در قسمت قبل درباره ارتباط بین افکار و نگرش با دنیای پیرامون توضیح داده شد. در این قسمت درباره موضوع مهم نقش عزت نفس در شکل گیری دنیای پیرامون توضیح داده می شود.
نقش انسان در عزت نفس
یکی از بزرگترین و شایع ترین اشتباهات ما که سبب می شود عزت نفس کمی داشته باشیم این است که عقیده دیگران درباره ما را از عقیده خودمان مهمتر می دانیم.
شاید شما دوست داشته باشید لباس رنگ آبی بپوشید اما نظر دیگران این باشد که رنگ سبز بیشتر به شما می آید و به همین راحتی شما تصمیم می گیرد رنگ سبز را برای پوشیدن انتخاب کنید.
در واقع خود را به سلیقه و نظر دیگران رنگ آمیزی کرده اید.
ممکن است شما دوست داشته باشید امشب شام نخورید اما به خاطر همراهی با همسرتان از نظر خود صرف نظر کرده و شام می خورید.
شاید دوست داشته باشید روز جمعه مشغول انجام کار موردعلاقه خود شوید اما یکی از نزدیکان با شما تماس گرفته و از شما سوال می کند اگر برنامه ای برای آخر هفته ندارید می خواهد به دیدن شما بیاید.
ممکن است از شما درباره انتخاب رستوان برای صرف شام سوال شود اما به هر دلیلی ترجیح دهید نظر داده و مطابق میل دیگران رفتار کنید.
اینها نمونه های ساده و پیش پا افتاده ای هستند که هر روز در حال تکرار آنها هستیم اما به همین سادگی عزت نفس خود را مورد هجوم و تخریب قرار داده ایم.
نکته قالب توجه اینکه هدف این نیست که همیشه بر نظر یا عقیده خود پافشاری کنیم حتی اگر منجر به ناراحتی شود بلکه مهم طرز نگرشی است که ما نسبت به خودمان و حق انتخاب کردنمان داریم.
اگر به این موضوع آگاهی داشته باشیم دیگر برای انتخاب های شخصی متکی به نظر یا تایید دیگران نخواهیم بود.
اینکه شما دوست دارید به فلان رستوران بروید ولی اکثریت تمایل دارند به رستوارن دیگری برای صرف شام و دورهمی بروند در عین حالی که انتخاب است اما جنبه عمومی دارد و جهت مشارکت در ایجاد فضای لذتبخش می توان از نظر خود چشم پوشی کرد و همراه دیگران شد. اما اینکه شما به لباس رنگ سبز علاقه دارید و با این حال از دیگران نظرخواهی می کنید صد در صد منجر به تخریب عزت نفس شما خواهد شد.
درباره انتخاب های شخصی که خللی در رابطه با دیگران ایجاد نمی کند باید برای علاقه، سلیقه و انتخاب خود احترام و ارزش قائل شوید.
انتخاب های شخصی باید برای شما مانند تنفس کردن باشد. همانگونه که برای تنفس کردن نیاز به کسب اجازه، نظر یا تایید دیگران ندارید برای انتخاب های شخصی نیز نباید به عقیده دیگران وابسته باشید.
لازم به ذکر است که برای قدم اول از انتخاب های کاملا شخصی باید شروع کنید. چرا که ممکن است علاقه شما مورد رضایت یا تایید همسرتان نباشد و از طرفی باید به نظر او احترام بگذارید.
این موارد مربوط به انتخاب های عمومی می شود و برای حفظ آرامش بهتر است در انتخاب های خود منعطف باشید اما باز هم انتخاب هایی وجود دارد که مورد توجه و اهمیت همسرتان نیست. از آن موارد جهت ارزش قائل شدن برای انتخاب های شخصی خود شروع کنید که در کمال آرامش بتوانید تمرین ارزش گذاری خود را ادامه دهید.
عزت نفس انسان از وجود خودش سرچشمه می گیرد. وجود شما از قدرت اراده خداوند سرچشمه گرفته است. این نیرو شما را از حالت بی شکل به مجموعه ای از مولکول و مواد فیزیکی متجلی کرده است. اگر به خودتان احترام نگذارید در واقع به فرایند خلقت خود بی احترامی کرده اید.
دیگران همواره با عقیده های بی شمار، شما را مورد هدف قرار می دهند. اگر اجازه دهید آنها عزت نفس تا را تضعیف کنند در حقیقت احترام و توجه را در نظر آنها جستجو و از خودتان سلب مسئولیت می کنید.
در این حالت شما درگیر انرژی های ضعیف مانند قضاوت، داوری، کینه توزی و نگرانی می شوید.
به ندازه ای که از دیگران انتظار دارید یا رفتار و برخورد آنها را قضاوت می کنید از میزان عزت نفس شما کاسته شده است.
در قسمت های قبلی به این موضوع اشاره شد که: انرژی های متعالی، انرژی های ضعیف را خنثی می کنند همانطور که نور باعث از بین رفتن تاریکی می شود.
اگر اجازه دهید عزت نفس شما تخریب شود، اتصال خود با قدرت اراده خداوند را دچار اختلال می کنید و در این صورت از قدرت و عزت دورنی شما کاسته می شود و به همان اندازه به دنبال جلب توجه و تایید دیگران برای جبران انرژی های قدرتمند از دست رفته خواهید بود.
از آنجا که انرژی های ضعیف (جلب توجه) هرگز نمی توانند جایگزین انرژی های قدرتمند (عزت نفس) شوند بنابراین روز به روز بیشتر
از قبل محتاج جلب توجه و تایید دیگران خواهید شد تا بلکه جای خالی انرژی قدرت اراده خداوند را پر کنید. این درحالی است که هرگز موفق به این کار نخواهید شد.
با نگرش منفی دیگران چه کنم؟!
هرگاه فردی درباره شما نگرش منفی با کار می برد نشان می دهد که او تحت تاثیر اراده شخصی اش با شما برخورد کرده است و در آن لحظه سرشار از انرژی های ضعیف است.
در این موارد معمولا به این شکل است که ما بلافاصله نسبت به آن فرد واکنش می دهیم و از حق خود یا …. دفاع می کنیم.
شاید این واکنش کاملا طبیعی و از نظر عموم پذیرفته باشد ولی در واقع ما با قرار گرفتن در معرض انرژی منفی بلافاصله تصمیم می گیریم که وارد آن میدان شده و انرژی منفی از خود ساطع کنیم.
این طرز برخورد ما مانند این است که وقتی با صحنه تصادف مواجه می شویم بلافاصله ماشین خود را به آن وسایل بکوبیم تا به صحنه تصادف ملحق شویم.
واکنش دادن ما به گفتار یا رفتار فرد مقابل در واقع نوعی قضاوت کردن است. ما آن فرد را بر مبنای رفتار و گفتارش قضاوت کرده و پاسخ مناسب با نتیجه قضاوت خود به او می دهیم.
قضاوت کردن در تضاد با قدرت اراده خداوند می باشد. در ویژگی های خداوند از “عشق و محبت” یا “پذیرش” به جای قضاوت کردن استفاده می شود.
من در گذشته عقیده داشتم با هرکس باید مثل خودش رفتار کرد و به همین دلیل همیشه آماده جواب دادن و تلافی کردن بودم و تصور می کردم انسان عصبی هستم.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر تغییر کردن قرار گرفتم و با قدرت اراده خداوند آشنا شدم سعی کردم نسبت به نگرش منفی اطرافیانم واکنش متفاوتی داشته باشم.
به جای قضاوت کردن و بلافاصله پاسخ دادن سعی کردم از ویژگی شگفت انگیز “سکوت” کردن استفاده کنم.
کار ساده ای نبود اما با تمرین و استمرار بر آن مسلط شدم.
در حال حاظر می توانم نسبت به انرژی منفی و واکنش انسانها بجای واکنش دادن “سکوت” کنم تا از ملحق شدن به سطح انرژی ضعیف خودداری کرده باشم.
البته لازم به ذکر است که وقتی شما تصمیم به تغییر می گیرد به مرور صحنه های دنیای مادی به شکلی تغییر می کند که شما مورد هجوم انرژی های ضعیف قرار نمی گیرید که بخواهید حتی از سکوت کردن استفاده کنید.
اگر نسبت به نگرش منفی دیگران حساس هستید و واکنش می دهید و تمایل دارید از طریق همسو شدن با قدرت اراده خداوند و مجهز شدن به انرژی های قدرتمند بر انرژی های ضعیف غلبه کنید می توانید از تغییر نگرش خود درباره افراد منفی نگر شروع کنید.
در مواجه شدن با این افراد بجای قضاوت کردن و واکنش دادن به آنها، تصور کنید آنها اساتیدی هستند که قصد آموزش شما را دارند.
آنها می خواهند مهارت تسلط بر افکار و گفتار شما را افزایش دهند.
آنها می خواهند به شما کمک کنند تا سطح بالاتری از ارتباط با قدرت اراده خداوند را تجربه کنید.
آنها با از خودگذشتی و قرار گرفتن در سطح انرژی های منفی می خواهند به شما کمک کنند تا با تسلط بر افکار و گفتار خود سطح بالاتری از ارتباط با قدرت اراده الهی را تجربه کنید.
در این صورت شما می توانید در مقابله با این افراد از ابزار قدرتمند “سکوت کردن” استفاده کنید.
سعی کنید به جای قضاوت کردن، گذشت کنید. در این لحظه وجود شما سرشار از آرامش الهی خواهد شد که نشانه ای واضح از همسو شدن شما با قدرت اراده خداوند است.
به این ترتیب است که خودتان باعث افزایش عزت نفس تان خواهید شد. به جای اینکه ذهن خود را مشغول قضاوت و داوری درباره افرادی کنید که مغلوب قدرت اراده شخصی خودشان هستند بر افزایش قدرت اراده الهی و افزایش عزت نفس خود متمرکز شده اید.
در این صورت نه تنها شما برای وجود خود و خدای درونتان احترام قائل شده اید. بلکه برای خدای درون آنها نیز ارزش و احترام قائل شده اید.
به این شکل شما وجود خداوند به شکل یکپارچه را تجربه و باور خواهید کرد.
روش های شخصی افزایش عزت نفس
در این قسمت روش های ساده و کاملا شخصی برای افزایش عزت نفس توضیح داده می شود. انجام این تمرینات به شما کمک می کند تا تصمیمتان برای اجترام قائل شدن به خود را تقویت کنید.
- گام اول:
هر بار که مقابل آینه ایستادید به خودتان نگاه کنید و به خودتان بگوئید: من عاشق خودم هستم.
این عبارت و هر عبارت مشابه این در ذهن شما فرمول جدیدی ایجاد می کند که نشان دهنده علاقه شما به خودتان است.
ما انسان هستیم و گوش و چشم و دهان داریم و از این اعضا برای شنیدن، گفتن و دیدن دیگران استفاده می کنیم. این حالت پیش فرض در تمام انسان هاست.
اما اگر از این اعضای ارتباطی برای ارتباط با خودمان استفاده کنیم احساس رضایت درونی و عزت نفس ما افزایش می یابد.
ممکن است در ابندا به کار بردن عبارت هایی مانند: من عاشق خودم هستم، خودم را دوست دارم، برای خودم ارزش و احترام قائل هستم و …. بسیار سخت باشد و بارها فراموش کنیم به محض مواجه شدن با خودمان از این عبارت ها استفاده کنیم.
انجام هرکاری در شروع ممکن است مشکل باشد، اما با استمرار و تکرار به عادت ما تبدیل می شود و عادت های ما زندگی ما را رقم می زنند. بنابراین این نتیجه ای که این عادت فوق العاده در روح و روان ما ایجاد خواهد کرد ارزش تمرین و تکرار کردن را دارد.
ممکن است نجوای ذهنی به شما یادآوری کند که این عبارت ها نوعی خودخواهی و غرور به حساب می آید و شایسته نیست این ویژگی را دارا باشید.
اما این از حربه های نیروی اراده شخصی است که از محدوده امن خود حفاظت کند. برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند باید از تحسین و توجه به خود شروع کنید چون شما و خدا یکی هستید.
خداوند در قرآن کریم در آیه 12 سوره مومنون (فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ) از خودش تقدیر می کند.
بنابراین تشکر و توجه به ویژگی های خود کار بسیار صحیح و تاثیرگذاری است.
تشکر و توجه به خودتان باعث ایجاد احساس برتری بر دیگران نمی شود بلکه سبب می شود خود را با همه موجودات و خداوند یکی و هم ردیف بدانید.
بسیاری از انسانها عقیده دارند جایگاه و مرتبه انسانها با یکدیگر تفاوت دارد و به همین دلیل خود را کمتر یا پایین تر از افرادی می دانند که به عنوان رهبر، راهنما، امام یا … معرفی شده اند.
من عقیده دارم انسانها از لحاظ مرتبه و جایگاه در نزد خداوند با یکدیگر برابر هستند و هیچ تفاوتی بین من، شما و هر انسان دیگر نیست. تفاوت در میزان همسو شدن با قدرت اراده خداوند یا اراده شخصی است و از آنجایی که این فرصت برای همه به یک اندازه مهیاست بنابراین موقعیت انسان ها در رابطه داشتن با خداوند برابر و یکسان است.
به اندازه ای که خودتان را محترم بشمارید، مورد احترام خداوند قرار می گیرید و از آنجایی که همه می توانند برای خود ارزش و احترام قائل شوند بنابراین تفکیکی از سوی خداوند برای محترم شمردن انسانها صورت نمی گیرد بلکه این انسان ها هستند که خودشان را با میزان توجه و ارزشی که برای خود قائل هستند از یکدیگر تفکیک می کنند.
“من عاشق خودم هستم” بدون احساس شرمندگی، این جمله را به خودتان بگوئید. آن را با افتخار تکرار کنید و مورد توجه قرار گرفتن توسط خداوند را احساس کنید.
به اندازه ای که عاشق خودتان باشید از نیاز شما برای مورد توجه و عشق قرار گرفتن توسط دیگران کاسته می شود و این شروع تجربه خوشبختی و آزادی در زندگی است.
- گام دوم:
نسبت به توانایی های خود ایمان و اطمینان داشته باشید. این عبارت را در ذهن خود حک کنید: من کامل و بی نقص آفریده شده ام.
عزت نفس واقعی را زمانی در خود احساس خواهید کرد که به منبع و خالق خود احترام بگذارید. سپاسگزاری کردن از این جهت تاثیرگذار است که برای خالق نعمت ها احترام قائل می شوید. اما سپاسگزاری واقعی زمانی است که از شدت رضایت از خود از خداوند سپاسگزاری کنید.
این بالاترین سطح سپاسگزاری و عزت نفس است.
تصور کنید شما به اندازه ای از خود و شرایط زندگی تان راضی باشید که ناخودآگاه تمایل به تشکر از خداوند داشته باشید.
چقدر لذت بخش خواهد بود.
وقتی برای خود احترام و ارزش قائل هستید، خود را لایق ارتباط همیشگی با قدرت اراده خداوند می دانید. خود را شایسته توجه خداوند می دانید و همواره احساس آرامش و اطمینان خواهید داشت.
باور به اینکه شما کامل و بی نقص آفریده شده اید احساس عمیق سپاسگزار بودن را رد شما ایجاد می کند، همچنین سبب می شود که توانایی رسیدن به هر خواسته ای را در خود احساس کنید.
- گام سوم:
در مورد عزت نفس این اشتباه بزرگ رایج است که فردی که اعتماد به نفس دارد به دیگران بی توجهی می کند یا فقط برای خودش احترام و ارزش قائل است.
عزت نفس واقعی را زمانی تجربه می کنیم که به انسان ها و همه زندگی بیشتر احترام بگذاریم.
به اندازه ای که بیشتر به دیگران احترام بگذاریم و قدرشان را بدانیم میزان عزت نفس ما افزایش می یابد.
برای رسیدن به این توانایی بهتر از به حضور خداوند در همه انسانها توجه کنیم.
هر انسانی فارغ از اینکه چه رفتار یا کلامی دارد جایگاه حضور خداوند در دنیای مادی است. بنابراین تحت هر شرایطی می توان برای خدای درون انسانها ارزش و احترام قائل شد. به این شکل ارزش انسانها را وابسته به کلام، رفتار، دارایی ها، موقعیت، ظاهر و …. وابسته نمی دانیم بلکه همه انسانها در نظر ما ارزشمند و قابل احترام هستند چون جایگاه حضور خداوند در دنیای مادی هستند.
همه آفریده خداوند هستند.
این عقیده را درباره همه انسانها داشته باشید حتی آن هایی که از نظر شما کافر و خدانشناس هستند.
شما می توانید انتخاب کنید که با چه افرادی معاشرت و ارتباط داشته باشید اما در عین حال برای همه انسانها حتی آنهایی که تمایل به بودن با آنها ندارید ارزش و احترام قائل شوید.
هرچه عشق و احترام را بیشتر در محیط اطراف خود پراکنده کنید آن را بیشتر در دنیای پیرامون خود مشاهده و دریافت خواهید کرد.
تصور کنید شبکه رادیویی باشد که همواره در حال پخش کردن موزیک های شاد و مفرح باشد، طبیعی است که افرادی که روحیه شاد و سرزنده ای دارند شنونده این شبکه رادیویی خواهند بود.
اگر منشاء و منتشر کننده احترام باشید، انسان هایی که محترم بودن و محترم شمردن را دوست دارند به سمت خود جذب خواهید کرد.
زمانی که به دیگران بی احترامی می کنید یا آنها را قضاوت می کنید در حقیقت شما خودتان را قضاوت و مورد بی احترامی قرار داده اید چون هرآنچه در دیگران است در شما هم وجود دارد و اگر نگاه و توجه شما به ویژگی های اراده شخصی دیگران باشد این ویژگی ها را در خود تشدید و گسترده خواهید کرد.
- گام چهارم:
ویژگی پذیرش را در خود ایجاد و تقویت کنید.
پذیرش به این معنی است که: من در هر شرایطی هستم دقیقا در جای درست خودم قرار دارم.
به عبارتی ساده تر: در هر شرایطی هستم، حق من است.
درک و پذیرش این عبارت کار ساده ای نیست چون ذهن ما عادت کرده است برای شرایط خود به دنبال مقصر و توجیه باشد بنابراین انتظار نداشته باشید به راحتی بتوانید این عبارت را درباره خود و دیگران بپذیرید.
حق من است، اشتباهی رخ نداده است.
همسو شدن با قدرت اراده خداوند مستلزم پذیرش بی اشتباه بودن خالق است.
اگر خالق اشتباه نمی کند پس شما در جای اشتباه نیستید.
در هر شرایطی که هستید دقیقا همان جایی است که باید باشید و این خواست خودتان بوده است حتی اگر ندانید.
خداوند به آنچه از طریق ذهنتان درخواست داده اید پاسخ داده است و شما را در شرایطی قرار داده است که تک تک جزئیات آن را خودتان از خداوند درخواست کرده اید.
اگر از شرایط خود راضی نیستید با مخالفت کردن یا مقصر دانستن دیگران موجب تغییر شرایط خود نخواهید شد. بلکه لازم است ابتدا بپذیرید که شرایط فعلی صحیح است و خداوند اشتباه نکرده است.
اکنون با ایمان به این موضوع که خداوند بی اشتباه است تصمیم بگیرید که درخواست های خود را از طریق تغییر ذهن و نگرشتان تغییر دهید.
خداوند باز هم بدون اشتباه به آنچه شما درخواست داده اید پاسخ مناسب می دهد و شرایطی را در زندگی شما ایجاد می کند که دقیقا مطابق با درخواست شما می باشد.
با درک و قبول این نگرش از این پس نسبت به شرایط زندگی دیگران واکنش نخواهید داد بلکه آن را می پذیرید.
هر انسانی به هر شکلی زندگی را تجربه می کند در بهترین شرایط خودش است و کاملا حق اوست که در آن شرایط باشد.
شاید پذیرش این عبارت ها برای شما ساده و آسان نباشد اما سعی کنید بدون قضاوت و مقاومت برای چند لحظه آن را بپذیرید و درک کنید.
فردی که در بدترین شرایط در حال زندگی کردن است کاملا حقش همین است. مورد ظلم یا بی عدالتی قرار نگرفته است.
دولت ها توانایی تسلط بر شرایط زندگی انسانها را ندارند. این انسانها هستند که می پذیرند تحت تاثیر و پوشش دولت ها و تصمیمات آنها هستند.
هر انسانی که باور کند به قدرت اراده خداوند متصل است و می تواند از طریق همسو شدن با او شرایط دلخواه در زندگی را رقم بزند، قطعا تحت تاثیر دولت و سیاست های دولت مردان قرار نمی گیرد.
شاید داستان افرادی که از دام اعتیاد به درجات عالی رسیده اند را شنیده باشید. اینها نمونه ای از اثبات این عبارت است که هرکسی در هر شرایطی است دقیقا در جای درستش است.
فکر کردن به اینکه چرا فردی در آن شرایط است کار درستی نیست و فقط موجب هدر رفتن انرژی و سست شدن ایمان و توکل شما می شود.
ما نمی دانیم چرا یک انسان در آن شرایط قرار گرفته است و نمی توانیم به طور واضح دلیل آن را کشف کنیم اما می توانیم به بی نقص بودن سیستم هدایت و پاسخگویی قدرت اراده الهی ایمان و اطمینان داشته باشیم.
در این صورت نه تنها موقعیت و شرایط خود را می پذیریم بلکه شرایط و موقعیت دیگران نیز مورد قبول و پذیرش قرار خواهد گرفت.
به این شکل به میزان قابل توجهی از شر قضاوت و تحلیل کردن چرایی زندگی دیگران رها می شویم و می توانیم بر زندگی خود و خلق شرایط جدید متمرکز شویم.
در قسمت بعدی درباره راهکارها دیگر افزایش عزت نفس توضیح داده خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.64 از 22 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام بر خدای مهربان که هر انچه به ما داد درخواست خودمان بوده توشرایط که قرا کرفتیم اون زمان فراموش کردیم که چه خواستم ودر حال آنچه دو که خواستیم به شکل کامل دریافت کردیم
سلام بر استاد وهمه دوستان
هرچیزی که ما منتظر آن هستیم دریافت خواهم کرد
خودمون رو با ادره خداوند همسو کنیم زیر سازی کردیم که درزمان که خداوند مکان و زمان برای رسوندن خواسته به ما براش راحت هست همون زمان ومکان به شکل به ما می رسونه
این مثلا سکوت کردن در برابر افردی انرژی ضعیفی تر دارن ومیخوام مارو به اون سمت خودش بکشن دیدن این افراد به جای اساتید که دارم ابن توان رو یاد میدهند که دربر خورد با این افراد چه کاری رو انجام بدیم چطور خودمون رو کنترال کنیم عالی بود ازخودش برعلیه خودش استفاده کنیم برای تعلیم خودمون که ابن سکوت روبتوانیم درست وحسابی انجم بدیم
بارها شده که داشتم تویی جمعی بعداز موفق شدنم ازکسانی که ازمن سوال میکردن که جطور تونستی با این روش لاغر بشی یی سری از اقوام همسرم تواین جمع حضور داشتن واین روش رو به این افرا توضیح میدادم
این یی خرکت هست که بعداز وردم به این مسیر باره تو ذهنم هی تکرار میشه نمیدونم چرا با هی به خودم میگفتم این چه کاری تو ذهنت طی این چند ماه تکرار میکنی مگه برای اون افراد زندگی تو و مسیرت چه ارزشی داره که تو هر بار با مرو این مو ضوع تو و ذهنت داری جی رو بررسی میکنی
امروز به خودم گفتم جرا وفتی دارم این مسیر و نتایج اون دارم تو ذهنم مرو میکنم فقط این چند نفر هستن جرا دیگران نیستن اول صحنه رو نزدیک این چند نفر که دارم صحبت میکنم این افراد هستن چون تو دید خودم این افراد ادمهای موفقی بودن از تلاش خودشون به این سطح زندگی دست پیدا گردن
یا این گه ادمهای هستن که تو دید خیلی محکم هستن چون همسرم این خانوده رادوست داره دلم میخواد من مثل اونها رفتار کنم از این حرکت کمی برای خودم ناراحت هستم و جرا هی تکرار میشه نکنه این بشه یی مانع نرسیدن جنبه دیگه خوب دقت کردم ولی روی این مرو و تکرار اصلا رضایتی دور نش نیست حسم رو به بد شدن میکشه باید این مانع رو خوب بررسی کنم علتش پیدا کنم
حالا که خوب دقت کردم تو این خانوده ۴ نفر عمل معده کردن و لاغر شدن شاید با مرور این مسیر در کنار اونها دارم به خودم میگم که من ازآنها بهتر توجه داشتم که این مسیر دو پیدا کردم یا اینکه خداوند به من محبت کرده این مسیر رو به من نشون دا ده اون ترس عمل معده رو کم رنک کردم ویواش یواش دارم به شکل خوب ازبین میبرم با این مرو گردن میخوام به این افراد ثابت کنم که رو شون اشتباه بوده چون به همه پشناهد این کارو رو بارها دادن به خودم شاید تا حالا چندین باره هی تکرار که جرا این عمل انجام نمیدی که راحت بشی زود لاغر بشی هی تاکید که روش خوبی هست انجام بده راحت میشی تازه هی تکرار که با لاغر شدن بازم زانوم عمل کنی از این مشکل خلاص بشی
وبا این حرکت این چند نفر هر سری من باید کلی دلیل می واردم که نمی خواهم عمل کنم اون ترسی که داشتم رو نمتواستم بیان کنم احساس این که توذهنشون من آدم ترسویی بدون من رو اذیت میکرد چون رضایت دیگران هم تو ذهنش و هم تو رفتارشون وعمل کرد شون چرا برای مهم بوده تا حالا
این حرکت که کمک کنده نیست یی آسیب زنده هست چون با این کاره تو ذهنم خودم رو با ادره شخصی و منیت قویتری میکنم واون ارتباط رو که دوست دارم نخواهم داشت من با آین کاره اون عزت نفسی رو دلم میخواهد کم رنکش میکنم
باید تواین بخش این دوتا مانع اول کم رنک وکم کم از بین برم تا به من کمک کنه وای جقدر دو باره کارم زیاد شده حالا حالاها باید حسابی تو این بخش کاره کنم که موانع رو برطرف کنم اون شناسایی کنم که دیگه این افکار تو ذهنم به هیچ عنوان تکرار نشه
اون همسویی رو به شکل خوبش به دست نمیارم چون نیتم تو این بخش همسو شدن هست این تو دید خودم یی مانع بزرگ تو این بخش هست که باید بررسی کنم تا بتوانم این مانع رو جطور کم رنگش کنم
گان اول
این که پا عاشق خودمون باشیم کاری که تو مسیر تناسب فکری به شکل عالی داریم انجام میدیم ما از خودمون قهر بودیم لا این مسیر با خودمون واقعی آشتی کردیم و عاشق خودمون شدیم چه خوب که من اول دورهام انجام دادم وبعد به این بخش آمدم چون با انجام درست اون مسیر تواین بخش کارم خیلی راحت شده چون زیز سازی خوبی رو اجرا کردم حال تو این بخش نتیجه کارهای که انجام دادم رو متو جه میشم این دو مسیر مکمل هم هستن
گام دوم عزت نفس
درصورتی عزت نفسی خوبی میتوانیم داشته باشیم که به دیگران احترام گذاشته درکنار اونها زندگی کنیم ودر تبادل باشیم به این شکل عزت نفسی رو تقویت کرده و همسویی رو بهتر میتوانیم انجام بدم چون هنوز به اون شکل خوب عزت نفسم رو به دست نیاوردم این بخش رو به شکل دیگه دریافت گردم
شرایط که توش قرا میگیریم بسه به اون حالمون خوب یابد میشه چندروزی پیش یکی پسر خاله های همسرم به رحمت خدا رفته من قرا بود برام خونه دخترم همسرم وپسرم
برای مراسم خاک سپپرای برن حلویی در فبرستان از همسرم اسرار که من باید باشم ازمن که نه همسر ولی همسرم جلوی در با غ بهشت قم گفت تا اینجا آمدی یی دیقه بیا پسرت من کمکت میکنیم صاحب عزار رو ببین خلاصه با کمی ناراحتی وسختی زیاد با کمک پسرم خودم رو به خاک سپاری رسیدنم وفتی که روی صندلی نشستم به خودم گفتم که چه خوب شدم آمد اگه بعدن همسر اون خدا بیامرز رو میدیم خیلی خجالت میکشیدم تازه کلا اقوام همسرم هم دیدم واین تجدید دیدار بود که همه رو یی جا بینم
آمروز به خودم میگم تو اون روز نمیخواستی تااون برنامه باشی برای برخورد با این خانواده بود چون قویتری شدی اعتماد به نفسی بهتر شده خودت بیشتردوست داری عاشق خودت شدی اونه با دیدن دوباره تو حتی به خودشون اجازه ندادن با گفتن این دو مطلب تورو ناراحت کنن چون خداوند شرایط رو بر ام جوری رقم زد که من با این افراد خیلی کم در ارتباط باشم وانهار رو درحد یی سلام وعیک تونستم باهاشون ارتباط داشته باشم هم زمانی بودن با این افراد خیلی کم شد
وای جقدر با درک این مطلب خوشحال شدم حتی مادر این خانوده به دخترم گفته بود که تو مراسم من ماما تو تدیدیم درصورتی که من اون خانم رو دیدم ولی چون دور بود نشد اسلام عیلک ساده رو هم داشته باشم
بازم به دخترکفته بودن که جرا مامانت این درعمل رو انجام نمیده ودختر توضیح داده بود که مادرم ترس از اتاق عمل داره من نمیتونم بهش اجبارکنم که عمل کنه حرفی که من ترسم اون بهش گفته بود یعنی زمانی روخداوند برام به وجود آورده بود چون دخترم میگفت مان این باره نمیدونم چرا من کنار این چند نفر قرار گرفتم اصلاسابقه نداشت که این چند ساعت کنار این چند نفر بودم واین صحبت بینشون بود وانها تعجب که چرا نمی دوستن من این مشکل دارم شاید با دوستن این موضوع اونها دیگه به خودشون اجازه گفتن این صحبت به من به خودمون ندن
در خورد بدی این اعتماد به نفس بیشتر شدخودم ابزار می کنم که دیگه اون ترس رو دیگه ندارم حتی بر ای اینکه این کاره رو انجام ندادم به خودم آفرین میگم که نمیخوام امانت خداوند رو به شکل خوب سالم شده بهش پس بدم وامانت دار خوبی که اشتباهش متوجه شده وسعی دربرطرف کردن وتصمیم هرچیزی که خراب کرده باشم
خوب تا اون مرحله اینجا اون کمک از هرکس وآز طریق به من رسید من اون پذیرش رونیز به شکل خوبی انجام دادم
۲ روز هست که این نوشته باور سازی رو ۵ بار خواندم هی دوبار آمدم دیگاه بنویسم هی نصفه میگفتم اون درک ازاین نوشته به شکل کامل نگرفتم امروزکه جمعه هست من شنبه کاره رو شروع میکنم این مطلب به من رسید وخیلی چون زمان میخواستن که من بتوانم افکارم را جمع وجور کنم وتوان بخش دوره ام نباشم دراین بخش این مانع رو شناسایی کردم وبه این نتیجه خوب رسیدم دیگه میدونم این مرو این افکار رو نخواهم داشتم اطمینان دارم
خدا پشت و پناهتون یا حق حق نگه دار تون