توکل کردن به خداوند ارتباطی به مذهب، دین و حتی نگرش ما ندارد بلکه به انتظاری که از خداوند داریم ارتباط دارد.
بارها برای انجام یا شروع کاری به خداوند توکل کرده ایم در حالی که انتظار ما از آن موضوع شکست خوردن بوده است. نتیجه آن اقدام در نهایت تجربه کردن شکست خواهد بود.
اهمیت انتظار داشتن در زندگی
بعنوان مثال انتظار من از زندگی مشترک محدود شدن، جر و بحث با همسر و … بود. برای ازدواج کردن نه تنها من بلکه اعضای خانواده ام به خداوند توکل کردیم و تصور ما این بود که آنچه خداوند قسمت کرده باشد رخ خواهد داد. در نهایت من آنچه انتظار داشتم را در زندگی مشترک تجربه کردم نه آنچه توکل داشتم خداوند برایم رقم بزند.
در قسمت های قبلی توضیحات مفصلی درباره اراده شخصی و اراده خداوند داده شد و به این نتیجه رسیدیم که برای تغییر زندگی لازم است عملکردن بر اساس اراده شخصی را متوقف کرده و بر مبنای اراده خداوند عمل کنیم.
ما برای عمل کردن و تصمیم گیری در جنبه های مختلف زندگی نیاز به فکر کردن داریم.
مرحله فکر کردن تعیین کننده عملکرد ما در زندگی می باشد.
اگر افکاری در راستای اراده شخصی را مرور کرده و اقدام به تصمیم گیری کنیم، عملکرد ما بر اساس اراده شخصی خواهد بود و اگر افکاری در راستای اراده خداوند را در ذهن مرور کرده و سپس اقدام به تصمیم گیری کنیم، عملکرد ما بر اساس اراده خداوند خواهد بود.
برای این کار لازم است مهارت ادغام کردن اراده شخصی با اراده خداوند با کسب کنیم.
ترکیب اراده شخصی با اراده خداوند
در سال گذشته که مدارس به صورت مجازی برگزار می شد همراهی کردن با فرزندانم سبب شد که دروس پایه سوم دبستان و اول متوسطه را مرور کنم.
در ریاضیات هفتم درباره زاویه ها نوشته شده است که دو زاویه زمانی با هم مساوی هستند که دقیقا بر هم منطبق باشند. انطباق دادن شرط لازم برای هم اندازه بودن زاویه هاست.
این قانون ریاضی به شکلی دیگر در قوانین الهی یافت می شود.
انطباق افکار با اراده خداوند شرط همسو شدن با پروردگار برای گسترش و رشد زندگی است.
در این صورت به جای اینکه طبق شیوه ذهنی خود عمل کنید همزمان که در حال مطالعه این نوشته هستید اهدافتان در تمامی جنبه های زندگی در هماهنگی با اراده خداوند به جریان می افتد.
احساس آرامش و سکوت ذهنی که در این لحظه تجربه می کنید به دلیل توجه نکردن به موانع ذهنی یا همان افکاری است که منیت و اراده شخصی ما را شکل داده اند.
در این صورت خواسته های شما در حال جریان از مسیر اراده خداوند به سوی شما هستند.
البته ناگفته نماند که خواسته های تان به دو صورت مــادی یا ایــده قابل اجرا به سمت شما جریان دارند.
حتما شما هم تجربه کرده اید که خواسته شما داشتن وسیله ای بوده است و آن وسیله توسط فردی به شما هدیه داده شده است.
در این روش خواسته شما به شکل مادی به سمت شما جریان می یابد.
در طریق دیگر خواسته شما به شکل ایده های اجرا شدنی منطبق با شرایط فعلی شما به شما گفته میشود.
فردی که تصمیم گرفته است بر اساس اراده خداوند زندگی کند (به خداوند توکل کند) ایده های الهی را دریافت کرده و به آنها عمل می کند و قدم به قدم به سمت تجربه خواسته هایش حرکت می کند.
در این حالت زندگی در اصطلاح عموم بر وفق مرادتان خواهد بود و چرخ زندگی شما به شکل روان می چرخد.
وقتی ظاهر زندگی مخالف خواسته ی شما پیش می رود، وقتی احساس خوشبختی در زندگی نداریم، وقتی افراد نادرست در مسیر زندگی مان قرار می گیرند و حتی زمانی که عادت های مخرب را در زندگی روزمره تکرار می کنیم، نشانه هایی از ناهمانگی ما با قدرت اراده خداوند در زندگی است.
در زندگی بر مبنای اراده خداوند باید همواره برای تجربه شرایطی که انتظار داریم، آماده باشیم.
اگر نیاز به کمک دیگران داریم، آماده پذیرش باشیم.
به نیروی اراده خداوند توکل کنیم و مطمئن باشیم که الهامات خداوند بر ما آشکار می شوند.
هوشیار باشیم و برای پذیرش هر راهنمایی و کمکی که به سمت ما جریان پیدا می کند اشتیاق نشان دهیم.
به این شکل ارتعاش ذهنی خود را با ارتعاش منبع و منشاء جهان هستی هماهنگ می کنیم.
به نظر من توکل کردن به خداوند به این معنی است که ایمان داشته باشیم شرایطی که انتظار داریم را تجربه خواهیم کرد.
همه ما در زندگی خود تجربه انجام کارها به شکل شگفت انگیز را ما داریم.
حتما در زندگی خود به یاد دارید زمان هایی که کارها و مسائلی که حل آنها برای شما مشکل بوده است در چشم به هم زدنی به شکل باورنکردنی حل و فصل شده باشند.
در نوشته های اعضای سایت در فایل های زندگی با طعم خدا بارها خوانده ام که مسائلی که حل کردن آنها برای شخص غیرممکن بوده است به شکل باورنکردنی توسط فرد یا افرادی برطرف شده اند.
- به شکل باورنکردنی خانه ای که در رویای خود داشته ایم را خریده ایم.
- به شکل شگفت انگیز پول مورد نیاز برای انجام کار به دست ما رسیده است.
- با مقدار پولی که داشته ایم زمین یا خانه بزرگتر و در شرایط بهتر نصیب ما شده است.
همه ما از این گونه تجربیات در زندگی خود داریم و در آن زمان شاید تصور ما این بوده است که خدا رو شکر یک بار هم شانس به ما رو آورده است، انگار فلانی سرش به سنگ خورده که خودش مقدار پول مورد نیاز با به ما قرض داد و افکاری از این نوع که بیانگر نداشتن توجیه یا طریق حل مسائل توسط ذهنمان بوده است.
اما اینها ردپای اراده خداوند در زندگی ماست که به شکل های مختلفی مسائل را برای ما آسان می کند.
به عقیده من همه انسان ها از حداقل اراده خداوند در زندگی خود برخوردار هستند و این خواست خداوند است چرا که در زندگی همه انسانها مسائلی وجود دارد که خود فرد باورش نمی شود چگونه آن مساله حل شده است و به بیشتر از آنچه می خواسته است رسیده است.
اما افرادی که تصمیم می گیرند به صورت آگاهانه افکار و تصمیمات خود را بر مبنای اراده خداوند تنظیم و اتخاذ کنند به طور مستمر از این نیرو شگفت انگیز بهره مند می شوند و همه مسائل آنها به ساده ترین و بهترین شکل ممکن حل می شود و کارها پیش می رود و لذت و خوشبختی سراسر زندگی این افراد را در بر می گیرد.
شاید تعدادی از این افراد را می شناسید یا درباره آنها شنیده یا خوانده باشید.
در ذهن افکاری که آگاهی از اراده خداوند ندارند افکاری مرور می شود که بر مبنای اراده شخصی است.
- این فرد شانس دارد.
- پدرش ثروتمند بوده و او از ثروت پدرش استفاده می کند.
- حتما پارتی دارد و رشوه می دهد که کارهایش انجام می شود.
- او تحصیلکرده است و پست و مقام دارد.
اینها و صدها دلیل دیگر که در ذهن افراد ناآگاه مرور می شود باعث تقویت اراده شخصی آنها شده و فرصت بهره مند شدن از اراده خداوند در زندگی را از دست می دهند.
افراد خوشبخت و سعادتمند افرادی هستند که از تمام مزایای زندگی بهره مند می باشند.
افرادی که ثروت، سلامتی، روابط عاشقانه، دوستی با دیگران، آرامش و احساس خوب، خوش رویی و … را با هم دارند.
آنها از نظر خلقت با دیگران تفاوتی ندارند، تفاوت آنها فقط در اتخاذ تصمیم شخصی برای استفاده از اراده خداوند در زندگی می باشد.
حتی شاید آنها هیچوقت نوشته هایی مانند این را نخوانده باشند اما به این دلیل که نسبت به ورودی های ذهنی برخورد متفاوتی داشته اند در نتیجه ذهن آنها کمتر از دیگران تحت تاثیر فرمول های اراده شخصی قرار گرفته است.
این موضوع واضح می کند که همه ما به شکل پیشفرض تحت تاثیر و مدیریت اراده خداوند هستیم. اما هرچه بزرگتر می شویم به دلیل قرار گرفتن در معرض شنیده ها و دیده هایی که فرمول های شکل دهنده اراده شخصی را ایجاد می کنند، اتصال ما با منبع و منشاء جهان هستس ضعیف شده و به جای آن به شکل قوی در ارتباط با اراده شخصی قرار می گیریم.
ترکیب افکار شخصی با اراده خداوند
افکاری که در ذهن ما مرور می شوند، طرح اولیه ای در روح جهانی (اراده خداوند) ایجاد می کند. از آنجایی که ما با قدرت اراده خداوند در ارتباط هستیم، بنابراین وقتی به موضوعی در ذهن خود فکر می کنیم که با اراده خداوند هماهنگی دارد، طرح اولیه از طریق ذهن ما در اراده خداوند شکل می گیرد و ما را به اراده خداوند (خواست خدا) متصل می کند.
در این صورت جریان به حقیقت تبدیل شدن طرح اولیه (آرزو) شروع می شود و اقدامات لازم از سوی اراده خداوند به جریان می افتد.
از آنجا که اراده خداوند باید از شکل نامرئی به شکل مرئی و قابل لمس تبدیل شود تا در زندگی قابل استفاده باشد از محدوده بدون زمان باید وارد محدوده زمان دار شود.
بنابراین تبدیل شدن اراده خداوند به شکل قابل استفاده در زندگی نیاز به زمان مشخص دارد.
هرچقدر هماهنگی ما با اراده خداوند در سطح بالاتری باشد فاصله زمانی کاهش می یابد تا جایی که به اشاره ای می توان آنچه نیست را به هست تبدیل کرد.
برای تجلی خواسته های خود از طریق اراده خداوند باید باور کنیم هرآنچه را که می خواهیم تجربه کنیم، حقیقتی موجود و در دسترس است که در سمت خداوند (معنویت) وجود دارد.
افکار شرطی شده، محدود کننده و افکاری که متجلی شدن خواسته ها را ممکن نمی داند را باید از ذهن خود بیرون کنیم.
باید باور کنیم هر خواسته ای که در ذهن ما شکل می گیرد در سمت خداوند به شکل انرژی نامحدود و پاک وجود دارد.
زمانی که خواسته های خود را در ذهن مرور می کنیم و نسبت به تحقق آنها باور داریم، احساس آرامش داریم. در این صورت بر مبنای اراده خداوند درباره خواسته های خود فکر کرده ایم.
اما زمانی که نسبت به تحقق خواسته های خود احساس ناآرامی و ناامیدی داریم، برمبنای اراده شخصی درباره خواسته های خود فکر کرده ایم.
نتیجه این دو طریق تفکر درباره خواسته ها با هم تفاوت دارد.
فردی که بر مبنای اراده شخصی به خواسته های خود فکر می کند در نهایت تصمیم می گیرد بر اساس افکار ذهن خود (اراده شخصی) برای رسیدن و تجربه خواسته هایش عمل کند.
از آنجا که عقل ما محدود است و با افکار اشتباه بسیاری در ذهن ما شکل گرفته است تصمیمات ما راه حل ساده و مناسب برای خلق خواسته هایمان نمی باشد.
اما فردی که بر مبنای اراده خداوند به خواسته های خود فکر می کند در نهایت تصمیم می گیرد آرامش خود را حفظ کرده، خواسته خود را رها کرده و از فرصت زندگی و شرایط فعلی خود استفاده کند.
این افراد به خداوند توکل کرده و اطمینان دارند که خواسته اش به شکل ساده و در زمان مناسب در اختیار آنها قرار می گیرد.
به بیان ساده تر:
اگر اعتقاد داشته باشیم که آنچه از طریق ذهن از خداوند درخواست می کنیم، از قبل در نیروی اراده خداوند وجود دارد و در موعد مقرر آن را دریافت خواهیم کرد، خواسته های ذهنی خود را به شکل مادی در زندگی تجربه می کنیم.
برای همسو شدن با اراده خداوند نیاز داریم باور کنیم که هرآنچه برای رشد و گسترش زندگی نیاز داریم در دایره قدرت اراده خداوند است.
باید تمامی شک و تردیدها را کنار بگذاریم تا افکار و خواسته های ما هماهنگ با نیروی اراده الهی در ذهن ما ایجاد و به سمت نیروی اراده الهی رهسپار کنیم.
در این صورت قدرت اراده الهی در هم جهت با زندگی ما به جریان افتاده و آنچه درخواست (دعا) کرده ایم را به سمت ما هدایت می کند.
این قسمت از سریال زندگی با اراده خداوند را با ذکر این نکته به اتمام می رسانم.
برای ملحق شدن به اراده خداوند، نیاز نیست گذشته خود را تغییر دهیم یا تمام فرصت هایی که تصور می کنیم از دست داده ایم را جبران کنیم.
همچنین نیاز نیست بر اساس معیارهای ارزشگذاری جامعه در خود و شرایط زندگی تغییر ایجاد کنیم.
برای ملحق شدن به قدرت اراده خداوند فقط کافی است نگرش های اشتباه خود درباره خداوند و زندگی را شناسایی و به مرور در جهت برطرف کردن آنها سعی و استمرار داشته باشیم.
این اقدام سرآغازی برای ملحق شدن به آگاهی معنوی به شمار می رود.
در قسمت بعدی پیشنهاداتی برای رهایی از افکار و نگرش های اراده شخصی و ملحق شدن به اراده خداوند ارائه خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.41 از 58 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
زندگی با ارداه خداوند (قسمت ششم)
سلام دوستان همراهم و استاد عطارروشن
جمله به خدا توکل کن رو زیاد شنیدم ،میدیدم که طرف میگه توکل به خدا ولی همش نگران بود ، برای همه مشکلشو بیان میکرد و در انتها هم اتفاق خوبی براش نمیفتاد چونکه از قبل حدس میزد که کارش انجام نمیشه در واقع انتظار شکست داشت
من همیشه فکر میکردم خدا فقط مخصوص آدم های مذهبیه و مال من نیست ،تصور میکردم توکل کردن چونکه به خدا مربوط میشه و خدا هم که مال مذهبی هاست پس توکل مال من نیست و از بس میدیدم که هر کسی به خدا توکل کرد شکست خورد ،به این باور رسیدم که توکل چیز درست و صحیحی نیست
حالا متوجه میشم که همه افرادی که در ظاهر به خداوند توکل داشتند در واقع به باورهای خود تکیه کرده بودند و بر اساس درونیاتشون به مسیرهای مشابه افکارشون هدایت میشدن
اگر بخواییم به روش قدیم فکر و عمل کنیم که مشخصه به بیراهه خواهیم رفت چونکه ذهن همیشه بهانه ای داره برای اذیت کردن و ترسوندن ما
مخصوصا تو جو و محیط کشور ما تا دلت بخواد اخبار های ناراحت کننده یکی پس از دیگری بوقوع می پیوندن و اگر بخواییم بهشون توجه کنیم که چیزی به اسم آرامش برای ما نمیمونه
قبلا که مثل همه آدم ها مدام سرم تو اخبار بود و حوادث، مدام حالم بد بود و با اون موج ناآرام منهم ناآرام میشدم و الان که تا اونجاییکه بتونم کاری به دیگران و اخبار ندارم و میفهمم که حالم خیلی بهتر از قبله
پس باید آگاهانه مراقب آرامش درونی خود باشیم و تا میتونیم از ذهنمون استفاده نکنیم ،ذهن ما که پر از باورهای مخربه و مرتب مارو هدایت میکنه به زندگی بی کیفیت
امروز که مهمان داشتیم و یکی از مهمان ها بمن گفت فریده من هنوز هم اون سریالی که سالها پیش با هم تماشا میکردیمو تماشا میکنم ،حالا اون سریال چی بود؟ موضوع سریال در مورد سقوط واقعی هواپیماها بود یعنی از لحظه سوار شدن مسافرها تا سقوط و بررسی جعبه سیاه هواپیما
ببین من قبلا چه سریالهایو تماشا میکردم ، بهش گفتم این سریالهارو تماشا نکن ،برنامه ریزی سقوط در زندگیت ساخته میشه ،گفت ، مگه تا حالا هواپیمایی که من توش بودم سقوط کرده ؟ ،بهش گفتم قرار نیست هواپیمای شما سقوط کنه ، در جنبه های دیگه زندگیت سقوط میکنی
هر چی بهش گفتم اهمیتی نداد و منهم رهاش کردم و ترجیح دادم دیگه چیزی بهش نگم
حالا که از حساسیت ذهن و کانون توجه خودم آگاه شدم و میدونم ذهن من مثل گوگل عمل میکنه که وقتیکه مطلب مورد علاقمونو در اون سرچ میکنیم و گوگل برامون همون مطالبو میاره ،ذهن ما هم به هر آنچه توجه کنیم همراستای همونهارو پیدا میکنه و در مسیر ما قرار میده و اصلا براش مهم نیست ما چه مطلبیو سرچ کردیم همونجوری که برای گوگل فرقی نمیکنه ما دنبال چه اطلاعاتی هستیم
ذهن هاییکه پر از عقاید مخربه که نمیتونه با اراده خداوند هماهنگ بشه ،اراده خداوند بر زیبایی هاست ،ثروته،فراوانیه که درست برعکس محتویات ذهن منفی قرار داره
اول و آخر هر چیزی برمیگرده به داشتن باورهای مناسب که منطبق با اراده خداوند باشه ، ما در زمان تولد دارای سرشت و فطرت پاک بودیم که هماهنگ بود با اراده خدا ،به مرور در طول زندگی با شنیده ها و دیده های الگوهام و جامعه برنامه ریزی شدیم بسمت ناخواسته ها
و هر چقدر وجود ما آلوده تر شد از منبع خود دورتر شدیم ،از خواسته هامون فاصله گرفتیم ،حالمون بد شد،شکست خوردیم و بیمار شدیم
وقتی از ذات الهی خود دور شدیم و باور کردیم که دنیا جای ناامنیه ،جای ترسناکیه ، زندگی سخته ،پول داشتن کار هر کسی نیست و بیماری در ذهن ما طبیعی و سلامتی غیر طبیعی شد ،باعث شد باور نکنیم که خداوند که قدرت مطلق است که میتواند با هماهنگ شدن اراده من با خودش دنیای منو متحول کنه ،ما انتظار داشتن شرایط خوب رو نداشتیم و نداریم
زمانیکه براحتی خونه و ماشین ووووو خریدم همه گفتن فریده شانس آورد ،گفتن فریده کلا خوش شانسه و منهم باور کرده بودم که شاید شانس گاهی در مسیر من هم قرار بگیره و این موردهای خوب هم بخاطر شانس من بوده
گاهی برای خودمون یا دیگران پیش اومده که کاریو میخواستیم انجام بدیم و براحتی اون کار انجام شده و هیچ مانعی در راه نبوده و گاهی هم برای انجام کاری ،مدتها تلاش و زحمت میکشی و رنج میبری یا اون کار انجام نمیشه یا اگر هم انجام بشه با کیفیت نیست که اینها همون تطبیق با ارداه خداوند یا اراده شخصی خودمونه
اولین قدم اینه که باور کنیم و بپذیریم که در دایره قدرت خداوند ،ما به هر آنچه نیاز داریم ،موجود هست و نگران نباشیم
برای رسیدن به خواسته باید ۳ مرحله رو بگذرونیم ،مرحله درخواست ،اجابت ،دریافت
درخواست های ما با برخورد ما به تضادها در ما بصورت آگاهانه یا نااگاهانه بوجود میاد ، خداوند هم که بسرعت خواسته های مارو اجابت میکنه ،مشکل اصلی در دریافت کردن ماست
که اینجا مسئله برمیگرده به اراده شخصی ما که باید بر اراده خداوند منطبق باشد و هر چقدر این اراده ها هماهنگتر باشند زمان رسیدن و تجربه خواسته ها سریعتر انجام خواهد شد
بعد از اینکه تونستیم خواسته خودمونو بخواییم ،اولین فکر منفی که سد راه ما میشه ،اینه که حالا چجوری ما به خواستمون میرسیم ؟ما که به اندازه کافی پول نداریم ،ما که پول خونه مورد علاقمونو نداریم وووو
و زمانیکه میریم بدنبال پیدا کردن راهی باشیم برای بدست آوردن خواسته هامون با خیل عظیمی از مشکلاتمون روبرو میشیم که در انتها تصمیم میگیریم قید رویاهای خودمونو بزنیم و اتفاقا از اون به بعد افکار منفی بیشتریو در خودمون پرورش میدیم و یجورایی بهمون ثابت میشه که خداوند نمیخواد برای ما کاری انجام بده و از خدا دورو دورتر میشیم
همین حالا که همه آدم ها از شنیدن برخی خبرها حالشون بده و مدام از هم میپرسن اگر فلان چیز فیلتر بشه چکار کنیم ،من در آرامش کامل به خودم میگم ،من به خداوند توکل دارم و خداوند خودش منو به مسیرهای عالیتر هدایت میکنه و با این مدل افکار ،درونم پر از آرامش میشه ،من کاری ندارم چه مسائلی در کشورم میگذره ،من میدونم وقتی مراقب ورودی هام باشم و به اراده خداوند مطمئن باشم دیگه هیچ مسئله ای نمیتونه ناراحتم کنه و میدونم مسیرم از بدنه جامعه جدا خواهد شد، مهم اینه که بتونم در هر شرایطی خودمو در آرامش نگه دارم
موضوع مهمی که ما سالها متوجه ش نبودیم همین بود که اعتقاد نداشتیم که میتونیم از طریق ذهنمون از خدا درخواست کنیم که تمام خواسته های ما از قبل برای ما فراهم شده است ،مگر قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم شیر ما توسط مادرمون آماده نبود؟ ما بدنیا نیومدیم که خدا یدفعه بگه ای وای تو بدنیا اومدی ،حالا غذاتو چکار کنم ؟
همه چیز برای ورود ما به این دنیا آماده بود ، عشق بی حد مادر و پدر ،غذا و تمام وسایل رفاهی در خدمت ما بود
ولی هر چقدر بزرگتر شدیم بیشتر از قدرت خداوند و خودمون دور شدیم و پر شدیم از افکار و انتظارات منفی
ما خداوندو حتی کوچیکتر از خواسته هامون دیدیم و باور نکردیم که نیروی هوشمند جهان برای ورود ما ،جهان را بسیار وسیع و شگفت انگیز آفرید تا ما بیاییم و لذت ببریم و شاد باشیم
آخه اگر ما نعمت های جهانو استفاده نکنیم و دست نخورده بمونن به چه دردی میخورن
مثل وقتیه که ما برای شام مهمان دعوت کردیم و مهمان های ما از هیچ نوع غذایی نمیخورن و غذاها دست نخورده میمونه ، میزبان همیشه دوست داره غذاهاش تا آخرش خورده بشه تا احساس عالی داشته باشه
ما نتونستیم خداوند و قدرتشو درک کنیم ،فکر کردیم داشتن چندتا خونه و ماشین و ویلا ووووو از قدرت خدا خارجه
من برای تقویت فراوانی در خودم این تمرینو انجام میدم ،هر وقت سوار هواپیما میشم و از اون بالا به زمین های پهناور نگاه میکنم به خودم میگم فریده خواسته تو حتی به اندازه سر سوزن هم نیست بین اینهمه عظمت جهان ،اونوقت تو درگیر این خورده خواسته ها هستی ؟ باید دیدمونو وسیعتر کنیم
برای همسو شدن با اراده خداوند باید باورهای مخرب خود را در مورد خداوند تصحیح کنیم ،باید باورهای درونی خود را تقویت کنیم تا بتونیم با قدرت خداوند همسیر بشیم و راحتر به خواسته هامون برسیم
کامنت ادامه دارد……