0

زندگی با طعم خدا (جلسه ششم)

اندازه متن

سالهای زیادی در زندگی تصور من درباره زندگی این بود که خداوند از قبل سرنوشت من را تعیین کرده است و وظیفه من در زندگی صبر و تحمل کردن تقدیری است که خداوند از قبل برای من در نظر گرفته است و اگر در این امر مهم موفق باشم در روز آخرت پاداش الهی را دریافت می کنم.

هیچ امیدی به تغییر سرنوشت خودم نداشتم اما قرار گرفتن در مسیر تغییر کردن نگرش تازه ای در وجود من ایجاد کرد.

سرنوشت چیست؟!

موضوع سرنوشت یکی از مبهم ترین موضوعات ذهن من بود. از یک طرف از شرایط زندگی خودم راضی نبودم و از طرفی ترس داشتم که مبادا نارضایتی من از سرنوشتم از زندگی موجب ناراحتی و قهر خداوند شود.

همیشه از اطرافیانم می شنیدم که هرچه خدا بخواهد همان می شود و فقط وظیفه ما صبر و تحمل و شکر خداست. اما همیشه این سوال در ذهن من مرور می شد که چرا هرچه خدا برای من می خواهد مشکل و ناراحتی است؟! چرا خداوند برای من شادی، موفقیت، ثروت و … نخواسته است؟

البته پاسخ این ابهام ذهنی من این بود که: خداوند بهتر از من صلاح می داند که چه چیزی برای من خوب و چه چیزی بد است. همیشه مادرم سعی می کرد با این سوال نظر من را نسبت به پذیرش سرنوشت تغییر دهد.

مادرم می گفت:‌ خوبه که خداوند به تو ثروت بدهد و بعد دچار مشکل و گرفتاری بشی؟! حتما خدا بهتر از تو می دونه که چقدر باید پول داشته باشی. و من همیشه در تعجب بودم که چرا خداوند به من نمی بیند که مقدار بیشتری پول داشته باشم.

هرچه بیشتر در مسیر تغییر کردن حرکت کردم و با افراد بیشتری درباره این موضوعات صحبت کردم متوجه شدم که عده زیادی مثل من دچار این ابهام ذهنی هستند که چرا سرنوشت آنها اینگونه است و آیا امکان تغییر سرنوشت وجود دارد یا خیر؟!

عبارت های زیادی توسط افراد در گوگل درباره سرنوشت جستجو می شود که جالب توجه هستند:

  • آیا سرنوشت انسان از قبل تعیین شده است
  • تقدیر و سرنوشت در قرآن کریم
  • تقدیر و سرنوشت چیست
  • سرنوشت انسان دست کیست
  • نقش خداوند در سرنوشت انسان چیست
  • تفاوت تقدیر و سرنوشت چیست
  • تقدیر الهی چیست
  • تغییر سرنوشت با تغییر اسم
  • سنگ تغییر سرنوشت
  • دعای تغییر سرنوشت

عبارت های بسیار زیاد و بعضا عجیب و غریبی برای کسب آگاهی درباره سرنوشت یا تقدیر و راهکاری مختلف برای تغییر سرنوشت جستجو شده است که نشان از اهمیت این موضوع و ابهام زیاد درباره آن است.

در تعریف سرنوشت یا تقدیر آمده است:

سرنوشت یا تقدیر اشاره دارد به یک سری اتفاقات از پیش تعیین‌شده (از سر نوشته‌شده) که معمولاً اشاره به آینده دارد، چه کلی و چه جزئی. ریشهٔ اعتقاد به سرنوشت در این اعتقاد است که اتفاقات جهان یک نظم طبیعی را دنبال می‌کند.

عده ای عقیده دارند همانطور که روند رشد و نمو و مراحل تکامل یک درخت از قبل مشخص شده است بنابراین روند زندگی انسان نیز مانند سایر موجودات از قبل مشخص و غیرقابل تغییر است.

این مقایسه از این جهت صحیح است که روند رشد و نمو انسان مانند هر موجود دیگری از قبل مشخص شده است و به هیچ شکل ممکن نمی توان در این روند تغییر ایجاد کرد.

اما مقایسه از این جهت نادرست است که انسان مجبور است مانند درخت یا هر موجود دیگری زندگی از قبل تعیین شده داشته باشد.

انسان می تواند بارها در زندگی مادی شرایط زندگی خود را تغییر دهد. می تواند محیط زندگی خود را تغییر دهد،‌ می تواند در هر لحظه احساس درونی خود از بودن و زندگی کردن را تغییر دهد. انسان می تواند بارها سرنوشت خود را انتخاب و آن را محقق کند.

تغییر سرنوشت

تغییر سرنوشت من

از زمانی که با این آگاهی مواجه شدم که سرنوشت من از قبل نوشته نشده است و مجبور به تحمل شرایط فعلی خود در زندگی نیستم،‌ حس و حال تازه ای برای زندگی کردن در من دمیده شد. ذوق و شوق زیادی برای تجربه شرایط بهتر در زندگی داشتم و زمان زیادی را صرف تحقیق، مطالعه و انجام تمرینات ذهنی مختلف برای درک بهتر این موضوع کردم.

به لطف خدا درخواست من برای درک تغییر سرنوشت پاسخ داده شد و شرایط زندگی من به مرور تغییر کرد و اولین نشانه های تغییر سرنوشت من ایجاد تغییر اساسی و بنیادی در احساس و شادی درونی من بود.

احساس آرامش عمیقی داشتم در حالی که شرایط پیرامون من تغییر خاصی نکرده بود اما به طرز شگفت انگیزی احساس آرامش درونی داشتم. سرچشمه این احساس آرامش عمیق باور کردن امکان تغییر سرنوشت بود.

من باور کرده بودم که می توانم شرایط بهتری در زندگی داشته باشم.

من باور کرده بودم که خودم خالق شرایط زندگی ام هستم.

من باور کردم که خداوند از قبل مسیر زندگی مرا تعیین نکرده است و من مجبور به تحمل شرایط زندگی ام نیستم.

من باور کردم که از طرف خداوند این فرصت و اختیار به من داده شده است تا هرآنگونه که می خواهم زندگی کنم.

من باور کردم که امکان تغییر سرنوشت وجود دارد و این فرصت برای همه انسانها مهیاست.

اطمینان داشتم به اینکه می توانم هر طور که دوست دارم زندگی کنم و خداوند شرایط و فرصت تغییر سرنوشت را برای من فراهم کرده است باعث شکل گیری احساس آرامش درونی من در شرایطی شده بود که دنیای بیرونی و زندگی من همان زندگی قبل و شرایط ناامید کننده بود.

بنابراین اولین قدم و مهمترین قدم برای موفقیت در تغییر سرنوشت باور کردن امکان داشتن تغییر سرنوشت است.

انسان های زیادی هستند که عقیده دارند سرنوشت را نمی توان تغییر داد و این نگرش باعث شده است که راه و روش های مختلف و خرافاتی برای تغییر سرنوشت به کار گرفته شود.

تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا

به نام خدایی که در این نزدیکیست

با سلام به دوستان هم مسیرم

من قبلاً فکر می کردم که زندگی انسان ها از قبل تعیین شده ست و هر کس باید طبق سرنوشتی که براش نوشته شده زندگی کنه و حق هیچ گونه گله و شکایتی هم نداره و خداوند خودش صلاح می‌دونه که به هر کسی چی بده و چی نده.

در خانواده و مدرسه و جامعه زیاد شنیده بودم که اگر میخوای سعادت مند بشید و در آخرت سربلند باشید گول زرق و برق دنیا رو نخورید و سعی کنید که ساده زیست باشید.

در باور من افراد فقیر و مصیبت زده افرادی بودند که نزد خدا عزیزترند و به جای سختی هایی که در این دنیا می کشند در اون دنیا جایگاه شون میشه بهشت و افراد ثروتمند افرادی بودند که از چشم خدا افتادند و چون خدا دوست نداره که صدای اونا رو بشنوه اونا رو به حال خود شون رها کرده و هر چیزی که میخوان سریع به اونا داده میشه تا خداوند صدای اونا رو نشنوه.

همچنین زیاد شنیده بودم که افرادی که در این دنیا مریض میشن و مریضی شون سالها طول می‌کشه پیش خدا عزیزترند و با هر ناله ای که میکشن یکی از گناهان شون آمرزیده میشه و چون خدا اونا رو دوست داره مریضی شونو طولانی میکنه تا لحظه مرگ پاک و بیگناه از این دنیا برن و در اون دنیا جایگاه شون میشه بهشت.

پذیرفتن این حرف ها و باورها باعث شده بود که سالها مورد امتحان خداوند قرار بگیرم تا جایی که دیگه از زندگی خسته و بیزار شده بودم و در ذهن من در مصیبت و بلا گرفتار بودن و با مشکلات دست و پنجه نرم کردن مساوی بود با عزیز بودن در نزد خداوند.

زیاد شنیده بودم و می‌شنوم که خداوند هر کس رو بیشتر دوست داشته باشه بیشتر امتحان میکنه و شنیدن این حرف ها و تکرار شدن شون باعث شده که برامون پذیرفتن شون هم راحت تر و باور پذیر تر باشه و در نهایت این آموزش ها در ذهن مون نفوذ کردند و شاید مدت طولانی زمان ببره تا از ذهن مون پاک بشن.

پس حالا که برای تغییر سرنوشت به این مسیر زیبا هدایت شدیم و می‌خوایم تغییر کنیم.  باید عجله نداشته باشیم، نا امید نشیم و ادامه بدیم چون تغییر سرنوشت به آرامی به وجود میاد و با گوش دادن به فایل های آموزشی و تکرار و تمرین و عمل کردن به اونا در زندگی  و با صبر و آرامش کاری کنیم که بذر ها مون رشد کنند تا آرام آرام تغییرات به وجود بیاید و البته موضوع مهم برای تغییر سرنوشت اینکه باید همیشه در زندگی به خداوند ایمان و امید و توکل داشته باشیم.

خداوند این جهان و بر اساس طعم ها دسته بندی کرده (طعم ثروت، خوشبختی، موفقیت، شادی، سلامتی، چاقی، صلح، عشق، آرامش، فقر، بدبختی، شکست، غم، بیماری، لاغری، دشمنی، نفرت، بی‌قراری و … ) و هر کس در مدار هر طعمی باشه فقط همون طعم و تجربه میکنه.

کسی که در مدار فقر و نداریه هیچ وقت نمی تونه طعم ثروت و دارایی و تجربه کنه و یا کسی که در مدار جنگ و دشمنی و درگیریه هیچ وقت نمی تونه طعم صلح و دوستی و آرامش و تجربه کنه.

پس مهم نیست که ما دوست داریم چه طعمی و تجربه کنیم مهم اینه که بفهمیم چه طعمی و در ذهن مون ذخیره کردیم و داریم به اون توجه می‌کنیم.

پس مهمه که فکر و باورامون با هم همسو باشن چون در نهایت اون طعمی رو که در ذهن مون ذخیره کردیم و به اون توجه می‌کنیم اون رو تجربه می‌کنیم. نه اون طعمی و که دوست داریم تجربه کنیم.

مثلاً من میرم رستوران و دوست دارم که قورمه‌ سبزی بخورم و خیلی هم گشنمه میرم اونجا و توجهم می‌ره سمت زرشک پلو با مرغ و در نهایت زرشک پلو با مرغ سفارش میدم در صورتیکه دوست داشتم قورمه‌سبزی بخورم خب طعمی که من تجربه میکنم زرشک پلو ست نه قورمه‌سبزی.

درسته که من سیر شدم ولی اون غذایی رو که دوست داشتم نخوردم چون توجه من به زرشک پلو بود و اونو سفارش دادم و صاحب رستوران به من زرشک پلو داد نه قورمه‌سبزی و من دیگه طعم قورمه‌سبزی و تجربه نکردم با این که خیلی دوست داشتم قورمه‌سبزی بخورم ولی زرشک پلو خوردم حالا من خودم مقصرم یا صاحب رستوران؟

صاحب رستوران که هم قورمه سبزی داشت، هم زرشک پلو، من خودم زرشک پلو سفارش دادم صاحب رستوران هم طبق خواسته من زرشک پلو بهم داد، و اگه من قورمه سبزی سفارش میدادم طعم قورمه سبزی و تجربه می‌کردم.

حالا میفهمم که چرا این همه سال طعم های خوبی که دلم میخواست نتونستم تجربه کنم. و همچنین برام روشن شد چرا با این که این همه برای رسیدن به لاغری تلاش می‌کردم ولی همیشه چاقی همراه من بوده؟

چون همه فکر و ذکر و تمرکز من روی چاقی بوده، و اصلا توجهی به لاغری نداشتم و اونو از خودم خیلی دور و دست نیافتنی میدیدم در صورتیکه لاغری در وجودم و در کنار خودم بوده و من بخاطر افکار و باورهای غلط و نادرستم اونو نمی‌دیدم و چون افکار و باورهای من با هم هماهنگ و همسو نبودند من نمی تونستم با همه تلاش و سختی و رنجی که برای بدست آوردنش می‌کشیدم داشتن شو تجربه کنم و همیشه حسرت داشتن شو می کشیدم.

پس چیزی که من تجربه می کردم نتیجه توجه من بوده، نه نتیجه فکر کردن و دوست داشتن من. 

طعم هایی که دوست دارم در زندگی تجربه کنم:

 ۱_ طعم سلامتی

۲_ طعم خوشبختی

۳_ طعم آرامش

۴_ طعم تناسب اندام ماندگار

۵_ طعم ثروت

۶_ طعم موفقیت و خوشبختی بچه هام

۷_ طعم مسافرت

۸_ طعم داشتن روابط عاشقانه و معنوی با خداوند

۹_ طعم نابودی ویروس کرونا

۱۰_ طعم روابط عاشقانه با همسر عزیزم .

…………

تمرین دوم:

چه طعم هایی رو در ذهنم ذخیره کردم و در طول روز دارم به اونا توجه میکنم واز چه موضوعاتی در طول روز دارم شکایت می‌کنم. 

 خدارو شکر من زیاد اهل شکایت و گلایه کردن نیستم و این خصلت خوبو از مادر یاد گرفتم.

چون هر وقت کسی جلوی مادرم از مشکلات و سختی‌ها گلایه و شکایت میکرد مادرم اصلا خوشش نمی یومد و همیشه به ما هم می‌گفت که سفره دل تونو پیش کسی باز نکنید چون با، باز کردن مشکلات تون پیش دیگران، مشکلات تون که حل نمیشه هیچ، فقط این طوری همه از همه چیز زندگی شما سر در میارن و باعث میشه که یک سری از روی دلسوزی و یک سری از روی فضولی تو زندگی تون دخالت کنند.

منم یاد گرفتم که زیاد گله و شکایتی نداشته باشم و در مورد مشکلاتم زیاد با دیگران حرف نزنم.

حالا نمی‌دونم این خصلت خوبه یا بده البته من که تا الان از انجامش ضرری نکردم و اما در مورد تمرین دوم و طعم های که دارم در طول روز تجربه میکنم من در جنبه تناسب اندام (لاغری با قدرت ذهن) با آموزش های ارزشمند استاد یاد گرفتم که برای تغییر جسم و رسیدن به لاغری باید افکار و باورهامو با هم هماهنگ و همسو کنم و این آموزش ها نه تنها در جنبه لاغری بلکه اگر خوب درک کنیم در همه جنبه های زندگی مون تاثیر داره.

تقریباً دارم یاد میگیرم که آموزش هامو در همه جنبه های زندگیم به کار ببرم و کم و بیش طعم هایی رو که در تمرین اول نوشتم دارم در زندگیم تجربه میکنم.

از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم تقریباً دارم تغییرات رو در همه جنبه های مختلف زندگیم دریافت می‌کنم من بذرهای تغییر رو کاشتم و حالا دارم با گوش دادن به فایل ها ، درک و هضم آموزش ها و عمل کردن به اونا در زندگی، صبر و شکیبایی و آرامش از اونا مراقبت می‌کنم تا تبدیل به درخت تنومند بشن و ایمان دارم که نتیجه برای من و همه دوستانی که آموزش هارو به درستی درک و هضم میکنند محفوظه.

با تشکر از زحمات بیدریغ استاد گرامی.

و با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.23 از 102 رای

https://tanasobefekri.net/?p=12273
220 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/27 08:46
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,152 کلمه

      🌷به نام خدای بی نهایت و گستراننده و مهرآفرین🌷

      درود و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر 💮

      خدا رو سپاس که هر روز در دوره های استاد عزبز رازهایی تازه و جدید درباره زندگی زیبا و جهان شگفت انگیز میفهمم 

      رازهایی که در این جلسه آموختم: 

      *راز اول: زندگی رنج نیست، و رنج ها پاداش ما در زندگی نیستن و  ادمهای خوشبخت که زندگی های آرامی دارن طرد شدگان خداوند نیستن، و پاداش ها هرچه هست در این دنیاست.  

      و اتفاقا حق طبیعی ماست در این جهان با ارامش و شادی و لذت زندگی کنیم. چیزی که همیشه خلافش رو به ما اموختن. و سالهای اخیر هم این موج احساسی در جامعه بین افراد راه افتاده و من بسیار زیاد از همکاران و اطرافیانم میشنوم که رنج رو تقدیس میکنن! و ساعت ها و روزها در مزایای رنج فلسفه بافی میکنن. حتی چند سال پیش (قبل تر از اینکه دوره های استاد رو شرکت کنم و مدارم خیلی جالب نبود) یکی از همکاران من که شغل دومش تهیه پادکست هست ، یک سری پادکست های طولانی در این مورد تهیه کرده بود. و به من گفت گوش بده نظرت رو بگو. من هم غافل از اینکه موضوع پادکست هاش چیه، و نپرسیدم، نشستم پای پادکستهاش ….  و امیدوارم همیشه تجربه ی خوب برای همه پیش بیاد …. 

      گوینده با یک ژست فلسفی و روشنفکری عمیق، به قدری این موضوع رو تجزیه تحلیل میکرد که من فقط تونستم حدود ده دقیقه گوش کنم ، تا دو سه روز حالم بد بود. و همش به این فکر میکردم که در رنج چه نکته جالب و مثبتی هست که اینگونه تقدیس میشه؟! به نظرم حتی اسمش هم حال خوبی ایجاد نمیکنه. و بزرگترین لطفی که میتونیم به خودمون کنیم اینه که اولا با عنوان تضاد ازشون یاد کنیم، دوما نگاهمون این باشه که این تضاد بخاطر محتوای ذهنی و کانون توجه و تمرکز من در زندگیم بوجود امده ، و البته وظیفه ش این هست که به من یک آلارم بده که باید محتوای ذهنم رو مثبت تر کنم و کمک کنه به وضوح برسم ، و زیبایی و خوشبختی بیشتری در زندگی تجربه کنم. 

      *راز دوم، راز فراوانی و گستردگی جهان هست. که هر روز و هر لحظه جهان و تمام انچه در اون هست، گسترده میشن ، تنوع میگیرن، و خداوند از رحمت و مهربانیش به ما اجازه یصد در صد و کامل داده تا از اینهمه فراوانی ، هر چه دوست داریم آزادانه و بی محدودیت انتخاب کنیم، خداوند ما رو محدود نکرده و هیچ چیز برای ما از پیش تعیین نکرده، ما اختیار تام داریم تا هرچه دوست داریم از نعمتهای گسترده جهان انتخاب کنیم. 

      *راز سوم: توکل و ایمان ما به خداوند  باید همیشگی باشه اگر میخوایم که در زندگی همیشه خوشبخت و شاد باشیم و از برکت ها و نعمت ها بهره مند باشیم. توکل و ایمان ما محدود به وقتی که خواسته ای داریم، یا وقتی به خواسته ای رسیدیم نباشه. همیشه هر لحظه در هر قدم از زندگی مون ایمان و توکل درست و شایسته داشته باشیم 

      *راز چهارم: ما به هرچه توجه و تمرکز میکنیم، جهان از همون سفارش به ما تحویل میده. و اونچه تعیین کننده ست توجه  و باور ماست نه فکر ما. مثلا خیلی از ما فکرمون اینه که خدا رزاق و بخشنده ست. اما توجه مون به مشکلات مالی و بار گناهان و احساس عذاب وجدان مونه… فکر ما اینه که خدا کمک مون میکنه، اما توجه ما بر نگرانی برای فردا و فراداهامونه. 

      پس صرفا فکر کافی نیست، توجه مهمه. این مهمه که به چه چیزایی باور داریم؟ کدام ویژگی های خدا رو ایمان داریم؟ دقیقا همونو دریافت میکنیم، و این عین عدالت خداوند در جهان هستیه.

      پس بین باور و توجه ما ، و اونچه طالبش هستیم باید تعادل باشه تا طعمش رو بتونیم بچشیم. 

      بنابراین من که دوست دارم طعم های:  -ثروت -خوشبختی -زندگی راحت  -سلامتی و تناسب اندام   -موفقیت شغلی -شادی  -سفر و گردش  رو تجربه کنم باید توجهم بر : 

      فراوانی و داشته هام، توانایی هام، علاقه به شغلی که الان دارم خوبی ها و قشنگی های محیط کارم همکارانم ، باشه تا بتونم به طعم هایی که میخوام برسم. 

      و تا وقتی در ذهنم نگران هزینه هام و آینده ی مالی زندگیم هستم، نگران شرایط اقتصادی جامعه، نگران کم و بیش شدن ساعت های کاریم و پروژه های تحقیقاتیم هستم، طبیعتا نمیتونم طعم ثروت و فراوانی رو تجربه کنم. تا وقتی در ذهنم از تنهاییم ناراحتم، نمیتونم طعم داشتن یک رابطه ایده ال رو بچشم. تا وقتی در ذهنم تمرکزم روی نداشته م هست و اونچه ندارم به چشمم پررنگ تر از هزاران هزاران موهبتی که دارم هست، نمیتونم در زندگیم فراوانی و خوشبختی و ارامش رو تجربه کنم. 

      خب من مدت زیادی هست پیوسته و هر روز در مسیر هستم، و نمیگم همیشه و صد درصد که قطعا یک ادعای اغراق آمیزه ، اما با اطمینان میگم در 70-60 درصد مواقع تسلط به افکار و درونم دارم و نسبت به پیش از دوره بسیار محتوای ذهنیم مثبت تر و قوی تر شده خدا رو شکر، اما باز هنوز اونقدری که باید محتوای ذهنم مثبت نشده تا اونچه ایده الم هست تجربه کنم که البته یک فراینده و جهش نداره.  اما از دیشب که دارم به تمرین دوم فکر میکنم متوجه شدم که همچنان بخشی از ذهنم علیرغم تمام ایده ال هام ، درگیر این موارد هست که باید مدار توجه م رو تغییر بدم: 

      نگرانم بابت اینده شغلیم، رونق کارم، و در ذهنم حساب کتاب ساعت های کارم رو دارم که نکنه کمتر شه ، نکنه کارم کم شه ، اگه رونق نگیره هزینه هام و پلن هام رو چیکار کنم…

      گاها گله و شکایت های پنهان عجیبی از شرایط فعلیم دارم که خودم وقتی متوجهش میشم از خلاقیت منفی باف متعجب میشم که چطور میتونه انقدر نرم و زیرپوستی ذهن رو با خودش به سرزمین گله شکایت ها ببره در حالیکه من فکر میکنم دارم با خودم مثبت فکر میکنم😂

      هنوز رضایت کافی از شرایط فعلیم ندارم و از اونچه الان هستم خوشحال کامل نیستم. چون فکرم درگیر نتیجه ست و در تلاشم به ثمره های بیشتر و بهتر برسم که معنای این تمرکز بر نتیجه اینه که به رضایت و شادی منطقی و درست و کافی از شرایط فعلیم نرسیدم. و عزت نفس کافی ندارم تا بتونم خودم رو بی قید و شرط و بدون داشته ها و خواسته هام ارزشمند بدونم. 

      خداروشکر ، مرسی استاد عزیز باعث شدید با این تمرین  در اعماق باورها و محتویات ذهنم کند و کاو کنم و به سطحی درونی تر و لایه های زیرین تر باورهام دست پیدا کنم، به شناخت بیشتر از خودم برسم، و این رویارویی با درون و خود واقعیم چقدر با شادی و احساس خوب اتفاق افتاد. با خود درونیم روبرو شدم در حالیکه میخواستم اونو مثبت تر کنم. 

      من در این تمرین با احساس عالی درحالیکه نگاهم به خواسته های درست و منطقیم معطوف بود روبرو شدم، در صلح و شادی کامل. مثل قرارگرفتن در منبع نور و روشنایی. 

      الهی همیشه نور به قلب و زندگی تون بتابه 🌟🌞

      همت و دعای نیکان بدرقه ی راه تون 💮🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/27 09:11
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 592 کلمه

      درود مجدد استاد عزیز و دوستان 💮

      بعد از نوشتن و دیدگاهم یک تجربه اموختم که دوست داشتم باهاتون درمیون بگذارم. 

      چند ساله که اوایل بهار قمری میاد توی گلدون هایی که توی بالکن گذاشتم لونه میسازه و  تخم میگذاره. و دیگه به محیط خونه م خو گرفته و احساس ارامش میکنه. 

      الان داشتم از پشت پنجره نگاهشون میکردم. یه قمریه و دو تا جوجه هاش که دو روز پیش سر از تخم بیرون اوردن. 

      قمریه در کمال ارامش کنار جوجه هاش توی گلدون نشسته بود. و اطراف رو نگاه میکرد…

      با خودم گفتم السا  نگاهشون کن ، این قمری ها چقدر به خداوند ایمان دارن، چقدر خدا رو رزاق و حامی میدونن…

      اومده توی جایی که نمیشناسه نمیدونه امنیت داره لونه بسازه و تخم بذاره یا ادمها اذیت میکنن و لونه شو خراب میکنن، واسه خودش نشسته در ارامش کامل لونه شو ساخته، تخم گذاشته، اصلا خیالش هم نیست که بعدش چی میشه.. 

      بعد تمام ساعت های شبانه روز روی تخم هاش میشینه، بدرن نگرانی از رزقش، ذره ای استرس اینو نداره اگه امروز چیزی برای خوردن نداشته باشم تکلیفم چی میشه، اینده م چی میشه، اینده جوجه هام چی میشه، 😁

      و همیشه هم رزقش میرسه، سیر میشه! هم خودش هم جوجه هاش…

      در حالیکه من انسان با ذهنم تمام لحظاتم و شادیم فدای نگرانی فردا و فرداهام میشه ، تو شرایطی که خدای من، با خدای این قمری یکیه! 

      جوجه هاش رو هم با نهایت رهایی و استقلال بزرگ میکنه…

      نه منتی بر سر بچه هاش داره که : من زندگیمو جوونیم رو فداتون کردم. من بخاطر شماها خطر به جون خریدم. من بخاطر شماها تو این زندگی موندم 😁

       من شماها رو به دنیا اوردم تا عصای پیری و کوریم باشین بخاطر ن  زندگیم و تنهایی پیریم باشین. من زحمت شماها رو کشیدم، من شیره  ی جانم رو به شماها دادم…

      هیچ نگرانی هم بابت سلامت و اینده جوجه هاش نداره، در عین حال که مراقب شونه و از خطر محافظت شون میکنه. اما هیچ استرسی براشون نداره. 

      اونوقت ما ادمها چقدر از این حرفها از طرف پدر مادرها به فرزندان شون می شنویم. یا حتی ممکنه خود ما هم گفته باشیم این حرفها رو، و یا در اینده وقتی پدر یا مادر شدیم بگیم. 

      چقدر نگران سلامتی و اینده ی بچه هامونیم..

      چقدر به بچه هامون وابستگی و احساس مالکیت داریم، جز دارایی هامون میدونیم شون و همیشه یه بند ناف محکم و ضخیم از روح مون به روح بچه هامون میگذاریم وصل بمونه.. 

      چقدر توقع داریم ازشون.

      چقدر سلطه گری داریم و دوست داریم با استانداردهای ما بزرگ شن و به سبکی که دوست داریم زندگی و رفتار کنن. 

      بحثم رو هنجار ها و خط قرمزها و بی قید وبندی  اصلا نیست. 

      منظورم وقتهایی هست که از حد تعادل عبور میکنیم و ارامش خودمون و فرزند رو بهم میزنیم. 

      چقدر دیدیم پدر مادر هایی که نهایت فداکاری و جانفشانی رو برای بچه هاشون کردن، خودشون هیچ لذتی از زندگی نبردن بخاطر اینکه پدر یا مادر شدن، و بعد یه جایی که دیره به خودشون میان که ای وای من زندگیم رو فدا کردم بدون اینکه خودم ازش چیزی بفهمم و شروع میکنن به برون فکنی و منت بر سر بچه هاشون گذاشتن و توقع داشتن که  ما بخاطر شماها هیچی از زندگی نفهمیدیم….! 

      خدا رو شکر که در طبیعت اینهمه اگاهی و درس برای اموختن هست. 

      خدا رو شکر که ما در مسیر اگاهی قرار گرفتیم و داریم نگاه صحیح رو یاد می گیریم.

      خدا رو شکر که دوره های شما استاد عزیز باعث روشن بینی و روشن ضمیری ما به روی حقایق شد. 

      *دوستان عزیزم تا میتونیم به طبیعت فکر کنیم، در طبیعت باشیم، و ازش درس بیاموزیم که طبیعت شگفت اتگیز و جهان هستی زیبا، سرشار از حکمته. 💮❤️💮

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/28 19:10
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 805 کلمه

      🌹به نام دوست داشتنی ترین و مهربان ترین خدای بی نهایتی که تا کنون شناختم 🌹

      درود و احترام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر 💮🌸

      خدا رو شکرگزارم که هر روز طعم شیرین تر و تازه تری خداشناسی، خودشناسی، شادی و تناسب اندام رو در زندگیم  تجربه میکنم و رازهای تازه ای می اموزم💮

      🌺راز اول این جلسه: 

      هر چی رو الان در زندگی تجربه میکنیم ، قبلا بهش فکر کردیم، باورش کردیم، و بارها از طریق صحبت کردن راجع بهش، طعم ش رو چشیدیم…. هربار که درباره موضوعی نادلخواه، یا مشکلات مون با خودمون یا دیگران حرف میزنیم، هربار که از شادی هامون و احساسات خوب مون حرف میزنیم، باعث میشیم طعم ش در زندگی مون واقعی شه. 

      بنا بر این راز،  خداوند هیچ چیز رو برای هیچ کس رقم نمیزنه، نه چاقی رو برای چاق ها، نه لاغری رو برای متناسب ها، نه ثروت رو برای ثروتمندها، نه فقر رو برای ضعیفان، نه خوشی و شادی رو برای عده ای، نه غم رو برای عده ای دیگر….

      این خود ما افراد هستیم که با توجه و تمرکزمون، با حرف هامون، به سیستم جهان هستی و خداوند هر لحظه اعلام امادگی میکنیم که آغوش مون برای دریافت و چشیدن چه طعمی از زندگی بازه… 

      اینو بارها با خودمون تکرار کنیم، اونقدر راجع بهش صحبت و فکر کنیم تا بخشی قوی و پررنگ از باور های ما بشه.  چون به نظرم یک باور قوی در فرهنگ و خداشناسی ماست که خداوند برای بنده هاش طبق یه سری صلاح و مصلحت هایی که خودش خبر داره و اگاهه و  بنده هیچ دخالتی در اون انتخاب ها نداره، یه چیزهایی رقم میزنه و افراد رو دسته بندی میکنه.و سرنوشت رو ، وقایع رو، کم و بیش نعمت ها رو  طبق سلیقه ش انتخاب میکنه برای هر کس. 

      🌺راز دوم: 

      خداوند در نیکی ها ، سریع الجوابه، اما در منفی ها از لطف و رحمت خاص و عام خودش مهلت میده تا ما به خودمون بیایم و به سمت خواسته هامون حرکت کنیم. 

      این مورد رو من چند وقت پیش در سوره یونس در تفسیر  ترجمه یکی از آیه ها خوندم. و به نظرم چون خداوند تمام جهان و هستی رو از روی عشق و رحمت افریده ، و عشق هم مثبته، شاده، قشنگه، چون پایه و اساس جهان عشق و شادیه، خداوند بیش از ما طالب شادی و خوشبختی ماست و به این دلیل در آنچه به شادی ها فکر و باور میکنیم، در آنچه از شادی و نعمت ها ازش میخوایم، سریع الجوابه.

      🌺راز سوم: 

      خداوند به ما نزدیکترینه و تمام هستی رو از روی عدل و بطور منظم با دیسیپلین خاصی آفریده. 

      بنابراین به اندازه ای که خدا رو بشناسیم و نزدیکی ش رو باور کنیم، به اندازه ای که به سمت شناخت واقعی و درست خداوند در مسیر و حرکت باشیم، و نظم و عدالت جهان رو بشناسیم، از نعمت و شادی و خوشبختی بهره مند میشیم. از طرف خداوند و جهان، هیچ تصمیمی برای هیچ کس گرفته نمیشه که چقدر نعمت و ثروت و خوشبختی داشته باشه. تمام انتخاب ها و سفارش ها، توسط خود ما تعیین میشه، از طریق افکار و باورها و احساساتمون، از طریق مدار توجه مون. 

      🌺راز چهارم: 

      ذهن قدرت تشخیص اصل از بدل رو نداره، در حدی که حتی نمیتونه بین صحنه ی واقعی شادی یا غم  و تماشای شادی یا غم، تفاوت قائل بشه، به همین دلیله که وقتی صحنه ی شاد یا طنزی در تلویزیون می بینیم باهاش میخندیم، یا اگه صحنه ی فیلم غمگینی ببینیم گریه مون میگیره بدون اینکه اتفاق غمگینی برامون افتاده باشه! یا در مرور خاطرات طنز میخندیم بدون اینکه اون لحظه در اون صحنه باشیم. 

      بنابراین وقتی درباره طعمی می شنویم، تصورش می کنیم, معادلسازی و شبیه سازی می کنیم تو ذهن مون  و داشتن ش رو تصور می کنیم، برای ذهن انگار که تمام این تصویرسازی ها واقعی هستن، در نتیجه افرادی که مدام به شادی ها فکر میکنن و خوبی ها رو در ذهن شون مرور می کنن، به هدف هاشون خوش بینن و رسیدن به هدف هاشون رو تصویر سازی میکنن، ذهن شون به عنوان اصل می پذیره. 

      خدایا شکرت زندگی با طعم تو، شناخت عمیق تر و صحیح تری از تو چقدر شیرینه…🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم تندرستی و تناسب اندام ایده ال چقدر قشنگه…🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم ثروت و فراوانی و رفاه چقدر دلنشینه….🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم خونه نوساز در بهترین منطقه شهر چقدر جذابه…🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم سفرهای متنوع چقدر هیجان انگیزه…🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم خریدهای مختلف و قشنگ چقدر روحیه انگیز و شادی بخشه….🌈

      خدایا شکرت  زندگی با طعمی خانواده ای شاد و صمیمی و تندرست چقدر آرامش بخش، زیبا و شورانگیزه….🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم شغلی دلخواه در محیطی دوستانه و همکارانی عالی و مثبت اندیش چقدر انرژی بخش و دلنشینه….🌈

      خدایا شکرت زندگی با طعم نور آگاهی درآکادمی تناسب فکری در کنار استاد عزیزم و دوستان شگفتی ساز هم مسیر چقدر روحیه انگیز، پرشور، پر نور، زیبا، و اعجاب انگیزه 🌈

      الهی به امید تو 🌹💮

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/28 19:13
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 23 کلمه

      استاد عزیز با عرض پوزش فراوان، دیدگاه مربوط به جلسه ی هفتم رو اشتباها مجدد در جلسه ی ششم درج و ارسال کردم.🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/01/29 05:55
      مدت عضویت: 765 روز
      امتیاز کاربر: 73179 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 9 کلمه

      درود و احترام 

      بسیار سپاسگزارم از راهنمایی شما استاد عزیز

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم