به نام خدای مهربان
سلام دوستان و همراهان عزیز
به لطف خدا جلسه دوازدهم از دوره فوق العاده (❤ زندگی با طعم خدا ❤) را شروع می کنیم
دیدگاه آسیه عزیز در بخش نظرات
همیشه تو زندگیم سنگ صبور بودم و تمام مشکلات اطرافیان رو حداقل فقط گوش میکردم تا اونا درد دل کنن و سبک بشن و حس میکردم کاری که از دستم بر نمیاد برای کمک بهش حداقل سنگ صبور خوبی براش باشم و هر بار افسرده تر و داغون تر از دوستی بودم که برام درد دل کرده بود و به شدت ناراحتش میشدم و خیلی حس بدی داشت
الان متوجه شدم بزرگترین اشتباه زندگی من همین بوده و بارها و بارها شیطان از زبان من متولد شده بود متاسفانه و حتی بخاطر همدردی بهش اجازه دادم طعم های بد زندگیم تکرار بشن
استاد بازم بسیار ممنونم بخاطراین گام جدید و فهمیدن اشتباه بزرگم حتی خوندن صفحه حوادث که برام خیلی لذت بخش بود و مشابه اون اتفاقات هم برام افتاد که خوشبختانه الان ترک کردم مدتهاس و آرامشی عجیب دارم از تکرار نکردن فرکانس های سابقم و کاملا قابل کنترل هست و فقط خودم مقصر بودم در سفارش این طعم های ناگوار
دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات
یعنی نکات عالی که بیان میکنید واقعا وجود ما رو سرشار ازشادی میکنه . هردفعه که گوش میدیم برداشت بهتری ازش داریم .
پیام این فایل شما این بود که خبر بد اتفاق بد و انرژی های بد رو انتشار ندیم . در موردشون صحبت نکنیم . وای که تازه دری به روم باز شد .
این ما انسانها هستیم که با بیان و گفتن بدیها اونها رو به زندگیمون وارد میکنیم و هی رنج بیشتری میبریم . حتی اگه حالمون بده نباید بگیم . اون حال بد بعد از مدتی در وجود ما هضم میشه و از بین میره .
صبر کنیم و امیدوار باشیم به زودی خبرهای خوش حالمان را خوب میکنند ولی ما حال بد را بیان نکنیم تا جلوی خوبیها گرفته نشود . امیدوار باشیم . شاکر باشیم و منتظر خبری که حال دلمون رو خوب کنه . صد درصد به این ترتیب خوبیها زودتر بر دل و جانمان مینشینند و غبار تیرگی از دیدمان پنهان میشود .
بدیها را بیان نکنیم به جای آن شکرگزاری لحظات خوب را بکنیم . آن اتفاق بد قطعا رفتنیست پس با نگفتن آن به رفتن آن کمک کنیم . خورشید خوبیها به زودی خود را نشان میدهد . خبر خوب قطعا در راهست منتظرش باش . در مسیرش قرار بگیر قطعا حال تو را دگرگون میکند
وای استاد بازم ممنون بابت فایلهای عالیتون . خواهر اولیم و خواهرزاده هام امروز تماس گرفتن فایل ۱۱ و ۱۲ رو ازم میخواستن براشون بفرستم .میگن ما فایلهای دیگران رو هم گوش میدیم ولی نمیدونیم چرا فقط با فایل استاد آروم میشیم یعنی آرامش کلام استاد در هیچ کدوم از اونها نیست و بعدش باهم هم عقیده بودیم چون در کلام استاد خداوند دیده میشه .
حس خداوند طعم خداوند به خوبی از کلامتون به ما چشانده میشه و ما رو سرشار از آرامشی میکند که هدیه ی خداوند به ماست که دیدار خداوند است . بازم ازتون ممنونم استاد بی نهایت سپاسگزارم .
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.39 از 44 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نقش ما در هم فکری با شیطان این است ک هرزمان از مسیر خوب زندگی با طعم خدا دور میشویم یا به هر دلیلی با دیگر افراد هم کلام میشویم توجه خودمونو به این جلب کنیم ک ایا دوست دارم شیطان را متولد کنم یا نه پس اگر دوست ندارم شیطان را متولد کنم
نباید با این افراد هم کلام باشم
میتونم به حرف های اونا گوش بدم اما میتونمم هم کلام نشم و فقط گوش بدم تا در مدار منفی قرار نگیرم
زمانی ک من بیام با افکار و برداشت دیگران هم کلام و هم فکر بشم و زمانی ک حرفی بزنم شیطان را متولد میکنم
چقد عالی ک ما سعی کنیم برای ذهن خودمون یک چهارچوب داشته باشیم تا مانع از ورود افکارمنفی بشه و نزاره ما بیان کنیم و متولد نشود شیطان
من خودم به شخصه یاد میگیرم و سعی میکنم این روش خوب و عملی رو تمرین کنم و انجام بدم حتی اگر خیلی از اتفاقی ناراحت باشم نباید افکارمنفی را بیان کنم و باعث بشم شیطان متولد بشه
با تشکر از شما استاد عزیز و این دوره ی کارامد و بسیارخوبتون
من در این جلسه و دوره گرفتم که آدمهای منفی هم کلام با آدمهایی که دائماً از کلام شوند و از گفته هاشون شیطان را متولد می کنند و اون رو با درد و دل کردن راجع به یک اتفاق ناراحت کننده در زندگیشون جهت میکند ،
اگر هم این افراد با شما حرف زدن کردن شما گوش ندین و یا همچنان با این حال نشین یک نمونه که من در زندگی خودم خیلی هم کلام دیگران میشدم و کلام آنها را بررسی می کردم و خیلی ذهنم رو درگیر گفته های دیگران می کردم
که دیدی فلانی چی گفته و چه حرفی زد من را ناراحت می کرد و تا مدتها ذهنم درگیر این بود که به حرفهای اون واکنش های بد نشون میدادم و حتی حرف های اون رو می کردند و این کارم شده بود که در طول روز غیبت از حرفای بد دیگران کنم و شکایت کنم و از آنها ناراحت باشم ،
تا اینکه من دوره خوب شما استاد عزیز آشنا شدم و یاد گرفتم که توجه من به هر چیز اتفاقات رو برای من جذب می کند پس دیگه سعی کردم این که به چیزهای بد و منفی توجه کند و حرف نزنم و با افرادی منفی هم کلام نشم و از مسیر دور نشو و به تجربه های خوب طعم های خدا که می خوام به آنها برسد فکر کنم نه تلاش کنم با انجام دادن کارهای بد و منفی اتفاقهای کبد را بازگو نکنم و هم کلام و باکلام بد دیگران شحم و شیطان را متولد نکنم ،
با تشکر از شما
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من هم از این تجربهها در زندگی داشتم که نا اگاهانه با هم کلام شدنم یا حتی بحث های که به من مربوط نمیشه از سر دلسوزی شرکت کردم و در اخر حس خودم بد شده و خودم مورد بحث قرار گرفتم و با حال بد از اون بحث خارخ شدم،
مثلا در دورهمی های فامیلی ما دور هم جمع میشدیم و از موضوعات مختلف هرکس میگفت تا اوقات رو بگذرونند و با هم وقت شون رو پر کنند،
من هیچ وقت قاطی بحث های که دلخواه من نبود نمیشدم ،
یکی از اینا که همه در طول زندگی گاهی براشون از سر ناراحتی یا دلخوری پیش میاد غیبت هست ،از نظر من غیبت کردن خیلی حس بدی داره و میتونه تمام افکار و انرژی های خوبتو بکشه پایین،
مدت ها از این موضوع من ناراحت بودم و هرجا میرفتم همه حرف های ناخوشایند داشتن از دلخوری هاشون میگفتن،
من سعی کردم که با این ادم ها هم کلام نشم و خیلی نتیجه ی خوبی در احساس خودم گرفتم حالم خوبه و چون هم کلام نمیشم بنظرم دیگرانم کمتر شده جلوم از کسی حرف بزنن چون میدونن من بدم میاد از غیبت و هم کلام نمیشم،
و این که گاهی انسان از سر دلسوزی با یکی که نزدیکشه و خیلی دوستش داره درددل میکنه و از مشکلاتش و روابط بدش میگه،
من بعضی وقتا از پدرم با عمم حرف میزدم و از این که طرز بیان خوبی با من نداشت ناراحت بودم و همش ازش شکایت داشتم ،
اما سعی کردم با حس خوب به پدرم دیگه ازش بد نگم و همسو با افکار شیطانی نشم که میخواد سطح انرژی منو کم کنه و پاین بکشه،
با این تمرین ها من خیلی راحت و راضی هستم از رابطه ی خوبم با پدر عزیزم و احساس من خیلی خوبه در رابطه و فکر میکنم چون من عوض شدم و نگاهم و نگرشم تغییر کرد اونم با من تغییر کرده و من خوشحالم که تونستم این نکته رو رعایت کنم که تسلط داشته باشم رو حرفام و هم کلام شدنم با افراد ،
دیگه توی جمع ها حس خوبی دارم و فقط گوش میدم حتی با مادرم که حرف میزنم سعی میکنم با خوبی و حال خوب از اتفاق های شادو خوب بگم از ارامش و من زندگی خودم رو دارم و میخوام که حالم خوب باشه،
تصمیم من از این تجربهها این بود که چقدر همه چیز دست خودمه حس خوبم یا حس بدی که در اون شرایط دارم ،میتونم با هم کلام نشدن حال خوبی داشته باشم ،
و این تمرین خوب رو سعی کردم تا الان عملی کتم و از حالا با اگاهی بیشتر میخوام مراقب احساس و فرستنده ی خودم در جهان باشم و حس خوب رو در همه حال تجربه کنم ،
باتشکرازشما
باسلام خدمت شما استاد عزیز
بیشتر مردم فکر میکنند که با بازگو کردن مسائل زندگیشون میتونن در دوره کرده باشند و سبک بودن رو تجربه کنند اما به نظر من هم کلام شدن و اجازه دادن که یه سری تفاقهایی رو که برای ما نداده مرور کنیم بسیار غلط هست،
درسته میتونیم از تجربه دیگر انسانها استفاده کنیم اما برای ه دست آوردن خواستههامون در جهان که چیزهای فیزیکی هستند اما هیچ وقت نمیتونیم فرکانس یک انسان رو عوض کنیم،
همزمان میتونیم فقط ساکت بمونیم و هم کلام نشیم افکار بد و شیطان رو متولد نکنیم و توجه کنیم به طعمهای خوب و اونچه که در مسیر هدفهای زندگیمون قرار داره،
یه جا خونده بودم که انسانی که عصبانی میشه ر لحظهای که عصبانی هست اگر خونه اون رو به هر حیوانی بزنیم در لحظه میمیره،پس عصبانیت وقتی چنین قدرتی داره که باعث مرگ موجودات میشه فکر کنین چه حال بدی به انسان میده در اون لحظه باید با آگاهی خشممون را کنترل کنیم و به خوبیها و طعمهایی که دوست داریم فکر کنیم،
یکی از موضوعاتی که شاید من همیشه دوست دارم در مورد اون با دیگران در تو دل کنم همین ناراحتی و خشم چرا بضی وقتا تحمل ما انقدر زود تموم میشه و عصبی میشیم،
گاهی اگر دقت کنیم بیشتر اتفاقها بخاطر همین خشم و ناراحتی لحظه ای ما بوده،
پس باید روی ذهنمون کنترل داشته باشیم و توجه کنیم به طعمهای خوب برای هم اتفاقهای بد رو بازگو نکنیم و درد دل نکنیم و از افکارمون در برابر تولد شیطان مراقبت کنیم،
به اندازه همه این آگاهیها مهمتر از همه اینه که عمل کنیم و آگاه باشیم که بر اساس عملکرد ما تجربهمون بالا میره،
و جهان هستی و قانون جذب به همان چیزی که توجه کنیم جلوی راه ما قرار میدهد و به زندگی ما وارد میکند،پس چقدر خوبه که روی حس خوب رفتار خوب و آگاهیمان بمانیم و با حس خوبی همه شرایط زندگی رو آگاهانه رفتار کنیم و همکلام نشیم با انسانها و بازگو نکنیم اتفاقهای بد رو،
باتشکرازشما
من هم بعد از خوندن نوشته شما موافقم چون غیبت کردن در ذهن و رفتار ما تاثیر دارد برای همین افرادی رو میبینم ک چقدر شاد هستن و غیبت به هیچ عنوان نمیکنن درسته نباید افکار ناراحت کننده را بیان کرد و تنها فراموش کنیم