0

گام ۶۰: محتاج لاغر شدن نباشید، لاغر می شوید!

محتاج لاغر شدن
اندازه متن

دوست داشتن با محتاج بودن تفاوت بسیاری دارد، اگر دوست دارید لاغر شوید، در مسیر لاغری با ذهن حتما لاغر می شوید. اما اگر محتاج لاغر شدن باشید به هیچ طریقی لاغر نمی شوید. پس بهتر است محتاج لاغر شدن باشید.

دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟

شاید به نظر شما این سوال درست نباشد یا اینکه فکر کنید مگر فرقی می کند دوست دارم لاغر شوم یا محتاج لاغر شدن باشم!

ممکن است از نظر ظاهری این دو عبارت با هم تفاوتی نداشته باشند اما از نظر فرمول های ذهنی و محتویات ذهن ناخودآگاه و نتیجه ای که در واکنش های احساسی ما می گذارند بسیار متفاوت هستند.

از آنجایی که ناخودآگاه نقش تعیین کننده در تک تک موضوعات زندگی ما دارد بنابراین بسیار مهم است که تفاوت بین آنچه در سطح فکر ما وجود دارد با آنچه در ناخودآگاه ما ثبت شده است را بدانیم تا به مرور با هماهنگ کردن خواسته ما در سطح فکر با ضمیر ناخودآگاه مسیر رسیدن به هدف را لذتبخش و کوتاه تر کنیم.

دوست داشتن لاغر شدن

ویژگی های دوست داشتن لاغر شدن

دوست داشتن اشتیاق ایجاد می کند، انگیزه بوجود می آورد، احساس خوب به ارمغان می آورد و سبب می شود تصاویر آرامش بخش از لاغری شدن در ذهن ایجاد شود.

فردی که دوست دارد لاغر شود و در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کند هر روز به اشتیاق یادگیری و برداشتن یک گام دیگر به سمت لاغر شدن روز خود را شروع می کند.

او سعی می کند از آنچه موجب آزار و پریشانی افکارش می شود دور باشد و اوقات خود را صرف یادگیری و عمل به آموزش های لاغری با ذهن کند.

فردی که دوست دارد لاغر شود اگرچه چاق است اما به اشتیاق لاغر شدن، به ذوق اینکه بعد از مدت ها تلاش برای لاغر شدن از مسیرهای اشتباه، اکنون در مسیر صحیح لاغر شدن قرار گرفته است خوشحال است و رنج و سختی چاقی را نادیده می گیرد.

او به امید تحقق رویای لاغری و تجربه شرایطی کاملا متفاوت زندگی را ادامه می دهد.

ویژگی های محتاج لاغری بودن

فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس نگرانی می کند که آیا لاغر می شود یا نه.

او هر روز خود را با دقت زیر نظر می گیرد تا مطمئن شود که آیا در حال لاغر شدن است یا خیر.

فردی که محتاج لاغر شدن باشد نیاز دارد تا به هر شکل ممکن مقداری لاغر شود تا بتواند مقداری از مشکلات چاقی را با آن مقدار لاغر شدن رفع کند.

محتاج بودن همراه با احساس ترس، نگرانی و اضطراب است اما دوست داشتن همراه با احساس خوب، اطمینان و انگیزه است.

اینکه دوست داشته باشیم لاغر شویم یا محتاج لاغر شدن باشیم نتایج بسیار متفاوتی ایجاد می کند.

فردی که دوست دارد لاغر شود همواره احساس خوب، ذوق و شوق و انگیزه بالا برای یادگیری و عمل کردن به آموخته های خود را دارد و بدون توجه به چاقی یا انتظار لاغری کشیدن هر روز با انگیزه سراغ تمرینات دوره آموزشی می آید و برای موضوعی که امروز قرار است یاد بگیرد اشتیاق دارد.

اما فردی که محتاج لاغر شدن باشد همیشه احساس ترس و نگرانی از لاغر نشدن دارد، خیلی راحت دچار شک و تردید می شود.

هر روز منتظر است تا نشانه های لاغر شدن را ببیند یا از زبان دیگران بشنود و هر روز که سراغ محتوایی دوره آموزشی خود می آید به این نیت است که باید هر طوری که شده تمریناتم را انجام بدم شاید من هم لاغر بشم.

نتیجه هنرجوی لاغری با ذهن

“من فکر میکنم به خاطر محتاج لاغر شدن بودن لاغر نمیشم.

دوست دارم لاغر شوم تا در چشم دیگران زیبا دیده شوم.

من تا حالا سعی کردم حس محتاج لاغر شدن رو از خودم دور کنم. مقاطعی خیلی خوب عمل می کنم ولی باز هم این حس محتاج بودن گریبان من رو می گیره و نمی زاره مسیرم را با حال خوب طی کنم.

باید بیشتر خودمو جستجو کنم ببینم چرا می خوام لاغر بشم؟

چند روزی هست من در دوره بارداری شرکت کردم وقتی این فایل را گوش دادم متوجه شدم من برای بارداری محتاج لاغر شدن هستم برای همین نه لاغر شدم نه باردار.

چندین ساله دوستان و آشنایان ازم می پرسند دخترت بزرگ شده بچه دوم بیار دیگه وقتشه منم در جوابشون میگم اول باید لاغر بشم بعد، هنوز چاقم با چاقی نمی تونم یا اگر هم به دیگران نمی گفتم همش تو ذهنم این دلیل رو مرور میکردم من برای بارداری مجدد لاغری را اورژانسی تشخیص داده بودم. من محتاج لاغر شدن هستم.

برای همین سالهاست من لاغر نشدم و چون لاغر نشدم، پس بارداری هم اتفاق نمی افته.

این احساس محتاج لاغر شدن بودن برای بارداری همواره بهم استرس داده. نکنه باردار بشی با اندام چاق! این یکی از موانع من برای لاغری بوده که کشف کردم.

استاد در پاسخ کامنت من در دوره بارداری گفتن که در نوشته شما رازی هست که براتون واضح میشه نمیدونم شاید این راز شرکت در دوره بارداری بوده.

دوستان عزیزم من سه جلسه دوره بارداری گوش دادم خیلی عالیه آنقدر حالم خوبه چند روزه به نظرم خیلی رشد کردم و رفتارم عالی شده خیالم تخت شده دیگه نگران بارداری نیستم دوره بارداری فوق العاده هست با اینکه سه جلسه گوش دادم حسم به بارداری عالیه عالی تا جایی که عاشق بارداری شدم و دوست دارم باردار بشم اگر قصد بارداری اول یا دوم دارین حتما بخرید.

لاغری در بارداری

استاد واقعا عالی مطالب بارداری را بیان میکنن اگر دوره بارداری بخرین دیگه نیاز به دوا و دکتر وسونوگرافی و انومالی نداری هزینه اینها توی جیبت می مونه اگر دوره رو قبل بارداری خوب کار کنی بارداری لذت بخش، آسان، طبیعی و راحت خواهی داشت بعد زایمان هم افسردگی نمی گیری راحت به بچه ت میرسی به خونه زندگیت می رسی، خیلی خوشحالم خیلی خدا رو شکر میکنم که خدا منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه.

دومین دلیل برای اینکه میخوام لاغر بشم فکر میکنم برای جلب توجه بقیه، برای تحسین بقیه، برای خودنمایی که ببینید منم لاغر شدم، ببینید من اندام زیبایی دارم.

اره میگم میخوام برای خودم لاغر بشم ولی نه دلیل لاغریم اینه که از چربی اضافه، از شکم بزرگ رها بشم تا به بقیه اندامم رو نشون بدم و به اندامم افتخار کنم.

نمی خوام فیلم بازی کنم باید خودم رو بکاوم حتی لباس زیبا و رنگی و اندامی رو هم برای جلب توجه بقیه میخوام.

میخوام بقیه از اندامم تعریف کنن بگن وای چه اندامی.

راستش عقده خودنمایی دارم رک میگم منم دوست دارم بتونم لباس نیمه برهنه بپوشم واز شکم و چربی اضافه بدنم خجالت نکشم.

میخوام بدنم لاغر بشه تا بتونم لباس باز بپوشم و این حسرت تو دلم مونده.

دوست دارم راحت برم باشگاه ولی از شکمم خجالت میکشم.

من عاشق ورزشم از اولم بودم حالا بازم دوست دارم برم ولی چند روزه فکرم درگیره چه لباسی بپوشم شکمم زیاد برآمده نباشه و اینها همش توجه به چاقی و محتاج لاغر شدن است.

ناراحتی از اینکه تغییر جسمی زیادی نداشتی نه ماهه شروع کردی هرچی دوست داشتی با لذت خوردی خیلی تغییرات روحی و ذهنی و رفتاری داشتی جسمتم داره روند لاغری رو شروع میکنه دیگه چه دردته.

الهام نه ماهه چاق نشدی

امسال بهترین سال عمرت بوده خیلی پیشرفت داشتی همه جوانب زندگیت رشد داشته، روابطت، اعتماد به نفست، ایمانت حالت خداشناسیت، برکت و رزق تو زندگیت.

چهار دوره جذب کردی ورود به سرزمین لاغرها، لاغری و آرامش در بارداری، خلق آرزوها  1و 2 بدون اینکه از همسرت پول بگیری، بدون اینکه همسرت بدونه، بدون کار، بدون شغل اصلا نفهمیدی این پولها از کجا اومد واقعا از کجا اومد؟!

فکر کردی هیچ کاری نکردی هیچ کار فیزیکی نکردی خدا بهت رسوند از جایی که فکرشم نمی کردی بدون مقاومت بتونی دوره رو راحت تهیه کنی بدون حساب کتاب بدون ترس با اشتیاق با علاقه پول خرج دوره ها کنی اینها همش نتایج بزرگ هست قدرشو بدون الهام شکرگزار باش.

چرا ناراحتی چرا فقط به لاغری چسبیدی

نه تو به چاقی چسبیدی

چاقیتو رها کن، بهش گیر نده، باهاش دوست شو تا یقه تو رو ول کنه.

تا زمانی که به چاقی بچسبی و محتاج لاغر شدن باشی چاقی یقه تو ول نمیکنه اینو تو مغزت فرو کن.

یادت نره زندگی تو بکن این همه سال چاق بودی دوسال سه سال چهار سال هم روش به تغییراتت توجه کن اونها رو تو ذهنت بزرگ بکن موفقیت هاتو جشن بگیر نزار شیطان ذهنت تو رو از مسیر قشنگی که توش هستی خارج کنه و نا امیدت کنه از راه به درت کنه تو رو ناراحت کنه.

خوب زندگی کن محتاج لاغر شدن نباش، وابسته به لاغری نباش، حسرت لاغری نداشته باش ذهنتو آرام کن به ذهنت سکوت یاد بده. آرام باشی چاقی بساط شو جمع میکنه خودش میره. فقط آرام باش فکرهای بیخودو رها کن .”

در فایل آموزشی محتاج لاغر شدن نباشید به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

با آرزوی روزهایی سرشار از شادی و موفقیت برای تک تک شما همراهان

نوشته الهام عزیز در بخش نظرات

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به محتاج لاغر شدن نباشید توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را به دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید و هرچقدر زمان آزاد داشتید نوشته های دوستان خود را در بخش نظرات مطالعه کنید تا ذهن خود را در فضای لاغر شدن قرار دهید.

  • شما دوست دارید لاغر شوید یا محتاج لاغر شدن هستید؟‌ شرح دهید.
  • در سال های گذشته که برای لاغر شدن اقدام می کردید به خاطر دوست داشتن لاغر شدن بود یا محتاج لاغر شدن بودید؟
  • چرا استفاده از روش های لاغری انسان را بیشتر از قبل محتاج لاغر شدن می کند؟! شرح دهید.
  • با توجه به توضیحات نوشتاری احساس شما در زمان استفاده از روش های قبلی برای لاغری چه بوده است؟‌ شرح دهید
  • احساس شما در گذشته برای لاغر شدن بر مبنای دوست داشتن لاغر شدن بوده است یا محتاج لاغر شدن بودن؟! شرح دهید.
  • از زمانی که با سایت تناسب فکری آشنا شده اید احساس شما نسبت به لاغر شدن چه تغییراتی داشته است؟ شرح دهید
  • به نظر شما چرا تا وقتی محتاج لاغر شدن باشید روند لاغر شدن سخت و طولانی خواهد شد؟
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند که محتاج لاغر شدن را به دوست داشتن لاغر شدن تغییر دهید؟ شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.05 از 39 رای

https://tanasobefekri.net/?p=15293
برچسب ها:
133 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/10 22:37
      مدت عضویت: 1629 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 534 کلمه

      روز ۶۷ تکرار
      سلام‌
      من سالیان زیادی منتظر لاغر شدن و لاغر موندن بودم
      این منتظر بودن منو کلافه کرده بود،دلم میخواست به همه نشون بدم مثل همیشه میتونم لاغر بشم ولی چونکه باور اینو داشتم که من برای لاغر شدن باید هیچی نخورم وبشدت زیاد ورزشای سخت انجام بدم تا کوچولو کوچولو لاغر بشم ،،پس وقتی ورزش و رژیمو ول کردم ،روز به روز چاقتر شدم ،۶سالی میشد که اصلا لاغر نشده بودم و از همه فراری بودم که نکنه بهم بگن تو چرا این شکلی بدهیکل شدی،،،مادرم واقوام که هر وقت منو مجدد چاق میدیدن میگفتن تلاش نکن این ژنتیک خانواده ماست ،و زمان هاییکه لاغر میشدم ،میگفتن خیلی زشت وبیریخت شدی،زرد شدی،مثل مریضا شدی،مثل معتادا شدی?ولی روح من میخواست پرواز کنه وبسمت لاغری بره ومنم با خودش میبرد،بالای ۵۰بار رژیم گرفتم وقرص و دارو وورزشای سختو تکرار کردم ومرتب لاغر وچاق شدم واین آخرین بار که شاهکار کرد ومنو تو این مسیر قرار داد که هم لاغر میشم،هم لذت میبرم،هم تمام قسمتای زندگیم تغییر میکنه،هم اینهمه آگاهی و سواد ذهنی بهم اضافه میشه ،هم اعتمادبنفسم بالا میره،هم خودمو دوست دارم که خیلی مهمه ،دیگه راحتر از اینم مگه داریم
      میخوام یه توضیح کوچیک در مورد تجربه ۵روز سفرم به شمال بگم
      اولا که اونجا نت نداشتم وخیلی بسختی میتونستم فایلارو گوش بدم ، میومدم تو شهر تا بتونم تو سایت نظرمو بنویسم یا نظر دوستانو بخونم ،تازه فایل تغییرات خودمو توی شمال ضبط کردم و واسه استاد فرستادم ،بماند که اولش ذهنم چقدر مقاومت میکرد و میگفت تو فایلتو صوتی بفرست ولی من توجه نکردم وفرستادم ،منکه سخنران نیستم ،در حد یه آدم عادی میتونم صحبت کنم ،پس انتظار فیلم خاصی نباید از خودم داشته باشم وتونستم جواب دندان شکنی به منفی بافم بدم
      توی این سفرم که با خانواده رفته بودم ،دوست داشتم خودمو یه محک بزنم ،میدونستم توی سفر زمان خوردن غذا دست من نیست،وتنوع خوراکی ها هم زیاده ،پس رفتم که از آموزه هام استفاده کنم وببینم چقدر باهاشون راحت شدم
      اولا که من هر زمانی گرسنه بودم غذامو میخوردم و خودمو مجبور نمیکردم با بقیه باشم،اگر مثلا کباب هنوز آماده نشده بود ومن با خوردن چند قاشق برنج خالی سیر شده بودم ،دیگه اون کبابو نمیخوردم ومیذاشتم برای وقتی گرسنه میشدم،ولی قبلنا هر چی توی بشقابم بود میخوردم وبعد شکمم ورم میکرد،محال بود کباب داغو نخورم،،اگر بلال میپختن ،من میل نداشتم نمیخوردم ویه تایم دیگه میخوردم ،همینطور میوه وتنقلات،درکل سبد خوراکی مو ازشون جدا کرده بودم ،وچندین بار از جمله میل ندارم استفاده کردم
      خوشحالم که ایندفعه هم تونستم تو سفرم موفق عمل کنم آخه من یه باور مخرب داشتم که هر سفر چند روزه منو چند کیلو چاق میکنه و واقعا اون روزا چاق میشدم ولی تو این ۵ماه ۲بار سفر رفتم ولاغر تر هم میشم
      رفتارهای اشتباه مادرم و دیگرانو تو این سفر میدیدم وبا خودم تکرار میکردم که من باید یه شکل دیگه عمل کنم در کل خیلی از خودم وعملکردم راضی هستم ،هر چند منفی باف گاهی سری بهم میزنه که منم جواب دارم واسش?
      منم دوست دارم متناسب شدنو تجربه کنم فقط برای خودم و دل خودم ،بلخره در کنار اینهمه آگاهی که یاد میگیرم لاغری رو هم یاد میگیرم بقول استاد شد شد نشدم نشد مهم منم که زنده وسالم هستم و دارم از زندگیم لذت میبرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/02/15 17:46
      مدت عضویت: 1629 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 560 کلمه

      گام‌ ۶۰ ،،،سلام وقت بخیر ،،،محتاج لاغر شدن نباشید،،،با این توصیفاتی که در مقاله این گام گفته شده ،خودم احساس میکنم ،شرایط قبلی من بیشتر به محتاج بودن شباهت داشته ،البته منظورم خود قبلیمه ،چونکه در مسیر قبلیم ،خبری از اشتیاق و احساس خوب و تصاویر آرامش بخش وجود نداشت ،، من این احساساتو در دوره لاغری با ذهن تجربه کردم و بعد از۳۵ سال اضطراب و استرس رژیم و چاقی ،تونستم آرامش درونیمو بدست بیارم، از خودم تصاویر زیباتری ببینم ، اعتمادبنفسم بالاتر بره ،از خودم راضیتر باشم ووووو   اعتراف میکنم که قبلا خودمو گاهی چک میکردم ببینم لاغر تر شدم یا نه ،الان هم گاهی اینکارو انجام میدم ولی خیلی کمتر ،،من واقعا دوست دارم لاغر بشم و میدونم لاغر شدن لذت بخشه ،،در مسیر لاغری با ذهن ، تازه فرمول های ذهنی ،تصحیح میشن و راه درستو میرن ،اولین اتفاقی که برای ما رخ میده ،آرامشه ،حس رهاییه،حس خالی شدن ترس هاست ،اینکه حس بد بودن نداری،حس ناکافی بودن نداری و میفهمی تو هم‌ارزشمندی ،،خدارو شکر الان در یک سفر طبیعت گردی هستم ،قبلا باور داشتم ،در سفر باید چند کیلویی چاق بشم ولی الان با حال بهتری میخوام که مثل همه ادم ها بهم خوش بگذره و لذت ببرم ،بدون اینکه بترسم از خوردن ها‌،،،قبلا نیاز داشتم لاغر بشم ،نیاز داشتم وضعیت بهتریو تجربه کنم و با درک و فهم بیشتر این‌ مطالب ،اون هیجان اضطرار در من کمو کمتر شد ،انگار قبلا در قایقی در دریای  پرتلاطمی نشسته بودم و الان در قایقی در دریای آرامی هستم که بدون اینکه پارو بزنم فقط شناور هستم و از فضا لذت میبرم ،،قبلا دوست داشتم لاغر بشم که ثابت کنم منم تونستم و دلایل بیشماری داشتم ولی الان دوست دارم بخاطر خودم لاغر بشم ،چونکه هیچ کس مهم تر از خودم وجود نداره ،وقتی من از خودم راضی باشم و حس خوب داشته باشم ،اتفاقات بسمت عالیتری برای من رقم میخوره ،،،منهم جزء اون افرادی هستم که از وضعیت اراده و کارهای سخت قدیمی خسته شده بودم و گفتم اصلا نمیخوام ،اراده داشته باشم‌،منم آدمم ،میخوام مثل همه آدم ها زندگی کنم ،من چه فرقی با بقیه داشتم که به اون شکل ،زندگی دردناکیو میگذروندم ،وقتی بر علیه کارهای قدیمم قیام کردم و به جهان نشون دادم که‌ میخوام شکل دیگه ای زندگی کنم ،جهان هدایتم کرد به این مسیر ،، منم به خیلی چیزهاییکه میخواستم بدون اینکه تلاشی کنم رسیدم ،حتی بهشون فکر هم نکردم ،فقط خواستم و چند ماه بعد بصورت معجزه آسایی وارد زندگیم شدن ،قبلا فکر میکردم شانس آوردم ولی الان میدونم که جریان چیه ،،متناسب بودن حق الهی ماست ،در سرشت‌ ماست ،جزء افرینش ما بوده ولی من به اشتباه باور کرده بودم‌ که حق من نیست ،من با بقیه فرق دارم ،چیزی که برای ذهن ما طبیعی باشه حتما به زندگیمون واردش میکنه ،،امروز دوستم ازم میپرسید  ،هماهنگی درون با بیرون یعنی چی؟ انگار این سئوال یکی از دوستانش بوده ، بهش توضیح دادم ،گفت منم به دوستم همین هارو توضیح دادم ،قبول نمیکنه ،فکر میکنه کار شاقیه،کار سخت و خاصیه،یعنی تو باورهای ما ،رسیدن به خواسته ها مساوی تحمل سختی و رنج زیاده ،،در لاغری با ذهن هم ،چونکه کار بسیار راحتیه ،نمیپذیریم و فکر میکنیم باید مثل قبل رنج ببریم،ورزش های سنگین داشته باشیم تا شاید به نتیجه کمی برسیم ،،ولی از این به بعد باید به زندگیمون برسیم ،لاغری با بودن در این مسیر سهم ما خواهد بود

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 34 از 7 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/10/23 01:08
      مدت عضویت: 1629 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,753 کلمه

      روز ۶۷ تکرار 

      محتاج لاغر شدن نباشید

      سلام و وقت بخیر به استاد گرامی و دوستان متفاوت و بینظیرم ،خدارو شکر میکنم که امروز هم میتونم ببینم ،بنویسم و خوشحال باشم ،خدایا شکرت که همه چیز عالیه 

      قبلا من کاملا محتاج لاغر شدن بودم ،اونم بخاطر دردسرهایی بود که در مسیر چاق شدن باهاشون روبرو شده بودم ،دلم نمیخواست چاق باشم‌ و نمیتونستم بصورت دائمی لاغریو تجربه کنم 

      همیشه به دنبال راه و روشی بودم که بتونم لاغر بشم با اینکه مطمئن بودم همشون موقتی هستن‌ و تصور میکردم من توانایی لاغر شدنو ندارم و باور کرده بودم گزینه و آپشن لاغری در من بوجود نیومده و بجاش تا دلم میخواست باور کرده بودم‌ که آپشن های چاقی در من فراوونه 

      پس من محتاج لاغر شدن بودم و با تمام سلول هام دوست داشتم‌ از چاقی فرار کنم و حق هم داشتم‌ ،مموری بدی داشتم و امیدی به فرداهای بهتر هم در من وجود نداشت 

      طبیعی بود که‌ توجهم روی لاغر نشدن باشه و در پی اون‌  احساسات ،دلم خوش بود که میتونستم گاهی با رژیم و ورزش وزنمو کم کنم و چند صباحی خوش باشم 

      امروز که رفته بودم آرایشگاهی که دخترم کار میکنه باز هم بین خانم ها بحث شیرین لاغری داغ بود ،خانمی از متدی با دستگاه صحبت میکرد و داشت پیشنهادش میداد به خانم دیگه ای 

      منم فقط نگاهشون کردم و تو دلم به خودم افتخار کردم که در مسیر صحیح هستم و بدون اتلاف وقت تو این مراکز لاغری تو اون مراکز لاغری ،خیلی با احترام تو خونم میشینم و سواد تناسب اندام رو آموزش میبینم‌، چه چیزی قشنگتر از این ؟

      اتفاقا امروز که دخترم منو بعد از ۱۰ روز دید ،گفت مامان تو بازم جمع تر شدی ،داری سایز من میشی ،البته خودم متوجه‌ نمیشم ولی دیروز هم تو کلاس رقص ،یکی از دوستانم بهم‌ گفت 

      بلخره ما در مسیر لاغری هستیم ،ناخوداگاهمون که ساخته بشه بخواییم‌ نخواییم‌ لاغر شدن ،نتیجشه ،شاید ما متوجه نشیم درونمون چی میگذره ولی بلخره این تمرینات اثر گذاره و توی هر کاری که استمرار داشته باشی نتیجه میگیری 

      امروز که داشتم میرفتم آرایشگاه و با خودم صحبت میکردم و یه خونه در حال تعمیرو نگاه میکردم ،به خودم گفتم فریده شرایط الان تو در هر زمینه ای که داری تمرین میکنی ،شکل این‌خونه ی در حال تعمیره ،ببین این خونه در حال تخریبه ( تخریب و شناسایی موانع ) اول باید تخریب کنی بعد بسازی

      تو با اون شخصیت پر از فرمول های مخرب نمیتونستی ساختمان نو بسازی ،نمیتونستی زندگی جدیدی بنا کنی ،نمیتونی خود قدیمتو با خودت ببری تو دنیای جدیدت ،دنیای لاغری هیچ ربطی به دنیای چاقی نداره ،۲ تا لاین کاملا جدا و دور از هم هستن

      الان‌ توی تخریبی و در کنارش داری آجر به آجر ،خشت به خشت ساختمان جدیدتو میسازی ،اگر محیط و فضای ساختمون بهم ریخته س ،نگران نشو ،درست میشه ،همه چیز عوض میشه و وقتی نوسازی تکمیل شد ،صاحب یک خونه جدید خواهی شد با متریال و برند های عالی 

      فرق دوست داشتن لاغری با محتاج بودن از زمین تا آسمونه ،قبلا و تا حدودی هنوز هم ته مانده های افکار قدیمم ،منو میبرد  به سمت محتاج بودن لاغری و الان تا حدود زیادی ،دوست داشتن و اشتیاقم برای لاغری بیشتر شده 

      با انجام تمریناتی که در این ۲ سال داشتم و با شناخت خودم ،به این‌ نتیجه دارم میرسم که لاغر بودن بیس وجود من و ماست و چیز دور از دسترسی  نیست که فقط در دسترس بعضی افراد باشه و منم میتونم براحتی لاغر باشم و خوشحال 

      مثل وقتیکه کیفمون در اتاق در بسته ای باشه ،وقتی مطمئن هستیم که اونجاست ،میریم در اتاقو باز میکنیم و کیفو برمیداریم ،الان هم مطمئن شدیم که لاغری برای ما هم هست ،فقط کافیه بریم‌ تو اتاق تا بهش تبدیل بشیم و از درونمون نمایان بشه 

      الان با تمام‌ وجودم دوست دارم لاغر بشم ،خیلی احتیاج بهش ندارم چونکه به راهم مطمئنم و شیرینی مسیرش همینه که مطمئنی که داری درست میری و بلخره بخوای نخوای به مقصد میرسی 

      محتاج بودن مال وقتی بود که اصلا راه چاره ای برای مسئلم پیدا نمیکردم و چنگ مینداختم به این رژیمو و اون ورزش که شاید نقطه امیدی برام باز بشه 

      همونطور که ولع ها از وجودم پر کشید و رفت ،حس نیاز هم داره میره و نفس های آخرشو میزنه ،چونکه تو این مدت  به لاغر شدن ریشه ای دست پیدا کردم ،پس احتیاجش در من کمرنگ شد ،دیگه میدونم هست و به زودی کمال و تمام در من نمایان میشه 

      کتمام نمیکنم که تا چند وقت پیش هم گاهی از خودم سئوال میپرسیدم که چرا تا الان به سایز ایده آلم نرسیدم ولی یه مدتیه که خیلی بهش فکر نمیکنم و متوجه میشم‌ داره حس اطمینان در من بیشتر شکل میگیره ،میدونم محتویات درب و داغونی در مورد چاقی در مغزم بوده که نیازه پاکسازی بشه و جاشون افکار و عقاید لاغر کننده بیاد که خدارو شکر میکنم داره باورهای جدیدم قویتر و محکمتر میشن 

      امروز که توی آرایشگاه بودم یکی از پرسنل به اون یکی پرسنل گفت فلانی تو هم لاغرتر شدی ولی اون خانم بشدت مخالفت کرد و گفت من دارم روز به روز چاقتر میشم چرا چرت و پرت میگی ،با اینکه اون خانم لاغر و متناسب بود ولی بشدت از چاق شدن میترسید که اینها نشانه های فرمول های چاق کننده خاموش در وجود این‌افراد هستن و من به خوبی درک میکنم که در درون افکار این افراد چقدر ترس وجود داره 

      احتیاج داشتن به هر چیزی نشان دهنده کمبود و حس نیاز شدید به اون خواسته است ،وقتی با زجه میگم که میخوام لاغر باشم ،یعنی لاغر نیستم و انرژی من نیازمند هستم از من ساطع میشه و حس نیازمندی ،نتیجه نیازمندی بیشتر در بر خواهد داشت 

      وقتی من محتاج مستقل شدن در منزلم هستم و با حس بد و نیاز میخوام‌ که زندگی مستقلی داشته باشم ،انرژی که از من ساطع میشه منو میبره تو مسیرهای نیازمندی بیشتر ،وقتی حالم بد میشه و دلم‌ میخواد بسرعت از موقعیت الان خونم فرار کنم در واقع من دنبال خواستم نیستم و دنبال فرار از یک موضوع یا شرایطی هستم هر چند حال و هوام خوب نیست ولی باید بتونم از نیاز به بی نیازی برسم تا رسیدن به استقلال خونم برام راحتر محیا بشه 

      و اگر ادامه بدم همیشه در این حالت گریز و فرار گیر خواهم کرد ،چونکه محتاج و نیازمند اون موضوع هستم ولی اگر بیام‌ به دور از همه ناراحتی هاییکه برام بوجود میاد ،بخوام که برای لذت بردن بیشتر از زندگیم ،بخوام که مستقل بشم و واقعا بیام هدف گذاری کنم که اگر من از نقطه A به نقطه B برسم میتونم چقدر شادابتر و امن تر و لذت بخش تر زندگی کنم ،میتونم راحتر به خواستم برسم

      یعنی برای ناخوداگاه من رسیدن به نقطه B هنوز جالب و لذت بخش و امن تعریف نشده و ذهنم  راضی نیست که از منطقه امنش در بیاد ،پس من باید بتونم از نقطه هدف براش مدام  تعریف کنم تا خام لذت های اون نقطه بشه و چونکه اون راه حل هارو بلده ،به سریعترین راه های ممکن منو میبره میرسونه به نقطه B 

      پس بجای نیازمند بودن به لاغر شدن ،لذت رسیدن به لاغریو بهش بگیم و بگیم ،که وقتیکه لاغر باشیم چقدر حالمون بهتره ،امن تر هستیم ،سالمتر و شادابتریم ،لذت های فراوانی در لاغری هست ،لباس های زیبایی که میتونیم انتخاب کنیم ،مکان هاییکه میتونیم استفاده کنیم 

      اعتماد بنفسی که میگیریم و میتونیم کارهای بزرگتر هم انجام بدیم‌، حس ارزشمندی و لیاقت که بالاتر میره ، آرامش و آسایشی که خواهیم داشت ،روابط موثرتری که بوجود میاد و خیلی از حال های خوبی که تجربه میکنیم بخاطر لاغر شدنه 

      شنیدی ذهن جانم ؟ حس کردی که چقدر میتونه لذت بخش باشه ؟ حالا دلت میخواد با لاغر شدن بهت توجه بشه یا با چاق و زشت بودن ؟ مسلما با لاغر بودن زیباتر خواهی بود و الگوی خیلی ها خواهی شد 

      همینطور در همه جنبه های زندگی ،اگر به دنبال لذت های رسیدن به خونه مستقل و استقلال مالی باشیم ،ذهن جان ،مارو میبره به همون طرف ،باید تعریف هارو براش تغییر بدیم که سلامت بودن ،شاد بودن ،متناسب بودن ،ثروتمند بودن و داشتن خواسته ها میتونه زیباتر باشه 

      اینکه ما لاغر شدنو ربط میدیم به عوامل و لذت های بیرونی باعث میشه که ما دیرتر به خواستمون برسیم ،مثلا قبلا دوست داشتم لاغر بشم تا به همه ثابت کنم که منم تونستم لاغر بشم ،یا دوست داشتم در ارتباطاتم بهتر نشون داده بشم و دلایل زیادی بود

      و الان این دلایل کمرنگتر شده ،نمیگم کامل از بین رفته چونکه انسان ها همیشه دوست دارن بهشون توجه بشه و این ذات انسانه ، ولی میتونیم کنترلش کنیم و انقدر حال خوب خودمونو وصل نکنیم به نظر دیگران و کمتر ازشون تاثیر بگیریم که اینهاییکه دارم مینویسم خیلی مهم هستن ولی نمیگم من دارم خوب عمل میکنم ،نه ،منم مینویسم تا برام تکرار بشه که انقدر از بیرونم تاثیر نگیرم که اگر ادامه بدم به این عملم ،حتما آسیب های بیشتری خواهم خورد 

      حالا که فکر میکنم متوجه میشم منم خیلی به این موضوع اراده اعتقاد داشتم و با افتخار به همه میگفتم من اراده زیادی دارم و همه چیزو برای خودم سخت میکردم و گاهی هم به سختی به خواسته هام رسیدم 

      حالا میخوام تمام اراده مو بذارم زمین و اعتراف کنم من هیچ اراده ای ندارم و میخوام براحتی به لاغری برسم ،میخوام براحتی به خونم برسم و به هدف هام دست پیدا کنم ،رسیدن به هدف برای من سخت تعریف شده و الان این قانونه قدیمیو نقض میکنم 

      حالا باید حس نیازو به علاقه تبدیل کنیم و این باورو در خودمون بسازیم که من خدارو شکر زنده م ،سلامتم و دارم زندگیمو میکنم ،در مسیر صحیح هم که هستم ،بلخره لاغر هم میشم ،من کار خودمو انجام میدم ،بدنم هم کار خودشو انجام میده که اگر آرام باشم و دخالت نکنم خودبخود به هدفم خواهم رسید 

      من الان تو خونه خودم هستم ،خدارو شکر بی خونه نموندم ولی دلم میخواد یه مدل زندگی دیگه ای هم تجربه کنم ،میخوام تغییر کنم و تغییر بدم سبک زندگیمو و میدونم به زودی در خونه جدید خودم ،چیزهای جالبی خواهم دید که همگیشون باعث رشد و ارتقاء من خواهند بود 

      حس نیازمندی یعنی چیزی که وجود نداره ،من نیازمند لاغری هستم ،پس لاغری نیست که من در به در دنبالشم ،چیزی هم که نباشه و  نیست ،چجوری بدستش بیارم ؟

      وقتی بی خیال لاغری یا هر خواسته ای میشیم و باورشو میسازیم که حالا لاغر بشیم که چه بهتر و اگر نشدیم که داریم زندگیمونو  میکنیم ،این باور در ما آرامشی بوجود میاره و حساسیتمونو کم میکنه و باعث میشه قدرت بیاد در ما و پر انرژی تر به مسیرمون ادامه بدیم که نتایج عالی در امتداد ساخت همین باوره 

      خدارو شکر میکنم برای اینهمه آگاهی و امیدوارم بتونم در شرایط خاص در عمل ازشون استفاده کنم و فقط در حد دانسته نباشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم