ذهن ناخودآگاه قابل دیدن نیست و ما شناخت واضحی از چگونگی عملکرد آن نداریم.
بنابراین کاملا طبیعی است که اگر تا به امروز از اینکه ذهن ما چه قدرتی در تعیین شرایط زندگی ما دارد اطلاع و آگاهی نداشته ایم.
ذهن ناخودآگاه در واقع حافظه بلند مدت مغز ما محسوب می شود.
ذخیره اطلاعات در مغز
ما در زندگی روزمره آگاهی و اطلاعات زیادی دریافت می کنیم اما همه آنها را ذخیره نمی کنیم.
چون ذخیره اطلاعاتی که کاربردی در زندگی ما نداشته باشد فقط باعث صرف انرژی جسم ما می شود و از آنجایی که مغز ما به شدت علاقمند به مصرف انرژی کمتر است بنابراین هر اطلاعات و آگاهی که مورد استفاده و کاربردی نباشد را بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه ذخیره نمی کند.
اگر یک روز از زندگی خود را با دقت مورد بررسی قرار دهید به وضوح متوجه خواهید شد که آگاهی متنوعی از طریق افراد، رسانه ها و سایر روش های ارتباطی و از طریق های کانال شنوایی و بینایی به ذهن شما وارد می شود.
اما فقط آگاهی و اطلاعاتی در ذهن شما ثبت می شوند که موقع شنیدن یا دیده شدن باعث برانگیخته شدن احساس شما می شوند.
به این مثال توجه کنید.
شما در حال انجام کارهای روزمره خود در حانه هستید.
تلویزیون یا رادیو روشن است و صدای آن به گوش شما می رسد. بدون اینکه شما انتخاب کرده باشید چه شبکه ای یا چه برنامه ای پخش شود.
در مدت زمانی که شما مشغول انجام کارهای روزمره خود هستید چند برنامه مختلف پخش می شود و اطلاعات زیادی از طریق رسانه در فضای خانه شما پخش می شود.
شما به صورت پراکنده جملاتی را می شنوید اما برای شما اهمیتی ندارد و وارد ذهن ناخودآگاه شما نمی شود.
در یک لحظه که توجه شما به سمت صدای پخش شده جلب می شود مجری برنامه درباره تاثیر مصرف روغن های مایع در افزایش میزان چربی و در نتیجه بروز چاقی توضیح می دهد.
حس کنجکاوی شما برانگیخته می شود و با دقت بیشتری گوش می دهید.
مجری برنامه با استناد به تحقیقات علمی و پژوهشی معتبری سعی در مهم کردن توضیحات خود دارد.
از آنجایی که شما از قبل عقیده دارید برنامه های پخش شده از رسانه ها مورد تایید هستند و منبع صحیح دارند گفته های مجری را باور می کنید و احساس نگرانی در شما درباره مصرف روعن های مایع ایجاد می شود.
برای تحقیق بیشتر درباره آنچه شنیده اید با دیگران صحبت می کنید و آنها نیز اطلاعات خود را به آنچه شما شنیده اید اضافه می کنند. در این حالت شما در حال اهمیت دادن موضوع جهت ثبت در ذهن ناخودآگاه هستید.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز3,500,000 تومان
هرچه بیشتر درباره این موضوع تحقیق کنید و گفتگو کنید به ترس و نگرانی شما از مصرف روغن مایع اضافه می شود و این در حالی است که روزانه از روغن مایع برای پخت و پز و سرخ کردن استفاده می کنید.
از بین همه آگاهی که از تلویزیون پخش شده بود تنها بخش توضیحات درباره مصرف روغن مایع که باعث برانگیخته شدن احساس شما شد در ذهن شما ذخیره می شود و چون شنیده های خود را تکرار کردید و درباره آن فکر کردید و احساس نگرانی شما بیشتر شد بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه شما ثبت می شود.
از این پس شما با هر بار مصرف روغن مایع احساس ترس و نگرانی خواهید داشت و به مرور انتظار شما از وضعین جسمی خود تغییر میکند و چاق شدن خود را طبیعی می دانید چون روغن مصرف می کنید.
نکته جالب توجه این است که وقتی احساس ترس از مصرف روغن در ذهن ناخودآگاه شما ثبت شود دیگر تفاوتی ندارد به چه مقدار روغن مصرف میکنید.
چون قطعا شما بعد از شنیدن توضیحات ارائه شده سعی میکنید میزان مصرف روغن را کاهش دهید اما نیجه نهایی برای شما چاق شدن است چون ذهن ناخودآگاه کاری به مقدار مصرفی ندارد بلکه ملاک عمل ذهن احساسی است که شما از مصرف روغن دارید و همچنین انتظاری که از مصرف آن دارید.
این توضیح ساده چگونگی ثبت اطلاعات در ذهن ناخودآگاه است.
رفتارهای ما چگونه به عادت تبدیل می شوند
عادت های ما اطلاعاتی هستند که توسط خودمان در ذهن ناخودآگاه ثبت شده اند.
در زندگی هر فردی رفتارهای زیادی وجود دارد که فقط یک باز از او سر زده است و دیگر آن را تکرار نکرده است.
اما دلیل اینکه برخی رفتارهای ما به صورت تکرار شونده از ما سر می زنند و به عادت ما تبدیل می شوند این است که اولین بار که آن رفتار را انجام داده ایم قطعا احساس خوبی در ما ایجاد کرده است که ما تمایل داشتیم بار دیگر آن رفتار را تکرار کنیم.
با هر بار تکرار کردن آن رفتار احساس خوبی داشته ایم و همان لحظه تصمیم ما برای تکرار دوباره آن رفتار مصمم تر می شود و به راحتی پس از چند روز آن رفتار به عادت روزانه ما تبدیل می شود.
از آنجایی که مغز ما تمایل شدید به انجام کارهای تکراری دارد تا انرژی کمتری صرف کند همواره ما را ترغیب به ایجاد عادت ها می کند.
و به همین دلیل زندگی روزمره ما تشکیل شده از تعدادی رفتار تکرار شونده که هر روز آنها را تکرار می کنیم که به عادت روزمره زندگی ما تبدیل شده اند.
چرا عادت های خود را مضر می دانیم
تا زمانی که از رفتار تکرار شونده خود لذت می بریم هیچ مشکلی برای ما ایجاد نمی کنند.
اگر به هر دلیل اطلاعاتی دریافت کنیم که سبب شود از تکرار رفتار خود احساس ترس و نگرانی در ما ایجاد شود دیگر تکرار آن رفتار برای ما لذت بخش نخواهد بود.
تکرار رفتاری که روزی برای ما لذت بخش بود به راحتی به رفتاری که ترس آور است تبدیل می شود و نتایج این تغییر احساس نسبت به تکرار هر رفتاری نتایج نامناسبی برای ما به ارمغان می آورد.
دلیل اینکه ما عادت های خود را مسئول نتایج زندگی خود می دانیم این است که اطلاعاتی درباره مضرر بودن آن عادت دریافت کرده ایم و از آن موقع ترس از تکرار آن عادت در ما شکل گرفته است و این درحالی است که شاید دیده باشیم فرد دیگری همان عادت را دارد اما مشکلی که ما با آن عادت داریم را ندارد.
و این تفاوت در نتیجه بخاطر اطلاعاتی است که خودمان در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کرده ایم.
آنچه در ذهن ناخودآگاه ثبت شده است را نمی شود با جنگ و مبارزه و تصمیم قاطع تغییر داد بلکه فقط به همان طریق که اطلاعات قبلی ذخیره شده است می توان اطلاعات جدید را ذخیره کرد.
در جلسه سوم ما درباره ترکیب جزئیات با علایق اصلی در زندگی خود مثال زدیم.
در این قسمت تصمیم داریم از این عادت معمول که همه ما تجربه آن را داریم برای اضافه کردن جزئیات به عادتی که دوست داریم اصلاح یا تغییر کند استفاده کنیم.
این کار به منزله وارد کردن اطلاعات جدید به پرونده عادت مورد نظر در ذهن ناخودآگاه است.
شما قادر به حذف پرونده اطلاعات عادت های خود نیستید چون ترک عادت کار سخت و دشواری است اما به راحتی می توان به اطلاعات پرونده مواردی را اضافه کرد.
اضافه کردن حرکت های جدید به عادت قبلی دقیقا مانند انتخاب لباس با رنگ اصلی مورد علاقه به همراه خطهای باریک از ترکیب رنگ دیگری است.
در این حالت ما عادت اصلی را حفظ می کنیم در حالی که تغییر کوچکی در آن ایجاد می کنیم.
این تغییر کوچک برای ذهم ما به راحتی قابل پذیرش خواهد بود.
لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهنی صورت می گیرد
در این روش شما با آگاهی که درباره لاغر شدن به ذهن خود می دهید در واقع ذهن ناخودآگاه را هماهنگ با خواسته جسمی خود برای لاغری قرار می دهید.
انجام تمرینات مانند آشپزی کردن است.
شما اگر مقدار زیاد و متنوعی از مواد غذایی اولیه داشته باشید تا زمانی که مشغول پخت و پز نشوید غذای مورد علاقه تان آماده نمی شود.
نوشتن تمرینات لاغری با ذهن مانند آشپزی کردن که مواد اولیه را با هم ترکیب می کند، آگاهی هایی که به ذهن خود داده اید را با هم ترکیب و در هماهنگی با جسم شما قرار می دهد.
در واقع شما با نوشتن برنامه ریزی رفتاری جسم خود را تغییر می دهید.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.07 از 45 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وقت به خیر
من لیلا هدفم بهتر زندگی کردن است
من سعی دارم عادت تلوزیون نگاه کردن وخوردن تنقلات را با اقزودن زمان مطالعه ونوشتن مطلب جایگزین کنم
من با عادتهای به ظاهر غلط نمیجنگم بلکه در کمال صلح وآرامش مغلوبشان میکنم از طریق خواندن ونوشتن مطالب وعمل کردن به آنچه که آگاهی صحیح می باشد
یعنی شنیدن صدای درونی ام که مرا هدایت میکند وفقط یک بار میگوید نکن
اگر شنیدم وعمل کردم که موفق میشوم واگر بشنوم اما به کار اشتباه خودم مشغول باشم مطمعاً نتیجه اش مطلوب نخواهد بود
پیروز وموفق باشید
ایجاد کردم یه جعبه شیرینی گرفتم وتوش راه راه ایجاد کردم مثلا به جای سه تا یه چهار تا یک دونه میخورم وبااون به صلح نگاه میکنم ولذت میبرم عادت به تندتند غذا خوردن داشتم والان باصلح بهش نگاه میکنیم لذت میبرم وتو اونم راه راه ایجاد کردم واگر ماند او عصر میخورم وعادت بعدیم علاقه به کیک وکلوچه داشتم ومن برای بچه هام خریدم دوست داشتم همشو بخورم ویک کلوچه خوردم ولذت بردم وشکر. خدا عادتهایم خیلی تغییر کرده توانستم تغییرشو ن بدم ممنون استاد.
سلام
من دیروز کلی مانع رو در خودم کشف کردم ک نمیدونم اینجا بنویسم یا کجا بنویسم اما خیلی خوشحال شدم اصلا فکر نمیکردم این همه مانع باشه ک من ندیدمش
من فهمیدم ک من چاقی رو یجور قدرت میبینم یجور قدرت بدنی درمقایسه با یفرد لاغر همیشه اون فرد چاقه رو قدرتمند میبینم
در حالی ک قدرت انسان ب وزنش ب هیکلش نیس ب ذهنشه ب اینک چ جور از ذهنش فکرش استفاده میکنه این ب خاطر تاثیر رسانه ها و حرفهای مادرهامون هس ک خوردن رو قدرت برای ما معنی کردن خوردن رو قوی شدن رشد بزرگ شدن بزایم ا معنی کردن
و این شده ک من قدرت رو در چاقی دیدم الان میبنیم ک اصلا اینطوری نیس
ی فرد متناسب خیلی راحتتر از ی فرد چاق میتونه ازکوه بالا بره یفرد متناسب خیلی راحتتر میتونه کارهاشو بکنه چن نسبت ب ی فرد چاق نیاز نیز اضافات با خودش حمل کنه پس همیشه انرزی بالایی داره ی فرد متناسب راحتتر راه میره
تو ذهن من این هس ک تو دعوا ی فرد چاق قدرتمنده اینم اشتباه هه چن ی فرد متناسب خیلی تیز وزرنگتر فرز تر از ی فرد چاق هس پس هر جوره من میبینم ک ی فرد لاغر متناسب نیرومندتر از یفرد چاق هس پس ی فرد متناسب قدرتمندتر از ی فرد چاق هس
وفرد متناسب ضعیف نیس بلکه قدرتمنده چن اضافات با خودش میکشه اینور اونور راحت حرکت میکنه کارهاشو میکنه پس ضعیف نیس اینها همه از گفته های دیگران هس مثل مادرشوهر من ک همیشه ی برد لاغر رو ضعیف میپنداره حالا ما دوخواهر تو فامیلمون داریم ک یکی لاغر یکی چاق کدوم سلامتتتره فریبا
کدوم راحتتره
خب معلومه اونیک متناسبه پس تناسب یک رکن در سلامتیه س ی فرد متناسب در صلح با بدنش در زمینه خورد وخوراکه
کار اضافه ب بدن تحمیل نمیکنه پس بدنش فرصت بیشتر وانرزی بیشتری بزای ترمیم وبهبود رشد خرج میکنه پس تو بگو کدوم قدرتمنده کدوم ارجحتره معلومه تناسب
من ی باوری ک دارم خوردن ی جور بخود رسیدن میبینم
خوردن درموقع نیاز بله بخود ارزش قائل شدن هس کی گفته ی فرد متناسب از خوردنهاش میگذره
ی فرد متناسب هم از خوردنش لذت میبره هم از نخوردنش کلی ی فرد چاق اینجور فهمیده ک من فقط از خوردن میتونم لذت ببریم هی میخوره میبینه ن لذتش تکمیل نمیشه
لذت هم در خوردن هس
هم در نخوردن
من در زمانهای نخوردن هم ک نیازی ندارم ازش مثل یفرد متناسب لذت میبرم
من از خوردن هم درموقع نیاز مثل ی فرد متناسب لدت میبرم
من از سیر شدنم لذت میبرم و از خوردن بعد سیری لدت نمیبرم وب رنج میافتم
من انتخاب میکنم ک مثل ی فرد متناسب سیر شدم از اون حالت سیری لذت ببرم این لذت بخشه ن حالت پری
حالت پری جز رنج چیزی ب من نمیده
پس من انتخاب میکنم خوردن ب اندازه نیاز رو درپیش بگیرم ازش لذت ببرم واز نخوردن درموقع سیری لدت ببرم
وجسم ما این فرصت رو میخواد تا کارهاشو بکنه اون چیزی ک دادیم بهش رو حل وفصل کنه
من مثل ی فرد متناسب این فرصت رو ب بدنم میدم واز نخوردن در این مواقع از سبکی راحتی سلامتی لذت میبرم من مثل ی فرد متناسب ب علائم بدنم توجه میکنم
پس ب خود رسیدن اینه ن خوردنهای مکرر ب خود رسیدن یعنی اگاه شدن ب علایم بدن و احترام قائل بودن ب نیاز بدن
من ب اندازه نیازم میل میکنم ن کمتر ن بیشتر واز این ب اندازه نیاز خوردن مثل ی فرد متناسب لذت میبر م
قدرت من قدرتی ک خدا بمن میده از غذا خیلی بیشتره چن من با این انرزی باعث هضم اون مواد وتبدیلش میشم پس قدرت انرزی الهی درمن مواد غذایی رو خورد و خاکشیر میکنه
پس مواد غذایی ترسی ندارند ب هر مقدار ک وارد بدن بشه بدن قدرت حل اون رو داره ولی من میخوام بگم من ب دنبال لذت باشم
لذت درچیه
در باندازه میل کردن در زمان نیار خوردن
لذت در زیاده روی نیس
لذت در تکرار دفعات خوردن نیس
لذت درپر بودن نیس لذت در سبک بودن
لذت در آرام خوردن هس ن در تند خوردن
لذت در درک ماده غدایی هس
ن در تند تند خوردن
من زمانی ک تصمیم ب تغییر ی عادت یا تناسب بودن میگیرم ی حس ترس ی حس غم رو درک میکنم انگار وجودم ب این خوردنه دلخوشه انگار ک ی پناه ی کنج امن ی کاری ک میتونم براش بکنم ک خوشحال بشه رو میپندارم اما همت اینها واقعیت های مجازی هستند فریبا
دلخوشیه تو باید خودت باشی خوردن ونخوردن جز مکانیسم بدن هس برای سرگرمی تفریح اروم شدن نیس ی پناه نیس پناه تو فقط خودت خدا میتونه باشه همین
بیا مقایسه کنیم با دستشویی ایا تو دستشویی اگاهانه ب خاطر ناراحتی غم شادی تفریح سرگرمی زیاد بری ایا لذت میبری ن چقدر خسته کننده هس چقدرانرزی از تو میگیره چن نیاز بدن نیس چن بدن با من حرف میزنه دفیقا عذا خوردن ونخوردن هم عین این میمونه بدن با تو حرف میزنه گول ذهن رو نخور
پس غدا خوردن ی دلخوشی نیس ی تفریح نیس طبیعت بدن هس و طبیعت بدن با من حرف میزنه دلخوشی رو در جاهای دیکه زندگیت پیدا کن ن در بی رویه خوردن ن درخوردن
من فک میکنم لاغر شدن باعث میشه ک زشت بشی پوستت تیره بشه
امامن میبینم استاد رو ک متناسب شده و چقدر پوستش زیباتر شده واصلا تیره نشده لکه نشده صورتش خیلی هم سبکتر راحتتر شده من از طریق روشهای رژیم وورزش دارو عمل نمیخوام ک لاغر بشم
من باصلح با بدنم میخوام متناسب بشم درنتیجه بدن ترمیم میکنه چن من با طبیعت اون هماهنگ میشم
دیروز ی برنامه میدیم ک ناخواگاه ی فرد چاق داشت میخوند وهمسرمن گفت چقدر ثروتمنده من اینجوری هنگ کردم نمیدونم تاحالا این حرف رو نشنیده بودم اما الان ک بهش نگا میکنم میبینم ک جهان اون لحظه باور های درون منو بهم گف باوریک من فکرشو نمیکردم ک داشته باشم
چاقی مساوی با ثروت هس ب دفعات تو کودکی شنیده بودم ک خالم در جواب بچه هایی ک چاق بودن ودستشون مینداختن بهشون یاد میداد ک بگو من خوبم نون روگم نمیکنم یا نون پدرتو رو نمیخورم نمیدونم چجوری بنویسمش منظور اینک من اون چیزی رو ک میخورم عین ی فرد لاغر ب هدرش نمیدم
و اون چاقی رو ب صورت ی خصلت مثبت ی خصلت اینک این ی استعداده ونشونه خوبه معرفی میکرد ی باور کاملا اشتباه ک چاقی رو بزابر با این میدونیم ک ثروت انسانه اینک این فرد داره میخوره واونیک لاغر نداره ونمیخوره
کاملا اشتباه اتفاقا ی فرد متناسب ثروتمنده چن باور فراوانی داره و دستور ذخیره ب بدن میده چن افکارش فرکانسش ثروتمندی هس چن فراوانی رو میبینه حداقل در بخش غذا پس زیاده روی نمیکنه اتفاقا ی فرد متناسب مهازتش قابل تحسینه ک در صلح با بدنه واضافات رو ب بدن تحمیل نمیکنه بلکه رها میکنه ازاد میکنه اتفاقا ی فرد متناسب اون کاری کی فرد باید بکنه رو میکنه وانقدر درگیر خوردن های بیخودی نیس انقدر احساساتش رو با خوردن سرکوب نمیکنه این قابل تحسینه اتفاقا اون روند طبیعی رو انجام میده اون ک تشویق داره هورا داره نازیدن داره
چاقی هیچ جوره قابل تحسین ونازیدن نیس
وواقعا حالت تناسب چن طبیعت بدن هس تایید میشه برتر هس هیچ برتری افراد نسبت ب هم دیگه ندارند من این دوحالت رو در جسم ی برد مقایسه میکنم
من امروز همراه چایی یدونه خرما خوردم وی راه اضافه کردم ویدونه خرما نخوردم
من نصف موز و نصف ویفر یدونه خرما نخوردم راهیک اضافه کردم اینهارو نصف کردم و با دخترم شریک شدم
خیلی این فایل انعطاف ورمن ایده ایجاد کرد ک من میتونم بدون جنگ راه ایجاد کنم درتموم عادتهام با این کار حس امنیت رو ب خودم میدم همون حس امنیتی ک در رژیمها نابود شده خیلی ب وجد اومدم با این فایل خیلی خوشحال شدم فهمیدم ک منم میتونم میشه
و از طرف دیگه ام تو در کمال صلح با خودت پیش میری و ب اون حس رضایته میرسی من تصمیم گرفتم هر موقع مایل بخوردن چیزی هستم و گرسنه نیستم با چند راه اضافه وزن از اون چیز لذت ببرم و اروم اروم پیش برم این باعث استمرار وادامه دادن من میشه انگار اینو قبول میگنم اوکیه ومشکلی نیس اون عادته هس اون خوردنه هس اون اطمینان رو بخودم میدم اما قبلا میگفتم حق نداری بخوری نباید بخوری وبیشتر از قبلم میخوردم فقط اگاه باش فریبا ک راه ایجاد کنی
و خدایی ک در این نزدیکیست.
منم دلم میخواد عادتهای خوبم رو داشته باشم ولی تغییرات کوچیکی رو توش انجام بدم مثلا ریزه خواری ک فک میکردم خیلی عادت زشتیه ولی من باهاش سالهاست دارم زندگی می کنم و باهاش حال کردم باید تغییر بدم ب قول استاد راه راه بندازم توش.ب نظرم بهتره ک اگه قراره نصف غذامو نخورم و بعد بشینم گوشه ی سفره و تیکه تیکه از نصف غذام رو بخورم،بهتره هروقت احساس سیری کردم و خواستم باقیمونده ی غذامو نخورم ب جای سه تا قاشق دو تا قاشق یا حتی ی قاشق ازش بخورم تا طعم شیرین عادت دیرینه مو بچشم و با حال خوب از پای غذا بلند شم،یا مثلا جدیدا یاد گرفتم ک وقتی آجیل یا تخمه یا تنقلات ی کاسه جلوم هست ب چند تا دونه اکتفا کنم و از خودم بپرسم واقعا میل دارم ب خوردنش،یا اینکه همراه با چایی م خیلی وقتا تنقلات مثه آبنبات ک اصلا دوست ندارم یا بیسکوییت هائ ک اصلا حال نمیکردم ب زور چایی برای گذروندن روز و ساعتهای زندگیم ب عنوان تفریح میخوردم ولی شاید چند روزیه ک اگر ده تا چایی میخورم شاید با دوتاش تنقلات کیک و …میخورم،قبلا اگر ی کیک میخریدم و کامل ب زور میخوردم و دلیلم این بود ک اگه بمونه خشک میشه یا ممکنه غبار بشینه روش،رو میخوردم ولی الان راحت میذارمش توی ظرف دربسته و میگم هروقت گرسنه شدم مابقیشو میخورم.الان ک فکرشو میکنم میبینم ک خیلی راحت دارم برمیگردم ب تنظیمات کارخونه و عادتهای پرخوری ک حالمو بد میکرد،کم رنگ شدن و امیدوارم بتونم توی این مسیر و این سایت بمونم و راه درست رو ادامه بدم.شکر خداوند رو ب جا میارم وازش ممنونم ک آدمهای درست رو توی موقعیتهای درست توی مسیر عالی و زیبا بهم معرفی کرده و میکنه.ممنونم خداجونم
با سلام
تنها خطی که به ذهنم میرسه به عادتم اضافه کنم اینه ؛
من همیشه چایی رو با دوتا قند بزرگ میخورم ،اما اگه یه قند بزرگ و یه قند کوچک بردارم ،یا سه تا قند کوچیک استفاده کنم ،به نظرم ایده خوبی میتونه لاشه
با سلام
چقدر جالب بود این فایل صوتی،من رو یاد دوران بارداری و انداخت ؛
ماههای آخر بارداری و زیاد ترش میکردم برای همین تصمیم گرفتم بعد از ناهار دراز نکشم و برای اینکه راحتتر باشم غذامو نصف کردم به این صورت که سر سفره نصف غذامو میخوردم و می نشستم،بعد نیم ساعت دراز میکشیدم و … تا عصر که گشنم میشد مابقی غذامو میخوردم یعنی حجم غذام زیاد نشده بود فقط تقسیمش کرده بودم و هم مون مقدار رو توی دو وعده می خوردم،
باورتون نمیشه بعد از زایمانم دفع اول که به حمام رفتم و اندام خودم رو دیدم شوکه شدم شکمم از قبل بادرایم کوچکتر شده بود.اندامم از قبل بارداری و بهتر شده بود ،
قبلش خیلی ترس داشتم که با زایمان شکمم بزرگ بمونه اما زایمان باعث تناسب اندام بیشتری برام شده بود دلیلش رو هم همین کار میدونم که برای دو سه ماه تمام غذا رو تو یه وعده نمیخوردمو تقسیمش کرده بودم.
حالا میخوام برای عادت پرخوری و ریزه خواری بعد از غذا یه کار شبیه همین بکنم،خط هایی که عادتم اضافه میکنم اینه که قبل از اینکه سیر بشم دست از غذا میکشم تا ریزه خواری و لذت اون باعث عذاب وجدان و سنگینی بعد ناهار برام نشه،وقتی هنوز کامل سیر نشدم،غذا خوردن رو تموم میکنم .اینجوری ریزه خواری های بعدش فقط باعث میشه بطور کامل سیر بشم و چیز اضافه ای به حساب نمیاد.
حالا که با این فایل خاطره خوب دوران باردایم زنده شد ،شاید هم تصمیم بگیرم همون کار رو دوباره تکرار بکنم و غذامو نصف کنم در دو وعده بخورم تا عادت دیگه م رو هم کنترل بکنم ،
عادتی که بعد از استراحت عصر گاهی منو به سمت قابلمه غذا میکشونه و باعث پر خوری میشه رو یه طرح و خط میندازم و با کم خوردن نصف کردن غذام به دو وعده (یک وعده کوچک برای ناهار،یک کوچکتر برای عصر)
امیدوارم که بتونم دوباره مثه دوران بارداریم انجامش بدم و از نتیجش لذت ببرم.
و همین امروز پیتزا رو خیلی متفاوت از همیشه پختم و فک میکنم این هم میتونه یه تغییر یه طرح و خط روی عادت همیشگیم باشه،برای اولین بار پیتزا اسفناج درست کردم و پیتزای سبزیجات و فک میکنم برای تنوع و دوری از عذاب وجدان خوردن پیتزا عالیه.
به نام خداوند مهربان و همیشه حاضر و خواهان پیشرفت ما ،
و درود و رحمت برکت ثروت سلامتی آرامش آگاهی نور شادی آسایش و خیر و سعادت هر لحظه روانه زندگی شما استاد ارجمند و گرامی،
استاد پیرو جلسه قبل و امروز :
زمانی که گرسنگی شدید بهم دست میده به قول خودتون خرس گرسنه بیدار میشه مبارزه نمیکنم باهاش، ولی اگاهانه اول میام ترتیب خوردن غذا رو براش تغییر میدم:
اول آب
دوم سالاد
سوم پروتئین
چهارم کربوهیدرات تا اون حرصم و ولعم بره و خیلی به اندازه میخورم و قبل سیر شدن خود ذهنم میگه تینا بسته خودش اومده همکار من شده این ذهن مهربانم ،
و در مثال دیگر الان جدیدا هوس یک چیزی رو میکنم بدون ترس و انتظار چاقی بلکه با شادی و شجاعت دیگه نمیام حذف کنم یا بترسم ازش یا ذهنم را محدود کنم، برای آرام کردن ذهنم میام کمی فقط میخورم تا حرصم از بین بره و کلا وقتی ذهنمو محدود نمیکنم ازادی بهش میدم و باهاش صادقم و کمی قبل خوردنم مکث میکنم نگاه به اون مواد غذایی میکنم بعدش ذهنم خودش میگه نه بابا اصلا ولش کن نخوریمش ما که واقعا گرسنه نیستیم این هوسی بود که مهم نبود اصلا ،
اینم بگم من ازخوردن کربوهیدرات خیلی میترسیدم نمیخوردم اما اومدم گفتم باید ترس و انتظارت از چاقی و فکر بدت در مورد مواد غذایی تغییر کنه و بزاری کنار،و از صفر شروع کردم رفتم سراغ قند سفید از قصد تا ترسم بریزه و لی بعد از ازادی دادن و شجاع شدن ذهنم کمکم اومدم کوچیکش کردم خردش کردم تغییر دادم د ر اندازه اش و حالا حذف شده مصرف قند سفید ا ز همون راه رفت چاقی در راه برگشت لاغری آرام بهگدون اجبار با شادی و شجاعت دارم برمیگردم با جی پی اس روشن از طریق فایلهای اموزشی بی نظیر شما ،
ضمنا بگم من با قند سفید در صلحم وقتی میبینمش بهش میگم تو عزیز منی محترمی دوست دارم اما انتخاب من نیستی ببخش منو اون قند سفید آروم فقط نگاهم میکنه و اصراری دیگه نمیکنه و ذهنمم اصرار نمیکنه و خیلی جدیدا آرام شده و همکارم شده و با درک تر از قبل البته به لطف راهنمایی خدا به سایت شما و آموزشهای فوق العاده بی نظیر گرانبهای شما .ممنونم واقعا هر فایل خودتون مدال طلایی داره ،
ضمنا استاد اینم بگم تو ذهن من هست که هیچ مواد غذایی بدی وجود نداره رفتار من با اونا باید درست باشه میدونم اما واقعا دلم میخواست قند رو حذف کنم که با عملیات مشابهی مثل ریز کردنش بعدش مویز خوردن و شکلات خوردن تلخ قند رو حذف کردم و از سودها و ضررهاش نشستم نوشتم که تکرارشون کردم و حذفش کردم و اگاهیمو نسبت به قند و حالتهایی که بعدش حالم بد میشد واقعا آگاهانه بردم بالا و ا رامدر صلح و صفا باهاش صحبت کردم که من از تو خوشم میاد فقط دوست دارم انتخابت نکنم به همین اساااانی،و نه با مبارزه بلکه به آرامی با عشق ،و کلا الان چایی دیگه نمیخورم و خیلی خوشحالم خدایا شکرت .
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
خدا را شاکرم که درتاریخ 1402/08/17 توانستم این فایل را گوش بدهم
درموضوع لاغری با ذهن آموزش ازز طریق ذهن و انجام تمرینات انجام خواهد شد . و باید برای انجام تمرینات زمان بگذاری و آن را بنویسی و از موقعی که داری به موضوع لاغری فکر میکنی تمرکز ذهن روی لاغری است و اینها یعنی آموزش ذهن ناخودآگاه برای لاغری و فکر به لاغری دراولویت قرار دارد
ما باید درمورد عادتهایی که داریم آنها را کاملا خذف نکنیم مثل خوردن شیرینی – نان – مثلا من زیاد نون خامه ای دوست دارم قبلا چند تا برمی داشتم الان این عادت را تغییر بدهم و به جای چند تا یکی دانه بردارم و آن را حذف نکنم این خیلی احساس خوبی به انسان میدهد که هم کمتر خوردم و هم مزه ی آن را چشیدم . چون شما هرگز نمی توانید با فکر چاقی مبارزه کنید ما باید کمتر بخوریم و به ذهن خود بگوییم من عادت غذایی خودم را تغییر دادم مثل انتخاب رنگ زرشکی دریک لباس که رنگ دیگه هم دارد
استاد من دیشب خانه مادرم شام سوسیس و کالباس داشتند من اصلا دوست نداشتم من برای خودم مقداری پنیر و کمی نان خوردم و زود هم سیر شدم و زودتر از همه بلند شدم چقدر ازاین تغییر خودم راضی و خشنود بودم درحالی که اگر قبلا بود من یک بشقاب پر به همراه یک نان میخوردم
انشاالله از امروز سعی میکنم برای هروعده غذایی فکر کنم که چه تغییری میتوانم درآن بدهم که احساس من خوب باشد و ناراحت نشوم و هم دراین رابطه من آموزش ببینم که تغییر درعادت هم زیاد بد نیست چون یک تنوع است و استاد گفتند مغز کارهای تکراری را بیشتر دوست دارد چون انرژی کمتری را مصرف میکند پس برای مغز هم تغییر در عادتها مفید خواهد بود تا انرژی بیشتری را مصرف کند و همچنین غذاها را با عادتهای مختلف را هم امتحان کند .
استاد درمورد تغییر درعادت خیلی این روش خوبه چون وقتی چیزی را حذف نکنی فشاری هم به ذهن وارد نمیشه و فکر منفی باف کمتر فکرهای منفی میکنه که چرا نخوردی
سلام
روزهای اول که وارد سایت تناسب فکری شده بودم نوشتن دیدگاه برام خیلی سخت بود و با خودم میگفتم من که فایلها رو گوش میکنم و میبینم و تمرینات رو داخل دفترم یادداشت میکنم دیگه لازم نیست دیدگاه ثبت کنم
اما بعد مدتی که دیدگاه های دوستان دیگر رو می خوندم دیدم که دوستان به مطالب اشاره کردن که به قول استاد شاید مشکل شما هم باشه یا شما هم به اونها فکر کرده باشین و خیلی از اوقات روشهای دوستان برایم مفید بود.
من هم تصمیم گرفتم که دیدگاه خودم رو ثبت کنم و با ثبت هر دیدگاه متوجه شدم که برای اینکه یه عمق مطالب پی ببرم اونها رو بادقت گوش میدم تا دیدگاهم رو ثبت کنم و بهتر یاد میگیرم تو ذهنم میمونه
من از امروز تصمیم دارم به عادت تند خوردنم یک خط راه راه اضافه کنم و دوست دارم تو اولین لقمه غذا با آرامش لقمه رو بجوم و مزه غذا رو متوجه بشم که شوره، بی نمکه
سلام و درود
خب من امروز دو تا تغییر کوچیک تو میان وعدم دادم
رفته بودم دندون پزشکی و فقط باید مایع جات میخوردم برای خودم و بابام شیر موز خرما گرفتم و همیشه اونی که پر تر بود رو بر میداشتم چون همیشه ولع خوردن داشتم ولی این بار نه اون سر خالیه رو برداشتم
و اخرشم یک سومه لیوان رو نگه داشتم و به خواهرم دادم، به نظرم تغییر کوچیک ولی قشنگی بود
سلام دوستان و همراهان با اراده
از تمرین امروز خیلی خوشم اومد و از نظر خودم خیلی جالب بود، اره من میتونم تغییرات جالبی ایجاد کنم تو عادتم که به جای فقط شیرینی و شکلات از میوها ها مغزها و شیر و دسر های جدید استفاده کنم
اگه هم خواستم از اون شیرینی و شکلات ها استفاده کنم نصفش رو استفاده میکنم و میخورم
سلام به همگی
من با انجام این تمرینات بین ذهن و جسم خودم هماهنگی ایجاد میکنم چون هنگام انجام تمرینات تمرکزم کامل میاد روی هدفم و اینطور ذهنم با هدفم هماهنگ میشه .و نتیجه راحت تر رقم میخوره .
من در جلسه قبل یادم گرفتم میشه در علاقم تنوع ایجاد کرد .
پس میشه در عادتم هم تنوع ایجاد کنم و باید به خودم بگم خیالت راحت من نمیخوام این عادت رو ترک کنم و فقط میخوام داخل این عادت تنوع ایجاد کنم پس ادعا نکن برای ذهنت نه من نمیخوام دیگه عادت رو داشته باشم نه باهاش راه بیا و اون رو بپذیر و فقط اگاهانه یه تغییری در اون ایجاد کن مثلا زمان اون رو یا مقدار اون رو تغییر بده یا تعداد دفعات اون رو تغییر بده .
مثلا همین الان برای پسرم شیرینی ابنباتی ریز میوه ای که مدتها هست داخل بخچال موندن کسی نمیخوره اوردم و اما چون در دستم چند رنگش بود خودمم یه دونه از اونها برداشتم و گذاشتم داخل دهانم در صورتی که همیشه اونها رو دیدم اما نخوردم ولی امروز برای پسرم که کمی کسالت داره اوردم خودم هم یک دونه برداشتم اما نزاشتم حالم بد بشه گفتم حالا دوست داشتی بعد از مدتها یه دونه( که خیلی هم ریز هستند )خوردی عیب که نداره بپدیر این رفتار ریزه خواری در تو عادت شده و به خودت بگو میشه خیلی کم اون رو تغییر بدم مثلا حالا برداشتم اما دفعه بعد هر کس هر چیزی خواست من براش بردم نباید لب بزنم یعنی حو اسم رو بدم در این عادتم یه تعییری ایجاد کنم .
پس هر اضافه ی غدا رو نخور و لذت ببر از این نخورده هاو به خودت بگو من میتونم به همین راحتی به اموزشها عمل کنم اصلا کار سختی نیست ببین من با این کار هم احساس قدرت میکنم هم با عادتم در جنگ نیستم و اینطور ذهن کاری به من نداره .
حقیفتا من به دنبال این هستم که احساس قدرت و توانایی بیشتر کنم اگر با انجام همین تمرین احساس قدرت میکنم پس میخوام با این کار ساده به حس قدرت برسم پس با دل و جون میخوام انجامش بدم .
پس چطور هر بار غذایی برای بقیه کشیدم نوک نزنم ؟؟ و این عادتم رو کمرنگ کنم ؟؟
. اگر در طول روز یه بار تکرار شد عیب نداره اما بار بعدی دیگه انجام ندم و لذت ببرم که بود و من در اون موقعیت قرار گرفتم اما نخوردم پس راه ایجادی من در این تغییر این هست اگر یک بار نوک زدم میتونم دفعه بعدی نوک نزنم و این کار لذت بخش رو تجربه کنم و حس قدرت کنم
با سلام و درود ب فرمانروای جهان و جهانیان ،خداوندگاار زمین و زمان
با سلام خدمت دوستان و استاد صبور
اول از همه از استاد تشکر میکنم ،که سالهاست اصلا فکر نمی کردم ،ذهنم دستور فقط اظطراب و ترس و و میداد. سالها دست ب قلم نبردم ،الان بخاطر این سوالها
دست ب قلم میشوم .(خدایا شکرت)
استاد اینقدر ب تغییر ذهنم و فرمولها هستم ب تناسب اندامم فکر نمیکنم و آرزوم که حاکم ذهنم باشم.ان شاالله
استاد شما همین تمرین و فرمودید اول از همه ترسهایم آمد جلو چشمم .که همین افکار مرا ب چاقی کشید و توجه مرا از توانایی هایی که خداوند ب من داده و من همیشه ب تناسب اندام میرسیدم ب چاقی توجه کنم و خودم را ناتوان ببینم و در دامش گرفتار شدم.
پس اکنون از روش استاد و کنترل ذهن ضمیر ناخداگاهم این غولی که میتوانست غول چراغ جادو آرزو های قشنکم باشد ،آن را ب غول درخت لوبیای
سحرآمیز کردم،دست پیدا کنم .
پس هرگاه ترس ب سراغم آمد حتما گذشته را یاد کنم که هیچ جنبنده ای ،جن و انسی بر من تسلط ندارد جز خودم و خدای من.جز افکار پریشان من.
و با ترکیب گفتاری ،قدرت در دستان خداست ،مطلق خداست ،خیر خداست و توکل و اعتماد ب خدا را هم ترکیب کنم.
اگر من چاق شدم تماما بخاطر بی ایمانی و باور نداشتن ب خودم.
باز روش استاد_من همین حالاهم خوبم ،عالیم،از طریق ورودیهایم تحریک نشوم.
و بر خلاف گذشته با گفتگو ذهنی غذایم را بخورم.
من عادت ب چای و دمنوش دارم ،مدتی ناخواسته دمنوش و کنار گذاشتم و ب ندرت دم می کنم.
پس اتش چای را در هوای گرم با هندوانه و کمی میوه های آبدار عوض میکنم
بیشتر با خودم تکرار کنم که غذا برای انرژیست پس ب اندازه و با عششق بخورم
در موقع خوردن گاه گاهی قاشق و چنگال را در بشقاب بگذارم و ب غذایم با صلح نگاه کنم
من عادت دارم کنار غذای با حجم کم ،پیاز خام و ترشی زیاد بخورم پس سر سفره خیلی کم میارم و یا ترکیبش میکنم با سبزی خوردن
من افکار لاغرهارادارم .من خیلی خوب و عالی هستم.)با سپاس فراوان از استاد
ب امید تغییرات (من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد)
سلام دوباره خدمت استاددبزرگوارم. عادت ته دیگ خوردن و خوردن دوباره بعد سیری بود که اولا خداروشکر خیییلی خوب شدم با تمرینات و دیروز کلی خوشحال شدم از تغییر رفتارم .من خطی که ایجاد کردم اولا ته دیگ کوچولو برمیدارم و اونو ریز ریز میکنم یا نگه میدارم اخر سر که لذتش کمتر بشه و موفق هم شدم تو این چند روز.خط بعدی اینکه خیییلی با ارامش میخورم تا ته دیگ دیدم نمیزارم دهنم صب میکنم نگاه میکنم و خیلی آگاهانه که میشم میبینم حتی موقع اول خوردن هم اون لذت رو دیگه نداره و کمتر شده برای لقمه های بعد سیری هم دقیقا لقمه رو بر میدارم و دستمنگه میدارم و از خودم میپرسم میگم واقعا من نیاز دارم میبینم نه دیگه نخوردم و خط بعدی تا سیر شدم سریع از جام پا میشم و میرم جای دیگه.در مورد اضافه بچه ها هم کمتر میریزم براشون سیر نشدن دوباره میریزم و اگه موند میریزم یه ظرف کوچولو مخصوص واگه خواستن گرسنه شدن عصری براشون داغ میکنم اگر هم نخوردم میریزم دور یا تو نون خشکی.خداروشکر این کارها رو این چند روز عالی انجام دادم و خودم احساس میکنم که چقدر عادتهام داره عوض میشه.فقط یه مورد دیروز یه موردی درون خودم حس کردم هنوز ترس از چاقی دارم.دیروز بعد مدتها میخواستم سالاد بخورم من واقعا عاشق سالاد با سس هستم ولی متاسفانه چندین ساله این لذت رو از ترس اینکه همه میگن و خودم باورم شده سس چاق میکنه یا کم زدم یا سالاد رو خالی با ابلیمو میخوردم که نه تنها لذتی نداشت بلکه همیشه در حسرت بودم و ولع ام هم زیاد میشد.همیشه میدیدم همه روش سس میریزن میخورن گریه ام میگرفت.دیروز خیلی اگاهانه سالاد رو تو یه ظرف کوچولو کشیدمروش سس زدم به اندازه ای که میخواستم اون حس لذت رو ببرم و خیلی با آرامش خوردم ولی ته ته ذهنم هی ترس داشتم سس چاق میکنه و این یکم ناراحتم کرد.هنوز نمیدونم برای سس چه خطی ایجاد کنم که اون ولع ام هم پاک شه
سلام عصر بخیر
۲ ۱سفند ۱۴۰۱
امرو دوباره برگست داشتم باز از اول چالس فایل دیدم
ومتن فایلها رو خوندم علت بوتنم متوجه بشم .من روزگذشته از شما خواستم که به سوال که من چون احساس میکنم این قسمت برام داره سخت میشه این قسمت ادامه بدم یا به زمان دیگه وابزارم به خودم گفتم بگرد مشکل پیدا کن دا رم سعی خودم میکنم با طلح وارد بشم نه بامبارزه شما تویی این فایل گفتید کسی بهتر نتیجه میگیره که عملی انجام بده بهتر نتیجه میگیره که جسم با ذهنم هماهنگ باشه ونتجه بیشتری میگیرم
عادت = اطلاعات کاربردی +ذخیره ذهن نا خداگاه
احساس خوب+تکراراحساس خوب =عادتت روزاته
برای کم رنک کردنش یااصلاح باید عادت نمتونیم حذف کنیم اول کمی تغییر توش ایجادمیکنم
یا ترکیبش میکنیم من از خودرن بادام زمین لذت مبرم بخاطر اینکه اگه تنها بخورم مقدار زیادی مصزف میشه خیلی فکر کردم وار ایده همسرم استفاده کردم اون باکشمش ونخودچی مخلوط کردم هم طمع جدید بدست امد وهم من به مقدارکمتر بادام زمینی میخورم از اید دیگران استفاده کنیم اشکال نداره .
در غذاهی دیگه برای کمتر خوردن ولذت برن از اون عادت سعی اینه براینگه که یی خطی روش بندازم .
تن ماهی رو با برنج میخوریم حالا برنج کمتر کرده سالاد بهش اصافه هم برنج هم ماهی خوردیم هم سالاد وهم کم خوردیم
برای ابگوشت که من دوسش دارم اب ابگوشت خالی میخورم وگوشتش با مقدا کم نون میل میکنم هم تغییردادم هم کم خوری که باحس لذت انجام میشه .
عادت یی خط بهش بندازیم ولی حفظش کنم باهش راه بیام
ساعت خوردن چای رو تغییر میدم یاچاش اب میخورم
بی جیزی به شما بگم شما با ندادن مدل مرا به فکر میدازید که من خوب متوجه نشدم واینحسدر خودم تقویت میکنم مشکلپیدا کنم امید وارم درست فایل امروزمت جه شده باشمازرو گذشته عجیب فکرم درگیر کرده تشکر
سلام صبح بخیر۳۰ بهمن ۱۴۰۱۱
ذهن ناخداگاه از دیدهای وشنیدهای اطلاعات کابردی رو ذخیره میکنه .
اگه ازاین اطلاعات لذت ببر وتکرا ر کنه اون اطلاعات به عادت تبدیل میشه
اگه ترس نگرانی از تکرار عادت نداشته باشه هیچ مشکلی بوجود نمیاد .
درزمانی که ترسا تکرار عادت بوجو بیاد باعث ایجاد تغییر در جسم میشه ونتیجه چاقی هتش .
برای اطلاعاتی که ثبت یا ذخیره شده در ذهن ناخداگانمتونیم برایی درست یا حذف این ازطلاعات با ذهنمون در جنگ باشیم به همان طریق که اطلاعات اشتباه ذخیره کردیم اطلاعات درست با دیدن وشنیدن در ذهن ناخداگهاه ذخیره کنیم
برای برطرف کردن ذهن نا خداگاه ازاطلاعات اشتبتاه با دین وشنیدن اطلاعات درست وذخیره کردن این اطلاعات درست وبه کاری گیری در عادتها وتکرار این عادتهای جدید د جسم ما تغییر بوجود میاد ولاغریی درجسم میشه
مانمی تونیم اطلاعات پرونده عادتهای رو پاک کنیم بلکه یی مواردی بهش اضاف یا کم مبکنیم درعادت تغییر بوجود میاریم با تکرار عادت جدید درجسمون هم تغییر بوجود میاد
مثل زمانی که ما مواد غایی داریم وفتی اشپزی کنیم باهم باهم ترکیب شده غذادرست میشه
مقلا برای خوردن ته دیگ میتونم اوندر مقدا کم تویی برنج پخش کنم هم لذت بردم هم کمتر ته دیگ خوردم
سلام شب عید مبعث بر همه مبارک باشه
به نظرمن برای تغییر دادن عادتها اول ظرف غذام عوض میکنم بعددلتون نخواد ماامشب کباب داشتبم من بجای خوردن کباب بانون زیاد از نون کمتر وخوردن کباب خالی هم لذت بردم نوشابه اصلا نخوردم خیلی هم خشمزه بودجای شما هم خالی دلم نخواست زیادهم بخورم
می تونم تویی بعضی ازغذاها به جای سس قرمز یا سس سفید از سس فلفل استفاده میکنم کمتر چربی داره خوش مزه تره هم هست
در خوردن شام به جای استفاده زیاده ازنون تازه از نون خشک کمتراستفاده مبکنم چون خشکه وبا خوردنش زمان زیادتری میبرتا نونه تازه وبه من بیشتر مزه میده مثل کتلت بانون تازه شاید ۳ تابخورم ولی بانون خشک ۲تاش هم کافی
برای خوردن برنج از پیش دستی استفاده مبکنم تابشقاب بزرگ خورش هم روش میزریزم هم چشمم بیشر میبینه هم کم خوردم .هم گم خوردم وهم حس بشقاب کوچیک در من احساس سیری بیشتری میده
تویی خوردن چای کلا قند که من از بچگی خذف کردم بخاطر ابنگه افت قند نداشته باشم بعضی روزهاازنبات کم وزیر زبان
استفاده میکنم نبات کمتری میخور م نبات ارام ارام زیرزبان هل مییشه ونبات کم مصرف میکنم قندخونم بالامیاد درغیر ابن صورت باید گلی قندداخل اب هل کنم بخورم تاقندخونم بالا بیاد.امید دارم تابه ابنجا درست انجام داده باشم
سلام و درود .
من چقدر این فایلهای تغییر عادت رو دوست دارم .
آخه من حسم به پرخوری خیلی بده . شدیدا احساس چاق کنندگی ازش میگیرم . احساس ترس . احساس نفرت . عذاب وجدان و سایر احساسات منفی که ازش میگیریم و علت همه اینها هم اینه که در باور همه ما پرخوری با چاقی و بیماری معنا گرفته .
در عین حال پرخوری لذتبخشم هست .
چون کلی تصویر ذهنی ساختیم که مثلا خوردن زیاد شیرینی رو برامون دلچسب و گوارا می کنه .
ولی حقیقتا من این روزا حتی همون شیرینی هم وقتی سیر میشم دلمو میزنه .
اتفاقا پریشب که داشتم شام جشن رو میخوردم دیدم سیر شدم و هر کاری کردم نتونستم بیشتر بخورم .
تازه ناهارم نخورده بودم . البته شیرینی خورده بودم ولی خب قبلا با اینکه همه چی هم میخوردم شام هم میخوردم . تازه دوباره هم میخوردم .
ولی حتی سالادمم نتونستم بخورم .
بغل دستیم بهم گفت چرا غذاها رو نصفه میکنی هم غذاتو گذاشتی هم سالادتو خب تا تهش بخور بعد خودش بدون اینکه من بگم گفت دلتو میزنه میفهمم . گفتم آره و فهمیدم این فکر ماست که توسط اطرافیانمون به ما گفته میشه .
من جدیدا خوردن غذای اضافه دلمو میزنه و مطمئنم به خاطر همین تمریناته .
البته چون فکرم درگیر خیلی کارها بود رفتارهای ناپسند خودمم داشتم بعد یهو به خودم می اومدم میگفتم چیکار داری می کنی ولی همونم تا یه حدی بود یعنی به نسبت قبل کمتر شده .
به هر حال من اونقدر این تمرینات رو انجام میدم تا عادتم تغییر کنه .
یعنی عادت کنم ناخوداگاه آنچه که در حال آموزشش هستم رو به مرحله عمل در بیارم نه اطلاعات قبلی رو .
خب من با پذیرش این واقعیت که خوردن هیچ غذایی منو چاق نمیکنه و تمام غذاها تجزیه میشن و از بدن میرن و اینکه حتی اگه اضافه هم خوردم چه به صورت انتخابی و چه به صورت عادتی و ناخوداگاه همه این غذاها نهایت یکی دو روز توی بدن منه تا به طور کامل اکسیده بشه و بره و اصلا جایی برای ذخیره مواد غذایی در بدن نداریم و همون جایی که ما بهش میگیم نیروی چاق کننده یا چربی ساز ، نه تنها چربی ساز نیست بلکه یکی از کارخانه های بزرگ چربی سوز بدنه کم کم حسمون به چربیها خوب میشه و احساس ترسمون رو رها می کنیم و نسبت به غذاها و حتی خود رفتارها و عاداتمون دیگه نیروی ترس و نفرت و توجه نداریم و در نتیجه بدن مطابق طبیعت خودش لاغری رو در بدن ایجاد می کنه .
خیلی فرقه که به سلولهای چربی به عنوان محلی برای ذخیره چربی نگاه کنیم یا محلی برای اکسید چربی .
و من وقتی فیلتر چاقی رو برداشتم دیدم سلولهای چربی جایگاهی برای اکسید و تجزیه چربیه نه جایگاه ذخیره چربی .
خب با این دیگاه من حتی حسم نسبت به روغنم خوب میشه . این هکر چاقی ، خودم بودم بودم که با عینک چاقی سلولهای چربی رو برای خودم تبدیل به جایگاهی برای ذخیره چربی کرده بودم .یعنی تمام اطلاعات لاغری رو هک کرده بودم و اطلاعات چاقی رو در اونها پخش می کردم . وقتی عینک چاقی رو برداشتم دیدم اون هکر چاق خودمم نه شخصی بیرون از من .
دیدم این منم که اطلاعات ضمیر ناخوداگاهم رو پر از فرمولهای چاقی کرده بودم . دیدم این خودمم که در تک تک سلولهای بدنم نفوذ کردم و دارم برنامه های اصلیش رو تغییر می دم . من صاحب ناخوداگاهم هستم . این منم که با تحقیر خودم حال خودمو میگیرم و خودم رو فقط لحظه ای با غذا آرام می کنم در حالیکه آرام کننده ی خودم خودم هستم .
من دیگه گناه چاقی رو گردن کسی نمیندازم . من خودم چاقی رو خلق کردم و اونقدر تمرین می کنم تا عادت کنم که لاغری رو خلق کنم .
ناخوداگاه ما همون عادات ما هستن . یعنی عادات ما از ناخوداگاه بیرون میان .
اما ما به واسطه لذت از رفتار تونستیم اون رفتار رو بدیم به ناخوداگاه .
و الان فقط میخوایم تصاویر دیگه بدیم به ناخوداگاه نه اینکه اون تصویر رو ترک کنیم . قصد نداریم رفتار و عادت رو انجام ندیم بلکه فقط میخوایم یه چیز جدید بهش اضافه کنیم .
خب رفتار جدیدی که من امروز بهش اضافه کردم اینه که به بدن خودم ایمان آوردم .
و نگاه و نگرشم رو به بدنم درست کردم
و اینکه نیروی چربی سوزی در بدن من هر لحظه در حال انجامه و من هر چقدرم که بخورم دیگه نمیتونم هر لحظه بخورم که پس بازم اون نیرو از من قویتره چون دائما داره چربیهای منو میسوزونه .
نگاه امروز من به سلولهای چربیم یه نگاه واقعبینانه شد نه اون نگاه دکترای مسخره که سلولهای چربی رو محل ذخیره چربی می دونند .
امروز من فهمیدم که سلولهای چربی من اتفاقا واضحترین و مستقیم ترین جایگاه چربی سوزی هستند . چون مثلا سایر قسمتهای بدن هر کدوم یه وظیفه ای دارند که از انرژی چربیهای اکسید شده استفاده می کنند تا کارکرد خودشون رو انجام بدن و به صورت غیر مستقیم در لاغری بدن نقش دارند . اما سلولهای چربی به صورت مستقیم و کاملا واضح جایگاه چربی سوزی هستند و تمام نگرشهای قبلی برای من باطل شد . دیگه از رفتارم نمیترسم چون میدونم هرچقدر پرخوری کنم زورم به چربی سوزی بدنم نمیرسه و تا الانم که خودم رو چاق کردم علتش این بوده که فکر می کردم چربی سازی کار بدنه . یعنی طبیعت بدن رو چاقی می دونستم .
الان فهمیدم من هر چقدرم خطا کنم نیروی پاکسازی بدنم بالاتر از خطاهای منه اما مساله اینه که من دیگه با وجود چنین بدن درستکاری دوست دارم درستکار باشم .
وقتی انسان با همچین بدن درستکاری همنشینه چرا خودش درستکار نباشه و کاری همراستا با طبیعت بدن انجام نده .
البته حالا نمیدونم چه کاری درسته . تا اون حدی میدونم که کار درست اونه که در من حس خوب ایجاد کنه ولی این حس خوب مربوط به فکرمه . من وقتی نگرش درست به کارهام داشته باشم هر کاری انجام بدم خوبه .
پس بهترین کار برای من اینه که افکار و نگرش همراستا با طبیعت بدنم به خودم بدم و بهترین کار برام اینه که احساسم رو نسبت به رفتارهام خوب کنم و اونم با درست کردن فکرمه . وقتی به روغن نگرش چاقی داشته باشم حتی به یه قاشق روغن هم نگرش چاقی دارم . اینا عاداتیه که نیاز به تغییر داره . یا مثلا نگرشی که به رفتارم دارم اینه که این رفتارها منو چاق می کنه .
پس نگرش و بدبینی به رفتار رو باید کنار بزارم .
و ایمان به جسمم و اینکه من وقتی گرسنمه میخورم و وقتی نیاز بدنم برطرف بشه ناخوداگاه سیر میشم .
اینکه من ولعی به غذاها ندارم و اگه غذایی رو دوست دارم قطعا نیاز بدنمه .
مثلا اگه شیرینیجات رو بیشتر دوست دارم بدنم برای کارکرد سلولها به انرژی بیشتر نیاز داره .
حتی برای سوزوندن چربیها به انرژی نیاز داره . برای همینم هست من غذاهای شیرین دوست دارم . وقتی خودمو متهم کنم که این رفتارها بده بیشتر دلم میخواد اون رفتار رو انجام بدم و در نتیجه تکرار اون رفتار بیشتر میشه ولی وقتی به خودم و جسمم ایمان داشته باشم که من درست کار کردم و خارج از نیاز بدنم اصلا دلم نمیخواد بخورم کم کم حس خوبی که به خودم پیدا می کنم باعث میشه من ناخوداگاه دیگه دلم غذاهای اضافه نخواد و دلمو بزنه .
نمیدونم فعلا من در حال تمرین هستم و ایمان به بدنم چیزی بود که امروز به عادت پرخوری اضافه کردم .
سلام . استاد عطار روشن واقعا امروز هم خوب بودم . هر چی که بیشتر می گذره بهتر می تونم گرسنگی و سیری رو تشخیص بدم . هر وقت میخوام یه چیز بخورم میگم آیا گرسنه هستی ؟ میبینم مثلا نه الان گرسنه نیستم . میگم صبر می کنم هر وقت گرسنه شدم میخورمش . چون خوردن توی سیری همون پرخوری محسوب میشه و من مشغول ترکیبش با فرمولای لاغری ام . پس نه تنها دیگه همون ناهار و شام پرخوری نمی کنم بلکه هر زمانی هم که حالا چیزی دیدم قبلش نگاه به گرسنگی و سیریم می کنم . وقتی گرسنه نیستم به راحتی کنارش میزارم . تاکید می کنم به راحتی و ترکیب جدید داره جواب میده .
ترکیب جدید = فرمولهای ذهنی لاغری که در صدگام دارم یاد میگیرم + فرمولهای عملی جدید که در اینجا دارم یاد میگیرم = تغییر عادت .
من امروزم عالی عمل کردم . از اول این دوره واقعا از رفتار خودم راضی هستم . دوره صدگام رو که شروع کردم خیلی روی ذهنم و احساسم تاثیر گذاشت و اینجا روی رفتارم و من در مجموع دارم به سمت لاغری با عشق و حال خوب حرکت می کنم .
سلام و درود
تبریک می گم
خوشحالم احساس بهتری داری😊 و با انگیزه داری ادامه میدی
دقیقا در مسیر شگفتی ساز شدن داری حرکت میکنی
چقدر زود اون گربه که روز اول درباره اش نوشتی داره قوی و بزرگ میشه
سلام و عرض احترام . بله ممنون .
آخه آموزشهای شما خیلی فوق العادست . مخصوصا اینکه در هر مرحله نکاتی میفرمایید که دقیقا مطابق همون زمانه . مثلا فایل امروز تغییر عادتم مربوط به انتخاب بود که چقدر حال منو خوبتر کرد . همه جوره حواستون به کلکهای ذهن هست و چقدر عالی خنثاش میکنید .
برای همین انقدر زود اون گربه تبدیل به شیر شده . البته هنوز کوچیکه ولی صدای سگ رو دیگه زیاد نمیشنوم .
الان دقیقا یک هفته است دوره تغییر عادت رو شروع کردم تا حالا از عملکردم راضی بودم . یعنی هم روی ذهن هم روی عمل . عملم که نه پرخوریه که احساسم بد بشه نه کم خوریه که بازم احساسم بد بشه . کار روی ذهن و فرمولها هم که خیلی ماهرانه است . یه فرمولش همین امروز که گفتید
حتی از تغییر عملکردتونم خیلی خوشحال نشید چون دارید به ذهن نشون میدین که اون رفتار قبلیه من نبودم .
خب همین نکات باعث میشه شیره قوی و قویتر بشه .
خیلی آموزشهاتون دقیق و هوشمندانه است آقای عطار روشن . لاغری با ذهن دقیقا صراط مستقیمه که بهش هدایت شدم .
سلام . تمرین امروز عملیست . من الان نمیدونم باید چه تغییری در زفتار پرخوریم بدم . برای همین باید باز بنویسم تا به یادم بیاد . دیشب من حتی تو خوابم کلی موضوع در مورد انعطافم خواب دیدم که من فلان چیز رو دوست داشتم ولی با یکم تغییر چیزی شبیه به اون رو هم قبول کردم بیدار شدم یکی دو موردش یادم موند و برام خیلی جالب بود که ذهن من حتی تو خوابم داشت جستجو میکرد . در مورد ذهن ناخوداگاه اطلاعات خوبی بهم دادید یه چیزایی شنیده بودم ولی نمیدونستم در لاغری هم به کار میاد . خب حالا من در تمرین امروزم از ذهن ناخوداگاهمم کمک میگیرم و ببینم چطور پرخوری رو با یه چیز دیگه ترکیب کنم . استاد عطار روشن من از روزی که این چالش رو شروع کردم پرخوری نکردم . نه اینکه بخوام پرخوری کنم و جلوی خودمو بگیرم . نه واقعا از یه جایی به بعد دیگه خوردنه برام لذتبخش نبود . همون فرمول روز دوم . استاد روشن من در این چند روز نیاز بدنمو تونستم تشخیص بدم . یعنی به فرمایش شما ذهن خودمو تونستم با جسمم هماهنگ کنم . دیروز یهو به حرف شما رسیدم که طبیعت اصلی جسم ما متناسب بودنه . جسم ما لاغری رو خودش بلده . منتها ما با فرمولهای ذهنی اشتباه بر اساس طبیعت جسم رفتار نمی کردیم بلکه بر اساس فرمولهای چاقی رفتار می کردیم . من این چند روز کاملا بر اساس زبان بدنم حرکت کردم . یعنی ذهنم و با خواست جسمم همسو کردم و جالبش اینه جسم من اصلا زیاده نخواست کمم نخواست . تشخیص سیری و گرسنگی بدن خیلی به من کمک کرده که من عادت پرخوری رو تا اینجای کار انجام ندم . اینجا یه نکته جالب فهمیدم که اتفاقا در قدم دوم سوالش تو ذهنم اومده بود که چرا مثلا ما از رفتار خوشمون اومده ولی از تکرار اون احساس بدی داشتیم . علت این احساس بد چی بود ؟ یادم رفت بپرسم . الان که اومدم این متن رو بخونم دیدم پاسخ اون سوال اینجاست . ما از اون رفتار لذت میبردیم اما چون در مورد اون رفتار اطلاعات غلط وارد ذهنمون شد در ما ترس ایجاد شد و این احساس ترس با تکرار اون رفتار در ما قویتر شد .
خوردن برای من لذت بخش بود . اما تکرار خوردن در من ترس از چاقی رو میاورد چرا ؟ چون همیشه دیدیم که میگن اگه زیاد بخوری چاق میشی . این فرمول که اگه زیاد بخوری چاق میشی ترس از چاق شدن رو در من ایجاد کرد و با هر لقمه ای که میخوردم این ترس در من پررنگ تر میشد و بعد هم فرمولهای سرزنش و اینکه من نمیتونم عادتم و ترک کنم و دست من نیست و مجموعه ی این فرمولها با هم باعث همون نتیجه ای شد که ازش میترسیدم و چاقی برای من تبدیل شد به یک مساله ی غیر قابل حل در زندگیم . من در قدم دوم فهمیدم خب این عادت رو من انجام دادم و این موضوع دست منه . به کمک این فرمول و البته تشخیص زمان گرسنگی و سیری جسم و البته فرمول صلح با عادت من در این چند روز عالی عمل کردم . یعنی همین دو سه تا فرمول عملکرد منو عالی کرده و من واقعا از خودم و عملکردم راضی بودم .
چقدر فرمولها دست به دست هم دادن تا ما چاقی رو به وجود آوردیم و واقعا شما مثل یک فیزیکدان مرحله به مرحله دارید از این مساله پرده برمیدارید . شما خیلی باهوشید استاد و من واقعا خوشحالم که خداوند منو به سمت استاد باهوشی مثل شما هدایت کرد .
خب بریم سراغ ادامه تمرین .
مساله چاقی کم کم داره برام حل میشه . هر روز یه نکته جدید یاد میگیرم که عملکرد منو آسونتر می کنه و به من امید و ایمان بیشتری میده که من میتونم لاغر بشم . کلی تغییر کردم در این چند روز و مهمتر از همه کلی حالم بهتر شده . منی که همیشه برای خوش گذروندن دنبال غذا بودم دنبال دوستام بودم حالا میبینم فقط دلم میخواد بشینم و مطلب یاد بگیرم و باز جالبش اینجاست تمام این تغییرات بدون اعمال زور و اجباره . من به زور سر تمرینات نمیشینم . من به این دروس واقعا علاقه دارم . تا زمانیکه دارم فایل گوش میدم و مینویسم و تمرین می کنم فرمولهای ذهنیمو درست میکنم و وقتی هم که به عملکرد میرسم دقیقا میبینم با کمک همون فرمولها چقدر عالی میتونم رفتارهای خودمو مدیریت کنم . خب هنوز یادم نیومده که به عادت پرخوریم چی اضافه کنم که برای لذتبخش باشه . آها . خب اول اینکه من اینجا یاد گرفتم احساس بدم رو به پرخوری از بین ببرم . اینجا که فهمیدم احساس بده از تکرار عمل خوردنه و اونم به خاطر فرمول زیاده بخورم چاق میشم که در من ایجاددترس می کنه و صلح با خودم رو از بین میبره .خب اول به خودم ثابت می کنم که ببین از غذا نترس . خیلی ها دارن زیاد میخورن اما لاغرن . پس فکر نکن پرخوری به تنهایی این همه چاقت کرده . بلکه ترکیب پرخوری با فرمول های ذهنی چاقی همه به هم اضافه شدن و در مجموع محصولی که به دست من رسیده افزایش جسمه . دقیقا مثل یک واکنش شیمیایی یا مخلوط چند ماده در فیزیک . کلی مواد با هم ترکیب شدن که در نهایت به ما محصول جسم چاق رو دادن .
خب پس پرخوری کردن یکی از اجزای ترکیبه وگرنه خودش به تنهایی قدرت خلق چاقی جسمی رو نداره . بلکه ترکیبش با کلی فرمولهای چاقی دیگه که در ذهن منه باعث چاقیم شده .
پس به نظر من اولین تغییری که میشه در عادت پرخوریم ایجاد کنم اینه که این رفتار رو از فرمولهای ذهنی جدا کنم و رابطه شون رو از بین ببرم و نزارم با فرمولای ذهنی چاقی ترکیب بشه .
خب طبق آموزشها چند تا شو که تا الان کنار گذاشتم . فرمول ناراحت شدن از پرخوری رو کنار گذاشتم . فرمول اینکه پرخوری دست من نیست رو کنار گذاشتم . فرمول انعطاف رو هم که دیروز گفتین و بهش رسیدم و میخوام در ترکیب جدید ازش استفاده کنم . فرمول ترس از تکرار رو هم که امروز بهمون نشون دادید که به خاطر اطلاعات غلطیه که وارد ذهن شده . فرمول اینکه پرخوری چاق می کنه که منجر به ترس از چاقی شده رو هم دیگه ازش استفاده نمیکنم که ترس از تکرار هم از وجودم پاک بشه و با رفتار مورد نظرم به صلح بیشتری برسم . خب ما تا اینجا این همه فرمول رو از فعل پرخوری جدا کردیم . پرخوری خیلی ضعیف شده و برای همین این چند روز هم تکرار نشده . البته اینکه پرخوری چاق نمی کنه فرمولیه که هنوز قلقلکم میده یعنی انگار هنوز نپذیرفتمش . ولی بزرگترین شاهدش اینه که انسانهای لاغری که پرخوری می کنند و کلی غذا میخورن اما همچنان لاغرن علتش اینه که فعل پرخوریشون با فرمولهای چاقی ذهنی ترکیب نشده اونا عقیده ی مارو نسبت به خوردن ندارن و تکرار فعل پرخوری به تنهایی اونا رو چاق نکرده ولی خب اگه همین آدما به مرور زمان فرمولهای ذهنی چاقی رو بپذیرن قطعا رفتار پرخوریشون اونا رو هم چاق می کنه . خب الان تونستم بپذیرم .
پس اولین کاری که من در پرخوری دارم انجام میدم اینه که پیوند بین این رفتار رو از فرمولهای ذهنی چاقی جدا کردم و زورشو گرفتم .
حالا میبینم اون فشار رو دیگه بهم نمیاره و من به جای رفتار پرخوری تونستم رفتار بر اساس گرسنگی و سیری جسم و استفاده از زبان بدنمو جایگزین کنم .
پس این فرمول رو بهش اضافه کردم . البته درسته دیگه اسمش پرخوری نیست ولی من این رفتار رو بیشتر میپسندم چون از همه لحاظ بهتر قبولش کردم . پس به خودم میگم اشکالی نداره اگه گاهی اوقاتم زیاده روی کردی ولی اگه بر اساس زبان بدنت بخوری قطعا لذت بیشتری برات داره . پس من خوردن بر اساس زبان بدن رو به این عادت اضافه میکنم . به خاطر انعطاف بالایی که دارم این رفتار جدید حتی بیشتر از رفتار پرخوری بهم لذت میده . یعنی من به خاطر انعطافم میبینم مثلا از راههای مشکی پیراهن هم بیشتر از راههای زرشکی داره خوشم میاد . ذهنمم این تغییر رو پذیرفته . یعنی ترکیب جدید من این میشه که من با بریدن فرمولای ذهنی از پرخوری ، پرخوری رو ضعیف کردم و بعد فرمولهای ذهنی جدید رو دارم اضافه می کنم و همچنین خود فعل ضعیف شده رو با فعل لذتبخش دیگه تعویض کردم و حالا مواد اولیه کلا داره تغییر می کنه حالا مجموعه این تغییرات رو که دارم به عملکردم اضافه می کنم زمان میدم تا ببینم واکنش جدید چه محصولی بهم میده . من این تغییرات رو با موافقت ذهنم هر دو با هم داریم اعمال می کنیم و حسم میگه عملیات موفقیت آمیزه . حالا امروز امتحان میکنم . البته روزهای پیش خود به خود این ازمایش در من انجام شد اما الان میخوام خودم انجامش بدم . یعنی اضافه کردن ترکیب جدید به عملکرد روزانه ام ضمن صلح با ترکیب قبلی . بهتون گزارش عملکرد و آزمایش جدید رو ارائه خواهم داد .
سلام دوست عزیز ،
از دیدگاههای شما لذت می برم ،
قسمتی از دیدگاهت رو با هم مجدد می خونیم :
بلکه ترکیب پرخوری با فرمول های ذهنی چاقی همه به هم اضافه شدن و در مجموع محصولی که به دست من رسیده افزایش جسمه .
باز هم به شما بابت این دیدگاه عالی تبریک میگم
سلام . ممنون بانو
سلام دوست عزیز واقعا از دیدگاهتون لذت بردم و باید چندین بار بخونم .تک تک جملاتتون راهگشا ست.ممنونم
سلام و عرض احترام .
ممنون بانو .
سلام من تازه با سایت اشنا شدم برای اینکه درست نتیجه بگیرم از کدوم قسمت شروع کنم.یعنی از صد گام یا ۱۲ گام لاغری .؟موندم از کجا شروع کنم.میشه منو راهنمایی کنین.ممنونم
سلام رقیه خانوم . خوب هستید ؟
من خودمم تازه واردم . ۳ هفته است که اومدم به نظرم از استاد بپرسید بهتر باشه .
ولی در حد خودم میتونم بگم من از دوره صدگام شروع کردم یه هفته نظراتم و نوشتم حالم خیلی بهتر شد ولی رفتارم هنوز تغییر نکرده بود بعد دوره تغییر عادت رو شروع کردم . دیگه فهمیدم چطور باید به آموزشها عمل کنم . من فعلا این دو تا دوره رو دارم انجام میدم حدودا دوهفته هم هست هم حالم خوبه و هم میبینم روی رفتارم مسلط شدم .
یکمم احساس سبکی در جسمم میکنم
۱۲ گام رو هم بعد از صدگام انجام میدم .
من روند کار خودمو توضیح دادم ولی حالا شما دیگه هر طور صلاحتونه . از استاد هم بپرسید ایشون بهتر راهنمایی می کنند .
سلام به همگی
عادتی که من میخوام تغییرش بدم پرخوریه که بعضی وقتا میاد سراغم که یادگرفتم که همه عادتهاخوبن وکلی لذت وفایده داشتن که عادت شدن وعالین
پس اولین خطی که میخوام بهش اضافه کنم میخوام هروقت پرخوری کردم با احساس خوب انجامش بدم ونگذارم هیچ حس بدی بیاد سراغم
مثلا دیروز پرخوری کردم دلم درد گرفت
اما به خودم گفتم از پرخوریم ناراحت نیستم دل دردمو دوست ندارم از این به بعد نمیگذارم هیچ عادتی ودرمورد الان عادت پرخوری حالم بگیره ودرقدم اول به نظرم با احساس خوب وآرامش انجامش میدم
پس اولین خطش این باشه که نمیخوام عادتمو حذف کنم
بلکه میخوام احساسمو خوب نگه دارم درموردش
اما تا اینجام یه خط دیگه هم بندازم که بیشتر کیف کنم موقع انجامش
مثلا دوست دارم پرخوریمو تا جایی انجام بدم که فشار شکم رو تجربه نکنم واذیت نکنم بدنمو وشکمم پر شد درد نگیره اینم همون درراستای احساس خوب ودوست داشتن خودمه
سلام به همه دوستان همراه! عادتی که من میخوام تغییرش بدم خوردن بعد از ناهار هست که خب اکثرا به یک چیز شیرین هم گرایش دارم. البته هنوز نمیدانم این واقعا عادت هست یا نه چون که هر روز انجامش نمیدهم ولی خب بعضی از روزها مثل امروز وسوسه انجام آن بیشتر است و از طرفی انجام دادن آن برای من آزار دهنده نیست ولی به صرف اینکه تصور می کنم انجام آن باعث چاقی من شده است، میخواهم آن را انجام ندهم. امروز غذای مورد علاقه ام یعنی قورمه سبزی داشتیم و من احساس می کنم دو سه تا لقمه آخر را میتوانستم نخورم و باز احساس سیری کنم. یک ساعت بعد از غذا بخاطر اینکه دلم یک چیز خنک و آبدار میخواست از یخچال یک عدد خرمالو و یک عدد نارنگی برداشتم. بعد هم مادرم پیشنهاد داد که انار هم هست و آن هم خوب و آبدار است و خب یک انار هم برداشتم. با اینکه میدانستم به صرف اینکه میوه هستند نباید چند نمونه باهم مصرف شوند. حدود 2 ساعت بعد دلم کلوچه میخواست و واقعا میخواستم به خودم اجازه خوردن آن را بدهم ولی گفتم باشه قبول، بخور اما حالا نه! هنوز احساس سنگینی در معده داری بعدا که این احساس رفع شد میتوانی بخوری و الان دیگر میلی به خوردن کلوچه ندارم و فعلا نمیتوانم چیزی بخورم. این به تعویق انداختن عادت ممکن است ما را از انجام آن به طور کلی منصرف کند.
از جمله راه راه هایی که میتوانم به عادتم اضافه کنم عوض کردن نوع خوراکی هایی هست که میخورم. مثلا اگر دلم بعد از غذا شیرینی میخواهد میتوانم به جای کیک و بيسکوئيت یا شکلات، دو عدد خرما بخورم.
یا یک مدت بود به جای خوردن نوشابه چون فکر میکردم زیان آور و باعث چاقی هست، قرص جوشان خریده بودم و توی آب می انداختم و میخوردم.
به هر حال هر چیزی که باعث شود ذهن ما احساس محدودیت و قحطی نداشته باشد و باعث حریص تر شدن آن نشود میتواند انجام ندادن آن عادت را به مرور برایمان راحت تر کند. قبلا که رژیم میگرفتم و کلا شیرینی و محصولات شیرین را لیست غذاهایم حذف میکردم، بخاطر درگیری ذهنم، توی خواب هم دنبال شیرینی بودم و بعد از پایان یا رها کردن رژیم هم ولع من به شیرینی ها بیشتر میشد. اما اگر ذهن بداند هر وقت بخواهد در دسترس است خود به خود گرایشی هم به سمت آن نخواهد داشت.
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود براستاد گرامی
نکته زیبا و ترفند جالبی بود .البته به اشکال مختلف این امر را زندگی پیاده کرده ایم . مثلا من برای آموزش ریاضی به پسرم که خیلی ازآن می ترسد و در نگاه خودش ایندکس را دوست ندارد، با اضافه کردن بعضی معشوقه و کم کردن بعضی درسهایی سخت سعی کردم روی این عادت ترس از ریاضی، خط بیاندازم و چقدر خوب بود. یا در مورد مسواک زدن بچه ها که خیلی برای انجامش مقاومت میکنند سعی کردم با سهولت دسترسی روی این مقاومت خط بندازم دیگه نمیگم حتما موقع خواب میگم از 8 شب هر وقت که توانستید حتی اگرا بعدش چیزی هم خوردید اشکال نداره، روی عادت غذاخوردن خودم خط هایی انداختم چون مهمترین عادت ناخواسته من ترس از خوردن هست حالا برای اینکه روش خط بندازم با احترام به این خواسته به مزایایی چیزی که میخوام بخورم فکر می نمایم اینکه انرژی اون از نور خورشید تامین شده در اون املاح ویتامین های مورد نیاز است ،خداروشکر تتوانایی مالی تامین اون رو دارم، خداروشکر سلامت هستم و میتونم از موادی غذایی مختلف استفاده کنم و محدودیت و ممنوعیت غذایی ندارم ،خداروشکر دندان سالم در ددهان و معده سالم برای هضمش دارم و بدن هوشمندم به میزان مورد نیاز استفاده خواهد کرد.
استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم از این اگاهی ناب.
خداوند مهربانم بی نهایت سپاسگزارم از این سیستم عظیم.
سلام به استاد گرامی🌺
من الان که دارم این فایلو نگاه میکنم میبنم راه راههای زیادی به عادت هام اضافه کردم از روز اولی که اولین جلسه ۱۲ گامو شروع کردم
⚫من تو این چالش خواستم عادت تند تند غذا خوردنمو تغییر بدم که الان دارم فکر میکنم من ۴۰ روزه که داخلش راه راه ایجاد کردم چون غذامو اروم تر میخورم
و از این به بعد هر موقع دوباره تکرارش کنم تو کار کردن یا خوردن سعی میکنم توش راه راه ایجاد کنم
⚫عادت به خوردن چایی داشتم اونم ۵یا ۶ تا اما الان نمیخورم مگه دلم بخاد یه دونه اونم شاید دوسه روز یک بار
⚫یا غذا خوردن زیاد الان خیلی کم تر میخورم لذتمو میبرم هرچی دوس دادم میخورم اما تا جایی که سیر بشم بیشتر نه
⚫شیرینی خوردن کم کردم میخورم لذتشو میبرم اما هی دارم کم ترش میکنم درواقع توش راه راه ایجاد کردم
⚫مثلا من های بای خیلی دوس دادم عاشق طعمشم قبلا با چایی ۲ یا ۳ بسته میخوردم اما هفته پیش یه بسته بزرگ گرفتیم من ۳تاشو خوردم وقتی میدونم میتونم بخورم ولی راه راه بهش اضافه میکنم دیگه ولع زبادی برای خوردنش ندارم
⚫میوه من کلا توهمه چی زیادشو میخوردم میوه میگرفتم به هر مقدار شاید ۲ روزم نمیموند تو یخچال مخصوصا هندوانه یا به فصلش خرمالو اما الان نه راه راه توش ایجاد کردم الان دیگه من نمیخورم و شوهرمم فرد متناسبیه اونم هر موقع میلش بکشه میخوره شاید هفتگی بمونه
واین قضیه که من میتونم کنترل کنم خوردمو بهم حس قدرت میده واقعا تعجب میکنم از اینکه میوه شکلات و شیرینی تو خونمون بمونه اونم یه هفته یا بیشتر خدایا شکرت
⚫من عادت کرده بودم عصرا از خواب بلند میشدم حتما غذا بخورم یا شیرینی زیاد با چایی ولی الان اون عادت دارم هنوز ولی یه نقل برمیدارم یا یه لیوان آب یا یه دونه های بای همین عادتمو دارم ازش لذت میبرم و راه راه توش ایجاد کردم و سعی دارم که توهمه ی عادتهام هم راه راه های بیشتری ایجاد کنم
سپاس برای اطلاعات مفیدتون🙏🙏🙏🌺
با عرض سلام و ادب
در طی این فایل نحوه ایجاد انعطاف در ذهن نا خودآگاه را یاد گرفتم.
زن ناخودآگاه در واقع حافظه بلند مدت مغز ما محسوب میشود
وقتی اولین بار رفتاری را انجام میدهیم و در ما احساس خوبی ایجاد میکنه و با هر بار تکرار همان حس به وجود بیاد این رفتار تبدیل به عادت ما میشود.
از طرفی مغز ما تمایل شدید به انجام کارهای تکمیلی دارد تا انرژی کمتری صرف کند از طریق ایجاد عادت میکند.
وقتی که با انجام رفتار لذت بخش که قبلاً حس خوبی در ما تداعی میشد ،ترس بر ما چیره شود،اون رفتار ترس اور و بد میشود.
نباید با ذهن مبارزه کرد باید حرکت های جدیدی به حالت قبلی به عنوان تغییرات کوچک انجام دهیم و آن را حفظ کنیم و این تغییر با ذهن ما قابل پذیرش است.
چند روزی نظر نوشتم تا بتوانند در عادت اشتباه خودم خطهای ایجاد کنم.
عادت من خوردن در هنگام سیری بود که اوایل برایم لذت بخش بود ولی با ایجاد اضافه وزن تبدیل به عادتی ترسناک شد.
خط اولی که در این عادت ایجاد کردند این بود که هرگاه خواستم در حالت سیری غذا بخورم ،هیچ وقت سر پا هیچ چیزی را در حالت سیری نخورم
خط بعدی من در روز بعدی این بود که حتماً باید خوردن در هنگام سیری روی میز غذا و جای مشخصی باشد
خط بعدیم عادت خوردن در هنگام سیری قرار دادم این بود که اگر خواستم چیزی بخورم حتماً جلوی چشم دیگران باشد.
خط چهارم جمع کردن موادی بود که می خواستم بخورم در یک ظرف خاص و فقط ده دقیقه صبر کنم و بعد بخورم
اینجوری نه از عادتم دست کشیدم و نه به صورت قبل انجام میدهم
سلام بر استاد گرامی و دوستان پر انگیزه ام
بازم استاد دارن از مزایای نوشتن میگن. که چقدر به ما کمک میکنه و بازم استاد به ما اطمینان میده و اثبات میکنه در روش ذهنی با نوشتن ما میتونیم ذهن. رو با جسم هماهنگ کنیم و به هدفمون برسیم اصلا با نوشتن ما تمرکز میکنیم روی موضوع دلخواهمون و حواسمون رو از روی بقیه ی موضوعات نا دلخواه برمیداریم و با استمرار در این کار موضوع لاغری برای ذهن ما در اولیت شناخته میشه و باعث میشه ما به هدفمون برسیم .
در قسمت قبل با انجام تمرینات من برام عادی شد که من بارها یه چیزی رو میخواستم ولی مشابه اش رو یا یه مورد دیگه گرفتم و اون چیز بد هم نبوده مثل آخرین خرید خودم که خرید رو تختی برای تخت خواب پسرم بود که شبیه اون چیزی که میخواستم خریدم و بد هم نشده .
و اما من یه عادتی دارم که برای بهتر شدن در اون عادتم در چالش شرکت کردم اونم این بود که وقتی غذایی خوشمزه بود و یا مورد پسند من بود و یا من از اون مزه خوشم اومد من بیشتر از نیازم مصرف میکنم و بعد حالم از انجام اون عادت بد میشه اما یاد گرفتم با این چالش که دیگه حالم بد نشه و به مزایای اون عادت فکر کنم و اصلا ناراحت نشم و بعد بیام داخل اون عادتم یه تغییر جدید کنم نه که حذفش کنم یعنی به قول استاد داخلش راه ایجاد کنیم نه که حذفش کنیم و به خودت بگو این عادت که به ما لذت میده پس چرا ترکش کنم نیازی به این کار نیست چون به ما که بد نمیگذره فقط میخوام بگم داخل اون عادت خودم باید تنوع ایجاد کنم و یه راه ایجاد کنم (داخل پرانتز باید بگم من تا یه مدت قبل با تمام غذاها اینطور رفتار میکردم که علاوه بر سیری لقمه های اضافه میخوردم اما با تمرین و تکرار و بودن در مسیر جدیدا فقط با بعضی غذا ها اینجور هستم و اگر غذایی رو دوست نداشته باشم به راحتی رها میکنم و نمیخورم و یا کم میخورم. پس من تا حالا هم که در دوره ها بودم کلی مهارت و رفتار. جدید درست پیدا کردم و اما میخوام بازم به سمت عالیتر شدن حرکت کنم )
پس من هر وقت خواستم دوباره عادتم رو تکرار کنم باید داخل اون یه تغییر یا یک راه ایجاد کنم و اصلا دست به اون عادتم نزنم یعنی حذفش نکنم چون با این کار ذهن من میترسه و یا رنگ خطری براش میشه و بدتر اون عادت به ما میچسبه همانطور که استاد در فایلهای قبل گفت در مقابل هیچ چیز و یا عادتی قد علم نکنید و یا با اون مبارزه نکنید و یا بخوابین اون رو حذف کنید بلکه بر عکس در صلح باشید و اون عادت رو بپذیرید فقط به تغییر کوچیک ایجاد کنید پس باهاش راه بیا و دوست شو و از تکرار اون عادت ناراحت نباش (پس هر موقع تکرارش کردم باید ناراحت نشم باید بگم خب این که عادت بدی نیست چون کلی لذت برام داره پس من و این یکم اضافه تر خوردن با هم دوست صمیمی هستیم که هر از گاهی در رفتارم شاید ببینمش ) پس آگاهانه یه جایی ازاین رفتارم رو میخوام تغییر بدم مثلا زمانش رو یا مقدار خوردنش رو و یا ….رو تغییر میدیم.
پس من هر وقت غذایی جلوی من بود که خوشمزه بود و یا مزه اش رو دوست داشتم و یا گفتم چقدر رمن از این غذا خوشم میاد به اندازه نیازم میخورم و حالا اگر گفتم نه این غذا خیلی خوبه و دوسش دارم حالا باید یه تغییر ایجاد کنم یعنی از این به بعد یا لقمه اضافه تر میخورم یا دو لقمه اضافه تر میخورم و یا دو لقمه ی کوچک باسایز متفاوت از لقمه های همیشه ی خودم میخورم چون از انجام این کار خیلی لذت میبرم و حالم رو خوب میکنه پس انحامش میدم اما با ایجاد کردن یه راه کوچیک به اون عادت همیشگی خودم .پس اگر لقمه ای موند داخل بشقابم باید از این صحنه لذت ببرم. که هم اون عادت همیشگی رو داشتم هم توانایی و قدرت در نخوردن اضافه ها رو داشتم پس باید این برنامه ی فعلی من باشه تا هم لذت انجام دادن اون عادت با من باشه هم لذت از قدرت و توانایی در نخوردن با من باشه اینجوری دیگه ذهن من کاری به من نداره و با من مبارزه نمیکنه و آروم هست چون فقط یه راه. ایجاد کردم یا همون یک تغییر رو ایجاد کردم .
من در مسیر تغییر کردنم و شاد و پر انرژی به راهم ادامه میدم .
آففففرین عالی نوشتی …..
با عادتی کهمدتهاس انجام می دیم و از ابتدا هم بدون تردید با لذت شروع شده اما حالا به دلیل بالا رفتن سطح آگاهی به این نتیجه رسیدیم که عادت خوبی نیست ▪︎ گرچه لذت بخشه اما ضرر داره یا جسمی یا جانی یا مالی یا حیثیتی یا هر سه ،، به هر صورت حالا با علم به جوانب آسیب زننده اش می خوایم ترکش کنیم اما باید قدم به قدم به سمت این هدف جدید بریم …. ساز و کار ذهن اینطوریه که وقتی به یه کار لذت بخش عادتمون داده حالا اجازه نمی ده که با حالت گازانبری بخوایم کنارش بذاریم ….. برای اینکه این حالت و قطع ناگهانی پیش نیاد ، باید با آموزش این دوره همگام بشیم و زمینه سازی لازم رو انجام بدیم و بعد براحتی ترکش کنیم ..
با آرزوی موفقیت برای شما خودم و همه
آمین
سلااام
تغییر احساس رو کاملا دارم در خودم احساس میکنم و متوجه میشم که چقدر با آرامش دارم با خودم رفتار میکنم و این پاداش این چند روزیه که من توی این سایت بودم و تمریناتمو انجام دادم و بهشون فکر کردم.
خب من برای عادت پرخوری این چالشو شرکت کردم و عاشق این عادت لذت بخشمم اصلا نمیخوام یه شبه ترکش کنم و اصلا از دستش عصبانی نیستم چون خیلی تکرارش بهم کیف میده ، امشب مامانم باقلوا درست کرد و منم پنج شیش تا خوردم خیلیم بهم چسبید من عاشق چیزاییم که مزه ی شیرینی بدن ، غذا هم برنج آبکش خوردم که عاشقشم با قارچ کبابی و از همشون لذت بردم اولش داشت احساسم تغییر میکرد و به خودم گفتم چرا انقد خوردی ولی بعد برام بی معنی شد که خب چرا نخورم؟ من میخوام لذت ببرم و چی بیشتر از خوردن بهم لذت میده؟
به حرفاش توجه نکردم و با احساس خوب از رفتارم یاد میکنم.
برای ایجاد راه راه های رنگی ایدم اینه که من این چند وقته تا حد پر شدن بیش از حد چیز میخورم حالا میخوام ، فقط قاشق آخرو بزارم دم پنجره برای پرنده ها فقط میخوام قاشق آخرو نخورم همین.
سلام استاد گرامی
واقعا این فایل احساس خوبی به آدم میده،
چون خیلی وقتها که به ترک و حذف این عدت که واقعا لذتش بی اندازه بود واسم فکر میکردم گریه م میگرفت.
ولی الان خیلی خوشحالم 😍😃
ممنونم برای زحماتتون
پس من تصمیم گرفتم اگه شیرینی خریدم زانش که واسه من همیشه عصر با چایی مهم بوده موکولش کنم به شب،
یا مثلا اگه عصر خوردم با چای نخورم ،بعدا چای رو تنهایی بخورم
یا یک سومش رو بذارم واسه فرداش بخورم.
این چالش خیلی جالبه،
امیدوارم به آینده ش
مطمئنم نتیجه خواهیم گرفت
دیگه ذهنمون هم بهمون گیر نمیده .
خسته نباشید دوستان
همیشه شاد وسلامت باشید و به مسیر لاغری با عشق ادامه بدید.
سلام به همه ی دوستان عزیزم در این سایت
من چندروز بود که لقمه وقتی وسط راه بود و هنوز یه مقداری هم از غذام مونده بود بدنم میگفت نه دیگه دیگه نخور و من فقط همون وسط راهیه را میخوردم و دیگه بقیشم نمیخوردم پرخوری میکردم و عادت لذت بخشی هم بود و برام لذت می آفرید اما خب به حرف بدنمم گوش میکردم انگار ناخودآگاه این خط مشکیه اومده بود حالا میخام از امروز تا بدنم میگه بسه دیگه پر شدی اون لقمه هه که وسط راهه را بزارم توی سفره نه تو دهنم یا اون قاشقی که پر شده را برگردونمتو بشقاب میخام فقط یه راه رنگی اضافه کنم و اون لقمه ای که بعد آلارم بدنم میخورم را دیگه نخورم و همچنان از خوردنم و اینکه به حرف بدنم گوش میکنم لذت ببرم و احساس قدرت کنم
باشد که همراه لذت به رویاهای زیبامون برسیم
خدارو شکر
سلام برهمگی
من که دیروز عشق ورزیدن رو به کیکی که همراه چای میخوردم انجام دادم حتی بدون راه راه هم جواب گرفتم ودیروز یک نصفه کیک با چایی خوردم و امروز هم همینطور .
نه اینکه نخام نتونستم بخورم .
هرچقدر عشق بورزیم به ناخواسته انگار اون محو میشه .
الان عادت بد غذایی ندارم . فقط بعضی روزها که شاید ماهی یک یا دو روز باشه رفتار غلط ازم سرمیزنه که خودم متوجه میشم.
که سعی میکنم ارتباط اون روز رو بارفتارم بسنجم .
الان که این کامنت رو نوشتم حس فوق العاده خوبی دارم چون از سایز لباسهام متوجه شدم وزن ام اومد پایین .
مانتویی که سه سال پیش خریدم وبرام تنگ بود الان برام گشاد شد .
جورابام که هر دوسه ماه پاره میشدند و من ربطش میدادم به جنس جوراب . الان همون مدل جورابام از پاییزتا الان سالم هستند .
استاد بازم به خاطر اینهمه فایل رایگان که سخاوتمندانه دراختیارمون میزارید که از زندگیمون بیشتر لذت ببریم ممنونم .
سلام به استاد عزیز م
و همراهان این سرزمین لاغری
اما صحبت های این فایل
این که ما هر عادتی که انجام میدیم حذف نکنیم بیایم یه تغیر کوچولو بهش بدین و اگاهانه تعیر باشه
و من از امروز میرم رو تعیر اگاهانه رفتارهای غذایی
الان من برای خانواده میوه آوردم سهم خودم تو بشقاب گذاشتم اما یه برش کوچولو خوردم به خودم گفتم الان که سیر های نخور بزار برای بعد و این میشه مونده و تغیر یا همون خط مشکی این عادت و یه لیوان آب خوردم
از امروز سعی میکنم این کار انجام بدم
خیلی عالی بود
چون احساس خوبی دارم وقتی احساس خوبی دارم انگیزه برای اون کار بیشتر میشه
خدایا شکرت بابت این همه اگاهی
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی
انعطاف در ذهن ناخودآگاه
دیگه جنگیدن بسه موقع به صلح رسیدن اومده بسه با خودمون و با ناخودآگاه مون جنگیدیم و شکست خوردیم این دفعه ازدر صلح و آشتی وارد میشیم
فراره عادتم رو راه راه کنیم فعلا یک خط بذاریم این جوری هم عادتم رو داریم هم لذت بردیم هم یک کم کمش کردیم
عادت من خوردن ناهار زیاد در حقیقت نون زیاد هست من می خوام چه جوری خط خطی اش کنم راه راهش کنم از این به بعد یک برش از نکنم رو کم کنم
جالبه من الان که به این فایل گوش دادم متوجه شدم که من همین طوری دارم قند خوردنم و چایی خوردنم رو کم می کنم
من بعد از مدتی که وارد این سایت شدم تصمیم گرفتم قند خوردنم رو کم کنم دیدم ترکش ممکن نیست چون چایی با قند رو خیلی دوست دارم اومدم گفتم هر وعده چایی یک قند حالا هر چقدر دوست داری چایی بخور با یک قند خیلی تا الان عالی پیش رفتم در کنار چایی خرما و … می خورم و قند خوردنم کم شده یا میذارم چایی ام خیلی سرد شه با یک قند همه اش رو بخورم
پس من تونستم چایی با قند رو راه راهش کنم و یک راه دیگه ام بهش میزنم از نظرات دوستان استفاده کردم کمتر چایی بریزم تو لیوان و چند نظر جالب دیگه هم بود علامت بزنم برای خودم خودم رو تشویق کنم چایی خوردنم رو به عقب بندازم و…..
سلام استاد
من یه عادتی که از بچگی دارم این بود که همیشه تو مواقع بیکاریم اولین سرگرمی که میرفتم و میرم سراغش غذا و خوراکیه چون هم خیلی در دسترسه و هم لذت زیاد و به صرفه ای نسبت به زحمت جور کردنش داره البته وقتایی که چیزی نباشه شاید خیلی نرم سراغش ولی مثلا اگه یه روز نرم سرکار یا دانشگاه قطعا حوصلم سر میره و قطعا راه چارم واسش اینه که برم فروشگاه و کلی خوراکی بخرم و با شوق و ذوق بیام بشینم بخورم و کیفش رو ببرم،
خوشحالم که قرار نیست ترکش کنم چون خیلی لذت بخشه و خیلی دوسش دارم=)
اشما گفتین خط مشکی ولی من میگم یه توپک رنگی بزنم بهش
یه توپک رنگی میخوام الان بزنم بهش و اونم اینه که همراه با خوردن اون یه طراحی هم بکنم چون طراحی خیلی برام لذتبخشه ولی همت نمیکنم بشینم پاش
پس میخوام همزمان با خوردن خوراکی تو اوقات بیکاریم طراحی هم بکنم و حواسمو به جفتش بدم.
مرسی که هستین💜
فایل “ انعطاف در ذهن نا خودآگاه (قسمت چهارم- 1)\”:
من در تمرین اول، تصميم گرفتم که “موقع خوردن چای ، فقط یک برش از کیک و یایک عدد خرما و یا یک عدد بیسکویت و یایک برش دونات donut یا یک عدد شیرینی بخورم.”
من خیلی وقت است که خط مشکی را به عادتم اضافه کرده ا م، ولی چون همزمان با این دوره در دوره پیشرفته (سه دوره ورود به سرزمین لاغرها ، پاکسازی و پیشرفته را به ترتیب برای همه کسانیکه عاشق تغییر در زندگی خود هستند توصیه میکنم، میدونم حالت تبلیغ دارد؛ ولی واقعاً یکسالی هست که این دوره ها زندگی من را شاد و پر هیجان کرده اند) ثبت نام کرده ام، وقت نکرده بودم که جواب این تمرین را در سایت بنويسم.
من با ایجاد راههای متفاوت انقدر این عادتم را تغییر داده ام؛ که حتی الان گاهی یادم میرود که این جزو عادت من بوده است:
1. من تعداد چای نوشیدن ام را کم کردم. برای وعده صبحانه به جای 2 تا 3 فنجان چای، فقط یک فنجان چای انهم بعد از خوردن کامل صبحانه ام، چای نوشیدم .
این کار را 21 روز متوالی انجام دادم و در تقویم ام علامت زدم و هر شب به پسرم گفتم و تقویم را نشانش دادم. او هم مرا تشویق میکرد و الان به راحتی 1 فنجان چای صبح میل میکنم.
وقتی سر کارم، انقدر زمان چای نوشیدنم را به تاخیر میاندازم، که اصلا گاهی یادم میرود که من هوس چای داشتم.
البته بگویم گاهی که واقعا دلم ميخواهد چای بنوشم، نصف لیوان چای برای خودم سر کار درست میکنم ، و بعد 2/3 ان را مینوشم.
هر چه میزان چای کمتر باشد ، مقدار خوردن برشی از کیک و یایک عدد خرما و یا یک عدد بیسکویت و یایک برش دونات donut یا یک عدد شیرینی هم کمتر ميشود.
من 5 روز در هفته سر کار هستم و این کمک بزرگی به \”چالش من اینو نخوردم\”- چای ننوشیدن من کرده است.
2. من از همسرم خواستم که کیک، دونات، شیرینی و خرما نخرد و یا کم بخرد. همسرمن قبلا از این چیزها زیاد میخرید و ما همیشه به میزان زیاد در خانه داشتیم.
انبار نکردن این خوراکیها در خانه، خیلی به من کمک کرد و گاهی که هوس میکردم و نبود، اگر حالش را داشتم میرفتم میخریدم؛ اما گاهی همسرم مهربانی میکرد و میخرید.
بعد به این نتيجه رسیدیم که خودمون در خانه درست کنیم ، از زمانیکه گاهی در خانه درست میکنیم، شاید 2 هفته یکبار ما در خانه کیک ، دونات و شیرینی ببینیم.
همسرم به طرز معجزه اسایی خریدن ان را کم کرد و گاهی هم که میخرد به من میگوید: “برای خودم خریده ام تو نگران نباش.”
نکته خیلی جالب توجه این است که من اصلا مثل قبل میلی به خوردن ان ندارم. نه اینکه بخواهم، خودم را مجبور کنم نخورم ؛ ولی واقعاً شاید 3 هفته یا ماهی یکبار هوس کنم، والا خیلی به راحتی میل به خوردن ان مواد ندارم. من افکارم بسیار متناسب شده است.
3. موردی که به ذهنم رسید این بود که مقداری ازکیک و یا دونات donut و یا شیرینی خریداری شده یا در خانه پخته شده را فریزر کنم.
بعد اصلا یادم میرفت که در فریزر هم از ان خوراکیها دارم. اگر بعد از چند هفته، فریزر را تمیز میکردم از وجود انها با خبر میشدم.
الان به جرات میگم که در یخچال هم کیک ، هم شیرینی و هم دونات موجود است؛ اما میل من به خوردن هیچ کدامشان نیست.
من با خوردن و نترسیدن از ان به صلح رسیده ام. چون جنگی در کار نیست ، مقاومت ذهنی هم وجود ندارد. زندگی زيباست مثل همیشه.
بنام خدا قسمت چهارم چالش
عادت من تند غذا خوردن بود و هر وقت خیلی احساس گرسنگی کردم برم سراغ غذا .
عادت را نمیشه حذف کرد اما میشه یه تغییراتی در آن بوجود آورد و یه خطهایی در آن بوجود بیاوریم مثل همان رنگهای مورد علاقمون که اصل رنگ بود اما با ترکیب خط خطی از رنگهای دیگه .
الان من با اینکه تند غذا خوردنم خیلی بهتر شده نسبت به قبل از ورودم به سایت اما باز هم میگم که بابا عجله نکن کار شیطونه یه وقت دهنت میسوزه ببین غذا زیاده وقت هم هست با آرامش بهتری بخور بیشتر لذت داره
و در مورد دوم میگم که بابا از سر کار اومدی حتما گرسنه هستی بشین با آرامش غذاتو بخور الان وقت نهاره یا شامه با خانواده بشین با لذت بخور ،وبه این صورت یه خطهایی روی آن عادت میزنم .
سلام
من فک کردم ک چجور از سختی لاغر شدن تبدیل کنم ب اسون دیدن لاغری
و چطور رو این باور ی خط بندازم
اومدم جملاتی ساختم در مورد لایق بودن
ک من لایق متناسب بودن هستم
اینطور جملاتو نکشتن دوروز این کارو کردم رو این باور خط انداختم امروز همین خط تکرار میکنن و میرم شگفتی سازهارو میبینم و متن میخونم و تا باورم بشه ک لاغری اسونه
سلام🙂
ذهن نا خودآگاه مسئول تمام عادتهای رفتاری ما است و خودمون هم اونو شکل دادیم به این صورت که چیزی که برای اولین بار تغییر احساسی در ما ایجاد کرده رو بهش توجه کردیم حالا یا برامون جالب بوده یا ایجاد ترس و نگرانی کرده بعد درباره اش حرف زدیم با دیگران یا با خودمون یا اطلاعاتی مشابه رو از جاهای مختلف بدست آوردیم که تکمیل کننده اطلاعات قبلی بوده خلاصه چیزی که برامون جالب بوده رو هی به شیوه های مختلف بهش توجه کردیم و تکرارش کردیم و شاخ و برگ بهش دادیم و تغییرات احساسیمون هم قویتر و شدیدتر شده یعنی در نهایت یه موضوع با یه احساس قوی ترکیب شده و اینطوری در ذهن ناخودآگاه ثبت شده و دیگه وقتی اونجا ثبت شد قابل تغییر نیست و ما دیگه نمیتونیم با تصمیم قاطع گرفتن و….با این ذهن مبارزه کنیم چون در برابر مغزمون این ماییم که همیشه مغلوب میشیم
تنها راهی که میشه این محتویات رو تغییر داد از همون راهی هست که اونا بوجود اوردیم یعنی با دادن اطلاعات جدید و متفاوت و تکرار اونا و فکر کردن به اونا و نوشتن یا صحبت کردن درباره اونا پرونده جدیدی باز میشه لابه لای پرونده های قبلی مثل اینکه یه بایگانی داریم که پر از پرونده های عادتهامونه قسمت عادتهای چاق کننده چندین پرونده قدیمی و کلفت و خاک خورده هستن در این آموزشها ما یه پرونده جدید میذاریم وسط اونا و هر بار یه کاغذ که مثلا یه تبصره جدیده یا یه دستورالعمل متفاوته رو میذاریم داخل اون پرونده جدیده
در واقع کاری با قبلیها نداریم نمیخوام از بین ببریمشون فقط لابه لای اونا یه جا برای پرونده جدید باز میکنیم که اولش خیلی هم لاغر و باریکه و کم کم به اون پرونده برگه های جدید رو اضافه میکنیم
این همون طریق راه راه کردن عادت هست یعنی کاری با عادت قبلیه نداریم باشه چون خیلی هم برامون لذت بخش بوده و دوسش داشتیم که تکرارش کردیم دیگه حالا هم کاری بهش نداریم فقط گاهی یه خط میخوایم بهش اضافه کنیم چون قبلا هم بارها این کار رو کردیم و ترکیب و طیف رو پذیرفتیم حالا هم همینه و ذهن خیلی راحت باهاش کنار میاد و مقاومتی نمیکنه چون واقعا نمیخوایم بالکل تغییرش بدیم یا از بین ببریمش اصل و ذات عادته هستش فقط ترکیباتی هم بهش اضافه میکنیم تا اتفاقا لذت بیشتری ببریم و احساس قدرت کنیم که تونستیم یه خط بندازیم روی عادت اولیه…
عادتی که من انتخاب کردم از اول هم شک داشتم که عادت درستی انتخاب کردم یا نه ولی گفتم امتحانش میکنیم والان بهش فکر کردم که چطور میتونم عادت توجه به نافرمیها رو راه راه کنم…؟؟
چند مورد به ذهنم رسید یکی اینکه همیشه موقع تعویض لباس جلوی آینه نرم گاهی هم بدون حضور در جلوی آینه لباسم رو عوض کنم…
دوم اینکه اگه دستم طبق عادت نافرمیها رو لمس کرد از اینکه کوچیکتر و جمعتر از قبل شده هم لذت ببرم و به خودم افرین بگم
سوم اینکه موقع توجه به خودم در آینه به قسمتهایی که جمع شده و تغییرات حتی کمی داشته هم توجه کنم و لذت ببرم که ذهنم داره کم کم جسمم رو تغییر فرم میده و همین تغییرات کوچیک هم توسط ادامه مسیر لاغری با ذهن بوجود اومده و لذتش رو ببرم یعنی آگاهانه توجهم رو ببرم سمت تغییرات ظریف و زیبای جسمم
چهارم اینکه وقتی هوسم شد لباسهام رو بپوشم ببینم توس جمعتر شدم یا نه موکولش کنم به یه زمان دیگه و بگم حالا بعدا انجامش میدم
به نظر خطهای خوبی باشه برای راه راه کردن این عادت…🙂
از اونجاییکه در بار قبلی خیلی نتیجه عالی ای از این تمرینها گرفتم خیلی مشتاقم ببینم چقدر عالی این عادت هم تغییر میکنه و میدونم که خیلی راحت و آسون عوض میشه و نتیجه موندگاره …این خیلی زیباو فوق العاده است👌
برای تند و نجویده خوردن چه راه راه مشکی به کار ببرم:) خب من فقط هر لقمه بعد ازینکه کمی گرسنگیم کم شد میشمرم ده بار بجوم مثلا در مرحله ی اول برای شام ها هم اینکارو میکنم
ولی باید به خودم یادآوری کنم قبل شام
مرسی عالیه تمرینات
با سلام
در جلسات قبل ما اومدیم از عادت های که داریم گفتیم . و بعد برخی از مزایای چاقی و عادتهایی که داریم رو برای خودمون یادآور شدیم که آره چاقی هم در بعضی از موارد میتونه به سود ما باشه .و دیدیم که حسنوند نسبت به چاقی عوض شد. در جلسه ی بعدی هم گفتیم وقتی که چیزی رو بخوایم انتخاب کنیم اگه همون چیز مد نظر مانباشه ولی به ملاک های ما نزدیک باشه ، باز هم میگیم خب به سلیقه ما نزدیک هست و انتخابش میکنیم. و این یعنی ذهن ما انعطاف پذیر است.
و اما در این جلسه میخوایم کمی رنگ و لعاب دیگری به عادتهایی که گفتیم داریم بدیم و یه کوچولو تغییرشون بدیم.
من خیلی فکر کردم که باید چیکار کنم؟🤔.
اولش به نظرم خیلی سخت بود برام ولی بعد که خوب فکر کردم دیدم اگه بخوام سخت بگیرم ،سخت هم میگذره.دفترم رو برداشتم و نوشتم من گفتم عادت دارم اگه گرسنه هم نباشم ،میشینم کنار سفره و شروع به غذا خوردن میکنم.
خب من میتونم باز هم مثل قبل بشینم کنار سفره و غذا بخورم ولی ۲ تا ۳ لقمه ی آخر رو دیگه نخورم.
عادت دارم تند غذا بخورم .
یه کوچولو تغییرش بدم ،چطوری؟🤔 .
خب میتونم اولش همون طور تند غذا بخورم ولی بعد از چند لقمه که خوردن و لذت بردم بقیه یا چند لقمه ی آخر رو با طُمأنینه آهسته بخورم.
یکی دیگه از عادت های من این هست که اگه کیک یا شیرینی باشه یا کلاً زیاد میرم سر وقت یخچال و ناخنک میزنم .این یکی واقعا واسم سخت بود تغییرش خیلی فکر کردم بعد این تصمیم رو گرفتم که اگه روزی چند بار میرم سروقت یخچال خب اشکالی نداره میرم و کیف میکنم ولی بار ۳ و یا ۴ به جای سروقت یخچال رفتن برم جلوی آینه خود گویی کنم و از خودم تعریف کردن و بازم برم توی رویای لاغری .اینطوری هم سر وقت یخچال نرفتم هم باز هم میتونم تکرار کنم که لاغری آسون ترین کار دنیاست.(آخه احساس کردم این چند روزی که توی این چالش شرکت کردم کمتر جلوی آینه میرم و …)
سلام دوستان.من عادت دارم که خیلی جایی می خورم با قند البته اگر خرما بیسکویت یا کیک هم در خانه باشه با چای می خورم من می تونم مقدار قندی راکه استفاده می کردم به نصف برسونم وهر چند روز یک بار هم از خرما یا کیک یا بیسکویت استفاده کنم و کم کردنش هم برام سخت نیست حالا یا به خاطر گوش دادن به فایل ها یا گوش دادن به حرف معده ام اشتهام خیلی کم شده جوری که همه فکر می کنند من رژیم گرفتم با این که اصلا تو این حال و هوا ها یا فاز رژیم گرفتن نیستم ممنون از تمرین خوبتون به من لذت می ده و مثل یه بازی بهش نگاه می کنم
با سلام چقدر فایل این قسمت عالی بود تکنیکی برای ترک عادتهای غذایی که دوست نداریم تکرار شون کنیم
البته به نظر من میشه این روش و واسه ی عاد تهای دیگه ای هم بکار گرفت
در قسمت اول من از عادت خوردن سه وعده غذا صحبت کردم و گفتم خیلی دوست دارم این عادت و کنار بگذارم چون این رفتار من باعث عذاب وجدان و نا راحتی من میشه
البته این عادت ۳ وعده خوری صبحانه ، ناهار ، شام ، یه عادت عمومی و کلی هست که در اکثر جوامع وجود داره
ولی من اصلا دوسش ندارم چون معتقدم هر کس بنا به نیاز و میل روزانه ش میتونه این وعده ها رو کم یا زیاد کنه یا حتی ساعت اونا رو تغییر بده
و هیچ اجباری وجود نداره چون این یه عادت عمومی هست منم حتما باید تکرارش کنم خب روشی که استاد گفتن اینه که بجای اینکه من بیام با این عادت بجنگم و بگم من از شنبه شروع میکنم مثلا شبها شام نمیخورم و قطعا موفقیتی هم نخواهم داشت چون بارها شده بود که من این تصمیم و گرفتمو نتونستم اجراش کنم و وسوسه های ذهنی مانع شدمخصوصا اینکه کل خانواده در حال خوردن بودن و من فقط نگاه میکردم ، 😁از طرفی چون شام نخورده بودم ذهنم شروع میکرد به قلقلک دادن که برو فلان چیز و بخور تو که شام نخوردی خب حالا یه تیکه کیکم بخور تو که شام نخوردی یا … و به خودم می امدم میدیدم تو که شام نخوردی ، نخوردی ….من خیلی بیشتر از حد نیازم خوردم و کلی عذاب وجدان به سراغم می آمد و بارها شده بود که میگفتم ای کاش همان مقدار شامم را خورده بودم
و این نحوه ی برخورد عجولانه اصلا دوامی نداشت
اما با این تکنیک من خود وعده ی اصلی رو حذف نمیکنم بلکه یک گام کوچک بر میدارم ، یا ساعت خوردن شام که مثلا حدودای ساعت ۹ تا ۱۰ شب هست و جابجا میکنم یا مقداری از شامم رو کم میکنم که فکر میکنم با گزینه ی دوم ذهنم بیشتر توافق داره چون اگه بخوام ساعت و تغییر بدم چون بقیه ی خانواده مشغول خوردن هستن باز وسوسه ها میاد ولی وقتی با اونا بخورم فقط چند تا لقمه کمتر فک کنم لذتش بیشتر هم باشه چون با این روش من دارم یه عادت جدید و جایگزین عادت قبلی میکنم با این تفاوت که بِیس اصلی که همون وعده ی شام هست سر جاشه فقط یه تغییرات کوچولو داخلش رخ داده
خب اینکار دو مزیت هم برای من بدنبال داره
۱ عادت قبلیم کم کم کمرنگ میشه
۲ این رفتار جدید جایگزین شده نیز کم کم چون برام لذت داره تبدیل به عادت میشه و میتونه جایگزینه خوبی واسه عادت قبلم بشه
خب حالا بعد از اینکه یه مدت این کم کردن مقدار غذای شام ادامه داشت حالا باید بیام مجددا مقدار دیگه ای از غذا رو کم کنمو این روند و همینطور به مرور ادامه بدم تا کلا بتونم کل شامو حذف کنم و ناگهان به خودم میام و میبینم دیگه هیچ خبری از اون عادت اولیه وجود نداره این یه ترک تدریجی هست که بدون اینکه بخوایم با عادتی بجنگیم کاملا مسالمت آمیز این عادت و کنار بزاریم
بدون اینکه فشار جسمی در ما ایجاد بشه مثلا ضعف یا گرسنگی که مثلا خیلیا میگن نصف شب ضعف میکنی یا اینکه ذهن بخواد بگه شام نخوردی چون این عادت به مرور کنار گذاشته شده و ذهن باور کرده دیگه وعده ای به این نام براش وجود نداره
و استاد مثالی راجع به رنگ لباس زدن
در تمرین قسمت قبل گفتم پسرم لباس رنگ مشکی خیلی دوست داره و من میخواستم یکدفعه این علاقه رو از رنگ مشکی به لباس رنگ روشن تغییر بدم که خب موفق نبودم حالا میشه از همین تکنیک برای تغییر رنگ لباس هم استفاده کرد مثلا میتونم این روش و بهش پیشنهاد بدم تا خودش اگه دوست داشت این تغییر و ایجاد کنه مثلا اول لباس مشکی که چند طرح سفید یا رنگ روشن داخلش هست رو بخره و قطعا خوشش میاد چون بیس اصلی مشکی هست
و کم کم همینطور این روش ادامه پیدا کنه و هر دفعه یه طرح روشن به طرح اصلی اضافه بشه تا اینکه آرام و بی دردسر بشه این تغییرو از رنگ تیره به رنگ روشن هم ایجاد کرد .
خیلی خوب بود ممنونم استاد
مطمینم با این روش میتونم عادت خوردن ۳ وعده غذا رو که زیاد دوست ندارم و تغییر بدم البته براحتی و بدون هیچ گونه جنگ و لجبازی
باسلام و تشکر فراوان
من عادت مورد علاقه م ریزه خواری بود که انتخاب کرده بودم و بعد از فکر کردن بهش دیدم چقدر واقعا لذت بردم ازش و خیلی خیلی جااب بود برام که دقیقا فردای اونروز من میل شدید به ریزه خواری نداشتم اصلا خیلی حس خوبی هست کاملا مسلط هستم به خوردنم بدون اینکه خودم و سرکوب کنم
البته الان دوهفته ای هست که آشنا شدم با لاغری با ذهن و حدود یک هفته ای که تمرین نوشتاری انجام میدم و یکم لباسام تنگتر شده ولی من حس خطر نکردم چون مطمینم به زودی لاغر میشم و فکر میکنم این یکم چاقتر شدن دلیلش راحت تر خوردن من هست و طبیعیه که بدنم یهو قبول نکنه و واکنش قبلی رو نشون بده
من دارم لاغری رو یاد میگیرم پس لاغر میشم به زودی
موقعی که میرم سر یخچال با خودم صحبت میکنم میگم بدن عزیزم الان واقعا چیزی نیاز داری؟چی نیاز داری؟و دلیل اینکه الان احساس نیاز کردی چیه ؟اگر پاسخ منفی بود که نمیخورم چیزی اگر مثبت بود با یه لیوان اب شروع میکنم و بعد چای دم میکنم (زمان میخرم)
و بعد از اماده شدن چای معمولا حسم با یه لیوان چای تازه دم برطرف میشه واگر نشد به بدنم اون چیزی رو که دوست دارم میدم و تا جایی ازش میخورم که لذت بخش باشه و بعد تمام
هم پاسخ مثبت به خواسته بدنم میدم هم اون لذت رو انقدر ادامه نمیدم که به عذاب وجدان منجر بشه
پس درواقع هرچیزی رو که میل داشته باشم خواهم خورد
سلام و عرض ادب
این عادت رو نمیخوایم حذف کنیم میخوایم چیز دیگه ای بهش اضافه کنیم .
از این به بعد هر وقت خواستم این عادت رو انجام بدم یه تغییری که خودم دوست دارم بهش اضافه می کنم .
خب در تمرین ۱ عادت من عذاب وجدان بعد از خوردن بود .
خب من مزایا و لذتهاش رو در تمرین ۲ انجام دادم
در تمرین ۳ دیدم خیلی وقتهاچیزی رو دوست داشتم ولی اگه یکم تغییر هم با اون چیزی که دوست داشتم بود اتفاقی نمیفتاد و دیدم خیلی جاها از یکم تغییر با اون خواسته ام بازم رضایت از اون چیز جدید داشتم .
خب حالا تمرین ۴ گفتیم یه تغییر کوچیک در عادت ایجاد کنیم .
مثلا من عذاب وجدان بعد از غذا رو میخوام تغییر بدم .
۱- ☺
خب حالا اگه غذا خوردم بعد از هر لقمه ای که به دهان گذاشتم حس عذاب وجدان به خودم ندم . بزارم غذام رو بخورم حداقل لذت ببرم از اون چیزی که دارم میخورم بعدش برم سراغ عذاب وجدان .
شاید این عذاب وجدان از نگاه بعضی ها مسخره باشه ولی واقعا من حتی از خوردن یه چیز کوچیک عذاب وجدان میگیرم و باز تکرار میکنم یعنی عذاب وجدان من به حدیه که اجازه نمیده من لذت ببرم از خوردنم .
شاید تعجب کنید یه پسر چرا باید اینجوری باشه چون معمولا پسرا اصلا توی این خطها نیستن دوستان خودم اونقدر راحت میخورن که واقعا آرزومه مثل اونا انقدر با لذت غذا بخورم . به خاطر اینکه این عذاب وجدان سراغم نیاد تند میخورم که فقط تموم بشه بره .
خب من مزایاش رو که نوشتم یکم حسم بهش بهتر شد و الانم که میخوام تغییرش بدم یکم دیگه حسم به عذاب وجدان بهتر شد .
خب من بعد از هر لقمه احساس عذاب نکنم اجازه بدم لقمه هام که تموم شد بعدش اگه جای سرزنش بود خودمو سرزنش کنم برای پاکسازی .
فعلا این راه رو اضافه میکنم . گرچه عزت نفسم که بالاتر میره حس سرزنش هم از من دور میشه ولی خب بازم این تمرین رو آگاهانه انجام میدم تا از احساس تغییر نسبت به عذاب وجدان احساسم بهتر بشه .
۲- ☺
دفعه ی بعدی نوع کلماتم رو که به خودم میگم تغییر میدم .
مثلا به جای فحش دادن به خودم میگم خب علیرضا نباید زیاد میخوردی . درسته اون غذا خوشمزه بود و لذتشو بردی ولی از یه جایی به بعد میتونستی نخوری . ولی به خودم فحش و بدو بیراه نگم .
۳- ☺
تغییر بعدی در عذاب وجدان اینه که اگه سیر شدم و دست از خوردن کشیدم دیگه خودمو سرزنش نکنم . به میلم نگاه کنم . وقتی میلم به غذا نره خب نمیخورمش دیگه .
اگه هم خوردمش خب میلم کشیده خوردم .
چرا باید غذایی که باب میلم بوده رو خوردم بازم خودمو سرزنش کنم .
غذایی که میلم کشیده خوردم مورد نیازم بوده .
وقتی غذا دیگه مورد نیازم نباشه میلم از بین میره واقعا دیگه نمیتونم بخورم غذا برام بدمزه میشه .
خب در چنین وقتی دیگه میدونم اگه بیشتر بخورم بیش از نیازمه چون دیگه بهش میل ندارم و اگه از اینجا به بعد خوردم خودمو مورد سرزنش قرار بدم .
فعلا این تغییرات به ذهنم میرسه . سه تا تغییر نوشتم قطعا موقع انجامش تغییرات دیگه ای هم به ذهنم میرسه .
این تمرین باعث میشه از تغییرات کوچیک احساس لذت کنیم .
ممنون بابت این تمرین عالی
باسلام
دقیقا من هم مشکل شمارادارم
جالبه که بعد از خوردن هرچیزی عذاب وجدان میگیرم و گاهی انقدر عذاب وجدانم زیاد میشه که عصبی میشدم و میگفتم ول کن حالا که زیاد خوردم بزار چیزای لذت بخشه دیگه هم بخورم شاید عذاب وجدانم آروم بشه واین میل ادامه دارهههه
ولی ازوقتی که غذا رو با لذت میخورم و با نیت اینکه سیر بشم هم حس خوب سیر شدن رو دارم تجربه میکنم
هم زیاد نمیخورم هم اینکه چون به خودم اعتماد کردم و تا لحظه سیر شدن خوردم هیچ حسی آزارم نمیده که نه کم خوردی حالا برو چندتا چیز دیگه هم بخور تا حداقل ضعف. نری
واین حس خیلی خوبیه که دارم تجربه ش میکنم
همیشه حس اعتماد داشتن خوبه
سلام و عرض ادب ممنون بابت پاسختون .
از دیدگاهتون کلی درس آموختم . سپاسگزارم
با سلام به استاد گرامی و دوستان
من پس از به آگاهی رسیدن با دوره گام اول لاغری و دیدن چند جلسه این چالش به یکی از رفتارهای خودم که به عادت تبدیل شده و از قضا در چاق شدن من بسیار موثر بود،پی بردم،عادت خوردن غذا به هر بهانه،غم شادی،استرس.
ماحصل شنیدن و نوشتن فایل های دوره و این ۴ جلسه چالش این بود که متوجه شدم باید با این عادت خود به صلح برسم و مزایای آن را در نظر داشته باشم.
که یکی از مزیت های این عادت من این بود که موقع عصبانیت و خستگی باعث آرامش من میشد،و قصد ناخودآگاه من در واقع حفاظت از من در برابر عوامل بیرونی بوده ،همچنین با گوش دادن هر روز میثاق نامه در جمله ناب من فقط برای رفع نیازهای جسمی خودم غذا میخورم و توجه کمتری به مواد غذایی میکنم،به این تمرکز و توجه رسیدم که برای هربار غذا و تنقلات خوردن باید به نیاز بدنم گوش بدهم و در صورت نیاز آنها را مصرف کنم.قبلا بعداز ظهر ها ضعف میکردم و واقعا نیاز به خوردن مواد قندی و میوه و شکلات داشتم،و اوایل شروع دوره این مواد را از دسترس خودم دور میکردم تا هوس خوردن آنها به سرم نزند و بتوانم روی خوردن کنترل داشته باشم.
به لطف خداوند الان که نزدیک به حدود ۳۲ روز از شروع دوره گام اول میگذرد،بدون اینکه با عادت غذا خوردنم در جنگ باشم و بدون اینکه مواد غذایی را از دسترس خودم دور کنم،به مرحله ای رسیده ام که حتی وقتی خانم منفی باف گوشزد میکنه تو این خوراکی رو خیلی دوست داشتی،برو یه امتحانی بکن ببین بازم بهت مزه میده یا نه،سریع از بدنم میپرسم اگر واقعاً نیاز داری،من اون رو مصرف میکنم،و وقتی اغلب اوقات جواب منفی میشنوم و به راحتی از کنار خوردن غذای اضافی میگذرم،نمیدونین که چه حس ناب و چه حس قدرت و درنتیجه اعتماد به نفسی به من دست میده.
خدایا شکرت
سلام من عادت اینک وقتی از خواب ظهر بیدار میشم حتما باید ی چیزی بخورم ک اکثرا ی چیز شیرین و تنقلات یا میوه یا چای هس ک خواستم این عادت ترک کنم و هم اینک میوه زیاد میخورم و تشخیص نمیدم کی سیرم یا از میوه
من عاشق اینها هستم ۲۸ سال وقتی از خواب بیدارشدم خوردم والان میخوام این عادت کمرنگ تر کنم
برا اولین قدم میخوام یک کار دیگه انجام بدم بعد بخورم وقفه در زمان خوردن
برلی دومین قدمدمیخوام مقدارشو کم کنم
سومین قدم میخوام ی چیز دیگه بخورم مثلا لقمه
فعلا اینها ب ذهنم میاد
ممنون از استاد عزیز برا این فایل بسیار زیبا خیلی قشنگ بود من یک عمر با عادتها جنگیدم چندین فایل از استادهای بزرگ دیدم ولی هیچ کدوم انقد ک شما راحت و خوب قابل حل و قابل رسیدندتوضیح میدید نمیدن و من واقع از شما ممنونم ک تجربیات خودتون با ما شریک میشید ی دنیا ممنون
با سلام
الان که دوباره یه باره دیگه متن رو خوندم و فایل رو گوش دادم استنباطم از درس امروز این جوریه؟
زمانی که با یه موضوعی در زندگی روبه رومیشی که احساست به اون موضوع بد هست باید بازم بهش عشق بورزی و به جنبه های خوبش نگاه کنی کم کم احساست به اون موضوع خوب میشه و از ناحیه احساس خوب افکار خوب میاد سراغت که چی کارکنی وهمون کار روانجام میدی و برات لذت بخشه .
مثلا چند ماه پیش که هوا خیلی سرد و یخی بود یکی از شبها من رفتم تا ایوان کاری انجام بدم خواهرزادم در رو از درون قفل میکنه و من با لباس خونگی نازک روی ایوان با اون سرما بودم . من تنها کاری که کردم به خوبیهاش فکر کردم و باخودم گفتم اون کودک هستش عاشق شلوغی وشیطنته و لذت میبره خونه هم که کسی رو نداره باهاش بازی کنه میاد خونه ما بامن بازی میکنه وهمینجور که افکار خوب رو توذهنم مرور میکردم فکری اومد سرم که روهمون ایون بشینم و بیخالش بشم یه کمی که نشستم خودش اومد در رو بازکرد و منوبغل کردورفتیم خونه .
حالا درموقع چالش با ناخواسته ها به نظرم همینه اول بایستی با اون عادت بد که داریم به خوبیهاش توجه کنیم واحساسمون رو به اون عادت خوب کنیم کم کم فکرهای خوب میاد سرم و من اون کار روانجام میدم .
با گوش دادن فایل وانجام تمرینات و تمرکز بر اون احساسمون رو خوب خوب کنیم به اون عادت بد .
وزمانی که با اون عادت بد مثلا پرخوری میخایم روبه روشیم فکرهای خوب میاد سرمون و اون رو انجام میدیم مثل مثالهایی که در تمرین قبلی گفتم و مطمنا هرچه احساسمو خوب تر کنم راهکارهای قوی تر وبهتر میاد تو سرم که عادتم رو هرسری کمرنگ کمرنگ میکنه
مثلا همین چای که با کلی قند میخوردم الان که حسم رو با شیرینیجات خوب کردم و از فوایدش نوشتم یه مدت قندکمتر رو با دستم تکه تکه میکردم وتعدادش که زیادتر شد همون دفعات قبلی اونا رو مصرف میکردم .
وفکری که امروز صبح به ذهنم موقع صرف صبحونه اومد اینکه چه نیازی هست که من چایی رو داغ دوست داشته باشم بخورم اومدم به حالت گرم خوردم وقند کمتری هم مصرف شد . من فقط احساسمو به قند خوب کردم فکرهای خوب اومد سرم و واقعا لذت بخشه .
من همش فکرمیکردم درمقابل ناخواسته هایی که رفتار انسانی هست بایستی احساسمون رو خوب کنیم هیچ وقت فکر نمیکردم که در مقابل ناخواسته عادت غذایی نادرست هم بایستی احساسمون رو خوب کنیم .
حالا میفهمم که هرچه از این سیستم جهان هستی بدونم یه قطره درمقابل اقیانوس هم نمیشه .
پس هرچه بیشتر آگاهیهامو زیاد کنم زندگی برای من لذت بخش تر خواهد بود .
با سلام
رام کردن آرام آرام ذهن
منم یکی از عادتهای نادرستم این بود که یک استکان چای رو که میخاستم بخورم دستم که داخل قندان میرفت ناخودآگاه ۵ تا ۶ تا قند روبرمیداشتم و باهاش چاییمو نوش جان میکردم . الان دقیقا این کار رومیکنم منتها قبلش قند رو نصف میکنم و دردستم میزارم و ذهنم گول میخوره و همون دفعات رو انجام میدم تا چایمو بخورم و ذهنم اصلا مخالفت نمیکنه . بعد مدتی کم کم قند رو دوباره ریزترش کردم وهمون چای رو باهمان دفعات میخورم وچقدرهم برام لذت بخشه.
یا بیسکویت رو قبلا درچای یه کم خیس میدادم و با چای میخوردم وکلی بیسگویت رو با یه استکان چای میخوردم . اما الان تعداد کمتری بیسکویت روبرمیدارم ونصفش میکنم و هربار یکیشو با چای میخورم وچقدر هم برام لذت بخشه.
یا بشقاب کوچکتری رو انتخاب میکنم و توش برنج میریزم برنج که تموم بشه منم سیرم .
یا برای عادت نادرست با عجله غذا خوردنم همش خودمو درنظرمیگیرم که دریک مهمانی باکلاس و با آدم های سرشناس دارم غذا میخورم وآرام آرام غذامو میخورم .حتی صاف میشینم وقوز نمیکنم سینه صاف و تکیه به صندلی .
من الان جدیدا یک کاری رو درست انجام بدم انگشتان چهارم و سوم دست چپم به صورت علامت بیشتری به سمت بالا میبرم و نشونه موفقیت من تو کارهاست . واگه بتونم هرجه بیشتر در طول روز این حالت رو نمایش بدم نشونه پیروزی من تو کارهامه ولذت میبرم . و من چون عاشق اول بودن ورقابت وپیروزیم بهم لذت میده . وبهتر این روشها رو انجام میدم .
اینها شگردهای منه برای رام کردن ذهن خودمه . وچقدر هم لذت میبرم .😁
و
به نام خدا
سلام من عادت اینکه الکی خوردن رو تغییر بدم به در زمان نیاز و گرسنگی واقعی چیزی میل کنم حتما مواد غذایی خوراکی رو که خوشمزه هستند رو نباید که تا اخر خورد باید به اندازه اییی مصرف کرد که حس خوب در ما ایجاد کنه و حالمون رو خوب کنه هیچ ترس و نگرانی نسبت مواد خوراکی تداشته باشیم سعی کنیم با عشق و علاقه با مواد خوراکی داشته باشیم و یک ارتباط خنثی برقرار کنیم بدون ایچ حس بدی نسبت به خواراکی تمرین کنیم هر مواد غذایی رو به اندازه ایی که حس خوب در ما به وجود میاره مصرفش کنیم ممنونم از استاد گرامی
با توضیحات این جلسه، تصمیمی که من گرفتم تا کمی رنگ دیگه به عادتم اضافه کنم، اینه که، وقتی گرسنه نیستم و برای استراحت بین کار میرم اشپزخونه، سراغ خوردنی، شکلات و کیک و فرآورده های شرکتی رو نخورم، و به جاش، چندتا کشمش، خرما، گردو، پسته، و میوه بخورم.
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها
چند روزی میگذره و من با عادت ریزه خواری ام که فکر میکردم باید کمی کمرنگ تر بشه در صلح و آرامش قرار گرفتیم، و قراره که کمی راه های رنگ مورد علاقه ام یعنی طوسی صورتی رو بهش اضافه کنم، این چند روز هم خیلی پیش اومد که تکراش کنم و همیشه با حس خوب تکرارش میکردم و همه فکرم این بود که کاری نکنم که حس ام بد بشه، و فکر کردم که وقتی میخوام ریزه خواری کنم یکم خودم رو مشغول کنم و زمان اش یکم بگذره و اگه قراره چیزی هم بخورم مقدار کمتری از قبل باشه و بقیه اش رو هم با حس خوب مثل اون تیکه کیک نگه دارم و باقیمانده احساس خوبم باشه و فکر نکنم که دیگه نیست و قحطی شده و خلاصه هم ذهن ناخودآگاهم رو راضی کرده باشم که عادته خوبم هست و هم به خواسته و تصمیم منطقی خودم قدرت داده باشم.
به نام خدایی که راه رو به من نشون میده
سلام به همه عزیزان
گفتم که مشتاق شنیدن فایل بعدیم و هر بار شگفت زده میشم…چقدر جالب بود
خب چیا یاد گرفتم؟ ذهن ما انعطاف پذیره و می تونه توی علاقمندی مون یکم انعطاف و تغییر رو بپذیره..واسه اینکه عادت تکرار شونده مون رو تعدیل کنیم لازم نیست یکباره حذفش کنیم اینجوری وارد جنگ ذهن و جسم میشیم و نمی تونیم نتیجه مطلوب رو بگیریم..ما یاد گرفتیم با خودمون، بدنمون و عادت هامون در صلح باشیم و با این صلح و پذیرش به حال خوب برسیم. چرا؟ چون حال خوبه که اتفاقات خوب برامون به ارمغان میاره. خب حالا برای اینکه هم احساسمون خوب بمونه و هم عادتمون سرجاش باشه و هم حس بد از انجام عادتمون نگیریم، میاییم و باتوجه به قابلیت انعطاف پذیری ذهن، کمی تغییر توی عادت هامون میدیم جوری که هم لذتش باشه، هم حس خوبمون
مثلا من برای عادت ریزه خواری چی کار کنم؟ تنها چیزی که به ذهنم رسید اینه که هربار که خواستم چیزی رو در زمانی که گرسنه نیستم همینجوری الکی بخورم، مقدارش رو کم می کنم و میگم: بدن عزیزم، هروقت خواستی بازم هست که بخوری….یا اینکه از همون چیزی که میخوام ناخنک بزنم یه تیکه کوچولو بر میدارم….ایده دیگه ای ندارم و فکر می کنم همین فعلا خوبه و مطمئنم اگه راه بهتری باشه خدا من رو سمتش هدایت می کنه و بهم الهام میشه که چیکارش کنم…پس قرارمون این شد که من هربار خواستم چیزی رو زمانی که سیرم بخورم، برش دارم و یه نقطه ازش بخورم ( تاجایی که حس رضایت و لذت رو بگیرم و با حس افسوس و کمبود همراه نباشه) و بقیه شو توی یه ظرف بذارم یا یه تیکه خیلی کوچولو ازش بخورم یا بو کنم و خلاصه یه حرکتی بزنم که ذهن شیطونم رو گول بزنم دیگه
خدایا به امید تو، با توکل به تو و به همت خودم میرم که انجامش بدم
همگی موفق باشین
سلام عادتی که من انتخاب کرده بودم عادت دیر خوابیدن و تقریبا خیلی اوقات دیر. پا شدن بود دلایل لذت بخش بودن این عادت رو برا خودم نوشتم ولی نکاتی که نوشتم زیاد لذت بخش نبودن بلکه بیشتر کاری در راستای هدف کلی من بودن و اگه این عادت رو انجام میدادم نه برای لذت بلکه به طور ناخود آگاه برای هدف کلی ای بود که داشتم ولی چون لذت زیادی نمیبردم هی هم به خودم سرکوفت میزدم حتی زمانی که میدیدم از زمان ساعت خواب نرمال داره میگذره میگفتم آخه چرا بیدار میمونی چرا به خودت عذاب میدهی اگه برای اوقاتی برای خود داشتنه که میتونم صبح قبل بیدار شدن بچه ها وقت آزاد رو داشته باشم وقتی نوشتم فهمیدم من حاضرم شب بیدار بمونم چون هر چه قدر بیدار بمونم چون دیر وقته کسی توقع ندارم من کاری مربوط به اونو انجام بدم شبا میتونم بیدار بمونم تازه بعدش بخوابم ولی اگه صبح زود بیدار شم هی به خودم میگم حالا که بیدار شدم تا بچه ها خوابن ناهار درست کنم لباس رو بریزم ماشین فلان کارو بکنم یعنی صبح بیدار میشدم یه کم وقت آزاد داشته باشم ولی ذهن ناخود آگاهم هی ازم توقع کار داشت واسه همین قرار گذاشتم صبح زود هم بیدار شدم تا قبل نه چنین کاری از کارای خونه رو شروع نکنم واون زمان رو فقط صرف خودم کنم یا مثلاً فکر کردم اگه شبا بیدار بمونم میتونم زمان بیشتری با همسرم بگذرونیم وبهم نزدیک تر بشیم چون همسرم خیلی دیر میخوابه در حالی که که این دیر خوابیدن منو خیلی اذیت میکنه در حالیکه همسرم رو نه ومن بیشتر باید نزدیک تر شدن رو به روش دیگه ای انجام بدم در. واقع بیدار ماندن برای من لذت خاصی ندارن فقط فکر میکنم شاید در راستای هدف نزدیکتر شدن ارتباط منو همسرم باشه
سلام بر عالم و آدم 😍
موضوع :کلاه گذاشتن سر ذهن 😂اتفاقا کلاه هم بهش میاد 🤠🤫
ناخودآگاه ما غیر قابل دیدنه و به خاطر همین به وضوح نمی تونیم از عملکردش سر در بیاریم و اینکه ما اطلاعاتی نداریم که همچین قدرتی داره مسیر زندگی ما رو تعیین می کنه طبیعی هست .در واقع حافظه ی بلند مدت مغز میشه ناخوآگاه ما که اطلاعات در اون ثبت و ذخیره میشه اما ما در طول روز بی نهایت اطلاعات از پیرامون خود ،رسانه ها ،اطرافیان و دیداری و شنیداریمون دریافت می کنیم و فقط اون موضوعاتی که احساس مارو برانگیخته می کنند و ما رو وادار به کنجکاوی و تجزیه تحلیل می کنند به صورت پایه در ناخودآگاهمون ذخیره می شند چون مغز ما میخواد انرژی کمتری بزاره و بنابراین اون موضوعات که بنابر احساس ما و توجه ما هستندرا در نظر میگیره برای مثال ما مشغول کار هستیم و صدای رسانه تو خونه پیچیده و همینطور اطلاعات مختلف داره به ما میده اما یک لحظه توجه ما جلب میشه به تبلیغ نوشابه بدون قند و کنجکاو میشیم و چون رسانه رو جزو منبع های اطلاعاتی مورد تایید خودمون می دونیم باور می کنیم و بعد با دیگران در موردش صحبت می کنیم و اطلاعات رو اضافه می کنیم اما ترس از قند موجود در نوشابه در ذهن ما وجود داشته و اگر این نوشابه رو تهیه کنیم و اصلا تلخ هم باشه قند ما افزوده میشه و برای ذهن مهم نیست که ما چه نتیجه ای میخوایم بلکه نسبت به حس ما و انتظاری که داریم عمل می کنه یعنی موقع خوردن اون نوشابه بازهم نگرانیم پس چرا شیرینه ؟یعنی واقعا قند نداره ؟اگر داشته باشه ؟کمتر بخورم ؟نه بابا راحت باش …..
حالا ما در طول روز خیلی از رفتارهایی که انجام میدیم یکبار ازمون سر زده اما اون رفتارهایی که گفتیم اولین بار با لذت انجام شده رو تکرار کردیم و هر بار هم لذت بردیم و مغز همیشه ما رو تشویق می کنه به کارهای تکراری چون شدیدا میخواد انرژی کمتری از دست بده ولی چرا همون رفتار لذت بخش الان عذاب آور شده ؟چون ما اطلاعاتی جدید دریافت کردیم که به این نتیجه رسیدیم این عادت برای ما مضره و نگران شدیم و یا ترسیدیم و در صدد حذف اون بر امدیم و می خواهیم هر چه زودتر از دستش خلاص بشیم و خیلی مقصرش می دونیم و نااگاهانه داریم قدرت میدیم به اون عادت یا رفتار وگرنه همین رفتارو افراد دیگری دارند انجام می دهند و لذت هم میبرند .در روش لاغری با ذهن از آموزش ذهنی استفاده میشه مثل آشپزی که کلی مواد غذایی متنوع در اختیار داره و باید اینها رو ترکیب کنه تا یک غذای خوب پخته بشه ما هم با گوش دادن و دیدن فایلهای آموزشی مواد لازم رو در اختیار میگیریم (آگاهی )و بعد باید بیایبم فکر کنیم و تمرین هارو بنویسیم تا ذهن و جسم با هم ترکیب و هماهنگ بشند و اون فکر کردن و تجزیه و تحلیل ذهن که تبدیل به نوشتن میشه ارزش داره و به لایه های ذهن نفوذ می کنه 🌟.
در مرحله اول عادت رو شناسایی کردیم و مرحله دوم آشتی با عادت و نوشتن مزیتهای لذت بخش اون عادت و مرحله سوم متوجه شدیم ذهن ما نسبت به علاقه مندیهامون و موضوعات شبیه به اون انعطاف داره و میپذیره که مثالش رنگ قالب زرشکی بود که حالا اگر با یک رنگ دیگه ترکیب بشه برای ذهن مشکلی نیست چون اون اصلش هست و ما الان از این ویژگی میخوایم استفاده کنیم .ما قرار نیست عادتی رو ترک کنیم و حالت مبارزه و نابودکننده بگیریم و فقط قراره یک تغییرات جزئی در عادتمون ایجاد کنیم اصلا واسه چی بخواهیم عادتی که ازش لذت میبریم رو حذف کنیم ما فقط راه راهش می کنیم 😉هم عادتمون رو داریم و احساس رضایت از خودمون و انتخابمون .و ذهنمون بامون راه میاد .دوستیم آشتیه آشتی
مثلا /من میخوام از این به بعد وقتی سیر شدم بازم برم سرقابلمه یه سری بزنم و بعد درشو بزارم و بیام دیگه اون یکی دوتا قاشق غذارو نمیخوام از صدا در قابلمه بیشتر خوشم میاد 😄
یا وقتی ظهر شد و چشمم به ساعت افتاد به خودم میگم یه نیم ساعت دیگه غذا میخوریم شایدم عقربه های ساعت رو دستکاری کنم 😅
ریزه خواری هم اینطوری راه راه می کنم میگم یه ۱۰دقیقه بعد /یکبارش هم درب شیشه گلاب رو باز می کنم و عمیقا نفس می کشم اینم لذته 😍
عادت به شیرینی هم عجیبه ‼️سه روزه اصلا حالم بد میشه به جاش دلم شوری میخواد نمی دونم 🤷🏻♀️آدامس می جوم …..
اما عادت پر حرفی ….واسه خودم حرف میزنم از خودم فیلم میگیرم تموم این آگاهیها رو برای خودم ضبط می کنم البته قبلا برای دیگران این کارو کردم اما اینبار برای وجود خودم هر بار هم با آرامش بیشتری صحبت می کنم و تغییرات جزئی زیباتری ایجاد می کنم 🥰برای سکوت کردنم هم هر بار اون عقابی رو تصور می کنم که بر فراز آسمان قدرتمندانه در اوج است فراتر از آسمان و زمین شاید کلاغی بر پشتش سوار بشه و روی سرش نوک بزنه اما اون فقط اوج می گیره انقدر میره بالا جایی که اکسیژن برای کلاغ کم میشه و خودش سقوط می کنه..🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
به نام خداوند صابر و قادر
روز ۴۶: ۱۱ / ۳ / ۱۴۰۰
آنچه گذشت: ما اطلاعات فراوانی از محیط پیرامون کسب می کنیم و بر برخی از آنها تمرکز کرده و در مورد آنها تحقیق و بحث و تفکر می کنیم به این شکل اطلاعاتی را به ذهن ناخودآگاه خود می دهیم و بر اساس آن رفتاری در ما شکل می گیرد اگر انجام ان رفتار در ما احساس لذت ایجاد کند و از انجام آن رفتار احساس خوبی داشته باشیم آن رفتار بصورت عادت در ما در می آید. به مرور تکرار این رفتار ما را از آن بیزار می کند مثلا اگر موسیقی را دوست داری با چند بار گوش دادن آن لذت می بری ولی اگر محکوم شوی در طول روز مرتب و پشت سر هم به ان گوش بدهی احساس شکنجه خواهی داشت نه لذت. پس تکرار آن رفتار عادتی که روزی لذت بخش بوده حالا برای ما ناراحت کننده می شود و تصمیم به ترک آن عادت می گیریم.
و اینجاست که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها . بارها تصمیم به عدم انجام آن رفتار می گیریم که این انتخاب از خودآگاه ماست ولی ناخودآگاه همچنان با آن رفتار خوش است و تکرار ان را می پسندد و دعوای پنهان خودآگاه و ناخودآگاه سبب فرسایش ما و عدم موفقیت در ترک عادت می شود. پس چه باید کرد؟
۱- فکر کنم عادتی که الان دوستش ندارم و میخوام ترکش کنم قبلا برام چه مزایایی داشته و واسه چی از انجامش لذت می بردم؟
اینجوری می فهمم اون رفتارم خیلی هم بد نیست. و انجامش این همه ناراحتی و خودآزاری و سرزنش خود نداره.
۲- حالا که مزایای اون عادت رو فهمیدم پس دیگه جنگی در کار نیست و به قول لئون تولستوی به صلح می رسیم و جنگ و صلح تداعی پیدا می کنه.
با ارامش همه چی راحت تر حل و فصل می شه و تصمیمات عاقلانه تری میشه گرفت به عبارت دیگه با پنبه سر می بریم هم خوشحالیم و هم در صلح و از مبارزه خبری نیست و هم بدون مقاومت ذهن موفق به ترک عادت می شویم.
۳- ذهن روی علاقمندی ها و فرمول هایش منعطف است من می توانم در حد انعطاف ذهنم یواش یواش روی تعدیل عادت هام و بعد حذف انها کار کنم.
مثلا چای شیرین دوست داری از امروز یه کوچولو کمتر شیرینش کن. چون عادت دوست داشتنی ات رو انجام دادی ذهنت گارد نمی گیره ولی با آرامش یه تغییر کوچولو در اون ایجاد کرده ای.
من البته بدترین مشکلم خوردن چیز با چایی بود و عاشق خوردن چای با یه چیزی بعد از ناهار بودم که در تمرینات قبلی فهمیدم من اصلا نه چایی دوست دارم و نه اون چیزی که با چایی می خوردم من برای فرار از خواب بعد از ناهار این رفتار را انجام می دادم الان اصلا چای درست نمی کنم و کمی دراز می کشم در حال مطالعه اگر دوست داشتم می خوابم و اگر دوست نداشتم خودبخود پا می شم و از کتابم نت برداری می کنم و اون ساعات عصر اینطوری سپری می شه. و نیاز به راه راه کردن این عادتم نشد.
عادت بد دیگه خوردن چند لقمه سر سیری بود که راه راه کردنش میشه لقمه رو بگیر و حالش رو ببر اما بذار در ظرف غذای هاپو.
یه عادت بد من انتقاد پذیر نبودن هست شاید اینجا ربطی نداره اما دیگه مثال عادت غذایی که بخوام ترکش کنم فعلا یادم نیومد. با شنیدن انتقاد یا اعتراض اول احساس داغی می کنم شاید صورتم هم برافروخته میشه موضع نمی گیرم و بهش فکر می کنم که اگر انتقادش سازنده هست خودم را اصلاح کنم ولی خودم تا ساعتها به هم می ریزم. باید این ناراحتی و دلخوری پس از شنیدن از انتقاد رو که یک عادت بد هست رو راه راه کنم خب هر وقت انتقادی شنیدم حتما گر می گیرم و بهم بر میخوره حالا اگه سوت بزنم چطور میشه شاید خندم بگیره و حس بد شنیدن اون انتقاد رو در من تعدیل کنه. باید امتحان کنم اگه جواب نداد یه راه راه دیگه رو امتحان می کنم.
یه نکته جالب دیگه این فایل هم اینه که حتی اگر بعضی اطلاعات را مفید تصور می کنم ولی میگن بی خبری خوش خبریست بعضی اطلاعات هم فایده نداره دونستنش . مثلا اینکه روغن مایع چه بدیهایی داره و با قلب و …. چه می کنه دانستنش که نمیتونه باعث حذف اون از همه غذاهای من بشه درسته با روغن سالم جایگزینش کردم ولی بالاخره در بسیاری از غذاهایی که می خوریم در مهمانی ها و رستوران و …. وارد بدن من خواهد شد و ذهن کار خودش را می کند و طبق اطلاعاتی که خودم در اختیارش قرار دادم از همون مقدار اندک روغن انتظار مرا براورده می کند و آنچه که نباید بشود می شود. پس برچسب زدن به آنچه می خوریم ممنوع. چیزی به نام غذای بد و غذای خوب نباید باشه و باید به غذا و آنچه می خوریم حس خوب شفابخش و انرژی بخش و حیات بخش بدهیم و با حس خوب بخوریم تا در بدن به عنصر حیاتی و زیبایی و سلامتی تبدیل شود توصیه می کنم اگر به غذا برچسب بد زدیم از خوردن حتی یه اپسیلون از اون منصرف بشیم چون ذهن براش مقدار مهم نیست و کارش رو خوب خوب بلد هست.
و در پایان به یاد شعر مولانا می افتم:
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
سلام
این فایل یکی از ویژگی های ذهن رو برای من روشن کرد. اینکه اگر تدریجی یک تغییر رو اعمال کنیم ذهن هیچ دخالت و مقاوتمی درش نمیکنه. مثل زمانی که چاق شدیم. چاق شدن با رسالت ذهن ما که حفظ بقای ماست جور در نمیاد اما چون خیلی آرام و تدریجی و یک قدم یک قدم به سمت چاقی حرکت کردیم ذهنمون مقاومتی برای چاق تر نشدن نداشت و ما به خودمون اومدیم و دیدیم که چاق هستیم. ترک عادت هم یک شبه انجام نمیشه. ما باید آرام آرام رفتار جدید رو به رفتار های روزمرمون تزریق کنیم و یه زمانی به خودمون میایم و میبینیم که اون عادت رو ترک کردیم. ما همین الان تمام آرزوهامون بر آورده شده متنها برعکسش چون ما به هر حال انسانیم و انسان مثل آب همیشه در جریانه نمیشه گفت من برای چاق شدن یا داشتن یک عادت بد هیچ مسیری رو انتخاب نکردم. چون انجام بار ها یه رفتار اشتباه یا چاق شدن خودش یه مسیره که ما اونو انتخاب کردیم فقط کافیه اگه میخوایم توی عادت ها و رفتارمون ، تغییر ایجاد کنیم از اون نیرویی که داریم باهاش در راه اشتباه قدم بر میداریم همون نیرو رو نه کمتر نه بیشتر_ در راه تناسب اندام و خواسته هامون به کار بگیریم و میبینیم که با همین تغییر مسیر چه اتفاقات خوبی برامون میوفته.
من اقدامات زیادی انجام دادم چون بین جلسه پیشم و این جلسم فاصله افتاد خیلی خوب تونستم این تمرین رو انجام بدم.
من صبحا تا 9 میخوابیدم و هر بار 5 دقیقه از خوابم کم کردم و دیدم بازم سر حال از خواب بیدار میشم و این طوری نیست که حتما باید ساعت 9 از خواب بیدار بشم تا معنی خواب رو بفهمم. به ذهنم گفتم مهم اینه که وقتی چشمامو باز میکنم دیگه احساس خواب آلودگی نکنم و الان که دارم تقریبا ساعت 7 و 40 دقیقه بیدار میشم ، اصلا خوابم نمیاد و به خوبی تونستم خط های مشکی رو به لباسم اضافه کنم.
من همیشه عادت داشتم تند غذا بخورم ولی به خودم گفتم مثلا تا این تبلیغ توی تلویزیون تموم میشه تو این لقمه رو طولش بده.
من عادت دارم پوست کنار ناخونامو بخورم ولی الان هر وقت خواستم پوستمو بکنم میگم وایسا مثلا شب بکنش حالا ولش کن شب بکنش که یه تنوعی هم داده باشی.
امیدوارم تمرین رو درست انجام داده باشم
ممنون استاد عطار روشن
آموزش ذهنی در نهایت باعث میشه ذهن شما با جسم شما در هماهنگی کامل قرار بگیره پس وقتی در ذهن خواسته ی لاغری باشه جسم به سمت اون خواسته حرکت میکنه و ما با نوشتن در دفتر یا سایت میاییم ذهن رو با جسم هماهنگ میکنیم .
زمانی که داریم مینویسیم ذهن ما به هیچ چیز دیگه نمیتونه فکر کنه و این ارزشمند هست و تمرکز به خواسته باعث میشه اون موضوع در اولویت ذهن قرار بگیره و ذهن ما کاری میکنه ما به اون الویت برسیم .
بیایین این عادتمون رو که انتخاب کردیم راه راه کنیم نه حذفش کنیم
یه عادتی که خیلی احساس خوبی به ما میده نیاز نیست ترکش کنیم آخه بد که نمیگذره فقط کافیه ترکیبش کنی .
هر وقت تونستی اون عادت رو تکرار کنی حذفش نکن فقط یه تغییر کوچیک داخلش ایجاد کن .
پس باهاش مبارزه نکن و باهاش راه بیا و قلقش رو پیدا کن حالا عادت من که چندین لقمه اضافه تر بر دریافت پیغام سیری بود آگاهانه یکم کمترش میکنم مثلا بخور م ولی چهار لقمه نخورم یه لقمه کمتر بخور م پس این شد که من اگر پیغام سیری رو گرفتم و خواستم اضافه تر بخورم یه لقمه کمتر بخورم تا احساس قدرت از این تغییر خودم پیدا کنم تا باور کنم در مسیر تغییرم تا رفتارم با خواسته ام هماهنگ تر بشه تا ایمانم به خودم بیشتر بشه که من میتونم جسم جدیدی به وجود بیارم تا باورهای بهتری پیدا کنم در مسیر لاعرشدن و اینطور ذهنم با من هامهنگتر میشه
و یا عصرها با چایی شیرینی بخور م ولی مقدارش رو یکمکمتر کنم اگر خواستم بخورم ولی یه برش از شیرینی رو نخورم تا بازم احساس قدرت و در مسیر تغییر بودن پیدا کنم یا اینکه با خرما یا کشمش بخورم .
پس عادت رو حذفش نکن یه تغییری ایجاد کن مثلا استاد عادت خوردن کیک با چایی رو داره پس میاد یک سوم رو نمیخوره و میزاشت بمونه و میگفت این همون تغییر هست و این عالیه هم عادت رو داری هم تغییری بهش داده پس خیلی باهاش مبارزه نکن که حذفش کنی تغییری بده که احساس قدرت کنی با تغییری که دادی اینجور ذهنتون کاری دیگه بهتون نداره و آروم هست .
خیلی جالب هست استاد من خیلی وقته این رو متوجه شدم که من باید ذهنم رو اروم کنم تا کاری بهم نداشته باشه مثلا موقع ناهار میشه و چون خیلی گرسنه نیستتم اگر نخورم تا عصر وادار م میکنه نو ک نوک بزنم به غداها چون همش میگه تو که نخوردی یا اینکه احتمال داره همش حواسم به غدا باشه و ساعت که کی دیگه برم بخورم و آرامش ندارم یا …. پس گفتم به خودم حتی اگر در گرسنگی کامل نباشم که ممکنه بعضی از روزها این حالت رو داشته باشم میخورم در حد مقداری که سیر بشم و نه زیاده روی کنم و در واقع میخوام ذهنم اروم بگیره و احساس خطر و ناارامی نکنه و یا احساس نکنه انگار قرار قحطی بیادو یا انگار ……و با این کار انصافا باعث میشه خیلی کمتر از همیشه بخورم و زودتر از بقیه مواقع هم سیر بشم و سریع دست از غذا بکشم پس منم همیشه هدفم آروم کردن ذهنم هست
همین امروز ظهر من زیاد گرسنم نبود و موقع ناهار شد خواستم نخورم ولی گفتم الان ذهنم اروم نمیگیره پس خوردم ولی در حد یه کف دست نون و خیلی با حس خوب و سبکی از پای میز غدا پاشدم و اینطور هم من هم ذهنم اروم بودیم چون نخوردن ناهار ممکنه خیلی برای خودم و ذهنم خوشایند نباشه نمیدونم یا شاید باعث بشه خیلی تا عصر یا شب دست دست کنم که اصلا مدتها هست دیگه این عادت ریزه خواری رو ندارم یا اینکه شب بیشتر بخوام بخورم چون ظهر نخوردم نمیدونم دقیق چه عواقبی داره چون من از وقتی که در دوره هستم هیچ وعده ی رو نشده حذف کنم میخورم ولی بسته به نیاز اون روزم میخورم یه روز کمتر یه روز بیشتر حالا بستگی داره در اون روز من چه مقدار نیاز داشته باشم .
پس همان طور که بالا گفتم من میخوام در عادتهای خودم یک تغییر کوچیک ایجاد کنم از فردا وقتی پیعام سیری رو گرفتم اگر شد که دیگه نخورم اگر دیدیم دوست دارم بخورم یه قاشق از همیشه کمترش کنم شاید اصلا اضافه نخورم
و عصرها چایی با خرما بخورم یا شیرینی رو نصف کنم با کارد که کامل نخورم .
سلام فروغ عزیز
اینکه گفتی ذهن ما اگه ناهار نخوریم همش یادآوری میکنه تو که چیزی نخوردی کاملا درسته
این گفته های ذهن بر اساس الگویی است که سالها در ذهن ما ایجاد و تثبیت شده که باید ظهر ناهار بخوریم
وقتی نخوری یه جای کار ایراد داره و فرمول ذهنی تکمیل نشده
یعنی فرمول سر موقع مقرر فعال شده ولی نتیجه که خوردن بوده حاصل نشده به همین دلیل بارها فرمول رو تکرار میکنه تا به جواب برسه
سلام استاد عزیز
چقدر عالی هست که اینقدر پا به پای بچه های سایت جلو میرید و و خودتون کامنتها رو میخونید و ما رو همراهی میکنید و هر جا نیاز بود بچه ها رو راهنمایی میکنید ولی متوجه نشدم یعنی کارم درسته ؟؟؟یا نه غلط هست ؟؟؟که با کم خوردن در موقعی که خیلی گرسنه نیستم ذهنم رو اروم میکنم ؟؟؟؟.
چرا دیدگاهم هیچ مدالی نگرفته ؟؟؟؟؟یعنی دیدگاهم مشکل داشته ؟؟؟؟استاد اگر دیدگاهم موردی داره دوباره انجام بدم تا درک درستی پیدا کنم ولی در جوابی که استاد شما به من دادین حرف های من رو تایید کردین درسته ؟
سلام دوست عزیز
راهکار شما برای آروم کردن ذهن خوبه
مخصوصا اگه احساس آرامش بهت میده
چون به دیدگا شما پاسخ دادم مدالش فراموش شده بود
من همیشه عادت دارم که بعد از هر وعده غذاییم یا بعد از خوردن هر چیز چرب چایی بخورم حتی بدون اینکه واقعا نیاز داشته باشماین عادتم همینطور که واسمم لذت بخشه اما بعضی وقتا هم بهم حس بدی میده واسه همین میخوام هم عادتمو داشته باشم هم ازش لذت ببرم واسه همین میخوام یه تغییری توی این عادتم بدممثلا هر موقع واقعا نیاز به چای داشتم یا هوس کردم بخورمو همیشه هم لازم نیس یک لیوان بزرگ چایمو بخورم چون همیشه بر حسب عادت و بدون توجه به اینکه واقعا به همش نیاز دارم چایمو تا ته میخورم اما الان فقط وقتایی که دوست داشته باشم اونم به اندازه نیازم چای میخورمعادت بعدیمم اینکه صبح ها وقتی از خواب بلند میشم حتما باید یه چی بخورم اما از الان به بعد اگه واقعا نیاز داشته باشم و میل داشته باشم صبحا یه چیزی میخورم وگرنه صبر میکنم تا گرسنم بشه و چیزی که دوست دارمو بخورم
استاد عزيز مهربون
امروز روز هفتم من هست كه عضو سايت شدم و با شما آشنا شدم
تا اينجا فقط فايلاي رايگانو گوش دادم و تا دلتون بخواد تغيير تو رفتارم و عاداتم و حالم صورت گرفته.روزي چندين ساعت گوش ميدم ميخونم نظرات دوستانو ميخونم چند نفر خيلي فعالن اونارو فالوو كردم نظر ميزارن واسم ايميل مياد زود ميخونم از حرفاي استاد نت برداري ميكنم هايلايت ميكنم و طول روز تكرار ميكنم تمرينامو انجام ميدم اينجا هم بعد هر جلسه يا ويديو كه ميبينم ميام كامنت ميزارم ديگه معلومه بايد نتيحه بگيرم من تو عمرم اينهمه با لذت به حرفاي هيچ كس گوش ندادم !
من لاغرم بشم تا آخر عمرم ميام اينجا همه مطالبو ميخونم و گوش ميدم 😅
خب حالا تمرين امروز
من تو اين چند حلسه قبل اول عاداتي كه ميخواستم ترك كنم نوشتم
دلم ميخواد ديگه سر پا نخورم و ناخنك نزنم
جالبه امروز جلسه چهارمه ولي امروز صبح من موقع صبحانه منتظر موندم كامل بشقابمو آماده كردم بعد نشستم و خوردم سرپا نخوردم
ديشب هم شامم و دوباره كامل اماده كردم تو اشبزخونه به غذاي مامانم اصلا ناخنك نزدم
حالا از اين به بعد اگه احيانا يادم رفت و خواستم سر پا بخورم به خودم ياداوري ميكنم كه نشستن و خوردن خيلي بيشتر ميچسبه اگه احيانا يه قاشقم سر پا خوردم خودمو تنبيه نميكنم ولي مقدارشو كم ميكنم تا مغزم هم ناراحت نشه باهام مبارزه نكنه
حالا اگه انگشتم رفت ناخنك بزنم ميخورم اما دفعاتشو كم ميكنم تا هم ذهنم ناراحت نشه هم تغييري روي عادتم داده باشم|•
سلام من هربار هم سوپ میخوردم هم غذا امروز اصلا میلم نکشید غذا بخورم همون سوپ خوردم سیر شدم.قبلا میرفتم سر یخچال ولی دیگه دلم نمیخواد برم.
باسلام من از روزی که فایلهای رایگانتونو گوش کردم خیلی از عادتهام عوض شده و وزن م هم داره کم میشه جالب این که چون من یه مدت تو خونه بیکاربودم روزی ۳و۴تا از فایلاتونو گوش میدادم آنقدر اشتیاقم زیاد شده بود که یه دفتر برداشتم هم نکات یادداشت میکردم هم تمرینات رو انجام میدادم با نوشتن ولی تو همین یه هفته کلی تغییر کردم.واقعا ممنونم. از خدا خواستم یه معجزه برام بفرسته و این معجزه زندگی من بود.
باسلام من عادت دارم که سرسفره میشینم ومیخورم حتی اگه نیازم نباشه و بااینکه میدونم اکثراً که سیرم ونیازنیس اماگاهی اوقات ادامه میدم . اماحالادوست دارم موقعی که سیرشدم ازسفره بلند بشم وبااحساس سیری بلند بشم قبل از اینکه شروع کنم به اضافه خوردن ورسیدن به فشار شکم دوست دارم اون اندازه ای که احساس لذت ازسیری وسبکی رودرمن ایجلدمیکنه مصرف کنم و تلاش میکنم که درست عمل کنم و دفشاربه من نیادبلکه لذت ببرم از درست عمل کردنم.
درود بر شما ..ممنون از لطف و اشتیاق عالی شما.من عادت دارم بیش از حد نسبت به غذا اشتیاق نشان بدم و خیلی عادت به امتحان طعم های جدید دارم و هنگامی که با خوراکی یا غذاهای جدید روبه رومیشم ،نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم .از امروز میخوام قانون بذارم و فقط اجازه دارم یک مورد از آن طعم های جدید را امتحان کنم و بقیه میماند برای روزهای بعد..به زودی متناسب و عالی خواهمشد 🙂
سلام استاد گرامی دوستان عزیز
من عادت ب تند خوردن دارم ومیخوام بعد از این موقع شروع ب خوردن چند قاشق اولو آروم بخورم و بقیه غذامو هر جور ک راحت بودم بخورم و یه راه راه ب این عادتم اضافه بشه ، راجب نون خوردن با بعضی غذاها هم مثلا ما امروز آش داشتیم و فقط چند قاشق اولو با ی تیکه نون خوردم بقیشو خالی خوردم و از طعمش لذت بردم و میخوام در ادامه هم همینکارو ادامه بدم و ی مقدار از غذا رو با نون و بقیه رو از خالی خوردنش لذت ببرم و هر بار ی راه ب این عادت اصلیم اضافه کنم ، و عادت بیش از نیاز خوردن و متنوع خوردن در مهمانی رو هم بعد از این هر بار از ی چیزی کمتر استفاده کنم مثلا چند نوع خوراکی برا پذیرایی هست میتونم دو سه تا شو امتحان نکنم چون هر وق بخوام از اونا هست و نیاز نیست ک در همون مهمونی استفاده کنم ،چن نوعی ک بیشتر دوست دارم رو از هر کدوممقدار کم استفاده میکنم و لذت میبرم از اینکه ب اندازه مصرف کردم مثلا وقتی کیک و شکلاتو بیسکوییت و چایی تارف کردن از خوردن ی تیکه کوچولو کیک لذت میبرم ویا نیازی نیست کل شکلاتو مصرف کنم از مزه نصف شکلات لذت میبرم و از نخوردن نصف دیگش فک کنم خیلی بیشتر لذت ببرم 🥰🥰
سلام… من عادت تن تن غذاخوردنم رو به ارام جویدن و مزه مزه کردن غذاها تغییر میدم… عادت بیش از حد خوردن فست فود رو همیشه یکی اضافه درکنار پیتزا یا ساندویچ براخودم سفارش میدادم رو حذف میکنم، وهمون یکی رو میخورم و لذت میبرم، بدون پرس اضافی… عادت تخمه و تنفلات خوردن در پای تی وی رو کمتر میکنم و هرچن وقت یه مشت ازش کم میکنم… عادت پرخوری در مهمانی و دورهمی هارو بهش توجه میکنم و سعی میکنم ازبیکاری و دورهم بودن، فقط دهنم نجنبه. درکنار دوستانم هم بخورم، هم تفریح دورهمی رو داشته باشم، اما با حجم کمتراز خوراکی هاو غذاها…… باقدرت پیش میرم تا تغییرهای جدید رو وارد زندگیم کنم… ممنونم استاد. یاعلی
سلام من عادت نوشابه خوردن وهله هوله خوردن داشتم ولی الان یک روز یک روز دارم روش کار میکنم به خودم میگم فقط امروز نمیخورم .وعادت هر روز خوردنم داره تغییر میکنه🥰🥰🥰
سلام وقت همگی بخیر وخوشی
من عادت ب خرما رو سعی میکنم کمتر کنم.حذف نمیکنم.مثلا اگ تو روز ۴.۵تا میخوردم اونارو نصف میکنم کبشه ۴.۵ تا ک هوس کردم بخورم
نوشابه همیشگی نیست فقط تو مهمونیا چون ن پسرم میخوره ن شوهرم.
منم اون و تو مهمونیا اگ یک لیوان هست نصفشو میخورم
انواع شیرینی.از حالا هرجا ک رفتم و دیدم واگ مایل ب خریدن بودم.وخریدمشون..موقع استفاده نصف شون رو استفاده میکنم.وهی کمتر وکمترش میکنم
چون سراغ دارم آدمایی ک اصلا شیرینی نمیخورن
من میتونم صلح رو در بدنم ایجاد کنم و از لذت و آرامش بیشتری برخوردار باشم .کنار مسیر تناسب اندامم..وسعی میکنم بهم خوش بگذره
ب امید موفقیتم.وهمچنین موفقیت همه
سلام
من این عادتها رو یک زمانی بسیار دوست داشتم و واقعا آنها را مخرب نمیدانستم حالا برای ترکیب یا برای رنگی کردنش آرام آرام پیش میروم من سالها با آن زندگی کردم و آن را جزیی از هویتم میدانم چطور میتوان انقدر برای ترکش بیرحم بود 😉😉
با انها نمیجنگم از انها متنفر نیستم فقط میخواهم از وابستگی ام به آن کم کنم تا آزادی روحم را تجربه کنم تا شادی ام را مشروط به آن ندانم تا در صورت نبودش عصبی و کسل نباشم پس با تمام عشق و احترامی که برای همه عادتهایم قائل هستم گوشه کوچکی از ان را عوض میکنم
من میتوانم چایم را با تکه کوچک تری از شیرینی مورد علاقه ام بخورم میتوانم اگر میل ندارم فقط از روی عادت نخورم میتوانم ساعت خوردنم را با ساعت بدنم هماهنگ کنم بدون اینکه نگران قرارداد های بسته با خودم باشم میتوانم طعم آزادی و استقلال شخصیتم را تجربه کنم
با سلام .ممنون از فایل عالیتون استاد عزیزم.
من هم عادت تند تند غذا خوردن رو دارم.میخام از فردا سه چهارتا قاشق اول رو یواش یواش و جویده غذا بخورم و مابقی غذام رو تند بخورم و از عادتی که دارم لذت ببرم.
من عادت لذت بردن از تنقلات رو دارم از فردا هرچیز رو خواستم بخورم میخورم اما نصف اون رو استفاده میکنم.
عادت خوردن قند با چایی رو دارم که قند هارو از فردا ریز میکنم و سعی میکنم به جای دوتا یکی بخورم و لذت چایی با قند رو ببرم.
عادت ریزه خواری خیلی دارم و از فردا تصمیم دارم از هر چیزی میخورم مقداریش رو بخورم و کمی رو نگه دارم
استاد من یه سوال دارم میخاستم بدونم من که کلا از خوردن لذت میبرم باید با این لذت چکار کنم ؟دوسدارم مدام دهنم بجنبه و یه چیزی بخورم حتی وقتی گرسنه نیستم.ممنون میشم راهنماییم کنید؟؟
سلام دوست عزیز
از اینکه همراه من در سرزمین لاغرها هستید خوشحالم
مطالب آموزشی ارائه شده در چالش من اینو نخوردم دقیقا به همین منظوره که شما بتونی عادت هایی که احساس بدی در شما ایجاد میکنند رو تغییر بدید
با اشتیاق و دقت در استفاده از آموزشها و عمل کردن به آنها به خواسته خودت می رسی
سلام به دوستای عزیزم و استاد بزرگوار و گرامی
من عادت دارم تندتند غذا بخورم یعنی وقتی گرسنه میشم دیگه صبر ندارم تا سفره پهن کنم ریزه خواری میکنم و از این به بعد کم کم یه رنگ مشکی بهش اضافه میکنم و با عشق و دوستی با عادت هام کنار میام من چون در دوره ی ورود به سرزمین لاغرها بودم این رفتارهام خیلی کمرنگ شده مثلا هر وقت گرسنه میشم هر چه و دوست دارم میخورم به اندازه ی نیازم و از هیچی صرف نظر نکردم تا الان ،مثلا چای رو توی یک لیوان کوچیکی میکنم نمیتونم تمومش کنم یا کیک یه تکه اش و برمیدارم به راحتی میتونم نصف از یک رو بخورم و اگه قبلا بود باید چند تا از اون کیک ها رو میخوردم نوشابه هم به مقدار کم و در این چالش هم میخام رنگ های سیاه رو بیشتر نشون بدم و با هر بار تکرار رفتارهای خوبم خط سیاهی به وجود بیارم
به نام خدا
سلام
من ازاین به بعد ساعت چای خوردنم روعوض میکنم وبه جای نصف شکلات از یک سوم آن استفاده میکنم وبجای لیوان از فنجان استفاده میکنم
ترکیب کردن عادت هامون:
اولین عادت من ، تند غذا خوردن :از فردا من تصمیم گرفتم که ۵ قاشق اول غذامو آروم بخورم و بعد ادامه غذام رو طبق روال لذتبخش خودم تند بخورم ****
دومین عادت من ، خوردن هرتنقلاتی که میبینم :از این به بعد هربار تنقلاتی دیدم و خواستم بخورم با توجه به حجمش یک سوم اون رو نمیخورم و به این عادت لذتبخشم یک ترکیب اضافه میکنم ****
سومین عادت من ، خوردن تمام وعده های غذایی حتی در مواقع سیری :من از این به بعد اگر خواستم وعده غذاییمو بخورم در سیری فقط دو سوم اون رو میخورم و ادامه میدم این رفتار ِلذت بخش خودمو و لذت میبرم از خوردن
استاد عزیز من واقعا از خوندن نوشته های شما لذت میبرم، کاش می تونستم عکس دفترم نشونتون بدم که با چه دقتی مرحله به مرحله این چالش یاداشت میکنم. یادگرفتن شیوه و راه تغییر عادتها در همه زمینه ها خیلی مطلب مهمیه ، سپاس فراوان از شما
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام استاد عزیز ودوستان همراه
من همیشه عادت داشتم ریزه خواری کنم بدون اینکه گرسنه باشم البته در اکثر مواقع.تنوع هم برام خیلی دوست داشتنی بود وچند نوع چیزی می خوردم.این عادت را سعی کردم کمرنگش کنم.
در مواقعی که گرسنه میسدم اولین گزینه من هله و هوله بودمخصوصا کیک
این عادت را اینجوری دارم باهاش کار میکنم که تا زمان گرسنگی سعی میکنم چیزی نخورم البته آب ودمنوش میخورم اون روز یک بسته کیک خریدم با خودم گفتم گرسنه هستم اشکالی نداره ولی نصف کیک را خوردم وبقیه اش را کنار گذاشتم.
خیلی احساس عالی داشتم هم کیک خورده بودم هم عادت اینکه بیش از حد بخورم کنار گذاشته شده بود واقعا خط دار شده بود .
امروز البته اینو با گوش کردن فایل متوجه شدم
از امروز سعی میکنم عادتهامو خط دارش کنم🍁🍁🍀☘☘⚘🌱🌲🌳🌴🌴
من که عاشق نان و مخصوصا برنجم و حتی از یک دونه ان در بشقابمنمیتونستمبگذرم ، الان با کمتر از قبل کشیدن و ارام خوردن و لذت بردن از خوردنشان ، مقداری هم از برنج و نانم را برای پرنده های گرسنه خواهم ریخت 🦅🦅🦅
با سلام به دوستان شگفت انگیز و استاد عزیز
بسیار فایل جالب هستش در عین اصافه کردن کم می کنی . البته در نهایت از اصلی کم شده و مورد دیگه ای اضافه شده . عالیه . عالی تر اینکه من یک عالمه تایپ کردم نت رفت و همش پرید .
من قبل از وردو به دوره علاقه زیاد و لزت به خوردن پفک و تخم مرغ داشتم که تاثیرات خوبی که این دوره داشت اینهبود که من واقعا اینه علاقهام بکل از بین رفت چون به ذهنم یاد داده شد که من تو را نمینمیکنم میتونی از خوردن اینا لذت ببر کی و چون همیشه در دسترستهم هست پس دی که نیازی به درخواست اضافی نیست و از نخورد ن شان لذت می برم اینکه در یکجمع . . پییک نیک همه شروع به خوردن پفک می کنند و من بی نیاز نگاهشان میکنم لذتبخش نیست؟ واقعا کمی به علاقهام بی علاقگی اضافه کرد م نتیجه اش را دریافت کردم، کیک صبحانه را هم به همین صورت کم کرده چون به یک فردمتناسب نگاه کردم وحی دیدم که واقعآ یکسوم…کیک وانمیخوره و نخو ردن را به خوردنشاضافه در ده من کهخیلی.. راضیموسپا گزارم خداوند را
همیشه برای خوردن عجله داشتم. هنوز داشتم سفره رو پهن میکردم و غذا رو میکشیدم با عجله کم کم ناخونک میزدم. حالا راه راهی که در این عادت ایجاد کردم این بود که به راحتی تا وقتی سفره را پهن نکنم به طور کامل لب نمیزنم چون عجله ای ندارم
سلام استاد عزیز و دوستان گرامی
سالها پیش در یک مهمانی دیدم که دو خواهر متناسب شکلات خود را نصف کردن و با چای خوردن برای من خیلی تعجب آور بود ولی من الان به هیچ وجه نمیتونم یک شکلات کامل بخورم و حتما باید نصف کنم چون عادت کردم و دیروز یک قسمت از سه قسمت شکلاتم با قهوه خوردم و دارم به یک عادت تبدیل میکنم من با چایم قندهای کوچک به اندازه عدس میخورم و یک قندان مخصوص دارم که توش قندها رو خیلی ریز میکنم و اگر یک قند درسته بخورم اضافش بیرون میاندازم و آین یک عادت سالهاست نوشابه رو ته لیوان میخورم و نه حتی نصفه و الان که دارم عادتهام میم بهادری انجامش برام راحت که اگر غیر ار این عمل کنم برام سخت مثل آدمی که عادت داره هر شب مسواک بزنه و یک شب بدون مسواک خوابش نمیبره عادت دارم در بیشتر موارد بستنیم با همسرم نصف کنم و گاهی هم به راحتی بگم بستنی میل ندارم و مدتی فهمیدم اصلا بستنی دوست ندارم و فقط وقتی میخورم که یک بستنی خیلی خاصی باشه تقریبا در بیشتر موارد موز نصف میکنم و به هیچ وجه نمیتونم یک فنجان نسکافه کامل بخورم و تهش دور میریزم و یک بار برای اینکه اسراف نشه بسته نسکافه رو نصف کردم و نصف فنجان درست کردم یاد حرف استاد افتادم و خیلی لذت بردم که کارخانه نسکافه تصمیم نگرفته که من چه قدر بخورم بلکه خودم برای خودم تصمیم گرفتم و البته باز هم نتونستم کامل بخورم فهمیدم مغزم دستور میده که تا ته فنجان نخورم و الان نمیدونه که فنجان از اول نصفه بوده
سلام
من هم که عادت ریره خواری در زمانهای مختلف و در موقع مختلف داشتم یا ظهر قبل از عدا یا بعد از غذا برای جمع کردن میز یا بعدار ظهر بعد از خواب نیمروزی یا با چایی یا حین دادن غذا به پسرم کلی میخوردم یا آخر شب که یا چیپس و پفک میخوردم یا خونه مامانم از غذای روی گاز هر چی بود باید میخوررم یا …
حالا من اصلا نمیخواهم این عادت رو ترک کنم چون برام یه مزیتهایی داشته که قبلا گفتم فقط میخواهم یه چیزی از این عادت تغییر بکنه نمیخوام حذفش کنم و نمیخواهم باهاش مبارزه کنم باید در صلح باشم باهاش پس میخواهم اگاهانه یه تغییری داخل اون به وجود بیارم مثلا من امروز ظهر که داشتم غذا درست میکردم و نون هم پیشم بود که گرمش کنم برای غذا همین جوری دو تیکه نون در حد یه بند انگشت جدا کردم و خالی گذاشتم داخل دهنم نمیدونم چرا اصلا مزه نمیداد ولی انجامش دادم اما ناراحت نیستم چون عادتم یه تغییری کرده خالی نون ر خوردم در مقدار خیلی کم اگه قبلا بود پای گاز یه عالمه لقمه میکردم و میخوردم تا نهار هم که بشه دوباره میخوردم پس خوشحالم از تکرار این عادتم به این شکل که تغییر کرده
یا اینکه من دیشب یه پفک خریدم وقبلا خیلی دوست داشتم خودم به تنهایی تا اخرش رو بخورم ولی دیشب گفتم نه من یه نصفه میخورم هم عادتم رو داشتم هم لدت داره هم اون نصفه رو که نخوردم نماد تغییر برا خودم ولی خیلی راحت این کار رو کردم و احساس قدرت هم کردم که تونستم راحت از بقیه اش بگذرم احساس کردم زیاد برام نمیتونم همش رو بخورم پس یه تغییری ایجاد کردم در عادت پفک خوردنم و لذت بخش بود برام که قدرت در دست من
هم لذت خور ن رو بردم هم لذت اینکه نصفش رو گذاشتم واز اون جالبتر قبلا که رژیم بودم اینکار رو میکردم نصفش رو نمیخوردم صبح که از خواب پا میشدم اول میرفتم سراغ پفک و بقیه اش رو میخوردم یعنی شب خواب نداشتم برا پفک که پاشم و بخورم ولی من اصلا ایندفعه همچین حسی نداشتم و نخوردم تا بعد از ظهر بقیه اش رو خوردم و اصلا هم عذاب وجدان نداشتم یعنی همینکه رقیه اش رو هم بعد از ظهر خوردم بازم خیلی تغییر هست در من و خدا رو شکر که لذت میبرم که چقدر تغییر در من به وجود اومده
حقیقتا خیلی هم میلم نشده بود یعنی میتو نستم هم نخرم نه که بدم بیاد نه ولی اون حرص و ولع رو دیگه برا خوردنش ندارم ولی یه لحظه داخل سوپری گفتم بیا خودت رو محک بزن ببین برخوردت چطوره با پفک که خیلی دوست داشتی
عالی بودم راضیم
با سلام خدمت استاد گرامی این قسمت بسیار پر بار بود ومن بسیار استفاده کردم در مورد عادت پرخوری باید بگم قبلا فکر میکردم فقط یک عادت ولی الان که خوب بهش نگاه میکنم میبینم جنبه های متفاوتی داره من برای پرخوری در تنهایی یک خط مشکی اضافه میکنم وآن هم اینکه یک لیوان چای پر عطر با ادویه ها و دارچین و زعفران ترکیب یا تک تک بدون قند شکلات و شیرینی میخورم فقط برای اینکه حالم جا بیاد نمیتونم چای اگه بازم خواستم بخورم با هرچیزی که خواستم بخورم فقط یک چای رو به این حالت بنوشم ولذت گرما آرامشش رو حس کنم امروز فقط یک عادت جدید بهش اضافه میکنم
سلام
من عادت داشتم که تند غذا بخورم الان غذامو با چنگال میخورم که هم مقدار کمتری با چنگال میشه برداشت هم زمان بیشتری غذا خوردنم طول میکشه و بعدازظهر ها به جای 4 تا بیسکوییت یکی میخورم هم اون طعمی که منتظرم به دهانم میرسه هم مقدارش خیلی کمتر از قبل شده شب ها برای شام هم به جای یک نون لواش نصف نون برمیدارم ولی لقمه ها رو کوچکتر میگیرم که زود تموم نشه
سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیزوهمراهان همیشگی. من هم مثل خیلی از دوستان این چالش را با تغیر دادن تند غذا خوردن وزیاد خوردن. شکلات خوردن با چای را شروع کردم. و میخوام با اضافه کردن خط های به این ها تغییراتی ایجاد بدم. واز حجم استفاده آنها کمتر بشه. تا قبل از این که این فایل گوش بدم. همراه با فایل های دیگر تغییراتی در من ایجاد شده بود ولی الان میخوام بیشتر و بهتر تغییر کنم وخدارو خیلی شاکرم که با استاد عزیز اشنا شدم
🌈سلام به همه عزیزان🌈
من میخواستمروی عادت تند خوردن و حجم غذا تغییراتی بدم
از اونجایی که من برنج خیلی دوست دارم اون هم از نوع پلویی با زرشک و زعفرون که اغلب هم با خورشت ها یا کباب یا جوجه و چیزهای دیگه هستش …میخوام که رو مقدار برنجی که توی وعده اصلیم باید بخورم تغییراتی بدم
خیلی ها میان و کلا برنج رو حذف میکنن که من اصلا با این کار موافق نیستم…اما با صحبتهای استاد که فرمودن یه تغییرات جزئی بدین کاملا موافقم چون هر بار که اومدم یا برنج نخورم یا کم بخورم برعکس ولعم بیشتر شد
من میخوام کم کم از مقدار برنجم کم کنم و به قول مثال استاد خط هایی رو ایجاد کنم
مثلا اگه قبلا ۲ بشقاب برنج میخوردم الان هر بار مقدارش و کمتر کنم و نکته مهم بعدی همون آرومتر غذارو خوردنه…وقتی تند غذا میخوریم و نجویده پایین میدیم اجازه نمیدیمکه اون زمان لازم طی بشه تا مغز پیغام سیر شدن را به ما بده
بنابر این میخوام غذام و آروم بخورم و وقتی تو دهنمه با جویدن بیشتر از طعمش لذت ببرم و بعد غذام و پایین بدم
و امتحان کردم وقتی اینکار و میکنم زودتر سیر میشم و یه مقداری از برنجم هم تو بشقاب میمونه
به نظر من هم روشی درسته که ما بتونیم همه چی بخوریم اما با مقدار کمتر😊
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز
من عادت داشتم که تند غذا بخورم برای همین خیلی دیر متوجه میشدم که سیر شدم و چون پسرم که متناسبه روبروم میشینه موقع غذا و خیلی آروم غذا می خوره تصمیم گرفتم در حین غذا خوردن مرتب نگاهش کنم تا بهم یاد آوری بشه که باید آروم غذا بخورم و خدا رو شکر تقریبا عادتم شده
و عادت دیگه ای که داشتم این بود که با چایی حتما باید خوراکی شیرین بخورم مثل خرما یا بیسکویت و الان با یه لیوان چای بزرگ یه دونه خرما میخورم یا دوتا بیسکویت میخوردم که بیسکویت های کوچیکتری خریدم و حالا وقتی دو تا بیسکویت با چایی می خورم به اندازه یک بیسکویت گندمیه و امروز متوجه شدم که یک دونه بیسکویت گندمی میتونم با چایی بخورم و خیلی خوشحال شدم
من حتما باید شام میخوردم حتی اگر گرسنه نبودم ولی وقتی میوه میخورم دیگه شام میلم نمیکشه و چون میوه خور نیستم باید این عادت رو برای خودم همیشگی کنم
به نام خدا
سلاااااااااام
من چند روزه که قبل از خوردنِ غذا با خودم آروم حرف میزنم و میگم که خداروشکر که من به اندازه میخورم و وقتیکه ذهنم دستور به سیر بودن میده دست از غذا خوردن میکشم.
چایی رو همیشه با چند تا قند میخوردم اما الان چند روزه که با ۱ عدد قند میخورم.
غذام رو سعی میکنم که با لذت بخورم.
سعی میکنم که ولع نداشته باشم و آروم بخورم.
خداروشکر
سلام
من عادتي كه دارم هم خونه خودم هم مهموني بيشتر از اينكه حواسم به بشقاب خودم باشه و ميزاني كه ميخورم حواسم به ديس و غذاها و مقدار غذاهايي هست كه جلوي من هست و اون مقدار ها براي من تعيين تكليف ميكنن و من خيلي سريع غذا ميخورم تا به بقيه و مقدار بيشتري برسم من از امروز ميخوام نگاهم بيشتر به ظرف غذاي خودم باشه و با لذت و آرامش بيشتري غذام رو بخورم و از ظرفي كه براي خودم انتخاب كردم نهايت لذت رو ببرم و از اينكه من ميزان غذاي خودم رو انتخاب ميكنم و قدرت در دستان من هست نهايت لذت رو تجربه كنم
همه به رویاهامون میرسیم تازه ازونم بیشتر رد میکنیم🌺🌺🌺وااای وااای وااای که این جمله ی آخر و حس خوب و اطمینانی که درش بود قشنگ روز منو ساخت،واقعا که این انجام هرروز تمرینات و فایلها مثل ی اکسیر جوانی عمل میکنه قشنگ به من انگیزه میده و از تخت بیرونم میکشه. من ی عادت رفتاری دارم که اینقدر همه هم در موردش بد گفتن انجام میدم ولی حالم هم ازش بد میشه الان به فکر افتادم که اونو از این طریق راه مشکی بهش اضافه کنم ،عادت من اینه که شب تا صبح بیدارم و صبح تا ۲/۳ خوابم ،حتی شغلم هم چون بیشتر تلفنی و نقشه کشی و حسابداریه میزارم نصف شب انجام میدم ،درسته که اکثر اوقات به کارهام میرسم ولی خب گاهی هم نمیرسم و از جهتی صبح زود که از خواب بیدار میشم خیلی حس و حال خوبی ندارم حتی در زمان بیداری هم من از ساعت ۲/۳ به بعد لود میشم و تازه میتونم ی کاری بکنم این رفتار با اینکه لذت بخش و خوبه ولی حس تنبلی به من میده البته دیگران میدم نه خودم من همون ۸/۹ ساعت معمول میخوابم ولی چون به ظهر میکشه و سالها به من گفتم ااا تنبل تو هنوز خوابی یا حتی بهم گفتن خدا برای آدم تنبل میسازه بیا کارشو و شرایطشم جوریه که صبحها بخوابه ،گرچه من خودآگاهم میدونه که من گاهی حتی کمتر از بقیه میخوابم ولی چون ساعتش جابجاست به نظر میاد ولی این رومخمه که حتی همسرم میگه تو اگه اینقدر تنبل نبودی دنیاروگرفته بودی یا اگر هیچ تنبلی مثل تو نبود تو دنیا هیچ وسیله ی راحتی و آسایشی اختراع نمیشد چون من دقیقا در کمال سرعت و کمترین زحمت سعی میکنم همه ی کارهامو انجام بدم مثلا خیلی ساده تو آشپزی همه ی ادویه هارو تو ی ظرف قاطی کردم هرچی میخوام درست کنم ازهمون میریزم دیگه ذره ذره از هرظرف نمیریزم یا عسلو میریزم تو ظرف سس خالی که راحت استفاده بشه یا تو نقشه کشی راههای میانبر طراحی میکنم از این دست خلاقیت های کوچک ولی کارساز که حتی برای تعریف از من بهم میگن تنبل و جالبه من دانسته همه ی اینارو باور کردم و خودمو با اینکه از ۱۸ سالگی هم کار کردم هم درس خوندم هم مستقل شدم و خونه و زندگی ساختم آدم تنبلی میدونم و اصلا یادم میره که همین آدمهای سحرخیز به ظاهر زرنگ الان اگه از نظر مالی و علمی از من کمتر نباشن بیشتر هم نیستن ولی خب ذهنه دیگه و مثل ی کودک ۳/۴ ساله با تکرار ی چیز حتی نادرست اونو درست فرض میکنه وحالا تصمیم دارم به مدت ی ماه سعی کنم شبا ی ساعت زودتر بخوابم که از اونور زودتر بیدارشم که این حس بد از خودم دورکنم و اینکه برای عادت آجیل و چیس خوردنم سعی میکنم ی کاسه سایز متوسط در نظر بگیرم که هرچی میخوام بخورم اول بریزم اون تو بعد بخورم حتی اگر دوباره هم پرش کردم عیبی نداره ولی به ذهنم الگوی مصرف ی پیاله متوسط و مناسب در روز بدم که هم کافیه هم من احساس قدرت میکنم از اینکه تعیین کننده مقدار مصرف منم نه ظرف بزرگ آجیل نه کارخانه تولید کننده بسته ی چیپس و پفک ،البته که الان فکر میکنم من چون توی دوره هستم بدون اینکه خودم متوجه شوم و از ساختار جزیی کار سردربیارم خیلی عادتهای پرخوریم حذف یا کمرنگ شدن مثلا من روزی ۳۰ بار نون پنیر میخوردم ولم میکردی پنیر خالی یا حتی نان خالی هم میخوردم ولی بدون اینکه متوجه شم چطوری الان که دارم فکر میکنم اصلا یادم نیست آخرین بار کی نون و پنیر خریدم اصلا مصرف پنیر ما یک دهم شده ،من هفته ایی ۴ تا پنیر میخریدم تا پارسال که تنها زندگی میکردم الان که دونفر شدیم ماهی یک دوتا پنیر صبحانه مصرفمونه چقدر خوب واقعا که یادم افتاد من قدرت تغییر و حتی ترک حسای بد دارم چون غذا که نهایت ده بیست دقیقه خورده میشد تموم میشد ولی بار سنگین روانیش حتی خواب و زندگی منو مختل میکرد،خداروشکر واقعا که هرروز این سایت و استاد هست و مثل ی حمام روانی عمل میکنه و دقیقا اگه میشد مقیاس زد تفاوت حال من قبل از فایل دیدن و بعدش ی ده لولی تفاوته ،چه جالب که الان میفهمم استاد چرا در دوره پیشرفته هم فایل صبحگاهی گذاشته هم شبانه که سطح انرژی صبح و شبو بالانس کنه،به به واقعا من اگه آدم تنبلی بود مگه میتونستم این دوره رو پیداکنم؟یا حتی هرروز طی یکسال ادامه بدم؟
سلام دوست عزیز
در مورد برچسب تنبل بودن که به شما زدند و باور کردی تجدید نظر کنید
من به شخصه عاشق این تنبل بودنم که ایده های انجام کارها به شکل ساده و سریع بهم داده بشه
من جای شما باشم دست به این وضعیت عالی نمیزنم و به سبک شخصی خودم زندگی میکنم
موفق باشید
زندگی برحسب پیش فرضهای اولیه😀😀😀😀مثل همیشه بهترین راهنماییو کردید،بله درسته استاد سبک هرکس باید شبیه به خودش باشه تا موفق بشه،مرسیییی مرسیییی دیگه با خیال راحت و بی عذاب وجدان هم میخوابم هم به کارام میرسم.خیلیییی متشکرم.🌺🌺🌺
سلاااااام دوستِ عزیزم
من واقعا به شما تبریک میگم که انقدررررر عااااالی خودتون رو میشناسین.
مرحبا
😂😂😂👏👏👏
درود بی پایان
استاد عزیز اگر در خاطر داشته باشید من میخواستم عادت زیاد از حد خوردن بستنی را تغییر دهم
برای این تغییر میخواهم از این بعد از مقداری از بستنی را که میخوردم کم کنم و مقداری فالوده با آب لیموی تازه به اآن اضافه کنم
سلام. من امشب که میخواستم دمنوش بخورم نبات بهش اضافه نکردم و گفتم با نبات معلومه که شیرین میشه ولی میخوام طعم جدیدی رو امتحان کنم و تجربه این طعم رو هم کسب کنم.
سلام به همگی
تکرار تمرین چهارم
من یکی از عادتهام که میخوام داخل این چالش بر طرف بشه ریزه خواری بود در زمان های مختلف مثلا امروز داشتم برای ناهار بادمجان سرخ میکردم بعد من همیشه از غذای در حال سرخ شدن یه مقدار میخورم حالا نان هم کنارم بودمیخواستم گرم کنم و من امروز عادتم تکرار شد خوردم ا ز اون بادمجون ها قبل از اینکه بزارم روی میز برای ناهار ولی با یک راه جدید با نون نخوردم خالی چند تا خوردم اگه قبلا بود حتی نون هم در میوردم و تا داغ هستن تو نون میزاشتم و چند لقمه میخوردم ولی خوشحالم که عادتم بود حذف نشد ولی با یک کمی تغییر یا به قول استاد با یک راه جدید به رنگ مورد علاقه ام
مرسی استاد تا میخواستم عذاب وجدان بگیرم که چه کاری بود اومدم این تمرین رو انجام دادم دیدم نه حالا یه تغییری هم بوده در عادتم پس راضی ام
سلام
من فکر میکنم فقط عادت پرخوری رو دارم و اینکه خیلی وقتا تنقلات را بدون اینکه فکر کنم ایا الان نیاز دارم به خوردن یا خیر برای وقت گذروتی میخوردم اما حالا حواسم بیشتر جمعه که چیزی رو که میل ندارم ندارم ولی عادت پرخوری م نیاز به خط انداختن داره که به امید خدا اون هم وقتی سیر میکشم دست از غذا میکشم یا از اول نون کمتری برای خودم گرم میکنم
سلام استاد عزيز ؛ من ميخاستم باشركت در اين جالش عادت نوشيدن نوشابه هاي انرزي زارو كم و يا ترك كنم ك خداروشكر تونستم ؛ مثله قبلا اصلا دلم نميخاد ك بخورم ؛حتي واسه خريد ب مغازه رفتم و ديدم نوشابه هارو اما نخريدم ب راحتي كذشت كردم از خريدن؛ خيلي خوشحالم ك تونستم غلبه بيدا كنم ب اين عادت ممنونم از راهنمايي هاي زيباي شما
سلام استاد دیشب بعد از مدتها پیتزا درست کردم اول گفتم نمی خورم ولی بعد گفتم خیلی وقت پیش پیتزا نخوردم یک برش کوچک می خورم. ولی وقتی اون برش کوچک خوردم چون خیلی خوشمزه بود یک برش دیگه خوردم ولی باز میخواستم نمیدونستم چکار کنم وبعد خیلی ناراحت شدم نتونستم انعطاف به خرج بدم
سلام استاد گرامی ودوستان عزیز من برای ترک عادت تند خوردن وپرخوری کردن در این چالش شرکت کردم وحالا میخوام خطهایی روش بندازم فک کنم باید اول بایکی از این دو عادت شروع کنم ولی وفتی فک میکنم در ذهن من دوتا شون بهم وصل شدند وهرکدوم رو انجام میدم اون عادت دیگر هم تکرار میکنم ویک جوایی به هم متصلند میشه ابتدا اول بیام تند خوردن رو حطی کنم مثلا بیا بگم باید مزه غذارو بفهمی یا یک زمان برای خودم معرفی کنم مثلا بگم باید ۳۰چون من دقیقه عذاخوردنم طول بکشه واز یک دقیقه یک دقیقه شروع کنم چون من درهمون یک ربع اول تموم میکنم یا بیام پرخوری ام رو خطی کنم مثلا بگم باید کمی از بشقابم بمونه وبا یک قاسق یک قاسق سروع کنم و یاکلا بگم اراین به بعد یک سوم بشقابم بمونه چون من کلا علاقه ای به تنقلات وچیزهای این طوری که مثلا حتما چایی رو باچی بخورم ویا حتما شیرینی بخورم واین جور چیزها ندارم من فقط وعده اصلی غذا م رو خوب تند میخورم استاد میشه نظرتون رو درباره حرفهام بدید ببینم ایا خطهایی که میندازم درسته یانه ؟؟
سلام استاد گرامی ودوستان پر تلاش من با عادت تند خوردن وپرخوری به این چالش وارد شدم دارم روی خطهای سیاهی که باید روی این عادتهای بسیار قدیمی وبسیار پر تکرار در تقریبا تمام طول عمرم فکر کنم مثلا بیام اول بایکی از این دوتا شروع کنم اول بیا م از این به بعد کمی از غذام رو ته بسقاب بزارم ولی به تند خوردنم کاری نداسته باشم یا سرعت غذاخوردنم رو کم کنم با فکر اینکه از این به بعد مزه غذاهرو درست بفهمم
سلام استاد گرامی ودوستان عزیز من برای ترک عادت تند خوردن وپرخوری وارد این چالش شدم دارم فک میکنم چه خط های سیاهی میشه روی این دو عادتم برنم چون من فقط همین دو عادت رو دارم خداروشکر به هیچ عادت دیگه ای مثل خوردن شیرینی وقند وشکلات وفست وفود این جور چیزها ندارم اگه باسه میخورم حالا یک مدتی هستش که همینهاهم که هست خودکشی وار نمیخورم من فقط غذاهای وعده اصلی ام رو خیلی تند وباعجله میخورم هنوزم فکدم مسغول این خطهای سیاهی هست که باید بندازم روی این دوعادتم چند تا چیز فک کردم نمبدونم درسته یانه ؟تو رو خدا استاد اگر درستند بفرمایید تا امیدوار باسم که راه رو درست میرم اولش اینکه گفتم بیام تند بخورم ولی یکم از غذام رو ته بشقاب بزارم یا خیلی بخورم ولی کمی سرعت عداخورونم رو کم کنم یعنی حین غدا خودم رو به عذاخوردن دخترم مسغول کنم تا تند نخورم ویا روی هردو خط بندازم وهردو کار رو باهم انجام بدم ویک نکته این دوعادت برای من به هم متصل هستش وهردو رو باهم انجام میدم ویا بیام از امروز به مزه غدا ها بیشتر توجه کنم تا سرعتم بیاد پایین ویا کلا کمتر غذا درست کنم تا پرخوری نکنم استاد تو رو خدا من رو راهنمایی کنیاین خطها درسته یانه یا کمی زیاد از حد یا هروزی یکی از این خطها روبندارم ؟ ممنون
سلام استاد خدا قوت .من شبها که بیدار میشم چیزی بخورم یک دفعه که بیدار شدم میخوام کمی آب بنوشم و بخوابم وبه قول شما یک خط مشکی به عادتم اضافه کنم.ممنون از وقتی که میگذاریدبرای ظبط این فایلهای فوق العاده.🌹🌹🌹
سلام اوقات عزیزانم بخیر باشه
من با قصد ترک خواب ظهر در این چالش شرکت کرده بودم .
من اینطور تغییر دادم که به جای خواب ظهر شب زودتر میخوابم
من معمولا ۱۲ شب میخوابیدم و صبح زود هم بیدار میشدم . ولی الان زودتر میخوابم
سلام استاد خسته نباشید و باز هم ممنونم من هم تو چالش قسمت ۴ با خودم خواستم از خوردن شکلات در من کمتر بشه و من تغییر دادم به شکلات تلخ که هم خواسیتش بهتر و چون مزه اش هم تلخ هست کمتر دوست دارم بخورم و ولع خوردن من کمتر شده ولذت چای خوردن هم بهتر شده بوی چای و طعمش را دوست دارم وبه چای دم کردم میخک اضافه می کنم و تغییر بهتر شده تلخی چای کمتر و عطر بهتر و حس عالیه ودلم دیگه نمی خواهد با چای چیزی بخورم وحتی جالبه که چند روز پیش با دوستانمان رفته بودیم پیکنیک و همه موقع خوردن چای در وعده صبحانه دنبال شکر بودن و من اصلا برام جالب بود که هیچ علاقهای به شکر با چای ندارم وگفتم چرا چای تلخ نمی خورید طعمش بهتره و خودم از این تغییر خیلی خوشحالم که چای را به خاطر خودش می خورم نه به خاطر چیزه دیگه
سلام وقت همه عزیزان بخیر
چالش من اینو نخوردم
راستش من علاقه زیادی ب تنقلات مثل بیسکوئیت وشکلات وبستنی دارم واما از الان تصمیم دارم هرروز یکی از اونها را انتخاب کنم مصرف کنم اما قبلا هر سه تا رو باهم میخوردم اما از امروز انتخاب میکنم ک کدومشو مصرف کنم ک ذهن عزیزم اجازه این کارو ب من بده
دوستان عزیزم موفق باشید
استاد عزیز ومهربانم سپاسگذارم
وقت بخیر من عادت تا ته بشقاب خوردنم را از روز اول چالش شروع کردم به اندازه یک قاشق شاید بیشتر از آن رانمیخوزدم واین کار برام لذت بخش بود واز این کارم لذت میبرم وهر چند وقت مقدار آن را با لذت ادامه میدهم
سلام .من عادت ب شیرینی خوردن زیاد دارم .دیشب ی جعبه شیرینی مهمونمون اورد .دیشب بدون ایتکه هواسم باشه خیلی کم خوردم البته شام سیر بودم .امروز صبح اومدم سراغ شیرینیا و کمی زیاد خوردم ولی ناراحت و پشیمون نیستم خیل ی هم راحت و ارومم ومیخوام دیگه تا نهار نرم سراغ شیرینیا و بمونم تا نهار بخورم .میخوام این جعبه شیرینی ب جا ی اینکه امروز تموم بشه سه چهار روز تموم بشه و خوردن و تموم شدنش کمی زمان ببره .ممنونم از استاد بزرگوارم
سلام استاد پر انرژى
براى من خيلى جالبه استاد اين كارايى ك شما ميگين مثلاً تكه اى گذاشتن از كيك و… من به طور ناخودآگاه خيلى وقت اين رفتار ها رو انجام ميدم برام خيلى عجيبه تعجب كردم اينا شنيدم در ذهن خودم هميشه ميگفتم نمى شه عادتى رو حذف كرد ولى ميشه اصلاحش كرد هميشه در اينجور مواقع رفتار خودم رو با رفتار افراد متناسب مقايسه ميكردم سعى ميكردم شبيه افراد متناسب باشم و الگو بردارى ميكردم
سلام استاد من با تمرینا ایقد ذهنم اروم شده
من عادت اینکه شبا دیر شام میخورم و شیرینی خوردن
برای شام خوردن زودتر شام میخورم و شیرینی ماهی یکبار
سلام استاد عزیز و دوستان خوبم
من عادت خوردن بیش از یک نوع غذای اصلی در میهمانی ها را میخواهم به این صورت تغییر بدهم که یکی از آنهایی را که کمتر از بقیه دوست دارم را حذف کنم ولی هنوز هم بیش از یکی از غذای اصلی را بخورم مثلا اگر قبلا چهار جور غذای اصلی بر می داشتم الان یکی از آنها را حذف کرده و از خوردن سه تای دیگر لذت ببرم 😍😍😍
عرض سلام و ادب
قبل از هر چیز لازمه بگم که استاد من تمریناتمو انجام میدم تا الان با ایمیل همسرم وارد سایت میشدم و کامنت میذاشتم ولی از الان دیگه با ایمیل خودم فعال هستم.
عادت تکرارشونده بنده این بود که وقتی با همسرم بیرون میرفتیم باید یه چیزی میخریدیم وتوو ماشین میخوردیم
ولی الان با سپری شدن دو ماه از استفاده فایلهای رایگان تغییری در عادتم ایجاد شده و راه راهای مشکی نمایان شده مثلا همراه خودم میوه میبرم از نظر سلامتی بهتر از فست فود و بستنی و…است ودوم اینکه وقتی هر از گاهی ام عادت تکرار میشد،نسبت به قبل مقدار کمتری خریده میشد
تغییر نوع و مقدار، خطهایی بود که من ایجاد کردم
قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم
منظورم اینه که بنده با استفاده از فایلهای دیگتون به این آگاهی رسیدم و الان دوماهه ویا بیشتر که ازش میگذره.واقعا فایلاتون بی نظیره.
سپاس فراوان
سلام استاد عزیز این قسمت خیلی جالب بود چون من از روز اور که وارد چالش شدم این برنامه را اجرا کرده بودم و توی عادت نسکافه خوردن صبحانه ام ی تغییر کوچیک دادم که خیلی راحت هم بودم و از خوردن نسکافه شیرم هم لذت بردم من به مدت ۶ سال یک فنجان شیر را با ۳ قاشق نسکافه ترکیب میکردم و میخوردم ولی از روز اول چالش نصف فنجان شیر را با یکی و نصف قاشق نسکافه ترکیب کردم و خوردم و با همون نصف فنجان این چند روز واقعا لذت بردم در صورتیکه قبلا اصلا نمیتونستم راضی بشم نصف فنجان بخورم خیلی خوشحالم که ذهنم این مقدار را قبول کرد خدایا شکرت بخاطر این چالش عالی
با سلام
من میخوام عادت شیرینی خوردن با چای رو کم کنم البته این کار رو شروع کردم واز خودم راضیم باید استمرار داشته باشم
من قبلا همه سریالهای تلویزیون رو میدیدم وهمچنین اخبار رو ولی از وقتی کرونا شیوع پیدا کرد دیدن اخبار رو کم کردم وبعد هم به طور کلی نمیبینم وهمچنین دیگه هیچ سریالی رو نمیبینم ویه صورتی شده که اصلا دوست ندارم ببینم 😊🌹🌻
سلام من امروز وارد جالش شدم ب تاریخ ۲۵ مرداد..
خوشحالم و میخوام عادت ناخونک زدن رو ترک کنم
و مطمئنم در این دوره موفق میشم….
سپاس از استاد عزیزم🌹
با سلام وعرض تشکر از زحمات خستگی ناپذیر استاد عزیز🙏🏻🌺💐
در مورد فایل امروز بایستی عرض کنم من ازمان ورودم به مسیر تناسب اندام ، وعضویتم در کمپین حمایت از بدن پاک نسبت به خیلی از عادت های غلط مصرف بیش از حد مواد غذایی هوشمند شده ام ومواد زائدی که در بشقاب غذاییم بماند به سطل آشغال اشپزخانه ( به جای تبدیل بدنم به سطل آشغال وپارکینک قراردادنش برای انواع بیماری ها) منتقل میکنم واز این طریق خیلی راحت یک شکاف وخط مشکی وسط عادت غذا خوردنم ایجاد کردم وبا وجود سطل آشغالی موجود در جزوه و یادداشت هروزی ام نسبت به مقدار سهمی که به آن منتقل میکنم( فرضا از چهار قاچ پیتزا یک قاچشو داخل سطل آشغال جزوه میندازم ) به این ترتیب در چالش من اینو نخوردم شرکت کردم ولذت نخوردن را درک کردم ومیدانم در نخوردن لذت مضاعف ونشاطوحس کنترل ومدیریتی نسبت به خودم وتسلط بر ذهنم است که به حس بد بعداز زیاده خوری می ارزد واین رهائیه وعالیه . 👌🏻خدایا شکرت🙏🏻👏👌🏻🌺
واما نسبت به عادت خوردن تخم مرغ آبپز با کره نیز من به جای کره ،تخم مرغمو با گوجه میخورم
ویا چائیمو با نصف خرما(به جای یکعدد) میخورم.
هر موقع که در مهمانی یا دور همییا کافی شاپ همراه چای یا قهوه ام یک تکه کیک باشه من نصف ویا کمترش را میخورم . و…
ومن از امروز سعی میکنم باز عادات بیشتری را پیدا کنم که با راه راه کردنش بتونم در میزانش دستکاری کنم واز نخوردن زیادیش لذت ببرم وبه این ترتیب احساس شادی کنم وبا جلب موافقت ذهنم ( با دیدن خوشحالی من وگرایشم به کمتر شدن او نیز مرا به کمتر شدن وزنم ببرد)در مسیر با سرعت بیشتر بتازم تا برسم انتهای جاده سلامتی ولاغری انجا که خدا منتظرم آغوشش را برویم گشوده ومن خودم را در دامانش به واسطه همراهیش تا پیروزیم رها کتم👌🏻🌺🌺💃💃💃❤️
سلام به استاد مهربان ودلسوزودوستان مشتاق لاغری
من هنگامی ک اسم غذا میاد یا غذارومیبینم هیجان زده میشم واصلا به چیزی فکرنمکنم جز خوردن اون غذا وخیلی دلم میخواد ک هنگام خوردن ارامش داشته باشم و تندتندنخورم وتوجه ام ب لذت غذا وباهم بودن درکنار خانواده باشه باتوجه با صحبتهای استاد میخوام هرروز یک خطی به عادتهام اظافه کنم وازازخدامهربان متشکرم ک استاد عزیزرو سرراهم قراردادک مرا درمسیر لاغری هدایت کند خدایا شکرت
سلام به دوستان خوبم امروز 25مردادماه جلسه چهارم چالش من اینو نخوردم را مطالعه میکردم .راستش من یک عادتی که داشتم وقتی از خوابگاه به خونه میروم و کنار خانواده هستم مثلا دو روز یا سه روز به طرز وحشتناکی دلم غذا میخواهد بی خودی غذا -تنقلات – و … میخوردم مثلا وقتی شروع به خوردن صبحانه میکردم شاید یک ساعت یا بیشتر صبحانه میخوردم فقط نون و پنیربود ولی میخوردم تا جایی که دیگه خانواده میگفتند بسه دیگه برای ناهار جا بذار ولی وقتی فکر میکردم من اصلا گرسنه نبودم و یا با همون یک تکه نان سیر میشدم نمیدونم چرا اینطوری میشدم یا شب میرفتم یک عالمه پیتزا و فست فود میگرفتم همه سیر بودند ولی من میگرفتم و دو روز بعد حالم بد میشد بطوری که مدت یکهفته بحالت مرگ میافتم ولی حالا میخوام روی خودم کار کنم چون تاسوعا قراره برم خونه و میخوام برای خودم یک چالش بذارم مثل امتحان پایان ترم سه روز کنار خانواده هستم میخوام بخودم مسلط باشم و این عادت را کنار بذارم کمی نگرانم میترسم از این همه اموزشی که دیدم و زحماتم بهدر بره ولی به خودم امیدوارم و برام دعا کنید
با سلام
در مورد عادت اینکه شبها بیدار شوم و تنقلات که بیشتر هم شامل شیرینی و شکلات هست بخورم ، حقیقتا این عادت خیلی زمانها به من آرامش داده و الان فقط یک راه میخواهم بهش اضافه کنم و اینکه لحظه ای که بیدار شدم اول یک لیوان آب بخورم و بعد اون چیزی که دلم خواسته را بخورم، قبلا این کار را در مواردی که کردم کلا خوردنه یادم رفته و مسئله منتفی شده، دوست دارم از این فرصت چالش استفاده کنم و این را امتحان کنم.
نتیجه را حتما اینجا شر میکنم .
عالی عالی عالی عالیه استاد گرامی .از شنیدن این فایل اشک شادی چشام را پر کرده و به قدرت عالی استادی شما بیشتر و بیشتر ایمان آوردم.
استاد میخام کوتاه از ” یادداشت کردن من اینو نخوردنم در تصویر سطل اشغال بگم که خیلی لذتبخشه یعنی بیشتر از خوردنش لذت میده .چون این سطل و نوشته ها مونس و یار من شدند که به نخوردنهام ارزش میدن و منو تشویق میکنند .تمریناتی که انجام میدم و به روی یخچال میچسبانم دوست و مشوق و مونسم شدند . زنده و پاینده باشید طاهره – آلمان تابستان ۲۰۲۰
سلام خدمت دوستان عزیزم .به لطف خدا و حضور در دوره، من از زمان شروع آموزشها خیلی با عادتهای متفاوت ذهنی ارتباط دوستانه و آرامی بر قرار کرده ام ،و این ارتباط خوب من باعادتهای گذشته ام باعث شده هم در هماهنگی بیشتر با هدف پیش رویم، جلو بروم وهم از حضورم در دوره ولذت بردن از آگاهیهای جدیداشتیاقم روز افزون شود وبا هم جوار بودن با فایلهای زندگی با طعم خدای استاد عزیز این فرمول جدید ،که هم باعادتهایم کنار بیایم ودرصلح باشم، وهم قدرت و نیرویی برتر در وجودم احساس کنم ،که از هر قدرت ودستاورد زمینی که من را نگران واسیر خودش می کند ویا اسباب وعلتهای زاییده ی ذهن بشری هستند رها و آزاد بشوم، و این نیرو نه مکان دارد ونه زمان و هیچ چیز در قدرت او نمی تواند دخل وتصرف کند ،و چه بهتر از این ،که این نیرو ،زیباترین ها، نابترینها،شادترین ها ،لذت بخش ترین ها وبهترینهای زندگی را برای من خواسته ومهیا کرده است،و این روزها خودم را پاره ی تن خدا می بینم پس خیلی کاملتر وبا ترس کمتری دارم تمام اشتباهات و خطاهای غیر عمدم را به او می سپارم ومطمعن هستم که هیچ دستی بالاتر ،و هیچ آگاهی و قدرتی آگاه تر ،و هیچ قدرتی مسلط تر از ذات واحاطه ی خداوند در زندگی خودم وعادتها و رفتارهای خودم نمیبینم ونیست، و این مسیر با این همه نیروی یاری رسان خدادر هیچ وجه از حیاط زمینی و طبیعی خودمان نمیتوانیم پیدا کنیم که میشود مصداق این ذکربزرگ نورانی ،لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ،و واقعا این اتمام حجت واقعی خدا بر بنده اش میباشد .و خداوند آب پاکی را با این تاکید عظیم ،روی دست ما ریخته ،پس باید خودمان را از قفس و این همه به در و دیوار زدنهای بی خود ،و تقلا های بیجا برها نیم و همراه با استاد عزیز با عزمی بزرگ به پیش برویم که دچار گمراهیها ی مجدد زندگی نشویم ،وگرنه دیگه خود کرده را تدبیر نیست.
با سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز
در فایل اول من یکی از عادتهایی رو نام بردم که خوردن یه تکه کیک یا شکلات با چایی بعد از ظهر بود. اگرچه توضیح هم دادم که اساسا بعد از خوردن آن احساس بدی به من دست نمی دهد چون اینقدر حجم بالایی ندارد که احساس کنم دلیل اضافه وزنم هست. ولی از اون روزی که این فایل را گوش کردم به طور ناخودآگاه چایی را با یه آب نبات زنجبیلی و یا چند عدد بادام خوردم فقط به صرف اینکه چایی را خالی نخورده باشم ضمن اینکه از مفاد فایل چهارم هم بی اطلاع بودم.و اصلا هم از نخوردن کیک یا شیرینی همراه چایی احساس بدی نداشتم.حدود یک سال و اندی هست که برنامه غذایی نهار من بنا به دلایلی متغیر شده است و به طور معمول از ساعت 2/5 تا 4/5 متغیر است.حدفاصل صبحانه و ناهار هم معمولا در حد یک وعده میوه یا دم نوش هست و عجیبه که احساس ضعف و گرسنگی هم تا زمان موعد نهار پیدا نمی کنم. برنامه عصر هم تقریبا مطابق میان وعده صبحم هست. چون ناهار را دیر می خورم بیشتر مواقع برای خوردن شام اشتهایی ندارم و به خوردن اندک غذای سبک از قبیل ماست و شیر و یا یه غذای مختصر بسنده می کنم.برایم جای تعجب هست که از وقتی که تکرار دوره را شروع کرده ام ودر هفته های آخر هستم این احساس سیری را در اغلب موارد دارم و ولع بیش از حدی نسبت به خوردن مواد غذایی ندارم.سوال من این است که اگر در مسیر درست هستم تاثیر روش را چگونه می توانم متوجه شوم؟ از اینکه در مسیر لاغر شدن و تناسب اندام هستم از گوش دادن به فایلها لذت می برم آیا عدم کسب نتیجه مورد نظر ظاهری و فیزیکی همان عجله کردن هست و یا آشتی نکردن با وضعیت فعلی خود و یا هردو؟
سلام به همگی
منم میخوام عادتهام رو کی خیلی کمتر شدن بازم کمتر کنم مثلا عادت چیپس و پفک و کرانچی خوردن رو که خیلی علاقه داشتم قبلا بخورم وبرای خودم کردم هر از گاهی ولی با یه تفاوت که هر وقت خواستم بخورم همه بسته رو یک دفعه نخورم شاید در حد نصف یا کمتر بخورم و بقیه اش بمونه برا روزی دیگه
یا فست فود که قبلا خیلی علاقه داشتم تا اخر یه پیتزا رو به تنهایی بخورم یا یک ساندویچ کامل بخورم یا شایدم بیشتر میخوردم حالا هم هر وقت دلم خواست حالا یا درست کردم یا از بیرون خریدم نصف ساندویچ بشه یا از نصف بیشتر ولی اگه شده یه لقمه اش رو بزارم برای بعدا یا اینکه پیتزا رو به صورت اشتراکی با شوهرم یا دخترم بخورم
یا اینکه با چایی عصرانه هر روز کیک و بیسکوییت نیارم چون خیلی شوهرم علاقه داره حالا یکبار هم ساده با یک قند کوچیک بخوریم یه بار هم با کیک ولی در حد یه برش خیلی کوچیک بخورم اگه میلم کشید
ریزه خواری رو هم کمتر کنم دیگه از غذای اماده شده روی گاز ناخنک نزنم مخصوصا ته دیگ غذا تا تازه هست من نصف بیشتر رو نخورم اگه واقعا میل داشتم در حد یک تکه بردارم بقیه اش رو بزارم برا بقیه روی میز غدا
یا اینکه خونه مامانم دیگه سریع به سمت گاز نرم که هر چی بود بخورم یا اگه رفتم در حد یه لقمه اکتفا کنم و بیام این طرف
نا گفته نماند هر وقت خواستم یکی از این عادت هارو تکرار کنم یه صدایی هست که به من هشدار میده نخور چون نیاز نداری
و الان دیگه خیلی کمتر شده این عادتام
کلا من تمام عادت هام رو که اینجا گفتم خیلی کمرنگ شده والان خیلی تحت کنترل خودم هستن و دیگه همیشگی نیستن شاید هر از گاهی اتفاق بیفتن ولی همون رو هم به لطف خدا با این چالش از بین میبرم با همراهی استاد عطار روشن ممنونم
سلام خدمت استاد گرامی
من فایلهارو گوش دادم سعی کردم در خودم ودر ذهنم تمرین کنم
ریزه خواری ندارم اما یک چیز من روناراحت میکنه هنوز یکمطلب از ذهن من عبور نکرده همون اتفاق میافته مثلا امروز در ذهنم گفتم اگه این نمک دون بشکنه تمام زیزه شیشه ها پخش مشه ومواد داخل نمک پاش مریزه کهدارچین بود ومن همین دارچینی کهداذم تموم میشه ودقبق همین اتفاق اغتاد چه کارکنم جهت مثبت به غکر وذهنم بدم نمیدونم دارم درست عمل مکنم یانه ولب خبلی امید دارم واز خدام خیلی سپاسگزارم فکر مکنم که خدا بهمن توجه خاصی داره
لطفاً راهنمایی کنبد