0

زندگی با طعم خدا (جلسه هفدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه هفدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه راحیل عزیز در بخش نظرات

سلام استاد خوبم
این روزها حال عجیب تراز همیشه دارم وجودم لبریز از شادی ست که به زبان نمی توانم بیاورم
گاه خوشحالم گاه غرق سکوت میشوم وگاه غرق در باورهایی که به قدرت رسیدن میشوم

درست دقیقا امروز یکساله که باشما و برنامه ی شما آشنا شدم میشه گفت تولد یک سالگی منه ☺️?
چی بودم چی شدم، غیر قابل مقایسه س، زندگیم شرایطم احساساتم
ناامیدی هایم نشدنهایی که جزو محالات بود
چه همه چیز سخت و غیر ممکن بود تا قبل از اینکه شما رو خدا برایم فرستاد

هرگز یادم نمیره توی پارک نشسته بودم و مستاصل که پیام دوستی منو عضو گروه شما کرد
به خیالم اینم یه گروه مثل گروههای دیگه که فقط حرف برای گفتن دارند
اما حرف شما کجا حرف آنها کجا
درست اولین پیامم این بود استاد به سختی تونستم خونه ای رو اجاره کنم هزینه ی اجاره مجال شرکت در دوره به من نمیدهد اون لحظه که مینوشتم فقط گریه میکردم
اما چیزی نگذشت که با کمک خدا توی دوره اومدم
دوره شد همه ی زندگی من شادی به زندگیم برگشت
خنده به لب هام نشست فراوانی برایم جاری شد
خداااایااااا با من چه کردی که چنین مبهوتم
چندی نگذشت که خوشی از پس خوشی رونمایی کرد
خبری که همه را به هیجان اورد
وشما شدید دلیل تمام اتفاقهای خوب زندگیم
چه روزها وچه ماهها وچه سال نکویی بود
تا یکماه پیش همه چیز خوب وعالی بود تا اینکه مهلتم برای خالی کردنه خونه سر اومد
بارها فایل سپاسگزاریت را گوش میدادم نمیگویم؛ همه را گوش دادم آنقدر با فایل شکر داشته ها غرق شدم تا بشه ملکه ی ذهنم
دیگه با پولی که داشتم محال بود توی همون منطقه خونه ای حتی برای اجاره تهیه کنم ?چه برسد به خرید خونه
چک خرید خونه رو نوشته بودم اما مرتب میگفتم پس خدا کجاس منکه خوب انجام دادمو نشد
خونه حتی توی شهرکهای اطراف شهرم برام یه رویا بود چه برسه به منطقه ی خوبش ازیه طرف ناامیدی ازیه طرف ترس هردو تهی میکرد حال قشنگمو
کم کم زنگ آخر به صدا در اومد
حسابی خالی از همه چیز شده بودم راهیه سفر شدمو همه چیز رو گذاشتمو رفتم وبه خدا گفتم خدایا این گوی و میدان کار کار خودته من دیگه بریدم
دیگه کاری ازم بر نمی اومد
فکرم به جایی قد نمیداد
به آسایش که رسیدم رها کردم همه آنچه که مرا آزار میدادوبا اطمینان عجیبی سپردم به همون کاردان قوی
از سفر که برگشتم پیشنهاد خرید خونه اونم توی ناباوری محقق شد
طولی نکشید که تا شب قولنامه ی خونه رو به نامم نوشتن
من این همه خوشبختی
???منی که تا پارسال التماس کم کردن کرایه داشتم امسال خونه ای رو توی بهترین جای شهر خریدم
اینها کار من نیست کار همانیست که مرا به آرامش رساند
آری روزها شکر میگفتم بارها فایل هارا گوش میدادمو زندگیم را با حضور خدا طعم دارش میکردم
استاااااد جان سند خونه حتی قطعی به نامم خورد. زیباترین امضاها پاش ثبت شد امضای سفید خدایی که حضورش هر روز زیباتر میشود
هر روز معجزه از پس معجزه ای میرسد
حتی انقد عالی پیش رفت که مبلغ های معین شده زودتر از چکها پرداخت شد
جاااانم چه خدایی دارم
استاد جان سپاسگزارم از همه ی محبتی که درحق تک تکمون کردید
یکی حال تناسبش خوبه یکی حال دلش خوبه ویکی مثل من همه چیز زندگیش خوبه
نمیدونم چه جوری وبا چه زبانی سپاس از بودنتون داشته باشم
فقط میگویم حضور شما اتفاقی نیست ممنونم ممنونم

دیدگاه فریبا عزیز در بخش نظرات

سلام
تمام تلاش ما انسانها برای رسیدن به احساس خوب
یک حس بهتر چیزی که همیشه دنبالشیم
از سرکار رفتن خرید خانه خرید ماشین
خوب باید از خودمون سوال کنیم چرا؟؟ چرا همه انسانها همیشه دنبال یک حس بهترن؟
چیزی که تو وجود همه مشترک 
و در لحظه رسیدن به اون احساس خوبه ارامش داریم
حالا ممکن موقتی باشه یا دائمی ولی تمام تلاشها برای رسیدن به اون حس هست حالا کاری به درست و غلطش ندارم
گمشده همه ما ادما احساس خوب
همون لحظه که قطعه فابریک خودمون تو ذهنمون نصب میشه و به آرامش میرسیم
حق انتخاب باعث شده از اصل خودمون دور بشیم و با امکانات بیرون از خودمون هی سعی در رسیدن به اون حس داریم
هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من از کامنت شما تو جلسه ۱۵ خیلی چیزارو درک کردم
حدود ۶ صفحه توی دفترم تک تک جملاتتونو نوشتم و روشون کار کردم و هی گفتم این یعنی چی؟
خدای دیگران یعنی برای کسب نوازش والدین یک سری اعمال دینیو انجامشون دادم و منبع قدرت و خدای من شدند والدینم و هی این منبع قدرت با ورودم به جامعه ،ادمها و جایگاههای مختلف شدن و بردگی های زیادی رو تجربه کردم و نتیجه اش احساس بد شده و عامل غذا خوردن بدون گرسنگی تلاشم برای رسیدن به آرامش بوده در صورتی که مشکل از جای دیگری
و شما چقدر عالی گفتید پیامبرا هم خدای بزرگتراشونو قبول نکردن، و من دیدم چقدر بت برای پرستیدن دارم
یک بتکده بزرگ و مشرکم و کافرم
و باید یکی یکی بشکنمشون
چیزی که الان به هرکسی بگید بت چی همه یاد تاریخ و گذشتگان میفتن، بس باید پرسید این یکتاپرستی تو چرا ثروت بهت نداده؟ چرا سلامتی نداده؟ چرا آرامش نداری؟
استاد من فهمیدم باید روح خدارو لمس کنم و به خواسته هام مشتاق باشم نه محتاج….الله الصمد..خداوند بی نیاز است

ما در هر لحظه از زندگیمون میتونیم از وجود خداوند در زندگیمون بهره ببریم، ماهر لحظه داریم هدایت میشیم
من اینو باور کردم فقط باید روش کارکنم تا وسیع تر بشه
من خودم را با خداوند پیوسته و متحد میبینم
من جز این سیستم هدفمندم
خدا هر لحظه داره منو هدایت میکنه
خدایا هدایتم کن و سوالای ذهنمو دونه دونه جواب بده
ممنون از شما از درک عالیتون و تصویرسازی قابل لمستون

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.30 از 43 رای

https://tanasobefekri.net/?p=12925
56 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/10/11 10:56
      مدت عضویت: 1857 روز
      امتیاز کاربر: 34516 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 1,086 کلمه

      ما با فکر کردن به خدا از طریق خلق کردن تمام انچه که در اطراف ما و مخصوصا طبیعت هست به قدرت بی نهایت خدا و افکارش میتونیم پی ببرییم.
      من خودم رو جزیی از طبیعت میدونم و میگم خدایی که طبیعت با این همه درخت و گل و کوه وسنگ و آبشار و رودخانه و دریا رو مدیریت میکنه من رو هم مدیریت میکنه ولی انسان یه فرق داره با این درخت و پرنده و کل طبیعت و مخلوقات که اونها هیچ قدرت انتخابی ندارن ولی ما انسانها تفاوت داریم با هر موجودی چون که حق انتخاب داریم پس اشرف مخلوقات هستیم و ما انتخاب میکنیم در هر لحظه که بندی خدا باشیم یا بندی شیطان باشیم .
      پس در طبیعت بودن حس آرامش میده که من هم جز این سیستم هستم پس خداوند من رو هم حفاظت و هدایت و حمایت میکنه و آرام میگیریم .
      در حالی که قبلا از بس ترس از خدا و عدابهای اون داشتم که دوست داشتم پرنده باشم و یا درخت باشم که دیگه امتحان هاا و ترسها رو نداشته باشم از بس که دیدگاه اشتباه داشتم ولی از وقتی که دیدگاه هم رو تغییر دادم به خداوند نگاهم به خداوند عوض شدو نتیجه های منم به مقدار تغییر نگاهم عوض شده .
      فاصله ی خورشید تا زمین یه مقدار ثابت هست که اگر تغییر بکنه کلی بی نظمی در زمین به وجود میاد و تاثیرات مخرب در زمین به وجود میاد .این مثال برای انسان هم هست که اگر خودت رو از خدا دور بدونی کلی در زندگیت بی نظمی اتفاق میفته و از هیچ موضوعی لذت نمیبری چون از لحاظ ذهنی خودت رو تحت کنترل و نزدیک به خدا نمیبینی و از هیچ نعمتی نمیتونی لذت ببری و خودت رو از خدا دور میبینی مثل این هست که زمینت رو شخم بزنی و بذر بکاری ولی خورشیدی نیست که انرژی بده و اون بذر رشد کنه .
      پس ما باید به اون منبع اصلی که خداوند هست نزدیک باشیم تا نتیجه ی بهتر و عالیتر رو بگیریم و اگر دور باشیم احساس بد و سردی و نا امیدی و .. در زندگیت داری .
      پس در ذهنت با خدا ارتباط داشته باش و نزدیک به خداوند باش و هر چقدر خودت رو نزدیک خدا بدونی نتیجه هم بهتر میشه .
      پس خداوند رو به عنوان منبع انرژی درون خودتون ایجاد کنید تا کشت و کارتون در زمین زندگی رونق داشته باشه و به هر چیزی به عنوان خوشبختی در زندگیت نیاز داری به اونها برسی .
      خداوند همیشه به ما نزدیک بوده و از ما فاصله نگرفته ولی این ما بودیم که به خاطر انتخابی که داشتیم تونستیم نزدیک خدا باشیم و ایمان داشته باشیم و یا ناامید و دور باشیم از خدا و ایمان ندلشته باشیم .
      پس هر فردی با خدا یه رابطه ای داره و یه باوری به خداوند داره که همون تمام زندگی اون فرد رو رقم میزنه و به خاطر همین زندگی هر فرد با فرد دیگر بسیار متفاوت هست .
      اگر میخواهید نتیجه رو تغییر بدید باید باورتون
      به خد ا رو تعییر بدید و خدا رو به عنوان تنها منبع قدرت و عشق و ثروت و سلامتی و… ‌. بدونید و یادت باشه خدا ند هر روز بدون منت به تو انرژی میده مثل نور خورشید هست خداوند درون ما که با پوشیدن لباس رنگ روشن میتونیم نور بیشتری رو جدب کنیم و یا لباس رنگ تیره بپوشیم و انرژی کمتری جدب کنیم .
      پس بستگی داره خدا رو چطور باور داری ؟ هر لحظه از وجود خداوند میتونی بهره ببری پس همه ی کارها رو به خودش بسپار و نتیجه متفاوت میشه پس به جای استفاده از عقلتون و منطقتون
      در حل کارها و مشکلات اونها رو به خدا بسپارین و مطمعن باشید که خداوند میتونه اون رو برطرف کنه و حیران میمونید که خداوند چطور اینقدر راحت اون مشکلات رو برطرف میکنه .
      در مورد شناخت خداوند و اتصال به خداوند باید به موضوعات مختلف فکر کنبد و همه رو اتصالش بدید به خداوند و برای خودتون تایید بشه که این کار خدا هست و خدا رو پررنگتر حسش کنید .
      حتی میوه ای که از درخت میفته تحت کنترل خداوند هست و طبق نظم و فرمول خداوند هست یا حتی یه برگ هم همینطور هست .پس هر اتفاقی رو میتونی ربط بدی به خداوند .
      پس هر چیزی اطرافت میبینی ربط داره به خداوند مثلا یه ماشین یا فروشگاه و یا یه وسیله یا یه شخص یا یه اتفاق و … بگو خداوند چقدر قشنگ جهان رو پیشرفت میده و مدیریت میکنه .
      قانون جدب کلش این هست به هر چیزی فکر کنی در زندگی تو رخ میده ‌اگر به نیروی خداوند خودت رو وصل بدونی و احساس آرامش و امید و شادی داری پس جدب اتفاقهای خوب برای تو هست و اگر خودت رو وصل ندونی و دایم در حال بد و نگرانی و استرس و عصبانیت باشی اتفاقهای بد رو جذب میکنی .
      پس اگر ارتباطت رو با خدا درست کنی همه چیز خود به خود رخ میده بنابراین به دنبال نحوه ی یادگیری و جذب کردن نباشید تا زمانی که ارتباطت رو با اون منبع برقرار نکنی بی فایده هست تا وقتی جهان اون خورشید رو نداشته باشه بی فایده هست پس به دنبال قانون جدید و عبارات تاکیدی نباش کافیه فقط به دنبال رتبا ط با خدا باشی و نگاهت و باورهات رو به خداوند تغییر بدی و اون خدایی رو که خود قرآن اورده رو بشناسی با باورهای تو حیدی دیگه نیاز به هیچ تلاش خاصی نداری پس تلاش کن خدا رو بهتر بشناسی تا نتایج خیلی خوبی در زندگیت اتفاق بیفته و باعث میشه بیشتر به دنبال تایید وجود خداوند در زندگیت باشی .
      چه نیرویی داره این جهان رو مدیریت میکنه ؟؟
      فکر کنید؟
      پس طبق قانون جذب هر چقدر آرامشت بهتر بشه اتفاق و شرایط هم بهتر شکل میگیره .
      تمام قدرت دست خداوند هست و خداوند جهان رو هدایت میکنه و من هم جزیی از جهان هستم و خداوند من رو هدایت میکنه .
      هر چقدر خدا رو بیشتر پیدا کنی و خداوند هم به همان مقدار در زندگی شما عمل میکنه نه اینکه نیست ولی ما نمیتونیم اون رو ببینیم و حسش کنیم پس به دنبال خدا در زندگیتون باشین .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم