زندگی کردن، رسالت ما از بودن در دنیای مادی است.
بسیاری از انسانها سال ها از زندگی خود را در جستجوی کشف رسالت خود از زندگی کردن هستند و هرگز به یقین نمی رسند که رسالت آنها در زندگی چیست.
من عقیده دارم رسالت ما زندگی کردن است. رسالت ما تجربه کردن همان شرایطی است که اکنون در آن هستیم. رسالت ما بهبود شرایط فعلی زندگی است. به همین دلیل است که به تعداد انسان های روی زمین شرایط زندگی مختلف وجود دارد.
اگر زندگی یکسان یا فرایندی از قبل تعیین شده بود بنابراین باید برای همه انسان ها به یک شکل سپری می شد اما مشاهده میکنیم که انسان ها در شرایط مختلفی زندگی می کنند چون زندگی شکل یکنواخت و ثابتی ندارد و هر انسان در زندگی روزمره در حال تجربه کردن شرایطی است که از قبل در ذهن خود آن را ساخته و تنظیم کرده است.
ساختن شرایط ذهنی بر اساس فرمول هایی که در ذهن خود ایجاد می کنیم شکل می گیرد. هر فردی بر اساس شنیده ها و دیده های خود مجموعه از فرمول ها در ذهنش ایجاد می شود، از تعامل فرمول های ذهنی یک تصویر کلی از شرایط زندگی در ذهن فرد شکل می گیرد و جهان هستی یا خداوند، شرایط زندگی هر انسانی را منطبق با تصویری که از زندگی در ذهن خود دارد برایش رقم می زند.
به همین دلیل است که شرایط زندگی انسانها با یکدیگر متفاوت است چون محتوای ذهنی و تصاویر ذهنی آنها با یکدیگر تقاوت دارد.
اگر شما در خانواده ای زندگی کرده باشید که همیشه صحبت از سخت بودن زندگی، نداری، فقر، بدشانسی و … شده باشد به صورت ناخودآگاه در ذهن شما زندگی به شکل مجموعه ای از اتفاقات و شرایط سخت ترسیم می شود و به همین دلیل شرایط و اتفاقات زندگی شما به شکلی رقم می خورد که سخت بودن زندگی را تجربه می کنید.
در مورد چاقی هم دقیقا به همین شکل است و همه افرادی که از نظر جسمی چاق شده اند قبل از آن از نظر ذهنی چاقی را پذیرفته و تصاویر چاق از خودشان در ذهنشان ایجاد شده است و به دلیل تکرار این تصاویر آنها به واقعیت زندگی شان تبدیل می شوند.
به خاطر دارم در دوران کودکی هزاران بار شنیده بودم که من از نظر جسمی شبیه عموهایم هستم. این گفته ها باعث شده بود که هربار من با عموهایم مواجه می شدم تصور کنم من هم روزی مانند آنها می شوم.
نکته جالب توجه اینکه یکی از عموهایم که بیشتر با او مواجه می شدم علاوه بر چاق بودن، از نظر مالی در شرایط بسیار خوبی قرار داشت.
اما از آنجا که فقط از نظر جسمی من را شبیه عمویم معرفی کرده بودند من مانند عمویم چاق شدم اما ثروتمند نشدم.
دقیقا به خاطر دارم بارها با دیدن عمویم به این موضوع فکر می کردم که من هم روزی مثل عمویم چاق خواهم شد اما هرگز فکر نکرده بودم مانند او ثروتمند خواهم شد.
تصاویر ذهنی به همین سادگی در ذهن ما ایجاد می شوند بدون اینکه ما از طریق ایجاد شدن یا عواقب آن اطلاع داشته باشیم.
من از کودکی به کارکردن با کامپیوتر علاقه داشتم و بر خلاف هم سن و سالهای خودم که اکثر در کوچه مشغول بازی کردن بودند من در اتاق مشغول کار کردن با کامپیوتر بودم.
من بارها درباره این ویژگی خودم برای دیگران صحبت کرده ام و در ذهن من کاملا پذیرفته بود که فردی بیشتر زمان خود را صرف بازی کردن با کامپیوتر کند.
پسر من (مهدی) این صحبت ها را شنیده است و به صورت کاملا خودبخودی علاقه زیادی به بازی کردن با کامپیوتر دارد و علیرغم اینکه برای اطرافیان من علاقه و عملکرد مهدی صحیح نیست اما برای من کاملا منطقی و پذیرفته است چون خودم در این شرایط بوده ام.
این توضیحات به این منظور است که بیشتر واضح شود به چه راحتی ما تحت تاثیر افکار و عملکرد اطرافیان خود قرار می گیریم و اگر زندگی امروز ما شبیه اطرافیانمان است به دلیل تاثیر ذهن ما از عملکرد و گفته های آنهاست.
از آنجاکه شرایط زندگی ما بر اساس آنچه در ذهن خود ذخیره کرده ایم رقم می خورد بنابراین می توانیم با ایجاد فرمول های جدید در ذهن خود شرایط زندگی مان را تغییر دهیم.
این در حالی است که برای تغییر شرایط زندگی نیاز به دور شدن یا فاصله گرفتن از اعضای خانواده خود نداریم بلکه در میان آنها می توان بر یادگیری و تثبیت افکار جدید در ذهن خود تمرکز داشته باشید و پس از مدتی مشاهده می کنید که در بین افرادی که تا همین چند وقت قبل مانند آنها فکر و عمل می کردید شما افکار و عملکرد جدیدی را در پیش گرفته اید و شرایط زندگی شما تغییر می کند.
اتفاقی که به وضوح در زندگی من رخ داده است.
من از روزی که تصمیم به تغییر شرایط زندگی ام گرفته ام همچنان در بین افراد نزدیک خانواده ام زندگی می کنم و هر روز با آنها ارتباط دارم اما بعد از چند سال شرایط زندگی من با آنها از زمین تا آسمان تفاوت پیدا کرده است و این درحالی است که آنها همچنان در همان شرایطی که چند سال قبل داشته اند و من هم مانند آنها بودم در حال زندگی کردن هستند.
قدرت ذهن شما متعلق به شما و تاثیرگذار بر شرایط زندگی شماست بنابراین اهمیتی ندارد در چه شرایط یا با چه افرادی زندگی می کنید. اگر اکنون شرایط زندگی شما مانند اطرافیانتان است به این دلیل است که محتویات ذهنی شما مانند آنهاست. به محض اینکه تصمیم به تغییر محتوای ذهنی خود می گیرید و در این امر استمرار و اشتیاق داشته باشید شرایط زندگی شما تغییر خواهد کرد درحالی که همچنان با آنها زندگی می کنید و در ارتباط هستید.
بنابراین به جای تمرکز بر تغییر دیگران یا شرایط اطراف خود بر تغییر محتوای ذهنی خود متمرکز شوید به این طریق خیلی ساده تر و سریعتر تغییر در تمام جنبه های زندگی را تجربه خواهید کرد.
مجموعه فایل های آموزشی استفاده از قوانین در عمل به منظور چگونه استفاده کردن از فرمول های جدید ذهنی در زندگی روزمره تهیه و ارائه شده است.
این بخشی از زندگی شخصی من بر اساس استفاده از فرمول های ذهنی جدید است که در نهایت باعث تغییر شرایط زندگی من شده است.
اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه شد است به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.
برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
📻 رادیو لاغری
امتیاز 4.39 از 28 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
با عرض سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوستان همراهم.
یکی از مهم ترین چیزهایی که همیشه دوست داشتم بدونم اینه که رسالت من در زندگی چیه .
خداوند منو برای چی آفریده و هدف از خلقت من چی بوده .
خیلی جالبه که رسالت هر انسانی خوب زندگی کردنه و اینکه در هر شرایطی قرار داره بتونه شرایطش رو بهتر کنه .
شرایط زندگی ما با هم متفاوته ،هر کدوم از آدما در خانواده و کشور ،در فقر یا ثروت زندگی می کنند و همین شرایط متفاوتی رو برامون رقم می زنه .
ولی در هر شرایطی ما باید زندگیمون رو درست انجام بدیم .
زندگی رو بهتر از آنچه تحویل گرفتیم تحویل بدیم .
ما در هر خانواده ای که به دنیا بیایم بنا به اطلاعاتی که از اطرافیان می گیریم و تصویر سازی می کنیم ،شراط زندگی خودمون رو ایجاد می کنیم .
مثلا کسی که در فقر متولد بشه فکر می کنه برای همیشه فقیر می مونه ،در حالی که اینطور نیست .
ما قادریم شرایط زندگیمون رو تغییر بدیم .
همونطوری که با اطلاعاتی که از اطراف دریافت کردیم و این شرایط طبق اون اطلاعات رقم خورد حالا می تونیم با وارد کردن اطلاعات درست زندگیمون رو تغییر بدیم .
اطلاعاتی که وارد ذهن میشه و تصویر سازی ذهن باعث ایجاد و ساخت زندگی ما میشه .
حالا با فرمول های زیبا می تونیم ،زندگیمون رو زیبا بسازیم .
نکته ی مهم اینه که لزومی نداره به دیگران توجه کنیم و اونا رو هم تغییر بدیم ،فقط باید روی خودمون کار کنیم و در کنار بقیه زندگی جدیدی رو شروع کنیم .
با تکرار و استمرار در ساخت فرمول های جدید زندگی شرایطمون بهتر میشه .
بزرگترین مسئله، زندگی درست کردن هست .
باید از مسیر زندگیمون لذت ببریم .
عجله کردن برای سپری کردن زندگی و رفتن به مرحله ای بعدی چرا ؟
آخه مگه قرار چه اتفاقی بیوفته .
هی عجله کردن برای تغییر شرایط ما رو از لذت زندگی کردن ،دور می کنه .
مثلا من گاهی عجله می کنم زودتر کارهامو انجام بدم با استرس و نگرانی انجامش میدم و تموم میشه ولی بعدش چی ؟
هیچی بیکار میشینم و حوصله ام سر میره .
واقعا این نکته که عجله کردن برای هیچ کاری خیلی جالبه .
یادمه بچه هام که کوچک بودن همش عجله داشتم زودتر بزرگ بشن و من راحت تر باشم ،ولی الان میدونم اون دوران رو هم با سختی زیاد و بدون لذت بردن سپری کردم و الان بزرگ شدن و من دیگه نمی تونم مثل کودکیشون بغلشون کنم و از بوی بچگیمون لذت ببرم .
کاشکی بلد بودم هر روزم رو خوب زندگی کنم .
مگه من مطمئنم که فردا رو می بینم که اینقدر برای سپری شدن عمرم عجله دارم .فردای من قراره چی بشه هیچی .
بهش فکر کردم .من یک خانم خانه دار هستم و زندگی و شرایطم رو دوست دارم ،درسته دلم می خواد انسان بهتری باشم و پیشرفت کنم .
ولی با استرس و عجله که نمیشه .
من همیشه در حال دویدن هستم ،چرا و به کجا نمیدونم .
البته الان خیلی بهتر شرم.
کارهامو آهسته انجام میدم و سعی می کنم لذت ببرم .
خیلی چیزها اینجا یاد گرفتم .
عجله کردن باعث استرس میشه و استرس باعث میشه من زیاد تصمیمات اشتباه بگیرم و وافعا همینطوری بوده برای من .
الان که صبورتر شدم و فرصت فکر کردن به خودم میدم خیلی آرامش پیدا کردم .
تمام مراحل زندگی مثل همه ،این موضوع عجله در رسیدن به تمام خواسته ها روندش همینطوریه .
برای لاغری هم همینه .
الان که مسیرم رو درست انتخاب کردم ،عجله برای چیه .
فکر کنم الان متناسبم بعدچه اتفاقی قراره بیفته ،زندگی من ادامه خواهد داشت .
پس نیازی به عجله نیست .
آرام و آهسته و با لذت هم زندگی می کنم و هم متناسب میشم .
وقتی آرام و آهسته پیش برم ،فرمولهای ذهنی درست سرجای خودشون قرار می گیرن ،فکر کنم چسب زدم باید صبر کنم خشک بشه .
اگه با عجله برم سراغ گام های بعدی هنوز قبلی خشک نشده یکی دیگه رو بچسبونم ،قبلی هم کنده میشه .
باید ذهن رو از روی نتیجه ی لاغری بردارم و بذارم روی بهتر زندگی کردن .
بعد تناسب اندام هم خودش اتفاق می افته .
موضوع دوست داشتنی از داستان دوست استاد اینه که کاهش وزن با ذهن برگشت نداشت و منم دنبال همین موضوع بودم .
تناسب اندام با ذهن ،چیزی هست که لاغری پایدار و همیشگی رو به من هدیه میده .
ذهنم با جسمم در ارتباط هست .
ولی تاثیر روی ذهنم چند برابر جسم هست.
اگه ذهنم ۴ سایز کم بشه ، جسمم یک سایز کم می کنه و اینم کاملا طبیعیه چون تبدیل شدن افکار درست به رفتار و بعد تغییر جسم زمان می بره .
پس عجله نکنید .در مقصد خبری نیست .
هر چه خوشی و لذت هست در مسیر اتفاق می افته .
خدایا شکرت .
استاد گرامی سپاسگزارم 🙏🌼
در پناه خدا باشید .
این فایل دو قانون داشت ؛یکی در فایل تصویری که این بود ،در لاغر شدن عجله نکنید،و بعدی در فایل نوشتاری که در مورد تغییر شخص بود و اینکه سعی کنیم بجای دیگران خودمون رو تغییر بدیم تا زندگی مون عوض بشه.
تا زمانی که بخواییم دیگران رو تربیت کنیم و تغییر بدیم احساس ناامیدی و سرشکستگی از ناتوانی خودمون ما رو رها نمیکنه،چون ما قادر به تغییر کسی در جهان نیستیم و نخواهیم بود بجز خودمان .
هر کسی که وارد این دنیا میشه مسیولیت ها و رسالتی داره که ما نمیتونیم در اون دخالتی داشته باشیم و این جزو قوانین جهان هست .ما فقط مسئول خودمون و اعمال و زندگی خودمون هستیم و فقط میتونیم در خودمون تغییر ایجاد بکنیم .
به نام خداوند حاضر و همیشه خواهان پیشرفت ما،
و درود رحمت برکت ثروت سلامتی ر وشنایی آگاهی و عمر با عزت و طولانی جاری در هر لحظه زندگی شما استاد گرامی و ارجمند،
استاد چقدر هر فایل شما درس داره باید کتاب بنویسم به خدا همه فایلهای شما هر کدومشون درسها داره و بی نظیرن تک به تک ممنونم واقعا نکته این فایل رو به این زیبایی دوباره یادآوری کردید به ما
به کجا چنین شتابان؟اصلا عجله دارم بعدش چکار کنم خوب رسیدیم به مقصد بعدش چی به قول شما ؟
واقعا زندگی کردن را می آموزید در لحظه بودن را حس خوب
مثل شعله های گازی که همه اش به یک میزان روشن باشه بهتره نه اینکه یکیشونو زیاد کنیم ف قطع یک نوع غذا اونم با این سرعت و میزان زیاد شعله غذامون بسوزه و دیگه نداشته باشیم هیچی !!!
یا مثلا با سرعت بالا حرکت کردن و با ماشین رفتن و ندیدن هیچ منظره ای و زیبایی و هیچ لذتی ،
خوب به قول شما رسیدیم به مقصد بعدش ؟
واقعا درست فرمودید عجله کار شیطون همیشه برای من همه چیو بهم میزد و واقعا و آدم همش استرس الکی میگیره و هیچ لذتی نمیبره
واقعا خدایا شکرت چاقم کردی تا بهم اینهمه درس بدی آرامش آرامش آرامش تعهد تعهد تعهد. و لذت لذت لذت
تا بفهمم که چه قدرت و درسهایی دارم و باید یاد بگیرم ,
و من بایدهمیشه با آرامش مراقبت این حس خوب تا ابد باشم
و چقدر خوب طی کردن این مسیر هر روز صبح کار داشتن و انجام دادن کاری و امیدواری برای یادگیری درسهای زیبای زندگی برای انسانها نیاز و خوشحال کنندست من هر روز که بیدار میشم اتفاقا همش میگم:
اخ جون کاری دارم برای ارتقا زندگیم مثل فایل لاغری گوشدادنم از سایت شما زبان خواندن کار خانه و ورزش اونم دیگه برای آرامشم و لذتم و فرم اندامم و نه البته برای لاغریم نه با فشار زیاد نه با زمان کم و عجله ،
نه با استرس و تنفر،
و از اینکه هر روز درس جدید زندگی یادمیگیرم و تو این فضا هستم خوشحالم ،
واقعا به الله قسم که یکسری تغییرات فوق العاده زیاد و زیبای ذهنی درونم بدون اینکه بفهمم از کی از کجای ذهنم میان چرا و چطور آنقدر زیبا و عالی ظهور دارن پیدا میکنم تو زندگیم شگفت زده شدم ،من به خودم میگم تینا تویی واقعا ؟!!!!
من از ذهن خوبم قوربونش برم آنقدر ممنونم آنقدر زیبا داره پا به پای من با هر فایل شما همکاری میکنه واقعا دوستش دارم خیلی باهوش ماشاالله
از خداوندم ممنونم از شما بخاطرش ممنونم ،
و داره ذهنم خیلی خوب همکاری با من میکنه به خواست خدا چون قراره اون تصویر ذهنیمو رقم بزنه منتهی با لذت و ارامشو درک معنای واقعی زندگی و با قدرت و توانایی زیباش چون قرار منم حتما یک الگو بشم و مسئول گسترش خوبی در جهان بشم درست مثل شما استاد بزرگوارو من از خدا و ذهنم و شما استاد گرامی واقعا ممنونم .
خدایا شکرت
استاد خیلی خیلی ممنونم از واقعا این همه آموزشهای فوقالعاده عالیتون.
بنام الله
چندروزه من دارم فایل هارو میگیرم میشنوم می نویسم. اما یک حسی همیشه در من بود که حال منو خراب میکرد پس من از قوانین عمل در زندگی هم استفاده کردم تا اینکه دیشب این فایل رو دوباره مرور کردم به خودم گفتم این همه مدت حالم خوبه پس چرا چندروز ه از رفتارم ناراضیم وحس بد درمن شکل میگیره یه حس استرس و نگرانی از اینکه نمیشه بااینکه میدونم میشه و بهش ایمان دارم چند بار تودفترم نوشتم از خودم پرسیدم. وتمرکز به چندتا نتیجه رسیدم واینکه این حرف که من دارم عجله میکنم توابع شکل دیگه دوباره بعداز نوشتن تمرینات دوره ی صدگام لاغر شوید قبل از اینکه لاغرشوید به این نتیجه رسیدم که من دارم در ست عمل میکنم اما بازم یه جای کارم میلنگه دوباره رفتم سراغ مسیر لاغری لیز خوردن جلسه ی بیست و پنجم واین دریافت ها درمن به این شکل به وجود اومد که تایید کننده این فایل عجله نکردن هست من وقتی این روگفتید که اگه فردا کاملا متناسب شده باشید مثلا چیکار میخواید بکنید باید همین زندگی روادامه بدید فهمیدم اینکه من این بار به جای رژیم از جلسات دارم طوری استفاده میکنم که منواز تمرکز درست و دریافت درست از جلسه ی لاغری من .برمیداره من شروع کردم دوره ی صدگام روالان در لاغرشوید قبل از اینکه لاغرشوید جلسه ی امروزم بود به این فکر کردم که من برای اینکه سریع تر به نتیجه برسم دارم همه ی اطلاعات روجمع میکنم طوریکه تمرکزم بردیگری از بین میره واین هم یک نوع عجله کردن هست همزمان با اون هم چون حس خوبی نسبت به رفتار غذایی خودم نداشتم پس چالش من اینو نخوردم رو انجام دادم وبه جلسه ی دوازدهم رسیدم واینجابودکه من درکش کردم که عجله کردن هم در این فایل گوشدادن هم باعث میشه درکم نسبت بهش کم بشه وقتی شما گفتید که از همین حالا سفر شروع شده درموردمسیر سفرتون من هم به خودم گفتم که لاغری من هم شروع شده اما به خاطر عجله کردن هست که من اینطوری شدم اونوقت تصمیم گرفتم که بهش فک کنم که چطور عمل کنم درهر صورت خودمو قانع کردم صدگام زیاد نیست همیشه سه ماه مثل آب خوردن گذشته چشم بستم و باز کردم دیدم سه ماه تموم شده امااین من بودم که به هر دلیلی اون زمان رو برای خودم سخت کردم درصورتی مسیر آسونه چون نتایجش رودارم می بینم من در چالش اینو نخوردم خوب عمل کردم اولش وبعد چون باید سراغ جلسه های دیگه میرفتم تمرکزم برداشته شد و هدف شد فقط نتیجه گرفتن نه تمرکز کردن به خودم گفتم اگه هدف لاغرشدنع ولاغرشدن آسونه خب همه ی جلسه ها پایه و اساس اونها برمبنای لاغری هست پس اصل لاغریه امامن داشتم مسیرمو برای خودم سخت میکردم و درنتیجه به خودم گفتم همه ی دوره هاهمدیگه روکامل میکنن واینجاهم یه چیزی روخیلی خوب درک کردم من درسته که رفتار غذاییم درست نیست اما به این هم پی بردم برای اینکه بتونم مثلا روشی مثل رژیم روبه کاربرده باشم از چالش تغییر عادت استفاده کردم واینوهم من خودم میدونستم که این چالش تغییر رفتار هست نه رژیم اما ذهن منفی نگرمن بهم میگفت نه این کارو بکن آروم بشی که حداقل درعین حال که نمیخوری لاغربشی واینجافهمیدم که خوب مینویسم وخوب گوش میدم اما شخصیت ذهنی من هنوز تغییر نکرده درک من هنوز کامل نشده و اینکه همه ی این دوره ها همه چیز برای لاغرشدنع واز اونجایی هم که من برای لاغرشدن ولاغرموندن دارم اینکار رو انجام میدم که نه فقط لاغری بلکه ی همه ی مسیر زندگی چون عجله کردن هیچ وقت برای من کارساز نبوده و فهمیدم که اگه بخوام عجله کنم اون هم فقط برای سایز کردن و اینجور حرفا خیلی سریع ممکنه از مسیر خارج بشم و . به این حرف که در نوشته ی مقدمه ی درمسیرلاغری من نوشته شده رسیدم که یادگیری لاغری یک فرایند ذهنی هست که اگرسریعش کنم یادمیگیرم .اما نمیتونم فرایند تغییر جسم روسریع کنم چون جسم مثل ذهن نیست روند طبیعی روطی میکنه وارام بدون سرعت . بعداز اینکه تغییرادامع پیداکرد جسم هم تغییر میکنه پس باید ذهن اول تغییرکنه بعد جسم . ازشماممنون . وسپاسگزارم
سلام استاد
خداراشاکرم که درتاریخ 1402/8/8/ توانستم این فایل را گوش بدهم
استاد چقدر درطول این مسیر به ما یادآوری میکنید عجله نکنیم چون این یکی از مهمترین فاکتورها درمسیر تناسب با ذهن میباشد .
هرگز برای لاغری و سرعت بخشیدن به آن عجله نکنید و از روشهای دیگر برای لاغری هم استفاده نکنید که نتیجه عکس خواهد داد
چون با عجله کردن درانسان نگرانی و استرس ایجاد میشود و احساس و حال انسان را بد میکند و این احساس بد مانع لاغری و یا هرکاری درزندگی شما خواهد شد چون عجله کردن کار شیطان است که حال و روحیه بندگان خداوند را بد کند پس مواظب باشیم و ذهن خود را کنترل کنیم تا عجله نداشته باشیم تا نتایج کار عالی در بیاید ووقتی به وزن ایده ال خود رسیدیم هم احساس خوب داشته باشیم و هم دوباره به وزن قبلی برنرگردیم و درطول مسیر لاغری هم لذت برده باشیم و بدون سختی و ناراحتی به مقصد رسیده باشیم
با آرامش – احساس خوب – خوشحالی – اشتیاق زیاد – عجله نکردن – و منطق شما میتوانید به راحتی لاغر شوید . ارتباط ذهن و جسم دراین روش خیلی مهم است اگر سایز بدن شما 1 سانتی متر کم شده مطمئن باشید درذهن شما سایزشما 4 سانت کمتر شده و چقدر این عالی است که فکر چاقی از بین رفته و فکر لاغری جایگزین ان شده است
پس انشاالله همه هم مسیران دراین راه بدون عجله و با احساس خوب خود را برای رسیدن به سرزمین لاغرها آماده میکنیم و در طول مسیر از هم صحبتی با دوستان با خواندن نظرات آنها لذت میبریم و درنهایت به جسم ووزن ایده ال میرسیم .
بخشنده به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستان عزیزم
عجله کردن یکی از یکی از موانعی است که باعث میشه رسیدن به خواستهها و لذت بردن از زندگی سختتر باشه بدتر از نرسیدن به خواستهها اضطراب و استرسی است که به ذهن و روح خودمان و دیگران وارد میکنیم
با عجله کردن کارهامون خیلی سختتر پیش میره من خودم یکی از افراد خیلی عجول بودم که در هر دورانی از زندگیم بودم دوست داشتم که به مرحله بعدی زندگی برم بلکه موفقیت و لاغری و رسیدن به خیلی از خواستهها تو اون مرحله قرار داشته باشه و تا این سنم همیشه استرس دارم اما به لطف خدا با آموزشهای خوب استاد عزیز این عجله کردن در وجودم خیلی کمتر شده است
در اوایل ورود به سایت همش دنبال راهی بودم که زودتر لاغری رو تجربه کنم مثلاً تا فلان مراسم باید لاغر بشم تا از مراسم لذت ببرم مدتی بعد که به فایلها گوش دادم این عجله کردن خود به خودی خیلی کمتر شد و آرامش بیشتری دارم و با لذت بیشتری از مطالب استفاده میکنم
همسر من هم فرد عجولی هستش مخصوصاً در رانندگی و همیشه در ترافیک یا پشت چراغ قرمز استرس زیادی بهش وارد میشه من هم اوایل شرکت در دوره خیلی دوست داشتم همسرم هم از مطالب استفاده کنه اما اصلاً اشتیاقی برای دنبال کردن مطالب سایت نداشت بعد مدتی فهمیدم که این کارمم اشتباه بوده نباید کسی رو مجبور به انجام کاری بکنم من نمیتونم تا فردی خودش نخواد باورها و افکارش عوض بشه، اون رو تغییر بدم
همون موقع تصمیم گرفتم که بر روی باورها و افکار خودم کار کنم خدا را شکر این تصمیم برام خیلی سرنوشت ساز بود و الان آرامش بیشتری دارم همسرم هم مشتاقتر شده تا فایلها رو گوش بده من از این مسیر واقعاً لذت میبرم و یکی از حسرتهام اینه که کاش چند سال پیش با این مسیر آشنا میشدم و زندگیم رو بهتر میساختم اما با خودم میگم که باز خدا رو شکر الان به این سایت آشنا شدم تا ادامه زندگیم رو به بهترین شکل بسازم و زندگی لذت بخشی رو تجربه کنم
سلام بر خداوند که درجهان وگسترش اون هیچ عجله وشتابی رو قرارداده واون کسترش هم با آرامش وبدون عجله انجام میشه
سلام براستاد وهمه دوستان
من هم برای زود تندتر لاغر شدن هیچ عجله رو قراردادم ندادم با آرامش دارم این مسیر دلنشین رو به خودم هدیهنیدم واز بودن دارم کیف میکنم
راین مسیر رو برای خودم آسون راحت کردم م افرارچاق ان که اضافه وزن داریم ازکازهای ی که آسون وراحت بی درسر باشه استباق میکنیم
عجله باعث میشه من ازمیسر لذت نبرم خسته بشم و شاید برا ی اگه اون لذت رو نخواهم داشت
من دارم از لحظههای این مسیر هم درک بیشتری به خودم دادم
من میخوام این وزن کم کردن رو فقط با ذهنم انجام بدم . میدم چون میدون که اگه من سریع وتند لاغر بشم بازم برکشت وزن کم شده رو میدونم که وزن رو بهخودم برمیگردونم من دیگه حوصله ندارم که او ن همه مشکلات رو به بهخودم برگردونم بهاندازه که ذهنم تغییر
کنه به همون من با کم کردن سایز در ذهنم باعث کم شدن سایزر جسم باچند برابرست
دخترم یی ماه یش به من گفت که بیا چربهای بعضی قسمتهای رو تخلیه کن که زودتر لاغر بشی چون توشرایط برات راحتر باشی ومن گفتم من هیچ روشی هیچ کاری که توسایت گفته شده رو انجام میدم دیگه هرچیزی هر مسیر هرکارش که من رو زودتر به هدفم برسم رو به هیچ عنوان انجام نمیدم چون میدنم که دارم روی ذهنم کاره میکنم این لاغر شدن هم لذت وهم اطمینان دارم که هر چی من وزن کم کنم به هیچ عنوان برگشت نداره چون دیگه دلم نمیخواد به هیچ عنوان ازمسیر خارج بشم من خودم رو توی یی مکان امن آرامش راحت دریافت کرم از عقل به دور است این مسیر رو رها کنم بازم خودم رو با کلی مشکل روبرو کنم وچون دوست ندارم که ازمسیر بیرون بیام خودم رو لیز بدم وکل کارهایی که انجام دادم رو خراب کنم من کلی زمان گذاشتم یادگرفتم که باورهایی خودم رو شناسایی کنم کلی روی کم رنک کردن هربار کا کررم ودراین زمان ازهر چیزی که من رو به اندیشه وفکر وارد کرد ذهنمرو ارام کرد حالتون کاره کردهای خودم نشونش که درست بوده لاغریی است که دارم آرامآرام به دست میارم واز هر گرمش که دارم کم میکنم بقدری شاد خوشحال میشم
چون این کاره رو ذهنم داره انجام میده من تواین لاغر شدن هیچ نقشی ندارم چون هیچ فشاری رو روی جسم نمیارم جسم خودش با کمک ذهنم دار این لاغریی رو به خودش هدیه میده من دراین بده وبستان دخالتی ندارم
وجه زیبا کاری که تا به امروز من هیچ برنامه رو که این کاره رو برامانجام بده ندارم هر دفعه که من وزن کمکردم فقط روی فشاری بود که جسم آوردم ولیان مسیر کل فشاری که من تحملکررم وبرام خیلی سخت بود برطرف کردن باوره اشتباهم بودم که مثل آهن سفت. وسختی که میخواستم اون کم رنگش کنم این مرحله برای من خیلی سخت بود ولی انجام شد که اون به شکل واقعی کم رنک کردم. وکم کم از این باوره هیچ استفاده نکردم امروز به خودم میگم تو این مسیر رو ازخداوند وحضرت زهرا (ص) دارای اطمینان دارم که به هدفم میرسم ولی از بودن تومسیر هم باید لذت ببرم که دارم میبرم نمی خوام باتازنم که زود به مقصد برسم وفتی که رسیدم هیچ اتفاق نخواهد افتاد من ادامه بودم واین لذت رو ازخودم میگیرم وقتی که برسم میگم ای گاش دوباره ازاول شروع کنم که ازمسیر هم لذت ببرم این کاره رو همین زماند انجام میدم
خدا پشت. وپنا. همون. یا حق. حق. نگه. دارتون
سلام و درود
مهمترین نکته ی این فایل پرهیز از عجله بود ! چون در نهایت تو هر عجله ایی این ما هستیم که کلی حال خراب برای خودمون به جا میزاریم …
من کلا تو زندگیم آدم عجولی بودم دقیقا مثل بابام ! بابا و مامانم یه عُمر سر این موضوع دعوا داشتن 😁بابام عجول بود و مامانم به شدت تیپیکالِ آرومی داشت و وای از روزی که سفری چیزی قرار بود بریم ! از همون اول دعوا میشد و تمام مسیرم معمولا سکوت بود و عجله بابام برا رسیدن !
متاسفانه منم به شدت عجول شدم همین الان با اینکه یه خانومم و معمولا خانوم ها به دیر حاضر شدن معروفن ، اگر قرار باشه جایی بریم همیشه این منم که حاضر و آماده اول از همه جلو در ایستادم و دارم حرص میخورم بقیه حاضر بشن !
من به خاطر عجول بودن خیلی ضررها به خودم زدم که بزرگترینش ازدواجم بود که ثمره اش علاوه بر خودم سه تا بچه است ، که اسیر این زندگی شدن !
چون اون موقع ها همه زود ازدواج میکردن یعنی زیر بیست سال منِ ۲۳ ساله دیرم کرده بودم و در حالی که پر بودم از اشتیاق درس خوندن و تجربه ی کارهایی که دوست داشتم انجام بدم و کلی کار نکرده ، نشستم پای سفره عقد کسی که مانع همه این ها شد یعنی همون اول گفت که نمیخواد من هیچ کاری کنم و باید فقط خونه دار باشم و من فقط از رو عجله و اینکه زود ازدواج کنم تا به بقیه برسم و جا نمونم قبول کردم و حاصل شد ۱۶ سال زندگیه …………………….
بیخیال برگردم سر موضوع اصلی یعنی عجله …
در مورد لاغری هم همین بود من همیشه عجله داشتم و دنبال راهی بودم که تو تبلیغاتش سریع ترین زمان رو داده یه جورایی دلم میخواست شب بخوابم و صبح با معجزه لاغر شدنم بیدار بشم ، سرِهمین موضوع اولین بار که دوره رایگان رو شروع کردم ناامید شدم و نصفه رها کردم اما حرف های استاد از ذهنم نرفت و منو دوباره برگردوند تو مسیرِ درست !
اوایل شروع مجدد بازهم عجله داشتم و همش دلم می خواست تغییر رفتارهام رو ببینم ولی به این فکر نمیکردم که چقدر فرمول های غلط و ریشه دار تو ذهنم زیاده و قطعا زمان میبره تا بتونم کم کم اول جلوی ادامه این افکار رو بگیرم بعد بتونم تو مسیر دُرست برم …
عجله همیشه انسان رو از مسیر غافل میکنه ، مسیری که گاهی چیزهای خوب و غافل گیر کننده ایی برای تعالی انسان داره ، اگر همیشه همه آدم ها عجول بودن قطعا هیچ وقت مکان های بِکر تو طبیعت کشف نمیشد ! چون همه فقط تلاش میکردن به مقصد برسن !
هیچ کوهنوردی تا طِی مسیر نکنه به قله نمیرسه این قانونه ! کوهنوردی موفقه که آروم و پیوسته پیش بره تا نه انرژیش تموم بشه و نه زیبایی های مسیر رو از دست بده …
این مسیر هم مثل خیلی جاهای دیگه تو زندگی نیاز به صبر و آرامش و پیوستگی داره وگرنه نتیجه اش میشه نا امیدی …
من فهمیدم که یکی از بزرگترین موانعِ تو ذهنِ من عجله است که باید کم کم از بین ببرمش ..
براش تمرین میکنم و خسته نمیشم …
یاعلی
سلام استاد خسته نباشید
سلام دوستان هم مسیر
امیدوارم حال همه تون خوب باشه
قانون هایی که گفتید اینها بودند:
عجله نکنید ، از لحظه به لحظه ی زندگی لذت ببرید، از مسیر زندگی و از مسیر رسیدن به اهدافتون لذت ببرید ، چون اگه عجله کنید استرس و نگرانی حالتون رو بد میکنه ،
و نباید برای هیچ چیزی در زندگی حالتون رو بد کنید .
و در مورد لاغری هم باید ذهنمون رو از روی لاغر شدن برداریم و عجله نکنیم،
وقتی ما از مسیر مطمئنیم پس نیازی به عجله نیست و صبر داشته باشیم قطعا نتیجه میگیریم،
و در کنار این مسیر نباید از هیچ روشی استفاده کنیم چون این یعنی عجلهعپس مشکل ساز خواهد بود .
فقط کافیه تصاویر ذهنیمون و الگوهای ذهنیمون تغییر کنه،
شرایط زندگی ما براساس انچه در ذهن خود ذخیره میکنیم رقم میخورد .
ممنونم استاد گرامی
موفق و موید باشید
سپاس
دیدگاهتون بسیار عالی
مختصر اما بسیار مفید👌👌🌹
سلام دوست عزیز
لطف دارید…
روزتون پر از حسهای خوب 🌹
سلام و درود بر عالم و آدم
استفاده از قوانین در عمل(۳)
چه جالب!…زندگی کردن همون رسالت ماست اول از همه که ما یاد نگرفتیم چه جوری زندگی کنیم یا خیلی برامون معمولیه مثلا میگیم همین تکرار و تکرار هرروز زندگیه !یا اینکه وقتی یه کم در مسیر خودآگاهی قرار می گیریم دنبال رسالتمون میگردیم انگار تمام آرزومون اینه که رسالتمون چیه !؟…چه روزهایی من فقط از خدا رسالت زندگیمو طلب می کردم و می دیدم خیلی از افراد مثل من سر گشته هستند بعد داستان این شد که یه موضوعی صددرصد در ذهن و قلبم نقش بست تا حدی که گفتم خودشه و مطمئن شدم البته که هرروزش یک تجربه بود و منو ساخت و دقیقا رسالتش این بود که منو آماده کنه برای اهداف بزرگتر اما اون موضوع مقصد نبود مثلا قسمتی از رسالتم همین نوشتارم اینجاست داره قسمتی از رسالت زندگیم به تکامل میرسه و رسالت یعنی زندگی را هر آن آموختن و لذت بردن .
هر انسانی شرایطی را تجربه می کنه که مخصوص به محتوای ذهنی خودش هست و اول تصویر کلی از فرمولهای ذهنش در مغزش ایجاد می شوند و بعد هموندشرایطی که انتظارش را داشت را در زندگی تجربه می کند .
قبل از پذیرش چاقی تصویر چاقی در ذهنمون ایجاد شده است .
خیلی از افراد چاق از کودکی شنیده اند که شبیه به یکی از نزدیکان چاق هستند و خود من بارها شنیدم که چاقی من شبیه به مادرم و خانواده اش هست چون بارها میشنیدم که وقتی بزرگ بشم چاق میشم و خوب میشم از ۱۰سالگی به بعد انتظار چاقی در من شکل گرفت و روند تغییر جسم من تغییر کرد .
در مورد بازی خیلی خوب گفتید موردی که امروزه خانواده ها با بچه هاشون درگیرند !..برادر من اون وقتهایی که مجردبودم علاقه زیادی به گیم نت داشت و به درسش اهمیت زیادی نمی داد بارها سرزنش می شد و تنبیه ولیباز ادامه می داد بارها شنیدم که بهش می گفتند چشمانت مشکل پیدا می کنه زندگی آینده ات خراب میشه هیچی نمیشی و بگذریم !….
و اما پسر خودم الان از صبح تا شب بازی می کنه و شدیدا به بازیهای گیم علاقه منده البته به دلیل حضورم در مسیر آموزشهای ذهنی سعی کردم آزادش بزارم و متوجه باشم که بازی خوبی انتخاب کرده یا این مدت در بازی کلمات انگلیسی بیشتری یاد گرفته مهارتش بیشتر شده و اما در ذهن اطرافیان و پدرش و خود من این کار به این تایم گسترده کار صحیحی نیست و چه جالب که امروز استاد به خاطر تجربه خودشون از کودکی رفتار پسرشون را تأیید می کنند و این نشون میده کاری که خودمون تجربه کرده باشیم نسبت بهش برای دیگران پذیرش بهتری داریم …
بنابراین شرایط زندگی ما بر حسبت محتوای ذهنیمون هست و باید برای تجربه شرایط بهتر فرمولهای صحیح و جدید را جایگزین کنیم و در تغییر کردن لازم نیست از خانواده یا دیگران دوری کنیم بلکه در میان آنها میتونیم با کسب آگاهی و عمل کردن به آنها قوانین ذهنی جدیدی برای خود وضع کنیم …
فکر می کنم خود این موضوع یک دوره تکامل داره یعنی برای فردی که ته چاه هست باید یه کم دوروبرش را خلوت کنه تا بتونه با آرامش و تمرکز بیشتری به خودش بپردازه البته که ما همیشه در کنار خانواده هستیم ولی بستگان دورار یا دوستان منظپرم هست و برای خود من اوایل خیلی تضاد شده بود که باید در میان مردم باشی و از طرفی باید فضا را برای ورود انسانهای متعالی تر خالی کنی و این همون به تعادل رسوندنه هست که در سازت تناسب فکری می آموزیم که با پذیرش و در صلح میتونه انجام بشه !..
نتیجه اینکه به جای تمرکز کردن برای اینکه دیگران و شرایط اطرافمون را تغییر دهیم با آموزشهای ذهنی فرمولهای صحیح در ذهن خود ایجاد کنیم تا شرایط بهتری تجربه کنیم .
☘️مستند سفر استاد :
خواب موندن استاد و البته کنترل ذهن :نگرش ذهنی حتما من باید خواب میموندم چقدر خوبه که آدم تمام اتفاقات را به نفع و صلاحه خودش ببینه ☘️
ابتدا سفر و شروع لذت بردت فکر نکردن به مقصد و نتیجه باعث شد از طول مسیر و زمان و مکان و همه بخشهای سفر لذت ببرند☘️
خیلی از آدمها عجله دارند توی رانندگی توی کار نظافت منزل و حتی توی ایستگاه مترو همه می دوند و سالهای زیادی این مهمون ناخوانده عجله همراه من بود کاملا درسته انقدر سریع کارهامو انجام می دادم و از زمانم می زدم و در نهایت با کلی خستگی و روحیه ضعیف و استرس زمان باقی مانده را به بطالت می گذروندم این مثال رانندگی و سبقت خیلی خوب بود وقتی عجله می کنی و سرعت میگیری انگار مانع ها در مسیرت بیشترند فعالیت ذهنت هم بیشتره استرس و اضطرابت هم همینطور انقدر تلاش می کنی که با خطر و اعصاب به هم ریخته از یک ماشین سبقت بگیری بعد میرسی به ماشین بعدی دوباره دنبال راه فراری اینبار میزنی خاکی دوباره مانع و در نهایت میرسی به ترافیک یا پشت چراغ قرمز میمونی از مسیر لذت نبری خسته شدی اعصاب نداری با چند نفر درگیر شدی در نهایت هم به مقصد میرسی که فکر میکردی خوشبختی همونجاست میری میخوابی !…به کجااااا چنین شتابان!؟….
خیلی از ماها وقتی در مسیر لاغری کمی لاغر میشیم به یمون میزنه که دوباره کارهای بیرونی انجام بدیم تا به لاغری سرعت ببخشیم و توجیح می کنیم کارمون را که ورزش حالمو خوب میکنه یا لیزر مربوط به پوستمه و در روند تغییر ذهن اختلال ایجاد می کنیم و این اختلال در فرمولهای ذهنمون هم بهم ریختگی ایجاد می کنه
و هر مقدار از وزنمون به صورت بیرونی به خاطر انتظاری که در ذهنمون ایجاد کردیم کم شده باشه باز برگشت داره و خبر خوب اینه که اگر من الآن یک سایز لاغر شدم نشونه اینه که ذهنم چندسایز لاغر تر شده و اما اگر لاغر نشدم بعد از چندماه یعنی فکر می کنم ذهنم تغییر کرده و هنوز تغییر ذهنی پایه ای انجام نشده هیچ اشکالی هم نداره باید فقط آموزشها را ادامه بدهم انقدر عجله کردن برای لاغر شدن یا خط پایان فقط کارو سخت تر میکنه بیشتر لیز می خوریم و در نهایت آخرش زندگی همینه و من باید از همه بخشهای مختلف زندگیم لذت ببرم حتی اونهاییکه برام خوشایند نیستند درسی دارند و سکوی پرتاب من هستند .
اگر از مسیر رسیدن به هر خواسته ای لذت ببریم خودبه خودی و آسون به خواستمون هم میرسیم و این ارزشمنده که هرروز زندگیتو بکنی و بدون اینکه درگیرش باشی به خواسته ات هم برسی .
عجله در مسیر موفقیت استرس ایجاد می کنه و برای همین گفتند عجله کردن کار شیطونه و وقتی استرس داری خطاها و تصمیماتت هم بیشتر میشه !..
🍃🍃🍃
لذت بردن از هر چیزی که هست برای زندگی بهتر باعث کنترل بر تمام جنبه های زندگی میشه .
فایل پرمحتوایی بود خداراشاکرم که الآن نسبت به دوسال پیش خیلی آرامتر شدم و چقدر برام تناسب فکرم ارزشمنده چقدر وقتی فکرت به تعادل میرسه پذیرش و صلح درونیت بیشتر میشه چقدر باااید یاد بگیرم از لحظه لذت ببرم از امروزم از کارم چقدر باید در موردش فکر کنم هرروز که من کحام گذشته یا آینده!؟…
یک مدت کوتاهی از بس علاقه مند به سخنان اشو شده بودم تصمیم گرفتم همانند او آرام راه برم و واقعا انگار خدا تو هر قدم با من بود و همه به صورتی عجیب منو نگاه می کردند و در نظرم راه رفتن دیگران یک فیلم تند بود اشو را خیلی دوست دارم ثانیه را از دست نمیده تماماحضوره و چقدر بر همه ما واجبه آروم بشم و به امید لطف و کرمش برای همه ❤️
سپاس استاد مهربانی از لحظه های مستند زندگیتون از همراهی و پشتیبانی خوبتون
درود بر دوستان جان مانا و پاینده باشید 🍃🌸
خدابا شکرت
خدایا عاااشقتم❤️
عشق❤️به عالم و آدم (نفس واحد)
سلام
ی چیز ک از این فایل دیدم وفهمیدم
نیت کردن عجله نکردن لذت بردن زندگی کردن و لذت بردن از مسیر
اول از همه احساستون ب خاطر خواب بودن بهم نرختیت درحالی ک من اگه بودم کلی عصبانی میشدم واین ک کلی عقب افتادم اضطراب واسترس وناراحتی منو میگرف
دوم گفتید ازمسیر لذت بردم هدفم لذت بردن بود
این جملتون واقعا محشر بود ک گفتیداگه زود برسم مثلا چیکارمیکنید
هدف لذت بردن ازمسیر
زندگی کردنه
منم خیلی دوس دارم از مسیر لذت ببرم اما همیشه همسرم عجله میکنه انگار عقده ماشین روندن داره
من باید یادبگیرم از مسیر لاغری باذهن لذت ببرم زندگیش کنم عجله نکنم خودمو مدام چک نکنم رها کنم توجه امو ب زیبایی ها بدم
مثل اینک تومسیر مسافرتم هروز یجوری لذت ببرم خاطره بسازم
و یاد بگیرم
فرملهام تغییر کنن ومن بمقصد خواهم رسید
قبلا ک رژیم میگرفتم هر لحظش برام عذاب بود حتی از اون لاغریه شاد ک میشدیم بعد چن دقیقه اون شادیه با اولین محرومیت میپرید
من از اون لذتی نمیبردم شاید نتیجم حاصل میشد اما لذتی نبود همش حسرت بود همش نگرانی ترس
هیچ کدوم اینها نمیزاشت تو ارامش داشته باشی هر روز جمعه ک پا میشدم وزن کنم میدیم افزایش داشتم کل روزم خراب میشد ناراحت اون بودم
فک کن کل روزو مثلا خونه تکونی ک خسته پامیشدم ورزش میکردم یا ماه رمضون بعد افطار تردمیل میزدم وای چ اوضاعی بود زجر کش میشدم
واقعا لاغری بااین چیزا ارزش داره ن هزاربار ب خودم میگفتم بسه بسه قبول کن چاقی ول کن تا من نفس بکشم داشتم خفه میشدم از غول چاقی درونم
همش از نتیجه راضی نبودم چن همش عجله داشتم ب خاطر این اون خودم عید عروسی لباس
من خسته بودم خسته
مثل کبوتری ک تو قفسش بزارن من در قفس بودم آرزوی پرواز داشتم اما اسیر افکارم بودم اسیر چاقی بودم اما ارزو لاغری داشتم در
لاغری با ذهن من هرروز پرواز میکنم ب قدری ک میتونم ودارم لذت میبرم هر چقدر ک حالم خوبه تغییر در خودم میبینم بقدر اون روز تلاش میکنم از تموم وقتهام استفاده میکنم وچیزی جز زیبایی نمیبینم
شکر میکنم ک من مسافر این مسیرم و میرم جلو ن تنها برای لاغری برای شفای جسم وروح وذهنم
برای تعییر
برای یک فریبای لاغر از لحاظ ذهنی وروحی
جسمی
من زندم ودارم زندگی میکنم وقطعا ب تموم خواسته هام میرسم چن مسیرم درسته من ب اندازه توانم میرم جلو خسته راه نمیشم
لاغری اسونترین کار دنیاست لاغری چیزی نیس ماهستیم ک خیلی بزرگش کردیم دست نیافتی درحالی ک اسونترین حالت انسان و طبیعت انسانه ومن بهش میرسم و حسش میکنم ک شکمم بدون چربیه بازوها وسبک بالم
ممنون استاد ک حتی با سفرهاتون ب ما درس یاد میدید واقعا خیلی لذت بخش وپر از اگاهی بود هزاران بار ممنون
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
همیشه ما عادت داریم یعنی حداقل من که اینجوری بودم همیشه چون مامانم اگه چند دقیقه دیر می رسیدیم خونه از مدرسه دم در و دم پنجره منتظر بود ون موقع ها هم که موبایل و اینا نبود من باید پیاده میامدم و اتوبوس سوار می شدم هیچ وقت نتونستم تو مسیر مدرسه با دوستام بیام و حرف بزنم همیشه دوستام می گفتن ما نفهمیدیم تو چرا انقدر عجله می کنی این شد که این عجله بهم موند حالا فقط توی همین لاغری بود که من تونستم کنترل کنم مثلا خرید می رفتم آیی باید سریع تموم می شد همسرم بهم می گفت مگه باید ساعت بزنی .
ولی حالا دیگه نه همش با خودم تکرار می کنم که سر فرصت کارام و انجام بدم لذت ببرم و عجله نکنم خیلی دوست دارم بدون عجله کارام و بکنم البته جایی می خوام برم همیشه باید سروقت برم .ولی هنوز گه گداری عجله میاد به سراغم.
خدا رو شکر دیگه من به خودم فشار نمیارم هر چیزی و که لذت می برم به روش خودم انجام می دم هبده ای یه بار می رم یوگا
هر وقتم وقت کنم پیاده روی می کنم در طبیعت دوست دارم هوای آزاد و گل و گیاه ها رو خیلی آرامش می گیرم از پیاده روی .
فقط باید ادامه بدیم .
مثلا من مامانم یادمه اون موقع ها همش از بزرگراه می رفت هر جا می خواستیم بریم اون موقع ها من دوست داشتم که شهر و نگاه کنم آدمها و مغازه ها از توی ماشین ولی می گفت نه خیلی شلوغه اینجا بریم چراغ کمتره یه چراغ کمتر داره من اصلا به این چیزها فکر نمی کنم از فلانجا برم که مثلا یه چراغ کمتر داره .
الان هم همینطور دوست دارم وقتی با ماشین می رم همه چی رو ببینم از مسیر لذت ببرم .از زندگیمون با سرعت ملایم لذت ببریم .
راستی استاد شیرینی کا کا تو کلاردشت عالی یادم یک بار برلی خرید ویلا رفته بودیم و نشد و بعد کلی شیرینی خریدیم و خوردیم کاملا مشخص بود رفتار یک فرد چاق در ناراحتی
ممنون استاد عالی بود سفرتون پر بار بود از اول دوره خیلی نیاز به مثال های عملی داشتم این نکته عالی بود که گفتید اگر ذهنتون تغییر کنه جسمتون تغییر میکنه پس فکر نکنید حالا که ذهنتون تغییر کرده پس جسم دستی تغییر بدیم هر وقت عجله کردم ده تا پله به عقب برگشتم و هر وقت نا امید شدم همینطور استاد ممنون که انقدر به فکر ما هستید انگار تمام مثال ها و صحبت ها من هستم در مورد رفتار لاغرها و چاق ها هر دوشون چه عالی درک میکنم خوب من الان دو زبانه هستم هم چاقی هم زبان لاغری و کاملا زبان هر دو رو درک میکنم قبلا اصلا نمیفهمیدم وقتی یک متناسب شیرینی نمیخوره یعنی چی و با خودم میگفتم عجب اراده ای داره حتی بعضی وقت ها حرصم میگرفت و با خودم میگفتم میخواد ارادش به من پز بده
ولی حالا میدونم که نمیتونه نمیتونه نمیتونه بخوره
بنام خدا سلام دوستان و استاد عزیز
عجله کار شیطانه.
من در کل آدم عجولی نیستم به قول استاد گاهی تو مسیر جاده ماشینهایی را می بینم که با سرعت زیاد میان رد میشن ومن همیشه با خودم میگم بیا برو چه عجله ای داری با این سرعت کجا را میخوای بگیری .و من دراین فایل یاد گرفتم هیچی با عجله درست نمیشه بلکه خراب تر هم میشه مثل،همون ماشین که میخواد زودتر به مقصد برسه اما تو راه دچار حادثه میشه و هیچ وقت نمرسه.
ور لاغری با ذهن هم همین طور است نباید عجله کنییم مثلا هم لاغری با ذهن بریم و هم بخواهیم از روشهای دیگه مثل باشگاه استفاده کنیم که زودتر به لاغری برسیم که این کار بسیار اشتباهه و ما را به مقصد نمی رسونه ما باید هدفمان لذت بردن از مسیر باشد در طول مسیر لاغری با ذهن با انجام تمرینات گوش دادن ،نوشتن و دیدن یواش یواش مسیر با آرامش و احساس خوب طی کنیم و زمان برای ما معنی نداره که کی لاغر میشویم چون تغییرات از ذهن شروع میشود و وقتی ما یک سایز کم کنیم ذهن ما چندین برابر تغییر کرده و این پروسه نیاز به زمان و آرامش دارد تا ما از طریق ذهن به لاغری برسیم .در کل یاد گرفتم در هیچ کاری عجله نکنیم .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی خودم
تشخیص اولین قانون در حرفهای شما استاد این هست که باید از هر لحظه از زندگیت لذت ببری و به خاطر هیچ چیز حالت رو بدنکنی و از تمام مسیر رسیدن به هدفت لدت ببر و بدون به هدفت برسی هیچ اتفاق خاصی قرار نیست بیفته همیشه حال خوب داشته باش و من هم به شخصه خیلی وقت هست درک کردم که احساس خوشبختی و آرامش،و حال خوب با رسیدن به خواسته ها دو چیز هست و من باید اون احساس خوشبختی و حال خوب رو همیشه داشته باشم و اون حال و احساس خوبم رو به هیچ چیزی در دنیا گره نزنم.
و قانون دوم در حرفهای شما این هست که عجله نکنید برای رسیدن به قسمت بعدی زندگی که اونحا هیچ خبری نبست پس هرگز در زندگی( یا حتی در رسیدن به لاغری )عجله نکنید که به شما استرس میده و شما رو نگران میکنه و حال شما رو بد میکنه و باعث میشه ما از مسیر درست خارج بشیم من خودم بارها به خودم میگم حالا فرض کن همین روزها ماشین دلخواهت و یا خانه ی دلخواهت رو خریدی میخوای چیکار کنی ؟؟بازم همین شهر و کشور و خانواده و اطرافیان و جسم و .. رو دارم و من بازم همین ادم با همین شخصیت هستم و زندگیم همینه پس من باید بدون این وسیله ها حالم خوب باشه و از وجود اون خواسته ها برای لدت بیشتر در زندگیم استفاده کنم .
من بارها شده با عجله کاری کردم ولی هرگز اون نتیجه ی دلخواهم رو نگرفتم حتی در مسیر لاغری با ذهن بارها شده شب هوس یه شام عالی رو کردم اما همون شیطان درون من گفته نخور که لاغر بشی به جاش بیا نون و پنیر بخور که زود لاغر بشی و من تشخیص دادم که این محدودیت و فشار اوردنها درست نیست ممکنه مقطعی نتیجه بده اما زود برمیگرده برای همین دقیقا امشب دوست داشتم دوباره ساندویچ همبرگر بخورم مثل ناهارم اما منفی باف همش میگفت نه این کار رو نکن بیا شام سبک بخور که لاغر بشی اما من تشخیص دادم که اینکار عجله کردن هست و محدودیت هست و فشار اوردن هست و اصلا اشتباه هست و رفتم به اندازه نیازم همبرگر خوردم و کلی از شام خوشمزه ی خودم لذت بردم و من نمیزارم هیچ وقت از مسیر خارج بشم و به خاطر عجله کردن برای رسیدن به تناسب اندام دوباره رو به رژیم و ورزش بیارم نه خیر من به دنبال تغییر افکار و رفتارهای غدایی ام هستم نه هیچ چیز دیگه پس جسم من تغییر خواهد کرد و فقط باید ادامه بدم .تنها راه موفقیت خودم رو در ادامه دادن میبینم همین و مطمعنم در مسیر درستم و به زودی نتایج عالیتری خواهم گرفت .پس هیچ وقت راه انحرافی نمیرم و به خودم فشار نمیارم و با لذت و آرامش مسیرم رو ادامه میدم .
من تمام سعیم این هست مثل استاد در تمام جوانب زندگیم عجله نکنم و از زندگیم لذت برم و تا حدودی تونستم رعایت کنم کلا من قبل از اشنایی با این مباحثم من خیلی آدم عصبی و عجول و استرسی نبودم و برعکس ادم راحت و آرام و خونسردی بودم فقط خیلی زود احساساتی میشم و هنوزم همینطورم و از وقتی وارد این مسیر شدم و دیدم باید از هر لحظه ی زندگی لذت برد و در لحظه ی حال زندگی کرد خیلی برام چیز عجیب و غریبی و سختی نبود و تا حدود زیادی تونستم رعایت کنم و به این سبک زندگی کنم و اصلا این طبیعت خودم هست که دارم به این سبک زندگی میکنم و زمانی متوجه تغییر و تفاوت خودم با اطرافیانم میشم که کنار اونها قرار بگیریم و یا حرفی بزنن و بعد من میگم چقدر از این مسایل دور شدم و تغییر کردم ….
واقعا از شما استاد بینهایت سپاسگزارم که این اگاهی ها رو به ما هم انتقال میدید و من هم دارم پا به پای این آموزشها زندگی جدیدی رو برای خودم رقم میزنم و خلق میکنم که واقعا لذت بخش هست