0

انعطاف ذهن ناخودآگاه (چهارم – 1)

ذهن ناخودآگاه
اندازه متن

ذهن ناخودآگاه قابل دیدن نیست و ما شناخت واضحی از چگونگی عملکرد آن نداریم.

بنابراین کاملا طبیعی است که اگر تا به امروز از اینکه ذهن ما چه قدرتی در تعیین شرایط زندگی ما دارد اطلاع و آگاهی نداشته ایم.

ذهن ناخودآگاه در واقع حافظه بلند مدت مغز ما محسوب می شود.

ذخیره اطلاعات در مغز

ما در زندگی روزمره آگاهی و اطلاعات زیادی دریافت می کنیم اما همه آنها را ذخیره نمی کنیم.

چون ذخیره اطلاعاتی که کاربردی در زندگی ما نداشته باشد فقط باعث صرف انرژی جسم ما می شود و از آنجایی که مغز ما به شدت علاقمند به مصرف انرژی کمتر است بنابراین هر اطلاعات و آگاهی که مورد استفاده و کاربردی نباشد را بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه ذخیره نمی کند.

اگر یک روز از زندگی خود را با دقت مورد بررسی قرار دهید به وضوح متوجه خواهید شد که آگاهی متنوعی از طریق افراد، رسانه ها و سایر روش های ارتباطی و از طریق های کانال شنوایی و بینایی به ذهن شما وارد می شود.

اما فقط آگاهی و اطلاعاتی در ذهن شما ثبت می شوند که موقع شنیدن یا دیده شدن باعث برانگیخته شدن احساس شما می شوند.

به این مثال توجه کنید.

شما در حال انجام کارهای روزمره خود در حانه هستید.

تلویزیون یا رادیو روشن است و صدای آن به گوش شما می رسد. بدون اینکه شما انتخاب کرده باشید چه شبکه ای یا چه برنامه ای پخش شود.

در مدت زمانی که شما مشغول انجام کارهای روزمره خود هستید چند برنامه مختلف پخش می شود و اطلاعات زیادی از طریق رسانه در فضای خانه شما پخش می شود.

شما به صورت پراکنده جملاتی را می شنوید اما برای شما اهمیتی ندارد و وارد ذهن ناخودآگاه شما نمی شود.

در یک لحظه که توجه شما به سمت صدای پخش شده جلب می شود مجری برنامه درباره تاثیر مصرف روغن های مایع در افزایش میزان چربی و در نتیجه بروز چاقی توضیح می دهد.

حس کنجکاوی شما برانگیخته می شود و با دقت بیشتری گوش می دهید.

مجری برنامه با استناد به تحقیقات علمی و پژوهشی معتبری سعی در مهم کردن توضیحات خود دارد.

از آنجایی که شما از قبل عقیده دارید برنامه های پخش شده از رسانه ها مورد تایید هستند و منبع صحیح دارند گفته های مجری را باور می کنید و احساس نگرانی در شما درباره مصرف روعن های مایع ایجاد می شود.

برای تحقیق بیشتر درباره آنچه شنیده اید با دیگران صحبت می کنید و آنها نیز اطلاعات خود را به آنچه شما شنیده اید اضافه می کنند. در این حالت شما در حال اهمیت دادن موضوع جهت ثبت در ذهن ناخودآگاه هستید.

هرچه بیشتر درباره این موضوع تحقیق کنید و گفتگو کنید به ترس و نگرانی شما از مصرف روغن مایع اضافه می شود و این در حالی است که روزانه از روغن مایع برای پخت و پز و سرخ کردن استفاده می کنید.

از بین همه آگاهی که از تلویزیون پخش شده بود تنها بخش توضیحات درباره مصرف روغن مایع که باعث برانگیخته شدن احساس شما شد در ذهن شما ذخیره می شود و چون شنیده های خود را تکرار کردید و درباره آن فکر کردید و احساس نگرانی شما بیشتر شد بعنوان اطلاعات پایه و تاثیرگذار در ذهن ناخودآگاه شما ثبت می شود.

از این پس شما با هر بار مصرف روغن مایع احساس ترس و نگرانی خواهید داشت و به مرور انتظار شما از وضعین جسمی خود تغییر میکند و چاق شدن خود را طبیعی می دانید چون روغن مصرف می کنید.

نکته جالب توجه این است که وقتی احساس ترس از مصرف روغن در ذهن ناخودآگاه شما ثبت شود دیگر تفاوتی ندارد به چه مقدار روغن مصرف میکنید.

چون قطعا شما بعد از شنیدن توضیحات ارائه شده سعی میکنید میزان مصرف روغن را کاهش دهید اما نیجه نهایی برای شما چاق شدن است چون ذهن ناخودآگاه کاری به مقدار مصرفی ندارد بلکه ملاک عمل ذهن احساسی است که شما از مصرف روغن دارید و همچنین انتظاری که از مصرف آن دارید.

این توضیح ساده چگونگی ثبت اطلاعات در ذهن ناخودآگاه است.

رفتارهای ما چگونه به عادت تبدیل می شوند

عادت های ما اطلاعاتی هستند که توسط خودمان در ذهن ناخودآگاه ثبت شده اند.

در زندگی هر فردی رفتارهای زیادی وجود دارد که فقط یک باز از او سر زده است و دیگر آن را تکرار نکرده است.

اما دلیل اینکه برخی رفتارهای ما به صورت تکرار شونده از ما سر می زنند و به عادت ما تبدیل می شوند این است که اولین بار که آن رفتار را انجام داده ایم قطعا احساس خوبی در ما ایجاد کرده است که ما تمایل داشتیم بار دیگر آن رفتار را تکرار کنیم.

با هر بار تکرار کردن آن رفتار احساس خوبی داشته ایم و همان لحظه تصمیم ما برای تکرار دوباره آن رفتار مصمم تر می شود و به راحتی پس از چند روز آن رفتار به عادت روزانه ما تبدیل می شود.

از آنجایی که مغز ما تمایل شدید به انجام کارهای تکراری دارد تا انرژی کمتری صرف کند همواره ما را ترغیب به ایجاد عادت ها می کند.

و به همین دلیل زندگی روزمره ما تشکیل شده از تعدادی رفتار تکرار شونده که هر روز آنها را تکرار می کنیم که به عادت روزمره زندگی ما تبدیل شده اند.

چرا عادت های خود را مضر می دانیم

تا زمانی که از رفتار تکرار شونده خود لذت می بریم هیچ مشکلی برای ما ایجاد نمی کنند.

اگر به هر دلیل اطلاعاتی دریافت کنیم که سبب شود از تکرار رفتار خود احساس ترس و نگرانی در ما ایجاد شود دیگر تکرار آن رفتار برای ما لذت بخش نخواهد بود.

تکرار رفتاری که روزی برای ما لذت بخش بود به راحتی به رفتاری که ترس آور است تبدیل می شود و نتایج این تغییر احساس نسبت به تکرار هر رفتاری نتایج نامناسبی برای ما به ارمغان می آورد.

دلیل اینکه ما عادت های خود را مسئول نتایج زندگی خود می دانیم این است که اطلاعاتی درباره مضرر بودن آن عادت دریافت کرده ایم و از آن موقع ترس از تکرار آن عادت در ما شکل گرفته است و این درحالی است که شاید دیده باشیم فرد دیگری همان عادت را دارد اما مشکلی که ما با آن عادت داریم را ندارد.

و این تفاوت در نتیجه بخاطر اطلاعاتی است که خودمان در ذهن ناخودآگاه خود ثبت کرده ایم.

آنچه در ذهن ناخودآگاه ثبت شده است را نمی شود با جنگ و مبارزه و تصمیم قاطع تغییر داد بلکه فقط به همان طریق که اطلاعات قبلی ذخیره شده است می توان اطلاعات جدید را ذخیره کرد.

در جلسه سوم ما درباره ترکیب جزئیات با علایق اصلی در زندگی خود مثال زدیم.

در این قسمت تصمیم داریم از این عادت معمول که همه ما تجربه آن را داریم برای اضافه کردن جزئیات به عادتی که دوست داریم اصلاح یا تغییر کند استفاده کنیم.

این کار به منزله وارد کردن اطلاعات جدید به پرونده عادت مورد نظر در ذهن ناخودآگاه است.

شما قادر به حذف پرونده اطلاعات عادت های خود نیستید چون ترک عادت کار سخت و دشواری است اما به راحتی می توان به اطلاعات پرونده مواردی را اضافه کرد.

اضافه کردن حرکت های جدید به عادت قبلی دقیقا مانند انتخاب لباس با رنگ اصلی مورد علاقه به همراه خطهای باریک از ترکیب رنگ دیگری است.

در این حالت ما عادت اصلی را حفظ می کنیم در حالی که تغییر کوچکی در آن ایجاد می کنیم.

این تغییر کوچک برای ذهم ما به راحتی قابل پذیرش خواهد بود.

لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهنی صورت می گیرد

در این روش شما با آگاهی که درباره لاغر شدن به ذهن خود می دهید در واقع ذهن ناخودآگاه را هماهنگ با خواسته جسمی خود برای لاغری قرار می دهید.

انجام تمرینات مانند آشپزی کردن است.

شما اگر مقدار زیاد و متنوعی از مواد غذایی اولیه داشته باشید تا زمانی که مشغول پخت و پز نشوید غذای مورد علاقه تان آماده نمی شود.

نوشتن تمرینات لاغری با ذهن مانند آشپزی کردن که مواد اولیه را با هم ترکیب می کند، آگاهی هایی که به ذهن خود داده اید را با هم ترکیب و در هماهنگی با جسم شما قرار می دهد.

در واقع شما با نوشتن برنامه ریزی رفتاری جسم خود را تغییر می دهید.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.09 from 35 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22441
برچسب ها:
151 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/08/17 08:13
      مدت عضویت: 382 روز
      امتیاز کاربر: 23510 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 347 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      خدا را شاکرم که درتاریخ 1402/08/17 توانستم این فایل را گوش بدهم 

      درموضوع لاغری با ذهن آموزش ازز طریق ذهن و انجام تمرینات انجام خواهد شد . و باید برای انجام تمرینات زمان بگذاری و آن را بنویسی و از موقعی که داری به موضوع لاغری فکر میکنی تمرکز ذهن روی لاغری است و اینها یعنی آموزش ذهن ناخودآگاه برای لاغری و فکر به لاغری دراولویت قرار دارد 

      ما باید درمورد عادتهایی که داریم آنها را کاملا خذف نکنیم مثل خوردن شیرینی – نان – مثلا من زیاد نون خامه ای دوست دارم قبلا چند تا برمی داشتم الان این عادت را تغییر بدهم و به جای چند تا یکی دانه بردارم و آن را حذف نکنم این خیلی احساس خوبی به انسان میدهد که هم کمتر خوردم و هم مزه ی آن را چشیدم . چون شما هرگز نمی توانید با فکر چاقی مبارزه کنید ما باید کمتر بخوریم و به ذهن خود بگوییم من عادت غذایی خودم را تغییر دادم مثل انتخاب رنگ زرشکی دریک لباس که رنگ دیگه هم دارد 

      استاد من دیشب خانه مادرم شام سوسیس و کالباس داشتند من اصلا دوست نداشتم من برای خودم مقداری پنیر و کمی نان خوردم و زود هم سیر شدم و زودتر از همه بلند شدم چقدر ازاین تغییر خودم راضی و خشنود بودم درحالی که اگر قبلا بود من یک بشقاب پر به همراه یک نان میخوردم 

      انشاالله از امروز سعی میکنم برای هروعده غذایی فکر کنم که چه تغییری میتوانم درآن بدهم که احساس من خوب باشد و ناراحت نشوم و هم دراین رابطه من آموزش ببینم که تغییر درعادت هم زیاد بد نیست چون یک تنوع است و استاد گفتند مغز کارهای تکراری را بیشتر دوست دارد چون انرژی کمتری را مصرف میکند پس برای مغز هم تغییر در عادتها مفید خواهد بود تا انرژی بیشتری را مصرف کند و همچنین غذاها را با عادتهای مختلف را هم امتحان کند .

      استاد درمورد تغییر درعادت خیلی این روش خوبه چون وقتی چیزی را حذف نکنی فشاری هم به ذهن وارد نمیشه و فکر منفی باف کمتر فکرهای منفی میکنه که چرا نخوردی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/04/24 16:48
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 432 کلمه

      سلام به همگی 

      من با انجام  این تمرینات بین ذهن و جسم خودم  هماهنگی ایجاد میکنم چون هنگام انجام تمرینات تمرکزم کامل میاد روی هدفم  و اینطور ذهنم با هدفم هماهنگ میشه .و نتیجه راحت تر رقم میخوره .

      من  در جلسه قبل یادم گرفتم میشه در علاقم تنوع ایجاد کرد .

      پس میشه در عادتم هم تنوع ایجاد کنم و  باید  به خودم بگم خیالت راحت من نمیخوام این عادت رو ترک کنم و فقط میخوام داخل این عادت تنوع ایجاد کنم  پس ادعا نکن برای ذهنت نه من نمیخوام دیگه عادت رو داشته باشم نه باهاش  راه بیا و اون رو بپذیر و فقط اگاهانه یه تغییری در اون ایجاد کن مثلا زمان اون رو یا مقدار اون رو تغییر بده یا تعداد دفعات اون رو تغییر بده .

       مثلا همین الان برای پسرم شیرینی ابنباتی  ریز میوه ای که مدتها هست داخل بخچال موندن   کسی نمیخوره اوردم و اما چون در دستم چند رنگش بود خودمم یه دونه از اونها برداشتم  و گذاشتم داخل  دهانم در صورتی که همیشه اونها رو دیدم اما نخوردم ولی امروز برای پسرم که کمی کسالت داره اوردم   خودم هم یک دونه  برداشتم اما نزاشتم حالم بد بشه گفتم حالا دوست داشتی بعد از مدتها یه دونه(  که خیلی هم ریز هستند )خوردی عیب که نداره  بپدیر این رفتار  ریزه خواری در تو عادت شده و به خودت بگو میشه  خیلی کم اون رو تغییر  بدم مثلا حالا برداشتم اما دفعه بعد هر کس هر چیزی خواست من براش بردم نباید لب بزنم یعنی حو اسم رو بدم در این عادتم یه تعییری ایجاد کنم  .

      پس هر اضافه ی غدا  رو نخور و لذت ببر از این نخورده هاو به خودت بگو من میتونم به همین راحتی به اموزشها عمل کنم اصلا کار  سختی  نیست ببین من با این کار هم احساس قدرت میکنم هم با عادتم در جنگ نیستم و اینطور  ذهن کاری به من نداره .

      حقیفتا من به دنبال این هستم که احساس قدرت و توانایی بیشتر  کنم اگر با انجام همین تمرین احساس قدرت میکنم پس میخوام با این کار ساده به حس قدرت برسم پس با دل و جون میخوام انجامش بدم .

      پس چطور هر بار غذایی برای بقیه کشیدم نوک نزنم ؟؟ و این عادتم رو کمرنگ کنم  ؟؟

      . اگر در طول روز  یه بار   تکرار شد عیب نداره اما بار بعدی دیگه انجام ندم و لذت ببرم که بود و من در اون موقعیت قرار گرفتم اما نخوردم پس راه ایجادی من در این تغییر این هست اگر یک بار نوک زدم میتونم دفعه بعدی نوک نزنم و این کار لذت بخش رو تجربه کنم و حس قدرت کنم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/02/23 21:28
      مدت عضویت: 383 روز
      امتیاز کاربر: 1720 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 349 کلمه

      با سلام و درود ب فرمانروای جهان و جهانیان ،خداوندگاار زمین و زمان 

      با سلام خدمت دوستان و استاد صبور 

      اول از همه از استاد تشکر میکنم ،که سالهاست اصلا فکر نمی کردم ،ذهنم دستور فقط اظطراب و ترس و و  میداد. سالها دست ب قلم نبردم ،الان بخاطر این سوالها 

      دست ب قلم میشوم .(خدایا شکرت)

      استاد اینقدر ب تغییر ذهنم و فرمولها هستم ب تناسب اندامم فکر نمیکنم و آرزوم که حاکم ذهنم باشم.ان شاالله

      استاد شما همین تمرین و فرمودید اول از همه ترسهایم آمد جلو چشمم .که همین افکار مرا ب چاقی کشید و توجه مرا از توانایی هایی که خداوند ب من داده و من همیشه ب تناسب اندام میرسیدم ب چاقی توجه کنم و خودم را ناتوان ببینم و در دامش گرفتار شدم.

      پس اکنون از روش استاد و کنترل ذهن ضمیر ناخداگاهم این غولی که میتوانست غول چراغ جادو آرزو های قشنکم باشد ،آن را ب غول درخت لوبیای

      سحرآمیز کردم،دست پیدا کنم .

      پس هرگاه ترس ب سراغم آمد حتما گذشته را یاد کنم که هیچ جنبنده ای ،جن و انسی بر من تسلط ندارد جز خودم و خدای من.جز افکار پریشان من.

      و با ترکیب گفتاری ،قدرت در دستان خداست ،مطلق خداست ،خیر خداست و توکل و اعتماد ب خدا را هم ترکیب کنم.

      اگر من چاق شدم تماما بخاطر بی ایمانی و باور نداشتن ب خودم.

      باز روش استاد_من همین حالاهم خوبم ،عالیم،از طریق ورودیهایم تحریک نشوم.

      و بر خلاف گذشته با گفتگو ذهنی غذایم را بخورم.

      من عادت ب چای و دمنوش دارم ،مدتی ناخواسته دمنوش و کنار گذاشتم و ب ندرت دم می کنم.

      پس اتش چای را در هوای گرم با هندوانه و کمی میوه های آبدار عوض میکنم

      بیشتر با خودم تکرار کنم که غذا برای انرژیست پس ب اندازه و با عششق بخورم

      در موقع خوردن گاه گاهی قاشق و چنگال را در بشقاب بگذارم و ب غذایم با صلح نگاه کنم

      من عادت دارم کنار غذای با حجم کم ،پیاز خام و ترشی زیاد بخورم پس سر سفره خیلی کم میارم و یا ترکیبش میکنم با سبزی خوردن

      من افکار لاغرهارادارم .من خیلی خوب و عالی هستم.)با سپاس فراوان از استاد

      ب امید تغییرات (من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد)

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      سلام دوباره خدمت استاددبزرگوارم. عادت ته دیگ خوردن و خوردن دوباره بعد سیری بود که اولا خداروشکر خیییلی خوب شدم با تمرینات و دیروز کلی خوشحال شدم از تغییر رفتارم .من خطی که ایجاد کردم اولا ته دیگ کوچولو برمیدارم و اونو ریز ریز میکنم یا نگه میدارم اخر سر که لذتش کمتر بشه و موفق هم شدم تو این چند روز.خط بعدی اینکه خیییلی با ارامش میخورم تا ته دیگ دیدم نمیزارم دهنم صب میکنم نگاه میکنم و خیلی آگاهانه که میشم میبینم حتی موقع اول خوردن هم اون لذت رو دیگه نداره و کمتر شده برای لقمه های بعد سیری هم دقیقا لقمه رو بر میدارم و دستم‌نگه میدارم و از خودم میپرسم میگم واقعا من نیاز دارم میبینم نه دیگه نخوردم و خط بعدی تا سیر شدم سریع از جام پا میشم و میرم جای دیگه.در مورد اضافه بچه ها هم کمتر میریزم براشون سیر نشدن دوباره میریزم و اگه موند میریزم یه ظرف کوچولو مخصوص واگه خواستن  گرسنه شدن عصری براشون داغ میکنم اگر هم نخوردم میریزم دور یا تو نون خشکی.خداروشکر این کارها رو این چند روز عالی انجام دادم و خودم احساس میکنم که چقدر عادتهام داره عوض میشه.فقط یه مورد دیروز یه موردی درون خودم حس کردم هنوز ترس از چاقی دارم.دیروز بعد مدتها میخواستم سالاد بخورم من واقعا عاشق سالاد با سس هستم ولی متاسفانه چندین ساله این لذت رو از ترس اینکه همه میگن و خودم باورم شده سس چاق میکنه یا کم زدم یا سالاد رو خالی با ابلیمو میخوردم که نه تنها لذتی نداشت بلکه همیشه در حسرت بودم و ولع ام هم زیاد میشد.همیشه میدیدم همه روش سس میریزن میخورن گریه ام میگرفت.دیروز خیلی اگاهانه سالاد رو تو یه ظرف کوچولو کشیدمروش سس زدم به اندازه ای که میخواستم اون حس لذت رو ببرم و خیلی با آرامش خوردم ولی ته ته ذهنم هی ترس داشتم سس چاق میکنه و این یکم ناراحتم کرد.هنوز نمیدونم برای سس چه خطی ایجاد کنم که اون ولع ام هم پاک شه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1401/12/02 10:25
      مدت عضویت: 463 روز
      امتیاز کاربر: 50585 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 291 کلمه

      سلام عصر بخیر 

      ۲ ۱سفند ۱۴۰۱

      امرو دوباره برگست داشتم باز از اول چالس فایل دیدم

      ومتن فایلها رو خوندم علت بوتنم متوجه بشم .من روزگذشته  از شما خواستم که به سوال که من چون احساس میکنم این قسمت برام داره سخت میشه این قسمت ادامه بدم یا به زمان دیگه وابزارم به خودم گفتم بگرد مشکل پیدا کن  دا رم سعی خودم میکنم با طلح وارد بشم نه  بامبارزه  شما تویی این فایل گفتید کسی بهتر نتیجه میگیره که عملی انجام بده بهتر نتیجه میگیره که جسم با ذهنم هماهنگ باشه ونتجه بیشتری میگیرم 

      عادت = اطلاعات کاربردی +ذخیره ذهن نا خداگاه

       احساس خوب+تکراراحساس خوب =عادتت روزاته

      برای کم رنک کردنش یااصلاح باید  عادت  نمتونیم حذف کنیم  اول کمی تغییر توش ایجادمیکنم 

      یا ترکیبش میکنیم من از  خودرن بادام زمین لذت مبرم بخاطر اینکه اگه تنها بخورم مقدار زیادی مصزف میشه خیلی فکر کردم وار ایده همسرم استفاده کردم اون باکشمش ونخودچی مخلوط کردم هم طمع جدید بدست امد وهم من به مقدارکمتر بادام زمینی میخورم  از اید دیگران استفاده کنیم اشکال نداره .

      در غذاهی دیگه برای کمتر خوردن ولذت برن از اون عادت سعی اینه  براینگه که یی خطی روش بندازم  .

      تن ماهی رو با برنج میخوریم حالا برنج کمتر کرده  سالاد بهش اصافه  هم برنج هم ماهی  خوردیم هم سالاد وهم کم خوردیم 

      برای ابگوشت که من دوسش دارم اب ابگوشت خالی میخورم وگوشتش با مقدا کم نون میل میکنم هم تغییردادم هم کم خوری که باحس لذت انجام میشه .

      عادت یی خط بهش بندازیم ولی حفظش کنم باهش راه بیام 

      ساعت خوردن چای رو تغییر میدم یاچاش اب میخورم

      بی جیزی به شما بگم شما با ندادن مدل  مرا به فکر  میدازید که من خوب متوجه نشدم واینحسدر خودم تقویت میکنم مشکلپیدا کنم امید وارم درست فایل امروزمت جه شده باشمازرو گذشته عجیب فکرم درگیر کرده تشکر

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شقایق
      1400/06/01 18:54
      مدت عضویت: 1143 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 709 کلمه

      با سلام چقدر فایل این قسمت عالی بود تکنیکی برای ترک عادتهای غذایی  که دوست نداریم تکرار شون کنیم  

      البته به نظر من میشه این روش و واسه ی  عاد تهای دیگه ای هم بکار گرفت

      در قسمت اول من از عادت خوردن سه وعده  غذا  صحبت کردم و گفتم خیلی دوست دارم این عادت و کنار بگذارم چون این رفتار من باعث عذاب وجدان و نا راحتی من میشه

      البته این عادت ۳ وعده خوری صبحانه ، ناهار ، شام ، یه عادت عمومی و کلی هست که در اکثر جوامع وجود داره

      ولی من اصلا دوسش ندارم چون معتقدم هر کس بنا به نیاز و میل روزانه ش میتونه این وعده ها رو کم یا زیاد کنه یا حتی ساعت اونا رو تغییر بده 

      و  هیچ اجباری وجود نداره چون این یه عادت عمومی  هست منم حتما باید تکرارش کنم خب روشی که استاد گفتن اینه که بجای اینکه من بیام با این عادت بجنگم و بگم من از شنبه شروع میکنم مثلا شبها شام نمیخورم و  قطعا موفقیتی هم  نخواهم داشت چون بارها شده بود که من این تصمیم و گرفتمو نتونستم اجراش کنم و وسوسه های ذهنی مانع شدمخصوصا اینکه کل خانواده در حال  خوردن بودن و من فقط نگاه میکردم ، 😁از طرفی چون شام نخورده بودم ذهنم شروع میکرد به قلقلک دادن که برو فلان چیز و بخور تو که شام نخوردی خب حالا یه تیکه کیکم بخور تو که شام نخوردی یا … و به خودم می امدم میدیدم تو که شام نخوردی ، نخوردی ….من خیلی بیشتر از حد نیازم  خوردم و کلی عذاب وجدان به سراغم می آمد و بارها شده بود که میگفتم  ای کاش همان مقدار شامم را خورده بودم  

      و این نحوه ی برخورد عجولانه اصلا دوامی نداشت

      اما با این تکنیک  من خود وعده ی اصلی رو حذف نمیکنم بلکه یک گام کوچک بر میدارم ، یا ساعت  خوردن شام که مثلا حدودای ساعت ۹ تا ۱۰ شب هست و جابجا میکنم  یا مقداری از شامم رو کم میکنم که فکر میکنم با گزینه ی دوم ذهنم بیشتر توافق داره  چون اگه بخوام ساعت و تغییر بدم چون بقیه ی خانواده مشغول خوردن هستن باز وسوسه ها میاد ولی وقتی با اونا بخورم فقط چند تا لقمه کمتر فک کنم لذتش بیشتر هم  باشه چون با این روش من دارم یه عادت جدید و جایگزین عادت قبلی میکنم با این تفاوت که بِیس اصلی که همون وعده ی شام هست سر جاشه فقط یه تغییرات کوچولو داخلش رخ داده

      خب اینکار دو مزیت هم  برای من بدنبال داره

      ۱ عادت قبلیم کم کم  کمرنگ میشه  

      ۲ این رفتار جدید جایگزین شده نیز کم کم   چون برام لذت داره تبدیل به عادت میشه و میتونه جایگزینه خوبی واسه عادت  قبلم بشه

      خب حالا بعد از اینکه یه مدت این  کم کردن مقدار  غذای شام  ادامه داشت حالا باید بیام مجددا  مقدار دیگه ای از غذا رو کم کنمو این روند و همینطور به مرور ادامه بدم تا کلا  بتونم کل شامو حذف کنم و ناگهان به خودم میام و میبینم دیگه هیچ خبری از اون عادت اولیه وجود نداره این یه ترک تدریجی هست که بدون اینکه بخوایم با عادتی بجنگیم کاملا مسالمت آمیز این عادت و کنار بزاریم

      بدون اینکه فشار جسمی در ما ایجاد بشه مثلا ضعف یا گرسنگی که مثلا خیلیا میگن نصف شب  ضعف میکنی یا اینکه ذهن بخواد بگه شام نخوردی چون این عادت به مرور کنار گذاشته شده  و ذهن باور کرده دیگه وعده ای به این نام براش وجود نداره

      و استاد مثالی راجع به رنگ لباس زدن

      در تمرین قسمت قبل گفتم پسرم لباس رنگ مشکی خیلی دوست داره و من  میخواستم یکدفعه  این علاقه رو از رنگ مشکی به لباس رنگ روشن تغییر بدم که خب موفق نبودم حالا میشه از همین تکنیک برای تغییر   رنگ لباس  هم استفاده کرد مثلا  میتونم این روش و بهش پیشنهاد بدم تا خودش اگه دوست داشت این تغییر و  ایجاد کنه مثلا اول لباس مشکی که چند طرح سفید یا رنگ روشن داخلش هست رو بخره و قطعا خوشش میاد چون بیس اصلی مشکی هست

      و کم کم همینطور این روش ادامه پیدا کنه و هر دفعه یه طرح روشن به طرح اصلی اضافه بشه تا اینکه آرام و بی دردسر بشه این تغییرو  از رنگ تیره به رنگ روشن هم ایجاد کرد .

      خیلی خوب بود ممنونم استاد

      مطمینم با این روش میتونم عادت خوردن ۳ وعده غذا رو که زیاد دوست ندارم و تغییر بدم البته براحتی و بدون هیچ گونه جنگ و لجبازی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Somayeh
      1400/04/31 09:13
      مدت عضویت: 1441 روز
      امتیاز کاربر: 6727 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 443 کلمه

      با سلام 

      الان که دوباره یه باره دیگه متن رو خوندم و فایل رو گوش دادم استنباطم از درس امروز این جوریه؟  

      زمانی که با یه موضوعی در زندگی روبه رومیشی که احساست به اون موضوع بد هست باید بازم بهش عشق بورزی و به جنبه های خوبش نگاه کنی کم کم احساست به اون موضوع خوب میشه و از ناحیه احساس خوب افکار خوب میاد سراغت که چی کارکنی وهمون کار روانجام میدی و برات لذت بخشه .

      مثلا چند ماه پیش که هوا خیلی سرد و یخی بود یکی از شبها من رفتم تا ایوان کاری انجام بدم خواهرزادم در  رو از درون قفل میکنه و من با لباس خونگی نازک روی ایوان با اون سرما بودم . من تنها کاری که کردم به خوبیهاش فکر کردم و باخودم گفتم اون کودک هستش عاشق شلوغی وشیطنته و لذت میبره خونه هم که کسی رو نداره باهاش بازی کنه میاد خونه ما بامن بازی میکنه وهمینجور که افکار خوب رو توذهنم مرور میکردم فکری اومد سرم که روهمون ایون بشینم و بیخالش بشم یه کمی که نشستم خودش اومد در رو بازکرد و منوبغل کردورفتیم خونه . 

      حالا درموقع چالش با ناخواسته ها به نظرم همینه اول بایستی با اون عادت بد که داریم به خوبیهاش توجه کنیم واحساسمون رو به اون عادت خوب کنیم کم کم فکرهای خوب میاد سرم و من اون کار روانجام میدم .

      با گوش دادن فایل وانجام تمرینات و تمرکز بر اون احساسمون رو خوب خوب کنیم به اون عادت بد .

      وزمانی که با اون عادت بد مثلا پرخوری میخایم روبه روشیم فکرهای خوب میاد سرمون و اون رو انجام میدیم مثل مثالهایی که در تمرین قبلی گفتم و مطمنا هرچه احساسمو خوب تر کنم راهکارهای قوی تر وبهتر میاد تو سرم که عادتم رو هرسری کمرنگ کمرنگ میکنه 

      مثلا همین چای که با کلی قند میخوردم الان که حسم رو با شیرینیجات خوب کردم و از فوایدش نوشتم یه مدت قندکمتر رو با دستم تکه تکه میکردم وتعدادش که  زیادتر شد همون دفعات قبلی اونا رو مصرف میکردم .

      وفکری که امروز صبح به ذهنم موقع صرف صبحونه اومد اینکه چه نیازی هست که من چایی رو داغ  دوست داشته باشم بخورم اومدم به حالت گرم خوردم وقند کمتری هم مصرف شد . من فقط احساسمو به قند خوب کردم فکرهای خوب اومد سرم و واقعا لذت بخشه .

      من همش فکرمیکردم درمقابل ناخواسته هایی که رفتار انسانی هست بایستی احساسمون رو خوب کنیم هیچ وقت فکر نمیکردم که در مقابل ناخواسته عادت غذایی نادرست هم بایستی احساسمون رو خوب کنیم .

      حالا میفهمم که هرچه از این سیستم جهان هستی بدونم یه قطره درمقابل اقیانوس هم نمیشه .

      پس هرچه بیشتر آگاهیهامو زیاد کنم زندگی برای من لذت بخش تر خواهد بود .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 5410 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 894 کلمه

      به نام خداوند صابر و قادر

      روز ۴۶: ۱۱ / ۳ / ۱۴۰۰

      آنچه گذشت: ما اطلاعات فراوانی از محیط پیرامون کسب می کنیم و بر برخی از آنها تمرکز کرده و در مورد آنها تحقیق و بحث و تفکر می کنیم به این شکل اطلاعاتی را به ذهن ناخودآگاه خود می دهیم و بر اساس آن رفتاری در ما شکل می گیرد اگر انجام ان رفتار در ما احساس لذت ایجاد کند و از انجام آن رفتار احساس خوبی داشته باشیم آن رفتار بصورت عادت در ما در می آید. به مرور تکرار این رفتار ما را از آن بیزار می کند مثلا اگر موسیقی را دوست داری با چند بار گوش دادن آن لذت می بری ولی اگر محکوم شوی در طول روز مرتب و پشت سر هم به ان گوش بدهی احساس شکنجه خواهی داشت نه لذت. پس تکرار آن رفتار عادتی که روزی لذت بخش بوده حالا برای ما ناراحت کننده می شود و تصمیم به ترک آن عادت می گیریم.

      و اینجاست که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها . بارها تصمیم به عدم انجام آن رفتار می گیریم که این انتخاب از خودآگاه ماست ولی ناخودآگاه همچنان با آن رفتار خوش است و تکرار ان را می پسندد و دعوای پنهان خودآگاه و ناخودآگاه سبب فرسایش ما و عدم موفقیت در ترک عادت می شود. پس چه باید کرد؟

      ۱- فکر کنم عادتی که الان دوستش ندارم و میخوام ترکش کنم قبلا برام چه مزایایی داشته و واسه چی از انجامش لذت می بردم؟

      اینجوری می فهمم اون رفتارم خیلی هم بد نیست. و انجامش این همه ناراحتی و خودآزاری و سرزنش خود نداره.

      ۲- حالا که مزایای اون عادت رو فهمیدم پس دیگه جنگی در کار نیست و به قول لئون تولستوی به صلح می رسیم و جنگ و صلح تداعی پیدا می کنه.

      با ارامش همه چی راحت تر حل و فصل می شه و تصمیمات عاقلانه تری میشه گرفت به عبارت دیگه با پنبه سر می بریم هم خوشحالیم  و هم در صلح و از مبارزه خبری نیست و هم بدون مقاومت ذهن موفق به ترک عادت می شویم.

      ۳- ذهن روی علاقمندی ها و فرمول هایش منعطف است من می توانم در حد انعطاف ذهنم یواش یواش روی تعدیل عادت هام و بعد حذف انها کار کنم.

      مثلا چای شیرین دوست داری از امروز یه کوچولو کمتر شیرینش کن. چون عادت دوست داشتنی ات رو انجام دادی ذهنت گارد نمی گیره ولی با آرامش یه تغییر کوچولو در اون ایجاد کرده ای.

      من البته بدترین مشکلم خوردن چیز با چایی بود و عاشق خوردن چای با یه چیزی بعد از ناهار بودم که در تمرینات قبلی فهمیدم من اصلا نه چایی  دوست دارم و نه اون چیزی که با چایی می خوردم من برای فرار از خواب بعد از ناهار این رفتار را انجام می دادم الان اصلا چای درست نمی کنم و کمی دراز می کشم در حال مطالعه اگر دوست داشتم می خوابم و اگر دوست نداشتم خودبخود پا می شم و از کتابم نت برداری می کنم و اون ساعات عصر اینطوری سپری می شه. و نیاز به راه راه کردن این عادتم نشد.

      عادت بد دیگه خوردن چند لقمه سر سیری بود که راه راه کردنش میشه لقمه رو بگیر و حالش رو ببر اما بذار در ظرف غذای هاپو.

      یه عادت بد من انتقاد پذیر نبودن هست شاید اینجا ربطی نداره اما دیگه مثال عادت غذایی که بخوام ترکش کنم فعلا یادم نیومد. با شنیدن انتقاد یا اعتراض اول احساس داغی می کنم شاید صورتم هم برافروخته میشه موضع نمی گیرم و بهش فکر می کنم که اگر انتقادش سازنده هست خودم را اصلاح کنم ولی خودم تا ساعتها به هم می ریزم. باید این ناراحتی و دلخوری پس از شنیدن از انتقاد رو که یک عادت بد هست رو راه راه کنم خب هر وقت انتقادی شنیدم حتما گر می گیرم و بهم بر میخوره حالا اگه سوت بزنم چطور میشه شاید خندم بگیره و حس بد شنیدن اون انتقاد رو در من تعدیل کنه. باید امتحان کنم اگه جواب نداد یه راه راه دیگه رو امتحان می کنم.

      یه نکته جالب دیگه این فایل هم اینه که حتی اگر بعضی اطلاعات را مفید تصور می کنم ولی میگن بی خبری خوش خبریست بعضی اطلاعات هم فایده نداره دونستنش . مثلا اینکه روغن مایع چه بدیهایی داره و با قلب و …. چه می کنه  دانستنش که نمیتونه باعث حذف اون از همه غذاهای من بشه درسته با روغن سالم جایگزینش کردم ولی بالاخره در بسیاری از غذاهایی که می خوریم در مهمانی ها و رستوران  و …. وارد بدن من خواهد شد و ذهن کار خودش را می کند و طبق اطلاعاتی که خودم در اختیارش قرار دادم از همون مقدار اندک روغن انتظار مرا براورده می کند و آنچه که نباید بشود می شود. پس برچسب زدن به آنچه می خوریم ممنوع. چیزی به نام غذای بد و غذای خوب نباید باشه و باید به غذا و آنچه می خوریم حس خوب شفابخش و انرژی بخش و حیات بخش بدهیم و با حس خوب بخوریم تا در بدن به عنصر حیاتی و زیبایی و سلامتی تبدیل شود توصیه می کنم اگر به غذا برچسب بد زدیم از خوردن حتی یه اپسیلون از اون منصرف بشیم چون ذهن  براش مقدار مهم نیست و کارش رو خوب خوب بلد هست. 

      و در پایان به یاد شعر مولانا می افتم:

      بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست           در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صبا
      1400/03/06 18:53
      مدت عضویت: 1323 روز
      امتیاز کاربر: 12676 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 389 کلمه

      سلام 

      این فایل یکی از ویژگی های ذهن رو برای من روشن کرد. اینکه اگر تدریجی یک تغییر رو اعمال کنیم ذهن هیچ دخالت و مقاوتمی درش نمیکنه. مثل زمانی که چاق شدیم. چاق شدن با رسالت ذهن ما که حفظ بقای ماست جور در نمیاد اما چون خیلی آرام و تدریجی و یک قدم یک قدم به سمت چاقی حرکت کردیم ذهنمون مقاومتی برای چاق تر نشدن نداشت و ما به خودمون اومدیم و دیدیم که چاق هستیم. ترک عادت هم یک شبه انجام نمیشه. ما باید آرام آرام رفتار جدید رو به رفتار های روزمرمون تزریق کنیم و یه زمانی به خودمون میایم و میبینیم که اون عادت رو ترک کردیم. ما همین الان تمام آرزوهامون بر آورده شده متنها برعکسش چون ما به هر حال انسانیم و انسان مثل آب همیشه در جریانه نمیشه گفت من برای چاق شدن یا داشتن یک عادت بد هیچ مسیری رو انتخاب نکردم. چون انجام بار ها یه رفتار اشتباه یا چاق شدن خودش یه مسیره که ما اونو انتخاب کردیم فقط کافیه اگه میخوایم توی عادت ها و رفتارمون ، تغییر ایجاد کنیم از اون نیرویی که داریم باهاش در راه اشتباه قدم بر میداریم همون نیرو رو نه کمتر نه بیشتر_ در راه تناسب اندام و خواسته هامون به کار بگیریم و میبینیم که با همین تغییر مسیر چه اتفاقات خوبی برامون میوفته.

      من اقدامات زیادی انجام دادم چون بین جلسه پیشم و این جلسم فاصله افتاد خیلی خوب تونستم این تمرین رو انجام بدم.

      من صبحا تا 9 میخوابیدم و هر بار 5 دقیقه از خوابم کم کردم و دیدم بازم سر حال از خواب بیدار میشم و این طوری نیست که حتما باید ساعت 9 از خواب بیدار بشم تا معنی خواب رو بفهمم. به ذهنم گفتم مهم اینه که وقتی چشمامو باز میکنم دیگه احساس خواب آلودگی نکنم و الان که دارم تقریبا ساعت 7 و 40 دقیقه بیدار میشم ، اصلا خوابم نمیاد و به خوبی تونستم خط های مشکی رو به لباسم اضافه کنم.

      من همیشه عادت داشتم تند غذا بخورم ولی به خودم گفتم مثلا تا این تبلیغ توی تلویزیون تموم میشه تو این لقمه رو طولش بده.

      من عادت دارم پوست کنار ناخونامو بخورم ولی الان هر وقت خواستم پوستمو بکنم میگم وایسا مثلا شب بکنش حالا ولش کن شب بکنش که یه تنوعی هم داده باشی.

      امیدوارم تمرین رو درست انجام داده باشم

      ممنون استاد عطار روشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/05 21:06
      مدت عضویت: 1652 روز
      امتیاز کاربر: 28111 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 720 کلمه

      آموزش ذهنی در نهایت  باعث میشه ذهن شما با جسم شما در هماهنگی  کامل  قرار بگیره  پس  وقتی در ذهن خواسته ی  لاغری باشه جسم به سمت اون خواسته حرکت میکنه و ما با نوشتن در  دفتر یا سایت   میاییم ذهن رو با جسم هماهنگ میکنیم .

      زمانی که داریم مینویسیم ذهن ما به هیچ چیز دیگه نمیتونه فکر کنه و این ارزشمند هست و تمرکز به خواسته باعث میشه اون  موضوع در  اولویت  ذهن  قرار بگیره و ذهن ما  کاری میکنه ما به اون الویت برسیم .

      بیایین این عادتمون رو  که انتخاب کردیم راه راه کنیم نه حذفش کنیم 

      یه عادتی که خیلی احساس خوبی به ما میده نیاز نیست ترکش کنیم آخه  بد که نمیگذره فقط کافیه ترکیبش کنی .

      هر وقت تونستی اون عادت رو تکرار کنی حذفش نکن فقط یه تغییر کوچیک داخلش ایجاد کن .

      پس باهاش مبارزه نکن و باهاش راه بیا و قلقش رو پیدا کن  حالا عادت من که چندین  لقمه اضافه تر بر دریافت پیغام  سیری بود آگاهانه یکم کمترش  میکنم مثلا بخور م ولی چهار لقمه نخورم  یه لقمه کمتر بخور م پس این شد که من اگر پیغام سیری رو گرفتم و خواستم اضافه تر بخورم یه لقمه کمتر بخورم تا احساس قدرت از این تغییر خودم پیدا کنم تا باور کنم در مسیر تغییرم تا  رفتارم با خواسته ام هماهنگ تر بشه تا ایمانم به خودم بیشتر بشه  که من میتونم جسم جدیدی به وجود بیارم تا باورهای بهتری پیدا کنم در مسیر لاعرشدن و اینطور ذهنم با من هامهنگتر میشه 

      و یا عصرها با چایی شیرینی  بخور م ولی مقدارش رو یکم‌کمتر کنم اگر خواستم بخورم ولی یه برش از شیرینی رو نخورم تا بازم احساس قدرت و در مسیر تغییر بودن پیدا کنم یا اینکه با خرما یا کشمش بخورم .

      پس عادت رو  حذفش نکن یه تغییری ایجاد کن مثلا استاد عادت خوردن  کیک با چایی رو داره پس میاد یک سوم رو نمیخوره و میزاشت بمونه و میگفت این همون تغییر هست و این عالیه هم عادت رو داری هم تغییری بهش داده پس خیلی باهاش مبارزه نکن که حذفش کنی تغییری بده که   احساس قدرت کنی با تغییری که دادی اینجور ذهنتون کاری دیگه بهتون نداره  و آروم هست .

      خیلی جالب هست استاد من خیلی وقته این رو متوجه شدم  که من باید  ذهنم رو اروم کنم تا کاری بهم نداشته باشه مثلا موقع ناهار میشه و  چون خیلی گرسنه نیستتم اگر نخورم  تا عصر وادار م میکنه نو ک نوک بزنم به غداها چون همش میگه تو که نخوردی یا اینکه احتمال داره همش حواسم به غدا باشه و ساعت  که کی دیگه برم بخورم و آرامش ندارم  یا …. پس گفتم به خودم حتی اگر در گرسنگی کامل نباشم که ممکنه بعضی از روزها این حالت رو داشته باشم میخورم در حد مقداری که سیر بشم و نه زیاده روی کنم و در واقع میخوام  ذهنم اروم بگیره و احساس خطر و ناارامی نکنه و یا احساس نکنه   انگار قرار قحطی بیادو یا انگار ……و با این کار  انصافا باعث میشه  خیلی کمتر از همیشه بخورم و  زودتر از بقیه مواقع هم سیر بشم و سریع دست  از غذا بکشم  پس منم همیشه هدفم آروم کردن ذهنم هست 

      همین امروز ظهر من زیاد گرسنم نبود و موقع ناهار شد خواستم نخورم ولی گفتم الان ذهنم اروم نمیگیره پس  خوردم ولی در حد یه کف دست نون و خیلی با حس خوب و سبکی از پای میز غدا پاشدم و اینطور هم من هم ذهنم اروم بودیم چون  نخوردن ناهار ممکنه خیلی برای خودم و ذهنم خوشایند نباشه نمیدونم یا شاید باعث بشه خیلی تا عصر یا شب  دست دست کنم که اصلا مدتها هست دیگه این عادت ریزه خواری رو ندارم یا اینکه شب بیشتر بخوام بخورم چون ظهر نخوردم  نمیدونم دقیق  چه عواقبی داره چون من از وقتی که در دوره هستم هیچ وعده ی رو نشده حذف کنم میخورم ولی بسته به نیاز اون روزم میخورم یه روز کمتر یه روز بیشتر حالا بستگی داره در اون روز من چه مقدار نیاز داشته باشم .

       پس همان طور که بالا گفتم من میخوام در عادتهای خودم یک تغییر کوچیک ایجاد کنم از فردا وقتی پیعام سیری رو گرفتم اگر شد که دیگه نخورم اگر دیدیم دوست دارم بخورم یه قاشق از همیشه کمترش کنم شاید اصلا اضافه نخورم 

      و عصرها چایی با خرما بخورم یا شیرینی رو نصف کنم با کارد که کامل نخورم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم