0

زندگی با طعم خدا (جلسه چهارم)

اندازه متن

بسیاری از انسانها سالهای زیادی از عمر خود را صرف اضافه کردن امکانات بیشتر به زندگی خود می کنند درحالی که غافل از گذر عمر می شوند و بدون لذت بردن از اصل زندگی آن را به پایان می رسانند.

توجه به بودن و زندگی کردن

مهمترین موضوع زندگی هر انسانی، زندگی کردن است. موضوعی که بسیار کمتر از بهای اصلی اش برای آن اهمیت قائل هستیم.

با توجه به سرعت رشد و پیشرفت دنیای مادی طبیعی است که تنوع بسیار زیادی در جنبه های مختلف زندگی ایجاد می شود و این تنوع به سادگی می تواند تمرکز ما را از اصل زندگی برداشته و بر حاشیه ها و اضافه های زندگی جلب کند.

این دقیقا اتفاقی است برای بسیاری از ما رخ می دهد و باعث ایجاد احساس یاس و ناامیدی در زندگی می شود.

زندگی کردن مهمترین موضوع و ماهیت وجود ما در دنیای مادی است اما به دلیل توجه کردن به واسایل و امکاناتی که برای زندگی مهیا شده است سبب می شود که توجه کمتری به اصل زندگی و لذت بردن از آن داشته باشیم.

توجه به این نکته بسیار مهم است که تمام وسایل، امکانات و شرایطی که در زندگی فراهم است برای ایجاد تنوع در زندگی برای لذت بردن بیشتر است. اما اگر ما آگاه نباشیم که باید از اصل زندگی لذت ببریم به هر اندازه وسایل و امکانات اضافه در زندگی داشته باشیم تاثیری بر لذت بیشتر ما از زندگی نمی شود.

بنابراین در عین حالی که خواستن و علاقمند بودن برای داشتن امکانات بیشتر و بهتر بسیار عالی و مقدس است اما نباید توجه کردن ما بر آنچه نداریم یا دوست داریم داشته باشیم باعث کم اهمیت دانستن اصل زندگی ما شود.

اگر حواسمان نباشد که باید از اصل زندگی که همان حیات و لحظات زنده بودن است لذت ببریم این نگرش در ذهن شکل می گیرد که لازمه لذت بردن از زندگی داشتن امکانات و شرایط عالی می باشد و تا زمانی که در آن شرایط نباشیم زندگی کردن هیچ لذت و فایده ای ندارد.

بنابراین در عین حال که حق داریم خواسته ها و آرزوهای متنوع برای بیشتر لذت بردن از زندگی داشته باشیم اما وظیفه داریم در هر شرایطی که هستیم سعی کنیم از زندگی کردن و زنده بودن لذت ببریم.

هنر لذت بردن از زندگی بسیار فراتر از تلاش برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایمان است.

تلاش کردن برای رسیدن به خواسته ها امر بسیار مقدس و لازمه بهبود شرایط زندگی و مفید تر بودن زندگی کردن است اما نبود آنچه دوست داریم داشته باشیم، یا دیدن افرادی که در شرایطی بهتر از ما زندگی می کنند یا حتی دیدن افرادی که بسیار بیشتر از خواسته ها و آرزوهای ما را در زندگی خو در اختیار دارند نباید باعث ایجاد نگرش بی فایده بوده و بی ارزش بودن زندگی کردن شود.

اصل و وجود همه انسانها دارای ارزش برابر است اما این طبیعی است که هر فردی بنا به شرایط ذهنی و زندگی دارای امکانات و شرایط زندگی متفاوت باشد. اما آنچه باید مورد توجه قرار داده شود برابر بودن اصل و اساس زندگی است. به این شکل همیشه از شرایط خود احساس رضایت خواهیم داشت و فرصت لذت بردن از زندگی را پیدا می کنیم.

تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا

طبق تجربه زندگی که داشتم وعمری که سپری کردم، تنها چیزبا ارزش و گرانقیمتی که همه مردم در پی آن هستند وبه دست نمی آورند وبعضی ها بدست می آورند، آرامش در زندگی است که مهمتری اصل زندگی در این جهان است.

البته سلامتی هم یکی از نعمتهای بزرگ خداونده که کمتر به آن توجه می شود، و همه این آرامش و خوشبختی در وهله اول زمانی اتفاق می افتد که خداوند در درون ت باشد و با خدا نفس بکشی و با خدا راه بری، این تجربه کل زندگیه من است.

شاید بعضی‌ها فکر کنند که من آدم خیلی مذهبی هستم، خیر من اصلا مذهبی نیستم، من فقط عاشق خدایم هستم همین و بس.

من آرامش  را فقط با خدا زیستن دریافتم و زمانی که از او دور بودم هیچ آرامشی نداشتم، من همه چیز در زندگی داشتم ولی آرامش نداشتم، آسایش نداشتم.

زندگی من برعکس خیلی ها بود، البته در منزل پدرم همه چی عالی بود ولی متاسفانه در منزل همسرم نه آرامش بود ونه سعادت!

اینها رو می خوام اینجا بگم، شاید درسی باشد برای آنهایی که فکر می کنند خوشبختی از بیرون ما آدم‌هاست از مادیات، من منکر این نیستم که پول و ثروت راحتی می آورد، ولی اگر در دلت احساس آرامش و خوبی نداشته باشی، هیچ فایده ای ندارد.

من همسری داشتم که از هر لحاظ نامبروان بود چه از لحاظ تحصیلی، چه از لحاظ پول و درآمد و پرستیژ اجتماعی و درک از هر لحاظ که شما فکر کنید نقصی نداشت و همیشه به جرات بگم که خیلی ها غبطه زندگی ما را می خوردند، ولی متاسفانه آدم بسیار ناشکر و بداخلاق و بهانه گیری بود و هیچ وقت از چیزهایی که داشت لذت نمی برد.

در صورتیکه تعریف نباشد من به عنوان همسر کوچکترین باری را از هیچ لحاظ بر روی او چه از طرف خودم و بچه هام بردوش او نمی گذاشتم، ولی هیچ وقت از زندگی راضی نبود و درحال خودخوری بود.

همیشه از اینکه سرکار باید برود مدام بهانه می گرفت، تازه کار ایشون کار طاقت فرسای بدنی نبود و خلاصه سرتان را درد نیاورم این ناشکریهای ایشون عاقبت کل سیستم زندگی را کن فیکون کرد، و من آرزو داشتم که ایکاش در کنجی خلوت در خانه ای کوچک زندگی می کردم ولی آرامش داشتم.

پس از آن زندگی بود که من به خدا پناه آوردم، وتنها منبع سعادت من اوبود، و از زمانی که این گنج بزرگ وعظیم مهربان بخشنده را یافتم کل زندگی من تغییر کرد، در آسمانها راه رفتم ودر آغوشش جان دوباره یافتم معجزه پشت معجزه، دوستان به قول معروف که می گویند: 

با خدا باش و پادشاهی کن …… بی خدا باش و هرچه خواهی کن 

این سرلوحه زندگی من است، من همه آن چیزهایی که با همسر سابقم داشتم را رها کردم، چون جز کولباری از غم و ناراحتی برای من چیزی نداشت و از آن زندگی آمدم بیرون و همینطور که قبلا گفتم خودم را به دستان پدر آسمانی، آفریننده جهان هستی، قادر مطلق سپردم و خدا می داند از آن زندگی بهتر را یافتم.

لحظه ای از او غافل نبودم، در بدترین شرایط زندگی فقط خدا را می خواستم و فریاد می کشیدم و از حضورش در زندگیم از خود بیخود می شدم و چنان ایمانی به او داشتم که خداوند خودش بهتر می داند که زندگی من را زیر و بر می کرد.

روز به روز بهتر از دیروز بود برای من، خداوند را برای کوچکترین چیزها فقط شکر می کردم، من از آن زندگی زمانی که آمدم بیرون بر روی زمین بودم و یادمه حتی رختخوابی نداشتم که بخوابم و رفتم خریدم تا شب را درخانه ای که اجاره کرده بودم بسر کنم ولی در همان خانه خالی هزاران هزاربار خدا را فقط شکر می کردم.

من بهترین خانه، بهترین ماشین آخرین مدل، پول و ثروت داشتم ولی آرامش و خوشبختی نداشتم، شاید این بار اولیست که به اینصورت از زندگیم می نویسم ولی خواستم بدانید زندگی و خوشبختی در مادیات نیست، در تن سالم فکر سالم و آرامش و حس  خوب درونی و از همه مهمتر عشق خدا را دردل داشتن است.

من یک مسیحی ام و خدا را با تمام جان و دل و عقل و هوشم می پرستم و این اولین حکم در مسیحیت است و دومین حکم محبت کردن به همسایه خود تنها همین.

ما نماز و روزه مثل دینهای دیگر نداریم و بطور کلی مسیحیت دین نیست و شریعت هم نیست بلکه طریقت است خواستم در اینجا توضیحی داده باشم ولی بهر حال فرقی نمی کند با هر ایده و مسلک، اگر سیم ارتباطت به خدا وصل نباشد، خیلی زندگی سخت می گذرد.

اول حال دلت را خوب کن و به قول استاد اول از داشته هایت راضی باش و شکر کن تا ببینی که چطور خداوند نعمتت افزون کند، به پرنده ها، به آبزیان ماهی‌ها نگاه کن که آنها کار نمی کنند ولی خداوند روزی آنها را می رساند چرا نگرانیم؟! به کجا می رویم؟!

اتفاقا با دختر داییم که در کاناداست حرف می زدم می گفتم خوشبختی ما همان زمانی بود که با پدر مادرهامون زیر کرسی شبهای یلدا دور هم می نشستیم و بزرگترها گل می گفتند می شنفتن وما بچه ها کلی لذت می بردیم و شیطانی می کردیم. خوشبختی در همان لحظه ها بود و همیشه ما برای فرداها نقشه می کشیدیم و از خوشبختی های آینده داستان سرایی می کردیم، بخدا آینده هیچ خبری نیست اگر امروز را درنیابی!

امروزت را بساز، امروزت را زندگی کن با هرچه داری و نداری اگر حسرت و حسد، ناامیدی، بغض و کینه، حرص و طمع در دلت داری بخدا از خودش دوری.

زنگارهای دلت را پاک کن، با صفا شو، زلال شو و بگذار خانه دلت مقدس و پاک از هرچه تیرگی و گرففتگی شود.

آنوقت ببین خدا در خانه مقدس دل تو نشسته ومعجزه را ببین، عشق آمده در دلت، امید آمده در دلت و خانه دلت بینی که نورانی شده.

اونوقت خداوندا شکرت و شکر و شکر بینی که از زبانت نمی افتد و بی نیاز از هرچه بخواهی می شوی!

من درحال حاضر همسری دارم عالی، فرزندانی دارم عالی، خانه و کاشانه ای دارم عالی، سلامتی دارم عالی، شغلی دارم عالی و خداوند را برای تک تک نعمتهای ریز و درشت زندگیم هزاران بار شکر و همینکه او بامن است و در من است و بر من است شکر شکر شکر 

و در آخر استادعزیز خداوند را برای وجود گرانبهایتان شکر، شکر که ما را اینچنین به وجد می آورید درود و هزاران درود برشما 

(نوشته فریده عزیز در بخش نظرات)

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.15 از 131 رای

https://tanasobefekri.net/?p=12247
241 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار آیلین وارتانیان
      1403/07/10 04:25
      مدت عضویت: 1475 روز
      امتیاز کاربر: 36841 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,005 کلمه

      با سلام و درود به همگی این فایل خیلی شکفت انگیز هست و من را به سفر در درون خودم برد . وای که من چقدر نا شکری کردم تا حالا درباره همه چیز و همه کس . ناشکری از شغلم که چقد سخته و ساعت‌های طولانی و از اینکه همیشه باید آدم‌های مریض را ببینم و حال آنها را خوب کنم و وقتیکه منزل هستم باز هم من هستم که باید از بقیه نگهداری کنم و مطمن باشم که همه خوب هستن و کسی نیست که مواظب من باشه . نا شکری از خستگی زیاد ، نا شکری از رانندگی کردن برای رفتن به مغازه و داروخانه من درست ۲۵ سال هست که مدام دارم از زندگی کردن در امریکا گله و شکایت می کنم درسته که چم و خم زندگی اینجا به دستم آمده ولی همیشه خدا گله و شکایت می کنم همه این سارها را من با تلخی گله و شکایت گذراندم که مثل سمی در بدن من بوده یا خدای مهربان و عظیم چقدر من ناشکر بودم تا حالا . من از اصل بودن در اینجا همیشه از همه چیز از مردم و غذاها و ابو هوا از بودنم در اینجا گله و شکایت می کنم و از هیچ چیزی در اینجا خوشم نمیاد با وجود اینکه اینجا ازدواج کردم و ۲ تا بچه من هم اینجا به دنیا آمدن و بزرگ شدند. وای که کندچرا این کار را با خودم کردم مدام گله و نا شکری؟!و به همه دوستانم و همکارانم همیشه میگم که چقدر از امریکا متنفرم و چقد اینجا همه چیز سخت و بد و بی مزه و دور هست حالم از امریکا بهم میخوره کاشکی هرگز اینجا نمی اومدم . همیشه میگم وای خیلی بد این کار من چون ناشکری مطلق من الان اینجا دارم زندگی می کنم و فرزندانم اینجایی هستن و من اینجا تحصیل کردم و پرستار شدم و من اینجا ازدواج کردم و دوستان و همکاران خیلی خوبی دارم . کار و منزل هر چند اجاره‌ای و ماشین دارم ولی دارم خدایا مرا ببخش که این همه ناشکری کردم . واقعا الان‌که دارم فکرش را می کنم و می نویسم از خودم شرمنده میشوم . ودر درگاه خداوندم خودم را گناهکار می دانم چون بچه‌های سالم و خوب و خیلی باهوش هدیه داده و کار و ماشین و همین خانه‌ای که در آن زندگی می کنم درسته که اجاره نشین هستم ولی خدا را شکر به خاطر این سقف و دیوارها همین که در کوچه نیستم و سقفی برای بچهها دارم خیلی ها اینجا به دنیا آمدن و در خیابان‌ها زندگی می کنند . الهی شکرت به خاطر شغل شریف پرستاری که یونیفرم من مقدس هست چون به مردم کمک می کنم و درآمد عالی دارم و سختی کار هم شیرین هست و از اینکه پرستار هستم از بودنم لذت می برم و من همیشه با مردم سر و کار دارم و هیچ وقت احساس تنهایی نمی کنم حتی الان هم که بچه‌هایم بزرگ شده‌اند همیشه با همکارهای و مریضها میگیم و می خندیم و این کار واقعا نعمت خداست برای من . کار پرستاری یکی از پردرآمدترین کارهای امریکاست و من دارمش خدایا شکرت چرا تا الان این همه ناشکری کردم . منو ببخش خدایا . به بزرگی خودت مرا ببخش . من همیشه از اینکه همسر عراقی دارم گله و شکایت می کنم چون خیلی عصبی و تند هستند همیشه در حالت جنگ و دعوا . همیشه میگم کاشکی با یک ایرانی و کسی که خوش اخلاق و مهربان بود ازدواج می کردم . همیشه از رفتارهایش و کارهاش ناراحتم و عصبانی میشم و گله می کنم خدا این چه جور آدمیه که نصیب من شد کاشکی به امریکا نمی آمدم و نمی دیدمش . خیلی گله می کنم . آهمسرم خیلی خوب و مهربان بود در ابتدا ولی کم کم با مرور زمان بدتر و بد تر شد من الان که فکرش را می کنم همش تقصیر افکار و رفتارهای من و ناشکری و گله و شکایتهای من با او و از او بود . من خودم با شکایتهایم همسرم مهربان و آرامم را به یک انسان عصبی و پرخاشگر تبدیل کردم . خیلی بد کردم ولی آگاهی نداشتم . الان همین الان به ذهنم رسید که در حال نوشتن هستم . من از دور بودن همه چیز و رانندگی و گرانی در امریکا همیشه گله و شکایت دارم . خدایا شکرت که پاهای سالمی دارم و ماشینی دارم که قادر به رانندگی هستم و می توانم همه مایحتاج خودم و خانواده‌ام را تامین کنم . من همچنین از نگهداری از مادرم شکایت می کنم چون همه چیز دور و سخت و گران هست و همیشه گله دارم که هیچ کسی کمکم نمی کند و فقط من موتظبت مادرم را به عهده دارم من عاشق مادرم هستم و همه زندگیام برای اوست ولی بعضی اوقات یعنی بیشتر اوقات خیلی خسته هستم و شکایت می کنم که چرا اطرافیان هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرند و تنها و فقط من هستم که همه کارهای مادرم را باید انجام دهم و همیشه از این موضوع گله و شکایت می کنم . وای خدایا منو ببخش به بزرگی و عظمت خودت . خواهش می کنم تمام‌گله و شکایتهای مرا نشنیده بگیر چون بودن و زنده بودن مادرم همین که هنوز دارمش و صدایش را می شنوم و می توانم او را در آغوش بگیرم و ببینمش بزرگ‌ترین نعمت زندگی من هست چون من خیلی خیلی زیاد مادرم را دوست دارم و بی نهاینثت به او وابسته هستم اصلا نمی توانم این دنیا را بدون مادرم تصور کنم . الان که فکرش را می کنم این زندگی بدون مادرم مثل زندان می مونه و جاش تنگه و من قادر به نفس کشیدن بدون مادرم نیستم پس حالا که او را دارم چرا اینقدر گله و شکایت و غرغر می کنم بی خود و بی جهت به جای لذت بردن از بودنش و اینکه با خوشحالی آنچه را که میخواهد برایش فراهم کنم و حتی سبقت بگیرم و اگر کسی خواست کاری برای مادرم انجام دهد بگم لازم نیست و من هستم و با کمال میام و تمام وجودم غرق شادی باشه که کاری را برای مادرم انجام میدهم . الهی شکرت که چشم دلم را باز نمودی دیگه هرگز گله و شکایت نخواهم کرد بلکه تو را شاکرم که مادرم هست و مرا می سناسد و قادر به تکلم هست و از من درخواست‌هایی دارد الان که فکرش را می کنم کلی معجزه دست به دست هم دادند تا من پرستار شدم آن هم در شیکاگو و حتی بودن من و زندگی کردن در اینجا معجزه خداوند هست . من کاری را دارم که میلیونها نفر آرزویش را دارند . درسته که خستگی دارد ولی در عوض درآمدش بسیار عالی هست و خدا را شکر از عهده خرج و مخارج زندگی در میایم . و کلی به خانواده‌ام کمک می کنم . تمام کردن مدرسه پرستاری و قبول شدن در امتحان آخر پرستاری برای گرفتم مدرک کار اینجا مثل هفت خان رستم هست و برای من قبول شدن در این امتحان ۳ سال طول کشید و آخرین مرتبیهای که اجازه امتحان دادن را داشتم قبول شدم . الهی شکرت . اگر قبول نمی شدم و پرستار نبودم الان چه کاری باید می کردم در این سن و سال بهترین کار و پر درامدترین کار پرستاری می باشد . خودم الان پرستار اژانس هستم و خودم انتخاب می کنم چه روزهایی دوست دارم کار کنم الهی شکرت . چون کارهای دیگر خیلی درآمدشان پایین و فیزیکی و کارهای سنگین بدنی هستند . پرستار شدن پر امریکا برای من هدیه و معجزه خداوند هست . خدایا شکرت . تا به امروز قبل از شنیدن این فایل مدام از این کار گله و شکایت می کردم . الان جایی که کار می کنم ۱۰ دقیقه از منزلم فاصله دارد و همکاران بسیار مهربانی دارم . الهی شکرت . من در عجب هستم چرا این همه نعمت را تا حالا نمی دیدم وای بر من که این همه برکات الهی را که خداوند با رحمتش به من ارزانی داشته نادیده گرفتم و همیشه با آه و ناله سر کار رفتم . خدایا از تو طلب مفغرت می کنم تا این رزق و روزی که به مندو خانواده‌ام میدهی همیشه پایدار و پابرجا باشد تو را ستایش و سپاسذمی کنم ایرخداوندا به خاطر همه چیز و به خاطر سلامتی من و فرزندان و همسرم‌و مادرم و همه سپاس نی گویم تو را برای قدرت دیدن و شنیدن و راه رفتن و به خاطر ذهن سالم و زیبایی که به من و فرزندانم هدیه دادی. خدایا شکرت به خاطر روح پاکی که در من نهادینه کردی تا تو را بیشتر و بهتر بشناسم و شکرت به خاطر صبور بودن و تحمل کردن این همه شکایت و گله از طرف من در حالیکه همه مهمانی که الان دارم همیشه پر رویاهای من بودند و الان سال‌های سال هست که به کن هدیه دادی ولی من نه تنها نمی دیدمشان باکه از بودن آنها شکایت می کردم . خدایا مرا ببخش . چقد خدایا نو مهربانی و صبور که این همه گله و شکایت مرا تحمل کردی و هنوز همه نعمتهای را دارم ولی الان پی بردم چرا بیشتر نمیده و قادر به دریافت بیشتر نیستم و هر چقدر سعی می کنم در همانجاییی هستم که بودم و به سختی پول میاد چونکه من شاکر نبودم و برعکس همیشه ناشکر و گله کند بودم و باید شکرت کنم که این نعمات را از من نگرفتی و هنوز دارکشان ولی الان به این آگاهی رسیدم که چرا در همین جا استوپ کردم از نظر مال و کاری و عواطفی و با چنگ و دندان خودم را نگه میدارم همه و همه به خاطر ناشکری هست و شکایت کردنم وای که نثمن چه بلایی به سر خودم اوردم . خدایا تو را شاکرم که هنر جوی دوره تناسب ذهنی هستم و الان و اینجا به نتقطه عطف زندگیام پی بردم و آگاهی آمد و دریافت شد که باید شاکر همه نعمتهای باشم که به من هدیه مردهای برای دریافت بیشتر و بهتر و آسان‌تر نعمتهای مادی و معنوی باید مدارکن از ناسپاسی و ناشکری و گله و شکایت که مداربسیار پایینی هست به شکرگزاری و شادی و لایق بودن نعمتهای بهتر و بیشتر از جانب تو باشم و هر روز بیشتر و با آرامش و اطمینان دلم منتظر نعمان تو ای خداوند باشم که با عشق و سهولت و سیل اسا به من عطا می کنی. الهی شکرت . من شاکرم که زنده هستم و نفس می کشم از این لحظه به بعد همیشه شاکرم . قبلا خیلی می‌شد که روزی چند مرتبه از زنده بودنم شکایت می کردم و می گفتم اخه این چه زندگی؟ من نه پول دارم و نه خانه و نه ماشین درست و حسابی . همش باید مثل تراکتور کارکنم اون هم شبها که اجاره ایندخونخ را بدم و به زور روزانه زندگی کنم . من از زندگی ام خسته شدم این زندگی سخت و طاقت فرسا اصلا چه فایلهای دارد زنده بودنم ! من تا قبل از شنیدن این فایل برای چندین بار هر روز این حرف‌ها را با خودم می زدم . به خودم می گفتم اینقدر هم چاقی با شکم بزرگت ایلین همسرت هم مدام مسخرهات می کنه . این هم شد زندگی؟ اخه چیه؟ آخرش جی؟ میافتی میمیری؟!وای الان که فکرش را می کنم این حرفه‌ای شیطان درونم‌و خانوم منفی باف بوده و مدام دم گوشم نجوا می‌کرد .خدایا شکرت به خاطر زندگی به خاطر زنده بودنم و نفس کشیدند به خاطر سلامتیام و به خاطر دیدن عزیزانم و بودن و نفس کشیدن در کنارشان . الهی شکرت به خاطر زندگی واقعا زندگی زیباست . من از شما استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم واقعا نمی دانم چه جوری از شما تشکر کنم فقط از خدای مهربان می خواهم همیشه و هر لحظه با شما و خانواده عزیز و محترمتان باشد و همیشه شاد و ساکت باشید و به همه آرزوهایتان دست یابید و از همه مهم‌ترین همیشه تا آخر دنیا استاد ما در دنیای تناسب ذهنی باشید و پایدار بمانید چونکه من تا حالا زندگی را یک جور دیگر می دیدم و الان به طور کلی دیدم عوض شد مثل یک پر سبک شدم و احساس سبکی و آرامش درونی می کنم . الهی شکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم