0

زندگی با طعم خدا (جلسه شانزدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه شانزدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه هانا عزیز در بخش نظرات

سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم
من حدود یک سال هست که خیلی دارم روی باورهای خودم کار می کنم و از کلاس ها و آموزه های استادهای خیلی موفق توی این زمینه استفاده می کردم. رشد های خیلی خوبی توی زمینه های مختلف کردم اما اونطوری که می خواستم نبود.

دوست داشتم خیلی بیشتر رشد کنم اون اساتید هم راجب خدا صحبت می کردن و خیلی تاکید داشتن که شناخت درست خدا همه چیز هست. اما ذهن منطقی من با حرفهای اونا قانع نمی شد.

تا اینکه با استاد عطار روشن آشنا شدم. خیلی جالبه استاد شما فقط راجب خدا صحبت می کنید و شناخت اون. خیلی هم مثال های ساده و ملموس می زنید. خیلی به دلم میشینه و راحت تر باور می کنم. ۲-۳ باری دوره طعم خدا رو گوش دادم و دیدم که استاد گفتن اگه می خواهید بیشتر و اصولی خدارو بشناسید دوره خدا هرگز دیر نمی کند رو تهیه کنید. خیلی مشتاق شدم برای تهیه این دوره و به لطف و هدایت خدا تهیه اش کردم.

من هنوز بخش اول رو تموم نکردم. چون می خام نتیجه بگیرم و بعد برم جلسات بعدی بعضی از فایل ها رو بالای ۲۰ بار گوش کردم. اصلا یه حس و حالی به آدم دست میده. نمی تونستم همه حرفهاتون رو باور کنم اما قضاوت هم نکردم فقط گوش میدم. واقعا عالی هست. خیلی آگاهی نابی توی این دوره گفته میشه و به قلبم سرریز میشه.
من هم در تمام طول روز سعی می کنم به خدا فکر کنم و در اطرافم ببینمش. بزرگترین دغدغه من در حال حاضر مسائل مالی هست. مدیریت کسب و کار و مسائل مالی ام رو هم سپردم به خدا. به خدا گفتم مشاور مالی ام باشه اون بگه و من فقط اجرا کنم. خلاصه اینکه خیلی حس خوبی هست با خدا بودن و این تازه اول راهه.

جالب اینه که راه ۳ برابر شدن درآمدم و امکاناتش دقیقا دم دستم بوده اما من نمی دیدم. اما الان با خیال راحت سپردمش به خدا. ازش می پرسم چکار کنم اونم مرحله به مرحله بهم میگه. ان شا الله تا آخر اسفند به درآمد حداقل ماهی ۱۰ میلیون تومن با این کسب و کار که یه نوع سرمایه گذاری هست و مشاور من خداست می رسم و میام براتون می نویسم.
ممنونم استاد بابت آموزش هاتون به دوستانم هم توصیه می کنم که دوره رو تهیه کنن. واقعا شناخت خدا همه چیز هست. من هم به امید خدا میخوام تمام تمرکزم رو بذارم روی شناخت درست خداوند

 

دیدگاه مهرین عزیز در بخش نظرات

بازهم شب زنده داری های من …بازهم رازونیازهای من با خدا….این روزها چقدر عجیبند.
تجربه های متفاوتی داشتم……خبر خوب آنگه در احساس رهایش دارم خوب پیش میروم، دلتنگی ها و اشک ریختن هایم تقریبا به کمترین حد خود رسیده است….لبخندم حقیقی تر از همیشه شده…..خبر تعجب برانگیز اینکه….بدون‌هیچگونه ایجاد حساسیتی در عده ای از همکاران هجمه ای از حسادت موج میزد که با تلنگری در یک آن ۶ یا ۷ نفری برمن هجوم آوردن و از بخل و حسادت و چشم تنگستن پرده برداشتند!!!!!!!!!!!!!

همان موقع متوجه فایل ۱۶ شما شدم.و کاملا گوش دادم.شاید به اوضاع احوال آن موقع من تناسب نداشت.اما در لابلای کامتان متوجه شدم هرچه روح آدم متعالی تر میشود…هستند بخیلانی که بخواهند با انرژی های منفی و نادانی هایشان سطح مرا در جهان تنزل بدهند.که صد البته من دیگر ام آره نخواهم داد.

حس رهایی حس قشنگ.یه…حس شادی…طعم شیرین پرو بال گشودن در بی نهایت خداونده….

استاد ممنونم که به یادم‌آوردی بجز ریسمان الهی به چیزی چن. نزنم و بجز خدای مهربان عشقی نورزم….از وقتی شرول کردم له بودن و رهایی در کنار خدا….حس زیبای سبکی و آرامش به سراغم آمده…..باور کن‌به جون خدا نگران نیستم فقط مثل دختربچه ای که با وعده ی گردش رفتن خوشحالی در دلش قنج‌میزند…منتظر غافلگیر ی های عشقم این خدای بزرگ و مهربانم هستم.

صبح ها با امی ی باور نکردنی چشم‌می گشایم و طول روز فعالیت خارج از خانه و داخل خانه….اما بازهم شب زنده داری….خدای بخشنده ی مهربان‌از بهترین طعمهای به من خورانده…..حال هم به شکرانه ی همان طعمهای زندگی بخش دوباره از او بهترین ها را میخواهم

طعم عشق به همسر عشق به فرزند عشق به داشته ها و شکر گزاری برای خانواده ی خوب و دوستانی بهتر از جان……اجساسم ها لیست….طعم هایی را که سفارش دادم حتما بزودی بدستم خواهد رسید…..

دوستتان دارم که با قلبهای پاک و انرژی مثبت شما عزیزان مهرین‌ار قید هر چه دارد رها میشود….

خدایا به قلب دوستانم بهترین طعمها و آرام ترین شبها را جاری بفرما


دستور کار اجرای جلسه شانزدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات این جلسه

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.26 from 42 votes

https://tanasobefekri.net/?p=12644
برچسب ها:
71 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار fariba
      1401/08/18 13:14
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 217 کلمه

      یک دیدگاه متفاوت:

      امروز من برای اولین بار طعم جدیدی چشیدم و بعد برای داشتن اون طعم خدارو هزار بار شکر کردم که این همه زندگی ما در گرو همین طعم هست،

      داستان ازاین  قراره ک من برای برنامه ی سفری ک در پیش داشتیم تصمیم گرفتم برای خودم به حمام بروم 

      اما اوایل دوش گرفتنم بود ک برق میره و اب سرد میشه 

      و من توی خونه تنها بودم 

      مادر من ک خداروشکر سر وقت از بیرون میاد اونم با پله چون برق اسانسور هم قطع شده بوده میرسه به خونه و من ازش اب گرم میخوام تا برام با شعله گاز اب گرم بیارن 

      امروز من با یک شمع کوچک و یک تشت اب گرم دوشم به پایان میرسه و زمانی که به خواسته های مثل خونه ، ماشین ،ویلا ، فکر میکنیم گاهی یک اتفاق های کوچکی میفته ک میفهمی همین ک برق هست خودش یک طعم خوبه همین ک اب گرم داری و نیاز نیست همش اب گرم کنی همین ک امکانات داری خودش یک طعم بالا و عالی از خداست ک گاهی بااز دست دادنش متوجه اهمیت این نعمت خدا میشیم.

      در پایان من امروزم رو با طعم جدیدی رو برو شدم و باز هم یک تجربه شد تا بهتر احساس کنم نعمت های کوچک اما مهم رو. و خواستم با شما در رابطه با این اتفاق گفته باشم.

      باتشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/09/25 15:22
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 571 کلمه

      زمانی که من تمرین ها  رو انجام میدم و با این دوره ها آشنا شدم گوش دادم و تمرین ها را انجام دادم و یکم احساس تغییر دیدگاه و عملکرد در خودم و احساس میبینم از زندگی خودم راضی تر هستم ،تنها مشکل ما در زندگی این است که نگاه اشتباه به خداوند داریم،و نمیتونیم به خداوند در اون مسئله اعتماد کنیم و باور داشته باشیم که او  حلال مشکلات است ، و همه ما در زندگی نگران هستیم از وضعیت مالی خودمان گرفته تا آینده بچه های ما و فردای خودمان که از اوضاع اقتصادی ناراضی هستیم و همیشه نگران این هستیم که چگونه می‌خواهیم روزگار خودمان را سپری کنیم و به موقعیتی برسیم که از آن راضی باشیم، مشکلات مالی خودمان را به رئیس جمهور و افرادی که در اقتصاد دست دارند نسبت می دهیم این کار اشتباهی است و اگر باورمان به خدا قوی باشد و اعتماد داشته باشیم هرگز نگران آینده و اقتصادمان نخواهیم شد،

      حالا ما باید از این افراد این درس را بگیریم که ایمان به خداوند قوی تر کنیم خداوند بخواهیم که بنده او باشی فقط و فقط ازاو کمک می خواهیم و اوضاع خودمان راضی باشیم باور داشته باشیم که خدا همراه ما است می بیند ما را و به یاری ما می آید با احساس خوب ما و با توجه به خوبمون و تنهایی که میخواهیم جواب ما را سریع میدهد ، 

      ما باید با دیدن طبیعت درس بگیریم و نعمت های خدا را در جهان هستی ببینیم مثل طلوع غروبه خورشید و باید بیندیشیم تفکر کنیم زیرا که خداوند گفته است تفکر کنندگان می بینند، 

      وقتی که ما انسانها از آینده خودمون دیگران هستیم دلیل این است که خودمان را از خدا جدا می توانی و دور می بینیم خدا نیستیم و خودمون رو از اصل جدا میبینیم از خدا جدا میبینیم برای همینه ک نگرانیم چون بنده ی انسان ها شدیم و از خدا دور میشیم،

      ما انسان ها باید مثل اون گیاهی باشیم ک از دام شیطان و ادم ها تحت کنترل خدا باشیم و از حرف مردم نگران و رنجور نشیم و ناراحت نشیم ،

      وقتی ایمانمان قوی باشه به خدا و باور داشته  باشیم که تحت کنترل خدایم نه انسان ها دیگه نگران اینده خودمون نیستیم و به خدا اعتماد داریم میدونیم که بهمون پاسخ مثبتی میده با احساس خوب ما ازش خواستارایم،

      اما از زمانی که دیدگاه جدیدی به خدا پیدا کردم و باور کردم که خود را به تحت کنترل خودش دارد ادامه دادم و خودم رو بنده خدا دونستم انتظارم از ادم ها به صفر رسید و یاد بگیرم که همیشه توکلم از خدا باشه و از انسان ها بردارم و فقط از خدا انتظار داشته باشم و حالا که اگاهی شو دارم توی این مسیر باشم ،

      نگران نیستم دیگه مثل قدیم بیخیال شدم و حتی میدونم اگه گاهی مشکلی یا مریضی هستش خوب میشم سریع چون از خدا میخوام ک خوب بشم و خدا سریع الجوابه پس من انتظارم از این به بعد از خدا همیشه خواسته هامو میخوام و توجه میکنم به خوبی و طعم های قشنگ خواسته هام و توی این مسیر میخوام بمونم و بنده ی خدا باشم تحت کنترل خدا باشم و باور و ایمان داشته باشم ک خدا برای من خوبی میخواد منم بهش اعتماد میکنم و ایمان دارم همیشه که به خواسته هام میرسم و از خدا دور نیستم و به او نزدیک هستم و از خدا کمک میخوام و میدونم خدا حواسش بهم هست و دوستم دارم من مطمئنم.،

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/06/04 17:32
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 778 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      سال های سال من هم تصورم راجب خدا همین بود که در انسان های دیگه میدیدم و خوب در خانوادم و بزرگ تر ها بالاخره الگوی من بودن و افکارم بر اساس شنیده هام و دیده هام شکل میگرفت،

      سال ها فکر میکردم وقتی میگن خدا همه چیز رو میبینه یعنی از اسمون ها نگاهمون میکنه و منتظر ماست که یک کار بد کنیم گناه کنیم و زود توی نامه ی اعمال ما بنویسه و همیشه با شک و تردید کارامو انجام میدادم تا مدت ها ترس از گناه داشتم،

      مگه خدا مهربان و بخشنده نیست، مگه خدا رحمان و رحیم رو همیشه نمیشنیدم در کتاب ها در شروع هر چیز ،

      این باورم به چه دلیل بود که ترس از گناه داشتم من که می‌خوندم در قران اول هر سوره که خدای بخشنده و مهربان ،

      همیشه احساس میکردم باید بندی خیلی خاصی باشم که خدا صدامو بشنوه منو ببینه و دعای منو مستجاب کنه ،

      اونم نه با حس خوب و افکار خوب و خرف زدن با زبان خودم در ذهنم با خدای خودم ،

      با گریه سر نماز با شکایت از وضغ زندگی با مقصر دونستن بقیه با اوضاع جامه همش غر غر شکایت ناراضی بودن از هر چی داری و موجب حال بد خودم میشدم و حال بد من ربطی به دوست و فامیل و پدر مادر نداشت ،

      خودم بودم که تا ۲۳ در اشتباه در مسیر ذهنم بودم در افکاری غلط گم شده بودم خودم حالم رو بد میکردم چون از دیگران انتظار داشتم حالمو خوب کنن موجب شادی من بشن،

      از دوستم همش انتظار داشتم بیاد با من وقت بگذرونه یا من حرف بزنه و همش نگاهم به بقیه بود،

      پس خدای من چی شد پس تو کی با خدای خودت حرف میزنی و مامانم یک جمله ی به من میگفت که هنوزم یادمه میگفت تو با همه ادم ها حرف میزنی بعد با خدای خودت چرا حرف نمیزنی چرا همش افکار منفی رو دنبال میکردم من در اون زمان همش از بقیه شاکی بودم،

      از خاله از عمه از دایی از دوست از بابا از مامان از خودم حتی از خودم هم حالم بهم میخورد چرا چون بنده ی خودا نبودم نمیدونستم که دارم این راهی که میرم به خدا نیست و اشتباهه اینجا اخرش خوب نیست و شادی نیست ،

      مقصر ناراحتی و خس بد من دیگران بودن و من از اونا شاکی بودم در صورتی که این خودمم که با افکارم حالم رو میسازم،

      چرا اسم من مگه مومن نبود مگه در خانواده ی با ایمانب نبودم من چرا ناامید و تنها میدونستم خودم رو چرا همش حس بد داشتم حتی من مدتی درد رو با افکار و استرس داشتن و برای خودم بوجود اوردم من که سالم بودم چرا درد داشته باشم توی سن کم و بدن قوی که دارم و این رو هم باز تقصیر محیط ببرونی میدونستم،

      با احساس بد با تظاهر به خوب بودن این همه مدت ذر افکار و حس بد و باور و بی ایمانی و بی توکلی به خدای خودم رو هدر دادم،

      چقدررر دور شده بودم خدایا تو کجایی از کجا پیدات کنم میشه دست منم بگیری میشه منم مثل انسان های که کم هستن اما من میبینم که شاد و ارامش دارن باشم میشه با منم حرف بزنی میشه منم مثل اونا به هدف هام برسم،،

      اینا رو با خودم میگفتم و از قدرت ذهنم بی اطلاع بودم که بابا همه چی با خودته خدا درون توست درون ذهنت قلبت روحت چی میگی تو و نا اگاه بودن ،

      وقتی واقعا از  مدت های قبل خواستم که خدای خودم رو و خودم رو بشناسم و از خدا خواستم که به من کمک کنه و من دوست داشتم تغییر کنم واقعا میخواستم تغییر کنم و بتونم انسان متفاوتی باشم دیگه من به خواست خدا با این سایت خوب اشنا شدم و به طور مستمر هستم و فعالیت میکنم، 

      دیگه من عوض شدم حرفام با خودم در تنهایی در جمع در دیدگاهم به انسان ها دیگه کسی مقصر حال من نیست دیگه هیچ چیز نمیتونه حس خوبم رو به خودم و خدای مهربونم عوض کنه در همه لحظات خدارو دارم حس میکنم و باافکاری درست و خوب باهاش حرف میزنم سپاسگزارم و ازش میخوام باز هم طعم های قشنگش رو پیش روم بزاره و از نظر خودم این هدایت من به سایت یک معجزه ست و میتونست رخ نده و من هنوز ادم قبلی باشم ولی با خواست خدا رخ داده و من تغییر کردم و در مسیر درستی قرار گرفتم از خدا میخوام نه از ادم هاش نه بنده هاش خدا رو میپرستم و از خدا انتظار دارم ، از هیچ کس دیگه هیچ انتظاری ندارم و همه رو با حس خوب دوست دارم و از خودم راضی هستم از این انسان جدید و افکاری جدید و هر روزم میخوام بهترین خودم باشم،

      باتشکرازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم