0

زندگی با اراده خداوند (قسمت چهل و هفتم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

در قسمت قبل درباره درباره حذف مقاومت های ذهنی در مسیر تحقق آرزوها توضیح داده شد. در این قسمت درباره آشکارسازی نبوغ و استعداد درونی توضیح داده می شود.

هر کسی به صورت یک نابغه متولد می شود اما روند زندگی، نبوغ انسان ها را از بین می برد.

همه انسان ها در وجودشان آگاهی مشابهی دارند و خلاقیت و نبوغ، جزء ویژگی های بشری است. بنابراین نبوغ مانند استعدادی در وجود شما و هر انسان دیگری قرار داده شده است.

در طی زندگی فرصت های زیادی دارید تا نبوغ خود را آشکار کنید.

در طی زندگی ممکن است عقیده ای منحصربفرد برای انجام کار یا بهبود عملکرد وسیله یا فرایندی داشته باشید درحالی که دیگران درباره آن هیچ اطلاعی نداشته باشند. ممکن است با نبوغ خود کارها را بهتر و سریعتر انجام دهید در حالی که شیوه بهبود دادن آن را هرگز به ثبت نرسانید.

فرصت های زیادی در زندگی وجود دارد که ما از نبوغ، هوش بالا و استعداد ذاتی خود برای بهبود فرایندهای زندگی استفاده کرده ایم و از نتیجه آن راضی بوده ام اما چون بر اساس شرایط و ضوابط علمی آن را ارائه نکرده یا به ثبت نرسانده ایم اهمیت و ارزشی برای نبودغ خود قائل نشده ایم.

ممکن است در انجام یک بازی یا حتی پرتاب توپ به سمت سبد یا چینش وسایل خانه و حتی مرتب کردن و سازماندهی وسایل سفر در صندوق ماشین به شکل عالی عمل کرده باشید اما این مهارت و توانایی را نشانه ای از داشتن نبوغ و استعداد در خود ندانید.

احتمالا هرگز خودتان را به صورت انسانی که دارای نبوغ است تصور نکرده اید.

شاید تصور می کنید که واژه “نابغه” فقط شایسته شایسته افرادی مانند حافظ، مولوی، ابوعلی سینا و … است که زندگی و موفقیت های آن ها توجه همگان را به خود جلب کرده است. اما به خاطر داشته باشید آنها نیز از همان آگاهی که شما در اختیار دارید، در اختیار داشته اند. از همان قدرت اراده خداوندی که شما از آن سرچشمه گرفته اید سرچشمه گرفته اند و از همان نیروی حیاتی که شما از آن جان گرفته اید، جان گرفته اند.

نبوغ در درونتان نهفته و منتظر شرایط مناسب است تا خودش را آشکار کند.

در جهان هدفمند چیزی تحت عنوان شانس یا تصادف وجود ندارد. هیچ کس از منبع و منشاء جهانی که خداوند نامیده می شود محروم نمی گردد.

نبوغ یا خلاقیت یکی از ویژگی های خداوند است و در همه انسان ها به یک اندازه وجود دارد. لازم به ذکر است که نبوغ در هر انسانی به شکل متفاوتی بروز پیدا می کند اما این تفاوت دلیل بر متفاوت بودن اصل نبوغ موجود در وجود انسان ها نیست بلکه بنا به ساختار جهان که از تنوع بی نهایت برخوردار است هر انسانی می تواند نبوغ و استعداد خود را به شکل دلخواهش تجربه کند.

برای دستیابی به نبوغ درون تان باید سطح انرژی خود را تغییر دهید.

نبوغ یک ویژگی شخصیتی نیست که فردی آن را داشته باشد و دیگری از آن محروم باشد بلکه یکی از ویژگی های خداوند است و از آنجا که خداوند در وجود همه انسانها حضور دارد، همه ما دارای نبوغ در سطح یکسان هستیم.

شاید مشاهده کرده باشید افرادی که ما آن ها را نابغه می نامیم، هیچ ادعایی درباره نبوغ خود یا تفاوتشان با دیگر انسان ها ندارند. این از ویژگی های تجلی نبودغ است که فروتنی و تواضع به همراه دارد چرا که فرد نابعه با اتصال به منبع درونی خود موفق به تجربه نبوغ الهی خود شده است و فردی که در ارتباط با قدرت اراده خداوند باشد قطعا انسان فروتن و متواضعی خواهد بود چون توانایی و نبوغ خود را از خداوند و نیروی درونی خود می داند و فردی که جایگاهش در دنیای مادی را متصل به اراده و هدایت الهی بداند قطعا انسان متواضع و فروتنی خواهد بود.

همه افرادی که از نظر انسان ها نابغه هستند در هنگام بروز نمایش خیره کننده خود در سطح انرژی همیشگی خود نیستند بلکه آنها سطح انرژی درونی خود را افزایش داده و در حالت اتصال با قدرت اراده خداوند مشغول اجرای نمایش خیره کننده خود هستند.

نبوغ چیست؟

نبوغ، عملکردی است که طی آن خود را به منبع و منشاء وجودتان می سپارید و چنان پرشور و هیجان به آن می پیوندید که منیت به معنای واقعی کاهش می یابد.

وقتی افکار، احساسات و فعالیت های روزمره ی زندگی خود رامتحول می کنید و انرژی های ضعیف کننده را متوقف می کنید، نیروی خداوند که در وجودتان قرار دارد همه مسئولیت ها را به عهده می گیرد. این کار به صورت خودکار انجام می شود و سریع تر از افکارتان حرکت می کند.

به این دلیل است که پس از انجام کار، شگفت زده می شوید.

بسیاری از انسان ها هرگز از دنیای درونی نبوغ شخصی شان آگاهی پیدا نمی کنند و تصور می کنند که نبوغ فقط بر اساس تلاش های هنرصی و ذهنی سنجیده می شود. به این ترتیب با اینکه در طول زندگی بارها نبوغ این افراد در درونشان فعال می شود اما راهی برای تجلی یافتن پیدا نمی کند.

از کودکی به شما گفته شده است که از بلندپروازی پرهیز کنید و فقط عده کمی از انسانها شایسته لقب نابغه هستند. در این حالت در برابر توانایی های خود مقاومت ایجاد می کنید.

اگر اعتقاد دارید قناعت کردن به آنچه دارید بهتر از زیاد خواستن و بلندپروازی است و اصولا انسانهای زیاده خواه مورد توجه و محبوبیت خداوند نیستند هرگز میل به آرزوهای بزرگ داشتن و تلاش برای تحقق رویاهای خود در شما ایجاد نمی شود و به این شکل در دنیای مادی نمی توانید قدرت نبوغ خود را تجربه کنید.

به این نکته توجه کنید که: نبوغ می تواند به شیوه های متفاوت به اندازه ی تعداد انسان ها بروز کند.

شما به همان انرژی که به سعدی و مولانا کمک کرده است تا آثار جاویدان خلق کنند دسترسی دارید. به همان انرژی که به افراد کمک کرده است زیباترین تابلوهای نقاشی را بکشند دسترسی دارید. خدای آنها اکنون خدای شماست، نه خداوند از گذشته تا کنون تغییر کرده است و نه فرصت برای بروز نبوغ و استعداد کم شده است. البته که امروزه به لطف رشد و گسترش دنیای مادی در تمام ابعاد فرصت بروز و شکوفایی نبوغ و استعداد بسیار بیشتر از گذشته می باشد.

برای شروع باید بدانید که این سطح از خلاقیت و عملکرد که نبوغ نامیده می شود در شما وجود دارد. سپس هرگونه شک و تردید درباره خودتان را نادیده بگیرید. علیرغم تلاش قدرت اراده شخصی و همچنین دیگران که سعی می کنند شما را منصرف کنند سطح انرژی خود را افزایش دهید و آن را به ارتعاشی هماهنگ با قدرت اراده خداوند برسانید.

این همان قراری است که شما هنگام خروج از دنیای بدون شکل جهان هستی با خدای خود داشته اید که در جسم مادی قرار بگیرید تا از طریق آن نبوغ و استعداد درونی خود را که هدیه ای از سوی خداوند است را آشکار و متجلی کنید.

خداوندی که شما را آفریده است همواره در حال گسترش است. با هماهنگ شدن با او می تواند زندگی مادی را به صورتی که همواره در حال رشد و پیشرفت باشید تجربه کنید.

برای گسترش واقعیت وجود خود و هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند باید عادت های کهنه فکری خود را رها کنید.

برچسب هایی که دیگران به شما زده اند را رها کنید، آنها بر اساس نگرش و ناتوانی خود در خلق رویاهایشان به شما برچسب های مختلف زده اند.

  • تو هرگز نمی توانی در این کار پیشرفت کنی
  • تو از هوش و ذکابت بالایی برخوردار نیستی
  • تو نمی توانی به تنهایی این کار را انجام دهی
  • تو سواد و دانش کافی برای موفق شدن را نداری
  • تو شرایط پیشرفت کردن را نداری

اینها تنها چند نمونه از برچسب هایی است که در طول زندگی به ما زده می شود. این لیست تا بی نهایت می تواند ادامه پیدا کند بنابراین در پی رفع تک تک آنها نباشید، بهترین کار این است که تنها بر اساس عقیده و نگرش خود فکر و عمل کنید و هرگز توجهی به توصیف یا تعریف دیگران نداشته باشید.

همه انسان ها از دنیای انرژی گسترده و بی نهایت به وجود آمده اند بنابراین هیچگونه محدودیت و برچسبی مبنی بر ناتوانی نمی توان برای انسان درنظر گرفت.

شاید افرادی را دیده باشید که در عین معلولیت اما نبوغ و استعداد خود را به گونه ای شکوفا کرده اند که مورد توجه دیگران قرار گرفته اند.

افرادی که دست ندارند اما نقاشی های زیبا ترسیم می کنند، افرادی که پا ندارند اما قله ی کوه ها را فتح می کنند. با اندکی توجه به دنیای پیرامون خود انسان های زیادی را مشاهده می کنید که درعین داشتن معلولیت و تفاوت با دیگران اما افرادی موفق و پیشرو در عرصه زندگی هستند.

این گروه از انسان ها محدودیت را نپذیرفته اند و به برچسب های جامعه و اطرافیان توجه نکرده اند و در مسیر تجلی استعداد و نبوغ خود حرکت کرده اند.

اشتباه رایج در بین انسانها توجه و اهمیت قائل شدن برای انجام فعالیت هایی است که از انجام آنها احساس خوب و رضایت بخش ندارند. اگر از نواختن گیتار لذت نمی برید تنها به این دلیل که والدین شما دوست دارند نوازنده شوید نباید به این کار ادامه دهید.

اگر حتی با استمرار و تمرین بزرگترین نوازنده گیتار شوید، احتمالا در زندگی احساس رضایت نخواهید داشت چون زندگی و زمان خود را صرف تجربه استعدادی کردید که به آن علاقه نداشته اید.

اگر از رفتن به باشگاه رنج می برید فقط به این دلیل که جامعه پزشکی ورزش منظم و روزانه را توصیه کرده است ورزش کردن را ادامه ندهید. زمان خود را صرف انجام کارهایی کنید که به شما احساس شادی می دهد، نبوغ و استعداد شما در فعالیت هایی که احساس شادی در شما ایجاد می کنند نمایان می شوند.

به این ترتیب به خودتان، به کاری که انجام می دهید و زمانی که صرف می کنید عشق می ورزید و به سادگی می توانید خود را غرق انجام و تجربه آن کار کنید و از روند پیشرفت خود لذت ببرید.

در فرایند شکوفایی نبوغ خود به الهامات قلبی خود توجه کنید. الهامات قلبی شما خلاق هستند و ارزش متجلی شدن را دارند. به آنها اعتماد کنید.

  • ترانه ای در ذهن شما ساخته می شود
  • طرح نوشتن داستان خارق العاده ای به شما داده می شود
  • ممکن است این ایده که نخود فرنگی را با هویج پیوند بزنید گیاهی جدید برویانید به شما گفته شود.
  • کشیدن نقاشی که هرگز تصور نمی کنید اثر خارق العاده ای شود
  • شروع کسب و کاری که احساس می کنید به آن عشق دارید

اینها نمونه هایی از الهاماتی است که در قلب خود دریافت می کنید و توصیه می شود برای تجلی نبوغ و استعداد خود برای آنها اهمیت قائل شوید.

از بین بردن هرگونه شک و تردید نسبت به الهامات قلبی سبب می شود آنها را متجلی کنید و در جهت رسیدن به آنها عمل کنید.

با مرور افکاری مانند اینکه من شایستگی یا توانایی ندارم موجب سرزنش و تحقیر خود می شوید و از هماهنگی با قدرت اراده خداوند برای تجربه استعداد و نبوغ درونی خود خارج می شوید.

به خاطر داشته باشید که آفریده خداوند هستید و آن جرقه ی درونی نبوغ در تصورتان یا آن صدای شهودی باطن تا، درحقیقت همان خداوندی است که یگانگی و بی مانند بودن تا را به شما یادآوری می کند.

به شما الهام می شود زیرا فقط به همین شیوه می توانید با آن نابغه ی خلاقی که شما را آفریده است در ارتباط باقی بمانید. همانطور که قبلا اشاره کردم که: اعتماد کردن به خودتاندر حقیقت اعتماد کردن به خداوند است.

افکارتان واقعی هستند، این افکار انرژی ناب و خالص هستند و به شما میگویند با زندگی کردن در سطوح متفاوت با آنچه به عنوان سطوح طبیعی و عادی پذیرفته اید، به حلقه ارتباطی خود با خداوند توجه کنید. در این سطح، هر انسانی یک نابغه است.

برای افزایش سطح انرژی درونی خود، وجود نبوغ و استعداد را در همه انسانها بپذیرید.

من، شما، فرزندانمان و همه انسان ها ویژگیهای بی نظیری داریم که به شیوه های بسیار متفاوتی آنها را ابراز می کنیم.

شیوه لباس پوشیدن، خالکوبی کردن، امضا کردن، آواز خواندن، ادا و اطوارها و عادت های عجیب و غریب و حتی ناهماهنگی های شخصیتی انسان ها بخشی از نبوغ و استعدادشان را نشان می دهد و باید به آنها احترام گذاشته و پذیرای ویژگی های آنها باشیم.

نبوغ انسان ها در در محیط هایی که هر لحظه با زور و اجبار و نصیحت عده ای از مردم و اصرار آنها برای شرکت مداوم در کارهایی دنیوی و یکنواخت روزمره شکوفا نمی شود بلکه نیاز به آرامش و آزادی افکار و انتخاب سلیقه های شخصی دارد.

بنابراین این فضا را برای خود، فرزندانتان و دیگران مهیا کنید تا به سلیقه و میل درونی خود انتخاب و زندگی کنند.

استعداد و نبوغ به معنی داشتن میزان هوشی بالا بر اساس استانداردهای تعریف شده نیست بلکه با عشق مسیر مورد علاقه خود را دنبال کردن است. در این صورت هر انسانی در مسیر مورد علاقه اش رشد و شکوفایی را تجربه می کند.

در قسمت بعد درباره مراحل تجربه نبوغ و استعداد توضیح داده می شود.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.60 from 15 votes

https://tanasobefekri.net/?p=32503
برچسب ها:
3 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مریم رمضاني
      1402/08/28 09:45
      مدت عضویت: 1259 روز
      امتیاز کاربر: 21830 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 379 کلمه

      سلام خدمت دوستان عزيز و استاد گرامي 

      من با انرژي بينهايت عهد بستم كه به اين دنيا بيام و تجلي قدرتش باشم پس الان چطور ميتونم قدرت خداوند در وجودم رو انكار كنم 

      وقتي داشتم اين متن شگفت انگيز رو ميخوندم ياد دختر ٩سالم افتادم كه ديشب براي نعمت هاي خدا شعر ميگفت با گفتن يه بيت شعر چنان  احساس شوق و شادي بهش دست داده بود كه حس كردم داره خلق كردن رو تجربه ميكنم حس كردم قدرت خداوند رو متجلي ميكنه و اين حس خوب روحش رو نوازش ميداد من بهش گفتم وقتي اين شعر رو خلق كردي خيلي حس خوبي داره نه ؟

      گفت خيلي ،تو هم وقتي كيف ميبافي حس خوبي پيدا ميكني 

      گفتم بله ،من هر جامدادي يا كيفي رو كه ميبافم احساس خيلي خوبي پيدا ميكنم ،من وقتي نخ رو تبديل يه يه كيف ميكنم حس خلق كردن و توانمندي پيدا ميكنم ،همش احساس ميكنم اين خداست كه داره خلق ميكنه و اين هنر رو گسترش ميده 

      من دارم ياد ميگيرم كه محدوديت در ذهن منه ،خيلي از افراد رو ديدم كه دست و پا ندارن ولي شما ميكنن،دست نداره با پا نقاشي ميكنه ،حتي اقايي رو تو تلويزيون ديدم كه به ظاهر عقب افتاده بود ولي بازيگر بود پس محدوديت براي ما وجود نداره چون خداوند از روح خودش در ما دميده پس ما مثل خداوند توانمند و خالق هستيم ،ميتونيم زندگي خودمون رو همونطوري كه دوست داريم خلق كنيم 

      من بسيار خوشحالم كه خداوند منو در مسيري هدايت كرد كه خودم رو بهتر بشناسم و خودش رو بهتر بشناسم و زندگي داشته باشم كه تجلي خداوند روي زمين باشه و زماني كه به خودش پيوستم احساس شادي قدرت رضايت و سپاس گزاري رو با خودم ببرم 

      من يك نابغه هستم ،من خداوند رو در خودم احساس ميكنم و دارم ياد ميگيرم كه هيچ چيز در اين دنيا براي من شيرينتر از خلق كردن نيست ؛

      خلق كردن لحظات شاد،خلق كردن يه غذاي خوشمزه،خلق كردن يه كيف شيك،خلق كردن اندامي متناسب،خلق كردن پول،خلق كردن انساني توانمند ،با ايمان و شاد 

      خداي مهربانم بينهايت سپاسگزارم كه منو به مسيري هدايت كردي كه احساس شادي و توانمندي رو تجربه كنم و با كساني همسفر باشم كه به من شادي و اشتياق و اگاهي هديه ميدن 

      استاد عزيز بابت اين اگاهي هاي ناب كه حس خوب و حقيقت و خدا درش نهفته هست بينهايت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/08/04 22:45
      مدت عضویت: 456 روز
      امتیاز کاربر: 48960 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 658 کلمه

       سلام برخداوند مهربان 

      سلام براستاد وهمه دوستان 

      وفتی ازنبوق صحبت شد من همیشه تو افکار همین‌ شاعران وتویسدکان وهنرمندان معرف رو نشونه نبوغ حساب کردم‌ ولی امروز با این نوشته دریافت که من خودم‌ تو  کارهایی دستی که هچ جا اون آموزش نیدیم موفق  بودم  پیش مادرم  اون اولین کارهاییکه خیلی هم در سطح بالای نبود ولی تمیز  مرتب  بافتنی  می‌یافت اولین کاره رو ازدمادرم خدا بیامرز  یادگرفتم ادامه دادم‌ از مجله وکتاب طرحهای سخت اون روزه رو امورزش روخود به خودم دادم تو  بافتنی قلاب بافی مکرمه بافی سرمه بافی منجوق دورزی برای تابلو  تو دوزی کمی ساخت گل چینی که همه برای یادگیری باید اول پیش کسی  یی دوره باید دیده میشد  تا یادگیری درستی رو اموزش بینم من دست پاددشکسته تو دنمایشکر. خونه خودم با زمان خیلی کم‌ تواستم تو این چندتا هنر موفق عمل کنم‌ برای خودم داشتن وانجام دادنش اون زمان کاری عادی بود ولی وفتی تعجب تعریف دیگران رومیشتیدن تو ذهنم‌ میگفت آخه کاری نداره اونها هم بخوان می‌توان انجام بدن

       تا زمانی که فرزندان خودم   بزرگ‌شدن هرچه تلاش کردم‌که به  دختر بزرگم‌که چپ دست است این هنر رو امورزش بدم اصلا موفق نشدم خیلی کم‌تونست ولی زود خسته دلسرد شد اویل کمی ناراحت میشدم‌که چرا اون این توانی رونداره ولی به مرو که بزرگتر شد دیدم اون هنر و نبوغش تونقاشی مینیاتوری  هست که تو.رشته نقاشی هم ادامه تحصیل داد ومن یی خط ازهنرش رو نتواستن بکشم‌ اون زمان متوجه شدم‌  نبوغ دختر بزرگم‌ تونقاشی هست دختر دوم هم خیلی نبوغ هنری بافندگی خیاطی تودوزی رستبند بافی  وتدوین وداره توکار هم به شکرخدا خوب موفق بوده ونبوغ تواون بخش رشد کرده پس چیزی که درمن‌اون نبوغ  حساب کردم در فرزندانم هم بود ولی دریی شکل دیگه این‌کسترش نبوغ رود به من‌دنشون میده دخترسومی نن نبوغش توهمه درسهای بود که همیشه در  بالاترین  حد  خودش  نمره  می‌آورد همیشه ممتاز بود کلاس زبان‌ کمی هم شرکت‌ کرد ولی جون علاقه نبوغ تو زمینه داشت توزبان بسیار قویی ومسلط هست توکار هم‌نبوغ خودش روداده پس من دریافتم گه هرانسانی  یی توانی داره ودیگران اون نداره نابعهو همون بخش هست 

      چون برای دیگران حتی  یی بخش کوچک از اون هنر نیست چون نابغه اون بخش نیستن 

      ما چون این کارها رو طبیعی بودن برای خودمون جا دادیم‌. اون نبوغ ندوسیتم‌ وب هش اون اهمیت روکه باید میزایشتیم‌ نداشتیم وفتی من برای نوه ام‌کلا شل گردن بافتم برام عادی بود ولی وفتی تویی مهمانی که دخترم دراون مهمانی ارزش استفادکرده بود  چندنفر به دختر گفته بودن این کلا ه شال کردن ازکجا خریدی ما هم برای بچه های خودمان تهیه کنیم 

      برام دباوره سخت بود خوب برید دوتا  کلاف بگیری به بافید خریدن  ندارم حتی به دختر گفتم‌ چرا  این کار رو نمیکن گفت نه خودشون ونه مادرهاشون هنر تو.  رو ندارن که خودش انجام بدن دریافتم‌ که من کارم رو کم ارزش تو چشم  بود

       ولی اون هنر من رو آنها با کلی وضعیت مالی وقدرت خرید نداشتن مجبوربه خرید کردن بودن تا بافتن  که نداشتن حتی به نوام. گفته بودن خوش به حالت که مامان جونت برات کلاه شال بافته 

      هرکسی تو  زمان زندگی  خودش  کلی نبوغ همراهش هست که اگه توزمان خودش که  پیدا کنه روش کاره انجام بده تو  اون هنر وهم کاری کنه اون مرور بده  به رشد عالی میرسه چون تو زمان که باید روی اون هنرو کاریش تا به شکوفایی خودش برسه روانجام بدهد به نبوغ میرسه ولی اگه اون کم ارزش قرارداده مثل من  یی زمانی تو  اوج  شکوفایی  هنر ش هست ولی کم کم‌ اون رو به شکل نابغه  ندیدن  دیگه  انجام نمیده  ارزش  کاره  تو  دید خودش کم. هست  که  من تا یی  زمان  تو اوج  اون هنرهای رودنگه داشتم‌ ولی ۵ یا ۶ سالکی هست که هیچ کاری دهنری رو انجام ندادم  چاقی من از هنرم هم  ازمن. گرفت.  باید برگشت کنم به همه هنرهای  خودم

       این نوشته باور ساز  اون  در من  داره  اون هنرهای رو  شعله ور میکنه که از نوع دو باره  دست  به کار شم  از هنرم  به  شکل  خوبی استفاده کنم 

      خدا پشت وپنا هتون یاحق. حق. نگه. دارتون. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/03/20 13:35
      مدت عضویت: 541 روز
      امتیاز کاربر: 14855 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 277 کلمه

      باسلام خدمت شما،

      داشتن نبوغ در هم هم مدت هاست شکوفا شده و من این استعداد رو دارم که نقاشی های زیبا و طبیعی بکشم و این رو استعداد خودم میدونم که در وجود من بوده است، من مدت هاست که افکارم با بقیه انسان های اطرافم فرق میکنه پس این هم به گونه ای نبوغ است که با تمرین عادت ذهنی من شده و من افکارمنفی رو جدی نمیگیرم و رها شون کردم این هم میتونه از نظر من یک دست اورد و یک نبوغ باشه،

      من به هنر موسیقی مسلط هستم و این هم میتونه استعداد و نبوغ من رو در یادگیری خوبم و پیشرفت من نشون بده ،

      و اینکه در نهایت با انجام کارهایی که استعداد ذاتی ما هستند احساس خوبی  درون ما شکل می گیرد و من احساس می‌کنم که من در درجات و طبقات بالاتری از لحاظ ذهنی از دیگر انسان های اطراف خودم هستم زیرا من دیگه حرف های دیگران درباره خودم و استعداد و خواسته خودم ناراحت نمیشم و همیشه به رسیدن به قله و هدف م فکر می کنم و برای رسیدن به هدفم متعهد هستم و در مسیر، بهترین خودم را ارائه می‌دهم و تلاش می‌کنم که برای انجام این کار بزارم تا به اهداف خودم زودتر و با احساس بهتری برسم و هم استعداد من و نبوغ من همیشه شکوفه ها هستند و بالاترین استعداد ذاتی من این است که زود یاد میگیرم و همیشه باور دارم به اتفاق های خوب و احساس خوب و خدای حقیقی که جهان را بر اساس افکار خوب به ما هدیه داده تا هر روز را با فرصت های خوب بهترین خودمان را زندگی کنیم ، و از زندگی لذت ببریم ،

      باتشکر ازشما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم