0

انعطاف ذهن ناخودآگاه (چهارم – 1)

ذهن ناخودآگاه
اندازه متن

ذهن ناخودآگاه قابل دیدن نیست و ما شناخت واضحی از چگونگی عملکرد آن نداریم.

بنابراین کاملا طبیعی است که اگر تا به امروز از اینکه ذهن ما چه قدرتی در تعیین شرایط زندگی ما دارد اطلاع و آگاهی نداشته ایم.

ذهن ناخودآگاه در واقع حافظه بلند مدت مغز ما محسوب می شود.

ذخیره اطلاعات در مغز

ما در زندگی روزمره آگاهی و اطلاعات زیادی دریافت می کنیم اما همه آنها را ذخیره نمی کنیم.

چون ذخیره اطلاعاتی که کاربردی در زندگی ما نداشته باشد فقط باعث صرف انرژی جسم ما می شود و از آنجایی که مغز ما به شدت علاقمند به مصرف انرژی کمتر است بنابراین هر اطلاعات و آگاهی که مورد استفاده و کاربردی نباشد را بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه ذخیره نمی کند.

اگر یک روز از زندگی خود را با دقت مورد بررسی قرار دهید به وضوح متوجه خواهید شد که آگاهی متنوعی از طریق افراد، رسانه ها و سایر روش های ارتباطی و از طریق های کانال شنوایی و بینایی به ذهن شما وارد می شود.

اما فقط آگاهی و اطلاعاتی در ذهن شما ثبت می شوند که موقع شنیدن یا دیده شدن باعث برانگیخته شدن احساس شما می شوند.

به این مثال توجه کنید.

شما در حال انجام کارهای روزمره خود در حانه هستید.

تلویزیون یا رادیو روشن است و صدای آن به گوش شما می رسد. بدون اینکه شما انتخاب کرده باشید چه شبکه ای یا چه برنامه ای پخش شود.

در مدت زمانی که شما مشغول انجام کارهای روزمره خود هستید چند برنامه مختلف پخش می شود و اطلاعات زیادی از طریق رسانه در فضای خانه شما پخش می شود.

شما به صورت پراکنده جملاتی را می شنوید اما برای شما اهمیتی ندارد و وارد ذهن ناخودآگاه شما نمی شود.

در یک لحظه که توجه شما به سمت صدای پخش شده جلب می شود مجری برنامه درباره تاثیر مصرف روغن های مایع در افزایش میزان چربی و در نتیجه بروز چاقی توضیح می دهد.

حس کنجکاوی شما برانگیخته می شود و با دقت بیشتری گوش می دهید.

مجری برنامه با استناد به تحقیقات علمی و پژوهشی معتبری سعی در مهم کردن توضیحات خود دارد.

از آنجایی که شما از قبل عقیده دارید برنامه های پخش شده از رسانه ها مورد تایید هستند و منبع صحیح دارند گفته های مجری را باور می کنید و احساس نگرانی در شما درباره مصرف روعن های مایع ایجاد می شود.

برای تحقیق بیشتر درباره آنچه شنیده اید با دیگران صحبت می کنید و آنها نیز اطلاعات خود را به آنچه شما شنیده اید اضافه می کنند. در این حالت شما در حال اهمیت دادن موضوع جهت ثبت در ذهن ناخودآگاه هستید.

هرچه بیشتر درباره این موضوع تحقیق کنید و گفتگو کنید به ترس و نگرانی شما از مصرف روغن مایع اضافه می شود و این در حالی است که روزانه از روغن مایع برای پخت و پز و سرخ کردن استفاده می کنید.

از بین همه آگاهی که از تلویزیون پخش شده بود تنها بخش توضیحات درباره مصرف روغن مایع که باعث برانگیخته شدن احساس شما شد در ذهن شما ذخیره می شود و چون شنیده های خود را تکرار کردید و درباره آن فکر کردید و احساس نگرانی شما بیشتر شد بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه شما ثبت می شود.

از این پس شما با هر بار مصرف روغن مایع احساس ترس و نگرانی خواهید داشت و به مرور انتظار شما از وضعین جسمی خود تغییر میکند و چاق شدن خود را طبیعی می دانید چون روغن مصرف می کنید.

نکته جالب توجه این است که وقتی احساس ترس از مصرف روغن در ذهن ناخودآگاه شما ثبت شود دیگر تفاوتی ندارد به چه مقدار روغن مصرف میکنید.

چون قطعا شما بعد از شنیدن توضیحات ارائه شده سعی میکنید میزان مصرف روغن را کاهش دهید اما نیجه نهایی برای شما چاق شدن است چون ذهن ناخودآگاه کاری به مقدار مصرفی ندارد بلکه ملاک عمل ذهن احساسی است که شما از مصرف روغن دارید و همچنین انتظاری که از مصرف آن دارید.

این توضیح ساده چگونگی ثبت اطلاعات در ذهن ناخودآگاه است.

رفتارهای ما چگونه به عادت تبدیل می شوند

عادت های ما اطلاعاتی هستند که توسط خودمان در ذهن ناخودآگاه ثبت شده اند.

در زندگی هر فردی رفتارهای زیادی وجود دارد که فقط یک باز از او سر زده است و دیگر آن را تکرار نکرده است.

اما دلیل اینکه برخی رفتارهای ما به صورت تکرار شونده از ما سر می زنند و به عادت ما تبدیل می شوند این است که اولین بار که آن رفتار را انجام داده ایم قطعا احساس خوبی در ما ایجاد کرده است که ما تمایل داشتیم بار دیگر آن رفتار را تکرار کنیم.

با هر بار تکرار کردن آن رفتار احساس خوبی داشته ایم و همان لحظه تصمیم ما برای تکرار دوباره آن رفتار مصمم تر می شود و به راحتی پس از چند روز آن رفتار به عادت روزانه ما تبدیل می شود.

از آنجایی که مغز ما تمایل شدید به انجام کارهای تکراری دارد تا انرژی کمتری صرف کند همواره ما را ترغیب به ایجاد عادت ها می کند.

و به همین دلیل زندگی روزمره ما تشکیل شده از تعدادی رفتار تکرار شونده که هر روز آنها را تکرار می کنیم که به عادت روزمره زندگی ما تبدیل شده اند.

چرا عادت های خود را مضر می دانیم

تا زمانی که از رفتار تکرار شونده خود لذت می بریم هیچ مشکلی برای ما ایجاد نمی کنند.

اگر به هر دلیل اطلاعاتی دریافت کنیم که سبب شود از تکرار رفتار خود احساس ترس و نگرانی در ما ایجاد شود دیگر تکرار آن رفتار برای ما لذت بخش نخواهد بود.

تکرار رفتاری که روزی برای ما لذت بخش بود به راحتی به رفتاری که ترس آور است تبدیل می شود و نتایج این تغییر احساس نسبت به تکرار هر رفتاری نتایج نامناسبی برای ما به ارمغان می آورد.

دلیل اینکه ما عادت های خود را مسئول نتایج زندگی خود می دانیم این است که اطلاعاتی درباره مضرر بودن آن عادت دریافت کرده ایم و از آن موقع ترس از تکرار آن عادت در ما شکل گرفته است و این درحالی است که شاید دیده باشیم فرد دیگری همان عادت را دارد اما مشکلی که ما با آن عادت داریم را ندارد.

و این تفاوت در نتیجه بخاطر اطلاعاتی است که خودمان در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کرده ایم.

آنچه در ذهن ناخودآگاه ثبت شده است را نمی شود با جنگ و مبارزه و تصمیم قاطع تغییر داد بلکه فقط به همان طریق که اطلاعات قبلی ذخیره شده است می توان اطلاعات جدید را ذخیره کرد.

در جلسه سوم ما درباره ترکیب جزئیات با علایق اصلی در زندگی خود مثال زدیم.

در این قسمت تصمیم داریم از این عادت معمول که همه ما تجربه آن را داریم برای اضافه کردن جزئیات به عادتی که دوست داریم اصلاح یا تغییر کند استفاده کنیم.

این کار به منزله وارد کردن اطلاعات جدید به پرونده عادت مورد نظر در ذهن ناخودآگاه است.

شما قادر به حذف پرونده اطلاعات عادت های خود نیستید چون ترک عادت کار سخت و دشواری است اما به راحتی می توان به اطلاعات پرونده مواردی را اضافه کرد.

اضافه کردن حرکت های جدید به عادت قبلی دقیقا مانند انتخاب لباس با رنگ اصلی مورد علاقه به همراه خطهای باریک از ترکیب رنگ دیگری است.

در این حالت ما عادت اصلی را حفظ می کنیم در حالی که تغییر کوچکی در آن ایجاد می کنیم.

این تغییر کوچک برای ذهم ما به راحتی قابل پذیرش خواهد بود.

لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهنی صورت می گیرد

در این روش شما با آگاهی که درباره لاغر شدن به ذهن خود می دهید در واقع ذهن ناخودآگاه را هماهنگ با خواسته جسمی خود برای لاغری قرار می دهید.

انجام تمرینات مانند آشپزی کردن است.

شما اگر مقدار زیاد و متنوعی از مواد غذایی اولیه داشته باشید تا زمانی که مشغول پخت و پز نشوید غذای مورد علاقه تان آماده نمی شود.

نوشتن تمرینات لاغری با ذهن مانند آشپزی کردن که مواد اولیه را با هم ترکیب می کند، آگاهی هایی که به ذهن خود داده اید را با هم ترکیب و در هماهنگی با جسم شما قرار می دهد.

در واقع شما با نوشتن برنامه ریزی رفتاری جسم خود را تغییر می دهید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.09 from 35 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22441
برچسب ها:
151 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1401/10/26 10:51
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,505 کلمه

      سلام . تمرین امروز عملیست . من الان نمیدونم باید چه تغییری در زفتار پرخوریم بدم . برای همین باید باز بنویسم تا به یادم بیاد . دیشب من حتی تو خوابم کلی موضوع در مورد انعطافم  خواب دیدم که من فلان چیز رو دوست داشتم ولی با یکم تغییر چیزی شبیه به اون رو هم قبول کردم بیدار شدم یکی دو موردش یادم موند و برام خیلی جالب بود که ذهن من حتی تو خوابم داشت جستجو میکرد . در مورد ذهن ناخوداگاه اطلاعات خوبی بهم دادید یه چیزایی شنیده بودم ولی نمیدونستم در لاغری هم به کار میاد . خب حالا من  در تمرین امروزم از ذهن ناخوداگاهمم کمک میگیرم و ببینم چطور پرخوری رو با یه چیز دیگه ترکیب کنم  . استاد عطار روشن من از روزی که این چالش رو شروع کردم پرخوری نکردم . نه اینکه بخوام پرخوری کنم و جلوی خودمو بگیرم . نه واقعا از یه جایی به بعد دیگه خوردنه برام لذتبخش نبود . همون فرمول روز دوم  . استاد روشن من در این چند روز نیاز بدنمو تونستم تشخیص بدم . یعنی به فرمایش شما ذهن خودمو تونستم با جسمم هماهنگ کنم . دیروز یهو به حرف شما رسیدم که طبیعت اصلی جسم ما متناسب بودنه . جسم ما لاغری رو خودش بلده . منتها ما با فرمولهای ذهنی اشتباه بر اساس طبیعت جسم رفتار نمی کردیم بلکه بر اساس فرمولهای چاقی رفتار می کردیم . من این چند روز کاملا بر اساس زبان بدنم حرکت کردم . یعنی ذهنم و با خواست جسمم همسو کردم و جالبش اینه جسم من اصلا زیاده نخواست کمم نخواست . تشخیص سیری و گرسنگی بدن خیلی به من کمک کرده که من عادت پرخوری رو تا اینجای کار انجام ندم . اینجا یه نکته جالب فهمیدم که اتفاقا در قدم دوم سوالش تو ذهنم اومده بود که چرا مثلا ما از رفتار خوشمون اومده ولی از تکرار اون احساس بدی داشتیم . علت این احساس بد چی بود ؟ یادم رفت بپرسم . الان که اومدم این متن رو بخونم دیدم پاسخ اون سوال اینجاست . ما از اون رفتار لذت میبردیم اما چون در مورد اون رفتار اطلاعات غلط وارد ذهنمون شد در ما ترس ایجاد شد و این احساس ترس با تکرار اون رفتار در ما قویتر شد . 

      خوردن برای من لذت بخش بود . اما تکرار خوردن در من ترس از چاقی رو میاورد چرا ؟ چون همیشه دیدیم که میگن اگه زیاد بخوری چاق میشی . این فرمول که اگه زیاد بخوری چاق میشی ترس از چاق شدن رو در من ایجاد کرد و با هر لقمه ای که میخوردم این ترس در من پررنگ تر میشد و بعد هم فرمولهای سرزنش و اینکه من نمیتونم عادتم و ترک کنم و دست من نیست و مجموعه ی این فرمولها با هم باعث همون نتیجه ای شد که ازش میترسیدم و چاقی برای من تبدیل شد به یک مساله ی غیر قابل حل در زندگیم . من در قدم دوم فهمیدم خب این عادت رو من انجام دادم و این موضوع دست منه . به کمک این فرمول و البته تشخیص زمان گرسنگی و سیری جسم و البته فرمول صلح با عادت من در این چند روز عالی عمل کردم . یعنی همین دو سه تا فرمول عملکرد منو عالی کرده و من واقعا از خودم و عملکردم راضی بودم . 

      چقدر فرمولها دست به دست هم دادن تا ما چاقی رو به وجود آوردیم و واقعا شما مثل یک فیزیکدان مرحله به مرحله دارید از این مساله پرده برمیدارید . شما خیلی باهوشید استاد و من واقعا خوشحالم که خداوند منو به سمت استاد باهوشی مثل شما هدایت کرد .

      خب بریم سراغ ادامه تمرین . 

      مساله چاقی کم کم داره برام حل میشه . هر روز یه نکته جدید یاد میگیرم که عملکرد منو آسونتر می کنه و به من امید و ایمان بیشتری میده که من میتونم لاغر بشم . کلی تغییر کردم در این چند روز  و مهمتر از همه کلی حالم بهتر شده . منی که همیشه برای خوش گذروندن دنبال غذا بودم دنبال دوستام بودم حالا میبینم  فقط دلم میخواد بشینم و مطلب یاد بگیرم و باز جالبش اینجاست تمام این تغییرات بدون اعمال زور و اجباره . من به زور سر تمرینات نمیشینم . من به این دروس واقعا علاقه دارم . تا زمانیکه دارم فایل گوش میدم و مینویسم و تمرین می کنم فرمولهای ذهنیمو درست میکنم و وقتی هم که به عملکرد میرسم دقیقا میبینم با کمک همون فرمولها چقدر عالی میتونم رفتارهای خودمو مدیریت کنم . خب هنوز یادم نیومده که به عادت پرخوریم چی اضافه کنم که برای لذتبخش باشه . آها . خب اول اینکه من اینجا یاد گرفتم احساس بدم رو به پرخوری از بین ببرم . اینجا که فهمیدم احساس بده از تکرار عمل خوردنه و اونم به خاطر فرمول زیاده بخورم چاق میشم که در من ایجاددترس می کنه و صلح با خودم رو از بین میبره  .خب اول به خودم ثابت می کنم که ببین از غذا نترس . خیلی ها دارن زیاد میخورن اما لاغرن . پس فکر نکن پرخوری به تنهایی این همه چاقت کرده  . بلکه ترکیب پرخوری با فرمول های ذهنی چاقی همه به هم اضافه شدن و در مجموع محصولی که به دست من رسیده افزایش جسمه . دقیقا مثل یک  واکنش شیمیایی یا مخلوط چند ماده در فیزیک . کلی  مواد  با هم ترکیب شدن که در نهایت به ما محصول جسم چاق رو دادن . 

      خب پس پرخوری کردن یکی از اجزای ترکیبه وگرنه خودش به تنهایی قدرت خلق چاقی جسمی رو نداره . بلکه ترکیبش با کلی فرمولهای چاقی دیگه که در ذهن منه باعث چاقیم شده . 

      پس به نظر من اولین تغییری که میشه در عادت پرخوریم ایجاد کنم اینه که این رفتار رو از فرمولهای ذهنی جدا کنم و رابطه شون رو از بین ببرم و نزارم با فرمولای ذهنی چاقی ترکیب بشه . 

      خب طبق آموزشها چند تا شو که تا الان کنار گذاشتم  . فرمول ناراحت شدن از پرخوری رو کنار گذاشتم . فرمول اینکه پرخوری دست من نیست رو کنار گذاشتم . فرمول  انعطاف رو هم که دیروز گفتین و بهش رسیدم و میخوام در ترکیب جدید ازش استفاده کنم . فرمول ترس از تکرار رو هم که امروز بهمون نشون دادید که به خاطر اطلاعات غلطیه که وارد ذهن شده . فرمول اینکه پرخوری چاق می کنه که منجر به ترس از چاقی شده رو هم  دیگه ازش استفاده نمیکنم که ترس از تکرار هم از وجودم پاک بشه و با رفتار مورد نظرم به صلح بیشتری برسم . خب ما تا اینجا این همه فرمول رو از فعل پرخوری جدا کردیم . پرخوری خیلی ضعیف شده و برای همین این چند روز هم تکرار نشده . البته اینکه پرخوری چاق نمی کنه فرمولیه که هنوز قلقلکم میده یعنی انگار هنوز نپذیرفتمش . ولی بزرگترین شاهدش اینه که انسانهای لاغری که پرخوری می کنند و کلی غذا میخورن اما همچنان لاغرن علتش اینه که فعل پرخوریشون با فرمولهای چاقی ذهنی ترکیب نشده اونا عقیده ی مارو نسبت به خوردن ندارن و تکرار فعل پرخوری به تنهایی اونا رو چاق نکرده ولی خب اگه همین آدما به مرور زمان فرمولهای ذهنی چاقی رو بپذیرن قطعا رفتار پرخوریشون اونا رو هم چاق می کنه . خب الان تونستم بپذیرم . 

      پس اولین کاری که من در پرخوری دارم انجام میدم اینه که پیوند بین این رفتار رو از فرمولهای ذهنی چاقی جدا کردم  و زورشو گرفتم . 

      حالا میبینم اون فشار رو دیگه بهم نمیاره و من به جای رفتار پرخوری تونستم رفتار بر اساس گرسنگی و سیری جسم و استفاده از زبان بدنمو جایگزین کنم . 

      پس این فرمول رو بهش اضافه کردم . البته درسته دیگه اسمش پرخوری نیست ولی من این رفتار رو بیشتر میپسندم چون از همه لحاظ بهتر قبولش کردم . پس به خودم میگم اشکالی نداره اگه گاهی اوقاتم زیاده روی کردی ولی اگه بر اساس زبان بدنت بخوری قطعا لذت بیشتری برات داره . پس من خوردن بر اساس زبان بدن رو به این عادت اضافه میکنم . به خاطر انعطاف بالایی که دارم  این رفتار جدید حتی بیشتر از رفتار پرخوری بهم لذت میده . یعنی من به خاطر انعطافم میبینم مثلا  از  راههای مشکی پیراهن هم  بیشتر از راههای زرشکی داره خوشم میاد . ذهنمم این تغییر رو پذیرفته  . یعنی ترکیب جدید من این میشه که  من با بریدن فرمولای ذهنی از پرخوری ،  پرخوری رو ضعیف کردم و بعد فرمولهای ذهنی جدید رو دارم اضافه می کنم و همچنین خود فعل ضعیف شده رو با فعل لذتبخش دیگه تعویض کردم و حالا مواد اولیه کلا داره تغییر می کنه  حالا مجموعه این تغییرات رو که دارم به عملکردم اضافه می کنم زمان میدم تا ببینم واکنش جدید چه محصولی بهم میده . من این تغییرات رو با موافقت ذهنم هر دو با هم داریم اعمال می کنیم و حسم میگه عملیات موفقیت آمیزه . حالا امروز امتحان میکنم . البته روزهای پیش خود به خود این ازمایش در من انجام شد اما الان میخوام خودم انجامش بدم . یعنی اضافه کردن   ترکیب جدید به عملکرد روزانه ام ضمن صلح با ترکیب قبلی . بهتون گزارش عملکرد و آزمایش جدید رو ارائه خواهم داد . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/27 20:33
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 195 کلمه

      سلام . استاد عطار روشن واقعا امروز هم خوب بودم . هر چی که بیشتر می گذره بهتر می تونم گرسنگی و سیری رو تشخیص بدم . هر وقت میخوام یه چیز بخورم میگم آیا گرسنه هستی ؟ میبینم مثلا نه الان گرسنه نیستم . میگم صبر می کنم هر وقت گرسنه شدم میخورمش . چون خوردن توی سیری همون پرخوری محسوب میشه  و من مشغول ترکیبش با فرمولای لاغری ام . پس نه تنها دیگه همون ناهار و شام پرخوری نمی کنم بلکه هر زمانی هم که حالا چیزی دیدم قبلش نگاه به گرسنگی و سیریم می کنم . وقتی گرسنه نیستم به راحتی کنارش میزارم . تاکید می کنم به راحتی  و ترکیب جدید داره جواب میده . 

      ترکیب جدید = فرمولهای ذهنی لاغری که در صدگام دارم یاد میگیرم + فرمولهای عملی جدید که در اینجا دارم یاد میگیرم =  تغییر عادت . 

      من امروزم عالی عمل کردم . از اول این دوره واقعا از رفتار خودم راضی هستم . دوره صدگام رو که شروع کردم خیلی روی ذهنم و احساسم تاثیر گذاشت و اینجا روی رفتارم و من در مجموع دارم به سمت لاغری با عشق و حال خوب حرکت می کنم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/23 12:19
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,220 کلمه

      سلام و درود . 

      من چقدر این فایلهای تغییر عادت رو دوست دارم . 

      آخه من حسم به پرخوری خیلی بده . شدیدا احساس چاق کنندگی ازش میگیرم . احساس ترس . احساس نفرت . عذاب وجدان و سایر احساسات منفی که ازش میگیریم و علت همه اینها هم اینه که در باور همه ما پرخوری با چاقی و بیماری معنا گرفته . 

      در عین حال پرخوری لذتبخشم هست . 

      چون کلی تصویر ذهنی ساختیم که مثلا خوردن زیاد شیرینی رو برامون دلچسب و گوارا می کنه .

      ولی حقیقتا من این روزا حتی همون شیرینی هم وقتی سیر میشم دلمو میزنه .

      اتفاقا پریشب که داشتم شام جشن رو میخوردم دیدم سیر شدم و هر کاری کردم نتونستم بیشتر بخورم . 

      تازه ناهارم نخورده بودم . البته شیرینی خورده بودم ولی خب قبلا با اینکه همه چی هم میخوردم شام هم میخوردم . تازه دوباره هم میخوردم .

      ولی حتی سالادمم نتونستم بخورم . 

      بغل دستیم بهم گفت چرا غذاها رو نصفه میکنی هم غذاتو گذاشتی هم سالادتو خب تا تهش بخور بعد خودش بدون اینکه من بگم گفت دلتو میزنه میفهمم . گفتم آره  و فهمیدم این فکر ماست که توسط اطرافیانمون به ما گفته میشه . 

      من جدیدا خوردن غذای اضافه دلمو میزنه و مطمئنم به خاطر همین تمریناته . 

      البته چون فکرم درگیر خیلی کارها بود رفتارهای ناپسند خودمم داشتم بعد یهو به خودم می اومدم میگفتم چیکار داری می کنی ولی همونم تا یه حدی بود یعنی به نسبت قبل کمتر شده . 

      به هر حال من اونقدر این تمرینات رو انجام میدم تا عادتم تغییر کنه . 

      یعنی عادت کنم ناخوداگاه آنچه که در حال آموزشش هستم رو به مرحله عمل در بیارم نه اطلاعات قبلی رو . 

      خب من با پذیرش این واقعیت که خوردن هیچ غذایی منو چاق نمیکنه و تمام غذاها تجزیه میشن و از بدن میرن و اینکه حتی اگه اضافه هم خوردم چه به صورت انتخابی و چه به صورت عادتی و ناخوداگاه همه این غذاها نهایت یکی دو روز توی بدن منه تا به طور کامل اکسیده بشه و بره و اصلا جایی برای ذخیره مواد غذایی در بدن نداریم و همون جایی که ما بهش میگیم نیروی چاق کننده یا چربی ساز ، نه تنها چربی ساز نیست بلکه یکی از  کارخانه های بزرگ چربی سوز بدنه  کم کم حسمون به چربیها خوب میشه و احساس ترسمون رو رها می کنیم و نسبت به غذاها و حتی خود رفتارها و عاداتمون دیگه نیروی ترس و نفرت و توجه  نداریم و در نتیجه بدن مطابق طبیعت خودش لاغری رو در بدن ایجاد می کنه .

      خیلی فرقه که به سلولهای چربی به عنوان محلی برای ذخیره چربی نگاه کنیم یا محلی برای اکسید چربی .

      و من وقتی فیلتر چاقی رو برداشتم دیدم سلولهای چربی جایگاهی برای اکسید و تجزیه چربیه نه جایگاه ذخیره چربی .

      خب با این دیگاه من حتی حسم نسبت به روغنم خوب میشه . این هکر چاقی ، خودم بودم بودم که با عینک چاقی سلولهای چربی رو برای خودم تبدیل به جایگاهی برای ذخیره چربی کرده بودم .یعنی تمام اطلاعات لاغری رو هک کرده بودم و اطلاعات چاقی رو  در اونها پخش می کردم .  وقتی عینک چاقی رو برداشتم دیدم اون هکر چاق خودمم نه شخصی بیرون از من . 

      دیدم این منم که اطلاعات ضمیر ناخوداگاهم رو پر از فرمولهای چاقی کرده بودم . دیدم این خودمم که در تک تک سلولهای بدنم نفوذ کردم و دارم برنامه های اصلیش رو تغییر می دم . من صاحب ناخوداگاهم هستم . این منم که با تحقیر خودم حال خودمو میگیرم و خودم رو فقط  لحظه ای با غذا آرام می کنم در حالیکه آرام کننده ی خودم خودم هستم . 

      من دیگه گناه چاقی رو گردن کسی نمیندازم . من خودم چاقی رو خلق کردم و اونقدر تمرین می کنم تا عادت کنم که لاغری رو خلق کنم . 

      ناخوداگاه ما همون عادات ما هستن . یعنی عادات ما از ناخوداگاه بیرون میان . 

      اما ما به واسطه لذت از رفتار تونستیم اون رفتار رو بدیم به ناخوداگاه . 

      و الان فقط میخوایم تصاویر دیگه بدیم به ناخوداگاه نه اینکه اون تصویر رو ترک کنیم . قصد نداریم رفتار  و عادت رو انجام ندیم بلکه فقط میخوایم یه چیز جدید بهش اضافه کنیم . 

      خب رفتار جدیدی که من امروز بهش اضافه کردم اینه که به بدن خودم ایمان آوردم . 

      و نگاه و نگرشم رو به بدنم درست کردم 

      و اینکه نیروی چربی سوزی در بدن من هر لحظه در حال انجامه و من هر چقدرم که بخورم دیگه نمیتونم هر لحظه بخورم که پس بازم اون نیرو از من قویتره چون دائما داره چربیهای منو میسوزونه .

      نگاه امروز من به سلولهای چربیم یه نگاه واقعبینانه شد نه اون نگاه دکترای مسخره که سلولهای چربی رو محل ذخیره چربی می دونند . 

      امروز من فهمیدم که سلولهای چربی من اتفاقا واضحترین و مستقیم ترین جایگاه چربی سوزی هستند . چون مثلا  سایر قسمتهای بدن هر کدوم یه وظیفه ای دارند که از انرژی چربیهای اکسید شده استفاده می کنند تا کارکرد خودشون رو انجام بدن و به صورت غیر مستقیم در لاغری بدن نقش دارند . اما سلولهای چربی به صورت مستقیم و کاملا واضح جایگاه چربی سوزی هستند و تمام نگرشهای قبلی برای من باطل شد . دیگه از رفتارم نمیترسم چون میدونم هرچقدر پرخوری کنم زورم به چربی سوزی بدنم نمیرسه و تا الانم که خودم رو چاق کردم علتش این بوده که فکر می کردم چربی سازی کار بدنه . یعنی طبیعت بدن رو چاقی می دونستم . 

      الان فهمیدم من هر چقدرم خطا کنم نیروی پاکسازی بدنم بالاتر از خطاهای منه اما مساله اینه که من دیگه با وجود چنین بدن درستکاری دوست دارم درستکار باشم . 

      وقتی انسان با همچین بدن درستکاری همنشینه چرا خودش درستکار نباشه و کاری همراستا با طبیعت بدن انجام نده . 

      البته حالا نمیدونم چه کاری درسته .  تا اون حدی میدونم که کار درست اونه که در من حس خوب ایجاد کنه ولی این حس خوب مربوط به فکرمه . من وقتی نگرش درست به کارهام داشته باشم هر کاری انجام بدم خوبه . 

      پس  بهترین کار برای من اینه که افکار و نگرش همراستا با طبیعت بدنم به خودم بدم و بهترین کار برام اینه که احساسم رو نسبت به رفتارهام خوب کنم و اونم با درست کردن فکرمه . وقتی به روغن نگرش چاقی داشته باشم حتی به  یه قاشق روغن هم نگرش چاقی دارم . اینا عاداتیه که نیاز به تغییر داره . یا مثلا نگرشی که به رفتارم دارم اینه که این رفتارها منو چاق می کنه . 

      پس نگرش و بدبینی به رفتار رو باید کنار بزارم .

      و ایمان به جسمم و اینکه من وقتی گرسنمه میخورم و وقتی نیاز بدنم برطرف بشه ناخوداگاه سیر میشم . 

      اینکه من ولعی به غذاها ندارم و اگه غذایی رو دوست دارم قطعا نیاز بدنمه . 

      مثلا اگه شیرینیجات رو بیشتر دوست دارم بدنم برای کارکرد سلولها به انرژی بیشتر نیاز داره . 

      حتی برای سوزوندن چربیها به انرژی نیاز داره . برای همینم هست من غذاهای شیرین دوست دارم . وقتی خودمو متهم کنم که این رفتارها بده بیشتر دلم میخواد اون رفتار رو انجام بدم و در نتیجه تکرار اون رفتار بیشتر میشه ولی وقتی به خودم و جسمم ایمان داشته باشم که من درست کار کردم و خارج از نیاز بدنم اصلا دلم نمیخواد بخورم کم کم حس خوبی که به خودم پیدا می کنم باعث میشه من ناخوداگاه دیگه دلم غذاهای اضافه نخواد و دلمو بزنه . 

      نمیدونم فعلا من در حال تمرین هستم و ایمان به بدنم چیزی بود که امروز به عادت پرخوری اضافه کردم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/06 11:15
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 129 کلمه

      سلام رقیه خانوم . خوب هستید ؟

      من خودمم تازه واردم . ۳ هفته است که اومدم به نظرم از استاد بپرسید بهتر باشه . 

       ولی در حد خودم میتونم بگم من از دوره صدگام شروع کردم یه هفته نظراتم و نوشتم حالم خیلی بهتر شد ولی رفتارم هنوز تغییر نکرده بود بعد دوره تغییر عادت رو شروع کردم . دیگه فهمیدم چطور باید به آموزشها عمل کنم . من فعلا این دو تا دوره رو دارم انجام میدم حدودا دوهفته هم هست هم حالم خوبه و هم میبینم روی رفتارم مسلط شدم . 

      یکمم احساس سبکی در جسمم میکنم 

       ۱۲ گام رو هم بعد از صدگام انجام میدم . 

      من روند کار خودمو توضیح دادم ولی حالا شما دیگه هر طور صلاحتونه .  از استاد هم بپرسید ایشون بهتر راهنمایی می کنند . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/05 09:29
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 7 کلمه

      سلام و عرض احترام .
      ممنون بانو .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/28 22:09
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 4 کلمه

      سلام . ممنون بانو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/28 18:16
      مدت عضویت: 483 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 186 کلمه

      سلام و عرض احترام . بله ممنون  .

       آخه آموزشهای شما خیلی فوق العادست . مخصوصا اینکه در هر مرحله نکاتی میفرمایید که دقیقا مطابق همون زمانه . مثلا فایل امروز تغییر عادتم مربوط به انتخاب بود که چقدر حال منو خوبتر کرد . همه جوره حواستون به  کلکهای ذهن هست و چقدر عالی خنثاش میکنید . 

      برای همین انقدر زود اون گربه تبدیل به شیر شده . البته هنوز کوچیکه ولی صدای سگ رو دیگه زیاد نمیشنوم  . 

      الان دقیقا یک هفته است دوره تغییر عادت رو شروع کردم تا حالا از عملکردم راضی بودم .  یعنی هم روی ذهن هم روی عمل . عملم که نه پرخوریه که احساسم بد بشه نه کم خوریه که بازم احساسم بد بشه . کار روی ذهن و فرمولها هم که خیلی ماهرانه است .  یه فرمولش همین امروز که گفتید

       حتی از تغییر عملکردتونم خیلی خوشحال نشید چون دارید به ذهن نشون میدین که  اون رفتار قبلیه من نبودم . 

      خب همین نکات باعث میشه شیره قوی و قویتر بشه . 

      خیلی آموزشهاتون دقیق و هوشمندانه است آقای عطار روشن .   لاغری با ذهن دقیقا صراط مستقیمه که بهش هدایت شدم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم