در قسمت قبل درباره نقش عزت نفس در شکل گیری دنیای پیرامون توضیح داده شد و چهار تمرین عملی برای بالابردن سطح عزت نفس ارائه شد. در این قسما موارد دیگری برای افزایش درونی سطح عزت نفس ارائه می شود.
لازم به ذکر است که موارد ذکر شده کاملا عملی بوده و باید در زندگی روزمره به آنها عمل کنیم. تنها از این طریق است که به مرور نگرش و واکنش های ما تغییر کرده و در نهایت شخصیت ما تغییر می کند.
روش های شخصی افزایش عزت نفس
در قسمت قبل 4 مرحله ابتدایی برای افزایش عزت نفس ارائه شد در ادامه مراحل دیگری برای بهبود عزت نفس ارائه می شود.
- گام پنجم:
همواره به یاد داشته باشید که در این دنیا تنها نیستید.
خداوند در سورۀ مبارکه «حدید» میفرماید: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» یعنی: «خدا با شماست؛ هر جا که باشید».
اگر به این موضوع عقیده داشته باشید که تنها بودن غیرممکن است عزت نفس شما کامل می شود.
اگر به رفتار کودکان توجه کنید به وضوح نگرش “تنها بودن غیرممکن است” را در رفتار آنها مشاهده می کنید به همین دلیل است که کودکان از بالاترین سطح عزت نفس برخوردار هستند اما هرچه بزرگتر می شوند از طریق والدین مورد آموزش و امر و نهی قرار گرفته و به مرور عزت نفس واقعی خود را از دست داده و بر اساس آنچه آموخته اند تلاش می کنند رفتار کنند.
این نقطه آغاز اختلال در عزت نفس انسان است.
برای برخورداری از بالاترین سطح عزت نفس فقط کافی است به آنچه از قبل در وجود شما نهفته است توجه کنید و هرآنچه به شما گفته شده است را نادیده بگیرید.
این عبارت را با دقت بخوانید و سعی کنید بودن در آن شرایط را تجسم و احساس کنید.
من همدمی متعالی دارم که هرگز ترکم نکرده است. حتی زمانی که من به ظاهر او را ترک کرده بودم. اما او لحظه ای از من جدا نشد.
سعی کنید این نگرش را درباره خود بپذیرید که: شما برای خداوند بسیار محترم و ارزشمند بوده اید که در این دنیا قرار گرفته اید. نیت خداوند از خلق شما فعالیت کردن از طریق شما و رشد و گسترش زندگی بوده است. خداوند بارها شما را از انحراف به مسیرهای خطرناک غیرمعنوی بازداشته است، هدایتتان کرده و شما را گرامی می دارد.
پس این همدم متعالی شایسته احترام و اعتماد است.
عبارت “من به خداوند توکل می کنم” در واقع نتیجه محترم شمردن خداوند است و تنها در صورتی موجب افزایش آرامش درونی می شود که به هنگام به کاربردن آن از دلیل و منطق محکم آن آگاه باشید وگرنه فقط یک جمله است که از زبان شما خارج می شود و هیچ تاثیری بر روح و ذهن شما نمی گذارد.
به نظر من مهمترین دلیل از دست رفتن اعتماد به نفس افزایش احساس تنهایی است. هرچه فرد احساس تنهایی بیشتری کند عزت نفس او کمتر می شود و به همین دلیل است که افرادی که عزت نفس پایینی دارند خیلی تمایل دارند توسط دیگران تایید یا حمایت شوند.
آنها دوست دارند از دیگران بشنوند که دوست داشتنی هستند، آنها تلاش می کنند تا مطمئن شوند برای دیگران اهمیت دارند و افرادی از نبودن آنها احساس دلتنگی خواهند کرد.
آنها دوست داشته شدن توسط دیگران را مهمتر از دوست داشتن خود می دانند.
آنها فراموش کرده اند تنها نیستند و خداوند همیشه و همه جا همراه و حامی آنها است به همین دلیل به دنبال حامی و همراه در دنیای بیرون از خود هستند و این جستجو سرآنجامی ندارد.
تمرین عملی این مرحله با یاد داشتن همراهی خداوند است. سعی کنید همیشه و همه جا مخصوصا در لحظاتی که ترس و نگرانی بر شما غلبه می کنید به همراهی خداوند را به یاد آورید و از این طریق آرامش درونی خود را افزایش دهید. در این صورت به وضوح تسلط بر خود و دنیای پیرامون و عدم وابسته و نیاز داشتن به دیگران را تجربه و احساس خواهید کرد.
- گام ششم:
با جسم خود آشتی کنید و آن را محترم و ارزشمند بدانید.
شما با جسمی کامل مجهز شده اید تا برای فرصت کوتاهی محل اسکان شما در دنیای مادی باشد.
جسم شما بدون توجه به اندازه، شکل ظاهری، رنگ یا هر نوع ضعف خیالی، برای تامین هدفی که به آن منظور آفریده شده اید کامل و بی عیب و نقص است.
برای سالم بودن نیازی نیست تا کار خاصی انجام دهید، شما دارای سلامتی هستید مگر این که آن را از بین ببرید.
ممکن است سلامت جسمتان را با خوردن مواد مضر برای بدن یا انجام حرکات خطرآمیز از بین ببرید و در این صورت دچار بیماری، خستگی، افسردگی، عصبانیت یا … شوید.
اما بدانید که این شرایط واقعیت جسم شما برای حضور در دنیای مادی نبوده است بلکه شرایطی است که خودتان آن را ایجاد کرده اید.
برای رهای از بند مشکلات جسمی باید ابتدا متعهد شوید تا برای جسم خود احترام و ارزش قائل شوید.
شما می دانید چه کاری باید انجام دهید، به برنامه غذایی یا ورزش روزانه یا مربی شخصی نیاز ندارید.
- گام هفتم:
از مراقبه ذهنی برای در ارتباط باقی ماندن با قدرت اراده خداوند استفاده کنید. به این طریق همواره قادر خواهید بود سطح عزت نفس خود را در شرایط مطلوب نگه دارید.
به نظر من مراقبه کردن مهمترین عامل در ارتباط باقی ماندن با قدرت اراده خداوند است.
در سال هایی که در مسیر درک و به کارگیری قوانین ذهنی قرار گرفتم در کتاب های مختلف مطالب گوناگون درباره اهمیت مراقبه می خواندم. روش های مختلفی که برای انجام مراقبه های مختلف ارائه می شد را مدت ها با دقت انجام می دادم اما پس از چند سال انجام مراقبه های گوناگون به این نتیجه رسیدم که مهمترین نوع مراقبه، داشتن مراقبه ذهنی است است.
مراقبه ذهنی را نمی توان بر اساس الگوهای از قبل تعریف شده انجام داد بلکه یک طریق مراقبه کاملا شخصی است.
مراقبه ذهنی به این معنی است که فرد بتواند در لحظاتی که دچار ترس یا نگرانی می شود به طریقی که خودش بهتر از هرفردی می داند نتیجه بخش خواهد بود توجه خود بر ارتباط با قدرت اراده خداوند را افزایش داده و موجب تسلی و آرامش درونی خود شود.
به کار بردن عبارت هایی که از قسمت های قبل ارائه شده است در صورتی که به کار بردن آنها در شما احساس بهتری ایجاد می کند می تواند روش مناسبی برای انجام مراقبه ذهنی باشد.
من در این مسیر درک کردم که مراقبه کردن به معنی قرار گرفتن در شرایط خاص در زمان های مشخص و انجام حرکات یا به کار بردن عبارت های کلیشه ای و دیکته شده نیست. بلکه مراقبه ای تاثیرگذار است که در هر لحظه بتوان از آن برای رهایی از فشار ترس و نگرانی ها استفاده کرد.
این نوع مراقبه نیاز به زمان یا مکان خاصی برای انجام دادن ندارد.
در همین لحظه و در همین شرایط می توانید آن را انجام دهید حتی به شکلی که فردی که در حال تماشای شماست متوجه انجام مراقبه ذهنی شما نشود.
برای مراقبه ذهنی حتی نیاز به بستن چشم ها یا استفاده از کلام نیست.
همه چیز به صورت ذهنی باید انجام شود به این ترتیب که در ذهن خود می توانید از تصاویر، عبارت ها و هر چیزی استفاده کنید که در آن لحظه به خود یادآوری کنید “همدم متعالی” همواره همراه و مراقب شماست.
به این ترتیب می توانید به شکل عالی سلسه افکار منفی و مضطرب کننده را قطع کنید و مشغول گسترش افکار معنوی و امید بخش در ذهن خود شوید.
در طی مراقبه ذهنی ارتباط با منبع و منشا وجودتان را احساس خواهید کرد. در آن لحظه به طرز شگفت انگیزی از میزان استرس و ناراحتی شما کاسته شده و امید و اشتیاق زندگی در شما افزایش می یابد.
تاکید می کند این افزایش امید و اشتیاق بدون هیچ دلیل یا نشانه واضح در لحظه انجام مراقبه ذهنی صورت می گیرد.
- گام هشتم:
با دنیای پیرامون خود مدارا کنید.
مدارا کردن با انسان ها، گیاهان، حیوانات و هر موجود زنده و غیرنده را شامل می شود.
در این شرایط شما انرژی عفو و بخشش را ساطع می کنید و در مقابل جهان هستی نیز همین برخورد را با شما خواهد داشت.
به این شکل عزمت روح خود را درک و تجربه خواهید کرد.
لازم به تاکید است در مورد مدارا کردن نباید به موضوع حق به جانب بودن توجه کنید چون در مواردی ممکن است صد در صد حق به جانب شما باشد اما حق به جانب بودن نباید مانع جاری کردن انرژی مدارا کردن و عفو بخشش شود.
همیشه سعی کنید انرژی خشم، کینه توزی و کدورت را با انرژی مهربانی جایگزین کنید.
زمانی که شما دیگران را مورد عفو و بخشش قرار می دهید، بیشتر از هر زمانی برای خود ارزش و احترام قائل شده اید.
این را به خاطر بسپارید که مدارا کردن نه تنها جایگاه اجتماعی و دنیایی شما را متزلزل نمی کند بلکه باعث تقویت و استوار شدن جایگاه معنوی شما میشود و فردی که از جایگاه معنوی مناسبی برخوردار باشد به صورت خودبخودی از جایگاه مادی و دنیایی مناسبی برخوردار خواهد بود.
هربار که شما با دنیای پیرامون خود مدارا می کنید احساس بهتری خواهید داشت.
احساس بهتر مانند نسیم خنکی است که در دنیای مادی می وزد و همه چیز را معطر و شاداب تر می کند.
شما با احساس خوب خود حال و هوای دل خود را پاکسازی می کنید و این همان افزایش عزت نفس است.
- گام نهم
همیشه نقش خودتان را در عزت نفستان به خاطر داشته باشید.
همیشه تصور می کردم عزت نفس من زمانی بالا می رود که دیگران رفتار یا برخورد مناسبی با من داشته باشند. زمانی که احساس می کردم مورد تایید و پذیرش دیگران قرار می گرفتم تصور می کردم اعتماد به نفس بیشتری دارم و با اینکه سی و چند سال با این طرز نگرش اشتباه زندگی کردم اما هرگز به صورت پایدار احساس عزت نفس داشتن و محترم بودن را نداشتم.
در واقع عزت نفس من مانند نسیم خنکی بود که گاهی وزیده می شد و در بیشتر مواقع وزیده نمیشد.
من به این طرز نگرش تسلطی بر عزت نفس خود نداشتم و البته که نمی دانستم عزت نفس یک موضوع شخصی است و به دیدگاه و نظر دیگران ارتباطی ندارد.
به لطف خدا از زمانی که در مسیر درک آگاهی قدرت اراده خداوند قرار گرفتم متوجه شدم که نظر و عقیده دیگران درباره من حقیقت ندارد و صرفا یک نظر و عقیده است.
وقتی شما در یک مراسم 200 نفره سخنرانی یا صحبت می کنید پس از اتمام صحبت های شما 200 عقیده درباره گفته های شما وجود خواهد داشت.
هویت شما با هیچ یک از آن 200 عقیده تعیین نمی شود.
شما نباید خود را مسئول نظر و عقیده دیگران بدانید بلکه باید صد در صد مسئولیت عقیده و نظر خود را به عهده بگیرید.
من فقط می توانم مسئول ویژگی های شخصیتی خودم باشم. این موضوع درباره همه انسان ها صدق می کند.
زمانی که به خودتان احترام بگذارید در دست یابی به عزت نفس فقط به نقش خودتان تکیه می کنید. اگر به خودتان شک کنید یا خودتان را مجازات و سرزنش کنید نه تنها عزت نفس خود را از دست می دهید بلکه شک و تردیدها و انتقادهای بیشتری را جذب خود خواهید کرد. و به مرور بیشتر و بیشتر خود را سرزنش و مجازات خواهید کرد.
در دستیابی به عزت نفس باید به نقش خودتان تکیه کنید، تنها در این صورت با روح جهانی یا قدرت اراده خداوند در ارتباط قرار می گیرید و نتیجه این نگرش بسیار دلنشین و لذتبخش خواهد بود.
- گام دهم
همواره شکرگذار باشید. شکرگزاری آخرین مرحله در هر رویدادی برای موفقیت به شمار می آید.
به جای اینکه شرایط و داشته های خود در زندگی را به دیده تحقیر بنگرید، شکرگزار باشید.
همواره با خودتان تکرار کنید: “خدایا به خاطر همه چیز از تو متشکرم”
سعی کنید از دیدن و تجربه کردن هر چیزی در زندگی خوشحال و سپاسگزار باشید. به این شکل شما به طور حقیقی به خداوند و آییئ خلقت احترام گذاشته اید.
این نگرش باعث شکل گیری نوعی احترام عمیق درونی می شود و شما همواره آنچه درون خود دارید را به دیگران هدیه می کنید.
شکرگزاری بالاترین نوع احترام گذاشتن است و همانگونه که وقتی شما به دیگران احترام می گذارید احترام بیشتری دریافت می کنید وقتی با شکرگذاری به زندگی و خالق آن احترام می گذارید بیشتر از قبل مورد احترام و ارزش قرار می گیرید.
این بالاترین نوع عزت نفس داشتن است.
در قسمت بعدی درباره راهکارهای داشتن احساس هدفمندی برای زندگی کردن توضیح داده خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.44 از 25 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام الله مهربان
سلام به همه
الهی شکرت که باز هم فرصتی دادی که خودم را آگاهتر و زندگیم را زیباتر کنم
امروز ۱۰ ویژگی رو یاد گرفتیم که اگر اونها را انجام بدیم میتونیم یه زندگی عادی با عزت نفس بالا داشته باشیم
اولین کاری که باید بکنم اینه که عاشق خودم باشم وقتی جلوی آینه میرم با خودم حرف بزنم و به خودم ابراز علاقه کنم
دوم اینکه به تواناییهای خودم ایمان داشته باشم
و برای خودم ارزش قائل باشم
من کامل و بینقص آفریده شدم و اینقدر در خودم احساس رضایت ایجاد میکنم تا زبونم ناخودآگاه و دلم ناخودآگاه شکر خدا را بکند
سوم اینکه باید به انسانها احترام بگذارم و بدونم که روح خداوند در آنها هم حضور دارد پس مورد احترام است
و یادم نره همه آفریده خداوند هستند
چهارم اینکه بپذیرم که من در هر شرایطی که هستم دقیقاً جای درست خودم قرار دارم چون با نگرشم درخواستهایی به خداوند کردم حالا یا خودآگاه یا ناخودآگاه و خداوند هم آنها را اجابت کرد پس خداوند هیچ اشتباهی انجام نمیدهد و هرچه هست از نگرش و درخواست خودمونه پس اگه نگرشمونو درست کنیم درخواستهامون هم طبق همون نگرشون میشه آیا زندگی عالی رو به لطف خدا تجربه خواهیم کرد
پنجم اینکه هیچ وقت یادمون نره که توی دنیا تنها نیستیم
واقعا این آیه قشنگه و هو معکم این ما کنتم
خود خدا توی قرآن به من داره میگه بابا من بهت نزدیکم پشتتو خالی کردم این را بدان من هستم
من از رگ گردن به تو نزدیکترم از خودت بهتر خودتو میشناسم من عاشقتم و هم معشوقتم تو برای منی و من برای توام پس تنهات نمیذارم پشتتو به من گرم کن
ششم اینکه با جسم خودم آشتی کنم و اون رو محترم و ارزشمند بدانم
همین جسم است که باعث شده که من در این دنیای مادی قرار بگیرم و محل زندگی منه
پس قابل احترامه
اگه الان سلامتیتون خوب نیست دلیل نمیشه که از همون اول اینطور بودی حتماً کاری کردی و نگرشی داشتی که سلامتیت به خطر افتاده پس نمیتونی به بدنت بیاحترامی کنی
به نعمتی که باعث شده که تو در این دنیا باشی و از زیباییهاش لذت ببری و آخرتت را آباد کنی
هفتم اینه که از مراقبه ذهنی استفاده کنم و هر وقت که حالم بد بود با همون جملههای قشنگ که حتی نیاز نیست به زبون بیارم و همه اونها رو در ذهنم مرور کنم و به خودم یادآوری کنم که یه همدم متعالی دارم و حال خودم رو خوب کنم
هشتم اینکه با دنیا و عالم مهربون باشم و مدارا کنم حتی اگه حق با من بود با مهربانی از حقم دفاع کنم
و نگذارم که حق به جانب بودنم مانع مهربونی و بخشیدنم بشه
نهم اینکه نقش خودم را در عزت نفسم به خاطر داشته باشم
و بدونم که با کنترل نگرش خودم عزت نفس من به واقعیت تبدیل میشه
وقتی در روبیکا یک پیج بذاری میبینی که کلی آدم اون رو تماشا کردن اما فقط چند نفر انگشت شمار اون رو لایک کردند پس این یعنی بسیاری از آدمها بودند که از این پست خوششون نیومد و هر کسی یک نگرشی داره چون نمیتونی نگرش جوری زندگی کنی ه در ذهن بقیه هست و هیچ وقت نمیتونی ذهنیت بقیه رو دستکاری کنیم فقط میتونی اونطوری که میدونی درسته زندگی کنی و هیچ وقت یادت نره که عزت نفس یعنی اینکه بتونی طبق نگرشت از خودت که یک آدم عالی هست رو به واقعیت تبدیل کنی
و در آخر هیچ وقت یادمون نره که اگه خدایی نبود و اگر لطف بزرگش نبود هیچ وقت نمیتوانستیم چنین از این قدرت عقل و اندیشه استفاده کنیم و زندگیمان را دگرگون کنیم
خدایی که عاشق است و میبخشد
خدایی که نزدیک است و دور نمیشود
خدایی که هرچه از خدا بودنش بگویم کم گفتم
سپاس میگویم که هم احساس خودم را خوب کنم هم از لطف بیکرانش بیشتر بهرهمند شوم
بله این بود حکایت عزت نفس..
یاحق مدد