به نام خدای مهربان
سلام دوستان و همراهان عزیز
به لطف خدا جلسه پانزدهم از دوره فوق العاده (❤ زندگی با طعم خدا ❤) را شروع می کنیم
دیدگاه آسیه عزیز در بخش نظرات
سلام و درود فراوان به همه بزرگواران و خداجویان
استاد و راهنمای سعادت بزرگوارم فوق العاده از این فایل بینظیر و سرشار از حس خوب شدم و لذت بردم
بار اول که این فایل رو شنیدم دچار سردرگمی عجیبی شدم و احساس تناقض شدیدی در باورهای ناخودآگاهم و صحبتهای بی نظیر شما حس کردم و دقیقا من یک عمر در مسیر اشتباه و برعکس حرکت کرده بودم و همیشه دلم میخواسته خدا منو دوست داشته باشه و ازم راضی باشه و همیشه دچار شک و تردید بوده ام نسبت به خدای مهربونم اما الان باور دارم که خدا منو دوست داره و این من بودم که همیشه خدا رو دوست نداشته ام
بارها و بارها این جمله رو شنیده بودم که اگر میدانستید خداوند چقدر نسبت به بندگانش عشق می ورزد و دوستشون داره هر لحظه از شوق برگشت به سمت خدا جان میدادید ولی هیچ وقت نتونسته بودم باورش کنم
با شنیدن بارها و بارهای این فایل بی نظیر هر بار بهتر و بیشتر متوجه شدم که چقدر باورام اشتباه بودن و کلی تغییر رو در دیدگاه خودم حس میکنم و کلی با همین حرفاتون اشک شادی ریختم و غرق در احساس خوشبختی و بی نیازی شدم از تمام دنیا
من همیشه فقط ادعا داشتم خدا رو دوست دارم ولی هیچ وقت عاشق خدا نبودم چون بارها و بارها معجزه عشقهای زمینیم به طور مثال به مربی باشگاهم یا معلمان یا دوستانی که بی نهایت دوستشون داشتم رو دیده بودم که چطور با جون و دل و لذت فراوان هر کاری میکردم تا رضایتشون رو جلب کنم
من چون پا درد شدیدی داشتم هر وقت با مربی مورد علاقه ام تو باشگاه ورزش میکردم هیچ دردی نداشتم و منی که از ورزش و تحرک بیزار بودم با مربی مورد علاقه ام با لذت و اشتیاق فراوان ورزش میکردم و صبح ها اولین نفر خودم رو به باشگاه میرسوندم اما با جرات میتونم بگم هیچ وقت خدای مهربون و عزیزم رو عاشقانه دوست نداشته ام چون هیچ وقت لذت عبادت و بندگی رو با همه وجودم نچشیدم و همیشه برعکس مسیر حرکت کردم یا هر نوع احکام دینی که باید انجام میدادم هیچ کدوم با عشق نبوده بلکه به اجبار یا نوعی وظیفه دونستن بوده
اما الان این حس رو دارم که میخوام در مسیر سمت خدا عاشقانه حرکت کنم و دقیقا هر کاری بدون لذت و اشتیاق ادامه دار نخواهد بود
استاد با دل من چه کردید گاهی فکر میکنم قلبم طاقت این همه انرژی مثبت رو نداره و بی نهایت ازتون سپاسگذارم که اینقدر زیبا و عالی مسیر لذت بخش بندگی و زندگی با طعم خدا رو برامون به تصویر میکشید و از خوندن دیدگاهای عالی دوستان خوبم لذت بردم و ممنونم از این همه شور و اشتیاقشون که کلی به من کمک میکنه و چراغ نورافشانی هستند در این مسیر زیبا
دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات
سلام .
ممنون از فایل های عالیتون که هربار که گوش میدیم پرده ای از جلو چشمامون برداشته میشه . یعنی باوری از باورهای غلطمون برداشته میشه .
وای که این خدای ما چقدر دوست داشتنیه . چقدر قشنگ بود این عبارت واقعا ما کاری نمیتونیم بکنیم که خدا ناراحت بشه . این یعنی نهایت ایمان و اطمینان . خداوند چه زیبا میفرماید:
آیه ۲۷ – ۳۰ سوره فجر
یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ (۲۷) ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً (۲۸) فَادْخُلِى فِى عِبَادِى (۲۹) وَادْخُلِى جَنَّتِى (۳۰)
هان اى روح آرام یافته و متین
به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است.
پس در جرگه بندگان من درآى.
و به بهشت من داخل شو!
این آیات عینا همه ی بیانات شما را تایید میکنه .
نفس مطمئن نفسی است که شک و تردید رو کنار گذاشته و به اطمینان رسیده . به سمت خدا بازگرد . خدا یقینه و راه خدا راه اطمینانه .
ای بندگان من یقین داشته باشید که من از شما راضی هستم . از من راضی باشید چون من از شما راضی هستم .
بیاناتتون کاملا درسته چون خدا اول کلمه ی راضیه و بعد مرضیه رو آورده میگه اگه شما به اطمینان برسید و از من راضی باشید میبینید که من از شما راضی هستم .
کسی که هنوز به راضی بودن خدا شک داره یعنی دلش به اطمینان نرسیده نمیتونه از خدا راضی باشه پس نمیتونه رضایت خدا رو از خودش عمیقا درک کنه .
شما با این فایلتون دارید ما رو به سمت آرامش و اطمینان دعوت میکنید . چقدر زیبا بود چقدر عالی بود .
خداوند هم در این آیات داره دعوت میکنه ما رو به یقین به اطمینان به رضایت تا ببینیم و لمس کنیم رضایت خداوند رو . داره دعوتمون میکنه به والاترین مقام بندگی که چشماتو باز کن یقین داشته باش و از من راضی باش و ببین که من از تو راضی هستم . خودتو بنده ی من بدون و بیا به سمت بندگی در بهشت آرامش من وارد شو .
خدا دعوتمون داره میکنه به آرامش . وای خدای من این مدت چقدر نگاهم باز شده . چقدر قشنگ تورو حس میکنم چقدر قشنگ آیاتت رو دریافت میکنم . خدایا ازت ممنونم که من رو با مسیر خودت این مسیر زیبا آشنا کردی . ازت ممنونم که بنده ی آگاهی چون استاد رو در سر راهم گذاشتی که بفهمم تو رو ، که ببینم تو رو ، که لمس کنم تورو ، که صدات رو بشنوم . وای خدا چقدر تو شیرینی چقدر تو دلچسبی . چقدر تو گوارایی . وای خدا که تو چه طعم عالیی داری . خدایا شکرت . شکرت . شکرت .
استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم . فایلتون مثل همیشه عالی بود و من اونقدر مست شرابا طهورای گفته هاتون و آیات الهی شدم که دیگه نمیتونم به نوشتن ادامه بدم . طعم خدا گوارای وجودتان باد که از این شراب پاک الهی که هر لحظه میچشید به ما هم میچشانید . خدای خوبمون حافظ و نگهدارتون.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.44 از 57 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
فایل زندگی با طعم خدا جلسه پانزدهم :
شک داشتن به خودمان و خدایمان مثل این است که ما در جیبمان سکه های تقلبی داریم و میخواهیم خرید کنیم. بنابراین ما ممكن است حتی به سکه های حقیقی و واقعی ديگران هم شک کنیم چون ذهن ما درگير شک است.
در برابر خداوند ی که ما را افریده و در هر لحظه با ماست جای هیچ شک و شبهه ای نمیماند. علت ان هم کاملاً واضح و اشکار است. خدا قدرتمند است او ما را افریده است. اوست که خالق ماست. پس ما میتوانیم با اطمينان زندگی کنیم.
وقتی ما به کاری یا چیزی شک میکنیم مردد میشویم ، افکار منفی بیشتری را به سوی خود جذب میکنیم. ما از طریق شک و تردید و عدم اطمینان به مقصد نمیرسیم.
انعکاس شک و تردید در زندگي ما تولید شک بیشتر میکند.
هدف ما میتواند به جای شک داشتن اینکه ایا خدا ما را دوست دارد یا نه ، میتواند در بررسی تفکر مان باشد ، میتواند در مسیر تغییر دیدگاههای صحيح باشد ، میتواند به اتخاذ نگرشها ی جدید و درست باشد ، میتواند درک عمیق اصول بنیادین وجود انسان که اشرف مخلوقات است باشد.
دانش و اموزش ما در این دوره و توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی با شکیبایی و فکری ارام میتواند معیار و جایگزین ما به جای شک و تردید در زندگی ما قرار گیرد.
زندگی با طعم خدا (جلسه پانزدهم):
سلام به همه هم مسیرانم
از زمانیکه یادم میاید؛ والدینم و یا جامعه ام در ذهن من گنجانده بودند که در صورت انجام ندادن یک سری کارها، توسط خداوند دوست داشته نمیشوم. به نظر من برای خود من، این احساس گناه از همه چیز بیشتر، باعث سرکوبی من در دوران کودکی، نوجوانی و یا جوانی آم بوده است. در صورتیکه دعا خواندن در درگاه خدا برای ارامش من است، و اصلا؛ خدا به دعای ما احتیاج و نیازی ندارد، بلکه اینها همه، برای « ارامش » است.
ما برای ارامش خودمون، نیاز به یادخدا داریم و الا؛ خدا بی نیاز از هر دعا، نماز و غیره توسط ما انسانها است. این احساس گناه در من که شاید در جاها و زمینه هایی هنوز وجود داشته باشد، باعث و منجر به سرکوبی اعتماد به نفس، عزت نفس و به طور کلی خودم را قبول نداشتن، شده است. من فقط دارم روی پذیرش خودم کارمیکنم و هر چه بیشتر کار میکنم و اوقات لذت بخش تر بیشتری را تصور میکنم وبیشتر راجع به انها در ذهنم میاندیشم، زندگیم « زیباتر میشود. » من احساس بهتری از خودم دارم. آرزوهایم بیشتر برآورده میشود. زندگی به کامم شیرین میشود و لاغرتر میشوم.
من گاهی خشمگین میشوم، گاهی عصبانی میشوم و حتی گاهی داد هم میزنم. گاهی میخندم، گاهی شادی میکنم و گاهی قهقهه میزنم. من فکر میکنم این رابطه و حالتهای من، همش از خود من برمیاید. من اگر از خودم ناراضی باشم و بی ایمان باشم، از خودم خشمگین میشوم، از خودم گاهی عصبانی میشوم و به خاطربی ایمانی خودم، حتی گاهی داد هم میزنم. من اگر از خودم راضی باشم و در آن زمینه زندگی از خودم راضی باشم و ایمانم به اعتقادم متصل باشد، به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی میخندم، به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی شادی میکنم و حتی به خاطر دوست داشتن و راضی بودن از خودم، گاهی قهقهه میزنم. من فقط کافی است خودم را بپذیرم.
امروز پسرم از دانشگاه به خانه آمد. او دو روز متوالی داشت برای امتحانی که امروز صبح داشت، درس میخواند و مرتب مطالعه میکرد. او گفت که بعد از دادن امتحان، نمره آش را در کامپیوتر دیده است. پسرم گفت که نه تنها نمره آش A نشده است، بلکه شاید به زور B شود؛ چون معلم بایست یک قسمت از امتحان را جداگانه و دستی، ارزیابی کند.
پسرم به من گفت: « من دو روز است که هیچ تفریح و بازی نکردم و روی امتحانم، متمرکز شدم. مامان، من بهترینم را انجام دادم؛ ولی باز نمره ام خوب نشد. الان از خودم راضی ام و حسرت نمیخورم که به جای بازیهای کامپیوتری و تفریحات دیگر، همه توانم را روی درس خواندن گذاشتم و مسیولیت دانشجو بودنم را برای دادن امتحان انجام دادم. » من لبخندی به او زدم و گفتم:« پسرم ما همیشه ازشکستهای خودمون است که پیروزی را درک میکنیم و از این تجربه ها درس میگیریم و موفق میشویم. مهم این است که تو همه توان خودت و بهترین کاری را که میتوانستی، انجام بدهی را، ادامه دادی. » الان احساس میکنم که وقتی پسرم اینگونه از خودش راضی است،« من و شما چرا از خودمون راضی نباشیم؟!؟ » ما دلیلی برای نپذیرفتن خودمون، که تا حالا ۱۵ بار زندگی با طعم خدا و حضور او راچشیده ایم؛ نداریم. ما همه مورد رضای خداوند هستیم. خودمون را ببوسیم و به اطمینان، متکی شویم.
روز دوشنبه ۳۰ ابان ماه سال ۱۴۰۱ هجری شمسی مطابق ۲۱ ماه نوامبر سال ۲۰۲۲ میلادی