0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.97 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/31 11:19
      مدت عضویت: 1029 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 2,135 کلمه

       به نام خدای مهربان🦋

       سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی در سایت تناسب فکری🌺

      زندگی با اراده خداوند نوشته‌ایه که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی قرار داشت،

      خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته‌ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی بشه،

      بعد از خواندن این نوشته دیگه اون انسان  اکنون نخواهم بود،چرا که آگاهی جدید از طریق خوندن این نوشته از دنیای بی‌شکل وارد دنیای شکل یافته ذهنم میشه،بنابراین من تغییر خواهم کرد،و این تغییر در نگرش میتونه باعث شروع تغییر در زندگی من بشه،

      این آگاهی‌ها باعث شکل‌گیری نگرش‌های جدیدی در ذهنم میشن، سپس در افکار و رفتارم تغییر ایجاد خواهند کرد،و اراده‌ای همسو با اراده خدا، در من برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت،

      همه انسان‌ها و به طور کلی همه زندگی، از میدانی به وجود اومدیم که دیده و شنیده نمیشه و اون میدان قدرت خداونده،اگه با این نگرش زندگی کنم، قدرتی در خودم احساس خواهم کرد که همان قدرت خداست و مصداق وعده او در قرآن که میگه من از خودم در شما دمیدم،برای درک قدرت خدا باید به قدرتی که در وجودم نهفته است توجه کنم،

      همه ما قدرت خودمون رو با اراده می‌شناسیم،مثلا،من انسان با اراده‌ای هستم،من انسان بی‌اراده‌ای هستم،من اراده کردم،من اراده ندارم،من اراده دارم،کلمه اراده تعریف ما از قدرتیه که در خودمون سراغ داریم.

      اراده همون دنبال کردن هدف یا انگیزه‌ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه مطلوب به شمار میره،

      از نظر ما افراد با اراده افرادی‌ان که برای رسیدن به خواسته‌هاشون تلاش می‌کنن، و هیچ نیرویی نمی‌تونه مانع رسیدن اونا به هدفشون بشه،پس اگه انسانی هستم که هرگز تسلیم نمیشم و رویای درونی یا همون تصویر ذهنی، منو به سمت تحقق رویاهام ترغیب می‌کنه،پس خودم رو انسانی با اراده می‌دونم.

      اما نکته‌ای در نقش اراده در زندگی ما وجود داره که معنی و مفهوم اراده داشتن رو تغییر میده،بارها توی زندگیم شاهد مسائل و موضوعاتی بودم که بدون اینکه تصمیم به تجربه اونا گرفته باشم وارد زندگیم شدن،این موضوع رو به شکل کمک‌هایی که انتظار دریافت اونا رو نداشتم، اما در زمان مناسب از طریق انسان‌ها به من داده شده نیز تجربه کردم،در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته‌ای نداشتم اتفاقی رخ داده که مسیر رسیدن من به خواسته‌هام رو هموار کرده.

      در اینجا نیروی اراده من، منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده،بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی‌هایی در زندگیم شده که شرایطم رو دگرگون کرده،و نتیجه اراده من فراتر از انتظارم رقم خورده،

      وقتی ارتباطم با معنویت رو بیشتر کنم، این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ میدن،اراده خداوند همیشه در جهت تحقق رویاهای منه،اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطیه که منو به رویاهام نمیرسونه،

      توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده‌ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته‌هام داره،

      با توکل کردن تصمیم می‌گیرم که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهام استفاده کنم، و این در حالیه که ممکنه همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشم که نتیجه زندگیم رو تا اون زمان رقم زده،در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده منو تحت تاثیر قرار میده و در ذهن و قلبم تمایل برای انجام اعمالی رو ایجاد میکنه که هم جهت با اراده قبلی من نیست،بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای من باشه،

      اراده بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده‌های دریافتی از دنیای پیرامون ماست،تعریف اراده واقعی تقریباً در تضاد با تعریف قبلی ما درباره اراده است،کارلوس در کتابش اراده خداوند رو اینطور تعریف میکنه،اراده خداوند همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد،افرادی که در ارتباط با منبع و منشا وجود زندگی می‌کنند قدرت خداوند را فرا می‌خوانند،این قدرت در دسترس آنها قرار می‌گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می‌کند،یعنی آنها هر آنچه را که بخواهند انجام می‌دهند،

      با درک این آگاهی باید بدونم که اراده کاری نیست که من انجام میدم، یا قصد انجامش رو دارم،بلکه نیرویی که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود داره،برای بهره بردن از قدرت اراده خدا باید خودم رو غرق اون کنم،از طریق توکل کردن،ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی‌نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

      باید بدونم که از طریق تلاش‌های طاقت فرسای فیزیکی برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده شخصیم، امکان دستیابی به قدرت اراده خدا کاهش پیدا می‌کنه،به این معنی که هر چقدر بیشتر بر نیروی اراده خودم برای تحقق رویاهام متکی بشم، از نیروی اراده خدا در جهت خلق رویاهام کمتر بهره‌مند میشم.

      من می‌تونم انتخاب کنم با اراده شخصی خودم و بر اساس افکار منطقی و منیتی خودم در جهت رسیدن به آرزوهام تلاش کنم،یا می‌تونم انتخاب کنم با استفاده از اراده خداوند زندگی کنم و از قدرت هدایت اون بهره‌مند بشم و در مسیر رسیدن به رویاهام حرکت کنم،به اندازه‌ای که بتونم دیدگاهم رو درباره اراده انجام کارها رو تغییر بدم و برای انجام امور زندگی به اراده خدا متکی و متصل بشم،شرایطم در زندگی تغییر میکنه.

      پاتانجالی بیش از ۲۰ قرن پیش توصیه کرده کهنیروهای خفته، قابلیت‌ها و استعدادها شکوفا می‌شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته‌تر و بزرگتر از اونچه که حتی در رویاهاتون می‌دیدید کشف می‌کنید،

      این نیروی خفته در سخن پاتانجالی همون اراده خداونده،شاید تصور مردم از عبارت نیروی خفته در سخن پاتانجالی نیروهایی هستن که وجود ندارن، یا به صورت انسان‌های مرده هستن، اما واقعیت امر این نیست،بلکه نیروی خفته،اراده‌ایه که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می‌گیره، ایجاد میشه.

      در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسان‌ها از طریق اون‌ها مشغول انجام کارها میشه،امروزه می‌دونیم که اراده همچون نیروییه که  همه ما  اون رو در وجود خودمون داریم،

      قدرت اراده خداوند میدانی از انرژیه که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما، جریان داره.

      این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در اونجا وجود داره،ما دارای ابزاری هستیم که می‌تونیم این نیرو رو جذب کنیم و زندگی رو به شیوه‌ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

      میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار داره؟؟هیچ مکانی رو نمی‌توان یافت که این انرژی در اون نباشه،چون هر چیزی که در جهان هست در درونش هدف و انگیزه‌ای دمیده شده،این حقیقت درباره همه صورت‌های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز، و حتی یک پشه هم در تجربه زندگی، دارای هدف و انگیزه است،

      یک دانه لوبیا که به نظر میرسه قدرت فکر کردن و عمل کردن نداره هم تحت مدیریت اراده خداوند عمل

       می‌کنه،

      کافیه که ما این دانه رو در خاک مرطوب بکاریم چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهیم شد،اگه دانه سیب رو بشکافیم درخت سیب رو در اون نمی‌بینیم،اما می‌دونیم که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد اومد.

      در دایره اراده خدا هرگز اشتباهی صورت نمی‌گیره،دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمیشه،و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمیشه،هر بخش از طبیعت بدون استثنا دارای هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود نداره که به هدف خودش از بودن در دنیا شک کنه،ما انسان‌ها هم جزئی از این طبیعتیم و دارای هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم،همونطور که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست،تولد هر انسان، در جهان مادی هم بدون هدف و برنامه نیست ،تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی اینه که انسان تنها موجودیه که قدرت ذهن داره، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن داره،هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خودش قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگیش نیست و فقط بر اساس غریزه خودش زندگی می‌کنه،اما انسان میتونه در مدت زمان حیات خودش در دنیای مادی بارها شرایط زندگیش رو تغییر بده،و این از توانایی‌های منحصر به فرد انسانه که در هیچ موجود دیگه‌ای یافت نمیشه،

      قدرت اراده خدا در تمام اجزای هستی جریان داره،بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خودش ایجاد میکنه، تحت مدیریت و کنترل قدرت اراده خداونده،

      در لحظه‌ای که نطفه ما بسته میشه زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع میشه و قدرت اراده خدا مراحل رشد و نمو رو مدیریت می‌کنه،لحظه‌ای که نطفه بسته میشه ساختار جسمانی، ویژگی‌های ظاهری، زمان مناسب تشکیل شدن قلب، چگونگی شکل‌گیری استخوان‌ها و هزاران موضوع دیگه در همون لحظه اول و شروع زندگی تعیین میشه ،ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم،می‌بینیم که موهامون رشد می‌کنه و می‌تونیم اونا رو کوتاه کنیم،بدون اینکه بتونیم رنگ، صاف یا فر بودن اونا رو تعیین و انتخاب کنیم،قدرت اراده خدا رو نمی‌تونم با کلمات توصیف کنم چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می‌گیرن،قدرت اراده خدا قلبم رو به تپش در میاره،غذام رو هضم میکنه،پاهام رو کنترل میکنه،نوشته‌هام رو مینویسه و حرف‌هام رو میزنه و این کارها رو برای هر چیزی که در جهان وجود داره انجام میده.

      قدرت الهی همه چیز رو در جهان تعیین می‌کنه و در همه جا حضور داره ،یعنی جایی رو نمی‌تونم پیدا کنم که قدرت اراده خدا در اونجا نباشه ،

      نکات مهم برای رسیدن به آرزوها چند چیزه 1، قدرت کلمات،هیچ وقت جملات منفی به کار نبرم، چون ضمیر ناخودآگاه متوجه کلمات مثبت و منفی نمیشه،

      ۲، شکرگزاری در نعمات،به ریز نعمت‌هایی که خدا بهم داده توجه کنم و به خاطر اونا سپاسگزار باشم،قبل از خواب می‌تونم به اونا فکر کنم،

      ۳ ،سوالات رو درست مطرح کنم، انسان‌های موفق این گونه سوال می‌کنن چگونه می‌تونم ثروتمند بشم،نه اینکه  چرا من ثروت ندارم،

      ۴، تلقین به نفس،تلقین و تمرین نیروی قدرتمندیه که افکار منفی رو از ذهنم پاک می‌کنه،پس من هر روز بگم که من هر روز  از هر جهت بهتر و بهتر میشم،

      ۵، رستوران کائنات،من می‌تونم کاری رو که هر روز تکرار و تایید برای انجام اون رو دوست دارم به رستوران کائنات سفارش بدم تا آرزوی منو برآورده کنن،این یک قانون طبیعته و کاری به ذائقه ما نداره،

      ۶ ،اصول تلقین به نفس،باید از کلمات تاکیدی استفاده کنم چون ضمیر ناخودآگاه حد و مرزی نداره،مثلاً مشخص کنم که من تا چند وقت دیگه متناسب‌تر می‌شم،

      ۷، عبارت‌های تاکیدی به زبان حال باشه، باید این کلمات به زبان حال باشه حتی اگه مسخره به نظر بیاد،مثل من بدن متناسبی دارم،

      ۸ ،همیشه و در همه حال از کلمات مثبت استفاده کنم،هرگز نگم این کار خسته کننده است و از گفتن کلمات منفی خودداری کنم،

      ۹، جملات مثبت رو زیاد تکرار کنم،در گفتن جملات مثبت استمرار داشته باشم، لاغر شدن آسان‌ترین کار دنیاست 

      ۱۰، تمرکز فکری داشته باشم،با تمرکز فکر به خواسته‌هام فکر کنم و با احساس آرامش و شادی و با حضور قلب اونا رو احساس کنم که تاثیر فوق العاده‌ای داره 

      ۱۱ ،پشتکار داشته باشم و صبور باشم، عجله نکنم،تموم کار کائنات با صبر و استمرار انجام می‌شه و اصلاً در اون عجله‌ای نیست،پس با استمرار و صبر اونو در ذهن ناخودآگاهم ثبت کنم.

      ۱۲، در کارها و آرزوهام استمرار داشته باشم،آرزوها باید به صورت یک عادت برام باشن و احساس شادی از اونا داشته باشم و هر وقت که دیدم احساسم خوب نیست باید بدونم این حرف شیطانه.

       ۱۳ ،به خدا توکل کنم،نیرومندترین افراد کسایی هستند که توکلشون به خداست ،حتی اگه تنها باشن چون هر کس که به خدا توکل کنه در تحت تکفل خداونده

      ۱۴ ،به آرزوهام وابستگی شدید نداشته باشم،وقتی که من به آرزوهام بچسبم خود به خود از اونا دور می‌شم، پس رها کنم تا زودتر به آرزوهام برسم

      ۱۵، تنفر و حساسیت نداشته باشم،نسبت به هیچ چیز و هیچکس تنفر نداشته باشم،کسانی که از بدی دیگران بگذرند از مومنان هستند چون در ذهن خودشون احساس آرامش و امنیت بیشتری نسبت به خدا دارن.

      ۱۶، از هیچ چیز نترسید ،بزرگ‌ترین گناه در نزد خداوند ترسه ،چون باید در تمام لحظات به خداوند توکل کنیم و از داشته‌ها و نعمت‌هایی که در حال حاضر داریم سپاسگزار باشم

      ۱۷، آرزوهام رو با شور و شادی دنبال کنم هرگز برای یافتن آرزوهام بهانه جویی نکنم، و هدفی که دارم رو با شور و اشتیاق فراوان دنبال کنم

      ۱۸، عدم شرایط موجود،من به هیچ وجه نمی‌تونم شرایط موجود رو تغییر بدم، پس شرایط فعلی رو بپذیرم و برای رسیدن به هدفم تلاش کنم تا نتیجه بگیرم.

       ۱۹، به افکار منفی بی‌اعتنا باشم،برای افکار منفی دلیل و برهان نیارم و به اونا بی‌اعتنا باشم تا دلایل منفی بیشتر به من ارجاع داده نشه ،چون هر فکری که به اون توجه نکنم خود به خود از بین میره

      ۲۰، همیشه مراقب ورود مسائل منفی به ضمیر ناخودآگاهم باشم،همیشه چیزهایی که سود و منفعتی برام نداره رو از رسانه‌ها و اطرافیان گوش ندم چون تصاویر منفی برام ایجاد می‌کنن، چون افکار منفی ،منو از آرزوهام دورتر می‌کنن.

      ۲۱ ،عبارت‌های تاکیدی رو باور داشته باشم و لیز نخورم،باید توجه کنم که افکار من می‌تونن باورهام رو تغییر بدن،  باورهای انسان اجبار نیستن و اختیاری هستن،و خودم می‌تونم به راحتی اونا رو از بین ببرم، یا اونا رو تقویت و بزرگ کنم.

      استاد عزیزم بابت این نوشته‌تون از شما سپاسگزارم،

       یه ایده‌ای به ذهنم رسید که متن شما رو به صورت خلاصه برای خودم بنویسم و اونو به صورت فایل صوتی درش بیارم،

       آخر کامنتم هم خلاصه‌ای از نوشته دوست عزیزمون زهرا هست که ازش بسیار سپاسگزارم بابت این متن عالی که نوشته بودن،🙏🙏🙏🙏🪴🌼💖🦋

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/30 14:42
      مدت عضویت: 1029 روز
      امتیاز کاربر: 3627 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 37 کلمه

      سلام دوست عزیز 

      واقعا از شما بابت این متن عالی و آموزنده تون سپاسگزارم.

      اینقدر عالی بود که من اونو به صورت فایل صوتی در آورم که گوش کنم .

      واقعا ممنون که به اشتراک گذاشتین این آگاهی عالی رو💖💖💖🪴

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم