🌧️ ۳۵ سال در حسرت دیگران بودن…
بیشتر از ۳۵ سال از عمرم گذشت در حالی که مدام چشمم به زندگی بقیه بود…
هر وقت کسی رو میدیدم که شرایط مالی یا خانوادگی بهتری داشت، یه حس سنگین حسرت و ناامیدی توی دلم مینشست 😔
با خودم میگفتم:
- چرا من اینطوریام؟
- چرا تو یه خانواده پولدار به دنیا نیومدم؟
- چرا کشورم، شرایطم، شانسم با من راه نمیان؟ 🇮🇷💔
- چرا زندگی اینقدر باهام سخته؟
گاهی این حس رو میبردم پیش خدا و با دل پر، شروع میکردم به گله کردن…
😢 وعدههای توخالی، دلِ پُر
راستش رو بخوای، اون زمان از همه چی بریده بودم.
هرکی یه وعدهای داده بود، تهش یا ناامیدم کرده بود یا ازم سوءاستفاده کرده بود.
برای همین وقتی با قانون جذب و قدرت ذهن آشنا شدم، ته دلم گفتم:
«بازم یه بازی دیگهس برای فریب دادن آدم سادهای مثل من!» 🎭
اما انگار یه چیزی از درون صدام میزد…
نمیدونم چرا، ولی شروع کردم به یاد گرفتن، عمل کردن، فکر کردن.
🌱 شروع تغییر… آروم، اما موندگار
الان که فکر میکنم، دقیقاً ۷ سال گذشته از اون روزای پر از شک…
ولی توی همین هفت سال، انگار چند برابر کل اون ۳۵ سال زندگی کردم! 😲
اگه اون موقع کسی میگفت فقط ۷ سال بعدش میتونی به اینجایی که هستی برسی، محکم قسم میخوردم که محاله! 😅
ولی این اتفاق افتاد…
💫 یه تغییر واقعی، نه تو کتاب، توی زندگی من!
تغییری که الان توی زندگیم ایجاد شده،
اونقدر باورنکردنیه که حتی دوستای قدیمیم هم که سالها کنارم بودن، باور نمیکنن من همون آدم سابقم!
اما من میدونم چی شد…
من بالاخره فهمیدم زندگی من دست خودمه، نه دست شانس، نه خانواده، نه دولت!
من یاد گرفتم چطور فرمولهای ذهنیمو تغییر بدم 🧠🔁
چطور از یه دنیای پر از رنج و گلهگذاری، برم به سمت ساختن! ✨
🌍 تو هم میتونی! نه از سر شعار، از سر تجربه
حقیقت اینه که هر کسی، هر شرایطی که دوست داره رو میتونه خلق کنه…
به شرطی که جرأت کنه از باورهای قدیمیش دست بکشه،
و شروع کنه به تمرین با قوانین ذهنی واقعی، نه فقط جملههای قشنگ کتابها!
این مجموعه آموزشی قراره بهت نشون بده که قدرت تغییر، توی وجود خودته
نه توی حساب بانکیات، نه توی خانوادهات، نه حتی توی کشوری که توش به دنیا اومدی 🌍🔥
🔄 قانونها رو اجرا کن، نه فقط بدون!
🧠 چیزی که تو این قسمت از آموزشها باهاش روبهرو میشی،
تمرین باور کردن خودته…
باور کردن اینکه تغییر شدنیه، ممکنه، و تو توانش رو داری!
📚 پیشنهاد من بهت برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی:
✨ یادت نره ✍️
- ۱. تو هر جلسه، قوانین ذهنی رو استخراج کن ✅
- ۲. برداشت خودت رو در بخش نظرات بنویس ✅
- ۳. به تجربههات و تجربههای بقیه با دقت گوش بده ✅
با این کار، هم درک خودت عمیقتر میشه، هم به بقیه کمک میکنی که بهتر رشد کنن 🌱🤝
❤️ و در پایان…
من هنوز هم در حال یادگیریام… هنوز هم در حال ساختن خودمم…
چون معتقدم:
ما برای رشد اومدیم، نه برای تکرار رنجها 🌈
تو هم میتونی مثل من، از جایی که هستی، شروع کنی…
فقط کافیه با خودت صادق باشی و به قدرت ذهنت ایمان بیاری 🧠💖
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.40 از 43 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


قوانین استخراج شده از این قسمت
۱. باور به خود من وقتی خودمو باور کنم، همه چیز شروع میشه. ذهن و بدنم با هم هماهنگ میشن و هر قدمم راحتتر میشه.
۲. عمل کردندانستن کافی نیست، باید کاری کنم. حتی یه قدم کوچیک هم بهتر از هیچییه.
۳. تمرکز بر هدفهر چی بیشتر روی هدفم تمرکز کنم، ذهنم راههاشو پیدا میکنه و تردید کمتر میشه.
۴. شروع دوباره هیچ وقت دیر نیست، همیشه یه فرصت تازه هست که از نو شروع کنم.
۵. پذیرش اشتباهاشتباهها درس هستن، هر بار اشتباه کنم یعنی دارم یاد میگیرم و رشد میکنم.
۶. شجاعت در ترسترس تا یه حدیش طبیعیه، نباید ازش بترسم، چون وقتی باهاش قدم برمیدارم، قویتر میشم.
۷. تکرار و استمرارتمرینهای کوچیک روزانه خیلی بیشتر از تلاش یهباره جواب میده، استمرار خیلی مهمه.
۸. صبر و حوصلهتغییر یه شبه نیست، باید آروم آروم بذارم قانونها تو وجودم شکل بگیرن.
۹. پذیرش خودبا خودم صادق باشم و خودمو همونجوری که هستم قبول کنم، این انرژی میده برای حرکت.
۱۰. تصویر ذهنی مثبتهمون چیزی که تو ذهنم تصور کنم، مسیرمو میسازه. تصویر مثبت راه و هموار میکنه.
۱۱. تمرکز بر راهحلبه جای غرق شدن تو مشکل، انرژیم رو روی پیدا کردن راه حل بگذارم. هر مشکل فرصته.
۱۲. کوچک کردن قدمهاقدمهای کوچیک و پیوسته بهتر از تلاش بزرگ و پراکندهست، هر قدم منو نزدیکتر میکنه.
۱۳. تمرین درونیذهنم مثل عضلهست، هر چی بیشتر تمرین کنم، قویتر و انعطافپذیرتر میشه.
۱۴. عشق به خودوقتی با عشق و مهربونی قدم برمیدارم، اثرش چند برابر میشه و قانونها تو وجودم جاری میشن.
۱۵. پذیرش مسیرمسیر همیشه صاف نیست، باید قبول کنم گاهی ممکنه لغزش داشته باشم، ولی ادامه دادن مهمه.
۱۶. تمرکز بر حالگذشته تموم شده، آینده هنوز نیومده، بهترین فرصت همین لحظهست.
۱۷. انرژی مثبتانرژی که تو ذهن و قلبم میریزم، تو زندگی واقعی هم اثر میکنه، پس مثبت باشم.
۱۸. یادگیری از دیگرانتجربههای بقیه چراغ راه منه، گوش کنم و یاد بگیرم، بعد مسیر خودمو بسازم.
۱۹. اعتماد به مسیرحتی وقتی نتیجه هنوز معلوم نیست، به قانونها اعتماد کنم، مسیر درست خودش رو نشون میده.
۲۰. تمرکز بر درونتغییر واقعی از درون شروع میشه، نه از شرایط بیرون.
۲۱. رهایی از سرزنشخودمو سرزنش نکنم، هر قدم کوچیکم بخشی از سفرمه و ارزشمنده.
۲۲. صلح با خودبا خودم دوست باشم، هر چی آرامش درونم بیشتر باشه، تغییر راحتتر اتفاق میافته.
۲۳. شفافیت ذهنیذهنمو از باورهای منفی پاک کنم، شفافیت ذهنی راه و هموار میکنه.
۲۴. اولویتهاروی مهمترین چیزها تمرکز کنم، انرژی پراکنده مسیرمو طولانی میکنه.
۲۵. انعطافپذیریقوانینو سخت نگیرم، گاهی مسیرمو تغییر بدم ولی اصل قانونو نگه دارم.
۲۶. آرامش در عملبا عجله کار نکنم، آرامش باعث میشه عملها ماندگارتر و مؤثرتر باشن.
۲۷. انتخاب آگاهانههر انتخاب کوچیک یا بزرگ تاثیرگذاره، با آگاهی انتخاب کنم تا قانونها درست کار کنن.
۲۸. قدردانیبرای هر قدم کوچیک خودمو تشویق کنم، قدردانی انرژی رشدو چند برابر میکنه.
۲۹. هماهنگی ذهن و بدنذهن و بدن باید با هم باشن، هر عملی که با ذهنم هماهنگ باشه اثر بیشتری داره.
۳۰. تمرین تصویرسازیقبل از عمل، تصویر ذهنی موفق بسازم، تصویر ذهنی قدمهامو هدایت میکنه.
۳۱. هدفگذاری روشنهدفم باید واضح و مشخص باشه تا ذهن مسیرشو پیدا کنه.
۳۲. تمرکز بر تغییر کوچکتغییرهای کوچیک روزانه، در نهایت تحول بزرگ میسازن، عجله نکنم.
۳۳. باور به معجزه درونتمام قدرت تغییر تو درون منه، نه تو شرایط بیرون.
۳۴. مراقبت از ذهنبه ذهنم رسیدگی کنم، افکار منفی رو پاک کنم و جایگزین مثبت بسازم.
۳۵. شادی در مسیراز مسیر لذت ببر، نه فقط رسیدن به هدف، شادی انرژی حرکتو بیشتر میکنه.
۳۶. صداقت با خودهیچ چیزی مثل صداقت با خود، ذهنو آرام و آماده عمل نمیکنه.
۳۷. پذیرش زمانزمانبندی طبیعی خودمو قبول کنم، همه چیز در زمان مناسب اتفاق میافته.
۳۸. تمرین ذهنی مداومتمرین ذهنی هر روز، قدرت و اعتماد به نفسمو تثبیت میکنه.
۳۹. توجه به پیشرفت کوچکهر پیشرفت کوچیکو ببینم و جشن بگیرم، اینا جمع میشن و تغییر بزرگ میسازن.
۴۰. ایمان به مسیرباور کنم مسیرم درسته و هر قدم، حتی کوچیک، منو به خود واقعی و هدف نهایی نزدیکتر میکنه.
قسمت ۵
امروز وقتی فایل رو گوش میدادم، حس کردم دوباره دارم خودِ واقعیمو میبینم.اون بخشی که گفت «۳۵ سال چشم دوختن به بقیه»، یه لحظه انگار زمان ایستاد…انگار صدای ذهن خودمو شنیدم که سالها فقط منتظر تأیید بقیه بوده.منتظر اینکه یکی بگه «آفرین، تو خوبی»، تا من تازه حس کنم دارم درست پیش میرم.ولی امروز یه چیزی تو دلم گفت: بسّه… دیگه نمیخوام زندگیمو با نگاه بقیه تنظیم کنم.
هرچقدر هم از قانونا بدونم، تا وقتی عمل نکنم، هیچچیز عوض نمیشه.این جمله خیلی نشست تو دلم. چون دقیقاً مشکل من همینه.همه چی رو میدونم… میفهمم… حتی بلدم تکرارش کنم، ولی وقتِ عمل که میرسه، جا میزنم.نه از تنبلی، از ترس. از اینکه خسته شدم انقدر با خودم جنگیدم و نرسیدم. دویدم و نرسیدم.ولی همین خستگی، خودش بزرگترین دلیله که هنوز سر جای قبلم.
وقتی گفت «من هنوزم دارم یاد میگیرم»، حس کردم یه بار سنگین از دوشم برداشته شد.آره، منم هنوز دارم یاد میگیرم. هنوز دارم میفهمم چطور باید با خودم مهربون باشم.چطور باید هر روز یه ذره بهتر از دیروز باشم، نه کامل، فقط یه ذره.تا حالا فکر میکردم باید همه چی یههو درست بشه،اما دارم میفهمم قانونا یه مسیرن، نه یه دکمهی سریعالسیر.
خیلی وقتا خودمو باور نکردم.همیشه یه گوشهی ذهنم میگفت «تو نمیتونی، تو فرق داری، تو عقب موندی»…ولی الان دارم یاد میگیرم همون صدا رو آروم کنم.بهش بگم: «میدونم میترسی، اما من ادامه میدم.»
هر روز دارم یاد میگیرم قوانین ذهنمو زندگی کنم،نه فقط بنویسمشون، نه فقط گوش بدم،بلکه باهاشون نفس بکشم.باورشون کنم، حتی وقتی هنوز نتیجهای ندیدم.
و شاید مهمترین چیزی که از این جلسه گرفتم این بود:من لازم نیست منتظر یه نشونه از بیرون باشم که بفهمم درستم.نشونهی واقعی توی دلمه… همون حسِ آرامی که میگه «ادامه بده».
امروز صبح وقتی بیدار شدم، هنوز حرفهای دیشب توی ذهنم بود.اون جمله «قانونها رو زندگی کن، نه فقط بدونشون» هی توی گوشم میچرخید.با خودم گفتم یعنی واقعاً دارم زندگیشون میکنم؟یا فقط دارم اداشونو درمیارم چون میترسم یه روز از مسیر جا بمونم؟
رفتم جلوی آینه، یه لحظه خودمو نگاه کردم…دیدم هنوزم دنبال تأییدم، فقط شکلش فرق کرده.قبلاً از بقیه میخواستم، حالا از خودِ استاد، از نشونهها، از نتیجه.انگار همیشه باید یه «چیزی» بیرون از من بگه درست پیش رفتی.ولی اون لحظه فهمیدم قانون یعنی همین که وقتی حتی هیچ نشونهای نیست،بازم ادامه بدم، چون ایمان دارم.
یه حس آرومی توی سینهم پیچید.حس اینکه من دارم یاد میگیرم خودم تکیهگاهم باشم.دیگه دنبال معجزهی یه شبه نیستم.میخوام خودِ مسیر برام معجزه باشه.
وقتی گفته شد «۳۵ سال چشم دوختن به بقیه»،فکر کردم اگه بخوام سالهای بعدو هم همینطوری بگذرونم چی؟بازم مقایسه، باز هم تأیید، باز هم ترس از اشتباه…نه، دیگه نمیخوام.میخوام زندگیمو همونجوری که هست، با قانونهای خودم بسازم.بدون عجله، بدون ترس، فقط با ایمان و عمل.
از امروز تصمیم گرفتم هر کاری میکنم، حتی کوچیک،یه ذره از اون چیزی باشه که میخوام بشم.مثلاً وقتی غذا میخورم، یادم باشه دارم بدنمو پر از عشق میکنم،وقتی راه میرم، بدونم دارم سبکتر میشم،وقتی لبخند میزنم، در واقع دارم ذهنمو تمرین میدم برای باورهای خوبتر.
دیگه برام فقط شنیدن قانونا کافی نیست.میخوام توی خونم برن، توی رفتارم، توی نگاهم.میخوام هر روز یه ذره بیشتر از دیروز، اون آدمی باشم که ذهنش با خدا، با آرامش، با یقین یکی شده.
و اگه یه روز دوباره شک کردم، یادم باشه…تغییر یعنی همین. یعنی شک کنی، اما بمونی.بترسی، اما ادامه بدی.و هر بار که ادامه دادی، یه قدم نزدیکتر بشی به اون خودِ مطمئن و آروم درونت.
چقدر از زندگیم رو صرف جنگیدن با خودم کردم.هر بار یه بخش از من میخواست رشد کنه،یه بخش دیگهم میگفت: «صبر کن، هنوز آماده نیستی، هنوز مطمئن نیستی.»ولی حالا دارم میفهمم هیچوقت لحظهی «آمادگی کامل» نمیرسه.فقط باید شروع کنی… با ترس، با تردید، ولی شروع کنی.وقتی ذهنم میخواد بگه «بازم دیر شد، بازم خراب کردی»،به جاش یه لحظه وایمیستم و میگم: «نه، این بار فرق داره، من دارم آگاهانه انتخاب میکنم.»یه حس عجیبی داره… انگار یه ذره قدرت از اون صدای منفی پس میگیرم.
و یه چیز دیگه… دارم یاد میگیرم به خودم اجازه بدم اشتباه کنم.قبلاً هر اشتباه کوچیکی باعث میشد همهی مسیر رو ول کنم.ولی حالا میگم: «عیبی نداره، قانون هنوز سر جاشه، من فقط یه قدم کج برداشتم.»و این جمله برام مثل آغوشه… چون اجازه میده نفس بکشم،بدون قضاوت، بدون سرزنش.بلدی، میفهمی، فقط باید زندگیاش کنی.نه با اجبار، با عشق.با این باور که هر قدم کوچیک، یه بخش از اون معجزهی بزرگه.
الان نشستم کنار پنجره و دارم به خودم گوش میدم.به اون صدای آرومی که تازه داره از لابهلای شلوغی ذهنم شنیده میشه.همون صدایی که میگه: «دیدی تونستی؟ حتی اگه هنوز کامل نیستی، تو شروع کردی.»
یه حس رضایتی دارم، نه از نتیجه، از مسیر.انگار برای اولین بار، خودِ مسیر داره منو سیر میکنه.دیگه اون عطش همیشگی برای «زودتر رسیدن» کمتر شده.حالا فقط دلم میخواد درستتر قدم بردارم، نه سریعتر.
فکر میکنم معنای واقعی استفاده از قوانین همینه…اینکه بذاری برن توی رگهات،نه اینکه فقط توی دفترت بمونن.اینکه ذرهذره بهشون اجازه بدی درونت شکل بگیرن،تا کمکم بشی خودِ اون قانون، نه فقط شنوندهش.
الان که دارم مینویسم، یه لبخند بیدلیل رو لبمه.چون میدونم امروز یه قدم جلوتر از دیروزم.نه چون اتفاق خاصی افتاد،بلکه چون دیگه با خودم نجنگیدم.
و همونجاست که زندگی شروع میشه.همونجا که از «دانستن» به «بودن» میرسی.و من دارم کمکم به اون بودن نزدیک میشم…آروم، با اطمینان، با عشقی که از درونم میجوشه.
شاید هنوز مسیر طولانیه،اما یه چیزی تو دلم روشنه…یه نوری که میگه: «تو توی مسیر درستی. ادامه بده.»
یه حس عمیق از آرامش توی وجودم هست.نه از اینکه همه چیز کامل شده، نه از اینکه همهی قوانینو اجرا کردم،بلکه از اینکه دیگه نمیترسم، دیگه خودمو سرزنش نمیکنم،بلکه با خودم مهربونم، دارم یاد میگیرم قانونها رو زندگی کنم،نه فقط بدونم.
فهمیدم تغییر واقعی از همون لحظههای ساده شروع میشه…از وقتی که به خودت میگی: «امروز یه قدم برداشتم، بس!»از وقتی که با ترست روبرو میشی، نه اینکه فرار کنی.از وقتی که میذاری نور باورها توی دل و ذهنت جاری بشه،حتی وقتی نتیجه هنوز معلوم نیست.
و حالا، آخر شب، با یه لبخند نرم به خودم نگاه میکنم.میدونم مسیر طولانیه، ولی حس میکنم درونم سبکتره،قویتره، آرامتره.و این خودش بزرگترین جایزهست…که بدونم هر روز، حتی با قدمهای کوچک،به خودِ واقعیام نزدیکتر میشم،به اون کسی که دوست دارم باشه.
امشب با همین حس میخوابم:امیدوار، آرام، و آماده برای فردایی که پر از امید و باور خواهد بود.
نشان های دریافت شده
سلام و درود بر استاد
عجله کردن ودنبال میون بر زدن در هر راهی نتیجه ای بجز ناامیدی همراه نداره
اول این که تغییر کردن در زندکی مختص افراد شجاع هست واین که خودشون باید بخواهند تا تغییر کنند
و شرایطی روکه دارن تبدیل به احسنت کنند. هیچ تغییری به اجبار و زور فایده ای نداره وقتی وارد سایت شدم تصمیم گرفتم که تغییر کنم تمام سختی های مسیر رو بپذیرم یعنی این تعهد رو به خودم دادم که جا نزنم و هرچقدر زمان طول کشید ادامه بدم ودر ضمن عجله هم نکنم خدارو شکر میکنم تا امروز که در مسیر هستم حتی یه روز هم نشد که من در سایت نباشم فایل گوش ندم تمرین ننویسم وهر روز علاقه من به یادگیری و آموزش بیشتر شد وبقدری تغییرات در زندکی من ایجاد شده که دیگه به لاغری فکر نمیکنم و ترجیح میدم خودش اتفاق بیفته برام و این رفتارم نشون اینه که به این راه باور و ایمان دارم و خیالم راحته که بدون دلیل اینجا نیستم وبر اثاث اراده خداوند هدایت شدم وحال خوب احساس خوب آرامش راحتی تغغیر ذهن حذف افکار منفی همش برام اتفاق افتاده
یه جایی در صحبتهای استاد اشاره کردن که بادیدن مشغله های فکری برای دوستانشون خدارو شکر کردن که تونستن خودشون رو تغییر بدن و شرایط خوبی داشته باشن
همین چند روز پیش این شکر کردن از ته دل برایم اتفاق افتاد که یه مشکل بزرگ خانوادگی برایم پیش اومده من خواهر بزرگترم هردو در گیر شدیم
ولی من کاملا درست و منطقی رفتار کردم و هیچ آسیبی به خودم و اطرافیان وارد نکردم ولی متاسفانه خواهرم بدلیل آگاهی نداشتن اونجوری که باید رفتار نکرد و خیلی هم خودش و خانواده اش آسیب دیدن و ادیت شدن و اونجا بود که من نتیجه چندین ماه کار کردن خودم رو دیدم که چطور فوق العاده تونستم احساسم رو کنترل کنم و خودم و خانواده ام رو حفظ کنم
از ته دل خدارو شکر کردم برای رسیدن به این آگاهی ها و تغییر رفتار و افکار
پس عجله نکردن و درست رفتار کردن در راهی که در پیش گرفتم نتیجه عالی برام داشت واین که از این شاخه به اون شاخه بپری و هروقت میلم کشید انجام بدم هروقت هم میلم نکشید بزارم کنار فقط خستگی برایم در بر خواهد داشت
نشان های دریافت شده
سلام بر خالق بیهمتا جهان هستی
سلام براستاد عطار روشن
مشمولانی ذهنی بسیلر بعصی زمان باعث ازر واذیت هست من اززمانی که وادر سایت شدم وبه سکرخداوند ازاین درک اول کم کمترشده وباعث آرامش خودم شدم جون هی گشتن دنبال مسیری که اون مسیر اون رژیم شایداونم شایدم طلاغربکنه امروزداستم جلوی آینه به خودمنگاه میکردم وکم سدن وطنم رو بهش نگاه میکردم ازخداوند برای همین کمکردن که شاید توافکاردیگران بازمانی کهوگذاستمکمکهیت ولی برای من این آسودگی خیال که من حتما به هدفم میرسم دنبال هیج مسیردیکه نیست وکاری به کشتن انواع غذا که بخورم تا لاطعربشم این بی تکلیفی خیلی ازرا دهتدهست وفتی هی دنبال راه روش کشتن که اون بهش اعتمادداسته باشم که اون برنامه برامکارسازی هست ۳۸۰ خوردی روز هست که این بخش ناراحت کننده رو دیگه ندارم میدنم. که این
هدفم رو به دی ست پیارمدشاید زمان زیادی روباید طی کنم ولی این باوره به شدت فبول دارم اگه از این مسیر من نتجه نگیریم پس هیچ مسیرهای دیگه من از این وضعیت نجات نخواهد داد هم اکنون من نتیحه گرفتم کاره خواستی انجام ندادم همون افرادی که من رو می خواستم منصرف کنن حالا از داشتن هدفم ومسیر باره به من گفتن خوب شده که مسیر رو به دست آوردی دیگه دنبال راه روش نیستی همین آدم اویل به من میگفت توگول خوردی اشتباه کردی هزینه روپرداخت کردی ولی من باایمان گه به مسیرم داشتماون زمان جوابی ندادم حلا که دست اوردم روپیبنه تازه متوجه میشه من ازخانه خودم اصلا تکون نخوردم تو خونه هستم و تغییر عالی روبه خودم دادم اون داده ازدست اوردم هم داده متوجه میشه راهم درست هست اگه جه آهسته هست حتی امروز داشتم راه میرفتم متوجه شدم چقدر راه رفتن تو اتاق داره بهتر میشه پس تو اون بخش هم دارم رشد پیش رفت داشتم این مسبراویل کلی هیجان داشتم ولی به شکرخدا اون کم رنگ شد واربین رفتن چون هیجانی بودن باعث میشه اگه عجله بهش اضافه بشه به نتیجه زود تند سریع دل بسته میشدم واینمسیر زمان زیادی باید طی بشه تا به هدفم برسم پس به شکرخداوند اون بخش رو از دست دادم ولی توبخش عشق علاقه زیاد شد هیجان اویلی دو از دست دادن ولی کلی احساس خوب شد شادی دورن درمن ایجا د شد حسم تو بخش خوبش قرار گرفت توحال خوب هستم شایدیی روزی هم کنی حلامخوب نیست اونوبرای یی نصفه روز ولی برکشت داره درکل توبخش خوبش هستم بعضی فایلها که من یی دیگاه خوب مینویسم حسم تو اون روز دربخش اوج خوشحالی هست هیجان یست که زدن سردبشه
من سال پیش توهمچن رزاهای تومسیررایگان داشتم کاره میکردم ولی امسال دوبار مسیر ورد به سرزمین لاغر طی کردم تو بخش خداهرکز دیرنمیکند به فایل ۳۷ رسیدم که این مسبرخدادهرگزدیر نمیکند کلا ۴۵ یا ۴۸ تا فایل داره فایل داره ولی به قدر زمان نیاز داره تمرین داره تحلیل داره بخشهای از خودم باید تازه بشناسم بخشهای که خودم بود تازه باید کشف کنم کلی برنامه تمرین داده که من طی این ۶ ماه یی دفتر سر رسبد رو پرکردن تازه وتووگوشیم چندین صفحه دیگه باز کردم که نیاز به این همه دفترنداشته باشمتوگوشیم این تمرینات روانجام بومپس کار اگه به حالت هیجانی بود این زمان من تواینمسبر نبودم سریع رفته بودم بازم حالا داشتم پی راهی برای کمکردن وزن بودم نه لاغر شدنمکه ابن تو ذهنم بود همین که وزنم کم بشه کلی هنر کردم بقدری چاقی رو برای خودم فبول داشتم که هیج زمانی من انتظار لاغر شدن اصلا شاید اونم شاید فقط وزن کم کنم نه به چشم لاغری کامل تصور نداشتم و این زمان من این هدف رو تناسب کامل میبینم نه فقط وزن کم،کردن
این دوتا نگاه با هم کلی فرق داره فرقش اززمین هست تا آسمان
اول باوره داریم که بهترین وکاملترین مسیر رو خداوند برای من درنظر داره ودراین مسب من روهدایت کرده حمایت کرده هیجان رو از خودمگرفتم به شکل منطقی درست دارم کاره میکنم عجله ندارم منیت ارده شخصی توجاده دارم جا میزارم دارم بخشهای که باید تو بخش شناخت و ترمیم اول اون پیدا کرده اون بخش رو ترمیم کرده درنتیجه لاغری روبه کل جسم خواهم داد اون اوزمان بلندمدت همین زمان هم ازهمین کمکرن که هیج کاره اضافه هر روز سال فبل رو دارم انجام میدم وتغییر عمل کرد وگفتار رفتار آگاهی ایحاد کردم و در نتیجه وزن کم کردم باره کلی رژیم گرفتم جتدکیلو لاغرشدن خیلی سریع تا اون برنامه رور قطع کردن به فاصله دو ماه کل وزن برکشت پ داشتم اون با وزن بیشتر حتی جای میرفتم یاد. مسافرت. کلی درسر داصتمکه وان رژیم یه اجرای کنم وسایل اون چطور درست کنم چی بخورم و جطور کاره رژیم روانجام بدم چند و ماه پیش من عازم سفر شدم هیج نگرانی استرس نداشتم میدوستمکه هیج نیازی به تهیه وسایل اضافه ندارم
زمان کرسنه سیربودم وفت نیازمهیت که غذا مصرف کنم به این اسونی حتی جاهی رفتیم که واون زمان کرسنه و نبودم چیزی نخوردم با خودم غذام بردم زمانی که کرسنه شدم مصرف کردم بههمین راحتی هیچ نکران نیود که کارم درست هست یا اشتباه چون راحت بود هیج نگران نبودم به خانهام که تازه لاغر شده ام بودم هر زمان من مسافرت میرفتم بعد از برکشت حتما جاقترشده بودم ولی این مسافرت راحتر ین مسافرت سالهای من است که یا باید برنامه رژیمی نبودم یا اونبایدبه هم میزدم ولی این باره هیج که اذیت نشدن تازه هنوز.تو مسبر هستم و این سفر دلیل نداصتکه من ازمسیر . خارج. بشم توکل سفر ازسفرهم کلی لذت بردم تازه داستموهرانچه کهواموزش دیده بودم اون به شکل عمل کرد انجام دادم تازه گوشیم مشگل براش درست شد و دیگه کلا با سایت دست رسی پیدا نکردم وخودم موندم مسبر آموزشی که اون یاد گرفته بودم و اموخنه خودم رو توبخش عمل کرد انجام دادم پس تاره اون مسافرت شد یی دست اورد برای چطور. زمانی که از سایت دور هستم آیا دارم درست انجام میدم،آگاهی که کسب کردم داره چطور به من کمک میکنه من کلی تو بخش عمل کرد آموخته جدید برام به دست آمد که بد از بر کشت تو بخش دوره وردر به سر زمین لاغرها از دست. اورم کلی دیدگاه نوشتم پس این مسبرتو مسافرت و اگه به شکل خوبش انجام میشه نمونه پیدا میشه برای مقایسه یی فرد متناسب و خودم چطور خانوداه متناسب دارم رفتا میکنم وخانواده نا متنا نسب چطور داره رفتا می کنه که تو منزل هم زمان شاید امکان به این بزرگی رود نداشتنم ولی با دیدن این افراد غربیه که هیچ شناختی بهش نداشتم
متوجه افرد نامتناسب هم مثل هم هستن افرادمناسب هم تقریبا ثکل هم رفتا میکنن با کمی تقاوت واین نشون ازدرستی مسبر من رومیده وکه ادمها رو به شکلی خوبی شناخت بهشون داره وهرچی استا میگه کامل درست بی کوچکترین دلیل فابل قبول هست ودریافت این گه تومنرل خودمکه هیج زمان امکان نداشت بهش دست میدل کنم هم مسافرت بود هم درست رفتاررکردن خورم وهم کلی کشف نازه از برخورد با افراد مختلف با عمل کرد تقربیا یکسان
خداپشت وپنا. هتون. یا حق. حق. نگه دارتون
به نام خداوند مهربان و همیشه حاضر و خواهان و پیشرفت ما.
و درود و رحمت و برکت و ثروت و سعادت دو جهان و سلامتی و شادی آگاهی رشد و هدایت زندگی بالاتر و بهتر هر لحظه جاری به زندگی شما استاد ارجمند و گرامی ،
استاد بزرگوار هر اموزش شما به لطف خداوند یکتا بهترین اصلا من دیگه نمیتونم بگم این فایل بهتره یا اون فایل بسیار ممنونم از این آموزشهای ناب و خالص و متعالی واقعا کمال تشکر را دارم از شما ،
استاد من آموزشها رو دارم بصورت خلاصه و کوتاه نکاتبندی میکنم تا اگر مراجعه کردم خیلی راحت مرور کنم به این درسهای عالی و ناب و آموزشهای شما،
نکته اول :
عجله نکردن،
روزی چند بار فقط نوشته کلمه آرام آرام از فایل اول گام اول تصویر کلمه اش میاد جلوی چشام نمیدونم چرا اما الان فهمیدم که چقدر لازمه پیشرفت در هر راهی آرامش هست،راه خدا راه آرام و استقامت و لذت و درس و رشد هست ،
من الان در تاریخ ۲ بهمن ۱۴۰۲ هستم از ۲۷ آذر ۱۴۰۲ با شما و مسیر عالیتون توسط خدا هدایت شدم افراد میان میگن چاق شدی چرا پس رژیم نمیگیری پس چرا فعالیتت کمتر شده ،دو ماه دیگه عید چکار داری میکنی چرا بی خیال شدی ؟؟؟
اما من به خودم قول دادم عجله نکنم و فقط و فقط به فرمان ذهنم عمل کنم به آرامی تا ذهنم دیگه مبارزه با من نکنه و فکر چاقی رو با من مرور نکنه ذهن من باید با آرامش بدون عجله با آموزش درست از ریشه درست بشه ،
ندای درونم میگه این راه همان راه آسانی و اصلی و همیشگی توست،همان راهی که همیشه میخواستی،
همان راهی که با استقامت در ان وعده پیروزی ابدی داری ،باید ایمانم از ته دلم باش نه به حرف بلکه از ته قلبم تا به قلبم گواه بشه که ذهنم باورم در واقعیت واقعا تغییر کرده،
نکته دوم: اسانترین و کم زحمتترین مسیر همیشه مسیر هدایت خداست،
که با گوش دادن به درونمون با ارامش با کمی استقامت و تسلیم شدن در برابر حق و هدایتش و اعتماد به خدا ما رو خیلی عزتمندانه و آسان همراه با لذت بردن از مسیر به آرزوها مون میرسونه ،
نکته سوم:تعاادل داشتن در هر کاری پیروزی و خوشحالی همیشگی میاره هم از نظر روحی روانی وهم درعمل و رسیدن به خواسته ها،
خداوندا هزاران بار شکرت بخاطره این آموزشهای عالی زندگی و هدایتمون،
و استاد از شما هم هزاران بار کمال تشکر را دارم انشاالله هر لحظه افزونتر از قبل خداوند براتون بهترینها را روانه زندگیتون کنه .