0

توقف بیزاری از چاقی (قسمت دهم)

بیزاری از چاقی
اندازه متن

بیزاری از چاقی باعث لاغری نمی شود اما صد در صد می تواند باعث چاق تر شدن شما شود.

بیزاری از چاقی باعث افزایش احساس ناتوانی برای لاغر شدن در ما می شود و این احساس در نهایت سبب چاق تر شدن ما خواهد شد.

تاثیر بیزاری از چاقی بر چاق تر شدن

سال های زیاد از عمرم با چاقی سپری شد و در تمام آن سالها تلاش من برای لاغری بی نتیجه بود.

هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم و بیزاری از چاقی در من بیشتر و بیشتر می شد.

بیزاری از چاقی
  • بیزاری از چاقی سبب شده بود از خودم متنفر باشم. خودم را آدم ضعیف و بی عرضه ای بدانم که توانایی رژیم گرفتن یا ورزش کردن را ندارد.
  • بیزاری از چاقی باعث شده بود از حضور در جمع ها خودداری کنم و به قدری احساس خود کم بینی و بی ارزش بودن می کردم که نسبت به هر حرف و حرکتی قادر به دفاع کردن یا پاسخ مناسب دادن نبودم.

از آنجا که خانواده ام را مقصر چاق بودنم می دانستم همیشه با آنها مشاجره داشتم و آنها را سرزنش می کردم که بخاطر ژنتیک آنهاست که من چاق هستم.

  • بیزاری از چاقی سبب شده بود از همه انسانهایی که درباره چاقی من صحبت می کردند متنفر باشم.
  • بیزاری از چاقی باعث شده بود در هر جمعی حضور پیدا می کردم احساس خوبی نداشته باشم و تصور می کردم همه به چاقی من توجه می کنند و درباره وضعیت من با همدیگر صحبت می کنند.
  • بیزاری از چاقی تمام جنبه های زندگی مرا تحت تاثیر خود قرار داده بود و سبب شده بود از زندگی بی زار باشم.

به خاطر دارم روزی که برای ملاقات انسانی دوست داشتنی که بر اثر صدمات ناشی از دوران جنگ به بیماری سختی مبتلا شده بود به بیمارستان رفتم در عین حال که از دیدن آن فرد در آن شرایط که بسیار نحیف و لاغر شده بود متاثر شده بودم اما در ذهنم دوست داشتم من هم برای مدتی به آن بیماری مبتلا شوم تا بلکه از این طریق از شر چاقی رها شده و طعم لاغری را تجربه کنم.

اینها بخشی از تاثیرات نفرت از چاقی در زندگی من بود که برای هر فردی که اضافه وزن دارد قابل درک است چرا که آن فرد نیز به شکل های مختلفی آن را تجربه کرده است.

لاغری با ذهن و پذیرش چاقی

به لطف خدا زمانی که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم و در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به اهمیت پذیرش مشکلات به منظور مواجه شدن با آنها پی بردم چرا که تا وقتی با مشکل خود مواجه نشویم قادر به حل کردن و عبور از آن نخواهیم بود.

مشکل من چاقی بود در حالی که ۳۳ سال از قدمت آن می گذشت اما من آن را نپذیرفته بودم و همواره با چاقی مبارزه می کردم و از چاق بودنم متنفر بودم.

پذیرفتن چاقی کاری سخت و غیرممکن بود چرا که چاقی را مقصر تمام ناکامی ها و رنج های زندگی ام می دانستم و پذیرفتن و آشتی کردن با آن کار ساده ای نبود.

اما از آنجایی که سالها برای لاغر شدن تلاش کرده و نتیجه نگرفته بودم تصمیم گرفتم هرطور که شده با چاقی آشتی کنم و آن را بپذیرم و امیدوارم باشم با وارد شدن از در دوستی با چاقی بتوانم تغییری در وضعیت جسمی خود ایجاد کنم و این دوستی نافرجام را پس از سی و چند سال تحمل کردن آن به اتمام برسانم.

پذیرفتن و آشتی کردن با چاقی فقط مربوط به کنار آمدن با شرایط فعلی جسم خودم نبود بلکه شامل بخشیدن و آشتی کردن با تمام افرادی که آنها را مقصر چاقی خودم می دانستم و همچنین آنهایی که به واسطه صحبت کردن درباره چاقی من باعث رنجش من شده بودند می شد.

هرچه بیشتر وضعیت جسمی خودم را می پذیرفتم و با آنهایی که چاقی باعث ایجاد نفرت از آنها در من شده بود آشتی می کردم احساس آرامش بیشتری در من ایجاد می شد.

احساس آرامش باعث تقویت توانایی تغییر شرایط در من می شد.

به مرور احساس کردم توانایی لاغر شدن را دارم و امید دوباره ای برای زندگی کردن در من ایجاد شده بود.

ذوق و شوق من برای یادگیری بیشتر لاغری با ذهن و عمل کردن به آنچه می آموختم بیشتر شده بود و در عین حال که از لحاظ جسمی چاق بودم اما از لحاظ ذهنی احساس سبک بالی و لاغر شدن پیدا کرده بودم.

لذت خوش احساس لاغری مرا برای ادامه دادن و ماندن در آن شرایط ذهنی تشویق می کرد.

نتیجه استمرار در یادگیری لاغری با ذهن نه تنها ذهن مرا از بیزاری از چاقی خالی کرد بلکه اشتیاق و دوستی با لاغری را در ذهنم گسترش داد تا جایی که این تغییر ذهنی در جسم من نمایان شد و وضعیت چاقی من شروع به تغییر کرد و لاغر شدن من آغاز شد و به لطف خدا همچنان ادامه دارد.

نتایج بیزاری و نفرت

یادگیری لاغری با ذهن به من آموخت که هرچه بیشتر از چاقی یا هر موضوعی که مورد رضایت من نیست نفرت داشته باشم نه تنها باعث بهبود شرایط من نخواهد شد بلکه باعث گسترش آن موضوع در تمام جنبه های زندگی من خواهد شد.

بیزاری از هر موضوعی به معنای تایید و تاکید بر بودن، وجود داشتن و تمایل به استمرار آن است.

هرچه بیشتر از موضوعی متنفر باشیم در ذهن ناخودآگاه خود توجه و تمرکز بیشتری بر آن موضوع ایجاد می کنیم و تمرکز بر هر موضوعی باعث گسترش آن خواهد شد.

  • بیزاری به معنای نخواستن است و نخواستن تاکید بر وجود داشتن است.
  • آنچه مورد تاکید و تایید ما باشد در ذهن ناخودآگاه ما بعنوان موضوع مورد علاقه ما ثبت و ذخیره می شود.
  • ذهن ناخودآگاه همواره تلاش می کند تا موضوعات مورد علاقه ما را گسترش و توسعه دهد.

به همین علت موارد زیادی در زندگی ما وجود دارد که سال هاست مورد رضایت و خواسته ما نیست و هزاران بار درباره آنها با دیگران صحبت کرده ایم و اعلام کرده ایم که آن موضوعات باعث رنجش ما شده اند و مورد خواسته ما نیستند اما همچنان در زندگی ما وجود دارند و باعث رنجش و نفرت ما از خود می شوند.

این فرمول تاثیرگذار را در جنبه های مختلف زندگی خود می توانید مشاهده کنید.

تصور کنید شما از رفتار همسرتان، خانواده همسرتان یا هر فرد دیگری ناراحت هستید.

بارها از آنها رفتاری مشاهده کرده اید که باعث تشدید نفرت شما از آنها شده است.

شدت نفرت در شما به حدی رسیده که توان تحمل آن را نداشته و شروع به بیان کردن آن با دیگران می کنید.

بارها برای دیگران درباره رفتار زشت و ناراحت کننده آنها صحبت می کنید و اعلام می کنید که از آنها نفرت دارید.

نتیجه نفرت شما نه تنها باعث بهبود شرایط نشده است بلکه سبب شده که آنها رفتاری از خود نشان دهند که بارها به شکل شدیدتری باعث رنجش شما شده اند تا جایی که بارها به این موضوع فکر کرده اید که چرا آنها با شما فقط این رفتار را دارند و این حق شما نیست که با شما اینگونه رفتار شود.

نکته قابل توجه این است که هرچه از شرایطی که باعث رنجش و ناراحتی شما شده است بیشتر نفرت داشته باشید ذهن ناخودآگاه، نفرت و عصبانیت را، عشق و علاقه شما به آن موضوع تلقی میکند و همواره تلاش می کند از آن موضوع بیشتر وارد زندگی شما کند.

در نتیجه جهان هستی که پاسخ فرکانس های ذهن ناخودآگاه شما را به شکل همزمانی های هوشمندانه می دهد. شما را در شرایطی قرار می دهد که از آن جنس رفتار و تجربیان بیشتر وارد زندگی شما شود.

این طریق عملکرد جهان هستی را به وضوح می توانید در سلامتی، روابط، کسب و کار و سایز جنبه های زندگی خود مشاهده کنید.

  • بیزاری از چاقی، چاقی بیشتری وارد زندگی شما خواهد کرد.
  • نفرت از بی پولی، بی پولی و شرایط سخت تری را به زندگی شما دعوت می کند.
  • نفرت از رفتار دیگران، رفتارهای نفرت انگیز بیشتری را به سمت شما جذب می کند.
  • نفرت از هر موضوعی، سهم بیشتری از آن موضوع را وارد تجربه زندگی شما خواهد کرد.

بنابراین برای ایجاد تغییر در هر جنبه از زندگی پذیرش آن جنبه با تمام مسائل و مشکلاتی که ایجاد کرده است شرط اول و مهم برای پذیرش مسئولیت و حرکت به سمت تغییر آن شرایط است.

آرزوی لاغری

نتایج آموزش لاغری با ذهن

نتایج آموزش های لاغری با ذهن ابتدا از تغییرات حالت های درونی شروع شده و به مرور در جسم به وجود می آید

تغییر فرمان های مغزی برای خوردن مواد غذایی نتایج اولیه آموزش ذهن برای لاغر شدن است.

به مرور شما می توانید تصمیماتی بگیرید که قبل از آشنایی با این روش به راحتی نمی توانستید بگیرید

در جلسات قبل درباره موانع لاغر شدن صحبت کردیم و موارد مهمی را برسی و برای رفع آنها راهکار مناسب درنظر گرفتیم

برای جلسه امروز یکی دیگر از موانع مهم متناسب شدن را بررسی و برای رفع آن اقدام می کنیم.

بیزاری از چاقی بعنوان مانعی بزرگ در مسیر متناسب شدن است.

به اندازه ای که فرد نفرت از چاقی داشته باشد در عین حالی که در سطح فکر فرد او از چاقی و چاق تر شدن نفرت دارد اما برای مغز او نفرت از چاقی به معنای علاقه به چاق تر شدن است و دلیل واضح این ادعا روند چاق شدن افرادی است که سالهاست نفرت از چاقی دارند و خیلی تلاش کرده اند که لاغر شوند اما در نهایت آنها چاق تر شده اند و این دلیل اثبات می کند که:

قدرت بیزاری از چاقی در چاق تر شدن خیلی بیشتر از قدرت تصمیم گیری برای لاغر شدن است.

در تمام لحظاتی که شما در زندگی روزمره چاقی خود را مرور می کنید در واقع دارید علاقه خود به چاق تر شدن را به ذهن خود اثبات می کنید و نتیجه این سعی در علاقمندی به چاقی سبب می شود که مغز شما دستورات منظم تر و متداوم تری برای چاق تر کردن جسم شما صادر کند.

توجه به این نکته و سعی در برطرف کردن بیزاری از چاقی سبب می شود که توجه شما به چاقی کمتر شود و به مرور مغز شما دستورات چاق کننده کمتری را صادر کند

 توضیحات فایل آموزشی امروز بسیار مهم و تاثیرگذار است و توجه به آن و سعی در عمل کردن به راهکارهای ارائه شده سبب میشود گام مهمی برای حرکت بهتردر مسیر متناسب شدن بردارید.

✍️ تمرین آموزشی 📖

مرحله اول:

برای کسب نتیجه عالی از مسیر لاغری با ذهن نیاز است که به شکل کامل با وضعیت فعلی خود در صلح و آرامش قرار بگیریم. بنابراین لازم است که برای بهبود احساسی که نسبت به خودمان داریم اقدام کنیم.

برای انجام این فرایند مهم لازم است ابتدا میزان نفرت و بی زاری از چاق و وضعیت خود را تعیین کنیم.

  • نفرت از چاقی در ذهن شما به چه شکل هایی وجود دارد؟

نفرت از چاقی در بیشتر مواقع به صورت افکار تکرار شونده در ما ایجاد شده اند.

من با مرور کردن (من لاغر نمیشم) باعث ایجاد نفرت از چاقی در خودم شده بودم.

من با مرور کردن (چرا چاق هستم) باعث ایجاد نفرت از چاقی در خودم شده بودم.

شما هم فکر کنید و مواردی را پیدا کنید که با فکر کردن به معایب چاقی باعث ایجاد نفرت از چاقی در خود شده اید.

مرحله دوم:

برای کم رنگ کردن نفرت از چاقی نیاز است که با توجه کردن به مزایای لاغری احساس خوب درباره لاغر شدن در خود ایجاد کنیم.

خیلی از افراد چاق به دلیل بارها تلاش کردن برای لاغر شدن و نتیجه نگرفتن احساس حسرت نسبت به لاغر شدن دارند. بنابراین باید با توجه کردن به مزایای لاغر شدن اشتیاق و انگیزه لاغر شدن را در ذهن ناخودآگاه خود بیدار کرده و حسرت لاغری با به اشتیاق لاغری تبدیل کنید.

بنابراین لازم است تا جایی که امکان دارد با شرح دادن درباره لاغری و مزایای آن فرمول های جدید در ذهن خود ایجاد کنید.

برای اینکار می توانید به مزایای لاغری در افراد متناسبی که در اطراف خود می بینید اشاره کنید.

به عنوان مثال: من وقتی می بینم دوستم پیمان بدون ترس و نگرانی از چاق شدن غذا می خورد لذت می برم.

من وقتی می بینم ثمانه به راحتی لباس مورد علاقه اش رو می پوشه لذت می برم.

  • مزایای لاغر بودن را در رفتار اطرافیان خود که متناسب هستند پیدا کنید.
  • مزایای لاغر شدن را در زندگی خود بنویسید به این صورت که اگر لاغر شوم ….

هرچقدر دلایل بیشتری برای علاقه خود به لاغر شدن پیدا کنید اشتیاق و انگیزه در ذهن ناخودآگاه شما برای حرکت کردن به سمت لاغر شدن بیشتر خواهد شد.

از اولین نشانه های تغییر احساس حسرت لاغری به اشتیاق لاغری رسیدن به آرامش و اطمینان از لاغر شدن است.

احساس می کنید شما هم می توانید لاغر شوید و مانند گذشته نه تنها لاغر شدن را دور از دسترس نمی بینید بلکه ذوق و شوق دارید که در مسیر صحیح لاغر شدن قرار گرفته اید و با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به راحتی برای همیشه لاغر خواهید شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتایج برخی از هنرجویان لاغری با ذهن

خانم لیلا جعفری نیا از تهران      دانلود

هنرجوی لاغری با ذهن      دانلود

خانم نگین از کرج     دانلود

خانم ریحانه از قم       دانلود

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.04 از 133 رای

https://tanasobefekri.net/?p=11477
120 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار golestan2222
      1403/06/03 00:48
      مدت عضویت: 1556 روز
      امتیاز کاربر: 18039 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,907 کلمه

      قدم دهم- مرحله ی اول (نفرت ازچاقی )

      با سلام 

      در لابلای پیام هام متوجه شدم که نفرت من از زمانی که چاقی در جسمم به وجود می آید ، به اوج خود میرسد ویکی از علت های لاغر نشدنم را که در میان نوشته های قبلم حس کردم  اگر میگفتن دو کفه ترازو بذاریم ،میزان نفرت من از چاقی ، از لذت تناسب اندامم بیشتر است .هر زمان که وزن شروع به بالا رفتن میکرد یا حس میکردم میل خوردن  من غیر طبیعی بالاست ، ترس من از خوردن که نتیجه ی آن اضافه وزن بود بیشتر میشود . من سالیان زیادی چون جسم چاق داشتم ،خودم را از یک انسان شاد بودن محروم کردم . لیبل چاقی به من حس فقدان میدهد . حس فقدان میدهد ،چون در ان شرایط خودم را دوست نداشتم ،چون به من آزادی در انتخاب لباس نمیداد و از زمان کودکی لباس های من محدود بود و دختر که مظهر زیبایی و لطافت است ، اینبار تمام تمرکزش روی اضافه وزنش بود ، چون هر جا میرفتم ،میگفتن چقدر چاق شده یا کمی لاغر شده که صحبت از وزن و اندام من بود و من میشنیدم و حس میکردم تا مرا میدیدند ،حس میکردم دارند عیب مرا میبینند . من به اضافه وزن حس بدی داشتم ، چون مادرم سر زیاد خوردنم و اضافه وزنم برخورد بدی داشت . هنوزم که هنوزه میترسم مادرم چیزی بگه ،انگار ان ترس ها در درونم مانده درحالی که مادرم با گذشته خیلی فرق کرده و ما که بچه هاش هستیم ،بی چشمداشت دوست داره ، دیگر اضافه وزنم را گوشزد نمیکنه و جالبتر ! کسی که الان دقیقا همان برخورد و سرزنش و حس بد را به خودم میگه ،فقط خودم هستم !اینقدری که به اضافه وزنم فکر میکنم ،هیچکدام ار اعضای خانوادم در فکرش نیستند ولی من هرروز در موردش فکر میکنم. هر چیزی که میخورم . البته الان که در سایت هستم ، متوجه ام که یکسری رفتارهای من مثل ترس از خوردن این و اون از بین رفته . دیگه بین مواد غذایی فرق قائل نمیشم . ولی با وجود آگاهی ام، چرخش فرمولی که توجه من را به خوردن میاورد میبینم . واکنش های من کمتر شده است ،چون بعد از شناسایی فرمول ها و نور آگاهی انداختن به آن ها ، احساس سبکی میکنم . سبک بودن میزان فرمولی که در ذهنم در حال چرخش بودو من باتوجه به ان ها سنگینی اش را احساس میکردم ،  کمتر شده است . 

      من خیلی از چاقی نوشتم و هربار خاطرات آن حس بدی در من تولید میکند . بارها درموردش در پیام ها حرف زدم . چاقی برای من نماد فقدان است . چون من از بدنم شرمسار بودم و چاقی را عیب میدانستم و اضافه وزن چیزی نبود که بتوانم قایمش کنم ،به خاطر همین همیشه این حس بد با من راه میرفت ،در لابه لای حس و خاطرات بدم ،مهمترین آنها که هنوزم از فکر کردن بهشون حالم بد میشود را بیان میکنم : 

       من از سن کودکی به خاطر اضافه وزن نسبت به کودک های دیگر محدودیت بیشتری داشتم و خیلی از حس های بد از آن زمان به یادگار مانده . رفته رفته که بزرگتر شدم ، برای یک دختر راهنمایی سایز 46 پوشیدن زیاد بودو یادم میاد دوست داشتم سایز مانتو شلوار مدرسه م را پایین بگویم ولی کسی باور نمیکرد که ! 

      • معلم دبستان ما پسر بچه ی خوردسالش را به مدرسه آورده بود و دوست داشتم باهاش بازی و محبت کنم ولی او مرا میزد و میگفت خیکی چاق ! حس بدی میگرفتم . این تنها رفتار بد از محیط بیرون نبود که به من الارمی از فقدان و حس بد میداد . 
      • لباس که میگرفتم و با مادرم که بیرون میرفتم در هر آینه ای که چشمم میخورد ،خودم را نگاه میکردم که چقدر چاقیم معلوم است .
      •  یکبار کلاس زبان میرفتم و سه پسر کم سن تر از پله ها پایین میرفتن و من بالا ،و متلکشون این بود ، چقدر چاقی ! و همیچین صحبت ها و واکنش هایی از قبیل چاق و تپل مپل مرا آزرده میکنه.

      از  این قبیل حرفها  در بیرون دریافت کردن ،باعث شد که فقط صورتم را ببینم ولی از دیدن بدنم فرار کنم . اصلا باهاش قهر بودم . هر وقت خاطرات را مرور میکنم ، در پس زمینه ی احساساتم که من چاقم و حس بدی بود را میبینم . عکس های دوران کودکیم را میبینم ،یک دختر چاقی که اکثرا تو خیلی از عکسها لبخندی به لب نداشت را میبینم ولی هیچ حس خوبی ندارم و از این که این همه حس بد در لابه لای خاطراتم و در زندگی روزمره م داشتم را مقصرش رو چاقی میدانم . هنوزم که هنوزه وقتی به آن خاطرات برمیگردم ،حس بد و تنفر دارم . البته الان هم اضافه وزن دارم و حس بدی در من پدید  آورده ولی به اندازه ی دوران کودکیم پررنگ نیست .

      •  مسافرت با خانواده رفته بودیم . و یک دوستی پدرم داشت که اون هم دختر داشت . برای او همیشه لباسی برای خریدن بود ولی تا مرا میدیدند ، اصلا چیزی بخوام به زبان بیاورم میگفتن برای سایز دخترتان نداریم . به دختر او جلو چشم من یک خانمی گفت که چقدر زیبایی ولی به من نگفت . من تمام تفاوت ها را درک میکردم . 
      • به خاطر اضافه وزنم در کلاس سوم دبستان ، تمام بچه ها پشت سر در مورد من میگفتند و مراسمی بود و قرار بود همه  لباس مهمونی بپوشیم  ومن  زودتر از هم سن و سالهام به سن بلوغ رسیده بودم . اکنده از خجالت بودم وقتی ان لباس مهمانی را در مدرسه میپوشیدم و تو ذهنم میگفتم الان از اندامم حرفی زده خواهد شد که میزدند هم ! طوری که معلم مدرسه با واکنش شدید اومد پیشم در اون حیاط بزرگ که بگه حرف های بچه ها درست نیست ولی اون رفتار شتاب زده ، گویای همه چیز و فجیع بودنش رو نشون میداد . خلاصه تا بخواین میتوانم از این جنس حرفها سر اضافه وزنم بگم . 
      • در15 سالگی وزن من بالاتر رفته بود و مسافرت رفته بودیم و مادرم برای داداشم کره مربا گرفته بود ولی به من تخم مرغ آبپز داده بود ومن گفتم خوش به حال برادرم ،چرا به او میدهی ولی به من نمیدهی ! انگار که مادرم از وضع چاقی من رنج میبرد انگار ترکید و تو اون جمع رستوران عصبانیتش را خالی کرد ! گفت خودت را در آینه ببین ، عین بشکه شدی ! خجالت نمیکشی اصلا به خوردنش فکر میکنی ؟!  و…. خیلی حس های بد دیگه از این قبیل و من هرروز این جسمی که مایه ی شرمساری بود رو با خودم حمل میکردم . صدمات روحی ای و خاطراتی که در ذهن من نقش بسته ، فقط حس اضافه وزن داشتن نیست ! در من احساس درد ، فقدان و کم ارزشی و خیلی از چیزهای منفی را تداعی میکند . جالبه هربار که مرور میکنم ، هنوز هم مرور کردنش برای من حس درد و بوی بد و ناراحتی تداعی دارد. اینجا بود که وقتی من غول چاقی راشکستم . هر بار که به وزن من بالا میرفت من شروع به جنک و کشمکش میکردم . اصلا چاقتر شدن از یک میزانی درد و حس فوق العاده بدی درمن ایجاد میکند که شدیدا واکنشم در جهت کم کردن آن آنی اقدام میکنم ولی هربار و هر بار و هربار شروع به کمکردن میکردم و بعد از مدتی برمیگشت و کلا کلافه م میکرد . دوباره در وزن بالایی ثابت میموندم و یک سال طول میکشید تا دوباره همه انرژی ام را جمع کنم و اراده ی آهنی تا بروم در جنگ با ذهن و خلق لاغری ! در همین یک سالی که اوج ناامیدی و خستگی من از جنگ با وزن بود ، 3-4 روز میگرفتم دوباره ول میکردم . کل انرژی من صرف این کشمکش میشد و داستان های دیگر . بله من از چاقی متنفر هستم ، چون مسبب تمام این تجربیات و فقدان ها و این کشمکش ها را چاقی میدانستم . هنوزم که هنوزه با چاقی به صلح نرسیدم . چون من فقط اضافه وزن را تحمل نکردم یا آسیب من و حسرت من فقط نپوشیدن لباس های خوشگل نبوده .واکنش های رفتاری بیرون که به واسطه ی اضافه وزنم به من وارد شده همچنان درد زیادی برای من به همراه داردو پذیرش این دردها برای تجربه ی یک کودک خیلی سخت است . من تجربه کردم و بخشی از خاطرات من است که به من اسیب زده و برای من درد به همراه دارد . من پذیرفتم که گذشته ی من است و تمام عوامل بیرونی را بخشیده ام ولی چیزهایی که در درون تجربه کردم ،هنوز هم که هنوزه حل نشده . چون تجربه ی بدی از اضافه وزنم دارم ، اگر به اون وزن برسم ، همان درد ها برای من تداعی میشن و برام سخته خودم را در جسم چاق تصور کنم . شاید این درد بوده که هیچوقت از 64 کیلو به بالا نرفتم ، اصلا منطقه ی خطر است . بدن من قفل میشود  و سریع با هر اهرمی وزن را کم میکنم  تا از اون نقطه ی درد رد نشود . من بالاترین سایزی که در بزرگسالی داشتم 40-42 بوده ، با این حال برای کسی همچین روش لاغری را آرزو نمیکنم . سراسر درد و حس بد و فرار از دوباره تجربه کردن خاطراته . 

      شاید بتوان گفت سختترین بخش زندگی من ، صلح با چاقی است . الان آگاهی زیادی نسبت به اضافه وزن دارم و به خاطر همین اضافه وزن دردهایی رو تجربه کردم که یاداوری کردن ، فقط زنده کردن اون دورانه . پذیرش اضافه وزن با دردهایی که مسببش را چاقی میدانستم ،هنوز هم پررنگه . من گفتم که نباید قدرت خودمون رو جهت تغییر با مقصر دونستن چیزی یا کسی ، خودمان را ناتوان کنیم . من خیلی کارها و اقداماتی در زندگیم کردم و موفق شدم، که اضافه وزن درمقابل اونها خیلی کوچک است ولی برای من بزرگ است ! الان فهمیدم! من با مقصر دانستن چاقی ،قدرت خودم را جهت خلق آرزوم کمرنگ کرده بودم . نفرت من به اضافه وزن ، من را نسبت به تغییر از این شرایط ناتوان کرد . چون نفرت انرژی داره و انرژی زیادی سر این نفرت هرز میره و اونقدر بزرگ میشه که خودت رو در برابر اون معضل ،کوچک حس میکنی . من نسبت به قبل پذیرش بیشتری به خودم دارم . به نقطه ای رسیدم که صلح بیشتری به خودم نسبت به قبل دارم . بازه ی زمانی دیگه برای من معنا نداره . دوست دارم در لحظه لاغری را زندگی کنم . من دلایل زیادی برای لاغر شدن دارم و بارها بهاش را با اقدام کردنم و استمرار داده ام . منتها مسیر لاغریم ،نتیجه ای جز بازگشت وزن نبوده . چون همه ی ما از بازگشت وزن تجربه ی یکسانی داریم . 

      لاغری برای من حق انتخاب و ازادی بیشتری به همراه داره . جدای از اندام زیبا و چربی کمتر  و احساس سبک که دیگه از بیرون زدگی اضافات بدنش احساس بد نداره ، فشار روحی ناشی از اضافه وزن هم ندارد. درویدیو به خوبی بازگو کردید : فشار روانی ای که از اضافه وزن به ما تحمیل میشه ، به اندازه ی خلق آن در جسم ما برای جسممون مشکل آفرین نیست . الان متوجه شدم که چاقی یک برنامه ی ذهنی است که برنامه ی ذهنی ، فرمول های چاقی تکرار شونده هستند و ما باتوجه به آن ها ،تصویر ذهنی ایجاد میکنیم ، و با تکرار تصویر ذهنی ، واکنش رفتاری داریم و با تکرار آن رفتار ها ،عادت ها میان و خود همه ی این مراحل میشه پکیج نصب اضافه وزن به ذهن . چون ذهن به صورت خودکار انجام میدهد و برای خلق چاقی نیاز به انرژی ندارد که همان ذهن ناخوداگاه است . ما بارها موفق به کاهش اضافه وزن شدیم ولی درجای درستی ،تغییرات را انجام ندادیم . چون گرداننده ی اصلی این برنامه افکار ما بودند و افکار چاقی ما دست نخورده درحال چرخش بودندو آن تصویر ذهنی در ما خلق میشدو ما همیشه نتیجه ی یکسانی از اضافه وزن داشتیم . چطور چاقی را ببخشم ؟ خوب چاقی مقصر نیست . این هم یکی دیگر از توهماتم بود . او از طریق ورودی اطلاعات پیرامونم و واکنش های بیرونی در ذهن من تثبیت شد و هر عاملی که پیش امد ، به خاطر نااگاهی بود . من الان میدانم که مقصر اضافه وزنم نبود و کارکرد طبیعی ذهنم این بود وباید این طور میشد . من بارها راه اشتباه را رفتم و تکرار کردم ولی اینبار از روش متفاوت حرکت میکنم . من اینبار چاقی را موجودی جدااز خودم نمیبینم که بخوام باهاش جنگ قدرت و نبرد راه بیندازم . بایستی بررسی کنم و شروع به اصلاح برنامه کنم . تمام تجربیاتی که از لیبل چاقی در زندگیم داشتم را باید اجازه دهم از بدنم رد شود . اون فقط یک واکنش احساسی است و میتواند رد شود برود .به نظرم الان وقتش هست که از بار احساسی گذشته که لیبل چاقی داشت رها شوم . چون فقط احساسش انگار دربدن جمع شده ولی وقتی به خاطرات توجه میکنی  ، هربار که به موضوع فکر میکنی ، بار احساسی کم و کمتر میشه . برام سخت است که چاقی را پذیرش کنم . ولی اگاهیم بیشتر از قبل شده . چاقی چه بخوام یا نه ، در گذشته با من بوده ولی من قدرت تغییر شرایط الان را دارم ، به شرطی که از مسیر درست اقدام کنم . پذیرش چاقی برام سخت است . لاغری را پذیرش و اشتیاق دارم ولی چاقی برای من آکنده از بار احساسی منفی است . سعی میکنم به طور واقعی بپذیرمش . تمام این دردها و تجربیات تقصیر چاقی ما نبود ، علت بیشترش نااگاهی ما و واکنش اشتباه به موضوع بود و نتیجه ش این بود . باید بپذیرم چاقی به خودی خود قدرت ندارد و میتواند برای همیشه برطرف شود . چاقی به مفهومی که ما صحبت میکنیم نیست . چاقی یک پکیج و یک برنامه ی ذهنی است که ما در گذر زمان یاد گرفتیم . فکر میکنم الان زمان پذیرش مقهوم اصلی چاقی است . قرار نیست بجنگم ، قرار نیست احساس فقدان کنم . قراره برنامه را بشناسم و با اختلالی که در برنامه به وجود آمده ، ذهن و زندگیم و جسمم رو از خلق اضافه وزن رها کنم . باید بپذیرم چاقی قدرتی ندارد وتوجه من به آن، قدرت  داده . چون من هرروز با توجه به آن ،زندگی در لحظه ی حال را ادامه دادم . چاقی برای من درس بزرگی داشته و به عنوان بخشی از جریان زندگیم که باید تجربه ش میکردم، باید بپذیرمش . هیچوقت تصور نمیکردم ، به نقطه ای برسم که بخوام برای شناخت بیشترش ، چاقی را با عمق وجودم بغل کنم که با خودم به صلح بیشتری برسم . این تمرین برای من سخت بود ولی بابازگو کردنشون بار احساسی کمتری نسبت به باور چاقی دارم واز اینکه این مساله رو اینقدر بزرگ کردم ازخودم معذرت میخوام . من تصمیم دارم هر فکری که ناشی از فرمولهای چاقی من است بهش توجه نکنم و به این درک برسم که من قدرت انتخاب دارم و مقابل آن را زندگی کنم . کاش زندگی به راحتی جمله ای که الان بیان کردم میبودم ،شایدم هست و من خبر نداشتم !!! 

      قدم دهم -مرحله دوم ( تناسب اندامم ) 

      من باور دارم که تناسب اندامم است و من او را زندگی کرده ام . حسی از ازادی و انتخاب بهت میده . هرجا راه میری ،پذیرش بیشتری از مردم داری . کلمات چاقی و لاغری برای تعریف تو دیگه به کار نمیبرن . از اینکه جلو همه غذا بخوری ، حس بهتری داری و از خودت و بیان خودت دیگه خجالت زده نیستی . قدم های تندتری بر میداری . فشار ذهنی الان را نداری و با خودت در صلح هستی . لاغری شگفتی است . برای کسی که نقطه ی مقابل آن را تجربه نکرده ،هرگز این مفهوم را درژرفای وجودش درک نمیکند . اینکه برای اولین بار زنخدان لپت را در سن 18 سالگی میبینی برای خودش حرفی است !. این که دامن کوتاه میتونی انتخاب کنی بپوشی . اینکه از این که خودت رو در قالب یک فرد متناسب بیان کردن حس خوبی است . دیگر احساس محدودیت برای رفتن به جاهای مختلف نداری . تو با خودت در صلحی . من دیگر لازم نیست چربی های اضافه که در زمان غارنشین بدن سعی میکرد در فصل زمستان به علت کم بودن غذا از ذخایر برای گرما و زنده ماندن استفاده میکرد ، در زمان امروزی استفاده کنم . میتونم دوباره اندام زیبام رو ببینم و از اینکه خودم را در قالب یک فرد متناسب بیان کنم ،کنفرانس بدم ، با دوستهام بیرون برم ،بدون اینکه به چاقی و اضافه ورن و خوردن و نخوردن فکر نکنم ، نهایت ازادی برای یک ذهن چاق است . اینکه انرژی زیادی صرف جنگیدن با وزن نکنم ، موهبت است . من در قالب یک فرد لاغر زندگی کردم و اگر حق انتخاب دارم ، بازهم قالب در یک فرد متناسب را انتخاب میکنم . اصلا چون حس و حال روانیت در مورد ظاهرت خوبه خود به خود خیلی از محدودیت های ذهنی و ظاهری ازبین میره . تناسب اندامم را به خاطر فرمان مغزی که میل به خوردن مرا بیشتر کرده ،  بازهم لایه ای از چربی بر تناسب جسم عزیزم پوشاندم ، به شدت مشتاقم که برای همیشه با تناسب اندام و ماهیت اصلیمان زندگی کنم و خلق زندگی و ارزوهام رو در قالب طبیعی تناسب اندام سپری کنم ،چون دیده شدن تناسب من ، بهترین حس زندگی در لحظه ی حال را به من میدهد . به امید دیدار مجددمون . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار golestan2222
      1403/06/03 16:11
      مدت عضویت: 1556 روز
      امتیاز کاربر: 18039 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 84 کلمه

      سلام استاد گرانقدر 

      ممنون از هدایت و توجه شما به تمرینات ما ، چون باعث میشه که مطمئن بشیم به روش درست در مسیر حرکت هستیم و قدرت استمرار در مسیر را بالا میبرد . 

      میتونم تجربیات خودم را در مورد سایت تناسب فکری  در قالب وویس به اشتراک بگذارم  . در تلگرام متوجه شدم که به تازگی قابلیت وویس گذاری هست ولی نمیدونم چطور این فایل را بارگزاری کنم . میتونم از طریق تلگرام هم بفرستم ، هرطور که امکانش هست و شما بفرمایید . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم