0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.95 from 176 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/15 20:17
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 17766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 424 کلمه

      من تسلیمم 

      تسلیم خدایی که هوشمندانه باز به این سرآغاز هدایتم کرد 

      خداوندا سپاسگذارتم

       چند مدتی هست به صورت ریشه ای دارم روی باورهام کار میکنم  

      خدا داره هدایتم میکنه و من میگویم چشم 

      هر جور از خدا بخواهیم بهمون میده برامون اجابت میکنه ولی اصل اینه که به خودش بگیم‌ هر چی خیره تو برامون انجام بده بجای اینکه هر روز به دنبال چگونه بودن خودم باشم به دنبال این باشم که با خدایم چگونه باشم 

      از خدایم‌ چگونه میخواهم اصل را از خدایم میخواهم 

      عشق را میخواهم

       روابط را میخواهم

       ثروت را میخواهم

       آزادی زمانی مکانی و مالی 

      اونهم آنچه که کاملترین هست و میدانم خداوند به بهترین وجه برایم‌ اماده میکند 

      ولی ایا خودم هم میدانم چی دوست دارم و چگونه میخواهم یا فقط دارم میگم بهترین در صورتی که الان هم در بهترین وجه هستم 

      چون خدایم تا حالا بهترین را برایم رقم زده

      در حال حاظر خواسته من تفریح و شادی هست و خیلی جاها هم سکوت و آرامش

       همه را با هم‌ میخواهم

       ولی قبلا فکر میکردم یا این و یا اون 

      ولی دوست دارم هر دو را با هم تجربه کنم 

      زندگی لوکس و شهری و زندگی در طبیعت و فضای باز کوه و دشت و صحرا 

      هر دو خواسته من هست با اون جزئیاتی که میخواهم 

      پس باید بنویسم و بگویم‌ چی میخواهم 

      چگونه دوست دارم 

      من که دارم یاد میگیرم و حتی میتونم بگم خیلی جاها عملی کرده ام و بدست آورده ام

       ولی اصل اینه که هر روز با رسیدن به خواسته هام بهتر و بهتر دارم‌ میشوم و روند یادگیریم بهتر و عالی تر داره میشه 

      پس خلق میکنم اونچه که میخواهم بهش برسم 

      تجربه اش میکنم

       دوست داشتم باشم ادامه میدهم و گسترشش میدهم دوست هم نداشتم خوب بعدی را میسازم و تجربه میکنم 

      پس بجای اینکه درجا بزنم حرکت میکنم 

      بجای اینکه بگم چطور و چگونه حرکت میکنم قدم اول را بردارم بقیه را خدا خودش بغلم میکنه

       مهم اینه که میشود و خدا هست 

      نوشته دلی بود به قلم من و کلام خدا گفت بخواه و من اجابت میکنم 

      هدایتی اومدم و کامنت دوستمون خانم بانوی بهار را خوندم این قسمت را یکدفعه چشمی ازش رد شدم

       (توی درخواست از خدا همیشه باید مثل حضرت موسی درخواست کنیم از شهر خودش به حکم قتل رانده شده بود گرسنه بود شغل نداشت مکان نداشت پول نداشت خودش بود و لباس تنش .از خدا نگفت گشنه ام غذا بده جا بده پول بده گفت  که هر چی خیر هست برام بفرست خدا هم براش سنگ تموم گذاشت زن. زندگی .شغل. ثروت و مقام پیامبری و … بهش داد.)

       یه لحظه به خودم اومدم و گفتم چی شد چرا ازش سرسری گذشتم و برگشتم و نتیجه اش شد این دل نوشته 

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بانوی بهار
      1403/01/11 15:09
      مدت عضویت: 1546 روز
      امتیاز کاربر: 17733 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 717 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      زندگی با اراده خداوند

      گام اول

      امروز هم طبق روال هر روز سایت تناسب فکری رو باز کردم و رفتم دوره های آموزشی ام رو گوش بدهم ولی هرکاری کردم فایل های صوتی  پلی نشدن و انگار قفل شده بودند

      دیگه دکمه حالمو بهتر کن زدم و وارد فایل دوم زندگی با اراده خدا شدم گفتم الان که خدا می خواهد من این دوره رو شروع کنم پس بهتره از گام اول شروع کنم و این اراده خدا بود که امروز وارد این دوره بشوم .

      چقدر متن نوشته خوب و عالی بود .یاد این جمله افتادم ید الله فوق ایدیهم .

      قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری دیدم نسبت به خدا خیلی بسته بود جایگاه خدا توی آسمون  بود و رابطه با خدا از طریق گریه و نماز و عبادت بود .اما وقتی فایل های خدا هرگز دیر نمی کند گوش کردم متوجه اشتباهات گذشته ام شدم و چقدر شیرین و دلچسب هست که خدا همه جای هستی هست و خیلی راحت و در هر شرایطی میتونی با خدا ارتباط برقرار کنی .

      دیشب شب قدر بود آرامشی سراسر وجودم بود فقط یه دعایی با لذت خوندم  که قشنگ حس نزدیک بودن به خدا رو می چشیدم  اون لحظه به فکر سایت تناسب فکری افتادم که با فایل های بی نظیرش تحول عظیمی در زندگی من رخ داد .دیشب متفاوت از هر سال بودم و مهمتر از اون احساس رضایتی که من از خودم داشتم بود چقدر آگاهی داشتن شیرینه .

      متن نوشته رو که خوندم یاد یک فیلم کره ای به نام  پزشک دربار افتادم  ماجرا یه دختری بود که با دریچه زمان (یک میدان مغناطیسی )وارد گذشته شده بود و با علم به روز خودش مریضی ها رو درمان می کرد و وقتی که از سرزمین خودش تعریف می کرد همگان متعجب می شدن که مگر میشه این همه امکانات( ماشین و هواپیما و ..) باشه و اکثرشون باور نکردند. فقط یه نفر باور کرد و شیفته آینده شد که حاضر بود هرکاری انجام بده تا دختره اون رو به آینده ببره وجالب اینکه  زمان رفتن به آینده هم روز و ساعت خاصی بود .

      در صورتی که رسیدن به  میدان مغناطیسی که اراده خدا بر آن حاکم هست و آینده ما رو رقم میزنه نه ساعت خاصی لازمه و نه مکان خاصی .کافیه باور کنیم و ایمان داشته باشیم و توکل کنیم .

      چرا بیشتر چیزی که دوست داریم رو نداریم ؟

      ما به خواسته هامون نرسیدم چون هنوز راه ارتباط با خدا و نحوه ورود به میدان مغناطیسی رو بلد نبودیم . باور نکردیم که ما لایق داشتن اون نعمت هستیم . خودمون رو سر منشا جهان و اتفاقات می دیدم و معتقد بودیم که باید کار فیزیکی انجام بدهیم تا به نتیجه دلخواه برسیم . باور نکردیم که اراده خدا فوق اراده ها هست .

      گاهی هم یه نیم چه باوری داشتیم تمام تلاشمون هم کردیم که اون نعمت رو با تقلای زیادی داشته باشیم ولی وقتی نصیبمون شد آنقدر ذهنمون مملو بود از باورهای اشتباه که چیز های دیگر رو از دست دادیم یا اتفاق هایی افتاده که حسابی به ضررمون بوده .

       تا زمانی که هنر آرامش داشتن و معتقد بودن و ایمان داشتن کسب نکنیم و خودمون رو آماده نکنیم هرگز نمیتونیم انرژی لازم رو کسب کنیم و همه چی به درون ما برمیگردد .درونی که حکم ریشه یه درخت داره و برای اینکه درخت قوی بشه تمام مواد های معدنی به پای ریشه می ریزند تا به سراسر درخت انتقال پیدا کنه .    

      خیالت که راحت باشه تمام کارها به راحتی مثل آب خوردن انجام میشه ولی وقتی فکر و وقت زیادی خرج موضوعی کنیم اتفاق های غیر منتظره زیادی سر راهمون می آید و ما رو متوقف میکنه .

      توی درخواست از خدا همیشه باید مثل حضرت موسی درخواست کنیم( از شهر خودش به حکم قتل رانده شده بود گرسنه بود شغل نداشت مکان نداشت پول نداشت خودش بود و لباس تنش .از خدا نگفت گشنه ام غذا بده جا بده پول بده گفت  که هر چی خیر هست برام بفرست ) خدا هم براش سنگ تموم گذاشت زن. زندگی .شغل. ثروت و مقام پیامبری و … بهش داد.

      خداوند علمی از هستی دارد که ما بی اطلاع هستیم .پس چه بهتره ایمانم رو قوی تر کنم و به خودش توکل کنم .از امروز محکم با اراده خدا قدم بر میدارم و مطمئنم خدا تمام خیرها رو به سمت من جاری میکنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1402/12/27 22:18
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 17766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 510 کلمه

      زندگی با ارداه خداوند

      برای بار دوم هست که این دوره بی نظیر را میخواهم شروع کنم و همزمانی های زیادی قرار گرفته که این دوره با شگفتی های بسیاری که برایم رخ داده مجدد شروع کنم چون با اعتقاد و یقینی راسخ مطمئن هستم اتفاقات خوشایند و معجزه آسایی قراره برایم رقم بخوره 

      حدود ۱۴ ماه پیش این دوره را شروع کردم که باعث اتفاقات بسیاری در زندگی شد و باعث ایمانم به خدایم شد 

      هدایتم به این دوره به شکلی بود که کوچکترین وقت آزادم را در کمال بی وقتی و اوج خستگی برای آموزشم و دریافت آگاهی انجام میدادم 

      یکسال پیش من در شرکتی کار میکردم به صورت شیفتی روزی ۱۲ ساعت و زمان آزادی که میتونستم برا نوشته های باورساز بگذارم در سرویس رفت و برگشت بود که نیم ساعت وقت داشتم و ازش استفاده میکردم

       الان بعد گذشت یکسال در شغلی متفاوت و وقت آزاد بیشتری و درامد بالاتری هستم و ارتباطات بیشتر و تعامل با آدمها و بخصوص روابطم با همسرم که یکسال پیش در رویای الانم هم نمی گنجید ولی الان روز به روز و لحظه به لحظه به دنبال این هستم که چطور این روابط را بهتر و قشنگترش کنم 

      اون موقع به دنبال پرداخت بدهی بودم و الان به دنبال کسب درامد بالاتر و پس انداز بیشتر شغلی بهتر آزادی بیشتر در تمام موضوعات

       اون موقع شب عید به دنبال آجیل ارزون و یک شب زودتر از سال تحویل و کلی خستگی و حساب کتاب که چطوری هزینه هامون را مدیریت کنیم الان ۲ماه پیش با کیفیت ترین اجیل را گرفته ام فریزر خونه پر از پر هست اصلا به دنبال خرید شب عید نیستم چون فراتر از هر چیزی موجود دارم 

      پارسال عیدی نداشم به همسرم بدهم و حتی سالگرد ازدواجمون یکم فروردین هست اون را هم نداشتم ولی امسال تا بحال سه بار خرید عیدی برای همسرم انجام داده ام الان با آرامش دارم این متن را مینویسم که همسرم پا به پام در این مسیر هست در سرزمین لاغرها در آگاهی های الهی و حتی خودش همراهی ام میکنه 

      عیدی ای که میخواد بهم بدهد یک دوره آموزشی هست و به پیشنهاد خودش هم هست که حتی نمی تونستم به عنوان یک آرزو تصور کنم و الان واقعیتی هست که فراتر از معجزه برای من

      و اینها میشه گفت تغییرات بیرونی هست که به چشم میاید و کلی تغییرات درونی پس با اطمینان میگویم که بسیار معجزات برایم هست و منتظر هستند که برای من قشنگ و جذاب رقم بخورند

      این  دستاوردهام را نوشتم که اول به خودم یاداوری کنم و بعد چراغ راهی برای دوستان و هم مسیرانم باشد تا با خدا باشیم

      از دستاوردهای مالی بیشتر گفتم چون مقیاس هست تا خودم هم بدانم چگونه بوده ام

       از ریز تا درشت در فاصله زمانی یکسال چه تغییراتی در من وجودم روابطم زندگیم و هر آنچه که میشه و خواهانش هستم برایم رخ داده 

      اتفاقاتی که با شروع اراده خداوند با ورود به دنیای خدای واقعی و شروع یادگیری بدست امده و الان میدانم که نتایجی فراتر از انتظارم و معجزه وار منتظرم هست چون با آمادگی بیشتر و کامل تر اینجا هستم 

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      ۱۴۰۲.۱۲.۲۷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/28 11:31
      مدت عضویت: 123 روز
      امتیاز کاربر: 11028 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 688 کلمه

      بنام خداوند مهربان یکتا و رب عالم و تنهاترین مالک هستی و همیشه حاضر و قدرتمندترین وحاکترین و عاشقترین خواهان پیشرفت ما،

      درود الله یکتا بی نظیر و تمام خیرو برکت او هر لحظه فزاینده به زندگی شما استاد گرامی و عالیقدر جاری باشد الهی آمین ،

      استاد هر کلمه و دعایی که می‌نویسم چنان داره در زندگی خودم میاد و روانه شده شاید کسی الان بیاد خونه من و منو ببینه بگه تغییر نمی‌بینم اما در درون من انگار تمام هستی در حال جریان به حالت نور در حال حرکت درآمده زبانم قفل شده از شدت شگفتی نمی‌دونم چطوری حرف بزنم الله اکبر الله اکبر الله اکبر بتونم همش اینو بگم تا قلبم نایسته و ادامه بده،

      خداییااااااا با چه قدرتی اومدی داری از طریق استاد با ما حرف میزنی استاد گریه ام گرفته ممنونم از خدا و شما استاد تا حالا چطوری فکر میکردم و می‌نوشتم الان درک عمیق‌تر شد هنوز نمی‌دونم آیا اصلا بدنم توان اینهمه درک عظمت و مهربانی بزرگی خدارو داره ،

      واااای خدای من وارد چه مسیری مرا کردی آنجا که گفتم‌تسلیم تو ام دیگه خسته شدم،

      تا حالا نمی‌فهمیدم نمی‌دیدم یا کم می‌دیدم یا درست نمی‌دیدم نمی‌دونم اصلا الانم‌فهمیدم یا هنوز میدونم باید بفهمم 

      که میگن با خدا باشو پادشاهی کن یعنی این یعنی که بازم نمیتونم بگم یعنی چی 

      اما می‌نویسم 

      این عظمت این مهربانی میگه فقط به نام من بخوان و بخواه تمام برو دیگه برا عشق و لذت و فقط گو به درونت بده من هر وی میگم بگو با خوشحالی و آزادی و رها بودن و اطمینان چشم ببین دنیا زیر پای تو 

      چون از روح خودم در تو دمیدم 

      وااااای این جمله از خودم در تو دمیدم یعنی تمااااام اصلا تا حالا چی میگفتم چی کار میکردم فکر میکردم چکاره ام ؟خدابا تو چقدر مهربانی چقدر مارو دوست داری چی بگم بگم خدایا خدایا 

      دقیقا تازه انگار اسلحه خودکشی خودمو گذاشتم زمین دارم میگم خدایا تا حالا آنقدر خودمو باهاش زدم ببخشید من اگر بنده تو شوم‌کجا می‌بریم چکار برام می‌کنی هنوز اینا رو هم درخواست نکرده تازه کامل تسلیم نشده منو برده وسط بهشتش تازه هنوز نمی‌دونم چه خبره این دریای عشقو محبتش به ما و الله اکبر الله اکبر الله اکبر خدایا 

      واقعا 

      خدایا ببهشمنو چقدر من من مردم چقدر خواستم خودم فقط کارهامون با منطق و عقل خودم انجام بدم با اراده خودم ،ولی اراده تو کجا اراده من کجا اصلا من هیچم،

      توچقدر یکتایی و مهربانو بخشنده ،

      تو فقط پاک و منزه ای ،

      ستایش فقط مخصوص تو ای صاحب همه چی ای مهربان بخشنده در هر چیزی حتی نسبت به ما و هر چی حال خوب و خوشبختی در همه چیز و همه کس،

      من فقط باید از تومیخواستم و تنها از او یاری می‌گرفتم 

      خدایا،

      خدایا واقعا مارو به راه راست هدایت من تو خودت فقطاراده کن و دستمان را بگیر ،

      تو رقم بزنی چیز دیگه ای کل همه چیز و کاملتذین و عالیترین هست خدایا واقعا دست مرا خودت بگیر فقط و ببر و من تسلیمم خودت مرا ببر به سرزمین نعمتهات ،

      مرا حفظ کن از کسانی نباشم مورد خشم تو واقع نشده باشم یا گمراه شده باشم گمراهی که از ت ودور شده باشم.

      خدایا خودت از این لحظه تسلیمم و خودت تمام زندگیمو رقم بزن الله اکبر الله اکبر الله اکبر 

      چی بگم هر جا خودم بودم خراب و ناچیز بود 

      هر جا تو‌وارد شدی بیشتر از انتظارم رقم زدی 

      استاد در جواب سئوالتون:

      چون خداوند حق انتخاب به ما داده و خودمون رو عقل کل میبینیم و به اراده خداوندمون باور و اطمینان نمی‌کنیم یا نمی‌کردیم و عقل ما توانایی هماهنگ شدن با اراده کل و صاحب کل و فرمانروای قدرت جهان هستی خداوندمون رو نداره چون ما دانای کل نیستیم و نمی‌توانستیم هماهنگ کنیم خودمون را با قدرت و اراده اش و بهش گوش نمیدادیم و ا عتماد و انتخاب خداوند را نمی‌کردیم من من زیاد داشتیم بخاطره همین به چیزهایی که دلمون میخواست بحاطره اجازه ندادن به اراده خداوند و شک‌تردید و هماهنگ نبودن با اراده و قوانین خداوند به چیزی نمی‌رسیدیم.

      خدایا هزاران بار تا بی نهایت در هر لحظه افزاینده بگویم شکر کم در هر لحظه شکرت را گویم کم،

      استاد خیلی ممنونم شما هم نور و اراده خداوندی هستید که به زندگی ما جاری شدید زندگیتون سراسر نور خدا باش الهی آمین چطوری تشکر کنم نمی‌دونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مهلا
      1402/11/21 06:20
      مدت عضویت: 228 روز
      امتیاز کاربر: 5950 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 345 کلمه

      متاسفانه بزرگترهای ما ،مدرسه،دین،همه اینا خدا رو یه موجود ترسناک در ذهن ما جلوه دادن،ما رو از خدا ترسوندن ،همیشه گفتن از خدا بترس، اگه خدا غضبش بگیره ال می‌کنه بل میکنه،درصورتی که تنها موجودی که در جهان هستی ترس نداره خداونده،

      نمی‌دونم هدفشون ازین آموزشهای اشتباه چی بوده،اما خدا رو توی ذهن ما خراب کردن،گفتن با گریه زاری از خدا چیزی بخواه تا بهت بده،

      گفتن اگه کار بدی بکنی از درگاه خدا رانده میشی،!

      با این آموزش ها بین ما و خدا فاصله زیادی انداختن،البته خدا هیچوقت از بنده هاش فاصله نمیگیره،بنده ها هستن که یا میترسن و فاصله میگیرن از خدا،یا احساس شرم دارن بابت گناهکاربودنشون و فک میکنن اگه از خدا بخوان خدا هیچی بهشون نمیدهه!

      من خودم هم تا چند سال پیش همین ترس و واهمه رو داشتم و اتصال رابطه ام با خدا خوب نبود،هبچ امیدی به بخشش اون و کمک اون نداشتم،

      (خدایا شرمنده ام بابت تمام اون روزها)

      در زندگیم مشکلی داشتم که خیلی تلاش میکردم حل و فصلش کنم اما کارساز نبود،یه روز ندای درونم بهم گفت چرا مشکل به این بزرگی رو تنهایی میخوایی به دوش بکشی؟ 

      می بینی که قادر به حلش نیستی! 

      حل مشکل بزرگ برای یکیه  که بزرگ باشه،خیلی بزرگتر از خودت، 

      به او بسپار رو رها کن ! 

      همین کار رو کردم،چند سال طول کشید اما هر اتفاقی افتاد فقط صبوری کردم اوضاع بدتر و بدتر شد اما من قول داده بودم دخالتی نکنم و نظاره گر باشم،

      و بعد از یه مدت دیدم تمام اتفاقات به شدت بدی که افتاده بود به نفع من تموم شد و من در بین این مشکلات فقط یه سری مشکل مالی قابل حل برام پیش اومد.

      از اون زمان فهمیدم که خیلی خدا رو دست کم می‌گرفتم !

      بنظر من یه دلیل اینکه ما به چیزی که میخواهیم نمی‌رسیم همینه و مانع بزرگیه، قدرت و بزرگی خدا رو که دست کم بگیریم هیچ چیز باارزشی در دنیا برامون نمی مونه. هیچ چیزی!

       حتی سلامتی مون! 

      برای اینکه تمام چیزی که میخواهیم رو بتونیم بدست بیاریم ،باید اراده مون رو همسو با اراده خداوند بکنیم 

      مگه غیر از اینه که ماهم جزیی از خداییم و روح او در ما جریان داره،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار لیلا بانو
      1402/11/01 19:11
      مدت عضویت: 88 روز
      امتیاز کاربر: 375 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام استاد وقتتون بخیر 

      جواب سوال شما 

      ۱ ایمان نداشتن به این اراده الهی 

      ۲ خود را جدا دانستن از این میدان الهی 

      ۳ عجول بودن 

      ۴ ناسپاسی و ناشکری 

      ۵ فکر نکردن در قوانین الهی 

      ۶توکل نداشتن 

      ۷ تعلیم وتربیت اشتباه  چون هیچوقت به ما نگفتن همه چیز خداست نگفتن ولی نعمت ما خداست  از همون اول کار گفتن بابا آب داد بابا نان داد بعد گفتن نابرده رنج گنج  میسر نمی‌شود. مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد.   نگفتن معنی از تو حرکت از خدا برکت یعنی اینکه تو اراده کن تو درخواست بده بقیه اش با خدا 

      ۸نفهمیدیم ما همه از خداییم وبه خدا برمی‌گردیم یعنی چی 

      خیلی متن جالبی بود و خیلی به موقع بهش هدایت شدم وچند بار خوندمش خیلی حس خوبی بهم داد وبه خودم گفتم آخه لیلا تو تاحالا برای اینهمه نعمتی که تو زندگیت داری چ تلاشی کرد چ زجری کشیدی اینهمه نعمت بهت داده اونوقت چرا فکر میکنی بعد از این اگر بخای بیشترش رو داشته باشی باید زجر بکش و سختی بکشی 

      من تا حالا به راحتي و بدون زحمت به همه این نعمت‌ها رسیدم حالا هم ازش میخام که بهم بیشتر از اینها رو بده مثل همیشه 

      خدایا شکرت بخاطر همه چی 

      ممنونم استاد عطار روشن بابت نشر این آگاهی ها 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام
      1402/11/01 13:49
      مدت عضویت: 109 روز
      امتیاز کاربر: 1235 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 163 کلمه

      سلام بر استاد عزیز و همه دوستان عزیزم 

       خدا در انسان قدرت تفکر داده  تا فکر کنه تصمیم بگیره و مهمتر از همه باور کنه و ایمان داشته باشه وقتی آدم اراده کنه و تصمیم میگیره کاری رو انجام بده باید در مسیر به هدف به چیزهای مثبت فکر کنه و اون تصمیم غیر ممکن ندونه چون اراده و افکاری که خدا تو دل ما نهفته با قدرت اراده خودش محقق میشه اگر یه زمانی به خواسته ای که داریم نمیرسیم ارادمون سست میشه اونجاست که نفر سوم شیطون وارد میشه و افکار منفی تو ذهن ما میزاره و آدم از کاری که میخواد بکنه بی اراده میشه  و نامید افسرده میشه و ول میکنه پس به خدا ایمان داشته باشیم و با ور و اعتماد قلبی به خدا داشته باشیم تا موفق بشیم همه کارامونو به خدا واگذار کنیم چون اون قادر توانست بعضی وقتم باید درباره تصمیمی که میگیریم بهش نمیرسیم باید بسپاریم دست زمان حتما زمان مناسبش نرسیده  و بپذیریم  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/10/09 22:08
      مدت عضویت: 282 روز
      امتیاز کاربر: 7910 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 218 کلمه

      به نام خداوند ی که منبع انرژی است و خالق خواسته هایم🙏😍

      باسلام استاد عزیزم ودوستان همراهم 🙋‍♀️

      اگر قدرت اراده خداوند همچیز را تعیین می کند چرا بیشتر از آنچه که،دوست داریم داشته باشیم نداریم ؟

      به نظر من دلیل نرسیدن ما به خواسته هایمان از نداشتن ایمان و اعتماد نکردن ما در زندگیمان به خداوند است من خودم بگم در زبان میگویم خداوند قادر است ودر ذهنم افکار منفی را ادامه میدم واحساسم بد میشه 

      ودرعمل ،خلاف حرفم عمل می کنم مثلا در مسایل مالی میگم خدا روزی رسونه ولی در خرج کردن پول و نعمات دیگر احساس نگرانی در من ایجاد میشه خوب اگر اعتماد به خداوند داشته باشم استرس وافکار نا جالب را وارد ذهنم نمی کنم و اجازه مرور کردن واحساس ناخوب را ادامه نمیدم 

      دلیل دیگه این که من به خواستم نیرسم در راه مستقیم استمرار ندارم خوب را ه درست راهی هست که احساست در هر شرایطی، خوب باشه و ذهن تو کنترل کنی و هدایت خدا رو بخواهی خوب وقتی ذهن آرام باشه اون وقته که صدای قلب تو می شنوی که این صدا از طرف خداوند و انتخاب های درست انجام میدی وبا اراده خدا همراه شده وبه خواسته هام می رسم پس باید همیشه احساس خوب داشته باشم و خداوند برام اتفاقات خوب رقم میزنه 

      سپاس گذارم استاد برای دادن این آگاهی ها 🙏🙏🙏 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/08/02 16:13
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 14635 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      اگر ما از قدرت اراده برخورداریم پس چرا همیشه هم به اون چه میخوایم نمیرسیم ؟

      نظر من برای نداشتن احساس خوب در زمان تصمیم گیری میتونه باشه و یا از اعتماد نداشتن به اراده خودمان و دست کم گرفتن قدرت اراده‌ای که درون ما هست،

      اما به نظرم جواب این سوال این است که از اراده ما بالاتر هم وجود دارد و اون قدرت خداوند است که در زندگی ما نقش بسیاری دارد،

      با اراده خداوند است که جهان هستی شکل گرفته و طبیعت زیبا پدیدار شده و هر روز در حال رشد و گسترش هستند بدون دخالت هیچ انسانی،

      هیچ وقت تا حالا شده که یک انسان رو ببینید که در حال تلاش برای رشد یک درخت است،

      طبیعت با اراده خداوند رشد می‌کند و معنا پیدا می‌کند

      برای همین دوست دارم که منم با اراده ی خدا در زندگی به هدف های خودم برسم و با احساس خوب و حال خوب،

      پس از نظر من فقط داشتن اراده تنها کافی نیست بلکه باید دست به کار باشی و عملکرد خوبی رو با قدرت ذهن و انتخاب افکاری خوب داشته باشی میتونه با اراده به هدف برسیم ،

      اما اراده ی تنها مثل غذایی میمونه که فقط یک چاشنی برای طعم دهی بهش میزنیم،

      پس برای همسو بودن با اراده خداوند باید از ادویه‌های خوبی برای استفاده و کاربرد اراده در عملکرد خودمون برخوردار باشیم،

      من امروزم با اراده ی خوبی میخوام با زندگی خوبی تجربه کنم و شاد باشم و در مسیر تغییر خودم و انسان جدیدی شدن و بودن تلاش میکنم تا به افکار خوبی و عملکرد متفاوتی برسم و همواره ارامش داشته باشم ،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/07/23 07:32
      مدت عضویت: 386 روز
      امتیاز کاربر: 1665 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 354 کلمه

      سلام استاد وقتتون بخیر

      من خیلی سایت شما رو دوست دارم و خیلی وقتها مطالب زندگی با اراده خدا و یا زندگی با طعم خدا رو می خونم و یا گوش میدم خیلی باحال هستین با خدا حال میکنم توی این سایت به جاریم هم معرفی کردم نمی دونم چرا وقتی با هاش حرف می زدم یکی در دلم گفت اون خیلی تنهاست و شاید به این‌ سایت و مطالب ش نیاز داشته باشه برای همين سریع بدون وقفه به حرف دلم گوش کردم ( البته به ۶ نفر دیگه هم که هممون به مثبت اعتقاد کامل داشتیم معرفی کرده بودم) جالب اینه که اون خیلی خوشحال شد گفت خیلی احساس تنهایی می کنم استاد وقتی با مطالب شمابه خواب میرم بلند میشم احساس آرامشی دارم در درونم که خیلی دوسش دارم آرومم وقتی شوهرم حرفی میزنه که نباید بزنه جالبه با خودم حق بهش میدم و هیچ استرسی یا اینکه جوابشو بدم یا اینکه پرو نشه به مغزم خطور هم نمی کنه بعضی وقتها کارهاش به نظرم مثل یک بچه یی که خیلی دوسش دارم وبرام ناز میده میمونه در صورتی که قبلا حرصم در میومد و خودم هم همین کارها رو می کردم چند روز وقت نداشتم مطالب شما رو بخونم تو همین چند روز شوهرم حرفی زد دیدم باز توی دلم عصبانی شدم ولی جواب ندادم بعد باز یک مورد اتفاق افتاد برای کارمون(ما تولیدی پوشاک داریم توی خونمون و خیاط های بیرون بر داریم )خیلی استرس وجودمو گرفت  که یک دفعه یاد این افتادم که چند روزه نه به سایت شما سر زدم و نه به خدا توکل کردم واقعا حرف شما درسته که اگه ول کنیم و با اراده ی خدا زندگی نکنیم و با اراده ی خودم زندگی کنم باز دوباره به زندگی پر از استرس و پر از جر و بحث های بی خود قبلیم بر میگردم و آرامش فقط در زندگی با اراده خداست خدای دوست داشتنی من ممنونم از راهنمایی من به این سایت پر از آرامش با استادی که از ته قلبم میدونم مهربون که این همه مطالب رایگان گذاشته و از شما استاد ممنونم واقعا دل بزرگی دارید استاد مهربان و بخشنده ی من

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/31 11:19
      مدت عضویت: 1015 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 2,135 کلمه

       به نام خدای مهربان🦋

       سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی در سایت تناسب فکری🌺

      زندگی با اراده خداوند نوشته‌ایه که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی قرار داشت،

      خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته‌ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی بشه،

      بعد از خواندن این نوشته دیگه اون انسان  اکنون نخواهم بود،چرا که آگاهی جدید از طریق خوندن این نوشته از دنیای بی‌شکل وارد دنیای شکل یافته ذهنم میشه،بنابراین من تغییر خواهم کرد،و این تغییر در نگرش میتونه باعث شروع تغییر در زندگی من بشه،

      این آگاهی‌ها باعث شکل‌گیری نگرش‌های جدیدی در ذهنم میشن، سپس در افکار و رفتارم تغییر ایجاد خواهند کرد،و اراده‌ای همسو با اراده خدا، در من برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت،

      همه انسان‌ها و به طور کلی همه زندگی، از میدانی به وجود اومدیم که دیده و شنیده نمیشه و اون میدان قدرت خداونده،اگه با این نگرش زندگی کنم، قدرتی در خودم احساس خواهم کرد که همان قدرت خداست و مصداق وعده او در قرآن که میگه من از خودم در شما دمیدم،برای درک قدرت خدا باید به قدرتی که در وجودم نهفته است توجه کنم،

      همه ما قدرت خودمون رو با اراده می‌شناسیم،مثلا،من انسان با اراده‌ای هستم،من انسان بی‌اراده‌ای هستم،من اراده کردم،من اراده ندارم،من اراده دارم،کلمه اراده تعریف ما از قدرتیه که در خودمون سراغ داریم.

      اراده همون دنبال کردن هدف یا انگیزه‌ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه مطلوب به شمار میره،

      از نظر ما افراد با اراده افرادی‌ان که برای رسیدن به خواسته‌هاشون تلاش می‌کنن، و هیچ نیرویی نمی‌تونه مانع رسیدن اونا به هدفشون بشه،پس اگه انسانی هستم که هرگز تسلیم نمیشم و رویای درونی یا همون تصویر ذهنی، منو به سمت تحقق رویاهام ترغیب می‌کنه،پس خودم رو انسانی با اراده می‌دونم.

      اما نکته‌ای در نقش اراده در زندگی ما وجود داره که معنی و مفهوم اراده داشتن رو تغییر میده،بارها توی زندگیم شاهد مسائل و موضوعاتی بودم که بدون اینکه تصمیم به تجربه اونا گرفته باشم وارد زندگیم شدن،این موضوع رو به شکل کمک‌هایی که انتظار دریافت اونا رو نداشتم، اما در زمان مناسب از طریق انسان‌ها به من داده شده نیز تجربه کردم،در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته‌ای نداشتم اتفاقی رخ داده که مسیر رسیدن من به خواسته‌هام رو هموار کرده.

      در اینجا نیروی اراده من، منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده،بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی‌هایی در زندگیم شده که شرایطم رو دگرگون کرده،و نتیجه اراده من فراتر از انتظارم رقم خورده،

      وقتی ارتباطم با معنویت رو بیشتر کنم، این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ میدن،اراده خداوند همیشه در جهت تحقق رویاهای منه،اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطیه که منو به رویاهام نمیرسونه،

      توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده‌ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته‌هام داره،

      با توکل کردن تصمیم می‌گیرم که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهام استفاده کنم، و این در حالیه که ممکنه همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشم که نتیجه زندگیم رو تا اون زمان رقم زده،در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده منو تحت تاثیر قرار میده و در ذهن و قلبم تمایل برای انجام اعمالی رو ایجاد میکنه که هم جهت با اراده قبلی من نیست،بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای من باشه،

      اراده بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده‌های دریافتی از دنیای پیرامون ماست،تعریف اراده واقعی تقریباً در تضاد با تعریف قبلی ما درباره اراده است،کارلوس در کتابش اراده خداوند رو اینطور تعریف میکنه،اراده خداوند همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد،افرادی که در ارتباط با منبع و منشا وجود زندگی می‌کنند قدرت خداوند را فرا می‌خوانند،این قدرت در دسترس آنها قرار می‌گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می‌کند،یعنی آنها هر آنچه را که بخواهند انجام می‌دهند،

      با درک این آگاهی باید بدونم که اراده کاری نیست که من انجام میدم، یا قصد انجامش رو دارم،بلکه نیرویی که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود داره،برای بهره بردن از قدرت اراده خدا باید خودم رو غرق اون کنم،از طریق توکل کردن،ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی‌نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

      باید بدونم که از طریق تلاش‌های طاقت فرسای فیزیکی برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده شخصیم، امکان دستیابی به قدرت اراده خدا کاهش پیدا می‌کنه،به این معنی که هر چقدر بیشتر بر نیروی اراده خودم برای تحقق رویاهام متکی بشم، از نیروی اراده خدا در جهت خلق رویاهام کمتر بهره‌مند میشم.

      من می‌تونم انتخاب کنم با اراده شخصی خودم و بر اساس افکار منطقی و منیتی خودم در جهت رسیدن به آرزوهام تلاش کنم،یا می‌تونم انتخاب کنم با استفاده از اراده خداوند زندگی کنم و از قدرت هدایت اون بهره‌مند بشم و در مسیر رسیدن به رویاهام حرکت کنم،به اندازه‌ای که بتونم دیدگاهم رو درباره اراده انجام کارها رو تغییر بدم و برای انجام امور زندگی به اراده خدا متکی و متصل بشم،شرایطم در زندگی تغییر میکنه.

      پاتانجالی بیش از ۲۰ قرن پیش توصیه کرده کهنیروهای خفته، قابلیت‌ها و استعدادها شکوفا می‌شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته‌تر و بزرگتر از اونچه که حتی در رویاهاتون می‌دیدید کشف می‌کنید،

      این نیروی خفته در سخن پاتانجالی همون اراده خداونده،شاید تصور مردم از عبارت نیروی خفته در سخن پاتانجالی نیروهایی هستن که وجود ندارن، یا به صورت انسان‌های مرده هستن، اما واقعیت امر این نیست،بلکه نیروی خفته،اراده‌ایه که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می‌گیره، ایجاد میشه.

      در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسان‌ها از طریق اون‌ها مشغول انجام کارها میشه،امروزه می‌دونیم که اراده همچون نیروییه که  همه ما  اون رو در وجود خودمون داریم،

      قدرت اراده خداوند میدانی از انرژیه که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما، جریان داره.

      این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در اونجا وجود داره،ما دارای ابزاری هستیم که می‌تونیم این نیرو رو جذب کنیم و زندگی رو به شیوه‌ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

      میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار داره؟؟هیچ مکانی رو نمی‌توان یافت که این انرژی در اون نباشه،چون هر چیزی که در جهان هست در درونش هدف و انگیزه‌ای دمیده شده،این حقیقت درباره همه صورت‌های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز، و حتی یک پشه هم در تجربه زندگی، دارای هدف و انگیزه است،

      یک دانه لوبیا که به نظر میرسه قدرت فکر کردن و عمل کردن نداره هم تحت مدیریت اراده خداوند عمل

       می‌کنه،

      کافیه که ما این دانه رو در خاک مرطوب بکاریم چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهیم شد،اگه دانه سیب رو بشکافیم درخت سیب رو در اون نمی‌بینیم،اما می‌دونیم که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد اومد.

      در دایره اراده خدا هرگز اشتباهی صورت نمی‌گیره،دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمیشه،و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمیشه،هر بخش از طبیعت بدون استثنا دارای هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود نداره که به هدف خودش از بودن در دنیا شک کنه،ما انسان‌ها هم جزئی از این طبیعتیم و دارای هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم،همونطور که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست،تولد هر انسان، در جهان مادی هم بدون هدف و برنامه نیست ،تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی اینه که انسان تنها موجودیه که قدرت ذهن داره، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن داره،هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خودش قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگیش نیست و فقط بر اساس غریزه خودش زندگی می‌کنه،اما انسان میتونه در مدت زمان حیات خودش در دنیای مادی بارها شرایط زندگیش رو تغییر بده،و این از توانایی‌های منحصر به فرد انسانه که در هیچ موجود دیگه‌ای یافت نمیشه،

      قدرت اراده خدا در تمام اجزای هستی جریان داره،بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خودش ایجاد میکنه، تحت مدیریت و کنترل قدرت اراده خداونده،

      در لحظه‌ای که نطفه ما بسته میشه زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع میشه و قدرت اراده خدا مراحل رشد و نمو رو مدیریت می‌کنه،لحظه‌ای که نطفه بسته میشه ساختار جسمانی، ویژگی‌های ظاهری، زمان مناسب تشکیل شدن قلب، چگونگی شکل‌گیری استخوان‌ها و هزاران موضوع دیگه در همون لحظه اول و شروع زندگی تعیین میشه ،ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم،می‌بینیم که موهامون رشد می‌کنه و می‌تونیم اونا رو کوتاه کنیم،بدون اینکه بتونیم رنگ، صاف یا فر بودن اونا رو تعیین و انتخاب کنیم،قدرت اراده خدا رو نمی‌تونم با کلمات توصیف کنم چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می‌گیرن،قدرت اراده خدا قلبم رو به تپش در میاره،غذام رو هضم میکنه،پاهام رو کنترل میکنه،نوشته‌هام رو مینویسه و حرف‌هام رو میزنه و این کارها رو برای هر چیزی که در جهان وجود داره انجام میده.

      قدرت الهی همه چیز رو در جهان تعیین می‌کنه و در همه جا حضور داره ،یعنی جایی رو نمی‌تونم پیدا کنم که قدرت اراده خدا در اونجا نباشه ،

      نکات مهم برای رسیدن به آرزوها چند چیزه 1، قدرت کلمات،هیچ وقت جملات منفی به کار نبرم، چون ضمیر ناخودآگاه متوجه کلمات مثبت و منفی نمیشه،

      ۲، شکرگزاری در نعمات،به ریز نعمت‌هایی که خدا بهم داده توجه کنم و به خاطر اونا سپاسگزار باشم،قبل از خواب می‌تونم به اونا فکر کنم،

      ۳ ،سوالات رو درست مطرح کنم، انسان‌های موفق این گونه سوال می‌کنن چگونه می‌تونم ثروتمند بشم،نه اینکه  چرا من ثروت ندارم،

      ۴، تلقین به نفس،تلقین و تمرین نیروی قدرتمندیه که افکار منفی رو از ذهنم پاک می‌کنه،پس من هر روز بگم که من هر روز  از هر جهت بهتر و بهتر میشم،

      ۵، رستوران کائنات،من می‌تونم کاری رو که هر روز تکرار و تایید برای انجام اون رو دوست دارم به رستوران کائنات سفارش بدم تا آرزوی منو برآورده کنن،این یک قانون طبیعته و کاری به ذائقه ما نداره،

      ۶ ،اصول تلقین به نفس،باید از کلمات تاکیدی استفاده کنم چون ضمیر ناخودآگاه حد و مرزی نداره،مثلاً مشخص کنم که من تا چند وقت دیگه متناسب‌تر می‌شم،

      ۷، عبارت‌های تاکیدی به زبان حال باشه، باید این کلمات به زبان حال باشه حتی اگه مسخره به نظر بیاد،مثل من بدن متناسبی دارم،

      ۸ ،همیشه و در همه حال از کلمات مثبت استفاده کنم،هرگز نگم این کار خسته کننده است و از گفتن کلمات منفی خودداری کنم،

      ۹، جملات مثبت رو زیاد تکرار کنم،در گفتن جملات مثبت استمرار داشته باشم، لاغر شدن آسان‌ترین کار دنیاست 

      ۱۰، تمرکز فکری داشته باشم،با تمرکز فکر به خواسته‌هام فکر کنم و با احساس آرامش و شادی و با حضور قلب اونا رو احساس کنم که تاثیر فوق العاده‌ای داره 

      ۱۱ ،پشتکار داشته باشم و صبور باشم، عجله نکنم،تموم کار کائنات با صبر و استمرار انجام می‌شه و اصلاً در اون عجله‌ای نیست،پس با استمرار و صبر اونو در ذهن ناخودآگاهم ثبت کنم.

      ۱۲، در کارها و آرزوهام استمرار داشته باشم،آرزوها باید به صورت یک عادت برام باشن و احساس شادی از اونا داشته باشم و هر وقت که دیدم احساسم خوب نیست باید بدونم این حرف شیطانه.

       ۱۳ ،به خدا توکل کنم،نیرومندترین افراد کسایی هستند که توکلشون به خداست ،حتی اگه تنها باشن چون هر کس که به خدا توکل کنه در تحت تکفل خداونده

      ۱۴ ،به آرزوهام وابستگی شدید نداشته باشم،وقتی که من به آرزوهام بچسبم خود به خود از اونا دور می‌شم، پس رها کنم تا زودتر به آرزوهام برسم

      ۱۵، تنفر و حساسیت نداشته باشم،نسبت به هیچ چیز و هیچکس تنفر نداشته باشم،کسانی که از بدی دیگران بگذرند از مومنان هستند چون در ذهن خودشون احساس آرامش و امنیت بیشتری نسبت به خدا دارن.

      ۱۶، از هیچ چیز نترسید ،بزرگ‌ترین گناه در نزد خداوند ترسه ،چون باید در تمام لحظات به خداوند توکل کنیم و از داشته‌ها و نعمت‌هایی که در حال حاضر داریم سپاسگزار باشم

      ۱۷، آرزوهام رو با شور و شادی دنبال کنم هرگز برای یافتن آرزوهام بهانه جویی نکنم، و هدفی که دارم رو با شور و اشتیاق فراوان دنبال کنم

      ۱۸، عدم شرایط موجود،من به هیچ وجه نمی‌تونم شرایط موجود رو تغییر بدم، پس شرایط فعلی رو بپذیرم و برای رسیدن به هدفم تلاش کنم تا نتیجه بگیرم.

       ۱۹، به افکار منفی بی‌اعتنا باشم،برای افکار منفی دلیل و برهان نیارم و به اونا بی‌اعتنا باشم تا دلایل منفی بیشتر به من ارجاع داده نشه ،چون هر فکری که به اون توجه نکنم خود به خود از بین میره

      ۲۰، همیشه مراقب ورود مسائل منفی به ضمیر ناخودآگاهم باشم،همیشه چیزهایی که سود و منفعتی برام نداره رو از رسانه‌ها و اطرافیان گوش ندم چون تصاویر منفی برام ایجاد می‌کنن، چون افکار منفی ،منو از آرزوهام دورتر می‌کنن.

      ۲۱ ،عبارت‌های تاکیدی رو باور داشته باشم و لیز نخورم،باید توجه کنم که افکار من می‌تونن باورهام رو تغییر بدن،  باورهای انسان اجبار نیستن و اختیاری هستن،و خودم می‌تونم به راحتی اونا رو از بین ببرم، یا اونا رو تقویت و بزرگ کنم.

      استاد عزیزم بابت این نوشته‌تون از شما سپاسگزارم،

       یه ایده‌ای به ذهنم رسید که متن شما رو به صورت خلاصه برای خودم بنویسم و اونو به صورت فایل صوتی درش بیارم،

       آخر کامنتم هم خلاصه‌ای از نوشته دوست عزیزمون زهرا هست که ازش بسیار سپاسگزارم بابت این متن عالی که نوشته بودن،🙏🙏🙏🙏🪴🌼💖🦋

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار زهرا
        1402/06/02 07:56
        مدت عضویت: 367 روز
        امتیاز کاربر: 21300 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        محتوای دیدگاه: 69 کلمه

        سلام دوست عزیز
        خیلی خوشحالم که مطالبی را که نوشتم برای شما و دوستان مفید بوده ما همگی شاگردان یک مدرسه هستیم که می بایست علاوه بر درس استاد مبنی بر تناسب اندام ، از همدیگر اطلاعات زیادی را یاد بگیرم و چقدر خوبه که از هر کتابی که مطالب مفید و اموزنده دیدیم و خواندیم برای استفاده دیگر دوستان هم در قسمت نظرات بگذاریم . بازم ممنون ازشما

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/18 11:14
      مدت عضویت: 367 روز
      امتیاز کاربر: 21300 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 964 کلمه

      سلام استاد . صبح شما بخیرو شادی 

      من داشتم درسایت دنبال مطالب جدید میگشتم که با فایل زندگی با اراده خداوند آشنا شدم و گفتم من هم مثل دوستان به این سوال جواب بدم 

      • اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟ چون ما ابتدا با احساس خوب از خداوند این درخواست را نکردیم و برای درخواست ارتعاشات آن زیاد نبوده و داشتن آن نیز استمرار نداشتیم دریک موقعیتی یک آرزویی کردیم و بعد از مدتی آن را فراموش کردیم و شاید درهمان لحظه با گفتن من که نمیتوانم این چیز را بخرم و یا داشته باشم سریع ارتعاشات آن را به کائنات خاموش کردیم و برای درخواست آن عجله داریم و فکر نمیکنیم حتی برای برآورده شدن ارزوها هم باید موقعیت زمانی و مکانی آن فراهم شود چون شاید دران موقع که ما درخواست کردیم شرایط روحی – مالی- زمانی- و مکانی را نداشته باشیم و از برآورده شدن حاجتمان احساس خوبی نداشته باشیم چون هنوز خدارا خوب نشناختیم و فکر میکنیم برای بدست آوردن چیزی باید حتما خودمان کاری را انجام بدهیم وپول آن را داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوها باید سختی بکشیم درجامعه نمونه های زیادی را میبینیم که از ابتدا چیزی نداشتند و حتی فقیر بودند و الان به جایی رسیدند وبازهم آن را شانس میدانیم و قبول نداریم که طرف با اطمینان و اشتیاق آن را از خداوند درخواست کرده و ارتعاشات آن به کائنات واراده خداوندآن چیز برای فرد فراهم کرده .یکبار در کتابی خواندم کائنات مثل یک سرآشپز عمل میکند ما هر مواد ی که به کائنات بدهیم درآخر آن را برایمان تهیه میکنند و همیشه کلمه ارباب درخدمتم را میگویند و کاری به ذائقه فرد ندارند که آیا این مورد پسند فرد است یا خیر چون خود فرد از ابتدا انها را تهیه نموده است .
      • من در کتاب رسیدن به آرزوها ازطریق ذهن ( استاد احمدی) خواندم نکات مهم برای رسیدن به آرزوها چند چیز است که برای دوستان به اشتراک میگذارم 
      1.  قدرت کلمات ، هیچ وقت جملات منفی به کار نبرید چون ضمیر ناخودآگاه متوجه کلمات مثبت و منفی نمیشود 
      2. شکرگزاری در نعمات ،به ریز نعمتهایی که خداوند به شما داده توجه کنید و از سپاسگزار باشیدقبل از خواب میتوانید به آنها فکر کنید
      3. سوالات را درست مطرح کنید، انسانهای موفق اینگونه سوال میکنند چگونه میتوانم ثروتمند شوم ؟ نه اینگونه چرا من ثروت ندارم ؟
      4. تلقین به نفس ،  تلقین و تمرین نیروی قدرتمندی است که افکار منفی را ازذهن پاک میکند پس ما هرروز بگویم من روزبه روز متناسبتر میشوم
      5. رستوران کائنات ،شما میتوانید کاری را که هرروز تکرار و تایید برای انجام ان را دوست دارید به رستوران کائنات سفارش بدهید تا آرزوی شما را برآورده کنند این یک قانون طبیعت است و کاری به ذائقه فرد ندارند
      6. اصول تلقین به نفس ، باید از کلمات تاکیدی استفاده کنیم چون ضمیر ناخودآگاه حد و مرزی ندارد مثلا مشخص کنید که من تا یکسال دیگر متناسبتر میشوم 
      7. عبارت تاکیدی به زبان حال باشد ، باید این کلمات به زبان حال باشد حتی اگر مسخره به نظر بیاید مثل من بدنی متناسب دارم 
      8. همیشه و درهمه حال از کلمات مثبت استفاده کنیم هرگز نگوییم این کار خسته کننده است و ازگفتن کلمات منفی خودداری کنیم 
      9. جملات مثبت را زیاد تکرار کنید . درگفتن جملات مثبت استمرار داشته باشید لاغرشدن اسانترین کار دنیاست . من لاغر میشوم 
      10. تمرکز فکری داشته باشید،  با تمرکز فکر به خواسته هایتان فکر کنید و با احساس آرامش و شادی و با حضور قلب انها را احساس کنید که تاثیر فوق العاده ای دارد 
      11. پشتکار داشته و صبور باشید (عجله نکنید ) تمام کار کائنات با صبرو استمرار انجام میپذیرد و اصلا درآن عجله ای نیست پس با استمرار و صبر آن را درذهن ناخودآگاه خود ثبت کنید 
      12. در کارها و آرزوهایتان استمرار داشته باشید آرزوها باید به صورت یک عادت برای شما باشند و احساس شادی ازآنها داشته باشید و به قول استاد هروقت دیدید که احساس شما خوب نیست بدانید این حرف شیطان است 
      13. به خدا توکل کنید نیرومندترین افراد کسانی هستند که توکلشان به خداست حتی اگر تنها باشند زیرا هرکس که به خداوند توکل کند در تحت تکفل خداوند است 
      14. به آرزوهایتان وابستگی شدید نداشته باشید وقتی شما به آرزوهایتان بچسبید خود به خود ازآن دور میشوید پس رها کنید تا زودتر به آرزویتان برسید 
      15. تنفر و حساسیت نداشته باشید .نسبت به هیچ چیز و هیچ کس تنفر نداشته باشید کسانی که از بدی دیگران بگذرند از مومنان هستند چون در ذهن خودشان احساس آرامش و امنیت بیشتری نسبت به خداوند دارند
      16. از هیچ چیز نترسید بزرگترین گناه درنزد خداوند ترس است زیرا باید درتمام لحظات به خداوند توکل کنیم واز داشتها و نعمتهایی که درحال حاظر داریم سپاسگزار باشیم 
      17. آرزوهایتان را با شورو شادی دنبال کنید هرگز برای یافتن آرزوهایتان بهانه جویی نکنید و هدفی که دارید را با شور و اشتیاق فراوان دنبال کنید 
      18. عدم شرایط موجود شما به هیچ وجه نمیتوانید شرایط موجود را تغییر دهید پس شرایط فعلی را بپذیرد و برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید تا نتیجه بگیرید 
      19. به افکار منفی بی اعتنا باشید برای افکار منفی دلیل و برهان نیاورید و به انها بی اعتنا باشیدتا دلایل منفی بیشتر به شما ارجاع داده نشود  چون هر فکری که به آن توجه نکنید خودبخود از بین میرود 
      20. همیشه مراقب ورودمسائل منفی به ضمیر ناخودآگاه خود باشید همیشه چیزهایی که سود و منفعتی برای شما ندارند را از رسانه ها و اطرافیان گوش ندهید چون تصاویر منفی برای شما ایجاد میکنند چون افکار منفی شمارا از آرزوهایتان دورتر میکنند 
      21. عبارات تاکیدی را باور داشته باشید و لیز نخورید باید توجه داشت که افکار ما میتواند باورهای مارا تغییر بدهد از کلمات سعی میکنم

      و احتمال دارد استفاده نکنید چون باورهای انسان اجبار نیستند و اختیاری هستندو خودتان میتوانید به راحتی آنها را ازبین ببرید یا انها را تقویت و بزرگ کنید 

      انشاالله توانسته باشم به این سوال با توجه به آگاهیهایی که درمسیر شناخت بهتر خداوند یاد گرفتم  جواب داده باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
        1402/05/30 14:42
        مدت عضویت: 1015 روز
        امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 37 کلمه

        سلام دوست عزیز 

        واقعا از شما بابت این متن عالی و آموزنده تون سپاسگزارم.

        اینقدر عالی بود که من اونو به صورت فایل صوتی در آورم که گوش کنم .

        واقعا ممنون که به اشتراک گذاشتین این آگاهی عالی رو💖💖💖🪴

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار m pak
      1402/05/08 02:19
      مدت عضویت: 1674 روز
      امتیاز کاربر: 8247 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 56 کلمه

      سلام خدمت همه دوستان عزیز و گرامی 

      جواب مشخص است، چون ما به اندازه اتکاء به اراده شخصی و توجه به آن از جذب و نفوذ اراده الهی در امور خود میکاهیم. 

      در واقع اگر آرامش و تمرکز خود را بالا ببریم و خود را رها کنیم خود به خود  وارد خیمه خدا و اراده او خواهیم شد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/03/31 18:33
      مدت عضویت: 524 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 292 کلمه

      “ به نام خداوندی که دوستش دارم و دوستم دارد ” 

      درود به دوستان هم مسیر و استاد آگاهی بخش ؛

      زندگی با اراده ی خداوند ( قسمت اول ) ؛

      سوال : اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین می کند ، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟! 

      من با خواندن نوشته های این قسمت ارتباط خوبی برقرار کردم و بسیار احساسات لطیفی را تجربه کردم .من در طول زندگی خود بارها و بارها به خداوند توکل کرده ام و خداوند به بهترین شکل پاسخ مرا داده است چون من قلبا به خداوندی خدا ایمان و اعتماد دارم و هر گاه از ته قلبم چیزی را از او بخواهم حتما به من خواهد داد مگر زمانی که به ممکن بودن آن چیز شک داشته باشم و با ذهن محدود انسانی خود آن را بسنجم .به نظر من اعتماد و ایمان نداشتن به خداوند باعث می شود ما آنچه را که دوست داریم داشته باشیم را نداشته باشیم چون با فکر و ذهنیت محدود انسانی خود به آن فکر می کنیم و قدرت بی انتها و نا محدود خداوند عزوجل را نادیده می گیریم که هیچ غیر ممکنی برای او وجود ندارد و هر چه هست ممکن و قابل دسترس برای اوست . تنها کافی است ما با تمام وجود و خلوص نیت و اطمینان از فراهم آن چیز توسط خداوند بزرگ آن را از خداوند بخواهیم و به خود او بسپاریم تا برای ما در زندگی نمود پیدا کند و من ایمان دارم خداوند به طریقی که ما فکرش را هم نمی توانیم بکنیم خواسته ی ما را به زندگی ما وارد خواهد کرد اگر ایمان و یقین به ذات پاک و بی همتای پروردگار بخشنده و توانا بر هر کاری ، داشته باشیم .

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/30 10:11
      مدت عضویت: 336 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 383 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! صبح زیباتون به خیر و روزتون معطر به عطر دلپذیر خداوند! 

      این کلمات، میدان اراده خداوند، من رو به یاد مبحث آهن ربا ومیدان مغناطیسی در درس فیزیک میندازه و یادم میاد که دبیرمون گفته بود با خودمون چند مدل آهن ربا ببریم سر کلاس تا به صورت عملی این نیروی ربایش و به عبارتی جاذبه و دافعه رو حس کنیم و جالبه اون موقع من نمی دونستم  دارم با خدا بیشتر آشنا میشم. آخه میدونید من یه باوری دارم که میگم آدم هرمطلبی رو که یاد میگیره حتی اگه اون لحظه ندونه به چه کاریش میاد، قطعا یه جای دیگه ، یه زمان جلوتر که خودش الان اون رو نمی بینه براش راهگشا میشه،

       یه مثال بزنم ، مثلا اگه اون آگاهی ها رو مثل دانه های رنگارنگ وزیبایی بدونیم که دوست داشتیم جمع شون کنیم واز حس داشتنشون ونگاه کردن بهشون لذت ببریم، اما اون موقع نمی دونیم که می خوایم با اونها چکار کنیم. ! بعد یه مدت میگذره وما یه نخ محکم گیرمون میاد و یه دفعه یه صدایی به ما میگه و بهمون الهام میشه که برو اون مهره هارو که جمع کردی بیار، و همه رو به دقت با این نخ دور هم بچین و نخ کن و يه  گردنبند و یا یه دستبند ویا هر چی که‌ دوست داری باهاش درست کن واز اون لذت ببر.

      اون موقع وقتی آهن ربا رو تو یه دستمون و یه وسیله اهنی مثل میخ یا سنجاق رو تودست دیگه مون می گرفتیم و به هم نزدیک میکردیم ، از یه جایی به بعد دیگه کنترل اون میخ یا سنجاق دیگه دست ما نبود،  چون در مدار جاذبه آهنربا قرار می‌گرفت و آهن ربا اون رو به سمتی که می‌خواست هدایت میکرد .

      البته این فقط یه مثاله. ما خیلی با ارزش تر از میخ یا سنجاقیم ومیدان اراده خداوند هم خیلی وسیع تر و گسترده تر از میدان جاذبه ی آهنرباست. 

      خدایا من آمدم یه چیز دیگه بنویسم اما وقتی شروع به نوشتن کردم انگار یه نیرویی من رو به نوشتن این مطالب واداشت و حس میکنم شاید مقدر بود که این مطلب رو بنویسم . 

      پس خودم رو در میدان اراده خداوند رها میکنم ویقین دارم که اون به سمتی که درسته منو هدایت میکنه.

      تو این باغ که هستم لذت می‌برم، حس وحالم عالییییه ، پس، ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/30 09:32
      مدت عضویت: 336 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 109 کلمه

      من گلستان  ، بنده ی خوب خدا ، متعهد می‌شوم که دوره زندگی با طعم خدا رو که از تاریخ ۱۵۰۲/۳/۲۳ شروع کردم تا انتها ادامه بدم، به یاری خداوند، 

      وپا به پای استاد عزیزم ودوستان همراه و هم مسیرم از این دوره لذت ببرم و منتظرتغییرات بی نظیری در زندگیم هستم وتمرینات این دوره رو با جون و دل انجام میدم و نظراتم رو در قسمت دیدگاه ثبت می کنم تا ردپایی باشه از من در این مسیر و شاهدی از شوق بی انتها وعطش سیری ناپذیرم در شناخت بیشتر خودم وخدای خودم ، چرا که این دو از هم جدایی ناپذیرند‌. عاشق این باغ شدم و …ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/25 11:10
      مدت عضویت: 336 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 638 کلمه

      به روز شده در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۵ 

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      استاد نمی تونم ذوق وهیجانی رو که از دیدن عبارت به روز شده در من ایجاد میشه بروز ندم و از شما تشکر نکنم.

      این عبارت به من حس همراهی واشتیاق میده . 

      ممنونم از این حس زیبای همراهی که به من میدید! 

      آخه میدونید چیه ؟ سال ها احساس تنهایی کردم . سال ها  

      فکرهام فقط مال خودم بوده. سال‌ها گوش شنوا ودوست هم فکری رو پیدا نکردم. سال ها از نظر دیگران من غیر عادی بودم وکسی بودم که حتی نزدیکترین افراد به من در زندگیم حرفام رو نفهمیدن واگه از این افکارم به اون ها می گفتم منو مسخره می کردن و می گفتن: چقدر تو هپروتی، بیا تو دنیای واقعی. این حرف ها برات نون و آب نمیشه . قسط ها رو نمیشه با این افکار پرداخت کرد. این حرف ها مال توی کتاب هاست.

      اما من دست بر نداشتم .اون طوری که اونها میگفتن منو راضی نمی کرد .من دنبال معنی بودم. برام اون زندگی واقعی ( به گفته‌ اونها ) واقعی نبود.  من دنبال چیزی فراتر بودم وهستم . اگر چه هنوز با زندگی ایده الم فاصله دارم اما آشنایی با این سایت به من دلگرمی داد که بله! یه چیزهایی هست.کسای دیگه ای هم هستن که مثل من فکر میکنن ودنبال اون هدف واقعی هستن و دنبال هدف واقعی از خلقت هستن وهدایت میشن و انتخاب میشن بدون اینکه خودشون متوجه بشن چطوری ؟ 

      اینکه می فرمایید :” شما به چطورش کار نداشته باشین ” درسته .خداوند به دل واحساس وخواسته ما نگاه میکنه. میدونه دنبال چی هستیم و به موقع سر راه ما قرار میده. اونم زمانی که ما قدرش رو بدونیم و ارزشش رو درک کنیم.

      نمی دونم با چه کلماتی شکر گزاری کنم . کلمات نمی تونن نهایت سپاس من از خدای درونم رو نشون بدن و حق مطلب رو کامل ادا کنن. 

      گفتم خدای درون! آره ، درست شنیدین . آخه من باورم اینه که خدا تو آسمون ها نیست ، از من دور نیست ، با منه ، درون منه، از رگ گردن به من نزدیکتره، تو تک تک سلول هام جریان داره . به من شوق زندگی میده. با احساس حضورش بغض میکنم. دلم گرم میشه، زندگی تو وجودم جاری میشه .

      استاد عزیزم !

       واسطه فیض خداوند !

       از شما ممنونم که این فضا و موقعیت رو ایجاد کردین که ما رو در مسیر تعالی هدایت و همراهی کنین و جواب خیلی از خواسته‌ام رو اینجا پیدا کردم 

      واین باورم رو که همیشه میگم اگه خدا بخواد میشه رو تقویت واصلاح کردم: حالا میگم و فکر می‌کنم این باور درست تریه ،که اگه خدا بخواد ، وتو در جریان اراده خداوند قرار بگیری وخودت رو به اون بسپاری میشه، نشد نداره. چطورش به من مربوط نیست . من فقط باید بخوام و با احساسم بخوام وبرای دریافت خواسته هام منتظر باشم وتوقع  دریافتشون رو داشته باشم و….

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه دوست داریم داشته باشیم  را نداریم؟ 

       من فکر می کنم دلایل زیادی در این امر دخالت دارن:

      اینکه ما تردید داریم :در مورد این که خواسته ما شنیده میشه از طرف خداوند؟ ما لیاقت دریافت خواسته مون رو داریم؟ یا وقتی به چطورش فکر می‌کنیم؟ راه رسیدن به خواسته مون رو می بندیم.  چون وقتی خودمون رو از خدا جدا بدونیم فکرمون محدود میشه و در فکرمون غیر ممکن جلوه میکنه ، میدونید ، آخه میخوایم تا ته هر چیزی رو پیش بینی کنیم، ” خودمون کنترلش کنیم وامکانش رو بررسی کنیم واز اونجایی که خودمون رو از خدا جدا می دونیم ، به نظرمون رسیدن به اون خواسته برامون غیر ممکن جلوه میکنه و چون این طوری فکر می‌کنیم  ، بیشتر آنچه دوست داریم داشته باشیم رو نداریم .

      ممنونم نوشته ی منو خوندین. دوستتون دارم واز داشتن دوستان فهیمی چون شما خداوند رو بسیار شاکرم. اینجا رو دوست دارم حس خوبی به من میده ، پس ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/13 23:50
      مدت عضویت: 448 روز
      امتیاز کاربر: 48570 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 575 کلمه

      اول سلام برخداونی که از لحظه که منو خلق کرد نا این زمان همیسه درکناربوده همیشه حمایت کرده وهمیشه هوام داشته هرزمان که ازش چیزی رو به شکل واقعی خواستم بهم عطا گرده  هرزمان بودنش خس کردم درمن نیروی به وجواورده که ازتوان من نبوده ازارده باریتعالی خودش بوده هززمان من خودم ادم موفقی دونستم به خودم مغرو شدم ابن من بودم که فکرکردم کاری انجام دادم نه ارده خداوند بخش مرا که اون زمان اشتباه فکرکردم به توان خودم مغرو سدم ولی این ییاستباه باورهای خودم بود که دارم به سکرانه خدایی هودم اول پبدا واصلاخش میکنم 

      سلام برا اقای عطارروشن  کسی که روشنایی ذهنشکه خداوند به شما عزا کرده  اول خودسمارو  نجات داد وبهد مثل منی رو هم داره بهش اموزس میده که راه نجات رو پیاد کرده ازابن مسیر حرکت کنه که به هدفش برسه 

      ازوفتی من به این سمت هدایت سدم که همه رو ازخداوندمهربون میدونم خودم‌کاری تواین زمبنه نمدونم شاید توکل دزیگاهام نوستم باره از خودم سوال من‌که خیل وفت بوده که به دنبال یی راهیبرای نجاتم بودم چرا امسال به این مسیر هدایا شدمچرا مقلا ۵ یا۴ سال پیسخدامن به این سمت هدایت نکرد  چرا امسالبا ه به خودم ابنجداب دا م تا امروز اگه امیالهدابت نمکرده هیچ کارب نمتواستی بکنیهمبن سکرکزار باش 

      ولی امروریی حواب کاملاتر به خودم مبدم  چون امسال ارده خداررو بر ادره خودت بیشتر دونستی وازخودخدا خواستی که کمک کنه تسلبم واقعی بی چون چرا شدی ازته قلبت بود نه ازسرزبونت به ش‌ل کامل که هیچ سک وتردید د خوایته خود نداشتی خودتو دیکه با ادره ندیدی به ارده خدای بزرک رسیدی پس امسال اون خدایی که توراو به ابنسمت هدایت کرد دردیدتو با ادرهتر ازخو  دت بود

      ساید هزاربار من به زبون میگفتم ولیحالا که دارم دقتمیکنمکمی درس شک هم بود توان خودم بیشتر دخالتنیدا م تا ادره خدایرو 

      امرورکه امدم توقسمت تغییرزندگی شما توبخش ازمایشکاه اشاره به این بخش کسی که ییاد زمان بزاه وبه خودثابت میشه که با امرور چقدرد فرق کر ده خودم اجازه داد م تواین بخش هم باشم تاتغیزات توی زمان اینده رو با امروز کزدم مقایسه کنم من به گفته های شماابمان دارم تا ییماه اینده این تغییرات حتما حس ولمس خواهم کردوبا مرو امروز به خودم ثابت واقعی میشه که هربخش تا یی زمانی که وقتش بزسه اول من به اون بخش راهنمایی میشم تا اطلاعاتی عالی توبخش به دست بیارم  داره که با بودن توهربخش این مسیر کلی اگاهی عالی رو به من هدیه میدید امروزخودم رو با اینده مقایسه میکنم 

      توبخی سوال که چرا ؟

      جواب خودم رو قیمت بالا دادم‌ولی خلاصه مفید ازدیدمن بخاطرابنن هست که اول ما ازته قلب حرفی رو که میزنیم به شکل واقعی قبول کاملش رونداریم چونوفتی به خووم مراجعه مبکنم متوجه مبشم هرزمان که ارده الهی رو  رو به ارده خودم ترجبح دادم اون زمام ادره خداوند کنک ریادی بیشتر وبهتری به من گرده ولی وفتی به ادره خودم توجه کردم اول که نرسبدم واگه هم رسبدم کامل نبود یی نقصی در اون بخش وجودداشت پس اول ما ادره خداررو به هرچیزی ترخیح بدیم خودمون رو به دستان با ادرهش بسپپیم وهسیو با ادره الهی خرکت کنیم که نتبجه اون حرکت ارتوان من یکب گی خارج هست نتیجه ه برای من  درحدعالیترازمن خواهدبود ابن شانه قدرت حداوست نه توان من  ادره خدایی توان اون به عرصه ظهور میرسونه وبه من ناتوان یادمیده که هرانجه هست دربی ادره الهی هست که جوابگو هست نه ادره من بنده که هیچ کاری دک نمتوان به شکل کامل انجامش بده تا اون خدایب مهربون نخواد

      خداپشت وپنهاهتون یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1402/03/03 15:11
      مدت عضویت: 410 روز
      امتیاز کاربر: 17766 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 411 کلمه

      میتونم بگم اراده ی خداوند هر لحظه در زندگی ها جاریست هر لحظه در حال زیباتر کردن زندگی هاست چه بخواهیم چه نخواهیم 

      اما این ماها هستیم که با قدرتی که خداوند برای ما ایجاد کرده و به ماها داده راه را باز میکنیم

      مثالی از خودم میزنم و همزمانی این قسمت اول با درکی که دیشب داشتم 

      درکی که تا بحال اینقدر زیبا و محشر در زندگیم ایجاد نشده بود

      اتفاقات زیادی در زندگیم افتاده اما این درک و بینش در من از ده ماه پیش شروع شد تا دیشب بتوانم بفهممش و حسش کنم

      اما چطور 

      ۱۰ ماه هست که در یک شرکت به صورت شیفتی همراه با همسرم کار میکنیم 

      ۲ روز روز کار ۲ روز شب کار و ۲ روز استراحت

      اما اتفاقی که دیشب افتاد این بود که این متن را خوندم به پایان که رسیدم و گفته شده دوباره بخون و بعد به سوال جواب بده

      اینقدر خسته بودم با خودم گفتم فردا دوباره میخونم تا بهتر درک کنم

      اما یه حسی گفت برو بیرون یه تابی بخور تا یکم سر حال بشی

      به همراه همسرم اماده شدیم و زدیم بیرون ساعت ۱۰ شب

      اما اتفاقی که افتاده چی بود؟؟؟

      قبلش در مورد این بگم

      یه مدتی بود طبق یک تمرین شکر گذاری دارم انجام میدم که از داشته هام به صورت اگاهانه شکرگذاری کنم تا درک بیشتری کسب کنم

      و همش به دنبال داشته های فیزیکی و یا چیزهایی که ملموس هست فکر میکردم و شکر بجا میاوردم

      ولی دیشب در حین قدم زدن در خیابان کوچه و بازار و سر زندگی شهر و رفت و امدها 

      این اگاهی و هدایت که چقدر زیباست 

      قدر داشته ها به وسایل و ملموس بودن نیست

      تو حتی تو این ده ماه نتونسته بودی برای یک ساعت گردش راحت داشته باشی اینکه با ارامش و بدون دغدغه که کی بخوابی کی بیدار بشی تا بتونی سر کار انرژی داشته باشی 

      تمام این مدت برای ما این شده بود چطوری هر شب و روز را برنامه ریزی کنیم برای سر کار

      بله دقیقا از داشته هامون لذتی نمیبردیم

      بلکه به روزمرگی مطلق رسیده بودیم و گذران عمر

      ولی این همزمانی ها با هم اینکه زندگی را باید زندگی کرد

      اینکه از تک تک لحظات باید استفاده کرد 

      اینکه خداوند به این زیبایی همه چیز را در اختیار ماها قرار داده تا بهترین را داشته باشیم و خلق کنیم و گسترش بدهیم

      ولی خود را محدود کردیم

      ولی وقتی درک کنیم که از خدا بخواهیم با ایمانی راسخ 

      اونوقت زندگی میشود با اراده خداوند 

      میشود

      قدر داشتهایمان را بدانیم اون چیزهایی که میگیم این که چیزی نیست خیلی چیزها هست 

      خدایا تنها تو رامیپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1402/03/03 08:03
      مدت عضویت: 1229 روز
      امتیاز کاربر: 11362 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      با یاد خدا و عرض سلام حضور عزیزان

      اگر اراده خداوند همه چیز را تعیین میکند چرا بیشتر ما انسان ها انچه ک دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟؟؟

      منبع من خداست و منو طوری قرار داده ک هرچیزی ک بخواهم رو  در این جهان تجربه کنم ؛ ولی همین  حالا من کلی خواسته دارم ک برام دست نیافتنی هست چرا ؟؟؟ 

      خودم فکر میکنم که بخاطر باورهاذو موانعی ک در ذهنم دارم ، چیزهایی ک طی سالیان عمرم آموختم ، و وقتی ک خواسته ای برام پیش میاد بالافاصله منطق من شروع بکار میکنه ک این ممکن نیست ، چطوری ؟ پولش از کحا ؟ خودش از کجا ؟ و یا میگه تو خانومی و خانوما نمیتونن ، ب تو اجازه نمیدن ، و خلاصه در همون لحظه ی اول ک خواسته ای در ذهن الهام میشه ، اونقدر منطق من مانع حلو راهم میزاره و منم مرور میکنم و باور میکنم ک دیگه جایی برای رسیدن به خواسته ای ک در ذهنم شکل گرفته ندارم ، من همون لحظه اول مسیرمو پر از گودال و مانع و سنگ‌لاخ کردم ، بخوام برسم هم با کلی سختی و دردسر و زحمت روبرو هستم چون از اراده انسانی خودم استفاده میکنم ، و این یعنی اینکه من اراده خدارو گذاشتم کنار و فقط. دارم با اراده انسانی خودم جلو میرم ، که اونم‌پر از مانع و باورهای نرسیدن و ترس هاست ، اراده خدا یعنی چیزی ک برای ذهن من غیر ممکنه ، یعنی معجزات ، وقتی میگم اراده خدا یعنی همه ی مسیر ب عهده خداست و اون‌فراتر از انتظارم عمل میکنه ؛

      بارها شده ک خواسته داشته باشم و یا چیزی الهام وار بهم شده باشه ک مثلا فلان کار برای موفقیتت و یا بهبود مالی موثر و خوبه ، و من گفتم خدایا توکل ب خودت این مارو انجام بدم و خیلی وقتام شده ک مدام گفتم ک خدا کمکم میکنه ایشالا درست میشه و رفتم جلو، ولی ب مشکل برخوردم همیشه هم‌ خدارو مقصر میدونستم و‌میگفتم ک کلی توکل کردم بهت و‌ ازت کمک خواستم ولی اصلا نظری نکردی بهم ، وقتی ب این سایت وارد شدم توی دوره های رسیدن ب ارزوها ، متوجه شدم ک ایراد از من بوده ، حتی وقتایی ک میگفتم توکل میکنم ب خدا و همه چیو میزارم بعهده خدا، پشت پرده اینطوری نبوده ، پشت پرذه ذهنم اعتماد ب خدا نداشتم ، و‌میگفتم چطوری پول ک نیست من کلی زمان لازم دارم تا فلان چیزیو داشته باشم و یا کلی موانع و‌باورها رو‌در ذهنم مرور میکردم و‌کلی نجوای منفی داشتم ، و فقط زبانن میگفتم ک توکل ب خدا و سپردم کارو ب خدا ، ولی احساسم نشان دهنده این نبود، احساسم ترس از نرسیدن ها بود، احساسم شکست ها بود ، و جهان جهان احساساته ، کائنات فقط زبان احساسات رو میفهمه و منو ب اون احساس در مورد اون موضوع ک‌ میخوام میرسونه، احساس من این بود ک توی جامعه ی من نمیشه ب خیلی چیزا رسیدن مخصوصا اگه از جنس زن باشی ، و کلی محدودیت هست ، احساس من میگف نمیشه لاغر شد چون با ژن ک نمیشه مقابله کرد و‌جنگ کرد ، احساس من میگف تو حامعه ای ک هستی هر روز گرونیه و ارزش پولت هر روز از بین میرع بس ب هیچ جا نمیرسی ، باورها و نگرش های من نمیزاشت ک اراده خداوند در زندگیم کارایی خودشو کامل داشته باشه ، مگه یه گل برای میوه شدن کاری انجام میده ؟؟؟ نه فقط ب اراده خدا اعتماد داره ، من بارها شده از ذهنم چیزی گذشته و اونو انجام دادم بدون اینکه فکری داشته باشم راجبش و نتیجه هم عالی شده ، چون اونجا از اراده شخصی استفاده نکردم ؛ وقتی ک میخوام از اراده خداوند همه ی راه و روش هارو بسپریم ب خودش ، راه و روش ما انسانی و محدوده ، راه های رسیدن ب خواسته رو تعیین نکنیم ، چون راه های خدایی دور‌از تصور ماست ، جهان جوری قرار داده شده ک ب اندازه هر ادمی فراوانی و‌نعمت هست و میشه بهش رسید ، و هر انچه ک‌میخواهیم‌رو‌میتونیم تجربه کنیم ، اگه ب همچین موضوعی اعتماد کنیم و ایمان داشته باشیم باید موانع رو از ذهنمون دور کنیم و شناسایی کنیم ، اگه من ب خواسته ای نرسیدم در مورد اون موضوع چ نگرش و باوری دارم اونو پیدا کنم و با احساسی عمیق از ته دل ب خدا ایمان بیارم ، و‌توکل کامل دیگه اگر و اما و چطور نداره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1402/03/02 23:25
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 13093 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 70 کلمه

      باعرض سلام خدمت استاد خوبم ودوستان وهمراهانم‌،اول از همه استاد ازتون تشکر می کنم به خاطر اطلاعات ناب وفوق العاده واز خداوند شاکرم که من رو به خواندن این نوشته هدایت کرد،بنظر دلیل اینکه ماها خیلی از چیزهایی رو دوست داریم رو نداریم برای اینکه نتونستیم با اراده ی خدا همسو بشیم برای بدست آوردنشون وتوجه مون هم بیشتر به نداشتن اون چيزهاست نه به داشتنشون این نظر من هستش

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1402/03/02 08:35
      مدت عضویت: 1510 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 320 کلمه

      باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان متناسبم 

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز رو تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه رو که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم ؟

      چون خدا رو باور نداریم چون ایمان به خداوند نداریم

      و همه چی رو اکتفا کردیم به نیروی خودمون 

      اینکه من که بابای پولداری ندارم 

      اینکه فلانی نمیزاره من پولدار بشم 

      اینکه خیلی فعالیت ندارم در انجام ‌کاری 

      همه و همه مقصر می دونیم برای نرسیدن به رویاهامون

      و برای بدست آوردن ثروت باید خیلی تلاش جسمی انجام بدیم و چند سال طول میکشه تا به رویاهامون برسیم 

      چون توکل نمی‌کنیم زبونی میگیم با توکل بر خودت 

      اما در عمل اینجوری نیس 

      هر موقعی که به مشکل بر بخوریم خدا رو مقصر میدونیم که خدا برای ما بدبختی میخاد خدا ما رو دوست نداره 

      ما شانس نداریم 

      ما از بچگی خوار و ذلیل بودیم 

      و کلی از این حرفا 

      چون به خداوند ایمان نداریم این حرفا رو میزنیم 

      در صورتی که خداوند برای ما خوبی میخاد 

      تو قرآن هم اومده 

      خداوند گفته که هر چه خیر وخوبیه از طرف منه 

      و هرچه شر و بدی از طرف خودتونه 

      خودتون به سمتش میرین 

      قبلا اینجور بودم ولی الان در این مدتی که با استاد هستم خیلی ایمانم به خداوند بیشتر شده و خداوند رو بیشتر شناختم و آزاد شدم از این همه صحبت های که در مورد خداوند شنیدم و گفتن 🙏

      من به اراده خداوند ایمان دارم 

      چون بهش رسیدم و مطمئنم که این اراده خداوند هستش که منو به اینجا رسونده 

      در همه حال و احوال یاد خدا هستم و خدادرو حامی و پشتیبان در زندگیم میدونم 

      نمیدونم چه جوری بنویسم ولی خدا رو در تمام زندگیم می‌سنجم هر کاری میخام بکنم 

      اگه جور نشه میگم خب به خیریتم بوده و ناراحت نمیشم میدونم که خواست خدا نبوده 

       ولی قبلا اینجور آدمی نبودم 

      خیلی ناراحت میشدم 

      من همیشه و در همه جا بچه هام و زندگیم رو به خدا سپردم و الحمدالله زندگی خیلی خوبی دارم چون خدا رو حامی زندگیم میدونم به هر چه خواسته ام رسیدم

      من خوشبخت ترینم چون اراده خداوند در زندگیم جریان داره 

      به خداوند توکل کنین 

      🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/02/28 10:02
      مدت عضویت: 367 روز
      امتیاز کاربر: 21300 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 496 کلمه

      با سلام . 

      جواب به این سوال که اگر اراده خداوند همه چیز را عوض میکند چرا بیشتر از اون چیزی که باید داشته باشیم را نداریم ؟

      به نظر من چون به صورت کامل به خداوند ایمان نداریم و باورهایمان این است که هرکجا که خودمان توانستیم کاری برای خودمان انجام دهیم که خودمان انجام میدهیم و احتیاج به حضور خداوند نیست و اگر جایی زورمان نرسید و یا نتوانستیم ،خدا را به عنوان ناجی و کمک رسان صدا می زنیم و توقع داریم مثل یک ناجی و به روشی که ما آن را تعیین کردیم  خداوند حق ما را ازدیگران بگیرد و انها را مجازات کنه که دل ما شاد بشه که دیدی به سزای عملش رسید .درحالی که خودمان را حق و رفتار وکردار دیگران را ناحق می دانیم و من تازه با کمک استاد عزیزم متوجه شدم که رفتار و کردار دیگران دقیقا از ذهنیت ما منشاء میگیره و دیگران آیینه رفتار ما هستند و تازه  با این حال هم با اعتماد و اطمینان کامل نمیگوییم خدا خواسته و میخواهد منتظر هستیم فردی بیاید و برای ما کاری انجام بدهد یعنی ما از بنده بیشتر انتظار کمک واقعی داریم تا خدا و فقط در هنگام نفرین و گرفتن حقمان از دیگران که نتوانستیم آن را وصول کنیم حالا هرچی باشه در محیط کار پست ، حقوق ، اضافه کار ، تبعیض بین همکاران در محل زندگی آن را واقعا از خدا درخواست میکنیم 

      و دلیل دیگر ان ذهنیت اشتباه اطرافیان است که اگر خداوند مثلا ثروت فراوان به شما بدهد . سلامتی و ارامش و دلخوش رااز شما گرفته میشود و دیگر نمی توانید به راحتی زندگی کنید و طمع مال دنیا نمیگذارد به دیگران کمک کنید و خودتان هم از مالتان فیض نمی برید و ان دنیا هم چگونه بدست آوردن ان باید جوابگو باشید و در این دنیا باید فقط سختی کشید مثال هم پیامبران و معصومین هستند که از مال دنیا چیزی نداشتند و انها با سختی و مشقت دراین دنیا  زندگی کردند وبهشت برین را برای خود در آخرت قرار دادند و مثالهایی از افرادی که ریاضت کشیدند و در دنیا نامشان جاویدانه شده 

      من خودم به این نتیجه رسیدم تا ازکسی درخواست نداشته باشی پاسخی هم دریافت نمیکنی آن هم درخواست با اطمینان نا با شک و دودلی که آیا این چیز را میخواهم یا نه چون کائنات برای براوردن حاجات و تقاضای ما متوجه منفی بودن چیزی نمیشوند مثلا ما نباید بگویم چرا من لاغر نمیشوم ؟ به راحتی چرای اول آن را برمی دارند و کلمه من لاغر نمیشوم را بلد کرده و ما را به سوی چاقی هدایت میکنند بلکه باید بگوییم من چگونه می توانم به تناسب اندارم برسم وقتی چگونه را برمیدارند جمله میشود من به تناسب اندام میرسم و آن کلمه در ذهن ما پررنگ میشود و ما به صورت ناخودآگاه به  سوی متناسب شدن حرکت میکنیم .

      و به قولی خدایا شکرت من قهرمان و خالق زندگی خودم هستم .

      و دراخر از استاد عزیزم ممنون هستم که ما را با خداوند بیشتر آشنا کردند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 20192 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 220 کلمه

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      استاد من یه باور غلط دارم نسبت به این دوره زندگی با اراده خداوند اینکه این متن‌ها برام من سنگین من خیلی درکش نمیکنم نمیفهممش و این باور غلط میدونم و میگم که این متن‌ها از طرف خداوند گفته شده و استادم نوشته که من بخونم پس خداوند من چیزهایی رو عنوان میکنه که من میتونم درک کنم و آنقدر دوستانم هستن که این متن‌ها رو خوندن تونستن زندگیشونو بر اساس اراده خداوند تنظیم کنن تونستن خدای خودشونو بهتر بشناسن و ارتباط بهتری با خدای خودشون برقرار کنن در نهایت زندگیشونو تغییر بدن خدایاشکرت 

      من خیلی  خوشحالم که با خوندن این متن‌ها انسان دیگه ای میشم متوجه شدم که قدرت اراده خداوند ما با اراده می‌شناسیم  من اراده ندارم این کارو انجام بدم من از پسش برنمیام اینجا اراده خودم همسو با اراده خداوند نمیدونم و من یاد گرفتم برای اینکه من قدرت و اراده خداوند بخوام درک کنم باید خودم غرق در خدا بدونم و از خدا در تمام مسائل زندگیم استفاده کنم من سعیم دارم میکنم و ادامه میدم بالاخره به این درک میرسم 

      من نمیتونم جواب سوال بدم و ناراحت نیستم تصمیم دارم ادامه بدم تا دوره تموم بشه بعد دوباره که شروع کنم حتما درک بهتری پیدا میکنم  الان متوجه شدم که باور من خیلی قوی که من حتی نمیتونم تمرین بنویسم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1402/02/18 22:31
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 18688 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      به نام خدای مهربان زندگی با اراده خداوند قسمت اول 

      خدایا کمکم کن بنویسم هرآنچه راکه ازین نوشته ی زیبا دریافتم. 

      سلام به استاد عزیزم که روشنگر راه معرفت وایمان برای ما بوده وهست واین کلمات رو از دنیای نامرئی به دنیای مرئی منتقل نمود.

      من قبلا این قسمت از نوشته رو خونده بودم ولی اینقدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم اینبار احساس کردم در فضای روحانی خاصی هستم فضایی که در فیلم‌ها فرشته ها با انسان ها گفتگومیکنند فضایی که فرشته با حضرت یوسف حرف میزد در فیلم یوسف پیامبر همان لحن صدا همان لهجه ی  نوشتاری خاص یک حالت روحانی خاصی برین نوشته ها حاکم هست واقعا خداوند با زبان استاد دارد با ما حرف می‌زند ودر اخر هم از ما یک سوال مهم پرسيد که جواب دادن به ان ضعف ایمانی وشخصیتی ما رو به ما نشان میدهد 

      اراده خداوند بر همه چیز حاکم هست بر همه موجودات جهان هستی اراده خداوند در گردش آسمان ها وزمین ها در گردش سیارات در شب وروز در امدن فصلها در رویش گیاهان در به‌دنیا امدن حیوانات وانسان ها در همه‌چیز اراده خداوند وجود دارد اراده خداوند در سایر موجودات به جز انسان غریزی هست وانها چاره ای جز پيروي از امیال خود ندارند این انسان هست که با توجه به قوه ادراک می‌تواند در اراده‌ خداوند دست درازی کند. قدرت ارداه ما خیلی محدود هست با با عقل ناقص خود تنها به بخشی از اطلاعات جهان هستی واقف هستیم وخیلی از مسائل برای انسان هنوز در حد معما هست ولی انسان چقدر بر دانسته ها ویافته های اندک خود مغرورهست به نظرم اگر انسان بر مبنای اراده خداوند عمل میکرد به خیلی از معماهای بشریت دست می‌یافت مشکل بشریت امروز این است که به قدرت خداوند ايمان ندارد وبا عقل محدود خود همه چیز را می‌سنجد به نظرم افراد بزرگ تاریخ مثل انیشتین هاوایلان ماسک ها به قدرت اراده خدا وصل شدند که توانستند این همه جهان رو گسترش دادند ودر حال گسترش جهان هستند آنها به نیروی الهی بیشتر از نیروی خود ایمان دارند انها از سر راه خدا کنار رفتند وخداوند با آنها حرف زد وانها را هدایت کرد افراد بزرگ همسو با اراده خداوند عمل میکنند وافراد عادی بر عقل ومنطق وتوانایی های خود تکیه میکنن این است‌ تفاوت بین انسانها .

      بابت این سخنان روحانی ومعنوی استاد عزيزم ممنونم من ایمان دارم این کلمات رو در فضایی آکنده از اراده خداوند به قلم اوردید.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      سلام استاد

      در جواب این سوال این ب ذهنم میرسه ک 

      خب ما ب اندازه ی ذهن کوچیک خودمون توقع داریم و فک میکنیم ب اندازه ی توانمون و تلاش فیزیکیمون میتونیم بدست بیاریم واز درک و. باورمون خارجه و برامون یه جور قابل اجرا نیست ک ما بیشتراز حد توانمون طلب کنیم چون نمیشه 

      ما داریم قدرت خدارو با توان جسمی خودمون می‌سنجیم.ومیگیم خب این طبیعیه ک سرماه این حقوق رو  داشته باشیم چون همین قدر بیشتر تلاش نکردیم

      و ما حتی خودمون میگیره ک بیشتر بخایم چون در ذهن کوچیکمون جا نمیشه چون باور نداریم ک قدرتمندیم باور نداریم ک میتونیم باور نداریم ک روح خداییم همون خدایی ک روز وشب می‌کنه شب و روز واین گوشه ای از شگفتیهاشه 

      استاد ما میگیم ایمان داریم اما در واقعیت اونجوری ک شایسته ی خدا هست ک بنده خاش ایمان داشته باشن نداریم

      واقعا چرا انقد برامون عجیبه ک بتونیم ب چیری برسیم ک لایقشیم 

      یکنفر برامون یه زبون میزاره مثلا کار بان‌کیمونو راه میندازه و. ب وام میرسیم وامی ک باید دوبرابرشو پس بدیم بعد میشیم بنده ی اون آدم و مدام میگیم فلانی منو نجات داد فلانی خیلی قدرتمنده ازاین ببعد میرم سراغش برای مشکل بعدیم ولی خدایی ک گوشه ی کوچکی از شگفتیاش ب وجود آوردن یک موجود زنده از ابی گندیده هست ….

      حس میکنم خدا خیلی دوست داره ک ما بنده ها رو متوجه خیلی مساعل کنه و خودشو بهمون بسناسونه و مارو هم ب خودمون بشناسونه….

      خوشا به حال اونایی ک دررحمت خداشناسی و خودشناسی ب رویشون باز شده و میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 96 کلمه

      سلام ب استاد عزیز و دوستان ،من امروز وارد سایت شدم میخوام با اعتماد ب نفس پیش برم و در سایت مشارکت داشته باشم ب امید حق.

      1_باور ب قدرت خداوند داشته باشیم 

      2_خودم خالق زندگی خودم هستم

      3_پا از روی ترمزهای مخرب کننده بردارم

      4_شاکر و شکرگزااار خداوند باشم

      5_یادم نرود قانون فراوانی و جهان پر از فراوانیهای بی انتهاست.      

      6_ب خدا اعتماد کنیم که او بخشنده بی من

      7_ب ترسهامون غلبه کنیم و نجواهای ذهن و خاموش کنیم

      8_ممنون استاد قانون مشارکت و تمرین و نوشتن و خواندن اینقدر تکرار می کنید تا در ما نهادینه و بنیادین بشه.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/17 21:39
      مدت عضویت: 533 روز
      امتیاز کاربر: 14635 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 260 کلمه

      با سلام خدمت شما 

      چرا اینگونه است؟الان من نظر و جوابم رو بهتون میگم 

      زیرا ما انسان هایی هستیم که همه چیز را در رویا های خود میبینیم و به ان با احساس خوب فکر میکنیم اما ژمانی که در واقعیت درباره ی خواسته ها و داشته های که از خدا میخواهیم حرف میزنیم اول کمی گله و شکایت می‌کنیم که مگه تا حالا چی  داشتم که فلان چیز رو میخوام بدست بیارم و در زندگی واقعی حرف های منفی راجب قدرت اراده خداوند میزنیم و به او تهین میکنیم و از او در ذهنمون یک انسان ساخته ایم که خواسته ی ما رو برآورده نمیکند،

      این طرز فکر من است راجب این سوال و حالا میخوام در ادامه بگم که اول از همه باید ایمان واقعی را درست و از اول بشناسیم و با ایمان باور و اراده در مسیر و راه خدا قدم برداریم نه بدون شناخت و اگاهی باید درباره ی خدا و جهان هستی و ایمان واقعی به اگاهی و اون چیزی که درست است به اون شناخت برسیم با ایمان درست زندگی خودمون رو با احساس خوب و ایمان به خدا با پزیرش قدرت اراده ی خداوند در زندگیمون قبول کنیم و به چیز های خوب که میخوایم به اون برسیم فکر کنیم و در راستای اهداف خودمون و با تلاش میتونیم معنی و مفهوم ببخشیم به این قدرت اراده در خودمون و اون اراده‌ای که خدا در ما قرار داده ، ایمان داشته باشید و باور داشته باشد با احساس خوب با فکر کردن خوب راجب خواسته های قشنگ خودمون به اون ها میرسیم، 

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      1401/12/14 11:45
      مدت عضویت: 418 روز
      امتیاز کاربر: 6215 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 241 کلمه

      سلام خدمت استاد عزيز

      بعد از خوندن اين متن فوق العاده جواب سوال را مبنوسم آنطور كه فكر ميكنم درست ايت

      از آنجا كه ما انسان هستيم و خداوند به ما اختيار داده است …خداوند از قبل اين قانون را قرار داده كه ما هر كاري كه تصميم گرفتيم و انجام داديم را تاييد كند ….اين چيزي است كه در ادام اختيار دادن به يك فرد ما انتظار داريم اتفاق بيوفتد

      مثلا ما به كودكمان اختيار ميدهيم برود فروشگاه و خريد كند و مثلا صد هزار تومان هم به او ميدهيم… موقعي كه كودك ما از فروشگاه برگشت و ما خريد هاي او را ديديم ديگر نميتوانيم بگوييم چرا اينو خيريدي يا چرا فلان چيزو نخريدي…در اينصورت ميشود دخالت…اگر قبل از اينكه كودك ما روانه فروشگاه شود به او بگوييم اين پول را بگير و اين چيزها را كه من ميگوييم بخر…اين ديگه اختيار دادن نيست و ما براي كودك يك جبري قائل شده ايم.

      به همين دليل است كه خداوند اراده هر كاري را براي ما به عنوان بنده را دارد ، اما او كنار مي ايستد و تا ماداميكه ما از او نخواهيم كه وارد شود ، وارد نخواهد شد….

      اين زيبايي بنده گي ست 

      اين زيبايي اين پرودرگاري است كه اين جهان با اين همه نعمت را براي ما خلق كرده است ولي هيچ اجباري در كار ما ندارد

      “در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود.”

      اين جمله يك دريا آگاهي توش داره

      استاد جانم بي نظيريد 

      سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار گلستان
        1402/03/30 09:39
        مدت عضویت: 336 روز
        امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 34 کلمه

        فهیمه عزیز ودوست خوبم !سلام! 

        چقدر مثالی که زدی زیبا وگویا بود .

         لذت بردم وبرای شما در این مسیر آرزوی بهترین ها رو دارم. 

        در سایه لطف خداوند همیشه در مسیر کسب آگاهی ثابت قدم باشید.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/12/07 20:09
      مدت عضویت: 998 روز
      امتیاز کاربر: 35282 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 887 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من چند روزه که دارم این نوشته های باور سازو میخونم و دوباره اومدم خوندم و نوشتم 

      نمیدونم در چه عالمی هستم احساس میکنم تو یک عالم دبگه هستم انگار به قدرتی که در وجودمه پی بردم و اینقدر این نیرو زیاده و عظیم که دارم احساس پرواز میکنم و نمیدونم ابن چه حسیه ولی هرچی هست خیلی دوستش دارم 

      من یاد بعد از کلی عمر نوشته هایی رو خوندم که فهمیدم زندگی من همش با اراده شخصی خودم بوده در سورتی که من خدایی دارم که با به وجود اوردن من از روح خود در من دمید 

      من همیشه فکر میکردم برای رسیدن به ارزوهام و دنبال کردن  رویاهام باید اراده داشته باشم 

      ولی خیلی وقتها نه با اراده خود بلکه با ارده خداوند به مسیری هدایت شدم دقیقا مثل همین مسیر که فقط با اراده خداوند بود 

      و اراده من باعث این تغییرات نبود بلکه اراده ای ثدرتمند تر باعث این تغییرات بود 

      وقتی ارتباطمون با خدا بیشتر میشیم خیلی طبیعی و ساده رویدادهایی برامون پیش میاد که زندگیمون رو تغییر میده 

      اراده خداوند در زندگی من فراتر از اراده من در زندگی است 

      اراده خداوند در جهت تحقق رویاهای من و استقلال مالی بود ولی اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویاهام نمیرسوند

      من از لحاظ مالی در مذیقه بودم و شرایط کار اداری برام مهیا شد ولی شوهرم هم مبتونست در این کار باشه یعنی یا من یا اون و راستشو بگم اصلا از کار اداری خوشم نمیومد ولی اراده خداوند بر سرکار رفتن من بود و هرچی اراده کروم نشد و من در نهایت رفتم سر کار و از اون تاریخ ۱۸سال میگذره و الان میفهمن که این اراده خداوند بود چون شوهرم میگفت من کار اداری دوست نداشتم و ممکن بود همون چند ماه اول رهاش میکردم و فهمیدم با بودنم در این کار تونستم خودم رو جمع و جور کنم و این به اراده خداوند بود نه به اراده من 

      توکل کردن باعث تحقق رویا و تاثیر فوق العاده ای در قعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد

      توکل کردن باعث میشه که خودمون رو به اراده خدا بسپاریم و قدرت بینهایت خداوند را دریافت میکنیم و در راه فضیلت و کمال برایم هموار میشه 

      من وقتی بچه بودم کارتون سلیمان نبی رو دیدم که میخواست تخت ملکه صبا رو بیاره و یک نفر گفت اگر اجازه میدید من با اراده خداوند این کار رو انجام میدم و همیشه دوست داشتم همچین نیرو و ایمانی داشته باشم که اراده خداوند برای رسیدن به ارزوهام رو داشته باشم و چه حس خوبیه این حالت 

      ولی همیشه خودم رو بنده بد خدا میدیدم و هر چی میگقتن انجام میدادم ولی بازم به این حس نمیرسیدم و همش فکر میکردم من از خدا دورم و این قدرت داشتن فقط برای انسانهای خاص است و شامل من نمیشه 

      پس اراده نیرویست که به صورت میدان انرژی نامرعی در جهان وجود دارد 

      پس برای بهره مندی از این قدرت باید خودمان را غرق کتیم با توکل و ایمان و اعتماد داشتن به خداوند

      خدایا چطور من این همه قدرت رو ندبدم و فراموش کردم و دل یه غصه و گریه  دادم 

      چطور توکل نداشتم تا ارام بشم 

      چطور میگفتم بهت ایمان دارم ولی این ایمان ارامم نکرد 

      چطور من که میگفتم بهت اعتماد دارم ولی اخرین نفری که در ذهنم برای کمکم  میطلبیدم تو بودی 

      چطور اینقدر باهات غریبه بودم 

      ولی در ظاهر فرمانبردار تو بودم 

      خدایا کمکم کن تا باقی مانده عمرم رو با اراده تو زندگی گنم و با توکل و ایمان و اعتماد قلبی به تو سپری کنم 

      من حق انتخاب دارم و میتونم زندگی خودم رو با اراده خداوند به تغییرات چشمگیری برسونم 

      پس هر چی اراده خداوند در زندگیم بیشتر باشد تغییرات زندگیم بیشتر است 

      هیچ مکانی نیست که این انرژی خداوند نباشد 

      من باید به یاد داشته باشم که در دایره خداوند هرگز اشتباهی صورت نمیگیرد 

      هیچ دانه سیبی گیاه گلابی نداره 

      پس من هم با هدف به دنیا اومدم 

      همیشه میگفتم خدایا نه نایغه ام نه باعث میشرفت چیزی شدم و نه خیلی مهمم پس جرا منو خلق کردی  ولی حالا که بیشتر فکر میکنم حتی خدا از افرینش من هم قصدی داشته و اشتباه نکرده 

      من بدنیا اومدم تا بتونم خدا رو و خودم رو بشناسم و خداوند از طریق من این احساس عالی که الان در وحودم هست رو درک کنه  با کاری که برای یک نفر که کارش گیره انجام بدم قدرتش رو نشون بده 

      من همه جا این قدرت رو حس میکنم در گلهای اطرافم 

      در درونم 

      در بیرونم 

      در حس خوبم 

      در کارهایم 

      در بودنم 

      در رفتنم 

      پس چرا اگر قدرت خداوند همه چیز را تعین میکنه چرا بیشتر انچه را که دوست نداریم داشته باشیم رو نداریم 

      نظر من اینه که درسته که با خداایمان داشتم و کارهایی که برای خشنودی خدا گفتن رو انجان دادم ولی اینها در درونم نفوذ نکرد و حس خوب بهم نمیداد من این دو شب که دارم این نوشته ها رو میخونم حسی در من ایجاد شده که در مدت ۴۶ سال عمرم با تمام راهکارها و دعاها و عبادت ها نداشتم

      من میگفتم که به خدا ایمان دارم و توکل دارم و اعتماد ندارم ولی در قرار گرفتن اون شرایط اخرین چیزی که بهش فکر میکردم خدا بود در صورتی که اول باید به اراده خدافکر میکردم و اراده خداوند رو بر اراده شخصی خودم ترجیح میدادم تا زندگیم سراسر با اراده خداوند  رنگی میشد   تمام زندگیم رنگ و بوی خدا میگرفت 

      خدایا برای بودن در این عطر و بو تو در زندگیم لحظه شماری میکنم 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      سلام به همه دوستان عزیز و استاد عطار روشن عزیز

      بنظر من همون بحث اراده شخصی هست و همون قدرت انتخاب و ازادی که خداوند به ما داده. ما اکثرمون حتی اگر خدا را شناخته باشیم به شکل درست یا نادرست بنظر من بحث همین قدرت انتخاب و اراده شخصی مون هست که رو خودمون حساب می کنیم برای انجام کارها و خیلی کم پیش میاد که با اراده خداوند همراه بشیم و گاها پیش اومده برای هممون فارغ از این که با این مباحث اشنا باشیم یا نباشیم هممون گاهی ته دل گفتیم کاش فلان بشه و سریع اتفاق افتاده.

      اون لحظه با اراده خداوند همسیر شدیم و در لذت فوق العاده ای قرار داشتیم.منتهی خیلی وقت ها ب اراده خودمون متکی میشیم و یا شکست می توریم یا هم با چنگ و دندون بشکلی که مراق همه امور باشیم چی رو چجوری انجام بدیم چی رو کی انجام بدیم کدوم رو کجا انجام بدیم فلان وقت فلان کار رو رسیدگی کنیم خلاصه با کلی برنامه های ذهنی موفق میشیم کاری رو انجام بدیم ولی حتی وقتی انجام شده هیچ لذتی چه در حین انجام دادنش و چه وقتی که کار به پایان میرسه نمی بریم.

      بنظر من جواب سوال بیشتر همون متکی بودن به اراده شخصی هست.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 130 کلمه

      سلام و عرض ادب، با تشکر از استاد گرانقدرم 

      در پاسخ این سوال : اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین میکند،چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟ 

      با توجه به باورهای اشتباهی که از خدا در ذهنم شکل گرفته ، آنقدر از خدا می ترسم که نمیتونم بهش اعتماد کنم . و کارها مو بهش بسپارم ، بلد نیستم چطور بهش بسپارم؟

      میدونم خدا قدرتمنده و میتونه هر کاری را انجام بده ،ولی خدا که نمیخواد بنده هاش در این دنیا خوشی و آرامش کامل داشته باشند .

      و اینکه حتما به قدرت و توانایی درون خودم نیز پی نبرده ام ،و هنوز قدرت و توانمندی خلق زندگی و خواسته هایم را درک نکرده ام .به اینکه خداونددر درون منه نرسیده ام ..

      در پناه نور و عشق الهی باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 38 کلمه

      سلام

      به نظر من هر کدوم از ما با توجه به ذهنیتمون احازه ورود به اراده خدا در زندگیمون میدیم

      یعنی اگر ذهنیت من نا امنی ست  اراده خدا به اشکال مختلف احساس نا امنی در زندگیم ظهور پیدا میکنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حمیده
      1401/11/10 16:52
      مدت عضویت: 581 روز
      امتیاز کاربر: 6733 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 138 کلمه

      به نام خدای خوبم 

      امروز ۳بار ک مینوسم شاید باورت نشه وسط ویس گوش کردن همش عجله داشتم ک تموم بشه چندبار نگاه کردم ک تموم بشه با هیجان بنویسم ولی وقتی این متن خوندم حالم دگرگون شد فهمیدم خدا خیلی منو دوست داره منو رها نمیکنه دستمو ول نمیکنه حواسش بهم هس ممنونم از خدای خوبم ب اراده ی خدای خوبم من دوباره هدایت شدم ب این دوره با قدرت بیشتری اراده‌ی ک بیشتر در روح من دمیده من مسئول زندگی خودمم من لیاقت بهترین چیزا رو دارم چون اراده ی خداوند دارم تا ب قبل حسرت زندگی دیگران میخوردم توجه مرداد ب همسرشون توقع از دیگران داشتم حتی همسرم ک ب من توجه کنه ی خلا ولی حالا من فقط از خودم توقع دارم و با اراده ی خدای خوبم از دیروزم بهترم ممنونم ازت برادر خوبم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/09/13 22:14
      مدت عضویت: 547 روز
      امتیاز کاربر: 58819 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,074 کلمه

      به نام خدایی که بی کران مهربان است 

      سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر در آکادمی تناسب فکری 

      ممنون از استاد عزیزمون که با آگاهی ها و نوشته های فوق العاده به راه ما نور می پاشن. 

      من مرتبه دوم هست این سری نوشته های زندگی با اراده خدا رو میخونم. مرتبه قبل حدودای اردیبهشت بود. الان که مجدد میخونم متوجه میشم چه تغییر واضحی در باورها و نگاه و رابطه م با خدا ایجاد شده. و چقدر این تغییر برای من شوق، آرامش و اطمینان خاطر به همراه اورده. 

      این سری نوشته ها، یکی از ارزشمند ترین کتابی هایی هست که میشه درباره اراده، توکل و خداباوری، و شناخت خدا، پیدا کرد و خوند، سرشار از اگاهی های طلایی و روشن. 

      و اما سوال این جلسه: 

      “اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟” 

      به نظرم مهمترین علت این قضیه عدم شناخت کافی ما از خداونده. ما خدا رو نه در باورمون که فقط در کلام میشناسیم و بهش توکل داریم. ما به زبان میگیم “هرچی خدا بخواد” ، اما در عمل هزار و یک جور نگرانی داریم. و دل مون از استرس می جوشه. ما از خدا دوریم. خدا رو بیرون از خودمون و در غیر قابل دسترس ترین نقطه آسمان شناختیم. خدا رو موجودی عبوس و سختگیر شناختیم که با چوب دستی بزرگ در آسمان بر سریر پادشهای کمین بنده هاش نشسته که کوچکترین خطایی ازشون سر بزنه و خدا با همون چوب بنده هاشو به بدترین شکل تنبیه کنه، تازه چوبشم که صدا نداره!!! 

      این حجم از خشم و خشونت دیدن در خدا ، این حجم از ترس از عقوبت و چوب خدا، باعث ایجاد احساس گناهی در ما ادمها شده که مانع قدم برداشتن ما به سوی خدا شده، که جلوی چشم ما رو گرفته، و نمیگذاره مهربانی و بخشندگی خدا رو ببینیم، به شناخت دقیق خدا برسیم، که باعث شده از تمام صفات و اسما الهی فقط بگیم خدا منتقمه ! خدا سخت انتقامه! خدا جباره! بدون اینکه معانی این صفات رو بدونیم، بدون تلاشی برای شناخت خدایی که بر ما از پدر و مادر ما، از خود ما مهربان تر و پر از رحم تر هست. آیا هیچوقت فکر نکردیم جبار یعنی  بسیار جبران کننده و مرمت بخش کاستی ها و شکستگی ها… همون خدایی که جبران همه ی نداشته هاست…آیا هیچوقت فکر نکردیم خدا بیرون ما نیست و درون ماست…؟ در هر ضربان قلب مون…در هر تنفس مون… آیا فکر نکردیم خدا فیض عام داره به همه هستی و کائنات؟! آیا فکر نکردیم خدای کریم الصفح یعنی چی…؟! 

      بله…فکر نکردیم چون همیشه درگیر و دار ترس خدا و تنبیه بندگانش بودیم…درگیر ترس از آتش جهنم…و چقدر کارما ایجاد کردیم….هم نسبت به خدایی که بی کران مهربانه و ما همیشه با خشم ش و تنبیه هاش شناختیمش و ازش ترسیدیم… هم نسبت به خودمون که دنبال اگاهی نبودیم و باعث شدیم از چه نعمتهایی و زیبایی هایی محروم باشیم به واسطه ی این عدم شناخت…

      ما بیشتر از اونچه میخواستیم نرسیدیم چون خدا رو باور نداشتیم…چون خدا رو نشناختیم…. چون همیشه فکر کردیم باید خودمون آستین بالا بزنیم و همه چی رو سامون بدیم… چون هیچوقت به قول حضرت مسیح : ساکت ننشستیم تا خدا به جای ما همه چی رو درست کنه. همیشه خودمون در جنگ بودیم. اقرار ما نسبت به یگانگی خدا فقط به زبان بوده ، نه از دل و نه در عمل. به زبان میگیم خدا بزرگه، خدا سبب سازه. خدا برکت و رزق میده…اما در دل سرشار از نگرانی و استرسیم. اگر بنده ی خدا قولی به ما بده روی قول اون بنده بیشتر از خدا حساب باز میکنیم. و در عمل هم میزان داشته ها و رضایت و آرامش مون کاملا نشان دهنده ی میزان توحید و ایمان ماست. 

      تمام ذات و هستی ما از خداونده. ما قطره ای از نور خداوندیم. همون خدایی ک در عهد الست به خداییش اقرار کردیم و وقتی وارد دنیا شدیم عهدمون رو از یاد بردیم. و در فراز و فرود دنیا خدا رو هم از یاد بردیم…و از نور دور شدیم…. و رفته رفته زنگار تمام روح و بخش معنوی ما رو فرا گرفت و -بنا به اقتضای میزان درک و کسب آگاهی و خداشناسی مون- قسمتی از روحمون به ظلمت دچار شد… که بسته به ظرف و ظرفیت وجودی آدمها در بعضی ظلمت کمتر و در بعضی بیشتر هست. 

      خدا از ما ، و ما از خدا جدا نیستیم. 

      ما قطره ای از بیکرانگی خدا هستیم. 

      خدا ما رو به صورت نمادی از خودش خلق کرد که وجود و ظهور مادی و کالبدی داره وگرنه زمانی که از روح خودش در ما دمید تمام صفات خودش رو در ذات ما قرار داد… اما این ما انسانها بودیم که از ذات نور مون نگهداری نکردیم. خیلی جاها دنباله رو شیطان شدیم. به خداشناسی واقعی نرسیدیم و هی نورمون رقیق تر و رقیق تر شد…و ما از خدا دورتر و دورتر…

      ما خدا رو از یاد بردیم و او ما رو نه…

      همون خدایی  که در الست عهدش رو از ما گرفت…پیمان از ما گرفت…نه این خدایی که به ما آموختند: مظهر خشم و عصبانیت و تنبیه های عجیب غریب…خدایی در دور دست ها… در دور از دسترس ترین جای آسمانها….

      اگر به سوی خدا قدم برداریم، اگر سعی در شناخت واقعی و درست خدا کنیم، اگر فقط ذره ای ذره ای سعی کنیم به آغوش نور بازگردیم بدون شک چنان زندگی پر شور و شگفتی رو تجربه میکنیم که در زبان و تفکر نگنجند…

      یادمون باشه آغوش خدا همیشه به روی ما بازه….خدا با تمام نعمتها و مهربانی هاش منتظر ماست….

      خودش گفته: اگر بنده های من میدانستند من چقدر به آنها مشتاقم هر آینه از شوق جان میدادند…

      به سمت خدا قدم برداریم … هرجایی که هستیم…در هر جایگاهی…با هر میزان آگاهی….با هر ظرف وجودی که داریم…وقت رو تلف نکنیم.. نکنه بریم به جهان ابدی و بفهمیم چه خدایی با چه حد بی نهایتی از بخشندگی و چه بیکران نعمتهایی رو نشناختیم و چه زندگی پرشور و قشنگی میتونستیم داشته باشیم و به خاطر عدم شناخت کافی و درست از خدا، از دست دادیم و دیگه دیر شده…. برای خودمون نخوایم و رقم نزنیم سرنوشتی که یوم الحسرت ش، نشناختن خدا باشه…

      تا وقت داریم به سمتش بریم و شناخت واقعی ازش پیدا کنیم، و بهش ایمان داشته باشیم. ایمانی که برامون آرامش خاطر و اطمینان بیاره. تمام اموراتمون رو دستش بسپریم. بعد می بینیم که چقدر بیشتر از اونچه ارزوی ما بوده بهمون میده و چقدر زندگی مون رو غرق نعمت میکنه…

      خدایی ک در اسماءالله خودش رو معرفی کرده برای شما و برای خودم آرزو میکنم ❣️❣️❣️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار usmani6363@gmail.com
      1401/01/24 12:42
      مدت عضویت: 1099 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 207 کلمه

      سلام و احترام امید که خوب و خوش باشین

      ابتدا از شما بابت اشتراک این نوشته تشکری می کنم، و تحسین می کنم این نزدیکی تان را با منبع اصلی، همان ذات که منبع اصلی قدرت است، و همه چیز در اختیارش است، همه چیز ازش شکل و بو گرفته است. 

      ازین متن تان خیلی لذت بردم، انگار خود خدا داشت همرایم حرف می زد، و جالب به ای است که درین اواخر نظر به مشکلی که برایم رُخ داده بود خیلی این گفتار همخوانی داشت با حالت حاضر من. 

      در پاسخ سوال تان باید بگم که ابتدا خیلی از ما انسانها و در کُل مسلمانها باورمند به این نیستیم به قدرت اراده خداوند، اگر چنین نیست،

       چرا قدرت را برای دیگران می دهیم؟

       چرا فکر می کنیم دیگران به زندگی مان تاثیر منفی و یا مثبتی دارد؟

       چرا با رویاروی کوچک ترین مشکل؛ ترس، دلهُره، ناامیدی و هزاران فکر ناخوشایند دیگری که زنجیره هستند برای رقم خوردن حوادث و اتفاقات ناخواسته در ما شروع به فوران کردن می کند؟

      اکثرا ما شخص خود را عقل کُل می دانیم، خودرا منبع قدرت می دانیم، خودمنیتی از جای شروع می شود که قدرت و اراده از خداوند گرفته و ذهن نجواگر خود آن را تقدیم می کنیم. 

      در پناه حضرت حق شاد و بانشاط بمانید  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1401/01/19 14:09
      مدت عضویت: 1172 روز
      امتیاز کاربر: 5257 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,122 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️

      زندگی با اراده خداوند 🌹🌹🌹

      سلام 🖐️

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه را که دوست داریم داشته باشیم ، نداریم ؟🧐🤔 چون ایمان مون به خداوند خیلی ضعیفه و یا اصلا بهش ایمان نداریم میگیم که تا خدا نخواد برگی از درخت نمی یوفته ولی ته قلب مون همچین حرفی و باور نداریم میگیم خدایا به امید خودت ولی باز وقتی مشکل داریم از خدا نمی خواییم که حلش کنه امید مون به دیگرانه  می گیم خدا روزی رسونه ولی باز می‌ترسیم که مثلاً چند تا بچه داشته باشیم همین دیروز که رفته بودم مدرسه دنبال دخترم تو حیاط مدرسه که همراه مادرای دیگه منتظر بچه هامون بودیم در این فاصله با مادر یکی از بچه ها هم صحبت شدیم ایشون می‌گفت خداروشکر که مدارس حضوری شد دخترم خیلی اذیت میشد لااقل دیگه نصف روز و تنها نیست ، میاد مدرسه با دوستاش بازی می‌کنه ، تو خونه خیلی حوصله اش سر میره بعد می‌برمش خونه یکمی استراحت می‌کنه و تکالیف شو انجام میده بعد  شب می‌برمش پارکی ، بیرونی جایی دیگه خسته میشه و میخوابه می‌گفت وقتی مدارس مجازی میشه دخترم خیلی بد اخلاقی می‌کنه چونکه هم بازیم نداره یکسره با گوشیه منم خیلی نگران شم گفتم همین یک بچه رو دارین ؟ گفت آره گفتم خب یکی دیگر بیارین تا هم بچه تونم از تنهایی در بیاید هم خودتون طعم داشتن چند فرزند و بچشین ، بعدشم یه دونه بچه خیلی کمه دیدم شروع به نالیدن کرد که ول کن بابا بیکاری مگه سرت درد می‌کنه  تو این شرایط اقتصادی کی حوصله داره پوشاک و وسایل بچه هم که خدا تومان قیمتشه گفتم آره درسته ولی خب خدا بزرگه خودش روز ی رسونه گفت دلت خوشه گفتم منم مثل شما تو همین شرایط جامعه زندگی می کنم ولی خداروشکر 3 تا بچه دارم تازه دختر بزرگم دانشجو هستش الحمدلله هنوزم خدا منو واسه خوراک و پوشاک شون لنگ نزاشته  و خدا رو شکر تو فامیل و دوست و آشنا که نگاه میکنم  همیشه هم بچه هام از اونایی که یک دونه بچه دارن مرتب ترن شاید اونایی که یک دونه بچه دارن حوصله همون یکی هم نداشته باشند و همیشه گله و شکایت از فضولی و شیطونی بچه شون میکنن ولی من   عاشقانه رو شون وقت میزارم اصلاهم نا شکری نمیکنم با افتخار م همه جا میگم که 3تا بچه دارم و همیشه هم میگم که بچه زیاد داشتن خودش بزرگترین نعمته  خداوند بهم لطف کرده و از هر دو میوه اش نصیبم کرده خلاصه خانمه اصلا قانع نشد و می‌گفت درسته خدا بزرگه ولی از اون بالا که پول نمی‌فرسته پایین یا باید از صبح تا شب جون بکنی و کار کنی و یا باید یک پارتی کلفت داشته باشی یا یک ارث قلمبه بهت برسه تا بتونی با این شرایط کشور زندگی کنی وگرنه همون یه دونه اشم زیاده نمیدونم منم دیگه سکوت کردم فقط همیشه میگم الهی شکر که به این مسیر زیبا هدایت شدم و از وقتی که دارم روی باورام کار میکنم . زندگی بهتری رو دارم تجربه می‌کنم 

      خلاصه که ما البته من خودمو میگم در بیشتر جنبه های زندگی مون ایمان مون به خداوند خیلی ضعیفه من خودم تو یه برهه از زندگیم یک خواسته ای داشتم که 8 سال طول کشید تا من به اون خواسته و آرزوم رسیدم این طور بگم بلد نبودم از خداوند درخواست کنم مدام از دیگران کمک می‌گرفتم ، امام زاده ها و بزرگان دینی و بین خودم و خداوند شفیع و ، واسطه قرار میدادم ،انواع دعاهای سریع الاجابه و نمازهای مستحبی می‌خواندم گریه می کردم زجه میزدم به هر دری میزدم ، کلی کارهای عجیب و غریب انجام میدادم یک کتاب داشتم به نام گنج های معنوی که توش پر از دعاست از بس خونده بودم دیگه ورق ورق شده بود و سعی میکردم که تمام کلمات عربی و درست و صحیح ادا کنم ولی خواسته من اجابت نمی‌شد که نمیشد  تا اینکه بعد از 8 سال  سر یکی از نمازام شروع کردم با خداوند متعال صحبت کردن و گفتم خدایا سپردم به خودت هر طور که خودت صلاح میدونی این خواسته منه و من ازت میخوام که خودت اگه به صلاحمه برام راست و ریسش کنی و اگرم که نه من دیگه از این خواسته ام گذشتم و  نمیدونید که به یک هفته نکشید که خداوند به بهترین شکل ممکن که خودمم شگفت زده شده بودم جواب خواسته منو داد و من از شدت هیجان فقط گریه میکردم و خداوند این طوری جواب میده اگه بهش ایمان داشته باشیم و فقط از خودش بخواییم البته من اون زمان چیزی از روش ذهنی و تاثیر باور ها نمی‌دونستم الان که دارم به اون زمان فکر میکنم میبینم که من ایمان و باور داشتم که خداوند دوست داره که اگه خواسته ای داری بارها و بارها در خونه اش بزنی و دوست داره که تو هی با گریه و زاری صداش بزنی و هر چقدر دیرتر جواب تو بده یعنی بیشتر دوست داره و همچنین چون ما بنده ها گناه کاریم درست نیست که خودمون مستقیم چیزی رو از خداوند بخواییم و برای به دست آوردن خواسته و آرزو مون باید امامان و پیامبران و واسطه قرار بدیم و این باور ها باعث شد که خواسته من 8سال طول بکشه و چون همه این حرفها رو از اطرافیان و معلم هام در مدرسه شنیده بودم و چون به این افراد اعتماد داشتم حرفا شونو باور کرده بودم  فکر میکردم که اونا همه چیز میدونن و هر چی که میگن درست و صحیحه و الان که به این مسیر زیبا هدایت شدم تازه دارم یاد میگیرم که هر حرفی و نباید قبول و باور کنم و و خوشحالم چرا؟ چون درسته که باورای نادرست زیادی در ذهنم دارم و شاید خیلی طول بکشه تا اصلاح شود کنم ولی دیگه  به بچه‌هام یاد میدم که هر حرفی رو راحت قبول و باور نکنند  تا ان شا الله آینده بهتری داشته باشند و  بهتر درک میکنم که وقتی استاد میگویند که نقش باورهای ما خیلی تاثیر گذارتر از تلاشهای ما برای به دست آوردن خواسته مونه و من کاملا حرف ایشون و تایید میکنم چون خودم به عینه این موضوع در زندگیم اتفاق افتاد ان شا الله که در این مسیر بتونم باورای پوسیده و به درد نخور مو از بین ببرم و به جاش باورهای صحیح و کار آمد جایگزین کنم و ایمان دارم که وقتی باورهای غلط و نادرست ذهنی مو در جنبه های مختلف زندگیم اصلاح کنم اون زمان ایمانم به خداوند چندین برابر میشه و اون وقت بهترین زندگی رو تجربه می‌کنم و هر خواسته ای که داشته باشم خیلی راحت و آسان از سمت خداوند دریافت می‌کنم 🌹

      ممنون استاد که با آگاهی های ارزشمند تون کمک مون میکنید که تا بهتر و آسون تر به تناسب فکری و تناسب جسمی برسیم .🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatemehamini22101340@gmail.com
      1400/11/09 02:05
      مدت عضویت: 829 روز
      امتیاز کاربر: 254 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 214 کلمه

      با سلام

      در مورد سوال این قسمت

      به نظر من آنجایی که ارداده ی خداوند به اندازه ی خواسته های ما عمل نمیکند و همسو با خواسته های ما نمی شود 

      مشکل اینجاست که ما خود را همسو با اراده ی خداوند نمی کنیم ، اراده ی خداوند بی نهایت هست پس ما هم باید به بی نهایت اراده خود برسیم تا بتوانیم کمی نزدیک به اراده ی او گردیم ، وقتی ما رویاهای بزرگ داریم ولی خود را در مسیر اراده ی خداوند در رسیدن به رویاهایمان قرار نمی دهیم پس نباید توقع داشته باشیم اراده ی خداوند برای ما بیشتر عمل کند 

      پس باید این مشکل را در خود جستجو کنیم 

      ما باید یاد بگیریم که خود و رویاهایمان را با ارداه ی خداوند هم سو و هم جهت کنیم و در کانون اراده ی او قرار بگیریم و این تنها زمانی اتفاق می افتد که ما چقدر و چه مقدار به رویاهایمان بها داده و چقدر توجه کرده ایم ، به همان اندازه برداشت خواهیم کرد 

      وقتی جناب عطار روشن تمام سعی و تلاشش رو جمع کرده تا به لاغری ، که بزرگترین رویایش بوده و هست برسه ، در نتیجه در کانون اراده ی خداوند قرار گرفته ،  و نتیجه آن چیزی می شود که امروز شاهدش هستیم 

      ممنونم از استاد عزیز برای این بخش بسیار زیبا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/10/14 22:19
      مدت عضویت: 1691 روز
      امتیاز کاربر: 5338 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 552 کلمه

      سلام

      امروز هدایت شدم به این بخش سایت، قبلا هم از طریق کانال تلگرام یا بنر سایت دیده بودمش ولی ظاهرا زمانش الان بود

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز راتعیین میکند چرا بیشتر ما انسانها بیشتر چیزهایی که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟؟ 

      سه سالی میشه که با قوانین جهان اشنا شدم و حدود دو سال و نیم هست که در سایت استاد عباسمنش و استاد عطار هستم، ولی اعتراف میکنم با وجود فایلهای زیادی که گوش دادم ولی من هنوز هم از خدا میترسم، و دقیقا دیدم نتیجه گوش دادن ولی کار نکردن رو خودت اینه که از اون ور بوم میفتی، من از خدا میترسم، دوست ندارم کارمو به اون بسپرم چون یاد گرفتم اون خیلی چیزارو بهت نمیده چون به صلاحت نیست، اگه بهت چیزی رو بده بجاش یه چیز و ازت میگیره تا ببینه بهش ایمان داری یانه، فقط دنبال مجازات کردن ماست، فقط میخواد اتو بگیره ازمون، خدا یه چیزایی رو بهت نمیده تا ببینه با وجود اینم تو میتونی خودتو پیدا کنی و موفق بشی یا نه، اگه ثروت بده بیماری میده روابط بد میده اگه خونه و ماشین دلخواه و بهت نداده بجاش بهت شوهر و بچه سالم داده، خدا همه چی رو باهم نمیده، پس اگه بچه سالم داری همین و شکر کن و دیگه از خدا پول نخواه، من از خدا میترسم چون فکر میکنم فقط میخواد با گذاشتن شرایط نا دلخواه امتحان کنه بنده هاشو، من هنوز اعتماد نکردم بهش ولی از ته دلم مدتهاست میخوام کاری کنه واقعی بهش اعتماد کنم واقعی دوسش داشته باشم گریه میکردم و ازش میخواستم کاری کنه از ته دل سپاسگذاری کنم، از اینده ای که نیومده نترسم بهش توکل کنم، تو همین مدت چیزهایی بوده که بهش سپردم و نزاشتم ذهنم حرف بزنه خودش جوری برام ردیف کرد که عمرا خودم نمیتونستم ولی خیلی چیزهای دیگه رو باز بهش نمیسپرم، واسه همون ذهنیتی که ازش دارم که خدا ممکنه بهت نده، نمیخوام خودمو گول بزنم من رو خودم اونجوری که باید کار نکردم فقط گوش دادم، ذهنمو کنترل نکردم خیلی جاها نزدم تو دهنش و گذاشتم وراجی کنه و حالم و به شدت بد کرد جوریکه میخواستم دیگه تو این دنیا نباشم، واسه چی؟؟؟ واسه اتفاقی که نیفتاده واسه نگرانی اینده و اجهزه دادن به شیطان که اینده ای که نیومده رو برات ترسیم کنه جوریکه احساس ناتوانی در کنترل زندگیم و شرایطم بکنم، تو شرایطی که همه چی اوکیه کاری کرده بود تا بدترین احساس رو تجربه کنم، بقول استاد عباسمنش چرا میخوای له بشی بعد حالا به خودت بیای و مجبور بشی در شرایط نادلخواه ذهنتو کنترل کنی، وقتی همه چیز خوبه ذهنتو کنترل کن تا نه تنها اون اتفاقات بد نیفته بلکه به یمت نعمت و شادی بیشتر هدایت بشی، کار راحتی نیست واقعا، نیاز به شنیدن حرف از دهن بنده های آگاهش هست، تا ما هم به اون جمع بپیوندیم

      اره، دلیل نداشتن خواسته هام راه رفتن پشت نجواهای شیطان و اعتماد نداشتن به خداست، خدا فقط اسمش رو زبوناست در حقیقت کسی بهش اعتماد نداره، خییییییییییلی بد خدارو برامون تعریف کردن، خیلی ناراحتم بابت اینکه چرا به تنها قدرت جهان ایمان واقعی ندارم، خدایا خودت هدایتم کردی اینجا، خودت کاری کن بنده واقعیت بشم و من هم برسه روزی که فریاد بزنم فقط بهش اعتماد کنین هرررر چی بخواین بهتون بی چون و چرا میده و میشین خوش شانس ترین آدم دنیا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار asmagazban
        1400/10/24 18:19
        مدت عضویت: 1293 روز
        امتیاز کاربر: 6149 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 171 کلمه

        سلام. چقدر خوب حرف دلموزدی . چیزی که خیلی ساله واقعا برامون بد تعریف کردن خدابوده البته اونها هم مقصر نبودن چون همینا روهم  از قبل خودشون شنیدن واونها هم از قبل ترخود شون واقعاً که حرف دلمو  زدی  چیزی که همیشه تودل همه ی آدمها هست اما به خاطر ترس از قضاوت شدن توسط آدم‌های دیگه نتونستیم به زبون بیاریم یه شخصیت معروفی چندروز پیش داشتم کلیپشو می‌دیدم  میگفت بیاین برای یک بارهم که شده  شک کنیم به همه چی وقتی که میگم همه چیز یعنی همه چی بعدگفتش که انسانها ی موفق یه حرفی دارن که آدمی که از شک به یقین میرسه اونجاست که موفقیتش شروع میشه  وهمه ی ما داریم مرحله به مرحله داریم یاد میگیریم که آدمهایی باشیم که از شک به یقین برسیم دراعتماد کردن به خداو جایگزین کردن فرمول‌های درست به جای فرمول‌هایی که ناآگاهانه ودرقالب درست وارد زندگیمون شده توسط اطرافیان و ذهن منفی باف که بهش بال وپرمیدادکه فرمول های اشتباه بودن روداریم دست چین میکنیم.بانشکرازنوشته ی عالی شما دوست عزیزم سپاس🌹🙏❤️

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 10 از 2 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 🤗Ꮥ-ᎷᎧᏗፚᏗᎷᎥᎩ😊
      1400/08/28 23:38
      مدت عضویت: 919 روز
      امتیاز کاربر: 62
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,145 کلمه

      ب نام خدا 

      سلام دوستان عزیز..‌‌‌‌‌‌‌ضمن عرض تشکر و سپاس از استاد عزیزم بابت این نوشتهای زیبا و ناب … استاد من دیشب داشتم یکی دیگ از فایلهاتون و میدیدم ک پیشنهاد دادید ک بیاییم سراغ نوشته های باور ساز راستش من چندماه پیش هم میدیدم ک این نوشتهارو میزارید یکی دوبار خوندم ولی هیچی از نوشتهاتون  متوجه نمیشدم ، خیلی کلمات برام سنگین و غیرقابل درک بود . وقتی میخوندم سرم سوت میکشید .نمیدونم شاید دلیلش این بوده ک هیچ وقت راجبه نظم و آفرینش و اراده خدا نخونده و نشنیده بودم .ازدیشب ک اومدم سراغ این نوشتها چندباری خوندم کلمه ب کلمه، و الان مطمئن م ک الان این موقع، وقتش رسیده … بله استاد جان جهان آفرینش ب خواست خدا دارای نظم و هدف خاصیه..هیچ موجودی ،هیچ گل و گیاهی بدون هدف رشد و نمو نمیکنن ، ..

      سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      بنظر من چون ما اونقدری ک باید ب خدا ایمان و اعتقاد نداریم چرا چون همش ب این معتقدیم ک اگر مریضیم ، مشکل داریم ، شغل مناسبی نداریم ، بچه ای نداریم نمیدونم هرچیییی رو ربط میدیم ب خدا ک خدا نخاسته ،صلاح ومصلحت خداست ،،درحالی ک همه چی بستگی ب باور و ذهنیت ما داره ..

      استاد جان قبل از آشناییم با سایت تناسب فکری و شما منم جز همون دسته از افرادی بودم ک همیشه گله مند بودم از خدا ،ازینک چرا من بدنیااومدم ، چرا منو خلق کرده ، خلقم کرده ک همش تو عذاب و بدبختی و بیپولی باشم ،منو خلق کرده ک تو چاقی وحسرت نعمتاش باشم ،منو آفریده ک برای یک لقمه نون مثل چی بدوعم ،همیشه گله میکردم ک دنیات منو کم داشت ،اینا همه گله های هروز من بود ، حالا اگ مشکلی داشتم یا نیاز مالی یا التماس دعا بجای اینک ب خدا ایمان داسته باشم و ب خدا بگم ب بنده های خدا میگفتم ،بجای اینک دستم جلوی خدا دراز باشه جلوی بنده ش دراز میکردم ،اگر ک محتاج دعایی بودم بجای دردودل باخدا با بنده اش میکردم در حالی ک خدا انقدر نعمات داره انقدر بخشنده س ک نیازی ب التماس و دست درازی نبوده و نیست ،،

      استاد جان من این دوروز خیلی فکر کردم ته نتیجه ام این بود ک من هیچ وقت نتونستم خدا رو بشناسم ،هنوزم اونقدری نمیشناسمش ،همیشه منو از خدا ترسوندن مثلا اگ دروغ بگم خدا کورم میکنه ، اگ نماز نخونم خدا مجازاتم میکنه ،اگ روزه نگیرم خدا گناه اونا ک روزه میگیرن و برای من مینویسه ،همیشه از خدا بد شنیدم ولی همیشه تو مدرسه و شروع هرکاری نوشتن گفتن ک بگم« بنام خداوند بخشنده و مهربان»…همیشه فکر میکردم ک این خدا چطور بخشنده و مهربانیه ک منه بنده رو ب این دنیا اورده ک همش عذاب بکشم .کاسه چکنم چکنم دستم بگیرم و آخرم ک مُردم اون دنیام خداخودش عذاب میده و میرم جهنم ،،استاد هنوزم خیلی از مردم هستن ک اَدعای نماز خوندن درمیارن ، ازترس از خدا چون بنظر من هنوز خدارو نشناختن ،،همیشه ب من یاد دادن ک اگر چیزی میخام باید با گریه و زاری و تروخدا تروخدا از خدا بخام ..درحالی ک خداانقدرررر نعمت داره اگ ی خونه خواسته من باشه درخاستم پیشش هیچه ،،اگر ک من الان هیچی ندارم از نداری خدا نیست ،از ذهنیت خرابیه ک دیگر ان از همون بچگی تو مخ ما کردن و این ادامه داشته تاالان ک من هم ب فرزندمم آموزش دادم،

      اون زمان هایی ک من از اول صبح ک بیدار میشدم و بدون هیچ مسئله شروع میکردم ب غر زدن و نالیدن ،ب این ،ب اون ،مینالیدم ازینک نیست و نداریم فرکانس من ب کائنات نداشتن و نخاستن بوده ،..اون زمانهایی ک من انواع و اقسام رژیم های مختلف  میگرفتم و ورزشهای سبک و سنگین میکردم فرکانس من ب کائنات چاقی بیشتر بوده اینک من چاقی رو دوست دارم ،

      رویاهای مادی  یک انسان یک خونه ،یک ماشین ، بچه ،آرامش و سلامتیه ،،،ولی من ازمطرح و خواستن یک خونه از خدا هم گاهی ترس داشتم . چون ن پولشو داشتم ، ن انقدری روی خدا شناخت داشتم ک فکر کنم اگ از خودش بخام بهم میده.

      ولی خدایی ک خالق ما بنده هاست وازروح خودش درما دمیده و دستور داده ک همه ی موجوداتش  سجده ب ما کنه نمیتونه خدای انتقام گیر و زور گویی باشه …منم قبلامثل خیلی های دیگ ازافراد این جامعه هییی میگفتم ندارم ندارم ولی الان دارم یاد میگیرم من داشته های دارم ک خیلیا آرزوی داشتنشو دارن . من زنده ام و نفس میکشم ودارم خدای خوبم رو میشناسم ک دیگ ازش نترسم ،فرزندمو ازش از خالقمون نترسونم ، دارم یاد میگیرم ک همه چی مو از خدای خودم خالق خودم بخام خونه ،ماشین ،سلامتی،پول ،لاغری ،از خدایی بخام ک خواستهای بزرگ من ازش، کوچکترین نعمت و داشتهای از اقیانوس داشتهای نعمتهاش ،،،

      افرادی رو میشناسم دراطرافم ک خونه ،ماشین ،طلا پول ،زندگی آنچنانی دارن و قبلا حسرت من بود ،وآرزویی یک روز جاشون بودن ولی دلشون شاد نیست ،زندگی و داشتهاشون براشون یی معنی ومفهومه ،عشق ندارن …ولی من هیچکدوم ازاونا روندارم درعوض سلامتم درسته چاقم ولی خداروشکر هنوز بیماری ندارم و چاق بودنم قابل درمانه ، دنبال شور و شوق و عشقم برای زندگیم ،برای آینده فرزندم و مهمتراز ی زندگی شاد و خوشبخت شناخت خدامه … من دیگ دوست ندارم جای هیچکسی باشم تواین دنیا ، جایگاه من بهترین جایگاهی هست ک میتونه باشه …

      من همیشه از خدا گلایه داشتم و غر زدم ازینک چرا بدنیا اومدم.چرا ثروتمند نیستم ،چرا چاقم ،چرا ،چرا چرا ،ولی الان خداروشکر میکنم ک خدااین محبت و ب من کرده و من دارم نفس میکشم ،زندگی میکنم و درحال ساختن دنیایی هستم ک حضور خدا ی خوبم ،خدای مهربان و بخشنده ام احساس میشه ،من هروز خدارو بخاطر اینک زنده ام و لیاقت زنده بودن و زندگی کردن دارم دراین دنیای مادی شکر میکنم ،،

      از حالا هر خواسته کوچیک و بزرگی داشته باشم فقط از خدا میخام و همیشه بخودش توکل میکنم ولی توکلهای ن مثل قبل ک میگفتم خدایآ توکل ب تو ولی کار خودمو میکردم ،وآخرم ب بنده اش رو میزدم ،،ایندفعه توکلهام ،سپردن هام از اعماق قلبم خواهد بود ،،

      خدا جونم بابت گذاشتن ( استاد رضا عطار روشن عزیز)بر سر راه مسیر زندگی بی معنی و مفهومم ،زندگی پراز سربالایی و ناامیدم ،زندگی ک نمیخاستم و همش گله و شکایت بود ،،ازینک حضور ووجودشون روگذاشتیش سرراه زندگیم ک باعث تغییر زندگیم ،احوالم ،حال خوبم بشه وباعث بشه تورو ای خدای بزرگ آسمانها بشناسم ،،از داشتن خدایی چون تو ب خودم ببالم و دلم از داشتنت قَنج بره و تو پوست خودم نگنجم وکوه غرور بشم از داشتنت از حضورت ،از گرفتن دستام و گذاشتنم ب اون زمان و مکانی ک خواست و اراده ی توست هزاران هزار بار شکرتتتتت و ممنونم …

      استاد جان یک در دنیا و صد  درآخرت خداوند متعال اجرتون بده و خدارحمت کنه مادر عزیز و بزرگوار تون

      ی دنیا ممنون بابت این نوشتها عالی”👌”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1400/07/28 14:52
      مدت عضویت: 1654 روز
      امتیاز کاربر: 234 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 187 کلمه

      سلام 

      خوشحالم که امروز متوجه این نوشته هاشدم 

      امیدوارم حالتون مساعد تر شده باشه

      فکر میکنم همه چیز برای ما به بهترین شکل همراه با خودمان که متولد شدیم رقم خورده وبقول شما پشت دراماده هست اما ما با رفتار واحساسات نادرست مانع از ورود نعمتها میشویم بخصوص درشرایط کنونی که همه درها بسته هست وهرچه تلاش میکنی چیزی نمی شود  ناامیدی بزرگترین عامل احساس بد ویاس هست که هرچه میکنیم به باور کامل ودریافت نعمتبرسیم اما نمیرسیم خود من خیلی سعی در خوب کردن حال خودوخانواده می کنم اما طوفانی همه را بهم ریخته ودوباره بر میگردم سرجای اول امیدوارم حال خوب شما رو همه بدست بیارن وبا اطمینان قلبی کامل وباور ویقین حتمی برسیم تادر حوزه دریافت نعمات قراربگیرم واز عمری که  سریع میگذره با لحظه لحظه انتظار برای رسیدن به ارزوها درکنار تلاش اتفاقهای خوب بیفته وما هم از گذر عمر لذت ببریم امین 

      بقول خودتون باید اراده ونظر لطف خدا شامل حالمون بشه وجرقه ای زده بشه تا درمسیر تغییر عالی قرار بگیریم اکثر ادمهای موفق وپولدار رو خوندم که در اثر یک حرقه شهودشون اون جرقه رو گرفته وباعث قرار گرفتن درمسبر موفقیت قرار گرفتن بروند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار احسان امیری
        1400/10/13 21:35
        مدت عضویت: 1671 روز
        امتیاز کاربر: 10210 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 39 کلمه

        سلام دوست عزیز نظرتون رو خوندم ،به نظر من شما روی بلورهای خودت کار کن تا خودت تغییر کنی صد در صد با توکل و ایمان به قدرت لایتناهی خدا همه چیز و افراد دور و اطرافت عوض میشن

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/07/27 11:37
      مدت عضویت: 1006 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 309 کلمه

      سلام به همه دوستان همراه! اراده خداوند در تک تک آفریده های خداوند وجود دارد و جایی نیست که ما خواست خداوند را آنجا نبینیم، وقتی خداوند جهان هستی را خلق می‌کرد اراده کرد که این جهان به این صورت شکل بگیرد. فقط خواست و گفت موجود باش و همه چیز موجودیت گرفت، وقتی ما را آفرید از روح خودش در ما دمید بنابراین ماهم صاحب اراده شدیم، همان چیزی که باعث تمایز ما با سایر مخلوقات است. اراده خداوند بر فراوانی، خیر، خوبی، زیبایی، شادی و… بنا شده است، پس چرا ما نمی‌توانیم از همه این مواهب بهره مند شویم و به همه خواسته هایمان برسیم؟ اگر ما نتوانسته ایم به آرزوهایمان برسیم و شرایط زندگی خوبی نداریم، فقط ایراد از خودمان است که نتوانسته ایم به منبع این همه خیرات و خوبی ها وصل شویم، اراده خداوند همیشه جاری است اما ما در خلاف جریان آن شنا می کنیم بنابراین مسیر سخت و کار طاقت فرسایی هست که رسیدن به خواسته ها را دشوار یا ناممکن می سازد. وقتی ما مخزن وجودی خودمان را از ناامیدی و ناسپاسی و نگرانی و همه حس‌های بد پرکرده باشیم چیزی از جریان فراوانی نصیبمان نمی‌شود، به ظرفی که قبلا پر شده باشد، نمی توان هیچ چیز دیگری اضافه کرد، بنابراین باید اول افکار منفی را از خودمان دور کنیم، ذهن تنگ نظرمان را که همیشه ما را محدود می کند، گسترش دهیم تا بداند که دارایی های خداوند بی شمار است و آرزوهای ما چیزی از خزانه الهی کم نمی کند و خداوند برآورده کردن آنها را وظیفه خودش می‌داند و بارها و بارها در قرآن فرموده است بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. 

      یعنی فقط ما باید بخواهیم و به خدا ایمان داشته باشیم و تمام! 

      و دیگر اینکه اراده خودمان را با اراده خداوند همسو کنیم تا در جریان موهبتهای الهی قرار گیریم و به راحتی به آرزوهایمان برسیم. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Faezeh.senobari.59
      1400/07/27 10:34
      مدت عضویت: 1483 روز
      امتیاز کاربر: 505 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 197 کلمه

      سلام استاد عزیز

      من فکر میکنم چون بر اساس اراده شخصی خودمون حرکت می‌کنیم. فکر می‌کنیم با منطق وفیزیک فقط میتونیم به خواسته هامون برسیم در صورتی که اگر اراده شخصی را رها کرده تابع اراده خداوند شویم به او توکل کنیم ارده خداوند به شکل الهامات .کمکهای انسانهای دیگر وبه اشکال گوناگون به زندگی ما سرازیر میشه کافیه به اراده خداوند اعتماد کنیم وشک وتردید ونگرانی را کنار بزاریم.

      چطور برای امور مهم زندگیمون که زنده بودنمون به اون وابسته است نگران نیستیم!

       شاهد اراده خداوند نیستیم؟

      چطور نفس میکشیم؟چطور قلبمان ضربان دارد؟

      وووووو که اگه بخوام بگم ساعتها برای گفتنش کم است 

      حال برای خواسته های به مراتب کوچکتر ارده خداوند را رها کرده ومتکی به ارده شخصی خودمان شده ایم فکر می‌کنیم که خیلی متوجه می‌شویم حال آنکه ارده خداوند است که بالاترین قدرت هاست.

      استاد عزیزم من در حالی دارم براتون این را می‌نویسم که خسته از تغییر زندگیم  به وسیله اراده شخصی ام شده ام 

      نیرویی دوباره منو به سمت نوشته های شما آورد

      قطعا این نیرو اراده شخصی نبود بلکه اراده خداوند بود که می‌خواست بهم یاد بده که چجوری میتونم در زندگی به خواسته هام برسم وهدفم از آمدن به این دنیا.

      ممنونم از شما برای این سایت ونوشته ها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/07/24 20:22
      مدت عضویت: 1166 روز
      امتیاز کاربر: 10353 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 169 کلمه

      بنام خدا 

      علت اینکه ما انسانها هر چیزی که دوست داریم داشته باشیم را نداریم اینکه باور نکردیم که خدا از،رگ گردن به ما نزدیکتر است و هر لحظه کنار ماست .درسته ما در هر کاری میگیم خدایا به امید تو اما این جمله از ته دل نیست بلکه فقط کلامی است و ما در اصل زندگی را دست اتفاقات پیرامون سپردیم که مثلا اگه دلار بده بالا ما بد بخت میشیم یا اگه اجناس گرون بشه چه بلائی سرمون میاد و یا اگه بچم رفت بیرون دیر کرد میگیم که یعنی برمی گرده اووووو اتفاقاتی دیگه اینجوری ما قدرت را از خداوند می گیریم و به دست رمال و دعا نویسو و غیره میدیم  و نمیگیم اون کسی که ما را از نطفه آوردید و ما فقط شاهد بزگتر شدن خودمان بودیم قادر متعال است و می تواند همچون طبیعت ما را هدایت و حمایت کند و ما را به آنچه که دوست داریم برساند و علت اینکه نرسیدیم شناختی از خداوند نداشتیم و مقصر خود انسانها هستند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار kouroshzamany95@gmail.com
      1400/07/18 13:01
      مدت عضویت: 980 روز
      امتیاز کاربر: 1850 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 124 کلمه

      با سلام ودرود 

      ما انسانها خودمون رو از خدا جدا کردیم میگیم خدایا کمکمون کن ولی از ته دل امیدی بش نداریم و در تلاشیم که چیزهایی رو که میخوایم رو یا خودمون به دست بیاریم یا رو میزنیم به انسانهای دیگه و به التماس ازونا طلب میکنیم و چشم امیدمون اینه که انسانهای دیگه برامون کاری کنن و در مقابل هم به اندازه باورهامون به اندازه کسانی که بشون رو میزنیم نصیبمون میشه 

      ولی وجود خداوند بینهایت هست واگر ازون بخوایم وامیدمون و توکلمون واقعا به اراده خداوند باشه راههایی رو جلوی پا مون میزاره که شاید از منطق ما دور باشه و مارو به جاهایی فراتر از نیازهامون و باورهامون برسونه خیلی راحتتر و بی دردسر 

      باورش سخته ولی اراده خدا فراتر از تصورات ماست 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خوشبخت
      1400/07/13 20:56
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 18688 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 129 کلمه

      به نام خدا
      دوست دارم قبل ازخواندن نظرات هرآنچه به من الهام میشودرا بنویسم به نظر من چون انسانهای با نیروی اراده خود راه را بر قدرت اراده خداوند می بندند.انسانها افکار باورهای ضعیف و محدود کننده دارند انسانها نیروی اراده خداوند را باور ندارند انسانها قدرت را از خدا گرفته اند ومی خواهند همه کارها را با عقل محدود خود و نیروی اراده خود کارها را انجام دهند .ما باید از سر راه خدا کنار برویم بگذاریم خدا با نیروی اراده ی خود کارهایمان را اداره کند به نظرم چون انسانها تسلیم نمی شوند وبه زور وتقلای خود می خواهند کارها را سرو سامان دهند نا امید و افسرده می شوند وبه آرزوها و خواسته های خود نمی رسند.زندگی با اراده خدا لذت بخش و راحت واسان وزیباست .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شیرین محصلی
      1400/07/13 18:52
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 13093 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 217 کلمه

      باعرض سلام خدمت استاد خوبم ودوستان گلم ،دل نوشته ي عالي بود  وتا الان سه بار خوندمش حس مي كنم كه هنوز جاداره كه بازم بخونمش خيلي از مسايل كه راجبش صحبت كرديد رو همه ي مي دونيم وتوي مدرسه در كتاب بينش اسلامي يادمه خونديم وامتحان داديم ولي نتونستيم باورش كنيم وبهش عمل كنيم ،مثلا من خودم مي دونم كه خدا گفته از رگ گردن به مانزديكتره ولي تا الان نتونستم حتي تصورش رو بكنم وكاملا دركش كنم فقط قبولش كردم ومي دونم كه هر وقت اتفاقي ميوفته بايد به خدا توكل كنم وحتي به بقيه اين توصيه ونصيحت رو مي كنم ولي زمان عمل كه مي رسه نمي تونم بهش عمل كنم ،بنظر من دليلش اينه كه ما هميشه مي خوايم با منطق وذهن خوداگاه خودمون زندگي كنيم وهمه چيز رو رهبري كنيم وچون اين ذهن اطلاعاتش رو از محيط پيرامونمون كه پر از اطلاعات اشتباه ،استرس زا ست نمي تونه به ما كمك كنه كه اون چيزهايي رو كه دوست داريم رو بدست بياريم چون از نظر اون براي رسيدن به هر ارزويي نياز به سختي فيزيكي هست براي افزايش درامد بايد بيشتر كار كرد وغيره ،به همين خاطره نمي تونيم خيلي از چيزهايي رو كه دوست داريم داشته باشيم رو نداريم چون منطق ما رسيدن به اونها رو سخت وطاقت فرسا مي دونه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار yafatemehyezahramm@gmail.com
      1400/07/02 00:46
      مدت عضویت: 1058 روز
      امتیاز کاربر: 3
      محتوای دیدگاه: 108 کلمه

      درجواب سوال دودلیل دارم که نظر شخصی خودم هست یک اینکه ما داعما با فکرهامون و باورهامون ورفتارهامون که ناشی از ذهنیت های منفیمون هستدداریم زندگی میکنیم وخودمون اجازه نمیدیم نیروی زندگی (خداوند ) در زندگی ما کار انجام بده ودوم اینکه شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند  با ناشکری زندگی کردن باعث میشه که واقعا اونچیز هایی که میخواهیم و حق ماهست به دست نیاریم و نکته ای که اینجاست اینه که  منظور از خواسته های ما چه خواسته ای هست اینکه فقط بی دلیل به خاطر حرص و طمع چیزی را بخوایم یانه نعمات طبیعی و چیز هایی که حق ماهستند

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 6 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار hleila54@yahoo.com
      1400/06/15 19:27
      مدت عضویت: 992 روز
      امتیاز کاربر: 96
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      سلام به دوستان وهمراهان عزیز سلام به استاد عطار روشن که قلبشون روشنه به باورخداوند مهربان واین باور باعث باور قدرت درونی خودشون شده که چنین سایت فکق الهدده ای رو طراحی کردن با طرحی که خودشون مسیرشو رفتن وصفرتا صد مسیری رو که به ما اموزش میدن خودشون طی کردن وطی میکنن خدارو شکر که با شما اشنا شدم خداروشکر که خواستم لاغرشدن به اسانی بود ومقاومتی نکردم وقتی هدایتی فهمیدم که شما دراین مسیرزیبا کارمیکنید

      اراده ی خداوند بدای ما همه چیز میخواد هرنو زیبایی وفراوانی وثروتی رو اما اینکه ما نداریم اونهارو به این دلیله که ما خودمونو خیلی وقتها لایقش نمیدونیم  خودمو میگم  شاید به ظاهرمیگم من لایق بهترینهام اما ته ذهنم باورنمیشه که من مثلا فلان سفر خارجی رو بدم یا اندام زیبا داشته باشم البته الان با شما دیگه باورکردم وایمان دارم که میتونم با قدرت عالی ذهنم لاغر بشم  

      مثلا از لباس خریدن بگم من خودم خریو لباسو خیلی دوست دارم اما ته ذهنم همیشه اینه که من که سایزم لباس خوشگلی پیوا نمیشه یا مثلا لباسها خیلی بازن ومن که باز نمیپوشم  وخیلی چیزهای دیگه  درصورتی که اونا برای من اماده ان ومن باید خودمو لایق داشتن لباسهای شیک وزیبا بدونم 

      باید باورکنم که من همینطور که هستم دوست داشتنیم ولایق داشتن چیزهای با کیفیت وزیبا هستم  

      خداروشکر میکنم که دارم کامنت مینویسم ومقاومتهای ذهنمو کنار زدم چون باورکردم که میتونم توی این مسیر زیبا به آسانی اندامی زیبا ومتناسب داشته باشم ولاغر بشم  همونطور که قبلا بودم  همونطور که خداوند بطور طبیعی برای من متناسب بودن وزیبا بودن رو میخواد وطراحیش کرده برام

      خدایا سپاسگزارم برای تغییرات امروزم سپاسگزارم از استاد عزیز که هنوز کمی مقاومت دارم برای گفتن این کلمه ببخشید استاد جان  

      سپاسگزارم از دوستان زیبا اندام وزیبا اندیشم که کامنتهاشون بهم خیلی انرژی وانگیزه میده 

      خدایا سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/06/12 02:12
      مدت عضویت: 1026 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 414 کلمه

      سلام
      واقعا من ایمان دارم ک همه چی با قدرت خدا انحام میشه
      من در جواب اون سوال باید بگم ک چن ما خدارو نمیبینم
      اونطور ک باید ازش نمیخوایم بخدا میگم ک گفته باشیم اون اطمینان و باور ک باید پشت خواستمون باشه نیس
      ما با اطمینان قلبی نمیخوایم شک داریم اصلا خدا رو حس نمیکنیم خدا فقط تو زبون ها زندس ولی تو دلمون ن.
      از بس ک دلمون تیره و تاریک شده با منفی ها با عقاید کهنه
      ما تسلیم خدا نمیشیم ک اون قدرت الهی برامون کار کنه برامون جواب بده
      من ب شخصه هر جا واقعا دویدم و نرسیدم اومدم سپردم ب خدا جواب گرفتم کاری هم نکردم فقط گفتم خدا من این خواسته رو دارم این کارو دارم اینو نیاز دارم نمیدونم چجوری برام حلش کن و واقعا شده
      همین دیروز باید برا مراسمی لباس میگرفتم چن هفتس کل بازار گشتم اصلا هیچ کدوم ب دلم نمینشست یا خیلی گرون بودیک لحظه دیروز گفتم خدا خودت حلش کن سپردم ب خودت و همون دیروز ب قطعیت در دلم رسیدم ک رفتم خیاط اندازه کرد و رفتم امروز پارچه گرفتم شاید باورتون نشه ک وقتی وار مغازه شدم درست اون پارچه ک من میخواستم با همون رنگ رو میز بود انگار ک برا من امادش کرده بودن و من میان اون همه مغازه رفتم داخل اون پارچه رودیدم
      ما خدا رو نمیبینیم الان یجوری شده خودمونم نمیبینیم با خودمونم بیگانه ایم انگار رودربایستی داریم با خودمون
      ما با خدا یک رنگ نمیشیم ک از اون قدرته استفاده کنیم
      دیدن رنگین کمان نصیب کسی میشه ک بخواد تا آ خر بارون بشینه
      ما صبر نداریم ما اصلا تقاضا میدیم ولی ایمانی ب براوده شدن نداریم
      ما انسانها چوب باورهامونو میخوریم
      ما اصلا باور نداریم ک همه چی دست خداست وابسته ب قدرت خداست
      همش میگیم قسمت قسمت در حالی ک در مواجحه با یک چیز نمیگیم خدا قدرت تو
      اگه صلاحه بشه اگه ن نشه تسلیم نمیشم
      کاشکی انقد ک بهمون یاد دادن قسمت قسمت بگیم
      میگفتیم خدا قدرت تو
      خدا مثل مربی بازی فوتباله ک میدونه بازیکناش باید چیکار کنن تا ببرن وبازیکنا مثل ما انسانهاست تو زمین بازی و زندگیمون یا دچار غرور و تکبر و خودبزرگ بینی و ناراحتی غم و اینها
      فرصت گل زدن از خودمون میگیریم و حسرت کل وجودمون گرفته در حالی ک اگه ب گفته مربی گوش بدیم ب فریادهایش ب نشانه هاش عمل کنیم میبریم ما اصلا تو زمین بازی مربی نمیبینیم فقط خودمون میبینیم و ب خودمون بها میدیم و نتیجش میشه نزدن گل

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Bahare
      1400/06/10 01:00
      مدت عضویت: 1415 روز
      امتیاز کاربر: 1711 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 115 کلمه

      با سلام خدمت شما استاد عزیزم 

      من دوباره شروع کردم از اولین جلسه این باورهای قشنگ و زندگی ساز رو میخونم وبرای خودم نت برداری میکنم چون هر سری که من این نوشته هارو میخونم کامل درک میکنم مفهوم تک تک جملاتتون رو بعضی وقتها از هیجان فهمیدن موضوعی غرق شادی میشم عاشق خوندن این نوشته هام.

      استاد اگه ممکنه یه امکانی در سایت فراهم کنید که بتونیم قسمتهایی از نوشته هارو برای خودمون هایلاتش کنیم.البته من همین کارو توی دفترم انجام میدم ولی توی سایت هم این امکان فراهم بشه عالی میشه 

      باز هم خداوند رو بابت وجود شما استاد نازنین که مسیر منو نورانی کردید شکر میکنم و از خداوند برای شما بهترینهارو میخوام . سپاسگزارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار marzieh753@gmail.com
      1400/05/29 20:44
      مدت عضویت: 1006 روز
      امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 52 کلمه

      سلام خدمت دوستان قبل از اینکه بقیه نظرها رو بخونم نظر خودم رو مینویسم، جواب سوال از نظر من اینه که چون خواسته ما با اراده خداوند همسو نیست خدا میخواد که ما از قدرت اراده مخفی او استفاده کنیم ولی ما با افکار منفی آن موهبت ها را رد می کنیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/05/22 14:42
      مدت عضویت: 1679 روز
      امتیاز کاربر: 6638 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 507 کلمه

      با یاد و نام خدای مهربان و با سلام

      آهنگ آرام و ملایم بخش به متن نوشته شده روح بیشتری داده ممنون از حسن انتخابتون .

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      این سوالی بود که شاید قبل از اینا چندبار درخلوت خودم پرسیده بودم اما خیلی جرات به زبان آوردنش را نداشتم. چون طبق چیزی که از بچگی بهمون یاد دادن که راضی باش به رضای خدا، خدا نخواسته که بهت بده و… 

      همیشه برام سوال بود که پس عدالت خدا چی میشه؟ چرا فقط به یه عده میده؟؟

      گاهی فکر می کردم که حتما بنده ی خوبی واسه خدا نیستم که نمیده. واسه هر فکری هزار تا دلیل توی ذهن خودم می تراشیدم و اونوقت خدا را  طبق همون افکار اشتباه و اطلاعاتی که به اشتباه از اطرافیان وجامعه و حتی کتابای درسی توی ذهنم داشتم قضاوت می کردم. خدایی که فکر می کردم مثل یک معاون سخت گیر مدرسه منتظر یه خطا واشتباه ماها میمونه تا به شدیدترین شکل ممکنه تنبیه مون بکنه. یادمه از بچگی فقط ترس از خدا در دلمون کاشته شد این کارو نکن خدا دوست نداره، اینو نگو خدا غضب می کنه، اینجا اشتباه کردی تو آتش جهنم می سوزی… و چه خدای وحشتناکی توی ذهنم جا گرفته بود تو بچگی همیشه از مردن وحشت داشتم تموم بچگی کابوس پل صراطی رو میدیدم که باریک تر از مو هستش و با یه خطا ولغزش قرار به ته اون سقوط کنم.

      پس این خدای رحمان وبخشنده ای که تو کتابا ازش اسم می برن کجاست؟ چرا فقط از خشم وغضبش برا ما گفتن؟؟ تو تمام این سال ها اگه موفقیتی بدست میوردم فکر می کردم با تلاش خودمه و هرجا شکست میخوردم فکر می کردم خودم کوتاهی کردم.

      خدایا چرا هیچوقت نتونستم اون ارتباطی که دلم میخواد را باهات برقرار کنم؟؟

      یادمه یه جای دوره استاد گفته بودن هیچوقت نگید خدایا به داده و نداده ات شکر چون در ذات خدا ندادن معنی نداره وهرجا که نتونستیم به دست بیاریم حتما ظرفیت وجودی خودمون کم بود و از خدا نخواستیم.

      استاد خیلی خوشحالم که توی این دوره هستم ودر این مدت تقریبا دو سال کلی اطلاعات جدید به دست آوردم، دیدم بازترشده و به قدرت ذهنم ایمان کاملی پیدا کردم می دونم تو هرکاری که اراده خودم را در راستای اراده خداوند قرار بدم کارم بهتر پیش میره و موفقیت های بهتری به دست میارم.

      از دیروز تا الان سه بار این فایل را خوندم و هر بار تمرکز کردم وتموم سال های زندگیم از جلو چشمم رژه می رفت و به فرصت هایی که از دستم رفت و کارهایی که فقط می خواستم با اراده خودم انجام بشه و نشد فکر می کردم ولی باز هم خدا رو شکر می کنم که منو به این راه راست هدایت کرد تا در این مسیر درست زندگیمو ادامه بدم. تا بدونم که اگه در تمام این سالها اراده خداوند را در کارهام قرار می دادم و من همسو با اون اراده حرکت می کردم چه نتایج خارق العاده ای می توتستم در زندگیم بدست بیارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار monagahandideh2
      1400/05/16 00:37
      مدت عضویت: 1280 روز
      امتیاز کاربر: 255 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 155 کلمه

      سلام 

      همیشه خودم رو تسلیم زندگی میدیم چیز جذابی توی وجودم و لحظه هایی ک داشتم نمیدیم احساس میکردم درون زندانی هستم ک هرگز رهایی وجود نداره 

      حالم هروز بدترازدیروز بود وهمیشه با خودم میگفتم ک حالا همه چیز به خواست و اراده خداوند چرا پس زندگی وجود داره چرا من بدبختم و دیگری خوشبخت و همیشه گلایه های من ازخداوند بی نتیجه بود ولی الان به این باور رسیدم ک خدا خیرمطلق وهمه خوبیها ازسمت خداست و اگربدی درزندگی من است ازسمت خودمه وحالا ک به این مفهوم اززندگی رسیدم میفهمم این قانون الاهیه خدا اراده کرده زندگی من برمبنای اختیار باشه و هرجورک دوست دارم بسازمش و حالا چرا من به همه اون چیزی ک میخواستم نرسیدم مقصرش منم ک با ذهنم خودم رو محدود کرد وعملم و خواسته هام و ذهنم دریک ورودی نبودن وهمونطورک گفتم خدا خیر مطلق و صاحب و اختیار ما وبراهمه بندهاش یه چیزیو میخاد ارامش و خوشی و تمام 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/05/13 03:18
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 14795 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      اگر قدرت خداهمه چیز را تعیین می کندچرا بیشتر ما انسان‌ها بیشتر آنچه را که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      واقعا سوال سختیه ولی من فکر می کنم چون هیچ وقت خودمون نخواستیم و در خواست نکردیم از خدا به دلایلی که مثلا خودمون و شایسته اون چیز نمی دونستیم  فکر می کردیم که چون بنده خوبی نبودیم از خدا دور افتادیم  . اتفاقا چند روز پیش داشتم فکر می کردم چرا من این چیزها رو خیلی شنیدم یا حالا شاید خودم هم اینطوریم که مثلا نمازتو خوندی راحت شدی یا حالا پاشم برم نمازم و بخونم راحت بشم نمی دونم خیلی فکر کردم وقتی این مطرح شد نمی دونم حالا توی کدوم فایل صحبت شده بود دیدم واقعا چرا ما باید این حرف‌ها و بزنیم چرا این عبادت ها و با عشق انجام نمی دیم …..

      من هم بیشتر روزها الان که همیشه از صبح ذکرم اینه که من به خدا ایمان دارم خودم و وصل به قدرت و اراده خدا می دونم 

      و خدا کمک می کنه تا همه کارها روبراه بشه.

      این روزها من یک سری چیزها رو نگفتم به کسای نزدیکم نمی دونم حالا دروغ حساب می شه ولی به دلیل اینکه خیلی سوال می کنن نگفتم من چند وقتی هست که دیگه سرکار نمی رم تصمیم گرفتم مدتی خونه باشم مخصوصا که الان تابستونه و دخترم هم اومده  دوست داشتم با هم باشیم بیشتر . بعضی وقتها حس خوبی ندارم از اینکه باید این مسلیله و قایم کنم  .

      و اینو یاد گرفتم که برای هر مسیله ای نباید انقدر بی خودی آدم بدو بدو کنه و بسپر به خدا ‌خدا راهاشو نشون می ده و اون و در همزمانی های مناسب قرار می ده .

      البته این مسیله کارم هم یه روز که تو خونه بودم انگار یه الهام بود که من شنیدم و سریع به منیجرم گفتم که دیگه نرفتم . 

      خدا انشالله منو می بخشه یه سری چیزها رو هم آدم نمی تونه به همه بگه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار razieemohammadi
      1400/05/05 19:48
      مدت عضویت: 1484 روز
      امتیاز کاربر: 8313 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 625 کلمه

      سلام استاد و دوستان عزیزم

      اینکه قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین میکنه ولی چرا به خواسته هامون نمیرسیم من فکر میکنم به علت داشتن ذهنیه که با نمیشه ها پر شده 

      و به خاطر بیشتر بها دادن به نمیشه های ذهنمون،بنظر خودمون خیلی هم منطقیه که به خیلی از خواسته هامون نرسیم

      شاید درک کامل نداشتن از اون نیروی درونی که همواره به سمت خیر و خوبیه و به سمت پیشرفت و موفقیته ما بر طبق مشیت الهیه که بهش بها نمیدیم به این قسمت از وجودمون و اون رو نادیده گرفتیم ولی با این وجود همیشه اشتیاق اینکه بسمت موفقیت و کسب موفقیت رو داریم که اینهم به فرموده استاد همون بذر درونیه منه،همون نیروی خفته،که اومده به این جهان تا لذت ببره از نعمت‌ها و خوبیها،و با گوش دادن به این آگاهی‌ها دارم بهش آب و نور میرسونم تا رشد کنه بهش بها میدم تا رید کنه

      من تا حدوداتی متوجه شدم که تمام این افکار نمیشه،یا منفی،یا افکار استرس زا،افکاری که میگن احتیاط کن تا فلان آسیب رو نبینی،افکاری که میگم کودک درونم آسیب دیده،یا من توانایی ندارم و….همه و همه از بیرون به من القا شده و من خیلی راحت پذیرفتمشون،و فکر میکنم واقعی اند

      استاد من یکبار از اولین نوشته تا نوشته آخر باورساز،رو نطالعه کردم ،و برای اولین بار این حس و حال قشنگ رو تجربه کردم و به این درک رسیدم که تمام افکار منفیه من همون جاده خاکی و بیراهه هست ولی اگه یکم حواسمو بدم و بدونم که نسیر دیگه ای هم هست که وقتی آگاهانه واردش میشم به یه حس آرامش عمیق و حال خوبی میرسم یه حس و حالی که اصلا نگرانی معنایی نداره،استرس جایی نداره،ترس نیست ،غصه نیست،دغدغه نیست بلکه حس امنیته،آرامشه،حس خوبه،خودبخود لبخندم شکوفا میشه،چشم امید از تمام جهان و جهانیان برداشته میشه و میره به سمت یکی،یکی که تمام جهان رو داره مدیریت میکنه به همون شکلی که من میبیننم و انتطار دارم بهم نشون میده 

      من دیدم وقتی آگاهانه توجه کنم به افکار همین لحظه و دونستن اینکه این افکار ساخته پرداخته ذهنه منفی بافه منه که از جهان بیرون پذیرفتم و قدرتی نداره مگر اینکه من باورشون کنم و بعد یکم فرمون توجهم رو میچرخونم سمت دیگه،سمتی که خداست ،اون جاده ای که همواره ،پارو ها زمین گذاشته میشه،توکل هست و اعتماد و اطمینان به نیرویی که منبع تمام خواسته هامه(اوایل این حرف استاد رو درک نمیکردم که منبع آرزوهاست،یعنی چی،ولی الان به این درک رسیدم که یعنی وقتی من کاری دارم که باید انجامش بدم و نمیدونم چطوری اول میام از خدا میپرسم،درونا از خدا طلب میکنم از اگاهی کل ،و تا حدی که حالم و آرامشم خوب بوده و خودم رو لایق جواب گرفتن دیدم ،خیلی واضح و طبیعی جواب به من داده شده و در مرحله دوم طبق جوابی که گرفتم از بیرون کمک میگیرم) 

      من تو این جاده،نگران هیچ چیزی نیستم،نگران چطور انجام شدن کارها نیستم،تو این جاده منم با یه راننده شخصی،که اون نیروی قدرتمند و آگاه به همه چیزه،که من بیخیال نشستم با خیال راحت نشستم و فقط شاهد خوبیها و زیبایی ها هستم و از مسیر لذت میبرم ،مسیری که این راننده شخصی برام تعیین میکنه از کجا منو ببره،چطوری منو ببره و من در حس امنیت و آرامش. از روزی که این نوشته ها را شروع به خوتدن کردم تونستم این مسیر رو تجربه کنم هر چند زیاد نتونستم خودمو ثابت نگه دارم و خیلی زیاد به جاده خاکی زدم ولی تا جایی که میشه برمیگردم به مسیر درست ،همون جاده همواری که اون نیروی قدرتمند درونم اونجاست منتظره منه،کاری به گذشته من و اینکه چه جور بنده ای بودم نداره،قضاوتم نمیکنه و هر لحظه ای که من توجهم رو بهش میدم میبینم که بنده نوازی خوب بلده،این منم که باید هنر ثابت بودن در این مسیر رو یاد بگیرم با تمرین کردم،درک بیشتر این نیرو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      محتوای دیدگاه: 770 کلمه
      • سلام دوستان واستاد گرامی زندگی با اراده خداوند اول میخواستم بگم کاشکی این نوشته ها هم ویدیو داشت چون یا من عادت کردم به ویدیو یا این نوشته ها برام سنگین بود خیلی خوندم ومفهومشو فهمیدم که باید برای زندگی بهتر از قدرت اراده خداوند استفاده کنیم ومن سعی میکنم استفاده کنم اما یادم میره          ومن با خوندن این نوشته فرمولهای جدید در ذهنم ایجاد کردم واین فرمولها باعث تغییر افکار ورفتار من خواهند شد                                                        ومن بسیار خوشحالم که تونستم ی چیز جدید دیگه یاد بگیرم وخدای مهربانم بیشتر بشناسم وبفهمم که قدرت اراده خداوند چیه                                          ما بارها در زندگیمون شاهد مسائلی بودیم که تصمیم نگرفتیم که اون چیز وارد زندگیمون کنیم اما اون چیز به شکل خارق العاده ای وارد زندگی ما شده مثلا من دوست داشتم ی  تیشرت گشاد وبلندی داشته باشم که  دامادم میاد راحت باشم ونمیشد که بخرم ی وقت بود که من پول داشتم نشد که برم خرید ی وقتم بود که میرفتم خرید ولی پول تیشرت نداشتم ولی چند روز بعد دخترم اون چیز به مناسبت روز مادر یا تولدم بهم هدیه میداد واین میشه همزمانی که تو زندگی من زیاد رخ نداده                                                                برای بهر بردن از قدرت خداوند باید خودمونو غرق در اون کنیم با توکل کردن ایمان داشتن اعتقاد داشتن به خداوند وقدرت اراده بی نهایتش                              ومن از وقتی این قدرت فهمیدم سعی کردم ازش استفاده کنم چون تا حالا استفاده نکرده بودم از چیزهای کوچیک استفاده کردم وایشالا برای چیزهای بزرگم استفاده میکنم                                              من ی روز داشتم میرفتم دنبال دخترم ساعت ُه بعداز ظهر بود ومن سوار ی ماشین خطی شدم که سه تا مرد بودن ومن تنها خیلی ترسیدم وهمونجا سریع توکل کردم به قدرت اراده خداوند که خدایا تو با قدرت اراده ایکه داری از من محافظت کن واحساس بدی داشتم نسبت به اون مردها واز ترس در سفت نگه داشتم که راننده دکمه شیشه رو بالا نکشه خلاصه وقتی توکل کردم ی حس عجئبی بهم دست داد احساس کردم که اون مردها دیگه حس بدی نسبت به من ندارن ومنم خوشبختانه رسیدم وپیاده شدم واز خداوند متغعالم بخاطر سالم رسییدنم تشکر کردم               

            ومن میدونم که با قدرت من نبود که ساتم رسیدم فقط باقدرت خداوند بود که به مقصد رسیدم            ومیدان انرژی خداوند در همه جا هست چون هر چیزی که در جهان وجود داره در درونش هدف وانگیزه ای دمیده شده است                                             ی دانه لوبیا به نظر میرسه که قدرت فکر کردن وعمل کردن نداشته باشه امآ تحت مدیریت اراده خداوند قرار دارهدفقط کافیه لوبیا رو در خاک بکاری وابش بدی بعد شاهد قدرت وعظمت موجود در دانه لوبیا میشیم        اگر ساقه نیشکر بشکافیم هیچ قندی در اون نیست اما میدونیم که قند رو از نیشکر بدست میارنودر حقیقت هدفی در اون دمیده شده که باعث میشه در موقع مقرر بتونن از اون قند بدست بیارن                                 وهر کس در طول زندگی خودش تغییراتی بوجود اورده ومنم خیلی تغییر کردم سلامتیمو بدست اوردم احساس خوبی دارم ارامش دارم اعتماد به نفسم بالا رفته و…      نکته جالبتر اینکه قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان داره بنابراین هر تغییری که ما در زندگی خود ایجاد میکنیم تحت مدیریت وکنترل قدرت خداوند هست واما سوال که چقدرت اراده خداوند همه چیز رو تعیین میکنه چرا بعضی ها از نعمتهای کمی بهره مندن بعضی ها از نعمتهای زیادی بهرمند هستند به نظر من اینکه اونها یاد گرفتن که چجوری درخواست کننچجوری سپاسگزاری کنن واینکه خداوند به احساس موسعی ما پاسخ میده اگه فکر خوب داشته باشیم فکرهای بعدی وبعدی خوب وخوبتر میشن ونتایج انها هم خوب وخوبتر میشه واگر فکر بد داشته باشیم فکرهای بعدی هم بد میشه وتایجشم مشکلات سختیها ورنج وناراحتی غم و…میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار tahere.norani
      1400/05/05 01:17
      مدت عضویت: 1276 روز
      امتیاز کاربر: 555 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 430 کلمه

      به نام خدا
      سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
      سوال: اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین میکند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر انچه را که دوست داریم داشته باشیم نداریم؟
      جواب من این است چون ما از قدرت اراده ی خداوند استفاده نمیکنیم. ما بیشتر روی قدرت اراده ی خود استفاده میکنیم، و به اطلاعات و دانسته ها و شنیده های خود از طریق پدر و مادر و معلم و رسانه و مجله و ….. عمل میکنیم، ما نمیتوانیم به ندای درونمون گوش بدهیم چون اصلا اطلاعی از داشتن ان نداریم ما از نااگاهی و نادانی رنج میبریم. از یک طرف شناختی از نیروی خفته نداریم و از طرف دیگر هر انچه میبینیم و میشنویم از اطرافیانمان و رسانه هاست و چون اعتمادی به خود و نیروی درون خود و قدرت اراده ی خداوند نداریم به دانسته ها و اطلاعات و دیگران متوسل میشویم انهت را میبینیم و از انها یاد میگیریم و تلاش میکنیم مثل انها عمل کنیم، و قطعا هم مثل انها نتیجه میگیریم، به نظر من بیشتر ما انسانها به وجود این نیروی خفته و قدرت اراده ی خداوند اگاه نیستیم و ان را نمیشناسیم پس اگر صدایی هم از ان بشنویم نادیده اش میگیریم، و فکر میکنیم تنها تصورات ماست و حنی حاضر نیستیم بهش گوش دهیم. مثلا خود من زمانی که میخواستم وزن کم کنم اطلاعات زیادی جمع اوری کردم من تقریبا کالری تمام مواد غذایی را میدانستم حتی با چشمم میتوانستم بگویم این خوراکی ها چند کالری دارند!!! اطلاعات تغذیه ایم هم کتمل و جامع بود میتوانستم برای خودم و هر کسی درستترین رژیم را بنویسم رژیمی که تمام گروه های غذایی با نسبت درست در ان باشد، ولی نمیتوانستم به دانشم عمل کنم، نمیتوانستم عادت های چاق کننده ام رو ترک کنم، نمیتوانستم از خوردن خوراکی های خوشمزه و مورد علاقه ام دل بکنم، بنابراین خودم را انسانی شکمو و کم اراده میدانستم من با اراده ی خودم نتیجه ای نگرفتم و تنها زمانی که تسلیم شدم به خداوند توکل کردم و ارامش خاصی داشتم و دیگر روی دانسته های خودم پافشاری نکردم و از خداوند هدایت خواستم با یه حالت خوبه توکل و ارامش انوقت به سایت شما هدایت شدم جایی که نه خبری از کالری شماری است و نه قرار است که رژیم بگیری، و نه قرار است خوراکی های مورد علاقه ات را نخوری. و انفاقا قرار است با روند تدریجی و با لذت و اسانی لاغر شوی. و غیر از لاغری خیلی اگاهی های ناب دریافت کنی این تنها یک مثال از حساب کردن روی قدرت اراده ی خداوند در زندگی من است.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/31 16:12
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

                             بنام یگانه خالق هستی 

      اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین می کند،چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟

      هنگامی که به زندگی خود نگاه می کنم می بینم جای بسیاری ازچیزهایی که دوست دارم  خالی هست وبه زندگی خانواده ام هم نگاه می کنم همینطور هست خیلی از خواسته هایم را در زندگیم یا آنها را دور از خود می بینم وبسیاری از آنها را غیر قابل دسترس .

      واقعا چرا ؟

      از وقتی که در این مسیر قدم گذاشتم وکمی درکم نسبت به مسائل ذهنی بالا رفت الان بهتر می فهمم که چه دیوارهایی بین من وخواسته هایم هست وهمه ی اینها فرمول های ذهنی هست که در وجودم هستن.

      وقتی به کلمه اراده نگاه می کنم می بینم که من در گذشته  در ساختن زندگی خودم وخواسته هایم نقشی نداشتم وهرچه بود خواست خدا بود واگر خدا صلاح میدانست به من داده میشد واگر نه هیچی به من داده نمی شد .

      واینجا اراده وانتخاب من معنایی پیدا نمیکرد وتمام نداشته ها ونداری های من از اراده ی آن نیرو بود وبر عکس در زندگی برخی از مردم تمام دارایی ها وخوشی های آنها باز با اراده ی این نیرو بود.

       خداوند را همیشه بعنوان یک عادل به من معرفی میکردند عادلی که در این دنیا کاری نداره فقط در آخرت با بررسی به پرونده ی اعمالم ،عدالت را در جهانی که من ندیده ام و در روز محشر و روز ترس و روز وحشت و روز برملا شدن همه چیز اونجا عدالت اصلی بر قرار می شود،واونجا مشخص میشد جزو کدام دسته هستم .

      وقتی اراده ی خودم را اینجوری دیدم دیگه من باور کردم که من توانایی تغییر ندارم وخودم را یک انسانی ضعیف و ناتوان دیدم برای همین هرچه تلاش جسمی وفیزیکی می کنم باز نتیجه ایی نداره و تسلیم شدم .

      تسلیم چی ؟

      تسلیم چیزی که خودم هم درکش نکردم 

      تسلیم یک چیزی که در برابرش قدرتی ندارم اون میخواد ومیشه ومن توانایی ندارم .

      همه چیز در جهان بر اساس غریزه عمل می کنه بجز من انسان که بر اساس اختیار . اختیاری که بیشترش دست کس دیگه ایی هست ومن اختیاری ندارم ،پس چرا میگن انسان صاحب اختیار هست !

      شب گذشته خیلی در مورد خودم و وجودم فکر میکردم که یک آگاهی جدیدی را درک کردم اینکه منم مثل خدا فقط یک دونه ام در این جهان تا حالا با اینکه علم این همه پیشرفت کرده تا حالا نشنیدم که دو نفر را در این دنیا پیدا بشه که یک اثر انگشت داشته باشن ومثل هم باشن حتی همون دو قلوها که از یک مکان تغذیه می کنن وهم زمان رشد می کنن وهم زمان بدنیا میان باز هم مثل هم نیستن تازه این در مورد جسم من هست چه برسدبه روح  . 

      این ویژگی خیلی منو متحیر خودش کرد ،واز طرفی منو اشرف مخلوقات خودش معرفی کرد ودستور سجده را داد ،سجده در برابر روح الهی خودش چون روح هستم و وجودم از خداست قابل ستایش هستم .

      واگر به صفات و ویژگی های خداوند توجه کنیم می بینیم چه بسیار صفات مشترکی بین ما هست.

      یک لحظه از نوشتن اینها ترس تمام وجودم را گرفت ولی آنها را پاک نکردم چون اینها واقعیت من هستن می دونم ترس اسلحه ی شیطان هست ،من تسلیم خدام و سر در برابر قدرت وعظمت این پروردگار  فرود میارم .

      اگر بتوانم نیروی خود را با نیروی خدا واراده ی او همسو کنم که برای درک آن وهمسو شدنش نیاز به هماهنگی وصلح درونی با خدای درونم هستم اون وقت هیچ خواسته برای من دور وغیر قابل دسترس نیست .

      در این مسیر باید دیوارها ودرها وپرده هایی که بین من واین نیرو هست را از بین ببرم وهمه ی اینها دقیقا مثل فرمول های چاقی که در ذهنمون هست وقتی اونها را بر میدارم خود به خود جسمم متناسب میشه اینجا همینه ،این نیرو قدرتش توی زندگی من بیشتر وبیشتر میشه وهر آنچه را میخوام در زندگی ام ظاهر میشن به سادگی وطبیعی اگر نیست به معنا نیست که وجود ندارن بلکه هست من تا حالا در را باز نکردم که دریافتشون کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1400/04/29 20:59
      مدت عضویت: 1523 روز
      امتیاز کاربر: 8783 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 487 کلمه

      با سلام .

      خواندن متن احساس خیلی خوبی به من داد.

      وقتی به سوال رسیدم و دوباره متن را خواندم برداشت های جدید و متفاوتی از نوشته داشتم.

      بخش اول سوال که اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین میکند ….

      خواندن ادامه ی سوال برای من سخت بود چون فکر میکردم نباید در اراده ی خداوند دخالتی کرد بنابراین شجاعتی بود که تا پایان سوال را خواندم..

      به نظر من دو بخش سوال هیچ ارتباطی بهم ندارند..

      چون این کاملا درست است که قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین میکند ولی آیا آن چیزی که کاملا به میل من باشد ، اسمش میشود اراده ی خداوند؟؟

      قطعا نه 

      چون هر چه قدر که در کنترل ذهن مهارت پیدا میکنیم باز نیرویی بسیار قوی تر به نام خداوند وجود دارد بنابراین مقایسه اراده ی خداوند و این پرسش که چرا زندگی بیشتر ما آنچیزی که دوست داریم ، نیست سوال درستی نیست..

      همین اراده ی خداوند ، نیروی اراده را در انسان قرار داده است که انتخاب کند و هر انتخابی انجام بدهد در جهت اراده ی خداوند است ..چون همه جا این نیرو وجود دارد .حتی بدی را نیز همان خدایی آفریده که خوبی های را آفریده است..

      یک گل نمیتواند تبدیل به خورشید شود و خورشید هم نمیتواند هیچ گاه مکانی برای زندگی موجودات زنده باشد به جهت ویژگی هایی که خداوند در وجود آنها نهاده است..این ویژگی ها ، تمام آفریده های خداوند را منحصر به فرد میکند و وجود گل ، خورشید ، درختان ، باران و.. همه مهم هستند..

      در انسان نیز ویژگی هایی قرار داده شده تا در مدت زمان حضورش در دنیا منحصر فرد باشد.

      منحصر به فرد بودن برای من همیشه به معنای معروف شدن در حد حافظ و مولانا بود..

      ولی شاید منحصر به فرد یعنی مفید بودن برای خودت ، برای خانواده ات ، تلاش برای بهتر کردن زندگی خودت ،کمک به دنیا برای بهتر شدن حتی اگر گام کوچکی باشد.

      اما اینکه چرا بیشتر ما آنچه که دوست داریم را نداریم: 

      باید به این فکر کرد که الان که بیشتر ما خیلی از چیزهایی را که دوست داریم ، داریم چه کاری انجام میدهیم؟؟

      آیا ارتباطی بین آنها و اراده ی خداوند میدهیم یا بودنشان را طبیعی و کم ترین حق خود میدانیم؟؟

      خیلی از ما از جسم سالمی برخوردار هستیم، دو دست و دو پای سالم داریم، هردو چشم ما سالم است ، قلب ما سالم است و بخوبی کار میکند..

      چرا هیچ وقت نمیگوییم اراده ی خداوند بر این بوده که من جسم سالمی داشته باشم؟؟؟

      بسیار افرادی را دیده ام که نقص عضو داشته اند ولی هزاران برابر من و بقیه خداوند را دوست داشته و سپاسگزار بوده و راضی بوده اند..

      آنها هم دوست داشته اند که جسم کاملی داشته باشند ولی ندارند..

      اعضای بدن چیزی نیست که با قدرت ذهن دوباره به دشت آورده شود ولی قطعا شرایط زندگی را میتوان تغییر داد ..

      شرایط زندگی ما به نظر من انتخابی بوده که توسط ما یا خانواده ی ما اتخاذ شده و هر وقت اراده کنیم میتوانیم تغییرش بدهیم..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Shadii
      1400/04/16 12:20
      مدت عضویت: 1678 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 342 کلمه

      سلااااام استاد عجب اگاهی نابی فوق العادس😍 من ندیدم حداقل تا الان تو کتابایی ک در رابطه با خداوند و خودشناسی حتی، اینقدر ساده و عالی همچین مطلبی رو بیان کنند… نمیدونم شایدم من تو مدار آگاهیش نبودم، الان دارم اولین قسمت رو مطالعه میکنم و هر لحظه ک جلوتر میرم بیشتر ب این حس میرسم ک این آگاهی ها باید جمع بشه و ب صورت کتاب دربیاد، عااالیه ب نظرم اگ کتاب بشه خیلی هیجان انگیزتر میشه، هرچند من ک ب خوندن کتابای مجازی عادت دارم برام لذت‌بخشه همینطور ام، اراده خداوند…… دقیقا در این لحظه از زندگیم بسیار ب خودم آگاه هستم ک در بین اراده خودم و خداوند در رفت و آمد هستم، و هرلحظه با آگاهی روی خودم حس میکنم ک دلم میخواد ک اراده خداوند رو حاکم بر خودم داشته باشمصحبت هاتون حس ظریف بودن در مراقبه رو داره مثلا این پاراگراف،” قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.”الله اکبرجواب سوال شاید این باشه ک متاسفانه ما اراده خودمون رو ترجیح میدیم برای ما راحتتره ک انتهای یچیز رو برای خودمون بچینیم توفکرمون و سخته ک ب خداوند اعتماد و توکل کنیم و ایمان داشته باشیم😬، چ با توجه ب ناخواسته ها و چ با توجه ب خواسته ها اما از جانب احساسی ناصحیح موانع رو برای خودمون ایجادمیکنیم(حتی ب نظر خودم هدف تایین کردن برای خودمون با ذهنیتی ک داریم یجور مانع برای اراده خداوند میتونه باشه) و منیت خودمونو تقویت میکنیم و با توجه ب گفته های شما هرچی خودمون بیشتردست و پا بزنیم و روی اراده خودمون حساب کنیم کمتر از اراده خداوند بهره مند میشیم متاسفانه خدایا اراده تو حاکم بر من و زندگی و روزگار منه و من هرلحظه شاهد تو هستم همانگونه ک وجودم در شکم مادرم تماما تحت اراده تو و عشق تو بود همانگونه وجودم را در بربگیر… عجب لحظات لذتبخشی😍😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 17 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 89
      محتوای دیدگاه: 87 کلمه

      سلام استاد گرامی من امروز برای اولین بار اولین قسمت نوشته های باور ساز رو مطالعه کردم،برام تازگی داشت و در طول خواندن مطلب هم فکت  هایی رو در تایید مطالب در ذهن خودم مرور میکردم تا به این جمله رسیدم و مقاومتی در ذهنم ایجاد شد و احساس کردم تا جواب سوالم رو نگیرم این وضعیت ادامه داره،در جمله تولد هر انسان در جهان بدون هدف و برنامه نمیباشد،منظور از تولد بعضی اشخاص که جنبه های منفی وجودشان به بقیه خصال نیکوی انسانی برتری مطلق داره،چیست؟ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 43 کلمه

        سلام دوست عزیز
        تقسیم انسانها به بد و خوب بر اساس معیارهایی است که انسانها مشخص کرده اند.
        با این معیارها قطعا فردی مثل هیتلر در دسته انسان های بد قرار می گیرد اما وضعیت فعلی کشور آلمان ارتباط مستقیم بار دوران حکومت هیتلر دارد.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار اشرف مخلوقات
        1400/04/18 21:03
        مدت عضویت: 1675 روز
        امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 277 کلمه

        سلام دوست من 

        چرا مقاومت را در ذهن خود اینقدر بزرگ می کنید وبه خودتون اجازه نمیدید تا ذهن شما آرام آرام جواب شما را بدهد اگر آرام باشی پاسخ تمام سوالات خود را خواهی یافت .

        و اما در مورد جواب شما خداوند وقتی ما را آفرید به خودش آفرین گفت وبه همه دستور داد که ما را سجده کنند .

        همه ی ما بر اساس اراده ی خودمان ویا اراده ی خداوند می توانیم کارها را انجام بدهیم واینجاست که قدرت تصمیم گیری ما مشخص می شود زمانی که آدم وحوا تصمیم گرفتند از آن درخت بخورند اونجا اراده ی شخصی اونها بود در صورتی که اراده ی خدا این بود هرگز به آن درخت نزدیک نشوند ،اما آنها خود انتخاب کردند .

        فرق بین انسان خوبد وبد هم همین هست وتو بر اساس اراده ی خود تصمیم میگیری خیلی وقت ها بارها وبارها به ما گفتن که مثلا به برق دست نزن خطرناکه . اما ما باز هم به اون دست میزنیم چون تصمیم می گیریم تجربه اش کنیم واین چی هست که ما را نمیزارن بهش نزدیک بشیم .

        هر خوبی وبدی در این جهان باعث رشد جهان میشه .

        نمیشه بهش گفت بدی چون بدی وخشونت هیتلر باعث پیشرفت کشور آلمان وحتی جهان شد همین جنگ باعث پیشرفت صنعت شد وچه صنایعی در همان زمان ظهور کردند این تفاوت ها بر اساس معیارهای انسانی صورت میگیره چون ممکنه از نگاه من یک کار بد باشد اما همان فردی که آن کار را انجام میدهد ممکن هست بهترین راه وکاری باشد اون موقع بهش رسیده وانجام داده.

        اگر چندین بار با ذهن خالی این مطالب رو بخونی بهتر می تونی این آگاهی ها را درک کنی .

        در پناه خدا باشی 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار marzieh753@gmail.com
          1400/05/29 22:21
          مدت عضویت: 1006 روز
          امتیاز کاربر: 6412 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 70 کلمه

          سلام دوست عزیز، این مطلب قابل درک هست که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ولی با این دیدگاه وحشی‌گری و غارتگری هم تایید میشه چون اگر این طوری باشه هیتلر کاری جز انجام اراده خداوند انجام نداده و گناهی هم به گردنش نیست و خون اون همه آدم فقط برای توسعه بشریت ریخته شده و این از خدایی که مهربون تر از مادر هست بعید به نظر میرسه

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/13 01:22
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام استاد عزیزم

      عجب آهنگ زیبا وملایمی با این نوشته ها عجین شده هر چه بیشتر میخونم بیشتر می فهمم وبا این موسیقی بیشتر ارتباط می گیرم وآرامش بعد نوشتن وخواندن آنها آرامشم را بیشتر می کنه حتی از خوندن نوشته های خودم لذت می برم وبعضی مواقع چندین بار اونها رو می خونم .

      در ادامه درک آگاهی های این قسمت رسیدم به قسمت میدان قدرت خدا

      از کودکی بسیار شنیدم که خداوند قدرتمنده ولی درکش نکردم منظور از قدرت چی هست وممکن هست  برای من وخیلی های دیگه از اونجایی که خدا را بعنوان یک انسان درک کردیم قدرتش رو مثل یک زور بازو درک کردیم یا قدرت تصمیم گیریهای او وقدرتش برمی گشت به واکنش هایی که در هر لحظه نشان میداد اما الان میخوام این رو بگم که من از یک دنیای بی شکلی آمدم دنیایی که همه ما روح بودیم  و از نظر من با درکی که الان دارم  نمی تونه شکلی داشته باشه چون ما همه از روح هستیم واون دنیا شکلی نداشته مثل نور بودیم ونور شکل نداره اما وقتی که یک تک سلولی رشد کرد وساخته شد واین جسم توسط این نیرو هدایت یافت ودست وپا وصورت وبقیه اعضا برام درست شد و روح خدا در این جسم قرار گرفت روح من با جسمی که دارم شکل ظاهری گرفت برای همین هر چیزی برای من در این جهان مادی با شکل خاص قابل درک وتمایز هست ومن این قدرتی را که در وجودم بود فراموش کردم که چه نیرویی هست وکم کم قدرت را از اصل خودم گرفتم دادم به بقیه چیزهای دیگه .

      برای همین هست هر انسانی از بدو تولد خود در این جهان به دنبال یک اصل بود واگر توجه کنیم اولین چیزی که ممکنه هر کودک سوال کنه اینه که خدا کیه .

      اصل واساس من خداست چون من یک روح الهی دارم و وجه تمایز من انسان با دیگر موجودات همین نیرویی است که در اختیارم هست .که شما استاد از اون بنام اراده نام بردید .

      اراده 

      اراده من وخدا 

      اراده خدا ومن

      همه چیز همینه  اگر به گذشته نگاه کنم می بینم هرچی ما وجهان به جلوتر پیش میریم بیشتر، این اراده ونیرو را در خودمان درک کردیم ازش استفاده کردیم و می کنیم مثلا در جهت تولید مواد غذایی انسانهای صد سال قبل خودمان با مواد غذایی که انسانهای الان تولید می کنن چقدر متفاوته و زیاده واین یعنی فراوانی .

      وجسم من بدون این نیرو وانرژی هیچ قدرت وتوان نداره برای همین هست وقتی این روح از بدن خارج میشه اون جسم هم از بین میره .

      برای همین هنوز من نتوانستم از این نیرو درست استفاده کنم در خلق آنچه می‌خواهم .

      چون نیروی خودم ونیروی خدا را از هم جدا کردم فقط کافیه من نیروی خودم وخدا را یکی بدانم و ارتباطشون رو پیدا کنم ومنطقی کنم اون وقت هیچ نیرویی نمی تونه مانع رسیدن من به اهدافم بشه.

      خیلی از اوقات هست که من هیچ کار خاصی نمی کنم فقط یک لحظه در ذهنم  به  شخص خاصی فکر کردم که بارها وبارها برای همه مون پیش اومده که همون موقع زنگ زده یا اومده که خودمون تعجب کردیم وبعد بهش گفتیم همین الان داشتم بهت فکر میکردم که خودت اومدی یا زنگ زدی .

      اینه خاصیت من 

      اینه همسو بودن با اراده ی خدا 

      برای همینه که میگن تو بهشت هر چی اراده کنی برات حاضر میشه یا در زمان حضرت سلیمان در یک چشم بهم زدن تخت بلقیس حاضر شد اینها همه توانایی ما انسان است انسانی که الان رفته به کرات دیگر به دنبال موجودات غیر زمینی هست  .

       انسانها ماه را تماشا میکردن و رویای آنها سفر کردن به ماه بود اما الان فراتر از ماه وخورشید رفتند وحتی اونها از فضا عکس می گیرن وفیلم تهیه می کنن .

      هر چه بیشتر بتونم ارتباطم با معنویت که همون قدرت خداست را درک کنم بیشتر رویدادها در زندگی من طبیعی وساده میشه .

      من یکی از خواسته هام داشتن شغلی که آزادی زمانی ومکانی ومالی داشته باشه  شغلی که به گسترش جهان بیشتر کمک کنه ومیخوام با اراده این نیرو همسو بشم خیلی شغل خیاطی را دوست داشتم ودارم اما وجودم دنبال یک کار بزرگتر از این هست وارد این کار شدم دیدم من رسالتی فراتر از این دارم .

      داستان زندگی شما سند بسیار قوی ومحکمی برای من هست که می توانم با اراده ی خدا واقعی همسو بشم 

      من به خدا توکل کرده ام 

      من خودم را به یگانه نیرو می سپارم تا هدایتم کنه 

      ادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/12 14:43
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 486 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیز وهمه ی کسانی که اینجا حضور دارند چند روزی هست که دوباره این نوشته ی قسمت اول رو دارم می خونم اما هربار که می خوندم ونوشته ودرکم را که میخواستم بنویسم یک طوری می شد نمیشد بنویسم .

      به هر حال مهم نیست  

      اما همین لحظه که این نوشته رو خوندم اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که شما نوشتید اکنون که شما این نوشته را می خوانید دیگر آن انسان قبلی نخواهید بود واین آگاهی هایی که دریافت می کنید از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته شما خواهد شد .

      همون لحظه گفتم چرا استاد نوشته دنیای بی شکل و طرف دیگه دنیای شکل یافته منظور چیه ؟

      ناگهان چیزی که جوابم را داد این بود که دنیای بی شکل مثل دنیایی که سراسر نور و روشنایی باشه در این دنیا هیچ شکلی نداره وهمه چیز نوره اما دنیای شکل یافته ی من هر چیزی یک رنگ یک شکل یک بو یک نماد یا هر چیزی می تونه می باشه همه چیز برای من باشکل ظاهری اون قابل شناختن هست بسیار محدود هست مثلا بگم میوه خیلی از تصاویر میوه تو ذهنم رد میشه ومن می تونم خیلی شکل میوه هارا به خاطر بیارم ولی اگر بگم گیلاس ذهن من فقط یک شکل رو برام میاره ومن محدود میشم و هر بار می تونم باز هم محدود ترش کنم میوه نارس گیلاس گل گیلاس شکوفه ی گیلاس وقتی به شکوفه گیلاس هم برسم هنوز این گل به میوه تبدیل نشده برای همین در دنیای مادی من همه چیز شکل یافته است شکل های که برای من مشخص هستند ولی اون دنیا شکلی نداره همه چیز نوره مثل خدا که گفته الله نور السموات و الارض نور شکل نداره نور رنگ نداره نور هیچ چیز مشخصی نداره وقابل مقدار و قیاس نیست برای همینه که ما دوست داریم به خدا هم شکل بدیم در واقع خدا شکلی نداره و هرکس از خدا برای خودش شکلی ساخت وخواست که به دیگران هم همون رو منتقل کنه ونتایج ساختن خدا به شکل ظاهری هم که در دنیای هر کدوم از ما مشخصه بر اساس شکل نتیجه گرفتیم .

      پس اینجا می تونم یک شکل بهتری به این نیرو بدم که بتونم ازش بهره ی بیشتری بگیرم خدا رو می تونم به شکل سلامتی دربیارم می تونم به شکل پول وارد زندگیم کنم می تونم به شکل زیبایی وتناسب اندام انتخاب کنم انرژی که به هر شکلی در میاد .اینو نوشتم برای خودم تا دوباره بتونم ادامه اش بنویسم از آنچه از جملات که درک می کنم .

      پس بدون تردید با تغییر دادن این نوع نگرش در شکل خدا نتایج زندگی من هم تغییر خواهد کرد .مهم اینکه که الان این نیرو رو اینجوری درک کردم قسمت دوم برنامه چگونگی وارد کردن این انرژی وتغییر واستفاده کردن این نیرو هست وچگونگی شکل دادن به انرژی  در زندگیم که بتونم بالاترین وبهترین استفاده رو ازش بکنم .

      .در پناه الله یکتا

      ادادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/03/30 01:19
      مدت عضویت: 1675 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,072 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان 

      خداوند را سپاسگزارم که لایق شنیدن حرفهای خودش هستم لایق خوندن ونوشتن کلماتی که اراده خود اوست هر انسانی از لحظه ی که به دنیا می آید به گونه ایی به دنبال یک اصل می گردد وهمیشه می پرسد خدا کیست . به دنبال اصل و اساس خودمان بودیم 

      بله من و خیلی از ماها به دنبال خدا بودیم همه می‌گفتند خدا اما هیچ وقت به ما جواب درستی ندادند نه پدر ومادر ونه معلم ها و نه اساتید دینی و…. اما همه یک حرف را به من گفتند خدا تو آسمانهاست خدا رو برای من چیزی دست نیافتنی کردند که دور از دسترس هست بعد بهم گفتن که چون حوا وآدم اشتباه کردند تا ابد من باید تاوان اشتباه آنها بدهم ودر این دنیای فانی زندگی کنم وجسم من زندانی هست که روحم در اون حبس شده بهشت را برای من دست نیافتنی کردند .خدا رو برای من مثل یک انسان تعریف کردند که همیشه آماده ی گرفتن مچ من در هنگام اشتباه هست اگر اشتباه کنی بخشیده نمی شوی حتی اگر بمیری برای رفتن به دنیای دیگر برای من پلی ساختن از مو باریکتر از شمشیر برنده تر ونیز تر که این پل بین دو کوه هست که از این پل رد بشی که پایینش دره است وکلی از توصیفات دیگه .

       خدا دلش پر از کینه است منتظر اینه که من اشتباه کنم تا مجازات کنم نه فقط در این دنیا بلکه در آخرت هم باید مجازات بشم  تازه مجازات خدا در اون دنیا بسیار وحشتناک تر است  اما دریغ از یک جواب که این خدا چی هست وکی هست که دوست داره منو مجازات کنه ؟.

      همه ی انسانها از او دورن فقط محدود انسان‌هایی که اونها پاک بدنیا اومدند اما ما ها انسانهای پاکی نیستیم من از همون لحظه نطفه  بستن کسی هستم که از خدا دورم وبهشت برای ما ساخته نشده بلکه جای من جهنم هست به اندازه ایی که کارهای بد انجام دادم مجازات میشم بعدش منو با یک مهر بر پیشانی زده شده به طبقه پایین بهشت میفرستن اینم فقط به خاطر اینکه کمی کار خوب انجام دادم.

      خدا شده یک فردی که همیشه در حال امتحان کردن ومجازات کردنه هر کاری میکنم این امتحانه چه خوب چه بد.

       نمی دونم از کدوم جهت این خدا رو بررسی کنم .خدایی که به بعضی ها فقط شادی وپول میده تا فراموشش کنن اما به بعضی ها زجر وبد بختی میده وامتحانشون می کنه که دوستشون داره که اگر در این امتحان الهی قبول بشن شاید اونها رو ببره به بهشت.

       خدایی که باید تمام بدنت پوشیده باشه وگرنه آویزانت می کنه با موهات خدایی که اگر دروغ بگی گدازه های آتش را در حلقت میریزه خدایی که از همه جهت بی‌رحم هست وبه هیچ کس رحم نمی کند خدایی که هرچی جلوش خم وراست بشی ونماز بخوانی شاید نماز ها رو قبول کنه تازه اگر حواست در هنگام نماز خواندن بهش بوده باشه وگرنه قبول نمیشه.

       واین تکه که اگر نمازها قبول شد بقیه ی اعمالت قبول میشه واگر قبول نشه تمام کارهای خوبی هم که انجام دادی هم هدر میره .خدایی که تو رو آفرید وقتی مردی وهنگامی که در قبر تو را میزارن تازه فشارها شروع میشه .

      چقدر این خدا دوست داره من دائم گریه وزاری کنم همیشه گردن در برابرش کج کنم و دست به دامن دیگران باشم در برابرش شاید مشکلی وگرهی از کارهام باز بشه .

      همه به من از این خدا گفتن وتصویری رو اینگونه برام ساختند خدایی که با بیمار شدنم وناراحت بودنم ومشکلات این دنیا شاید کمی مجازات آن دنیا را برایم کم کند .

      وقتی اینها را نوشتم چقدر گریه کردم برای خودم اشک هام جاری شد برای کسی که از همه مهربان‌تر بود بدون منت منو بزرگ کرد به من تمام چیزهایی که من برای زندگی کردن نیاز داشتم را به من داد که کارهای بدنم رو طوری خودش به عهده گرفت که اگر من فراموش کنم از بین نرم مثلا یک ثانیه یادم بره نفس بکشم یا پلک بزنم یادم بره که الان قلب باید بتپه یا وقت پمپاژ کردن خون به بقیه قسمت های بدنم هست این خدایی که وقتی در شکم مادر بودم یک تک سلولی بودم وتبدیل شدم به هزاران هزار سلول ، سلول‌ها رو هدایت کرد که هر کدوم قسمتی از بدنم رو بسازن مواد غذایی مورد نیازم را تامین کرد بدون اراده من منو رشد داد در جایی مثل شکم مادر تا بزرگ شدم وقتش که رسید به این دنیا اومدم باز هم مسئول تامین همه چیزم بود.

       قلبم به خوبی می تپید شکمم به خوبی غذا را هضم می‌کرد بدون اینکه کسی یادم بده مک زدن وشیر خوردن رو بهم یاد داد مواد غذایی مورد نیازم را تامین می‌کرد من چه دخل و تصرفی داشتم.

       پدر ومادر را برای من مهربان کرد که حتی گریه میکردم آنها با محبت نوازشم می‌کردند همه اینها با اراده ی خدا انجام می‌شد واما بدنم رو بزرگترین داروخانه ی جهان قرار داد هر چی نیاز داشته باشم خودش تامین کنه نیازی به داروهای بیرونی نیست استخوان‌های بدنم را چنان قوی ساخت که هر چه می افتادم سفت تر می شدند کبدی برای من ساخت که حتی اگر خراب بشه خودش رو ترمیم کنه دستم اگر بریده بشه خودش خوب بشه و……..وکلی معجزات دیگه بدنم. 

      خدایی که به من گفت تو اشرف مخلوقات منی تو جانشین منی من آسمانها وزمین وهر آنچه هست را در تسخیر تو در آوردم تو فقط لب تر کن چی میخوای همون لحظه برات انا اقول کن فیکون میشه خدایی که به من قدرت خلق کردن وخدایی کردن رو به من داد چطور ممکنه اینجوری منو مجازات کنه .

      اگر تا الان نتونستم اون خواسته هایی را دوست دارم در زندگیم داشته باشم رو بدست بیارم فقط به خاطر اینه که من از خدایی که دیگران برام ساختند درخواست کردم ومنتظر بودم اون برام بسازه واون هم فقط ازم امتحان می‌گرفت ومجازاتم میکرد

      من از امروز باید با این خدای واقعی هم اراده وهمسو بشم فقط کافیه اون بت های ذهنی که به عنوان خدا ساختم را در ذهنم خرابشون کنم واجازه بدم تا خدای واقعی کارها رو خودش انجام بده من باید اجازه بدم همون خدای که وقتی نوزاد بودم رزق منو رو می‌رساند الان هم دوباره همین کارها رو انجام بده و خودش برسونه ومن نگران نباشم .

      چقدر احساس آرامش تمام وجودم رو گرفت چقدر با وجود این خدا راحت شدم آرامشی عجیب که بهم میگه برو استراحت کن من همه ی کارهاتو برعهده میگیرم ونیاز نیست که همه رو خودت به تنهایی انجام بدی بسپارشون به من .

      من هستم 

      در پناه خدا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 65 از 13 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار saberehsadat@gmail.com
        1400/03/31 12:42
        مدت عضویت: 1128 روز
        امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 146 کلمه

        دوست خوبم با خوندن مطالب شما به یاد زلیخا افتادم . وقتی بتهایش را شکست و خدای جلیل و مهربان و شناخت کل زندگیش تغییر کرد و حتی جوانیش را باز یافت و زنی که بار دار نمیشد ، دارای فرزند شد .

        و چقدر زیادند از این مثالها در قرآن که همه با شکسته شدن یکسری بندها و تعصبات و بت ها زندگی جدیدی خلق میشود قطعا ما هم هدایت شده ایم از طرف همان پروردگار بی حدو وصف پس قطعا 

        ما هم میتوانیم با ازاد کردن ذهنمان از زنجیرهای اسارت تولدی دوباره داشته باشیم و زندگی سرشار از عشق و آرام را تجربه کنیم این قطعا پاداش کسانیست که از نو ایمان اوردند به خدای یگانه . خدا رو شاکرم بابت این تغییر نگاه و سپاسگزارم از شما دوست موحدم و همینطور استاد که قطعا دست و زبان خداوند یکتای عظیم هستند 

        قطعا در پناه الله هستیم 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار اشرف مخلوقات
          1400/03/31 13:24
          مدت عضویت: 1675 روز
          امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 48 کلمه

          سلام به شما بزرگوار 

          چقدر لذت بردم از مثال زلیخا که حتی خودم این رو فراموش کرده بودم والان به یادم آمد اینگونه مثال‌ها زیاد است این مائیم که آنها فراموش می کنیم سپاسگزارم دوست خوبم سپاس فراوان 

          خدا رو شکر که اینجا هستم ودر این مکان حضور دارم  

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/28 10:07
      مدت عضویت: 1215 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,051 کلمه

       به نام عشق♥️و تجلی گر هستی بخش او 

      لا اله الا الله و سبحان الله کلماتی نیستند که عمری ناآگاهانه به زبان آوردیم و لق لقه ی زبان کردیم 

      اکثرهم لایتفکرون 🤔لا یعقلون 😔

      چیزی جز حضور خدا نیست هر آنچه میبینیم و نمیبینیم وجودش از حضور همان نیروی غیبی است که در اول سوره ی بقره ازش یاد شده و خداوند همونجا آب صاف و پاک رو ریخته تو دستمون کسانی که به نیروی غیب ایمان آورند به راستی که پرهیزکارانند ⭐️یعنی به نظر بنده ..اگر این شناخت نباشه هیچ آیه ای رو متوجه نمی شیم و تازه به گفته ی خود قرآن گمراه هم میشیم .

      آن نیروی غیب ،این انرژی خالص و پر از آگاهی ،همان نیروی قدرتمند خداست که به خواست و اراده ی خودش در جهان مادی به شکل ها و فرم های متفاوتی متجلی می شود و ناظر اوست و شاهد ما ‼️

      شاهد بودن ما وقتی است که تسلیم هستیم مثل زمانی که در رحم مادر قلبمون شروع به تپیدن کرد و سلولهامون هوشمندانه کنار هم قرار گرفتند و هر روز رشد کردیم تا زمان تولد ما فرارسید .

      میتونیم اینطور هم بگیم که دقیقا مثل وقتی که فیلمی تماشا می کنیم و هیچ دخل و تصرفی نمی تونیم داشته باشیم و فقط تماشاگریم و همیشه پایان داستان  هم زیباست بر این باور و یقین قلبی باشیم که زمانی که به خدا می سپاریم حتما آخرش قشنگه 😇😍 و برای زندگی کردنمون هم باید شاهد باشیم .

      و شاهد بودن فقط از راه شناخت ودرک تنها نیروی حکمفرما بر جهان هستی به دست می آید چون انسان 

      با ساخته های ذهنی زندگی می کند و عمری توهم دارد که جسم است و بعد هم توهم ساخته های ذهنی ‼️و ما باید با این شناخت برسیم که ما روح پاک الهی هستیم و نوری از انوار الهی ….

      نیرویی که این لحظه در قلب من می زند و یا در من نفس می کشد همان خداست و اراده ی او بر جهان حکمفرماست گنجی بودم نهان خواستم آشکار شوم 💎

      هدف از خلقت و خلق شدن هر ذره تجربه و تغییر و در نهایت رشد و کمال است به سوی هدفی از قبل تعیین شده .

      همانطور که تصویر درخت بلوط در دانه ی آن وجود دارد هر مخلوقی برای هدفی خلق شده است و چطور می شود انسان که حکم جانشینی دارد بی هدف باشد⁉️

      تفاوت انسان با دیگر مخلوقات این است که اراده دارد برای تغییر زندگی و خلق تجربه های متفاوت و می تواند با برنامه ریزی ذهنی خود در شرایط زندگی اش تحول و نتیجه های خوشایند ایجاد کند.

      درست مثل دانه که روزی از خاک (ظلمت )سر بر می آورد و با آب (آگاهی)و نورخورشید (عشق) رشد می کند تا به غنچه ای زیبا و یا درختی پر محصول برسد و کمال او در آن است .

      و اما تمام آنچه که رویای ما هست و احساس خوبی نسبت به اون خواسته داریم در مسیر زندگی ما از قبل قرار گرفته است و اگر اراده ی ما با اراده ی خداوند همسو شود به اون رویا می رسیم و اما 

      اگر اراده ی خداوند حکمفرماست چرا خیلی از چیزهایی که دوست داریم را نداریم ؟🤔

      به نظر من چون ما با اراده و تصمیم خودمون مسیر تعیین می کنیم و یا وابسته و دلبسته می شویم و چون ذهن ما محدود هست و نسبت به تجربیات و فرمول های ذهنی عمل می کنه هر بار مسیری رو به ما پیشنهاد می ده که هر چند در هر مسیری هم تجربیات فراوانی به دست میاریم ولی ما به خواستمون نمی رسیم یعنی مسیر صحیح نیست و دچار درد و رنج میشیم اما همون تجربه ها هم از لطف خداوند است که هرآن تحت حفاظت و هدایت و حمایت او هستیم

      ⭐️و اما اراده ی خداوند بر آن است که ما در مسیر زندگیمون آزاد باشیم و رها و این نهایت کمال است در هر موضوعی که خواسته ماست وبنده فکر می کنم که اصلا خواسته ای که ما را اسیر کنه و محدود کنه با اراده ی قدرتمند خداوند همسو نیست و جز طرح و هدف الهی ما هم نیست و گاهی اینگونه هم به بن بست می رسیم که در روابط عاطفی بیشتر میشه مثال زد 

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 

      🙏🏻 اما اگر انسان به جایی برسد که دست از تلاش فیزیکی بردارد و در واقع تسلیم شود و راه و مسیر اون خواسته رو به خدا بسپارد یعنی کاملا توکل کند و اعتماد کند که تنها قدرت اوست خیلی ساده و زیبا و عزتمندانه به خواسته خودش می رسد هر چند که اغلب ،ظاهر قضیه شکست را تداعی می کند و با عقل و منطق جور در نمی آید اما باطن و حقیقت به زودی  با پیروزی عیان می شود .

      و به نظر بنده …اون وقتهایی که اراده ی خداوند در زندگی ما جاری شده بدون اینکه تصمیم بگیریم و ما را در مسیر صحیح قرار داده دقیقاا همون وقتهایی بوده که ما موضوع رو رها کردیم یعنی متوجه شدیم که با عقل و منطق و تلاش فیزیکی نتیجه نمی گیریم و اغلب بعد از تجربیات فراوان و به بن بست خوردن ها در زندگیمون در نهایت تسلیم شدیم .

      نمونه ی بارزش همین هدایت شدنمون به مسیر لاغری با ذهن هست که سالها مسیرهای پیشنهادی ذهنمون رو رفتیم و شکست خوردیم در نهایت تمام اون شکست ها به ما آموخت که قدرتی بالاتر از جسم و ذهن من وجود داره همون قدرتی که از روح خودش در من دمید و بعد آسمانها و زمین بر ما سجده کردند چرا ⁉️

      چون خود خداوند در قالب انسانی قرار گرفت تا به صورت فیزیکی و مادی در نقشهای مختلف تجربه کنه و لذت ببره و لذت هم همون گاز زدن سیب هست که ما خودمون خواستیم و اختیار هم داشتیم که گاز بزنیم سیب یا حالا خوردن گندم ….🌾🍎انتخاب بعد فیزیک و جهان مادی هست .

      بنابراین خواست و اراده ی خداوند بر خوشبختی و سعادت ،ثروتمندی و سلامتی ،شادی و آرامش و آگاهی ما هست نسبت به مسائل است  و به قول شمس تبریزی :مگر می شود خدا خودش را دوست نداشته باشد؟!(کمی تامل 🤔)

      انرژی یا همون آگاهی خالص با بی نهایت صفت زیبا از عشق♥️متجلی شده است یعنی منفعتی (عقل و منطق دنبال منفعته 🤫)در کار نبوده این عشق لبریز شده هست و تمام این داستان یعنی هر ذره تو این عالم از حضور خداست و این یعنی سبحان الله و چیزی هم جز او نیست و اینم میشه لااله الا الله 

      ما آینه بودیم که در وحدت تصویر 

      شکستیم و شدیم همه تکثیر 🔥❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/28 01:07
      مدت عضویت: 1215 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 528 کلمه

      در تمام سالهایی که ناآگاهانه در همرنگی با جماعت گذشت من منتظر بودم تا شرایط و عوامل بیرونی زندگی من تغییر کند تا احساس خوشبختی کنم فردی پیدا شود که عاشقم باشد یا مدرکی بگیرم تا بتوانم کار بهتری پیدا کنم و یا فردی که جایگاه اجتماعی معتبری دارد در مسیر زندگیم قراربگیرد و زندگیم را متحول کند و یا ارث پدربزرگی به من رسد تا بتوانم ماشینی بخرم و احساس ارزشمندی کنم …اما امروز متوجه شدم که تغییر کردن یعنی من به این موفقیت برسم که بتونم توجه و تمرکزم رو بر افکار خوب قرار بدم و احساس خوبی داشته باشم همه ی افرادی که امروز موفق هستند روزی در شرایط بد زندگیشون فقط می خواستند کمی اوضاع رو سروسامان دهند و وقتی در مسیر تغییر کردن قرار گرفتند یعنی حال خوب داشتن بعد از مدت کوتاهی وقتی به پشت سر خود نگاه می کردند احساس رضایتمندی و سپاسگزاری پیدا می کردند اونها از همان اول اهداف بزرگی نداشتند و در مسیر تغییر کردنشون کم کم و به صورت تکاملی از دستفروشی به دکه و بعد مغازه و فروشگاه و تولیدکنندگی رسیدند و مثلا فردی که خوراکی برای خوردن نداشت بعد از چند هفته وقتی نونی برای خوردن داشت از این مسیر تغییر و احساس خوب و نتیجه ای که از قبل متفاوت بود بسیار خوشحال می شد و انگیزه و شوق او بیشتر می شد و اشتباه خیلی از افراد همینه !که با دیدن و یا شنیدن، تصمیم به انجام کاری می گیرند تا زندگیشون رو متحول کنند و برای مثال فردی که هدفش متناسب شدن است اما در نقطه ای هست با اضافه وزن بالا و درد و رنجی که هرروز همراهش هست  و وقتی به نقطه ی پایان نگاه می کنند بسیار براشون دور به نظر می رسه و هر روز که حرکت می کنند نگاهشون به وضعیت کنونی خودشون می افته و از طرفی نقطه پایان که هدفه و ناامید می شوند مسیر براشون طولانی و دشوار میشه و دچار سرخوردگی می شوند و رمز اینه که هدفی نزاری فقط حرکت کنی و از تغییرات احساسی و نتایج هر چند جزیی احساس رضایت داشته باشی و البته استمرار بسیار مهمه و هرچقدر دیدن و شنیدن و خواندن و نوشتن که اصول آموزش ذهنی هست با انگیزه دنبال کنیم و فردایی بهتر انجام بشه نتایح مسرت بخش دیگری هم در زندگیمون دیده میشه 🕊😇

      این فایل خیلی 🤔 قابل تامل بود و من همیشه درگیری ذهن داشتم که هدفم چیه اون طرح الهی زندگیم چیه چرا هر چی به خدا میگم نشونم نمی ده؟!

      یعنی به زور و با فکر کردن میخواستم یه هدف داشته باشم و نمی دونستم باید چیکار کنم ؟!و به لطف هدایت خدا جوابمو گرفتم همین جایی که هستم هدفی بوده برای بهتر شدنم آزاد شدنم و خیلی موهبتهای دیگری که به اندازه ای که وقت گذاشتم و انرژی نصیبم شده روزهای گذشته خواستارش بودم  تغییرات بیشمار کوچکی که داشتم که خود به خودی اتفاق افتاده و بسیار شگفت انگیزند احساس خوبم آرامش شادی ام و رهااایی ام همه یک هدف بودند که می خوام گسترده تر و پایدارتر باشند 🙏🏻

      پس با عشق♥️ادامه می دهم و شناور می شوم تا به اقیانوس بیکران آگاهی و صلح و بیداری برسم 

      خدایا شکرت عاااشقتم ♥️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/28 00:10
      مدت عضویت: 1603 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,603 کلمه

      زندگی با اراده خداوند قسمت اول 

      منهم مثل خیلی از افراد ، اطلاعات جامع و صحیحی از خداوند نداشتم ، تو تصورات کودکیم خدا رو یک موجود یا انسان بسیار بزرگ میدیدم که خیلی هم عصبی و خشمگینه ، یه ترس عمیقی ازش داشتم که اجازه نمیداد بهش فکر کنم ،بیشتر باهاش لج بودم ، من با عظیم ترین قدرت جهان لج بودم و انتظار داشتم همه چیز برای من گل و بلبل باشه 

      مادر مذهبی و نماز خونی داشتم که هر وقت میخواست از خدا بگه از شکنجه هاش میگفت ،از انتقام گرفتنش میگفت و اون اطلاعات منو میترسوند 

      شنیده بودم که خدا با فقیرها خوبه و به ثروتمندا ثروت بیشتر میده که حتی اسمشو  نیارن ، من از یه جهت دوست داشتم به خدا نزدیک بشم ولی میدونستم باید فقیر باشم و هم دوست داشتم ثروتمند باشم که اونوقت خدا ازم شاکی میشد ،پس در ذهن کودکی خودم مابین اونها موندم 

      دلم میخواست ثروتمند باشم ولی شنیده بودم ثروتمندا بی خدا هستن ،بدجنس و سنگ دلن ، مغرور و خودخواه و شکم گنده هستن 

      در مورد فقیرها هم شنیده بودم که اگر میخوایی به خدا نزدیک بشی باید فقیر و بی ریا باشی ، زیاده خواهی خوب نیست ،قناعت کردن خوبه وووو 

      مونده بودم بین این ۲ گروه ،آخه این خدا چه خدایی بود که انقدر حق انتخابو برای من سخت کرده بود ، خدا رفته بود تو دسته فقرا که منم دوست نداشتم فقیر باشم 

      و من مونده بودم و یه عالمه باورهای ضد و نقیض ،که فقط گمراهم میکردن و روز به روز از خدا ناامیدتر میشدم ، امروز استاد یه استوری گذاشتن که مظمونش این بود که  (  چرا به جای امید به خدا ،اعتماد به خدا را به ما یاد ندادن) اگر درست نوشته باشم ، واقعا من یاد نگرفتم‌ که فقط به خدا اعتماد کنم ،من به همه اعتماد کردم بجز خدا ،به همه رو زدم ،بجز خدا ،چرا ؟ چونکه در ذهن من خدایی محکم و قدرتمند وجود نداشت ، وقتی من از چیزی اطلاع ندارم چطور میتونم بخواهمش ؟ 

       قبلا به من فهمونده بودن که تو به دنیا اومدی ، یه مدتی زجر میکشی ، تازه جنسیتت هم که خانمه ،پس درد و رنج بیشتری متحمل میشی ،بعدشم که با خفت میمیری ، آیا هدف از خلقت من این بوده ؟ یعنی خداوند اینهمه ادعا کرد که زمین و زمان رو برای شما خلق کردم ، شما اشرف مخلوقات من هستید ، آیا منو فرستاد که اون چیزهاییکه به من فهموندنو زندگی کنم ؟

      اینهارو چند ساله متوجه شدم و تا قبل از اون هیچ کس بمن اطلاعاتی نداده بود ، تقریبا ۶ سال پیش در کلاس دکتری شرکت کردم که  واقعا نمیدونستم ،موضوعه کلاسش چیه و من رفتم تو اون کلاس ، ( اینهم نمونه ای از  هدایت خداوند) وارد کلاس شدم ،نمیدونستم خانم دکتر میخواست در مورد چی صحبت کنه ، تازه یادمه اون موقع برای ۲ ساعت کلاس، ۲۰۰ هزار تومن هم پرداخت کرده بودم 

      خیلی از صحبت های اون روز خانم دکتر یادم نمونده بجز قسمتیشو که داشت خدارو توصیف میکرد ، گفت شما جزئی از کل هستید ، شما از خداوند هستید ، ما و خداوندو تشبیه کرد به آب اقیانوس ، گفت ما مثل یک ظرفی هستیم که وقتی در آب اقیانوس قرار میگیریم ،پر میشیم از اون‌ آب و در واقع ما  همون آب هستیم که شکل اون ظرفیو میگیریم که وارد اقیانوس  شدیم ، گیج شده بودم 😯 درک نمیکردم حرف هاشو ، از کلاس اومدم بیرون ، کلی فکر کردم ،گفتم یعنی خداوند و ما یکی هستیم‌ ؟  اون کلاسو به ظاهر فراموش کردم ولی همون سئوال هاییکه در ذهن من ساخته شد ،منو فرستاد به مسیرهای بعدی از شناخت این نیروی قدرتمند 

      همون زمان فرمولی در من شکل گرفته شده بوده که باعث شروع تغییرات درونی من بود 

      اون زمان ها ، در هر جنبه ای از زندگیم که موفقیتیو بدست می اوردم ،فکر میکردم که شانس آوردم ، همه میگفتن فریده خوش شانسه ، به هر چیزی رسیدم‌ فکر کردم که ،حالا شانس آوردم و دیگه این اتفاق برام‌ نمیفته ، منتظر شانس و اقبال بودم ، در مسیر زندگیم بینهایت بهم کمک شد که همشو نشات گرفته از شانس میدونستم و هیچ وقت حتی فکرشم نکردم که اینها قوانین خداونده 

      از چند سال پیش که به تضادهای بیشماری برخورد میکردم ،به آگاهی هایی هدایت شدم ،به مسیری فرستاده شدم که اصل موضوع بود و جواب تمام سئوالات و مجهولات ذهن من بود ، حالا که بهش فکر میکنم ،مطمئن میشم که هدایت و اراده خداوند برای من ،منو فرستاد به مسیر آموزش ذهن 

      با ورودم به آموزش های ذهنی ، درهای رحمت و برکت الهی بروی من باز شدن، اولین فایلی که در مورد خدا از استادی شنیدم ،درون منو متحول کرد 👈چی داشتم میشنیدم ، خدا کیه ، درکی که من از اون آگاهی های جدید  داشتم ، این بود که خداوند یک انرژی هوشمنده  که در تمام جهان وجود داره ، گیج شده بودم ،پس اون خدایی که من در ذهنم ساخته بودم چی بود؟

      بمن‌ چیزهای خوبی در مورد لطف و مهربانی خدا نگفته بودن و حالا تو اون آگاهی ها‌، صحبت از خدای مهربان و قدرتمندی بود که برای منهم کار میکنه و میتونه مال منهم باشه 

      مدتها با اون اطلاعاتی که کسب کرده بودم‌ کلنجار میرفتم‌ ، یعنی فرمول های قدیمی ،اجازه ورود داده های جدیدو نمیدادن ، به مرور و با تکرار کردن ، آرام ارام درک من متفاوتر شد و هنوز هم در پی درک بهتر از قدرت خداوند هستم 

      نیروی قدرتمند خداوند منو به مسیر لاغری با ذهن هدایت کرد ،همون زمان هاییکه من داشتم تو افکار پوسیده و رنج آور خودم غرق میشدم‌ و هیچ امیدی نداشتم ،همونجا اراده خداوند شاهکار کرد ،منو فرستاد جاییکه همه چیز هست ، من ۳۰ سال رژیم گرفتم و ورزش کردم و رنج بردم ،اون منو فرستاد جاییکه ،رژیم نمیگیریم ،ورزش به اجبار ندارم و دارم لذت میبرم ،خدا  چکار کرد و من چکار کردم 

      سال ۱۳۹۱ زمانیکه دنبال خونه میگشتم و یه حس قدرتمند در درونم هلم میداد که بخوام خونه دار بشم ، زمانیکه تمام آژانس های املاک ،منو ناامید میکردن ،یه نیرویی در اون فشارها ،بمن میگفت برو درست میشه ، اون زمانها این قوانینو بلد نبودم ،حال روحیم اصلا خوب نبود ،پولم به اندازه خریدن یه خونه ۲ خواب تو محل خودمون نبود و منهم دلم نمیخواست برم ۲ تا محله پایین تر 

      من حتی راضی شده بودم به خونه ی یک خوابه که حتی پارکینگ هم نداشته باشه ولی اراده خداوند برای من خونه ۳ خوابه ای بود ،اونم تو محل خودم ، چند تا چهار راه با هم فاصله داشت ، با تمام امکانات 😊 من خودم متوجه نشدم که چجوری خونه دار شدم ،پولش جور شد ،   خدا کار نمیکنه ،شاهکار میکنه و خیلی از این مدل همزمانی ها برای من پیش اومده 

      همه ما قسمتی از طبیعت هستیم که در ما هدف و انگیزه ای برای زندگی کردن وجود داره ، وقتی یک حشره با هدف و غریزه خودش زندگی میکنه ، چطور ما بدون هدف بدنیا اومدیم ،ما که اشرف مخلوقات خداوندیم 

      اگر قدرت خداوند مطلق است و اراده خداوند بر تمام سیستم جهان حکمفرماست چرا بیشتر ما انسان ها بیشتر از آنچه که دوست داریم را نداریم ؟  ما آدم ها به اندازه ای که باور به فراوانی و برکت داشته باشیم میتونیم دریافت کنیم ، انرژی خداوند بر اساس درونیات ما شکل میگیره ، اگر من به بیماری اعتقاد داشته باشم ، انرژی خداوند رو بسمت بیماری شکل میدم و اگر در ذهنم به سلامتی توجه کنم ،این انرژی قدرتمند بسمت سلامتی بیشتر هدایت میشه 

      از بیشتر آدم ها که بپرسی چه خواسته هایی دارن یا نمیدونن چه خواسته ای دارن یا جرات ندارن خواسته هاشونو درخواست کنن ، آدم ها بیشتر از ناخواسته هاشون حرف میزنن تا خواسته هاشون ،مثلا میگن ،من نمیخوام فقیر باشم ،نمیخوام مریض باشم ،نمیخوام چاق باشم ،نمیخوام بهم خیانت بشه ،نمیخوام طلاق بگیرم ،نمیخوام دعوا کنم ووووو بعضی ها هم حتی به خواسته هاشون فکر هم نمیکنن چونکه باور ندارن میتونن بهشون برسن ، خودشونو در حد خواسته هاشون نمیدونن ، خواسته‌هاشون براشون دست نیافتنی میاد ، خودشونو لایق داشتن چیزهای خوب نمیدونن وووو  

      و تا‌زمانیکه احساس لیاقت نداشته باشیم به خواسته هامون حتی نزدیک هم نمیشیم ، باید حس توانمندی کنیم ،باید خودمونو بزرگ ببینیم ، وقتی در فرکانس ضعف هستیم که اتفاقات خوب در فرکانس ضعیف نیستن ، ما با شرایط و موقعیت هایی روبرو خواهیم شد که شکل خودمون و افکارمون باشن ،کبوتر با کبوتر باز با باز

      خداوند مظهر قدرته ولی  ما خودمونو ضعیف میدونیم ، خداوند مظهر سلامتیه ولی  ما پذیرفتیم که باید زمستونا سرما بخوریم و کلی بیماری دیگه ای که به عنوان ارثی بودن پذیرفتیم 

      خداوند ثروته ،خداوند همه چیزه ، وقتی برای ۲زار  خودمونو به آب و آتیش میزنیم ،خودمونو لایق پول و فراوانی نمیبینیم ، ما نپذیدفتیم و جهان هم به ما نداد ، البته کلامی همه ما خوب صحبت میکنیم ،دلمون بنز میخواد ،ویلا  میخواد ووووو ولی خودمون تو دلمون به خواستمون میخندیم 

       وقتی فکرشو میکنی و میبینی که میلیارد ها آدم ثروتمند هستن که در ثروت بینهایت دارن لذت میبرن ،پس من چه فرقی با اونها دارم ،برای خداوند که فرقی نمیکنه من ثروتمند باشم یا بیل گیتس ، من خودمو ضعیف دیدم وگرنه ساختار  مغز من و بیل گیتس شکل همه ، اون تونست خودشو قدرتمند ببینه ،من نتونستم 

      همونجوری که تو لاغری با ذهن یاد گرفتیم‌ که با تصحیح کردن فرمان های مغز ،اجرائیات ،تصحیح میشن   ، برای هر خواسته ای هم که داریم از همون فرمول استفاده کنیم ، فرمان های مغزی ثروت ساز بسازیم تا اجرائیات ،داشتن ثروت بیشتر باشه 

      ما انسان ها به اندازه برنامه ریزی هاییکه در ذهنمون داریم میتونیم به خواسته هامون برسیم نه بیشتر نه کمتر ،اگر دلمون خواسته های بیشتر میخواد ، انرژی قدرتمند جهان هستی رو تنظیم کنیم‌ روی بهترین ها‌

      ممنون برای آگاهی های بسیار ارزشمند 🌹 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 33 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Flora Mayghani
        1400/04/27 09:42
        مدت عضویت: 1696 روز
        امتیاز کاربر: 0
        محتوای دیدگاه: 6 کلمه

        سلام واقعا لدت بردم‌دستتون درد نکنه

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار فریده حسنی
          1400/04/27 21:20
          مدت عضویت: 1603 روز
          امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
          محتوای دیدگاه: 6 کلمه

          سلام دوست عزیز

          خدارو شکر 

          خواهش میکنم ⚘

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/27 02:36
      مدت عضویت: 1113 روز
      امتیاز کاربر: 5825 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 14 کلمه

      سلام دوست عزیزمن هم ازشمانهایت تشکررودارم.امیدوارم که هممون باآرامش درونی بتمام ارزوهایمان برسیمدرپناه خداوندیکتا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار limanasaje
      1400/03/27 01:35
      مدت عضویت: 1505 روز
      امتیاز کاربر: 103 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      به نام جان جانان .

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و تمام دوستان خوب هم فرکانسی.

      چقد این نوشته زیباست چقد اراده ی خداوند بینظیر چقد همه چیز در امتداد زیبایی هست وقتی که در اراده ی خداوند باشیم.چقد شگفت انگیز جلو میره مراحل رشد و نمو یک انسان یا یک درخت یا یک حیوان .

      یک یک پرنده که ازاد و رها بدون ترس از گرما و سرما بدون ترس از رسیدن غذا فقط تحت اراده ی خداوند زندگی میکنه و ماموریتش رو به زیبایی انجام میده.

      یک درخت که از دل زمین به اذن خدا بیرون میاد و بهره برداری میشه.

      انسان چی؟؟؟؟؟؟خداوند بلند مرتبه ما رو از گلی ناچیز به وجود اورده و در اون گل دمیده و از روح خودش به ما بخشیده و ما جان گرفتیم .چقد تا اینجای کار زیباست ما یک تکه از وجود خودش هستیم مثل بقیه ی مخلوقاتش.

      ولی وقتی پا به این دنیا میزاریم و با قدرت ذهن روبه رو میشیم همه چیز فرق میکنه انسانی که حق انتخاب داره، انسانی که میتونه تصمیم بگیره ،انسانی که میتونه خیلی از چیزها رو کسب کنه.

      اینجاس که دیگه ادمی از خداوند و اون اون روح متعالی دور میشه و صدای روح کم و کمتر میشه و خودش رو از اراده ی خداوند دور میکنه.

      به نطر من فقط ذهن ادمیزاد هست که باعث عدم هماهنگی با روحش میشه و اون رو از خداوند و اراده یا اداره ی خداوند دور میکنه.

      این نبود هماهنگی باعث میشه که ادمیزاد با ذهن منطقی خودش همه چیز رو از خودش دور ببینه و نتونه به اون چیزهایی که میخاد برسه.در صورتی که باید روح و ذهن در یک راستا باشن و این نیازمند یک توکل واقعی به خداوند هست……….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamabdollahi
      1400/03/25 13:04
      مدت عضویت: 1524 روز
      امتیاز کاربر: 5455 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 444 کلمه

      با سلام وعرض ادب 🌺💐

      در ارتباط با سوال مطرح شده : 

      اگر قدرت واراده خداوند همه چیز را تعیین میکند چرا ما انسانها بیشتر انچه را که دوست داریم داشته باشیم نداریم؟؟؟؟🧐🧐🤔🤔

      قبل از هرچیز بایستی اقرار کنم به این گفته ارزشمند از یک بزرگی که فرمود: 

      « ما همانیم که می اندیشیم»

      اگر امروز من فردی تحصیل کرده ، توانمند یا متناسب وخوشبخت و شاد وآرام هستم ، نتیجه اندیشیدن وباورهای درونی وذهنی من نسبت به خودم وشخصیت و نمای بیرونی ام که بارها آن را از درون تصور کرده هستم👌🏻❤

      واگر چاق و ناتوان و نا آرامم  ویا ندار هستم این نشات گرفته از از افکار غلط درونی ام که تحت تعلیم خانواده محیط اطراف ، باور درونی  ، ونادوستی با خودم  وناباوری قدرت عظیم  درونی ام است وبس ، 😌😌

      واما چاره کار؟؟؟🤔🤔

      خبر خوب این که حالا دیگر میدانم ( به توفیق خدای مهربان وهدایت های استاد عزیزم) که ، با تغییر افکار وذهنیتم نسبت به خودم  وجایگزین کردن فکر متناسب در هر موضوع از زندگیم ( که تحت افکار غلطم شکل گرفته ونا راضی هستم) مرا میرساند ومی کشاند به آن چه که میخواهم ، کافی است، خوب بیاندیشم وخوب عمل کنم به اندیشه های درستم، تا برسم به اوج آمالام، یعنی از درون  خودم رادر آینه ذهنم آن طور که میخواهم تصور کنم ( از لحاظ ظاهر جسمی و سخصیت و ثروت و…) تا متجلی گردم در چشمان بهت زده اطرافیانم👏👏👌🏻👌🏻💃💃❤️

      پس اکنون واقفم که نداشته هایم را علت چیست، دیگر ننالم که خداوند مرا نمی بیند یا دوست ندارد ، چرا که من نخواستم بدانم  وببینم که او از نقطه اغاز خلقتم مرا در قالب دمیدن روح ملکوتیش در جسمم، دید و سرشاز از قدرت لایزالش نمود وومن در فرکانس ارتعاشات او، خودم را رویاندم ( شکل گیری تمام امحا واحشا واندام های بدنم) وپروراندم وبزرگ شدم وتا امروز تمام سیستم هوشمند درونی ام وتنفس وزندگیم تحت فرمان اراده  بی انتهای الهی درونم اتوماتیکوار (بدون این که بخواهم ، افکارم را دراین پروژه عظیم الهی وارد عمل کنم) پا برجاست ، یعنی ضربان قلبم همان میزان میزند که لازم دارد وخون در رگهایم به اقتضای نیازش جاریست وپابرجا به همین سادگی👌🏻👌🏻❤️💃💃

      واما نتیجه بحث:

      اگر بدانم که بودن درمغناطیس قدرت الهی، چه بامن میکند،همین کافی است، که خودم را تنها وتنها درارتعاشات قدرت لایزالش رها کنم و بگذارم مرا بچرخاند وبرساند به آن چه که باید باشم ( حتی اگر اراده ام مصمم چیزی باشد که همسو با خواست صلاحدید او نباشد)بعنی حق وسهم من از آمدنم به این دنیای مادی،  درمسیر ومنبع شادی وانرژی بودن،  واین همچون یک جریان الکتریسته وبه راحتی برق خواسته هایم در خون و رگ زندگیم جاری می شودو مرا سرشار از بودن ، سعادت ، داشتن وقدرت میکند ، همین وبس.🌺👏👏👌🏻👌🏻💃💃💃💃💃 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار محمد صادق
      1400/03/24 21:20
      مدت عضویت: 1451 روز
      امتیاز کاربر: 134 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 324 کلمه

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      سلام

      امیدوارم حال دل همه ی عزیزانم خوب باشه

      باور نکردن این نیرو باعث میشه که اون چیزی که میخواهیم رو نداشته باشیم. اگر باور داشته باشیم نیرویی هست که برتر از تمام نیروهاست و تمام جهان به خواست و اراده او مدیریت می شود و هیچ برگی بی اذن او از درخت بر زمین نمی افتد، اگر این باور رو داشته باشیم دیگه دائم نگرانی نیستیم، ترسی نداریم، خیلی عجله نداریم تا برسیم و از مسیر لذت میبریم و میدونیم در زمان و مکان مناسب همه چیز هایی که میخواهیم رخ میده، چرا که میدونیم اون حواسش هست و ما رو به سمت خواسته هامون میبره، ادامه میدیم، دیگه نجواهای شیطان ما رو کنترل نمیکنه و نمیترسونه چرا که میدونیم اون کارش رو خوب بلده و ما هم دلمون به اون نیرو خوشه، حالمون خوبه. نشونه ایمان داشتن به اون نیرو این هست که حالمون خوبه. خب ما انسانیم ربات نیستیم که همیشه در هر لحظه حالمون خوب باشه، ولی میتونیم کاری کنیم که در زمان های بیشتری حالمون خوب باشه و توکلمون به خدا باشه. بیشتر به خواسته هامون توجه می کنیم، بیشتر باورهای خوب میسازیم، بیشتر رو ترس هامون پا میگذاریم، بیشتر با امید حرکت می کنیم چرا که میدونیم اون حواسش هست و هدایتگر ماست. از طریق قلبمون با ما صحبت میکنه، با نشانه ها بهمون مسیرهای درست رو نشون میده، میدونیم هر آگاهی مهارتی و دانسته ای رو باید یادبگیریم سر راهمون قرار میده، میدونیم که بهترین راه ها رو برای حل مسائلمون در تمامی جوانب رو بهمون الهام میکنه.. بنابراین حالمون خوبه. بنابراین هدایت میشیم قدم به قدم و مسیرها برامون باز میشه و یهو میبینیم آره من به خواسته هام رسیدم نفهمیدم چطور و چقدر حالم خوبه و چقدر با لذت رسیدم.. و الان هم از نتیجه لذت میبرم.

      چقدر این موسیقی آرامش بخش هست، سپاسگزارم از شما.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ainakaveh@gmail.com
      1400/03/24 17:49
      مدت عضویت: 1155 روز
      امتیاز کاربر: 25634 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 899 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز

      باید بگم که از دیروز چندین بار این متن رو خوندم .اولش فکر کردم که یعنی هر چی خدا بخواد همون میشه…دو مرتبه خوندم به همراه اون موزیک ملایم دیدم که نه….اراده منم شرطه…..از دوباره بادقت تک تک کلمات رو خوندم به این درک رسیدم که وقتی که من خواستار چیزی باشم ودر حمایت اراده ی خداوندی حتما به اون خواسته ام میرسم.

      بازم متن رو خوندم…والان به این نتیجه رسیدم که من به این دنیا اومدم تا اونطوری که دلم میخواد زندگی کنم ..چیزهای رو که دوست دارم تجربه کنم.یعنی اراده ی الهی بر این قرار است که من بخواهم وبشود.

      حالا چرا تا حالا میخواستم نشده…چون من فقط به  مهملاتی که در مغز ما جا داده بودند که باید بفکر دیگران باشی .اگه از دستت کاری برای کسی بر بیاد باید انجام بدی تا خدا ازت راضی باشه…والله…‌

      تو فرزند برزرگ خانواده …خلاصه سالهای زیادی از بهترین سالهای عمرم به خدمات پایان ناپذیر به اطرافیانم گذشت…بطوری که وقتی بچه های خودم بزرگ شدند دیگه زمان دانشگاه رفتن اونا شد وکم کم از میزان رسیدگی من کم شد.متوجه شدم که ای بابا اونا عادت کردند وبسیار متوقع هستند .اصلا از اون چیزی که فکر میکردم اوضاع بدتر  بودووقتی بخودم اومدم که با یک گروه دشمن خونی طرف بودم..و من چقدر حیرت زده…مات وپشیمان .واز لحاظ وجسمی در وضعیت بسیار بد…

      در هرصورت بعد از باصطلاح قطع صله رحم اصلا نمیتونستم خودم رو پیدا کنم از یک طرف فشار روحی واز طرف دیگر فشار خون بالا وچندین درد ومرض که تماما از اعصاب درب وداغونم بود..

      تصمیم به تغییرات گرفتم یعنی اراده کردم که دیگه فقط به فقط بفکر خودم باشم ولی مگه میشد هر دم به ساعت کارهایی که در طی سالها بعنوان خدمت انجام داده بودم هر لحظه جلوی چشمم بود واز همه بدتر رفتار بیرحمانه ایی که اصلا منتطرش نبودم.وباورم نمیشد.😟😞😳

      با همفکری همسرم کلا محل زندگیمون رو عوض کردیم…شماره تلفنم…کلا قطع با دنیایی که داشتم‌

      سالها طول کشید تا در شرایط خوبی که به کمک اراده ی الهی وخواست ما برامون درست شد حالم خوب بشه.بگذریم که فقط سعی در فراموش کردن سالهای گذشته داشتم ولی هر موقع که یاد اون وقتها می افتم واقعا حالم دگرگون میشود.مثل همین الان….

      اصلا قصدم تعریف زندگیم نبود ولی لازم دیدم که بگم که واقعا تمامی اون پند واندرز ودانسته هایی که  با قاطعیت باهاشون  جلو رفتیم درست نبود.دیگه واقعا به هر چه میدانستم وقبول داشتم شک میکردم..دخترهام خیلی بهم کمک کردند..یوگا..کتابهای مختلف از کاترین پاندر تا جو ویتالی…جو دیسپانزا…خلاصه ۲۱ روزه های دکتر چوپرا…ومن حسابی مشغول شدم واشتیاقم بیش از حد زیاد تر شد برای درک بهتر مطالب های که میخوندم…تا بخواست خدای مهربان به سایت تناسب ذهنی هدایت شدم.واقعا خدا روشکر میکنم که استاد با چه طرز بیان آسان وراحت در فایلها درسهای مهم وفرمولهای صحیح رو یاد میدهند.من تازه فرمولهای نادرست که عمری طولانی در ذهنم حک شده بود رو شناسایی کردم وفرمولهای صحیح رو آموختم…واقعا بادیدن هر فایل یه دریچه جدید برام باز شده…دریچه ای رو به روحیه تازه ومثبت…ارامش درونی..افکار درست وبراستی یک طرز فکر جدید…یه آدم جدید….

      هر روز ساعتها از وقتم رو در این سایت میگذرونم

      با لذت ونشاط ….🤗🤗

      مشکلم بعد گذراندن  اون مقطع از زندگیم این بود که دیگه توجهم به مشکلاتم بود .مثلا سایز من ۳۸ است ولی من تمامی توجهم به یه کوچولو شکمم است…ودیگه مابقی اندامم که خوب وعالیه نمیدیدم.حتی اینکه بهم میگفتند بارها…بارها ولی من فقط شکم خودم رو می دیدم…وبسیاری مسائل دیگر…ولی الان به آگاهیهایی رسیدم که هرروز بیشتر..بیشتر هم میشود به لطف استاد که از داشته هایم لذت ببرم..با الانم حال کنم..قدر دان این نعمتها باشم که باوجود اون ذهن پر از فرمولهای نا صحیح ونادرست بازم خدا روشکر وضعیتم اینه..چون از لطف خدای یکتا من با پیش فرض سعادتمندی وتناسب در هر زمینه ایی بدنیا اومدم وبا دست خودم وبا جهالتم اوضاعمو پریشون کردم

      واین را الان طبق این فایل از این میدونم که پشت اراده من برای تغییر کردن اراده ی الهی بوده وهست که من واقعا بصورت معجزه با کمک خداوند وبچه هام یه زندگی رویایی یعنی همونی که آرزوشو داشتم.دارم .البته نه از لحاظ مالی و.‌‌‌….

      بلکه از لحاظ آرامش روحی وشور ونشاطی که بدست آوردم..یعنی از دوباره زندگی جدید رو آغاز کردم…کلاسهای مختلف ورزشی…هنری…زبان خارجی

      دوستان بی نظیر جدید که واقعا همه کس من شدند وبراستی فکر میکنم که اینجا در حال زندگی کردن به معنای واقعی هستم…خدایا شکرت از اینهمه محبت وبزرگواری…واگر این اراده ی خداوندی نبود پس چی بود…اراده تنها من به کجا ختم میشد؟

      پس در جواب سوال استادم باید بگویم به نظر من این قفل ذهنی است که مانع رسیدن به اهداف میشود.

      واگر واقعا در هدفی مصمم باشیم واراده کنیم اراده ی خداوندی پشت سر اون اراده قرار میگیرد …ولی

      باید بگویم که این اهداف برای خداوند فرقی نمیکند یعنی چه به نفع تو باشد وجامعه ویا به ضرر.زیرا

      ما به این دنیا آمدیم برای تجربه کردن آنچه که دوست داریم خواه خوب وبدرد بخور ویا بد خانمان سوز…زیرا در طی دوران تاریخ بودند کسانی مثل نرون…چنگیز….مغولها  باقدرت افسانه ای به اهداف خود رسیدند….ولی با چه پیامدهایی……

      به کمک سپر ایمان *اگر تو ایمانی به کوچکی دانه خردل داشته باشی.میتوانی کوهها را بلرزه در آوری.خداوند این را به نحوه های گوناگون واز طریق هر معلمی که بتوانی نام ببری .گفته است که آنچه را که تو انتخاب می کنی چنانچه به نام خداوند انتخاب کنی .آنرا بدست خواهی آورد.

      ****نیل دونالد والش******

      ومن امیدوارم که هر کس با کمک سپر ایمان خودش و یاری خداوند .سعی در برقراری جهانی پر از آرامش وآسایش …دوستی ویکرنگی ومحبت و صلح. و…داشته باشد.🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/24 13:37
      مدت عضویت: 1587 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,150 کلمه

      سلام🙂

      خدا همون انرژی کل کائنات هست که همه موجودات ستاره ها سیاره ها انسانها گیاهان و جاتوران تکه هایی از اون انرژی هستن در واقع تمام  عالم یکی است واحده 

      من با تمام آنچه در اطرافم هست از انسان و گیاه و جانور ….یکی هستم چون منشا وجود همه ما یکی است و اینه معنی توحید👌👌👌

      وقتی اینو درک کنیم دیگه خودمون رو بالاتر و برتر از بقیه نمیدونیم🙂

      اینو که درک کنیم قضاوت و حسادت بی معنی میشه😊

      اینو که درک کنیم آزاری به هیچ موجود زنده ای نخواهیم رسوند😊

      وقتی من با هرآنچه در محیط من است یکی هستم آسیبی نخواهم رسوند نه به جانور نه به گیاه به نه انسان به نه طبیعت و نه به هوا….

      وقتی خودم رو یکی ببینم عاشق همه کس و همه چیز خواهم بود😊

      وقتی خودم رو پرتوی از اون انرژی مبدا بدونم دیگه خودم رو دور افتاده و فراموش شده و تک وتنها حس نمیکنم😊

      در واقع خداوند در تک تک ذرات این عالم حضور داره در تک تک سلولهای ما 👌👌

      در واقع ما خود اوییم و او جز ما نیست

      اینم معنی دیگر توحیده👌👌

      آنچه در اون انرژی میدا وجود داره از قدرت و توانایی و خلاقیت در ما هم هست

      در واقع ما مثل لیوان هستیم درون اقیانوس که از اب اقیانوس پر شده و باز در درون همون اقیانوس قرار داده شده و فقط توسط جدار لیوان که همون جسم هست جدا شدیم  برای اینکه بتونیم جهان مادی رو تجربه کنیم  خداوند خودش رو در حصار تن محدود کرده که بیاد از طریق ما جهانی که خودش خلق کرده رو ببینه ولذت ببره و اونو توسط ما انسانها گسترش بده 👌🙂

      این قدرت خلق کنندگی در ذره ذره این عالم وجود داره در دانه سیب قابلیت تبدیل شدن به درخت سیب که میلیونها سیب بده قرار داده شده …..

      حالا فکر کنید در ما انسانها چه نیرویی قرار داده شده

      یه ابرکامپیوتر به عنوان مغز قرار داده که میلیونها گیگ حافظه داره که تمام اتفاقات محیط در اون ذخیره میشه از زمان جنینی تا پایان زندگی …. دو تا ذهن هم داریم که یکیش نا خودآگاه هست و همان هوشیاری و آگاهی است که با خدا و با کائنات یکیه و همواره در اتصال کاملن

      یکی هم ذهن خودآگاه که برای حفاظت ما و برای یادگیری و جهت بقا ما است

      ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنشهای سلولی ما است و میبینید که چقدر عالی و درست تک تک سلولهای ما وظیفه خودشون رو انجام میدن و هرگز هم نمیخوابن و همواره در حال فعالیت به عالیترین شکل هستن اینه چشمه ای از اون قدرت لایزال👌👌👌

      ذهن خودآگاه ما تحت تاثیر نحوه رشد ،والدین ،خانواده ،معلمین ،رسانه ها و خلاصه محیط شکل میگیره و چون کارش حفاظت از بقا هست انچه که خطر و تهدید تلقی میشه رو رو در حافظه ذخیره میکنه که ما همیشه ازش محفوظ و مصون باشیم .در واقع یه اتفاق با یه جمله ای مربوط میشن و این میشه فرمول یا همون باور که برای حفاظت ما ذخیره شدن مجموعه ای از این باورها رو ما در ذهنمون داریم که تکرار که شدن به ذهن ناخودآگاه سپرده شدن که دیگه همیشگی باشن و انرژی کمی هم مصرف بشه براشون

      جایی شنیدم که به اونها باورهای نگهبان میگن👌ما با این ذهنی که ساخته خودمون هست از بچگی تا بزرگسالی زندگی مون رو در تمام جنبه ها خلق میکنیم مثلا در مورد ثروت وقتی یه عالمه باور خوب داریم حتما از نظر مالی تصمیمات درست میگیریم و رشد مالی خوبی هم داریم 

      تفاوت آدمها در تفاوت همین باورهاشونه یکی ممکنه در زمینه ثروت باورهای خوبی داشته باشه ولی همون آدم در زمینه روابط بسیار ضعیف باشه

      ما آدمها فراموش کردیم که چه موجودات خارق العاده ای هستیم و تعریفی که از ما و از خداوند به ما داده شده هم طبق تعاریفی هست که از کودکی تا کنون شنیدیم و باور کردیم 

      خالق ما وقتی ما رو خلق کرده به ما اطمینان داد که من هرلحظه با شما هستم فقط کافیه منو یاد کنین به من اعتماد کنین و به من توکل کنین اونوقت من همه خواسته های شما رو بر طبق اراده خودم از هدف خلق شما براتون مهیا میکنم

      ولی شرطش اینه که  ازم درخواست کنین(ادعونی استجب لکم)

      حالا ما چه میکنیم ؟؟؟؟ ما بر اساس تعریفی که از خداوند برامون ساختن که خدای قهار عذاب دهنده مچ گیر …. هست و فقط در دین و مذهب وجو د داره و ….و اینکه خودمون هم فراموش کردیم که چه کسی هستیم(جلوه ای از اون اصل و مبدا)خودمون رو رها شده در ابن دنیایی که باز دیگران از ترسناک بودنش برامون گفتن که یا خورده میشی یا میخورنت یا برای زنده موندن باید گرگ باشی و……  یا برای رسیدن به گنج باید رنج تحمل کنی و موفق شدن سخته و…….یا هر چه فقیر تر باشی به خدا نزدیکتری و….پاداش اون دنیا بیشتره و….

      با این باورهای ذهنی که وارد این دنیا میشیم ‌‌‌‌خودمون و جسممون و توانایی های ذهنمون رو هم که میبینیم ،درک میکنیم خیلی محدود و ناتوان هستیم…..

      میشیم یه آدم محدود ناتوان که وسط یه دنیای وحشتناک تک وتنها به حال خودش رها شده

      از طرفی تا زمانی که خودمون با این ذهن و جسم محدود بخوایم به قول جول اوستین بجنگیم هم که خداوند وارد نمیشه چون ما اجازه ورود بهش نمیدیم

      و طبق تعریفهایی هم که باز شنیدیم موفقیت بسیار سخت غیر ممکن مخصوص آدمهای خاص معرفی شده که ما معمولیها جزئش نیستیم و بنابراین باید براش بسیار بحنگیم و اذیت بشیم و تحقیر بشیم و بارها زمین بخوریم و دوباره بلند شیم و تلاش کنیم تا بتونیم خودمون رو ثابت کنیم هم به خودمون وهم به بقیه آدمها…..

      در صورتیکه اصلا قرار نبوده دنیا اینطوری باشه اصلا هدف از خلقت اینهمه رنج و عذاب و سختی نبوده

      خداما رو برای گسترش این دنیا و برای لذت بردن از نقشهامون در این جسم فیزیکی خلق کرده که اونم قسمتی از برنامه خداوند برای رشد ما بوده👌👌👌

      و گفته که اصلا لازم نیست خودت بجنگی 

      تسلیم باش 

      توکل کن

      به من اعتماد کن

      اینقدر درگیر حاشیه نشو

      به اتفاقات واکنش منفی نده

      ….

      تا من بیام وارد شم از بهترین وآسانترین ولذت بخشترین مسیر تو رو به خواسته ات برسونم

      خوب حالا جواب سوال پیدا شد…🙂

      جواب اینه ۹۷ درصد آدمها خودشون دارن میجنگن با ذهنی که اونا رو از خداوند جدا کرده با جسمی که بسیار محدوده و اصلا اونا درک درستی از خداوند و هدف آفرینش ندارن و خودشون دارن برای خواسته هاشون میجنگن

      در صورتیکه راه آسون توکل و اعتماد و تسلیم رو دارن ولی ازش استفاده نمیکنن و در بیراهه به دنبال مقصد میگردن

      البنه که با ذهنی که ما از بچگی پرورش دادیم تسلیم کردن و توکل و اعتماد اصلا کار راحتی نیست

      و فقط با دریافت آگاهی های جدید ومتفاوت میشه آروم آروم خومون و ذهنمون رو کنار بکشیم و اجازه بدیم خدا وارد بشه و به شکلی معجزه آسا و غیر عادی ما رو به خواسته مون برسونه

      هربار که بیشتر و بیشتر این کار رو انجام میدیم و لذتش رو دریافت میکنیم مشتاقتر میشیم که باز هم از این روش استفاده کنیم و به این صوزت حضور ذهن کمتر و حضور خداوند که همون آگاهی و شعور مطلق و همون انرژی پاک هست وارد میشه👌👌👌👌😍😍😍😍

      د

      ا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ainakaveh@gmail.com
        1400/03/24 18:12
        مدت عضویت: 1155 روز
        امتیاز کاربر: 25634 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 125 کلمه

        با سلام

        واقعا از خوندن نوشته تون لذت بسیاری بردم.

        دقیقا هم عقیده باشما هستم که ما رو بجای آزاد ورها بودن..به جای شادی ولذت از زندگی وبا اعتماد به خدای یگانه…بخشایشگر .وبا آرامش وآسایش بدون کوچکترین نگرانی ادامه طریق دادند….با ترس .بیهوده از خداوند واعمال بسیار سنگین وعذاب آور برای رضایت خدا…با از خود گذشتگی وخدمت به دیگران برای رضایتش وپاداشی خیالی در آن دنیا زندگی پر از هول..ولا…پراز استرس برامون درست کردند.

        به امید روزی که همه مردم جهان به آگاهیهای درست ولازم دست پیدا کنند ودر نهایت آرامش وآسایش وصلح ودوستی کنار هم دوستانه زندگی کنند.

        براستی باعث سعادتم است در این سایت بادوستان فرهیخته ایی مثل شما واستاد گرانقدر مان هم مسیر هستم.

        به امید رسیدن به تناسب ذهنی برای همه مردم جهان🙏🙏🙏🙏

        براتون آرزومند بهترینها هستم.🌺🏵🌸🌺

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
        آواتار saberehsadat@gmail.com
        1400/03/26 11:29
        مدت عضویت: 1128 روز
        امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 194 کلمه

        سلام . دوست خوبم . با تک تک جملاتتون اشک ریختم . چقدر زیبا این نیروی عظیم رو درک کردید و نوشتید 

        بعضی جملات و از قبل میدونستم اما فراموش کرده بودم و کلمات شما  سخنان خدا بود که با من گفته میشدو به من  .  یادآوری کرد من چیزی جدای از تو نیستم ، من خود توام و تو خود من و این کلمات فقط و فقط برای عالم مادیست وگرنه همه چیز وحدت است و یگانگی . 

        اما متاسفانه ما درگیر این کلمات و دو گانگیها می شویم و اصل را فراموش میکنیم 

        وای این جمله تون آتشی در دلم زد 

        که خداوند خواست جهانی که خلق کرده را تجربه کنه و خودش را در حصار تن قرار داده و دقیقا همینه 

        واقعا سپاسگزارم . امروز بهترین روزه منه . چون به وسیله ی نوشته های شما اراده ی خداوند را درک و صدایش را با تمام وجودم شنیدم 

        چقدر خوبه که انسانهای موحد دور هم جمع میشن و از این عشق ناب سخن میگویند 

        متشکرم استاد که وسیله ی ترویج یکتاپرستی هستید 

        ای کسانی که ایمان آوردید ، ایمان بیاورید به الله ی که همینجاست و هیچ تفکیک و دو گانگی نیست . 

        متشکرم .قطعا  در پناه الله هستیم 🌷🌷 

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/24 13:04
      مدت عضویت: 1113 روز
      امتیاز کاربر: 5825 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,016 کلمه

      بنام خداوندجانهاودلهاخداوند عشق وزیبایها

      سلام استادگرامی ودوستان هم مسیرم

      استادگرامی شما بهترین مطالب رااراعه میدین.

      استادیاد زندگی خودم افتادم من درسال شصدوسه.. ماه خردادازدواج کردم.

      کمترازدوسال بامادرشوهروده سال اجاره نشین بودم

      وزندگی خیلی خوبی داشتم .اون زمانهاعشق وعاشقی نبود که پدرمادرهاوبزرگترهاتصمیم میگرفتن که با کی وچه موقع ازدواج کنیم.

      من هم باتصمیم پدرومادرم ازدواج کردم وخرداد۶۳عقدکردیم ومرداد۶۳ازدواج کردیم درعرض

      دوماه من رفتم خونه شوهردرسته اول عاشق هم نبودیم ولی من دوستش داشتم اون رو نمیدونم امامن واقعا عاشق بودم وتوخونه مادر شوهرواجاره نشینی زندگی فوق العاده ای داشتیم همیشه شادوخوشحال بودیم وخیلیهاوحتی خانم برادرم بارهامیگفت چه زندگی خوبی دارین چون من همیشه می خواستم زندگی عالی داشته باشیم.

      وروزی رسید که یه خونه واسه خودمون بخریم وحاصل عشقمون که توتا فرزند زیبابود یه پسرویه 

      دخترخوشکل که باهم زیر یه سقف بدون هیچ مزاحمتی زندگی کنیم.

      وحتی نصف پول که ازبابام به من ارث رسیده بود داده بودم تاسه دانک مال من باشه وسه دانک مال همسرم. ولی شوهرم حتی موقع خرید نه برای دیدن خونه بردونه حتی مصلحت کرد موقع نوشتن قباله دو دانکش رو بنامم کردوقتی همه چیز تمام شدمن روهم مثل بقیه بعداتمام کاربردوخونه رونشانم دادهمه خوشحال بودن امامن خوشحال که نبودم بیشترناراحت وغمگین بودم وخودش هم آدمی تودارهستم وهیچ چیزی رو بروز نمیدم و موقع اسباب کشی شد من رفتم اما اصلاازته دل راضی نبودم امامجبوربودم بسازموبسوزم .

      من دیگه اون سوسن همیشه نبودم شاد.خوشحال.پرشورحال.دیگه هیچی برام مهم نبود. 

      وقتی نوشته شما رو خوندم  متوجه شدم که چه برسر خودم و خانواده آوردم😔😔😔

      من بودم که اینگونه باحال خراب زندگیم رو به جهنم تبدیل کردم .

      وقتی شادی وخوشحالی از درونم رفت عشق هم باسرخوردگی وباچشمان گریان ازخانه خارج شد.

      وماچهارنفرروباغم وغصه واندوه ومشکلات فراوان تنهاگذاشت.. وخونه پرازعشق و محبت تبدیل به جهنم شد.

      جهنمی که خودم بافکروذهنم درست کردم.😭😭😭😭

      فرزندانم هم دراتشی که درست کرده بودم داشتن میسوختن.

      واز وقتی اسباب کشی کردم روز به روز بدترشدهمسرم دیگه اون آدم سابق نبود دیگه نه کار میکردونه بیرون می‌رفت وفقط جلوی تلوزیون لم میدادمیخوردومیخوابید.

      تااون زمان پول وثروت.رزق وروزی سلامتی همینطورمثل بارون میباریداما دیگه ازاونهاخبری نبود وضع ماروزبروزبدترمیشد چون من اون عشق زیبارا از دلم وازخونمون بیرون کرده بودم .

      واین عشق ازاراده خداوندهست که بماداده میشه ولی من نفهمیدم وخودم روازش دورکردم واین همه بلا سرم اومد.

      حالا میخوام برایتون یه قصه تعریف کنم.

      روزی سه تا مرددرخانه ای را میزنندوخانم خانه دررابازمیکنه ومیبینه سه تامردپشت درهستن که یکی اسمش عشق بود.یکی ثروت .ویکی آرامش وآنهابه زن میگن ازسه نفرمایکی روانتخاب کن تا بیاد خونه زن هم میگه همسرم خونه نیست وقتی اومد میگم آگه اجازه دادمیگم یکیتون بیاد خونه وقتی همسرش خونه میادزن ماجراجوتعریف میکنه.

      وداشتن تصمیم می‌گرفتند که کدوم رو دعوت کنند.

      شوهرش گفت بزارثروت رو دعوت کنیم چون اگه ثروت بیاد تو. دیگه ازهمه چیز بی نیاز میشیم.

      زن گفت نه بزارآرامش رودعوت کنیم چون اگه آرامش داشته باشیم برایمان خوب است ویک پسر شش، هفت ساله داشتن واون داشت به حرفهای پدرومادرگوش میکرد وگفت پدر چرا عشق رودعوت نمیکنین بیاد تو چون اگه عشق باشه همه چیز  خواهدبودواونهابخاطرحرف پسرشان قبول کردند.

      و خانم خانه رفت ودررابازکردوگفت کدوم یکی ازشماعشق هستین لطفا بفرماین تووهرسه تامرد ازجابلندشدندتاداخل خانه شوند وزن گفت مگر نگفتین فقط یک نفر میاد عشق جواب داداره همونطوربوداگه شماثروت روانتخاب میکردین فقط اون میاومداگه آرامش روانتخاب میکردین فقط آرامش میومد ولی  چون شماعشق روانتخاب کردی بخاطرهمین ماباهم دارد خانه میشویم وچون هرجاعشق باشه همه چیزباعشق همراهه آره عشق همان اراده خداوند است که که باما هم سو میشه ومن ناخواسته این عشق رو ازخانه بیرون کردم

      واین تقریباده دوازده سال طول کشیدوچه زجری کشیدم وچه هابرسرم آمد ویکدفعه به خودم اومدم دیدم ۱۱۰کیلوگرم شده بودم دیگه نه میتونستم راه برم نه میتونستم کار کنم نه میتونستم حرکت کنم این قد رغم وغصه روم تل انبار شده بود که خودم رو فراموش کرده بودم وبه دکتر تغذیه مراجعه کردم و شروع به رژیم گرفتم کردم اون موقع پسرم سربازرفته بودوتاسربازی اون تمام بشه من هم خودم رو به هفتادوسه رسوندم واندامم زیبا شدوسبک بال شودم وپسرم از سربازی اومدوچند ماه دنبال کارگشت اما نتونست کار پیدا کنه ویه روز اومد گفت مادر کی برای ما دعا کرده که کارنکن بخوراین یه مثله ترکی هست من به فارسی نوشتم 

      ترکیش هست ایشلمیسن ییسن.

      وچون با پدرش رابطه خوبی نداشت دوباره مشاجره هاشروع شدومن تازه خودم رالاغرکرده بودم دوباره استرسها اضطرابهانگرانیهاشروع شدومن دوباره رسیدم به صد کیلوگرم وهمیشه ازخداگله داشتم آخه چرا اینطورمیشه مگه من چه گناهی کردم وبا این حرفهاوهمش دنبال مقصر میگشتم غافل ازاین که مقصراصلی خودم بودم.

      ولی بایک اتفاق ما خونمون  روفروختیم ویک اپارتمان خریدیم چون به پول نیاز داشتیم خونه ای داشتیم ویلای بودبانصفش اپارتمان خریدیم وبانصفش احتیاجاتمان را برطرف کردیم.

      وتقریبا سال نودو پنچ بود که من باکانالهای انگیزشی آشنا شدم.

      وبقول استاد با کلمات تاکیدی چندسررسیدتمام کردم.

      کم کم وضعمان شروع به عوض شدن کرد آرام آرام زندگی‌مان بهتروبهتر شد.

      وازتمام کسانی که ازشون ناراحت .کینه .دلخوری.داشتم و همشون ازگردنم آویزان شده بودندوهمیشه سرسفره غذا.موقع کار.موقع بیرون رفتن .حتی تو تمام خوابهایم بودن و ولم نمی کردن وواقعا کمرم روخم کرده بودندامایادگرفتم که چطوری یکی یکی ببخشمشون واونهاهم یکی یکی منو رهاکردن وتازه تونستم کمرم روصاف کنم ویک نفس راحت بکشم واین تازه شروع زندگیم بود.

      واستادشماسوال کردین اگه قدرت خداوند همه چیزراتعیین میکند چرابیشترماانسانهابیشترانچه مادوست داریم داشته باشیم رونداریم. 

      وقتی به زندگی خودم نگاه میکنیم وبه کارهایی که کردم فکر میکنم میبینم اگه عشق ایمان اعتماد واراده خداوندرونداشته باشیم هیچوقت به خواسته هایما نمیرسیم وقتی همه میگفتن که سوسن چه صبری داره چه اراده ای داره این من نبودم این خدای من بود که درمن صبر واراده ایجاد میکردوباهدایت کردنش به کانالهای انگیزشی و به  سابت استادفهماند که همیشه بایدباایمان به خدای مهربان زندگی خود روسروسامان بدیم .

      استادبامطالبی که نوشتین واین چندروز که من خوندم در خودم یه حس عجیبی پیداکردم یه احساس غریب یه احساس زیباکه نمی‌تونم توصیفش کنم یه حال عجیب پیداکردم ولی نمیدونم چیه واین چند روز دارم میگردم تا بتونم پیداش کنم

      ولی خیلی خوشحالم میخواهم دراین احساس فوق العاده ای که پیدا کردم بمونم چون حس زیبای است ومن درتمام این مدت هیچوقت این حس رو نداشتم و استادازت ممونم هرچه قدردرسایت شما میگردم به طعمهای فوق العاده شما برخوردمیکنم وازاین طعمهالذت میبرم.

      وداشتن این طعمهااگه عشق نیست زیبای نیست اگه آرامش نیست اگه راحتی وآسایش نیست پس بایداسمش روچی گذاشت .

      ومن ازخدای خودم وازشمااستادگرامی واز دوستان هم مسیرم نهایت تشکررودارم وهمیشه باشماوپیشتان خواهم ماندوهمه ماباموفقیت این مسیر راطی خواهیم کردبه امیدوباور خداوند مهربان  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار ainakaveh@gmail.com
        1400/03/24 18:26
        مدت عضویت: 1155 روز
        امتیاز کاربر: 25634 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 27 کلمه

        با سلام

        دوست عزیز.واقعا براتون خوشحالم که پس از گذروندن یه دوران سخت به لطف خدا به آرامش وآسایش دست پیدا کردید.

        همواره در پناه خداسعادتمند وموفق باشیدوتحقق آرزوهایتان🙏🙏🙏

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamzadk
      1400/03/23 23:51
      مدت عضویت: 1519 روز
      امتیاز کاربر: 27565 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      به نام خدا 

      با سلام خدمت شما استاد عزیز 

      واقعا محشره این نوشته شما من تا الان سه بار اونو خوندم و الان در سن ۴۵ سالگی تازه متوجه شدم که خدا هر انسانی رو با هدف مشخص در زندگی خلق کرده ولی ما یاد گرفتیم که فقط زندگی کنیم و روز رو به شب برسونیم و شب رو به روز ، هی از مشکلات بگیم ببینیم فلانی چقدر درآمد داره چه جوری پول خرج میکنه چند تا ماشین داره بچه هاش چه کار میکنن و …خیلی چیزهایی که باعث میشه وقت رو به بطالت بگذرونیم و با این حرف و حدیث ها مخزن ذهن مون رو پر کنیم .

      استاد من با مثال شما در مورد شکوفه درخت یاد درخت نارنج توی خونمون افتادم خیلی بهش فکر کردم وقتی شکوفه میکنه گلهای خوشبو و زیبایی داره که بهش بهارنارنج میگن و بعدش تبدیل به نارنج میشه که اول خیلی ترش مزه هست و بعد از چند ماه یه کم ملس میشه امسال خیلی گل کرده بود که بوی گلهای تا وسط کوچه میومد و فرایند تبدیل گل به میوه در سکوت و آرامش و بی سروصدا انجام میشه و صد البته به قدرت و اراده خداوند انجام میشه . و اما سوال شما که چرا ما انسانها بیشتر از آنچه که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم به نظر من چون همه حواسمون به عوامل بیرونی مثل قدرت بعضی کشورها ،مسئولین مملکتی و دنبال کردن اخبار و حوادث گوناگون هست که باعث دور شدن ما از خدا و قدرت خداوند میشه توی یه فایل شما در مورد آقای ترامپ که قراربود رئیس جمهور آمریکا بشه صحبت میکردین اون زمان همه جا صحبت سر این موضوع بود که اگه ترامپ رئیس جمهور بشه وضع بدتر میشه و یه ترسی توی وجود همه بود و من با این صحبت شما که گفتین فرض کنین به پرنده ها بگن از فردا صبح ترامپ گفته دیگه حق ندارین پرواز کنین و هیچ پرنده ای نباید توی آسمان پرواز کنه اصلا همچین چیزی امکان نداره پرنده ها رو خدا آفریده و خدا به پرنده ها و ما انسانها آزادی و زندگی عطا کرده پس قدرت الهی در همه چیز را در جهان تعیین می‌کند نه انسان که خود آفریده خداوند است و توکل کردن به اوست که می‌توان همه چیز رو تغییر داد و به سمت خوشبختی و موفقیت گام برداشت .بازم ممنون استاد خیلی آروم شدم و بیشتر از قبل ایمانم بیشتر شد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 😊s-moazamiy🤗
      1400/03/23 14:24
      مدت عضویت: 1041 روز
      امتیاز کاربر: 127 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 824 کلمه

      سلام 🙂 چ نوشتهای جذاب و جالبی جمله ب جمله اش پراز احساس خوب حس عالی و این آهنگ ملایم پراز آرامش ک اصلا آزاردهنده هم نیست …

      🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

      راجبه سوالی ک استاد درنوشتهاشون پرسیده بودن : ک اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین میکند،چرا بیشتر ماانسانها بیشتراز آنچه ک دوست داریم داشته باشیم ، نداریم ؟؟؟!!!! 

      اول میخام راجبه قسمت دومش درک و تحلیل خودم و برای استاد و شماهمراهان عزیزم ب اشتراک بزارم ..اینک چرا بیشتر ماانسانها بیشتراز آنچه ک دوست داریم داشته باشیم و نداریم ؟!: بنظر من ماانسانها اگ کاری رو خوب انجام بدیم درحالیک خدا خواسته اون کارو ب اسم خودمون تموم میکنیم ک من کارمو خوب انجام دادم ..اما اگ کاره خوب پیش نره و مشکل از دو دوتا چهارتا کردن خودمون باشه میچسبونیمش بخدا ک خدانخاست ، خداهواسش ب ما نیست ، خدا مارو دوست نداره خدا خدای آدم خوباست ، درحالیک خدا خدای همه ی انسان ها و موجودات هست ،، درواقع ما همیشه مسایل و مشکلاتمون رو برای خدا بردیم و گله و شکایتهامون رو،وقتیک کارمون لنگه میگیم خدا قشنگه کارمون ک با خدا تموم شد میگیم دلش چ سنگه،،اره ب فلانی همه چی میده ک نماز نمیخونه ب من ک مثلا نمازم قضا نمیشه حلال و حرامی سرم میشه نگاهمم نمیکنه وازین جور حرفا،،در حالیک خدا فرقی بین بندهاش قایل نمیشه ،کسی ک نماز میخونه برای آخرت و رستگاری و همچنین خوشبختی خودش هست ن خدا ,,هممون خیلی خوب میدونیم ک خدا نیازی ب نمازو روزه گرفتن بندهاش نداره ،،پس اگ من دارم تو رندگیم درجا میزنم ،اگ کاسه چ کنم چ کنم دستم گرفتم دیگ ب خدای من مربوط نمیشه چرا ک خدا ب منه بنده عقل داده ، قدرت تفکر داده ,این درحالی هست ک ب بیشتر موجوداتش همچین عقل و قدرت انتخاب نداده ،اما اونایی ک از عقل و قدرت انتخاب برخوردار نیستن خیلی ببشتر و بهتر انگیزه و هدف دارن برای ادامه حیات و زندگی شون ،،ما انسانها طمع کار هستیم اگ پیشرفتی هرچند کوچیک تو ی زندگیم داشته باشیم بجای اینک شکر گزار باشیم بیشتر ژمع میکنیم ب بیشترخواستن ،درحالیک اون پیشرفت کوچیک آرزوی چندین و چند ساله ی ما بوده ، 

      نعمت‌های خدا انقدر زیاد و بینهایت هستن ک اصلا نیازی ب طمعشون ، حسودی کردنشون و حتی حسرت خوردنشون نیست ،،،خدا هدفش از خلق دنیا این نبوده ک ما انسانها تو رنج و عذاب و سختی باشیم ، خدا مارو نیافریده ک حسرت یا خواسته ای رو توی دل ما بندازه بگه ای بنده حالا بیاانقدر التماس کن ، انقدر گریه و زاری کن حالا شاید دلم سوخت و بهت دادمش ،ن خدای من اینجوری نیست ،،خدای من ، خدای ما خدای خوبیهاست ، خدای مهربونیا ، خداوند بخشنده ی مهربان ،،اما خدارو بد برای تعریف کردن یک خدای ک با گریه باید دلشو بدست اورد ، خدایی ک باید ۱۷ رکعت براش نماز خوند واگرنه عذابت میده ،،همیشه مارو از خدا ترسوندن ک مثلا تگ دروغ بگی خدا کورت میکنه ، اگ دزدی کنی حق الناس و خدا نمیبخشدتت ،،درسته این کارهای کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی هست اما اگ دانشش رو کسی داشت خیلی بهتر می‌تونستن ک جاش بندازن و راهنمایی درست تری کنن تااینک مارو از خدایی ک از روح خودش درما دمیده بترسونن،خدایی ک یک کارخوب رو هزاران ثواب و یک کار بد رو فقط یک گناه مینویسه،،ابنارو گفتم ک برسم ب افکار و باورهای خودمون ،افکار و رفتارهایی

      ک ما آنها را آموزش دیدیدم و داریم ب آیندهگانمون ، و فرزندانمون آموزش میدیم ،،در حالیک خدا فهم و شعور ب منه انسان داده ک بهترین شکل ممکن برای خوشبختی ، سعادت ، رستگاری ، آرامش ، سلامتی ، و تناسب اندام و لاغرشدن ازش استفاده کنم ,,,

      اراده خداوند فوق ارادهاست ،،،

      اینک ما وقتی ک میخاییم کاری کنیم و فقط میگیم هرچی خدا خواست ، اگ خدا صلاح دونست ولی هیچ کارو تلاشی نکنیم این مارو ب هیچ نوع هدفی نمیرسونه ، خدا گفته از تو حرکت از من برکت ..حالا اگ من بشینم و بگم خدا ماشین ، خدا خونه ، خدا سلامتی ،این خواستن ها منو ب هیچ کجای این دنیای پهناورو بینهایت نمیرسونه،،ولی اگ ی کاری رو با عقل و منطق درست بسنجیم تو دلش ی پرتو های نوری رو احساس کنیم بگیم خداباتوکل بخودت شروعش میکنم و اگ ب صلاح موفقم کن داخل این تصمیم ، شغل ، زندگی ، حرفه. و ماهم تلاش کنیم حتما دراون کار ب پیشرفت و موفقیت میرسیم ،فقط کافیه ک فرمول های اشتباه رو شناسایی و در رفع و جایگزینیشون کردن ب فرمول های صحیح و درست کوشا باشیم , عشق و استمرار و ادامه دادن صبر و عجله نکردن از مهم ترین رکن های رسیدن ب اهداف ماست… 

      چقدر خوشحال و خردسندم ک هروز آگاهی های جدید و تازه ای رو تغذیه ی روح و روانم میکنم و خودم و خدای خودم رو ب بهترین شکل ممکن میشناسم 🌹😍 ممنون از شمااستاد عزیزم ک باعث حال خوب من هستید و آگاهی های عالی رو باما ب اشتراک میزارید😊

      ب امید موفقیت دوستان عزیز و همسیرم 🙏🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/03/23 12:48
      مدت عضویت: 1341 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,147 کلمه

      با سلام خدمت همگی دوستان واستاد گرامی

      بیندیش ذهن خلاق وقدرتمند من

      سوال اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین مبکندچرا بیشتر ما انسان ها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم؟

      من فکر میکنم نداریم چون باور نداریم که میتونیم داشته باشیم یادمه سالها پیش مجموعه راز رو با کلی اشتیاق ودراوج بیپولی خریدم وقتی اون مجموعه رو دیدم مثل انسان های مسخ شده فکر میکردم معجزه شده واین آگاهی چقدر ناب اما اون زمان هر چه سعی کردم وبه گفته هاش عمل کردم پولدار نشدم وچیزایی که میخواستمو جذب نکردم حتی اتفاقاتی که مایل بودم بهش برسمم بهش نرسیدم

       یادمه از عکس یک چک پرینت گرفته بودم وچسبونده بودم به سقف اتاقم وهر شب بهش نگاه میکردم وآه میکشیدم برای پولدار شدن حتی عکس ماشین های مورد علاقمو هم چسبونده بودن به دیوار کمد دیواریم عکس مردان ثروت مندبود 

      سالها گذشت ومن به هیچ کدومش نرسیدم تا اینکه دوستی منو به یک انرژی درمانگر معرفی کرد وگفت با یادگیری روش هاش میتونی چنان قدرتمند بشی که همه مشکلاتتو حتی مریضی هاتم شفا بدی اون زمان من این آگاهی ها رو نداشتم برای همینم ته مونده حسابمو برداشتمو وباهاش رفتم پیشش اون خانم از مغزم بهم انرژی داد وروش هایی یادم داد برای انرژی وباز کردن چاک راهها ومدیتیشن جالب اینجا بود که وقتی گفت برای اولین بارهمه آرزوهات براورده میشه من تند تند مشخصات همسر دلخواهم گفتم وبعدش سلامتی وبعدش ثروت خواستم

       اون خانم به من گفت که نور هایی که هر کس ببینه نشانه قدرتشه وتوان روحش من درزمانی که چشمانم بسته بود نور بنفش درخشانی رو دیدم که اون خانم بهم گفت نور طلایی استادی وبنفش نشانه قدرت ذاتی که کمتر کسی به این درجه بدون تمرین میرسه وقتی اومدم از اونجا بیرون روی ابرها بودم وپاهامو حس نمیکردم درکمتر از یک ماه همسر مورد علاقم به طور کاملا اتفاقا با غریبه بودن صددرصد با من اومد خواستگاریم ودقیقا مشخصات همسردلخواهمو داشت

      یادمه اون زمان فکر میکردم من به خاطر قدرت اون استاد اینگونه جذبش کردم ولی الان باور دارم که من فقط برای یک بار درزندگیم باور کردم وایمان آوردم که اون شخص میاد وعاشق ودلباخته من میشه وباور من باعث این شد

       من فکر میکنم ذهن من که تعیین میکنه که روح من با خواسته هاش همسو بشه یا نه روح من چون از وجود خداوند قادر به براورده کردن هر خواسته ایه ولی ذهن من با باورهاش مانع یا همسو میشه یک عمر با باور کردن هر حرفی که بهمون زدن کلی باور اشتباه بهمون قبولوندن وقتی رفتیم پیش فامیل ودوست همه از شرایط نابه سامان وعدم موفقیت ها مریضی ها خطرات تجاوز ها بدی ها دزدی ها ونامهربانی ها برامون گفتن برای هر نشدی بهانه ای آوردن وبهانه ها رو اونقدر تکرار کردن که شد باور ما

       یک عمر بهمون گفتن باید حرف بزرگتر تو بپزیری اون از تو تجربش بیشتر ویک عمر بهمون گفتن باید در دوستی پای دردو دل بقیه بشینی ومراقب بقیه باشی وگرنه شادی که همه هستن سختی ها باید کنار هم باشین مریضی ها دست همو بگیرین

       اگه کسی موفق میشد لقب افاده ای خر شانس متفاوت ومخ یا ارث رسیده بهش واز ما بهترون بهش میچسبوندیم که یا پول دار یا پارتی داره یا ژنش خوبه یا شانس داره وهمیشه باهاش بد بودیم وحسرت وخشم بهش داشتیم هیچ وقت برامون پرسیدن اینکه چطور موفق شدی برامون مطرح نبوده چون بدخواهی وافکار منفی تک تک سلول هامونو گرفته بود

       اینجا استاد اشاره کردن به انرژی پاک انرژی پاک چطور میتونه روی انرژی ناپاک وارد بشه مثلا من متنفرم از آدمهای لاغر متناسب وحسد وخشم وجودمو پر کرده بعد بخوام تناسب اندام وزیبایی وزندگی رویایی داشته باشم خب معلومه که اینهمه انرژی ناپاک انرژی پاک یک دفعه فکر کردن من رو هم نابود وناپاک میکنه

       من میگم میخوام متناسب بشم  انرژی پاک  اون میگه فکر کردی الکیه انرژی ناپاک من میگم پول دار بشم انرژی پاک اون میگه پولدارا دزد وکلاهبردارن انرژی ناپاک

        خلاصه این شد که بیشتر آدمها به بیشتر چیزایی که میخوان برسن نمیرسن تا تک تک سلول هامون پاک نشه انرژیشون تا تک تک باورهامون درست نشن هیچی درست نمیشه اما خدارو شکر با هر اصلاح باوری وهر پاکسازی سلولی تغییر دریک جنبه ایجاد میشه یادمه جایی استاد گفته بودن شخصی میگفت من ولع وحرص خوردنم کم شده چرا لاغر نشدم استاد گفتن مگه فقط حرص وولع اونقدرا باورهای اشتباه داریم حالا یکیش درست شده

       انگار یه نفر میخواد نویسنده بشه وبگه من الف یاد گرفتم دیگه میتونم دیگه بنویسم الف چرا نویسنده نشدم بابا فقط یک حرف یاد گرفتی تا کل حروفم که یاد بگیری تازه باید به کار ببندیش کلمه بسازی جمله بسازی بعد قواعد دستور زبان یاد بگیری بعد مطالعه کنی درمورد نوشته های دیگران ساعت ها بخونی بنویسی بعد همه اینا تازه بری کلاس نویسندگی تازه آخر همه باید خلاقیت ومطلبی داشته باشی که مفید باشه تازه بعد از نوشتن باید ویرایشش کنی والا ماشالله کار کنی روش تا تازه آماده فروش بشه مردم بخرن خوششون بیاد وآیا مشهور بشی یا نه

       تازه این حکایت ماست همه چیز خیلی سریع وبدون طی کردن مراحل رشدمون دراون زمینه میخوایم حالا ممکنه یکی یه سال برسه این امر یکی ده سال ه یکی هم ۶۰ ۷۰ سال طول بکشه اما یه جای امیدواری هست هرچقدر بیشتر ادامه بدیم بیشتر به خواسته هامون میرسیم

       مثلا من و همسرم ازدواج داشتیم میکردیم هیچی نداشتیم وام گرفتیم وتلاش کردیم رسیدیم به شرایط الانمون یه ماشین داریم وپول رهن خونمون میتونیم اجاره بدیم وکلی هم وسایل خونه داریم حقوقمون زیاد شده وکلی شرایطمون عوض شده خب این پیشرفت دیگه رسیدن به خواستست حالا خواسته بعدی ما رهن کامل خونه دریک محله بهتر همسایه های بهتر صاحب خونه بهتر خونه بهتر وبزرگتر وخلاصه امکانات وشرایط بهتر ماشینمون ارتقا بدیم میشه شرایط بهتر که به لطف خدای مهربان هر روز داریم بهش نزدیک تر میشیم وبهش میرسیم خب درسته ثروت رویایی ماهم میخوایم وماشین وخونه خودنون اونم لوکسشو اما بهتر شدن اوضاع نشان دهنده درمسیر رسیدن به خواسته هامون

       خدایا شکرت من بسیار خوشحال وسپاسگزارم که دارم خونه خوب میگیریم ماشینمون ارتقا میدیم وکلی شرایط مالیمون بهتر میشه پول توجیبی من افزایش پیدا میکنه ومن وهمسرم شرایط مالی به مراتب بهتری رو نسبت به پارسال تجربه میکنیم واین عید بهترین عیدمون میشه خدایا شکرت که خداجونم حقوق همسرمو زیادترش میکنی وتمام پولایی که دست بقیه داریم رو بهمون برمیگردونی خدایا شکرت من بسیار خوشحال وسپاسگزارم که همسرم چند درامده میشه وپول کافی برای هر چیزی بخواییم میرسه دستمون خیلی فوق العاده ست

       وقتی خودمو با شهریور پارسال مقایسه میکنم میبینم شرایط زندگیمون خودم اخلاقم جسمم وهمه چیزمون فوق العاده شده یعنی خوبم نه ها فوق العاده من اصلا انتظارشو نداشتم فقط درعرض ۹ ماه اینهمه پیشرفت کنیم وصاحب خونه خوب وماشین بهترمون بشیم خیلی فوق العادست اینا همش همون اراده خداوند از وقتی دست برداشتم از اراده خودم وسپردمش دست خدا همه چی ردیف شد خیلی خوشحال خدایا شکرت این بینظیر ترین اتفاق زندگی من  که بیشتر از انتظار من به من وزندگیم میرسه خدایا شکرت همین طور مارو با اتفاقات فوق العاده شگفت زده کن ممنونتم وعاشقتم خدا جونم🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 19470 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام و درود به همه عزيزان 🌹

      با خوندن نوشته هاي ارزشمند استاد عزيز به ياد روزهايي از زندگي خود افتادم كه دچار مشكلات زياد مالي و روحي بودم ؛

      اتفاقات جالبي رو تجربه كردم (همزماني )گوشي همسرم خراب شده بود طوري كه امكان تعمييرش نبود ،درست همون موقع همسرم توي محل كارش با فردي ملاقات ميكنه كه براش در مورد قدرت ذهن و قانون جذب صحبت ميكنه و يكسري فايل صوتي رو بهش معرفي ميكنه كه همسرم چون گوشيش خراب بود شماره منو به ايشون ميده و اين فايلا رو تو تلگرام براي من ميفرستن ،همسرم برام از صحبتاي اون آقا گفت ولي من توجهي نكردم ،من هر روز پياده روي ميكردم و موسيقي گوش ميدادم ،يه حسي به من گفت كه فايلايي رو كه اون آقا برام فرستاده بود رو گوش كنم و من هم اولين فايل رو گوش كردم صحبتهاي يكي از استاداي عزيز تكنولوژي فكر بود كه من اون موقع حتي اسمشون رو هم نشنيده بودم ولي با شنيدن صحبتهاشون احساس كردن كه دارم حرفاي رو ميشنوم كه سالها منتظر شنيدنشون بودم حال خيلي خوب شد و هر روز مشتاقانه فايلها رو گوش ميكردم و با تمام وجود لذت ميبردم و از همون زمان ، هدايتهاي خداوند رو حس كردم يعني احساس ميكردم خداوند دستم رو گرفته و داره با خودش به آگاهي بيشتر ميبره و آدمها و كتابهايي رو سر راهم قرار ميداد كه منو هر روز آگاهتر كنه ،لذت ميبردم كه هر روز دارم بيشتر ميفهمم ،مني كه عادت به كتاب خوندن نداشتم تمام وقتم رو كتاب ميخوندم و لذت ميبردم ،گاهي از خوشحالي گريه ميكردم ،احساس ميكردم خداوند منو به دنياي ديگه اي برده ،اونقدر تغيير كرده بودم كه گاهي خودم از كارهام و احساسم تعجب ميكردم و اون روزي رو يادم مياد كه دنبال اطلاعات در مورد قدرت ذهن توي اينترنت بودم كه با سايت استاد عزيز روبرو شدم در صورتي كه اون لحظه به فكر لاغري نبودم وارد سايت شدم و فايلاي ناب استاد عزيز رو ديدم و با جان و دل گوش كردم همون لحظه احساس كردم وارد راه درستي شدم و دقيقا احساس كردم خودشه (راهي براي رسيدن به يكي از هدفهام كه تناسب اندام بود )و من اراده و لطف و هدايت خداوند رو با تك تك سلولهاي بدنم حس كردم ،بعد از گذشت چند ماه دوره رو تهيه كردم و تازه متوجه شدم خداوند منو به سمتي هدايت كرده كه هر روز آگاهتر ميشم و با عمق وجودم خدايي بودن اين دوره رو حس كردم چون دوره اي كه اينقدر همه جانبه باشه از خداست و جالب بود هر زماني كه احتياج به آگاهي داشتم از طريق فايلاي استاد عزيز بهم ميرسيد حتي امروز كه نوشته هاي استاد عزيز رو خوندم دقيقا احساس كردم خدا داره جواب سوالاتم رو ميده و هدايتم ميكنه و اشك شوق ريختم.  

       اراده خداوند همه چيز رو تعيين ميكنه و همين اراده خداوند به انسانها اختيار داده تا تجربه كنند زندگي كنند و لذت ببرند ،قوانيني در جهان هستي قرار داده كه ثابت هستند و انسانها مختارانه بر اساس اين قوانين زندگي كنند. خداوند قوانين رو بر پايه ي زيبايي ،عشق و خير قرار داده و انسانها با تجربه سختي ،آساني رو درك ميكنن ،با تجربه تاريكي روشنايي رو درك ميكنند و با تجربه نفرت ،عشق رو ميفهمن. 

      زماني كه تسليم اراده خداوند شويم و به او اطمينان و توكل داشته باشيم ما رو به سمت بهترينها ميبره ،بهترينهايي كه حتي تصورش  رو هم نميكرديم و در نهايت به خودش وصل ميشيم ،ميشيم خدا و عشق مطلق ❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 33 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار حسن شهبازی
      1400/03/23 00:10
      مدت عضویت: 1386 روز
      امتیاز کاربر: 6015 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 322 کلمه

      سلام به استاد عطار روشن عزیز بچه های سایت تناسب فکری

      چه همزمانی دقیقی من یک هفته هست که دارم روی همچین اراده و یا دقیقتر الهامی که خداوند به همه میکنه کار میکنم که چجوری میشه آگاهانه دریافتش کنم چطوری بفهممش خود خدا تو قران سوره شمس بعد از ۷تا قسم که میخوره بعدش میگه

      فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

      سپس بدیها و پرهیزگاریهایش را به او الهام كرده -شمس (۸)پس همینجا برای ما ثابت میشه که کل الهام از سمت خداست و کاری هم که خدا بگه چطور انجام بشه هم اسون میشه و هم دقیق انجام میشه.

      درسته که قدرت اراده خداوند همه چیز رو تعیین میکنه ولی ما انسانها یه گزینه ای داریم به اسم ذهن که این ذهن خوراکش از شنیده ها گفته ها اطرافیان جامعه پدر و مادر خواهر و برادر دوست اخبار ووووو دیگه تغذیه میشه و چونکه این تغذیه با منطق همراه هستش ذهن قبول میکنه و وقتی قبول میکنه دیگه ذهن نمیزاره قدرت اراده خداوند فعال بشه و بخاطر همین هم هستش که بیشتر تجربه های انسانها مثل هم دیگه هستش .

      من اولین کاری که کردم این بود که بتونم کنترل ذهن داشته باشم و بتونم این ذهن نجوا گر رو خاموش کنم تا بتونم آگاهانه این قدرت اراده رو تجربه کنم بعد از اینکه این کنترل ذهن رو یاد گرفتم و هنوز هم دارم یاد میگیرم رفتم مرحله بعد که همین درک اراده خداونده و مطمئنم این اراده رو هم درک میکنم.

      حالا کاری که باید کنم و کنیم اینکه به طور منطقی این نجواهای ذهنی رو کمرنگ و کمرنگ تر کنیم اونم با منطق تا بتونم قدرت اراده خدا رو فعال کنیم و وقتی فعال شد که بصورت تکاملی هم انجام میشه با سپاسگزاری و به یاد اوردنش تداوم بهش بدیم و به قول یک عزیزی یه جمله طلایی گفته که این متن رو گذاشتم تو صفحه موبایلم:

      باور های ما و نوع ایمان ما به قدرت خداوند،تعیین کننده نتیجه ای است که از این قدرت تجربه خواهیم کرد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم