0

زندگی با اراده خداوند (قسمت سی و دوم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره نقش عزت نفس در شکل گیری دنیای پیرامون توضیح داده شد و چهار تمرین عملی برای بالابردن سطح عزت نفس ارائه شد. در این قسما موارد دیگری برای افزایش درونی سطح عزت نفس ارائه می شود.

لازم به ذکر است که موارد ذکر شده کاملا عملی بوده و باید در زندگی روزمره به آنها عمل کنیم. تنها از این طریق است که به مرور نگرش و واکنش های ما تغییر کرده و در نهایت شخصیت ما تغییر می کند.

روش های شخصی افزایش عزت نفس

در قسمت قبل 4 مرحله ابتدایی برای افزایش عزت نفس ارائه شد در ادامه مراحل دیگری برای بهبود عزت نفس ارائه می شود.

  • گام پنجم:

همواره به یاد داشته باشید که در این دنیا تنها نیستید.

خداوند در سورۀ مبارکه «حدید» می‌فرماید: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» یعنی: «خدا با شماست؛ هر جا که باشید».

اگر به این موضوع عقیده داشته باشید که تنها بودن غیرممکن است عزت نفس شما کامل می شود.

اگر به رفتار کودکان توجه کنید به وضوح نگرش “تنها بودن غیرممکن است” را در رفتار آنها مشاهده می کنید به همین دلیل است که کودکان از بالاترین سطح عزت نفس برخوردار هستند اما هرچه بزرگتر می شوند از طریق والدین مورد آموزش و امر و نهی قرار گرفته و به مرور عزت نفس واقعی خود را از دست داده و بر اساس آنچه آموخته اند تلاش می کنند رفتار کنند.

این نقطه آغاز اختلال در عزت نفس انسان است.

برای برخورداری از بالاترین سطح عزت نفس فقط کافی است به آنچه از قبل در وجود شما نهفته است توجه کنید و هرآنچه به شما گفته شده است را نادیده بگیرید.

این عبارت را با دقت بخوانید و سعی کنید بودن در آن شرایط را تجسم و احساس کنید.

من همدمی متعالی دارم که هرگز ترکم نکرده است. حتی زمانی که من به ظاهر او را ترک کرده بودم. اما او لحظه ای از من جدا نشد.

سعی کنید این نگرش را درباره خود بپذیرید که: شما برای خداوند بسیار محترم و ارزشمند بوده اید که در این دنیا قرار گرفته اید. نیت خداوند از خلق شما فعالیت کردن از طریق شما و رشد و گسترش زندگی بوده است. خداوند بارها شما را از انحراف به مسیرهای خطرناک غیرمعنوی بازداشته است، هدایتتان کرده و شما را گرامی می دارد.

پس این همدم متعالی شایسته احترام و اعتماد است.

عبارت “من به خداوند توکل می کنم” در واقع نتیجه محترم شمردن خداوند است و تنها در صورتی موجب افزایش آرامش درونی می شود که به هنگام به کاربردن آن از دلیل و منطق محکم آن آگاه باشید وگرنه فقط یک جمله است که از زبان شما خارج می شود و هیچ تاثیری بر روح و ذهن شما نمی گذارد.

به نظر من مهمترین دلیل از دست رفتن اعتماد به نفس افزایش احساس تنهایی است. هرچه فرد احساس تنهایی بیشتری کند عزت نفس او کمتر می شود و به همین دلیل است که افرادی که عزت نفس پایینی دارند خیلی تمایل دارند توسط دیگران تایید یا حمایت شوند.

آنها دوست دارند از دیگران بشنوند که دوست داشتنی هستند، آنها تلاش می کنند تا مطمئن شوند برای دیگران اهمیت دارند و افرادی از نبودن آنها احساس دلتنگی خواهند کرد.

آنها دوست داشته شدن توسط دیگران را مهمتر از دوست داشتن خود می دانند.

آنها فراموش کرده اند تنها نیستند و خداوند همیشه و همه جا همراه و حامی آنها است به همین دلیل به دنبال حامی و همراه در دنیای بیرون از خود هستند و این جستجو سرآنجامی ندارد.

تمرین عملی این مرحله با یاد داشتن همراهی خداوند است. سعی کنید همیشه و همه جا مخصوصا در لحظاتی که ترس و نگرانی بر شما غلبه می کنید به همراهی خداوند را به یاد آورید و از این طریق آرامش درونی خود را افزایش دهید. در این صورت به وضوح تسلط بر خود و دنیای پیرامون و عدم وابسته و نیاز داشتن به دیگران را تجربه و احساس خواهید کرد.

  • گام ششم:

با جسم خود آشتی کنید و آن را محترم و ارزشمند بدانید.

شما با جسمی کامل مجهز شده اید تا برای فرصت کوتاهی محل اسکان شما در دنیای مادی باشد.

جسم شما بدون توجه به اندازه، شکل ظاهری، رنگ یا هر نوع ضعف خیالی، برای تامین هدفی که به آن منظور آفریده شده اید کامل و بی عیب و نقص است.

برای سالم بودن نیازی نیست تا کار خاصی انجام دهید، شما دارای سلامتی هستید مگر این که آن را از بین ببرید.

ممکن است سلامت جسمتان را با خوردن مواد مضر برای بدن یا انجام حرکات خطرآمیز از بین ببرید و در این صورت دچار بیماری، خستگی، افسردگی، عصبانیت یا … شوید.

اما بدانید که این شرایط واقعیت جسم شما برای حضور در دنیای مادی نبوده است بلکه شرایطی است که خودتان آن را ایجاد کرده اید.

برای رهای از بند مشکلات جسمی باید ابتدا متعهد شوید تا برای جسم خود احترام و ارزش قائل شوید.

شما می دانید چه کاری باید انجام دهید، به برنامه غذایی یا ورزش روزانه یا مربی شخصی نیاز ندارید.

  • گام هفتم:

از مراقبه ذهنی برای در ارتباط باقی ماندن با قدرت اراده خداوند استفاده کنید. به این طریق همواره قادر خواهید بود سطح عزت نفس خود را در شرایط مطلوب نگه دارید.

به نظر من مراقبه کردن مهمترین عامل در ارتباط باقی ماندن با قدرت اراده خداوند است.

در سال هایی که در مسیر درک و به کارگیری قوانین ذهنی قرار گرفتم در کتاب های مختلف مطالب گوناگون درباره اهمیت مراقبه می خواندم. روش های مختلفی که برای انجام مراقبه های مختلف ارائه می شد را مدت ها با دقت انجام می دادم اما پس از چند سال انجام مراقبه های گوناگون به این نتیجه رسیدم که مهمترین نوع مراقبه، داشتن مراقبه ذهنی است است.

مراقبه ذهنی را نمی توان بر اساس الگوهای از قبل تعریف شده انجام داد بلکه یک طریق مراقبه کاملا شخصی است.

مراقبه ذهنی به این معنی است که فرد بتواند در لحظاتی که دچار ترس یا نگرانی می شود به طریقی که خودش بهتر از هرفردی می داند نتیجه بخش خواهد بود توجه خود بر ارتباط با قدرت اراده خداوند را افزایش داده و موجب تسلی و آرامش درونی خود شود.

به کار بردن عبارت هایی که از قسمت های قبل ارائه شده است در صورتی که به کار بردن آنها در شما احساس بهتری ایجاد می کند می تواند روش مناسبی برای انجام مراقبه ذهنی باشد.

من در این مسیر درک کردم که مراقبه کردن به معنی قرار گرفتن در شرایط خاص در زمان های مشخص و انجام حرکات یا به کار بردن عبارت های کلیشه ای و دیکته شده نیست. بلکه مراقبه ای تاثیرگذار است که در هر لحظه بتوان از آن برای رهایی از فشار ترس و نگرانی ها استفاده کرد.

این نوع مراقبه نیاز به زمان یا مکان خاصی برای انجام دادن ندارد.

در همین لحظه و در همین شرایط می توانید آن را انجام دهید حتی به شکلی که فردی که در حال تماشای شماست متوجه انجام مراقبه ذهنی شما نشود.

برای مراقبه ذهنی حتی نیاز به بستن چشم ها یا استفاده از کلام نیست.

همه چیز به صورت ذهنی باید انجام شود به این ترتیب که در ذهن خود می توانید از تصاویر، عبارت ها و هر چیزی استفاده کنید که در آن لحظه به خود یادآوری کنید “همدم متعالی” همواره همراه و مراقب شماست.

به این ترتیب می توانید به شکل عالی سلسه افکار منفی و مضطرب کننده را قطع کنید و مشغول گسترش افکار معنوی و امید بخش در ذهن خود شوید.

در طی مراقبه ذهنی ارتباط با منبع و منشا وجودتان را احساس خواهید کرد. در آن لحظه به طرز شگفت انگیزی از میزان استرس و ناراحتی شما کاسته شده و امید و اشتیاق زندگی در شما افزایش می یابد.

تاکید می کند این افزایش امید و اشتیاق بدون هیچ دلیل یا نشانه واضح در لحظه انجام مراقبه ذهنی صورت می گیرد.

  • گام هشتم:

با دنیای پیرامون خود مدارا کنید.

مدارا کردن با انسان ها، گیاهان، حیوانات و هر موجود زنده و غیرنده را شامل می شود.

در این شرایط شما انرژی عفو و بخشش را ساطع می کنید و در مقابل جهان هستی نیز همین برخورد را با شما خواهد داشت.

به این شکل عزمت روح خود را درک و تجربه خواهید کرد.

لازم به تاکید است در مورد مدارا کردن نباید به موضوع حق به جانب بودن توجه کنید چون در مواردی ممکن است صد در صد حق به جانب شما باشد اما حق به جانب بودن نباید مانع جاری کردن انرژی مدارا کردن و عفو بخشش شود.

همیشه سعی کنید انرژی خشم، کینه توزی و کدورت را با انرژی مهربانی جایگزین کنید.

زمانی که شما دیگران را مورد عفو و بخشش قرار می دهید، بیشتر از هر زمانی برای خود ارزش و احترام قائل شده اید.

این را به خاطر بسپارید که مدارا کردن نه تنها جایگاه اجتماعی و دنیایی شما را متزلزل نمی کند بلکه باعث تقویت و استوار شدن جایگاه معنوی شما میشود و فردی که از جایگاه معنوی مناسبی برخوردار باشد به صورت خودبخودی از جایگاه مادی و دنیایی مناسبی برخوردار خواهد بود.

هربار که شما با دنیای پیرامون خود مدارا می کنید احساس بهتری خواهید داشت.

احساس بهتر مانند نسیم خنکی است که در دنیای مادی می وزد و همه چیز را معطر و شاداب تر می کند.

شما با احساس خوب خود حال و هوای دل خود را پاکسازی می کنید و این همان افزایش عزت نفس است.

  • گام نهم

همیشه نقش خودتان را در عزت نفستان به خاطر داشته باشید.

همیشه تصور می کردم عزت نفس من زمانی بالا می رود که دیگران رفتار یا برخورد مناسبی با من داشته باشند. زمانی که احساس می کردم مورد تایید و پذیرش دیگران قرار می گرفتم تصور می کردم اعتماد به نفس بیشتری دارم و با اینکه سی و چند سال با این طرز نگرش اشتباه زندگی کردم اما هرگز به صورت پایدار احساس عزت نفس داشتن و محترم بودن را نداشتم.

در واقع عزت نفس من مانند نسیم خنکی بود که گاهی وزیده می شد و در بیشتر مواقع وزیده نمیشد.

من به این طرز نگرش تسلطی بر عزت نفس خود نداشتم و البته که نمی دانستم عزت نفس یک موضوع شخصی است و به دیدگاه و نظر دیگران ارتباطی ندارد.

به لطف خدا از زمانی که در مسیر درک آگاهی قدرت اراده خداوند قرار گرفتم متوجه شدم که نظر و عقیده دیگران درباره من حقیقت ندارد و صرفا یک نظر و عقیده است.

وقتی شما در یک مراسم 200 نفره سخنرانی یا صحبت می کنید پس از اتمام صحبت های شما 200 عقیده درباره گفته های شما وجود خواهد داشت.

هویت شما با هیچ یک از آن 200 عقیده تعیین نمی شود.

شما نباید خود را مسئول نظر و عقیده دیگران بدانید بلکه باید صد در صد مسئولیت عقیده و نظر خود را به عهده بگیرید.

من فقط می توانم مسئول ویژگی های شخصیتی خودم باشم. این موضوع درباره همه انسان ها صدق می کند.

زمانی که به خودتان احترام بگذارید در دست یابی به عزت نفس فقط به نقش خودتان تکیه می کنید. اگر به خودتان شک کنید یا خودتان را مجازات و سرزنش کنید نه تنها عزت نفس خود را از دست می دهید بلکه شک و تردیدها و انتقادهای بیشتری را جذب خود خواهید کرد. و به مرور بیشتر و بیشتر خود را سرزنش و مجازات خواهید کرد.

در دستیابی به عزت نفس باید به نقش خودتان تکیه کنید، تنها در این صورت با روح جهانی یا قدرت اراده خداوند در ارتباط قرار می گیرید و نتیجه این نگرش بسیار دلنشین و لذتبخش خواهد بود.

  • گام دهم

همواره شکرگذار باشید. شکرگزاری آخرین مرحله در هر رویدادی برای موفقیت به شمار می آید.

به جای اینکه شرایط و داشته های خود در زندگی را به دیده تحقیر بنگرید، شکرگزار باشید.

همواره با خودتان تکرار کنید: “خدایا به خاطر همه چیز از تو متشکرم”

سعی کنید از دیدن و تجربه کردن هر چیزی در زندگی خوشحال و سپاسگزار باشید. به این شکل شما به طور حقیقی به خداوند و آییئ خلقت احترام گذاشته اید.

این نگرش باعث شکل گیری نوعی احترام عمیق درونی می شود و شما همواره آنچه درون خود دارید را به دیگران هدیه می کنید.

شکرگزاری بالاترین نوع احترام گذاشتن است و همانگونه که وقتی شما به دیگران احترام می گذارید احترام بیشتری دریافت می کنید وقتی با شکرگذاری به زندگی و خالق آن احترام می گذارید بیشتر از قبل مورد احترام و ارزش قرار می گیرید.

این بالاترین نوع عزت نفس داشتن است.

در قسمت بعدی درباره راهکارهای داشتن احساس هدفمندی برای زندگی کردن توضیح داده خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 25 رای

https://tanasobefekri.net/?p=31481
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/12/14 10:44
      مدت عضویت: 585 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,231 کلمه

      سلام استاد 

      عزت نفس داشتن یعنی اینکه خودت تصمیم بگیری که چه کاری الان به صلاح تو است و حالت را خوب کنه و با انجام دادن آن لذت ببری  و بهترین تصمیم هم باشد نه اینکه دیگران نظرشان را به ما تحمیل کنند و بعد از مدتی ناراحت باشیم که چرا آن موقع با آنها موافقت کردم و از تصمیم خود پشیمان باشم حالا درهر کاری – خرید – گردش- خرید مسکن وخانه و باغ – خرید ماشین و انتخاب شغل – انتخاب همسر و….

      راههای به دست آوردن اعتماد به نفس 

      1- من باید عاشق خودم باشم و خود را دوست داشته باشم نه دیگران را 

      2- من کامل و بی نقص دراین دنیا آفریده شده ام پس من درهمه حال با اعتماد به نفس بالا هستم

      3- همهی ما آفریدگار خدا هستیم پس باید به نظر همدیگر احترام بگذاریم 

      4- ویژگی پذیرش را درخود ایجاد و تقویت کنیم یعنی درهر شرایطی بودیم آن را بپذیریم و سپاسگزار خداوند باشیم 

      5- همواره به یاد داشته باشیم که دراین دنیا تنها نیستیم و خداوند همراه ما خواهد بود 

      6- با جسم خود آشتی کنید و آن را محترم و ارزشمند بدانید هرگز خود را سرزنش نکنید 

      7- مراقبه ذهنی و کلامی برای ارتباط با خداوند داشته باشید درهر شرایطی با خداوند صحبت کنید و از او کمک بخواهیم 

      8- با دنیای اطراف خود مدارا کنیم با هم نوع خودمان – گیاهان – حیوانات و طبیعت 

      9-همیشه نقشتان را درعزت نفستان به خاطر داشته باشید .شما نباید خود را مسئول نظر و عقیده دیگران بدانید بلکه باید صد در صد مسئولیت عقیده و نظر خود را به عهده بگیرید.

      10- همواره و درهرشرایطی از زندگی باید شکرگزار خدا باشید و همواره درزندگی بگویید خدایا به خاطر همه چیز ازتو متشکرم 

      استاد الان که من به تیتر عزت نفس نگاه میکنم خدا راشکر میکنم که خیلی از این شرایط را دارم و شاید دربعضی از موارد آنهم گاهی به نظر دیگران توجه کردم چون من خودم را بهتر و بیشتر از هرکسی مشناسم چون اگر چیزی را خودم دوست دارم انتخاب نکنم و به نظر دیگران ان انتخاب را انجام بدهم به زودی پشیمان میشوم و هم خود و اطرافیان را به خاطر انتخاب اشتباه اذیت میکنم بنابراین همیشه سعی کردم درانتخابم ابتدا سختگیر باشم تا بعدها ناراحت نباشم که ایکاش همان موقع گفته بودم من این را نمیخواهم جالبه بعضی از افراد به من میگویند که شما خیلی رک صحبت میکنید و سریع نظرتان را میگویید درحالی که من اصلا به کسی بی احترامی نمیکنم همیشه و همه جا گفتم نظر شخصی من این است واگر اکثریت مخالف بودند من نظر خودم را گفتم چون بعدها افسوس نخورم که چرا نگفتم و خیلی از همکاران درمحیط کار به من میگویند که اخلاق شمارا خیلی دوست داریم چون اگر چیزی را نخواسته و دوست نداشته باشید حتی اگر بالاترین مقام اداره بگوید دراخر نظر خود را میگوید من همیشه گفتم ایکاش همه همینطور بودند و بدون رودربایستی و تعارف حرفهایشان را میزدند و بعدها با مشکلات بزرگتری برخورد نمیکردیم چون خداوند به قولی عقل داده تا تصمیم درست را بگیریم و بتوانیم جلوی خیلی از ضررها را بگیریم چون زمان درحال گذر است ووقتی وقت از دست انسان رفت دیگر قابل برگشت و جبران نیست و نباید درخیلی از مواقع برای انتخابهایی که شاید سالیان سال ما با آنها درگیر باشیم تعارف کنیم و خودمان را دچار مشکلات کنیم .

      من بارها درزندگی و درجامعه اتفاق افتاده که با نظر دیگران مخالفت کردم وروی نظر شخصی خودم پافشاری کردم و الحمداالله تا الان که سن 46 سال دارم ازاین اعتماد به نفس خودم ضرری نکردم چون همیشه خداوند را ناظر براعمال خود میدانم و همیشه گفتم به قول امام حسن مجتبی (ع) درهرکاری آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و انچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند چون با این کار ابتدا به خود و دیگران احترام میگذاری و کارها به روش درست انجام میشود 

      جالبه استاد دیروز یکی از همکاران آمد که میخواهم ضامن وام من شوی و خواهش میکنم نه نگو من سریع خندیدم و گفتم من با هیچکس در این دنیا رودربایستی ندارم و اگر صلاح بدانم که نباید ضامن بشوم ضامن شما که هیچ ضامن مدیر کل هم نمیشوم و منت هم میگذارم گفت چرا؟ خندیدم و گفتم چون من شما را معطل نمیکنم و به خیال راحت و بدون اینکه وققت را بگیرم میگویم نه چون یکی از همکاران من را یکماه سرکار گذاشت و بعد ازیکماه گفت نه 

      همکار ما ابتدا خندید و گفت خیلی ممنون ازشما و خدا پدرت را بیامرزد که راستش را میگویی و بعد از رفتن همکار من ذره ای ناراحتی و استرس نداشتم چون با اعتماد به نفس تصمیم گرفته بودم و به خاطر تایید نظر دیگران کاری را انجام نداده بودم 

      به نظر من استاد باید درهرکاری ابتدا موقعیت خودم نه دیگران برای انجام هر تصمیمی را درنظر بگیرم بعد از آن بدانیم که خداوند ناظر برهرکاری است و درکنارمن است و باید با مراقبه ذهنی ازاو کمک بخواهم و به دیگران هم احترام بگذاریم تا احترام و شخصیت خودمان هم حفظ شود و درنهایت به قول امام حسن مجتبی عمل کنیم که آیا اگر من هم جای او فرد بودم دوست داشتم چنین تصمیمی برای من درنظر گرفته شود و دراین تصمیم برای خود و خانواده -اطرافیان -محیط – حیوانات و گیاهان ضرری نداشته باشد و همیشه از خداوند به خاطر شرایط الان و بهتر شدن شرایط سپاسگزار باشیم .

      افرادی که اعتماد به نفس ندارند مثل تکه ای چوب میمانند که دردریا با هرموجی بالا و پایین میشوند و استرس و فشار روحی و روانی زیادی را باید تحمل کنندو به خاطر خجالتی بودن شاید سالها درعذاب و رنج باشند خداوند مهربان به هرانسانی عقل کامل داده که هرتصمیمی را با عقل سلیم بگیریم تا بعدها ناراحت نباشیم و گاهی هم اتفاق افتاده درزندگی که انسان با توجه به شرایط نتوانسته است تصمیم خوب بگیرد باید بین بد و بدتر حداقل بد را انتخاب کنیم اگر می خواهیم آرامش روحی داشته باشیم و سبک بال باشیم و دچار عذاب وجدان نشویم 

      من خدارا صدها بار سپاسگزارم که درطول مدت شغلی که در اداره تا الان داشتم به خاطرجلب نظر هیچ مدیری کاری را طبق قوانین نبوده انجام ندادم بارها تذکر گرفتم و حتی حکم شهرستان برایم زدند ولی من از حرفم برنگشتم و خدارا شکر عذاب وجدان ندارم که فلان حرفی را درمورد همکاری زدم که بعدها خجالت بکشم رودروی او بزنم چون به قول مادرم خورشید هرگز پشت ابر نمی ماند و اگر کارخوب و بدی را انجام داده باشی بعد از مدتی مشخص میشود و هرگز به خاطر منافع شخصی خودم کاری را انجام ندادم چون همیشه اعتقاد دارم که خداوند رزق و روزی رسان است بنده کاره ای نیست و عزت و ذلت ما دست خودمان و خدای ما است و به قول یکی از بازنشستگان ما که خدایش رحمت کند گفت طوری درمحل کارخود حرف بزنید و تصمیم بگیرید که حق الناسی بعد از 30سال خدمت به گردن شما نباشد قضاوت دیگران را رها کنید ابتدا به وجدان خودت رجوع کن و بعد تصمیم بگیر شاید خیلی به ضرر تو تمام شود ولی حداقل عذاب وجدان نداری و ایمانت به خداوند که همیشه درکنارت است و مواظب توست بیشتر میشود 

      خدایا بسیار سپاسگزار و ممنونم که همیشه و درهر شرایطی درکنارم هستی و من میتوانم دستم را دردستت بگذارم و بگویم من به هیچ کس نیازی ندارم چون خداوند درکنار من است واوبی نیاز از هرکمکی است و توانا و عالم به هر کاری است 

      درهر شرایطی باید بگوییم خدا هست – خدا هست – خداهست  و از او کمک بخواهیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم