0

زندگی با طعم خدا (جلسه نهم)

اندازه متن

همه انسان ها آرزوهایی دارند که هنوز به آن نرسیده اند و تصور می کنند اگر به آن آرزوها برسند زندگی آنها سرشار از لذت و شادی خواهد شد.

اما همین افراد بسیاری از آرزوهای گذشته خود را اکنون در اختیار دارند اما به آن شکلی که تصور می کردند اگر به این آرزو برسند چه و چطور خواهد شد اکنون در آن شرایط نیستند.

رسیدن یا استفاده کردن؟!

افراد بسیاری هر روز به دنبال پیدا کردن راه و روش هایی برای رسیدن به خواسته های خود هستند. آنها در طی عمر خود به خواسته های زیادی می رسند اما رسیدن به خواسته ها به تنهایی کافی نیست بلکه استفاده از آنهاست که موجب رضایت و شادی درونی می شود.

همه ما همین الان وسایل زیادی داریم که قبلا داشتن آنها آرزوی ما بوده است اما مدت هاست از آنها استفاده نکرده ایم.

بنابراین توجه به این نکته بسیار مهم است که هدف از زندگی کردن فقط رسیدن به خواسته ها یا انباشته کردن دارایی ها نیست بلکه مهم استفاده کردن و لذت بردن از آنهاست.

در مسیر زندگی ما در شرایطی قرار می گیریم که به شکل ناآگاهانه و آگاهانه آرزوهایی در وجود ما شکل می گیرد. نکته حائز اهمیت اینکه شکل گرفتن آرزو در قدم اول برای بهبود شرایط زندگی و تجربه لذت و تنوع در زندگی است اما این موضوع مهم معمولا به فراموشی سپرده می شود و هدف از رسیدن به آرزوها بیشتر انباشته کردن و افزایش سرمایه و دارایی می باشد.

آنچه باعث تسلی و لذت روح و روان ما در زندگی می شود استفاده کردن است نه انباشته کردن موضوعی که در تفاوت نگرش افراد موفق و ناموفق بسیار واضح است.

در بسیاری از مصاحبه با افراد موفق این موضوع به وضوح مشخص است که هدف اصلی آنها لذت بردن از مسیر زندگی است به همین دلیل همه آنچه به عنوان سرمایه یا دارایی به دست می آورند صرف رشد و گسترش کسب و کار و بهبود شرایط زندگی خود و دیگران می کنند.

هیچ فرد کارخانه داری سرمایه خود را صرف انباشته کردن یا افزایش ملک و ماشین نمی کند بکله بیشتر آنچه به دست می آورد را صرف رشد و توسعه کسب و کار خود می کند و این روند را تا روزی که زنده هستند ادامه می دهند چون در نظر آنها لذت واقعی زندگی در استفاده کردن و جریان داشتن نعمت هاست نه انباشته کردن آنها.

لذت استفاده کردن از نعمت ها

هرچه بیشتر از نعمت هایی که در اختیار دارید استفاده کنید احساس سیری و رضایت از زندگی در شما افزایش پیدا می کند و همین احساس به خودی خود منجر به دریافت نعمت های بیشتر خواهد شد.

آرامش و احساس خوب دو پارامتر اصلی در رشد و گسترش نعمت ها در زندگی هستند و تنها راه رسیدن به آنها استفاده کردن از نعمت هاست.

تفاوتی ندارد که نعمت هایی که اکنون در اختیار دارید از نظر سال ساخت یا کیفیت ساخت چقدر با نعمت های روز دنیا فاصله دارد بلکه مهم احساسی است که شما از استفاده آن نعمت ها به دست می آورید.

بسیاری از افراد فقیری که به ثروت های افسانه ای رسیده اند توانسته اند از استفاده آنچه دارند به احساس خوب برسند و با احساس آرامش مراحل زندگی را سپری کرده اند و به جایگاه فعلی خود رسیده اند.

رضایت از زندگی مهمترین مساله ای است که باید مدنظر قرار داده شود و این موضوع فقط در گرو استفاده کردن از نعمت ها به دست می آید. در واقع زندگی کردن باعث ایجاد رضایت از زندگی خواهد شد و از آنجا که برای زندگی کردن نیاز به ابزار و وسایل داریم استفاده از نعمت هایی که در اختیار داریم می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و ایجاد احساس رضایت از زندگی و زنده بودن در ما شود.

تجربه هنرجوی زندگی با طعم خدا

سلام استاد عزیز بزرگوارم و دوستان وهمراهان زندگی با طعم خدا
خداوند را سپاسگزارم که لحظه لحظه ی زندگیم را با طعم خودش شیرین کرد چقدر زندگی با طعم خدا زیباست وزندگی زیبائیهایش را هر روز برایم زیباتر میکند

چه زیبا بیان میکنی استاد عزیز نکات را .هر گاه به زیبایی و نکات مثبت جهان توجه میکنم همه چیز برای من زیبا جلوه میکند توجه به خوبی ها و نکات مثبت باعث رسیدن به احساس خوب می شود وقتی به احساس خوب رسیدم دیگر هیچ کمبودی را حس نمی کنم وحتی اصلا آنها را نمی بینم.

از همه جالب تر و زیباتر اینه وقتی اراده میکنی که به هدفی برسی و در جنبه خاصی شروع به فعالیت میکنی خداوند تو را بطور صحیح در همان مدار قرار میدهد و تو را در همان مسیر هدایت می کند تا به خواسته ات برسی.

در جهان همه ما تلاش میکنیم تا به احساس خوب برسیم و از تمام احساسهای بد رها شویم اما گاهی اوقات مسیر را اشتباه میرویم و شروع می کنیم به غر زدن و ناسپاسی و این به جای اینکه ما را به احساس خوب برساند از این احساس خوب ما را دور میکند و به احساس بد میرساند.

جهان و کائنات ما را به همان احساسی را که میخواهیم میرساند غافل از اینکه ما خواهان خوبش هستیم ولی به احساس بد رسیدیم جهان به فرکانس های ارسالی ما پاسخ میدهد اگر فرکانس خوب بفرستیم به طعم های خوب میرسیم اگر فرکانسهای بد ارسال کنیم طعمهای بد را دریافت می کنیم.

وقتی به رستوران الهی دعوت میشوم و انواع غذاهای مختلف را ببینم اگر من حرص ولع داشته باشم که من باید از همه ی غذاهای این رستوران بخورم هرگز طعم عالی غذاهای دوست داشتنی و لذیذ این رستوران را تجربه نخواهم کرد چون من فقط میخورم بدون اینکه توجه کنم که هر غذا چه طعم ومزه ایی دارد.

اما اگر هر بار که وارد این رستوران می شوم طعم یک نوع غذا را تجربه کنم تمام طعم های لذت بخش را با آرامش و به زیبایی تجربه خواهم کرد چون می دانم این جهان جهان فراوانی است و هر طعمی را بخواهم به وفور در جهان برای من و هر کس دیگری که بخواد آنرا تجربه کند و مزه کند یافت می شود.

برای همین است که ثروتمندان با آرامش خاطر وایمان و اطمینان هرروز طعم های زیبایی را می چشند و هیچ حرص ولعی ندارند و از مال خود می بخشند چون ایمان دارند چندین برابر آنرا از خداوند متعال دریافت می کنند آنها می بخشند تا خداوند به آنها ببخشد. اکثر انسانها به کمبودهای جهان توجه می کنند وفقط یک طرف قضیه را می بینند وفقط دامن به کمبودها میزنند

اگر بتوانند از قانون تضاد استفاده کنند آنگاه هست که هر روز شاهد پیشرفت خود در زمینه های مختلف می شوند.

کمبودها باعث میشوند ما انسانها به دنبال راه چاره باشیم و به پیشرفت جهان کمک کنیم. خداوند بیشتر از هر کسی می خواهد که ما طعم های خوب را تجربه کنیم و به احساس عالی برسیم و به ثروت برسیم چون ما به پیشرفت این جهان کمک می کنیم.

خدایا شکرت بابت طعم های خوب جهان خدایا شکرت که همیشه بندگانت را در مسیر صحیح هدایت وحمایت می کنی خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

(دیدگاه مه گنج عزیز در بخش نظرات)

اهمیت آرامش ذهنی

مهمترین و در واقع اصلی ترین بحث مطرح شده در فایل مربوط به آرامش ذهنی است.

این مرحله سرآغاز آمادگی برای دریافت نعمت هاست. ما تا حالا با خوب کردن احساسمون و چشیدن طعم های خوب، توجه به نکات مثبت، نگاه نکردن به اخبار بد و آشفته نکردن ذهن و شکر نعمات خداوند در حقیقت در مرحله ی ارسال انرژی ها به کائنات بودیم ولی آرامش ذهنی مرحله ی دریافت است.

یعنی تا اکنون یاد گرفتیم و تمرین کردیم که حس خوب به کائنات بفرستیم حالا باید این را هم یاد بگیریم که سکوت و آرامش ذهن داشته باشیم تا پیامهای خداوند را دریافت کنیم.

در حقیقت سکوت و آرامش ذهنی مرحله ی بزرگی از دریافت نعمات است که تا ما آن را یاد نگیریم نمیتوانیم برای نعمات آمادگی پیدا کنیم. آرامش زمینه ای است برای دریافت پاسخ از احساسی که ما به کائنات ارسال کردیم و رسیدن به این آرامش از طریق قرآن بهترین راهکاریست که ما را برای دریافت نعمات آماده میکند.

ان شاء الله در فایلهای بعدی در این مورد بیشتر توضیح بفرمایید تا همانطور که مرحله ی ارسال رو به خوبی درک کردیم مرحله ی دریافت رو هم به خوبی درک کنیم تا با این دو نیروی عظیم الهی بتوانیم همیشه در مدار آفرینش و همسو با آن حرکت کنیم . با سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
ما از طریق آرامش ذهن پاسخ صداهایی را که ارسال کردیم دریافت خواهیم کرد.
بی صبرانه منتظر یادگیری این آرامش ذهن هستیم . متشکرم از آموزشهای عالی و شیرین شما

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.28 از 64 رای

https://tanasobefekri.net/?p=12400
121 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 885 کلمه

      با سلام به استاد عزیزم ودوستان گرامیم 

      استاد من چیزهایی که درخواست کردم ومیخوام برای اینکه یکم زندگیم از اینی که هست بهتر بشه یکم احساس خوبم بیشتر بشه یکم حال دلم خوبتر بشه یکم آرامشم بیشتر بشه ویکم ایمانم بخ خدا بیشتر بشه چون من فکر میکنم وقتی خدا به من نعمتهای بیشتری بده از این زمان به بعد که من در حال آموزش هستم اطمینان ایمانم به خدا بیشتر میشه  وباور بیشتر میشه که میشه ونعمتها رو دریافت کرد وخیلی دوست دارم زندگی با طعم خدا رو تجربه کنم خیلی سخته چون همش یادم میره از خدا سپاسگزاری کنم وبا تکرار کردن این مشکل حل میشه .

      من یه نوه عمو دارم که استاد دانشگاه تهران اونقدر خانم خوب خوشرو خوش برخوردی هست که نگو لذت میره آدم وقتی این خانم میبینه واصلا کلاس نمیذاره وخیلی عادی برخورد میکنه والان میفهمم که اون به احساس خوب رسیده واگر یه بچه هم داشته باشه زندگیش کامل میشه که ایشالا خدا بهش بده 

      ویه نوه عموی دیگه هم دارم اونم رئیس یه بخشی از فنی وحرفه ای اونم خانم خوش برخورده واصلا مثل یه آدم عادی لباس میپوشن شیک وساده والان فهمیدم که اونا به احساس آرامش ذهنی رسیدن 

      استاد میخواستم یه چیزی بگم که به درس امروزمون شاید ربطی نداشته باشه  پارسال من رفتم تو یه تولیدی لباس کار کنم اونجا خانمی بود که بچه دار نمیشد ومیگفت خیلی هزینه کردم خیلی کارا کردم دکتر جوابم کرده ومن اصلا هنوز این موضوع درک نکرده بودم که ما هر مشکلی داریم از اینکه ما به خدا در اون جنبه از زندگیمون به خدا ایمان نداریم بهش گفتم نگو تو کار خدا غیر ممکن وجود نداره توکل کن به خدا و…بعد من از اونجا اومدم بیرون حقوق خوب نمی‌داد کلی کار ازت می‌کشید بعد یه روز اتفاقی بر اساس شباهت اسمی با خواهرم بهش زنگ زدم گفت من دیگه کارگاه نمیرم گفتم چرا گفت من باردار شدم آنقدر خوشحال شدم آنقدر بهش تبریک گفتم وسعی کردم خوشحالیم باهاش شریک بشم ومیخواستم بگم اگر به خدا ایمان بیاریم مشکلات ما حل میشه خیلی سخته به حرف هم نیست باید به عمل نشون بدیم ومن چند وقت دارم سعی میکنم بابت هر کاری که انجام میدم سپاسگزار خداوندم باشم هی یادم میره اما این تمرین آنقدر تکرار میکنم تا عادتم بشه .

      استاد اون روزا با دخترم میرفتیم بیرون برای خرید دو کیلو گوجه میرفتیم بیرون وکلی چیز میدیدم تصمیم می‌گرفتیم این کارو کنیم اون کارو کنیم اما یه شخصی وارد زندگیم شد گفت نه خوب نیست غلطه آدم آنقدر به زرق وبرق دنیا توجه کنه اینجوری از خدا دور میشید چون تمام هواستون به دنیا میشه از خدا دور میشید واین شد که ما دیگه توجه به طعم‌های خدا نمیکردیم وخدا رو شکر یاد گرفتم که دوباره به طعم‌های خوب خدا توجه کنم وسپاسگزارش باشم 

      استاد من سیستم فراوانی خداوند رو با چشمام خودم دیدم وقتی چند روز پیش رفتم بیرون دیدم که یه ماشین شاسی بلند که من اسمشم نمیدونم وبهش فکرم نکرده بودم هی میدیدم وهی تمرین طعم خدا رو اجرا میکردم ودر طول یک ساعتی که من بیرون بودم شاید ۵ الی ۶ نا دیدم این نشانه فراوانی یا درباره ماشینهای دیگه هم همین طور پراید که نگو هر طرف که نگاه میکرده ده الی بیست تا پراید میدیدم وخونه بزرگ وشیک هم همین طور آنقدر زیاد بود که من برای چند تاش یک بار میتونستم بگم خدایا شکرت زندگی با طعم خونه بزرگ چقدر لذت بخش وخدا رو شکر انسان‌هایی هستند که دارن این طعم تجربه میکنن واینها همه نشانه های فراوانی نعمتهای خداوند 

      وقتی شبهامیرفتم بیرون چون برق مغازه ها روشن بود میدیدم ومیگفتم خدایا زندگی با طعم کسب وکار خوب زندکی با طعم درآمد بالا زندگی با طعم ثروت چه لذتی داره 

      استاد تو زندگی ما هم همین طوره از این قانون استفاده نمی‌کنیم وهمش هوامونو روی مشکلات به این فکر نمی‌کنیم چکار کنم مشکل حل کنم فقط گله وشکایت میکنم که ای بابا این مشکلات دارم مثل من تا اون زمان که زندگی راحتی داشتم وپول میداد همسرم به این فکر نیافتاده بودم که یه َشعلی داشته باشم وقتی دیدم وتو سختی زیاد قرار گرفتم فکر چاره کردم که باید یه کسب وکاری برای خودم راه بندازم تا هزینه های منو نیازهای منو ساپورت کنه تا من آنقدر منت کسی رو نکشم وهنوز هم موفق نشدم 

      واینم خیلی خیلی شنیدم که میگفتن باید یه چیزی از دست بدی تا چیز دیگه ای بدست بیاری هم خدا رو میخوای هم خرما روولی یادم نیومد مثال پیدا کنم 

      من وقتی فکر میکنم که از زمانی که من عصو سایت شدم تا حالا کلی به آرامش رسیدم من قبلا اصلا آرامش نداشتم ولی الان خدا رو شکر به آرامش رسیدم  

      من اون زمان یه تلفن به من میشد من آنقدر اعصابم بهم می‌ریخت که کارم به درمانگاه سرم آمپول اینا می‌رسید اما الان خدا رو شکر یاد گرفتم که نباید گیر کنم تو آین تلفن وخیلی سخته هنوزم در طول روز یادم میافته کلی فکر میکنم میگم پدره مادره چکار کنم ولی خیلی سعی میکنم تو حال بد خیلی نمونم 

      استاد خیلی خیلی به توان هزار خوشحالن که اومدم این دوره خارق‌العاده وگفت انگیز با شما میگذرونم چون حالم خیلی بهتر شده وخیلی چیزا یاد گرفتم که انگار دفعه قبل اصلا نشنیده بودم وممنون بابت این دوره 

      من دوره آرامش در رمضان تهیه کردم ولی فکر میکردن مخصوص رمضان گفتم ماه رمضان پاس میکنم ومجنون که یاد دادید چطور میتونم آرامش ذهنیم بیشتر کنم 9

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,887 کلمه

                    بنام خداوند بخشنده ی مهربان 

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد منم تا چند روز پیش یعنی عاشورا تاسوعا همین روش داشتم سرم به درسهای خودم گرم بود به زندگی خودم رسیدگی میگردم نکات مهم درسها رو می‌نوشتم و میخوندم خلاصه تمام تمرکزم روی زندگی خودم بود 

      تا ۲۵ و ۲۶ که تاسوعا و عاشورا بود من رفتم شهرستان  تفاوت امسال یگبا ساله‌ی قبل این بود که من خونه هیچ کس نرفتم از اول تا آخر تو حسینیه بودم  با اینکه به کسی کاری نداشتم همه به من کار داشتن 

      هر کسی یه چیزی شنیده بود و میخواست مثلا منو نصیحت کنه غیر مستقیم و من خیلی خوشحالم از رفتار خودم که این دفعه ننشستم به طرف نگاه کنم با سکوتم بگم آره تو درست میکی طرف چون با بی تربیتی تندی با من حرف زد منم همون طور باهاش حرف زدم نشوندم سر جاش طوریکه دیگه کم آورد گفت صحبت کردن فایده نداره ولش کن 

      استاد من چون نمیخوام درباره اتفاقاتی که دوست ندارم صحبت کنم کوتاه و مختصر میگم 

      ولی استاد روز تاسوعا صبح زود ساعت ۶ از خونه زدیم بیرون رفتیم جاده چالوس که بریم شهرستان هیئت خودمون  صبح یه نون بربری خریدیم یه شکلات صبحانه کوچیک با ظرفهای یکبار مصرف با یکم پنیر لیقوان که از خونه برداشتم یه ماگ دخترم چای کردم رفتیم بیرون یکم رفتیم شاید کیلومتر ۸ جاده چالوس ایستادیم وسایل پشت روی کاپوت پشت پراید گذاشتیم صبحانه خوردیم 

      یعنی استاد لذت بخش ترین صبحانه عمرم خوردم هیچ وقت شکلات صبحانه نمیخوردم در حد یک لقمه این دفعه با دخترم همراهی کردم آنقدر به من لذت داد که نگو در عین صبحانه خوردم به دور و اطراف خودم نگاه کردم یه رستوران بود درش باز بود روی کوه ساخته شده بود من فقط از پل‌های ا ن یکم رفتم بالا چند تا عکس از خودم خانواده گرفتم بعد صبحانه که میخوردم به کوه روبه روی خودم نگاه کردم 

      عظمت خدا رو دیدم که نوک این کوه از بین صخره‌ های سخت یه درخت روییده بود خیلی بزرگ نبود ولی سرسبز د با شکوه بود آدمها رو میدیدم که دارن میان رد میشن همه خانمها جلو نشسته بودن آقایون رانندگی میکردن دلم میخواست خوشحالیم با اون خانمها شریک بشم دستام بلند کنم بگم سلام سلام صبح زیبای شما بخیر بفرماید صبحانه نمی‌شناختم ولی حسم این بود 

      صبحانه خوردیم حرکت کردیم رفتم حسینیه دوستانم دیدم سلام علیک کردم دوستان بچگیم دیدم که شاید ۲۵ سال بود ندیده مشون  خلاصه روز بسیار عالی پشت سر گذاشتم روز عاشورا هم تا ظهر خوب بود بعد از ظهر تا نیمه شب با دخالت‌های مردم روبه رو شدم جوابشونو دادم 

      میدونید استاد من عقیده دارم هیچ وقت یه طرف نباید قضاوت کنیم هر کس  به نفع خودش حرف میزنه من حرف حق میگم خلاصه گذشت اومدم خونه 

      استاد منم وقتی تو خیابون بودم تمام تمرکزم روی طعمهای خوب بود روی وفور نعمت بود  خدایاشکرت این ماشین‌ها چقدر زیاد هست چقدر رستوران‌های عالی چقدر افراد که دارن میرم رفتن و برمیگردن از این طعم  عالی که خداوند برای انسانها قرار داده استفاده میکنن چقدر ماشینهای شیک خدایا شکرت زندگی با طعم ثروت چقدر لذت بخش چقدر عالیه که این طعم میتونه هرکاری که دوست داری انجام برای بری بهترین فردا رو در بهترین مکان کنار رودخانه چالوس با طعم عظمت خدا هم غذاتو بخوری لذت ببری هم به عظمت خدا توجه کنی به عظمت خدا پی ببری آبی که بدون که انسانی اونو هدایت کنه خودش میاد و میره خدایا شکرت من نرفتم ولی تابلو دارن صبحانه کنار رودخانه 

      استاد برای من خوردن در گذشته بهترین تفریح بود اما الان به لطف خدای مهربانم و زحمات شما استاد عزیزو گرامی و عالیقدرم دیگه اینجوری نیست همون لقمه نون و پنیر یا شکلات صبحانه خوردم و از اطرافم از صبحانه لذت بردم آخر هم با همون ماگ کوچیک نفری یه نصفه استکان چای خوردیم خیلی عالی بود 

      ولی اسناد الان دیگه خوردن تفریح نیست میخورم پفک چیپس ولی خیلی کم اونم وقتی گرسنه هستم یا خیلی وقت باشه نخورده باشم 

      استاد من هر خواستهای دارم برای این میخوام که یکم از این شرایط رها بشم شرایط بهتری تجربه کنم نگر من خونه بزرگتر میخوام برای اینکه دلم میخواد هر چیزی سر جای خودش باشه تا باعث بهم ریختگی خونه من نشه مثلا من الان دو تا اتاق خواب دارم یکی اتاق کار دخترم چرخ خیاطی و وسایلهاش توی اتاق یکی هم کمد من دو تا تخت و دیگه چیزی جا نمیشه و رخت خواب همسرم همیشه یا روی مبل یا روی میز 

      دلم میخواد خونه بزرگتر باشه با کمد دیواریهای زیاد سه اتاق خوابه که هر کس به اتاق برای خودش داشته باشه هر چیزی سر جای خودش باشه اینجوری همیشه خونه تمیز فقط باید مرتب کنم 

      استاد من هنوز کاملا متناسب نشدم ولی همین جور اخلاقم سیر بشم دیگه کاری به بقیه غذا ندارم هیچ وقت در این چند وقته قبلنا این کارو انجام می‌دادم باقیمانده غذا رو می‌بردم خونه الان نه هر چقدر خوردم اگر دخترم گرسنه باشه بقیه غدا رو دست‌نخورده باقی مونده دخترم میخورم اگر نه میریزم دور در منزل باشیم همسرم نمیذاره میگه ناشکری بذار تو یخچال من میخورم 

      من خیلی دیدم افرادی که به احساس خوب رسیدن دیگه براشون مهم نیست کت و شلوارشون نو باشه بگن من نیلیادر هستم زشته با این کت و شلوار برم بیرون دارن امکانت و دیگه یه جورایی به خود کفایی نمیدونم چه کلمه‌ای بگار ببرم به جایی رسیدن که انگار دیگه چیزی دلشون نمیخواد هر چیزی بخوان دارن همیشه هم با همون کت و شلوار میگردم شاید چند تا اون رنگی کت و شلوار داره نمیدونم ولی احساس خوب آرامش در چهره شون میشه دید خدارو شکر 

      استاد دیدم افراد ثروتمند حساس نیستن اما اینم دیدم که فول امکانات هستند به نظرم این امر هم سبب شده دیگه حساس نباشن همیشه لباس شیک تنشون هست خانمهاشون میگم  دیگه یه جورایی چشم و دل سیر هستن یعنی ترس ندارن هول نمیزنن هر زمان هر چیزی بخوان فورا تهیه میکنن  برای همین اونا قیمه و قورمه سبزی هم میخورن ولی شاید من دوست نداشته باشم دلم بخواد غذاهای خوب بخورم 

      من تحقیق کردم چند تا فیلم زندگینامه افراد موفق دانلود کردم اولین که گوش دادم دیدم فیلم چطور شد که مارک زاکربرگ فیسبوک بعد اینستا بعد واتساب خریداری کرد در چند سالگی ثروتمند شد و…و برام جالب بود که اصلا بقصد ثروتمند شدن این کارو پیگیر نشده چون علاقه داشته به برنامه نویسی خداوند هم راهای موفقیت در اون جنبه از زندگی بهش نشون داده و ایشون هم عمل کرد الان هم یکی از موفقترین انسانها ست هم یکی از ده نفر برتر و ثروتمند دنیاست فقط علاقه خودشون و دنبال کردن 

      واقعا دیدم افراد براحتی  بخشی از پولشون میدن به خیریه یا حمایت از حیوانات ولی من اوایل میترسیدم این کارو انجام بدم میگفتم ولش کن حالا این ده هزار تومن اگر بدم به این دوستی که داره میندازه نکنه بعدا بهش نیاز پیدا کنم چون در ذهنم این افکار زیاد بود چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام آست نه بابا اینا وضعشون خیلی بهتر از منه برو ببین چه خونهایی چه ماشینهایی دارن 

      ولی خیلی هم دیدم افراد به راحتی بخشی از ثروت خودشونو میبخشن یا میرن چند تا بچه میارن بزرگ میکنن 

      استاد خیلی ایده عالیه که زندگینامه افراد موفق ثروتمند گوش بدیم چون این آگاهی‌ها رو درک کردیم و گذروندیم به مت کمک می‌کرد بهتر درک کنم خیلی لذت بردم با اینکه زندگینامه شون نبود راه موفقیتتان بیشتر بود ولی خیلی عالی بود منم چند تا دانلود کردم گفتم زمان خالی پیدا کردم گوش میدم 

      در شهرستان ما هم افراد ثروتمند بسیارند که استاد یکی از اونها من در تحقیقم عکس یعنی نمای یه خونه رو اسکرین گرفتم که این دوستم که ثروتمند در شهرستان یه خونه‌ای ساخته بود با همان نما خدایا شکرت من همون نمایی که دوست داشتم خونم داشته باشه رو دیدم لدت بردم سپاسگزار خداوندم شدم که این طعم به وفور یافت میشه و دوست من اونو ساخته خدایا شکرت .

      استاد در شهرستان ما یه شخصی هست که تیلیادره و بچه هاش خارج زندگی میکنن به راحتی میتونه بره اونجا بهترین امکانات برای خودش فراهم کنه اما در تهران بالای شهر زندگی میکنه و شهرستان هم یکی از بهترین و زیباترین مجهزترین خونه ها رو داره زندگی میکنه 

      استاد منم اگر یکم زندگیم متفاوت بشه سریع به احساس خوب میرسم آرزو و خواسته دارم ولی اینها تا یه زمانی همراه من میان به مدار بالاتر بعد از اون کمتر میشن و من به احساس آرامش میرسم و خدارو شکر میکنم الانم با این شرایط سعی میکنم احساس آرامش داشته باشم .

      واقعا استاد از وقتیکه من به نکات مثبت توجه میکنم میبینم وقتی میرم بیرون حتی گاهی دیدم که سه تا ماشین یک رنگ یک مدل  یک شکل در جلوی ماشین ما قرار دارن من با چشمانم دیدم همه چیز بر مبنای فراوانی وقتی میرم شهرستان رودخانه که از سد امیر و کبیر تغذیه میکنه همیشه همیشه همیشه در هر فصلی فرقی نمیکنه آب داره شاید در فصل بهار یکم گاهی گل آلود باشه ولی همیشه پراز آب بوده  من میرم بیرون میبینم انواع شغل‌ها رو انواع انسانها متناسب انواع خونه ها رو همه چیز همه چیز بر مبنای فراوانی و هیچ وقت ما شاهد کم آبی یا کمبود هیچ نعمتی نخواهیم بود 

      بله استاد در شهرستان ما یه چشمه داریم که از آب کوها تغدیه میکنه و در اون استخر لوله هایی قرار دادن که هر لوله آب مخصوص یک خانه است و وقتی دیدن که این آب کفاف مردم روستا نمیده یه فرد خیری که الان بهشتی شدن اومد باغ خودشو در اختیار عموم قرار داد و یه چاه آب زد و الان قسمتی از روستا الان دارن از اون آب تغذیه میکنه 

      و این امر سبب شد که یه سد کوچکی ایجاد کنن و قسمت دیگه ای از روستا از اون آب استفاده کنن و الان خداروشکر کم آبی ندارن با اینکه افراد در خونه هاشون باغچه دارن و ادن و با آب لوله کشی آبیاری میکنن

      من خدایی میفرستم که پشت سر هم درها رو برای من باز میکنه 

      واقعا اگر دری رو هم میبنده برای من اینجوری که میخواد من دیگه تکیه به اون در نکنم از اون در انتظاری نداشته باشم میخواد من از اون در نا امید بشم تا بتونه همزمانیهایی رو برای من رقم بزنه در خیلی بزرگی برای من باز کنه که من از خوَحالی فریاد بزنم کی فکرشو می‌کرد 

      استاد رفتم شهرستان گفتم روز تاسوعا خیلی خوب بود خوش گذشت اما روز عاشورا تا ساعت ۴ خوب بود بقیه اش برام تشنجی بود هر کسی منو میدید میخواست نصیحت کنه بهشون گفتم بابا یه تنه پیش قاضی نرید یه کسی یه چیزی گفت تو هم گوش کردی اومدی داری با من با تندی حرف میزنی 

      راستش منم عصبانی شدم جوابشو دادم مثل خودش بی تربیتی کرد منم یه کوچولو بی ادبی کردم و این رفتارها ادامه داشت تا شب طوری شد که از بسکه عصبانی شده بوده معده ام رفلاکس کرد و آرامشم بهم خورد نه میشد ساکت باشم نه دوست داشتم جواب بدم مجبور شدم 

      من دارم توجه به نکات مثبت انجام میدم ولی یادم رفته بود که در زندگی روزمرهام هم وقتی تو خونه هستم چیزی پیدا کنم سپاسگزاری کنم تا آرامشم بیشتر بشه دیگه چند سالی هست که اخبار گوش نمیدم تلوزیون نمیبینم شبکه‌ای اجتماعی رو هم دنبال نمیکنم گاهی هم در شرایطی قرار میگیرم مجبور میشم تلوزیون ببینم اون شاید چند دقیقه 

      استاد ایکاش زودتر این فایل می‌شنیدم من تازه میخوام گام سوم شروع کنم اگر اینطور نبود حتما آرامش در رمضان پاس میکردم و بعد از گام سوم حتما ابن دوره رو شروع میکنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 85 کلمه

      سلام دوست خوبم خانم فریبا 

      میگم من خیلی سعی میکنم انتظاری از دیگران نداشته باشن یا کمتر داشته باشم  سعی میکنم خودم انتظارات خودم را برآورده کنم مثلا میبینم فلانی که من خیلی دوستش داشتم من براش بهترین بودم  اما الان نیستم انتظاری ازش نداشته باشم سعی میکنم خودم خودم رو دوست داشته باشم برای خودم ارزش قائل بشم برای خودم هدیه میخرم ولی نمیدونم یعنی اِن حضور ذهن ندارم که چطور باید خودم خودم درک کنم  ممنون میشم یکم بیشتر توضیح بدید با تشکر فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 158 کلمه

      سلام دوست عزیزم فریبا خانم 

      چشم حتما گفته شما رو عمل میکنم اینجوری خیلی بهتر من هم آرامش بیشتری دارم چون انسانها زیادن و من اگر بخوام با هر کدوم از اونها بحثی داشته باشم فقط اعصاب خودم خورد کردم 

      اتفاقا منم تصمیم گرفته بودم هر کسی هر حرفی زد لبخند و سکوت اجرا کنم  میگن جواب ندادن از صد دست کتک زدن بهتر این ضرب المثلی که در شهرستان ما زیاد بکار میره یعنی اینکه جوابشو ندی برای ادن طرف مثل این میمونه که کتکش زدی 

      ممنونم از راهنمایی شما دوست خوبم که به فکر من بودید و منو راهنمایی کردین تا آنقدر اذیت نشم 

      من با اینکه این همه آگاهی کسب کردم الان از عاشورا تاسوعا هی این فکر میاد هی میخواد اذیتم کنه گاهی هم همراهش میشم یهو بخودم میام میگم ای بابا چکار داری انجام میدی و همون جا فکر منفی متوقف میکنم  سعی میکنم هواسم به  انجام دادن کاری پرت کنم تا یادم بره بی نهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 37912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 40 کلمه

      سلام دوست عزیزم 

      خیلی از دیدگاهتان لدت بردم خلی چیزها رو برای من یادآوری کرد وخیلی چیزا هم یاد گرفتم وخدا رو شکر میکنم که کسی مثل خواهرزاده تون هست که بتونید درسها تونو در او ببینید خدا نگهدار ش  باشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم