0

گام ۸۰: لاغری با ذهن از نگاه امام علی (ع)

اندازه متن

زمانی که با قانون جذب و قدرت ذهن آشنا شدم تصور می کردم با موضوعی آشنا شده ام که بشر به تازگی موفق به کشف آن شده است. البته به این دلیل که تمام کتاب ها و سخنرانی هایی که از گذشته درباره قانون جذب و قدرت ذهن وجود دارد به زبان های غیرفارسی و عربی است این تصور که غربی ها موفق به کشف این قانون شده اند در ذهن من پررنگ شده بود.

بعد از مدتی که درک و تصور من از قانون جذب بیشتر شد و متوجه شدم خداوند در 1400 سال قبل درباره این قانون در قرآن توضیح داده است با انبوهی از بیانات امامان و پیشروان دینی مواجه شدم که توضیح قانون جذب بودند.

امام علی (ع) از جمله رهبرانی است که بسیاری از گفته های ایشان توضیح قانون جذب و عملکرد ذهن می باشد و اتفاقا درباره تاثیر ذهن بر عملکرد جسم جملات و بیانات ارزشمند بسیاری دارد.

از امام علی (ع) نقل شده است:

هرکس اعتدال را در خوردن رعایت کند، سلامتی او طولانی و فکرش صالح می شود.

مَن اقتَصَر فی اَکله کَثُرت صِحَّتِهُ وَ صَلُحَت فِکرَتُه.

در این عبارت به وضوح روشن است که بین رفتار (خوردن)، فکر و جسم ارتباط مستقیم وجود دارد.

برداشت من از فرمایش امام علی این است:

فردی که اعتدال در خوردن ندارد افکار صالح (صحیح) ندارد و سبب از دست دادن سلامتی (چاقی) خود می شود.

واضح است که اعتدال در خوردن به داشتن افکار صالح ارتباط داده شده است و طولانی شدن سلامتی به رفتاری که ما درباره جسم خود به کار می بریم.

البته این پیغام به عنوان هشدار به انسانها برای مراقبت از سلامتی خود داده شده است چرا که خداوند برای همه انسانها سلامتی را از قبل قرار داده است و از آنجایی که هرچه از خدا به انسان می رسد همه خیر و خوبی است بنابراین از دست دادن سلامتی چیزی نیست که خداوند برای ما مقدر کرده باشد بلکه این ما هستیم که با ایجاد افکار ناصحیح در ذهن خود موجب تغییر و از اعتدال خارج شدن رفتارمان و در نهایت تغییر وضعیت سلامتی خود می شویم.

بسیار از افراد دلیل چاقی را عدم رعایت اعتدال در خوردن می دانند که البته صحیح است اما برای برطرف کردن این مشکل به اشتباه توجه خود را بر تغییر برنامه غذایی (رفتار) افراد متمرکز کرده اند درحالی که رفتار آنها ریشه در افکار (ذهن) دارد و برای تغییر رفتار فقط باید از طریق تغییر افکار اقدام کرد تا نتیجه حاصل شده دائمی و اثربخش باشد.

لاغری با ذهن روشی است که به شما می آموزد چگونه افکار ناصالح خود را شناسایی و اصلاح نمایید. نکته جالب اینکه حتی نیاز نیست افکار صالح را در ذهن خود ایجاد کنید چون از قبل این افکار توسط خداوند در ذهن همه انسانها قرار داده شده است و گواه این ادعا انبوه انسان هایی است که در تمام طول عمر خود متناسب هستند.

برای لاغر شدن فقط کافی است افکار ناصالح که منجر به چاقی می شوند را کم اثر و سپس متوقف کنید. خودبخود افکار صالح متناسب کننده فعال شده و رفتار یا تمایلات درونی شما تغییر کرده و پس از مدتی شاهد تغییر وضعیت جسمی خود و بهبود سلامتی ذهن و جسم خود خواهید بود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.40 از 60 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32659
21 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Mali
      1403/09/16 13:11
      مدت عضویت: 743 روز
      امتیاز کاربر: 8990 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 781 کلمه

      و خدایی که در این نزدیکیست. 

      من تا قبل از شنیدن این حدیث،فکر میکردم که انسان‌ها دارن به علم ذهن شناسی و کنترلش دست پیدا کردن،پس این مباحث ریشه ی قدیمی داره و میشه با مطالعه از آدمهایی که در گذشته بسیار دانا بودن الهام گرفت و به نکات خوبی رسید.وقتی توی دوران مدرسه یا از تلویزیون و رادیو و … ی حدیثی می‌شنیدم سعی میکردم ازش بگذرم برام جذابیتی نداشت چون اینجوری متوجه شده بودم که فقط این حدیثها و آیه ها و … میخواد منو بیشتر بترسونه ولی از وقتی با آگاهی به این درک رسیدم که میشه انسانهای خوب و آگاهی دهنده توی دنیا پیدا کرد که دارن درس زندگی ب ما یاد میدن،بیشتر احساس رضایت دارم که جمله ای یا نکته ای از شخصی یاد بگیرم‌.مثه همین جمله ای که استاد فرمودن.خیلی جای بحث داره و میشه ساعتها درباره ش حرف خوب زد و به نتیجه ی خوبی رسید.این جمله داره به ما انسانها چه اونهایی که چاق هستن چ لاغر باید روی غذا خوردنشون کنترل داشته باشن،همونطور که خودمون روزانه شاهد هستیم آدم‌های چاق در معرض انواع مشکلات جسمی و حتی روحی که میشه از ظاهر هم متوجه شد،هستن،وقتی من به عنوان ی فرد چاق، که جسم سالمی ندارم قطعا در ذهنم با افکار نادرست خودمو به این روزگار دراوردم،این من بودم که توی ذهنم با موادغذایی سرناسازگاری گذاشتم مثه اینکه غذا کمه،غذا گیر نمیاد،همین ی وعده ست بخور،دیگه تو خونه خودت نمیتونی از این غذا ها درست کنی،همش داشتم درون خودم با جسمم میجنگیدم و بحث داشتم برای خوردن و نخوردنها،یا اینکه از طرف خانواده م تحت فشار بودم و فکر میکردم پدرم داره بهم لطف میکنه و پدری میکنه درسته که اونم ناخواسته داشته به من لطف اشتباه می‌کرده ولی نتیجه ش چی شد.؟اینکه من در هر شرایطی بودم ذهنم درباره ی غذا داشته مرتب بحث میکرده،به جای اینکه از زیبایی های تناسب اندامم لذت ببرم فقط داشتم روی چاق و بدشکل شدنش تمرکز میکردم ولی خدارو شکر که بالاخره متوجه شدم این حس بد رو و تونستم تا حد زیادی افسارش رو بگیرم دستم.من لا تمرین انجام دادن هر روزم دارم روی درون خودم کار میکنم،دارم در خودم انتظار لاغری و تناسب اندام رو به وجود میارم.چون با تمرین انجام دادن و تکرار مکررات دارم ذهنمو از حالت پریشانی به آرامش میرسونم،در طول روز جسمم از حرکت نمی ایسته،همواره داره کار خودشو انجام میده مثه تنفس کردن،ضربان قلب،روده،کلیه کبد و … همگی دارن کار میکنن و ذهنم هم همینطور،اونم داره مدام فعالیت میکنه،که این فعالیت میتونه حال منو خوب یا خراب کنه.من برای ضربان قلبم هیچ کنترلی ندارم ولی برا افکارم چرا،من توانایی اینو دارم که ذهنمو پریشان یا آروم کنم.الان ی دفعه به ذهنم خطور کرد،چرا خداوند شب رو به ما داده؟؟چون اولا اینکه چرخه ی دنیا کامل بشه و بعد هم اینکه،ما با خوابیدن در شب،به آرامش درونی می‌رسیم.چون ما با خوابین کلید خاموشی ذهنمون رو میزنیم و این بزرگترین مزیت و زیباترین کاری هست که خدا برامون خلق کرده چون اگر این خاموشی ذهن نبود معلوم نبود چه زندگی سخت و مشقت باری ما داشتیم.پس باید به شکرانه ی نعمتهای خداوند،سپاسگزار هر لحظه ی داشته هامون باشیم.دیشب ی اتفاق بدی برای من افتاد و من قبول دارم که اشتباه کردم،من مسئولیت اتفاق دیشب رو تمام و کمال به عهده میگیرم.و براش تصمیم گرفتم که ی کار خوبی کنم برای خودم ن برای رضای خدا،که از این افکار آزاردهنده نجات پیدا کنم.اگر این اتفاق چند ساله پیش میفته برای من به جرات میگم شاید خودکشی میکردم،ولی از اونجایی که در مدار خوبی هستم،تونستم با خواب خوبی که دیشب داشتم،چراغ ذهنمو چند ساعتی خاموش کنم و بذارم ی استراحت خوبی کنه تا امروز بتونم حال خوب داشته باشم،از خدا کمک خواستم که منو به ساحل آرامش برسونه،درسته که صددرصد موفق نبودم تا این احساس بد رو برای همیشه از بین ببرم ولی خدا رو شکر تا حدود ۸۰ درصد تونستم خیلی توی ذهنم پر رنگش نکنم.من منتظر این نیستم که خدا عذابم بده،من منتظر این نیستم که خدا پاسخ صبرمو بده.من طبق قانون پیش میرم و نتیجه شو میبینم،من منتظر می مونم و در طول انتظارم خودمو آروم میکنم،افکار خوب میفرستم،تا وقتی جواب رو خواستم بگیرم،جوابی جز حس خوب دریافت نکنم.خدایا ازت ممنونم که بهم آرامش دادی.از استاد بزرگوار هم تشکر میکنم که با این حرفها به حس خوب رسیدم.وقتی خواستم این فایل رو ببینم اولش افکار مزاحم زیادی داشتم و جوری که نتونستم تمرکز کنم ولی بعدش به ایده ای که بهم  گفته شده بود عمل کردم،روی کاغذ افکار بدمو نوشتم و بعد پاره کردم و بعد شروع کردم به دیدن فایل وقتی فایل شروع شد رفته رفته متوجه شدم که این حرفها رو باید می‌شنیدم تا با آرامش الانم برسم.ممنونم خداجونم که به زیباترین راه ممکن منو هدایت میکنی.الهی شکر.

      یا حق

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم