در قسمت قبل درباره موضوع مهم و تاثیرگذار تاثیر همسو شدن با قدرت اراده خداوند در زندگی دنیا و آخرت توضیح داده شد. در این قسمت درباره تجربه احساس آرامش در زندگی بر مبنای زندگی ابدی توضیح داده می شود.
از مرگ نترسید چون واقعیت ندارد
ابدیت هم اکنون وجود دارد و شما در حال زندگی در ابدیت هستید حتی اگر خودتان ندانید.
شما هم اکنون در این دنیا مخلوقی نامحدود هستید. وقتی از مرگ بعنوان نقطه پایان نترسید شما به ابدیت می پیوندید و آرامش واقعی را در وجود خود احساس می کنید.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که “زمان و مکان” دو موضوع مهم و تاثیر گذار در زندگی ما هستند.
تاثیر مکان در زندگی دنیایی
موضوع مکان باعث می شود ما فاصله و جدایی بین خود با دیگران و هر موضوعی را تجربه کنیم.
ویژگی “مکان” باعث شکل گیری حد و مرزها در زندگی ما شده است و سبب شده تصور کنیم این مکان متعلق به من است و آن مکان به شما تعلق دارد.
حد و مرزها در همه جنبه های زندگی ما تاثیرگذار هستند تا جایی که باعث می شوند حتی همسرتان در دنیایی جدا از دنیای شما زندگی کند.
مهم نیست که از نظر مکانی شما با همسر، فرزند یا هر فرد دیگری در یک خانه زندگی می کنید و چقدر به همدیگر نزدیک هستید، مهم این است که در ذهن شما حد و مرزها تعریف شده و از همدیگر جدا هستند.
بر اساس ویژگی “مکان” ما خود را جدا از دیگران می دانیم و برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند و تجربه آرامش زندگی ابدی باید سعی کنیم حد و مرزها را در ذهن خود نادیده بگیریم.
به این ترتیب شما به هر موضوعی احساس نزدیکی می کنید.
شاید آرزوی شما داشتن خانه ای در فلان منطقه یا مهاجرت به فلان کشور باشد اما توجه به ویژگی مکان باعث شکل گیری حد و مرزها در ذهن شما شده است و شانسی برای خود جهت تحقق و تجربه آرزویتان قائل نیستید.
در زندگی ابدی حد و مرزی وجود ندارد و شما آزادانه می توانید هر خواسته ای را در ذهن خود تصور و پرورش دهید. به اندازه ای که شما در تصور خواسته تان بدون حد و مرز عمل کنید، سیستم هوشمند اراده خداوند نیز بدون در نظر گرفتن حد و مرزهای دنیای مادی شرایط تجلی خواسته تان را در زندگی شما فراهم می آورد.
تاثیر زمان در زندگی دنیایی
زمان نیز دلیلی برای جدایی محسوب می شود. زمان باعث شکل گیری گذشته و آینده در ذهن ما می شود.
ما به واسطه توجه به زمان، خود را از آنچه در گذشته به وقوع پیوسته است جدا می دانیم و از آنجایی که آینده نیز از دسترس و درک ما خارج است احساس غم و ترس در ما شکل می گیرد.
از آنچه در گذشته رقم خورده است و مورد رضایت ما نیست احساس غم و اندوه در ما ایجاد می کند و از آنچه در آینده رقم خواهد خورد و برای ما واضح نیست احساس ترس در ما شکل می گیرد.
بنابراین توجه به موضوع زمان باعث ایجاد غم و حسرت نسبت به گذشته و ترس از آینده در ذهن ما می شود.
در زمانی که مرگ فرا می رسد با خارج شدن روح از بدن در واقع ما از بند زمان و مکان رها می شویم. به اصطلاح روح ما از بند رها می شود.
رهایی از بند دنیای فانی می تواند در زمانی که زنده هستیم برای ما رخ دهد اگر بتوانیم ذهن خود را از بند زمان و مکان رها کنیم.
شما چه بخواهید چه نخواهید بعد از مرگ تان از شر زمان و مکان خلاص شده و روح شما با پیوستن به قدرت اراده خداوند بالاترین سطح آرامش را تجربه خواهد کرد. اما این تنها گزینه پیش روی شما نیست.
گزینه دیگر این است که هم اکنون که روح شما در جسم مادی حضور دارد می توانید به صورت آگاهانه با رها شدن از بند زمان و مکان این سطح از احساس آرامش بخش را تجربه کنید.
اگر تصمیم بگیرید در حالی که هنوز زنده هستید و نفس می کشید با روح جهان هستی یا قدرت اراده خداوند همسو شوید مانند این است که شما یاد گرفته اید در حالی که زنده هستید بمیرید
در این حالت نه تنها ترس از مرگ در شما از بین می رود بلکه احساس آرامش عمیق درونی را تجربه خواهید کرد.
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
غزل شمارهٔ ۶۳۷ دیوان شمس مولانا
ماهیت واقعی خود را درک کنید، با موضوع مرگ روبرو شوید و همه غل و زنجیرهای مربوط به اسارت ترس از مرگ را در هم شکنید. شما هرگز نمی میرید، این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید.
به این شکل شما بسیاری از موانع ذهنی اراده شخصی خود را از بین می برید و با قدرت اراده خداوند همسو می شوید. قدرت اراده خداوند به جریان در می آید تا با شما همکاری کند.
مهمتر از آن، آرامشی است که از این پس در زندگی تجربه خواهید کرد. با این نگرش نه تنها نگران مرگ خود نخواهید بود بلکه مرگ دیگران شما را شوکه نخواهد کرد.
به عقیده من رهایی از مرگ خط آخر دفتر ترس و نگرانی های ذهن بشر است. برای رسیدن به هر آرزویی بهتر است از پاک کردن خط آخر شروع کنید.
اگر توجه کنید همه انسانها می دانند که روزی از دنیا خواهند رفت اما در زندگی روزمره به گونه ای رفتار می کنند که گویی هرگز نمی میرند. اگر آخرین خط فهرست ترس های خود را پاک کنید شما به انسان دیگری تبدیل می شوید.
شما مرگ را می پذیرید و رفتار و عملکرد روزانه شما به صورت ناخودآگاه تحت تاثیر رهایی از ترس از مرگ خواهد بود.
آرامشی که در وجود شما ایجاد می شود باعث تغییر واکنش های شما نسبت به دیگران و مسائل مختلف زندگی خواهد شد.
با پذیرش مرگ گامی مهم و تاثیرگذار در کمرنگ شدن قدرت اراده شخصی بر می دارید.
فردی که می داند روزی می میرد تحت تاثیر قدرت اراده شخصی برای غلبه بر دیگران قرار نمی گیرد. سعی نمی کند دیگران را محکوم کند، دیگران را قضاوت نمی کند، در برخوردهایش با دیگران به شکل متفاوتی رفتار می کند و به طور کلی شخصیت آن فرد دگرگون خواهد شد.
از این لحظه شما می دانید که دارای جسمی هستید که قرار است بمیرد. همچنین می دانید شما به آنچه هستید و کسب کرده اید محدود نمیشوید بلکه ماهیت شما نامحدود است.
زن یا مرد بودن برای شما محدودیتی در رسیدن به هر آرزویی ایجاد نمی کند چون ماهیت وجود شما بی نهایت و نامحدود است.
سن، تحصیلات، محل زندگی، شرایط فعلی و هیچ موضوع دیگری مانعی برای تجربه آرزوهایتان نیست.
در این شرایط شما احساس همسو شدن با قدرت اراده خداوند را درک و تجربه خواهید کرد.
معجزه های الهی در مسیر زندگی شما رخ خواهد داد و نتایج زندگی شما دگرگون خواهد شد.
این فقط یک وعده یا نوشته امیدبخش نیست بلکه واقعیتی است که من بارها در زندگی ام آن را تجربه کرده ام و یقین دارم هر فردی که تصمیم بگیرد خود را از بند قدرت اراده شخصی رها کرده و با قدرت اراده خداوند همسو باشد هرآنچه اکنون در رویای او نمی گنجد را در زندگی به صورت واقعی تجربه خواهد کرد.
به اندازه ای که سعی کنید با قدرت اراده خداوند همسو شوید، درک شما از زندگی تغییر خواهد کرد. گفتار و رفتار شما تغییر خواهد کرد و واکنش های شما به افراد و موضوعات زندگی تغییر می کند.
هدایت شما به سمت “نوشته های باورساز” فقط یک تصمیم از طرف شما برای برطرف کردن حس کنجکاوی نبوده است بلکه فراخوانی از سوی خداوند است که باید آن را قبول کنید.
داشتن نگرش زندگی فانی سبب می شود که اراده شخصی در افراد قدرت گرفته و زندگی را آشفته، بی هدف و معنا ببینند در حالی که پذیرفتن زندگی ابدی سبب می شود سرنوشت و آرزویی را که انتظار دارید عمیقا احساس کنید و آن را در زندگی مادی به واقعیت تبدیل کنید.
وقتی به گذشته زندگی ام فکر می کنم به وضوح می بینم که قدرت اراده خداوند در زندگی من نقش داشته است.
از دوران نوجوانی به آموزش دادن علاقمند بودم، آنچه با سعی و تلاش از کار کردن با کامپیوتر یاد گرفته بودم را با اشتیاق به دیگران آموزش می دادم و از این کار لذت می بردم.
در آن زمان هرگز تصور نمی کردم قدرت اراده خداوند از آن طریق در حال شعله ور کردن اشتیاق به آموزشی در من است تا 25 سال بعد به طور جدی مرا وارد مسیری کند که رسالتم در آموزش لاغری با ذهن و رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن را تجربه کنم.
آنچه در زندگی تجربه کرده اید بی ارتباط با آنچه رویای آن را داشته اید نیست. شاید نتوانید ارتباط مسیر زندگی خود را با رسیدن به آرزوهای خود کشف کنید اما مطمئن باشید قدرت اراده خداوند هرگز متوقف نبوده است و همواره در جهت هدایت شما به مسیر تجلی رویاهایتان تلاش کرده است.
برای قرار گرفتن در مسیر تجلی خواسته ها و تجربه رسالت خود در زندگی باید خط آخر فهرست ترس های خود را پاک کنید.
با پذیرش مرگ بعنوان لحظه مقدس ملحق شدن به ابدیت ترس های خود از مرگ و زندگی پس از آن را از ذهن خود پاک کنید.
خود را مخلوقی ابدی و فناناپذیر بدانید که برای حرکت در جهت رشد و گسترش زندگی برای مدتی از طریق وارد شدن به مکان جسمی قدم به دنیای مادی گذاشته اید.
شما یک انسان در جستجوی معنویت نیستید بلکه خود خدایید که برای تجربه خلق و گسترش ویژگی های اراده خداوند قدم به دنیای مادی گذاشته اید.
شما برای بودن در دنیا و برای زندگی کردن قضاوت و محکوم نمی شوید، مورد غضب و خشم قرار نمی گیرید، رها و ترد نمی شوید.
درک این مفاهیم سبب می شود زندگی را در جهت همسو شدن با قدرت اراده خداوند و همبازی شدن با او برای رشد و گسترش زندگی ادامه دهید.
در این حالت شما همواره امیدوار خواهید بود که کارها به ثمر خواهد رسید، ایده های شما نتیجه خواهد داد و رویاهای شما به واقعیت تبدیل خواهد شد.
تصور کنید زندگی در این شرایط احساسی چقدر لذت بخش خواهد بود.
منتظرید تا بخت و اقبال شما تغییر کند و امیدوار هستید دیگران مطابق میل شما رفتار کنند.
انتخاب زندگی ابدی سبب می شود تا درک شما از مفهوم سرنوشت تغییر کند و بجای اینکه منتظر تجربه سرنوشتی باشید که از قبل خداوند برای شما در نظر گرفته است خودتان با قدرت ایمان و توکل به خداوند در جهت خلق و تجربه سرنوشتی که دوست دارید حرکت می کنید.
در این شرایظ شما ایمان دارید از قدرت لایتناهی اراده خداوند به وجود آمده اید تا سرنوشتی را که دوست دارید تجربه کنید را دنبال کرد و آن را به واقعیت تبدیل کنید.
همسو شدن با قدرت اراده خداوند به شما کمک می کند تا در این مسیر مقدس باقی بمانید. در این صورت اهداف شما هرگز منجر به شکست نخواهد شد چون در زندگی ابدی شکست، معنی و مفهوم ندارد.
نوشته زیر در جهت درک بهتر موضوع زندگی ابدی جالب توجه است:
شما با استعدادهای نهفته متولد شدید.
شما با توکل و خوبی های فراوان متولد شدید.
شما با آرمان ها و آرزوهای بسیار متولد شدید.
شما با عظمت و شکوه متولد شدید.
شما با پر پرواز متولد شدید
هدف از آفرینش شما خزیدن نیست، پس روی زمین نخزید.
شما پر پرواز دارید.
استفاده کردن از آن را یاد بگیرید و بپرید.
مولوی (شاعر قرن هفتم)
اگر مولوی شعرش را از جنبه زندگی فانی می ساخت شاید چنین شعری می سرود:
شما رویدادی تصادفی از طبیعت هستید.
شما پیرو قانون های شانس و اقبال هستید.
به آسانی به این سو و آن سو کشیده می شوید.
رویاهایتان پوچ و بی معنی است.
باید یک زندگی عادی داشته باشید.
پر پرواز ندارید. پس پرواز را فراموش کنید و روی زمین بمانید.
شما هم می توانید شعر زندگی خود را به گونه ای که تمایل دارید تجربه کنید بسرائید. تصمیم با شماست که با عقیده این دنیا فانی است به زندگی خود ادامه دهید یا نگرش دنیای ابدی را در خود ایجاد کنید. نتیجه دو طریق نگرش به زندگی از زمین تا آسمان است.
ایجاد احساس ممکن بودن
خداوند بر مبنای قانون همیشگی “ممکن بودن” عمل می کند. این قانون می گوید: به هر چه فکر کنید می توانید آن را به وجود آورید.
همه اختراعات بشری مانند هواپیما، برق، تلفن، تلویزیون و … بر مبنای این قانون الهی به وجود آمدند.
نکته جالب توجه این است که روزی که هر کدام از این وسایل اختراع شدند موجب حیرت و شگفتی انسان ها بودند اما امروزه یک وسیله کاملا عادی و پذیرفته هستند.
این بدان معنی است که هر آرزویی که در ذهن شما دست نیافتنی و غیرممکن باشد با استفاده از قانون الهی “ممکن بودن” می تواند به واقعیت تبدیل شده و به یک امر کاملا بدیهی در ذهن شما تبدیل شود.
لاغری رویایی بود که 35 سال آرزوی تجربه آن را داشتم و تصور می کردم هرگز نمی توانم لاغر شوم. زمانی که از قانون الهی “ممکن بودن” استفاده کردم، احساس توانایی و ممکن بودن لاغر شدن در من شکل گرفت و پس از مدتی وضعیت جسمانی من تغییر کرد و امروز وضعیت فعلی که روزگاری رویای من بود به واقعیت زندگی من تبدیل شده است.
این قانون درباره “آیدا” هم صدق می کند. او تا همین چند ماه قبل در دنیای واقعی وجود نداشت و تمام شواهد و معاینات پزشکی بر امکان نداشتن تحقق این رویا تاکید داشتند. اما من بار دیگر از قانون “ممکن بودن” استفاده کردم و تصویر بودن آیدا در زندگی ام را بارها در ذهنم تصور کردم و پس از مدتی او از دنیای رویا قدم به دنیای واقعیت گذاشت.
این روزها که به تازگی راه رفتن را تمرین می کند به همان شکلی که قبلا در ذهنم او را می دیدم که با پای خودش به سمت من می آید، بارها این صحنه را در دنیای واقعی تجربه می کنم.
همه آنچه امروز در دنیای واقعی مشاهده می کنید در نتیجه عقیده خلاق انسان هایی به وجود آمدند که که به تمسخر دیگران توجه نکردند. آنها با استفاده از قانون “ممکن بودن” رویای خود را دنبال کردند و آن را به واقعیت تبدیل کردند.
خداوند، استاد به واقعیت تبدیل کردن رویاهاست اگر فرد رویاپرداز به جای متمرکز شدن بر “غیرممکن بودن ها” بر “ممکن بودن ها” متمرکز باقی بماند.
برخوردار شدن از قدرت اراده خداوند مستلزم تمرکز بر ممکن بودن به واقعیت تبدیل شدن رویاهاست.
خلاقیت و خلق کردن از ویژگی های قدرت اراده خداوند است، بنابراین برای همسو شدن با این نیرو باید باور داشته باشید احتمال رخ دادن آرزویتان وجود دارد.
بسیاری از انسان ها در این مرحله با فکر کردن به چگونگی رخ دادن رویایشان دچار سردرگمی می شوند و بجای متمرکز ماندن بر ممکن بودن بر غیرممکن بودن رخ دادن رویای خود تمرکز می کنند و به همین دلیل ساده هرگز رویای آنها به واقعیت تبدیل نمی شود.
خداوند هیچ اصراری ندارد که رویای شما را به واقعیت تبدیل کند. شما در انتخاب رسیدن یا نرسیدن به آرزویتان آزاد هستید.
اگر بر امکان رخ دادن رویای خود با توکل به قدرت بی نهایت اراده خداوند متمرکز باشید، رویای شما به طریقی که به احتمال زیاد برای شما غیرقابل تصور است به واقعیت تبدیل می شود.
اما اگر بر دلایل رخ ندادن رویای خود متمرکز شوید، خداوند شما را شگفت زده نمی کند و اجازه می دهد به عقیده خود زندگی کنید و برای به واقعیگت تبدیل نشدن رویاهایتان دلایل منطقی خودتان را داشته باشید.
“این عبارت را بارها بخوانید”
احتمالات نامحدود در دسترس همه انسان ها قرار دارند اما عده کمی از آنها استفاده می کنند و این در حالی است که بسیاری دیگر از انسانها بر دلایل منطقی نامحدودی که در ذهن آنها ایجاد شده است تاکید دارند.
خداوند در قرآن می فرماید: مومن کسی است که به آنچه نمی بیند ایمان دارد.
این آیه فقط اشاره به پذیرش یا ایمان به الله نیست بلکه پذیرش هر احتمال لازم برای به واقعیت تبدیل شدن رویا که از قدرت تصور و درک ما خارج است به منزله ایمان به قدرت بی نهایت اراده خداوند است.
اگر رویایی در سر دارید و برای تحقق آن به شرایط خود که آن را می بینید و یا به گفتگوی ذهنی که توسط اراده شخصی به شما گفته می شود و دلایل منطقی برای به واقعیت تبدیل نشدن رویای تان را به شما گوشزد می کند بسنده کنید، نسبت به قدرت اراده خداوند بی ایمان هستید.
ایمان داشتن به تکرار عبارت ها و حرکات نمادین از قبل تعیین شده نیست بلکه به پذیرفتن و باور کردن قدرتمند بودن اراده خداوند برای تحقق آرزوها و رشد و گسترش زندگی از طریق تجلی یافتن در زندگی تان است.
در قسمت بعدی درباره درک و پذیرش احترام خداوند توضیح داده می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.59 از 22 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام بر خدایی بخشنده ومهربان
سلام بر استاد وهم مسیران
وفتی بخوام اون رسالت که دوستش دارم بهش برسم انجام بدم که یگی ازارو من هست اول بدونم که چه کارهایی راباید انجام بدم چه ترسهای رو دارم که کم کم اونها رو از بین ببرم وفتی اون زمان با کارهایی که انجام دادم روی همه جنبه زندگی بعد از اون با کم رنک کردن ازبین به مرحله همسو شدن تازه نزدیک شده هم زمانی اون کاری رو که دوست دارم بازم در پیش خداوند وهست وظیفهد حال من کار روی هر بخش هست که باید انجام بشه
مثل لاغری با ذهن همونو روزهای اول که من وزنمد سبک نشد ککارهایی رو که باید مرحله به مرحله انجام میدم و یقین اطمینان داشتمکه میشه ومن لاغر خواهم شد طی زمان دارم کم کم به اون شدن درهر مرحله میرسم زمان میبره که به تناسب آخر برسم که مد نظرم هست ولی باید باشم ادامه بدم کارهایی رو که داشتم انجام میدادم هی تکرار کنم تا اون زمان ازهرچیزی که باعث وشادی دورنم میشه رو حفظ کنم زندگی با لاغرید با ذهن رو به شکلد زندگی انجام بدمد اون زمان که نتیجها رو دریافت کردم اون نتیجه حاصل رفتاروعمل کردم در این زمان هست
برای اون رسالت هم همه مراحل رو به طور کامل باید انجام بشه که امکانش برام ازطرف خداوند پیش بیاد
یهویی بی زمینه که امکاننداره اون آماده سازی باید اول انجام بشه تا مرحله اجرا رو خوب رفتارو عمل کنم ترسم ازمرگ رو به زندگی ابدی تبدیل کنم حسم زندگی بی نهایت باشه اون حس رهایی روح از جسم رو دراین زمان که هستم انجام بدم اون پرواز بی بال رو اون نخرید برای زندگی رو وفتی همه مراحل رو درست بشه اون اولین پرواز رو خودم میچشم شادی درونم رو خودم میبینم
وفتی من ارده شخصی خودم رو تو بخش لاغری با ذهن به شکل کلی کنار گذاشتم نا امید شدم ازخداوند درخواست کردم فقط بی کلمه توکوگل نوشتم به این مسیر هدایت شدم حال که تو یی این بخش هستم متوجه شدم که چرا این زمان خداوند من رو به این مسیر هدایت کرده چون بخش ارده شخصی خودم رو ناتوان دیدم اون کناره گذاشتم تسلیم واقعی شدم که دیگه ازخودمکاری ساخته نیست پس اون لحظه من منیت وارده روبا خودم اون زمان کم رنک کر دم که خداوند با ادره خودش من به این سو هدایت کرده اون زمان هی باره به خودم میگفتم چرا خداوند من زودتر به این سو هدایت نکرده چرا امسال چرا همون سالهای اول که استاد این مسیر رو داشتن آموزش میدادن من رو به این سو ه هدایت نکرد؟
آخه مگه من به ارده الهی امید داشتم اگه داشتم اون بخش ارده شخصی قویتر بود بخش ًضیف انرژی خودمبودم اون بخش منفی توانش ازبخش مثبت که بیشتر بود تازهد من خودم رو خیلی قویی تصور میکردم که میتوان چون یی هپ روش جدید پیدا میکردم تودید که من میتوان انجام بودم خودم این روش پیدا کردم نگاه میکردم خوب اون زمان من اصلا با همچین بخش وجودی خودم اصلا ارتباط داشتمکه ازش کمک دریافت کنم
درحالحاضر موفقیت به دست آوردم تو بخش لاغری همه رو از دید خودم خداوند میدونم خودم رو به کل از هرانجهکه تو این مسیر به من رسیدهد کنار کشیده اصلا زبه توانی وارده شخصی خودم توجه نداشتم که موفق شدم اون رویای نشدنید رو شدنی تصور کردم هر چیزی که همه به من میگفتم نمیشه من ازسمیم قلب میگفتم میشه چون خداوند من رو به این مسیر فرستادهی شکی ندارم همش یقین کامل هست پس اون زمانمنارده ومنیت رو کنار گذاشته با با آگاهی کمی که که داشتمدولی داشتم درست انجام میدادم
من داشتمتو همین بخش هم زیز سازی رو انجاممیدادمکه وفتی وار شد متو جه کار خودم بشه امروز من به این درک رسیدمکه چرا تا حدودی که موفق شدم بازماین مسیر به من رسید چون تونستم اون ارده شخصی رو اول کم رنک کنم
تا به این بخش رسیدم بتوانم روی همه جنبه این بخش هم کمک کنه اگه اون ارده با خودم به این بخش به شکل قویی وارداین بخش میشدم اون زمان من نمتواستم اون ارتباط واقعی رو اول متوجه بشم ویواش یواش به درک همه موارد برسم
پس خودم زمان میدم که اول اگه قراره کاری رو انجام بدم اول زیزسازی کاره رو خوب ودرست انجام داده باشه اون زمان انتظار اون بر آوردن شدن رویایی نشدنی که دیگه تودید من شدتی رو با ارده خداوند توزمان ومکانی که خداوند صلاح بدنه به من نشون بده به امید اون روز انشالله
من رویای خوب شدن پا رو از امروز رویای شده میخواهم تصور کنم این کاره روبه امید خداوند مرحله به مرحله قو یتر میکنم که شده بینم نه نشده حتی تصویر راه رفتن بدون عصار رواز امروز قویتر کرده ومشاهده میکنم تا آینده تصوارت که دارم روتجربه کنم به شکل واقعی انشالله که تواین بخش هم موفق و رفتار وعمل کنمتا وفتی که لاغری رو به شکل عالی به دست آور م اون با ادره خداوند هم زمان تو بخش سلامتی جسم هم موفق شدم بازم با ارده خدواند نه ارده شخصی خودم منمنیت رو کنارگذاشته ارده شخصی رو مرحله به مرحله دارم ازبین میبرمکه به همه اهدافم توا ین مسیر برسم
امروزه دوباره مرحله ورد به سرزمین لاغری رو شروع کردم صبحبه خودمگفتم ابن بار که دارم دورهام تکرار دوم رو دارم انجام میدم زمان شاید زیاد بیارم کمی راه رفتن وکمی ورش رو بهش اضافه کنم که کمی تومسیر تغییر دیگه کوچکی تومسیر وزندگیم داده باشم وغروب همین روز دارم این رویای نشدنی روتو ذهنم به شده تبدیل میکنم چقدر جالب دوست داشتنی انشالله با دل قوی و با اطمینان که تو بخش لاغری داشتم تواین بخش هم برای مشکل پا هم به اون شکل باشم انشالله اون نتیجه زیبا رو خواهم دید جون باره هی به خودممیگفتم من تو این مسیر منتظر این برخوردم بودم نمیدونم چرا ولی ازته فبلم باره گفتم که من تواین مسیر اون شفای که ازخداوند درخواستم دارم رو بهش میرسم امروز به اون هدفم این سلامت جسم اضافه شد دیگه یقین دارم اینم به لطف خدایی مهربون بهش میرسم اون زمان خواهم گفت رویای نشدنی لاغریی وهم رویایی سلامت جسم روبه رویای شدنی تبدیل کرد خداوند بزرگ ومهربان اون کسترش نعمت رو به من چشدون که اگه من ارده کنم هیچ کاری نشد نداره
چون ارده خداوند کجا تا ادره ضعیف وکم توان این بنده کجا
اون بخش ارده شخصی من هیچکمک کنده که نبود یی آسیب زنده بود که به شکرخدا خودم ازش دارم جدا میکنم البته با کمک خداوند بازم کاره من نیست که بتوانم ازخداوند کمکم میخواهم که بشه
وفتی می خواستم این دیگاه بنویسم توذهنم یی کلمه اصلا نبوده بنوییسم ولی با خودمدگفتم تو شروع کن خدا خودش کمکت میکنه چون به خدا توکل کردم چه مطلب جالبی تواین دیگاه به من رسید
خداوند پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون