0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.97 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/03/30 01:19
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,072 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان 

      خداوند را سپاسگزارم که لایق شنیدن حرفهای خودش هستم لایق خوندن ونوشتن کلماتی که اراده خود اوست هر انسانی از لحظه ی که به دنیا می آید به گونه ایی به دنبال یک اصل می گردد وهمیشه می پرسد خدا کیست . به دنبال اصل و اساس خودمان بودیم 

      بله من و خیلی از ماها به دنبال خدا بودیم همه می‌گفتند خدا اما هیچ وقت به ما جواب درستی ندادند نه پدر ومادر ونه معلم ها و نه اساتید دینی و…. اما همه یک حرف را به من گفتند خدا تو آسمانهاست خدا رو برای من چیزی دست نیافتنی کردند که دور از دسترس هست بعد بهم گفتن که چون حوا وآدم اشتباه کردند تا ابد من باید تاوان اشتباه آنها بدهم ودر این دنیای فانی زندگی کنم وجسم من زندانی هست که روحم در اون حبس شده بهشت را برای من دست نیافتنی کردند .خدا رو برای من مثل یک انسان تعریف کردند که همیشه آماده ی گرفتن مچ من در هنگام اشتباه هست اگر اشتباه کنی بخشیده نمی شوی حتی اگر بمیری برای رفتن به دنیای دیگر برای من پلی ساختن از مو باریکتر از شمشیر برنده تر ونیز تر که این پل بین دو کوه هست که از این پل رد بشی که پایینش دره است وکلی از توصیفات دیگه .

       خدا دلش پر از کینه است منتظر اینه که من اشتباه کنم تا مجازات کنم نه فقط در این دنیا بلکه در آخرت هم باید مجازات بشم  تازه مجازات خدا در اون دنیا بسیار وحشتناک تر است  اما دریغ از یک جواب که این خدا چی هست وکی هست که دوست داره منو مجازات کنه ؟.

      همه ی انسانها از او دورن فقط محدود انسان‌هایی که اونها پاک بدنیا اومدند اما ما ها انسانهای پاکی نیستیم من از همون لحظه نطفه  بستن کسی هستم که از خدا دورم وبهشت برای ما ساخته نشده بلکه جای من جهنم هست به اندازه ایی که کارهای بد انجام دادم مجازات میشم بعدش منو با یک مهر بر پیشانی زده شده به طبقه پایین بهشت میفرستن اینم فقط به خاطر اینکه کمی کار خوب انجام دادم.

      خدا شده یک فردی که همیشه در حال امتحان کردن ومجازات کردنه هر کاری میکنم این امتحانه چه خوب چه بد.

       نمی دونم از کدوم جهت این خدا رو بررسی کنم .خدایی که به بعضی ها فقط شادی وپول میده تا فراموشش کنن اما به بعضی ها زجر وبد بختی میده وامتحانشون می کنه که دوستشون داره که اگر در این امتحان الهی قبول بشن شاید اونها رو ببره به بهشت.

       خدایی که باید تمام بدنت پوشیده باشه وگرنه آویزانت می کنه با موهات خدایی که اگر دروغ بگی گدازه های آتش را در حلقت میریزه خدایی که از همه جهت بی‌رحم هست وبه هیچ کس رحم نمی کند خدایی که هرچی جلوش خم وراست بشی ونماز بخوانی شاید نماز ها رو قبول کنه تازه اگر حواست در هنگام نماز خواندن بهش بوده باشه وگرنه قبول نمیشه.

       واین تکه که اگر نمازها قبول شد بقیه ی اعمالت قبول میشه واگر قبول نشه تمام کارهای خوبی هم که انجام دادی هم هدر میره .خدایی که تو رو آفرید وقتی مردی وهنگامی که در قبر تو را میزارن تازه فشارها شروع میشه .

      چقدر این خدا دوست داره من دائم گریه وزاری کنم همیشه گردن در برابرش کج کنم و دست به دامن دیگران باشم در برابرش شاید مشکلی وگرهی از کارهام باز بشه .

      همه به من از این خدا گفتن وتصویری رو اینگونه برام ساختند خدایی که با بیمار شدنم وناراحت بودنم ومشکلات این دنیا شاید کمی مجازات آن دنیا را برایم کم کند .

      وقتی اینها را نوشتم چقدر گریه کردم برای خودم اشک هام جاری شد برای کسی که از همه مهربان‌تر بود بدون منت منو بزرگ کرد به من تمام چیزهایی که من برای زندگی کردن نیاز داشتم را به من داد که کارهای بدنم رو طوری خودش به عهده گرفت که اگر من فراموش کنم از بین نرم مثلا یک ثانیه یادم بره نفس بکشم یا پلک بزنم یادم بره که الان قلب باید بتپه یا وقت پمپاژ کردن خون به بقیه قسمت های بدنم هست این خدایی که وقتی در شکم مادر بودم یک تک سلولی بودم وتبدیل شدم به هزاران هزار سلول ، سلول‌ها رو هدایت کرد که هر کدوم قسمتی از بدنم رو بسازن مواد غذایی مورد نیازم را تامین کرد بدون اراده من منو رشد داد در جایی مثل شکم مادر تا بزرگ شدم وقتش که رسید به این دنیا اومدم باز هم مسئول تامین همه چیزم بود.

       قلبم به خوبی می تپید شکمم به خوبی غذا را هضم می‌کرد بدون اینکه کسی یادم بده مک زدن وشیر خوردن رو بهم یاد داد مواد غذایی مورد نیازم را تامین می‌کرد من چه دخل و تصرفی داشتم.

       پدر ومادر را برای من مهربان کرد که حتی گریه میکردم آنها با محبت نوازشم می‌کردند همه اینها با اراده ی خدا انجام می‌شد واما بدنم رو بزرگترین داروخانه ی جهان قرار داد هر چی نیاز داشته باشم خودش تامین کنه نیازی به داروهای بیرونی نیست استخوان‌های بدنم را چنان قوی ساخت که هر چه می افتادم سفت تر می شدند کبدی برای من ساخت که حتی اگر خراب بشه خودش رو ترمیم کنه دستم اگر بریده بشه خودش خوب بشه و……..وکلی معجزات دیگه بدنم. 

      خدایی که به من گفت تو اشرف مخلوقات منی تو جانشین منی من آسمانها وزمین وهر آنچه هست را در تسخیر تو در آوردم تو فقط لب تر کن چی میخوای همون لحظه برات انا اقول کن فیکون میشه خدایی که به من قدرت خلق کردن وخدایی کردن رو به من داد چطور ممکنه اینجوری منو مجازات کنه .

      اگر تا الان نتونستم اون خواسته هایی را دوست دارم در زندگیم داشته باشم رو بدست بیارم فقط به خاطر اینه که من از خدایی که دیگران برام ساختند درخواست کردم ومنتظر بودم اون برام بسازه واون هم فقط ازم امتحان می‌گرفت ومجازاتم میکرد

      من از امروز باید با این خدای واقعی هم اراده وهمسو بشم فقط کافیه اون بت های ذهنی که به عنوان خدا ساختم را در ذهنم خرابشون کنم واجازه بدم تا خدای واقعی کارها رو خودش انجام بده من باید اجازه بدم همون خدای که وقتی نوزاد بودم رزق منو رو می‌رساند الان هم دوباره همین کارها رو انجام بده و خودش برسونه ومن نگران نباشم .

      چقدر احساس آرامش تمام وجودم رو گرفت چقدر با وجود این خدا راحت شدم آرامشی عجیب که بهم میگه برو استراحت کن من همه ی کارهاتو برعهده میگیرم ونیاز نیست که همه رو خودت به تنهایی انجام بدی بسپارشون به من .

      من هستم 

      در پناه خدا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 70 از 14 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/12 14:43
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 486 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیز وهمه ی کسانی که اینجا حضور دارند چند روزی هست که دوباره این نوشته ی قسمت اول رو دارم می خونم اما هربار که می خوندم ونوشته ودرکم را که میخواستم بنویسم یک طوری می شد نمیشد بنویسم .

      به هر حال مهم نیست  

      اما همین لحظه که این نوشته رو خوندم اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که شما نوشتید اکنون که شما این نوشته را می خوانید دیگر آن انسان قبلی نخواهید بود واین آگاهی هایی که دریافت می کنید از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته شما خواهد شد .

      همون لحظه گفتم چرا استاد نوشته دنیای بی شکل و طرف دیگه دنیای شکل یافته منظور چیه ؟

      ناگهان چیزی که جوابم را داد این بود که دنیای بی شکل مثل دنیایی که سراسر نور و روشنایی باشه در این دنیا هیچ شکلی نداره وهمه چیز نوره اما دنیای شکل یافته ی من هر چیزی یک رنگ یک شکل یک بو یک نماد یا هر چیزی می تونه می باشه همه چیز برای من باشکل ظاهری اون قابل شناختن هست بسیار محدود هست مثلا بگم میوه خیلی از تصاویر میوه تو ذهنم رد میشه ومن می تونم خیلی شکل میوه هارا به خاطر بیارم ولی اگر بگم گیلاس ذهن من فقط یک شکل رو برام میاره ومن محدود میشم و هر بار می تونم باز هم محدود ترش کنم میوه نارس گیلاس گل گیلاس شکوفه ی گیلاس وقتی به شکوفه گیلاس هم برسم هنوز این گل به میوه تبدیل نشده برای همین در دنیای مادی من همه چیز شکل یافته است شکل های که برای من مشخص هستند ولی اون دنیا شکلی نداره همه چیز نوره مثل خدا که گفته الله نور السموات و الارض نور شکل نداره نور رنگ نداره نور هیچ چیز مشخصی نداره وقابل مقدار و قیاس نیست برای همینه که ما دوست داریم به خدا هم شکل بدیم در واقع خدا شکلی نداره و هرکس از خدا برای خودش شکلی ساخت وخواست که به دیگران هم همون رو منتقل کنه ونتایج ساختن خدا به شکل ظاهری هم که در دنیای هر کدوم از ما مشخصه بر اساس شکل نتیجه گرفتیم .

      پس اینجا می تونم یک شکل بهتری به این نیرو بدم که بتونم ازش بهره ی بیشتری بگیرم خدا رو می تونم به شکل سلامتی دربیارم می تونم به شکل پول وارد زندگیم کنم می تونم به شکل زیبایی وتناسب اندام انتخاب کنم انرژی که به هر شکلی در میاد .اینو نوشتم برای خودم تا دوباره بتونم ادامه اش بنویسم از آنچه از جملات که درک می کنم .

      پس بدون تردید با تغییر دادن این نوع نگرش در شکل خدا نتایج زندگی من هم تغییر خواهد کرد .مهم اینکه که الان این نیرو رو اینجوری درک کردم قسمت دوم برنامه چگونگی وارد کردن این انرژی وتغییر واستفاده کردن این نیرو هست وچگونگی شکل دادن به انرژی  در زندگیم که بتونم بالاترین وبهترین استفاده رو ازش بکنم .

      .در پناه الله یکتا

      ادادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/13 01:22
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام استاد عزیزم

      عجب آهنگ زیبا وملایمی با این نوشته ها عجین شده هر چه بیشتر میخونم بیشتر می فهمم وبا این موسیقی بیشتر ارتباط می گیرم وآرامش بعد نوشتن وخواندن آنها آرامشم را بیشتر می کنه حتی از خوندن نوشته های خودم لذت می برم وبعضی مواقع چندین بار اونها رو می خونم .

      در ادامه درک آگاهی های این قسمت رسیدم به قسمت میدان قدرت خدا

      از کودکی بسیار شنیدم که خداوند قدرتمنده ولی درکش نکردم منظور از قدرت چی هست وممکن هست  برای من وخیلی های دیگه از اونجایی که خدا را بعنوان یک انسان درک کردیم قدرتش رو مثل یک زور بازو درک کردیم یا قدرت تصمیم گیریهای او وقدرتش برمی گشت به واکنش هایی که در هر لحظه نشان میداد اما الان میخوام این رو بگم که من از یک دنیای بی شکلی آمدم دنیایی که همه ما روح بودیم  و از نظر من با درکی که الان دارم  نمی تونه شکلی داشته باشه چون ما همه از روح هستیم واون دنیا شکلی نداشته مثل نور بودیم ونور شکل نداره اما وقتی که یک تک سلولی رشد کرد وساخته شد واین جسم توسط این نیرو هدایت یافت ودست وپا وصورت وبقیه اعضا برام درست شد و روح خدا در این جسم قرار گرفت روح من با جسمی که دارم شکل ظاهری گرفت برای همین هر چیزی برای من در این جهان مادی با شکل خاص قابل درک وتمایز هست ومن این قدرتی را که در وجودم بود فراموش کردم که چه نیرویی هست وکم کم قدرت را از اصل خودم گرفتم دادم به بقیه چیزهای دیگه .

      برای همین هست هر انسانی از بدو تولد خود در این جهان به دنبال یک اصل بود واگر توجه کنیم اولین چیزی که ممکنه هر کودک سوال کنه اینه که خدا کیه .

      اصل واساس من خداست چون من یک روح الهی دارم و وجه تمایز من انسان با دیگر موجودات همین نیرویی است که در اختیارم هست .که شما استاد از اون بنام اراده نام بردید .

      اراده 

      اراده من وخدا 

      اراده خدا ومن

      همه چیز همینه  اگر به گذشته نگاه کنم می بینم هرچی ما وجهان به جلوتر پیش میریم بیشتر، این اراده ونیرو را در خودمان درک کردیم ازش استفاده کردیم و می کنیم مثلا در جهت تولید مواد غذایی انسانهای صد سال قبل خودمان با مواد غذایی که انسانهای الان تولید می کنن چقدر متفاوته و زیاده واین یعنی فراوانی .

      وجسم من بدون این نیرو وانرژی هیچ قدرت وتوان نداره برای همین هست وقتی این روح از بدن خارج میشه اون جسم هم از بین میره .

      برای همین هنوز من نتوانستم از این نیرو درست استفاده کنم در خلق آنچه می‌خواهم .

      چون نیروی خودم ونیروی خدا را از هم جدا کردم فقط کافیه من نیروی خودم وخدا را یکی بدانم و ارتباطشون رو پیدا کنم ومنطقی کنم اون وقت هیچ نیرویی نمی تونه مانع رسیدن من به اهدافم بشه.

      خیلی از اوقات هست که من هیچ کار خاصی نمی کنم فقط یک لحظه در ذهنم  به  شخص خاصی فکر کردم که بارها وبارها برای همه مون پیش اومده که همون موقع زنگ زده یا اومده که خودمون تعجب کردیم وبعد بهش گفتیم همین الان داشتم بهت فکر میکردم که خودت اومدی یا زنگ زدی .

      اینه خاصیت من 

      اینه همسو بودن با اراده ی خدا 

      برای همینه که میگن تو بهشت هر چی اراده کنی برات حاضر میشه یا در زمان حضرت سلیمان در یک چشم بهم زدن تخت بلقیس حاضر شد اینها همه توانایی ما انسان است انسانی که الان رفته به کرات دیگر به دنبال موجودات غیر زمینی هست  .

       انسانها ماه را تماشا میکردن و رویای آنها سفر کردن به ماه بود اما الان فراتر از ماه وخورشید رفتند وحتی اونها از فضا عکس می گیرن وفیلم تهیه می کنن .

      هر چه بیشتر بتونم ارتباطم با معنویت که همون قدرت خداست را درک کنم بیشتر رویدادها در زندگی من طبیعی وساده میشه .

      من یکی از خواسته هام داشتن شغلی که آزادی زمانی ومکانی ومالی داشته باشه  شغلی که به گسترش جهان بیشتر کمک کنه ومیخوام با اراده این نیرو همسو بشم خیلی شغل خیاطی را دوست داشتم ودارم اما وجودم دنبال یک کار بزرگتر از این هست وارد این کار شدم دیدم من رسالتی فراتر از این دارم .

      داستان زندگی شما سند بسیار قوی ومحکمی برای من هست که می توانم با اراده ی خدا واقعی همسو بشم 

      من به خدا توکل کرده ام 

      من خودم را به یگانه نیرو می سپارم تا هدایتم کنه 

      ادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/31 16:12
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

                             بنام یگانه خالق هستی 

      اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین می کند،چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟

      هنگامی که به زندگی خود نگاه می کنم می بینم جای بسیاری ازچیزهایی که دوست دارم  خالی هست وبه زندگی خانواده ام هم نگاه می کنم همینطور هست خیلی از خواسته هایم را در زندگیم یا آنها را دور از خود می بینم وبسیاری از آنها را غیر قابل دسترس .

      واقعا چرا ؟

      از وقتی که در این مسیر قدم گذاشتم وکمی درکم نسبت به مسائل ذهنی بالا رفت الان بهتر می فهمم که چه دیوارهایی بین من وخواسته هایم هست وهمه ی اینها فرمول های ذهنی هست که در وجودم هستن.

      وقتی به کلمه اراده نگاه می کنم می بینم که من در گذشته  در ساختن زندگی خودم وخواسته هایم نقشی نداشتم وهرچه بود خواست خدا بود واگر خدا صلاح میدانست به من داده میشد واگر نه هیچی به من داده نمی شد .

      واینجا اراده وانتخاب من معنایی پیدا نمیکرد وتمام نداشته ها ونداری های من از اراده ی آن نیرو بود وبر عکس در زندگی برخی از مردم تمام دارایی ها وخوشی های آنها باز با اراده ی این نیرو بود.

       خداوند را همیشه بعنوان یک عادل به من معرفی میکردند عادلی که در این دنیا کاری نداره فقط در آخرت با بررسی به پرونده ی اعمالم ،عدالت را در جهانی که من ندیده ام و در روز محشر و روز ترس و روز وحشت و روز برملا شدن همه چیز اونجا عدالت اصلی بر قرار می شود،واونجا مشخص میشد جزو کدام دسته هستم .

      وقتی اراده ی خودم را اینجوری دیدم دیگه من باور کردم که من توانایی تغییر ندارم وخودم را یک انسانی ضعیف و ناتوان دیدم برای همین هرچه تلاش جسمی وفیزیکی می کنم باز نتیجه ایی نداره و تسلیم شدم .

      تسلیم چی ؟

      تسلیم چیزی که خودم هم درکش نکردم 

      تسلیم یک چیزی که در برابرش قدرتی ندارم اون میخواد ومیشه ومن توانایی ندارم .

      همه چیز در جهان بر اساس غریزه عمل می کنه بجز من انسان که بر اساس اختیار . اختیاری که بیشترش دست کس دیگه ایی هست ومن اختیاری ندارم ،پس چرا میگن انسان صاحب اختیار هست !

      شب گذشته خیلی در مورد خودم و وجودم فکر میکردم که یک آگاهی جدیدی را درک کردم اینکه منم مثل خدا فقط یک دونه ام در این جهان تا حالا با اینکه علم این همه پیشرفت کرده تا حالا نشنیدم که دو نفر را در این دنیا پیدا بشه که یک اثر انگشت داشته باشن ومثل هم باشن حتی همون دو قلوها که از یک مکان تغذیه می کنن وهم زمان رشد می کنن وهم زمان بدنیا میان باز هم مثل هم نیستن تازه این در مورد جسم من هست چه برسدبه روح  . 

      این ویژگی خیلی منو متحیر خودش کرد ،واز طرفی منو اشرف مخلوقات خودش معرفی کرد ودستور سجده را داد ،سجده در برابر روح الهی خودش چون روح هستم و وجودم از خداست قابل ستایش هستم .

      واگر به صفات و ویژگی های خداوند توجه کنیم می بینیم چه بسیار صفات مشترکی بین ما هست.

      یک لحظه از نوشتن اینها ترس تمام وجودم را گرفت ولی آنها را پاک نکردم چون اینها واقعیت من هستن می دونم ترس اسلحه ی شیطان هست ،من تسلیم خدام و سر در برابر قدرت وعظمت این پروردگار  فرود میارم .

      اگر بتوانم نیروی خود را با نیروی خدا واراده ی او همسو کنم که برای درک آن وهمسو شدنش نیاز به هماهنگی وصلح درونی با خدای درونم هستم اون وقت هیچ خواسته برای من دور وغیر قابل دسترس نیست .

      در این مسیر باید دیوارها ودرها وپرده هایی که بین من واین نیرو هست را از بین ببرم وهمه ی اینها دقیقا مثل فرمول های چاقی که در ذهنمون هست وقتی اونها را بر میدارم خود به خود جسمم متناسب میشه اینجا همینه ،این نیرو قدرتش توی زندگی من بیشتر وبیشتر میشه وهر آنچه را میخوام در زندگی ام ظاهر میشن به سادگی وطبیعی اگر نیست به معنا نیست که وجود ندارن بلکه هست من تا حالا در را باز نکردم که دریافتشون کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/18 21:03
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      سلام دوست من 

      چرا مقاومت را در ذهن خود اینقدر بزرگ می کنید وبه خودتون اجازه نمیدید تا ذهن شما آرام آرام جواب شما را بدهد اگر آرام باشی پاسخ تمام سوالات خود را خواهی یافت .

      و اما در مورد جواب شما خداوند وقتی ما را آفرید به خودش آفرین گفت وبه همه دستور داد که ما را سجده کنند .

      همه ی ما بر اساس اراده ی خودمان ویا اراده ی خداوند می توانیم کارها را انجام بدهیم واینجاست که قدرت تصمیم گیری ما مشخص می شود زمانی که آدم وحوا تصمیم گرفتند از آن درخت بخورند اونجا اراده ی شخصی اونها بود در صورتی که اراده ی خدا این بود هرگز به آن درخت نزدیک نشوند ،اما آنها خود انتخاب کردند .

      فرق بین انسان خوبد وبد هم همین هست وتو بر اساس اراده ی خود تصمیم میگیری خیلی وقت ها بارها وبارها به ما گفتن که مثلا به برق دست نزن خطرناکه . اما ما باز هم به اون دست میزنیم چون تصمیم می گیریم تجربه اش کنیم واین چی هست که ما را نمیزارن بهش نزدیک بشیم .

      هر خوبی وبدی در این جهان باعث رشد جهان میشه .

      نمیشه بهش گفت بدی چون بدی وخشونت هیتلر باعث پیشرفت کشور آلمان وحتی جهان شد همین جنگ باعث پیشرفت صنعت شد وچه صنایعی در همان زمان ظهور کردند این تفاوت ها بر اساس معیارهای انسانی صورت میگیره چون ممکنه از نگاه من یک کار بد باشد اما همان فردی که آن کار را انجام میدهد ممکن هست بهترین راه وکاری باشد اون موقع بهش رسیده وانجام داده.

      اگر چندین بار با ذهن خالی این مطالب رو بخونی بهتر می تونی این آگاهی ها را درک کنی .

      در پناه خدا باشی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/03/31 13:24
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 48 کلمه

      سلام به شما بزرگوار 

      چقدر لذت بردم از مثال زلیخا که حتی خودم این رو فراموش کرده بودم والان به یادم آمد اینگونه مثال‌ها زیاد است این مائیم که آنها فراموش می کنیم سپاسگزارم دوست خوبم سپاس فراوان 

      خدا رو شکر که اینجا هستم ودر این مکان حضور دارم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم