0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.97 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/08/02 16:13
      مدت عضویت: 547 روز
      امتیاز کاربر: 14960 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 263 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      اگر ما از قدرت اراده برخورداریم پس چرا همیشه هم به اون چه میخوایم نمیرسیم ؟

      نظر من برای نداشتن احساس خوب در زمان تصمیم گیری میتونه باشه و یا از اعتماد نداشتن به اراده خودمان و دست کم گرفتن قدرت اراده‌ای که درون ما هست،

      اما به نظرم جواب این سوال این است که از اراده ما بالاتر هم وجود دارد و اون قدرت خداوند است که در زندگی ما نقش بسیاری دارد،

      با اراده خداوند است که جهان هستی شکل گرفته و طبیعت زیبا پدیدار شده و هر روز در حال رشد و گسترش هستند بدون دخالت هیچ انسانی،

      هیچ وقت تا حالا شده که یک انسان رو ببینید که در حال تلاش برای رشد یک درخت است،

      طبیعت با اراده خداوند رشد می‌کند و معنا پیدا می‌کند

      برای همین دوست دارم که منم با اراده ی خدا در زندگی به هدف های خودم برسم و با احساس خوب و حال خوب،

      پس از نظر من فقط داشتن اراده تنها کافی نیست بلکه باید دست به کار باشی و عملکرد خوبی رو با قدرت ذهن و انتخاب افکاری خوب داشته باشی میتونه با اراده به هدف برسیم ،

      اما اراده ی تنها مثل غذایی میمونه که فقط یک چاشنی برای طعم دهی بهش میزنیم،

      پس برای همسو بودن با اراده خداوند باید از ادویه‌های خوبی برای استفاده و کاربرد اراده در عملکرد خودمون برخوردار باشیم،

      من امروزم با اراده ی خوبی میخوام با زندگی خوبی تجربه کنم و شاد باشم و در مسیر تغییر خودم و انسان جدیدی شدن و بودن تلاش میکنم تا به افکار خوبی و عملکرد متفاوتی برسم و همواره ارامش داشته باشم ،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه
      1402/07/23 07:32
      مدت عضویت: 399 روز
      امتیاز کاربر: 1665 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 354 کلمه

      سلام استاد وقتتون بخیر

      من خیلی سایت شما رو دوست دارم و خیلی وقتها مطالب زندگی با اراده خدا و یا زندگی با طعم خدا رو می خونم و یا گوش میدم خیلی باحال هستین با خدا حال میکنم توی این سایت به جاریم هم معرفی کردم نمی دونم چرا وقتی با هاش حرف می زدم یکی در دلم گفت اون خیلی تنهاست و شاید به این‌ سایت و مطالب ش نیاز داشته باشه برای همين سریع بدون وقفه به حرف دلم گوش کردم ( البته به ۶ نفر دیگه هم که هممون به مثبت اعتقاد کامل داشتیم معرفی کرده بودم) جالب اینه که اون خیلی خوشحال شد گفت خیلی احساس تنهایی می کنم استاد وقتی با مطالب شمابه خواب میرم بلند میشم احساس آرامشی دارم در درونم که خیلی دوسش دارم آرومم وقتی شوهرم حرفی میزنه که نباید بزنه جالبه با خودم حق بهش میدم و هیچ استرسی یا اینکه جوابشو بدم یا اینکه پرو نشه به مغزم خطور هم نمی کنه بعضی وقتها کارهاش به نظرم مثل یک بچه یی که خیلی دوسش دارم وبرام ناز میده میمونه در صورتی که قبلا حرصم در میومد و خودم هم همین کارها رو می کردم چند روز وقت نداشتم مطالب شما رو بخونم تو همین چند روز شوهرم حرفی زد دیدم باز توی دلم عصبانی شدم ولی جواب ندادم بعد باز یک مورد اتفاق افتاد برای کارمون(ما تولیدی پوشاک داریم توی خونمون و خیاط های بیرون بر داریم )خیلی استرس وجودمو گرفت  که یک دفعه یاد این افتادم که چند روزه نه به سایت شما سر زدم و نه به خدا توکل کردم واقعا حرف شما درسته که اگه ول کنیم و با اراده ی خدا زندگی نکنیم و با اراده ی خودم زندگی کنم باز دوباره به زندگی پر از استرس و پر از جر و بحث های بی خود قبلیم بر میگردم و آرامش فقط در زندگی با اراده خداست خدای دوست داشتنی من ممنونم از راهنمایی من به این سایت پر از آرامش با استادی که از ته قلبم میدونم مهربون که این همه مطالب رایگان گذاشته و از شما استاد ممنونم واقعا دل بزرگی دارید استاد مهربان و بخشنده ی من

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/30 10:11
      مدت عضویت: 349 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 383 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! صبح زیباتون به خیر و روزتون معطر به عطر دلپذیر خداوند! 

      این کلمات، میدان اراده خداوند، من رو به یاد مبحث آهن ربا ومیدان مغناطیسی در درس فیزیک میندازه و یادم میاد که دبیرمون گفته بود با خودمون چند مدل آهن ربا ببریم سر کلاس تا به صورت عملی این نیروی ربایش و به عبارتی جاذبه و دافعه رو حس کنیم و جالبه اون موقع من نمی دونستم  دارم با خدا بیشتر آشنا میشم. آخه میدونید من یه باوری دارم که میگم آدم هرمطلبی رو که یاد میگیره حتی اگه اون لحظه ندونه به چه کاریش میاد، قطعا یه جای دیگه ، یه زمان جلوتر که خودش الان اون رو نمی بینه براش راهگشا میشه،

       یه مثال بزنم ، مثلا اگه اون آگاهی ها رو مثل دانه های رنگارنگ وزیبایی بدونیم که دوست داشتیم جمع شون کنیم واز حس داشتنشون ونگاه کردن بهشون لذت ببریم، اما اون موقع نمی دونیم که می خوایم با اونها چکار کنیم. ! بعد یه مدت میگذره وما یه نخ محکم گیرمون میاد و یه دفعه یه صدایی به ما میگه و بهمون الهام میشه که برو اون مهره هارو که جمع کردی بیار، و همه رو به دقت با این نخ دور هم بچین و نخ کن و يه  گردنبند و یا یه دستبند ویا هر چی که‌ دوست داری باهاش درست کن واز اون لذت ببر.

      اون موقع وقتی آهن ربا رو تو یه دستمون و یه وسیله اهنی مثل میخ یا سنجاق رو تودست دیگه مون می گرفتیم و به هم نزدیک میکردیم ، از یه جایی به بعد دیگه کنترل اون میخ یا سنجاق دیگه دست ما نبود،  چون در مدار جاذبه آهنربا قرار می‌گرفت و آهن ربا اون رو به سمتی که می‌خواست هدایت میکرد .

      البته این فقط یه مثاله. ما خیلی با ارزش تر از میخ یا سنجاقیم ومیدان اراده خداوند هم خیلی وسیع تر و گسترده تر از میدان جاذبه ی آهنرباست. 

      خدایا من آمدم یه چیز دیگه بنویسم اما وقتی شروع به نوشتن کردم انگار یه نیرویی من رو به نوشتن این مطالب واداشت و حس میکنم شاید مقدر بود که این مطلب رو بنویسم . 

      پس خودم رو در میدان اراده خداوند رها میکنم ویقین دارم که اون به سمتی که درسته منو هدایت میکنه.

      تو این باغ که هستم لذت می‌برم، حس وحالم عالییییه ، پس، ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryam1398rahimi
      1402/03/02 08:35
      مدت عضویت: 1524 روز
      امتیاز کاربر: 10834 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 320 کلمه

      باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان متناسبم 

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز رو تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه رو که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم ؟

      چون خدا رو باور نداریم چون ایمان به خداوند نداریم

      و همه چی رو اکتفا کردیم به نیروی خودمون 

      اینکه من که بابای پولداری ندارم 

      اینکه فلانی نمیزاره من پولدار بشم 

      اینکه خیلی فعالیت ندارم در انجام ‌کاری 

      همه و همه مقصر می دونیم برای نرسیدن به رویاهامون

      و برای بدست آوردن ثروت باید خیلی تلاش جسمی انجام بدیم و چند سال طول میکشه تا به رویاهامون برسیم 

      چون توکل نمی‌کنیم زبونی میگیم با توکل بر خودت 

      اما در عمل اینجوری نیس 

      هر موقعی که به مشکل بر بخوریم خدا رو مقصر میدونیم که خدا برای ما بدبختی میخاد خدا ما رو دوست نداره 

      ما شانس نداریم 

      ما از بچگی خوار و ذلیل بودیم 

      و کلی از این حرفا 

      چون به خداوند ایمان نداریم این حرفا رو میزنیم 

      در صورتی که خداوند برای ما خوبی میخاد 

      تو قرآن هم اومده 

      خداوند گفته که هر چه خیر وخوبیه از طرف منه 

      و هرچه شر و بدی از طرف خودتونه 

      خودتون به سمتش میرین 

      قبلا اینجور بودم ولی الان در این مدتی که با استاد هستم خیلی ایمانم به خداوند بیشتر شده و خداوند رو بیشتر شناختم و آزاد شدم از این همه صحبت های که در مورد خداوند شنیدم و گفتن 🙏

      من به اراده خداوند ایمان دارم 

      چون بهش رسیدم و مطمئنم که این اراده خداوند هستش که منو به اینجا رسونده 

      در همه حال و احوال یاد خدا هستم و خدادرو حامی و پشتیبان در زندگیم میدونم 

      نمیدونم چه جوری بنویسم ولی خدا رو در تمام زندگیم می‌سنجم هر کاری میخام بکنم 

      اگه جور نشه میگم خب به خیریتم بوده و ناراحت نمیشم میدونم که خواست خدا نبوده 

       ولی قبلا اینجور آدمی نبودم 

      خیلی ناراحت میشدم 

      من همیشه و در همه جا بچه هام و زندگیم رو به خدا سپردم و الحمدالله زندگی خیلی خوبی دارم چون خدا رو حامی زندگیم میدونم به هر چه خواسته ام رسیدم

      من خوشبخت ترینم چون اراده خداوند در زندگیم جریان داره 

      به خداوند توکل کنین 

      🙏🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1402/02/18 22:31
      مدت عضویت: 1709 روز
      امتیاز کاربر: 18868 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 392 کلمه

      به نام خدای مهربان زندگی با اراده خداوند قسمت اول 

      خدایا کمکم کن بنویسم هرآنچه راکه ازین نوشته ی زیبا دریافتم. 

      سلام به استاد عزیزم که روشنگر راه معرفت وایمان برای ما بوده وهست واین کلمات رو از دنیای نامرئی به دنیای مرئی منتقل نمود.

      من قبلا این قسمت از نوشته رو خونده بودم ولی اینقدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم اینبار احساس کردم در فضای روحانی خاصی هستم فضایی که در فیلم‌ها فرشته ها با انسان ها گفتگومیکنند فضایی که فرشته با حضرت یوسف حرف میزد در فیلم یوسف پیامبر همان لحن صدا همان لهجه ی  نوشتاری خاص یک حالت روحانی خاصی برین نوشته ها حاکم هست واقعا خداوند با زبان استاد دارد با ما حرف می‌زند ودر اخر هم از ما یک سوال مهم پرسيد که جواب دادن به ان ضعف ایمانی وشخصیتی ما رو به ما نشان میدهد 

      اراده خداوند بر همه چیز حاکم هست بر همه موجودات جهان هستی اراده خداوند در گردش آسمان ها وزمین ها در گردش سیارات در شب وروز در امدن فصلها در رویش گیاهان در به‌دنیا امدن حیوانات وانسان ها در همه‌چیز اراده خداوند وجود دارد اراده خداوند در سایر موجودات به جز انسان غریزی هست وانها چاره ای جز پيروي از امیال خود ندارند این انسان هست که با توجه به قوه ادراک می‌تواند در اراده‌ خداوند دست درازی کند. قدرت ارداه ما خیلی محدود هست با با عقل ناقص خود تنها به بخشی از اطلاعات جهان هستی واقف هستیم وخیلی از مسائل برای انسان هنوز در حد معما هست ولی انسان چقدر بر دانسته ها ویافته های اندک خود مغرورهست به نظرم اگر انسان بر مبنای اراده خداوند عمل میکرد به خیلی از معماهای بشریت دست می‌یافت مشکل بشریت امروز این است که به قدرت خداوند ايمان ندارد وبا عقل محدود خود همه چیز را می‌سنجد به نظرم افراد بزرگ تاریخ مثل انیشتین هاوایلان ماسک ها به قدرت اراده خدا وصل شدند که توانستند این همه جهان رو گسترش دادند ودر حال گسترش جهان هستند آنها به نیروی الهی بیشتر از نیروی خود ایمان دارند انها از سر راه خدا کنار رفتند وخداوند با آنها حرف زد وانها را هدایت کرد افراد بزرگ همسو با اراده خداوند عمل میکنند وافراد عادی بر عقل ومنطق وتوانایی های خود تکیه میکنن این است‌ تفاوت بین انسانها .

      بابت این سخنان روحانی ومعنوی استاد عزيزم ممنونم من ایمان دارم این کلمات رو در فضایی آکنده از اراده خداوند به قلم اوردید.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 248 کلمه

      سلام استاد

      در جواب این سوال این ب ذهنم میرسه ک 

      خب ما ب اندازه ی ذهن کوچیک خودمون توقع داریم و فک میکنیم ب اندازه ی توانمون و تلاش فیزیکیمون میتونیم بدست بیاریم واز درک و. باورمون خارجه و برامون یه جور قابل اجرا نیست ک ما بیشتراز حد توانمون طلب کنیم چون نمیشه 

      ما داریم قدرت خدارو با توان جسمی خودمون می‌سنجیم.ومیگیم خب این طبیعیه ک سرماه این حقوق رو  داشته باشیم چون همین قدر بیشتر تلاش نکردیم

      و ما حتی خودمون میگیره ک بیشتر بخایم چون در ذهن کوچیکمون جا نمیشه چون باور نداریم ک قدرتمندیم باور نداریم ک میتونیم باور نداریم ک روح خداییم همون خدایی ک روز وشب می‌کنه شب و روز واین گوشه ای از شگفتیهاشه 

      استاد ما میگیم ایمان داریم اما در واقعیت اونجوری ک شایسته ی خدا هست ک بنده خاش ایمان داشته باشن نداریم

      واقعا چرا انقد برامون عجیبه ک بتونیم ب چیری برسیم ک لایقشیم 

      یکنفر برامون یه زبون میزاره مثلا کار بان‌کیمونو راه میندازه و. ب وام میرسیم وامی ک باید دوبرابرشو پس بدیم بعد میشیم بنده ی اون آدم و مدام میگیم فلانی منو نجات داد فلانی خیلی قدرتمنده ازاین ببعد میرم سراغش برای مشکل بعدیم ولی خدایی ک گوشه ی کوچکی از شگفتیاش ب وجود آوردن یک موجود زنده از ابی گندیده هست ….

      حس میکنم خدا خیلی دوست داره ک ما بنده ها رو متوجه خیلی مساعل کنه و خودشو بهمون بسناسونه و مارو هم ب خودمون بشناسونه….

      خوشا به حال اونایی ک دررحمت خداشناسی و خودشناسی ب رویشون باز شده و میشه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار متعهد بمان
      1400/10/14 22:19
      مدت عضویت: 1704 روز
      امتیاز کاربر: 5368 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 552 کلمه

      سلام

      امروز هدایت شدم به این بخش سایت، قبلا هم از طریق کانال تلگرام یا بنر سایت دیده بودمش ولی ظاهرا زمانش الان بود

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز راتعیین میکند چرا بیشتر ما انسانها بیشتر چیزهایی که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟؟ 

      سه سالی میشه که با قوانین جهان اشنا شدم و حدود دو سال و نیم هست که در سایت استاد عباسمنش و استاد عطار هستم، ولی اعتراف میکنم با وجود فایلهای زیادی که گوش دادم ولی من هنوز هم از خدا میترسم، و دقیقا دیدم نتیجه گوش دادن ولی کار نکردن رو خودت اینه که از اون ور بوم میفتی، من از خدا میترسم، دوست ندارم کارمو به اون بسپرم چون یاد گرفتم اون خیلی چیزارو بهت نمیده چون به صلاحت نیست، اگه بهت چیزی رو بده بجاش یه چیز و ازت میگیره تا ببینه بهش ایمان داری یانه، فقط دنبال مجازات کردن ماست، فقط میخواد اتو بگیره ازمون، خدا یه چیزایی رو بهت نمیده تا ببینه با وجود اینم تو میتونی خودتو پیدا کنی و موفق بشی یا نه، اگه ثروت بده بیماری میده روابط بد میده اگه خونه و ماشین دلخواه و بهت نداده بجاش بهت شوهر و بچه سالم داده، خدا همه چی رو باهم نمیده، پس اگه بچه سالم داری همین و شکر کن و دیگه از خدا پول نخواه، من از خدا میترسم چون فکر میکنم فقط میخواد با گذاشتن شرایط نا دلخواه امتحان کنه بنده هاشو، من هنوز اعتماد نکردم بهش ولی از ته دلم مدتهاست میخوام کاری کنه واقعی بهش اعتماد کنم واقعی دوسش داشته باشم گریه میکردم و ازش میخواستم کاری کنه از ته دل سپاسگذاری کنم، از اینده ای که نیومده نترسم بهش توکل کنم، تو همین مدت چیزهایی بوده که بهش سپردم و نزاشتم ذهنم حرف بزنه خودش جوری برام ردیف کرد که عمرا خودم نمیتونستم ولی خیلی چیزهای دیگه رو باز بهش نمیسپرم، واسه همون ذهنیتی که ازش دارم که خدا ممکنه بهت نده، نمیخوام خودمو گول بزنم من رو خودم اونجوری که باید کار نکردم فقط گوش دادم، ذهنمو کنترل نکردم خیلی جاها نزدم تو دهنش و گذاشتم وراجی کنه و حالم و به شدت بد کرد جوریکه میخواستم دیگه تو این دنیا نباشم، واسه چی؟؟؟ واسه اتفاقی که نیفتاده واسه نگرانی اینده و اجهزه دادن به شیطان که اینده ای که نیومده رو برات ترسیم کنه جوریکه احساس ناتوانی در کنترل زندگیم و شرایطم بکنم، تو شرایطی که همه چی اوکیه کاری کرده بود تا بدترین احساس رو تجربه کنم، بقول استاد عباسمنش چرا میخوای له بشی بعد حالا به خودت بیای و مجبور بشی در شرایط نادلخواه ذهنتو کنترل کنی، وقتی همه چیز خوبه ذهنتو کنترل کن تا نه تنها اون اتفاقات بد نیفته بلکه به یمت نعمت و شادی بیشتر هدایت بشی، کار راحتی نیست واقعا، نیاز به شنیدن حرف از دهن بنده های آگاهش هست، تا ما هم به اون جمع بپیوندیم

      اره، دلیل نداشتن خواسته هام راه رفتن پشت نجواهای شیطان و اعتماد نداشتن به خداست، خدا فقط اسمش رو زبوناست در حقیقت کسی بهش اعتماد نداره، خییییییییییلی بد خدارو برامون تعریف کردن، خیلی ناراحتم بابت اینکه چرا به تنها قدرت جهان ایمان واقعی ندارم، خدایا خودت هدایتم کردی اینجا، خودت کاری کن بنده واقعیت بشم و من هم برسه روزی که فریاد بزنم فقط بهش اعتماد کنین هرررر چی بخواین بهتون بی چون و چرا میده و میشین خوش شانس ترین آدم دنیا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1400/05/22 14:42
      مدت عضویت: 1693 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 507 کلمه

      با یاد و نام خدای مهربان و با سلام

      آهنگ آرام و ملایم بخش به متن نوشته شده روح بیشتری داده ممنون از حسن انتخابتون .

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      این سوالی بود که شاید قبل از اینا چندبار درخلوت خودم پرسیده بودم اما خیلی جرات به زبان آوردنش را نداشتم. چون طبق چیزی که از بچگی بهمون یاد دادن که راضی باش به رضای خدا، خدا نخواسته که بهت بده و… 

      همیشه برام سوال بود که پس عدالت خدا چی میشه؟ چرا فقط به یه عده میده؟؟

      گاهی فکر می کردم که حتما بنده ی خوبی واسه خدا نیستم که نمیده. واسه هر فکری هزار تا دلیل توی ذهن خودم می تراشیدم و اونوقت خدا را  طبق همون افکار اشتباه و اطلاعاتی که به اشتباه از اطرافیان وجامعه و حتی کتابای درسی توی ذهنم داشتم قضاوت می کردم. خدایی که فکر می کردم مثل یک معاون سخت گیر مدرسه منتظر یه خطا واشتباه ماها میمونه تا به شدیدترین شکل ممکنه تنبیه مون بکنه. یادمه از بچگی فقط ترس از خدا در دلمون کاشته شد این کارو نکن خدا دوست نداره، اینو نگو خدا غضب می کنه، اینجا اشتباه کردی تو آتش جهنم می سوزی… و چه خدای وحشتناکی توی ذهنم جا گرفته بود تو بچگی همیشه از مردن وحشت داشتم تموم بچگی کابوس پل صراطی رو میدیدم که باریک تر از مو هستش و با یه خطا ولغزش قرار به ته اون سقوط کنم.

      پس این خدای رحمان وبخشنده ای که تو کتابا ازش اسم می برن کجاست؟ چرا فقط از خشم وغضبش برا ما گفتن؟؟ تو تمام این سال ها اگه موفقیتی بدست میوردم فکر می کردم با تلاش خودمه و هرجا شکست میخوردم فکر می کردم خودم کوتاهی کردم.

      خدایا چرا هیچوقت نتونستم اون ارتباطی که دلم میخواد را باهات برقرار کنم؟؟

      یادمه یه جای دوره استاد گفته بودن هیچوقت نگید خدایا به داده و نداده ات شکر چون در ذات خدا ندادن معنی نداره وهرجا که نتونستیم به دست بیاریم حتما ظرفیت وجودی خودمون کم بود و از خدا نخواستیم.

      استاد خیلی خوشحالم که توی این دوره هستم ودر این مدت تقریبا دو سال کلی اطلاعات جدید به دست آوردم، دیدم بازترشده و به قدرت ذهنم ایمان کاملی پیدا کردم می دونم تو هرکاری که اراده خودم را در راستای اراده خداوند قرار بدم کارم بهتر پیش میره و موفقیت های بهتری به دست میارم.

      از دیروز تا الان سه بار این فایل را خوندم و هر بار تمرکز کردم وتموم سال های زندگیم از جلو چشمم رژه می رفت و به فرصت هایی که از دستم رفت و کارهایی که فقط می خواستم با اراده خودم انجام بشه و نشد فکر می کردم ولی باز هم خدا رو شکر می کنم که منو به این راه راست هدایت کرد تا در این مسیر درست زندگیمو ادامه بدم. تا بدونم که اگه در تمام این سالها اراده خداوند را در کارهام قرار می دادم و من همسو با اون اراده حرکت می کردم چه نتایج خارق العاده ای می توتستم در زندگیم بدست بیارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار razieemohammadi
      1400/05/05 19:48
      مدت عضویت: 1497 روز
      امتیاز کاربر: 8313 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 625 کلمه

      سلام استاد و دوستان عزیزم

      اینکه قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین میکنه ولی چرا به خواسته هامون نمیرسیم من فکر میکنم به علت داشتن ذهنیه که با نمیشه ها پر شده 

      و به خاطر بیشتر بها دادن به نمیشه های ذهنمون،بنظر خودمون خیلی هم منطقیه که به خیلی از خواسته هامون نرسیم

      شاید درک کامل نداشتن از اون نیروی درونی که همواره به سمت خیر و خوبیه و به سمت پیشرفت و موفقیته ما بر طبق مشیت الهیه که بهش بها نمیدیم به این قسمت از وجودمون و اون رو نادیده گرفتیم ولی با این وجود همیشه اشتیاق اینکه بسمت موفقیت و کسب موفقیت رو داریم که اینهم به فرموده استاد همون بذر درونیه منه،همون نیروی خفته،که اومده به این جهان تا لذت ببره از نعمت‌ها و خوبیها،و با گوش دادن به این آگاهی‌ها دارم بهش آب و نور میرسونم تا رشد کنه بهش بها میدم تا رید کنه

      من تا حدوداتی متوجه شدم که تمام این افکار نمیشه،یا منفی،یا افکار استرس زا،افکاری که میگن احتیاط کن تا فلان آسیب رو نبینی،افکاری که میگم کودک درونم آسیب دیده،یا من توانایی ندارم و….همه و همه از بیرون به من القا شده و من خیلی راحت پذیرفتمشون،و فکر میکنم واقعی اند

      استاد من یکبار از اولین نوشته تا نوشته آخر باورساز،رو نطالعه کردم ،و برای اولین بار این حس و حال قشنگ رو تجربه کردم و به این درک رسیدم که تمام افکار منفیه من همون جاده خاکی و بیراهه هست ولی اگه یکم حواسمو بدم و بدونم که نسیر دیگه ای هم هست که وقتی آگاهانه واردش میشم به یه حس آرامش عمیق و حال خوبی میرسم یه حس و حالی که اصلا نگرانی معنایی نداره،استرس جایی نداره،ترس نیست ،غصه نیست،دغدغه نیست بلکه حس امنیته،آرامشه،حس خوبه،خودبخود لبخندم شکوفا میشه،چشم امید از تمام جهان و جهانیان برداشته میشه و میره به سمت یکی،یکی که تمام جهان رو داره مدیریت میکنه به همون شکلی که من میبیننم و انتطار دارم بهم نشون میده 

      من دیدم وقتی آگاهانه توجه کنم به افکار همین لحظه و دونستن اینکه این افکار ساخته پرداخته ذهنه منفی بافه منه که از جهان بیرون پذیرفتم و قدرتی نداره مگر اینکه من باورشون کنم و بعد یکم فرمون توجهم رو میچرخونم سمت دیگه،سمتی که خداست ،اون جاده ای که همواره ،پارو ها زمین گذاشته میشه،توکل هست و اعتماد و اطمینان به نیرویی که منبع تمام خواسته هامه(اوایل این حرف استاد رو درک نمیکردم که منبع آرزوهاست،یعنی چی،ولی الان به این درک رسیدم که یعنی وقتی من کاری دارم که باید انجامش بدم و نمیدونم چطوری اول میام از خدا میپرسم،درونا از خدا طلب میکنم از اگاهی کل ،و تا حدی که حالم و آرامشم خوب بوده و خودم رو لایق جواب گرفتن دیدم ،خیلی واضح و طبیعی جواب به من داده شده و در مرحله دوم طبق جوابی که گرفتم از بیرون کمک میگیرم) 

      من تو این جاده،نگران هیچ چیزی نیستم،نگران چطور انجام شدن کارها نیستم،تو این جاده منم با یه راننده شخصی،که اون نیروی قدرتمند و آگاه به همه چیزه،که من بیخیال نشستم با خیال راحت نشستم و فقط شاهد خوبیها و زیبایی ها هستم و از مسیر لذت میبرم ،مسیری که این راننده شخصی برام تعیین میکنه از کجا منو ببره،چطوری منو ببره و من در حس امنیت و آرامش. از روزی که این نوشته ها را شروع به خوتدن کردم تونستم این مسیر رو تجربه کنم هر چند زیاد نتونستم خودمو ثابت نگه دارم و خیلی زیاد به جاده خاکی زدم ولی تا جایی که میشه برمیگردم به مسیر درست ،همون جاده همواری که اون نیروی قدرتمند درونم اونجاست منتظره منه،کاری به گذشته من و اینکه چه جور بنده ای بودم نداره،قضاوتم نمیکنه و هر لحظه ای که من توجهم رو بهش میدم میبینم که بنده نوازی خوب بلده،این منم که باید هنر ثابت بودن در این مسیر رو یاد بگیرم با تمرین کردم،درک بیشتر این نیرو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/31 16:12
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 676 کلمه

                             بنام یگانه خالق هستی 

      اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین می کند،چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟

      هنگامی که به زندگی خود نگاه می کنم می بینم جای بسیاری ازچیزهایی که دوست دارم  خالی هست وبه زندگی خانواده ام هم نگاه می کنم همینطور هست خیلی از خواسته هایم را در زندگیم یا آنها را دور از خود می بینم وبسیاری از آنها را غیر قابل دسترس .

      واقعا چرا ؟

      از وقتی که در این مسیر قدم گذاشتم وکمی درکم نسبت به مسائل ذهنی بالا رفت الان بهتر می فهمم که چه دیوارهایی بین من وخواسته هایم هست وهمه ی اینها فرمول های ذهنی هست که در وجودم هستن.

      وقتی به کلمه اراده نگاه می کنم می بینم که من در گذشته  در ساختن زندگی خودم وخواسته هایم نقشی نداشتم وهرچه بود خواست خدا بود واگر خدا صلاح میدانست به من داده میشد واگر نه هیچی به من داده نمی شد .

      واینجا اراده وانتخاب من معنایی پیدا نمیکرد وتمام نداشته ها ونداری های من از اراده ی آن نیرو بود وبر عکس در زندگی برخی از مردم تمام دارایی ها وخوشی های آنها باز با اراده ی این نیرو بود.

       خداوند را همیشه بعنوان یک عادل به من معرفی میکردند عادلی که در این دنیا کاری نداره فقط در آخرت با بررسی به پرونده ی اعمالم ،عدالت را در جهانی که من ندیده ام و در روز محشر و روز ترس و روز وحشت و روز برملا شدن همه چیز اونجا عدالت اصلی بر قرار می شود،واونجا مشخص میشد جزو کدام دسته هستم .

      وقتی اراده ی خودم را اینجوری دیدم دیگه من باور کردم که من توانایی تغییر ندارم وخودم را یک انسانی ضعیف و ناتوان دیدم برای همین هرچه تلاش جسمی وفیزیکی می کنم باز نتیجه ایی نداره و تسلیم شدم .

      تسلیم چی ؟

      تسلیم چیزی که خودم هم درکش نکردم 

      تسلیم یک چیزی که در برابرش قدرتی ندارم اون میخواد ومیشه ومن توانایی ندارم .

      همه چیز در جهان بر اساس غریزه عمل می کنه بجز من انسان که بر اساس اختیار . اختیاری که بیشترش دست کس دیگه ایی هست ومن اختیاری ندارم ،پس چرا میگن انسان صاحب اختیار هست !

      شب گذشته خیلی در مورد خودم و وجودم فکر میکردم که یک آگاهی جدیدی را درک کردم اینکه منم مثل خدا فقط یک دونه ام در این جهان تا حالا با اینکه علم این همه پیشرفت کرده تا حالا نشنیدم که دو نفر را در این دنیا پیدا بشه که یک اثر انگشت داشته باشن ومثل هم باشن حتی همون دو قلوها که از یک مکان تغذیه می کنن وهم زمان رشد می کنن وهم زمان بدنیا میان باز هم مثل هم نیستن تازه این در مورد جسم من هست چه برسدبه روح  . 

      این ویژگی خیلی منو متحیر خودش کرد ،واز طرفی منو اشرف مخلوقات خودش معرفی کرد ودستور سجده را داد ،سجده در برابر روح الهی خودش چون روح هستم و وجودم از خداست قابل ستایش هستم .

      واگر به صفات و ویژگی های خداوند توجه کنیم می بینیم چه بسیار صفات مشترکی بین ما هست.

      یک لحظه از نوشتن اینها ترس تمام وجودم را گرفت ولی آنها را پاک نکردم چون اینها واقعیت من هستن می دونم ترس اسلحه ی شیطان هست ،من تسلیم خدام و سر در برابر قدرت وعظمت این پروردگار  فرود میارم .

      اگر بتوانم نیروی خود را با نیروی خدا واراده ی او همسو کنم که برای درک آن وهمسو شدنش نیاز به هماهنگی وصلح درونی با خدای درونم هستم اون وقت هیچ خواسته برای من دور وغیر قابل دسترس نیست .

      در این مسیر باید دیوارها ودرها وپرده هایی که بین من واین نیرو هست را از بین ببرم وهمه ی اینها دقیقا مثل فرمول های چاقی که در ذهنمون هست وقتی اونها را بر میدارم خود به خود جسمم متناسب میشه اینجا همینه ،این نیرو قدرتش توی زندگی من بیشتر وبیشتر میشه وهر آنچه را میخوام در زندگی ام ظاهر میشن به سادگی وطبیعی اگر نیست به معنا نیست که وجود ندارن بلکه هست من تا حالا در را باز نکردم که دریافتشون کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1400/04/29 20:59
      مدت عضویت: 1537 روز
      امتیاز کاربر: 9008 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 487 کلمه

      با سلام .

      خواندن متن احساس خیلی خوبی به من داد.

      وقتی به سوال رسیدم و دوباره متن را خواندم برداشت های جدید و متفاوتی از نوشته داشتم.

      بخش اول سوال که اگر قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین میکند ….

      خواندن ادامه ی سوال برای من سخت بود چون فکر میکردم نباید در اراده ی خداوند دخالتی کرد بنابراین شجاعتی بود که تا پایان سوال را خواندم..

      به نظر من دو بخش سوال هیچ ارتباطی بهم ندارند..

      چون این کاملا درست است که قدرت اراده ی خداوند همه چیز را تعیین میکند ولی آیا آن چیزی که کاملا به میل من باشد ، اسمش میشود اراده ی خداوند؟؟

      قطعا نه 

      چون هر چه قدر که در کنترل ذهن مهارت پیدا میکنیم باز نیرویی بسیار قوی تر به نام خداوند وجود دارد بنابراین مقایسه اراده ی خداوند و این پرسش که چرا زندگی بیشتر ما آنچیزی که دوست داریم ، نیست سوال درستی نیست..

      همین اراده ی خداوند ، نیروی اراده را در انسان قرار داده است که انتخاب کند و هر انتخابی انجام بدهد در جهت اراده ی خداوند است ..چون همه جا این نیرو وجود دارد .حتی بدی را نیز همان خدایی آفریده که خوبی های را آفریده است..

      یک گل نمیتواند تبدیل به خورشید شود و خورشید هم نمیتواند هیچ گاه مکانی برای زندگی موجودات زنده باشد به جهت ویژگی هایی که خداوند در وجود آنها نهاده است..این ویژگی ها ، تمام آفریده های خداوند را منحصر به فرد میکند و وجود گل ، خورشید ، درختان ، باران و.. همه مهم هستند..

      در انسان نیز ویژگی هایی قرار داده شده تا در مدت زمان حضورش در دنیا منحصر فرد باشد.

      منحصر به فرد بودن برای من همیشه به معنای معروف شدن در حد حافظ و مولانا بود..

      ولی شاید منحصر به فرد یعنی مفید بودن برای خودت ، برای خانواده ات ، تلاش برای بهتر کردن زندگی خودت ،کمک به دنیا برای بهتر شدن حتی اگر گام کوچکی باشد.

      اما اینکه چرا بیشتر ما آنچه که دوست داریم را نداریم: 

      باید به این فکر کرد که الان که بیشتر ما خیلی از چیزهایی را که دوست داریم ، داریم چه کاری انجام میدهیم؟؟

      آیا ارتباطی بین آنها و اراده ی خداوند میدهیم یا بودنشان را طبیعی و کم ترین حق خود میدانیم؟؟

      خیلی از ما از جسم سالمی برخوردار هستیم، دو دست و دو پای سالم داریم، هردو چشم ما سالم است ، قلب ما سالم است و بخوبی کار میکند..

      چرا هیچ وقت نمیگوییم اراده ی خداوند بر این بوده که من جسم سالمی داشته باشم؟؟؟

      بسیار افرادی را دیده ام که نقص عضو داشته اند ولی هزاران برابر من و بقیه خداوند را دوست داشته و سپاسگزار بوده و راضی بوده اند..

      آنها هم دوست داشته اند که جسم کاملی داشته باشند ولی ندارند..

      اعضای بدن چیزی نیست که با قدرت ذهن دوباره به دشت آورده شود ولی قطعا شرایط زندگی را میتوان تغییر داد ..

      شرایط زندگی ما به نظر من انتخابی بوده که توسط ما یا خانواده ی ما اتخاذ شده و هر وقت اراده کنیم میتوانیم تغییرش بدهیم..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Shadii
      1400/04/16 12:20
      مدت عضویت: 1691 روز
      امتیاز کاربر: 124 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 342 کلمه

      سلااااام استاد عجب اگاهی نابی فوق العادس😍 من ندیدم حداقل تا الان تو کتابایی ک در رابطه با خداوند و خودشناسی حتی، اینقدر ساده و عالی همچین مطلبی رو بیان کنند… نمیدونم شایدم من تو مدار آگاهیش نبودم، الان دارم اولین قسمت رو مطالعه میکنم و هر لحظه ک جلوتر میرم بیشتر ب این حس میرسم ک این آگاهی ها باید جمع بشه و ب صورت کتاب دربیاد، عااالیه ب نظرم اگ کتاب بشه خیلی هیجان انگیزتر میشه، هرچند من ک ب خوندن کتابای مجازی عادت دارم برام لذت‌بخشه همینطور ام، اراده خداوند…… دقیقا در این لحظه از زندگیم بسیار ب خودم آگاه هستم ک در بین اراده خودم و خداوند در رفت و آمد هستم، و هرلحظه با آگاهی روی خودم حس میکنم ک دلم میخواد ک اراده خداوند رو حاکم بر خودم داشته باشمصحبت هاتون حس ظریف بودن در مراقبه رو داره مثلا این پاراگراف،” قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.”الله اکبرجواب سوال شاید این باشه ک متاسفانه ما اراده خودمون رو ترجیح میدیم برای ما راحتتره ک انتهای یچیز رو برای خودمون بچینیم توفکرمون و سخته ک ب خداوند اعتماد و توکل کنیم و ایمان داشته باشیم😬، چ با توجه ب ناخواسته ها و چ با توجه ب خواسته ها اما از جانب احساسی ناصحیح موانع رو برای خودمون ایجادمیکنیم(حتی ب نظر خودم هدف تایین کردن برای خودمون با ذهنیتی ک داریم یجور مانع برای اراده خداوند میتونه باشه) و منیت خودمونو تقویت میکنیم و با توجه ب گفته های شما هرچی خودمون بیشتردست و پا بزنیم و روی اراده خودمون حساب کنیم کمتر از اراده خداوند بهره مند میشیم متاسفانه خدایا اراده تو حاکم بر من و زندگی و روزگار منه و من هرلحظه شاهد تو هستم همانگونه ک وجودم در شکم مادرم تماما تحت اراده تو و عشق تو بود همانگونه وجودم را در بربگیر… عجب لحظات لذتبخشی😍😍😍😍

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 17 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/13 01:22
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام استاد عزیزم

      عجب آهنگ زیبا وملایمی با این نوشته ها عجین شده هر چه بیشتر میخونم بیشتر می فهمم وبا این موسیقی بیشتر ارتباط می گیرم وآرامش بعد نوشتن وخواندن آنها آرامشم را بیشتر می کنه حتی از خوندن نوشته های خودم لذت می برم وبعضی مواقع چندین بار اونها رو می خونم .

      در ادامه درک آگاهی های این قسمت رسیدم به قسمت میدان قدرت خدا

      از کودکی بسیار شنیدم که خداوند قدرتمنده ولی درکش نکردم منظور از قدرت چی هست وممکن هست  برای من وخیلی های دیگه از اونجایی که خدا را بعنوان یک انسان درک کردیم قدرتش رو مثل یک زور بازو درک کردیم یا قدرت تصمیم گیریهای او وقدرتش برمی گشت به واکنش هایی که در هر لحظه نشان میداد اما الان میخوام این رو بگم که من از یک دنیای بی شکلی آمدم دنیایی که همه ما روح بودیم  و از نظر من با درکی که الان دارم  نمی تونه شکلی داشته باشه چون ما همه از روح هستیم واون دنیا شکلی نداشته مثل نور بودیم ونور شکل نداره اما وقتی که یک تک سلولی رشد کرد وساخته شد واین جسم توسط این نیرو هدایت یافت ودست وپا وصورت وبقیه اعضا برام درست شد و روح خدا در این جسم قرار گرفت روح من با جسمی که دارم شکل ظاهری گرفت برای همین هر چیزی برای من در این جهان مادی با شکل خاص قابل درک وتمایز هست ومن این قدرتی را که در وجودم بود فراموش کردم که چه نیرویی هست وکم کم قدرت را از اصل خودم گرفتم دادم به بقیه چیزهای دیگه .

      برای همین هست هر انسانی از بدو تولد خود در این جهان به دنبال یک اصل بود واگر توجه کنیم اولین چیزی که ممکنه هر کودک سوال کنه اینه که خدا کیه .

      اصل واساس من خداست چون من یک روح الهی دارم و وجه تمایز من انسان با دیگر موجودات همین نیرویی است که در اختیارم هست .که شما استاد از اون بنام اراده نام بردید .

      اراده 

      اراده من وخدا 

      اراده خدا ومن

      همه چیز همینه  اگر به گذشته نگاه کنم می بینم هرچی ما وجهان به جلوتر پیش میریم بیشتر، این اراده ونیرو را در خودمان درک کردیم ازش استفاده کردیم و می کنیم مثلا در جهت تولید مواد غذایی انسانهای صد سال قبل خودمان با مواد غذایی که انسانهای الان تولید می کنن چقدر متفاوته و زیاده واین یعنی فراوانی .

      وجسم من بدون این نیرو وانرژی هیچ قدرت وتوان نداره برای همین هست وقتی این روح از بدن خارج میشه اون جسم هم از بین میره .

      برای همین هنوز من نتوانستم از این نیرو درست استفاده کنم در خلق آنچه می‌خواهم .

      چون نیروی خودم ونیروی خدا را از هم جدا کردم فقط کافیه من نیروی خودم وخدا را یکی بدانم و ارتباطشون رو پیدا کنم ومنطقی کنم اون وقت هیچ نیرویی نمی تونه مانع رسیدن من به اهدافم بشه.

      خیلی از اوقات هست که من هیچ کار خاصی نمی کنم فقط یک لحظه در ذهنم  به  شخص خاصی فکر کردم که بارها وبارها برای همه مون پیش اومده که همون موقع زنگ زده یا اومده که خودمون تعجب کردیم وبعد بهش گفتیم همین الان داشتم بهت فکر میکردم که خودت اومدی یا زنگ زدی .

      اینه خاصیت من 

      اینه همسو بودن با اراده ی خدا 

      برای همینه که میگن تو بهشت هر چی اراده کنی برات حاضر میشه یا در زمان حضرت سلیمان در یک چشم بهم زدن تخت بلقیس حاضر شد اینها همه توانایی ما انسان است انسانی که الان رفته به کرات دیگر به دنبال موجودات غیر زمینی هست  .

       انسانها ماه را تماشا میکردن و رویای آنها سفر کردن به ماه بود اما الان فراتر از ماه وخورشید رفتند وحتی اونها از فضا عکس می گیرن وفیلم تهیه می کنن .

      هر چه بیشتر بتونم ارتباطم با معنویت که همون قدرت خداست را درک کنم بیشتر رویدادها در زندگی من طبیعی وساده میشه .

      من یکی از خواسته هام داشتن شغلی که آزادی زمانی ومکانی ومالی داشته باشه  شغلی که به گسترش جهان بیشتر کمک کنه ومیخوام با اراده این نیرو همسو بشم خیلی شغل خیاطی را دوست داشتم ودارم اما وجودم دنبال یک کار بزرگتر از این هست وارد این کار شدم دیدم من رسالتی فراتر از این دارم .

      داستان زندگی شما سند بسیار قوی ومحکمی برای من هست که می توانم با اراده ی خدا واقعی همسو بشم 

      من به خدا توکل کرده ام 

      من خودم را به یگانه نیرو می سپارم تا هدایتم کنه 

      ادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/04/12 14:43
      مدت عضویت: 1689 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 486 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیز وهمه ی کسانی که اینجا حضور دارند چند روزی هست که دوباره این نوشته ی قسمت اول رو دارم می خونم اما هربار که می خوندم ونوشته ودرکم را که میخواستم بنویسم یک طوری می شد نمیشد بنویسم .

      به هر حال مهم نیست  

      اما همین لحظه که این نوشته رو خوندم اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که شما نوشتید اکنون که شما این نوشته را می خوانید دیگر آن انسان قبلی نخواهید بود واین آگاهی هایی که دریافت می کنید از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته شما خواهد شد .

      همون لحظه گفتم چرا استاد نوشته دنیای بی شکل و طرف دیگه دنیای شکل یافته منظور چیه ؟

      ناگهان چیزی که جوابم را داد این بود که دنیای بی شکل مثل دنیایی که سراسر نور و روشنایی باشه در این دنیا هیچ شکلی نداره وهمه چیز نوره اما دنیای شکل یافته ی من هر چیزی یک رنگ یک شکل یک بو یک نماد یا هر چیزی می تونه می باشه همه چیز برای من باشکل ظاهری اون قابل شناختن هست بسیار محدود هست مثلا بگم میوه خیلی از تصاویر میوه تو ذهنم رد میشه ومن می تونم خیلی شکل میوه هارا به خاطر بیارم ولی اگر بگم گیلاس ذهن من فقط یک شکل رو برام میاره ومن محدود میشم و هر بار می تونم باز هم محدود ترش کنم میوه نارس گیلاس گل گیلاس شکوفه ی گیلاس وقتی به شکوفه گیلاس هم برسم هنوز این گل به میوه تبدیل نشده برای همین در دنیای مادی من همه چیز شکل یافته است شکل های که برای من مشخص هستند ولی اون دنیا شکلی نداره همه چیز نوره مثل خدا که گفته الله نور السموات و الارض نور شکل نداره نور رنگ نداره نور هیچ چیز مشخصی نداره وقابل مقدار و قیاس نیست برای همینه که ما دوست داریم به خدا هم شکل بدیم در واقع خدا شکلی نداره و هرکس از خدا برای خودش شکلی ساخت وخواست که به دیگران هم همون رو منتقل کنه ونتایج ساختن خدا به شکل ظاهری هم که در دنیای هر کدوم از ما مشخصه بر اساس شکل نتیجه گرفتیم .

      پس اینجا می تونم یک شکل بهتری به این نیرو بدم که بتونم ازش بهره ی بیشتری بگیرم خدا رو می تونم به شکل سلامتی دربیارم می تونم به شکل پول وارد زندگیم کنم می تونم به شکل زیبایی وتناسب اندام انتخاب کنم انرژی که به هر شکلی در میاد .اینو نوشتم برای خودم تا دوباره بتونم ادامه اش بنویسم از آنچه از جملات که درک می کنم .

      پس بدون تردید با تغییر دادن این نوع نگرش در شکل خدا نتایج زندگی من هم تغییر خواهد کرد .مهم اینکه که الان این نیرو رو اینجوری درک کردم قسمت دوم برنامه چگونگی وارد کردن این انرژی وتغییر واستفاده کردن این نیرو هست وچگونگی شکل دادن به انرژی  در زندگیم که بتونم بالاترین وبهترین استفاده رو ازش بکنم .

      .در پناه الله یکتا

      ادادامه دارد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار ainakaveh@gmail.com
      1400/03/24 17:49
      مدت عضویت: 1168 روز
      امتیاز کاربر: 25984 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 899 کلمه

      با سلام خدمت استاد عزیز

      باید بگم که از دیروز چندین بار این متن رو خوندم .اولش فکر کردم که یعنی هر چی خدا بخواد همون میشه…دو مرتبه خوندم به همراه اون موزیک ملایم دیدم که نه….اراده منم شرطه…..از دوباره بادقت تک تک کلمات رو خوندم به این درک رسیدم که وقتی که من خواستار چیزی باشم ودر حمایت اراده ی خداوندی حتما به اون خواسته ام میرسم.

      بازم متن رو خوندم…والان به این نتیجه رسیدم که من به این دنیا اومدم تا اونطوری که دلم میخواد زندگی کنم ..چیزهای رو که دوست دارم تجربه کنم.یعنی اراده ی الهی بر این قرار است که من بخواهم وبشود.

      حالا چرا تا حالا میخواستم نشده…چون من فقط به  مهملاتی که در مغز ما جا داده بودند که باید بفکر دیگران باشی .اگه از دستت کاری برای کسی بر بیاد باید انجام بدی تا خدا ازت راضی باشه…والله…‌

      تو فرزند برزرگ خانواده …خلاصه سالهای زیادی از بهترین سالهای عمرم به خدمات پایان ناپذیر به اطرافیانم گذشت…بطوری که وقتی بچه های خودم بزرگ شدند دیگه زمان دانشگاه رفتن اونا شد وکم کم از میزان رسیدگی من کم شد.متوجه شدم که ای بابا اونا عادت کردند وبسیار متوقع هستند .اصلا از اون چیزی که فکر میکردم اوضاع بدتر  بودووقتی بخودم اومدم که با یک گروه دشمن خونی طرف بودم..و من چقدر حیرت زده…مات وپشیمان .واز لحاظ وجسمی در وضعیت بسیار بد…

      در هرصورت بعد از باصطلاح قطع صله رحم اصلا نمیتونستم خودم رو پیدا کنم از یک طرف فشار روحی واز طرف دیگر فشار خون بالا وچندین درد ومرض که تماما از اعصاب درب وداغونم بود..

      تصمیم به تغییرات گرفتم یعنی اراده کردم که دیگه فقط به فقط بفکر خودم باشم ولی مگه میشد هر دم به ساعت کارهایی که در طی سالها بعنوان خدمت انجام داده بودم هر لحظه جلوی چشمم بود واز همه بدتر رفتار بیرحمانه ایی که اصلا منتطرش نبودم.وباورم نمیشد.😟😞😳

      با همفکری همسرم کلا محل زندگیمون رو عوض کردیم…شماره تلفنم…کلا قطع با دنیایی که داشتم‌

      سالها طول کشید تا در شرایط خوبی که به کمک اراده ی الهی وخواست ما برامون درست شد حالم خوب بشه.بگذریم که فقط سعی در فراموش کردن سالهای گذشته داشتم ولی هر موقع که یاد اون وقتها می افتم واقعا حالم دگرگون میشود.مثل همین الان….

      اصلا قصدم تعریف زندگیم نبود ولی لازم دیدم که بگم که واقعا تمامی اون پند واندرز ودانسته هایی که  با قاطعیت باهاشون  جلو رفتیم درست نبود.دیگه واقعا به هر چه میدانستم وقبول داشتم شک میکردم..دخترهام خیلی بهم کمک کردند..یوگا..کتابهای مختلف از کاترین پاندر تا جو ویتالی…جو دیسپانزا…خلاصه ۲۱ روزه های دکتر چوپرا…ومن حسابی مشغول شدم واشتیاقم بیش از حد زیاد تر شد برای درک بهتر مطالب های که میخوندم…تا بخواست خدای مهربان به سایت تناسب ذهنی هدایت شدم.واقعا خدا روشکر میکنم که استاد با چه طرز بیان آسان وراحت در فایلها درسهای مهم وفرمولهای صحیح رو یاد میدهند.من تازه فرمولهای نادرست که عمری طولانی در ذهنم حک شده بود رو شناسایی کردم وفرمولهای صحیح رو آموختم…واقعا بادیدن هر فایل یه دریچه جدید برام باز شده…دریچه ای رو به روحیه تازه ومثبت…ارامش درونی..افکار درست وبراستی یک طرز فکر جدید…یه آدم جدید….

      هر روز ساعتها از وقتم رو در این سایت میگذرونم

      با لذت ونشاط ….🤗🤗

      مشکلم بعد گذراندن  اون مقطع از زندگیم این بود که دیگه توجهم به مشکلاتم بود .مثلا سایز من ۳۸ است ولی من تمامی توجهم به یه کوچولو شکمم است…ودیگه مابقی اندامم که خوب وعالیه نمیدیدم.حتی اینکه بهم میگفتند بارها…بارها ولی من فقط شکم خودم رو می دیدم…وبسیاری مسائل دیگر…ولی الان به آگاهیهایی رسیدم که هرروز بیشتر..بیشتر هم میشود به لطف استاد که از داشته هایم لذت ببرم..با الانم حال کنم..قدر دان این نعمتها باشم که باوجود اون ذهن پر از فرمولهای نا صحیح ونادرست بازم خدا روشکر وضعیتم اینه..چون از لطف خدای یکتا من با پیش فرض سعادتمندی وتناسب در هر زمینه ایی بدنیا اومدم وبا دست خودم وبا جهالتم اوضاعمو پریشون کردم

      واین را الان طبق این فایل از این میدونم که پشت اراده من برای تغییر کردن اراده ی الهی بوده وهست که من واقعا بصورت معجزه با کمک خداوند وبچه هام یه زندگی رویایی یعنی همونی که آرزوشو داشتم.دارم .البته نه از لحاظ مالی و.‌‌‌….

      بلکه از لحاظ آرامش روحی وشور ونشاطی که بدست آوردم..یعنی از دوباره زندگی جدید رو آغاز کردم…کلاسهای مختلف ورزشی…هنری…زبان خارجی

      دوستان بی نظیر جدید که واقعا همه کس من شدند وبراستی فکر میکنم که اینجا در حال زندگی کردن به معنای واقعی هستم…خدایا شکرت از اینهمه محبت وبزرگواری…واگر این اراده ی خداوندی نبود پس چی بود…اراده تنها من به کجا ختم میشد؟

      پس در جواب سوال استادم باید بگویم به نظر من این قفل ذهنی است که مانع رسیدن به اهداف میشود.

      واگر واقعا در هدفی مصمم باشیم واراده کنیم اراده ی خداوندی پشت سر اون اراده قرار میگیرد …ولی

      باید بگویم که این اهداف برای خداوند فرقی نمیکند یعنی چه به نفع تو باشد وجامعه ویا به ضرر.زیرا

      ما به این دنیا آمدیم برای تجربه کردن آنچه که دوست داریم خواه خوب وبدرد بخور ویا بد خانمان سوز…زیرا در طی دوران تاریخ بودند کسانی مثل نرون…چنگیز….مغولها  باقدرت افسانه ای به اهداف خود رسیدند….ولی با چه پیامدهایی……

      به کمک سپر ایمان *اگر تو ایمانی به کوچکی دانه خردل داشته باشی.میتوانی کوهها را بلرزه در آوری.خداوند این را به نحوه های گوناگون واز طریق هر معلمی که بتوانی نام ببری .گفته است که آنچه را که تو انتخاب می کنی چنانچه به نام خداوند انتخاب کنی .آنرا بدست خواهی آورد.

      ****نیل دونالد والش******

      ومن امیدوارم که هر کس با کمک سپر ایمان خودش و یاری خداوند .سعی در برقراری جهانی پر از آرامش وآسایش …دوستی ویکرنگی ومحبت و صلح. و…داشته باشد.🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/24 13:04
      مدت عضویت: 1127 روز
      امتیاز کاربر: 6090 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,016 کلمه

      بنام خداوندجانهاودلهاخداوند عشق وزیبایها

      سلام استادگرامی ودوستان هم مسیرم

      استادگرامی شما بهترین مطالب رااراعه میدین.

      استادیاد زندگی خودم افتادم من درسال شصدوسه.. ماه خردادازدواج کردم.

      کمترازدوسال بامادرشوهروده سال اجاره نشین بودم

      وزندگی خیلی خوبی داشتم .اون زمانهاعشق وعاشقی نبود که پدرمادرهاوبزرگترهاتصمیم میگرفتن که با کی وچه موقع ازدواج کنیم.

      من هم باتصمیم پدرومادرم ازدواج کردم وخرداد۶۳عقدکردیم ومرداد۶۳ازدواج کردیم درعرض

      دوماه من رفتم خونه شوهردرسته اول عاشق هم نبودیم ولی من دوستش داشتم اون رو نمیدونم امامن واقعا عاشق بودم وتوخونه مادر شوهرواجاره نشینی زندگی فوق العاده ای داشتیم همیشه شادوخوشحال بودیم وخیلیهاوحتی خانم برادرم بارهامیگفت چه زندگی خوبی دارین چون من همیشه می خواستم زندگی عالی داشته باشیم.

      وروزی رسید که یه خونه واسه خودمون بخریم وحاصل عشقمون که توتا فرزند زیبابود یه پسرویه 

      دخترخوشکل که باهم زیر یه سقف بدون هیچ مزاحمتی زندگی کنیم.

      وحتی نصف پول که ازبابام به من ارث رسیده بود داده بودم تاسه دانک مال من باشه وسه دانک مال همسرم. ولی شوهرم حتی موقع خرید نه برای دیدن خونه بردونه حتی مصلحت کرد موقع نوشتن قباله دو دانکش رو بنامم کردوقتی همه چیز تمام شدمن روهم مثل بقیه بعداتمام کاربردوخونه رونشانم دادهمه خوشحال بودن امامن خوشحال که نبودم بیشترناراحت وغمگین بودم وخودش هم آدمی تودارهستم وهیچ چیزی رو بروز نمیدم و موقع اسباب کشی شد من رفتم اما اصلاازته دل راضی نبودم امامجبوربودم بسازموبسوزم .

      من دیگه اون سوسن همیشه نبودم شاد.خوشحال.پرشورحال.دیگه هیچی برام مهم نبود. 

      وقتی نوشته شما رو خوندم  متوجه شدم که چه برسر خودم و خانواده آوردم😔😔😔

      من بودم که اینگونه باحال خراب زندگیم رو به جهنم تبدیل کردم .

      وقتی شادی وخوشحالی از درونم رفت عشق هم باسرخوردگی وباچشمان گریان ازخانه خارج شد.

      وماچهارنفرروباغم وغصه واندوه ومشکلات فراوان تنهاگذاشت.. وخونه پرازعشق و محبت تبدیل به جهنم شد.

      جهنمی که خودم بافکروذهنم درست کردم.😭😭😭😭

      فرزندانم هم دراتشی که درست کرده بودم داشتن میسوختن.

      واز وقتی اسباب کشی کردم روز به روز بدترشدهمسرم دیگه اون آدم سابق نبود دیگه نه کار میکردونه بیرون می‌رفت وفقط جلوی تلوزیون لم میدادمیخوردومیخوابید.

      تااون زمان پول وثروت.رزق وروزی سلامتی همینطورمثل بارون میباریداما دیگه ازاونهاخبری نبود وضع ماروزبروزبدترمیشد چون من اون عشق زیبارا از دلم وازخونمون بیرون کرده بودم .

      واین عشق ازاراده خداوندهست که بماداده میشه ولی من نفهمیدم وخودم روازش دورکردم واین همه بلا سرم اومد.

      حالا میخوام برایتون یه قصه تعریف کنم.

      روزی سه تا مرددرخانه ای را میزنندوخانم خانه دررابازمیکنه ومیبینه سه تامردپشت درهستن که یکی اسمش عشق بود.یکی ثروت .ویکی آرامش وآنهابه زن میگن ازسه نفرمایکی روانتخاب کن تا بیاد خونه زن هم میگه همسرم خونه نیست وقتی اومد میگم آگه اجازه دادمیگم یکیتون بیاد خونه وقتی همسرش خونه میادزن ماجراجوتعریف میکنه.

      وداشتن تصمیم می‌گرفتند که کدوم رو دعوت کنند.

      شوهرش گفت بزارثروت رو دعوت کنیم چون اگه ثروت بیاد تو. دیگه ازهمه چیز بی نیاز میشیم.

      زن گفت نه بزارآرامش رودعوت کنیم چون اگه آرامش داشته باشیم برایمان خوب است ویک پسر شش، هفت ساله داشتن واون داشت به حرفهای پدرومادرگوش میکرد وگفت پدر چرا عشق رودعوت نمیکنین بیاد تو چون اگه عشق باشه همه چیز  خواهدبودواونهابخاطرحرف پسرشان قبول کردند.

      و خانم خانه رفت ودررابازکردوگفت کدوم یکی ازشماعشق هستین لطفا بفرماین تووهرسه تامرد ازجابلندشدندتاداخل خانه شوند وزن گفت مگر نگفتین فقط یک نفر میاد عشق جواب داداره همونطوربوداگه شماثروت روانتخاب میکردین فقط اون میاومداگه آرامش روانتخاب میکردین فقط آرامش میومد ولی  چون شماعشق روانتخاب کردی بخاطرهمین ماباهم دارد خانه میشویم وچون هرجاعشق باشه همه چیزباعشق همراهه آره عشق همان اراده خداوند است که که باما هم سو میشه ومن ناخواسته این عشق رو ازخانه بیرون کردم

      واین تقریباده دوازده سال طول کشیدوچه زجری کشیدم وچه هابرسرم آمد ویکدفعه به خودم اومدم دیدم ۱۱۰کیلوگرم شده بودم دیگه نه میتونستم راه برم نه میتونستم کار کنم نه میتونستم حرکت کنم این قد رغم وغصه روم تل انبار شده بود که خودم رو فراموش کرده بودم وبه دکتر تغذیه مراجعه کردم و شروع به رژیم گرفتم کردم اون موقع پسرم سربازرفته بودوتاسربازی اون تمام بشه من هم خودم رو به هفتادوسه رسوندم واندامم زیبا شدوسبک بال شودم وپسرم از سربازی اومدوچند ماه دنبال کارگشت اما نتونست کار پیدا کنه ویه روز اومد گفت مادر کی برای ما دعا کرده که کارنکن بخوراین یه مثله ترکی هست من به فارسی نوشتم 

      ترکیش هست ایشلمیسن ییسن.

      وچون با پدرش رابطه خوبی نداشت دوباره مشاجره هاشروع شدومن تازه خودم رالاغرکرده بودم دوباره استرسها اضطرابهانگرانیهاشروع شدومن دوباره رسیدم به صد کیلوگرم وهمیشه ازخداگله داشتم آخه چرا اینطورمیشه مگه من چه گناهی کردم وبا این حرفهاوهمش دنبال مقصر میگشتم غافل ازاین که مقصراصلی خودم بودم.

      ولی بایک اتفاق ما خونمون  روفروختیم ویک اپارتمان خریدیم چون به پول نیاز داشتیم خونه ای داشتیم ویلای بودبانصفش اپارتمان خریدیم وبانصفش احتیاجاتمان را برطرف کردیم.

      وتقریبا سال نودو پنچ بود که من باکانالهای انگیزشی آشنا شدم.

      وبقول استاد با کلمات تاکیدی چندسررسیدتمام کردم.

      کم کم وضعمان شروع به عوض شدن کرد آرام آرام زندگی‌مان بهتروبهتر شد.

      وازتمام کسانی که ازشون ناراحت .کینه .دلخوری.داشتم و همشون ازگردنم آویزان شده بودندوهمیشه سرسفره غذا.موقع کار.موقع بیرون رفتن .حتی تو تمام خوابهایم بودن و ولم نمی کردن وواقعا کمرم روخم کرده بودندامایادگرفتم که چطوری یکی یکی ببخشمشون واونهاهم یکی یکی منو رهاکردن وتازه تونستم کمرم روصاف کنم ویک نفس راحت بکشم واین تازه شروع زندگیم بود.

      واستادشماسوال کردین اگه قدرت خداوند همه چیزراتعیین میکند چرابیشترماانسانهابیشترانچه مادوست داریم داشته باشیم رونداریم. 

      وقتی به زندگی خودم نگاه میکنیم وبه کارهایی که کردم فکر میکنم میبینم اگه عشق ایمان اعتماد واراده خداوندرونداشته باشیم هیچوقت به خواسته هایما نمیرسیم وقتی همه میگفتن که سوسن چه صبری داره چه اراده ای داره این من نبودم این خدای من بود که درمن صبر واراده ایجاد میکردوباهدایت کردنش به کانالهای انگیزشی و به  سابت استادفهماند که همیشه بایدباایمان به خدای مهربان زندگی خود روسروسامان بدیم .

      استادبامطالبی که نوشتین واین چندروز که من خوندم در خودم یه حس عجیبی پیداکردم یه احساس غریب یه احساس زیباکه نمی‌تونم توصیفش کنم یه حال عجیب پیداکردم ولی نمیدونم چیه واین چند روز دارم میگردم تا بتونم پیداش کنم

      ولی خیلی خوشحالم میخواهم دراین احساس فوق العاده ای که پیدا کردم بمونم چون حس زیبای است ومن درتمام این مدت هیچوقت این حس رو نداشتم و استادازت ممونم هرچه قدردرسایت شما میگردم به طعمهای فوق العاده شما برخوردمیکنم وازاین طعمهالذت میبرم.

      وداشتن این طعمهااگه عشق نیست زیبای نیست اگه آرامش نیست اگه راحتی وآسایش نیست پس بایداسمش روچی گذاشت .

      ومن ازخدای خودم وازشمااستادگرامی واز دوستان هم مسیرم نهایت تشکررودارم وهمیشه باشماوپیشتان خواهم ماندوهمه ماباموفقیت این مسیر راطی خواهیم کردبه امیدوباور خداوند مهربان  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار maryamzadk
      1400/03/23 23:51
      مدت عضویت: 1532 روز
      امتیاز کاربر: 27825 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 397 کلمه

      به نام خدا 

      با سلام خدمت شما استاد عزیز 

      واقعا محشره این نوشته شما من تا الان سه بار اونو خوندم و الان در سن ۴۵ سالگی تازه متوجه شدم که خدا هر انسانی رو با هدف مشخص در زندگی خلق کرده ولی ما یاد گرفتیم که فقط زندگی کنیم و روز رو به شب برسونیم و شب رو به روز ، هی از مشکلات بگیم ببینیم فلانی چقدر درآمد داره چه جوری پول خرج میکنه چند تا ماشین داره بچه هاش چه کار میکنن و …خیلی چیزهایی که باعث میشه وقت رو به بطالت بگذرونیم و با این حرف و حدیث ها مخزن ذهن مون رو پر کنیم .

      استاد من با مثال شما در مورد شکوفه درخت یاد درخت نارنج توی خونمون افتادم خیلی بهش فکر کردم وقتی شکوفه میکنه گلهای خوشبو و زیبایی داره که بهش بهارنارنج میگن و بعدش تبدیل به نارنج میشه که اول خیلی ترش مزه هست و بعد از چند ماه یه کم ملس میشه امسال خیلی گل کرده بود که بوی گلهای تا وسط کوچه میومد و فرایند تبدیل گل به میوه در سکوت و آرامش و بی سروصدا انجام میشه و صد البته به قدرت و اراده خداوند انجام میشه . و اما سوال شما که چرا ما انسانها بیشتر از آنچه که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم به نظر من چون همه حواسمون به عوامل بیرونی مثل قدرت بعضی کشورها ،مسئولین مملکتی و دنبال کردن اخبار و حوادث گوناگون هست که باعث دور شدن ما از خدا و قدرت خداوند میشه توی یه فایل شما در مورد آقای ترامپ که قراربود رئیس جمهور آمریکا بشه صحبت میکردین اون زمان همه جا صحبت سر این موضوع بود که اگه ترامپ رئیس جمهور بشه وضع بدتر میشه و یه ترسی توی وجود همه بود و من با این صحبت شما که گفتین فرض کنین به پرنده ها بگن از فردا صبح ترامپ گفته دیگه حق ندارین پرواز کنین و هیچ پرنده ای نباید توی آسمان پرواز کنه اصلا همچین چیزی امکان نداره پرنده ها رو خدا آفریده و خدا به پرنده ها و ما انسانها آزادی و زندگی عطا کرده پس قدرت الهی در همه چیز را در جهان تعیین می‌کند نه انسان که خود آفریده خداوند است و توکل کردن به اوست که می‌توان همه چیز رو تغییر داد و به سمت خوشبختی و موفقیت گام برداشت .بازم ممنون استاد خیلی آروم شدم و بیشتر از قبل ایمانم بیشتر شد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/03/23 12:48
      مدت عضویت: 1355 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,147 کلمه

      با سلام خدمت همگی دوستان واستاد گرامی

      بیندیش ذهن خلاق وقدرتمند من

      سوال اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین مبکندچرا بیشتر ما انسان ها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم رو نداریم؟

      من فکر میکنم نداریم چون باور نداریم که میتونیم داشته باشیم یادمه سالها پیش مجموعه راز رو با کلی اشتیاق ودراوج بیپولی خریدم وقتی اون مجموعه رو دیدم مثل انسان های مسخ شده فکر میکردم معجزه شده واین آگاهی چقدر ناب اما اون زمان هر چه سعی کردم وبه گفته هاش عمل کردم پولدار نشدم وچیزایی که میخواستمو جذب نکردم حتی اتفاقاتی که مایل بودم بهش برسمم بهش نرسیدم

       یادمه از عکس یک چک پرینت گرفته بودم وچسبونده بودم به سقف اتاقم وهر شب بهش نگاه میکردم وآه میکشیدم برای پولدار شدن حتی عکس ماشین های مورد علاقمو هم چسبونده بودن به دیوار کمد دیواریم عکس مردان ثروت مندبود 

      سالها گذشت ومن به هیچ کدومش نرسیدم تا اینکه دوستی منو به یک انرژی درمانگر معرفی کرد وگفت با یادگیری روش هاش میتونی چنان قدرتمند بشی که همه مشکلاتتو حتی مریضی هاتم شفا بدی اون زمان من این آگاهی ها رو نداشتم برای همینم ته مونده حسابمو برداشتمو وباهاش رفتم پیشش اون خانم از مغزم بهم انرژی داد وروش هایی یادم داد برای انرژی وباز کردن چاک راهها ومدیتیشن جالب اینجا بود که وقتی گفت برای اولین بارهمه آرزوهات براورده میشه من تند تند مشخصات همسر دلخواهم گفتم وبعدش سلامتی وبعدش ثروت خواستم

       اون خانم به من گفت که نور هایی که هر کس ببینه نشانه قدرتشه وتوان روحش من درزمانی که چشمانم بسته بود نور بنفش درخشانی رو دیدم که اون خانم بهم گفت نور طلایی استادی وبنفش نشانه قدرت ذاتی که کمتر کسی به این درجه بدون تمرین میرسه وقتی اومدم از اونجا بیرون روی ابرها بودم وپاهامو حس نمیکردم درکمتر از یک ماه همسر مورد علاقم به طور کاملا اتفاقا با غریبه بودن صددرصد با من اومد خواستگاریم ودقیقا مشخصات همسردلخواهمو داشت

      یادمه اون زمان فکر میکردم من به خاطر قدرت اون استاد اینگونه جذبش کردم ولی الان باور دارم که من فقط برای یک بار درزندگیم باور کردم وایمان آوردم که اون شخص میاد وعاشق ودلباخته من میشه وباور من باعث این شد

       من فکر میکنم ذهن من که تعیین میکنه که روح من با خواسته هاش همسو بشه یا نه روح من چون از وجود خداوند قادر به براورده کردن هر خواسته ایه ولی ذهن من با باورهاش مانع یا همسو میشه یک عمر با باور کردن هر حرفی که بهمون زدن کلی باور اشتباه بهمون قبولوندن وقتی رفتیم پیش فامیل ودوست همه از شرایط نابه سامان وعدم موفقیت ها مریضی ها خطرات تجاوز ها بدی ها دزدی ها ونامهربانی ها برامون گفتن برای هر نشدی بهانه ای آوردن وبهانه ها رو اونقدر تکرار کردن که شد باور ما

       یک عمر بهمون گفتن باید حرف بزرگتر تو بپزیری اون از تو تجربش بیشتر ویک عمر بهمون گفتن باید در دوستی پای دردو دل بقیه بشینی ومراقب بقیه باشی وگرنه شادی که همه هستن سختی ها باید کنار هم باشین مریضی ها دست همو بگیرین

       اگه کسی موفق میشد لقب افاده ای خر شانس متفاوت ومخ یا ارث رسیده بهش واز ما بهترون بهش میچسبوندیم که یا پول دار یا پارتی داره یا ژنش خوبه یا شانس داره وهمیشه باهاش بد بودیم وحسرت وخشم بهش داشتیم هیچ وقت برامون پرسیدن اینکه چطور موفق شدی برامون مطرح نبوده چون بدخواهی وافکار منفی تک تک سلول هامونو گرفته بود

       اینجا استاد اشاره کردن به انرژی پاک انرژی پاک چطور میتونه روی انرژی ناپاک وارد بشه مثلا من متنفرم از آدمهای لاغر متناسب وحسد وخشم وجودمو پر کرده بعد بخوام تناسب اندام وزیبایی وزندگی رویایی داشته باشم خب معلومه که اینهمه انرژی ناپاک انرژی پاک یک دفعه فکر کردن من رو هم نابود وناپاک میکنه

       من میگم میخوام متناسب بشم  انرژی پاک  اون میگه فکر کردی الکیه انرژی ناپاک من میگم پول دار بشم انرژی پاک اون میگه پولدارا دزد وکلاهبردارن انرژی ناپاک

        خلاصه این شد که بیشتر آدمها به بیشتر چیزایی که میخوان برسن نمیرسن تا تک تک سلول هامون پاک نشه انرژیشون تا تک تک باورهامون درست نشن هیچی درست نمیشه اما خدارو شکر با هر اصلاح باوری وهر پاکسازی سلولی تغییر دریک جنبه ایجاد میشه یادمه جایی استاد گفته بودن شخصی میگفت من ولع وحرص خوردنم کم شده چرا لاغر نشدم استاد گفتن مگه فقط حرص وولع اونقدرا باورهای اشتباه داریم حالا یکیش درست شده

       انگار یه نفر میخواد نویسنده بشه وبگه من الف یاد گرفتم دیگه میتونم دیگه بنویسم الف چرا نویسنده نشدم بابا فقط یک حرف یاد گرفتی تا کل حروفم که یاد بگیری تازه باید به کار ببندیش کلمه بسازی جمله بسازی بعد قواعد دستور زبان یاد بگیری بعد مطالعه کنی درمورد نوشته های دیگران ساعت ها بخونی بنویسی بعد همه اینا تازه بری کلاس نویسندگی تازه آخر همه باید خلاقیت ومطلبی داشته باشی که مفید باشه تازه بعد از نوشتن باید ویرایشش کنی والا ماشالله کار کنی روش تا تازه آماده فروش بشه مردم بخرن خوششون بیاد وآیا مشهور بشی یا نه

       تازه این حکایت ماست همه چیز خیلی سریع وبدون طی کردن مراحل رشدمون دراون زمینه میخوایم حالا ممکنه یکی یه سال برسه این امر یکی ده سال ه یکی هم ۶۰ ۷۰ سال طول بکشه اما یه جای امیدواری هست هرچقدر بیشتر ادامه بدیم بیشتر به خواسته هامون میرسیم

       مثلا من و همسرم ازدواج داشتیم میکردیم هیچی نداشتیم وام گرفتیم وتلاش کردیم رسیدیم به شرایط الانمون یه ماشین داریم وپول رهن خونمون میتونیم اجاره بدیم وکلی هم وسایل خونه داریم حقوقمون زیاد شده وکلی شرایطمون عوض شده خب این پیشرفت دیگه رسیدن به خواستست حالا خواسته بعدی ما رهن کامل خونه دریک محله بهتر همسایه های بهتر صاحب خونه بهتر خونه بهتر وبزرگتر وخلاصه امکانات وشرایط بهتر ماشینمون ارتقا بدیم میشه شرایط بهتر که به لطف خدای مهربان هر روز داریم بهش نزدیک تر میشیم وبهش میرسیم خب درسته ثروت رویایی ماهم میخوایم وماشین وخونه خودنون اونم لوکسشو اما بهتر شدن اوضاع نشان دهنده درمسیر رسیدن به خواسته هامون

       خدایا شکرت من بسیار خوشحال وسپاسگزارم که دارم خونه خوب میگیریم ماشینمون ارتقا میدیم وکلی شرایط مالیمون بهتر میشه پول توجیبی من افزایش پیدا میکنه ومن وهمسرم شرایط مالی به مراتب بهتری رو نسبت به پارسال تجربه میکنیم واین عید بهترین عیدمون میشه خدایا شکرت که خداجونم حقوق همسرمو زیادترش میکنی وتمام پولایی که دست بقیه داریم رو بهمون برمیگردونی خدایا شکرت من بسیار خوشحال وسپاسگزارم که همسرم چند درامده میشه وپول کافی برای هر چیزی بخواییم میرسه دستمون خیلی فوق العاده ست

       وقتی خودمو با شهریور پارسال مقایسه میکنم میبینم شرایط زندگیمون خودم اخلاقم جسمم وهمه چیزمون فوق العاده شده یعنی خوبم نه ها فوق العاده من اصلا انتظارشو نداشتم فقط درعرض ۹ ماه اینهمه پیشرفت کنیم وصاحب خونه خوب وماشین بهترمون بشیم خیلی فوق العادست اینا همش همون اراده خداوند از وقتی دست برداشتم از اراده خودم وسپردمش دست خدا همه چی ردیف شد خیلی خوشحال خدایا شکرت این بینظیر ترین اتفاق زندگی من  که بیشتر از انتظار من به من وزندگیم میرسه خدایا شکرت همین طور مارو با اتفاقات فوق العاده شگفت زده کن ممنونتم وعاشقتم خدا جونم🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22115 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 573 کلمه

      سلام و درود به همه عزيزان 🌹

      با خوندن نوشته هاي ارزشمند استاد عزيز به ياد روزهايي از زندگي خود افتادم كه دچار مشكلات زياد مالي و روحي بودم ؛

      اتفاقات جالبي رو تجربه كردم (همزماني )گوشي همسرم خراب شده بود طوري كه امكان تعمييرش نبود ،درست همون موقع همسرم توي محل كارش با فردي ملاقات ميكنه كه براش در مورد قدرت ذهن و قانون جذب صحبت ميكنه و يكسري فايل صوتي رو بهش معرفي ميكنه كه همسرم چون گوشيش خراب بود شماره منو به ايشون ميده و اين فايلا رو تو تلگرام براي من ميفرستن ،همسرم برام از صحبتاي اون آقا گفت ولي من توجهي نكردم ،من هر روز پياده روي ميكردم و موسيقي گوش ميدادم ،يه حسي به من گفت كه فايلايي رو كه اون آقا برام فرستاده بود رو گوش كنم و من هم اولين فايل رو گوش كردم صحبتهاي يكي از استاداي عزيز تكنولوژي فكر بود كه من اون موقع حتي اسمشون رو هم نشنيده بودم ولي با شنيدن صحبتهاشون احساس كردن كه دارم حرفاي رو ميشنوم كه سالها منتظر شنيدنشون بودم حال خيلي خوب شد و هر روز مشتاقانه فايلها رو گوش ميكردم و با تمام وجود لذت ميبردم و از همون زمان ، هدايتهاي خداوند رو حس كردم يعني احساس ميكردم خداوند دستم رو گرفته و داره با خودش به آگاهي بيشتر ميبره و آدمها و كتابهايي رو سر راهم قرار ميداد كه منو هر روز آگاهتر كنه ،لذت ميبردم كه هر روز دارم بيشتر ميفهمم ،مني كه عادت به كتاب خوندن نداشتم تمام وقتم رو كتاب ميخوندم و لذت ميبردم ،گاهي از خوشحالي گريه ميكردم ،احساس ميكردم خداوند منو به دنياي ديگه اي برده ،اونقدر تغيير كرده بودم كه گاهي خودم از كارهام و احساسم تعجب ميكردم و اون روزي رو يادم مياد كه دنبال اطلاعات در مورد قدرت ذهن توي اينترنت بودم كه با سايت استاد عزيز روبرو شدم در صورتي كه اون لحظه به فكر لاغري نبودم وارد سايت شدم و فايلاي ناب استاد عزيز رو ديدم و با جان و دل گوش كردم همون لحظه احساس كردم وارد راه درستي شدم و دقيقا احساس كردم خودشه (راهي براي رسيدن به يكي از هدفهام كه تناسب اندام بود )و من اراده و لطف و هدايت خداوند رو با تك تك سلولهاي بدنم حس كردم ،بعد از گذشت چند ماه دوره رو تهيه كردم و تازه متوجه شدم خداوند منو به سمتي هدايت كرده كه هر روز آگاهتر ميشم و با عمق وجودم خدايي بودن اين دوره رو حس كردم چون دوره اي كه اينقدر همه جانبه باشه از خداست و جالب بود هر زماني كه احتياج به آگاهي داشتم از طريق فايلاي استاد عزيز بهم ميرسيد حتي امروز كه نوشته هاي استاد عزيز رو خوندم دقيقا احساس كردم خدا داره جواب سوالاتم رو ميده و هدايتم ميكنه و اشك شوق ريختم.  

       اراده خداوند همه چيز رو تعيين ميكنه و همين اراده خداوند به انسانها اختيار داده تا تجربه كنند زندگي كنند و لذت ببرند ،قوانيني در جهان هستي قرار داده كه ثابت هستند و انسانها مختارانه بر اساس اين قوانين زندگي كنند. خداوند قوانين رو بر پايه ي زيبايي ،عشق و خير قرار داده و انسانها با تجربه سختي ،آساني رو درك ميكنن ،با تجربه تاريكي روشنايي رو درك ميكنند و با تجربه نفرت ،عشق رو ميفهمن. 

      زماني كه تسليم اراده خداوند شويم و به او اطمينان و توكل داشته باشيم ما رو به سمت بهترينها ميبره ،بهترينهايي كه حتي تصورش  رو هم نميكرديم و در نهايت به خودش وصل ميشيم ،ميشيم خدا و عشق مطلق ❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 33 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم