دوست داشتن با محتاج بودن تفاوت بسیاری دارد، اگر دوست دارید لاغر شوید، در مسیر لاغری با ذهن حتما لاغر می شوید. اما اگر محتاج لاغر شدن باشید به هیچ طریقی لاغر نمی شوید. پس بهتر است محتاج لاغر شدن باشید.
دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟
شاید به نظر شما این سوال درست نباشد یا اینکه فکر کنید مگر فرقی می کند دوست دارم لاغر شوم یا محتاج لاغر شدن باشم!
ممکن است از نظر ظاهری این دو عبارت با هم تفاوتی نداشته باشند اما از نظر فرمول های ذهنی و محتویات ذهن ناخودآگاه و نتیجه ای که در واکنش های احساسی ما می گذارند بسیار متفاوت هستند.
از آنجایی که ناخودآگاه نقش تعیین کننده در تک تک موضوعات زندگی ما دارد بنابراین بسیار مهم است که تفاوت بین آنچه در سطح فکر ما وجود دارد با آنچه در ناخودآگاه ما ثبت شده است را بدانیم تا به مرور با هماهنگ کردن خواسته ما در سطح فکر با ضمیر ناخودآگاه مسیر رسیدن به هدف را لذتبخش و کوتاه تر کنیم.
ویژگی های دوست داشتن لاغر شدن
دوست داشتن اشتیاق ایجاد می کند، انگیزه بوجود می آورد، احساس خوب به ارمغان می آورد و سبب می شود تصاویر آرامش بخش از لاغری شدن در ذهن ایجاد شود.
فردی که دوست دارد لاغر شود و در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کند هر روز به اشتیاق یادگیری و برداشتن یک گام دیگر به سمت لاغر شدن روز خود را شروع می کند.
او سعی می کند از آنچه موجب آزار و پریشانی افکارش می شود دور باشد و اوقات خود را صرف یادگیری و عمل به آموزش های لاغری با ذهن کند.
فردی که دوست دارد لاغر شود اگرچه چاق است اما به اشتیاق لاغر شدن، به ذوق اینکه بعد از مدت ها تلاش برای لاغر شدن از مسیرهای اشتباه، اکنون در مسیر صحیح لاغر شدن قرار گرفته است خوشحال است و رنج و سختی چاقی را نادیده می گیرد.
او به امید تحقق رویای لاغری و تجربه شرایطی کاملا متفاوت زندگی را ادامه می دهد.
ویژگی های محتاج لاغری بودن
فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس نگرانی می کند که آیا لاغر می شود یا نه.
او هر روز خود را با دقت زیر نظر می گیرد تا مطمئن شود که آیا در حال لاغر شدن است یا خیر.
فردی که محتاج لاغر شدن باشد نیاز دارد تا به هر شکل ممکن مقداری لاغر شود تا بتواند مقداری از مشکلات چاقی را با آن مقدار لاغر شدن رفع کند.
محتاج بودن همراه با احساس ترس، نگرانی و اضطراب است اما دوست داشتن همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه است.
اینکه دوست داشته باشیم لاغر شویم یا محتاج لاغر شدن باشیم نتایج بسیار متفاوتی ایجاد می کند.
فردی که دوست دارد لاغر شود همواره احساس خوب، ذوق و شوق و انگیزه بالا برای یادگیری و عمل کردن به آموخته های خود را دارد و بدون توجه به چاقی یا انتظار لاغری کشیدن هر روز با انگیزه سراغ تمرینات دوره آموزشی می آید و برای موضوعی که امروز قرار است یاد بگیرد اشتیاق دارد.
اما فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس ترس و نگرانی از لاغر نشدن دارد، خیلی راحت دچار شک و تردید می شود.
هر روز منتظر است تا نشانه های لاغر شدن را ببیند یا از زبان دیگران بشنود و هر روز که سراغ محتوایی دوره آموزشی خود می آید به این نیت است که باید هر طوری که شده تمریناتم را انجام بدم شاید من هم لاغر بشم.
نتیجه هنرجوی لاغری با ذهن
“من فکر میکنم به خاطر محتاج لاغر شدن بودن لاغر نمیشم.
دوست دارم لاغر شوم تا در چشم دیگران زیبا دیده شوم.
من تا حالا سعی کردم حس محتاج لاغر شدن رو از خودم دور کنم. مقاطعی خیلی خوب عمل می کنم ولی باز هم این حس محتاج بودن گریبان من رو می گیره و نمی زاره مسیرم را با حال خوب طی کنم.
باید بیشتر خودمو جستجو کنم ببینم چرا می خوام لاغر بشم؟
چند روزی هست من در دوره بارداری شرکت کردم وقتی این فایل را گوش دادم متوجه شدم من برای بارداری محتاج لاغر شدن هستم برای همین نه لاغر شدم نه باردار.
چندین ساله دوستان و آشنایان ازم می پرسند دخترت بزرگ شده بچه دوم بیار دیگه وقتشه منم در جوابشون میگم اول باید لاغر بشم بعد، هنوز چاقم با چاقی نمی تونم یا اگر هم به دیگران نمی گفتم همش تو ذهنم این دلیل رو مرور میکردم من برای بارداری مجدد لاغری را اورژانسی تشخیص داده بودم. من محتاج لاغر شدن هستم.
برای همین سالهاست من لاغر نشدم و چون لاغر نشدم، پس بارداری هم اتفاق نمی افته.
این احساس محتاج لاغر شدن بودن برای بارداری همواره بهم استرس داده. نکنه باردار بشی با اندام چاق! این یکی از موانع من برای لاغری بوده که کشف کردم.
استاد در پاسخ کامنت من در دوره بارداری گفتن که در نوشته شما رازی هست که براتون واضح میشه نمیدونم شاید این راز شرکت در دوره بارداری بوده.
دوستان عزیزم من سه جلسه دوره بارداری گوش دادم خیلی عالیه آنقدر حالم خوبه چند روزه به نظرم خیلی رشد کردم و رفتارم عالی شده خیالم تخت شده دیگه نگران بارداری نیستم دوره بارداری فوق العاده هست با اینکه سه جلسه گوش دادم حسم به بارداری عالیه عالی تا جایی که عاشق بارداری شدم و دوست دارم باردار بشم اگر قصد بارداری اول یا دوم دارین حتما بخرید.
استاد واقعا عالی مطالب بارداری را بیان میکنن اگر دوره بارداری بخرین دیگه نیاز به دوا و دکتر وسونوگرافی و انومالی نداری هزینه اینها توی جیبت می مونه اگر دوره رو قبل بارداری خوب کار کنی بارداری لذت بخش، آسان، طبیعی و راحت خواهی داشت بعد زایمان هم افسردگی نمی گیری راحت به بچه ت میرسی به خونه زندگیت می رسی، خیلی خوشحالم خیلی خدا رو شکر میکنم که خدا منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه.
دومین دلیل برای اینکه میخوام لاغر بشم فکر میکنم برای جلب توجه بقیه، برای تحسین بقیه، برای خودنمایی که ببینید منم لاغر شدم، ببینید من اندام زیبایی دارم.
اره میگم میخوام برای خودم لاغر بشم ولی نه دلیل لاغریم اینه که از چربی اضافه، از شکم بزرگ رها بشم تا به بقیه اندامم رو نشون بدم و به اندامم افتخار کنم.
نمی خوام فیلم بازی کنم باید خودم رو بکاوم حتی لباس زیبا و رنگی و اندامی رو هم برای جلب توجه بقیه میخوام.
میخوام بقیه از اندامم تعریف کنن بگن وای چه اندامی.
راستش عقده خودنمایی دارم رک میگم منم دوست دارم بتونم لباس نیمه برهنه بپوشم واز شکم و چربی اضافه بدنم خجالت نکشم.
میخوام بدنم لاغر بشه تا بتونم لباس باز بپوشم و این حسرت تو دلم مونده.
دوست دارم راحت برم باشگاه ولی از شکمم خجالت میکشم.
من عاشق ورزشم از اولم بودم حالا بازم دوست دارم برم ولی چند روزه فکرم درگیره چه لباسی بپوشم شکمم زیاد برآمده نباشه و اینها همش توجه به چاقی و محتاج لاغر شدن است.
ناراحتی از اینکه تغییر جسمی زیادی نداشتی نه ماهه شروع کردی هرچی دوست داشتی با لذت خوردی خیلی تغییرات روحی و ذهنی و رفتاری داشتی جسمتم داره روند لاغری رو شروع میکنه دیگه چه دردته.
الهام نه ماهه چاق نشدی
امسال بهترین سال عمرت بوده خیلی پیشرفت داشتی همه جوانب زندگیت رشد داشته، روابطت، اعتماد به نفست، ایمانت حالت خداشناسیت، برکت و رزق تو زندگیت.
چهار دوره جذب کردی ورود به سرزمین لاغرها، لاغری و آرامش در بارداری، خلق آرزوها 1و 2 بدون اینکه از همسرت پول بگیری، بدون اینکه همسرت بدونه، بدون کار، بدون شغل اصلا نفهمیدی این پولها از کجا اومد واقعا از کجا اومد؟!
فکر کردی هیچ کاری نکردی هیچ کار فیزیکی نکردی خدا بهت رسوند از جایی که فکرشم نمی کردی بدون مقاومت بتونی دوره رو راحت تهیه کنی بدون حساب کتاب بدون ترس با اشتیاق با علاقه پول خرج دوره ها کنی اینها همش نتایج بزرگ هست قدرشو بدون الهام شکرگزار باش.
چرا ناراحتی چرا فقط به لاغری چسبیدی
نه تو به چاقی چسبیدی
چاقیتو رها کن، بهش گیر نده، باهاش دوست شو تا یقه تو رو ول کنه.
تا زمانی که به چاقی بچسبی و محتاج لاغر شدن باشی چاقی یقه تو ول نمیکنه اینو تو مغزت فرو کن.
یادت نره زندگی تو بکن این همه سال چاق بودی دوسال سه سال چهار سال هم روش به تغییراتت توجه کن اونها رو تو ذهنت بزرگ بکن موفقیت هاتو جشن بگیر نزار شیطان ذهنت تو رو از مسیر قشنگی که توش هستی خارج کنه و نا امیدت کنه از راه به درت کنه تو رو ناراحت کنه.
خوب زندگی کن محتاج لاغر شدن نباش، وابسته به لاغری نباش، حسرت لاغری نداشته باش ذهنتو آرام کن به ذهنت سکوت یاد بده. آرام باشی چاقی بساط شو جمع میکنه خودش میره. فقط آرام باش فکرهای بیخودو رها کن .”
در فایل آموزشی محتاج لاغر شدن نباشید به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.
با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان
نوشته الهام عزیز در بخش نظرات
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به محتاج لاغر شدن نباشید توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را به دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید و هرچقدر زمان آزاد داشتید نوشته های دوستان خود را در بخش نظرات مطالعه کنید تا ذهن خود را در فضای لاغر شدن قرار دهید.
- شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟ شرح دهید.
- در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟
- چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.
- با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟ شرح دهید
- احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.
- از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید
- به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 47 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
ما در زندگی یه سری خواسته ها داریم که به اونها آروز و یا رویا هم میگیم
ما در زندگی به یه سری از خو استه ها رسیدیم اما به بعضیا نرسیدیم چرا ؟علتش چیه ؟چون یه سری کلمات شبیه هم هستن اما در ناخودآگاه متفاوت هستن و تاثیراتشون هم متفاوت هست .
ما باید اگاه باشیم قوانین برای همه ی موضوعات به یک شکل عمل میکنه و یکسان هست .پس شما خواسته ات این هست که لاغر بشی یا نیاز داری که لاغر بشی ؟؟
خواسته ات این هست که ثروتمند باشی یا نیاز داری که ثروتمند بشی؟؟
خواسته ات این هست که روابط عالی داشته باشی یا نیاز داری که روابط عالی داشته باشی؟؟
خیلی وقتاا بوده یه خواسته ای در ذهنت بوده و گفتی چه خوب هست اگه داشته باشم و رد شدی و رفتی اما اون بعد ازیه مدت داخل زندگیت اومده اما اگر به چیزی بچسبی و همش بهش فکر کنی به اون نمیرسی .( من از وقتی این فایل رو فهمیدیم همش سعی کردم بهش عمل کنم و گفتم من نیاز به لاغری ندارم چون من الان خوبم اندامم خوبه و خودمن رو دوست دارم فقط باید کمی ایده آلتر بشم اونم بدون زجر و سختی و وسواسی و چسبیدن به خواسته که هر روز برم داخل آیینه و خودم رو نگاه کنم و یا از ترس چاقی نخورم و زجر بکشم و یا اینکه خودم رو وزنم کنم و … و اما بعضی وقتها هم گفتم خوب میخوام لاغر بشم که فلانی بدونه این دورها تاثیر دارن و یا گفتم میخوام لاغر بشم تا در فلان لباس زیبا باشم و در اون جمع عالی باشم و یا گفتم من میخوام لاغر بشم در حالی که همه چیز بخورم و بقیه بگن از چه راهی تو لاغر شدی و آدرس سایت رو بدم و یه لاغر شگفتی ساز و تاثیر گذار باشم و …)
حالا اگر خواسته ات لاغری باشه بهش میرسی اما اگر به لاغری نیاز داشته باشی بهش نمیرسی .
خیلی از دوستان تمرینها رو خوب انجام میدن و مینویسن اما تتیجه اشون به اندازه سعی و تلاشون نیست چون نیاز دارن که لاغر بشن و لی یه افرادی هستن که میگن ما خوبیم و اوکی هستیم فقط میخواییم کمی لاغر تر بشیم که به مشکل بر نخوریم .(من خودم بارها گفتم میخوام لاغر تر بشم که ایده ال تر بشم و عالی بشم و گرنه حالا هم اندامم خیلی خوبه و من راضیم و من خودم رو دوست دارم و جسمم رو دوست دارم و تمام نافرمیهای جسمم رو دوست دارم حتی دیروز یه مهمون داشتم خواستم بپرسم ازش فلانی لاغرتر شدم ولی دوباره گفتم نه این چه سوالی هست بگه نه و یا بگه ار ه چه به درد من میخوره مهم این هست که خودم از خودم راضی باشم و لذت ببرم و هیچ نپرسیدیم و اونم هیچ نگفت و اما من عاشقانه راهم ر و ادامه میدم و یا امروز شخصی بعد از مدتها من رو دید و گفت چقدر لاِغر شدی بسه ولی من اصلا کاری به نظر هیچ کس ندارم و خودم بازم دوست دارم متناسبتر بشم پس با لذت مسیرم رو ا دامه میدم )
پروسه ی لاغری به این شکل هست که :
فکر لاغری تبدیل میشه به گفتار لاغری و و گفتارلاغری تبدیل میشه به رفتارهای لاغری و در نهایت جسم لاغر میشه
وقتی ما نیاز داریم به لاغر شدن همون اول پروسه به مشکل بر میخوریم چون فکر اولیه این هست که ما نمیتونیم لاغر بشیم و یا انتظار داریم که لاغر نخواهیم شد و وقتی حرف زدن ما طوری هست که ما نیاز داریم لاغر بشیم من لاغر نمیشم.(من قبلا که در رژیم و ورزش بودم بارها گفتم میخوام لاعر بشم چون نیاز دارم بهش برای ادامه ی زندگیم برای سلامتی جسمم و برای حال خوبم برای لذت بردن از خودم و جسمم و زندگیم و واقعا کار به جای رسیده بود که نه از ورزش نه از خودم و نه از زندگیم و نه از لباسهام هیچ لدتی نمیبردم و کار هم سختتر شده بود اما حالا میگم من لاغری رو میخوام تجربه کنم به عنوان سبک جدیدی از زندگی که مثل اونها غذا بخوریم و رفتار کنیم و سبک باشم و هر لباسی رو بپوشم و تجربه های جدید داشته باشم )
این نیاز رو چطور تشخیص بدیم :
این تناسب رو بعضیا نیاز میدونن برای یک رابطه ی خوب و یا نیاز دارن متناسب بشن که با اعتماد به نفس در جامعه حاضر بشن .(منم قبلا در هر جمعی با اندامم اعتماد به نفس نداشتم حاصر بشم و یا هر لباسی رو بپوشم و حالا خیلی بهتر شدم اما هنوزم هر از گاهی یه افکاری دارم که من هم دوست دارم لاغر بشم که به دوستم بگم ببین منم چه اندام خوبی دارم و یا دوست دارم لاعر بشم که به بقیه بگم من هم اندام زیبایی دارم با وجود دو بچه که دارم اما خوش اندام هستم ولی هر وقت از این افکار داشتم و یا خواهم داشت به خودم باید بگم آخه لاغری من و اندام من چه به درد کسی و یا زندگی کسی میخوره این اندام مخصوص من هست و در زندگی من تاثیر میزاره و من اگر لاعر بشم خودم سبکتر میشم خودم خوش لباس ترمیشم خودم حال روحیم بهتر میشه خودم سلامت تر میشم و به دنبال راضی کردن بقیه از خودم نباشم )
هر وقت نیاز داشتی به لاغری بگو به خودت که نه من انسان کاملی هستم و همه چیزم خوب هست و میخوام لاغری رو تجربه کنم با سبک جدید زندگی و لباس پوشیدن (واقعا حتی با گفتن این جمله ها حالم بهتر میشه استرسم کمتر میشه و آرامشم بیشتر میشه و انگار برای خودم زندگی میکنم و اصلا به دنبال راصی کردن هیچ کس از خودم نیستم و اصلا مردم کین ؟ من برای خودم زندگی میکنم من واقعا از این جمله خوشم میاد و این رو آویزه ی گوشم میکنم .که من انسان کاملی هستم و همه چیز عالیه و فقط میخوام به سبک جدیدی زندگی کنم و لاعری رو تجربه کنم )
اما اگر بگی من لاغر بشم که دهن مردم رو ببندم چشم فلانی رو در بیارم این میشه نیاز به لاغری
( من میخوام لاغر بشم برای خودم برای تجربه ی آزادی و یک زندگی بدون محدودیت در کمال آزادی در تمام جنبه ها چون من این مدل زندگی رو میپسندم من میخوام یه جسم سالم و سلامت و متناسب داشته باشم اصلا میخوام هیچ کاری به مردم نداشته باشم هر کس هر چیزی میخواد بگه شاید باور نکیند ولی چند روز پیش دخترم گفت مامان انگار چاقتر شدی فقط خندیدیم واصلا نترسیدیم گفتم این نظر دخترم هست من که خودم راضیم و با خودم حال میکنم و از درون احساس متناسب بودن میکنم و دیروز که مهمون داشتم شیطون بهم گفت که بهش بگو لاغر نشدم ؟ اما اینقدر مطمعنم که لاعرشدم و میشم که گفتم اصلا برام مهم نیست چی میگه و نپرسیدیم و راه خودم رو ادامه دادم )
مثل اراده هست برای لاغری که غلط بوده وقتی ما برای کاری اراده داریم که اون کار سخت باشه و هی شکست بخوریم اما دوباره بلند بشیم و هی بخوریم زمین اما بلند بشیم و این کار سخت اراده میخواد و اما ما برای لاغری اراده نمیخواییم اراده مال خدا هست و بگو من آدم تنبلی هستم و بدون اراده وارد دورها بشو و هر وقت اراده رو بردی داخل دوره ها ی لاغری کار خودت رو سخت میکنی و خودت رو به چالش میکشی که وارد سختی ها بشی (منم اآدم بدون اراده ای بر عکس گدشته هام هستم که میخوام لاعر بشم اخه لاعری کار سختی نیست لاغری بسیار اسان هست مگر من برای چاقی اراده کردم ؟نه خیلی راحت و خود به خود من چاق شدم و حالا هم خیلی راحت من باید لاغر بشم اما طبق پروسه اول از فکر و بعد در حرف و بعد در عمل و رفتارها و بعد در جسم من خیلی راحت لاغر میشم مثل این همه ادم لاغر که در اطراف من هستن و بدون زجر و سختی و خیلی راحت لاغر هستن و اصلا اراده ای ندارن )
اگر نیاز داری به لاغر شدن تو در فکر ناخود اگاهت هست که تو محتاج لاغر شدن هستی و انگار التماس میکنی که لاغر بشی و این اوج بدختی انسان هست و نشون میده که اوضاع خراب هست و کار رو سخت میکنه .(منم قبلا التماس میکردم به مربی ورزشیم به دکتر تغدیه ام به اطرافیانم که چیکار کنم که لاغر بشم و بارها میگفتم ارزوی من این هست که لاعر بشم و لاعر بمونم حتی گاهی اوقات میگفتم تنها مشکل من همین چاق شدن من و لاغر نماندن من هست و اما حالا اینقدر در ذهنم طبیعی هست که لاغر بشم که گاهی اوقات فراموش میکنم برای چی وارد این مسیر شدم و میخوام در دورهای دیگه هم شرکت کنم و در کنار اون مسیر لاغری به اونها هم بپردازم و حقیقتا چند باری هم همین کار رو کردم چون میگممن که به لاغری میرسم میخوام به چیزهای دیگه هم برسم و لاغری حق من هست و سهم من از زندگی هست )
به لاغری نیاز نداشته باشین و بگو من در شرایط فعلی زنده هستم و همه چیز خوبه و فقط بگو من میخوام لاغری رو تجربه کنم
و نیاز ندلشته باش لاغر بشی تا حالت خوب باشه و اینها کار رو سخت میکنن (من واقعا الان دارم لذت میبرن از این مسیر و ارامشش،و ازادی و حال خوبش و تمام کارهاش و عاشق این سبک زندگی و این سبک خوردن هستم و حالا لاغری هم اومد اومد نیومد من همچنان ادامه میدم چون واقعا راضیم و دارم لذت میبرم و اصلا دوست ندارم برگردم به اون فشار و زجرهای اون دوران و محدودیتاش و اون همه التماس کردنها و … من انسان کاملی هستم که دارم زندگی میکنم حالا اگر شد که چه بهتر نشد هم زندم و نفس میکشم و جسمم رو هم دوست و عاشقانه دوستش دارم و بهترین لباسها رو میپوشم و بهترین غذاها رو میخوزم و .. )
اما اگر بگی من در این شرایط جسمی با وزن .. انسان کاملی هستم و حالم خوبه این دید و فکر عالی هست و اما نباید هیچ وقت چاقی من مانع خوشبختی و حال خوب من باشه و من میخو ام متناسب شدن ر و تجربه کنم و بگو شد شد نشد نشد و چیر مهمی نیست این طور کار راحت میشه (من دارم از زندگی خودم و جسمم لدت میبرم و برام مهم نیست بقیه چه افکاری در مورد من دارن فقط من خودم برای خودم مهم هستم و دوست دارم به بهترینا برسم و یک جسم ۵۹ کیلویی برای چندمین بار تجربه کنم همین برای من مهم هست شاید خیلیا بگن همین اللن هم خوبی و یا صورتت خیلی لاغر شده و دیگه لاعر نشو اما من فقط خودم برای خودم مهم هستم و میخوام ایده آل باشم )
خیلی چیزها اومده در زندگی ما که فقط دوست داشتیم و گفتیم و رد شدیم و اومده داخل زندگی ما .(من خیلی چیزها اینطور شده اخرین موردش هم میز تی وی هست که جدیدا خریدم من یک سال قبل اون رو دیدیم داخل مغازه و گفتم چقدر شیک و زیبا هست و با دکوراسیون من جور میشه و خیلی خوشم اومده بود و امسال که کاغد دیواری کردم به همسرم گفتم بریم یه میز جدید هم بخریم و بلخره خریدمش و وارد زندگیم شد و خیلی از این دست خریدها داشتم )
وقتی بگی لاغری نیست من گرفتار چاقی هستم و اون من رو بدخت کرده و اون من رو داغون کرده اینطور تو حقیرتر و چاقی رو قویتر میکنی و شکست میخوری (من الان میگم یه مهمان ناخوانده دارم در جسمم به اسم چاقی که به زودی میره و من اصلا ناراحت نیستم و جسم مهمان من داره هر روز ضعیفتر میشه تا از بین بره قبلا ۱۲کیلو بوده و اما حالا ۵ یا ۶ کیلو آخرش مونده که این هم به زودی میره از جسم من و من قویتر هستم و من قدرت دارم و اون روشکست میدم چون اون مهمان ناخوانده فقط ۶کیلو و یا کمی کمتر چربی هست اما من یه انسان هستم با قدرت ذهن قوی که خداوند گفته تو اشرف مخلوقات هستی و تو بینهایت قدرت و توان داری پس من موفق میشم )
دعا کردن هم یه نوع نیازمندی هست که درذهن اینطور معنی میشه که اون خواسته وجود نداره و نیست که اومدم با دعا کردن و یا گریه کردن و التماس کردن به دستش بیارم و برای ذهن رسیدن به اون چیز و یا اون خواسته غیر ممکن میشه .
من نیازمند لاغر شدن نباید باشم لاغری باید عادی باشه شد شد نشد هم نشد مثل اینکه یه کفش میخواییم بخریمم حالا شد و خریدم که چه بهتر و اگر هم نشد که مهم نبست پابرهنه که نیستم و کفش حالا دارم (نمیدونم در این حد برای لاعری راحت فکر میکنم یا نه ؟؟ ولی دیگه مثل قبلا خودم هم نیستم مطمعنم از اینکه امروز حتی یکی اشاره میکرد انگار شکمت تو این لباس بیرون زده ولی من میگفتم مهم نیست در مسیر لاغر شدن هستم و به زودی اینم از بین میره و من به یک جسم لاغر و تراشیده میرسم و اصلا نه نگران شدم نه ترسیدم نه ناراحت شدم ولی در حد ی که استاد گفتن نمیدونم ولی میدونم دیگه حرص وزنم رو نمیزنم استرس ندارم که این ماه وزنم چطور و دیگه از هیچ ایام خاصی نمیترسم مثل عید نوروز و ماه رمصان که چاقتر میشم و دیگه از هیچ غدای خاصی نمیترسم و ته ذهنم میگم من لاغر میشم و به جسم ایده ال خودم میرسم )
ذهنت رو آروم کن که محتاج لاغری نیستم و قدرت رو از چاقی بگیر و به خودت منتقل کن تا خودت احساس قدرت کنی(من از وقتی که وارد این دوره ها شدم احساس قدرت کردم و دیگه برای لاغری خودکشی نمیکنم زجر نمیکشم و یا خودم رو اذیت نمیکنم و میگم من با قدرت ذهنم که درون من هست لاغر میشم همانطور که تا حالا شدم همچنان ادامه میدم و به لاغری عالی میرسم و از چاقی ترس ندارم و همین کار من باعث میشه قدرت رو از چاقی بگیریم و همش دارم به لاغری توجه میکنم و همین کار باعث میشه قدرت لاغری رو در خودم بیشتر کنم اما قبلا به اشتباه زیاد به چاقی توجه میکردم با رژیم و ورزش و وزن کردن و محدودیتها و نخوردنها و داخل آینه رفتنها و دررمورد چاقیم با بقیه حرف زدن و …. و به اون قدرت رو میدادم و چاقتر هم میشدم اما حالا بر عکس فکر میکنم و حرف میزنم و رفتار مبکنم تا در نهایت قدرت رو به لاغری بدم )
هر کس بگه من میخوام فقط لاغر بشم یعنی در ذهنش لاغری یک وزنه ی سنگین هست که میگه من باید لاغر بشم و اول اون مشکل رو حل کنم و همین نمیزاره شما لاغر بشین و علط هست (پس باید به عنوان یک کار که شدنی و حتمنی هست به اون نگاه کنیم و بگیم من که حتما لاغر میشم و به وزن دلخواهم میرسم و لاعری برای من طبیعی هست و من به زودی در جسم جدید ۵۹ کیلو قرار میگیرم و با اطمینان قدم برداره تا موفق بشه )
نیاز در ناخودآگاه به این معنا هست که در ذهن من به شدت نیست و من بهش احتیاح دارم
چرا الماس گرون هست چون کم هست و اما متقاصی زیاد هست پس باید الماس زیاد بشه و متقاصی کم بشه تا ارزون بشه .(ما به هر چیز احساس نیاز کردیم یعنی اون چیز کم هست و وجود نداره و قطعا ذهن ما هم می گه رسیدن به همچین چیزی محال هست و از رسیدن به اون خواسته ما رو منصرف میکنه )
انتظار ی که دیگران از شما دارن رو به صفر برسونید مثلا :
من لاغر بشم تا حال بقیه رو که گفتن نمیتونی تو لاغر بشی رو بگیریم و یا من لاغر بشم تا رابطه ام با همسرم خوب بشه و … نباید لاغر شدن رو نیاز داشته باشی برای رسیدن به چیز دیگه نه بگو من زنده هستم و نفس میکشم و این مهمترین موضوع زندگی من هست و بقیه حاشیه هست مثلا لاغری رو بزار داخل حاشیه و ببینید چقدر زندگی آسون میشه( ذهن هیچ وقت هیچ کاری رو و خواسته ای رو که در افکارمون داریم به خاطر کسی دیگه برامون مهیا نمیکنه و این ذهن خودمون هست و فقط به دنبال خدمت به خودمون هست نه هیچ کس دیگه پس بهش بگو لاعری رو میخوام که خودم سلامت تر باشم ویا لاغری رو میخوام که در بهترین حالت روحی و جسمی باشم و یا بگو لاغری رو میخوام که احساس سبکی و آزادی کنم و یا بگو لاغری رو میخو ام که خوشتیپ تر باشم و لباسهای رنگ شاد و به روز بپوشم و بگو لاغری رو .میخوام که …. و در نهایت به خودت بگو من الان با خودم و این جسم و اندامم در صلح هستم و خودم رو بسیار دوست دارم و از اینکه زنده هستم و سلامت هستم و دارم هر روز به بهترین شکل اوقاتم رو میگذرونم لذت میبرم و عالیه و فقط میخوام لاعری در جسم ۵۹ کیلو رو هم تجربه کنم برای چندمین بار حالا شد که بهتر اگر هم نشد مهم نیست چون زندم و زندگی میکنم چی از این مهمتر در زندگی من و برای من همین کافی هست )
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم
من هم واقعا از درک این قوانین ثابت جهان در تمام جنبه ها و حتی در لاغری لذت میبرم که خواستم لاغری هست یا نیاز دارم که لاغر بشم ؟؟ خیلی وقتها خواستم هست که لاغر بشم اما یه جاهایی هم هست که نیاز دارم به لاغری ولی میدونم به این شکل لاغری به سمت من نمیاد و این جا هست که باید حواسم رو بدم از مسیر خارج نشم و حالم رو بد نکنم چون اگر به لاغری نیاز داشته باشم لاغر نمیشم منم جز افرادی هستم که چون مدتها هست در سایتم پس هر روز قدم برمیدارم و سعی و مشارکت در انجام تمرینات دارم و نتیجه هم به مقدار زیادی گرفتم و الانم اندام بدی ندارم اما بازم میخوام تمرینات رو انجام بدم که لاغری رو بهتر یاد بگیریم و در واقع روی خودم کار کردم که خودم رو محتاج و نیازمند به لاغری نشون نمیدم البته این مهارت رو در اثر تمرین کردن و مدتها در سایت بودن تا حدودی تونستم کسب کنم .
من وقتی نیاز دارم به لاغری در واقع باور دارم که نمیتونم لاغر بشم من در این مورد خیلی بهتر شدم چون قبلا وقتی فرد لاغری رو میدیم حسرت میخوروم و به خودم و به اون شخص بارها میگفتم خوش به حالت که لاغری طوری که انگار خودم توانایی لاغر شدن رو ندارم و من نمیتونم و من محتاج لاعری هستم اما حالا چون مدتها هست در سایت هستم هر وقت فرد متناسبی رو میبینم تحسینش میکنم و میگم چه خوب اگر این شخص تونسته پس منم میتونم مثل همون دوست شگفتی ساز که دیروز عکسش منتشر شد و بسیار لاغر و جمع و جور شده بودن من اصلا حسادت نکردم و یا خودم رو ناتوان ندیدم و گفتم منم میتونم به زودی به این جسم برسم ته تهش به خودم گفتم خوب اگر اون چند لقمه ی اضافی رو که در هر وعده به زور میخورم رو دیگه نخورم و افکار مثبت تری داشته باشم و ترس از هیچ مواد غذایی رو نداشته باشم منم سریع به وزن دلخواهم میرسم و اصلا باور ناتوانی در لاغری ندارم فقط یه صدایی بهم گفت بهتر به اموزشها عمل کن تا تو هم زودتر شگفتی ساز بشی و منم با دیدن دوست عزیزم بیشتر انگیزه گرفتم که بهتر رفتار کنم و فکر کنم تا زودتر به نتیجه ی دلخواهم برسم ..
منم حقیقتا همچین فکرهایی داشتم که ای کاش زودتر لاغر بشم که خوشتیپ تر بشم از فلانی لاغر تر بشم همه بگن عجب اندام ظریف و زیبایی و … اما خیلی وقت هست یاد گرفتم که به خاطر هیچ کس لاغر نشم مگه چه تاثیری دررزندگی شخص دیگه میزاره تمام اون تناسب به خودم برمیگرده از سبکیش،و آزادیش و حال روحی خوبش و حال جسمی عالیش و لباسهای رنگی پوشیدنش و هر چیز دیگه که بگی برای خود خودم هست و دیگه کمتر اون افکار رو مرور میکنم اما شاید هنوزم ممکنه گاهی از این افکار داشته باشم که میخوام لاعر بشم تا فلان جا بدرخشم تا فلان شخص تعربفم بده تا …و اینها همون نیاز داشتن به لاغری هست و کار رو برای من سخت میکنه .
من لاغری رو فقط باید به صورت یه خواسته ی در ذهنم داشته باشم که خیلی طبیعی و راحت به دستش میارم و من بارها به خودم میگم بدون هیچ سختی و محدودیت و اراده ی خاصی لاغری رو به دست میارم خیلی راحت ، خیلی راحت من به دستش میارم همانطور که خیلی راحت نفس میکشم نه از ترس نبودن هوا من بیشتر نفس نمیکشم نه از ترس اینکه چون خستم و یا مریضم و یا .. من بیشتر نفس نمیکشم خیلی راحت دارم این نیازم رو جواب میدم و در واقع در بدنم اتوماتیک داره اجرا میشه باید نیاز خوردنم هم خیلی راحت باید جواب داده بشه بدون هیچ ترس و نگرانی و زیاده روی و دررواقع اتوماتیک باید انجام بشه و بدون هیچ اراده ی خاصی در من به وجود بیاد و من خیلی وقته دیگه محتاج لاعری نیستم و التماس به لاغری نمیکنم که در بدن من به وجود بیاد از کجا میگم ؟چون با خودم اوکی هستم و راحت هستم و دارم زندگی میکنم و لذت میبرم حالا اگر به لاغری بیشتر هم رسیدم که چه بهتر بیشتر از خودم و زندگیم لذت میبرم پس نیاز به لاغر شدن ندارم چون خدا رو شکر خیلی وضعیت جسمی بدی رو که ندارم ته تهش شاید ۶ کیلو دیگه باید کم کنم (شاید دقیق نمیدونم شایدم کمتر ) پس بارها میگم من الان انسان کاملی هستم و از زندگی و از خودم رضایت دارم و حالا دوست دادم تا اخر این صد گام یه تجربه ی جدیدتری داشته باشم حالا شد که شد اگر هم نشد که نشد مهم نیست (اما اینقدر باور کردم که از این طریق میتونم لاعر بشم که حتی با این جمله هم که بالا گفتم نشد هم نشد مقاومت دارم که چرا نشه ؟؟اخه طبق این اموزشها هر کس در مسیر آموزشها باشه به مرور متناسبترمیشه چون بهتر رفتار و فکر میکنه و در نهایت جسم بهتری هم خواهد داشت و لذت بیشتری از خودم خواهم برد )اخه اینها قانونن و هرکس طبق قانون عمل کنه حتما نتیجه میگیره و عیر از این نیست پس من لاغر میشم و انتظارم از خودم لاغری هست حالا عجله ندارم ولی مطمعنم که لاغری به من هدیه داده میشه و در نهایت در زمان درستش به من داده میشه .
من نیازمند لاغر شدن نیستم شد شد و نشد هم نشد ( بازم با این جمله مقاومت دارم ) من که دارم زندگی میکنم و از خودم لذت میبرم و از جسمم لذت میبرم حالا لاغرتر بشم تجربه ی بهتزی خواهم داشت و برای همین من در این مسیر هستم و احساس قدرت و توانایی دارم که میتونم لاغر بشم و احساس توانمندی دارم در حل کردن مساله ی چاقی،در جسم خودم و این قضیه رو که تونستم حل کنم به بقیه مشکلاتم هم عالی رسیدگی میکنم و فردی موفق تر خواهم شد .
در باور الان من این هست که لاعر شدن به فراونی و زیاد در اطراف من وجود داره این همه آدم لاغر در اطراف من هستن که خیلی راحت و ساده متناسب هستن حالا منم میخوام یکی مثل اونها باشم و این که چیز سختی نیست من میخوام مثل دخترم لاغر و زیبا اندام لاغر باشم و یا مثل خواهر خودم که بسیار ظریف و جمع و جور هست لاغر باشم یا مثل دوستم که بسیار لاغر و زیبا هست لاغر بشم و تمام این افراد لاغر در محدودیت و سختی نیستن و بدون هیچ رژیم و ورزشی لاغرن و منم میخوام لاغر بشم و این اصلا کار سختی نیست فقط کافیه لاعری رو یاد بگیریم و به جسم خودم و معده ی خودم احترام بزارم و درست رفتار کنم اخه این جسم من فوق العاده ارزشمند هست چون این جسم من محل سکونت خدا هست و خدا در اون حضور داره پس مواظبش هستم و بهتر باهاش رفتار میکنم تا همیشه شاد و سلامت و متناسب باشم پس هیچ کمبودی در کار نیست .
چه اهمیتی داره من لاغر بشم اما فردا بمیرم پس ارزش نداره مهم زنده بودن من هست و من باید از زندگیم و زنده بودنم لذت ببرم و حالم رو خوب کنم و قدر دان هر لحظه از عمرم باشم .
پس خوب متوجه شدم که من هم یه سال پیش نیاز داشتم به لاعری و خواسته ام نبوده محتاج لاغری بودم یعنی حال خوبم در گرو داشتن لاعری اندام برای من بود پس اگر کمی چاقتر میشدم و لباسم تنگتر میشد حالم بد میشد و ناراحت میشدم حتی گریه هم میکردم بد اخلاقی میکردم بی حوصلگی میکردم من محتاج لاعری بودم و اینطور لاعری هم در من کمتر و کمتر میشد چرا ؟جز قانون های جهان که به هر چیز محتاج باشی و نیاز داشته باشی از تو دورتر میشه حالا میخواد لاعری باشه یا رابطه ی عالی یا ثروت و یا ….
من یه انسانم اشرف مخلوقاتم من تکه ای از خود خدا هستم پس دوست دارم تمام بهترینا رو در جهان تجربه کنم چون دات من اینطور هست حتی زندگی لاکچری اندام ایده ال ثروت لاکچری چون ارزشمندم چون لایقم ولی نباید محتاج هیچ خواسته ای باشم چون خدایی دارم که با خودش زندگی میکنم و اون من رو به تمام خواسته هام میرسونه اصلا خدا دوست داره که به من کمک کنه من به خواسته ام برسم
پس من یاد گرفتم نیازمند هیچ چیز نباشم چون که حقارت یه انسان رو نشون میده که من یه چیزی کم دارم و میخوام با فلان چیز که نیاز دارم به اوج برسم نه اینطور نیست و هر انسانی که در خودش خلا میبینه نیاز به چیزی پیدا میکنه
من اول حالم رو باید خوب کنم و راصی باشم از جسم الانم از داشته هام تا به بهترینهاش هم برسم در واقع باید بپدیرم و تسلیم هر انچه که دارم و هستم باشم
من خواسته دارم زیادم دارم ولی نیازی به هیچ چیز ندارم