0

زندگی با اراده خداوند (قسمت اول)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

زندگی با اراده خداوند نوشته ای است که زمانی فقط به صورت یک عقیده یا انرژی در قلمرو نامرئی (انرژی پاک) قرار داشت.

خواست خداوند بر این قرار گرفت تا این آگاهی به صورت نوشته ای قابل خواندن و درک شدن در دنیای مادی متجلی شود.

نتیجه زندگی با اراده خداوند

بعد از خواندن این نوشته شما دیگر انسان اکنون نخواهید بود چرا که آگاهی جدید از طریق خواندن این نوشته از دنیای بی شکل وارد دنیای شکل یافته ذهن شما خواهد شد. بنابراین شما تغییر خواهید کرد و این تغییر در نگرش، می تواند باعث شروع تغییر در زندگی شما شود.

آنچه می خوانید باعث شکل گیری نگرش های جدید در ذهن شما می شود، سپس در افکار و رفتار شما تغییر ایجاد خواهد شد و اراده ای همسو با اراده خداوند در شما برای تغییر زندگی شکل خواهد گرفت.

من، شما، همه انسانها و به طور کلی همه زندگی از میدانی به وجود آمده ایم که دیده و شنیده نمی شود و آن میدان “قدرت خداوند” است.

اگر با این نگرش زندگی کنید، قدرتی را در خود احساس خواهید کرد که همان قدرت خداوند است و مصداق وعده او که در قرآن کریم می فرماید: من از خود در شما دمیدم.

“پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید. (۷۲ سوره ص)”

برای درک قدرت خداوند باید به قدرتی که در وجود ما نهفته است توجه کرد.

همه ما قدرت خود را با “اراده” می شناسیم.

  • من انسان با اراده ای هستم
  • من انسان بی اراده ای هستم
  • من اراده کرده ام
  • من اراده ندارم
  • من اراده دارم و …
  • کلمه “اراده” تعریف ما از قدرتی است که در خود سراغ داریم.

معنی کلمه “اراده” چیست؟

اراده همان دنبال کردن هدف یا انگیزه ای نیرومند به همراه عزم و تصمیم برای ایجاد نتیجه ای مطلوب به شمار می رود.

از نظر ما افراد با اراده، افرادی هستند که برای رسیدن به خواسته های خود تلاش می کنند و هیچ نیرویی نمی تواند مانع رسیدن آنها به هدفشان شود.

اگر انسانی هستید که هرگز تسلیم نمی شوید و رویایی درونی (تصویری ذهنی) شما را به سمت تحقق رویاهایتان ترغیب می کند خود را انسانی با اراده می دانید.

اما نکته ای در نقش اراده در زندگی ما وجود دارد که معنی و مفهوم اراده داشتن را تغییر می دهد.

بارها در زندگی خود شاهد مسائل و موضوعاتی بوده اید که بدون اینکه تصمیم به تجربه آنها گرفته باشید وارد زندگی شما شده اند.

این موضوع را به شکل کمک هایی که انتظار دریافت آنها را نداشته اید اما در زمان مناسب از طریق انسانها به شما داده شده اند نیز تجربه کرده اید.

در شرایطی که هیچ راهی برای تغییر شرایط یا رسیدن به خواسته ای نداشته اید، اتفاقاتی رخ داده است که مسیر رسیدن شما به خواسته هایتان را هموار کرده است.

در اینجا نیروی اراده شما منجر به تغییر شرایط و رقم زدن اتفاقات نشده است بلکه نیرویی بسیار قدرتمندتر باعث ایجاد همزمانی هایی در زندگی شما شده است که شرایط شما را دگرگون کرده است و نتیجه اراده شما فراتر از انتظارتان رقم خورده است.

من برای رها کردن شغل ابزار و یراق تصمیم قاطع نگرفته بودم، همچنین برای آموزش دادن لاغری با ذهن برنامه ریزی نکرده بودم، حتی برای نوشتن این کلمات به دنبال یکدیگر هیچ تصمیمی نگرفته ام.

زمانی که ارتباطم با معنویت (قدرت اراده خداوند) را بیشتر کردم این رویدادها به صورت عملکردی طبیعی و ساده در زندگی من رخ دادند.

من سال ها شغل های مختلف داشتم که همه آنها مستلزم حضور فیزیکی در محل کار و رعایت اصول حضور و غیاب و سایر قوانین اداری بود و من بعد از آشنایی با قدرت خداوند دوست داشتم در شرایطی کار کنم که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم.

آزادی در انتخاب محل انجام کار، آزادی در انتخاب زمان انجام کار و از همه مهمتر آزادی مالی را تجربه کنم.

دقیقا به خاطر دارم در یک روز از زندگی ام احساس کردم باید شغل ابزار و یراق را رها کرده و مشغول آموزش لاغری از طریق قدرت ذهن شوم.

آن لحظه برای اولین بار بود که این فکر در ذهن من مرور شد و بلافاصله به یک تصمیم برای اجرایی شدن تبدیل شد.

تصمیم (اراده) خود را با همسرم مطرح کردم.

تصور می کنم در آن لحظه همسرم نیز مطیع و فرمانبردار آن نیروی عظیم و قدرتمند شد و با تصمیم (اراده) من موافقت کرد. این در حالی است که هیچ نشانه منطقی یا دلیل قانع کننده ای نداشتیم که اثبات کند رها کردن شغل ابزار و یراق که شش سال بود آن را با هر سختی و زحمتی انجام داده بودم و تازه به شرایطی رسیده بود که احساس می کردم در حال نتیجه دادن است را رها کرده و مشغول کاری شوم که هیچ تضمینی برای نتیجه دادنش وجود نداشت.

اراده خداوند، فراتر از اراده من برای ادامه دادن شغل ابزار و یراق بود.

اراده خداوند در جهت تحقق رویای من (آزادی زمانی، مکانی و استقلال مالی) بود اما اراده من در جهت ادامه دادن شرایطی بود که مرا به رویایم نمی رساند.

جمله قبل را با دوباره با دقت بخوانید و الگوی آن را در زندگی خود یا دیگران جستجو کنید.

توکل کردن و نقش آن

توکل کردن در این مرحله از تحقق رویاها تاثیر فوق العاده ای در فعال شدن اراده خداوند در جهت تحقق خواسته های ما دارد.

با توکل کردن شما تصمیم می گیرید که از اراده خداوند برای تحقق آرزوهای خود استفاده کنید و این در حالی است که ممکن است همچنان در حال عمل کردن بر اساس اراده شخصی باشید که نتیجه زندگی شما را تا آن زمان رقم زده است.

در این صورت اراده خداوند وارد عمل شده و اراده شما را تحت تاثیر قرار داده و در ذهن و قلب شما تمایل برای انجام اعمالی را ایجاد می کند که هم جهت با اراده قبلی شما نیست بلکه همسو با اراده خداوند و در مسیر تحقق رویاهای شما می باشد.

پس از درک (اراده من) و (اراده خداوند) و نقش هر کدام در شکل دهی نتیجه زندگی، این عقیده در من شکل گرفت که: اراده، بسیار فراتر از یک تصمیم منطقی بر اساس داده های دریافتی از دنیای پیرامون است.

تعریف اراده واقعی تقریبا در تضاد با تعریف قبلی من و احتمالا اکثر انسانها درباره اراده می باشد.

کارلوس کاستاندا در آخرین کتابش، اراده خداوند را اینگونه تعریف می کند:

اراده خداوند، همچون نیرویی است که در جهان وجود دارد. افرادی که در ارتباط با منبع و منشاء وجود، زندگی می کنند قدرت خداوند را فرا می خوانند. این قدرت در دسترس آنها قرار می گیرد و راه فضیلت و کمال را برایشان هموار می کند. یعنی آنها هرآنچه را که بخواهند انجام می دهند.

بر اساس این آگاهی، اراده کاری نیست که ما انجام می دهیم یا قصد انجامش را داریم، بلکه نیرویی است که به صورت میدان انرژی نامرئی در جهان وجود دارد.

من تا قبل از این هرگز چنین تصویری درباره نیروی اراده نداشتم.

برای بهره بردن از قدرت اراده خداوند باید خودمان را غرق آن کنیم، از طریق توکل کردن، ایمان داشتن و اعتماد کردن به خداوند و قدرت بی نهایتش در شکل دهی جهان هستی.

این نکته برای من کاملا آشکار شده است که از طریق تلاش های طاقت فرسای فیزیکی (ظاهری) برای رسیدن به آرزوها با استفاده از اراده ی شخصی، امکان دست یابی به قدرت اراده خداوند کاهش می یابد.

به این معنی که هرچه بیشتر بر نیروی اراده خود برای تحقق رویاهایمان متکی شویم از نیروی اراده خداوند در جهت خلق رویاها کمتر بهره مند می شویم.

از آنجاکه خداوند منبع و منشاء تجلی جهان هستی می باشد، قدرت اراده ما در برابر قدرت اراده او بسیار ناچیز است اما استفاده از کدام اراده (اراده شخصی یا اراده خداوند) برای تحقق رویاها به عهده انسان می باشد. این معنای واقعی آزادی در زندگی دنیایی است.

ما می توانیم انتخاب کنیم با اراده شخصی خود و بر اساس افکار منطقی و منیتی خود در جهت رسیدن به آرزوهای خود تلاش کنیم.

همچنین می توانیم انتخاب کنیم با استفاده از اراده خداوند زندگی کرده و از قدرت هدایت او بهره مند شده و در مسیر رسیدن به رویاهای خود حرکت کنیم.

به اندازه ای که بتواینم دیدگاه خود درباره اراده انجام کارها را تغییر داده و برای انجام امور زندگانی به اراده خداوند متکی و متصل شویم شرایط ما در زندگی تغییر می کند.

زندگی با اراده خداوند
پاتانجالی

پاتانجالی بیش از بیست قرن پیش توصیه کرده است:

“نیروهای خفته، قابلیت ها و استعدادها شکوفا می شوند و شما خودتان را به صورت انسانی بسیار برجسته تر و بزرگ تر از آنچه که حتی در رویاهای تان می دیدید کشف می کنید.”

نیروی خفته در سخن پاتانجالی همان اراده خداوند است. همان اراده ای که سبب شد من از حرفه چندساله ام دست کشیده و مشغول حرفه ای شوم که هیچ دانش و تجربه ای درباره آن نداشتم.

همان نیرویی که سبب شد من تمایل پیدا کنم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری استفاده کنم و نه تنها من بلکه بی نهایت افرادی که رویای لاغر شدن دارند را به سمت سایت تناسب فکری هدایت کرد تا مسیر خلق رویای لاغر شدن را به آنها نشان دهد.

نیروهای خفته

شاید تصور عموم از عبارت “نیروی خفته” در سخن پاتانجالی، نیروهایی هستند که وجود ندارند یا به صورت انسان های مرده هستند اما واقعیت امر این نیست بلکه نیروی خفته، اراده ای است که در وجود انسان پس از اینکه در معرض وحی و الهام قرار می گیرد ایجاد می شود.

در واقع خداوند به وسیله الهام کردن به انسانها از طریق آنها مشغول انجام کارها می شود. اگر تا به حال درباره هدف یا ایده ای به شما الهام شده است و آن را انجام داده اید بهتر مفهوم انجام کارها از طریق خود با اراده خداوند را درک خواهید کرد.

مدت طولانی است این موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است که چطور می توانم به این نیروهای به ظاهر خفته دسترسی پیدا کنم تا در لحظات حساس زندگی از آنها کمک گرفته و به آرزوهای خودم برسم.

این نیروهای خفته چه نیروهایی هستند؟

در کجا قرار دارند و چه کسی می تواند از آنها استفاده کند؟

چه کسی نمی تواند از این نیروها بهره مند شود و چرا؟

این سوال ها سبب شد تا اشتیاق بیشتری برای درک نیروی خفته (اراده خداوند) در من ایجاد شود و نتایج زندگی من گواه تغییر نگرش من درباره نیروی اراده شخصی و سعی در بهره مند شدن و استفاده از نیروی اراده الهی برای رسیدن به رویاهاست.

امروز می دانم که اراده، همچون نیرویی است که همه ی ما آن را در وجود خود داریم. قدرت اراده خداوند میدانی از انرژی است که به صورت نامرئی و ماورای الگوهای تکرار شونده روزمره و طبیعی ما جریان دارد.

این نیرو حتی قبل از بسته شدن نطفه هر یک از ما نیز در آنجا وجود دارد.

ما دارای ابزاری هستیم که می توانیم این نیرو را جذب کنیم و زندگی را به شیوه ای جدید و مهیج تجربه کنیم.

اراده خداوند در کجا قرار دارد؟

برخی از پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش، خلاقیت و تصورات ما در نتیجه ی واکنش به اراده خداوند به وجود می آیند و صرفا افکار و عناصری در مغز نیستند.

دیوید بوم معتقد است: “همه ی تاثیرات و اطلاعات منظم در قلمرو نامرئی یا در حقیقتی متعالی تر وجود دارند و به هنگام نیاز می توانیم از آن ها دعوت کنیم.”

در پاسخ به این سوال که میدان انرژی اراده خداوند در کجا قرار دارد؟ باید بگویم هیچ مکانی را نمی توان یافت که این انرژی در آن نباشد، زیرا هر چیزی که در جهان موجود است در درونش هدف و انگیزه ای دمیده شده است.

این حقیقت درباره همه صورت های زندگی مانند یک اسلحه، یک غنچه گل رز و یا یک کوه صحت دارد. یک پشه نیز در تجربه  ی زندگی دارای هدف و انگیزه است.

یک دانه لوبیا که به نظر می رسد قدرت فکر کردن و عمل کردن ندارد نیز تحت مدیریت اراده خداوند عمل می کند.

تنها کافی است دانه لوبیا را در خاک مرطوب بکارید، چند روز بعد شاهد قدرت و عظمت موجود در دانه لوبیا خواهید شد.

اگر دانه سیب را بشکافید درخت سیب را در آن نمی بینید اما می دانید که درخت سیب از دل این دانه به وجود خواهد آمد.

هر شکوفه ای که در فصل بهار بر شاخه درخت سیب می روید فقط یک گل کوچک و زیبا است اما در حقیقت هدفی درون آن دمیده شده است که باعث می شود در زمان مقرر به صورت میوه سیب متجلی شود.

خداوند اشتباه می کند؟!

در دایره اراده خداوند هرگز اشتباهی صورت نمی گیرد.

دانه سیب هرگز به گلابی تبدیل نمی شود و تخم یک کبوتر هرگز به یک مار تبدیل نمی شود.

هر بخش از طبیعت بدون استثنا داری هدف و انگیزه است و چیزی در طبیعت وجود ندارد که به هدف خود از بودن در دنیا شک کند.

ما انسانها نیز جزئی از این طبیعت هستیم و داری هدف و انگیزه برای بودن در دنیای مادی هستیم.

همانگونه که تولد یک شکوفه در فصل بهار بدون هدف و برنامه نیست، تولد هر انسان در جهان مادی بدون هدف و برنامه نمی باشد.

تفاوت انسان با سایر موجودات در پیگیری هدف و انگیزه خود از زندگی این است که انسان تنها موجودی است که قدرت ذهن دارد، توانایی اندیشیدن و انتخاب کردن و تغییر کردن دارد.

هیچ موجودی به جز انسان در جهان مادی در طول حیات خود قادر به ایجاد تغییر در شرایط زندگی خود نیست و فقط بر اساس غریزه خود زندگی می کند.

اما انسانها می توانند در مدت زمان حیات خود در دنیای مادی بارها شرایط زندگی خود را دگرگون کنند.

من تا سن 35 سالگی چاق بودم و اکنون چند سال است که متناسب هستم.

این یک تغییر است که من در شرایط زندگی خود ایجاد کرده ام.

تا سن 35 سالگی از نظر مالی در شرایط بسیار نامناسب بودم اما در طی چند سال شرایط مالی خود را به طور کامل تغییر دادم.

هر فردی که این نوشته را می خواند در طول عمر خود بارها شرایط زندگی اش تغییر کرده است حتی اگر نداند یا قبول نداشته باشد که خودش مسبب تغییر در زندگی اش بوده است اما این از توانایی های منحصربفرد انسان است که در هیچ موجود دیگری یافت نمی شود.

نکته جالب توجه این است که قدرت اراده خداوند در تمام اجزای هستی جریان دارد بنابراین هر تغییری که انسان در شرایط زندگی خود ایجاد می کند تحت مدریت و کنترل قدرت اراده خداوند است.

در لحظه ای که نطفه ما بسته می شود زندگی در معنا و مفهوم واقعی شروع می شود و قدرت اراده خداوند مراحل رشد و نمو را مدیریت می کند.

در لحظه ای که نطفه بسته می شود ساختار جسمانی، ویژگی های ظاهری، زمان مناسب تشکل شدن قلب، چگونگی شکل گیری استخوان ها و هزاران موضوع دیگر در همان لحظه اول و شروع زندگی تعیین می شود.

ما فقط به عنوان یک شاهد در حال نظاره کردن مراحل رشد و نمو جسم خود هستیم.

می بینیم که موهایمان رشد می کند و می توانیم آنها را کوتاه کنیم بدون اینکه بتوانیم رنگ، صاف یا فر بودن آنها را تعیین و انتخاب کنیم.

قدرت اراده خداوند را نمی توان با کلمات توصیف کرد چون همین کلمات هم از این قدرت سرچشمه می گیرند.

قدرت اراده خداوند قلبم را به تپش در می آورد، غذایم را هضم می کند، پاهایم را کنترل می کند، نوشته هایم را می نویسد و حرف هایم را می زند و این کارها را برای هر چیزی که در جهان وجود دارد انجام می دهد.

قدرت الهی همه چیز را در جهان تعیین می کند و در همه جا حضور دارد یعنی جایی را نمی توان یافت که قدرت اراده خداوند در آن جا نباشد، اما اغلب اوقات احساس می کنیم از خدا جدا شده و دور افتاده ایم.

نکته مهم تر و قابل توجه این است که اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا اکثر انسانها بیشتر آنچه که دوست دارند داشته باشند را ندارند؟

پاورقی:

این نوشته ادامه دارد، برای کسب نتیجه بهتر از مطالعه کردن، در همین لحظه که مشغول نوشتن هستم به من الهام شد که نوشتن را متوقف کرده و از خواننده بخواهم یک بار دیگر این نوشته را بخواند و به سوال مطرح شده در انتهای نوشته پاسخ دهد.

ایمان دارم اراده خداوند این نوشته و نوشته های بعدی را مدیریت می کند و اراده او هدایت ما برای درک بهتر و افزایش نیروی اراده در وجود ماست که زندگی خود را تغییر دهیم.

سوال: اگر قدرت اراده خداوند همه چیز را تعیین می کند، چرا بیشتر آنچه که دوست داریم داشته باشیم را نداریم؟


منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.97 from 179 votes

https://tanasobefekri.net/?p=29480
برچسب ها:
95 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/24 13:04
      مدت عضویت: 1127 روز
      امتیاز کاربر: 6065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,016 کلمه

      بنام خداوندجانهاودلهاخداوند عشق وزیبایها

      سلام استادگرامی ودوستان هم مسیرم

      استادگرامی شما بهترین مطالب رااراعه میدین.

      استادیاد زندگی خودم افتادم من درسال شصدوسه.. ماه خردادازدواج کردم.

      کمترازدوسال بامادرشوهروده سال اجاره نشین بودم

      وزندگی خیلی خوبی داشتم .اون زمانهاعشق وعاشقی نبود که پدرمادرهاوبزرگترهاتصمیم میگرفتن که با کی وچه موقع ازدواج کنیم.

      من هم باتصمیم پدرومادرم ازدواج کردم وخرداد۶۳عقدکردیم ومرداد۶۳ازدواج کردیم درعرض

      دوماه من رفتم خونه شوهردرسته اول عاشق هم نبودیم ولی من دوستش داشتم اون رو نمیدونم امامن واقعا عاشق بودم وتوخونه مادر شوهرواجاره نشینی زندگی فوق العاده ای داشتیم همیشه شادوخوشحال بودیم وخیلیهاوحتی خانم برادرم بارهامیگفت چه زندگی خوبی دارین چون من همیشه می خواستم زندگی عالی داشته باشیم.

      وروزی رسید که یه خونه واسه خودمون بخریم وحاصل عشقمون که توتا فرزند زیبابود یه پسرویه 

      دخترخوشکل که باهم زیر یه سقف بدون هیچ مزاحمتی زندگی کنیم.

      وحتی نصف پول که ازبابام به من ارث رسیده بود داده بودم تاسه دانک مال من باشه وسه دانک مال همسرم. ولی شوهرم حتی موقع خرید نه برای دیدن خونه بردونه حتی مصلحت کرد موقع نوشتن قباله دو دانکش رو بنامم کردوقتی همه چیز تمام شدمن روهم مثل بقیه بعداتمام کاربردوخونه رونشانم دادهمه خوشحال بودن امامن خوشحال که نبودم بیشترناراحت وغمگین بودم وخودش هم آدمی تودارهستم وهیچ چیزی رو بروز نمیدم و موقع اسباب کشی شد من رفتم اما اصلاازته دل راضی نبودم امامجبوربودم بسازموبسوزم .

      من دیگه اون سوسن همیشه نبودم شاد.خوشحال.پرشورحال.دیگه هیچی برام مهم نبود. 

      وقتی نوشته شما رو خوندم  متوجه شدم که چه برسر خودم و خانواده آوردم😔😔😔

      من بودم که اینگونه باحال خراب زندگیم رو به جهنم تبدیل کردم .

      وقتی شادی وخوشحالی از درونم رفت عشق هم باسرخوردگی وباچشمان گریان ازخانه خارج شد.

      وماچهارنفرروباغم وغصه واندوه ومشکلات فراوان تنهاگذاشت.. وخونه پرازعشق و محبت تبدیل به جهنم شد.

      جهنمی که خودم بافکروذهنم درست کردم.😭😭😭😭

      فرزندانم هم دراتشی که درست کرده بودم داشتن میسوختن.

      واز وقتی اسباب کشی کردم روز به روز بدترشدهمسرم دیگه اون آدم سابق نبود دیگه نه کار میکردونه بیرون می‌رفت وفقط جلوی تلوزیون لم میدادمیخوردومیخوابید.

      تااون زمان پول وثروت.رزق وروزی سلامتی همینطورمثل بارون میباریداما دیگه ازاونهاخبری نبود وضع ماروزبروزبدترمیشد چون من اون عشق زیبارا از دلم وازخونمون بیرون کرده بودم .

      واین عشق ازاراده خداوندهست که بماداده میشه ولی من نفهمیدم وخودم روازش دورکردم واین همه بلا سرم اومد.

      حالا میخوام برایتون یه قصه تعریف کنم.

      روزی سه تا مرددرخانه ای را میزنندوخانم خانه دررابازمیکنه ومیبینه سه تامردپشت درهستن که یکی اسمش عشق بود.یکی ثروت .ویکی آرامش وآنهابه زن میگن ازسه نفرمایکی روانتخاب کن تا بیاد خونه زن هم میگه همسرم خونه نیست وقتی اومد میگم آگه اجازه دادمیگم یکیتون بیاد خونه وقتی همسرش خونه میادزن ماجراجوتعریف میکنه.

      وداشتن تصمیم می‌گرفتند که کدوم رو دعوت کنند.

      شوهرش گفت بزارثروت رو دعوت کنیم چون اگه ثروت بیاد تو. دیگه ازهمه چیز بی نیاز میشیم.

      زن گفت نه بزارآرامش رودعوت کنیم چون اگه آرامش داشته باشیم برایمان خوب است ویک پسر شش، هفت ساله داشتن واون داشت به حرفهای پدرومادرگوش میکرد وگفت پدر چرا عشق رودعوت نمیکنین بیاد تو چون اگه عشق باشه همه چیز  خواهدبودواونهابخاطرحرف پسرشان قبول کردند.

      و خانم خانه رفت ودررابازکردوگفت کدوم یکی ازشماعشق هستین لطفا بفرماین تووهرسه تامرد ازجابلندشدندتاداخل خانه شوند وزن گفت مگر نگفتین فقط یک نفر میاد عشق جواب داداره همونطوربوداگه شماثروت روانتخاب میکردین فقط اون میاومداگه آرامش روانتخاب میکردین فقط آرامش میومد ولی  چون شماعشق روانتخاب کردی بخاطرهمین ماباهم دارد خانه میشویم وچون هرجاعشق باشه همه چیزباعشق همراهه آره عشق همان اراده خداوند است که که باما هم سو میشه ومن ناخواسته این عشق رو ازخانه بیرون کردم

      واین تقریباده دوازده سال طول کشیدوچه زجری کشیدم وچه هابرسرم آمد ویکدفعه به خودم اومدم دیدم ۱۱۰کیلوگرم شده بودم دیگه نه میتونستم راه برم نه میتونستم کار کنم نه میتونستم حرکت کنم این قد رغم وغصه روم تل انبار شده بود که خودم رو فراموش کرده بودم وبه دکتر تغذیه مراجعه کردم و شروع به رژیم گرفتم کردم اون موقع پسرم سربازرفته بودوتاسربازی اون تمام بشه من هم خودم رو به هفتادوسه رسوندم واندامم زیبا شدوسبک بال شودم وپسرم از سربازی اومدوچند ماه دنبال کارگشت اما نتونست کار پیدا کنه ویه روز اومد گفت مادر کی برای ما دعا کرده که کارنکن بخوراین یه مثله ترکی هست من به فارسی نوشتم 

      ترکیش هست ایشلمیسن ییسن.

      وچون با پدرش رابطه خوبی نداشت دوباره مشاجره هاشروع شدومن تازه خودم رالاغرکرده بودم دوباره استرسها اضطرابهانگرانیهاشروع شدومن دوباره رسیدم به صد کیلوگرم وهمیشه ازخداگله داشتم آخه چرا اینطورمیشه مگه من چه گناهی کردم وبا این حرفهاوهمش دنبال مقصر میگشتم غافل ازاین که مقصراصلی خودم بودم.

      ولی بایک اتفاق ما خونمون  روفروختیم ویک اپارتمان خریدیم چون به پول نیاز داشتیم خونه ای داشتیم ویلای بودبانصفش اپارتمان خریدیم وبانصفش احتیاجاتمان را برطرف کردیم.

      وتقریبا سال نودو پنچ بود که من باکانالهای انگیزشی آشنا شدم.

      وبقول استاد با کلمات تاکیدی چندسررسیدتمام کردم.

      کم کم وضعمان شروع به عوض شدن کرد آرام آرام زندگی‌مان بهتروبهتر شد.

      وازتمام کسانی که ازشون ناراحت .کینه .دلخوری.داشتم و همشون ازگردنم آویزان شده بودندوهمیشه سرسفره غذا.موقع کار.موقع بیرون رفتن .حتی تو تمام خوابهایم بودن و ولم نمی کردن وواقعا کمرم روخم کرده بودندامایادگرفتم که چطوری یکی یکی ببخشمشون واونهاهم یکی یکی منو رهاکردن وتازه تونستم کمرم روصاف کنم ویک نفس راحت بکشم واین تازه شروع زندگیم بود.

      واستادشماسوال کردین اگه قدرت خداوند همه چیزراتعیین میکند چرابیشترماانسانهابیشترانچه مادوست داریم داشته باشیم رونداریم. 

      وقتی به زندگی خودم نگاه میکنیم وبه کارهایی که کردم فکر میکنم میبینم اگه عشق ایمان اعتماد واراده خداوندرونداشته باشیم هیچوقت به خواسته هایما نمیرسیم وقتی همه میگفتن که سوسن چه صبری داره چه اراده ای داره این من نبودم این خدای من بود که درمن صبر واراده ایجاد میکردوباهدایت کردنش به کانالهای انگیزشی و به  سابت استادفهماند که همیشه بایدباایمان به خدای مهربان زندگی خود روسروسامان بدیم .

      استادبامطالبی که نوشتین واین چندروز که من خوندم در خودم یه حس عجیبی پیداکردم یه احساس غریب یه احساس زیباکه نمی‌تونم توصیفش کنم یه حال عجیب پیداکردم ولی نمیدونم چیه واین چند روز دارم میگردم تا بتونم پیداش کنم

      ولی خیلی خوشحالم میخواهم دراین احساس فوق العاده ای که پیدا کردم بمونم چون حس زیبای است ومن درتمام این مدت هیچوقت این حس رو نداشتم و استادازت ممونم هرچه قدردرسایت شما میگردم به طعمهای فوق العاده شما برخوردمیکنم وازاین طعمهالذت میبرم.

      وداشتن این طعمهااگه عشق نیست زیبای نیست اگه آرامش نیست اگه راحتی وآسایش نیست پس بایداسمش روچی گذاشت .

      ومن ازخدای خودم وازشمااستادگرامی واز دوستان هم مسیرم نهایت تشکررودارم وهمیشه باشماوپیشتان خواهم ماندوهمه ماباموفقیت این مسیر راطی خواهیم کردبه امیدوباور خداوند مهربان  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/27 02:36
      مدت عضویت: 1127 روز
      امتیاز کاربر: 6065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 14 کلمه

      سلام دوست عزیزمن هم ازشمانهایت تشکررودارم.امیدوارم که هممون باآرامش درونی بتمام ارزوهایمان برسیمدرپناه خداوندیکتا

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم