سیاری از افرادی که اضافه وزن دارند علت چاقی خود را پرخوری عصبی می دانند.
آنها عقیده دارند بخاطر مشکلاتی که در زندگی دارند،بر اعصاب خود کنترل ندارند و به همین دلیل گرایش به غذا در آنها بیشتر می شود و به همین دلیل چاق شده اند.
نقش اعصاب در چاقی چیست؟
هر موضوعی از نظر علمی یا منطقی قابل قبول است که نتیجه مشابه و یکسان داشته باشد.
به عنوان مثال نیروی جاذبه زمین برای همه انسانها قابل درک و تشخیص است چون تفاوتی ندارد شما در کدام کشور زندگی میکنید، اگر آنچه در دست خود دارید را رها کنید قطعا به زمین خواهد افتاد.
در مثالی دیگر برخورد یک سوزن با دست تمام انسانها تاثیر مشابه در ایجاد تحریک عصبی و بوجود آمدن احساس درد در نقطه برخورد می شود.
این حالت برای همه انسانها یکسان است. مرد یا زن بودن، سیاه یا سفید بودن، چاق یا لاغر بودن و … در این فرایند تاثیرگذار نیست.
هر عقیدهای درباره شرایط خود در زندگی دارید اگر برای همه انسانها به همان شکل است، فکر و عقیده شما صحیح است.
اگر عقیده دارید عصبی بودن شما باعث پرخوری عصبی و در نهایت چاقی شما شده است و به همین دلیل نمیتوانید لاغر شوید و لاغر بمانید، باید این حالت در تمام انسانها به همین صورت وجود داشته باشد.
اما با اندکی تفکر درباره افرادی که متناسب هستند یا توجه به افراد متناسبی که در اطراف شما بعنوان دوست یا فامیل یا همکار و … حضور دارند به وضوح خواهید دید که برخی از آنها حالت عصبی دارند و در موقعیتهای مختلف عصبی میشوند اما مبتلا به پرخوری عصبی نیستند و چاق نشدهاند.
تاثیر اعصاب بر افراد لاغر
شاید در ذهن شما این سوال پیش آمده باشد که چرا افراد لاغر با وجود عصبی مزاج بودن چاق نمی شوند؟
در لاغری با ذهن به این درک و آگاهی میرسیم که هر دلیل و توجیهی برای چاقی خود داریم با جستجوی آن در انسانهای اطراف خود به یقین برسیم که آیا دلیل من برای چاقی باعث چاقی همه انسانها شده است یا فقط باعث چاقی من شده است؟
با این طرز نگاه به سادگی میتوان به صحیح یا اشتباه بودن دلایل چاقی خود پی برد.
اگر شما عقیده دارید به دلایل مختلف حالت عصبی دارید و به همین دلیل به خوردن پناه میبرید و پرخوری عصبی را دلیل چاقی خود میدانید باید هر فردی که توانایی کنترل احساس و اعصاب خود را ندارد و حالت عصبی دارد به خوردن بی رویه گرایش پیدا کرده و چاق باشد.
پس اگر این طور نیست و افرادی هستند که علیرغم داشتن حالتهای عصبی دچار پرخوری عصبی نشدهاند و چاق نیستند، دلیل شما برای چاق بودن کاملا بی اساس و منطق است و فقط داشتن دلیل پرخوری عصبی برای چاقی خود سبب می شود شما همواره در حالت چاق باقی بمانید.
چرا که توانایی حل و فصل تمام مشکلات خود و رهایی از عصبی شدن و رسیدن به آرامش مطلق و همیشگی را ندارید بنابراین باور میکنید که نمیتوانید هیچوفت لاغر شوید و لاغر بمانید.
نقش باورها در چاقی
داشتن باور ” من پرخوری عصبی دارم ” به تنهایی می تواند مانع لاغر شدن شما و از طرفی سبب چاق تر شدن شما شود.
چرا من چاق شدم؟
عادت ها نقش اصلی در شکل گیری اضافه وزن دارند، هر فردی به میزان تنوع عادت های غذایی که دارد در شرایط چاقی متفاوتی به سر می برد.
پرخوری عصبی در حقیقت خوردن زیاد بخاطر اختلال در سیستم بدن ما نیست بلکه یک عادت است که به هنگام عصبی شدن در ما شکل می گیرد.
فردی که عادت دارد به هنگام تماشای تلویزیون تخمه یا تنقلات بخورد، پرخوری تلویزیونی ندارد بلکه عادت دارد هنگام تماشای تلویزیون حتما چیزی بعنوان سرگرمی یا لذت بردن بیشتر از تماشای برنامه مورد علاقه خود بخورد.
هر رفتاری که از انسان سر می زند ارتباطی به درون او و سیستم بدن او ندارد که قابل تغییر نباشد بلکه آن رفتار فقط یک عادت است که بر اثر تکرار یک رفتار ساده در فرد شکل گرفته است و بر اثر استمرار در تکرار آن باعث ایجاد نتیجه متفاوت در زندگی فرد شده است.
عدم آگاهی از عادت های خود سبب عدم کنترل ما بر چاقی میشود و به همین دلیل افراد چاق امکان افزایش وزن تا هر عددی را دارند.
علت چاق شدن من چیست؟
از آنجایی که علت اضافه وزن در ذهن ماست، بنابراین برای کنترل و برطرف نموندن چاقی باید اطلاعات ذهنی خود درباره اضافه وزن را شناسایی و اصلاح کنیم، در این صورت لاغر شدن کاملا آسان و خودبخودی خواهد بود.
شناسایی عادت های چاق کننده مانند پرخوری عصبی سبب افزایش تسلط ما بر آنها شده و به مرور میتوانیم عادتهای پرتکرار خود را تغییر داده و در نهایت شرایط متفاوتی جسمی را تجربه کنیم.
رفتارهای ما تحت کنترل مغز ما قرار دارد و تمام عادتهایی که سبب اضافه وزن در جسم میشود در مغز ذخیره شده است و مغز ما بر اساس این اطلاعات دستورات واکنشهای رفتاری ما که همان عادتهای ما هستند را صادر میکند.
مغز یک فرد متناسب با یک فرد چاق کاملا مشابه است اما تفاوت در فرمولهایی که در مغز آنها ثبت شده است باعث صادر کردن دستورات واکنشی متفاوتی در هر دو فرد می شود مانند اینکه عصبی شدن در فرد چاق باعث واکنش پرخوری عصبی اما در فرد متناسب باعث واکنش متفاوت مثل تند تند پلک زدن یا نفس نفس زدن و … می شود.
نتیجه تفاوت فرمولها این است که یک فرد متناسب باقی می ماند و فرد دیگر به مرور چاق و چاق تر میشود.
خوردن در افراد متناسب و چاق
یک فرد متناسب برای تامین انرژی مورد نیاز بدن خود از طریق دهان خود اقدام به مصرف مواد غذایی میکند، اما یک فرد چاق علاوه بر دهان خود از چند طریق دیگر هم برای خوردن تحریک شده و اقدام به خوردن میکند.
البته درنظر داشته باشید که هدف یک فرد چاق از خوردن تامین انرژی مورد نیاز بدن خود نیست، بلکه تلاش برای تجربه لذت و احساس خوب از خوردن مواد غذایی است.
این موضوع نقش بسیار مهمی در تفاوت بین افراد متناسب و چاق ایجاد می کند.
برای کسب آگاهی بیشتر درباره این موضوع بسیار مهم توصیه می کنم فایل آموزشی این قسمت را با دقت استفاده کنید و به توضیحات ارائه شده فکر کنید و شباهت رفتاری خود با این توضیحات را مدنظر داشته باشید.
چنانچه رفتارهای شما مشابه توضیحات ارائه شده بود، تصمیم بگیرید با اشتیاق و استمرار بیشتری مسیر لاغری با ذهن را ادامه دهید و مطمئن باشید از این مسیر به رویایی که سالهاست در حسرت آن هستید خواهید رسید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
تمرین این جلسه فوق العاده مهم و تاثیرگذار است تا حدی که در دوره ورود به سرزمین لاغرها توضیحات و تمرینات گوناگون برای درک بهتر و اصلاح موارد مطرح شده در این جلسه آموزشی ارائه شده است.
بنابراین انتظار دارم با اشتیاق و انگیزه عالی تمرین این جلسه را در بخش نظرات این جلسه ثبت کنید.
مرحله اول:
با دقت و شرح انشایی به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.
- به نظر شما پرخوری کردن چیست؟
- پرخوری کردن چه احساسی در شما ایجاد می کند؟
- به نظر شما بین پرخوری کردن و چاق تر شدن یا لاغر نشدن چه ارتباطی وجود دارد؟
- از نظر شما تا چه حد خوردن پرخوری محسوب نمی شود و بعد از آن پرخوری به حساب می آید؟
- به عقیده شما برای اندازه گیری میزان غذایی که باید بخوریم به چه طریق باید عمل کنیم؟
پاسخ سوالات مطرح شده را به صورت شرح انشایی در بخش نظرات همین جلسه ثبت کنید.
توجه داشته باشید زمانی که برای فکر کردن و پاسخ دادن به سوالات جلسات آموزشی صرف میکنید بهترین و موثرترین اقدامی است که تاکنون برای لاغر شدن انجام داده اید.
مرحله دوم:
احتمالا با من هم عقیده هستید که همه افراد چاق غذا خوردن را عامل پرخوری می دانند و عقیده دارند که اگه غذا به اندازه زیاد و متنوع نباشه آنها پرخوری نخواهند کرد.
در فایل آموزشی درباره شباهت های غذا خوردن افراد متناسب و چاق توضیح داده شد همچنین تفاوت های غذا خوردن افراد چاق و متناسب شرح داده شد.
- دیدگاه و درک خود از توضیحات ارائه شده درباره غذا خوردن افراد لاغر و چاق را بنویسید.
در فایل آموزشی توضیح داده شد که افراد چاق به طریق مختلف غذا می خورند. برای هر روش با ذکر مثال توضیح داده شد.
اکنون که این آگاهی فوق العاده مهم را دریافت کردید به سوالات زیر به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- انواع روش های غذا خوردن افراد چاق را نام ببرید؟
- برای هر کدام از روش نامبرده شده شرح دهید که این رفتار در شما وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد به چه شکل انجام می شود. برای شرح خود مثال واقعی مطرح کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضاعطارروشن
امتیاز 3.81 از 180 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان
سللم به همه عزیزان
پرخوری کردن احساس خیلی بدی در من ایجاد میکنه، احساس چاقی میکنم، احساس میکنم که چاق میشم و باعث میشه که شروع به سرزنش کردن خودم بکنم. البته وقتی میبینم فکر سرزنشگر داره شروع میشه سعی میکنم بهش فکر نکنم و حواسم و پرت کنم.
فکر کنم وقتی که فرصت گشنه شدن به بدن ندیم هم پرخوری محسوب میشه، مانند حرف استاد که گفتند همیشه یا سیر بودن یا درحال خفگی.
اصن میگم تا وقتی آدم حالش از خوردنش خوب باشه پرخوری نیست، اگه حالش از خوردنش بد بود و احساس بد داشت اون پرخوریه.
افراد چاق با اینکه از نظر تکنیکی سیر هستن اما انگار ذهنشون سیر نشده. نمیدونم راستش فکر کنم هرچه قدر بیشتر تناسب فکری و کار کنیم بهتر متوجه میزان غذایی که مناسبمونه میشیم، چون اون فرمانهای مغزی عوض میشن و حرص و ولع کمتر میشه، و نسبت به غذاها بی توجهتر میشیم.
…………….………………
افراد لاغر فقط با دهنشون غذا میخورن. حتس بعد از اینکه غذا میخورن به اینکه چی خوردن و چقدر خوردن فکر نمیکنن، احساس چاقی ندارن، حس چاقتر شدن ندارن، خودشون و سرزنش نمیکنن، حتی اگر هم یک روزی زیاد خوردن بازهم خودشون و سرزنش نمیکنن.
اما افراد چاق همیشه درحال فکر کردن به غذاها هستن. چه قبل خوردن غذا، چه حیت خوردن غذا، چه بعدش. همیشه حس بد چاق بودن و چاقی بیشتر دارن.
افراد لاغر وقتی سیرن و تازه غذا خوردن حتی اگر با یه چیز خیلی خوشمزه مواجه بشن هم نمیخورن، چون نمیتونن. از گلوشون پایین نمیره، براشون اون لحظه خوشمزه نیست. اصلا تحریک نمیشن، یه دفعه به خودشون نمیان که عه من بدون فکر فلان خوراکی و برداشتم دارم میخورم.
اما افراد چاق فرقی نمیکنه تازه غذا خورده باشن یا سیر باشن. اگر چیزی ببینن که مخصوصا خیلی خوشمزه باشه سریع بدون توجه به سیری برمیدارن میخورن.
یه مثال از خودم بزنم، یک روز بعد از اینکه نهار خورده بودم کلمپههایی که سفارش داده بودیم رسید. بازش کردیم و تا چشمم بهشون افتاد با اینکه واقعا سیر بودم همونجا میخواستم یکی بردارم، مخصوصا اینکه بوی خیلی خوبی هم داره و تا درش و باز کردیم بوش بلند شد. این تحریک بینایی و بویایی بود.
اما حالا با مدتی کار کردن روی دورهها قشنگ معلومه که تمایلاتم تغییر کرده.
دو روز پیش نهار خورده بودم و با مامانم رفتیم پارک، مامانم برای خودش بستنی خرید و چند بار گفت که بستنی نمیخوای؟ پفک نمیخوای؟ اما من گفتم نه چون واقعا سیر بودم. رفتیم بالا سر بستنیها که مامانم انتخاب کنه ( از اون مدل اسکوپیها که باید انتخاب کنی ) منم فقط رنگای مختلف بستنی و نگاه میکردم و دست آقاهه و نگاه میکردم که چطوری داره با یک وسیله بستنی و گرد میکنه و میزاره تو ظرف. اون لحظه به هیچ عنوان تحریک نشدم که بستنی بخورم، اصلا اصلا دلم نمیخواست که هیچی بخورم. بعدش که از اونجا دور شدیم به خودم اومدم دیدم من فقط به بستنیها داشتم مثل پارچهی رنگی نگاه میکردم، مثل مداد رنگی نگاه میکردم. اصلا با خودم فکر نمیکردم که این خوراکیه. پس معلومه که خیلی تغییر کردم. من نه از طریق شنوایی تحریک شدم و نه از طریق بینایی، حالا شاید بویاییهم بوده چون معمولا یکم بوی بستنی و خوراکیهای اونجا هم هستش که اصلا یادم نیست.
امشب کنار سوپری که ایستاده بودم ذرتمکزیکی میفروختن. بخاری که از ظرفش بلند میشد و به وضوح میشد دید، چون باد میومد بوی خیلی قوی ذرتها به سمت من میومد. اما شام خورده بودم و اصلا دلم نخواست. اتفاقا اومدم خودم و امتحان کردم و فکر کردم اگه الان ذرت بخرم دلم میخواد بخورم یا نه؟ اما دیدم نه حتی اگه بخرم هم تمایل چندانی به خوردنش ندارم.