0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.97 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/15 20:17
      مدت عضویت: 423 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 424 کلمه

      من تسلیمم 

      تسلیم خدایی که هوشمندانه باز به این سرآغاز هدایتم کرد 

      خداوندا سپاسگذارتم

       چند مدتی هست به صورت ریشه ای دارم روی باورهام کار میکنم  

      خدا داره هدایتم میکنه و من میگویم چشم 

      هر جور از خدا بخواهیم بهمون میده برامون اجابت میکنه ولی اصل اینه که به خودش بگیم‌ هر چی خیره تو برامون انجام بده بجای اینکه هر روز به دنبال چگونه بودن خودم باشم به دنبال این باشم که با خدایم چگونه باشم 

      از خدایم‌ چگونه میخواهم اصل را از خدایم میخواهم 

      عشق را میخواهم

       روابط را میخواهم

       ثروت را میخواهم

       آزادی زمانی مکانی و مالی 

      اونهم آنچه که کاملترین هست و میدانم خداوند به بهترین وجه برایم‌ اماده میکند 

      ولی ایا خودم هم میدانم چی دوست دارم و چگونه میخواهم یا فقط دارم میگم بهترین در صورتی که الان هم در بهترین وجه هستم 

      چون خدایم تا حالا بهترین را برایم رقم زده

      در حال حاظر خواسته من تفریح و شادی هست و خیلی جاها هم سکوت و آرامش

       همه را با هم‌ میخواهم

       ولی قبلا فکر میکردم یا این و یا اون 

      ولی دوست دارم هر دو را با هم تجربه کنم 

      زندگی لوکس و شهری و زندگی در طبیعت و فضای باز کوه و دشت و صحرا 

      هر دو خواسته من هست با اون جزئیاتی که میخواهم 

      پس باید بنویسم و بگویم‌ چی میخواهم 

      چگونه دوست دارم 

      من که دارم یاد میگیرم و حتی میتونم بگم خیلی جاها عملی کرده ام و بدست آورده ام

       ولی اصل اینه که هر روز با رسیدن به خواسته هام بهتر و بهتر دارم‌ میشوم و روند یادگیریم بهتر و عالی تر داره میشه 

      پس خلق میکنم اونچه که میخواهم بهش برسم 

      تجربه اش میکنم

       دوست داشتم باشم ادامه میدهم و گسترشش میدهم دوست هم نداشتم خوب بعدی را میسازم و تجربه میکنم 

      پس بجای اینکه درجا بزنم حرکت میکنم 

      بجای اینکه بگم چطور و چگونه حرکت میکنم قدم اول را بردارم بقیه را خدا خودش بغلم میکنه

       مهم اینه که میشود و خدا هست 

      نوشته دلی بود به قلم من و کلام خدا گفت بخواه و من اجابت میکنم 

      هدایتی اومدم و کامنت دوستمون خانم بانوی بهار را خوندم این قسمت را یکدفعه چشمی ازش رد شدم

       (توی درخواست از خدا همیشه باید مثل حضرت موسی درخواست کنیم از شهر خودش به حکم قتل رانده شده بود گرسنه بود شغل نداشت مکان نداشت پول نداشت خودش بود و لباس تنش .از خدا نگفت گشنه ام غذا بده جا بده پول بده گفت  که هر چی خیر هست برام بفرست خدا هم براش سنگ تموم گذاشت زن. زندگی .شغل. ثروت و مقام پیامبری و … بهش داد.)

       یه لحظه به خودم اومدم و گفتم چی شد چرا ازش سرسری گذشتم و برگشتم و نتیجه اش شد این دل نوشته 

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار بانوی بهار
      1403/01/11 15:09
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 17928 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 717 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

      زندگی با اراده خداوند

      گام اول

      امروز هم طبق روال هر روز سایت تناسب فکری رو باز کردم و رفتم دوره های آموزشی ام رو گوش بدهم ولی هرکاری کردم فایل های صوتی  پلی نشدن و انگار قفل شده بودند

      دیگه دکمه حالمو بهتر کن زدم و وارد فایل دوم زندگی با اراده خدا شدم گفتم الان که خدا می خواهد من این دوره رو شروع کنم پس بهتره از گام اول شروع کنم و این اراده خدا بود که امروز وارد این دوره بشوم .

      چقدر متن نوشته خوب و عالی بود .یاد این جمله افتادم ید الله فوق ایدیهم .

      قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری دیدم نسبت به خدا خیلی بسته بود جایگاه خدا توی آسمون  بود و رابطه با خدا از طریق گریه و نماز و عبادت بود .اما وقتی فایل های خدا هرگز دیر نمی کند گوش کردم متوجه اشتباهات گذشته ام شدم و چقدر شیرین و دلچسب هست که خدا همه جای هستی هست و خیلی راحت و در هر شرایطی میتونی با خدا ارتباط برقرار کنی .

      دیشب شب قدر بود آرامشی سراسر وجودم بود فقط یه دعایی با لذت خوندم  که قشنگ حس نزدیک بودن به خدا رو می چشیدم  اون لحظه به فکر سایت تناسب فکری افتادم که با فایل های بی نظیرش تحول عظیمی در زندگی من رخ داد .دیشب متفاوت از هر سال بودم و مهمتر از اون احساس رضایتی که من از خودم داشتم بود چقدر آگاهی داشتن شیرینه .

      متن نوشته رو که خوندم یاد یک فیلم کره ای به نام  پزشک دربار افتادم  ماجرا یه دختری بود که با دریچه زمان (یک میدان مغناطیسی )وارد گذشته شده بود و با علم به روز خودش مریضی ها رو درمان می کرد و وقتی که از سرزمین خودش تعریف می کرد همگان متعجب می شدن که مگر میشه این همه امکانات( ماشین و هواپیما و ..) باشه و اکثرشون باور نکردند. فقط یه نفر باور کرد و شیفته آینده شد که حاضر بود هرکاری انجام بده تا دختره اون رو به آینده ببره وجالب اینکه  زمان رفتن به آینده هم روز و ساعت خاصی بود .

      در صورتی که رسیدن به  میدان مغناطیسی که اراده خدا بر آن حاکم هست و آینده ما رو رقم میزنه نه ساعت خاصی لازمه و نه مکان خاصی .کافیه باور کنیم و ایمان داشته باشیم و توکل کنیم .

      چرا بیشتر چیزی که دوست داریم رو نداریم ؟

      ما به خواسته هامون نرسیدم چون هنوز راه ارتباط با خدا و نحوه ورود به میدان مغناطیسی رو بلد نبودیم . باور نکردیم که ما لایق داشتن اون نعمت هستیم . خودمون رو سر منشا جهان و اتفاقات می دیدم و معتقد بودیم که باید کار فیزیکی انجام بدهیم تا به نتیجه دلخواه برسیم . باور نکردیم که اراده خدا فوق اراده ها هست .

      گاهی هم یه نیم چه باوری داشتیم تمام تلاشمون هم کردیم که اون نعمت رو با تقلای زیادی داشته باشیم ولی وقتی نصیبمون شد آنقدر ذهنمون مملو بود از باورهای اشتباه که چیز های دیگر رو از دست دادیم یا اتفاق هایی افتاده که حسابی به ضررمون بوده .

       تا زمانی که هنر آرامش داشتن و معتقد بودن و ایمان داشتن کسب نکنیم و خودمون رو آماده نکنیم هرگز نمیتونیم انرژی لازم رو کسب کنیم و همه چی به درون ما برمیگردد .درونی که حکم ریشه یه درخت داره و برای اینکه درخت قوی بشه تمام مواد های معدنی به پای ریشه می ریزند تا به سراسر درخت انتقال پیدا کنه .    

      خیالت که راحت باشه تمام کارها به راحتی مثل آب خوردن انجام میشه ولی وقتی فکر و وقت زیادی خرج موضوعی کنیم اتفاق های غیر منتظره زیادی سر راهمون می آید و ما رو متوقف میکنه .

      توی درخواست از خدا همیشه باید مثل حضرت موسی درخواست کنیم( از شهر خودش به حکم قتل رانده شده بود گرسنه بود شغل نداشت مکان نداشت پول نداشت خودش بود و لباس تنش .از خدا نگفت گشنه ام غذا بده جا بده پول بده گفت  که هر چی خیر هست برام بفرست ) خدا هم براش سنگ تموم گذاشت زن. زندگی .شغل. ثروت و مقام پیامبری و … بهش داد.

      خداوند علمی از هستی دارد که ما بی اطلاع هستیم .پس چه بهتره ایمانم رو قوی تر کنم و به خودش توکل کنم .از امروز محکم با اراده خدا قدم بر میدارم و مطمئنم خدا تمام خیرها رو به سمت من جاری میکنه .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1402/12/27 22:18
      مدت عضویت: 423 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 510 کلمه

      زندگی با ارداه خداوند

      برای بار دوم هست که این دوره بی نظیر را میخواهم شروع کنم و همزمانی های زیادی قرار گرفته که این دوره با شگفتی های بسیاری که برایم رخ داده مجدد شروع کنم چون با اعتقاد و یقینی راسخ مطمئن هستم اتفاقات خوشایند و معجزه آسایی قراره برایم رقم بخوره 

      حدود ۱۴ ماه پیش این دوره را شروع کردم که باعث اتفاقات بسیاری در زندگی شد و باعث ایمانم به خدایم شد 

      هدایتم به این دوره به شکلی بود که کوچکترین وقت آزادم را در کمال بی وقتی و اوج خستگی برای آموزشم و دریافت آگاهی انجام میدادم 

      یکسال پیش من در شرکتی کار میکردم به صورت شیفتی روزی ۱۲ ساعت و زمان آزادی که میتونستم برا نوشته های باورساز بگذارم در سرویس رفت و برگشت بود که نیم ساعت وقت داشتم و ازش استفاده میکردم

       الان بعد گذشت یکسال در شغلی متفاوت و وقت آزاد بیشتری و درامد بالاتری هستم و ارتباطات بیشتر و تعامل با آدمها و بخصوص روابطم با همسرم که یکسال پیش در رویای الانم هم نمی گنجید ولی الان روز به روز و لحظه به لحظه به دنبال این هستم که چطور این روابط را بهتر و قشنگترش کنم 

      اون موقع به دنبال پرداخت بدهی بودم و الان به دنبال کسب درامد بالاتر و پس انداز بیشتر شغلی بهتر آزادی بیشتر در تمام موضوعات

       اون موقع شب عید به دنبال آجیل ارزون و یک شب زودتر از سال تحویل و کلی خستگی و حساب کتاب که چطوری هزینه هامون را مدیریت کنیم الان ۲ماه پیش با کیفیت ترین اجیل را گرفته ام فریزر خونه پر از پر هست اصلا به دنبال خرید شب عید نیستم چون فراتر از هر چیزی موجود دارم 

      پارسال عیدی نداشم به همسرم بدهم و حتی سالگرد ازدواجمون یکم فروردین هست اون را هم نداشتم ولی امسال تا بحال سه بار خرید عیدی برای همسرم انجام داده ام الان با آرامش دارم این متن را مینویسم که همسرم پا به پام در این مسیر هست در سرزمین لاغرها در آگاهی های الهی و حتی خودش همراهی ام میکنه 

      عیدی ای که میخواد بهم بدهد یک دوره آموزشی هست و به پیشنهاد خودش هم هست که حتی نمی تونستم به عنوان یک آرزو تصور کنم و الان واقعیتی هست که فراتر از معجزه برای من

      و اینها میشه گفت تغییرات بیرونی هست که به چشم میاید و کلی تغییرات درونی پس با اطمینان میگویم که بسیار معجزات برایم هست و منتظر هستند که برای من قشنگ و جذاب رقم بخورند

      این  دستاوردهام را نوشتم که اول به خودم یاداوری کنم و بعد چراغ راهی برای دوستان و هم مسیرانم باشد تا با خدا باشیم

      از دستاوردهای مالی بیشتر گفتم چون مقیاس هست تا خودم هم بدانم چگونه بوده ام

       از ریز تا درشت در فاصله زمانی یکسال چه تغییراتی در من وجودم روابطم زندگیم و هر آنچه که میشه و خواهانش هستم برایم رخ داده 

      اتفاقاتی که با شروع اراده خداوند با ورود به دنیای خدای واقعی و شروع یادگیری بدست امده و الان میدانم که نتایجی فراتر از انتظارم و معجزه وار منتظرم هست چون با آمادگی بیشتر و کامل تر اینجا هستم 

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      ۱۴۰۲.۱۲.۲۷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار تینا.عالی
      1402/11/28 11:31
      مدت عضویت: 135 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 688 کلمه

      بنام خداوند مهربان یکتا و رب عالم و تنهاترین مالک هستی و همیشه حاضر و قدرتمندترین وحاکترین و عاشقترین خواهان پیشرفت ما،

      درود الله یکتا بی نظیر و تمام خیرو برکت او هر لحظه فزاینده به زندگی شما استاد گرامی و عالیقدر جاری باشد الهی آمین ،

      استاد هر کلمه و دعایی که می‌نویسم چنان داره در زندگی خودم میاد و روانه شده شاید کسی الان بیاد خونه من و منو ببینه بگه تغییر نمی‌بینم اما در درون من انگار تمام هستی در حال جریان به حالت نور در حال حرکت درآمده زبانم قفل شده از شدت شگفتی نمی‌دونم چطوری حرف بزنم الله اکبر الله اکبر الله اکبر بتونم همش اینو بگم تا قلبم نایسته و ادامه بده،

      خداییااااااا با چه قدرتی اومدی داری از طریق استاد با ما حرف میزنی استاد گریه ام گرفته ممنونم از خدا و شما استاد تا حالا چطوری فکر میکردم و می‌نوشتم الان درک عمیق‌تر شد هنوز نمی‌دونم آیا اصلا بدنم توان اینهمه درک عظمت و مهربانی بزرگی خدارو داره ،

      واااای خدای من وارد چه مسیری مرا کردی آنجا که گفتم‌تسلیم تو ام دیگه خسته شدم،

      تا حالا نمی‌فهمیدم نمی‌دیدم یا کم می‌دیدم یا درست نمی‌دیدم نمی‌دونم اصلا الانم‌فهمیدم یا هنوز میدونم باید بفهمم 

      که میگن با خدا باشو پادشاهی کن یعنی این یعنی که بازم نمیتونم بگم یعنی چی 

      اما می‌نویسم 

      این عظمت این مهربانی میگه فقط به نام من بخوان و بخواه تمام برو دیگه برا عشق و لذت و فقط گو به درونت بده من هر وی میگم بگو با خوشحالی و آزادی و رها بودن و اطمینان چشم ببین دنیا زیر پای تو 

      چون از روح خودم در تو دمیدم 

      وااااای این جمله از خودم در تو دمیدم یعنی تمااااام اصلا تا حالا چی میگفتم چی کار میکردم فکر میکردم چکاره ام ؟خدابا تو چقدر مهربانی چقدر مارو دوست داری چی بگم بگم خدایا خدایا 

      دقیقا تازه انگار اسلحه خودکشی خودمو گذاشتم زمین دارم میگم خدایا تا حالا آنقدر خودمو باهاش زدم ببخشید من اگر بنده تو شوم‌کجا می‌بریم چکار برام می‌کنی هنوز اینا رو هم درخواست نکرده تازه کامل تسلیم نشده منو برده وسط بهشتش تازه هنوز نمی‌دونم چه خبره این دریای عشقو محبتش به ما و الله اکبر الله اکبر الله اکبر خدایا 

      واقعا 

      خدایا ببهشمنو چقدر من من مردم چقدر خواستم خودم فقط کارهامون با منطق و عقل خودم انجام بدم با اراده خودم ،ولی اراده تو کجا اراده من کجا اصلا من هیچم،

      توچقدر یکتایی و مهربانو بخشنده ،

      تو فقط پاک و منزه ای ،

      ستایش فقط مخصوص تو ای صاحب همه چی ای مهربان بخشنده در هر چیزی حتی نسبت به ما و هر چی حال خوب و خوشبختی در همه چیز و همه کس،

      من فقط باید از تومیخواستم و تنها از او یاری می‌گرفتم 

      خدایا،

      خدایا واقعا مارو به راه راست هدایت من تو خودت فقطاراده کن و دستمان را بگیر ،

      تو رقم بزنی چیز دیگه ای کل همه چیز و کاملتذین و عالیترین هست خدایا واقعا دست مرا خودت بگیر فقط و ببر و من تسلیمم خودت مرا ببر به سرزمین نعمتهات ،

      مرا حفظ کن از کسانی نباشم مورد خشم تو واقع نشده باشم یا گمراه شده باشم گمراهی که از ت ودور شده باشم.

      خدایا خودت از این لحظه تسلیمم و خودت تمام زندگیمو رقم بزن الله اکبر الله اکبر الله اکبر 

      چی بگم هر جا خودم بودم خراب و ناچیز بود 

      هر جا تو‌وارد شدی بیشتر از انتظارم رقم زدی 

      استاد در جواب سئوالتون:

      چون خداوند حق انتخاب به ما داده و خودمون رو عقل کل میبینیم و به اراده خداوندمون باور و اطمینان نمی‌کنیم یا نمی‌کردیم و عقل ما توانایی هماهنگ شدن با اراده کل و صاحب کل و فرمانروای قدرت جهان هستی خداوندمون رو نداره چون ما دانای کل نیستیم و نمی‌توانستیم هماهنگ کنیم خودمون را با قدرت و اراده اش و بهش گوش نمیدادیم و ا عتماد و انتخاب خداوند را نمی‌کردیم من من زیاد داشتیم بخاطره همین به چیزهایی که دلمون میخواست بحاطره اجازه ندادن به اراده خداوند و شک‌تردید و هماهنگ نبودن با اراده و قوانین خداوند به چیزی نمی‌رسیدیم.

      خدایا هزاران بار تا بی نهایت در هر لحظه افزاینده بگویم شکر کم در هر لحظه شکرت را گویم کم،

      استاد خیلی ممنونم شما هم نور و اراده خداوندی هستید که به زندگی ما جاری شدید زندگیتون سراسر نور خدا باش الهی آمین چطوری تشکر کنم نمی‌دونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/05/18 11:14
      مدت عضویت: 380 روز
      امتیاز کاربر: 23420 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 964 کلمه

      سلام استاد . صبح شما بخیرو شادی 

      من داشتم درسایت دنبال مطالب جدید میگشتم که با فایل زندگی با اراده خداوند آشنا شدم و گفتم من هم مثل دوستان به این سوال جواب بدم 

      • اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟ چون ما ابتدا با احساس خوب از خداوند این درخواست را نکردیم و برای درخواست ارتعاشات آن زیاد نبوده و داشتن آن نیز استمرار نداشتیم دریک موقعیتی یک آرزویی کردیم و بعد از مدتی آن را فراموش کردیم و شاید درهمان لحظه با گفتن من که نمیتوانم این چیز را بخرم و یا داشته باشم سریع ارتعاشات آن را به کائنات خاموش کردیم و برای درخواست آن عجله داریم و فکر نمیکنیم حتی برای برآورده شدن ارزوها هم باید موقعیت زمانی و مکانی آن فراهم شود چون شاید دران موقع که ما درخواست کردیم شرایط روحی – مالی- زمانی- و مکانی را نداشته باشیم و از برآورده شدن حاجتمان احساس خوبی نداشته باشیم چون هنوز خدارا خوب نشناختیم و فکر میکنیم برای بدست آوردن چیزی باید حتما خودمان کاری را انجام بدهیم وپول آن را داشته باشیم و برای رسیدن به آرزوها باید سختی بکشیم درجامعه نمونه های زیادی را میبینیم که از ابتدا چیزی نداشتند و حتی فقیر بودند و الان به جایی رسیدند وبازهم آن را شانس میدانیم و قبول نداریم که طرف با اطمینان و اشتیاق آن را از خداوند درخواست کرده و ارتعاشات آن به کائنات واراده خداوندآن چیز برای فرد فراهم کرده .یکبار در کتابی خواندم کائنات مثل یک سرآشپز عمل میکند ما هر مواد ی که به کائنات بدهیم درآخر آن را برایمان تهیه میکنند و همیشه کلمه ارباب درخدمتم را میگویند و کاری به ذائقه فرد ندارند که آیا این مورد پسند فرد است یا خیر چون خود فرد از ابتدا انها را تهیه نموده است .
      • من در کتاب رسیدن به آرزوها ازطریق ذهن ( استاد احمدی) خواندم نکات مهم برای رسیدن به آرزوها چند چیز است که برای دوستان به اشتراک میگذارم 
      1.  قدرت کلمات ، هیچ وقت جملات منفی به کار نبرید چون ضمیر ناخودآگاه متوجه کلمات مثبت و منفی نمیشود 
      2. شکرگزاری در نعمات ،به ریز نعمتهایی که خداوند به شما داده توجه کنید و از سپاسگزار باشیدقبل از خواب میتوانید به آنها فکر کنید
      3. سوالات را درست مطرح کنید، انسانهای موفق اینگونه سوال میکنند چگونه میتوانم ثروتمند شوم ؟ نه اینگونه چرا من ثروت ندارم ؟
      4. تلقین به نفس ،  تلقین و تمرین نیروی قدرتمندی است که افکار منفی را ازذهن پاک میکند پس ما هرروز بگویم من روزبه روز متناسبتر میشوم
      5. رستوران کائنات ،شما میتوانید کاری را که هرروز تکرار و تایید برای انجام ان را دوست دارید به رستوران کائنات سفارش بدهید تا آرزوی شما را برآورده کنند این یک قانون طبیعت است و کاری به ذائقه فرد ندارند
      6. اصول تلقین به نفس ، باید از کلمات تاکیدی استفاده کنیم چون ضمیر ناخودآگاه حد و مرزی ندارد مثلا مشخص کنید که من تا یکسال دیگر متناسبتر میشوم 
      7. عبارت تاکیدی به زبان حال باشد ، باید این کلمات به زبان حال باشد حتی اگر مسخره به نظر بیاید مثل من بدنی متناسب دارم 
      8. همیشه و درهمه حال از کلمات مثبت استفاده کنیم هرگز نگوییم این کار خسته کننده است و ازگفتن کلمات منفی خودداری کنیم 
      9. جملات مثبت را زیاد تکرار کنید . درگفتن جملات مثبت استمرار داشته باشید لاغرشدن اسانترین کار دنیاست . من لاغر میشوم 
      10. تمرکز فکری داشته باشید،  با تمرکز فکر به خواسته هایتان فکر کنید و با احساس آرامش و شادی و با حضور قلب انها را احساس کنید که تاثیر فوق العاده ای دارد 
      11. پشتکار داشته و صبور باشید (عجله نکنید ) تمام کار کائنات با صبرو استمرار انجام میپذیرد و اصلا درآن عجله ای نیست پس با استمرار و صبر آن را درذهن ناخودآگاه خود ثبت کنید 
      12. در کارها و آرزوهایتان استمرار داشته باشید آرزوها باید به صورت یک عادت برای شما باشند و احساس شادی ازآنها داشته باشید و به قول استاد هروقت دیدید که احساس شما خوب نیست بدانید این حرف شیطان است 
      13. به خدا توکل کنید نیرومندترین افراد کسانی هستند که توکلشان به خداست حتی اگر تنها باشند زیرا هرکس که به خداوند توکل کند در تحت تکفل خداوند است 
      14. به آرزوهایتان وابستگی شدید نداشته باشید وقتی شما به آرزوهایتان بچسبید خود به خود ازآن دور میشوید پس رها کنید تا زودتر به آرزویتان برسید 
      15. تنفر و حساسیت نداشته باشید .نسبت به هیچ چیز و هیچ کس تنفر نداشته باشید کسانی که از بدی دیگران بگذرند از مومنان هستند چون در ذهن خودشان احساس آرامش و امنیت بیشتری نسبت به خداوند دارند
      16. از هیچ چیز نترسید بزرگترین گناه درنزد خداوند ترس است زیرا باید درتمام لحظات به خداوند توکل کنیم واز داشتها و نعمتهایی که درحال حاظر داریم سپاسگزار باشیم 
      17. آرزوهایتان را با شورو شادی دنبال کنید هرگز برای یافتن آرزوهایتان بهانه جویی نکنید و هدفی که دارید را با شور و اشتیاق فراوان دنبال کنید 
      18. عدم شرایط موجود شما به هیچ وجه نمیتوانید شرایط موجود را تغییر دهید پس شرایط فعلی را بپذیرد و برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید تا نتیجه بگیرید 
      19. به افکار منفی بی اعتنا باشید برای افکار منفی دلیل و برهان نیاورید و به انها بی اعتنا باشیدتا دلایل منفی بیشتر به شما ارجاع داده نشود  چون هر فکری که به آن توجه نکنید خودبخود از بین میرود 
      20. همیشه مراقب ورودمسائل منفی به ضمیر ناخودآگاه خود باشید همیشه چیزهایی که سود و منفعتی برای شما ندارند را از رسانه ها و اطرافیان گوش ندهید چون تصاویر منفی برای شما ایجاد میکنند چون افکار منفی شمارا از آرزوهایتان دورتر میکنند 
      21. عبارات تاکیدی را باور داشته باشید و لیز نخورید باید توجه داشت که افکار ما میتواند باورهای مارا تغییر بدهد از کلمات سعی میکنم

      و احتمال دارد استفاده نکنید چون باورهای انسان اجبار نیستند و اختیاری هستندو خودتان میتوانید به راحتی آنها را ازبین ببرید یا انها را تقویت و بزرگ کنید 

      انشاالله توانسته باشم به این سوال با توجه به آگاهیهایی که درمسیر شناخت بهتر خداوند یاد گرفتم  جواب داده باشم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/03/25 11:10
      مدت عضویت: 348 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 638 کلمه

      به روز شده در تاریخ ۱۴۰۲/۳/۱۵ 

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      استاد نمی تونم ذوق وهیجانی رو که از دیدن عبارت به روز شده در من ایجاد میشه بروز ندم و از شما تشکر نکنم.

      این عبارت به من حس همراهی واشتیاق میده . 

      ممنونم از این حس زیبای همراهی که به من میدید! 

      آخه میدونید چیه ؟ سال ها احساس تنهایی کردم . سال ها  

      فکرهام فقط مال خودم بوده. سال‌ها گوش شنوا ودوست هم فکری رو پیدا نکردم. سال ها از نظر دیگران من غیر عادی بودم وکسی بودم که حتی نزدیکترین افراد به من در زندگیم حرفام رو نفهمیدن واگه از این افکارم به اون ها می گفتم منو مسخره می کردن و می گفتن: چقدر تو هپروتی، بیا تو دنیای واقعی. این حرف ها برات نون و آب نمیشه . قسط ها رو نمیشه با این افکار پرداخت کرد. این حرف ها مال توی کتاب هاست.

      اما من دست بر نداشتم .اون طوری که اونها میگفتن منو راضی نمی کرد .من دنبال معنی بودم. برام اون زندگی واقعی ( به گفته‌ اونها ) واقعی نبود.  من دنبال چیزی فراتر بودم وهستم . اگر چه هنوز با زندگی ایده الم فاصله دارم اما آشنایی با این سایت به من دلگرمی داد که بله! یه چیزهایی هست.کسای دیگه ای هم هستن که مثل من فکر میکنن ودنبال اون هدف واقعی هستن و دنبال هدف واقعی از خلقت هستن وهدایت میشن و انتخاب میشن بدون اینکه خودشون متوجه بشن چطوری ؟ 

      اینکه می فرمایید :” شما به چطورش کار نداشته باشین ” درسته .خداوند به دل واحساس وخواسته ما نگاه میکنه. میدونه دنبال چی هستیم و به موقع سر راه ما قرار میده. اونم زمانی که ما قدرش رو بدونیم و ارزشش رو درک کنیم.

      نمی دونم با چه کلماتی شکر گزاری کنم . کلمات نمی تونن نهایت سپاس من از خدای درونم رو نشون بدن و حق مطلب رو کامل ادا کنن. 

      گفتم خدای درون! آره ، درست شنیدین . آخه من باورم اینه که خدا تو آسمون ها نیست ، از من دور نیست ، با منه ، درون منه، از رگ گردن به من نزدیکتره، تو تک تک سلول هام جریان داره . به من شوق زندگی میده. با احساس حضورش بغض میکنم. دلم گرم میشه، زندگی تو وجودم جاری میشه .

      استاد عزیزم !

       واسطه فیض خداوند !

       از شما ممنونم که این فضا و موقعیت رو ایجاد کردین که ما رو در مسیر تعالی هدایت و همراهی کنین و جواب خیلی از خواسته‌ام رو اینجا پیدا کردم 

      واین باورم رو که همیشه میگم اگه خدا بخواد میشه رو تقویت واصلاح کردم: حالا میگم و فکر می‌کنم این باور درست تریه ،که اگه خدا بخواد ، وتو در جریان اراده خداوند قرار بگیری وخودت رو به اون بسپاری میشه، نشد نداره. چطورش به من مربوط نیست . من فقط باید بخوام و با احساسم بخوام وبرای دریافت خواسته هام منتظر باشم وتوقع  دریافتشون رو داشته باشم و….

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه دوست داریم داشته باشیم  را نداریم؟ 

       من فکر می کنم دلایل زیادی در این امر دخالت دارن:

      اینکه ما تردید داریم :در مورد این که خواسته ما شنیده میشه از طرف خداوند؟ ما لیاقت دریافت خواسته مون رو داریم؟ یا وقتی به چطورش فکر می‌کنیم؟ راه رسیدن به خواسته مون رو می بندیم.  چون وقتی خودمون رو از خدا جدا بدونیم فکرمون محدود میشه و در فکرمون غیر ممکن جلوه میکنه ، میدونید ، آخه میخوایم تا ته هر چیزی رو پیش بینی کنیم، ” خودمون کنترلش کنیم وامکانش رو بررسی کنیم واز اونجایی که خودمون رو از خدا جدا می دونیم ، به نظرمون رسیدن به اون خواسته برامون غیر ممکن جلوه میکنه و چون این طوری فکر می‌کنیم  ، بیشتر آنچه دوست داریم داشته باشیم رو نداریم .

      ممنونم نوشته ی منو خوندین. دوستتون دارم واز داشتن دوستان فهیمی چون شما خداوند رو بسیار شاکرم. اینجا رو دوست دارم حس خوبی به من میده ، پس ادامه میدم….

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/13 23:50
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50315 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 575 کلمه

      اول سلام برخداونی که از لحظه که منو خلق کرد نا این زمان همیسه درکناربوده همیشه حمایت کرده وهمیشه هوام داشته هرزمان که ازش چیزی رو به شکل واقعی خواستم بهم عطا گرده  هرزمان بودنش خس کردم درمن نیروی به وجواورده که ازتوان من نبوده ازارده باریتعالی خودش بوده هززمان من خودم ادم موفقی دونستم به خودم مغرو شدم ابن من بودم که فکرکردم کاری انجام دادم نه ارده خداوند بخش مرا که اون زمان اشتباه فکرکردم به توان خودم مغرو سدم ولی این ییاستباه باورهای خودم بود که دارم به سکرانه خدایی هودم اول پبدا واصلاخش میکنم 

      سلام برا اقای عطارروشن  کسی که روشنایی ذهنشکه خداوند به شما عزا کرده  اول خودسمارو  نجات داد وبهد مثل منی رو هم داره بهش اموزس میده که راه نجات رو پیاد کرده ازابن مسیر حرکت کنه که به هدفش برسه 

      ازوفتی من به این سمت هدایت سدم که همه رو ازخداوندمهربون میدونم خودم‌کاری تواین زمبنه نمدونم شاید توکل دزیگاهام نوستم باره از خودم سوال من‌که خیل وفت بوده که به دنبال یی راهیبرای نجاتم بودم چرا امسال به این مسیر هدایا شدمچرا مقلا ۵ یا۴ سال پیسخدامن به این سمت هدایت نکرد  چرا امسالبا ه به خودم ابنجداب دا م تا امروز اگه امیالهدابت نمکرده هیچ کارب نمتواستی بکنیهمبن سکرکزار باش 

      ولی امروریی حواب کاملاتر به خودم مبدم  چون امسال ارده خداررو بر ادره خودت بیشتر دونستی وازخودخدا خواستی که کمک کنه تسلبم واقعی بی چون چرا شدی ازته قلبت بود نه ازسرزبونت به ش‌ل کامل که هیچ سک وتردید د خوایته خود نداشتی خودتو دیکه با ادره ندیدی به ارده خدای بزرک رسیدی پس امسال اون خدایی که توراو به ابنسمت هدایت کرد دردیدتو با ادرهتر ازخو  دت بود

      ساید هزاربار من به زبون میگفتم ولیحالا که دارم دقتمیکنمکمی درس شک هم بود توان خودم بیشتر دخالتنیدا م تا ادره خدایرو 

      امرورکه امدم توقسمت تغییرزندگی شما توبخش ازمایشکاه اشاره به این بخش کسی که ییاد زمان بزاه وبه خودثابت میشه که با امرور چقدرد فرق کر ده خودم اجازه داد م تواین بخش هم باشم تاتغیزات توی زمان اینده رو با امروز کزدم مقایسه کنم من به گفته های شماابمان دارم تا ییماه اینده این تغییرات حتما حس ولمس خواهم کردوبا مرو امروز به خودم ثابت واقعی میشه که هربخش تا یی زمانی که وقتش بزسه اول من به اون بخش راهنمایی میشم تا اطلاعاتی عالی توبخش به دست بیارم  داره که با بودن توهربخش این مسیر کلی اگاهی عالی رو به من هدیه میدید امروزخودم رو با اینده مقایسه میکنم 

      توبخی سوال که چرا ؟

      جواب خودم رو قیمت بالا دادم‌ولی خلاصه مفید ازدیدمن بخاطرابنن هست که اول ما ازته قلب حرفی رو که میزنیم به شکل واقعی قبول کاملش رونداریم چونوفتی به خووم مراجعه مبکنم متوجه مبشم هرزمان که ارده الهی رو  رو به ارده خودم ترجبح دادم اون زمام ادره خداوند کنک ریادی بیشتر وبهتری به من گرده ولی وفتی به ادره خودم توجه کردم اول که نرسبدم واگه هم رسبدم کامل نبود یی نقصی در اون بخش وجودداشت پس اول ما ادره خداررو به هرچیزی ترخیح بدیم خودمون رو به دستان با ادرهش بسپپیم وهسیو با ادره الهی خرکت کنیم که نتبجه اون حرکت ارتوان من یکب گی خارج هست نتیجه ه برای من  درحدعالیترازمن خواهدبود ابن شانه قدرت حداوست نه توان من  ادره خدایی توان اون به عرصه ظهور میرسونه وبه من ناتوان یادمیده که هرانجه هست دربی ادره الهی هست که جوابگو هست نه ادره من بنده که هیچ کاری دک نمتوان به شکل کامل انجامش بده تا اون خدایب مهربون نخواد

      خداپشت وپنهاهتون یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1402/03/03 15:11
      مدت عضویت: 423 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 411 کلمه

      میتونم بگم اراده ی خداوند هر لحظه در زندگی ها جاریست هر لحظه در حال زیباتر کردن زندگی هاست چه بخواهیم چه نخواهیم 

      اما این ماها هستیم که با قدرتی که خداوند برای ما ایجاد کرده و به ماها داده راه را باز میکنیم

      مثالی از خودم میزنم و همزمانی این قسمت اول با درکی که دیشب داشتم 

      درکی که تا بحال اینقدر زیبا و محشر در زندگیم ایجاد نشده بود

      اتفاقات زیادی در زندگیم افتاده اما این درک و بینش در من از ده ماه پیش شروع شد تا دیشب بتوانم بفهممش و حسش کنم

      اما چطور 

      ۱۰ ماه هست که در یک شرکت به صورت شیفتی همراه با همسرم کار میکنیم 

      ۲ روز روز کار ۲ روز شب کار و ۲ روز استراحت

      اما اتفاقی که دیشب افتاد این بود که این متن را خوندم به پایان که رسیدم و گفته شده دوباره بخون و بعد به سوال جواب بده

      اینقدر خسته بودم با خودم گفتم فردا دوباره میخونم تا بهتر درک کنم

      اما یه حسی گفت برو بیرون یه تابی بخور تا یکم سر حال بشی

      به همراه همسرم اماده شدیم و زدیم بیرون ساعت ۱۰ شب

      اما اتفاقی که افتاده چی بود؟؟؟

      قبلش در مورد این بگم

      یه مدتی بود طبق یک تمرین شکر گذاری دارم انجام میدم که از داشته هام به صورت اگاهانه شکرگذاری کنم تا درک بیشتری کسب کنم

      و همش به دنبال داشته های فیزیکی و یا چیزهایی که ملموس هست فکر میکردم و شکر بجا میاوردم

      ولی دیشب در حین قدم زدن در خیابان کوچه و بازار و سر زندگی شهر و رفت و امدها 

      این اگاهی و هدایت که چقدر زیباست 

      قدر داشته ها به وسایل و ملموس بودن نیست

      تو حتی تو این ده ماه نتونسته بودی برای یک ساعت گردش راحت داشته باشی اینکه با ارامش و بدون دغدغه که کی بخوابی کی بیدار بشی تا بتونی سر کار انرژی داشته باشی 

      تمام این مدت برای ما این شده بود چطوری هر شب و روز را برنامه ریزی کنیم برای سر کار

      بله دقیقا از داشته هامون لذتی نمیبردیم

      بلکه به روزمرگی مطلق رسیده بودیم و گذران عمر

      ولی این همزمانی ها با هم اینکه زندگی را باید زندگی کرد

      اینکه از تک تک لحظات باید استفاده کرد 

      اینکه خداوند به این زیبایی همه چیز را در اختیار ماها قرار داده تا بهترین را داشته باشیم و خلق کنیم و گسترش بدهیم

      ولی خود را محدود کردیم

      ولی وقتی درک کنیم که از خدا بخواهیم با ایمانی راسخ 

      اونوقت زندگی میشود با اراده خداوند 

      میشود

      قدر داشتهایمان را بدانیم اون چیزهایی که میگیم این که چیزی نیست خیلی چیزها هست 

      خدایا تنها تو رامیپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Labkhande zemestan
      1402/03/03 08:03
      مدت عضویت: 1242 روز
      امتیاز کاربر: 11372 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 732 کلمه

      با یاد خدا و عرض سلام حضور عزیزان

      اگر اراده خداوند همه چیز را تعیین میکند چرا بیشتر ما انسان ها انچه ک دوست داریم داشته باشیم را نداریم ؟؟؟

      منبع من خداست و منو طوری قرار داده ک هرچیزی ک بخواهم رو  در این جهان تجربه کنم ؛ ولی همین  حالا من کلی خواسته دارم ک برام دست نیافتنی هست چرا ؟؟؟ 

      خودم فکر میکنم که بخاطر باورهاذو موانعی ک در ذهنم دارم ، چیزهایی ک طی سالیان عمرم آموختم ، و وقتی ک خواسته ای برام پیش میاد بالافاصله منطق من شروع بکار میکنه ک این ممکن نیست ، چطوری ؟ پولش از کحا ؟ خودش از کجا ؟ و یا میگه تو خانومی و خانوما نمیتونن ، ب تو اجازه نمیدن ، و خلاصه در همون لحظه ی اول ک خواسته ای در ذهن الهام میشه ، اونقدر منطق من مانع حلو راهم میزاره و منم مرور میکنم و باور میکنم ک دیگه جایی برای رسیدن به خواسته ای ک در ذهنم شکل گرفته ندارم ، من همون لحظه اول مسیرمو پر از گودال و مانع و سنگ‌لاخ کردم ، بخوام برسم هم با کلی سختی و دردسر و زحمت روبرو هستم چون از اراده انسانی خودم استفاده میکنم ، و این یعنی اینکه من اراده خدارو گذاشتم کنار و فقط. دارم با اراده انسانی خودم جلو میرم ، که اونم‌پر از مانع و باورهای نرسیدن و ترس هاست ، اراده خدا یعنی چیزی ک برای ذهن من غیر ممکنه ، یعنی معجزات ، وقتی میگم اراده خدا یعنی همه ی مسیر ب عهده خداست و اون‌فراتر از انتظارم عمل میکنه ؛

      بارها شده ک خواسته داشته باشم و یا چیزی الهام وار بهم شده باشه ک مثلا فلان کار برای موفقیتت و یا بهبود مالی موثر و خوبه ، و من گفتم خدایا توکل ب خودت این مارو انجام بدم و خیلی وقتام شده ک مدام گفتم ک خدا کمکم میکنه ایشالا درست میشه و رفتم جلو، ولی ب مشکل برخوردم همیشه هم‌ خدارو مقصر میدونستم و‌میگفتم ک کلی توکل کردم بهت و‌ ازت کمک خواستم ولی اصلا نظری نکردی بهم ، وقتی ب این سایت وارد شدم توی دوره های رسیدن ب ارزوها ، متوجه شدم ک ایراد از من بوده ، حتی وقتایی ک میگفتم توکل میکنم ب خدا و همه چیو میزارم بعهده خدا، پشت پرده اینطوری نبوده ، پشت پرذه ذهنم اعتماد ب خدا نداشتم ، و‌میگفتم چطوری پول ک نیست من کلی زمان لازم دارم تا فلان چیزیو داشته باشم و یا کلی موانع و‌باورها رو‌در ذهنم مرور میکردم و‌کلی نجوای منفی داشتم ، و فقط زبانن میگفتم ک توکل ب خدا و سپردم کارو ب خدا ، ولی احساسم نشان دهنده این نبود، احساسم ترس از نرسیدن ها بود، احساسم شکست ها بود ، و جهان جهان احساساته ، کائنات فقط زبان احساسات رو میفهمه و منو ب اون احساس در مورد اون موضوع ک‌ میخوام میرسونه، احساس من این بود ک توی جامعه ی من نمیشه ب خیلی چیزا رسیدن مخصوصا اگه از جنس زن باشی ، و کلی محدودیت هست ، احساس من میگف نمیشه لاغر شد چون با ژن ک نمیشه مقابله کرد و‌جنگ کرد ، احساس من میگف تو حامعه ای ک هستی هر روز گرونیه و ارزش پولت هر روز از بین میرع بس ب هیچ جا نمیرسی ، باورها و نگرش های من نمیزاشت ک اراده خداوند در زندگیم کارایی خودشو کامل داشته باشه ، مگه یه گل برای میوه شدن کاری انجام میده ؟؟؟ نه فقط ب اراده خدا اعتماد داره ، من بارها شده از ذهنم چیزی گذشته و اونو انجام دادم بدون اینکه فکری داشته باشم راجبش و نتیجه هم عالی شده ، چون اونجا از اراده شخصی استفاده نکردم ؛ وقتی ک میخوام از اراده خداوند همه ی راه و روش هارو بسپریم ب خودش ، راه و روش ما انسانی و محدوده ، راه های رسیدن ب خواسته رو تعیین نکنیم ، چون راه های خدایی دور‌از تصور ماست ، جهان جوری قرار داده شده ک ب اندازه هر ادمی فراوانی و‌نعمت هست و میشه بهش رسید ، و هر انچه ک‌میخواهیم‌رو‌میتونیم تجربه کنیم ، اگه ب همچین موضوعی اعتماد کنیم و ایمان داشته باشیم باید موانع رو از ذهنمون دور کنیم و شناسایی کنیم ، اگه من ب خواسته ای نرسیدم در مورد اون موضوع چ نگرش و باوری دارم اونو پیدا کنم و با احساسی عمیق از ته دل ب خدا ایمان بیارم ، و‌توکل کامل دیگه اگر و اما و چطور نداره 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/02/28 10:02
      مدت عضویت: 380 روز
      امتیاز کاربر: 23420 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 496 کلمه

      با سلام . 

      جواب به این سوال که اگر اراده خداوند همه چیز را عوض میکند چرا بیشتر از اون چیزی که باید داشته باشیم را نداریم ؟

      به نظر من چون به صورت کامل به خداوند ایمان نداریم و باورهایمان این است که هرکجا که خودمان توانستیم کاری برای خودمان انجام دهیم که خودمان انجام میدهیم و احتیاج به حضور خداوند نیست و اگر جایی زورمان نرسید و یا نتوانستیم ،خدا را به عنوان ناجی و کمک رسان صدا می زنیم و توقع داریم مثل یک ناجی و به روشی که ما آن را تعیین کردیم  خداوند حق ما را ازدیگران بگیرد و انها را مجازات کنه که دل ما شاد بشه که دیدی به سزای عملش رسید .درحالی که خودمان را حق و رفتار وکردار دیگران را ناحق می دانیم و من تازه با کمک استاد عزیزم متوجه شدم که رفتار و کردار دیگران دقیقا از ذهنیت ما منشاء میگیره و دیگران آیینه رفتار ما هستند و تازه  با این حال هم با اعتماد و اطمینان کامل نمیگوییم خدا خواسته و میخواهد منتظر هستیم فردی بیاید و برای ما کاری انجام بدهد یعنی ما از بنده بیشتر انتظار کمک واقعی داریم تا خدا و فقط در هنگام نفرین و گرفتن حقمان از دیگران که نتوانستیم آن را وصول کنیم حالا هرچی باشه در محیط کار پست ، حقوق ، اضافه کار ، تبعیض بین همکاران در محل زندگی آن را واقعا از خدا درخواست میکنیم 

      و دلیل دیگر ان ذهنیت اشتباه اطرافیان است که اگر خداوند مثلا ثروت فراوان به شما بدهد . سلامتی و ارامش و دلخوش رااز شما گرفته میشود و دیگر نمی توانید به راحتی زندگی کنید و طمع مال دنیا نمیگذارد به دیگران کمک کنید و خودتان هم از مالتان فیض نمی برید و ان دنیا هم چگونه بدست آوردن ان باید جوابگو باشید و در این دنیا باید فقط سختی کشید مثال هم پیامبران و معصومین هستند که از مال دنیا چیزی نداشتند و انها با سختی و مشقت دراین دنیا  زندگی کردند وبهشت برین را برای خود در آخرت قرار دادند و مثالهایی از افرادی که ریاضت کشیدند و در دنیا نامشان جاویدانه شده 

      من خودم به این نتیجه رسیدم تا ازکسی درخواست نداشته باشی پاسخی هم دریافت نمیکنی آن هم درخواست با اطمینان نا با شک و دودلی که آیا این چیز را میخواهم یا نه چون کائنات برای براوردن حاجات و تقاضای ما متوجه منفی بودن چیزی نمیشوند مثلا ما نباید بگویم چرا من لاغر نمیشوم ؟ به راحتی چرای اول آن را برمی دارند و کلمه من لاغر نمیشوم را بلد کرده و ما را به سوی چاقی هدایت میکنند بلکه باید بگوییم من چگونه می توانم به تناسب اندارم برسم وقتی چگونه را برمیدارند جمله میشود من به تناسب اندام میرسم و آن کلمه در ذهن ما پررنگ میشود و ما به صورت ناخودآگاه به  سوی متناسب شدن حرکت میکنیم .

      و به قولی خدایا شکرت من قهرمان و خالق زندگی خودم هستم .

      و دراخر از استاد عزیزم ممنون هستم که ما را با خداوند بیشتر آشنا کردند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/17 21:39
      مدت عضویت: 546 روز
      امتیاز کاربر: 14960 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 260 کلمه

      با سلام خدمت شما 

      چرا اینگونه است؟الان من نظر و جوابم رو بهتون میگم 

      زیرا ما انسان هایی هستیم که همه چیز را در رویا های خود میبینیم و به ان با احساس خوب فکر میکنیم اما ژمانی که در واقعیت درباره ی خواسته ها و داشته های که از خدا میخواهیم حرف میزنیم اول کمی گله و شکایت می‌کنیم که مگه تا حالا چی  داشتم که فلان چیز رو میخوام بدست بیارم و در زندگی واقعی حرف های منفی راجب قدرت اراده خداوند میزنیم و به او تهین میکنیم و از او در ذهنمون یک انسان ساخته ایم که خواسته ی ما رو برآورده نمیکند،

      این طرز فکر من است راجب این سوال و حالا میخوام در ادامه بگم که اول از همه باید ایمان واقعی را درست و از اول بشناسیم و با ایمان باور و اراده در مسیر و راه خدا قدم برداریم نه بدون شناخت و اگاهی باید درباره ی خدا و جهان هستی و ایمان واقعی به اگاهی و اون چیزی که درست است به اون شناخت برسیم با ایمان درست زندگی خودمون رو با احساس خوب و ایمان به خدا با پزیرش قدرت اراده ی خداوند در زندگیمون قبول کنیم و به چیز های خوب که میخوایم به اون برسیم فکر کنیم و در راستای اهداف خودمون و با تلاش میتونیم معنی و مفهوم ببخشیم به این قدرت اراده در خودمون و اون اراده‌ای که خدا در ما قرار داده ، ایمان داشته باشید و باور داشته باشد با احساس خوب با فکر کردن خوب راجب خواسته های قشنگ خودمون به اون ها میرسیم، 

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار طاهره فروغی
      1401/12/07 20:09
      مدت عضویت: 1011 روز
      امتیاز کاربر: 35627 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 887 کلمه

      سلام خدای مهربونم 

      سلام استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من چند روزه که دارم این نوشته های باور سازو میخونم و دوباره اومدم خوندم و نوشتم 

      نمیدونم در چه عالمی هستم احساس میکنم تو یک عالم دبگه هستم انگار به قدرتی که در وجودمه پی بردم و اینقدر این نیرو زیاده و عظیم که دارم احساس پرواز میکنم و نمیدونم ابن چه حسیه ولی هرچی هست خیلی دوستش دارم 

      من یاد بعد از کلی عمر نوشته هایی رو خوندم که فهمیدم زندگی من همش با اراده شخصی خودم بوده در سورتی که من خدایی دارم که با به وجود اوردن من از روح خود در من دمید 

      من همیشه فکر میکردم برای رسیدن به ارزوهام و دنبال کردن  رویاهام باید اراده داشته باشم 

      ولی خیلی وقتها نه با اراده خود بلکه با ارده خداوند به مسیری هدایت شدم دقیقا مثل همین مسیر که فقط با اراده خداوند بود 

      و اراده من باعث این تغییرات نبود بلکه اراده ای ثدرتمند تر باعث این تغییرات بود 

      وقتی ارتباطمون با خدا بیشتر میشیم خیلی طبیعی و ساده رویدادهایی برامون پیش میاد که زندگیمون رو تغییر میده 

      اراده خداوند در زندگی من فراتر از اراده من در زندگی است 

      اراده خداوند در جهت تحقق رویاهای من و استقلال مالی بود ولی اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویاهام نمیرسوند

      من از لحاظ مالی در مذیقه بودم و شرایط کار اداری برام مهیا شد ولی شوهرم هم مبتونست در این کار باشه یعنی یا من یا اون و راستشو بگم اصلا از کار اداری خوشم نمیومد ولی اراده خداوند بر سرکار رفتن من بود و هرچی اراده کروم نشد و من در نهایت رفتم سر کار و از اون تاریخ ۱۸سال میگذره و الان میفهمن که این اراده خداوند بود چون شوهرم میگفت من کار اداری دوست نداشتم و ممکن بود همون چند ماه اول رهاش میکردم و فهمیدم با بودنم در این کار تونستم خودم رو جمع و جور کنم و این به اراده خداوند بود نه به اراده من 

      توکل کردن باعث تحقق رویا و تاثیر فوق العاده ای در قعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد

      توکل کردن باعث میشه که خودمون رو به اراده خدا بسپاریم و قدرت بینهایت خداوند را دریافت میکنیم و در راه فضیلت و کمال برایم هموار میشه 

      من وقتی بچه بودم کارتون سلیمان نبی رو دیدم که میخواست تخت ملکه صبا رو بیاره و یک نفر گفت اگر اجازه میدید من با اراده خداوند این کار رو انجام میدم و همیشه دوست داشتم همچین نیرو و ایمانی داشته باشم که اراده خداوند برای رسیدن به ارزوهام رو داشته باشم و چه حس خوبیه این حالت 

      ولی همیشه خودم رو بنده بد خدا میدیدم و هر چی میگقتن انجام میدادم ولی بازم به این حس نمیرسیدم و همش فکر میکردم من از خدا دورم و این قدرت داشتن فقط برای انسانهای خاص است و شامل من نمیشه 

      پس اراده نیرویست که به صورت میدان انرژی نامرعی در جهان وجود دارد 

      پس برای بهره مندی از این قدرت باید خودمان را غرق کتیم با توکل و ایمان و اعتماد داشتن به خداوند

      خدایا چطور من این همه قدرت رو ندبدم و فراموش کردم و دل یه غصه و گریه  دادم 

      چطور توکل نداشتم تا ارام بشم 

      چطور میگفتم بهت ایمان دارم ولی این ایمان ارامم نکرد 

      چطور من که میگفتم بهت اعتماد دارم ولی اخرین نفری که در ذهنم برای کمکم  میطلبیدم تو بودی 

      چطور اینقدر باهات غریبه بودم 

      ولی در ظاهر فرمانبردار تو بودم 

      خدایا کمکم کن تا باقی مانده عمرم رو با اراده تو زندگی گنم و با توکل و ایمان و اعتماد قلبی به تو سپری کنم 

      من حق انتخاب دارم و میتونم زندگی خودم رو با اراده خداوند به تغییرات چشمگیری برسونم 

      پس هر چی اراده خداوند در زندگیم بیشتر باشد تغییرات زندگیم بیشتر است 

      هیچ مکانی نیست که این انرژی خداوند نباشد 

      من باید به یاد داشته باشم که در دایره خداوند هرگز اشتباهی صورت نمیگیرد 

      هیچ دانه سیبی گیاه گلابی نداره 

      پس من هم با هدف به دنیا اومدم 

      همیشه میگفتم خدایا نه نایغه ام نه باعث میشرفت چیزی شدم و نه خیلی مهمم پس جرا منو خلق کردی  ولی حالا که بیشتر فکر میکنم حتی خدا از افرینش من هم قصدی داشته و اشتباه نکرده 

      من بدنیا اومدم تا بتونم خدا رو و خودم رو بشناسم و خداوند از طریق من این احساس عالی که الان در وحودم هست رو درک کنه  با کاری که برای یک نفر که کارش گیره انجام بدم قدرتش رو نشون بده 

      من همه جا این قدرت رو حس میکنم در گلهای اطرافم 

      در درونم 

      در بیرونم 

      در حس خوبم 

      در کارهایم 

      در بودنم 

      در رفتنم 

      پس چرا اگر قدرت خداوند همه چیز را تعین میکنه چرا بیشتر انچه را که دوست نداریم داشته باشیم رو نداریم 

      نظر من اینه که درسته که با خداایمان داشتم و کارهایی که برای خشنودی خدا گفتن رو انجان دادم ولی اینها در درونم نفوذ نکرد و حس خوب بهم نمیداد من این دو شب که دارم این نوشته ها رو میخونم حسی در من ایجاد شده که در مدت ۴۶ سال عمرم با تمام راهکارها و دعاها و عبادت ها نداشتم

      من میگفتم که به خدا ایمان دارم و توکل دارم و اعتماد ندارم ولی در قرار گرفتن اون شرایط اخرین چیزی که بهش فکر میکردم خدا بود در صورتی که اول باید به اراده خدافکر میکردم و اراده خداوند رو بر اراده شخصی خودم ترجیح میدادم تا زندگیم سراسر با اراده خداوند  رنگی میشد   تمام زندگیم رنگ و بوی خدا میگرفت 

      خدایا برای بودن در این عطر و بو تو در زندگیم لحظه شماری میکنم 

      در پناه خدا باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1401/09/13 22:14
      مدت عضویت: 560 روز
      امتیاز کاربر: 59864 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,074 کلمه

      به نام خدایی که بی کران مهربان است 

      سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیر در آکادمی تناسب فکری 

      ممنون از استاد عزیزمون که با آگاهی ها و نوشته های فوق العاده به راه ما نور می پاشن. 

      من مرتبه دوم هست این سری نوشته های زندگی با اراده خدا رو میخونم. مرتبه قبل حدودای اردیبهشت بود. الان که مجدد میخونم متوجه میشم چه تغییر واضحی در باورها و نگاه و رابطه م با خدا ایجاد شده. و چقدر این تغییر برای من شوق، آرامش و اطمینان خاطر به همراه اورده. 

      این سری نوشته ها، یکی از ارزشمند ترین کتابی هایی هست که میشه درباره اراده، توکل و خداباوری، و شناخت خدا، پیدا کرد و خوند، سرشار از اگاهی های طلایی و روشن. 

      و اما سوال این جلسه: 

      “اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟” 

      به نظرم مهمترین علت این قضیه عدم شناخت کافی ما از خداونده. ما خدا رو نه در باورمون که فقط در کلام میشناسیم و بهش توکل داریم. ما به زبان میگیم “هرچی خدا بخواد” ، اما در عمل هزار و یک جور نگرانی داریم. و دل مون از استرس می جوشه. ما از خدا دوریم. خدا رو بیرون از خودمون و در غیر قابل دسترس ترین نقطه آسمان شناختیم. خدا رو موجودی عبوس و سختگیر شناختیم که با چوب دستی بزرگ در آسمان بر سریر پادشهای کمین بنده هاش نشسته که کوچکترین خطایی ازشون سر بزنه و خدا با همون چوب بنده هاشو به بدترین شکل تنبیه کنه، تازه چوبشم که صدا نداره!!! 

      این حجم از خشم و خشونت دیدن در خدا ، این حجم از ترس از عقوبت و چوب خدا، باعث ایجاد احساس گناهی در ما ادمها شده که مانع قدم برداشتن ما به سوی خدا شده، که جلوی چشم ما رو گرفته، و نمیگذاره مهربانی و بخشندگی خدا رو ببینیم، به شناخت دقیق خدا برسیم، که باعث شده از تمام صفات و اسما الهی فقط بگیم خدا منتقمه ! خدا سخت انتقامه! خدا جباره! بدون اینکه معانی این صفات رو بدونیم، بدون تلاشی برای شناخت خدایی که بر ما از پدر و مادر ما، از خود ما مهربان تر و پر از رحم تر هست. آیا هیچوقت فکر نکردیم جبار یعنی  بسیار جبران کننده و مرمت بخش کاستی ها و شکستگی ها… همون خدایی که جبران همه ی نداشته هاست…آیا هیچوقت فکر نکردیم خدا بیرون ما نیست و درون ماست…؟ در هر ضربان قلب مون…در هر تنفس مون… آیا فکر نکردیم خدا فیض عام داره به همه هستی و کائنات؟! آیا فکر نکردیم خدای کریم الصفح یعنی چی…؟! 

      بله…فکر نکردیم چون همیشه درگیر و دار ترس خدا و تنبیه بندگانش بودیم…درگیر ترس از آتش جهنم…و چقدر کارما ایجاد کردیم….هم نسبت به خدایی که بی کران مهربانه و ما همیشه با خشم ش و تنبیه هاش شناختیمش و ازش ترسیدیم… هم نسبت به خودمون که دنبال اگاهی نبودیم و باعث شدیم از چه نعمتهایی و زیبایی هایی محروم باشیم به واسطه ی این عدم شناخت…

      ما بیشتر از اونچه میخواستیم نرسیدیم چون خدا رو باور نداشتیم…چون خدا رو نشناختیم…. چون همیشه فکر کردیم باید خودمون آستین بالا بزنیم و همه چی رو سامون بدیم… چون هیچوقت به قول حضرت مسیح : ساکت ننشستیم تا خدا به جای ما همه چی رو درست کنه. همیشه خودمون در جنگ بودیم. اقرار ما نسبت به یگانگی خدا فقط به زبان بوده ، نه از دل و نه در عمل. به زبان میگیم خدا بزرگه، خدا سبب سازه. خدا برکت و رزق میده…اما در دل سرشار از نگرانی و استرسیم. اگر بنده ی خدا قولی به ما بده روی قول اون بنده بیشتر از خدا حساب باز میکنیم. و در عمل هم میزان داشته ها و رضایت و آرامش مون کاملا نشان دهنده ی میزان توحید و ایمان ماست. 

      تمام ذات و هستی ما از خداونده. ما قطره ای از نور خداوندیم. همون خدایی ک در عهد الست به خداییش اقرار کردیم و وقتی وارد دنیا شدیم عهدمون رو از یاد بردیم. و در فراز و فرود دنیا خدا رو هم از یاد بردیم…و از نور دور شدیم…. و رفته رفته زنگار تمام روح و بخش معنوی ما رو فرا گرفت و -بنا به اقتضای میزان درک و کسب آگاهی و خداشناسی مون- قسمتی از روحمون به ظلمت دچار شد… که بسته به ظرف و ظرفیت وجودی آدمها در بعضی ظلمت کمتر و در بعضی بیشتر هست. 

      خدا از ما ، و ما از خدا جدا نیستیم. 

      ما قطره ای از بیکرانگی خدا هستیم. 

      خدا ما رو به صورت نمادی از خودش خلق کرد که وجود و ظهور مادی و کالبدی داره وگرنه زمانی که از روح خودش در ما دمید تمام صفات خودش رو در ذات ما قرار داد… اما این ما انسانها بودیم که از ذات نور مون نگهداری نکردیم. خیلی جاها دنباله رو شیطان شدیم. به خداشناسی واقعی نرسیدیم و هی نورمون رقیق تر و رقیق تر شد…و ما از خدا دورتر و دورتر…

      ما خدا رو از یاد بردیم و او ما رو نه…

      همون خدایی  که در الست عهدش رو از ما گرفت…پیمان از ما گرفت…نه این خدایی که به ما آموختند: مظهر خشم و عصبانیت و تنبیه های عجیب غریب…خدایی در دور دست ها… در دور از دسترس ترین جای آسمانها….

      اگر به سوی خدا قدم برداریم، اگر سعی در شناخت واقعی و درست خدا کنیم، اگر فقط ذره ای ذره ای سعی کنیم به آغوش نور بازگردیم بدون شک چنان زندگی پر شور و شگفتی رو تجربه میکنیم که در زبان و تفکر نگنجند…

      یادمون باشه آغوش خدا همیشه به روی ما بازه….خدا با تمام نعمتها و مهربانی هاش منتظر ماست….

      خودش گفته: اگر بنده های من میدانستند من چقدر به آنها مشتاقم هر آینه از شوق جان میدادند…

      به سمت خدا قدم برداریم … هرجایی که هستیم…در هر جایگاهی…با هر میزان آگاهی….با هر ظرف وجودی که داریم…وقت رو تلف نکنیم.. نکنه بریم به جهان ابدی و بفهمیم چه خدایی با چه حد بی نهایتی از بخشندگی و چه بیکران نعمتهایی رو نشناختیم و چه زندگی پرشور و قشنگی میتونستیم داشته باشیم و به خاطر عدم شناخت کافی و درست از خدا، از دست دادیم و دیگه دیر شده…. برای خودمون نخوایم و رقم نزنیم سرنوشتی که یوم الحسرت ش، نشناختن خدا باشه…

      تا وقت داریم به سمتش بریم و شناخت واقعی ازش پیدا کنیم، و بهش ایمان داشته باشیم. ایمانی که برامون آرامش خاطر و اطمینان بیاره. تمام اموراتمون رو دستش بسپریم. بعد می بینیم که چقدر بیشتر از اونچه ارزوی ما بوده بهمون میده و چقدر زندگی مون رو غرق نعمت میکنه…

      خدایی ک در اسماءالله خودش رو معرفی کرده برای شما و برای خودم آرزو میکنم ❣️❣️❣️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 30 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85@gmail.com
      1401/01/19 14:09
      مدت عضویت: 1185 روز
      امتیاز کاربر: 5472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,122 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️❤️❤️

      زندگی با اراده خداوند 🌹🌹🌹

      سلام 🖐️

      اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می‌کند چرا بیشتر آنچه را که دوست داریم داشته باشیم ، نداریم ؟🧐🤔 چون ایمان مون به خداوند خیلی ضعیفه و یا اصلا بهش ایمان نداریم میگیم که تا خدا نخواد برگی از درخت نمی یوفته ولی ته قلب مون همچین حرفی و باور نداریم میگیم خدایا به امید خودت ولی باز وقتی مشکل داریم از خدا نمی خواییم که حلش کنه امید مون به دیگرانه  می گیم خدا روزی رسونه ولی باز می‌ترسیم که مثلاً چند تا بچه داشته باشیم همین دیروز که رفته بودم مدرسه دنبال دخترم تو حیاط مدرسه که همراه مادرای دیگه منتظر بچه هامون بودیم در این فاصله با مادر یکی از بچه ها هم صحبت شدیم ایشون می‌گفت خداروشکر که مدارس حضوری شد دخترم خیلی اذیت میشد لااقل دیگه نصف روز و تنها نیست ، میاد مدرسه با دوستاش بازی می‌کنه ، تو خونه خیلی حوصله اش سر میره بعد می‌برمش خونه یکمی استراحت می‌کنه و تکالیف شو انجام میده بعد  شب می‌برمش پارکی ، بیرونی جایی دیگه خسته میشه و میخوابه می‌گفت وقتی مدارس مجازی میشه دخترم خیلی بد اخلاقی می‌کنه چونکه هم بازیم نداره یکسره با گوشیه منم خیلی نگران شم گفتم همین یک بچه رو دارین ؟ گفت آره گفتم خب یکی دیگر بیارین تا هم بچه تونم از تنهایی در بیاید هم خودتون طعم داشتن چند فرزند و بچشین ، بعدشم یه دونه بچه خیلی کمه دیدم شروع به نالیدن کرد که ول کن بابا بیکاری مگه سرت درد می‌کنه  تو این شرایط اقتصادی کی حوصله داره پوشاک و وسایل بچه هم که خدا تومان قیمتشه گفتم آره درسته ولی خب خدا بزرگه خودش روز ی رسونه گفت دلت خوشه گفتم منم مثل شما تو همین شرایط جامعه زندگی می کنم ولی خداروشکر 3 تا بچه دارم تازه دختر بزرگم دانشجو هستش الحمدلله هنوزم خدا منو واسه خوراک و پوشاک شون لنگ نزاشته  و خدا رو شکر تو فامیل و دوست و آشنا که نگاه میکنم  همیشه هم بچه هام از اونایی که یک دونه بچه دارن مرتب ترن شاید اونایی که یک دونه بچه دارن حوصله همون یکی هم نداشته باشند و همیشه گله و شکایت از فضولی و شیطونی بچه شون میکنن ولی من   عاشقانه رو شون وقت میزارم اصلاهم نا شکری نمیکنم با افتخار م همه جا میگم که 3تا بچه دارم و همیشه هم میگم که بچه زیاد داشتن خودش بزرگترین نعمته  خداوند بهم لطف کرده و از هر دو میوه اش نصیبم کرده خلاصه خانمه اصلا قانع نشد و می‌گفت درسته خدا بزرگه ولی از اون بالا که پول نمی‌فرسته پایین یا باید از صبح تا شب جون بکنی و کار کنی و یا باید یک پارتی کلفت داشته باشی یا یک ارث قلمبه بهت برسه تا بتونی با این شرایط کشور زندگی کنی وگرنه همون یه دونه اشم زیاده نمیدونم منم دیگه سکوت کردم فقط همیشه میگم الهی شکر که به این مسیر زیبا هدایت شدم و از وقتی که دارم روی باورام کار میکنم . زندگی بهتری رو دارم تجربه می‌کنم 

      خلاصه که ما البته من خودمو میگم در بیشتر جنبه های زندگی مون ایمان مون به خداوند خیلی ضعیفه من خودم تو یه برهه از زندگیم یک خواسته ای داشتم که 8 سال طول کشید تا من به اون خواسته و آرزوم رسیدم این طور بگم بلد نبودم از خداوند درخواست کنم مدام از دیگران کمک می‌گرفتم ، امام زاده ها و بزرگان دینی و بین خودم و خداوند شفیع و ، واسطه قرار میدادم ،انواع دعاهای سریع الاجابه و نمازهای مستحبی می‌خواندم گریه می کردم زجه میزدم به هر دری میزدم ، کلی کارهای عجیب و غریب انجام میدادم یک کتاب داشتم به نام گنج های معنوی که توش پر از دعاست از بس خونده بودم دیگه ورق ورق شده بود و سعی میکردم که تمام کلمات عربی و درست و صحیح ادا کنم ولی خواسته من اجابت نمی‌شد که نمیشد  تا اینکه بعد از 8 سال  سر یکی از نمازام شروع کردم با خداوند متعال صحبت کردن و گفتم خدایا سپردم به خودت هر طور که خودت صلاح میدونی این خواسته منه و من ازت میخوام که خودت اگه به صلاحمه برام راست و ریسش کنی و اگرم که نه من دیگه از این خواسته ام گذشتم و  نمیدونید که به یک هفته نکشید که خداوند به بهترین شکل ممکن که خودمم شگفت زده شده بودم جواب خواسته منو داد و من از شدت هیجان فقط گریه میکردم و خداوند این طوری جواب میده اگه بهش ایمان داشته باشیم و فقط از خودش بخواییم البته من اون زمان چیزی از روش ذهنی و تاثیر باور ها نمی‌دونستم الان که دارم به اون زمان فکر میکنم میبینم که من ایمان و باور داشتم که خداوند دوست داره که اگه خواسته ای داری بارها و بارها در خونه اش بزنی و دوست داره که تو هی با گریه و زاری صداش بزنی و هر چقدر دیرتر جواب تو بده یعنی بیشتر دوست داره و همچنین چون ما بنده ها گناه کاریم درست نیست که خودمون مستقیم چیزی رو از خداوند بخواییم و برای به دست آوردن خواسته و آرزو مون باید امامان و پیامبران و واسطه قرار بدیم و این باور ها باعث شد که خواسته من 8سال طول بکشه و چون همه این حرفها رو از اطرافیان و معلم هام در مدرسه شنیده بودم و چون به این افراد اعتماد داشتم حرفا شونو باور کرده بودم  فکر میکردم که اونا همه چیز میدونن و هر چی که میگن درست و صحیحه و الان که به این مسیر زیبا هدایت شدم تازه دارم یاد میگیرم که هر حرفی و نباید قبول و باور کنم و و خوشحالم چرا؟ چون درسته که باورای نادرست زیادی در ذهنم دارم و شاید خیلی طول بکشه تا اصلاح شود کنم ولی دیگه  به بچه‌هام یاد میدم که هر حرفی رو راحت قبول و باور نکنند  تا ان شا الله آینده بهتری داشته باشند و  بهتر درک میکنم که وقتی استاد میگویند که نقش باورهای ما خیلی تاثیر گذارتر از تلاشهای ما برای به دست آوردن خواسته مونه و من کاملا حرف ایشون و تایید میکنم چون خودم به عینه این موضوع در زندگیم اتفاق افتاد ان شا الله که در این مسیر بتونم باورای پوسیده و به درد نخور مو از بین ببرم و به جاش باورهای صحیح و کار آمد جایگزین کنم و ایمان دارم که وقتی باورهای غلط و نادرست ذهنی مو در جنبه های مختلف زندگیم اصلاح کنم اون زمان ایمانم به خداوند چندین برابر میشه و اون وقت بهترین زندگی رو تجربه می‌کنم و هر خواسته ای که داشته باشم خیلی راحت و آسان از سمت خداوند دریافت می‌کنم 🌹

      ممنون استاد که با آگاهی های ارزشمند تون کمک مون میکنید که تا بهتر و آسون تر به تناسب فکری و تناسب جسمی برسیم .🙏🙏🙏🌹🌹🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار 🤗Ꮥ-ᎷᎧᏗፚᏗᎷᎥᎩ😊
      1400/08/28 23:38
      مدت عضویت: 932 روز
      امتیاز کاربر: 62
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,145 کلمه

      ب نام خدا 

      سلام دوستان عزیز..‌‌‌‌‌‌‌ضمن عرض تشکر و سپاس از استاد عزیزم بابت این نوشتهای زیبا و ناب … استاد من دیشب داشتم یکی دیگ از فایلهاتون و میدیدم ک پیشنهاد دادید ک بیاییم سراغ نوشته های باور ساز راستش من چندماه پیش هم میدیدم ک این نوشتهارو میزارید یکی دوبار خوندم ولی هیچی از نوشتهاتون  متوجه نمیشدم ، خیلی کلمات برام سنگین و غیرقابل درک بود . وقتی میخوندم سرم سوت میکشید .نمیدونم شاید دلیلش این بوده ک هیچ وقت راجبه نظم و آفرینش و اراده خدا نخونده و نشنیده بودم .ازدیشب ک اومدم سراغ این نوشتها چندباری خوندم کلمه ب کلمه، و الان مطمئن م ک الان این موقع، وقتش رسیده … بله استاد جان جهان آفرینش ب خواست خدا دارای نظم و هدف خاصیه..هیچ موجودی ،هیچ گل و گیاهی بدون هدف رشد و نمو نمیکنن ، ..

      سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر ما انسانها بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟

      بنظر من چون ما اونقدری ک باید ب خدا ایمان و اعتقاد نداریم چرا چون همش ب این معتقدیم ک اگر مریضیم ، مشکل داریم ، شغل مناسبی نداریم ، بچه ای نداریم نمیدونم هرچیییی رو ربط میدیم ب خدا ک خدا نخاسته ،صلاح ومصلحت خداست ،،درحالی ک همه چی بستگی ب باور و ذهنیت ما داره ..

      استاد جان قبل از آشناییم با سایت تناسب فکری و شما منم جز همون دسته از افرادی بودم ک همیشه گله مند بودم از خدا ،ازینک چرا من بدنیااومدم ، چرا منو خلق کرده ، خلقم کرده ک همش تو عذاب و بدبختی و بیپولی باشم ،منو خلق کرده ک تو چاقی وحسرت نعمتاش باشم ،منو آفریده ک برای یک لقمه نون مثل چی بدوعم ،همیشه گله میکردم ک دنیات منو کم داشت ،اینا همه گله های هروز من بود ، حالا اگ مشکلی داشتم یا نیاز مالی یا التماس دعا بجای اینک ب خدا ایمان داسته باشم و ب خدا بگم ب بنده های خدا میگفتم ،بجای اینک دستم جلوی خدا دراز باشه جلوی بنده ش دراز میکردم ،اگر ک محتاج دعایی بودم بجای دردودل باخدا با بنده اش میکردم در حالی ک خدا انقدر نعمات داره انقدر بخشنده س ک نیازی ب التماس و دست درازی نبوده و نیست ،،

      استاد جان من این دوروز خیلی فکر کردم ته نتیجه ام این بود ک من هیچ وقت نتونستم خدا رو بشناسم ،هنوزم اونقدری نمیشناسمش ،همیشه منو از خدا ترسوندن مثلا اگ دروغ بگم خدا کورم میکنه ، اگ نماز نخونم خدا مجازاتم میکنه ،اگ روزه نگیرم خدا گناه اونا ک روزه میگیرن و برای من مینویسه ،همیشه از خدا بد شنیدم ولی همیشه تو مدرسه و شروع هرکاری نوشتن گفتن ک بگم« بنام خداوند بخشنده و مهربان»…همیشه فکر میکردم ک این خدا چطور بخشنده و مهربانیه ک منه بنده رو ب این دنیا اورده ک همش عذاب بکشم .کاسه چکنم چکنم دستم بگیرم و آخرم ک مُردم اون دنیام خداخودش عذاب میده و میرم جهنم ،،استاد هنوزم خیلی از مردم هستن ک اَدعای نماز خوندن درمیارن ، ازترس از خدا چون بنظر من هنوز خدارو نشناختن ،،همیشه ب من یاد دادن ک اگر چیزی میخام باید با گریه و زاری و تروخدا تروخدا از خدا بخام ..درحالی ک خداانقدرررر نعمت داره اگ ی خونه خواسته من باشه درخاستم پیشش هیچه ،،اگر ک من الان هیچی ندارم از نداری خدا نیست ،از ذهنیت خرابیه ک دیگر ان از همون بچگی تو مخ ما کردن و این ادامه داشته تاالان ک من هم ب فرزندمم آموزش دادم،

      اون زمان هایی ک من از اول صبح ک بیدار میشدم و بدون هیچ مسئله شروع میکردم ب غر زدن و نالیدن ،ب این ،ب اون ،مینالیدم ازینک نیست و نداریم فرکانس من ب کائنات نداشتن و نخاستن بوده ،..اون زمانهایی ک من انواع و اقسام رژیم های مختلف  میگرفتم و ورزشهای سبک و سنگین میکردم فرکانس من ب کائنات چاقی بیشتر بوده اینک من چاقی رو دوست دارم ،

      رویاهای مادی  یک انسان یک خونه ،یک ماشین ، بچه ،آرامش و سلامتیه ،،،ولی من ازمطرح و خواستن یک خونه از خدا هم گاهی ترس داشتم . چون ن پولشو داشتم ، ن انقدری روی خدا شناخت داشتم ک فکر کنم اگ از خودش بخام بهم میده.

      ولی خدایی ک خالق ما بنده هاست وازروح خودش درما دمیده و دستور داده ک همه ی موجوداتش  سجده ب ما کنه نمیتونه خدای انتقام گیر و زور گویی باشه …منم قبلامثل خیلی های دیگ ازافراد این جامعه هییی میگفتم ندارم ندارم ولی الان دارم یاد میگیرم من داشته های دارم ک خیلیا آرزوی داشتنشو دارن . من زنده ام و نفس میکشم ودارم خدای خوبم رو میشناسم ک دیگ ازش نترسم ،فرزندمو ازش از خالقمون نترسونم ، دارم یاد میگیرم ک همه چی مو از خدای خودم خالق خودم بخام خونه ،ماشین ،سلامتی،پول ،لاغری ،از خدایی بخام ک خواستهای بزرگ من ازش، کوچکترین نعمت و داشتهای از اقیانوس داشتهای نعمتهاش ،،،

      افرادی رو میشناسم دراطرافم ک خونه ،ماشین ،طلا پول ،زندگی آنچنانی دارن و قبلا حسرت من بود ،وآرزویی یک روز جاشون بودن ولی دلشون شاد نیست ،زندگی و داشتهاشون براشون یی معنی ومفهومه ،عشق ندارن …ولی من هیچکدوم ازاونا روندارم درعوض سلامتم درسته چاقم ولی خداروشکر هنوز بیماری ندارم و چاق بودنم قابل درمانه ، دنبال شور و شوق و عشقم برای زندگیم ،برای آینده فرزندم و مهمتراز ی زندگی شاد و خوشبخت شناخت خدامه … من دیگ دوست ندارم جای هیچکسی باشم تواین دنیا ، جایگاه من بهترین جایگاهی هست ک میتونه باشه …

      من همیشه از خدا گلایه داشتم و غر زدم ازینک چرا بدنیا اومدم.چرا ثروتمند نیستم ،چرا چاقم ،چرا ،چرا چرا ،ولی الان خداروشکر میکنم ک خدااین محبت و ب من کرده و من دارم نفس میکشم ،زندگی میکنم و درحال ساختن دنیایی هستم ک حضور خدا ی خوبم ،خدای مهربان و بخشنده ام احساس میشه ،من هروز خدارو بخاطر اینک زنده ام و لیاقت زنده بودن و زندگی کردن دارم دراین دنیای مادی شکر میکنم ،،

      از حالا هر خواسته کوچیک و بزرگی داشته باشم فقط از خدا میخام و همیشه بخودش توکل میکنم ولی توکلهای ن مثل قبل ک میگفتم خدایآ توکل ب تو ولی کار خودمو میکردم ،وآخرم ب بنده اش رو میزدم ،،ایندفعه توکلهام ،سپردن هام از اعماق قلبم خواهد بود ،،

      خدا جونم بابت گذاشتن ( استاد رضا عطار روشن عزیز)بر سر راه مسیر زندگی بی معنی و مفهومم ،زندگی پراز سربالایی و ناامیدم ،زندگی ک نمیخاستم و همش گله و شکایت بود ،،ازینک حضور ووجودشون روگذاشتیش سرراه زندگیم ک باعث تغییر زندگیم ،احوالم ،حال خوبم بشه وباعث بشه تورو ای خدای بزرگ آسمانها بشناسم ،،از داشتن خدایی چون تو ب خودم ببالم و دلم از داشتنت قَنج بره و تو پوست خودم نگنجم وکوه غرور بشم از داشتنت از حضورت ،از گرفتن دستام و گذاشتنم ب اون زمان و مکانی ک خواست و اراده ی توست هزاران هزار بار شکرتتتتت و ممنونم …

      استاد جان یک در دنیا و صد  درآخرت خداوند متعال اجرتون بده و خدارحمت کنه مادر عزیز و بزرگوار تون

      ی دنیا ممنون بابت این نوشتها عالی”👌”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 23 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/06/12 02:12
      مدت عضویت: 1039 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 414 کلمه

      سلام
      واقعا من ایمان دارم ک همه چی با قدرت خدا انحام میشه
      من در جواب اون سوال باید بگم ک چن ما خدارو نمیبینم
      اونطور ک باید ازش نمیخوایم بخدا میگم ک گفته باشیم اون اطمینان و باور ک باید پشت خواستمون باشه نیس
      ما با اطمینان قلبی نمیخوایم شک داریم اصلا خدا رو حس نمیکنیم خدا فقط تو زبون ها زندس ولی تو دلمون ن.
      از بس ک دلمون تیره و تاریک شده با منفی ها با عقاید کهنه
      ما تسلیم خدا نمیشیم ک اون قدرت الهی برامون کار کنه برامون جواب بده
      من ب شخصه هر جا واقعا دویدم و نرسیدم اومدم سپردم ب خدا جواب گرفتم کاری هم نکردم فقط گفتم خدا من این خواسته رو دارم این کارو دارم اینو نیاز دارم نمیدونم چجوری برام حلش کن و واقعا شده
      همین دیروز باید برا مراسمی لباس میگرفتم چن هفتس کل بازار گشتم اصلا هیچ کدوم ب دلم نمینشست یا خیلی گرون بودیک لحظه دیروز گفتم خدا خودت حلش کن سپردم ب خودت و همون دیروز ب قطعیت در دلم رسیدم ک رفتم خیاط اندازه کرد و رفتم امروز پارچه گرفتم شاید باورتون نشه ک وقتی وار مغازه شدم درست اون پارچه ک من میخواستم با همون رنگ رو میز بود انگار ک برا من امادش کرده بودن و من میان اون همه مغازه رفتم داخل اون پارچه رودیدم
      ما خدا رو نمیبینیم الان یجوری شده خودمونم نمیبینیم با خودمونم بیگانه ایم انگار رودربایستی داریم با خودمون
      ما با خدا یک رنگ نمیشیم ک از اون قدرته استفاده کنیم
      دیدن رنگین کمان نصیب کسی میشه ک بخواد تا آ خر بارون بشینه
      ما صبر نداریم ما اصلا تقاضا میدیم ولی ایمانی ب براوده شدن نداریم
      ما انسانها چوب باورهامونو میخوریم
      ما اصلا باور نداریم ک همه چی دست خداست وابسته ب قدرت خداست
      همش میگیم قسمت قسمت در حالی ک در مواجحه با یک چیز نمیگیم خدا قدرت تو
      اگه صلاحه بشه اگه ن نشه تسلیم نمیشم
      کاشکی انقد ک بهمون یاد دادن قسمت قسمت بگیم
      میگفتیم خدا قدرت تو
      خدا مثل مربی بازی فوتباله ک میدونه بازیکناش باید چیکار کنن تا ببرن وبازیکنا مثل ما انسانهاست تو زمین بازی و زندگیمون یا دچار غرور و تکبر و خودبزرگ بینی و ناراحتی غم و اینها
      فرصت گل زدن از خودمون میگیریم و حسرت کل وجودمون گرفته در حالی ک اگه ب گفته مربی گوش بدیم ب فریادهایش ب نشانه هاش عمل کنیم میبریم ما اصلا تو زمین بازی مربی نمیبینیم فقط خودمون میبینیم و ب خودمون بها میدیم و نتیجش میشه نزدن گل

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اشرف مخلوقات
      1400/03/30 01:19
      مدت عضویت: 1688 روز
      امتیاز کاربر: 2472 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,072 کلمه

      بنام یگانه خالق هستی 

      سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان 

      خداوند را سپاسگزارم که لایق شنیدن حرفهای خودش هستم لایق خوندن ونوشتن کلماتی که اراده خود اوست هر انسانی از لحظه ی که به دنیا می آید به گونه ایی به دنبال یک اصل می گردد وهمیشه می پرسد خدا کیست . به دنبال اصل و اساس خودمان بودیم 

      بله من و خیلی از ماها به دنبال خدا بودیم همه می‌گفتند خدا اما هیچ وقت به ما جواب درستی ندادند نه پدر ومادر ونه معلم ها و نه اساتید دینی و…. اما همه یک حرف را به من گفتند خدا تو آسمانهاست خدا رو برای من چیزی دست نیافتنی کردند که دور از دسترس هست بعد بهم گفتن که چون حوا وآدم اشتباه کردند تا ابد من باید تاوان اشتباه آنها بدهم ودر این دنیای فانی زندگی کنم وجسم من زندانی هست که روحم در اون حبس شده بهشت را برای من دست نیافتنی کردند .خدا رو برای من مثل یک انسان تعریف کردند که همیشه آماده ی گرفتن مچ من در هنگام اشتباه هست اگر اشتباه کنی بخشیده نمی شوی حتی اگر بمیری برای رفتن به دنیای دیگر برای من پلی ساختن از مو باریکتر از شمشیر برنده تر ونیز تر که این پل بین دو کوه هست که از این پل رد بشی که پایینش دره است وکلی از توصیفات دیگه .

       خدا دلش پر از کینه است منتظر اینه که من اشتباه کنم تا مجازات کنم نه فقط در این دنیا بلکه در آخرت هم باید مجازات بشم  تازه مجازات خدا در اون دنیا بسیار وحشتناک تر است  اما دریغ از یک جواب که این خدا چی هست وکی هست که دوست داره منو مجازات کنه ؟.

      همه ی انسانها از او دورن فقط محدود انسان‌هایی که اونها پاک بدنیا اومدند اما ما ها انسانهای پاکی نیستیم من از همون لحظه نطفه  بستن کسی هستم که از خدا دورم وبهشت برای ما ساخته نشده بلکه جای من جهنم هست به اندازه ایی که کارهای بد انجام دادم مجازات میشم بعدش منو با یک مهر بر پیشانی زده شده به طبقه پایین بهشت میفرستن اینم فقط به خاطر اینکه کمی کار خوب انجام دادم.

      خدا شده یک فردی که همیشه در حال امتحان کردن ومجازات کردنه هر کاری میکنم این امتحانه چه خوب چه بد.

       نمی دونم از کدوم جهت این خدا رو بررسی کنم .خدایی که به بعضی ها فقط شادی وپول میده تا فراموشش کنن اما به بعضی ها زجر وبد بختی میده وامتحانشون می کنه که دوستشون داره که اگر در این امتحان الهی قبول بشن شاید اونها رو ببره به بهشت.

       خدایی که باید تمام بدنت پوشیده باشه وگرنه آویزانت می کنه با موهات خدایی که اگر دروغ بگی گدازه های آتش را در حلقت میریزه خدایی که از همه جهت بی‌رحم هست وبه هیچ کس رحم نمی کند خدایی که هرچی جلوش خم وراست بشی ونماز بخوانی شاید نماز ها رو قبول کنه تازه اگر حواست در هنگام نماز خواندن بهش بوده باشه وگرنه قبول نمیشه.

       واین تکه که اگر نمازها قبول شد بقیه ی اعمالت قبول میشه واگر قبول نشه تمام کارهای خوبی هم که انجام دادی هم هدر میره .خدایی که تو رو آفرید وقتی مردی وهنگامی که در قبر تو را میزارن تازه فشارها شروع میشه .

      چقدر این خدا دوست داره من دائم گریه وزاری کنم همیشه گردن در برابرش کج کنم و دست به دامن دیگران باشم در برابرش شاید مشکلی وگرهی از کارهام باز بشه .

      همه به من از این خدا گفتن وتصویری رو اینگونه برام ساختند خدایی که با بیمار شدنم وناراحت بودنم ومشکلات این دنیا شاید کمی مجازات آن دنیا را برایم کم کند .

      وقتی اینها را نوشتم چقدر گریه کردم برای خودم اشک هام جاری شد برای کسی که از همه مهربان‌تر بود بدون منت منو بزرگ کرد به من تمام چیزهایی که من برای زندگی کردن نیاز داشتم را به من داد که کارهای بدنم رو طوری خودش به عهده گرفت که اگر من فراموش کنم از بین نرم مثلا یک ثانیه یادم بره نفس بکشم یا پلک بزنم یادم بره که الان قلب باید بتپه یا وقت پمپاژ کردن خون به بقیه قسمت های بدنم هست این خدایی که وقتی در شکم مادر بودم یک تک سلولی بودم وتبدیل شدم به هزاران هزار سلول ، سلول‌ها رو هدایت کرد که هر کدوم قسمتی از بدنم رو بسازن مواد غذایی مورد نیازم را تامین کرد بدون اراده من منو رشد داد در جایی مثل شکم مادر تا بزرگ شدم وقتش که رسید به این دنیا اومدم باز هم مسئول تامین همه چیزم بود.

       قلبم به خوبی می تپید شکمم به خوبی غذا را هضم می‌کرد بدون اینکه کسی یادم بده مک زدن وشیر خوردن رو بهم یاد داد مواد غذایی مورد نیازم را تامین می‌کرد من چه دخل و تصرفی داشتم.

       پدر ومادر را برای من مهربان کرد که حتی گریه میکردم آنها با محبت نوازشم می‌کردند همه اینها با اراده ی خدا انجام می‌شد واما بدنم رو بزرگترین داروخانه ی جهان قرار داد هر چی نیاز داشته باشم خودش تامین کنه نیازی به داروهای بیرونی نیست استخوان‌های بدنم را چنان قوی ساخت که هر چه می افتادم سفت تر می شدند کبدی برای من ساخت که حتی اگر خراب بشه خودش رو ترمیم کنه دستم اگر بریده بشه خودش خوب بشه و……..وکلی معجزات دیگه بدنم. 

      خدایی که به من گفت تو اشرف مخلوقات منی تو جانشین منی من آسمانها وزمین وهر آنچه هست را در تسخیر تو در آوردم تو فقط لب تر کن چی میخوای همون لحظه برات انا اقول کن فیکون میشه خدایی که به من قدرت خلق کردن وخدایی کردن رو به من داد چطور ممکنه اینجوری منو مجازات کنه .

      اگر تا الان نتونستم اون خواسته هایی را دوست دارم در زندگیم داشته باشم رو بدست بیارم فقط به خاطر اینه که من از خدایی که دیگران برام ساختند درخواست کردم ومنتظر بودم اون برام بسازه واون هم فقط ازم امتحان می‌گرفت ومجازاتم میکرد

      من از امروز باید با این خدای واقعی هم اراده وهمسو بشم فقط کافیه اون بت های ذهنی که به عنوان خدا ساختم را در ذهنم خرابشون کنم واجازه بدم تا خدای واقعی کارها رو خودش انجام بده من باید اجازه بدم همون خدای که وقتی نوزاد بودم رزق منو رو می‌رساند الان هم دوباره همین کارها رو انجام بده و خودش برسونه ومن نگران نباشم .

      چقدر احساس آرامش تمام وجودم رو گرفت چقدر با وجود این خدا راحت شدم آرامشی عجیب که بهم میگه برو استراحت کن من همه ی کارهاتو برعهده میگیرم ونیاز نیست که همه رو خودت به تنهایی انجام بدی بسپارشون به من .

      من هستم 

      در پناه خدا 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 70 از 14 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار parham.63@yahoo.com
      1400/03/28 10:07
      مدت عضویت: 1228 روز
      امتیاز کاربر: 10303 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,051 کلمه

       به نام عشق♥️و تجلی گر هستی بخش او 

      لا اله الا الله و سبحان الله کلماتی نیستند که عمری ناآگاهانه به زبان آوردیم و لق لقه ی زبان کردیم 

      اکثرهم لایتفکرون 🤔لا یعقلون 😔

      چیزی جز حضور خدا نیست هر آنچه میبینیم و نمیبینیم وجودش از حضور همان نیروی غیبی است که در اول سوره ی بقره ازش یاد شده و خداوند همونجا آب صاف و پاک رو ریخته تو دستمون کسانی که به نیروی غیب ایمان آورند به راستی که پرهیزکارانند ⭐️یعنی به نظر بنده ..اگر این شناخت نباشه هیچ آیه ای رو متوجه نمی شیم و تازه به گفته ی خود قرآن گمراه هم میشیم .

      آن نیروی غیب ،این انرژی خالص و پر از آگاهی ،همان نیروی قدرتمند خداست که به خواست و اراده ی خودش در جهان مادی به شکل ها و فرم های متفاوتی متجلی می شود و ناظر اوست و شاهد ما ‼️

      شاهد بودن ما وقتی است که تسلیم هستیم مثل زمانی که در رحم مادر قلبمون شروع به تپیدن کرد و سلولهامون هوشمندانه کنار هم قرار گرفتند و هر روز رشد کردیم تا زمان تولد ما فرارسید .

      میتونیم اینطور هم بگیم که دقیقا مثل وقتی که فیلمی تماشا می کنیم و هیچ دخل و تصرفی نمی تونیم داشته باشیم و فقط تماشاگریم و همیشه پایان داستان  هم زیباست بر این باور و یقین قلبی باشیم که زمانی که به خدا می سپاریم حتما آخرش قشنگه 😇😍 و برای زندگی کردنمون هم باید شاهد باشیم .

      و شاهد بودن فقط از راه شناخت ودرک تنها نیروی حکمفرما بر جهان هستی به دست می آید چون انسان 

      با ساخته های ذهنی زندگی می کند و عمری توهم دارد که جسم است و بعد هم توهم ساخته های ذهنی ‼️و ما باید با این شناخت برسیم که ما روح پاک الهی هستیم و نوری از انوار الهی ….

      نیرویی که این لحظه در قلب من می زند و یا در من نفس می کشد همان خداست و اراده ی او بر جهان حکمفرماست گنجی بودم نهان خواستم آشکار شوم 💎

      هدف از خلقت و خلق شدن هر ذره تجربه و تغییر و در نهایت رشد و کمال است به سوی هدفی از قبل تعیین شده .

      همانطور که تصویر درخت بلوط در دانه ی آن وجود دارد هر مخلوقی برای هدفی خلق شده است و چطور می شود انسان که حکم جانشینی دارد بی هدف باشد⁉️

      تفاوت انسان با دیگر مخلوقات این است که اراده دارد برای تغییر زندگی و خلق تجربه های متفاوت و می تواند با برنامه ریزی ذهنی خود در شرایط زندگی اش تحول و نتیجه های خوشایند ایجاد کند.

      درست مثل دانه که روزی از خاک (ظلمت )سر بر می آورد و با آب (آگاهی)و نورخورشید (عشق) رشد می کند تا به غنچه ای زیبا و یا درختی پر محصول برسد و کمال او در آن است .

      و اما تمام آنچه که رویای ما هست و احساس خوبی نسبت به اون خواسته داریم در مسیر زندگی ما از قبل قرار گرفته است و اگر اراده ی ما با اراده ی خداوند همسو شود به اون رویا می رسیم و اما 

      اگر اراده ی خداوند حکمفرماست چرا خیلی از چیزهایی که دوست داریم را نداریم ؟🤔

      به نظر من چون ما با اراده و تصمیم خودمون مسیر تعیین می کنیم و یا وابسته و دلبسته می شویم و چون ذهن ما محدود هست و نسبت به تجربیات و فرمول های ذهنی عمل می کنه هر بار مسیری رو به ما پیشنهاد می ده که هر چند در هر مسیری هم تجربیات فراوانی به دست میاریم ولی ما به خواستمون نمی رسیم یعنی مسیر صحیح نیست و دچار درد و رنج میشیم اما همون تجربه ها هم از لطف خداوند است که هرآن تحت حفاظت و هدایت و حمایت او هستیم

      ⭐️و اما اراده ی خداوند بر آن است که ما در مسیر زندگیمون آزاد باشیم و رها و این نهایت کمال است در هر موضوعی که خواسته ماست وبنده فکر می کنم که اصلا خواسته ای که ما را اسیر کنه و محدود کنه با اراده ی قدرتمند خداوند همسو نیست و جز طرح و هدف الهی ما هم نیست و گاهی اینگونه هم به بن بست می رسیم که در روابط عاطفی بیشتر میشه مثال زد 

      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 

      🙏🏻 اما اگر انسان به جایی برسد که دست از تلاش فیزیکی بردارد و در واقع تسلیم شود و راه و مسیر اون خواسته رو به خدا بسپارد یعنی کاملا توکل کند و اعتماد کند که تنها قدرت اوست خیلی ساده و زیبا و عزتمندانه به خواسته خودش می رسد هر چند که اغلب ،ظاهر قضیه شکست را تداعی می کند و با عقل و منطق جور در نمی آید اما باطن و حقیقت به زودی  با پیروزی عیان می شود .

      و به نظر بنده …اون وقتهایی که اراده ی خداوند در زندگی ما جاری شده بدون اینکه تصمیم بگیریم و ما را در مسیر صحیح قرار داده دقیقاا همون وقتهایی بوده که ما موضوع رو رها کردیم یعنی متوجه شدیم که با عقل و منطق و تلاش فیزیکی نتیجه نمی گیریم و اغلب بعد از تجربیات فراوان و به بن بست خوردن ها در زندگیمون در نهایت تسلیم شدیم .

      نمونه ی بارزش همین هدایت شدنمون به مسیر لاغری با ذهن هست که سالها مسیرهای پیشنهادی ذهنمون رو رفتیم و شکست خوردیم در نهایت تمام اون شکست ها به ما آموخت که قدرتی بالاتر از جسم و ذهن من وجود داره همون قدرتی که از روح خودش در من دمید و بعد آسمانها و زمین بر ما سجده کردند چرا ⁉️

      چون خود خداوند در قالب انسانی قرار گرفت تا به صورت فیزیکی و مادی در نقشهای مختلف تجربه کنه و لذت ببره و لذت هم همون گاز زدن سیب هست که ما خودمون خواستیم و اختیار هم داشتیم که گاز بزنیم سیب یا حالا خوردن گندم ….🌾🍎انتخاب بعد فیزیک و جهان مادی هست .

      بنابراین خواست و اراده ی خداوند بر خوشبختی و سعادت ،ثروتمندی و سلامتی ،شادی و آرامش و آگاهی ما هست نسبت به مسائل است  و به قول شمس تبریزی :مگر می شود خدا خودش را دوست نداشته باشد؟!(کمی تامل 🤔)

      انرژی یا همون آگاهی خالص با بی نهایت صفت زیبا از عشق♥️متجلی شده است یعنی منفعتی (عقل و منطق دنبال منفعته 🤫)در کار نبوده این عشق لبریز شده هست و تمام این داستان یعنی هر ذره تو این عالم از حضور خداست و این یعنی سبحان الله و چیزی هم جز او نیست و اینم میشه لااله الا الله 

      ما آینه بودیم که در وحدت تصویر 

      شکستیم و شدیم همه تکثیر 🔥❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/28 00:10
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,603 کلمه

      زندگی با اراده خداوند قسمت اول 

      منهم مثل خیلی از افراد ، اطلاعات جامع و صحیحی از خداوند نداشتم ، تو تصورات کودکیم خدا رو یک موجود یا انسان بسیار بزرگ میدیدم که خیلی هم عصبی و خشمگینه ، یه ترس عمیقی ازش داشتم که اجازه نمیداد بهش فکر کنم ،بیشتر باهاش لج بودم ، من با عظیم ترین قدرت جهان لج بودم و انتظار داشتم همه چیز برای من گل و بلبل باشه 

      مادر مذهبی و نماز خونی داشتم که هر وقت میخواست از خدا بگه از شکنجه هاش میگفت ،از انتقام گرفتنش میگفت و اون اطلاعات منو میترسوند 

      شنیده بودم که خدا با فقیرها خوبه و به ثروتمندا ثروت بیشتر میده که حتی اسمشو  نیارن ، من از یه جهت دوست داشتم به خدا نزدیک بشم ولی میدونستم باید فقیر باشم و هم دوست داشتم ثروتمند باشم که اونوقت خدا ازم شاکی میشد ،پس در ذهن کودکی خودم مابین اونها موندم 

      دلم میخواست ثروتمند باشم ولی شنیده بودم ثروتمندا بی خدا هستن ،بدجنس و سنگ دلن ، مغرور و خودخواه و شکم گنده هستن 

      در مورد فقیرها هم شنیده بودم که اگر میخوایی به خدا نزدیک بشی باید فقیر و بی ریا باشی ، زیاده خواهی خوب نیست ،قناعت کردن خوبه وووو 

      مونده بودم بین این ۲ گروه ،آخه این خدا چه خدایی بود که انقدر حق انتخابو برای من سخت کرده بود ، خدا رفته بود تو دسته فقرا که منم دوست نداشتم فقیر باشم 

      و من مونده بودم و یه عالمه باورهای ضد و نقیض ،که فقط گمراهم میکردن و روز به روز از خدا ناامیدتر میشدم ، امروز استاد یه استوری گذاشتن که مظمونش این بود که  (  چرا به جای امید به خدا ،اعتماد به خدا را به ما یاد ندادن) اگر درست نوشته باشم ، واقعا من یاد نگرفتم‌ که فقط به خدا اعتماد کنم ،من به همه اعتماد کردم بجز خدا ،به همه رو زدم ،بجز خدا ،چرا ؟ چونکه در ذهن من خدایی محکم و قدرتمند وجود نداشت ، وقتی من از چیزی اطلاع ندارم چطور میتونم بخواهمش ؟ 

       قبلا به من فهمونده بودن که تو به دنیا اومدی ، یه مدتی زجر میکشی ، تازه جنسیتت هم که خانمه ،پس درد و رنج بیشتری متحمل میشی ،بعدشم که با خفت میمیری ، آیا هدف از خلقت من این بوده ؟ یعنی خداوند اینهمه ادعا کرد که زمین و زمان رو برای شما خلق کردم ، شما اشرف مخلوقات من هستید ، آیا منو فرستاد که اون چیزهاییکه به من فهموندنو زندگی کنم ؟

      اینهارو چند ساله متوجه شدم و تا قبل از اون هیچ کس بمن اطلاعاتی نداده بود ، تقریبا ۶ سال پیش در کلاس دکتری شرکت کردم که  واقعا نمیدونستم ،موضوعه کلاسش چیه و من رفتم تو اون کلاس ، ( اینهم نمونه ای از  هدایت خداوند) وارد کلاس شدم ،نمیدونستم خانم دکتر میخواست در مورد چی صحبت کنه ، تازه یادمه اون موقع برای ۲ ساعت کلاس، ۲۰۰ هزار تومن هم پرداخت کرده بودم 

      خیلی از صحبت های اون روز خانم دکتر یادم نمونده بجز قسمتیشو که داشت خدارو توصیف میکرد ، گفت شما جزئی از کل هستید ، شما از خداوند هستید ، ما و خداوندو تشبیه کرد به آب اقیانوس ، گفت ما مثل یک ظرفی هستیم که وقتی در آب اقیانوس قرار میگیریم ،پر میشیم از اون‌ آب و در واقع ما  همون آب هستیم که شکل اون ظرفیو میگیریم که وارد اقیانوس  شدیم ، گیج شده بودم 😯 درک نمیکردم حرف هاشو ، از کلاس اومدم بیرون ، کلی فکر کردم ،گفتم یعنی خداوند و ما یکی هستیم‌ ؟  اون کلاسو به ظاهر فراموش کردم ولی همون سئوال هاییکه در ذهن من ساخته شد ،منو فرستاد به مسیرهای بعدی از شناخت این نیروی قدرتمند 

      همون زمان فرمولی در من شکل گرفته شده بوده که باعث شروع تغییرات درونی من بود 

      اون زمان ها ، در هر جنبه ای از زندگیم که موفقیتیو بدست می اوردم ،فکر میکردم که شانس آوردم ، همه میگفتن فریده خوش شانسه ، به هر چیزی رسیدم‌ فکر کردم که ،حالا شانس آوردم و دیگه این اتفاق برام‌ نمیفته ، منتظر شانس و اقبال بودم ، در مسیر زندگیم بینهایت بهم کمک شد که همشو نشات گرفته از شانس میدونستم و هیچ وقت حتی فکرشم نکردم که اینها قوانین خداونده 

      از چند سال پیش که به تضادهای بیشماری برخورد میکردم ،به آگاهی هایی هدایت شدم ،به مسیری فرستاده شدم که اصل موضوع بود و جواب تمام سئوالات و مجهولات ذهن من بود ، حالا که بهش فکر میکنم ،مطمئن میشم که هدایت و اراده خداوند برای من ،منو فرستاد به مسیر آموزش ذهن 

      با ورودم به آموزش های ذهنی ، درهای رحمت و برکت الهی بروی من باز شدن، اولین فایلی که در مورد خدا از استادی شنیدم ،درون منو متحول کرد 👈چی داشتم میشنیدم ، خدا کیه ، درکی که من از اون آگاهی های جدید  داشتم ، این بود که خداوند یک انرژی هوشمنده  که در تمام جهان وجود داره ، گیج شده بودم ،پس اون خدایی که من در ذهنم ساخته بودم چی بود؟

      بمن‌ چیزهای خوبی در مورد لطف و مهربانی خدا نگفته بودن و حالا تو اون آگاهی ها‌، صحبت از خدای مهربان و قدرتمندی بود که برای منهم کار میکنه و میتونه مال منهم باشه 

      مدتها با اون اطلاعاتی که کسب کرده بودم‌ کلنجار میرفتم‌ ، یعنی فرمول های قدیمی ،اجازه ورود داده های جدیدو نمیدادن ، به مرور و با تکرار کردن ، آرام ارام درک من متفاوتر شد و هنوز هم در پی درک بهتر از قدرت خداوند هستم 

      نیروی قدرتمند خداوند منو به مسیر لاغری با ذهن هدایت کرد ،همون زمان هاییکه من داشتم تو افکار پوسیده و رنج آور خودم غرق میشدم‌ و هیچ امیدی نداشتم ،همونجا اراده خداوند شاهکار کرد ،منو فرستاد جاییکه همه چیز هست ، من ۳۰ سال رژیم گرفتم و ورزش کردم و رنج بردم ،اون منو فرستاد جاییکه ،رژیم نمیگیریم ،ورزش به اجبار ندارم و دارم لذت میبرم ،خدا  چکار کرد و من چکار کردم 

      سال ۱۳۹۱ زمانیکه دنبال خونه میگشتم و یه حس قدرتمند در درونم هلم میداد که بخوام خونه دار بشم ، زمانیکه تمام آژانس های املاک ،منو ناامید میکردن ،یه نیرویی در اون فشارها ،بمن میگفت برو درست میشه ، اون زمانها این قوانینو بلد نبودم ،حال روحیم اصلا خوب نبود ،پولم به اندازه خریدن یه خونه ۲ خواب تو محل خودمون نبود و منهم دلم نمیخواست برم ۲ تا محله پایین تر 

      من حتی راضی شده بودم به خونه ی یک خوابه که حتی پارکینگ هم نداشته باشه ولی اراده خداوند برای من خونه ۳ خوابه ای بود ،اونم تو محل خودم ، چند تا چهار راه با هم فاصله داشت ، با تمام امکانات 😊 من خودم متوجه نشدم که چجوری خونه دار شدم ،پولش جور شد ،   خدا کار نمیکنه ،شاهکار میکنه و خیلی از این مدل همزمانی ها برای من پیش اومده 

      همه ما قسمتی از طبیعت هستیم که در ما هدف و انگیزه ای برای زندگی کردن وجود داره ، وقتی یک حشره با هدف و غریزه خودش زندگی میکنه ، چطور ما بدون هدف بدنیا اومدیم ،ما که اشرف مخلوقات خداوندیم 

      اگر قدرت خداوند مطلق است و اراده خداوند بر تمام سیستم جهان حکمفرماست چرا بیشتر ما انسان ها بیشتر از آنچه که دوست داریم را نداریم ؟  ما آدم ها به اندازه ای که باور به فراوانی و برکت داشته باشیم میتونیم دریافت کنیم ، انرژی خداوند بر اساس درونیات ما شکل میگیره ، اگر من به بیماری اعتقاد داشته باشم ، انرژی خداوند رو بسمت بیماری شکل میدم و اگر در ذهنم به سلامتی توجه کنم ،این انرژی قدرتمند بسمت سلامتی بیشتر هدایت میشه 

      از بیشتر آدم ها که بپرسی چه خواسته هایی دارن یا نمیدونن چه خواسته ای دارن یا جرات ندارن خواسته هاشونو درخواست کنن ، آدم ها بیشتر از ناخواسته هاشون حرف میزنن تا خواسته هاشون ،مثلا میگن ،من نمیخوام فقیر باشم ،نمیخوام مریض باشم ،نمیخوام چاق باشم ،نمیخوام بهم خیانت بشه ،نمیخوام طلاق بگیرم ،نمیخوام دعوا کنم ووووو بعضی ها هم حتی به خواسته هاشون فکر هم نمیکنن چونکه باور ندارن میتونن بهشون برسن ، خودشونو در حد خواسته هاشون نمیدونن ، خواسته‌هاشون براشون دست نیافتنی میاد ، خودشونو لایق داشتن چیزهای خوب نمیدونن وووو  

      و تا‌زمانیکه احساس لیاقت نداشته باشیم به خواسته هامون حتی نزدیک هم نمیشیم ، باید حس توانمندی کنیم ،باید خودمونو بزرگ ببینیم ، وقتی در فرکانس ضعف هستیم که اتفاقات خوب در فرکانس ضعیف نیستن ، ما با شرایط و موقعیت هایی روبرو خواهیم شد که شکل خودمون و افکارمون باشن ،کبوتر با کبوتر باز با باز

      خداوند مظهر قدرته ولی  ما خودمونو ضعیف میدونیم ، خداوند مظهر سلامتیه ولی  ما پذیرفتیم که باید زمستونا سرما بخوریم و کلی بیماری دیگه ای که به عنوان ارثی بودن پذیرفتیم 

      خداوند ثروته ،خداوند همه چیزه ، وقتی برای ۲زار  خودمونو به آب و آتیش میزنیم ،خودمونو لایق پول و فراوانی نمیبینیم ، ما نپذیدفتیم و جهان هم به ما نداد ، البته کلامی همه ما خوب صحبت میکنیم ،دلمون بنز میخواد ،ویلا  میخواد ووووو ولی خودمون تو دلمون به خواستمون میخندیم 

       وقتی فکرشو میکنی و میبینی که میلیارد ها آدم ثروتمند هستن که در ثروت بینهایت دارن لذت میبرن ،پس من چه فرقی با اونها دارم ،برای خداوند که فرقی نمیکنه من ثروتمند باشم یا بیل گیتس ، من خودمو ضعیف دیدم وگرنه ساختار  مغز من و بیل گیتس شکل همه ، اون تونست خودشو قدرتمند ببینه ،من نتونستم 

      همونجوری که تو لاغری با ذهن یاد گرفتیم‌ که با تصحیح کردن فرمان های مغز ،اجرائیات ،تصحیح میشن   ، برای هر خواسته ای هم که داریم از همون فرمول استفاده کنیم ، فرمان های مغزی ثروت ساز بسازیم تا اجرائیات ،داشتن ثروت بیشتر باشه 

      ما انسان ها به اندازه برنامه ریزی هاییکه در ذهنمون داریم میتونیم به خواسته هامون برسیم نه بیشتر نه کمتر ،اگر دلمون خواسته های بیشتر میخواد ، انرژی قدرتمند جهان هستی رو تنظیم کنیم‌ روی بهترین ها‌

      ممنون برای آگاهی های بسیار ارزشمند 🌹 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 36 از 8 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/03/24 13:37
      مدت عضویت: 1600 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,150 کلمه

      سلام🙂

      خدا همون انرژی کل کائنات هست که همه موجودات ستاره ها سیاره ها انسانها گیاهان و جاتوران تکه هایی از اون انرژی هستن در واقع تمام  عالم یکی است واحده 

      من با تمام آنچه در اطرافم هست از انسان و گیاه و جانور ….یکی هستم چون منشا وجود همه ما یکی است و اینه معنی توحید👌👌👌

      وقتی اینو درک کنیم دیگه خودمون رو بالاتر و برتر از بقیه نمیدونیم🙂

      اینو که درک کنیم قضاوت و حسادت بی معنی میشه😊

      اینو که درک کنیم آزاری به هیچ موجود زنده ای نخواهیم رسوند😊

      وقتی من با هرآنچه در محیط من است یکی هستم آسیبی نخواهم رسوند نه به جانور نه به گیاه به نه انسان به نه طبیعت و نه به هوا….

      وقتی خودم رو یکی ببینم عاشق همه کس و همه چیز خواهم بود😊

      وقتی خودم رو پرتوی از اون انرژی مبدا بدونم دیگه خودم رو دور افتاده و فراموش شده و تک وتنها حس نمیکنم😊

      در واقع خداوند در تک تک ذرات این عالم حضور داره در تک تک سلولهای ما 👌👌

      در واقع ما خود اوییم و او جز ما نیست

      اینم معنی دیگر توحیده👌👌

      آنچه در اون انرژی میدا وجود داره از قدرت و توانایی و خلاقیت در ما هم هست

      در واقع ما مثل لیوان هستیم درون اقیانوس که از اب اقیانوس پر شده و باز در درون همون اقیانوس قرار داده شده و فقط توسط جدار لیوان که همون جسم هست جدا شدیم  برای اینکه بتونیم جهان مادی رو تجربه کنیم  خداوند خودش رو در حصار تن محدود کرده که بیاد از طریق ما جهانی که خودش خلق کرده رو ببینه ولذت ببره و اونو توسط ما انسانها گسترش بده 👌🙂

      این قدرت خلق کنندگی در ذره ذره این عالم وجود داره در دانه سیب قابلیت تبدیل شدن به درخت سیب که میلیونها سیب بده قرار داده شده …..

      حالا فکر کنید در ما انسانها چه نیرویی قرار داده شده

      یه ابرکامپیوتر به عنوان مغز قرار داده که میلیونها گیگ حافظه داره که تمام اتفاقات محیط در اون ذخیره میشه از زمان جنینی تا پایان زندگی …. دو تا ذهن هم داریم که یکیش نا خودآگاه هست و همان هوشیاری و آگاهی است که با خدا و با کائنات یکیه و همواره در اتصال کاملن

      یکی هم ذهن خودآگاه که برای حفاظت ما و برای یادگیری و جهت بقا ما است

      ذهن ناخودآگاه مسئول تمام واکنشهای سلولی ما است و میبینید که چقدر عالی و درست تک تک سلولهای ما وظیفه خودشون رو انجام میدن و هرگز هم نمیخوابن و همواره در حال فعالیت به عالیترین شکل هستن اینه چشمه ای از اون قدرت لایزال👌👌👌

      ذهن خودآگاه ما تحت تاثیر نحوه رشد ،والدین ،خانواده ،معلمین ،رسانه ها و خلاصه محیط شکل میگیره و چون کارش حفاظت از بقا هست انچه که خطر و تهدید تلقی میشه رو رو در حافظه ذخیره میکنه که ما همیشه ازش محفوظ و مصون باشیم .در واقع یه اتفاق با یه جمله ای مربوط میشن و این میشه فرمول یا همون باور که برای حفاظت ما ذخیره شدن مجموعه ای از این باورها رو ما در ذهنمون داریم که تکرار که شدن به ذهن ناخودآگاه سپرده شدن که دیگه همیشگی باشن و انرژی کمی هم مصرف بشه براشون

      جایی شنیدم که به اونها باورهای نگهبان میگن👌ما با این ذهنی که ساخته خودمون هست از بچگی تا بزرگسالی زندگی مون رو در تمام جنبه ها خلق میکنیم مثلا در مورد ثروت وقتی یه عالمه باور خوب داریم حتما از نظر مالی تصمیمات درست میگیریم و رشد مالی خوبی هم داریم 

      تفاوت آدمها در تفاوت همین باورهاشونه یکی ممکنه در زمینه ثروت باورهای خوبی داشته باشه ولی همون آدم در زمینه روابط بسیار ضعیف باشه

      ما آدمها فراموش کردیم که چه موجودات خارق العاده ای هستیم و تعریفی که از ما و از خداوند به ما داده شده هم طبق تعاریفی هست که از کودکی تا کنون شنیدیم و باور کردیم 

      خالق ما وقتی ما رو خلق کرده به ما اطمینان داد که من هرلحظه با شما هستم فقط کافیه منو یاد کنین به من اعتماد کنین و به من توکل کنین اونوقت من همه خواسته های شما رو بر طبق اراده خودم از هدف خلق شما براتون مهیا میکنم

      ولی شرطش اینه که  ازم درخواست کنین(ادعونی استجب لکم)

      حالا ما چه میکنیم ؟؟؟؟ ما بر اساس تعریفی که از خداوند برامون ساختن که خدای قهار عذاب دهنده مچ گیر …. هست و فقط در دین و مذهب وجو د داره و ….و اینکه خودمون هم فراموش کردیم که چه کسی هستیم(جلوه ای از اون اصل و مبدا)خودمون رو رها شده در ابن دنیایی که باز دیگران از ترسناک بودنش برامون گفتن که یا خورده میشی یا میخورنت یا برای زنده موندن باید گرگ باشی و……  یا برای رسیدن به گنج باید رنج تحمل کنی و موفق شدن سخته و…….یا هر چه فقیر تر باشی به خدا نزدیکتری و….پاداش اون دنیا بیشتره و….

      با این باورهای ذهنی که وارد این دنیا میشیم ‌‌‌‌خودمون و جسممون و توانایی های ذهنمون رو هم که میبینیم ،درک میکنیم خیلی محدود و ناتوان هستیم…..

      میشیم یه آدم محدود ناتوان که وسط یه دنیای وحشتناک تک وتنها به حال خودش رها شده

      از طرفی تا زمانی که خودمون با این ذهن و جسم محدود بخوایم به قول جول اوستین بجنگیم هم که خداوند وارد نمیشه چون ما اجازه ورود بهش نمیدیم

      و طبق تعریفهایی هم که باز شنیدیم موفقیت بسیار سخت غیر ممکن مخصوص آدمهای خاص معرفی شده که ما معمولیها جزئش نیستیم و بنابراین باید براش بسیار بحنگیم و اذیت بشیم و تحقیر بشیم و بارها زمین بخوریم و دوباره بلند شیم و تلاش کنیم تا بتونیم خودمون رو ثابت کنیم هم به خودمون وهم به بقیه آدمها…..

      در صورتیکه اصلا قرار نبوده دنیا اینطوری باشه اصلا هدف از خلقت اینهمه رنج و عذاب و سختی نبوده

      خداما رو برای گسترش این دنیا و برای لذت بردن از نقشهامون در این جسم فیزیکی خلق کرده که اونم قسمتی از برنامه خداوند برای رشد ما بوده👌👌👌

      و گفته که اصلا لازم نیست خودت بجنگی 

      تسلیم باش 

      توکل کن

      به من اعتماد کن

      اینقدر درگیر حاشیه نشو

      به اتفاقات واکنش منفی نده

      ….

      تا من بیام وارد شم از بهترین وآسانترین ولذت بخشترین مسیر تو رو به خواسته ات برسونم

      خوب حالا جواب سوال پیدا شد…🙂

      جواب اینه ۹۷ درصد آدمها خودشون دارن میجنگن با ذهنی که اونا رو از خداوند جدا کرده با جسمی که بسیار محدوده و اصلا اونا درک درستی از خداوند و هدف آفرینش ندارن و خودشون دارن برای خواسته هاشون میجنگن

      در صورتیکه راه آسون توکل و اعتماد و تسلیم رو دارن ولی ازش استفاده نمیکنن و در بیراهه به دنبال مقصد میگردن

      البنه که با ذهنی که ما از بچگی پرورش دادیم تسلیم کردن و توکل و اعتماد اصلا کار راحتی نیست

      و فقط با دریافت آگاهی های جدید ومتفاوت میشه آروم آروم خومون و ذهنمون رو کنار بکشیم و اجازه بدیم خدا وارد بشه و به شکلی معجزه آسا و غیر عادی ما رو به خواسته مون برسونه

      هربار که بیشتر و بیشتر این کار رو انجام میدیم و لذتش رو دریافت میکنیم مشتاقتر میشیم که باز هم از این روش استفاده کنیم و به این صوزت حضور ذهن کمتر و حضور خداوند که همون آگاهی و شعور مطلق و همون انرژی پاک هست وارد میشه👌👌👌👌😍😍😍😍

      د

      ا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم