0

زندگی با طعم خدا (جلسه هجدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه هجدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه شیوا عزیز در بخش نظرات

بنام خداوندی که جانم از اوست..
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان همیشه همراه
فایل تون خیلی عالی بود استاد مثل بقیه فایلها بسیار جالب و تاثیر گذار

بنده هم یمدت در گیر این پیامها بودم ولی وقتی متوجه شدم اینها فقط از طرف یه عده ادم های سود جو که فقط میخوان ایمان مردم نسبت به خدا و پیامبر خدا تغییر بدن دیگه توجه ای بهشون نکردم و خدارو شکر دیگه خبری ازشون نیست?

دوستان من از وقتی تو دوره های خدا هرگز دیر نمیکند ،زندگی به طعم خدا ولاغری با ذهن شرکت کردم و در زندگی ام حرفهای استاد رو به عمل تبدیل کردم خیلی اتفاق های خوبی برام رخ داد که به طور خلاصه براتون میگم ودر عرض مدت ۹ماه خودم وخانواده ام شگفت زده شدیم از قدرت ذهن وبا ورهای ما…

من از اسفند۹۶ با تهیه ی دوره ی خدا هرگز دیر نمیکند شروع کردم
و نتیجه شو خیلی زود دیدم و مبلغ ۱۵میلیون در قرعه کشی خانوادگی که گذاشته بودم بعد از گذشت دوهفته که از دوره می گذشت برنده شدم در عرض ۵ماه تمامی قرعه هایی که گذاشته بودم یکی پشت یکی دیگه در اومدن ومن جمعا مبلغ ۳۰میلیون برنده شده بودم و این مبلغ رو به پول پیش خانه اضافه کردم و بسیار خوشحال وشاد شدم واز خداوند سپاسگزاری کردم
بعداز اون میزغذا خوری خریدم☺️

ووقتی در دوره ی زندگی به طعم خدا شرکت کردم با انجام تمرین جعبه ی ارزو ها موفق شدم از چند ارزوی که داخل جعبه انداخته بودم به دوتای اونها بعد از مدت ۲ماه برسم اولی ثبت نام برای خرید ماشین بود بدون اینکه نیاز باشه وسیله ی زیر پامو بفروشم و خدارو بسیار شاکرم دومیش خرید تخت خوش خواب بود..‌

واز این اتفاق های خوب ریز درشت تو این ۹ماه برام زیاد پیش اومد مثل رفتن به سفر مشهد که خیلی خاطر های خوبی ازاین سفر دارم وخرید یه سری لوازم منزل …‌خلاصه تمام این اتفاق های خوب تو گرونی دلار برام رخ داد وایمانم به اینکه ما به هر چیزی که بهش توجه میکنیم مو سمت خودمون جذب میکنیم بیشتر شد ومن تمام سعی خودمو کردم که حرفهای استاد رو تو زندگیم به عمل تبدیل کنم وموفقم شدم واز خداوند بخاطر هدایتم در این مسیر و اشنایی با استاد بسیار سپاسگزارم
در پناه خدا باشین

منتظر خبر های خوبی که در راه باشین
یا حق☺️☺️☺️☺️

 

دیدگاه راضیه عزیز در بخش نظرات

به نام خدا.
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه در این دوره ی زیبا.
این فایل مثل فایلهای قبل بسیار عالی بود٬پیام های عالی داشت که سبب آرامش بود.

خداروشکر که فرصتی ایجاد شد تا این فایل رو گوش بدم٬نظرات زیبای دوستانم رو بخونم و ازشون لذت ببرم.

یادم هست که شاید ۱۶ ساله بودم که کتابی در مورد عالم پس از مرگ خوندم و فوق العاده وحشت زده بودم٬در واقع اون کتاب نه تنها سبب آرامش و هدایتم نشد بلکه عینا مشابه با گفته ی استاد سبب نا امیدی من و غفلتم از حضور خدا شد و من دیگه هیچ کتابی در اینباره نخوندم تا حدودا دو سه سال پیش که یک کتاب زیبا در مورد عالم ارواح خوندم که بسیار آرامشبخش بود و دید من رو نسبت به مرگ عوض کرد

اتفاقا بعد از مدتی یک مستند دیدم از انسانهایی که برای لحظه ای مرگ رو تجربه کردن و باز دید من نسبت به مرگ روشنتر شد و نهایتا سخنرانی های دلنشین دکتر الهیی قمشه ای و امروز حرفهای زیبای شما استاد گرامی.

و به این فکر کردم که چه چیزی ما آدمها رو انقدر از مرگ میترسونه وبه این نتیجه رسیدم وقتی تصویر خدایی در ذهن نقش بسته که در ان دنیا با انواع و اقسام عذابها در انتطار بنده های سرشار از خطا و اشتباهش هست طبیعتا وحشت از مرگ اجتناب ناپذیر هست٬

اما همینکه نگاهمون عوض میشه و خدایی پر از عشق٬مهربانی ٬زیبایی٬محبت رو میبینیم٬خدایی که ابتدای هر سوره ی قرآن خودش رو مهربانترین مهربانان معرفی میکنه دیگه ترس معنایی نداره..انوقت مرگ معناش عوض میشه ٬و میشه پر کشیدن به سمت آغوشی پر از مهر٬هر چند در این دنیا هر لحظه در آغوشش هستیم و لی بعد مرگ انگار این حد فاصل جسمانی هم برداشته میشه ومرگ یک لحظه زیبااست از وصل با زیباترین معشوق.


دستور کار اجرای جلسه هجدهم:

۱- تماشای فایل ویدیویی توضیحات این جلسه

۲- تکرار ۵ مرتبه فایل این جلسه (تصویری یا صوتی) تا قبل از ارائه قسمت بعدی

۳- انجام تمرینات مربوط به این جلسه در قسمت نظرات

 

(مشتاق خواندن نظرات ارزشمند شما هستم)

 

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.66 from 35 votes

https://tanasobefekri.net/?p=14036
برچسب ها:
68 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 22392 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,347 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گرامیم 

      استاد من خیلی سعی میکنم که سعی کنم هر آموزشی که میگیرم بهش عمل کنم  برای همین سعی میکنم که بیشتر فایلها رو تکرار کنم نکات مهمشو بنویسم وبعدا هم بخونم تا یادم نره وهمیشه تو این احساس خوب بمونم  وممنونم که به من یاد میدید چطور باید حالم خوب کنم چطور احساسم خوب نگه دارم چطور باید به چه چیزهایی فکر کنم ممنون و سپاسگزارم 

      استاد من سالها نمیدونستم دنبال چی میگشتم هدفی نداشتم الان که فکر میکنم فقط میخواستم کاری کنم که شرایطم بهتر کنم ودنبال اصول موفقیت بودم واز سمینارهای آقای مرتضی احمدی منش استفاده میکردم ونا خواسته سعی می‌کردم به اون چیزهایی که تو سمینار گفته میشه عمل کنم انگار خیلی موفق نبودم ودلیل حتما این بوده که خیلی خوب عمل نکردم واینم بود که اون سمینارها کامل نبودن تمرین نداشتم فقط یه سری حرف خوب وامیدوارم کننده بود که باعث آرامش من میشد 

      استاد من اتفاقا خیلی دوست دارم که بین فایلها فاصله باشه و هر روز نباشه چون با خیال راحتر به فایلها گوش میدم ومیتونم بیشتر گوشش کنم ونتیجه بهتری بگیرم اما اینم هست که به شما اطمینان دارم با خودم میگم که تو نمیدونی استاد وقتی یه دوره رو آماده میکنه خودش به تمام اصول توجه می‌کنه که ما با گوش دادن به اون تمرینها تمرین نوشتنها بتونیم نتایج فراتر از انتطار مون کسب کنیم 

      استاد من هم از این داستان‌ها داشتم اما این موضوعات مال ۳۵ سال پیش بوده اون موقع گوشی نداشتم که پیام بیاد وانسانها با دست مینوشتن وتو یه کاغد کوچیک لوله میکردن دورشو با ربان قرمز پاپیون میزدن پخش میکردن واون روزا من خیلی دریافت میکردم خیلی سخت بود خیلی بهم استرس میداد اعصابم خورد می‌کرد 

      وخیلی هم میترسیدم خلاصه سه روز طول می‌کشید تا من اون تعداد بنویسم وپخش کنم تا تموم بشه وچند وقت بعد یه نوشته دیگه بدستم می‌رسید طوریکه آنقدر سختم بود اگر میدیدم اگر دارن پخش میکنن اصلا ازشون نمیگرفتم تا پارسال 

      این دفعه یه نوع دیگه ست که برام تو واتساب میفرستادن یا یک ویدئو بود که من بازش نمیکردم اگر هم باز میکردم اولش میدیدم سریع قط میکردم متن‌های خیلی طولانی بود خیلی یادم نمیاد چون نمیخوندم ولی یه جورایی باعث ناراحتی استرس من میشد ونگرانی می‌کرد وبازم نشد بعد فرستنده ناراحت شده بود که چرا مطلبی که میفرستن نمیخونی کلاس میزاری من گفتم اعصابم خورد میشه استرس میده برام سم باز نمیکنم وخدا رو شکر میکنم که دیگه چیزی دریافت نمیکنم 

      من گشتم متن‌ها رو پیدا کردم که اینجوری نوشته بود  

      یکیش میگفت سلام  این دعا رو امروز بخونید واز طرف امام صادق از کتاب معروفش گفته شده بود که این دعا رو بخونید بجای نطقه هااسم فرزندت بگو که امروز روزی که در حق فرزندان به اجابت میرسه 

      من اون روزا به این جور متن‌ها توجه میکردم  حتما انجام می‌دادم منم اون روزا خدا تو زندگیم نبود باورش میکردم اون روزا به این درک نرسیده بودم که خدا همیشه هست خدا همیشه با منه همیشه و هر لحطه داره منو هدایت وحمایت میکنه ومن خیلی راحت بدون واسطه آسون هر وقت که بخوام میتونم با خدای خودم حرف بزنم دعا کنم برای هر کسی که بخوام‌ خدا رو شکر میکنم که به این حد از درک رسیدم خدایا ممنون وسپاسگزارم 

      واون روزا خیلی دنبال خرافات بودم اون روزا مادرم خیلی به خرافات اعتقاد داشت بختشو بستن دعا نوشتن  تو قبر گذاشتن  شاید هم این حرفا باعث شده که من به خرافاتی بشم اما خدا رو شکر که  همون موقعها فهمیدم که خرافاتی نباشم وسعی کردم توجهی به خرافات نداشته باشم وخدارو شکر الان فهمیدم که من خدایی دارم که هر چی رو که بخوام میتونه بدون واسطه به اندازه یک چشم بر هم زدن یهویی وبدون دلیل به من بده 

      اون روزا خرافات زیاد بود شاید بخاطر اینکه مردم هم آگاه نبودن تا طلایی گم میشد میگفتن برو پیش اینه بین برات پیدا میکنه وبعدا گفتن سوره فلان بخون پیدا میشه  یا اگر بچه شون دیر ازدواج می‌کرد میگفتن بختشو بستن سرکتاب باز کن ببین کی بسته سرکتاب همون فال الانه که کسی میاد از خودت حرف میگیره به خودت حرف تحویل میده بالاخره تو زندگی هر کسی یه آدم لاغر قد بلند مشکی یا یه آدم چاق قد کوتاه بور پیدا میشه وادمها هم باور میکردن وبرای مدت کوتاهی  مشکلشون حل میشد  

      استاد من چند روز پیش تلفنی رو دریافت کردم که کلی به من حرف زده شد کلی هم بهم استرس داد کلی هم ناراحت ونگران غصه دار شدم در صورتیکه من خودم در شرایطی بودم که نمیتونستم بهشون کمک کنم‌ و خدارو شکر یاد گرفتم که خیلی تو حال بد نمونم ولی هی یادم می‌افتاد به اون ص حبت‌ها بعد قبل از اینکه تلفن زنگ‌بخوره من داشتم فایل گوش میدادم وتلفن تموم شد ادامه دا دم گوش دادنمو دقیقا فایلی بود که گفتید  اگر کسی مشکلی داره یا در شرایط بدی هست اون طعم فقط برای اون فرد دلیلی نداره که شما هم اون طعم تجربه کنی ویادم افتاد به مطلبی ‌ه گفتید هر وقت کسی درباره مشکلش حرف میزنه شما باهاش هم کلام نشید احساس همدری نکنی واینا واون موقع من اولش یکم صحبت کردم ولی بعدا یادم افتاد ناخداگاه خودبه خودی دیگه صحبت نکردم فقط گوش دادم تا تلفن تموم بشه به گوش دادنم ادامه دا دم 

      اینو هم یادم اومد هر چیزی که حالتو بد کنه مطمئن باش که صد در صد دروغ وبعدا چند ساعت بعد همسرم یه س الی از کسی پرسید دروغش معلوم شد ودیگه به اون تلفن فکر نکردم ومطمئن شدم که ا ن تلفن از طرف شیطان بوده وتصمیم دارم که سعی کنم دنباله رو شیطان نباشم به نجواهای شیطانی توجه نکنم فقط هواست بدم به خدا دنبال ه آیت الهی باشم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که این آگاهی‌ها رو خدا از زیان شما به من اموزش میده خدایا ممنون وسپاسگزارم  از شما هم ممنون وسپاسگزارم که هر مطلبی که میخونید ونتیجه میگیرید برای ما هم میگید تا ما هم اون طعم خوب تجربه کنیم 

      واز این جمله خیلی لدت بردم وخیلی حا لم خوب کرد هر چیزی که حال شمارو خوب کنه اون رو پیامی از طرف خدا بدونید وهر حرفی که حال شما رو بد می‌کنه از طرف شیطان بدونید 

      ومن تازه موضوع انتخاب درک کردم وسعی میکنم که همیشه به چیزهای خوب ت جه کنم وحال دلم خوب نگه دارم واصلا اجازه ندم که حرفهای بیخودی بشنوم مطالب بیخودی بخونم فیلمهالی بیخودی ببینم که حالم بد بشه وخدا رو شکر که خیلی وقته تلوزیون نمیبینم مگر همسرم روشن کنه یه چیزهایی بشنوم که سعی میکنم هد ست بدارم تو گوشم وسرم به چیزی گرم کنم تا نشنوم  وخدا رو شکر می‌نم هر چیز خوبی باید خود به خود ب‌وجود بیاد 

      استا د من این جمله رو شنیدم اینا یادم اومد که من قبلنا وقت سرما هر صبحی که بیدار میشدم یه لرز زیادی میگرفتم طوریکه دندونهای بهم می‌خورد وامروز متوجه شدم این مشکلم خود به خود حل شده 

      یا اینکه من قبلنا علتشو نمیدونم به زنجبیل حساسیت داشتم شاید بخاطر اینکه خیلی مصرف میکردم بوده   امروز یکم  چای زنجبیل خوردم اصلا بدنم بیرون نریخت وخود به خود مشکلم حل شده بود 

      واین جمله هم یادم اومد که شما گفتید که هرآنچه به تو از خیر وخوبی  رسد از آن من است وه آنچه بدی رسد از آن خود توست که  من با افکاری که دارم باعث میشم که چیزهای خوب به من برسه یا چیزهای بد 

      واینم بگم که منم دوست ندارم هر چیزی وارد دهنم کنم با دیدنم با گوش دادن با تصاویر بد ‌وقتی همسرم تلوزیون میبینه هر چیزی میبینه ومن میگم بزن یه کاگال دیگه میگه چقدر حساسی اینا دارن فیلم بازی می‌کنن این پسره نقش اول فیلم ‌ه رفته زندان داره کلی حقوق میگیره بخاطر بازیش وهمیشه که طرز فکرش اینه که راحت میتونه فیلم ببینه ولی با این حساب من نمیبینم چون من اصلا مثل اون فکر نمی‌کنم فقط میبینم ‌ه پسره مرتکب جرمی شده با سن کم رفته زندان برای همین ترجیح میدم نبینم وخدا رو شکر خیلی وقته که دیگه فیلم نمیبینم 

      یا دخترم میاد با اون هیجان تعریف میکنه که تو جامعه چه اتفاقی افتاد من میگم ترو خدا نگو من نمیتونم گوش بدم حالم بد میشه میگه میگم که تو آگاه بشی وناراحت میشه که چرا من حرفش گوش ندادم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم