش بگیرد. این را اینجا گفتم که متوجه اصل وجود خودمون باشیم. خدا راشکر و شاکرم که استاد پدر مهربان سه فرزند آست و بارها در فایلهادرباره طرز درست برخورد رفتار با فرزندانشان برای ما گفته اند، مخصوصا آن فایلی که آیدا جان خیلی بامزه در فایل حضور دارد. اینجا دست همه پدرهای مهربان را میبوسم و قدر همه آنها را میدانم.
مرحله دوم:
اصل زندگی ما چیست؟
اصل زندگی من، وجود زنده من است. اصل آن نظم زیبایی است که خداوند در وجود من به محض به دنیا امدن، قرار داده است. موقعیتی که خداوند به من داده است؛ اصل زندگی من است و آن اشرف مخلوقات بودن است. اصل زندگی من روح من است که خداوند ازمن خواسته هر کاری انجام بدهم، تا آن را خوشحال نگه دارم و حتی خودش هم، با حضور خودش کمک و حامی ما است، بودن من دراین سایت برای یادگیری زندگی با طعم خدا اصل زندگی من آست که من بابتش بسیار خوشحالم. هماهنگی روح، ذهن و جسم من اصل زندگی من است. نیایش من باخدا، اصل زندگی من است.
مرحله سوم:
چه ارزشی برای زندگی قایل هستید؟
من در زندگی خودم، برای خیلی چیزها ارزش قایل هستم. من برای اعتقادم به خدا، ارزش قایل هستم و زندگیم بدون اعتقاد به خداارزشی ندارد. در زندگی من راستگو بودن و با اخلاق بودن، جایگاه ویژه ای دارد. عزت نفس، میزان ارزش و بهایی است که ما برای خودمون متصور هستیم.
مرحله چهارم:
چه چیزهایی در زندگی دارم که باعث میشود حس کنم که زندگی ام باارزش است؟
من سلامتی دارم که بارزش ترین ارزشی است که از طرف خدا به من هدیه شده است. من همسر و پسری دارم که مرا عاشقانه دوست دارند و من بابت آن بسیار راضی و خشنودم. من وجود خداوند را در هر لحظه در زندگیم دارم و بابت آن بسیار سپاسگزارم. من الان درخانه ای زندگی میکنم که با آنکه مستاجرم، ولی همه امکانات یک زندگی مجلل مثل دسترسی به استخر، باشگاه، پرینتر و غیره را دارد. من یک وسیله نقلیه مناسب دارم که به راحتی با آن رفت و آمد میکنم. من فایلهای پیاده روی را دارم که هرروز با گوش دادن به آنها، خودم را در پارک در حال پیاده دوری کردن میگذارم. من یک شغل عالی دارم که با دوره رسیده به ارزوها-۱ و همین دوره و کمکهای بی دریغ استاد و راهنماییهای مستمر ایشان، به دست آوردم و بابت آن هرروز در درگاه خدا، دعا میکنم و احساس خوشحالی من غیر قابل وصل است. من درآمد بسیار خوبی دارم.
روز سه شنبه ۱۵ شهریور ماه سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق ۶ ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲ میلادی
به نام خداوند وهاب
سلام خدمت استاد ارجمندم و همه دوستان
من هم ساليان سال از اصل زندگي دور بودم و ناشكري ميكردم و لذت از زندگي نميبردم و تمام چيزاي كه داشتم رو از دست ميدادم.
هر موقع به خدا نزديك ميشدم حالم خوب بود و اتفاقات عالي برام ميفتاد ولي امان از بي ايماني و قدر زنده ماندن رو ندونستن.
من عقيده دارم كه اگر زندگي گاهي اوقات سخت ميشه تنها و تنها دليلش خودم هستم،خودم زندگي و شرايطش رو براي خودم سخت ميكنم.
من هميشه آرزوي مرگ ميكردم و به خاطر اضافه وزني كه داشتم ولي توجه نميكردم كه سلامتم،كنار عزيزانم زندگي ميكنم و زنده هستم و زيبارو هستم و كلي نعمتهي ديگه كه خداوند بهم داده بود.
حتي آشنا شدن با استاد و روش لاغري با ذهن رو مديون خداوند هستم،زماني كه شكرگزاري رو شروع كردم به اين سمت هدايت شدم و با سايت آشنا شدم.
الان دو سال ميشه كه شكرگزارتر شدم و هر روز شكرگزاري نعمتام رو انجام ميدم.
من هر روز براي زنده ماندنم خدا رو شكر ميكنم
براي پولي كه تو حسابم خداروشكر ميكنم
براي سلامتي و تندرستي كه خداوند بهم داده خدا رو شكر ميكنم
براي زيبايي كه خداوند بهم داده خدا رو شكر ميكنم
براي همسر فوق العاده و خانواده عالي كه دارم خداروشكر ميكنم
براي اندام عالي كه دارم خداروشكر ميكنم
براي سقف بالا سرم و رفاهي كه دارم خداروشكر ميكنم
براي تحصيلات دكترا خدا روشكر ميكنم
براي فهميدگي كه دارم خداروشكر ميكنم
براي لباسهاي زيبا و گران كه دارم خداروشكر ميكنم
براي پر بودن يخچال خونه از مواد مختلف خداروشكر ميكنم
براي موهاي زيباي كه دارم خداروشكر ميكنم
براي هدايتم در اين مسير و طعم زندگي خدا،خدا رو شكر ميكنم
براي ناهار فوق العاده امروز خداروشكر ميكنم
براي داشتن ماشين زيبا و خوب ،خداروشكر ميكنم
براي داشتن موبايل عالي خداروشكر ميكنم
و براي همه نعمتها و فراواني هاي كه بهم داده خدارو هزاران مرتبه شكر ميكنم
استاد از شما هم بابت حرفاي زيبا و هدايتمون به اين مسير سپاسگذارم
سلام
من قبل سایت بیام اصلا نمیدونستم زندگی چیه
کل زندگی ب سه قسمت تقسیم میشه قبل ازدواج و قبل سایت و بعد سایت
من قبل از ازدواج خیلی خوب بودم همیشه همیشه با خداوند حرف میزدمو از زیبایی ها لذت میبردم ناآگاهی یک افسوس در زندگی باعث میشه ورق برگرده من دختر باهوشی بودم همیشه تو مدرسه اول بودم بهترین رتبه کنکور
اما نرسیدم ب یک خواسته باعث شد من از زندگی بیافتم حس کردم هیچی برای لذت ندارم و گفتم فقط ازدواج کنم راحت شم
ازدواج کردم اما یک ازدواج سنتی
من تا اون موقع نمیدونستم ازدواج چیه چجوریه
افسوس ک همه چیز خیال باطل بود قطار زندگی من ب مسیر ناامیدی و افسوس پشیمانی و حسرت رف من چیزی جز غم در دلم احسای نمیکردم ن لذتی میبردم همش گریه میکردم و افسوس میخوردم ک چرا
چرا من
چرا انتخاب کردم چرا های زیاد زندگیم
همیشه میگفتم اگه فلان کارو نمیکردم فلان انتخاب نمیکردم فلان خونه نبودم خونه داشتم ارامش داشتم عشق داشتم زندگی داشتم خوشبخت بودم
اگه همسرم فلان بود من خوب بودم زندگیم خوب بود
اگه همسرم اخلاقش خوب بود خانوادشم باهام خوب بو
اگه خانواده همسرم فلان بودن منم خوب بودم زندگیم خوی بود
اگه متناسب بودم سلامت بودم اگه متناسب بودم راحت بودم راحت لباس میگرفتم
اگه لاغر بودم بارداریم راحت بود
اگه همسرم فلان اخلاقش اینطوری نبود من تو خونه، عزت داشتم استقلال داشتم
اگه همسرم ساده نبود ورشکست نمیشد ما الان چن تا خونه داشتیم
اگر های زیاد زندگیم
اما ابان تو سایتم دارم رو خودم کار میکنم تعییر کنم
الان تو همون خونم ولی خیلی ارامش دارم خیلی سلامترشدم خیلی راحتر شدم خیلی رابطم با همسرم بهتر شده خیلی های دیگه ک تازه وازد زندگیم شدم و ابان من با همون همسر تو همون خونه باز دارم روی ارامش میبینم
دوست دارم خدا جونم ک منو هدایت کردی تا زندگی کنم شکرت شکرت ک سالمم شکرت ک میشنوم شکرت ک دخترم همسرم هستن
شکرت ک این همه امکانات تو زندگیمه لباسشویی جارو یخچال اینترنت گوشی و هزاران چیز دیگه ک روزیم کردی
مادرم پدر شکر میکنم ک نزدیکم هستن وخونش با حضورشون گرمه
یبار کی تصادف کرده بود گف من سالها تو رخت خواب بودم و دستم میخارید نمیتونستم
برید شکر کنید واقعا ی چیزهایی هس ما قدرشو نمیدونیم
خدایا من خیلی ناشکر بودم خیلی گله میکردم خیلی شکایات میکردم خیلی نمیدیمت
خیلی بارها گفتم اگه من ازدواج نمیکردم رابطم باخدا حفظ میشد انقد تو درونم کینه نبود خشم نبود
خدایا دوستت دارم ک خودتو برام معنی کردی من با ادمهای اطرافم خیلی فرق دارم ب قدرت درونم ب خودم و اینک من چقدر توانایی دارم رسیدم
منو ببخش ک انقدر تا مرز افسردگی رفتم ناشکری ها کردم
من از بچه ای ک بهم دادی هم خوشحال نبود ممنون ببخش منو ک بهترینها رو بهم دادی من نفهمیدم خدا جونم ممنون ک دخترم هس همسرم هس خودم هستم
اصل زندگی من تو ذهنم بود من اموزشش میدم تا بیشتر قدر داشته هامو بدونم قدر خودمو
و ب خودم قول دادم هرروز هروز بیشتر یاد بگیرم و عمل کنم
مهمون بودم و تواون مهمونی باب دل من نبود حرفهاشون همش منفی بیماری و این چیزا من من اون روز اومدم هندزفری زدم و ب این فایل گوش دادم دو سه تا گوش دادم تا نجواها منو رها کنن و چقدر منو آروم کردن تپش قلبم عصبانیتم و خوابم برد و دوباره امروز گوش دادم ولذت بردم
امروز من هیچ وقت تکرار نمیشه من تصمیم گرفتم از امروزم لذت ببرم
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی
پروین اعتصامی شعر زیبایی درباره جان وتن دارند
چون طولانی است اولش رو خلاصه می نویسم
درباره کودکی هست که لباس زیبایی داره و خیلی دوست داره و مواظبش هست روزی از یک تپه می افته و لباس پاره میشه و سرش خون میاد
جان و تن
طفل مسکین بی خبر از سر که چیست
پارگی های قبا دید و گریست
از سرش گر چه بسی خوناب ریخت
او برای جامه از چشم آب ریخت
گر به چشم دل ببینیم ای رفیق
همچو آن طفلی ما در این طریق
جامه رنگین ما آز و هواست
هر چه بر ما میرسد از آز ماست
در هوس افزون ودر عقل اندکی
سال ها داریم اما کودکیم
جان رها کردیم و در فکر تنیم
تن بمرد و در غم پیراهنیم
به قول پروین اعتصامی ما همه مانند کودکانیم مثل کودک شعر که وقتی لباسش پاره میشه گریه می کنه ولی به سرش هیچ توجهی نمی کنه که داره خون میاد
ما خودمون رو فراموش کردیم و اسباب و وسایل و اضافات رو چسبیدیم
جان رها کردیم و در فکر تنیم ….تن بمرد و در غم پیراهنیم
غم و افسوس پیراهن و مادیات رو بیشتر می خوریم و اصلا فکر جان مون رو نمی کنیم و قدر نمیدونیم
تمرین اول
آیا تا به حال ناشکری کردیدچقدر شکایت می کردید
راستش خیلی من خصوصا بعد ازدواجم خیلی از خدا شکایت میکردم چرا من چرا مگه من چه گناهی کردم که باید این زندگی رو داشته باشم با وجودی که شرایط خوبی داشتم ولی ازدواج خوبی نداشتم و وقتی خودم رو مقایسه میکردم با دوستانم خیلی ناراحت میشدم
وقتی باردار شدم چون اوایل ازدواجم بود اصلا بچه نمیخواستم باز هم ناشکری کردم هم من هم شوهرم و عاقبت اش این شد که شوهرم در اواخر بارداری تصادف کرد و خیلی شرایط سخت تر شد
از زندگی ام لذت نمیکردم و هر چی ناشکری میکردم بدتر میشد جوری که من تا الان سه بار در بیمارستان بستری شدم
تمرین ۲ چه تصوری درباره زندگی می کردید
اصلا از زندگی خوشم نمی اومد خیلی وقت ها خودم رو زندگی رو فحش میدادم همه اش می گفتم خدایا چرا من چرا این جوریه مگه من چیکار کردم
تمرین ۳ چیزهای ارزشمند زندگی ات
من از چند ماه قبل با شکرگزاری آشنا شدم و به این آیه قرآن که بارها خونده بودم باور و ایمان قلبی پیدا کردم
لئن شکرت لازیدنکم
شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
شکر گزاری رو شروع کردم به خاطر چیزهای کوچیک از خداسپاسگزاری می کردم غذا خونه فرزند شوهر پدر و مادر و ….. چنان زندگی ام متحول شده که فکر می کنم دوباره متولد شدم و معجزات را در زندگی ام می بینم
دیگه افراد و چیزهای دور و ورم رو خوب میبینم قدر لحظه لحظه زندگی ام رو میدونم قدر شوهر خوبم دخترای گلم پدر و مادرم خواهرانم و….
هر روز به خاطر شغلم درآمدم لز خدا سپاسگزاری می کنم در صورتی که میبینم همکارانم با بی میلی به سر کار میان و همه اش غر می زنن
از خدا به خاطر داشتن خونه ماشین مغازه اسباب و وسایل خونه سپاسگزاری می کنم
از خدا با خاطر آگاهی های هر روزم به خاطر استاد گرانقدر به خاطر هدایتم به این سایت خداراشکر می کنم
سلام و درود دوست عزیز بسیار زیبا و پرمغز بود. سپاسگزارم
سلام به استاد عزیز وهمراهان عزیزم درسایت تناسب فکری تناسب فکری که مارو قراره درهمه چیز متناسب کنه وجذابترینش که مارواینجا جمع کرده درتناسب انداممونه خدایا شکرت که امروز با حال وحس عالیتری میخوام تمرین چهارمین طعم باتوروبنویسم چقدر طعمت خوشمزه است ٩دایا ممنونم که این نوع طعمت روهم چشیدم پس این یکی از داشته های زیبا وجدیدم که دوسه روزیه دارم تجربه ش میکنم خدایا شکرت برای این داشته ی گرانبهام
این جلسه واقعا برام جذابو شیرین ولذیذ بود وبیشتر وبهتر طعم خدا بودنو باهاش تجربه کردم مثالها عالی وفوق العاده بودن وتحسین برانگیز درعین سادگی وروان بودن وهمه فهم بودن سپاس استاد رضا خدایا سپاس منم میخوام این درک استاد عطارروشن عزیزرو به قول خودتون استاد مگه خدای من با خدای عطارروشن فرق داره نه یکیه خدایا پس منم میخوام چنین تجربیات وحس وحالها و کارو شغل پرازدرک وآگاهی رو خدایا شکرت بابت همین درخواستم اینم الان داراییمه دیگه پس شکرت
زندگی زندگی که اصل اینکه من زنده ام ودارم نفس میکشم فرصت دارم هنوزم تجربه کنم خودمو توی این دنیای زیبا چون خیای ندارن اینو خیلی از کساییکه میشناختم نیستن روحشون شاد خدایا من هستم پس اصل زندگی رو دارم ممنونم
سلامتی دارم مغز سالم قلب سالم ریه های سالم کبد وکلیه ومعده ومری وچشم وگوش ولامسه وبویایی وچشایی سالم وای خدایا شکرت من اینهمه چیزدارم که اگر همه ی ثروتهای دنیارو الان میداشتم ویکی از اینها نبود چی میشد واقعا ؟
اونموقع فککنم میگفتم خدایا حاظرم ثروتمو بدم واین عضوم سالم باشه پس من همین الانم ثروتمندم نجواهای ذهنم میسنوین چی میگم باشمام که مدام پچ پچ دارین مدام وسوسه دارین ومیخواین منو محزون کنین نگران کنین بابا اینا داراییهای منه میخوام از این داراییهام لذت ببرم کیف کنم با تک تکشون خدایا شکرت
داراییم خانواده ی عزیزمن پدرو مادرمهربون وسلامتم خواهرو برادرهای مهربکن وموفق وسلامتم که مشتاق تغییر وپیشرفتن تو مشکلات خودشونو به تو میسپرن وبا توکل تو اونارو حل میکنن خدایا شکرت
داراییهام همسر عزیز کمهربونم که به لطف تو ومسیر سپاسگزاریت یاد گرفتم خوبیهاشو بیشتر ببینم خوبیهایی که بودن اما من نمیدیدمشون شکر که حالا دارم میبینم وعشق بی قیدـوشرط رو دارم یاد میگیرم ودارم لمسش میکنم چون ما همگی لتیق بهترین عشق ومحبتیم فقط به این دلیل محکم وبزرگ که ازتو هستیم خدایا شکرت
دارایبهام دوتا پسرهای نازنین وباهوش وبا استعدادوشاداب وسلامتم هستن که من عاشق شونم وبهشون افتخارمیکنم وعشق بی قیدو شرطو با دوست داشتن اونا بهتر درک کردمو یاد گرفتم
داراییهام خواهر زاده هاوبرادرزاده هامن گه وقتی میلینم چقدر باخودشون درصلحن منم ازشون یادمیگیرم کیف میکنم وقتی باهاشون بازی میکنم باهم بازی میکنن ودوستن ودرصلح وخودشونو لایق بهترینها میدونن خدایا شکرت
داراییهام آگاهی های هستن که به اصلم منو بهترمتصل میکنن وبرمیگردونن به اصلی که روز تولد بهم داده بودی ومن حالا یکی از خواستهام اینه که خدایا دلم میخواد لحظه ی مرگم اون اصل زیبا رو همونطوری که تو کالبد جسمم قرار دادی باهمون طعم ورنگ وبو ومزه به دریای بیکران وبی انتهای تو برگردونم وباتو یکی بودنو بهتردرک کنم هیچ فرقی باون دریا نداشته باشه واون ذره روحی که بهم داده بودی خدایا شکرت بابت این خواسته وآگاهی
داداییهام استادان ارزشمند وعالی هستن که همیشه درتمام طول زندگیم داشتم وهرروز به بهترینها میرسم خدایا شکرت
داراییهام روحیه عالی تغییر پذیری خودمه شاگرد عالی بودن دوست داشتن یادگیری مداوم که هرروز بهتراز دیروزم باشم هرروز یه گنج درونمو کشف کنم وسعی کنم یه صفت زیبای تورو درخودم متجلی کنم اینا دارایین دیگه ببینشون ذهن نجواگرمن ببینم تا ساکت شی تا مدام غرغره نکنیـکه تو چی داری اینا اگه داریی نیست پس چیه جواب بده بگو جوابی داری اصلا مگه دارایی فقط پوله که اونم الحمدالله تا بحال اونقدر داشتم که محتاج هیچ کس جز خدانشدم تازه به دیگرانم خیر رسوندم درحد توانم پس من همه چی دارم علاوه بر اصل اینهمه آبشن دیگه هم دارم وداشتم خدایا شکرت که اینجوری یادم دادی با دست دوست داشتنی ومهربونت استادهای عزیزم که ببینم دارایی هامو حتی اگر این دیدنه واین شکر چیزهای بیشتری رو بهم نده خود همین حس عالی که بادیدنشون دارم حس آرامشه یعنی پاداش عظیم تو یعنی بزرگ شدن من خدایا شکرت
تازه دارایی هایی دارم که من نمیدونم چین شاید اصلا فکرم ومغز من بهشون قد نده یا نتونم اینجا بشمرشون اما تو هم میدونی منم میدونم شیطان وسوسه گر درونمم میدونه اما مدام میخواد مثل ورورجادو حرف بزنه وبگه نیست نداری اینها بببین دیگه
خدایا شکرت بخاطر قدرت استدلال ومنطقی که بهم دادی تا ببندم دهن ذهنمو که با کمکت غلبه کنم بروسوسه هاش خدایا شکرت
سلام.
جناب عطار روشن، خدا حفظتون کنه.
چقدر نیاز داشتم به شنیدن این سخنان…
چقدر نیاز داشتم به این تلنگر…
امروز خوب نبودم و حرفهای شما مرا به تفکر واداشت.
الان با شمردن داشته هایم، با شکرگزاری خداوند، حالم خوب است.
حق با شماست.
داشته هایم را نمیبینم.
نعمتهایی که در زندگی در اختیارم قرار داده شده، به نظرم نمی آید.
فقط توجه خود را معطوف داشته ام به آنچه که خواهانش هستم و فعلا در اختیارم نیست.
در این دنیا میتوانم شاد باشم چون از نعمت سلامتی برخوردارم. چون عزیزانم هم سلامت هستند. چون سایه پدری خوب و مادری مهربان بر سرم است. چون همسری دارم که به راستی عاشقم است. چون دختری دارم که وجودش سراسر عشق است. چون در جایی زندگی میکنم که آرزو و آمال خیلی هاست. چون درآمد ماهانه قابل قبولی داریم. چون دوستان خوبی دارم که گرما بخش زندگیم هستند. چون ماشین دارم و ترددم راحت است. چون طلا دارم. چون لوازم بیشماری دارم که زندگی را برایم سهل کرده. گوشی، تلویزیون، یخچال، فریزر، ماکروویو،…. چون اطرافیانم دوستم دارند و برایشان مهم و با ارزشم.
چون زیبایم و شهره ام به مهربانی. چون اعتبار دارم. چون صاحبخانه خیلی مهربانی دارم که مرا چون فرزندش دوست دارد. چون فردی باعرضه هستم. چون هنرمندم و توانمند. چون میتوانم زیبایی های دنیا رو ببینم و هر روز آواز خوش پرندگان را بشنوم. چون هرچه بخواهم میتوانم بخورم و بنوشم و بپوشم و هزاران دلیل دیگر برای شاد بودن.
با این وجود، شیطان درونم گهگاه بسیار فعال میشود و نداشته هایم را زیاد به رخم میکشد.
ما در ایران منزل شخصی داریم ولی در این کشور هنوز صاحب خانه نشده ایم و من ماه هاست که بابت این موضوع ناراحتم. جالب اینجاست که دیشب همسرم درباره دوستش صحبت میکرد که بنده خدا با کلی قرض و وام و …. ماشین خریده و به جهت بدهی ها آرامش ندارد و خدا را شکر میگفت که ما بدون بدهی هستیم و شب با خیالی آسوده سر بر بالش میگذاریم. حقیقت است. آرامش داریم. و این عالیست.
به فرشته درونم باید بیش از پیش بها دهم تا مجال یابد که هر لحظه داشته هایم را برایم جلوه گر سازد و هر لحظه خاطر نشان کند که باید خدای مهربانم را شکر گویم برای داشتن همه نعمتهایی که از شماره خارج اند.
خدایا شکرت برای داده هایت.
کرور کرور شکر…..
و ممنونم جناب عطار روشن عزیز.
بودنتان نعمت است.
سلااااام
این فایل خیلی خوبه . خیلی حس خوبی بهم میده هربار شنیدنش و گوش دادنش.
ما وقتی به این دنیا میایم واقعا هیچ چیزی نداریم به جز یه انتخاب ، انتخاب اینکه به این دنیا بیایم و زندگی رو تجربه کنیم و اجازه بدیم خداوند یه زندگی دیگه رو از طریق یه انسان دیگه تجربه کنه. پس ما توی تجربه ی این زندگی و تموم حساش تنها نیستیم و خدا هم همراه ما داره این حس هارو تجربه میکنه. این به این معنیه که ما در برابر تمام تجربه هایی که میکنیم مسئول هستیم هم در برابر خودمون و هم کسی که این امانت رو عاشقانه بهمون داده .
اصل زندگی یه چیز انتزاعیه . نمیشه درک واضح و مشخصی ازش داشت برای هر کس همراه با جزئیات اضافست ولی کلش هیچ تفاوتی با اصل زندگی بقیه نداره . اینکه میگن انسان ها همه یکی هستن و همه هم با خدا یکی هستن و اسم این اصل وحدت هست یعنی دقیقا همین . یعنی ما اصل زندگیمون ، در واقع کُنه وجودمون هیچ تفاوتی با بقیه نداره و همه یکی هستیم . این باید همیشه یه گوشه ی ذهنمون باشه و برای اینکه بتونیم در راستای یه تجربه ی خوب قدم برداریم باید رسالتمون در زندگی رو پیدا کنیم ، اینطوری از اصل زندگیمون هم لذت بیشتری میبریم ، چه بسا آدم های زیادی بودن که همیشه در تلاش برای بهتر کردن زندگیشون بودن ولی هر بار افت میکردن چون اونا رسالت زندگیشونو درک نکردن ، رسالت منظور یه شغل خاص یا موقعیت خاص نیست بلکه توی لذت بردن از هر لحظه ی ما خلاصه میشه . ما اگه از هر لحظه لذت ببریم یعنی اهمیت اصل زندگیمونو درک کردیم و داریم در راستای اون قدم بر میداریم . نه آینده ای هست و نه گذشته ای نه لم دادیم و نه با سر افتادیم روی زمین بلکه استوار روی دوتا پامون ایستادیم و فقط به اطرافمون نگاه میکنیم و لذت میبریم از تمام اتفاقات . نه سرزنشی هست ، نه تقصیری که به گردن یکی دیگست ، نه حسرتی ، نه نفرتی… این اصل زندگیه اینکه ببینی چی هست؟ چی داری؟ . زنده بودن مهم نیست زندگی کردن مهمه و زندگی کردن هم وابسته به هیچ چیزی نیست همون طور که استاد گفتن داشتن مادیات مثل خونه باغ ماشین شغل خفن و… خیلی خوبه ولی اصل زندگی نیست چون اگه این چیزا اصل زندگی بود الان همه ی آدما پولدار و با موقعیت اجتماعی بالا خوشبخت بودن و احساس خوشبختی میکردن در صورتی که اینطور نیست خیلی از کسایی که از نظر ما تمام گزینه های مثبت رو در زندگیشون دارن ولی خودشون هیچ احساس خوبی ندارن چون از همون اصل زندگیشون لذت نمیبرن، یه مثال بارزش خانم مرلین مونرو … زیبایی داشت ، ثروت داشت ، همه دوسش داشتن ولی اون خلائی که درونش بود باعث شد اون اتفاقات براش بیوفتن و در واقع خودش اون اتفاقات روسر ودش اورد. ما هم همینطوریم در اشل کوچیک تر
یه جمله ی خیلی طلایی استاد همیشه میگن توی فایلا و اون اینه که موفقیت کلید شادی نیست بلکه شادی کلید موفقیته . و ما کی شادیم؟ وقتی که از اصل زندگی لذت میبریم و از خدای خودمون سپاس گزاریم از ته قلب … این یعنی زندگی!
ما اول باید خودمونو دوست دارشته باشیم ، از چیزایی که داریم خوشمون بیاد و قدرشونو بدونیم و ناسپاسی نکنیم و همین احساس ما رو خوب میکنه وقتی احساسمون خوبه اتفاقای خوب بیشتری هم میاد سمتمون و ما دوباره از همون اتفاقای خوب لذت میبریم و این چرخه تا آخر ادامه داره اگه ما از ذات هستیمون راضی باشیم.
ولی کسی که هیچ نقطه ی مثبتی توی زندگیش نمیبینه و همش دنبال چیزاییه ک نداره خب هیچ وقت شاد نیست و بیشتر و بیشتر توی باتلاق حرص و طمع فرو میره. آدما اینطورین هر چیزی که به دست میارن بازم بالاتر از اونو میخوان و میبنن که بالا تر از چیزی که به دست اوردن همیشه هست. پس نباید رسیدن به یه چیز خاص رو هدف قرار بدیم ، نهایتش افسردگیه ، چون بهش میرسیم و میبینیم ازون بهترم هست و همیشه کسایی هستن که بهتر از من عمل میکنن پس من میخوام بهتر بشم بهتر بشم و انقدر تلاش میکنم و میبینم عمرم تموم شده و من همش در تلاش بودم که به خودم و اطرافیانم ثابت کنم توانایی و قدرت دارم در صورتی که قدرت داشتن یعنی لذت بردن از الان ، کی الان هست که از لحظه ی حالش لذت ببره و خودشو دوست داشته باشه؟ مطمعنن بین این 7 میلیارد آدم 100 تاشونم این احساس رو واقعا ندارن ! پس بودن توی لحظه ی حال کار سخت تریه اگه ما قراره اونقدر تلاش کنیم و تهش این عطش هیچ وقت تموم نشه پس بهتره که نصف اون انرژی رو بزاریم در راه لذت بردن از اصل زندگیمون و ببینیم چه نتایج عالی ای به دست میاریم.
منم خودم جز همون دسته ای بودم که از هیچ چیز راضی نبودن و همش احساس بد بختی میکردن و دلشون میخواست فلان چیزو داشته باشن تا شاد باشن اما امروز من دوباره این فایل رو دیدم و تصمیم دارم بیام توی این راه و با کسایی هم مسیر بشم که میخوان قدر خودشون و زندگیشونو بدونن و از زندگیشون لذت ببرن.
و حالا داشته های من که خیلی خیلی زیادن و خدارو بابتشون شکر میکنم:
اینکه سالمم و آگاهی دارم ، مشکلاتمو گردن کسی نمیندازم ، به بقیه کمک میکنم ، در مسیر تناسب اندام هستم ، استادای عالی ای دارم که مسیر زندگیم رو با حرفاشون روشن میکنن ، توانایی زیادی توی یاد گرفتن و عمل کردن به چیزایی که یاد گرفتم دارم ، عاشق تغییر کردن و بهتر شدنم ، اشتیاق و امید دارم ، خانواده ی ماه دارم مامان و بابای زیبا و برادر قشنگم که خیلی چیزهای زندگیمو اون بهم یاد داده ، توی شهر زیبا زندگی میکنم ، دوستای عالی دارم که منو دوست دارن و درکم میکنن ، ، امنیت دارم ، پول دارم ، میتونم با خودم حرف بزنم ، میتونم راه برم و نفس بکشم و عشق بورزم ، پیجای خیلی خوبی برای داشتن یه زندگی سالم پیدا کردم ، میتونم آهنگ گوش بدم ، میتونم عاشق رقص باشم و از رقصیدن لذت ببرم ، خونه دارم ، توی یه روستا به دنیا اومدم و هر هفته میریم اونجا و از طبیعت اونجا لذت میبریم ، اینترنت دارم ، میتونم فیلم ببینم ، کتاب بخونم ، فکر کنم ، تصمیم بگیرم ، یه انسان و یه زن هستم ، میتونم خلق کنم ، میتونم نیاز هامو به راحتی برطرف کنم ، امروز صبح از خواب بیدار شدم ، شبا راحت میخوابم ، انگیزه دارم ، از دیدن نشانه های خدا لذت میبرم ، حسای مختلفو میتونم تجربه کنم ، میتونم رشد کنم و احساس خوب داشتنو تجربه کنم
من همه ی اینارو دارم و خیلی بیشتر از اینا…
خدایا شکرت
خدا من خیلی به این فکر میکردم که این زندگی به چه دردی میخوره ما چرا توی این دنیا هستیم ، ما واقعا چرا باید وجود داشته باشیم ، چرا زندگی کنیم؟ ولی وقتی از استاد سیاحیان پرسیدم گفت که اینا سوالایی هستن که هیچ جوابی ندارن و ذهن منفی ما میاد در حالت های افسردگی این سوالاتو توی ذهن ما میاره تا معنی زندگی رو برامون بی ارزش کنه وگرنه خود برتر ما میدونه این سوالا جوابی براشون نیست یا اگرم باشه الان وقتش نیست که بدونم برای همین هیچ وقت منو درگیر این حرفا نمیکنه ولی وقتی به حرف ذهن منفیمون گوش بدیم و این سوالا رو از خودمون بپرسیم اونوقت هر روز حالمون بد تر میشه و من اینو تجربه کردم اما تصمیم گرفتم خوبی های زندگی رو ببینم و به این فکر کنم که اونقدری شاید عمر نکنم که بخوام با این فکرا و سوالا هدرش بدم پس خدارو شکر میکنم که دوباره اومدم و دارم تمرینامو توی سایت انجام میدم . من لایق بهترینام و برام اتفاق میفتن چون من تلاشمو میکنم و خدا هم خداعه و همین کافیه!…
ممنون استاد عطار روشن عزیز
سلام صبای عزیزم خیلی دیدگاهت عالی بود خیلی خوب دریافت میکنی تحسینت میکنم .
بله اصل زندگی لذت بردن هست وشادی و ارامش درونی .یه چیزی میخوام بگم خیلی وقته شاید از زمان آشنایی م با قدرت ذهن ظهرا اکثر بعضی وقتها شب که می خوابم ندایی به قلبم تو خواب میاد بهم میگه مگه چقدر زنده اید فردا قراره بمیرید زندگی محدوده چرا این همه جدیش گرفتین چرا آخه همش ناراحتی چرا غصه می خوری لذت ببر شاید فردایی اصلا نباشه چرا این قدر غصه اخه این دنیا به خدا تموم میشه و شما دست خالی میرید اون دنیا بعدش حسرت شادی هایی که نکردید ومی خورید زندگی کنید لذت ببرید تو غم گرفتار نشید
بعدش از خواب بلند میشم واون صدا مدتی هست بامن وسعی میکنم بیخیال وبا لذت زندگی کنم. مدتی میگذره بازم میاد وباز هم بهم یادآور ی میکنه اکثر اوقات وقتی ناراحتم و یادم می ره که قراره ازین دنیا بریم بازم دوباره به قلبم الهام میشه مگه قرار نیست بمیرید پس زندگی کن
خیلی برام جالب هست من هیچ وقت این حالت الهام رو تجربه نکرده بودم .
بچه ها زندگی کنید ولذت ببرید به خدا شاید دیگه فردایی نباشه حسرت چیزهایی که بقیه دارن نخورید حسرت زندگی مرفه ولاکچری دیگران رو نخورید
سعی کنید تلاش کنید برای زندگی تون برای اینکه وضعتون خوب بشه ولی حسرت نخورید
اینقدر فضای مجازی پر شده از این نمایش زندگی لاکچری که آدمها اعتماد به نفس خودشون رو ازدست دادن دیگه از داشته هاشون لذت نمیبرن همش خودشون رو با اونا مقایسه میکنن .این هادر آرامش رو از آدم میگیره
نگاه کنید این زندگی هارو فقط برای اینکه باور کنید شما هم می تونید این جور زندگی ها رو تجربه کنید و فراوانی جهان رو باور کنید نه اینکه حسرت وغصه بخورید
اول خودم رو گفتم
اول خودت فالوور خودت باش چرا همش دیگران رو فالوور میکنی تو هم داشته های خودت رو به خودت نشون بده هر. چی داری رو می بینی چقدر چیز داشتی چقدر ثروت داشتی
ثروت من قلب منه که میتپه
ثروت من بدن سالم وسرحالمه
ثروت من آرامش و شادی منه
ثروت من تمام دوره هام هست
با خودت فکر کن چقدر از مردم دنیا این دوره هارو دارن واشنا هستن با قدرت ذهن تمرین تغییرات ذهن انجام میدن
خیلی کمن خیلی چون تو همش تو این مسیری فکر میکنی همه این حرفها رو میدونن
این ثروت نیست پس چیه ؟
سلااام
ممنونم از پاسخ زیباتون.
خیلی قشنگ گفتید ، چقدر خوبه که ما از زندگیمون لذت ببریم و حسرت نخوریم و خودمونو با بقیه مقایسه نکنیم .
یه استادی بود که خیلی قشنگ برامون توضیح داد که چرا نباید خودمون رو با بقیه مقایسه کنیم ؛ میگفت که ما دو تا بازار کار داریم یه سری از بازار ها محصولات انحصاری تولید میکنن و هیچ رقیبی ندارن ؛ چون فقط خودشون تولید کننده هستن . و یه سری از بازار ها تولید انبوه دارن و برای همین رقیبا توی این نوع بازار ها زیادن و همیشه سعی میکنن یه چیز جدید تولید کنن که از رقیبشون جلو بیوفتن .
اگه اینو بخوایم بیاریم توی زندگی خودمون می بینیم که خدا به ما گفته شما منحصر به فرد هستید. یعنی چی؟ یعنی ما یه بازار انحصاری هستیم و دیگه مثل ما وجود نداره و ما هیچ رقیبی نداریم. سر انشگتامون اینو ثابت میکنه که همه ی ما با هم تفاوت داریم و خدا همه ی ما رو به شکل های مختلفی خلق کرده و فقط قالب هامون با هم فرق داره اما اصلمون یکیه ، همه ی ما به اندازه ی خدا توانایی و زیبایی و راحتی و عشق و آگاهی و سلامتی داریم به قول استاد از ما زدن توی آب اقیانوس و یه لیوان برداشتن ، وقتی ما میایم خودمون رو مقایسه میکنیم یعنی داریم به خودمون و انتخاب هامون توهین میکنیم چرا که ما خودمون این زندگی رو انتخاب کردیم .
تنها رقیب ما باید خودمون باشیم و سعی کنیم از خود دیروزمون بهتر باشیم و بیشتر از گذشتمون تلاش کنیم.
ممنونم که این حرفا رو بهم گفتید ، من یه مدت خیلی درگیر مقایسه ی خودم شده بودم و خودمو با کسایی که همسن منن اما توی دنیا خیلی خیلی از من موفق ترن مقایسه میکردم و توی اون مدت حالم واقعا بد بود چون داشتم بر خلاف حالت الهی خودم فکر میکردم .
یکی از بزرگان میگه: زمانی یه نفر زندگیشو از دست میده که شروع به مقایسه ی خودش با دیگران بکنه. این دقیقا درسته چون ما با مقایسه خودمون زمان حال رو از دست میدیم چون یا حسرت گذشته میاد تو ذهنمون یا ترس از آینده
با سلام خدمت اسناد عزیز و بزرگوار و سایر دوستان همراه. من همیشه فکر می گردم شگر گزار هستم اما به لطف خدا با شنیدن این فایل متوجه شدم که ای وای چقدر ناشگر بوده ام .بله با زبان میگفتم که خدا رو شکر بخاطر داده ها و نداده هات. اما در اصل به خدا گلایه می گردم که چرا این رو کم دارم چرا اون رو ندارم چرا چرا چرا چرا؟ بهش میگفتم حتما من لیاقت ثروت رو ندارم گه به من نمی دی حتما اگه به من پول می دادی از تو دور میشدم ایمانم رو از وست می دادم و جرفهایی از تین قبیل….همیشه حال دلم بد بود امیدوارم که بتونم به لطف خدا بتونم حال دل خودم رووخوب کنم . الان که استاد گفت لیست داسته هات رک بنویسید ونوشتم خودم هم شوک شدم که ای وای چقدر نعمت خوا به من داده و من نمی دیدم. مادر و برادر و همسر و بچه های سالم . دارم خدا رو شکر ماشین داریم یخچال فرش و فریزر پر از مواد غذایی موقعیتدشغلی خودم و همسرم و.. همیشه بحاطر نداشتن خونه نداشتن خرجی روزمره داشتن اقساط زیاد بانکی و خواهر شوهر و برادردشوهر معلول و نداشتن نعمت پدر ناشگر ناشکر بودم . الان فهمیدم همش از ترس بوده گفتم خدا رو شکر ترسیدم اگه نگم خدا بلایی سر عزیزانم میاره . وای چقدر غافل بودم لیسنی گه از داشنه هام گرفتم متوجه شدم که چقدر این داشته ها نادیده بودن .فهمیدم به چیزی که اصلا توجه نکردم خودم و سلامتی خودم بوده گه باعث شده حال همه اعضای خانواده رو بد کنم خدایا شکرت گه من با این سایت آشنا شدم استاد ازتون ممنونم. انشا اله بتونم هر روز گامی رو برای خوب شدن حال دلم بردارم.
جلسه ۴
سلام و درود به همراهان عزیز و استاد گرامی
خدارو شکر میکنم برای امروز و برداشتن قدمی کوچک بسمت حال بهتر
من خودم جزء اون دسته از آدم هایی بودم که بسیار ناسپاس بودم، اصلا شناختی از خدا و خودم نداشتم و تصور میکردم من به این دنیا اومدم رنج ببرم و بعدش بمیرم
خدارو شکر با بودنم در مسیرهای آگاهی آرام آرام داره در من تغییراتی بوجود میاد ،شناختم نسبت به خودم و خداوند کمی بهتر شده ، الان دیگه غر و شکایت ندارم و فقط دارم در این مسیرها پیش میرم،از خدا هدایت خواستم و میدونم به اندازه اعتقادات درونیم هدایت خواهم شد
در مورد زندگی کردن و لذت بردن اطلاعات خوبی نداشتم ،قبلا باور داشتم این دنیا جای ناامنیه ،بی معرفته و با من لجه ،خب با داشتن اونهمه کج فهمی هام ،حتما در همون مسیرها وارد میشدم
لذت بردن برای من تعریف های دیگه ای داشت ،اولا که موضوع لذت برای من اصلا تعریفی نشده بود و من خودمو محق لذت بردن نمیدونستم ،بعدها که بزرگتر شدم میشنیدم که برای لذت بردن باید چندین تا چیز داشته باشی ،مثل خونه ،ماشین خوب،کشور خوب ووو
من نمیگم موارد رفاهی خوب نیستن ،برعکس من طرفدار ۱۰۰ درصدشون هستم ،موضوع مهمی که میخوام بگم اینه که من فکر میکردم با رسیدن به اونها باید لذت ببرم ،ولی وقتی به خیلی از خواسته هام رسیدم هم باز هم حالم خوب نبود
و این مثل یک اعتیاد در درون من بود و هنوز هم هست که با تمریناتم دارم خودمو از اون افکار جدا میکنم ،من هر روز دارم سپاسگذاری میکنم برای تمام داشته هام ،ولی هنوز هم فکر میکنم اگر به فلان کشور برم خیلی حالم بهتر میشه
ولی اگر همین الان از زندگی در تهران حالم خوب باشه هدایت میشم به اون کشور ، وقتی به خودم و آدم ها نگاه میکنم که سالهاست دارن ایران و شهر خودشونو میکوبونن و ازشون بیزارن ،وقتی اینهمه انرژی منفی اطراف خودشون ساطع میکنن ،چطور انتظار داریم شهر و کشورمون بهمون حال خوب انتقال بده؟
انرژی از بین نمیره فقط از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه ،همین انرژی های ما میره میچرخه در جهان و به همون شکل نفرت برمیگرده بسمت زندگیمون
اینهمه اسباب راحتی در زندگی داریم ،بدن سالم،صورت زیبا، بچه های خوب،خونه ،ماشین، عزت و احترام وووو خدایی کدوماشونو هر روز دیدیم ؟مشکل ما نداشتن نیست ،ندیدنه ،بعد فکر میکنیم اگر بنز بیاد تو زندگیمون دیگه همه چیز گل و بلبل میشه
نه نمیشه ،مگه این خونه ای که داریم همون خونه ای نبود که ۱۰ سال پیش آرزوی داشتنشو داشتیم ؟ چرا الان حسمون توش خوب نیست ،چونکه دیگه خونمونو نمیبینیم فکر میکنیم بریم یه خونه بزرگتر حالمون خوب میشه
پیشرفت خیلی خوبه ولی اگر همراه باشه با بینایی چشم و دل ،میتونه برامون بهشت بشه ،اینهمه سردرگمی که داریم که میخواییم با خرید کردن و اضافه کردن جبران کنیم ،جبران نمیشه، خانه از پای بست ویران است
شناخت خود و خدا کمکمون میکنه که از بودنمون لذت ببرم ،از نفس به نفسمون کیف کنیم ، چشم هامونو باز کنیم ، با عکس هاییکه ذهنمون ۴۰ سال پیش ازمون گرفته و سیو کرده زندگی نکنیم
گاهی بیشتر و دقیق تر توی آینه خودمونو نگاه کنیم ،نه اون نگاهی که ذهنمون داره بهمون نشون میده ،نگاهی که خداوند به ما داره ،با غرور ،اینکه ما اشرف مخلوقاتش هستیم که یک جهان با تمام زیبایی هاش و ابزارهاش در خدمت ماست ،راستی ما کی هستیم که خداوند اینهمه برای ما ارزش قائل شده ؟
فهمیدن همین جواب خودش میتونه دنیای مارو دگرگون کنه که ما کیستیم ؟ و رابطه خدا با ما چیست؟
حالا ما وارد دنیای فراوانی ها شدیم که همه چیز به وفور هست و ما فقط باید حسمون خوب باشه، لذت ببریم ،شاد باشیم و کیف کنیم ،یه عالمه هم داشته داریم + اینکه هر آنچه رو هم که نیاز داشته باشیم از قبل خداوند برای ما مهیا کرده است
پس شروع کنیم به لذت بردن ،حس کردن ، دیدن،شنیدن،لمس کردن، سپاسگذار بودن ،خندیدن،رقصیدن
تا ۴ سال پیش من شخصیت گله مندی داشتم ،مدام غر میزدم و از همه چیز ناراضی بودم ،حرف زیبایی برای گفتن نداشتم ،هر چند دختر شوخ طبعی بودم و فقط اون لحظاتی که شیطونی میکردم دست از غر زدن برمیداشتم
خودم یه پا مخبر خبرهای بد بودم ،تفریحم خریدن قسمت حوادث روزنامه همشهری بود که اونم از خواهرم یاد گرفته بودم ،دیدن فیلم های حوادثی هم علاقه داشتم ،یه سریالی تو ماهواره پخش میکرد که در مورد سقوط هواپیماها بود منم طبق علاقه خواهرم دنبال کننده ش بودم ،به تازگی خواهرم گفت هنوز هم خودش با همسرش اون برنامه رو دنبال میکنن
مادرم همیشه میگفت فریده انقدر ناشکره خوبه خدا سالم گذاشتتش ، منم انگار بیشتر لجبازی میکردم ،آخه اونوقتا باور کرده بودم خدا باهام زاویه داره و میخواد اذیتم کنه منم دوست داشتم با خدا و جهان بی معرفتش بجنگم ،اون افکار باعث اون درونیات و بیرونیات میشد دیگه ،باز هم من خدارو شکر میکنم که به اندازه ای که من افکار بد داشتم خداوند با من مهربانی کرد و زندگی به نسبت نرمالی داشتم
قبلا که اصلا دیدگاه قشنگی به زندگی ،جهان و دنیا نداشتم ،همیشه از خدا شاکی بودم که چرا منو چاق آفریده، در ایران آفریده ،در این خانواده آفریده ،منو زیباتر نیافریده ، در کل با همه چیز قهر بودم ،جهان و همه چیز هم با من قهر بودن
احساس تعلق به هیچی نداشتم ،نه به زمین ،نه به بدنم،نه به خانواده ،نه به کشورم و نه به خدا و جهان ،دوست داشتم که اونجوری زندگی نمیکردم و مدام دوست داشتم جای دیگران بودم و از خودم بودن لذتی نمیبردم
داشته های الان من که دوست دارم بیشتر بهشون توجه کنم ،بدن سالم و سلامت، چشم و ابروی سالم، قلب،ریه،کلیه،کبد،دست و پا،گوش،انگشت،موهای زیبا و بلند،افکار عالی، بینی زیبا،ناخن،پوست، رگ و ریشه، تنفس سالم،کل بدن سالم خدارو شکر
بودن در مسیرهای لاغری با ذهن و لاغر شدنم براحتی ،بودن در مسیرهای آگاهی و اموزش مطالب ذهنی در تمامی زمینه ها،تغییرات درونی و بیرونی ، آرامش،سپاسگذارتر شدنم، شادی، حس امنیت،اعتمادبنفس و عزت نفس بالاتر، حس ارزشمندی،لیاقت و شایستگی
شناخت خدا و خودم ، پذیرفتن خودم،عشق به خودم ،روابط بهترم با خودم و اطرافیانم
داشتن خونه خوب در منطقه خوب، داشتن ماشین، دوچرخه م، وسایل رفاهی منزلم ،داشتن بینهایت فایل های آموزشی ارزشمند، داشتن ۲ تا دختر زیبا و سلامت ،داشتن داماد خوب و با محبت ، داشتن پدر و مادر ،داشتن روابط عاطفی خوب، داشتن دوستان عالی ،مربی خوب ،کلاس هاییکه میرم و لذت میبرم
داشتن بخچال،گاز،لباسشویی،فرش،مبل،تخت،میزنهارخوری، tv، وسایل آشپزخونه
تفریحاتی که دارم ،مسافرت هاییکه میرم ، داشتن خواهران مهربان و با محبت ، داشتن کوچه و محل خوب ، همسایه های خوب ، داشتن اتاق پر نور ،داشتن تراس که من عاشق تراس هستم ، داشتن پارکینگ ماشینم ، داشتن اساتید عالی
گوشی موبایلم ،سرفیسم ،وسایل تکنولوژی م ،اینترنتی که دارم ،آرامشی که الان دارم ،خوردن غذاها بدون ترس ،امنیتی که دارم ، احساس قدرتمندی و توانمندی هام ، حس عشقی که به دخترانم دارم ، حس عشقی که اطرافیانم به من دارن و یه عالمه داشته که از نظر من مخفی هستن .
سپاسگذار خداوندم که دارم تمرین میکنم برای تغییر نوع زاویه نگاهم به خودم به جهان به خدا و به اطرافیانم
به نام ِ خداوند ِ بخشنده ی مهربان
سلام به استاد ِ عزیز و تک تک ِ دوستان ِ هم دوره ای ِ عزیزم.
الله اکبر از این آگاهی.
اول بگم که من توو این چند جلسه ای که گذشته و این آگاهی های ناب رو به اندازه ای که درک کردم در مداری که هستم ،اتفاقی که افتاده اینه که چقدر دیالوگم با خالق بیشتر شده.تقریبا تماام ِ مخاطب هام ، خالق شده خدای وهابی که من رو آفریده.خدایی که من رو آفریده.اجازه ی زندگی به من داده.
این جلسه ی عالی تاکید داره بر لذت بردن از زندگی و قدردانی از پروردگار…
طبق ِ آیه ی قرآن خدا میفرماید :
قدر دانی از خدا بر من می افزاید…سپاسگزار باش تا بر تو بیافزایم
چقدر ارتباط ِ فوق العاده ای رو میشه درک کرد بین ِ لذت بردن از زندگی و سپاس ِ خداوند رو به جا آوردن.
الله اکبر به این آگاهی…چچچقدر تحسینتون میکنم استاد.چقدر عالی هستی شما.چقدر عالی قوانین رو درک کردین
استاد ِ اجرای قوانین شدین آفرین استاد ِ عزیز.
لذت بردن از زندگی یعنی از همین چیزی که هستی استفاده کن تا پاداش های بعدی بهت اضافه بش.
از اصل ِ وجودت این هدیه ی ارزشمند ِ خداوند که واقعا عظمتی درونش نهفته س استفاده کن تا بر تو افزوده بشه.
وااای که چقدر زیبا گفتین استاد.
اصلا قدردانی یعنی چی؟
فرض کنیم دوستی به ما هدیه ای داده ، مثلا یک لباس ِ زیبا و با ارزش
وقتی اون دوست ِ من بطور ِ اتفاقی من رو توی خیابون ببینه در حالی که همون لباسی که او برام هدیه گرفته رو به تن دارم ، چه حالی میشه ؟چقدر ذوق زده میشه و اتفاقی که میفته اینه که میفهمه من قدر دان ِ اون هدیه هستم چون ازش استفاده کردم.قدردانی یعنی استفاده کردن…و وقتی قدردانی ِ من رو ببینه قطعا باز هم به فکر ِ کادو هدیه دادن میفته و این بار چیزهای باارزش تری به من عطا میکنه…
حالا اگر همون دوست ِ من ، به خونه ی من بیاد و بصورت ِ اتفاقی بره سروقت ِ اتاق و کمد ِ لباس ، و ببینه که لباس ِهدیه ای که برام گرفته بود رو انداختم ته ِ کمد و چروک شده و بی استفاده افتاده یه گوشه …
حالا چه حالی میشه ؟دقیقا برعکس و میبینه من قدردان ِ هدیه ش و ارزشی که برای من قائل بوده نبودم و چه اتفاقی میفته ؟ دیگه از کادوی بعدی خبری نیست…و در اصل چیزی به من اضافه نمیشه…
رابطه ی ما با خدا هم دقیقا همینه
اگر سپاسگزار باشی بر تو می افزایم…اگر کفران ِ نعمت کنی آنچه داری نیز از تو گرفته میشود و عذاب ِ من شدید است…
خداوند هدیه ی ارزشمند ِ زندگی رو به ما عطا کرده.
این فایل ، دستور ِ سپاسگزاری میده به شیوه ی لذت بردن از آنچه دارم و لذت بردن از آنچه دارم یعنی استفاده کردن از نعمت ها.دیدن ِ نعمت هام.
چطور من میتونم نادیده بگیرم نعمت های خدارو ؟پناه میبرم به خداوند از ناسپاسی.به اندازه ای که روی خودم کار کنم نتیجه میبینم.
من سپاسگزارم خدای من بخاطر ِ هدیه ی زندگی.
سپاسگزارم برای نبضی که میزنه و قلبی از من که میتپه خود به خود بدون ِ اینکه من پولی پرداخت کنم یا در عوضش چیزی بدم یا تقلایی کنم یا نگرانش باشم .
سپاسگزارم بابت ِ دونه دونه ی قطره های آبی که در طول ِ زندگی ام نوشیده ام و هنوز هم بی آبی رو تجربه نکردم.
سپاسگزارم بابت ِ قطره قطره ی خونی که همیییشه ی خدا در رگ های من جاریه.الله اکبر.
سپاسگزارم بابت ِ لباس های تنم که هههیچوقت برهنه نبودم و همیشه تن پوش و محافظی داشتم.
سپاسگزارم که همیشه ناخن هایی برای گرفتن ِ اجسام داشتم برای این سپاسگزارم خدایا که دستم میرسه که مثلا کتفم رو با هماهنگی ِ ناخن ها و دستم بخارونم.
سپاسگزارم خدای من بابت ِ بند بند ِ وجودم که همیشه همیشه در سلامت ِ کامل بوده.الله اکبر به باسخاوت و بی انتها بودنت خدای من.
خدایا سپاسگزارم بابت ِ سوی چشم هام.با این خلقت ِ فوق العاده ای که دارن.
استاد چه میکنی با آدم.
آخه مگه تمومی داره؟ چندتاش رو میتونم بنویسم آخه.
خدارو سپاسگزارم برای ابروهام که محافظی برای چشمهام آفریدی که عرق ِ پیشونیم نره توی چشم هام و چشم هام رو بسوزونه.
ای وای خدا چچچقدر تو مارو دوست داری.
خدایا بخاطر ِ همین همین سقفی که بالای سرمه.دیوارهایی که توو این سرما توواین تاریکی از من محافظت میکنه.
آره خدایا انقدر ساده…اینقدر ساده سپاسگزارتم نه با کلمات ِ قُلُمبه و کتابی.
من سپاسگزارتم بابت ِ پوستی که سرتاسر ِ بدنم رو باهاش پوشوندی.
بخاطر ِ نعمت ِ گاز سپاسگزارم.
بابت ِ تمام ِ پول هایی که در طول ِ زندگی ام خرج شده برای من به شکل های مختلف سپاسگزارم.
بابت ِ سوادم خدای من که میتونم بخونم و بنویسم شکرت.
بابت ِ این اهنگی که با گوشهام دارم میشنوم شکرت.
بابت ِ گرما و نور ِ خورشید ازت سپاسگزارم.
بابت ِ همین تخمه کدویی که فروشنده ی مغازه با مهربانی یکی دو مشت توی جیبم ریخت امروز و موقع ِ خداحافظی هم یه کیسه برداشت و از سه نوع تخمه کدویی که داشت بصورت ِ مخلوط ، با سخاوت و مهربونی برام اندازه ی تقریبا نیم کیلو یی شد که هدیه داد شکرت خدای من.
خدارو سپاسگزارم بابت ِ مسیر ِ درک ِ قوانین که سعی ام بر اینه که هر روز آگاهانه تر زندگی کنم.
خدایا شکرت که درک دارم.شعور دارم.فهم دارم.
بابت ِ توانایی ای که در پختن ِ غذاهای خوشمزه دارم شکرت.
بابت ِ همین همین دونه ی برنجی که روزی بخاطر ِ من کاشته شده و پیش ِ خودت گفتی این سهم ِ آرزوعه و رشد کرده و کشاورز اون رو چیده و یک کارخونه ای اون رو با احترام بسته بندی کرده و با یک راننده ای زیر ِ نور ِ مهتاب یا شاید هم نور و تابش ِ خورشید ، برام توی جاده ها آورده.و الآن تو خونه ی من توو قابلمه ی من داره پخته میشه و توو بشقاب ِ من رسوندیش.بخاطر ِ هههمین هزاااران مرتبه شکرت.
واقعا پناه میبرم به خدا از ناسپاسی.واقعا کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار میکنید
استاد…استاد سپاسگزارم
خخخیلی چیزها هست توی زندگیمون که حتی نننمیتونیم یک لحظه بهش فکر کنیم که نباشه.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت ِ تک تک ِ نعمت هایی که یادمه و یادم نیست…میبینم و نمیبینم…
بابت ِ تمام ِ نعمت هایی که قبلا بهم دادی شکر..
بابت ِ تمام ِ نعمت هایی که توی زندگیم ههست ششکرت.
بابت ِ تمام ِ نعمت هایی که قراره بهم بدی و در راهه ششکرت.
خدایا دوستت دارم.بابت ِ خودت شکرت
ممنونم استاد عزیزم.
خدایا مارا به راه ِ راست هدایت کن
به راه ِ کسانی که به آنها نعمت دادی
سلام و درود به استاد ارزشمند و دوستان خوبم
این فایل پر از آگاهی های ناب بود
مثالهایی که زده شد بسیار قابل درک و عالی بود
انسان خیلی راحت داشته هایش را نادیده میگیرد و به سادگی از کنار آنها رد میشود
اما نداشته هایش چندین برابر بزرگ جلوه میکند و گله و شکایت شروع میشود
جالب اینجاست که وقتی آن خواسته ها برآورده میشود به راحتی وارد دسته “خوب حالا که چی” میشود
همین تجربه باید به ما هشدار بدهد که این فرعیات است و باعث شادی و آرامش نمیشود وقتیکه اصل را نادیده میگیریم و به آن توجه نداشته و نتیجتا شکر گزار هم نخواهیم بود
با درک اصل هستی که وجود ما در این دنیا است وقتیکه حتی یک فرع کوچک هم به آن اضافه شود باعث شادی و سرور ما میشود
من از خیلی از نعمات برخوردار هستم ولی جنبه منفی باف مرا به سمت خواسته های نداشته ام سوق داده و آنها را بزرگنمایی کرده است
الان با یادگیری این امر مهم که توجه به اصل داشته باشم و قدر داشته هایم را بدانم و بابت آنها شکرگزار باشم خواسته های نداشته ام هم وارد زندگی ام خواهد شد احساس شادی و آرامش میکنم و از همین الان طعم شیرین خواسته هایی که قرار است وارد زندگی ام شود را حس میکنم
ممنونم استاد عزیز بابت این آگاهی های بی نظیر و عالی 🙏🙏
با سلام و درود
من همیشه از اخلاقهای پسرم که کوچیک هم هست ولی خیلی شیطون ولجبازه همیشه شکایت داشتم
ولی داشتنش خیلی شیرینه پسر پر احساسیه و اگر نبود زندگیم سوت و کور میشد حسرت مادر شدن و خانواده چند نفره بودن در دلم میموند قطعا
من از چاقی خودم و چهره خودم همیشه شکایت داشتم و خودم و دوست نداشتم
من ازینکه همسرم چرا باید راه دور کار کنه و ما مثل بقیه کنار همسرم نمیتونیم باشیم همیشه ناراحت بودم
سلام استاد عزیز
من همیشه به دنبال اتفاقی برای خوشحال بودن هستم به لطف خدا دو فرزند دارم ولی در ارزوی فرزند سومم و اصلا به بچه هام اونجور که باید توجه نمیکنم
استاد در حسرت خونه حیاط دارم و از خونه زیبایی که دارم لذت نمیبرم
در ارزوی لاغریم و از هیچ چیز لذت نمیبرم نه از خرید نه از مسافرت نه از مهمانی
لز صبخ لذت میبرم
از پیاده روی لذت میبرم
از خوردم دم نوش با همسرم لذت میبرم
از کتاب خواندن لذت میبرم
از رانندگی لذت میبرم
از اشپزی
از خرید کردن
از صبح زود نان خریدن
از صبحانه اماده کردن
از سریال دیدن
از پانتومیم بازی کردن با پسرم
از اسم فامیل
از نقاشی کشیدن با دخترم
از قران خواندن
از عبادت
از قدم زدن
از تلفن زدن به دوستام
از چت کردن
از نظافت خانه
از کنار اتش نشستن
از باران
از باد
از وجود اطرافیانم
لذت میبرم
از لحظه های زندگی به لطف و شکر خدای مهربان لذت میبرم
لذت بردن از اصل زندگی
بنویسید چه ارزشی برای زندگی قائل بودید:
فکر میکردم این زندگی که دارم محکوم به ادامه اش هستم و تنها راه خلاص شدن از شر مشکلات رو نابود کردن خودم میدیدم.
و میگفتم که هرکی بیشتر زجر میکشه باید انسان با ایمان تری باشه و خودشو به خدا ثابت کنه و این حرف ها، راستش احساس میکردم حق ندارم هیچی بخوام و محکوم شدم به نابودی شایدم یه بهشتی بعد از مرگ باشه، راستش الان هم که دارم اینارو مینویسم هم زیاد روی فرم نیستم.
از داشته هام هم فراری بودم بخصوص چیزایی که مجبور بودم به خاطرشون زندگی کنم.
فکر میکردم چون فنی ندارم بچه ی پیغمبر هم نیستم چیزیم بلد نیستم و بقیه تنهام گذاشتن بی عرضه ام و زندگی من هیچ ارزشی در برابر مثلا فلان پیغمبر نداره، خدا اونو داره اصلا من به چه دردش میخورم. تا این که متوجه شدم اصلا خدا اونارو برای من فرستاده.
فکر میکردم منم یکی هستم تو بینهایت آدم دیگه.
چه چیز هایی توی زندگی داری که خوبه که هست و میسه بابت اش شکرگذار بود!
لب تاب دارم، گوشی خوبی دارم، روابط خوبی دارم، مریم رو دارم، خاله دارم، پدربزرگ دارم، مامان جون هست، بی بی هست، مامان خودم هست، سایه ی پدر هست، خاله الهام و آمو رضا هستن، آرش هست، میز توالت دارم کنسول (آینه تمام قد) دارم، پنکه هست کولر و یخچال و تلویزیون هست، اینستا هست، شمارم، اینترنت، وایفای، جاروبرقی، کمد دیواری، میز همه کارم هست، صندلی هست، مجسمه، مجله و کتاب، هوش و استعداد، هیکلم و صورتم و بدنم، چشمام، دندونام و..
دارت، دبمل و تخته شنا و ماسماسک و کیف و لباس و غذا و فریزر و تقویم و ساعت و البوم عکس های قدیمی و اسباب بازی و لگو و کاغذ رنگی و آهنگ و آشپزخونه و اتاق و خونه و قلک و دوچرخه، قفل کتابی و تخیلات و خواسته هام و آرزوهام همه خوبه که هستن، هندزفری خوبه که هست الی ماشاءالله.
چه چیزی الان هست ولی اگر نباشه من به مشکل بیشتری بر میخورم:
عروسک دارم، آها ببخشید! اگه فرش نباشه بدتر میسه، اگه همین قل موتور بابام نباشه بدتر میشه، اگه همین چندرغاز پولی که داریم نباشه بدتر میشه، تجربه شخصیم که مختص منه خوبه که هست اگه نباشه بدتر میسه، هم خوبه که پدر و مادر هستن ممکنه نباشن بدتر بسه، تناسب فکری خوبه که هست، مامانم یه کارایی میکنه که خبه، خبه خبه خبه خبه خبه خبه!
غذا هست و خوبه، خواب هست و خوبه، زبان و کلام هست و چیز عالییه! عقلانیت هست بازی های ویدیویی هست که خوبه، زندگی رویایی هست هرچند که هنوز بهش نرسیدم ولی خوبه که هست، PS5 خوبه که اومده توی بازار و هزاران چیز دیگه که به خدا واگذار شده و از گفتنشون عاجز شدم خبه!
در نهایت چیزی هست که بخواین بهش اشاره کنین آقای درستکار؟
من خیلی دوست دارم توی همین سنین نوجوانی به خواسته هام برسم، چیزایی هست که با گذشت زمان دیگه کمرنگ میشن، راستش خدا خوب میدونه چی میگم، خدایا ممنونم که باهامی، حرفامو گوش میکنی و بعدش تو هم ادامه میدی، میدونی که منتظرتم و میدونم که ناامیدم نمیکنی، حتی اگه یقین نداشته باشم اینجور وانمود میکنم، کسی فرق این دوتادو نمیفهمه!
بنام خداوند ثروت و فراوانی و عشق و آرامش
سلام به دوستان زیبانگرشم
اصل خودمون یعنی زندگی یعنی زنده بودن و یعنی روحی که از خدا درونمونه چه چیزی واقعا والاتر از این که ما خدا رو دروجودمون داریم بااینکه میدونیم اما چرا بهش واقعا باور نداریم و همیشه دنبال خدایم در بیرون
من خودم یادمه همیشه دنبال خدا و شناخت خدا بودم و یا اینکه اگه خدا تو قلبم و وجودمه حسش کنم و به اون درک برسم ب اون عشق عمیق خدا برسم خیلی وقتها بوده برای چندساعت به این درک عشق وحس خدا رسیدم و حالم دگرگون شده اما گاهی وقتی اون فاصله ای که حس بد ایجاد میشه مثه کسی میمونم که گم شدم و دنبال اصل خودمم و سردرگم میشم و این دوره زندگی باطعم خدا داره منو به اون اصلی که دنبال شناختش بودم میرسونه الان بیشتر عشق خدا رو حس میکنم فقط میخوام عمیق تر و ادامه دار باشه اینکه بخواهی غرق آغوش خدا باشی فقط خدا رو ببینی به هرچه بنگرم خدارو ببینم خیلی حس قشنگیه چقدر دلم میخواد این نگاهم بخدا عمیق تر بشه و باتمام قلبم از خدا خودش و ایمانشو میخوام که ایمانم بهش به عشقش بیشتربشه طوری که دیگه آرامش مطلق رو از خدا بگیرم همینکه خدا رو داشته باشم من خوشبخت ترینم همینکه خدا رو تووجودم حس کنم من خوشبختترینم همینکه به خدایم ایمان داشته باشم و شرک نورزم بهش و عوامل بیرونی قدرت ندم من خوشبختترینم همینکه بدونم خدای دارم که همه جوره هوامو داره و منو در بهترین زمان و بهترین مکان قرارمیده و به این درک و ایمان برسم من خوشبختترینم
ازخدای مهربونم سپاسگزارم برای قلبم که با ارامش و درسلامت میتپه
از خدای مهربونم سپاسگزارم برای دستانم که میتونم خودم کارهامو با دستانم که خدا بمن هدیه داده انجام بدم
ازخدای مهربونم سپاسگزارم برای وجود پاهام که میتونم باهاشون همه جا بروم و از راه رفتنم لذت ببرم از قدم گذاشتن در زمین خداوندم غرق حس خوب و شادی باشم
از خدای مهربونم سپاسگزارم برای صورت زیباوکامل و سالمی که بهم هدیه داده که وقتی خودمو تو آینه نگاه میکنم از دیدنم حس خوب میگیرم
ازخدای مهربونم سپاسگزارم برای سلامتی کاملم که میتونم به راحتی نفس بکشم و در تندرستی هستم
ازخدای مهربونم سپاسگزارم برای وجود خانواده ام دارمشون و از وجودشون حس خوب و حمایت دارم
از خدای مهربونم سپاسگزارم برای خونه مون و حیاط مون و باغچه مون و جوجه هام و امکانات راحتی و رفاهی و اسایشی که تو خونهمون فراهمه
از خدای مهربونم سپاسگزارتم میتونم ببینم از دیدن زیبایهای اطرافم لذت میبرم و میتونم بشنوم واز صداهای که بهم اگاهی و حس خوب میده غرق آرامش باشم و میتونم لمس کنم زندگی رو و احساس خوب داشته باشم از لطافت اطرافم و میتونم انواع غذاها و خوراکیا بخورم و از طعم هاشون لذت ببرم
از خدای مهربونم سپاسگزارم برای رزق و روزی بی حسابی که بی منت هرروز بهمون میبخشه و غرق نعمتم
از خدای مهربونم سپاسگزارتم برای استادهای بینظیرم که هرکدوم دستان خدا هستن تامن به اگاهیهای عالی برسم و درمسیرم خداروبشناسم و ارامش بگیرم و درمسیرهدایت خداوندم هستم که منو برای همه خطاهام بخشید و منو خالص و پاک کرد و منو اسوده و سبکبال کرد تا عشقشو درک کنم و اروم بگیرم بایادش ربم مالکم عاشقتم
وقتی از اصل جانمان که زندگی کردن در حال و بهره خوش بردن و قدردانی و سپاسگزاری از تک تک لحظات و نعمات است استفاده نکنیم درخواست های اضافی ما یا به واسطه همین امر که برایمان عدم لیاقت می آورد محقق نمی شود یا اگر هم فراهم گردد هیچ سودی برایمان ندارد بلکه زیان نیز می باشد چراکه مانند این است که ماشین نداریم و لوازم جانبی آن را می خواهیم تهیه کنیم
خدارو شکر میکنم که باز هم تو زندگی تلنگر میخورم وبه خودم میام که اگر چه همیشه به خاطر داشته ها و نداشته ها خدارو شکر میکنم ام وقتی فکر میکنم که چرا فلان وسیله رو من از دست دادم بدون دلیله قانع کننده،کننده، با توجه به صحبتهای باارزش استاد متوجه میشم که من واقعا ارزش زندگی رو هنوز نمیدونم .ومن اکثر اوقات همسرم رو وباورهای اونو دلیل این اتفاقات میدونستم. و هیچ کس وحتی خدارو مقصر نمدیدم ولی علت اصلی خودم بودم و هستم که ارزش زنده بودن وزندگی رو نمیدنستم ودلیل خداوند از آفرینش رو نفهمیدم. تصمیم میگیرم از این به بعد به خاطر داشتن تک تک سلولهای بدنم وسلامتی خودم همسرم،وفرزندانم تومان انسانهای روی زمین قدر دان خدا باشم به خاطر همه آنچه که بهم داده شده و داده نشده وله خاطر این لحظه ای که در آن قرار گرفتم و دارم مینویسم خدارو شکر میکنم وسپاسگزارم از این که منو مرتب توی مسیرهای زیبا مثل تناسب اندام وسلامتی و همچنین در مسیر پولسازی قرارم داد .خدارو شکر !
سلام
زندگی من ب دو قسمت تقسیم میشه قبل ازدواج بعد ازدواج
من بعد ازدواج فهمیدم همسرم و خانواده همسرم اونی نیستن ک من میخواستم افکار قدیمی و باستانی ک عروس کلفت بدونن تو این زمونه افکار اینک باهم عدا بخوریم باهم زندگی کنیم همه چیو گزارش بوم وخیلی چیزهای دیگه من نابود شدم چنان غمی تو دلم حس میکردم ک گاهی میخواستم خودمو خلاص کنم راحت شم بعداز خدا میترسیدم
درست اون زمانی ک دیگه تو نطرم همه چیز تموم بود دیگه اخرش رسیده بودم یک دوستی تو تلگرام راهنمایی کرد منوبرا زندگیم جنگ کردم برا زندگی خیلی چیزا رودتحمل کردم شب و روزم گریه بود من دیگه اون فریبای شاد نبودم حتی یادم رفته بود بخندم خنده چیه اصلا صبح بیدار میشدم میخوابیدم اصلا زندگی معنی نداش همش پراز نجواهای درونی بودم ک هر روز بیشتر از دیروز منو نابود میکرد زد شوعرم ورشکست شد خیلی تو سختی بودم ی روز خیلی خسته بودم از همه جا فهمیدم دخترمو باردارم تا اینو فهمیدم شروع کروم ب ناشکری من چرا چرا شاید اگه نبود تموم میکردم رابطه رو و فلان
زندگی ک پراز قرص بود پراز بدهکاری همش ی چشمم اشک بود همش گریه میکردم طفلک دختر چیا تو وقتی تو دلم بود کشید وقتی دخترم ب دنبا اومد زندگی برام خیلی لدت بخشتر شد خیلی بهش محبت کردم محبت دیدم هر چ قدر ک دخترم بزرگتر شود من عشق بیشتر بیشتر سد ب خداوند عزیزم گفتم منو ببخش بخازر ناشکریم ببخش اگه محنا نبود زدگی چنین زیبا نبود برام
من ب خدا میگفتم ی خونه ازت میخوام ک دور باشم ا استرس از ناراحتی ها از امواج منفی
ک توش بودم و هستم
ولی اگه خونه ندارم ولی همین نزدیک پدر مادرم هستن خیلی خوبه شکر میگنم
همین ک دخترم هس سالم و سلامت شکر
همین ک شوهرم با بیماری ک تشخیص نمیدادن روزی کرد ی و شفا پیدا کرد شکر
همین هممون تواین اوج کرونا کنار همیمم شکر
همینک مادر و پدرم هستن شکر
من ی ماشین از خدا خواستم بخاطر دخترم ب خاطر شوهر و خودم ک بریم بگردیم از کسی منت نکشیم
من الان ن ماشین دارن ن خونه ولی دخترم هس عشقش هس هر وقت ک میگه مامان من زنده میشم کیف میکنم از اینک بدن سالمی دارم روپاهای خودم هستم ی دنیاست همین دخترم داره شادی میکنه میخنده زندگی میکنه بچگی میکنه خودم و همسرم کنارشیم شکر ب هزاران خونه و ماشین میارزه یبار خندیدنش یبار بغل کردنش
هر روز ک بیدار میشم شکر میکنم ک هستم و کنار بچمم از زنده بودنم شکر میکنم چن شاهد رشد بچمم شاهد زیبایی هایی ک خدا خلق کرده منو از ته ته چاه کشیداورد بالا
شکر میکنم از اینه دارمش از لینک حرفمو وقتی هیچکس نشنید اون شنید دستمو گرف ارومم کرد منو هدایت کرد ب اینجا ک از وقتی اومدم اینجا زندگی خیلی زیباتر شده خیلی شکر مبکنم ک زنده ام و فرصت شنیدن این حرفها ب من داده شده شکر میکنم ک فرصت خوندن قرآن ب من داده شده نن عاشقتم خدا شکر ک هستی اصلا زبانم قاصره از رحمتی ک نسبت ب من داشتی از لطفی ک ب من کردی
از خدا میخوام با دیدن این فایلها ب اون نقطه برسم ک اصلا هیکس و هیچی برام مهم نباشه
قدر فرصتی ک دارمو بدونم زندگی و زندگی کنم
سلام و درود استاد گرامی و دوستان
اول از همه باید تشکر کنم بابت مثالهای فوق العاده شما که انقدر عالی شبیه سازی می کنید تا جایی که درک و شناخت ما به مطالب بهتر بشه اصل زندگی اصل زنده بودن ♥️
اوایل فکر می کردم یک روابط عااشقانه فقط میتونه زندگی منو متحول کنه می گفتم عشق کن فیکون می کنه مخصوصا اگر بدونی که فردی هم هست که همه جوره عشقشو بهت ثابت کرده یعنی تشنه ی عشق بودم انگار از نفس کشیدن هم برای من مهمتر بود زندگی بی روح و سرد تنشها و نیازهای من به محبت و توجه و عشقبازی انقدر فوران کرده بود که حتی چشمم ،سلامتیم و زیبایی و بی نهایت امکانات در اختیارم و غیره رو نمی دید و هیچی …،،دنیا سیاه بود سیاهی که درونش فقط یک قلب کوچک قرمز بود بزرگترین چاالش زندگی من این بود البته شاید فکر کنید که من فقط نیاز به محبت داشتم و اگر هر فردی از راه می رسید و کمی به من توجه می کرد سریع احساس خوشبختی می کردم ولی اصلا اینطور نبود من حاضر بودم برای فردی که ۲۰سال عشقش در قلبم بود جان دهم تماام زندگی ام را و فقط او باااشد ….تا اینکه یک ضربه بزرگ از همون شخص خوردم و شکسته شدم خوب شکستم در هم طلب خیر براش خدایا شکرت 🙏🏻….اما این شکست و این ضربه مرا که متنفر نکرد هیچ بلکه عاااشقتر🤦🏻♀️روزها و ساعتها می گفتم عشق از خداست عشق پاک باید به مقصد برسه چرا من متنفر نمیشم چرا من نفرین نمی کنم چرا من اسیر شدم خدا!؟؟….
💟اینبار خواسته ی من رهاایی بود فقط می خواستم رها بشم از این وابستگی .،،،
♥️خدا گفت :ای دیوانه لیلایت منم /در رگ پنهان و پیدایت منم (تو عشق منو دیدی صورت خودت رو دیدی در آن فرد او فلش بود بیا سمت من )⁉️
اما چه طوری از بتی به وسعت خدا برسی ؟!
خیلی جالبه همونی که ۲۰سال می خواستم حالا دیگه نمی خواستم خیلی سخت بود خیلی خیلی خیلی
به لطف خداوند در مسیر قوانین جذب قرار گرفتم اینبار می خواستم با داشتن ماشین خودمو مطرح کنم خیلی تصویرسازی و تجسم و غیره و کائنات هم محبت می کرد فقط نشونم می داد به وفور 😁
اما یه روزی تو همون روزهای قشنگ خدا با این شعر مواجه شدم
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی و ندانی که خود آن نقطه ی عشقی ♥️تو اسرار نهانی
هنگ کردم .،روزها اشک ریختم فکر کردم درخواست کردم خدا آزادم کنه رهااا بشم
کمی از خواب که بیدار شدم پلکی زدم یک شب قدر بود وقتی دستهامو لمس می کردم به طرزی عجیبی با خودم می گفتم چگونه حرکت داره ؟این منم ؟دست می کشیدم رو صورتم انگار اولین باری بود که خودم رو می دیدم از وجودخودم شگفت زده شده بودم کم کم یه نگاهی به اطرافم کردم من تو یه خونه زندگی می کردم که وسط بهشت بود پنجره هایی که رو به تجلی باز بودند آسمانی پرستاره، رخ زیبای ماه و باغچه ای پر از درخت و گل و گیاه و سروی بلند قامت و صدای گنجشکان که صبح گوشم را نوازش می کردند تا بیدار شوم و خورشیدی که هرروز مهمان من بود 😍اینها برای من هستند ⁉️😮پولهای داخل کیفم ،لباسها و کفشهای زیبام ،وسایل آشپزخونه ،امکاناتی که همیشه به راحتی در اختیارم بودند آب و هواا و گاز و برق و تلفن ،گوشی همراه و نت و هندزفری که وسیله ارتباطم شده بودند با اساتیدی که خدا برام انتخاب کرده بود ،حضور پدرو مادرم و همسایگان محترم ….
اینبار نفسهامو می شمردم ممکن بود هر لحظه قطع بشه زندگی یه پاداشه یک لطف هر چه چشمم بیشتر باز می شد قلبم هم گسترده تر می شد نفسهام هم عمیق تر آخه ۲۰سال بود من نتوانسته بودم یک نفس عمیق بکشم نفس عمیق من تا گلویم فقط می رسید اما اینبار هر دفعه عمیق تر تا درون قلبم …من زندگی رو از فردی می خواستم در صورتیکه داشتم من عشق بلاشرط را به دیگری دادم در صورتیکه اول خودم مستحق و لایق اون عشق بودم (من خودم رو نمی دیدم . ولی 💟نکته این بود که آنچه عشق درون خودم بود در صورت دیگری جلوه می کرد باخودم آشتی کردم خودمو برای اولین بار بغل کردم نوازش کردم و به خودم افتخار کردم ..و کمی تاکید می کنم اصل را فهمیدم .
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب که هر آنچه خواهی تویی (مولانای جاان)
امروز به لطف پرودگار کمی قدر زندگی ام را می دانم من ثروتمندم چون توانستم قربانی کنم …من ثروتمندم چون خودم رو شناختم و عااشق خودم شدم رهاا شدم من ثروتمندم چون کمی بهتر خدامو شناختم و کمی در وادی امن الهی وارد شدم وقتی به پشت سرم نگاه می کنم یک انسان جدیدم با رفتار کاملا متفاوت و همه ای این معجزات به خاطر قطره ای ایمان اتفاق افتاد .
من بسیاار سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم جواهر وجودم💎
که زنده هستم در این جهان مادی متجلی شده ام از بسیاری از مسائل عبورم داده ای بستر عشق را در وجودم (خودت )جاری کردی تا درک بهتری نسبت به عشق خودت پیدا کنم سقف بالای سرم ایمنی و محله ی خوبی که در آن زندگی می کنم تمام گیاه و نبات و جماد و پرنده و خزنده و حشره و چهارپا که کنارم هستند و در خدمتم و همچنین آموزگارم و من عاشقشونم اینکه امروز به لطف تو وجودم مایه شجاعت و برکت برای اطرافیانم هست اینکه هرروز به سرزمین وجودم بیشتر شناخت پیدا می کنم اینکه برای بهتر شدنم و ایماان بیشترم پلن و برنامه دارم اینکه صبح وقت بیداری اسمتو می تونم صدا کنم اینکه از خرابی ها می تونم برج بسازم اینکه هر چیزی رو قدرتمندانه فقط از خودت می خوام اینکه کمی بیشتر با خودم و خودت با هستی و انسانها به صلح رسیدم اینکه یک رمز بزرگ رو درک کردم هیچ چیزی در بیرون من نمی تواند مرا خوشبخت و سعادتمند کند .به جز عشق ❤️به تو و .وجود خودم سرچشمه ی سعادت است
اینکه امروز رو می تونم زندگی کنم از هر چه که هست لذت ببرم حتی گلدان کوچکم حتی قوری قشنگم حتی آبی که صورتم را می شویم اینکه نمی زارم حسرتی برای فردا بمونه ..
زندگی یعنی احساس خوب در هرلحظه
پروردگارم خالق هستی بخشم زبانم قاصر است از شکر این همه لطف و فضل و رحمتت
تمام آنچه خودرا لایق می دانم از حضور و وجود توست
و برای خلق تجربه ای جدید با حس حضور تو
خدایا من عاااشق روی توام بنشسته در کوی توام
🙏🏻🕊♥️
سلام دوست عزیز ممنون از نوشته های پر عشق و زیبات کاش بیشتر مینوشتی دوست داشتم نوشته هات رو ممنون عزیزم
سلام و درود بر شما
جاااان دلی .سپاس از اظهار لطف و محبتتون در حال حاضر در مسیر صدگام هستم توفیقی باشه در مسیر مستقیم و پرنعمت الهی زندگی با طعم خدا را هم تجربه خواهیم کرد😊❤️❄️
جام وجودتون لبریز از عشق الهی
با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم
استاد اولش بگم که خیلی خیلی دوستتون دارم دلیلم دارم چون زندگی منو دگرگون کردین شما به من یاددادین که چقدر فوق العاده ام حتی همین الان با همین شرایط زندگیم وخودم وجسمیم واینکه چقدر ثروتمندم استاد من تا قبل این دوره اصلا احساس ثروتمندی نمیکردم چند سال قبل درجایی خوندم که انسان های ثروتمند انسان های فوق العاده ای هستن وثروت چیزی فراتر از داشتن حساب پر پول یعنی اونم دارن ولی اونقدر دارایی دارن که تا بینهایت ادامه داره اون زمان خیلی دلم میخواست ثروتمند بشم اما همیشه ثروت با پول یکی میدونستم وراستش درک نکردم اون مطلب
اما امروز که برای چندمین بار این فایل گوش کردم تازه فهمیدم که چقدر ثروتمندم خدایا شکرت بابت اینهمه دارایی اول از همه من یک استاد فوق العاده دارم درزندگیم که این بزرگترین ثروت من استادی که منو درهمه زمینه های زندگی رشد میده وعاشق پیشرفت من وخوشحال میشه از پیشرفت من وقتی بهش فکر میکنم میگم آخه توی این دنیا مگه چند نفر وجود دارن که همچین ثروتی داشته باشن خیلی کمن استادی که هم دوست من هم استاد من هم خیرخواه من وهم راهنما اینکه اینقدر دوستتون دارم اینارو برای این ننوشتم که صرفا تشکر کرده باشم اینارو نوشتم چون شما وآموزه هاتون بزرگترین دارایی منید ومن تا ابد مدیون وممنونتونم
بعد اینکه همسر من ثروت بعدی من که خدارو بابت داشتن همچین مرد بینظیری سپاسگزارم مردی که از روز اول آشناییمون که درجلسه خواستگاری همودیدیم مهرشو قلبشو حمایتشو وعشقو نثار من کرد تا امروز استاد خدارو اونقدر شاکرم بابت داشتن همچین مرد فوق العاده ای که به تنهایی مرا بس مردی که از روز اول آشنایی همه پول داخل حسابشو ریخت به حساب من وگفت اگه منو قبول کنی همسرت بشم که این سرمایه اولیه زندگیمون میشه اگرم قبول نکنی این پول مال خودت که گذاشتی فقط دقایقی ببینمت وباهات حرف بزنم وعاشقت بشم حتی اگه منو نخوای تا آخر عمرم عاشقت میمونم وجانمم بهت میدم اون روز وقتی که به همراه خانوادشون از خونه مارفتن با خودم گفتم این مرد یا فوق العاده ترین انسان جهان یا شیاد ترین البته اون زمان برای بار اولی بود که دیده بودمش ویادمه فرداش تمام حسابش اومد به حسابم از قصد شماره حسابمو دادم ببینم چقدر راست میگه
اون روز بهم زنگ زدن که مطمئن بشن پول ریخته شد ومن گفتم هنوز مطمئن نیستم باهاتون ازدواج کنم پولتون میخورم وبهتون نمیدما آخه چقدر شما ساده ای چطور اعتماد میکنی
خندید وگفت اعتماد ودرستی درچشمان آدم هاست هیچ وقت چشم آدم ها دروغ نمیگه
از قصد پولشو نگه داشتم وگفتم پس همشو خرج میکنم اونم گفت برای خودتون هدیه من به شما خوب یادمه ۳۰ ملیون پول بود
با خودم گفتم عاشق نمیشی به هیچ وجه خوب میشناسیش واگه کوچکترین چیزی دیدی که دوست نداشتی تمومش میکنی وپولشم پسش میدی ولی چند وقت بیپولی بکشه معلوم میشه راست میگه یا دروغ
هر چه بیشتر میگذشت شخصیتش برام بیشتر رو میشد وقتی از عشق وعلاقه میگفت زیاد توجه نمیکردم
وروی حرف هایی که لابه لای این چیزا میگفت خوب دقت میکردم تا جایی که فکر میکرد اصلا دوستش ندارم رفته رفته فهمیدم چقدر مهربان چقدر به فکر چقدر دلسوز چقدر حامیه چقدر کمک حال اونم با جان ودل وپول وهر چه داره ونداره چقدر مادرشو دوست داره کمک میکنه چقدر برای جنس زن که خواهر ومادرش ارزش قائل چقدر درک میکنه واین از همه چیز مهم تره
عشقش به یک طرف مردونگیش یک طرف یک روز بعد ماهها وقتی جواب قطعی ازم خواست که نامزد کنیم وبا خانوادش بیان برای خواستگاری نهایی ونامزدی گفت یک روز فکر کن وجوابمو بده فقط یک روز باهام حرف نزد داشتم دق میکردم از دوریش اونجا فهمیدم واقعا دوستش دارم ودیگه بدون این مرد زندگی برام محال
الان میبینم که چقدرتروتمندم که دارمش وخداوند بینهایت شاکرم
این چیزا دلی بود واحساس کردم باید بنویسمشون تا هم همیشه بدونم که چقدر ثروتمندم جدای از امکانات مالی که دارم درزندگیم وسایل خونه خونه اجاره ای خوب پدرو مادر خوب برادر خوب فامیل خوب والانم دوستان خوب که اینجا دارم سلامتی نشاط وتناسب اندام که روز به روز بیشتر میشه چون تازه متوجه شدم چربیهای بدنم انرژی نیستن وکاملا چیزای بیخود وبیمصرفین که اگه خوب بودن همون موقع که تازه چربی شده بودن تبدیل به انرژی میشدن ومنو پر انرژی میکردن نه اینکه تلمبار بشن دربدن من
پس فقط باید دفع بشن ومیشنم کاری ندارم چطور همون طور دستم زخم میشه خوب میشه اینا هم دفع میشن دیروز داشتم برای همسرم مثال ماشین زباله رو میزدم گفتم یک ماشین حمل زباله فقط میتونه به اندازه یک ماشین زباله حمل کنه
اگه بتونه یک بار حمل کنه وزباله هارو دفع کنه از اون مکان خوب توانش همین
حالا فرض کن بدن من همون زمین پر آشغال که به اندازه مثلا ۳ ماشین حمل زباله آشغال هر روز میاد قرار میگیره دراین زمین اگه هر روز این ماشین یک بار زباله ببره
به اندازه دومخزن حمل ماشین زباله زباله باقی میمونه
فردا بازم یکی ببره دوتا بود دوتا دیگه هم میمونه و۴ واحد دیگه باقی میمونه وهی همین طور زباله ها دربدن من باقی میمونن
حالا این ماشین برای اینکه دفع کنه زباله ها رو به چی احتیاج داره سوخت وانرژی اگه من غذا نخورم این ماشینم میخوابه وحرکت نمیکنه
با این تفاسیر برای پاک شدن این زمین از زباله به طور کامل چه راه حلی میمونه
غذا نخوردن قطعا نه چون منبع سوخت قطع میشه فقط بیش از اندازه نیاز خوردن باید قطع بشه
این طوری آشغال کمتری تولید میشه ورفته رفته دیگه تولید نمیشه وچون ماشین هر روز به کار خودش ادامه میده ومرتب یک ماشین آشغال دود میکنه بالاخره زباله های اون زمین تموم وزمین دوباره پاک وتمیز میشه
درست مثل روز اولش
همسرم گفت پس با این حساب با نخوردن آدم لاغر نمیشه
گفتم دقیقا
بلکه اختلال دردفع زباله ایجاد میشه وبدن همچنان زباله هارو نگه میداره
خدارو شاکرم که اینجوری به قول دوستمون صبا جان شهودی برام اتفاق میوفته وجواب سوالامو بدون اینکه حتی خیلی تلاش کنم برای کشفشون پیداش میکنم واز جواب سوالاتم لذت میبرم که اینهمه عملیه درزندگیم
یه چیزی بگم کلام آخر اینا همشون نعمت که ندای درونم بیدار شده واینطور دلسوزانه منو یاری میکنه به قول دوست کوچک ولی بزرگمون صبای عزیز که کلی چیز ازش یاد گرفتم وخیلی از باورهای منو شکست با کلماتش زندگیم تغییر نکرد بلکه انتخابام عوض شدن انتخابامو درجهت تغییر چیزایی که دوستشون دارم انجام میدم با خودم میگم لیز خوردنم یک کار چرا انرژیمو بگذارم روی لیز خوردن میگذارم روی هدف وخواست خود وحسمو خوب میکنم ودرجهت تغییر چیزایی که دوستشون دارم قدم برمیدارم صبای عزیز خیلی ممنونم ازت دوباره شوق واشتیاق درمن زنده کردی تقریبا هر روز لایوتون نگاه میکنم وبازم چیزای جدیدی درذهنم جرقه میزنه امید وارم هر جا باشی موفق متناسب وپیروز باشی ومایه افتخارمه که دوست فوق العاده ای مثل شما پیدا کردم وخداوند بابت داشتن دوست خوبی چون شما شاکرم خدایا
شکرت بابت اینهمه ثروتی که به من دادی وهر روز بیشترش میکنی عاشقتم وممنونتم 🥰🥰
با نام خدای هستی بخش🌺🌺🌞🌧🐣🌲
قبل از هر چیز از خدای خودم برای غفلتم نسبت به اصل هست بودنم ونفس کشیدن وبودنم در ایندنیای سرشاز از نعمت وداده هایش طلب بخشش دارم ومیدانم خدای مهربانم هم اکنون مرا به خاطراین تساهلم می بخشد ومن سرشار از زندگی و بخشش او میشوم چرا که :
: “من فرزند دولتمند پدری مهربانم ”
واما نعماتی که من در زندگی داشته ودارم وباز حس خلا کردم چرا که :
ندانستم ،معبودا! ،من تورا دارم ، تویی که ،در سرآغاز آفرینشم به من روح ملکوتیت را دمیدی ومرااشرف مخلوقات به خاطر جمع بودن تمام صفات وتوانمندی هایت ، خواندی وباز منه غافل دنبال توودرخواست هایم از تو توی آسمان ها ومکانی فراتر از خودم بودم😌😌
تو به من گوهر ارزش زندگی وورود به جهان هستی وقرار دادنم در منبع انرژی وشادی بخشیدیوجسمم را منزلگاهم ، جهت تجربه کردن تمام شادی ها وبهرمندی از نعماتت به من دادی و مننفهمیده با غم وغصه ها و فشار های روحی واسترس ها این امانتت را با با بسته نگه داشتنشومحرومینش از نعماتت فرسوده ونازیبا وتخریب نمودم 😱😱
خدایا تو به من چشمانی عطا نمودی که با آن زیباییهای دور برم زیبایی طلوع خورشید وغروبش وآسمان آبی روز ، وپرستاره شب را ، کوهها جنگل ها ودریا وکویرو ورودخانه ها وجوبباران ودرختان راببینم وبدانم که هستم وزندگی جاریست باز بی توجه به این چرخه من گذر کردم،
من غافل از داشتن نعمت مهر مادری( ووجود پدری مهربان، که ندانستم کی از دستش دادم،) وخواهران وبرادرانم ووجود همسری که با بودنش سرشار از زندگی میشوم(ولی من باز در جستجویمعایبش بودم) وفرزندانم که به زندگی ام شادی وآرامش می بخشند (اما بعضی مواقع از زحماتشونبه تو شکایت کردم) وتمام دوستان وآشنایان انرژی بخشم و …..
من از نعمت سقف بالای سرم که با تلاش وعشق ان رابنا کردیم وماشینم که با علاقه آن را خریدم ویاحتی لوازم منزلم ومحل زندگی ام وشهرم وکشىورم که مایه آرامشم بوده غفلت کردم وناسپاس منزلومامن وکشوری دیگر از لحظات زندگیم لذتت نبردم وهر لحظه دویدم ودویدم تا قرار بگیرم وبه آرامشبرسم غافل از آن که خوشبختی در بودنم واصل زندگیم بوده وتنها کافی بود به خدای درونم ایمانبیاورم👌🏻👌🏻🌺🌺👏👏💃💃💃
واما خدای من اکنون برای داشتن، نعمات زیر تورا میستایم وسپاسگزارم:
به خاطر نفس کشیدن وزنده بودن وسلامتی خودم، به خاطر وجود تو وفرشته درونم که به من خلاقیتوالهامات زندگی میبخشد🙏🏻🙏🏻💃💃👏👏
به خاطر نعمت مادرم وخواهران وبرادرانم
برای نعمت همسرم وفرزندانم🐣🐣
برای داشتن استاد مهربان ودلسوزم( در دوره تناسب فکری)🙏🏻🙏🏻🌺🌺
برای وجود دوستانم وفامیل ووابیتگان انرژی بخشم
وشما دوستان وهمنوردانم جهت رسیدن به قله سبز تناسب اندام وطی مسیر مان با طعم خدا👏👏🌺🌺👌🏻👌🏻💃💃
به خاطر داشتن چشمان بینایم وگوش شنوایم ودستان خلاقم وپاهای پویایم وقلب تپنده ام ودستگاهتنفسى وگوارش وکلیه های سالمم و…
برای نعمت سلامتی خودم وهمسر وفرزندان وخانواده ام وهمه دوستانم
برای امکانات رفاهی زندگیم ، برای موفقیت های تحصیلی وشغلیم ،
برای خلق کائنات وجهان هستی و روز وشب ، خورشید وماه وکوه وجنگل ودریا ونعمت آب و هوای پاکوباران وبرف و..وهمه اینها که به من حس زندگی وحس خوب احساس هستی میدهد، خدایا مرسی ،تشکر ، مرسی🙏🏻🙏🏻🌧🌞🌲🦜🌿💐💃🌈🌟🌍🌗💦🌨⛄️💃💃💃💃💃💃💃💃
سلام وعرض ادب 🌺
استاد عزیز ،ممنون از توجه وهمراهی ودلگرمیتون ، جهت هموارنمودن این مسیر وجاده روشن، عشق ، آرامش وهستی بخش معنوی.🙏🏻🌺💐🙏🏻
با سلام به استادعزیز ودوستان گرامی،
طبق تجربه زندگی که داشتم وعمری که سپری کردم ،تنها چیزبا ارزش وگرانقیمتی که همه مردم در پی آن هستند وبه دست نمی آورند وبعضی ها بدست می آورند، آرامش در زندگی است که مهمتری اصل زندگی در این جهان است البته سلامتی هم یکی از نعمتهای بزرگ خداونده که کمتر به آن توجه می شود ،وهمه این آرامش وخوشبختی در وهله اول زمانی اتفاق می افتد که خداوند در درون تواند وبا خدا نفس بکشی وبا خدا راه بری ،این تجربه کل زندگیه من است ،شاید بعضیها فکر کنند که من آدم خیلی مذهبی هستم ،خیر من اصلا مذهبی نیستم ،من فقط عاشق خدایم هستم همین وبس ،من آرامش را فقط با خدازیستن دریافتم وزمانی که از او دور بودم هیچ آرامشی نداشتم ،من همه چیز در زندگی داشتم ولی آرامش نداشتم ،آسایش نداشتم زندگی من برعکس خیلی ها بود ،البته در منزل پدرم همه چی عالی بود ولی متاسفانه در منزل همسرم نه آرامش بود ونه سعادت ! اینهارو می خوام اینجا بگم ،شاید درسی باشد برای آنهایی که فکر می کنند خوشبختی از بیرون ما آدمهاست از مادیات ،من منکر این نیستم که پول وثروت راحتی می آورد، ولی اگر در دلت احساس آرامش وخوبی نداشته باشی ،هیچ فایده ای ندارد ،من همسری داشتم که از هر لحاظ نامبروان بود چه از لحاظ تحصیلی ،چه از لحاظ پول ودرامد وپرستیژ اجتماعی ودرک از هر لحاظ که شما فکر کنید نقصی نداشت وهمیشه به جرات بگم که خیلی ها غبطه زندگی مارا می خوردند ،ولی متاسفانه آدم بسیار ناشکر وبداخلاق وبهانه گیری بود وهیچ وقت از چیزهایی که داشت لذت نمی برد ،در صورتیکه تعریف نباشد من به عنوان همسر کوچکترین باری را از هیچ لحاظ بر روی او چه از طرف خودم وبچه هام بردوش او نمی گذاشتم ،ولی هیچ وقت از زندگی راضی نبود ودرحال خودخوری بود همیشه ،از اینکه سرکار باید برود تازه کار ایشون کار طاقت فرسای بدنی نبود ولی مدام بهانه می گرفت وخلاصه سرتان را درد نیاورم این ناشکریهای ایشون عاقبت کل سیستم زندگی را کن فیکون کرد ،ومن آرزو داشتم که ایکاش در کنجی خلوت در خانه ای کوچک زندگی می کردم ولی آرامش داشتم، وپس از آن زندگی بود که من به خدا پناه آوردم، وتنها منبع سعادت من اوبود ،واز زمانی که این گنج بزرگ وعظیم مهربان بخشنده را یافتم کل زندگی من تغییر کرد ،در آسمانها راه رفتم ودر آغوشش جان دوباره یافتم معجزه پشت معجزه ، دوستان به قول معروف که می گویند :
با خدا باش وپادشاهی کن ،……بی خدا باش وهرچه خواهی کن
این سرلوحه زندگی من است ،من همه آن چیزهایی که با همسر سابقم داشتم را رها کردم ، چون جز کولباری از غم وناراحتی برای من چیزی نداشت واز آن زندگی آمدم بیرون وهمینطور که قبلا گفتم خودم را به دستان پدر آسمانی، آفریننده جهان هستی ،قادر مطلق سپردم وخدا می داند از آن زندگی بهتر را یافتم ،لحظه ای از او غافل نبودم در بدترین شرایط زندگی فقط خدارا می خواستم وفریاد می کشیدم واز حضورش در زندگیم از خود بیخود می شدم وچنان ایمانی به او داشتم که خداوند خودش بهتر می داند که زندگی من را زیر و بر می کرد، وروز به روز بهتر از دیروز بود برای من ،خداوند را برای کوچکترین چیزها فقط شکر می کردم ،من از آن زندگی زمانی که آمدم بیرون بر روی زمین بودم ویادمه حتی رختخوابی نداشتم که بخوابم ورفتم خریدم تا شب را درخانه ای که اجاره کرده بودم بسر کنم ولی در همان خانه خالی هزاران هزاربار خدارا فقط شکر می کردم، من بهترین خانه ،بهترین ماشین آخرین مدل پول وثروت داشتم ولی آرامش وخوشبختی نداشتم ،شاید این بار اولیست که به اینصورت از زندگیم می نویسم ولی خواستم بدانید زندگی وخوشبختی در مادیات نیست ،در تن سالم فکر سالم وآرامش وحس خوب درونی واز همه مهمتر عشق خدارا دردل داشتن است ،من یک مسیحی ام وخدارا با تمام جان ودل وعقل وهوشم می پرستم واین اولین حکم در مسیحیت است ودومین محبت کردن به همسایه خود تنها همین ما نماز وروزه مثل دینها ی دیگر نداریم وبطور کلی مسیحیت دین نیست وشریعت هم نیست بلکه طریقت است خواستم در اینجا توضیحی داده باشم ولی بهر حال فرقی نمی کند با هر ایده ومسلک، اگر سیم ارتباطت به خدا وصل نباشد ،خیلی زندگی سخت می گذرد واول حال دلت را خوب کن وبه قول استاد اول از داشته هایت راضی باش وشکر کن تا ببینی که چطور خداوند نعمتت افزون کند ،به پرنده ها به تمام وحوش آبزیان ماهیها نگاه کن که آنها کار نمی کنند ولی خداوند روزی آنها را می رساند چرا نگرانیم ،به کجا می رویم ،بخدا خوشبختی ما زمانی بود ،اتفاقا با دختر داییم که در کاناداست حرف می زدم می گفتم خوشبختی ما همان زمانی بود که با پدر مادرهامون زیر کرسی شبهای یلدا دور هم می نشستیم وبزرگترها گل می گفتند می شنفتن وما بچه ها کلی لذت می بردیم وشیطانی می کردیم ،خوشبختی در همان لحظه ها بود وهمیشه ما برای فرداها نقشه می کشیدیم واز خوشبختی های آینده داستان سرایی می کردیم ،بخدا آینده هیچ خبری نیست اگر امروز را درنیابی! امروز ت را بساز ،امروزت را زندگی کن با هرچه داری ونداری اگر حسرت وحسد وناامیدی بغض وکینه و حرص وطمع در دلت داری بخدا از خودش دوری ،زنگارهای دلت را پاک کن با صفا شو زلال شو وبگذار خانه دلت مقدس وپاک از هرچه تیرگی وگرفتگی شود ،آنوقت ببین خدا در خانه مقدس دل تونشسته ومعجزه را ببین ،عشق آمده در دلت امید آمده در دلت ،وخانه دلت بینی که نورانی شده اونوقت خداوندا شکرت وشکر وشکر بینی که از زبانت نمی افتد وبی نیاز از هرچه بخواهی می شوی ! من درحال حاضر همسری دارم عالی ،فرزندانی دارم عالی خانه و کاشانه ای دارم عالی ،سلامتی دارم عالی ،شغلی دارم عالی ،وخداوند را برای تک تک نعمتهای ریزو درشت زندگیم هزاران بار شکر وهمینکه او بامن است ودرمن است وبرمن است شکر شکر شکر
ودر آخر استادعزیز خداوند را برای وجود گرانبهایتان شکر ،شکر که مارا اینچنین به وجد می آورید درود وهزاران درود برشما
به نام خدایی که در این نزدیکیست سلام جلسه چهارم زندگی با طعم خدا
من قبلاً شکر گزاری به معنای واقعی رو بلد نبودم اصلا نمی دونستم که شکرگزاری از نعمت های الهی چه مزایایی داره ، شکر گزار که نبودم هیچ همیشه ناراحت و شاکی از خداوند مهربان بودم چون پدرم در جوانی فوت کرده بود و ما در بچگی یتیم شده بودیم وبه خاطر دیدن رنج کشیدن و مشکلاتی که بر دوش مادرم بود همیشه از عدالت خداوند ناراضی بودم و ، زمانی که مادرم شکر گزاری میکرد و میگفت که خداوند رحمان و رحیمه و بالاخره مشکلات ما هم تموم میشه من در عالم بچگی با خداوند قهر بودم ومیگفتم که خدا فقط خدای پول دار ها و ظالماست و اصلا حواسش به ما نیست و صدای مارو نمی شنوه و اگر کسی میمرد میگفتم خوش به حالش راحت شد حالا که به اون زمان فکر میکنم میبینم که من مادر شیر زنی داشتم اگر مشکلات هم بوده خودش به تنهایی به دوش میکشید و اون قدر فداکار بود که خودشو فدای فرزندانش کرد ونمی گذاشت که آب توی دل مون تکون بخوره . من مادرمو خیلی دوست داشتم و احترام زیادی براش قایل بودم ولی در عالم بچگی چون از خداوند ناراحت بودم غافل از این بودم که باید هر روز شکرگزار وجود این نعمت با ارزش و همچنین داشته های دیگر زندگیم باشم . و . وقتی میدیدم که مادرم و برادر و خواهر هام و همچنین خودم از سنین خیلی پایین اهل نماز و روزه و رعایت کردن حجاب بودیم و حتی مادرم تا لحظه مرگ یک رکعت از نماز ش غذا نمیشد و حتی در زمان کسالت و مریضی نمازشو نشسته می خوند و باز با این همه میدیدم که هیچ تغییری در بهبود اوضاع زندگی مون به وجود نمی یومد و در عوض همسایه ها و اقوام و دوستانی داشتیم و میدونستم که اصلاً نمازم نمیخونن و به این جور مسائل اهمیتی نمیدادن و میگفتن ظالم باش سالم باش منم با دیدن رفتار و شنیدن عقاید اونا عصبانی می شدم و میگفتم که بنده های خدا همین ها هستن خدا ما رو خلق کرده که فقط رنج بکشیم و زمانی که اطرافیان میگفتند که خداوند بنده هاشو دوست داره و اونا رو امتحان میکنه من میگفتم آخه این چه دوست داشتنیه چقدر امتحان این خدا خسته نمیشه این قدر از ما امتحان میگره . خب سراغ بنده های دیگه هم بره این چه عدالتیه که فقط یک عده باید مدام در رنج و سختی باشن و فقط امتحان بدن یک عده هم فقط باید در خوشی و شادی و لذت بردن باشن و هیچ امتحانی هم از شون گرفته نشه . و همیشه شاکی و افسرده و غمگین از کارهای خداوند با بندگانش بودم . و میگفتم اونا بنده های خاص خدا هستن روز قیامت هم اونا رو میبره بهشت خب معلومه دست شون بازه وضع شون خوبه نیکی میکنن ، انفاق میکنن ، مدرسه میسازند ، کارهای خیر انجام میدن اون دنیا هم جایگاه شون میشه بهشت ولی ما اوضاع اقتصادی آنچنانی که نداریم بتونیم کارهای نیکی مثل وقف و انفاق و اینا انجام بدیم تازه صبح تا شبم که مشغول امتحان دادن هستیم دیگه وقت نداریم که برای خود مون توشه ذخیره کنیم پس بعد از مرگ و در روز قیامت هم خداوند مستقیم ما ها رو میبره جهنم وقتی که بزرگتر شدم بازم ناراحت بودم از عدالت خداوند آخه .مادرم خانم مهربون و زحمتکش و فداکاری بود و من دوست نداشتم که شاهد رنج کشیدنش باشم و چونکه کاری هم از دستم بر نمی یومد همیشه خدارو مقصر اصلی مشکلات مون میدونستم ولی مادرم همیشه در ظاهر شاد بود و حتی لحظه مرگش هم با لبخند از پیش ما رفت و هیچ وقت نمی زاشت که ما ناراحتی و اشکاشو ببینیم. ولی الان تو این سن و این زمان به گذشته که فکر میکنم میبینم که این وسط شیطان از شاکی بودن و ناامید بودن من از الطاف خداوند خیلی سواستفاده کرده و مرکب سوار بوده وتمام تلاشش رو میکرده که بین من و خداوند مهربونم هرچه بیشتر فاصله و دوری ایجاد کنه ومن غافل از این موضوع هر روز دورتر و دورتر از خداوند عزیزم میشدم و با توجه بیش از حد به مشکلات و مسائل اونا رو بیشتر جذب میکردم همان طور که می گن پول ، پول 💸💰 میاره ، شادی ، شادی میاره. غم ،غم میاره . پس بهتر که ما بجای اینکه این قدر توجه مونو بزاریم روی غم و غصه و مشکلات ومدام ناشکری کنیم و غافل از داشته هامون بشیم یکمی هم حواس مون به شادی و نشاط و امید و داشته های زندگی مون باشه و شکر گزار خداوند به خاطر الطافش باشیم تا چندین برابر اون وارد زندگی مون بشه و به قول معروف شکر نعمت ، نعمتت افزون کند _ کفر نعمت از کفت بیرون کند . و من در زندگی مشترکم این موضوع رو به خوبی تجربه کردم و با معجزه شکر گزاری نعمت هایی وارد زندگیم شدند که دیدگاه و نظرم نسبت به خداوند عزیزم تغییر کرد مخصوصا بعد از هدایتم به سایت تناسب فکری به آرامش رسیدم وقتی که استاد تو یک فایلی گفتن که شما از طرف خداوند به این مسیر زیبا هدایت شدید در یکی از سجده های نمازم اونقدر گریه کردم از روی عشق به خداوند و خوشحالی از این که خداوند این قدر دوستم داره که میخواد من از ساده ترین راه به آرامش و لذت و تناسب فکری و جسمی برسم و به خاطر همه غفلت ها و اشتباهات گذشته عذرخواهی کردم و بعدش اونقدر حالم خوب شد که اصلاً برام قابل توصیف کردن نیست دیگه به آرامش رسیدم صبح که از خواب بیدار میشم چشمامو با عشق باز می کنم . از زنده بودنم لذت میبرم . با خودم و با خدای مهربونم در صلح و آشتی هستم. قدر زنده بودن و داشته های زندگیمو میدونم . به همسر عزیزم و بچه های مهربونم عشق میورزم . شکر گزار لحظه به لحظه زندگیم هستم . خداوند رو شاکرم به خاطر تن سالمم که برای انجام کارهای شخصیم محتاج کسی نیستم. شکر به خاطر تک تک نفس کشیدن هام ، شکر به خاطر تموم امکانات زندگیم ، شکر به خاطر داشتن نعمت برادر و خواهر های مهربونم ، شکر به خاطر داشتن نعمت دختر و پسر ، شکر بخاطر داشتن نعمت خانواده خودم و همسرم ، شکر به خاطر داشتن نعمت دوستان با وفا و مهربونم ، شکر به خاطر داشتن نعمت خونه و ماشین ، شکر به خاطر داشتن نعمت گل های زیبا و طبیعی که جلوه زیبایی به خونه و حیاط و باغچه مون دادن …………….و اگه یکی از این نعمت ها نباشه حتماً من به مشکل میخورم. من قبلاً اصل رو فراموش کرده بودم و از یاد برده بودم که زنده هستم و اینکه خداوند به من زندگی بخشیده و حتی یک جاهایی از زندگیم از زنده بودنم ناراحت بودم خب وقتی من برای زنده بودن و زندگی ارزش قائل نبودم چه طور میتونستم از زندگی و داشته هام لذت ببرم و چه توقعی بود که خداوند نعمت های بیشتری وارد زندگیم کنه منکه قدر همون داشته هامو هم نمیدونستم معلومه که دیگه نعمت دیگه ای بهم داده نمیشه . ولی الان خوشحالم از اینکه صبح از خواب بیدار می شم میبینم که خداوند دوباره بهم فرصت زندگی کردن و لذت بردن از زندگی رو داده و از خداوند تشکر میکنم که با هر شکر گزاری من نعمت های فراوانی وارد زندگیم میکنه که خودمم شگفت زده میشم و از خداوند متعال میخوام که کمکم کنه تا بتونم باورای نادرست مو در همه جنبه های مختلف زندگیم اصلاح کنم تا لذت بیشتری از زندگیم ببرم و همچنین خداوند عزیزمو بهتر و بیشتر همون طوری که شایسته است بشناسم.وبا تشکر از زحمات بیدریغ استاد گرامی. و با آرزوی بهترین ها برای همه.
سلام دوست عزیز
از خوندن نوشته شما و احساس عالی که تجربه کردید لذت بردم
خدا رو شکر ساکنین سرزمین لاغرها تنها به فکر تغییر جسم نیستند بلکه در پی تغییر افکار و نگرش به زندگی و مهمتر از همه شناخت و تجربه بهتری از خداوند هستند.
این پاداش نیکو برای من و دوستانم است.
به نام خدایی که در این نزدیکیست…
سلام: ممنون استاد اول تشکر میکنم از خداوند عزیزم که منو لایق دونست و به این مسیر زیبا که سراسر آرامش و شادی و نشاط و شادابی و سلامتیه هدایت کرد و بعدش تشکر میکنم از شما استاد بزرگوار که با آگاهی های کامل و ارزشمند تون چشم منو به روی حقایق باز کردید تا رها بشم از عقاید و افکار و باورهای پوچ و نادرست که چیزی جز رنج و عذاب و افسردگی برای من نداشتند ومن تا زمانی که زنده هستم در این مسیر زیبا میمونم و آموزش های ارزشمند شما رو در زندگیم تبدیل به عمل میکنم و همچنین تشکر از زحمات بیدریغ تون و با آرزوی بهترین ها برای شما و خانواده محترم تون.
بنام خدایِ زندگی با طعم خدا👌😍
سلام به استاد عطار روشن عزیزم و خانواده تناسب اندام🌺
✍️
اصلا من هر چقد جلو تر رفتم ، هرچقد آگاه تر شدم ، هرچقد قوانین این جهان رو درک کردم ، هر چقد قرآن رو خوندم و…
رسیدن به اصل سپاسگزاری 😢😍 به معجزه سپاسگزاری🙏🙏😍
اصلا نمیدونم چی بگم واقعاااا،
اینقد که این ریشه ۳ حرفی (شَکَرَ) با خودش بار مثبت و توانایی بی نهایتی داره و خداوند ۴۳ بار ازین معجزه سپاسگزاری برای ما انسان ها یاد کرده
و آیه مهمی که خیلی تاکید کرده بر روی سپاسگزاری و احساس سپاسگزاری این است که:
وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكُم لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم ۖ وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ
و آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، شما را می افزایم، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»
این آیه ،آیه ی پُر مغز و پُر مضمونی هستش که خداوند بارها خودش گفته که :
(این که ما میگوییم شکرگزار باشید، این که میگوییم مراقب نعمت خدا باشید، نعمت خدا را از یاد نبرید، این برای خود شما است وَالّا خدای متعال بینیاز است.)
و خداوند بر ما می افزاید و ظرف وجودی ما و گنجایش ذهن ما رو بزرگتر میکنه برای نعمت های بیشتر👌👌
و ما باید
✔️نعمت ها رو بشناسیم
✔️ابعاد پنهان و آشکار نعمت را ببینیم
✔️قدرشناس نعمت باشیم ؛
یعنی ارزش این نعمت را👌 وزن این نعمت را👌قیمت این نعمت را بدانیم
✔️بر اساس این نعمتی که خدا داده، احساس مسئولیت بکنیم
اینگونه میتونیم همیشه در همه حال سپاسگزار تک به تک نعمت هایمان باشیم وقتی ارزش اون نعمت رو در زندگیمون بدونیم که اگه یه لحظه نباشه چی میشه؟؟
و همه حال داریم صلاة میکنیم برای خداوند و در حال شکر گزاری هستیم و آگاهانه توجه ما به نعمت های خداونده که هرچقد تمرکز کنیم به این نعمت ها خداوند بیشتر به ما میده و ما باید فقط از زندگی لذت ببریم فقط فقط فقط👌👌
خیلی از ما انسان ها خوشبختی و لذت رو در رسیدن به هدف میدونن ولی بخدا قسم من الان میفهمم که خوشبختی همین مسیر زندگیه 😍
خوشبختی همین نفس کشیدن هامه😍
خوشبختی همین زنده بودنمه😍
خوشبختی همین شناختن خودم و خدامه😍
خوشبختی همین بودن در این سایت استاد عطار روشن هستش😍
خوشبختی همین که میتونم با ذهنم زندگیمو خلق کنمه😍
خوشبختی همین اشرف مخلوقات خدا بودنه😍
خوشبختی همین سقف بالای سرمه😍
خوشبختی همین وجود پدر و مادره😍
خوشبختی همین صدا کردن اسم بابا و مامانه😍
خوشبختی همین بالش نرم و راحته😍
خوشبختی همین دسترسی اینترنته😍
خوشبختی همین دستان خدا در زندگیه😍
خوشبختی همین فرش زیر پامه😍
خوشبختی همین ایرانی بودنمه😍
خوشبختی همین شناختن قوانین خداونده😍
خوشبختی همین اُنس گرفتن با قرآنه😍
خوشبختی همین دیدن زیبایی های جهانه😍
خوشبختی همین خواندن کامنت های این سایته😍
خوشبختی همین لاغر شدن با ذهنه😍
خوشبختی همین خوردن غذاهای عالی بدون چاق شدنه😍
خوشبختی همین تجربه ۴ فصل خداونده😍
خوشبختی همین داشتن لپتابه😍
خوشبختی همین سواد داشتنه😍
خوشبختی همین دست و پا داشتنه😍
خوشبختی همین پول در حساب بودنه😍
خوشبختی همین زندگی با طعم خدا بودنه😍
خوشبختی همین …….
این خوشبختی ادامه داره و هرکسی بخواد بنویسه بینهایته ازینکه اینقد خدا به ما نعمت و ثروت داده که خودش گفته:
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد باز نمیشه نعمت های خدارو شمرد😍😍👌
و این توجه به نکات مثبت در زندگی من شده کار هر لحظه من و عادت شخصیتیم و همش در حال تسبیح گفتن خداوند هستم
واقعا تمومش معجزه هستش👌😍😍
خدایاااا شکرتتتتتتتتت
(شعری زیبا در مورد سپاسگزاری از خداوند)
وقتی لبخند زدی
باران بارید
این لطافت را از
رنگین کمانی فهمیدم
که بر برکه ای
دور
پل می بندد
خدای من
خدای رنگین کمان های
کوچک و بزرگ
سپاس که در کنارم
هستی
با تو لبخندهایم
بی معنی نیست
و هر سلامی بوی بهشت
می دهد
وقتی نام تو را
با درخت و گیاه و
دورترین شاخسار
این سرزمین فریاد می زنم
خدایا شکر🙏🙏😍
من از ساکنین
همین حوالی هستم
همین حوالی که نام تو را
قوت جان می دانند
خدای من
از نداشته هایم اشک را
و از داشته هایم مُشتی خاک را
بر می گردانم
امیدوارم امانت دار خوبی بوده باشم
من مدیون هیچ شکوفه ای نیستم
برای هیچ ابر و
هیچ باران و
غنچه ای نوشکفته
خودنمایی نکرده ام
در آینه قلبم تو را دیده ام
آری،
آری،
آری
من در این آینه تو را دیده ام
من در هر غزل تو را سروده ام
محبت را هجا به هجا
با مسامات پوستم
حس کرده ام
خزان را از گاهشمار زندگیم
بیرون رانده ام وقتی
تو بهار من هستی
وقتی نامت خالق شکوفه
و شبنم است
وقتی کلامت
قرآن همان
اعجاز نخستین و هر دم است
آری، نام تو نه کم است
آفریدگارِ
تو فصل بهاری
در شتا و زمهریر
روزگارِ
تو عادت سبز
عدالتی
تو نوری
بر ظلمت و جهالتی
ذات تو کرامت
و نام تو عدالت است
ای حقِ
بی بدیلِ
بی همنشینِ
اشعار من بوی
زمزم می گیرد وقتی تکرارت می کنم
الحمدلله
الحمدلله🙏🙏
به نام خدایی که در این نزدیکیست..
سلام _ جلسه چهارم زندگی با طعم خدا.
من قبلاً همیشه در رنج و ناراحتی بودم و هیچ لذتی از زندگی نمیبردم و اصلا از زنده بودنم خوشحال نبودم و همیشه از خداوند شاکی بودم بخاطر فرق گذاشتن بین بنده هاش ، ومیگفتم آخه این چه زندگی که ماداریم . چرا باید پدر من در جوانی فوت کنه وما در بچگی یتیم باشیم و مادرم این قدر سختی بکشه و همیشه از عدالت خداوند ناراضی بودم و هر وقت مادرم شکر گزاری میکرد و میگفت خداوند رحمان و رحیمه .من در عالم بچگی با خودم میگفتم که خداوند فقط واسه پول دارست و شبانه روز حواسش به اوناست و اصلا صدای مارو نمیشنوه و ما رو فراموش کرده . وگرنه که این قدر سختی نمی کشیدیم و هیچ وقت شکر گزار نعمت هایی که داشتم نبودم در عوض همیشه شاکی بودم و اگه کسی میمرد میگفتم خوش به حالش راحت شد خلاصه مشکلات زیادی داشتیم که تموم شدنی نبود وبه خاطر مشکلات زیاد هیچ وقت داشته هام به چشمم نمی یومد مادر شیر زنی داشتم که نمی گذاشت آب تو دل مون
سلااام
راستش منم گله و شکایت میکردم ولی خیلی زود متوجه این شدم که کلام تو عصای معجزه گر تو هست در واقع این موضوع که نباید گله و شکایت کنیم رو از خانم اسکاول شین یاد گرفتم و سعی میکردم از کلامم درست استفاده کنم ولی خیلی وقت ها هم نمیتونستم خودمو کنترل کنم و یه مدت یادم رفته بود تا اینکه با گفته هایی که از استاد شنیدم که توی دوره ی لاغری باذهن که خیلی مفصل استاد راجب اینکه فقط باید در مورد چیزایی که میخوایم داشته باشیم حرف بزنیم ، من خیلی دید عالی و واضحی نسبت به این موضوع پیدا کردم و میخوام با تمرین و استمرار زیاد اینکه گله و شکایت نکنم تبدیل به یکی از عادت های سازنده ی زندگیم بشه و تمام تلاشمو میکنم که اینطوری باشم.
…
چند وقت پیش توی ماشین بودم و دو سه روزی میشد که از دوباره دیدن فیلم راز میگذشت و من سعی داشتم به گفته های توی اون فیلم عمل کنم؛ شروع کردم به سپاس گزاری از تمام چیزایی که الان هم مینویسمشون، و میخواستم امتحان کنم ، میخواستم ببینم این سپاس گزاری چیه که انقدر همه روش تاکید دارن و شروع کردم تو ذهنم از کوچک ترین تا عظیم ترین داشته ها و دستاورد هامو مرور کردم از خدا به خاطر همه ی اون چیزا سپاس گزاری کردم و در طول 20 دقیقه ای که توی ماشین بودم و داشتم بر میگشتم خونه در حال شکر گزاری از اعماق وجودم بودم و باورتون نمیشه من رسیدم به خونمون و یه اتفاق خیلی خیلی شگفت انگیز برام افتاد و این قطعااا چیزی جز معجزه ی شکرگزاری نبود. من از جهان به خاطر داشته هام سپاس گزاری کردم و جهان هم چیزای بیشتری بهم داد تا حال خوب منو خوب تر کنه. حالا فکرش رو بکیند!! من فقط 20 دقیقه سپاس گزاری کردم ، اگه کل روز هام و در هر حالتی در حال سپاس گزاری از خداوند باشم چقدر زندگیم قشنگ و رویایی میشه . من همیشه در حال سپاس گزاری هستم.
از خدا ممنونم که منو زیبا آفریده
ممنونم که کمکم کرد تا این زندگی رو با تمام تجربیاتش انتخاب کنم.
ممنونم که سالمم ؛ میتونم راه برم. توی شهر و کشورم امنیت هست. جنگ نیست. ممنونم که در این دوره به دنیا اومدم که بتونم غذامو راحت توی ماکروفر گرم کنم و با اتوبوس اینطرف و اون طرف برم ، زیر نور چراغ به راحتی درس بخونم ، دمپایی بپوشم ، حمام برم، لباس بپوشم ، لپتاپ دارم، گوشی دارم، با تکنولوژی میتونم راحت تر کارامو انجام بدم.
خیلی خیلی سپاس گزارم که اون شب استاد رو پیدا کردم. سایت رو کشف کردم. از مطالبش دارم استفاده میکنم. از خدا ممنونم که استاد رو خلق کرد تا این راه رو بره و به ما هم یادش بده و پیامامونو یکی یکی میخونن و برای ما راه لاغری رو هموار کردن و انقدر آگاهی های جدید بهمون یاد میدن.
هنوز هم نمیدونم خدا چرا دنیا و زمین و کلا همه چیز رو خلق کرده ولی یه روز هدف از خلقت انسان و کل جهان رو میفهمم ولی از خدا ممنونم که این دنیا رو آفریده! تجربه ی انسان بودن خیلی خیلی شگفت انگیزه خوشحالم که یک انسانم.
خوشحالم که میتونم کتاب بخونم، که میتونم ببینم، گوش کنم، لمس کنم، بو کنم، میتونم مزه ها رو حس کنم.
ممنونم که مادر و پدر به این عالی دارم و انقدر به من کمک میکنن و منو همه جا میبرن و کاری میکنن که بهم خوش بگذره و ممنونم که سپهرو به دنیا اوردن. از مامانم ممنونم که برام چیزای قشنگ میخره و توی زندگیم کمکم میکنه و برامون غذا های خوشمزه درست میکنه و زندگیمونو انقدر خوب اداره و مدیریت میکنه و منو میخندونه . از بابام ممنونم که منو میبره کلاس و برم میگردونه و باهام حرف میزنه ، برام آرزو های خیلی خوب میکنه و میره سر کار و برای زندگیمون زحمت میکشه.
از خدا ممنونم که سپهر رو آفریده. سپهر خیلی برادر خوبیه با اینکه کوچیکه ولی من خیلی چیزا ازش یاد میگرم. همیشه با حرفای بامزش منو میخندونه و هوشش منو به تعجب میاره.
از خدا به خاطر داشتن خونه ، ماشین ، موفقیت، هوش بالا، سلامتی ، پیدا کردن استاد سیاحیان، عشق، راه زندگیم، هدایت من به سمت بهترین چیز ها ، دستام، پاهام، رتبه های سنجشام، پول و همه ی همه چیزام ممنونم. مطمعنن خیلی چیزای دیگه هم هست که من الان یادم نمیادشون ولی من قطعا به خاطرشون از خدا ممنون و سپاس گزارم.
خدا ازت ممنونم که انقدر منو دوست داری . منم دوستت دارم.
استاد عطار روشن ممنونم.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
چه مثال و تشبیه خوبی بود اینکه من بتونم اصل یک کالا رو از لوازم جانبیش جدا ببینم و اول بتونم اصلش رو داشته باشم تا بعد بتونم بهش لوازم جانبی اضافه کنم
قبل از این صحبت ها اصل زندگی برام بی اهمیت نبود ولی به صورتی که بعد از این فایل شنیدم هم نبود.
یعنی اصل زندگی برام خیلی معمولی بود
بارها بچه های کوچیک رو دیدم که چقدر از چیزای به ظاهر ساده لذت می برند و جوری می خندند که انگار تمام دنیا بهشون داده شده
چون در اوایل زندگی ما با فرمت کارخاننه ی خدا متولد می شیم و بکر و بدون آموزش همه چیز برام شگفتی سازه
من شخصا در خوشحال بودم به خاطر زندگیم خیلی کم کار بودم
سپاسگزاری و جز مهمی از یک زندگی نمی دونم و فکر می کنم سپاسگزاری باید خیلی آداب داشته باشه
در صورتی که وقتی درست به این موضوع نگاه می کنم می بینم سپاسگزاری یه تولید احساسات خوب هست که با توجه عمدی می تونه راحت بدست بیاد و حتی من نیاز ندارم همه جا جار بزنم که من خیلی به خاطر همه چیز راضی و خوشحالم
چون آموزش دیدم خوشحالی زیادی بی مزه اس
چند روز پیش به سفری رفتم و شبی رو توی هتل گذرونم و خب خیلی از اون هتل خوشم اومد تا جایی که برای خودم از اون هتل فیلم گرفتم و کلی تعریف کردم
شب برای شام به رستوران هتل رفتیم و من جوری نشستم که میز پشت سرم رو نمی دیدم
یه خانواده با تنها فرزندشون که صدای خیلی جذابی داشت و فکر می کنم 5 ساله بود پشت من سر میزشون نشستن
سالن غذا خوری زیبا بود و منم نظرم جلب شد و به همسرم گفتم که فضای شیکی داره ……گفتم و دیگه ساکت بودم تا شام ما رو بیارن
ولی دختر بچه پشت سر ما با صدای بلند و بدون خجالت طوری که صداش می پیچید شروع کرد به تعریف از سالن رستوران هتل
جوری که پدر و مادرش آروم می خندیدند و کمی نگران قضاوت اطرافیان می شدند چون سعی می کردند بچه رو توجیه کنند که آروم صحبت کنه
دختر بچه می گفت :
اینجا خیلی قشنه بابا ….اینجا همه چی خوشگله….اینجا همه چی تمیزه…….اینجا همه چی داره
باباش گفت مثلا چی داره؟
دختربچه گفت لیوان داره ……دستمال داره ……..همه چی داره
بابا و مامانش و البته ما خنده مون گرفت
ولی با خودم فکر می کردم چقدر خوبه که این چیزا برای این بچه اینقدر خوشحال کننده اس تا حدی که همه رو سرشوق میاره
دستمال و لیوان همه جا هست و همه تو خونه هامون داریم ولی اینقدر شعف باعث میشد منم توجه ام به محیط اطرافم جلب بشه و دنبال موارد تحسین برانگیز بگردم.
دختر بچه تا زمان 45 دقیقه بعد هم همون چیزارو با صدای بلند تعریف می کرد و ازشون لذت می برد
چقدر خوب بود
وقتی بلند شدیم تا میزمونو ترک کنیم از دیدن چهره ی زیبای اون دختر بچه هم لذت بردم
و از خدا ممنون دار شدم که این تمرین و اموزش رو تو اون لحظه یادم آورد
ولی من خیلی زود فراموش می کنم
دوست دارم اونقدرتمرین کنم تا خوب ملکه ی ذهنم بشه
اینکه سوال مطرح کردین که چه چیزایی الان دارم که از داشتنشون سپاسگزارم ؟
راستش انتها ندارن
از وسایل زندگی به صورت کلی گرفته مثل خونه و ماشین و وسایل بزرگ زندگی گرفته تا سیستم اعصاب و سلامتی من که میتونم حالا تایپ کنم و تمرین انجام بدم
حالا میدونم که باید از دیدن ، شنیدن، بوییدن، لمس کردن ، راه رفتن، پریدن، و هر تحرکی فقط و فقط لذت ببرم و خداروشکر کنم
من برای داشتن این تجربیات به هیچ شخص و هیچ مکان و هیچ زمانی محتاج نیستم……تمام این شرایط رو برای بی نهایت سپاسگزاری دارم
شب ها وقتی می خوام بخوابم از بالش نرم و پتوی لطیف و جای راحتم واقعا از خدا ممنونم
برای یک خواب راحت همه ی شرایط آسایش رو دارم
من در امنیت زندگی می کنم و این واقعا بی نظیره
من در فراوانی مواد غذایی، محبت اطرافیان ، محیط زندگی بسیار عالی قرار گرفتم و خدارو شکر می کنم
همین حالا که دارم تایپ می کنم یه عالمه وسیله رو می تونم ببینم که وجودشون خیلی بهم زندگی راحتی میدن
مثل همین صندلی که راحت که روش نشستم
بی نهایت از این جلسه ممنونم
سلام به دوستان و استاد عزیز
من تا قبل اینکه با این سایت آشنا شوم و این فایلهای آموزنده را گوش کنم هر وقت از موضوعی ناراحت میشدم یا آن روز دنیا به کامم نبود شروع به گله و،شکایت اونم فقط پیش خدا که چرا من شانس ندارم آدم کم شانسی هستم چرا ایطوری شد چرا این اتفاق افتاد هر چند وقت یکبار حسابی شاکی میشدم تو مسیر که میرفتم سر کار با خدا دعوا میکردم که من چه کم دارم از،دیگران چرا بعضی تو ناز و نعمت زندگی میکنند باغ خونه ویلایی بزرگ ماشین مدل بالا مسافرتها آن چنانی هیچ کاری هم برا خدا نمیکنن حتی نماز،هم نمخونن اخه چرا خدا بین بنده ها تفاوت میزاره چرا پارتی بازی میکنه خلاصه خیلی غر میزدم و بلافاصله بعد چند ساعت دوباره از خدا عذرخواهی میکردم و می گفتم خدایا ببخشید عصبانی بودم نمیدونستم همین که هست همین که دارم شکر چرا که من اصل زندگی را دارم و قدرش را خیلی میدونم همین که خدا جانی بهمون داده دوتا بچه دارم همسرم هست یه واحد آپارتمان و ماشین دارم به خاطر همه ی اینا خدا را هزار مرتبه شکر میکنم و در کنارشون خیلی خوش و خرم هستم و کلی،لذت میبرم گاهی با پسرم حرف میزدم نه به عنوان گله به عنوان دلداری که بهش میگفتم خدا دیگه این قدر برا ما رزق و روزی داده همین که هست شکر خوبه همین که تنمون سالم باشه خوبه شکر .من شاغلم و کلی رازی هستم اخه میگم اگه من شاغل نبودم فقط حقوق شوهرم کفاف نمیداد و زندگی مون از نظر اقتصادی خیلی بد میشد من همیشه خدا را به خاطر تمام داشته ها و نداشته هام شکر میکنم و انشاالله به تمام خواسته هام میرسم چون قدر اصلشو میدونم.
بنام خداوند بخشنده و مهربان .سلام ب استاد بزرگوار و دوستان خوب و متناسب و همراهان همیشگیم🙋♀️شنیدن این فایل خیلی عالی بود اصلا همه ی فایل ها خوب و عالی هستن همه باید قدر اصل رو بدونن تا دیگه چیزهای دور و اطرافش من همیشه از خدا سپاس گذارم ک بدنی سالم و بچه های خوب و صالح و سالم و چیزی ک تو زندگی خیلی برام ارزشمند همسرم هستش اون اصل زندگیمه خداوند همسری ناب ب من داد من باید اصل های زندگیم رو دوست داشته باشم اگه نداشته باشم بقیه اش و میخوام چیکار من با همسر و بچه هام و زندگی ک دارم حالم خوبه دنبال چیزهای دیگه نیستم بعضی آدم اصل و ندارن می افتن بدنبال فرعش اونا حال خوب شاید بیاره ولی موقته دایم و پایدار نیست
قدر اصلش رو دونستن… حقیقتا خیلی کم پیشاومده که اصلش روببینم و قدردانی باشم و اون مواقعی که شکرگذار و قدردانبودم نشونه های مثبتش رو توزندگیم دیدم.
اصل زندگی حال خوبه اره واقعا باهاتون موافقم که چیزای دیگه قراره بیاد که حال خوب بیشتری تجربه کنیم ولی وقتی هیچ حال خوبی نداشته باشیم چی زیاد شه؟ چی بال و پر بگیره؟! حال خوب از هیچی خوشحال بودن قدر همه چیو دونستن از چیزای کوچیک لذت بردن. گاهی اوقات تویمدارشکرگذاری میفتادم و حتی یه دفتر داشتم که شکرگذاری مینوشتم داخلش و همیشه سطح انرژیمو بالامیبرد اماااااچیزیکه به نظرم خیلیمهمه پایبند بودن به این موارده و اینکه بی خیالش نشی ادامه دادن ادامه دادن ادامه دادن. مثلا من بین جلسات خیلی فاصله میذارموباید منظم تر جلو برم
با سلام و درود
من وقتی از سن بیست سالگی به بعد رسیدم ارزش زندگیم برام کمرنگ شد و فکر میکردم که ادم از اومده یه مسیری رو طی میکنه بعد باز برمیگرده به خاک و هیچ احساسی به ارزش های زندگیم نداشتم به این فکر نمیکردم که سلامتیم میتونه بزرگترین ارزشم باشه توی زندگیم و وقتی اونو از دست دادم بعد از شش هفت سال تازه به ارزشش پی میبردم .
خانوادم اولویت اول ارزش رو برام دارن که همیشه باهاشون بد رفتار میکردم تا وقتی برادرمو از دست دادم و اونوقت تلنگری بهم خورد و ارزش برادرهای دیگم رو دونستم .
وقت شما بخیر عزیزان
منم قبل از دوره هی اه و ناله و ناشکری می کردم کاشکی اینجوری کاشکی اونجوری ولی الان هر روز و دوست دارم زندگی می کنم لذت می برم تمرین می کنم که شکایت نکنم به کسی ولی گاهی موقع ها هنوز توی ذهنم مرور می شه در مواقعی که ناراحت می شم از چیزی
اصل زندگی و باید قدرشو بدونیم همینکه من وقتی به دنیا میام فقط جونمه هیچی ندارم و وقتی هم از دنیا می رم همون جونم گرفته می شه وسایل و این چیزها همه می مونه من هم خدا رو شکر می کنم هر روز که بلند می شم به خاطر خودم ،همسرم و دخترم و مادر و مادر بزرگم که همه چیز خوبه و ذکر من شبانه روز من به خدا ایمان دارم و خدا همیشه در کنارم هست و منو حمایت و هدایت می کنه مخصوصا در مواقعی که خیلی سردرگم هستم مثل امروز یه دلشوره ای گرفته بودم ولی همش به خودم می گفتم دلت شور نزنه الان لذت ببر نگران نباش خدا خودش درست می کنه بسپار به خدا طولی نکشید که تا ظهر از سردرگمی در اومدم خدا رو شکر خیلی اینو تمرین می کنم به خودم می گم پونه تو کارایی که باید انجام بدی در روز بده و لذت ببر از انجامش بقیه و بسپار به خدا
می بینم بعضی ها از این سالی که گذشت چقدر شاکی هستن ولی من خیلی لذت بردم واقعا چون همسرم کنارم بود دخترم چند وقت مدرسه نمی رفت که آنلاین شده بود و بعدش هم با دوستاش نمی تونست بره بیرون من بیشتر می تونستم ببینمشون و غذا درست کنم دور همی بخوریم جمع کنیم بشوریم بزاریم اینا همش لذته مگه آدم دیگه چی می خواد واقعا همین که خودش و خانواده خوشحال و سلامت باشن
حالا خدا خودش بقیه چیزها و درست می کنه اصلا هم دیگه به حرفهای دیگران توجهی نمی کنم
امروز در خطبه ای که گفته شد هم همین موضوع این بود که خداوند همه چیز و کنترل می کنه و ما باید انتخاب کنیم بنده خدا هستیم یا نه…
خدا رو شکر می کنم برای اینکه تو این دوره هستم
باسلام به استاد گرامی وهمه شرکت کنندگان دوره .
فایل جلسه۴ زندگی باطعم خدا روچندبارگوش کردم ونظرات همه دوستان رو هم خوندم .
این مطالب رو تلنگری ازطرف خدابراپیداکردن دوباره خودم دونستم که بادعای خیر شما استاد گرامی که برای همه کسانی که تمایل به تغییر دارند بود اینک شامل حال من هم شد.خدایا شکرت که توفیق وفرصتی دوباره برای پیدا کردن بهترینها روبه من دادی .
عجب بنده هایی هستیم مرتب کج میرویم اماخدا انقدر مارودوست داره که دوباره ماروبه مسیربرمیگردونه .
بنده فراری هستیم ولی لطف ومهربونیش بدون اینکه بخواهیم و توجه وتشکری از خدا بکنیم همیشه شامل حالمون میشه .
توفیق شنیدن این مطالب، من رامتوجه نعمتهای فراوانی کرد که بعلت عادی شدنشون انهاروازیادبرده بودم وبتوانم ان نعمتهارا مرور کنم وشاکر داده ها ونداده هایش باشم .
کلمه شکرت را بیشتر سرسفره غذابعدازاتمام غذاخوردن وگاهی درگرفتاریهایی که برای کسی پیش می امدکه میگفتن خداروشکر کن که اتفاق بدتری نیوفتاده وبه خیر گذشته ویا به همینکه داده شکر کن شنیده بودم اما درک درستی از این کلمه نداشتم که شکر گزاری درهمه امور زندگی یعنی چه .
روز گاری که میگذشت مثل همه روزها عادی بود واقعا متوجه این همه نعمت خدادادی نبودم.دریک دوره شکر گزاری متوجه شدم خوابیدن ،بلندشدن،تنفس،خواب رفتن،ارامش،سلامتی،صحبت کردن،روابط اجتماعی،خوردن،نوشیدن،شنیدن،دیدن،تحصیلات،داشتن والدین وخانواده ودوستان واشنایان ، درامد ،کار ،خانه وماشین ولوازم زندگی وکاروتفریح و………هزاران چیز دیگر همه نعمتهای خدادادی است که چون داشتم واستفاده میکردم عادی بوده وفکر میکردم اینها وظیفه خداست که داده به همه داده من هم یکی از اونها چون خودش خواسته من دردنیا باشم پس کارزیادی نکرده ومنتی هم برسرم نداره وباید نیازمندیهایم را هم تامین کنه وتقریبا طلب کار هم بودم .
رفتار درست وانسان بودن را از خانواده ام یاد گرفته بودم بهمین خاطر فکر میکردم همیشه خدابامن است و درامان خدا هستم وخدابرایم درهرحال بهترین هارورقم میزنه تااینکه مشکلی برام پیش اومد فکر میکردم خدا کمکم میکنه حتی اگه من اشتباهی کرده باشم.باخدا قهر کردم وحتی به فرزندانم گفتم دیگه نمی خواد نماز بخونید وروزه بگیرید خدا ،خدای نامردان ونااهلان است ، اینهمه ماادمهای خوبی بودیم وبه کسی بدی نکردیم ،دست خیر داشتیم ،عبادت کردیم ،قوانین خدارا اجراکردیم ،درخونمون به روی همه باز بوم،خسیس نبودیم ،ازکسی استفاده نکردیم برای رسیدن به خواسته هامون نتیجه این همه انسانیت چی شد،خدا نمیدید که جواب نداد.چراکسانی که عکس کارهای ماروانجام میدادن همه چیزرا برایشان عالی کرده.یادم به پسر ۱۹ ساله ای میافتادکه نه بچه مثبت بودنه باادب واحترام گذار ونه بفکر دیگران وباپررویی ازهرکس وهرچیز به نفع خودش استفاده میکرد فقط نماز میخوند ولی خدا زمینه میلیاردر شدنش بوسیله سرمایه غرضی ازکسی درثبت نام ماشین درقیمت عادی وفروش انها درگرانی طی ۲ ماه روبراش فراهم کردوبدنبال همین هم زن وزندگی عالی پیدا کرد ومورداحترام همه شد.می گفتم ببینید خدا به چه کسانی میرسه بایدبد باشی تاخداالتماست کنه ودنبالت بیاد.کسانی که بیراه میرند خدامیخواد به راه بیایندبیشتر بهشون میرسه ودوروبرشون هست.مثل دانش اموز تنبلی هستند که معلم بهش بیشتر میرسه تا از کلاس عقب نیوفتند.
فقط از خدا گله مند بودم که چرا کمکم نکرد اما بیشتر از خودم ناراحت بودم وخودم را نمی بخشیدم که چرا نعمات خدا رابدرستی نشناختم واز انها درجهت صحیح استفاده نکردم وقدر داده ها را ندانستم وبیشتر به نداده ها توجه داشتم تامن هم بتوانم درزندگی جواب درست بگیرم وموفق تر باشم .
در طی یکی دوسال دوره شکر گزاری واشنایی با سایت شمامقدار زیادی به اصل خودم برگشتم وپی به پرتوقع وناسپاس بودن واستفاده نکردن از نعمات داده شده بردم. فهمیدم خدابه کسی بد نمی کنه وهرچه پیش میاد نتیجه عملکرد خودمون هست و ازدادن نعمات وبرکات زیاد خدا بدون منت وتذکر، به ماهست که باعث زیاد خواهی وبلند پروازی ما شده وهمینطور که گفتید چون هنوز نعمتهای قبلی رو هضم نکردیم خواست جدید به ماداده نمیشه .
منم مثل خیلی ها بخاطر ضعف درک نعمتها وچگونگی استفاده درست از انچه خداداده بود، نعمت ودرخواست جدید بهم داده نشد وبعلت ندانستن قدر چیزی که داشتم ان نعمت هم از من گرفته شدومن هم غافل از کرده خودبودم.
الان بهترعلت شکر گزاری وسپاس از نعمات خدارو میدانم .خدا عادل هست وبه همه یکنواخت نعماتش را میدهد واین خوماهستیم که بااستفاده ازاستعدادمان وقدرت درک نعمت میتوانیم درست از ان استفاده کنیم تادچار مشکل نشویم .
قبلا اگر برای کسی اتفاقی می افتاد واطرافیان به او میگفتند خواست خدا بوده یا سرنوشتش هست ویا صلاحش اینه حتما خدابراش بهترشو درنظر گرفته یااینکه ناشکری کردی اینطور شده درجوابشون میگفتم مگه ندیدید خدابهترینها رودرزندگی به کسانی که شکرش رونمی کنند وادمهای خوبی نیستند نداده چرا خیلی هم شادو موفق هستند.چرا برا انها اتفاقات بد در صلاح ومصلحتشون نبوده .
خداروشکر با گوش دادن به این فایل بیشتر متوجه شدم که خدامنبع خیرونیکی است وهمه عالم دردست اندر کارندکه ماراحت وشاد باشیم واز زندگی وزنده بودنمان لذت ببریم وبا احساس خوب از نعمات خدا استفاده کنیم.
این ماهستیم که به بیراهه میرویم وبا ندیدن داده های خدا واثار رحمت وبرکاتش درزندگیمان ومرتب مقایسه کردن خود بادیگران درداسته ها ونداشته ها وتوقع زیاد بدون توجه به داشته های باارزشمان واینکه دیگران درمقابل داشته هایشان چه ندارند باعث سخت کردن زندگی به خودمان میشویم.
درموردتمرین اول تصویرمااززندگی چه بوده وارزش زندگی راچقدر میدانستیم باید بگویم تصویر من ازشکرگزاری درزندگی داشتن عبادت و عمل ورفتاروگفتار خوب بامردم درتمام زندگیم بود .رفتنم به شهرستان به علت شغل خودم وهمسرم باعث نوعی دل تنگی وسردرگمی وناامیدی واحساس حقارت وکمبود شده بود که اثر بدی برروی زندگی واینده فرزندانم داشت بخصوص وقتی خودم رابادوستان واشنایان وهم کلاسیهایم مقایسه میکردم که انها برای زندگی واینده بهترازایران رفته بودند وچقدرهم موفق شدند ومن که به جایی امدم که نتوانسته بودم با فرهنگ ورفتار واخلاق مردم انجا نزدیک شوم ومرتب خودم راسرزنش میکردم که چرا به انجا رفتم وتحت تاثیر تبلیغ عقاید ان زمان ساده زیستی بدون تکبر وبا امکانات کم راانتخاب کرده بودم درحالیکه میتونستم شرایط انهاراداشته باشم .همین عوامل باعث تنگ شدن روز بروز عرصه زندگی برخود م وزندگیم می شد علاوه برخودم موفقیت فرزندانم رانیز تحت تاثیر قرارداده بود.سالها بادرد وبغض ورنج وغصه به سختی عمرم گذ شت درحالیکه می شد بادیددیگری همه چیز رانگاه کرد واز گذرعمر بهتر بهره برد.بعدازسالها وقتی درمسیر شکر گزاری ازلطف خدا قرارگرفتم وارزش هرچیزرادرزندگیم بررسی کردم فهمیدم رفتن به انجا نعمتی بود برای یادگیری چیزهایی که اینده موفقیتمان را بدنبال داشته ولی من اصلا این نعمت بزرگ رادرک واستفاده نکرده بودم .
خداوندراسپاسگزارم بابت نعمتهای بی شماری که زبان ازگفتنش قاصر ودرفهم ودرکم نمیگنجد.
خدایا بینهایت شکرت بابت :
——–همسر خوب ووفادار وفداکار ومهربان وفهمیده ام که درهیچ شرایطی مراتنها نگداشت
——— فرزندان عالی وتحصیلکرده وباادب وباشخصیت وفهمیده که همیشه باعث سرافرازی وسربلندی وافتخارم وزبانزده همه بودند
———— سلامتی تک تک اعضاء بدنم اعم از چشم وگوش ودهان ودندان وبینی وبزاق دهان وجویدن وغورط دادن وموی زیبا وچشایی وبینایی وبویایی ولامسه ،کبد وکلیه ومعده وروده وقلب وریه وتنفس وصفراوپلک ومغز وابروومژه ها ورگ ها ومویرگ ها ودستها وپاها و………..
————- وجود کمد وکفشها وکیف ها ولباسهای رنگارنگ ومتنوع برای مکانها ومراسم متفاوت
———— خانه امن وپراز ارامش ودرمکان مناسب باوسایل خوب ومناسب زندگی برای راحتی وبهتر زندگی کردنم ازقبیل فرش ومبل ونهارخوری ویخچال وفریزر و ولبا سشویی واب میوه گیری وچرخ گوشت ومخلوط کن وهم زن اتو وظرف وقابلمه وکل لوازم اشپزخانه وحمام وبهداشت وقلم وکاغذ ودفتر وچرخ خیاطی ولوازم خیاطی
————- وسایل گرمایشی وسرمایشی
———— ماشین وسیله نقلیه که ازمهمترین ابزار بهتر انجام دادن امورزندگی است
————پول ودرامد برای ایاب وذهاب وخرج ومخارج ومایحتاج زندگی از قبیل خوردوخوراک وپوشاک و پرداخت قبوض اب وبرق وگاز وتلفن موبایل
————- وسایل ارتباط جمعی تلویزیون وتبلت ولب تاب وموبایل ونت که امروزه ازموثرترین ابزار زندگی است
————-تحصیلات عالی وموقعیت شغلی خودم وهمسرم وفرزندانم
————وجود خانواده خودم وهمسرم ودوستان واشنایان وارتباط داشتن باانها
————- فرصت شناخت نعمات خدا وشکر گزاری انها
———— مورداحترام بودنمان
—————نعمت قدرت بخشیدن وبخشیده شدن
————- توفیق قرار گرفتنم درمسیر تغییر
————- داشتن نعمت مهربانی ودوست داشتن ومهر ومحبت وخانواده دوستی وفامیل دوستان
————- وفور مواد غذایی و برکت ورزق وفراوانی
درخانه
———— تنوع درلوازم ارایشی وبهداشت
خدایا سپاسگزارم بابت همه داده هایت ا ز قبیل
🌷توفیق دور ریختن خاطرات بدی که غم واندوهم رابدنبال داشت .
🌷رها کردن وابستگیهایی که حال وروزم رابهم میریزد.
🌷ساخته شدن یک منه تازه وشروع باورها وافکارهای جدید وروبه رشدی که ارتقاءفکر وپیداکردن حال خوبم رابدنبال داشت
🌷هدایت شدن به مسیر بهشت اندیشه های مثبت واتصال به نیکی وعشق ورزی والا یش وجودم .
🌷کمکم کردی بیشتر به راهنماییها وهدایتهایت باورداشته باشم تاترسهای وجودیم
🌷مرادرمسیر دیدن زیباییهای گفتار وپندارونعمات داده شده ات قراردادی
🌷یاریم کردی کمتر برنجم وبیشتر ببخشم واصلا نرنجانم
🌷بارحمتت درهایی راکه دانسته یا نادانسته بستم دوباره گشودی
🌷درهمه چیزنشانه هایت راببینم وندانسته نگذرم
🌷من رانسبت به بدیهای رفتارم اگاه کردی ودرحذف انها یاریم کردی
🌷در طلب خیر ونیکیه خودم وحذف مزاحمتهای زندگیم واثار منفی انها کمکم کردی
🌷اگاهیم دادی شادی ولذت وارامش واحساس خوب وثروت وعشق وسلامتی را که حق الهیم بوده وانهارابا رفتار نادرست ازدست داده بودم ،امروز باعنایت خودت دوباره بدست اوردم
خدایا بااین همه نعمت خدادادی که خیلی ا زانها راهم توجه نداشتم وننوشتم چگونه من بی ارزشم وبیهوده افریده شده ام درجهانی که همه دست اندر کارند تامن خلق شده در ارامش واسایش وشادی بهترین زندگی ولذت اززنده بودنم را داشته باشم.
واما تمرین دوم که چه چیزهایی اگر درزندگیتان حذف شود با مشکل مواجه میشوید.
🌻قطعا مهمترین واصلی ترین وزیر بنایی ترین نعمت خدا برای ادامه حیات هر انسانی ،سلامتی است که اگر نباشد همه عالم را که داشته باشی برایت لذتی ندارد
🌻 اگر نعمت وجود همسر وفرزندانم که از ارکان رسیدن به ارامش ودلگرمی وگرمی خانواده وعلت تلاش برای موفقیت وپیشرفت هستند نبود لذت شادی وتلاش وامید به اینده بهتروزندگی کردن از من سلب میشد
🌻 بودن خانواده وفامیل ودوستان واشنایان وهمکاران وهمکلاسیها وکلا مردم ازنعمات بزرگ خداست که نبودنشان تنهایی وانزوا طلبی و اجتماعی نشدن وافسردگی وپیدانکردن اداب ومعاشرت ونداشتن همبستگی وپشتیبانی رابدنبال دارد
🌻نداشتن وسایل اشپز خانه سرعت عمل وتمیز کاری وزیبابودن ولذت بخش بودن انجام کارهای مربوطه را از بین میبرد
🌻نبودن وسایل منزل ارامش وراحتی ورفاه وزیبایی خانه وروحیه وحال خوب داشتن وتنوع طلبی راازمامیگرفت
🌻باحدف وسایل ارتباط جمعی عدم ارتباط با نزدیکان وهمه ودنیای مجازی ومردم دیگر کشورها برای پیشرفت وبه روز بودن وعدم اشنایی با فرهنگها وتمدنها وزبان وگویش انها ولذت نبردن از زیباییهای افریده شده رابرایمان بدنبال داشت
🌻عدم وجود وسایل نقلیه درحمل و نقل وجابجایی ومسافرت رفتن وسرعت عمل انجام کارها اخلال ایجاد میکر د
وهمینطور چیزهای دیگری که ننوشتم ………
به هر حال باید بدانیم هر نعمتی را که خدا به هرکسی داده همه درست وبجا ودر همان زمان ومکان مناسب خودش است که هرکدام از انها اگر نباشد