0

منطق ذهن چاق

منطق ذهن چاق
اندازه متن

سی و پنج سال زندگی با چاقی سبب شد تا درک کاملی از شرایط فکری و نگرش افراد چاق داشته باشم و به همین دلیل آموزش های لاغری با ذهن کاملا منطبق بر نیاز افراد چاق تهیه و ارائه شده است.

اکنون که دهه چهارم از زندگی ام را تجربه می کنم به وضوح می دانم که در تمام سال هایی که درگیر چاقی و لاغر نشدن بودم به دلیل افکار و نگرش هایی بوده است که توسط دیگران و خودم در ذهنم ایجاد شده است.

در ابتدا افکار چاق کننده توسط دیگران در ذهن ما ایجاد می شوند اما در ادامه با چاق شدن جسم شرایط زندگی ما تغییر می کند و تجربه های زندگی با چاقی به تثبیت و گسترش چاقی در ذهن کمک می کند و به همین دلیل است که افرادی که دچار اضافه وزن می شوند هرگز نمی توانند با استفاده از روش های رژیم درمانی یا ورزش کردن به تناسب اندام ایده آل دست پیدا کرده و مانند افراد متناسب زندگی کنند.

وقتی ذهن تحت آموزش چاقی قرار می گیرد در ابتدا فقط می آموزد، اما به مرور که آموزش ها ادامه پیدا می کند و دادها های ذهنی تکمیل تر می شوند منطق مغزی وارد عمل شده و آنچه آموخته ایم را به منطق و واقعیت زندگی ما تبدیل می کند.

ذهن چاق همواره در تلاش برای منطقی کردن چاقی است.

درک این عبارت به تنهایی برای کشف دلیل چاقی و همچنین علت لاغر نشدن میلیاردها انسان چاق در جهان که هر روز برای لاغر شدن تلاش می کنند کافی می باشد.

چگونه با ذهن چاق شدیم

در مرحله اول ذهن افراد تحت تعلیم چاقی قرار می گیرد. این روند به بی نهایت شکل انجام می شود به همین دلیل نمی توان چگونگی آن را توضیح داد چون برای هر فرد می تواند متفاوت باید.

شنیدن صحبت های پزشک که هشدار چاق شدن به دلیل مصرف دارو را می دهد به سادگی می تواند بذر چاقی را در ذهن یک فرد ایجاد کند.

شنیدن صحبت های دیگران درباره معایت لاغری می تواند به سادگی اشتیاق برای چاق شدن را در ذهن فرد شنونده ایجاد کند.

اشتیاق مادرانه برای کمک به رشد فرزندش به صورت انتظار چاقی در ذهن نوزاد ایجاد می شود و به همین سادگی یک نفر دیگر به افراد چاق جهان اضافه می شود.

طریق شکل گیری انتظار چاقی در ذهن افراد به قدری متنوع است که می توان این لیست را تا هزاران ردیف ادامه داد.

اما آنچه واضح است طریق چاق شدن با ذهن در همه افراد یکسان است.

در مرحله اول آگاهی از طریق شنیدن،‌دیدن یا حتی درک کردن (در نوزادان) در ذهن فرد ایجاد می شود.

در مرحله دوم به واسطه تکرار آموزش ها و در معرض دریافت آگاهی بودن برای ذهن چاق شدن منطقی می شود.

در مرحله سوم نوبت به هماهنگ کردن جسم با منطق ذهنی است. در این مرحله است که جسم شروع به تغییر کردن می کند و به آرامی و گرم به گرم وزن اضافه شده و جسم در هماهنگی با ذهن قرار می گیرد.

مرحله چهارم پایان داستان چاقی است و آن تلاش ذهن چاق برای منطقی کردن هرچه بیشتر چاقی است.

ذهنی که چاق شده است همواره در تلاش است تا به فرد اثبات کند چاقی منطقی است و تو نمی توانی لاغر شوی.

این گفتگوی ذهنی را همه افرادی که اضافه وزن دارند هزاران بار در ذهن خود شنیده و مرور کرده اند.

چرا افراد چاق لاغر نمی شوند

تنها دلیل لاغر نشدن افراد برتری داشتن منطق چاقی ذهن آنها بر منطق لاغری است.

در سمت مقابل درباره افراد متناسب تنها دلیل همیشه متناسب بودن آنها برتری داشتن منطق لاغری بر منطق چاقی است.

همه افراد چاق بارها از روش های لاغری برای رهایی از وضعیت چاقی تلاش کرده اند اما هرچه از نظر جسمی برای لاغر شدن تلاش کنید در حال قوی تر کردن منطق چاقی ذهن خود هستید.

شاید بی رحمانه باشد که فردی برای لاغر شدن تلاش کند اما نتیجه نهایی چاق تر شدن باشد اما به هر حال این موضوع واقعیت دارد و با بررسی وضعیت افراد چاق که همیشه در حال تلاش برای لاغر شدن هستند اما هر سال چاق تر از سال قبل می شوند این موضوع اثبات می شود.

لازم به ذکر است که جهان هستی بر اساس قانون و نظم شکل گرفته و اداره می شود و موضوعی که بر خلاف قانون باشد هرچقدر هم که نتیجه آن دردناک باشد اما بارها رخ خواهد داد تا زمانی که قانون توسط افراد درک و اجرا شود، در این صورت نتیجه تغییر خواهد کرد.

همه چیز از ابتدا در ذهن شکل گرفته و سپس به صورت عمل در رفتار نمایان می شود و در نهایت به صورت واقعیت در زندگی تجربه می شود.

مثال تلاش افراد برای لاغر شدن اما چاق تر شدن را در جنبه های مختلف زندگی می توان مشاهده کرد و چه بسا حتی تجربه کرده باشیم.

اگر عقیده داشته باشید که آدم بدشانسی هستید اصلا اهمیتی ندارد چقدر برای موفقیت تلاش می کنید چون در نهایت شرایطی را در زندگی تجربه خواهید کرد که بدشانس بودن خود را بیشتر باور کنید.

به طور کلی درمورد تاثیر ذهن بر زندگی می توان به این شکل بیان کرد:

  • ذهن چاق در تلاش برای منطقی کردن چاقی است.
  • ذهن بدشانس در تلاش برای منطقی کردن بدشانسی است.
  • ذهن فقیر در تلاش برای منطقی کردن فقر است.
  • ذهن افسرده در تلاش برای منطقی کردن ناامیدی است.

هرآنچه در ذهن خود ایجاد کرده باشید در تلاش برای اثبات کردن و منطقی کردن خودش است بنابراین اگر تمایل به تغییر هر شرایطی در زندگی خود دارد بدانید که ابتدا باید از ذهن شروع کنید.

به اندازه ای که آگاهی ذهن شما درباره موضوع مورد نظر تغییر کند منطق ذهنی تغییر کرده و سپس نتیجه زندگی تغییر می کند.

دوره های آموزشی لاغری با ذهن بر اساس تغییر آگاهی های ذهن و سپس منطقی کردن آن و در نتیجه تغییر جسم تهیه و ارائه شده است به همین دلیل است که به لطف خدا افراد زیادی با استفاده از این آموزشها مهارت تغییر افکار و خلق شرایط دلخواه هم از نظر جسمی و هم در سایر جنبه های زندگی را آموخته و زندگی خود را تغییر داده اند.

دوره اصلاح پرخوری و اشتها یکی از این دوره هاست که در طی سه مرحله فرایند تغییر کردن را به هنرجویان آموزش می دهد.

ذهن چاق همواره در تلاش برای منطقی کردن چاقی است و زمانی که شما از هر روشی برای لاغر شدن استفاده می کنید همواره تلاش می کند تا لاغر شدن شما را امری محال و چاق ماندن یا چاق تر شدن شما را امری کاملا طبیعی جلوه دهد. بنابراین اگر رویای لاغر شدن دارید مراقب این حربه ذهن چاق باشید.

در این فایل آموزشی درباره منطق ذهن چاق و اینکه چگونه باعث لغزش افراد در مسیر لاغر شدن می شود توضیح داده شده است.

اطمینان دارم استفاده از این محتوای آموزشی و درک منطق ذهن چاق و همچنین چگونگی تقویت منطق ذهن لاغر می تواند باعث بهبود حرکت شما دوست عزیز در مسیر لاغری با ذهن شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.01 from 98 votes

https://tanasobefekri.net/?p=35945
8 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار السا فرزانه
      1401/09/06 18:46
      مدت عضویت: 548 روز
      امتیاز کاربر: 58859 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 545 کلمه

      به نام خدایی که زیباست و زیبایی را دوست دارد

      سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر 

      منطق ذهن:

      فایل بسیار مفیدی هست مثل همیشه و من سه چهار مرتبه پشت هم نان استاپ گوش دادم، یکی از شاهکلیدهای موفقیت در هر زمینه ای. چون محتوای صحبتها و نکته های طلایی که استاد میگن، چند بعدی و قابل تعمیم و تامل هست. 

      منطق ذهن به نظرم شبیه یک فرمانروای قوی حاکم بر دنیای درون ماست که مقتدرانه به افکارمون خط و مسیر میده. حالا بسته به این که فضای ذهن ما مثبت باشه یا منفی، ثروتمند یا فقیر، چاق یا لاغر، معتمد به نفس یا متکی به ضعف، و… مسیرهای فکری رو کنترل میکنه و تحت سلطه ی خودش میگیره. البته خبر خوش این هست که علیرغم قدرتش در حکمرانی و فرمانروایی ، قابل تغییر و تسلط توسط ماست یعنی میتونیم آگاهانه منطق ذهن رو از منفی به مثبت تبدیل کنیم، یا اگر مثبت هست تقویتش کنیم، و مراقب باید باشیم که ازش غافل نشیم چون راه خودش رو میره و اون به ما حکمرانی میکنه. 

      این فرمانروای قوی ، وظیفه و نقش اش رسوندن ما به وضوح در تمام انتظاراتی که داریم هست. یعنی اگر انتظار درستی داریم از خودمون، از جهان، از موفقیت، از شغل مون، از هر موضوعی، طوری همه چیز رو در چشم ما واضح و منطقی جلوه میده تا به انتظار بیشتر، موفقیت بیشتر، شغل بهتر و ثروت افزون تر برسونه. و اگر انتظار صحیحی از خودمون نداشته باشیم  باز تلاشش در رسوندن ما به اون انتظار ناصحیح هست. 

      اگر انتظار ما و باور ما چاقی بخاطر کم تحرکی هست (انتظاری که خودم داشتم و چقدر دقیق و قشنگ بهش رسیدم)، این فرمانروا طوری این قضیه رو برای ما منطقی جلوه میده که مثل یک قاتل خاموش و ساکت، طوری تناسب و لاغری ما رو از بین می بره که ما اصلا متوجه نمیشیم کی به اضافه وزن دچار شدیم. و مانع لاغری مون هم میشه. 

      اگر باور ما این باشه که بخاطر تورم موجود در جامعه، هرچقدر تلاش کنم باز هم به شرایط مالی ایده آل نمیرسم، این فرمانروا اونقدر قشنگ این باور رو برای ما منطقی میکنه و شواهدی جلوی چشم ما میگذاره و اونقدر حق به جانب دلیل و مدرک میاره که در دنیای درونی ذهن ما هیچ راهی برای ثروت و موفقیت مالی باز نباشه.

      در ذهن افراد متناسب هم همین اتفاق با همین فرایند وجود داره منتها مسیر منطق شون بر عکس مسیر منطق ماست. فرایند فکری افراد چاق به حالت صعود -نزول داره یعنی ذهن شون چاق بودن و چاق موندن رو منطقی کرده، بنابراین یا  روز به روز 

       چاق تر میشن یا چاق میمونن و نمیتونن لاغر شن. اما افراد متناسب مسیر صعودی دارن و همیشه ذهن شون در جهت متناسب موندن همه افکار و باورهاشون رو منطقی میکنه. 

      پس حالا که این نکته طلایی و مهم رو آموختیم خیلی مسئولیت بیشتری نسبت به قبل در مقابل افکار و دنیای درونی ذهن مون داریم چون اولا عمل نکردن به دانسته ها، -کارمای منفی نسبت به خود- برامون ایجاد میکنه. دوما وقتی میتونیم بر فرمانروای ذهن مون سلطه پیدا کنیم، وقتی میتونیم تمام خوبیها و زیبایی ها و موفقیتها و لذت ها رو برای خودمون منطقی کنیم و ازشون بهره مند چرا خودمون رو از چنین دنیای پرشوری محروم کنیم ؟! 🙂 

      سپاس از استاد عزیز که چراغ روشن راه مون هستن. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم