بیزاری از چاقی باعث لاغری نمی شود اما صد در صد می تواند باعث چاق تر شدن شما شود.
بیزاری از چاقی باعث افزایش احساس ناتوانی برای لاغر شدن در ما می شود و این احساس در نهایت سبب چاق تر شدن ما خواهد شد.
تاثیر بیزاری از چاقی بر چاق تر شدن
سال های زیاد از عمرم با چاقی سپری شد و در تمام آن سالها تلاش من برای لاغری بی نتیجه بود.
هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم و بیزاری از چاقی در من بیشتر و بیشتر می شد.
- بیزاری از چاقی سبب شده بود از خودم متنفر باشم. خودم را آدم ضعیف و بی عرضه ای بدانم که توانایی رژیم گرفتن یا ورزش کردن را ندارد.
- بیزاری از چاقی باعث شده بود از حضور در جمع ها خودداری کنم و به قدری احساس خود کم بینی و بی ارزش بودن می کردم که نسبت به هر حرف و حرکتی قادر به دفاع کردن یا پاسخ مناسب دادن نبودم.
از آنجا که خانواده ام را مقصر چاق بودنم می دانستم همیشه با آنها مشاجره داشتم و آنها را سرزنش می کردم که بخاطر ژنتیک آنهاست که من چاق هستم.
- بیزاری از چاقی سبب شده بود از همه انسانهایی که درباره چاقی من صحبت می کردند متنفر باشم.
- بیزاری از چاقی باعث شده بود در هر جمعی حضور پیدا می کردم احساس خوبی نداشته باشم و تصور می کردم همه به چاقی من توجه می کنند و درباره وضعیت من با همدیگر صحبت می کنند.
- بیزاری از چاقی تمام جنبه های زندگی مرا تحت تاثیر خود قرار داده بود و سبب شده بود از زندگی بی زار باشم.
به خاطر دارم روزی که برای ملاقات انسانی دوست داشتنی که بر اثر صدمات ناشی از دوران جنگ به بیماری سختی مبتلا شده بود به بیمارستان رفتم در عین حال که از دیدن آن فرد در آن شرایط که بسیار نحیف و لاغر شده بود متاثر شده بودم اما در ذهنم دوست داشتم من هم برای مدتی به آن بیماری مبتلا شوم تا بلکه از این طریق از شر چاقی رها شده و طعم لاغری را تجربه کنم.
اینها بخشی از تاثیرات نفرت از چاقی در زندگی من بود که برای هر فردی که اضافه وزن دارد قابل درک است چرا که آن فرد نیز به شکل های مختلفی آن را تجربه کرده است.
لاغری با ذهن و پذیرش چاقی
به لطف خدا زمانی که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم و در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به اهمیت پذیرش مشکلات به منظور مواجه شدن با آنها پی بردم چرا که تا وقتی با مشکل خود مواجه نشویم قادر به حل کردن و عبور از آن نخواهیم بود.
مشکل من چاقی بود در حالی که ۳۳ سال از قدمت آن می گذشت اما من آن را نپذیرفته بودم و همواره با چاقی مبارزه می کردم و از چاق بودنم متنفر بودم.
پذیرفتن چاقی کاری سخت و غیرممکن بود چرا که چاقی را مقصر تمام ناکامی ها و رنج های زندگی ام می دانستم و پذیرفتن و آشتی کردن با آن کار ساده ای نبود.
اما از آنجایی که سالها برای لاغر شدن تلاش کرده و نتیجه نگرفته بودم تصمیم گرفتم هرطور که شده با چاقی آشتی کنم و آن را بپذیرم و امیدوارم باشم با وارد شدن از در دوستی با چاقی بتوانم تغییری در وضعیت جسمی خود ایجاد کنم و این دوستی نافرجام را پس از سی و چند سال تحمل کردن آن به اتمام برسانم.
پذیرفتن و آشتی کردن با چاقی فقط مربوط به کنار آمدن با شرایط فعلی جسم خودم نبود بلکه شامل بخشیدن و آشتی کردن با تمام افرادی که آنها را مقصر چاقی خودم می دانستم و همچنین آنهایی که به واسطه صحبت کردن درباره چاقی من باعث رنجش من شده بودند می شد.
هرچه بیشتر وضعیت جسمی خودم را می پذیرفتم و با آنهایی که چاقی باعث ایجاد نفرت از آنها در من شده بود آشتی می کردم احساس آرامش بیشتری در من ایجاد می شد.
احساس آرامش باعث تقویت توانایی تغییر شرایط در من می شد.
به مرور احساس کردم توانایی لاغر شدن را دارم و امید دوباره ای برای زندگی کردن در من ایجاد شده بود.
ذوق و شوق من برای یادگیری بیشتر لاغری با ذهن و عمل کردن به آنچه می آموختم بیشتر شده بود و در عین حال که از لحاظ جسمی چاق بودم اما از لحاظ ذهنی احساس سبک بالی و لاغر شدن پیدا کرده بودم.
لذت خوش احساس لاغری مرا برای ادامه دادن و ماندن در آن شرایط ذهنی تشویق می کرد.
نتیجه استمرار در یادگیری لاغری با ذهن نه تنها ذهن مرا از بیزاری از چاقی خالی کرد بلکه اشتیاق و دوستی با لاغری را در ذهنم گسترش داد تا جایی که این تغییر ذهنی در جسم من نمایان شد و وضعیت چاقی من شروع به تغییر کرد و لاغر شدن من آغاز شد و به لطف خدا همچنان ادامه دارد.
نتایج بیزاری و نفرت
یادگیری لاغری با ذهن به من آموخت که هرچه بیشتر از چاقی یا هر موضوعی که مورد رضایت من نیست نفرت داشته باشم نه تنها باعث بهبود شرایط من نخواهد شد بلکه باعث گسترش آن موضوع در تمام جنبه های زندگی من خواهد شد.
بیزاری از هر موضوعی به معنای تایید و تاکید بر بودن، وجود داشتن و تمایل به استمرار آن است.
هرچه بیشتر از موضوعی متنفر باشیم در ذهن ناخودآگاه خود توجه و تمرکز بیشتری بر آن موضوع ایجاد می کنیم و تمرکز بر هر موضوعی باعث گسترش آن خواهد شد.
- بیزاری به معنای نخواستن است و نخواستن تاکید بر وجود داشتن است.
- آنچه مورد تاکید و تایید ما باشد در ذهن ناخودآگاه ما بعنوان موضوع مورد علاقه ما ثبت و ذخیره می شود.
- ذهن ناخودآگاه همواره تلاش می کند تا موضوعات مورد علاقه ما را گسترش و توسعه دهد.
به همین علت موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که سال هاست مورد رضایت و خواسته ما نیست و هزاران بار درباره آنها با دیگران صحبت کرده ایم و اعلام کرده ایم که آن موضوعات باعث رنجش ما شده اند و مورد خواسته ما نیستند اما همچنان در زندگی ما وجود دارند و باعث رنجش و نفرت ما از خود می شوند.
این فرمول تاثیرگذار را در جنبه های مختلف زندگی خود می توانید مشاهده کنید.
تصور کنید شما از رفتار همسرتان، خانواده همسرتان یا هر فرد دیگری ناراحت هستید.
بارها از آنها رفتاری مشاهده کرده اید که باعث تشدید نفرت شما از آنها شده است.
شدت نفرت در شما به حدی رسیده که توان تحمل آن را نداشته و شروع به بیان کردن آن با دیگران می کنید.
بارها برای دیگران درباره رفتار زشت و ناراحت کننده آنها صحبت می کنید و اعلام می کنید که از آنها نفرت دارید.
نتیجه نفرت شما نه تنها باعث بهبود شرایط نشده است بلکه سبب شده که آنها رفتاری از خود نشان دهند که بارها به شکل شدیدتری باعث رنجش شما شده اند تا جایی که بارها به این موضوع فکر کرده اید که چرا آنها با شما فقط این رفتار را دارند و این حق شما نیست که با شما اینگونه رفتار شود.
نکته قابل توجه این است که هرچه از شرایطی که باعث رنجش و ناراحتی شما شده است بیشتر نفرت داشته باشید ذهن ناخودآگاه، نفرت و عصبانیت را، عشق و علاقه شما به آن موضوع تلقی میکند و همواره تلاش می کند از آن موضوع بیشتر وارد زندگی شما کند.
در نتیجه جهان هستی که پاسخ فرکانس های ذهن ناخودآگاه شما را به شکل همزمانی های هوشمندانه می دهد. شما را در شرایطی قرار می دهد که از آن جنس رفتار و تجربیان بیشتر وارد زندگی شما شود.
این طریق عملکرد جهان هستی را به وضوح می توانید در سلامتی، روابط، کسب و کار و سایز جنبه های زندگی خود مشاهده کنید.
- بیزاری از چاقی، چاقی بیشتری وارد زندگی شما خواهد کرد.
- نفرت از بی پولی، بی پولی و شرایط سخت تری را به زندگی شما دعوت می کند.
- نفرت از رفتار دیگران، رفتارهای نفرت انگیز بیشتری را به سمت شما جذب می کند.
- نفرت از هر موضوعی، سهم بیشتری از آن موضوع را وارد تجربه زندگی شما خواهد کرد.
بنابراین برای ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی پذیرش آن جنبه با تمام مسائل و مشکلاتی که ایجاد کرده است شرط اول و مهم برای پذیرش مسئولیت و حرکت به سمت تغییر آن شرایط است.
نتایج آموزش لاغری با ذهن
نتایج آموزش های لاغری با ذهن ابتدا از تغییرات حالت های درونی شروع شده و به مرور در جسم به وجود می آید
تغییر فرمان های مغزی برای خوردن مواد غذایی نتایج اولیه آموزش ذهن برای لاغر شدن است.
به مرور شما می توانید تصمیماتی بگیرید که قبل از آشنایی با این روش به راحتی نمی توانستید بگیرید
در جلسات قبل درباره موانع لاغر شدن صحبت کردیم و موارد مهمی را برسی و برای رفع آنها راهکار مناسب درنظر گرفتیم
برای جلسه امروز یکی دیگر از موانع مهم متناسب شدن را بررسی و برای رفع آن اقدام می کنیم.
بیزاری از چاقی بعنوان مانعی بزرگ در مسیر متناسب شدن است.
به اندازه ای که فرد نفرت از چاقی داشته باشد در عین حالی که در سطح فکر فرد او از چاقی و چاق تر شدن نفرت دارد اما برای مغز او نفرت از چاقی به معنای علاقه به چاق تر شدن است و دلیل واضح این ادعا روند چاق شدن افرادی است که سالهاست نفرت از چاقی دارند و خیلی تلاش کرده اند که لاغر شوند اما در نهایت آنها چاق تر شده اند و این دلیل اثبات می کند که:
قدرت بیزاری از چاقی در چاق تر شدن خیلی بیشتر از قدرت تصمیم گیری برای لاغر شدن است.
در تمام لحظاتی که شما در زندگی روزمره چاقی خود را مرور می کنید در واقع دارید علاقه خود به چاق تر شدن را به ذهن خود اثبات می کنید و نتیجه این سعی در علاقمندی به چاقی سبب می شود که مغز شما دستورات منظم تر و متداوم تری برای چاق تر کردن جسم شما صادر کند.
توجه به این نکته و سعی در برطرف کردن بیزاری از چاقی سبب می شود که توجه شما به چاقی کمتر شود و به مرور مغز شما دستورات چاق کننده کمتری را صادر کند
توضیحات فایل آموزشی امروز بسیار مهم و تاثیرگذار است و توجه به آن و سعی در عمل کردن به راهکارهای ارائه شده سبب میشود گام مهمی برای حرکت بهتردر مسیر متناسب شدن بردارید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
مرحله اول:
برای کسب نتیجه عالی از مسیر لاغری با ذهن نیاز است که به شکل کامل با وضعیت فعلی خود در صلح و آرامش قرار بگیریم. بنابراین لازم است که برای بهبود احساسی که نسبت به خودمان داریم اقدام کنیم.
برای انجام این فرایند مهم لازم است ابتدا میزان نفرت و بی زاری از چاق و وضعیت خود را تعیین کنیم.
- نفرت از چاقی در ذهن شما به چه شکل هایی وجود دارد؟
نفرت از چاقی در بیشتر مواقع به صورت افکار تکرار شونده در ما ایجاد شده اند.
من با مرور کردن (من لاغر نمیشم) باعث ایجاد نفرت از چاقی در خودم شده بودم.
من با مرور کردن (چرا چاق هستم) باعث ایجاد نفرت از چاقی در خودم شده بودم.
شما هم فکر کنید و مواردی را پیدا کنید که با فکر کردن به معایب چاقی باعث ایجاد نفرت از چاقی در خود شده اید.
مرحله دوم:
برای کم رنگ کردن نفرت از چاقی نیاز است که با توجه کردن به مزایای لاغری احساس خوب درباره لاغر شدن در خود ایجاد کنیم.
خیلی از افراد چاق به دلیل بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن احساس حسرت نسبت به لاغر شدن دارند. بنابراین باید با توجه کردن به مزایای لاغر شدن اشتیاق و انگیزه لاغر شدن را در ذهن ناخودآگاه خود بیدار کرده و حسرت لاغری با به اشتیاق لاغری تبدیل کنید.
بنابراین لازم است تا جایی که امکان دارد با شرح دادن درباره لاغری و مزایای آن فرمول های جدید در ذهن خود ایجاد کنید.
برای اینکار می توانید به مزایای لاغری در افراد متناسبی که در اطراف خود می بینید اشاره کنید.
به عنوان مثال: من وقتی می بینم دوستم پیمان بدون ترس و نگرانی از چاق شدن غذا می خورد لذت می برم.
من وقتی می بینم ثمانه به راحتی لباس مورد علاقه اش رو می پوشه لذت می برم.
- مزایای لاغر بودن را در رفتار اطرافیان خود که متناسب هستند پیدا کنید.
- مزایای لاغر شدن را در زندگی خود بنویسید به این صورت که اگر لاغر شوم ….
هرچقدر دلایل بیشتری برای علاقه خود به لاغر شدن پیدا کنید اشتیاق و انگیزه در ذهن ناخودآگاه شما برای حرکت کردن به سمت لاغر شدن بیشتر خواهد شد.
از اولین نشانه های تغییر احساس حسرت لاغری به اشتیاق لاغری رسیدن به آرامش و اطمینان از لاغر شدن است.
احساس می کنید شما هم می توانید لاغر شوید و مانند گذشته نه تنها لاغر شدن را دور از دسترس نمی بینید بلکه ذوق و شوق دارید که در مسیر صحیح لاغر شدن قرار گرفته اید و با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به راحتی برای همیشه لاغر خواهید شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن
خانم لیلا جعفری نیا از تهران دانلود
هنرجوی لاغری با ذهن دانلود
خانم نگین از کرج دانلود
خانم ریحانه از قم دانلود
امتیاز 4.04 از 133 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
اول خدارو شکر میکنم که با این مسیر آشنا شدم که اینهمه دستاوردهای عالی داشته برام
دیروز رفته بودم آرایشگاه دخترم برای مانیکور پدیکور،،همکاراش منو بعد از ۳ماه دیدن ،تعجب کرده بودن،ازم میپرسیدن چه رژیمی گرفتی ،چکار میکنی روز به روز جونتر وبهتر میشی
دخترمم بهشون میگفت ،بهتون گفتم که مامانم ذهنی لاغر شده،،بنده خداها ازم میپرسیدن یعنی ما بشینیم فکر کنیم لاغر شدیم ،لاغر میشیم؟
وقتی فرق خودمو با آدمهای اطرافم متوجه میشم که من تو چه لول هایی آموزش میبینم و ذهنم چقدر قدرتمند داره رشد میکنه ،به خودم افتخار میکنم ،خلاصه یکمی واسشون توضیح دادم و همشون متعحب بودن وخیلی هم چیزی متوجه نشدن😃
قبلا که چاقتر بودم مشکلات زیادی داشتم ،مسخره شدن،لباس هاییکه دوست داشتم ولی اندازم نبود وچقدر حالم بد میشد،واقعا از خودم نفرت داشتم ،خودمو نگاه نمیکردم،همش تو فکر زشت بودن هیکلم بودم واسترس دائمی اون اذیت کننده بود،خجالت میکشیدم وارد جمع بشم،احساس کمبود شدیدی داشتم ،احساس خودکم بینی داشتم ،بدنم سنگین شده بود وفعالیت رقص و ورزشم برام سخت بود ،جدیدا کبدم چرب شده بود که برام غیر قابل باور بود،کمر درد و زانو درد داشتم ،و با مسائل رنج آور زیادی روبرو شده بودم
و الان که سایز کم کردم احساس بهتری دارم ،سرزنده شدم،اعتماد بنفسم بالا رفته،احساس خودارزشمندی دارم ،احساس لیاقت وخواستنی بودن دارم ،مسئولیت تمام مسائل زندگیمو به عهده گرفتم واین خیالمو راحت کرده که همه کاره زندگیم خودم هستم ودنبال عامل بیرونی نیستم،شادترم،تو رقص احساس بهتری دارم ،سبک تر و فرز تر شدم ،حالم از همه لحاظ بهتره ،جوانتر شدم ،سرحالتر شدم و وقتی به سایز مورد دلخواهم برسم که تمام این پیامدها بیشتر هم میشه ومیشه با این متد لذت برد ومتناسب موند
الان مادرم داشت عکس ۴ماه پیشمو میدید وبا عکس دیروزم مقایسه میکرد و من به کسی نگفتم از چه روشی دارم استفاده میکنم ،و مادرم اصرار داشت که ،تو داری خودتو با ورزش و رقص میکشی ،که لاغر شدی ومنم بهش گفتم رقص و ورزش ریتم عادی زندگی منه که اتفاقا این روزها کمتر انجامشون دادم یا اصلا انجام ندادم ،قبلنا من مجبور بودم ۳ساعت ورزش کنم ولی الان هفته ۱بار کلاس رقص میرم وگاهی هفته ای ۲بار تنیس میرم و اونارو برای تفریح انجام میدم نه برای لاغر شدن ،مادرم مجدد گفت حتما رژیم میگیری ،،وبهش گفتم من اصلا رژیم نیستم و در آخر گفت خب چکار میکنی😃 اگر راهت خوبه که به دیگران بگو ،یاد بده ،بقیه هم استفاده کنن ،ثواب داره😄منم بهش گفتم ،من به هر چی میخوام برسم وتا حالا رسیدم با ذهنم بوده ،الکی نیست که ۲ساله هندزفری به گوش هستم ،ولی مادرم فقط نگاهم کرد،احساس میکرد دارم اذیتش میکنم 😂
گام ۸۷ ،، توقف نفرت از چاقی ،،، سلام دوستان و استاد عطارروشن ،،، چاقی و چاق بودن ،عوارض هایی داره که فقط چاق ها درک میکنن ، حس های بدی که در چاقی تجربه میشه ،بی اعتمادبنفسی ها، زشت شدن ها وووو باعث حس تنفر از چاقی بوجود میاد، وقتی از چربی های اضافه بدن خودمون متنفر شدیم در اصل داشتیم بذرهای تنفر از خودمونو میریختیم ، مدام توی آینه به خودمون نگاه کردیم ،ایراد گرفتیم،تحقیر،سرزنش ،قضاوت و مقایسه کردیم ،حالمون با دیدن خودمون بد بود ،همین حالا هم که یه موقع هایی نااگاهانه به خودم تو آینه قدی نگاه میکنم و طبق معمول گذشته ذهن میخواد شروع کنه از ایراد گرفتن از جسمم ،سریع به خودم میگم * که اگر نمیتونی فریده رو زیبا ببینی چونکه چشمان نابینایی داری ،پس نگاه نکن تا زمانیکه فقط در من زیبایی ببینی * یعنی ذهن عادت کرده مدام همه چیزو ببره زیر سئوال و باید آگاهانه از خود جدیدمون مراقبت کنیم ،،، واقعا پذیرفتن چاقی کار سختیه ، که با بودن در دوره برای ما هم تونستیم بپذیریم خودمون و وجودمونو ،، در واقع نفرت از چاقی ،یعنی کانون توجه ما مدام بروی چاقی و ترس هاشه ،در اصل ما با حس نفرت ،در حال فرستادن کارت دعوت ،چاقی بیشتر به زندگیمون بودیم و اطلاع نداشتیم ، فرقی نمیکنه کانون توجه ما از چه طریقی باشه ، با نفرت داشتن ، ما در حال فرستادن انرژی بسمت همون چاقی هستیم ، با صحبت کردن در موردش ،یعنی توجه بر چاقیه ، با فکر کردن بهش ،با ترسیدن ها ،با فکر کردن به غذاهای ممنوعه ،با فکر کردن به رژیم های غذایی ،با فکر کردن به ورزش هاییکه دلیلش ترسیدن از چاقی باشه ، با پرو کردن لباس ها ، با چک کردن مدام خودمون تو آینه و با وزن کردن با ترازو ، همه این کارها ،یعنی من چاقی بیشترو میخوام ،بفرستید برام ،،و اولین قدم برای تغییر ،توقف همین هاست ،،،، وقتی در مسیر لاغری با ذهن قرار میگیریم و ذهنیت های جدید ساخته میشه ، اولین فرمان به ما ،حس آرامش و امیدواری ، اینکه دیگه تمام شد تمام اون رنج ها ،رژیم ها،حال های بد ،ناراحتی ها ،یه حس و انرژی قوی قدرتمند در درون بیدار میشه که میگه برو همینه ،راهت درسته ، اون انرژی الهی ،در تمام مسیر همراهته کمکت میکنه که پر اشتیاق ادامه بدی ، چونکه راه درست همینه ، راه درست ،یعنی من یک ذهن جادویی دارم که رابط بین من و جهانه ،که نادرست برنامه ریزی شده بود ،حالا میخوام برنامه های مورد دلخواهمو در ذهنم دانلود کنم و برم به مسیر سلامتی،تناسب،حال خوب،برکت ،شادی و ثروت ،،این کاری که ما در حال انجامش هستیم ،ساختن همین مسیرهاست ،،، فرمان های مغز من در این دوره ها ،انقدر نرم و زیر پوستی ،تغییر کرد که ،واقعا نمیدونم چی شد ،من چیزی متوجه نشدم ،من فقط به فرمانها گوش کردم و انجام دادم ، ترس هام کمتر شدن ،افکارم تغییر کرد،غر نمیزدم ،مسئولیت خودمو پذیرفتم ، استرس هام کمتر شدن ، وقتیکه استرس ها کم شد ،خودبخود وجودم آرامتر شد ، تلاطم درونم به آرامش بیشتری رسید ، اون آرامش نوع نگاه منو ملایم تر کرد به همه چیز ، وقتی خودمو جدا از آدم های دیگه ندیدم و متوجه شدم خداوند هیچ فرقی نگذاشته بین ،من و بقیه ،مهربانتر شدم ، حس ارزشمندی بیشتری دارم ، حس لیاقت بیشتری دارم ،دیگه خانواده و خداوندو مقصر چاقیم نمیدونم و دست برداشتم از عوامل بیرونی ،یجورایی سرم تو لاک خودمه و دارم مسیرمو میرم و لذت میبرم ، هر چقدر بیشتر میگذره و من تکاملم رو طی میکنم ،آرامش درونم بیشتر میشه و از مسیرم لذت میبرم و دیگه دوست ندارم چیزیو به کسی ثابت کنم ،،، یکی از ترس های بزرگ من از خوردن بود ،خوردن برنج،نون،چربی و مهم تر از همه شیرینی جات ،که خدارو شکر در این دوره ها ،همشون تا حد زیادی رفع شدن ، دیگه شیرینی بخرم نمیترسم از خوردن شیرینی ، قبلا حتی از خرید شیرینی هم میترسیدم مخصوصا شیرینی خامه ای که هیچ وقت خامه هاشو نمیخوردم ، دوره پیشرفته خیلی بمن کمک کرد که ، بیشتر ترس از خوردن در من ریخته بشه ، الان که شیرینی ببینم و بخرم ، دیگه مثل قبل آلارم ترس بهم داده نمیشه ،اگر هم نجوای ضعیفی بشنوم میتونم رفعش کنم با احساس خوب ، پس قضیه شیرینی هم در من حل شده ،نوع نگاهم به خوراکی تغییر کرده ،اینو از کجا میفهمم ؟ از حسی که دارم ،قبلا حس ترس و چاقتر شدن داشتم الان حس قدرت و انتخاب و لذت ،که منهم ،آدم هستم با تمام خصایص انسانی ،با تمام علایق خوراکی ،که منم حق خوردن خوراکی های مورد علاقه مو دارم ،که بدن من هیچ فرقی با دیگران نداره و ووو و همه اینها با ساخته شدن ذهنیت های جدیدم در من شکل گرفت که الان پیام های امیدبخش به من ساطع میکنه ، وقتی حس انتخاب داری ،دیگه ولعی نداری ، هر چیزیو که برای ما ممنوع کردن ،ما بیشتر ترغیب شدیم که تجربه ش کنیم و وقتی محدودیت نباشه ،لذت و قدرت جاشو میگیره ،،دیگه روی سوزن نیستی ،که آیا بخورم ،خدای من ،نخورم ؟ من چقدر بدبختم که نمیتونم شیرینی مورد دلخواهمو بخورم ،، دیگه دلت بخواد بخوری میخوری و لذتشو میبری 😊 البته اینها همگی آموزش میخواد ،با خواهرم صحبت میکردم ،میگفت پس از این به بعد ،همه چیز بخورم ؟ گفتم ،از خوردن میترسی ؟ گفت آره ،گفتم ،پس تا محتویات ذهنیت ،تغییر نکرده ،نباید کارهایو انجام بدی که متناسب ها انجام میدن ،اول باورشو بساز ،باوره خودش میبرتت تو مسیر ،،، یکی از مهمترین چالش های خود من ،خرید لباس بوده ، اتاق پرو برای من جای وحشتناکی بود که همیشه ازش فرار میکردم، البته هنوز هم تا حدودی از خودم راضی نیستم وقتی تو اتاق پرو هستم و اون تصویرهای قدیمی در من اجرا میشه ، چند روز پیش که رفته بودم مانتوی ورزشی طور بخرم ، اونجا یه بلوز مشکی خوشگلی دیدم که بالاش توری بود خوشم اومد ،سایز لارژ بهم داد ،پوشیدم انگار تو تنم یکمی آزاد بود ،به فروشنده گفتن مدیوم بیار ،مدیوم پوشیدم ،یکمی بهم کیپ بود ،ولی خریدمش ،گفتم تو که بزودی سایزت مدیوم میشه 🥰 حسم از خریدنش خوب بود ، من سالها با لباس خریدن و پوشیدن ،کلنجار میرفتم ،هیچ لباسی تو تنم قشنگ نبود ،خب واقعا هم سایز ۴۶ به بالا ،قشنگه ؟ 🥴 قشنگ نبود دیگه ،دلم سایز ۳۸ میخواست و میخواد ، و هر زمان که میرفتم اتاق پرو ،با فحش و بدو بیراه به خودم میومدم بیرون و هیچ خریدی هم نمیکردم 😶 و تا روزها حالم بد بود بخاطر تجربه نخریدن لباس ،خب همونها در من نفرت از چاقی و خودمو بیشترو بیشتر میکرد ،در واقع لیزرهای توجهم زوم شده بودن روی چاقی بیشتر و تعجب میکردم که چرا من مدام چاقتر میشم ؟ الان میفهمم چرا اون اتفاق رخ میداد ،،، یادمه ۲ سال پیش همین موقع ها که میخواستم یه سفریو برم و باز هم ،طبق معمول ،بخاطر لباس خریدن و پوشیدن مشکل داشتم ، رفتم یه مغازه ای ،چند دست بلوزهای سایز بزرگ ایکس لارژ خریدم با یه شلوار سورمه ای و کل سفرم با همون بلوزها و شلوار گذشت 😒 نه تنوعی ،نه زیبایی ،صبح به صبح که میخواستم از هتل خارج بشم و برم پیش گروه و همسفرهامون ،ناراحت بودم که من همش با بلوز و شلوار تیره هستم ،میرفتم لابی هتل ،خانم های همسفرمو میدیدم ،همه بلوز و دامن ،شلوارک ،پیراهن های رنگی رنگی و کوتاه و من آه از ته دلی میکشیدم😔 خب طبیعی بود ،حالم بد بشه ، منهم یک خانم بودم و دوست داشتم زیباتر باشم و اتفاقا تو سفرهام ،چاقی من ۲ برابر میشد که تو برگشتم از خودم متنفر تر میشدم و یه عالمه اتفاق ناخوب که همه افراد چاق تجربه ش میکنن ،،، چاقی در ما احساس ناتوانی در انجام همه کارها بوجود آورده که این حس ناتوانی در ما تصویر منه ناتوان رو ساخته ، بدنبال اون حس ناتوانی ،اعتماد بنفس ما تخریب شده ، اعتماد بنفس یعنی من + میتوانم ، و در ما برعکسش شکل گرفته ، من +نمیتوانم ،، خب من نمیتوانم در همه جنبه های زندگیمون باعث ،شکست های زیادی در ما شده و ما بیشتر باور کردیم که توانمند نیستیم ، چاقی در ما عوارض بیشماری داشته که همشون بهم ارتباط دارن ، با ساختن ذهنیت های متناسب کننده ،و لاغر شدن ،اون اعتماد بنفس تقویت میشه و حس خوب توانمندی به تمام وجود ما تزریق میشه و بعد از مدتی اون نیروی قدرتمند درونی در ما بیدار میشه و سوخت راه ما میشه برای ادامه دادن و حال خوب داشتن ،،،، ذهن من انقدر قدرت داره که اضافه وزن منو برطرف کنه ،همونجوری که منو چاق کرد لاغر هم میکنه ،،،اون زمان هاییکه رژیم های سخت میگرفتم ،یکی از اتفاقاتی که به تکرار برای من رخ میداد ریزش موی شدید بود ،یعنی قبل از اینکه رژیمو شروع کنم ،خود متخصصه ،بهم هشدار میداد که قرص های مولتی ویتامین بخور که وقتی موهات میریزه ،یا ویتامین کم میاری ،جبران کنه و از اونور میگفت ،فقط این قرص ها چاقت میکنه حواست باشه ، در دم ، ۲ تا باورو تزریق میکرد در ذهنم ،مراقب باش موهات حتما میریزه و با قرص ها چاق میشی و این ۲ باورو من بشدت داشتمش ، تقریبا ۳ ماه از دوره گذشته بود و موهای من شروع کرد به ریزش غیر طبیعی ،ترسیدم ،هر چی فکر کردم دلیلشو نفهمیدم ، صدایی در گوش من گفت ،بخاطر لاغر شدنته ، یدفعه متوجه شدم که لاغر شدن من لینکه به ریزش موهام ،به استاد پیام دادم و استاد گفتن هیچ ربطی نداره ،مگه شما رژیم گرفتی ؟ چند ماه درگیر برطرف کردن اون ذهنیت های اشتباه قبلی بودم که منکه الان تو رژیم نیستم ،لاغر شدن من ربطی به ریزش مو نداره وووو تا اون باورو از بین بردم ،البته تحکم استاد به اینکه این روش با رژیم های سابق متفاوته در من باور قدرتمندی ساخت ، ،، وقتی بدن شروع میکنه به کم کردن سایز ،در ماییکه یه عالمه مموری بد داریم ،همون داده های قبلی ، بالا میاد و فکر میکنن باید اجرا بشن و تنها راهش صحبت کردن منطقیه با خودمون ،،، حالا بریم سراغ زیبایی های متناسب شدن ،، من وقتیکه متناسب تر باشم تو خیلی زمینه ها رشد خواهم داشت که چندتایی از اونهارو مینویسم ،،،، ۱) من وقتیکه متناسبتر باشم انسان بهتر و مفیدتری خواهم بود ۲) من که متناسب باشم ،شادتر خواهم بود و انرژی شادی در اطرافم بیشتر خواهد شد و اطرافیانم و خانواده م شادتر خواهند شد ۳) منه لاغر میتونم دوست و رفیق و همراه بهتری برای دوستانم باشم و دوستانم در کنار من خوشحالتر خواهند بود ۴) من مهربانتر خواهم بود و انرژی مهربانی من به اطرافیان من خواهد رسید ،وقتی مهربانتر باشم کارهای خودم و دیگران را بهتر انجام میدم و مثمرثمرتر خواهم بود ۵) به خدا نزدیکتر خواهم شد و دست از سر خدا برخواهم داشت ،معنویاتم بهتر خواهد شد ۶) عشق ورزی بالاتری خواهم داشت ،حالم که خوب باشه به خودم و اطرافیانم عشق بیشتری خواهم داد ۷) روابطم با پدر و مادرم بهتر خواهد بود واونها مدام نگران من نخواهند بود و احساس خجالت نخواهند داشت وبه من افتخار خواهند کرد ۸) روابطم با خواهر و فرزندانم بهتر خواهد بود ،منکه با خودم در صلح باشم با جهان پیرامون خودم هم در صلحم ۹) روابطم با پارتنر زندگیم هم در همه جنبه هاش عالیتر میشه و زندگی قشنگتری خواهیم داشت ۱۰) روابطم با دوستانم و مربی هام بهتر میشه ۱۱) مهم تر از همه رابطم با خودم عالیتر میشه و در آرامش بیشتری خواهم بود ۱۲) رابطم با دنیام بهتر میشه ،همه چیزو قشنگتر میبینم و حس خوب به دنیا میفرستم و دنیا هم منو وارد اتفاق های خوب میکنه ۱۳) روابطم با انسان های متناسب بهتر میشه و باهاشون با عشق دوست میشم ۱۴) روابطم با چاقها هم بهتر میشه و به چشم نفرت بهشون نگاه نمیکنم ۱۵) روابطم با زندگیم بهتر میشه و درهای خیر وبرکت و سلامتی وارد زندگیم میشه ۱۶) روابطم با سلامتی عالی میشه و سلامتی برام طبیعی و الزامی میشه ۱۷) تفریح و لذت های بیشتری تجربه خواهم کرد که بسیار متنوع هستند ۱۸) آرامش و آسایش زندگیم کاملتر میشه ۱۹) با گذشته چاق خودم آشتی میکنم و میپذیرم که اونها زائیده افکار قبلی من بودن ۲۰) امیدم به آیندم زیادتر میشه و آینده روشنیو برای خودم ترسیم میکنم ۲۱) خودمو موثر تر میدونم و میتونم با اقتدار بگم که من خودم جسم جدیدمو خلق کردم و خیلی ها با دیدن من امیدوار میشن ۲۲) روابطم با جامعه بهتر میشه ،وقتی من حالم خوبه با انرژی خوب وارد جامعه میشم و رفتار پر آرامش تری با آدم ها خواهم داشت ۲۳) به دیگران آسیب نمیرسونم که هیچ ،فایده هم خواهم داشت ۲۴) احساس خوشبختی بیشتری خواهم داشت و انرژی بهتری ساطع میکنم ۲۵) انسان با گذشت تری خواهم شد که فقط به خیر رساندن به دیگران فکر میکنم ۲۶) میتونم مثل تمام آدم ها زندگی نرمالی داشته باشم و تجربه کنم زندگی بدون ترس هارو ،ترس از خوردن،ترس از چاقتر شدن ،در کل زندگی بدون ترس رو خواهم دید ۲۷) شخصیت با اعتمادبنفس تری خواهم داشت ۲۸) عزت نفسم بالاتر خواهد رفت ۲۹) خودباوریم قدرتمندتر خواهد شد ۳۰) با شجاعت بیشتری در محل کار قرار خواهم گرفت وووو و اینها گوشه ای از بودن در مسیر تناسبه ،،، من ایمان دارم که با تنطیم کردن ذهنم بر لاغری ،من متناسبتر خواهم شد ، با توجه کردن بر مزایای لاغری ،من به دنیای لاغری و لاغر ها تغییر مکان خواهم داد ، ، خدارو شکر میکنم که چرخ های ذهنم در حال چرخیدن بسمت متناسب تر شدن هستن ،،، تمرین امروز تا فایل بعدی : اینکه تمرکز خودمو از چاقی بردارم و بذارم بر لذت های لاغری تا در مسیر تناسب اندام بیشتر قرار بگیرم