در قسمت قبل درباره ارتباط با دیگران در پرتو صداقت و آرامش توضیح داده شد. در این قسمت راهکارهای عملی برای تسلط بر افکار و باقی ماندن در حالت آرامش در مواجه شدن با میدان انرژی تضعیف کننده توضیح داده می شود.
اهمیت آرامش درونی
تجربه آرامش، یک هدف است و باید برای دست یابی به آن تلاش و استمرار داشت.
اگر از شما سوال کنند برای موفقیت در کسب و کار یا ثروتمند شدن یا هر موضوع دیگر چه ویژگی هایی لازم است حتما یکی از آنها تلاش و کوشش خواهد بود.
رسیدن به آرامش درونی، مهمترین و ارزشمندترین هدفی است که باید برای دست یابی به آن از هر تلاش و کوششی کوتاهی نکرد چرا که این هدف به تنهایی برای رسیدن به هر هدفی در زندگی کافی است.
از این رو مراحل رسیدن و تجربه آرامش درونی، مانند هر هدف دیگری به صورت گام به گام توضیح داده می شود تا به شکل ساده و بهتری بتوان به مراحل آن عمل کرد.
- مرحله اول: خواسته و هدف خود را به صورت کتبی بنویسید و رسیدن به آن را عمیقا درخواست کنید.
زمانی که اشتیاق شدید برای برخورداری از آرامش را در خود ایجاد می کنید، جهان هستی به طور طبیعی و خودبخود شما را در جهت رسیدن و تجربه هدفتان هدایت می کند.
به جای اینکه از خداوند یا هر انسان مقدس دیگری تقاضا کنید که معجزه کند، برای متجلی شدن معجزه آگاهی درونی که هرگز شما را ترک نکرده و نخواهد کرد دعا کنید.
وقتی بیدار سازی این نیروی درونی را تجربه کنید، این نیرو بدون توجه به اینکه با چه کسی یا در چه موقعیتی هستید همراه و همدم همیشگی شما خواهد بود. این نیرو در درون خودتان است، فقط کافی است از طریق آرزو کردن آن را فعال کنید.
این نیرو به شکل شادی و رضایت در میان افکار و جسم شما به جریان در می آید، نگرش و افکار شما را تحت تاثیر و تغییر قرار می دهد و در نهایت دنیای درون و بیرون شما را یگانه خواهد ساخت.
به این معنی که اگر اکنون در شرایطی زندگی می کنید که دلخواه شما نیست اصلا جای نگرانی نیست، برای تغییر این شرایط نیاز به تلاش و تقلا ندارید. تنها کافی است با انجام این مراحل نیروی آگاهی بخش درون خود را فعال کنید.
باقی مراحل را به او بسپارید، دنیای بیرون شما را به شکل دنیای درون شما تغییر خواهد داد.
بنابراین تغییر از درون آغاز می شود و نقطه متزلزل کننده مشترک بین انسانها این است که با نگاه کردن به دنیای بیرون و شرایط فعلی خود از ادامه دادن تمرکز بر تغییر دنیای درون منصرف و دلسرد می شوند و این در حالی است که نیروی درون شما کاری به دنیای بیرون ندارد.
نیروی درون شما حتی کاری به دنیای بیرون (واکنش و رفتار) اطرافیان شما ندارد. این نیرو به طور مستقیم با نیروی درون اطرافیان شما ارتباط برقرار کرده و تمایلات درونی آنها برای انجام واکنش ها و برخوردهای همیشگی را تغییر می دهد.
در واقع نیروی درون شما مدیریت رفتار و واکنش های اطرافیان شما را از طریق ارتباط با نیروی درون آنها به دست می گیرد.
شاید این توصیف برای شما غیرقابل باور باشد اما پیشنهاد می شود حتی برای محک زدن قدرت درون خود این مراحل را دنبال کنید.
- مرحله دوم: آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند
وقتی کسی از شما انتقاد می کند، شما را قضاوت و داوری می کند، با عصبانیت برخورد می کند، نفرتش را ابراز می کند یا در جستجوی اشتباهات شماست، بدانید که او با خودش در آرامش نیست.
برای این افراد حتی باید بیشتر از خودتان آرزوی آرامش کنید.
وقتی این نیت را در خود ایجاد و تثبیت کنید، کانون توجه را از خودتان برمی دارید و مانند گذشته از رفتار دیگران آزرده و خشمگین نمی شوید.
روال معمول انسان ها اینگونه است که وقتی فردی با آنها برخورد نامناسب دارد بلافاصله رفتار او با خودشان را مورد قضاوت قرار داده و به این نتیجه می رسند که حق آنها این نیست و مورد ظلم یا خودخواهی فرد مقابل قرار گرفته اند و آنجاست که واکنش برای دفاع کردن شروع می شود.
اما زمانی که شما تمرکز خود را از روی خودتان بردارید، هرگز به این نتیجه نمی رسید که من مورد ظلم یا آزار قرار گرفته ام، من مورد توهین یا تحقیر قرار گرفته ام و …. بلکه بلافاصله این نتیجه گیری در ذهن شما شکل می گیرد که فرد مقابل چقدر تحت فشار است، چقدر با خودش در صلح و آرامش نیست، چقدر دارد عذاب و سختی را متحمل می شود.
در این صورت می توانید برای او از خداوند طلب آرامش کنید.
مطمئن باشید فردی که با شما برخورد نامناسب می کند، از ساعت ها قبل برخورد نامناسب با خودش را آغاز کرده است.
او دیگر خودش نیست، او از روح الهی درون خود فاصله گرفته است، او تحت تاثیر قدرت اراده شخصی قرار گرفته است و در حال تجربه بالاترین حالت رنج و سختی است.
توجه داشته باشید، شما آنگونه که او تعریف یا خطاب می کند نیستید بلکه او دارد تصاویر ذهنی خودش را از طریق شما در دنیای مادی تجربه می کند.
بنابراین نباید با واکنش دادن و برخورد کردن شما هم به مرور تصاویر ذهنی خود بپردازید.
دهان خود را واحد بیان کننده افکار و تصاویر ذهنی بدانید، آنچه از دهان شما یا دیگران خارج میشود حالت بسیار فشرده شده افکار و تصاویر ذهنی اوست.
بنابراین افکار و تصاویر ذهنی خود را به دست دیگران نسپارید این خطرناکترین اقدام ممکن در ارتباط با دیگران است.
- مرحله سوم: مظهر آرامشی باشید که از دیگران انتظار دارید
اگر در رابطه ی شما با دیگران، آرامش وجود ندارد به این معنی است که در درون تان مکانی وجود دارد که با بی قراری پر شده است.
ممکن است این مکان با اضطراب، ترس، خشم، حسرت، کمبود یا …. پر شده باشد.
زمانی که مکان هایی در وجود ما توسط موضوعاتی که انرزی ضعیف دارند اشغال شده باشد اولین نشانه و تاثیر آن نداشتن احساس آرامش است و این احساس را در برخورد دیگران با خود نیز مشاهده می کنیم.
در واقع زمانی که ما از درون آرامش نداشته باشیم، اطرافیان ما وجه ناآرام خود را به ما نشان می دهند.
تصور کنید در فصل تابستان برف یا تگرگ ببارد!
امکان ندارد چون شرایط محیطی تابستان اجازه بارش برف و تگرگ را نمی دهد.
اگر شرایط درونی خود را به شکلی که دوست دارید تنظیم کنید امکان ندارد دیگران بتوانند شرایط خود را بر شما تحمیل کنند.
ساده ترین کار برای رسیدن به آرامش، پذیرش تمام ویژگی ها و خصوصیات درونی خود است.
ممکن است تصور کنید برای رسیدن به آرامش باید ابتدا حسرت ها، کمبودها، ترس ها و … را برطرف کنید.
این کار زمان بر و بسیار خسته کننده است.
به جای تلاش کردن برای خلاص شدن از همه احساسات بهتر است به آنها به گونه ای برخورد کنید که انگار دوستان و نزدیکان شما هستند.
همه احساسات خود را با آغوشی باز پذیرا باشید و اجازه دهید در وجود شما حضور داشته باشند. در این حالت تفاوت میزان احساس آرامش را در خودتان متوجه خواهید شد.
وقتی احساس آرامش در شما افزایش یابد به همان میزان، اطرافیان شما آرامش بیشتری در برخورد با شما از خود نشان خواهند داد.
برای در صلح و دوستی قرار گرفتن با احساسات درونی خود فقط کافی هر زمان که فرصت داشتید، حتی دو دقیقه می تواند تاثیرگذار باشد، سکوت ذهنی در خود ایجاد کنید و همواره بر نام خداوند متمرکز باشید.
به این صورت که در ذهن خود سعی کنید فقط بر نام خداوند تمرکز کنید و ببینید که نور سفید و آرامش بخش از سوی خداوند وجود شما را فراگرفته است.
- مرحله چهارم: همواره ویژگی های قدرت اراده خداوند را مدنظر داشته باشید.
این عبارت را به خاطر بسپارید که:
خداوند همواره خلاق، مهربان، سرشار از عشق، زیبا، همواره در حال گسترش و مظهر فراوانی نامحدود است.
موضوعی در زندگی نیست که وابسته به یکی از این ویژگی ها نباشد. با هر موضوع یا مساله ای در زندگی مواجه شوید می توانید به وسیله تمرکز بر یکی از ویژگی های خداوند، نگرانی و اضطراب خود درباره آن موضوع را رها کرده و حل و فصل آن موضوع را به خداوند بسپارید.
در برابر هر فردی که تصور می کنید آرامش شما را برهم می زند، ویژگی های خداوند را با خود مرور کنید.
همه ویژگی های خداوند در افراد اطراف شما وجود دارد و خداوند قادر است هر لحظه که بخواهد خود را از طریق اطرافیان شما به معرض نمایش بگذارد.
این تفکر و نگرش سبب می شود که مشاهده کنید افرادی که تا کنون رفتار توام با آرامش در برخورد با شما نداشته اند به یک باره رفتار و عملکرد خود را تغییر می دهند.
این نشانه ای برای شماست که خداوند می تواند از طریق دیگران خود را به شما نشان دهد.
هربار که بر ویژگی های خداوند در برخورد با همسر و فرزندانم تمرکز می کنم، نشانه های واضح از حضور خداوند در وجود آنها از طریق جملات یا رفتاری که از آنها می شنوم یا می بینم دریافت می کنم.
به این فرمول شگفت انگیز توجه کنید:
روابط سرشار از آرامش ابتدا در ذهن تان و سپس در قلب تان شکل می گیرد و سرانجام به واقعیت خواهد انجامید.
- مرحله پنجم: موانع دستیابی به آرامش در روابط خود را بررسی کنید.
به گفتگوی ذهنی خود درباره دیگران توجه کنید.
اگر روابط شما با فرد خاصی دچار مشکل است و دوست داری آن رابطه سرشار از آرمش باشد فقط کافی است به گفتگوی ذهنی خود درباره آن فرد گوش کنید.
درباره او در ذهن خود چه می شنوید؟
آنچه در ذهن خود درباره آن فرد شنیده می شود را یادداشت کنید و سپس سعی کنید به صورت منطقی برای خود اثبات کنید که این عبارت صحیح نیست.
بعنوان مثال شاید در ذهن شما این عبارت مرور شود که:
همسر من آدم عصبانی و خودخواهی است.
باید با پیدا کردن نشانه های واقعی از لحظاتی که همسر شما آرام، مهربان و از خودگذشته بوده است به خودتان ثابت کنید که این گفتگوی ذهنی صحیح نیست.
به اندازه ای که بتوانید گفتگوی ذهنی خود درباره اطرافیانتان را اصلاح کنید به شما اطمینان می دهم رفتار و واکنش های آنها تغییر خواهد کرد.
من، تمام تغییرات در رابطه با همسرم را به این شکل خلق و تجربه کرده ام بدون اینکه درباره تغییر کردن با او صحبت یا تفاهم کرده باشم.
همواره به یاد داشته باشید زمانی که در حال گوش دادن به ذهن خود درباره موضوعی هستید که موجب رنجش شما می شوید یا قبلا شده است در حال بازآفرینی و خلق مجدد آن صحنه ها در زندگی واقعی خود هستید.
برای اصلاح افکار در رابطه با اطرافیانتان هربار که متوجه شدید در حال گوش دادن به گفتگوی ذهنی خود درباره آنها هستید با این پرسش هوشمندانه گفتگو را متوقف کنید.
امروز روز اول آشنایی من با اوست، دوست دارم امروز به چه شکل رقم بخورد؟
ذهن شما برای این سوال خاطرات روز اول آشنایی شما با فرد موردنظر را مرور خواهد کرد و به سرعت تغییر احساس خود نسبت به آن فرد را متوجه خواهید شد.
اکنون فرصت مناسبی است که سناریوی رابطه امروز خود با آن فرد را در ذهن خود مرور کنید.
نتیجه این تمرین شگفت انگیز است.
- مرحله ششم: به گونه ای رفتار کنید گویی خواسته شما محقق شده است.
اشتباهی که افراد در روابط خود مرتکب می شوند این است که خواسته خود را مشخص می کنند، حتی درباره آن فکر می کنند و ممکن است خواسته خود را بنویسند اما قبل از مواجه شدن با آن فرد انتظار برخورد و واکنش از سوی فرد مقابل مطابق با خاطرات خود را دارند.
به عبارت ساده تر شما دوست دارید همسرتان با شما مهربان باشد اما همچنان اطمینان دارید او فرد عصبانی و بداخلاقی است چون در گذشته بارها این رفتار را با شما داشته است.
وقتی خواسته خود در رابطه با اطرافیانتان را مشخص و واضح کردید در برخورد با آنها به گونه ای رفتار کنید که گویی خواسته شما محقق شده و رابطه شما دقیقا به همان شکلی است که روزگاری آرزو داشتید باشد.
قبل از مواجه شدن با او انتظار برخورد مطابق با خواسته خود را داشته باشید و تصور کنید سالهاست رابطه شما به این شکل عالی، عاشقانه و آرامش بخش است.
توجه داشته باشید خواسته قلبی شما برای داشتن رابطه ای آرامش بخش مربوط به وجه بیرونی و قدرت اراده شخصی افراد نیست، بنابراین تصور نکنید که فلانی سالهاست این رفتار یا شخصیت را دارد.
تمرکز ما بر نیروی درونی هر فرد که همان قدرت اراده خداوند است می باشد.
قدرت اراده خداوند کاری به رفتار یا شخصیت چند ساله فرد مورد نظر ندارد. قدرت اراده خداوند فراتر از قدرت اراده شخصی افراد عمل می کند.
قطعا تجربه تعجب کردن از رفتار اشخاص را داشته اید که در لحظه ای خاص برخلاف آنچه همگان درباره او تصور می کردند رفتار کرده است.
این تفاوت رفتار به دلیل وارد عمل شدن قدرت اراده خداوند در آن لحظه خاص است.
ما قصد تحقق خواسته های خود بر مبنای استفاده از قدرت اراده خداوند را داریم و توجه به این موضوع در پیشبرد اهداف بسیار مهم است.
در داستان های پیامبران شنیده اید که آنها در برخورد با افرادی که بی احترامی یا برخورد نامناسب داشتند با مهربانی رفتار می کردند.
علت رفتار مهربانانه پیامبران چیست؟ آنها به نور الهی درون افراد توجه می کنند و همواره به یاد دارند که خداوند در وجود هر انسانی حضور دارد و رفتار انسانها تحت تاثیر قدرت اراده شخصی آنهاست، بنابراین همواره برای خدای درون انسانها احترام قائل بودند و از این خود را مکلف می دانستند با انسانها با مهربانی رفتار کنند.
در کتاب قلبم را روشن کن آمده است:
شخصی از باباماکتانادا (معلم معنوی اهل هند) پرسید:
بابا وقتی مرا نگاه می کنی چه چیزی می بینی؟
بابا گفت: نور درونت را می بینم.
آن شخص جواب داد: بابا چطور چنین چیزی امکان دارد؟ من خیلی عصبی هستم، من آدم بدی هستم، شما باید همه این ویژگی ها را ببینید.
بابا گفت: نه، من نور می بینم.
باید همواره تمرکز و توجه ما بر نور درون انسان ها باشد و با آنها به گونه ای رفتار کنیم که گویی فقط نور درونشان را می بینیم.
- مرحله هفتم: به پیامدها و شرایط محیطی وابسته نباشید.
اجازه ندهید که نگرش واقعی و سرشار از آرامش شما تحت تاثیر رفتار خویشاوندان شما باشد.
هدف ما این نیست که اعضای خانواده خود را مجبور کنیم مانند ما فکر کرده و اعتقاد داشته باشند.
هدف ما این است که با توجه به قدرت الهی درون خود و دیگران، روابط سرشار از آرامش را تجربه کنیم.
به احتمال زیاد شاهد تغییرات زیادی در اطرافیان خود خواهید بود. اما اگر آنها تغییر نمی کنند اصرار نداشته باشید.
همه چیز با نظم الهی انجام می شود، همه چیز را رها کن و به خدا بسپار و فقط بر آرامش درونی خود تمرکز داشته باش.
با رها کردن دیگران، آرامش تان را تضمین می کنید.
- مرحله هشتم: همواره بر جذب آرامش تاکید داشته باشید.
این عقیده را درباره خود داشته باشید که: من جذب کننده آرامش الهی هستم.
بدین ترتیب همیشه منتظر مواجه شدن با آرامشی باشید که در برخورد با دیگران مشاهده خواهید کرد.
این عبارت را در رابطه با همسر و فرزندانتان به کار بگیرید.
در رابطه به افرادی که در زندگی با آنها در ارتباط هستید و حتی در رابطه با انسان هایی که در خیابان یا فروشگاه با آنها روبرو و برخورد می کنید.
همواره بر این عبارت تاکید داشته باشید که حذب کننده آرامش الهی هستید.
حتی در مواقعی که در شرایطی قرار می گیرید که از مواجه شدن با انرژی ضعیف اطرافیان خود تحت فشار هستید به خودتان یادآوری کنید که: به جای این حالت، می توانم آرامش را انتخاب کنم.
- مرحله نهم: هرگز کینه به دل نگیرید.
کلید رسیدن به آرامش در همه ی روابط، گذشت و بخشش است.
آگاه باشید شما و دیگران همواره تحت تاثیر قدرت اراده شخصی تان هستید بنابراین تعجبی ندارد اگر خودتان یا دیگران در مواقعی به شکلی رفتار می کنید که منتشر کننده انرژی ضعیف هستید.
آگاه باشید شما و دیگران همان کاری را انجام می دهید که در طی یک عمر به شما آموزش داده شده است و از بستگان خود به ارث برده اید.
آگاه باشید که اگر شما در مسیر درک قدرت اراده خداوند قرار گرفته اید و به لطف خدای مهربان سعی در تغییر افکار و نگرش خود دارید، دیگران این در شرایط و موقعیت عالی شما نیستند. به یاد داشته باشید شما هم تا همین چند وقت قبل اطلاعی از وجود قدرت اراده خداوند در خود و دنیای پیرامونتان نداشتید.
بنابراین رفتار، گفتار و هر موضوعی که موجب رنج شما توسط دیگران می شود را با نیروی عشق مورد عفو و بخشش قرار دهید.
عفو و بخشش از ویژگی های قدرت اراده خداوند است.
- مرحله دهم: همواره سپاسگزار باشید.
هر وقت صحبت از سپاسگزار بودن می شد به این فکر می کردم برای چه چیزی باید سپاسگزار باشم؟
مدت ها در جستجوی پیدا کردن دلیل سپاسگزاری سردرگم بودم غافل از اینکه مهمترین دلیل سپاسگزاری، خودم هستم.
همواره برای حضور خود و سپس دیگران سپاسگزار باشید.
همه اطرافیان شما در آموزش و هدایت شما نقش داشته اند.
اگر فردی که باعث رنجش و ناراحتی شما شده است در زندگی شما حضور نداشت شما در جستجوی آرامش و تجربه آن نبودید.
اگر هیچ فردی موجب ناراحتی و کینه در شما نمی شد هرگز موفق به تجربه طعم شیرین عفو و بخشش نمی شدید.
هر فردی که در زندگی با آن روبرو می شوید همچون استادی است که سعی در آموزش شما دارد.
برای حضور استادانی که در زندگی با آنها روبرو شده اید سپاسگزار باشید.
در قسمت بعدی درباره راهکارهای موفقیت و جذب فراوانی به زندگی توضیح داده می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.48 از 25 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت شما
درون من هم مدت ها بود که پر شده بود از احساس بد و ناراحتی و خشم و کینه زمانی که بدون اگاهی با بی رحمی درباره ی رفتار انسان ها قضاوت میکردم و حس بدی رو درباره اونا داشتم من این حس رو تقویت میکردم درونم پر از ترس نگرانی خشم و بد رفتاری شده بود تا حدی احساس بدی درباره ی خودم داشتم که حتی برای غذا خوردن من همیشه با کوچک ترین حرفی از حس بدی که داشتم با غصه و اشک و بغض غذای خودمو میخوردم و نمیدونستم که بدون لذت خوردن غذا برای بدن مثل سم میمونه و من همیشه با غرغر کردن سر غذا مقداری سم میخوردم ،
من با کوچیک ترین حرفی از طرف داداشم که سن کمتری از من داره ناراحت میشدم و باید باهاش با جواب تند و خشم و زننده مقابله میکردم و همیشه میگفتم ای بابا این چرا نمیفهمه و حالیش نمیشه که چی میگه و به این توجه نمیکردم که اون از من کوچیک تره و با سوال کردن های خودشه که اگاهی بدست میاره،
از این که کسی راجب من چه حرفی میزد من عصبی میشدم و تا مدت ها شاید حتی درون خودم از فرد کینه داشتم و نفرت
من همیشه با خودم میگفتم با نبودن در جمع های شلوغ من به ارامش خودم میرسم و همیشه دوری میکردم و جاهایی که بچه های کوچیک بودن یا شلوغ بود من نمیرفتم
اما رفته رفته که درون خودم شروع کردم به خواستن این که عوض بشم و تغییر کنم و با هدایت خدای عزیزم سمت این سایت بسیار خوب من فهمیدم خانه ام از پای بس ویران بوده ، یعنی من از بچگی تا به الان با افکاری غلط زندگی بمدت ۲۴سال ناآگاهانه داشتم و از خودم و خدای خودم چقدر دور بودم و هر چه من دستو پا میزدم بیشتر توی افکار منفیم فرو میرفتم ،
وقتی من با این سایت اشنا شدم که دیگه به اخر خط خودم رسیده بودم و فقط حالم بد و بدتر میشد هر روز من تکراری بود و تنهایی من عمیق تر میشد،
اما خواستم و اغاذ کردم گوش دادن نوشتن و حتی چندین بار گوش دادم من یک فرد تازه متولد شده بودم من اصلا دیگه با کسی بد رفتاری نمیکردم دیگه هیچ وقت گریه نمیکردم غیبت نمیکردم و نمیکنم و من دیگه انسان جدیدی شده بودم و از زندگی با اراده شخصی خودم فاصله کردفتم تا این که باز من با این نوشته های باور ساز عالی ادامه دادم و شروع کردم وای چقد جهان همراه عشق و مهربانی زیباست چقد میتونم برای رشد و گسترش خودم تلاش کنم و چقدر در مسیر هدف بودن لذت بخش است،
من به این اگاهی رسیدم که خداوند خالق من است و من برای همیشه زندگی در ارامش درونی و عشق را تجربه کردن باید همانند خالق خودم رفتار کنم در باره ی خودم از اول شروع کردم و باور های غلطم رو دور ریختم ،
من با اگاهی راجب خودم فکر میکنم و خودم رو دوست دارم من همه ی کار های اشتباهم رو میبخشم و فرصت زندگی سرشار از لذت رو به خودم میدم و تصمیم گرفتم که همیشه زیبایی عشق و محبت و رسیدن به خواسته های خودم رو با احساس خوب درخواست کنم ،
چقدر با دیگران مهربان تر شدم و چقد من منبع ارامش هستم که اطرافیان دوست دارن با من وقت بگذرانند چقد ذهن متناسبی دارم من چقدر عمیق تغییر کرده ام و این است که میگن اگر با حس خوبی بخواهید خدا سریع الجواب است و من اینو تجربه کردم و تمام صفات زیبایی که درون خودم داشتم و نمیدیدم و الان متوجه این صفات خوب خودم شدم با این اگاهی همیشه میخواهم به سمت بالا و بالاتر حرکت کنم و درجات ارامش و رضایت من از زندگی با اراده ی خداوند همیشه خوب و عالی باشد ،
باتشکر ازشما
باسلام خدمت شما استاد عزیز
از نظر من هم بهترین گزینه برای لذت بردن از زندگی و لحظه حال این است که آرامش خودمون رو به خطر اندازیم با واکنش نشون دادن به حرفها یا رفتار افراد و این مورد را فراموش نکنیم،
زیرا که نقش بسیار مهمی در آرامش و احساس ما دارد واکنش نشان دادن به رفتار و مل بیرونی میتونه حتی افکار ما رو به هم بریزه وقتی که چرا حال خودمون رو با واکنش دادن بد کنیم ،
یکی از بهترین تجربههای من در طول زندگیم که تصمیم گرفتم تغییر کنم این بوده که آرامش بهتری زمانی داشتم که مهربانی بیشتری به دیگران و خودم میکردم و احساس شادی درونم داشتم،
میتونم به جرات بگم وقتی با مهربانی زندگی کنیم نیازی نیست که کار خاصی انجام بدیم تا لذت بیشتری ببریم فقط کافیست لبخند بزنید و مهربان باشیم،
و من خودم به این نتیجه رسیدم زیرا که تجربهاش کردم در همه لحظات سعی کردم که مهربانی خودم رو بالاتر ببرم و با افرادی که حتی انرژی منو تحت تاثیر قرار میدن مهربانی کنم و لبخند بزنم،
در طول این مدت من کلاً سه چیز رو خیلی خوب یاد گرفتم و اون این است که بحث نکنم و وارد همکلام شدن با آدمهایی که آگاهی ذهنشان مثل من نیست نشوم،
ببخشم و کینه نداشته باشم و همانند خداوند رفتار کنم تا آرامش و احساس خوب بهتری به خودم اول از همه و بعد به دیگران داشته باشم و در ارتباطات خودم پیروز باشم و حس خوبی داشته باشم و آخرین اینه که یاد گرفتم که همیشه مهربان باشم و لبخند بزنم معجزه لبخند به من ثابت شده و هر زمان که لبخند داشتم احساس خوبی درونم شکل میگرفت که انگار خدا رو کنارم و درونم حس میکردم هر زمانی که لبخند دارم ،
و بهترین کاری که من یاد گرفتم اینه که خود واقعیم باشم افکارم با اعمالم هماهنگ باشه واقعاً تغییر کنم و واکنش نشون ندم با خشم و عصبانیت به انسانها جواب ندم و رفتار خودم را هر لحظه و هر روز بهتر از دیروز کنم،
خیلی از خدای عزیزم متشکرم که در این مسیر خوب قرار گرفتم تا انسانی که میخوام باشم و همیشه بهترین خودم باشم و همیشه مهربان و آرام و در عشق و مهربانی رفتار کنم زیبا ببینم و زیبا عمل کنم و همیشه سپاسگزار هستم برای تمام داشتههای خوب زندگیم،
باتشکر ازشما
از این که وقت خودتون رو برای خوندن نظر من گذاشتین ممنونم و میدونین که این توسط شما برای من اتفاق افتاد یعنی از شما ممنونم بابت این پیشنهاد خوب و راهنمایی من به سایت و شما فرشته ی نجات من بودین درست زمانی که از همه ناامید و خودمو تنها میدونستم ولی الان میبینم که چقدر حالم خوبه و احساس نزدیکی به خدا میکنم و همیشه حالم خوبه
خوبه که شما در کنارم هستین