0

زندگی با اراده خداوند (قسمت چهل و ششم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره انتخاب احساس خوب، اهمیت آن و تاثیری که بر زندگی شما می گذارد توضیح داده شد. در این قسمت درباره حذف مقاومت های ذهنی در مسیر تحقق آرزوها توضیح داده می شود.

مقاومت نداشتن

ما در جهانی زندگی می کنیم که هر روزه علت های بسیاری را برای نگران بودن اعلام می کند. به شما آموزش داده شده است که در جهانی که سرشار از درد و ناراحتی است احساس خوب داشتن، غیراخلاقی و بی رحمانه است.

شما متقاعد شده اید که با وجود رنج و ناراحتی که انسان ها تجربه می کنند چگونه می توان شاد بود و احساس خوب داشت؟!

درواقع اعتقاد دارید نمی توان هم شاد بود و هم انسان خوبی باشید. چرا که به شما گفته اند انسان خوب، انسانی است که نگران زندگی خود و فرزندانش باشد، انسان خوب با افراد ناامید و رنج دیده همدردی می کند، انسان خوب آنچه دارد را برای کمک به دیگران حتی اگر خود به آنچه دارد نیاز داشته باشد.

از نظر آموزش های جامعه، انسان خوب انسانی است که چیزی برای خودش نمی خواهد. از غم دیگران غمگین شده و به یاری آنها می شتابد و سعی می کند با همدردی کردن با آنها از غم و ناراحتی دیگران کم کند. خود را غمخوار دیگران می داند.

از نظر آموزش های جامعه و دین، شما هرچه بیشتر غمگین باشید انسان مقدس تری هستید و نزد خداوند محبوبیت بیشتری دارید.

اما نکته جالب توجه و البته تکان دهنده این است که:

اگر بر ناملایمات و دردها در زندگی تمرکز کنید، ایمان و اعتماد خود به خداوند را از دست می دهید.

فاصله زیادی بین خود و خداوند احساس می کنید. مرور افکاری که احساس بد و ناخوشایند را به وجود می آورند سبب می شود اتفاقات بیشتری را به سوی خود جذب کنید و این تداوم شرایط بد سبب پذیرش دور شدن از خداوند می شود.

تداوم این چرخه می تواند مقاومت زیادی در برابر جریان فراوانی قدرت اراده خداوند در زندگی شما ایجاد کند.

چند نمونه از افکار و نگرش هایی که مقاومت ایجاد می کنندو نحوه انتخاب افکار جایگزین مناسب را بررسی می کنیم.

  • مقاومت: من درباره اوضاع اقتصادی و شرایط خانواده ام احساس نگرانی می کنم.

هماهنگی: من در جهان فراوانی زندگی می کنم. ترجیح می دهم درباره آنچه دارم فکر کنم و مطمئن باشم خداوند آنچه می خواهم و نیاز دارم را وارد زندگی من می کند.

  • مقاومت: مسائل و مشکلات زیادی دارم و هرگز نمی توانم پیشرفت کنم.

هماهنگی: می خواهم احساس خوبی داشته باشم و در این لحظه در آرامش هستم. فقط به آنچه می توانم انجام دهم فکر می کنم در این صورت من آرامش خواهم داشت. آنچه نمی توانم انجام دهم را به خدا می سپارم.

  • مقاومت: من نمی توانم در شغلم پیشرفت کنم.

هماهنگی: برای آنچه اکنون انجام می دهم ارزش و احترام قائل هستم و سعی می کنم به بهترین شکل وظیفه ای که عهده دار هستم را انجام دهم و اطمینان دارم که خداوند فرصت های بزرگتر را برای فعالیت من فراهم می کند.

  • مقاومت: من نگران سلامتی خود هستم.

هماهنگی: خداوند مرا سالم خلق کرد و سلامتی را برای من قرار داد. با حفظ آرامش و رها کردن نگرانی ها سلامتی را جذب زندگی ام می کنم.

  • مقاومت: وقتی دیگران در رنج و سختی هستند چطور من می توانم شاد باشم.

من مسئول تجربه دیگران نیستم، قبل از من انسان های زیادی به دنیا آمده اند و تجربیات خود را داشته اند و بعد از من نیز این روند ادامه خواهد داشت. من مسئول زندگی خودم هستم و اگر بتوانم به دیگران کمک خواهم کرد.

  • مقاومت: من عاشق کسی بودم که مرا ترک کرد و عاشق شخص دیگری شده است، در این شرایط چگونه شاد باشم.

احساس بد و ناراحتی شرایط فعلی را تغییر نخواهد داد. من به دنیا نیامده ام که محتاج و وابسته انسان دیگری باشم. من آن فرد را دوست دارم اما خودم را بیشتر از او دوست دارم و بخاطر این اتفاق خودم را آزار نمی دهم. با شادی و احساس خوب زندگی می کنم و اطمینان دارم خداوند تجربه های بهتری در زندگی من ایجاد می کند.

به اندازه ای که بتوانید مقاومت را در خود کاهش دهید، بیشتر از قبل جریان فراوانی را به زندگی خود جذب خواهید کرد.

اهداف خود را به واقعیت تبدیل کنید

برای به واقعیت تبدیل کردن اهداف مهمترین موضوع مهارت کنترل افکاری است که مقاومت در برابر جریان فراوانی قدرت اراده خداوند ایجاد می کنند.

برای رهایی از افکار منفی و کسب مهارت کنترل ذهن از مراحل زیر کمک بگیرید.

  • گام اول: همیشه به یاد داشته باشید که “شادی” حالت طبیعی شماست.

شما محصول عشق و شادی هستید بنابراین کاملا طبیعی است که چنین احساساتی را تجربه کنید.

در مواجه شدن با مسائل زندگی و همچنین قرار گرفتن در معرض انسان هایی که انرژی ضعیف دارند به خودتان یادآوری کنید: “من از آرامش و شادی بوجود آمده ام”

برای برآورده شدن آرزوهایتان باید با احساساتی که از آن بوجود آمده اید در هماهنگی قرار بگیرید.

عبارت: “من ترجیح می دهم در حالت طبیعی ام باقی بمانم” را همچون راهکاری سریع و قدرتمند برای خنثی کردن تاثیر انرژی ضعیف دیگران به کار بگیرید.

شاید انسان های اطراف شما نگران، افسرده، پریشان یا عصبی باشند، آنها از حالت طبیعی خود خارج شده اند، حالت آنها نباید باعث خارج شدن شما از حالت طبیعی تان گردد.

هر زمان به هر دلیل ناراحت و عصبی یا در احساس بد قرار گرفتید به خودتان یادآور شوید که: من از حالت طبیعی ام دور شده ام و سعی کنید به حالت طبیعی خود برگردید.

  • گام دوم: افکارتان باعث نگرانی شما می شوند نه جهان هستی.

افکاری که در ذهنتان مرور می کنید باعث شکل گیری احساس در جسم شما می شوند. اگر افکار ناامید کننده را مرور کنید، احساسی را در خود ایجاد می کنید که در برابر ورود فراوانی به زندگی شما مقاومت ایجاد می کند.

افکاری مانند: من نمی توانم، من بیش از حد عصبی هستم، من نگران هستم، من وحشت زده هستم، من بی ارزش هستم، من شانس ندارم، من به اندازه کافی باهوش و با استعداد نیستم، من خیلی پیر یا جوان هستم.

این فهرست تا بی نهایت می تواند ادامه داشته باشد. شما به خوبی از تنوع این گونه افکار در ذهن خود اطلاع دارید بنابراین از این پس می دانید که افکاری را نباید در ذهن خود مرور کنید چرا که این افکار زمینه ساز ایجاد احساس یاس و ناامیدی هستند.

  • گام سوم: هر لحظه توانستید افکار خود را تغییر دهید.

برخی انسانها تصور می کنند اگر به هر دلیل دچار احساس بد یا درگیر افکار منفی شوند آنها در مبارزه با قدرت اراده شخصی شکست خورده و هرگز به اهداف خود نمی رسند.

کاملا طبیعی است که در زندگی با شرایطی مواجه شویم که ممکن است باعث ایجاد افکار سرشار از ترس و نگرانی در ما شود و چه بسا در همان لحظات اول نتوانیم در مقابل انبوه افکار منفی مقاومت کرده و در احساس خوب باقی بمانیم.

اصلا جای نگرانی نیست و نباید خود را شکست خورده تصور کنید.

هر زمان قادر بودید روند تکرار افکار منفی را قطع کنید و افکار خود را تغییر دهید.

ممکن است چند ساعت یا حتی چند روز قادر به رهای از افکار منفی نباشید، اما در همان شرایط هم می توانید نیم نگاهی به افکار مثبت داشته باشید تا تلاش خود برای رهایی از افکار منفی را متوقف نکرده باشید.

به شما اطمینان می دهم در سخت ترین شرایط حتی نیم نگاهی به افکار مثبت و انرژی بخش داشتن به شکل شگفت انگیزی در کاهش فشار افکار منفی موثر است.

هر زمان که قادر بودید مرور افکار منفی را متوقف کنید و افکار خوش احساس را برای مرور کردن انتخاب کنید.

  • گام چهارم: با بررسی احساس خود به نوع افکار خود را کنترل کنید.

افکار تنوع بی نهایت دارند اما احساس فقط دو نوع دارد: احساس خوب و احساس بد.

بنابراین با توجه به احساس خود به راحتی می توانید به نوع افکاری که در حال مرور کردن یا توجه به آن هستید پی ببرید.

از خودتان سوال کنید: آیا هم اکنون احساس خوبی دارم؟ اگر پاسخ شما منفی بود از عبارت بی نظیر “می خواهم احساس خوبی داشته باشم” برای تعیین شرایط احساسی دلخواه خود استفاده کنید.

سپس سعی کنید به دنبال افکاری در ذهن خود باشید که احساس شما را به سمت خوب بودن تغییر دهد.

  • گام پنجم: افکار خود را آگاهانه انتخاب کنید.

بسیاری از انسانها خود را مسئول افکارشان نمی دانند بلکه تصور می کنند افکار آنها تحت تاثیر محیط پیرامونشان شکل می گیرد به همین دلیل همیشه در تلاش برای تغییر پیرامون خود هستند تا به افکار بهتر و در نتیجه احساس بهتر دست پیدا کنند.

فرایندی که هرگز موفق به انجام آن نخواهند شد.

حتما بارها شنیده اید که برای تغییر کردن باید مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید. اولین قدم در پذیرش مسئولیت زندگی، قبول مسئولیت افکارتان است چرا که همه چیز از افکار شروع می شود.

مغز شما دارای 60 هزار رشته عصبی است بنابراین در هر لحظه می تواند مجموعه ای از افکار را مرور کند، این افکار در ذهن شما تصاویر و خاطرات ایجاد می کنند و باعث شکل گیری احساس در شما می شوند.

بنابراین اگر آگاهانه افکار خود را انتخاب نکنید و این کار را به عهده مغز خود بگذارید قطعا نتیجه مطلوبی کسب نمی کنید چرا که شما سالهاست تحت تاثیر اخبار و شنیده های خود از دیگران بوده اید و میلیونها فکر در مغز شما ذخیره شده است و مغز کاری به مثبت یا منفی بودن افکار ندارد فقط آنها را مرور میکند.

بنابراین باید آگاهانه افکار خود را انتخاب کنید. شاید انجام این کار در تمام لحظات زندگی کار ساده ای نباشد اما به هر حال باید انتخاب افکار را تمرین کنید تا به مرور به عادت شما تبدیل شود.

هر زمان به خودتان آمدید و مشاهده کردید در حال مرور افکاری هستید که احساس ناخوشایند در شما ایجاد می کند باید آگاهانه افکار دیگری را برای مرور شدن در مغز خود انتخاب کنید.

به این صورت شما مسئولیت افکار و سپس احساس خود را به عهده گرفته اید و از اولین نتایج این تمرین احساس آرامش و تجربه زندگی بی دغدغه می باشد.

  • گام ششم: با کودکان بازی کنید و سعی کنید شادی را از آنان بیاموزید.

شما به این دنیا نیامده اید تا رنج ببرید و عصبی، وحشت زده یا نگران باشید. شما از آگاهی الهی سرشار از شادی به این جهان آمده اید.

به کودکان توجه کنید، آنها برای شاد بودن کار خاصی انجام نمی دهند.

به لطف خدا از زمانی که آیدا به جمع خانواده ما اضافه شد فرصت مناسبی برای توجه کردن به رفتار او داشتم و همیشه از شدت ذوق و شوق زندگی کردن و انرژی بی پایان او برای شاد بودن و لذت بردن از زندگی شگفت زده می شوم.

هیچ فرصتی را به ناراحتی و افسردگی ازدست نمی دهد حتی زمانیکه در حال گریه کردن است به دنبال تحقق خواسته اش برای لذت بردن یا بازی کردن است.

کودکان هدفی جز گسترش یافتن، رشد کردن و کشف این دنیای شگفت انگیز ندارند.

آنها با اینکه به اندازه کافی مو ندارند، دندان ندارند، قدشان کوتاه است و حتی در خود کارخرابی می کنند اما از حضورشان در جمع دیگران، بازی کردن با آنها و سرگرم کردن دیگران خجالت زده نیستند.

بارها با افرادی مواجه شده ام که از کوتاهی قد خود رنج می برند و رویای آنها فقط چند سانتیمتر بلندتر شدن قدشان است و این در حالی است که همین افراد چند سال قبل خیلی کوتاه تر از حالت فعلی خود بوده اند اما سرشار از عشق و شادی بوده اند اما به مرو که بزرگ می شوند تحت تاثیر دیگران قرار گرفته و نسبت به قد خود احساس شرمساری می کنند.

کودکان در بالاترین سطح هماهنگی با قدرت اراده خداوند هستند و در برابر شادی هیچگونه مقاومتی از خود نشان نمی دهند.

برای شاد بودن و شادی کردن مانند دوران کودکی خود باشید. برای شاد بودن به دنبال دلیل و علت نباشید، آرزو و هدفی که دارید برای شاد بودن کفایت می کند.

  • گام هفتم: به پیشنهادات قدرت اراده شخصی اهمیت ندهید.

در زندگی روزمره همواره در معرض انتخاب هستید، باید از بین پیشنهاد قدرت اراده شخصی و آنچه قدرت اراده خداوند می گوید یکی را انتخاب کنید.

در شرایطی قرار می گیرید که باید بین “حق به جانب بودن” و یا “مهربان بودن” یک کدام را انتخاب کنید.

در این حالت مهربان بودن را انتخاب کنید و پیشنهاد منیت که حق به جانب بودن است را رها کنید.

شما در هر لحظه از زندگی فقط می توانید یک انتخاب داشته باشید و نکته جالب توجه اینکه افکاری که در ذهن شما در آن لحظه مرور می شوند بر مبنای انتخاب شما خواهند بود و در نتیجه احساسی که در شما شکل میگیرد نیز وابسته به انتخاب اولیه شما می باشد.

بنابراین اولین انتخاب از اهمیت بالا و تعیین کننده ای برخوردار است.

عصبانی بودن یا آرامش داشتن، کینه داشتن یا بخشیدن، تلافی کردن یا نادیده گرفتن، واکنش دادن یا لبخند زدن

اینها نمونه هایی از تقابل پیشنهادهایی است که در هرلحظه از زندگی توسط قدرت اراده شخصی و قدرت اراده خداوند پیش روی شما قرار می گیرند. انتخاب هر کدام منجر به شکل گیری مجموعه ای از افکار مربوط به خودشان می شود و جریان پیدا کردن افکار موجب شکل گیری احساس در شما می شود و احساس غالب شما در روزمره تعیین کننده نحوه پاسخ جهان به انتخاب شماست.

اکنون عبارت “زندگی یک انتخاب است” و ما زندگی خود را خلق می کنیم واضح تر شد.

  • گام هشتم: از سکوت و مراقبه استفاده کنید.

هیچ عاملی به اندازه سکوت و مراقبه نمی تواند نگرانی، افسردگی، اضطراب و تمام شکل های احساسی که دارای انرژی منفی هستند را از بین ببرد.

با سکوت و مراقبه می توانید حلقه ارتباطی خود با قدرت اراده خداوند را محکم تر کنید.

سعی کنید هر روز زمانی را برای تمرین سکوت و مراقبه صرف کنید.

چند دقیقه هم کفایت می کند.

برای این منظور سعی کنید در مکانی آرام قرار بگیرید، حتی می توانید از هدفون استفاده کنید و موزیک بی کلام و ملایم پخش کنید.

برای چند دقیقه فقط سعی کنید بر نام “خداوند” متمرکز شوید.

سپس ویژگی های خداوند را در ذهن خود مرور کنید.

نیاز نیست سعی کنید به ترتیب ویژگی های خداوند را در ذهن خود مرور کنید.

شاید حتی برخی از آنها را به یاد نیاورید. اصلا مهم نیست. به هر شکلی که می توانید ویژگی های خداوند را در ذهن خود مرور کنید.

خلاقیت، مهربانی، عشق، زیبایی، گسترش، فراوانی نامحدود، پذیرش

حتی می توانید برای هر ویژگی خداوند تصویری از دنیای مادی را در ذهن خود ایجاد کنید.

برای مثال برای تمرکز بر ویژگی خلاقیت می توانید تصویر تنوع گل ها یا پرندگان را در ذهن خود مرور کنید.

یا برای تمرکز بر ویژگی مهربانی می توانید لحظاتی از زندگی که اطمینان دارید فقط به لطف خدا شرایط شما تغییر کرده است را در ذهن خود مرور کنید.

به این طریق در شروع تمرین سکوت و مراقبه می توانید به شکل بهتری بر ویژگی های خداوند تمرکز کنید. ضمنا یادآوری می کنم که اگر هر روز تصاویر و افکار تکرای را مرور کنید ایرادی نداری، مهم تمرکز بر ویژگهای خداوند است.

  • گام نهم: همیشه به دنبال دلیل برای سپاسگزاری باشید.

عادت به سپاسگزار بودن به واسطه توجه به نکات مثبت به طرز شگفت انگیزی شخصیت و زندگی شما را دگرگون می کند.

به خاطر هرآنچه که دارید، هرآنچه که هستید و هرآنچه که دارید شکرگزار باشید.

شکرگزاری مطمئن ترین راه برای متوقف ساختن مرور افکار ناامید کننده است.

شکرگزاری به شکل ویژه ای باعث ایجاد احساس آرامش و شادی در شما می شود و از آنجا که در هر لحظه فقط می توانید یک جنبه از احساس را تجربه کنید، بنابراین با عادت به شکرگزار بودن می توانید لحظات بیشتری از زندگی خود را در احساس شادی و آرامش باشید.

در پایان این بخش به این عبارت توجه کنید:

شما به این دلیل که اوضاع زندگی تان رو به راه است احساس خوب و نیکو پیدا نمی کنید بلکه به این دلیل که شما احساس خوب و نیکویی دارید اوضاع جهانتان رو به راه می شود.

در قسمت بعد درباره چگونگی فعال کردن نبوع و استعداد درونی توضیح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.33 از 21 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32498
10 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/08/03 22:20
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 780 کلمه

      سلام خدایی خالق مهربان عشق کسترش فراونی نا محدود وپذیرش  توهمه اینها رو دراردها خودن دارای بابت داشتن چنین خدایی ازخودت سپاگزارم هستم 

      سلام براستادوهمه دوستان 

      من وفتی این نوشته باور سازه رو مطالعه کردم‌اولین جیز نگاه این نوشته مرورگردن خیلی دقت داشت چون این بخش مرو کردن خیلی اهمیت داره من طی این چند ماه که تو این مسیر  قرار گرفتم  خودم شاهد بودم‌که  این بخش مرور کردن چه کمکی به من گرده جون دائم تو بخش مثبت خودم حضورداشته باشم اون زمان اول احساس خوب هست بعد افکارم آرام‌تر وبهتر فکرمیکنم اون بخش منفی که  روبه ناامیدیودن نگرانی سوق میدن  رو ندارم درنتیجه همیشه امیدار وشوق وذوق دارم جون میدونم هر چقدرم احساس بهترباشم تو مسیر هستم 

      از یادگرفتم که من باید دائم احساس رو مد نظر داشته باشم اگه به شکلی من وافکار مسیرمنفی مراجعه کنه فوری این کلمه روتکرار میکنم که من بایداحساسم خوب باشه این کلمه برای من که خیلی عالی کار آمد شده وبارها درروز اگه بخش منفی من روبه سمت خودش میخواسته بگشه با گفتم این‌کلمه فوری وارد بخش مثبت میشم حتی دردو رو گذشته که من داشتم کارهام روانجام میدادم که به مراسم عروسی بر م درست درزمانی که دیگه حاضر  شدم بودم‌ متنظر همسرم که اون حاضر بشه با هم‌ به عروسی بریم یی فردی یی زنگ زد وکلی حس بدی داشت حتی ازمن خواست که با اون فردی که اون باهش دجارمشکل  شده صحبت کنم چون من این شخص رومشناسم میدونم هرزمان که دچارمشکل میشه اون عجله واسترس اجازه درست فکرکردن به اون نمیده واون فرد درپی ساکت کردن فرد مورد نظ،ر به هرشکل باشد من گفتم من دارم میریم عروسی باشه اون با کمی حرف زدن تلفن رو قطع کرد من‌ وفتی تلفن رو قطع کردم اول به خودم‌گفتم من باید احساسم خوب باشه این کمک کنده نیست حتی گفتم من حسم خوب بوده دلیل نمیشه یی تلفن بی موقع افکار من روخراب کنه انکار که کسی به من زنگ نزد

       ولی اگه فبلا بودفوری دچار نگرانی  استرس  دل شوره افکارخراب و نگرانی ومرو بد اون صحبت وبرخورداین فرد بودم  کلی حالم‌دجار خراب احساسم می‌شد تازمانی که خبری بدی ازاون فرد به من برسه چنان دچار استرس بودم‌که هیچ‌کاری رونمتواستم‌درست انجام بدم  پس من با کارکردن روی خو دم هیچ اخبار منفی روبه ذهنم راه نمیدم ودردیداون فرد انتظار داشت من اول که خیلی ناراحت شده باشم ولی اون نمیدونه که من‌کلی تغییر روی بعضی ازبخشهای خودم دادم انقد رارام  رفتارکردنم که هیج یک از اعضای خانواده ازاین موضوع اطلاع پیدا نکردن تو و عروسی  هم طبق مسیرم  کارهام  رو انجام دادم وفتی  تو منزل  خودم رو دیدم برای درست رفتار کردن با این دو کار از خودم رضایت  داشتم و هیچ افکار منفی رومرو نکردم 

      حتی دپروز وفتی دوباراون فرد به من زنگ زد دو باره در خواست شب فبل خودش رو مطرح  کرد  چون دخترم خونه بود از من  سوال که این بازم به تو رنگ زده شب فبل زنگ زد تو را اصلا بروزندادی انکارکه کسی به تورنگ نزده  من گفتم  مهم  احساس  خوبم  بودکه من با این کار اون خراب نگردم  وبازم اون رو با رفتارجدید متعجب دیدم که برام احساس خوب در اولیویت  بود نه چیزای دیگه من  چون  دریافت با این کاره اون فرد باید مشکل خودش  رو خودش حل کنه کاری ازدست من بر نمی‌آمد باید اول به خودم کمک کنم مهربان بودن تواین شرایط که اون فرد داره  با  عصبانیت  رفتار مبکنه  کمک کنده نیست درصورتی کمک کنده هست که طرف مقابل کامل درارامش باشه  

      فرد عصبی اول با سکوت وتوجه نکردن به خواستش اون رو به آرامش دعوت میشه هم صحبتی با این افراد اونها رو به حق به جانب بودن بیشتر تشویق میکنه من دیگه این رفتار از من نخواهد داشت شاید اون فرد  ناراحت بشه ولی  دیگه  از من نباید اون انتظار  فبل رو داشته باشه 

      چون من دارم به احساسم و آرامش که به دست آوردم اهمیت میدم مهم اول خودم هستم ودرمرحله بدی اگه بشه کمکی هم کرد اون تو بخش آرامش داشتن انجام‌ میدم نه وفتی که خود اون فرد از حال هوایی خودش تواون شرایط اصلا تعادل نداره با عجله  داشتن فقط هدفش سکوت کردن  طرف مقابل وبه کرس نشست حرف خودش هست بعنی کامل توبخش ارده ومنیت خودش تواین شرایط داره کاره میکنه

      فبل هم‌من خیلی کم‌به این موضوع تو جه داشتم ولی این بار  خودم رو از  منیت و اراده  شخصی اون  بیرون کشیدم منجق دارم اگه بخواهم همسو باادره خداوند باسم باید  انتخاب کنم که اول توحالت طبیعی خودم باشم  بعد من می‌حق دارم‌عصبی باشم‌ یا انتخاب کنم‌ آرامش داشته باشم  که نلافی کنم یا بکزرم  کینه داشته باشم یا بگزرم واکنش نشون بدم با لبخندبزنم ابن نشون میده دارم‌ تو کودم بخش خودم هستم‌ منیت  یادهمسو شدن باارداه خداوند

      خدا  پشت  و پناهتون  یا  حق  حق  نگه  دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم