0

زندگی با اراده خداوند (قسمت سی و پنجم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره استفاده از الهامات قدرت اراده خداوند جهت حرکت در مسیر هدف توضیح داده شد. در این قسمت درباره چگونه به واقعیت تبدیل کردن اهداف در زندگی توضیح داده می شود.

چگونه اهداف خود را به واقعیت تبدیل کنید

زمانی که تصمیم گرفتم شرایط زندگی ام را تغییر دهم درباره هدف و چگونه رسیدن به آن هیچ آگاهی نداشتم به همین علت مسیر پر فراز و نشیبی را برای رسیدن به اهداف طی کردم. بعد از چند سال سعی در خلق آرزوها، مسیر ساده و لذت بخش به واقعیت تبدیل کردن اهداف برای من واضح شد.

استفاده از این مسیر برای خلق کردن هر آرزو و رسیدن به هر هدفی امکانپذیر است.

مهم نیست اهداف از نظر خودتان بزرگ یا کوچک باشند، مهم این است که به آنچه گفته می شود به شکل عالی عمل کنید.

مراحل به واقعیت تبدیل کردن اهداف به شرح زیر است:

  • گامل اول:

قدم اول این است که: باور کنید تحت کنترل نظام و سیستم هوشمند قدرت اراده خداوند هستید.

باید بپذیرید که شما و شرایطی که در آن زندگی می کنید، تصادفی و شانسی به وجود نیامده است. بلکه توسط خداوند خلق شده است.

خداوند مسئول آفرینش همه مخلوقات و شرایط است. او آگاه است که چه می کند.

باید باور کنید که از قبل از تولد با خداوند در ارتباط بوده اید، اکنون و در دنیای مادی نیر با او در ارتباط هستید و پس از مرگ نیز با او خواهید بود.

باید باور کنید خداوند از خلق شما هدفی داشته است و شما دارای استعداد و توانایی های لازم برای به سرانجام رساندن هدف خداوند هستید.

باید باور کنید که با هدف و برای منظوری خلق شده اید. لازم به تاکید است که این به معنای اطلاع از هدف آفرینش خود نیست بلکه فقط یک نوع پذیرش است. برای شروع یک زندگی هدفمند همین که بپذیرید هدف و مقصودی پشت خلق کردن شماست کافی است.

وقتی باور کنید که خداوند با هدف مشخصی شما را خلق کرده است و در قلب خود به خداوند اعلام کنید که آمادگی عمل کردن بر اساس هدایت او برای تجربه هدف خود در زندگی را دارید به مرور آنچه انجام می دهید در مسیر زندگی تغییر می کند و متحول می شود.

به زبان خود این موضوع را اقرار کنید که آماده همسو شدن با قدرت اراده خداوند برای تجلی هدف آفرینش خود هستید. حتی می توانید درباره تصمم خود چند خط بنویسید تا تعهد کتبی داده باشید که آماده شروع یک زندگی هدفمند هستید.

  • گام دوم:

از فرصت های کوچک برای خدمت کردن به دیگران استفاده کنید. زمزمه های منیت و اراده شخصی که شما را از این کار منع می کند نادیده گرفته و سعی کنید با عشق و احساس خوب به دیگران کمک کنید.

تاکید می کنم تا جایی که با عشق و احساس خوب همراه است باید این کار را انجام دهید.

به این شکل روحیه خدمت کردن را در خود تقویت می کنید. قطعا هدف شما نوعی خدمت کردن به دیگران برای رشد و گسترش زندگی است بنابراین باید از همین ابتدا روحیه خدمت و کمک کردن به دیگران را در خود تقویت کنید.

به این شکل روحیه کمک کردن بدون انتظار جبران داشتن را در خود گسترش می دهید.

زمانی که تصمیم گرفتم روحیه خدمت کردن به دیگران را در خودم تقویت کنم مشغول کار ابزار و یراق بودم.

تصمیم گرفتم رفتارم با مشتری ها توام با عشق باشد. هرجا نیاز به راهنمایی داشتند با کمال میل آنچه می دانستم را با آنها به اشتراک می گذاشتم و سعی می کردم در انتخاب بهترین گزینه به آنها کمک کنم.

بدون درنظر گرفتن میزان سود یا بهره ای که باید نصیب من می شد، سعی می کردم به دیگران کمک کنم تا احساس بهتری از مراجعه به فروشگاه من داشته باشند.

حتی در مواردی با ابزاری که در اختیار داشتم وسیله ای که خراب شده بود را تعمییر می کردم و به این ترتیب نیاز نبود کالای نو خریداری کنند.

در انجام کارهای خانه و رابطه با همسر و فرزندانم همین روال را در پیش گرفتم. اگر کاری برای آنها انجام می دادم با عشق و بدون انتظار جبران کردن به آنها کمک می کردم. اگر به همسرم در انجام کارها کمک می کردم با عشق این کار را انجام می دادم و این در حالی بود که در گذشته اگر او از من درخواست کمک می کرد با بدرفتاری و گله و شکایت از اینکه انجام این کار وظیفه اوست با او برخورد می کردم.

به طریق مختلف سعی کردن روحیه کمک کردن به دیگران را در خودم تقویت کنم و این درحالی بود که تا سن 35 سالگی نگرش و عملکردی کاملا متفاوت داشتم.

شما هم از همان کاری که هر روز انجام می دهید، عشق ورزیدن را شروع کنید.

اگر خانه دار هستید، با تمام انرژی و نیروی درونی به اعضای خانه کمک کنید. تصور نکنید که آنها همسر و فرزندان شما هستند و هر کدام وظیفه ای دارند، اگر دوست دارید کاری را انجام دهید حتما انجام دهید. همسر و فرزندان شما انسان هایی هستند که به صورت قراردادی نزدیکان شما محسوب می شوند.

اگر کارمند هستید، فعالیت روزمره خود را با عشق و علاقه انجام دهید و برخورد عاشقانه ای با مراجعین و همکاران خود داشته باشید. اگر حقوق و مزایای شما موجب رضایت خاطر شما نیست نباید از میزان عشق و علاقه خود کم کنید، در این سبک از زندگی طرف حساب شما رئیس یا سازمان های دولتی نیستند بلکه خداوند است که ناظر و حاکم سیستم جهان هستی است.

اگر پرستار بچه هستید با عشق و علاقه کار خود را انجام دهید.

اگر نظافتچی ساختمان هستید با عشق و علاقه کار خود را انجام دهید و تصور شما این باشد که در حال نظافت و گسترش پاکیزگی در دنیای اطراف خود هستید. به این شکل همزمان با کار کردن عشق خود را نثار محیط پیرامون خود می کنید و مطمئن باشید جهان هستی عشق بیشتر از آنچه شما پراکنده می کنید را به زندگی شما باز می گرداند.

  • گام سوم:

هدف خود را با قدرت اراده خداوند هماهنگ کنید.

این مرحله مهمترین اقدامی است که می توانید برای رسیدن به اهداف تان انجام دهید.

هماهنگ بودن با قدرت اراده خداوند یعنی اعتقاد داشته باشید که:

خالقتان هدف از آفرینش شما را می داند حتی اگر خودتان آن را ندانید.

خداوند بهترین مسیر برای رسیدن به اهدافتان را می داند حتی اگر شما راه صحیح را گم کرده باشید.

تلاش شما برای به واقعیت تبدیل کردن اهدافتان هدر نمی رود و خداوند بهترین محاسبه کنندگان است.

در حقیقت باید ذهن کوچک خود را به خالقی بزرگ بسپارید و به خاطر داشته باشید به همان روشی که خودتان آشکار شدید، هدفتان نیز آشکار خواهد شد.

هدف خود را به ویژگی های قدرت اراده خداوند (خلاقیت، مهربانی، عشق و پذیرش نسبت به فراوانی نامحدود جهان هستی) پیوند دهید و این ارتباط پاک و مقدس را همواره سالم نگه دارید تا در تمامی اعمال خود هدایت شوید.

زمانی که هدف خود در زندگی را آموزش و گسترش لاغری با ذهن انتخاب کردم، پیوندی مقدس و همیشگی بین هدف و ویژگی های اراده خداوند ایجاد کردم.

من باور کردم که آموزش و گسترش لاغری با ذهن نیاز به خلاقیت بی نهایت دارد و این از ویژگی های خالق من است پس در این مسیر مرا برای به واقعیت تبدیل کردن هدفم به خلاقیت بی نهایت مجهز کرده است.

من باور کردم که آموزش لاغری با ذهن نیاز به مهربانی بی نهایت برای برقراری ارتباط دوستانه با افرادی دارد که نیازمند یادگیری و به کارگیری آموزش ها دارند و از آنجایی که خداوند منبع مهربانی بی نهایت است بنابراین خود را مجهز به نیروی مهربانی برای حرکت در مسیر هدفم دیدم.

من باور کردم که گسترش لاغری با ذهن نیاز به عشق بی نهایت برای کمک کردن به خودم و دیگر انسانها دارد و از آنجا که خالق من منبع عشق بی نهایت است بنابراین خود را سرشار از عشق بی قید و شرط برای تحقق رویای لاغری با ذهن دیدم.

من باور کردم برای تحقق رویای آموزش لاغری با ذهن نیاز به همراهی و حضور دیگر انسانها دارم و از آنجا که خالق من بر همه چیز مسلط است، افرادی که نیاز به استفاده از آموزش های لاغری با ذهن را دارند به سمت من هدایت خواهد کرد. پذیرش فراوانی علاقمندان به لاغری با ذهن به من کمک کرد که با اشتیاق و انگیزه در مسیر تحقق رویای خودم حرکت کنم.

به این ترتیب من بین هدف و نیروی قدرت اراده خداوند پیوند پاک و محکم ایجاد کردم و شما هم باید بین اهداف خود و نیروی قدرت اراده خداوند این پیوند را ایجاد کنید.

  • گام چهارم:

به آنچه دیگران درباره هدف تان می گویند توجه نکنید.

احساس هدف مند بودن موضوعی است که فقط خودتان می توانید آن را متوجه شوید. هیچ فردی قادر به شناسایی صحیح یا غلط بودن هدف شما نیست چون هدف متعالی شما را هیچ کس جز خودتان نمی تواند کشف کند.

اگر هدف خود را در درون خود به صورت یک آرزوی شعله ور احساس نمی کنید، آن هدف تان نیست.

شاید دوستان و آشنایانتان تلاش کنند متقاعدتان کنند که آنچه آنها احساس می کنند سرنوشت شماست و باید آن را انجام دهید.

شاید آنها استعدادهایی را در شما می بینند و تصور می کنند با آن استعدادها می توانید به خوشبختی برسید.

شاید از شما بخواهند راه آنها را دنبال کنید زیرا تصور می کنند اگر کاری را انجام دهید که آن ها در طی یک عمر انجام داده اند حتما موفق خواهید شد.

شاید مهارت شما در ریاضیات یا نزئین و یا تعمییر وسایل الکترونیکی نشان دهنده استعداد شگرفی در این شغل باشد اما در نهایت اگر آن را در درونتان احساس نمی کنید هیچ عاملی نمی تواند آن را در درونتان به ارتعاش در آورد.

هدفتان فقط بین شما و منبع و منشاء وجودتان است.

هرچه بیشتر به میدان مشیت الهی شبیه شوید و مانند او عمل کنید بیشتر پی می برید که با هدف هدایت می شوید.

شاید مهارت و استعدادتان در رشته ای خاص در حد صفر باشد با این حال اگر انگیزه ای را نسبت به آن در درونتان احساس می کنید، انجامش دهید.

نتیجه آزمون های سنجش استعداد، مهارت نداشتن یا مناسب بازار کار نبودن را فراموش کنید و مهمتر از همه این که به عقیده های دیگران توجه نکنید و فقط به ندای قلب تان گوش فرا دهید.

  • گام پنجم:

باور کنید که خداوند برای شما کار خواهد کرد.

اگر اعتقاد داشته باشید که رابطه ای دوستانه با خداوند دارید، او نیز با شما ارتباطی دوستانه برقرار می کند و با شما همکاری خواهد کرد.

جهان هستی، زندگی را تامین می کند و برای همه جریان دارد و فراوانی اش بی پایان است.

خداوند مالک و تنظیم کننده سیستم جهان هستی است اما اگر نگرش دیگری درباره او و جهان هستی داشته باشید خود را از کمک ها و کارکردهای خداوند و جهان هستی محروم می کنید.

مطمئن باشید که جهان همیشه مشتاق است تا از جانب شما کار کند و شما همیشه در جهانی دوستانه هستید نه جهانی خصومت آمیز.

مهمترین تصمیمی که ما می گیریم این است که آیا اعتقاد داریم در دنیایی دوستانه زندگی می کنیم یا در دنیایی خصومت آمیز.

آلبرت انیشتن

در قسمت بعدی درباره مراجل دیگر به واقعیت تبدیل کردن اهداف توضیح داده خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.63 از 24 رای

https://tanasobefekri.net/?p=31850
برچسب ها:
8 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1402/03/06 18:54
      مدت عضویت: 558 روز
      امتیاز کاربر: 15040 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,020 کلمه

      باسلام خدمت شما ،

      من سال های زیادی با این اشتباه فکری رشد کرده بودم که همه در مقابل کاری که من به عنوان کمک براشون انجام میدم وظیفه ای در مقابل من دارند،برای مثال من سال ها بود فکر میکردم که انسان ها همانند چهره ای که در مقابل و جلو روی من نشان می‌دهند پشت سر من همان رفتار و چهره رو دارند،من همیشه فکر میکردم که انسان ها همانند من بیرون و درون یکسانی دارند و درباره احساسشان بهمن رفتارشان همانی هست که نشان می دهند اما بعد از و بدون انتظار داشتن محبت کردن به دیگران اتفاق هایی که برای من این سالها و افتاد فهمیدم که بهترین دوست انسان هم ممکن است در ساحل و در مقابل تو حرف های زیبا و قشنگی برای ادامه دزدی با تو بزند اما آدم خلوت خودش و در جایی که تو دیگر نیستی زندگی خودش می کند و حتی از به تو و گفته های تو فکر هم نمی کند،

      من پذیرفتم که جهانی زیبا است که بدون انتظار داشتن برای دیگران خوبی بخواهیم و به آنها کمک کنیم زیرا که احساس ما تعیین کننده اتفاقهای است که به سمت ما جذب می شوند و این باعث شد از یک جایی به بعد من اونی باشم که همیشه دیگر انسان هارو با هر سن و هر رفتاری دوست داشته باشم و به اون ها کمک کنم اما من با نظرات اونا موافق نیستم و هرگز از ذهن اون ها الگو نمیگیرند و من همیشه سعی میکنم بدون انتظار جبران برای کسی کمکی یا کاری با حس خوب و عشق در خودم انجام دهم و تا زمانی که حسم خوبه به ادم ها در کارشون کمک کنم،

      وقتی که حالم خوبه خیلی احساس قدرت میکنم نه این که مغرور بشم ها نه منظورم اینه که اونقدر حس درونی من ارام و خوب میشه انگار روی ابر ها پرواز میکنم توی اون لحظه من میتونم هر کاری رو با بالاترین و بهترین شکل ممکن برای خودم و هرکس انجام بدم و احساس خوبی برایم به وجود میاد چون که از ادم ها انتظاری ندارم و خودم رو همسو و هم رفتار با خداوند احساس میکنم یعنی دوست دارم مثل خودت خدای عزیزم رفتار کنم که بدون هیچ تفاوتی به انسان هایی که افکار خوبی دارند  خوبی میدی، 

      یکی از تغییرات خوبم اینه که دیگه از رفتار یا حرف ادم ها در باره ی موضوع هایی که میزنند که درباره ی نظرشان راجب یک فرد دیگر هست ناراحت نمیشم و سعی میکنم نسبت به فرد احساس بدی در من شکل نگیرد زیرا در خانواده ی ما  البته یک  خانواده  هست  که غیبت کردن و ایراد گرفتن از همه و همه چیز در عمق ذهن اوناست و هر لحظه در یک مدار و شاخه ای هستند و همیشه احساس واقعی خودشون رو درباره ی هرکس در پشت نقاب چهره ی واقعی خودشون پنهان میکنند و انگاری که همیشه از همه و همه چیز طلب دارند،

      اما من از این افراد درس هایی بزرگی میگیرم زیرا توجه من به رفتار ادم ها و بیشتر شده و به دنبال مثال هایی برای بهتر درک موضوعات شما استاد عزیز در همسو بودن با اراده ی خداوند هستم ،

      من دیگه ماه هاست که احساس بدی نسبت به انسانها ندارم و همه انسانها حتی غریبه هارو دوست میدارم و از کنار یک انسان که رد میشوم ممکن است انقدر حس خوبی در اون لحظه داشته باشم که موجب به لبخند من نسبت به ان فرد شود در اون لحظه به این فکر می کنم که اون غریبه است که من او را نمی شناسم و ممکن است لبخند زدن من احساس خوبی در اون ایجاد کند،

       من در اون لحظه  به این فکر می کنم که یک انسان زیبا و یک بنده خدا هست که باید همانند خداوند بین انسانها تفاوتی قائل نشویم و آن ها را دوست داشته باشیم زمانی که من به این آگاهی درباره دوست داشتن خودم احترام و ارزش گذاشتن اول از همه برای خودم درک درستی  پیدا کردم و رسیدم رفتار من نسبت به خودم و همه از این رو به اون رو شد زیرا که فرق دوست داشتن و ارزش واقعی برای زندگی را تا به الان نمی دانستم و این آگاهی فهمیدم که دوست داشتن همیشه از خودمان شروع می شود،

       وقتی فردی خودش را دوست دارد می تواند دیگران را هم بدون انتظار دوست داشته باشد و به همه لبخند بزنند و با همه مهربان باشد حتی انسان هایی که از نظر شکل ظاهری آنها را قضاوت میکنیم و یا انسان هایی که از سطح سلامتی و توانایی جسمانی ضعیف هستند هم قابل دوست داشتن هستند و من اون ها رو همانند انسان های دیگر دوست دارم،

      همیشه با انسان هایی ممکن است هم مسیر نباشیم و ممکن است که گفته های یک سری آدم ها موافق نباشیم اما من تصمیم گرفتم که هدف های خودم رو به کونه ای دنبال کنم که قبول می کنم و باور دارم زیرا که انسان درباره هدف خود باید تصمیم بگیرد که و تلاش کند پیش برود و همیشه برای رسیدن به هدف خودمان  از کسی نظر نخواهیم زیرا که هر کسی نظرات متفاوتی درباره روش رسیدن را به ما میدهد آیا ممکن است ما را از تصمیمی که گرفتیم منصرف کنند

      و باور داشته باشید که خداوند همیشه برای ما کاری انجام می‌دهد که ما به اون فکر میکنیم یعنی همیشه در ذهنمان به هر چه فکر کنیم در جهان هستی هم آن را جذب  خودمان می کنیم خداوند کاری انجام می‌دهد که ما درباره آن در زندگی فکر می کنی برای مثال من همیشه دوست داشتم که یک هنرمند باشم و در زمینه موسیقی یک هنر موسیقی رو یاد بگیرم الان که مدتها به این خاسته فکر کردم و الان که در حال یادگیری هنر موسیقی هستند میبینم که سیستم جهان بر اساس افکار من که تلاش کردم که آموزش‌های لازم را ببینم تا به هدفم نزدیک شوم کمک کرد که من به خواسته خودم برسم و این همین انجام کار خداوند درباره ماست 

      و چقدر خوبه که با بهترین افکار درباره خودمان  و خدایی که همیشه پناه انسانی است که همسو با اراده ی  او زندگی رو دوست دارد تجربه کنم چقد خوبه یاد بگیریم همیشه توکل داشته باشیم و بهترین خودمان از دیروز خودمان باشیم،

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/10/03 19:42
      مدت عضویت: 558 روز
      امتیاز کاربر: 15040 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 405 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز 

      سوال‌های زیادی من هم برای زندگی کردن خودم هدف و برنامه‌ریزی‌های سختی رو همیشه توی ذهنم یا روی کاغذ می‌نوشتم که حتماً در فردا اون‌ها رو انجام بدم و بیشتر با حالت استرس و اضطراب بهشون فکر می‌کردم،

      و این آگاهی رو نداشتم که با احساس خوبی باید برنامه روزانه خودم رو هدف گذاری کنم،

      مثلاً برای زمانی که دانشگاه می‌رفتم از نیم ساعت قبل استرس دیر رسیدن رو داشتم در صورتی که هیچ وقت دیر نمی‌رسیدم اما همیشه این استرس با من بوده،

      می‌خوام بگم بعضی از کارها و بعضی از نگرانی‌ها درباره انجام بعضی از کارها الکی و بیخود هستند مثل دیر رسیدن سر کلاس دانشگاه یا انجام دادن تمیزکاری خونه در هر صورت این کار رو در طول روز حتماً انجام می‌دیم چون بهش فکر می‌کنیم و استرس رو رو داریم،

      اما چرا وقتی می‌تونیم با احساس خوبی اون کارو انجام بدیم از دیر کردن یا دیر انجام دادنش ناراحت هستیم و استرس داریم،

      نظر من از این صحبت‌هام اینه که در هر کاری که هدف ما است باید برای رسیدن به اون هدف صبر و حوصله با احساس خوب رو داشته باشیم،

      وقتی در انجام کاری از علاقه و عشق خود چاشنی انجام اون کار می‌کنید کیفیت سطح انرژی خودتون رو هم بالا می‌بریم و لذت می‌بریم،

      مثلاً من همیشه دوست دارم که توی این سایت فعالیت داشته باشم و حداقل روزی یک فایل رو گوش بدم اما اگه گاهی بر اساس شرایط بیرونی نتونم یا توی مهمونی یا جایی باشم از اون شرایط لذت می‌برم،

      و خودم رو سرزنش نمی‌کنم که دیدی امروز کاری رو که باید انجام ندادی،

      پس من انتخاب می‌کنم که در هر شرایطی در هر جا و در هر لحظه زندگیم عشق و علاقه ایمان و احساس خوب رو با اراده خداوند تجربه کنم و لذت ببرم از زندگیم به اون شرایطی که برای من با افکار خودم به وجود اومده،

      بهترین باشم و هر روز سپاسگزار این هستم که افکاری متناسب و باورهایی درست رو دارم و با شناخت قدرت اراده خداوند و خلق اتفاق‌های زندگیم و قدرت ذهن خود همیشه انتخاب می‌کنم که در بهترین احساس و شرایط خودم باشم و در بهترین حالت خودم زندگی کنم و همواره همسو با قدرت ارادی خداوند لذت ببرم شاد باشم و بهترین رو در افکار خودم رشد بدم و بذر زیبایی که در زمین ذهنم کاشتم رو مراقبت کنم تا از آفت‌ها دور بماند،

      و در این لحظه من راضی هستم و سپاسگزار تمام داشته‌های زندگیم که خدای مهربون به من عطا کرده،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم